علی سرخوش، ذبیح اله زمانی، محمد رضا فتاحی مقدم، علی عبادی، علی ساعی، سید ضیاالدین طباطبایی، محمد رسول اکرمی،
جلد ۱۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
به منظور بررسی مهمترین صفات کمّی و کیفی میوه و اجزای آن و استفاده از این صفات برای گروه بندی ژنوتیپهای انار، آزمایشی با استفاده از ۲۴ ژنوتیپ صورت گرفت. در این مطالعه ۲۸ صفت کمّی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تمام صفات مورد بررسی در محدوده ارقام معنیدار هستند که نشان دهنده تنوع در هر صفت میباشد. نتایج تجزیه همبستگی ساده صفات، وجود همبستگیهای مثبت و منفی معنی دار بین برخی صفات مهم را نشان داد. همچنین از تجزیه عامل برای تعیین تعداد عاملهای اصلی استفاده شد. تجزیه عامل نشان داد که اغلب صفات مربوط به عصاره میوه و صفات دانهها و هستهها از اجزای تشکیل دهنده عوامل اصلی هستند. صفات مؤثر در هفت گروه عاملی قرار گرفتند که مجموعا ۸۹ درصد از کل تغییرات را توجیه نمودند. در محدوده هر عامل صفات با ضرایب عاملی بالای ۷/۰ به عنوان ضرایب عاملی معنی دار در نظر گرفته شدند. تجزیه کلاستر با استفاده از این هفت عامل انجام شد و ژنوتیپها در فاصله ۹ به پنج گروه اصلی تقسیم شدند. گروهها اغلب در صفت طعم میوه دارای تفاوت بودند و صفت نرم دانگی نیز در تشکیل کلاسترها مؤثر بود. علاوه بر این، با استفاده از سه عامل اصلی موقعیت ژنوتیپها در آنالیز تری پلات مشخص شد که ژنوتیپهای با طعم شیرین تر از ژنوتیپهای با طعم ملس و ترش از هم تفکیک گردیدند.
مهین کرمی، یحیی رضایی نژاد، مجید افیونی، حسین شریعتمداری،
جلد ۱۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده
استفاده از لجن فاضلاب به عنوان یک کود ارزان قیمت و غنی از عناصر غذایی در مناطقی از کشور، رواج یافته است. اما کاربرد لجن فاضلاب در مقادیر زیاد، انباشته شدن عناصر سنگین در خاک را به دنبال دارد که میتواند منجر به آلودگی خاک و انتقال این آلودگی به زنجیره غذایی شده و سلامتی انسان و حیوانات را با خطر مواجه کند. هدف از این تحقیق بررسی آثار تجمعی و باقیمانده لجن فاضلاب شهری اصفهان بر غلظت عناصر سنگین در خاک و گیاه گندم بود. این پژوهش در طی چهار سال با سه سطح لجن فاضلاب (۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ مگاگرم در هکتار) و تیمار شاهد (بدون کود) در سه تکرار و در قالب طرح کرتهای خرد شده با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی اجرا گردید. پس از کوددهی تمام کرت در سال اول، سال دوم در سه چهارم، سال سوم در نصف و سال چهارم در یک چهارم هر یک از کرتها کاربرد لجن در سطوح مربوطه تکرار گردید. کاربرد تجمعی لجن فاضلاب در کلیه سطوح کودی باعث افزایش معنیدار (P≤۰/۰۵) غلظتهای کل و قابل عصارهگیری با DTPA سرب و کادمیم خاک گردید، بنابراین کاربرد لجن در مقادیر زیاد و با فواصل زمانی کم، عامل مهمی است که نهایتاً آلودگی خاکهای تحت تیمار را در پی خواهد داشت. اثر باقیمانده لجن در یکبار کوددهی، سرب و کادمیم کل و غلظتهای قابل عصارهگیری با DTPA فلزات را نسبت به شاهد افزایش داد. در هر یک از کرتهای آزمایشی پس از متوقف شدن کاربرد لجن، با گذشت زمان غلظتهای قابل عصارهگیری با DTPA عناصر سنگین در خاک به طور پیوسته کاهش یافت و به سطح تیمار شاهد نزدیک شد، گرچه حتی پس از گذشت چهار سال، غلظت سرب و کادمیم در تیمارهایی که بیش از ۵۰ مگاگرم در هکتار لجن دریافت کرده بودند، به طور معنیداری بیش از شاهد بود. این امر نشان میدهد که کاربرد لجن نه تنها در طول سال کاربرد، بلکه در طی سالهای پس از کاربرد نیز میتواند خطر افزایش فرم قابل جذب سرب و کادمیم را در پی داشته باشد. برای عنصر سرب، رابطه خطی بین غلظت کل و قابل جذب مشاهده گردید. غلظت کل و قابل جذب هر دو عنصر سرب و کادمیم همبستگیهای مثبت معنیداری (P≤۰/۰۱) با ECe نشان دادند. نتایج تجزیه گیاه نشان داد که لجن فاضلاب اثر معنیداری بر غلظت کادمیم ریشه و ساقه و سرب دانه داشت. در این رابطه بر سرب دانه و کادمیم ساقه اثر تجمعی لجن بیش از باقیمانده بود. نتایج این تحقیق نشان داد که لجن فاضلاب به صورت باقیمانده و تجمعی غلظت عناصر سنگین در خاک و گیاه را افزایش داده است.
علی دلجو، امید کرمی، محمود اثنی عشری،
جلد ۱۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۶ )
چکیده
شرایط لازم برای باززایی مطلوب چهار رقم میخک (Nelson ،Impulse ،Sagres و Spirit) به روش رویانزایی بدنی بررسی شد. بدین منظور محیط کشت (موراشیگ و اسکوگ) دارای ۳۰ گرم در لیتر سوکروز، ۲ میلیگرم در لیتر ۲,۴-D و ۲/۰ میلیگرم در لیتر BA برایایجاد کالوس رویانزا استفاده شد. رویانهای بدنی زمانی بهدست آمد که پینههای رویانزا به محیط کشتMS فاقد تنظیم کننده رشد و دارای ۳۰ گرم در لیتر سوکروز به تنهائی و یا همراه با غلظتهای مختلف مانیتول (۱۵، ۳۰، ۶۰، ۹۰، ۱۲۰ و ۱۵۰ گرم در لیتر) انتقال یافتند. در محیط کشت حاوی مانیتول بدون سوکروز رویان سوماتیکی ایجاد نشد. با افزودن مانیتول به محیط کشت،ایجاد رویانهای بدنی روی پینههای رویانزا به میزان قابل توجهی افزایش یافت. رویانهایایجاد شده بر روی محیطهای کشت حاوی غلظتهای بالای مانیتول (۶۰، ۹۰، ۱۲۰ و ۱۵۰ گرم در لیتر) به طور نرمال توسعه یافتند. رویانهای بدنی به محیط کشت ۲/۱ MS حاوی ۳۰ گرم در لیتر سوکروز انتقال داده شدند و حدود ۹۵% از آنها به صورت گیاهچه کامل باززا گردیدند. گیاهچههای بهدست آمده در شرایط گلخانه نیز به طور عادی مراحل رشد خود را ادامه دادند.
ابراهیم کریمی، حمید روحانی، دوستمراد ظفری، غلام خداکرمیان، میثم تقی نسب،
جلد ۱۱، شماره ۴۱ - ( پاییز ۱۳۸۶ )
چکیده
جهت کنترل بیولوژیکی بیماری پژمردگی آوندی میخک، ناشی از قارچ Fusarium oxysporum f.sp . dianthi، اثر آنتاگونیستی ۱۴۱ باکتری جدا شده از فراریشه (ریزوسفر) میخک علیه قارچ بیمارگر به روش کشت متقابل مورد بررسی قرار گرفت. از این تعداد، ۱۶ استرین دارای خاصیت آنتاگونیستی بودند که ۷ استرین با بیشترین هاله بازدارندگی برای آزمونهای بعدی انتخاب شدند. بر اساس آزمونهای بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی و مرفولوژیکی استرینهای E۳۱ و E۵۷ به عنوان Bacillus cereus، استرینهای E۷۶، E۹۳، E۱۰۲ و E۱۲۱ به عنوان Bacillus subtilis و جدایه E۱۳۰ به عنوان bv. III Pseudomonas fluorescens شناسایی شدند. در آزمونهای آزمایشگاهی تمامی استرینها نسبت به شاهد، با تولید متابولیتهای فرار و متابولیتهای مایع خارج سلولی از رشد میسلیومی بیمارگر جلوگیری کردند. این پدیده همراه با بعضی تغییرات مرفولوژیکی در هیفها مشاهده گردید. متابولیتهای استخراجی این استرینها نیز باعث کاهش تعداد کنیدیوم و توانایی جوانهزنی کنیدیومهای بیمارگر شدند. در بررسیهای صورت گرفته در شرایط کنترل شده با استفاده از خاک سترون و غیرسترون، تأثیر استرینهای باکتریایی به دو روش آلودهسازی خاک و آغشتهسازی ریشه به باکتریها روی شدت بیماری، درصد گیاهان سالم و فاکتورهای رشدی مورد ارزیابی قرار گرفت. استرینهای E۵۷ و E۱۲۱ به هر دو روش آلودهسازی خاک و آغشتهسازی ریشه و جدایه E۱۳۰ فقط به روش آغشتهسازی ریشه، بیشترین تأثیر را در کاهش شدت بیماری و افزایش درصد گیاهان سالم از خود نشان دادند. استرینهای E۵۷ و E۱۲۱ و E۱۳۰ نسبت به شاهد به طور معنیداری وزن خشک گیاه را افزایش دادند. بیشترین وزن خشک در روش آلودهسازی خاک مربوط به جدایهE۵۷ و در روش آغشتهسازی ریشه مربوط به جدایهE۱۳۰ بود.
رضا نیکدخت، عزتاله کرمی، مصطفی احمدوند،
جلد ۱۱، شماره ۴۱ - ( پاییز ۱۳۸۶ )
چکیده
علی رغم سهم بسزای نظامهای دامداری سنتی در تولید پروتئین حیوانی، این نظامها از شرایط ناپایداری برای ادامه حیات خود برخوردارند. این پژوهش بهمنظور بررسی و مقایسه پایداری در نظامهای دامداری سنتی شهرستان فیروزآباد، طراحی و اجرا گردید و هر سه بعد فنی- محیطی، اجتماعی و اقتصادی مد نظر قرار گرفت. روش تحقیق پیمایشی (Survey research) بوده که بر اساس نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای ۳۰۰ دامدار سنتی(ثابت، کوچرو، و نیمهکوچرو) از دامداران شهرستان فیروزآباد بهصورت تصادفی انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهای با سوالات باز و بسته بود که روایی صوری (Face validity) و پایایی (Reliability) آن مورد تأیید قرار گرفت. یافتهها نشان داد در بعد پایداری فنی - محیطی، دامداران کوچرو دارای وضعیت پایدارتری بودند و هر چه بر تحرک نظام دامداری سنتی (نظام ثابت با تحرک کم، و نظام کوچرو با تحرک زیاد) افزوده میشود، میزان پایداری مرتع و نیز سلامت دام بیشتر میگردد. همچنین یافتهها حاکی از آن است که، هر چه بر تحرک نظامهای دامدارای سنتی افزوده میشود، پایداری اقتصادی آنان نیز افزایش مییابد. این در حالی است که، در بعد اجتماعی هرچه بر تحرک نظام دامداری سنتی افزوده میشود، پایداری اجتماعی کاهش مییابد.
امید کرمی، علی دلجو، عقیل محمودی پور،
جلد ۱۲، شماره ۴۳ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده
شرایط لازم برای باززایی دو رقم میخک (’ Nelson’ و ’ Impulse‘) به روش رویانزایی بدنی مستقیم بررسی شد. رویانهای بدنی به طور مستقیم از ریز نمونههای گلبرگ گیاه میخک روی محیط کشت MS دارای ۲/۰، ۵/۰، ۱، ۲، ۴ و ۶ میلیگرم در لیتر پیکلورام ایجاد شدند. بیشترین رویانزایی روی محیط کشت حاوی ۱ و ۲ میلیگرم در لیتر پیکلورام بهدست آمد. وقتی که رویان کروی به محیطهای کشت بدون تنظیم کننده رشد دارای غلظتها مختلف سوکروز (۲۰، ۴۰، ۶۰، ۸۰ و ۱۰۰ گرم در لیتر) منتقل شدند به صورت رویانهای لپهای توسعه یافتند. با افزایش غلظت سوکروز توسعه رویانهای کروی افزایش نشان دادند. وقتی که رویانهای لپهای به محیط کشت نیم غلظت MS دارای ۳۰ گرم در لیتر سوکروز انتقال داده شدند، به صورت گیاهچه در آمدند. گیاهچههای به دست آمده در شرایط گلخانه نیز به طور عادی مراحل رشد خود را ادامه دادند.
مرضیه کشاورز ، عزت اله کرمی،
جلد ۱۲، شماره ۴۳ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده
خشکسالی به عنوان بلای طبیعی و پدیدهای اجتنابناپذیر، از دیرباز در پهنه وسیع کشورهای مختلف به خصوص کشورهای مستقر در مناطق گرم و خشک به کرات وقوع یافته و مییابد. مطالعات و بررسیهای انجام شده نشانگر آن است که کشور ایران با توجه به وضعیت جغرافیایی و اقلیمی خود، در وضعیت مناسبی از لحاظ تأمین آب قرار ندارد. به نحوی که در سال ۲۰۲۵ ایران جهت حفظ وضع موجود، باید بتواند ۱۱۲ درصد به منابع آب قابل استحصال خود بیافزاید. این امر، بیانگر احتمال وقوع خشکسالیهای بیشتری در آینده نسبت به گذشته میباشد. به همین دلیل پرداختن به شیوههای مقابله کشاورزان در طول دوران خشکسالی از اهمیت به سزایی برخوردار میباشد. هدف از انجام این پژوهش تبیین سازههای اثرگذار بر مدیریت خشکسالی کشاورزان بوده است. دادههای لازم برای انجام این پژوهش پیمایشی از طریق روش نمونهگیری طبقهبندی شده چند مرحلهای از میان کشاورزانی که در سالهای اخیر خشکسالی را تجربه نموده بودند جمعآوری گردیده است. در این راستا به انجام مصاحبه حضوری و تکمیل ۲۵۸ پرسشنامه اقدام شده است. روایی صوری پرسشنامه، توسط پنج نفر از متخصصین موضوعی مورد تأیید قرار گرفت و برای تعیین پایایی از مطالعه راهنما استفاده گردید. در واکاوی دادهها از تحلیل خوشهای و مدلسازی معادلات ساختاری بهرهگیری شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که کشاورزان با توجه به ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و فنی خود، راهکارهای متفاوتی را برای مقابله با خشکسالی برمیگزینند. اما علی رغم تلاشهای انجام شده، شدت پیامدهای خشکسالی به گونهای است که در هر صورت آنان ناگزیر از تحمل خسارات اقتصادی و زیست محیطی گوناگون میباشند. از این رو توصیه میگردد، برنامه ریزان مسایل خشکسالی ضمن شناخت این شیوههای مدیریتی، تلاش نمایند تا روشهای مدیریتی مذکور را بهینهتر و کارامدتر سازند.
غلام خداکرمیان، ژان سوینگز،
جلد ۱۲، شماره ۴۵ - ( پاییز ۱۳۸۷ )
چکیده
الگوی پروتئین الکتروفورز شده ۲۱ استرین Xanthomonas axonopodis pv. citri جدا شده از مرکبات دو استان هرمزگان و کرمان به همراه استرینهای استاندارد نماینده X. a. pv. citri و X.a. pv. aurantifoli توسط نرم افزار Gel Compar version ۴,۲ با ۲۴۶ استرین از گونههای:X. a. pv. citri, X. a. pv. glycins, X. a. pv. manihotis, X. campestris pv. campestris, X. a. pv. phaseoli, X. cassavae, X. vesicatoria, X. c. pv. euphorbia, X. c. pv. arracaciae, X. a. pv. malvacearum, X. a. pv. clitoriae, X. a. pv. citrumelo, X. a. pv. aurantifolii, X. a. pv. alfalfae, X. cucurbitae, X. a. pv. dieffenbachiae, X. vasicola. pv. holcicola, X. melonis, X. hortorum. pv. pelargonii, X. a. pv. poinsettiicola, X. arboricola pv. pruni, X. c. pv. raphani, X. a. pv. ricini, X. a. pv. vasculorum, X. a. pv. X.c.vignicola, X. c. pv. armoraciaeو X. c. pv. barbareae مقایسه و میزان شباهت آنها محاسبه شد. نتایج نشان داد که شباهت استرینهای مورد بررسی به طور متوسط بیش از ۸۶% بود. استرینهای جدا شده از استانهای هرمزگان و کرمان دارای بیشترین شباهت(۱۰۰% ) به استرینهای X. a. pv. citri LMG ۹۱۷۶ و X. a. pv. citri LMG ۹۶۵۴ و کمترین شباهت(۹۰/۸۴%)به استرینهای X. c. pv. euphorbia LMG ۷۴۰۲ و X. a. pv. ricini LMG ۷۴۴۴ بودند. شباهت کامل الگوی پروتئین الکتروفورزشده استرینهای جدا شده از استانهای هرمزگان و کرمان به برخی استرینهای پاتوتیپ A یا X. a. pv. citri با الگوی بیماریزایی آن که در مطالعات پیشین ما تعیین شده بود، مطابقت دارد.
عقیل محمودی پور، محمود اثنی عشری، امید کرمی، مهدی حصاری،
جلد ۱۲، شماره ۴۵ - ( پاییز ۱۳۸۷ )
چکیده
رسوراترول (۳،۵،'۴- تری هیدروکسی استیلبن) یک ترکیب پلی فنولیکی ارزشمند است که از سرطان و بیماریهای قلبی و عروقی در انسان جلوگیری می کند. این ماده از برگ و میوه دو رقم انگور ایرانی (رجبی سفید شیراز و کشمشی قرمز) با پیرایش یک شیوه عمومی استخراج و با استفاده از روش کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا مورد ارزیابی کمـّی قرار گرفت. مقدار رسوراترول موجود در میوه و برگ رقم رجبی سفید شیراز بیش از رقم کشمشی قرمز و میزان این ماده در میوه های هر دو رقم بیش از برگ های آنها بود. میزان تجمع رسوراترول در هر دو رقم در ابتدای رشد و نمو میوه (۴ هفته پس از مرحله تمام گل) بیشتر از مراحل بعد (۸ هفته پس از مرحله تمام گل و رسیدن کامل میوه) اندازهگیری شد به طوری که مقدار تجمع آن از ابتدای رشد و نمو میوه تا مرحله رسیدن کامل سیر نزولی داشت و در موقع رسیدن کامل میوه به کمترین میزان خود رسید. میوهها و برگهای دو رقم مورد آزمایش تحت تأثیر متیل جازمونات (با غلظت ۱ میلی مولار) قرار گرفت و میزان رسوراترول آنها پس از تیمار اندازهگیری شد و این میزان به طور معنیداری نسبت به شاهد افزایش یافت. میوه های هر دو رقم تحت تأثیر تیمارهای مذکور در مرحله ۴ هفته پس از تمام گل واکنش بهتری نشان داده و رسوراترول بیشتری انباشته کردند، ولی میزان تجمع این ماده در مراحل بعدی (۸ هفته پس از مرحله تمام گل و رسیدن کامل میوه) سیر نزولی داشت، بهطوریکه اثر تیمارهای یاد شده روی تولید رسوراترول در میوهnهای کاملاً رسیده به حداقل خود رسید.
مهین کرمی، مجید افیونی، یحیی رضایی نژاد، امیرحسین خوش گفتارمنش،
جلد ۱۲، شماره ۴۶ - ( (ب)-زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده
استفاده از لجن فاضلاب به عنوان یک کود ارزان قیمت و غنی از عناصر غذایی در مناطقی از کشور رواج یافته است. کاربرد این کود به صورت منطقی میتواند سهم مهمی در تأمین نیازهای غذایی گیاه داشته باشد اما استفاده بیرویه از آن سبب انباشته شدن عناصر سنگین در خاک و به دنبال آن انتقال این عناصر به زنجیره غذایی شده و سلامتی انسان و حیوانات را با خطر مواجه میکند. هدف از این تحقیق بررسی آثار تجمعی و باقیمانده لجن فاضلاب شهری اصفهان بر غلظت روی و مس در خاک و گیاه گندم بود. این پژوهش در طی چهار سال با سه سطح لجن فاضلاب (۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ مگاگرم در هکتار) و تیمار شاهد (بدون کود) در سه تکرار و در قالب طرح کرتهای خرد شده با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی اجرا شد. سطوح مختلف لجن در سال اول در تمام کرت و در سالهای دوم، سوم و چهارم به ترتیب در سه چهارم، نصف و یک چهارم هر یک از کرتها به کار رفت. اوایل پاییز هر سال، گندم رقم مهدوی در کرتها کشت شد. بعد از برداشت گندم در پایان سال چهارم، نمونههای خاک از عمق ۲۰-۰ سانتیمتری هر یک از کرتها برداشت شده و برخی ویژگیهای فیزیکی و شییمیائی آنها اندازهگیری شد. همچنین غلظت عناصر روی و مس در ریشه، اندام هوایی و دانه گندم به طور جداگانه تعیین شد. کاربرد تجمعی لجن فاضلاب در کلیه سطوح مصرفی باعث افزایش معنیدار (۰۵/۰P≤) غلظتهای کل و قابل عصارهگیری روی و مس خاک شد. اثر باقیمانده لجن در یکبار کوددهی، غلظتهای قابل عصارهگیری روی و مس را نسبت به شاهد افزایش داد به طوری که حتی پس از گذشت چهار سال، غلظتها برای روی در تیمارهایی که بیش از ۵۰ مگاگرم در هکتار و برای مس در تیمارهایی که بیش از ۲۵ مگاگرم در هکتار لجن دریافت کرده بودند، به طور معنیداری بیش از شاهد بود. لجن فاضلاب اثر معنیداری بر غلظت روی و مس اندام هوایی و دانه و جذب این عناصر توسط اندام هوایی داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که لجن فاضلاب به صورت باقیمانده و تجمعی غلظت عناصر کم مصرف در خاک و گیاه را افزایش داده است
حسین شریعتمداری، یحیی رضایی نژاد، علی عبدی، علی محمودآبادی، مهین کرمی،
جلد ۱۲، شماره ۴۶ - ( (ب)-زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده
با توجه به نتایج مثبت کاربرد لجن کنورتور و سرباره کارخانه ذوب آهن اصفهان جهت درمان کلروز ناشی از کمبود آهن در گیاهان مختلف در تحقیقات گذشته، در این تحقیق مقدار کاربرد بهینه این دو ترکیب و همچنین قابلیت جذب برخی عناصر ضروری موجود در لجن کنورتور و سرباره برای گیاه ذرت در مزرعه بررسی شد. لجن کنورتور حاوی حدوداً ۶۴ درصد وزنی اکسیدهای دو و سه ظرفیتی آهن و برخی دیگر از عناصر ضروری گیاه و سرباره حاوی حدوداً ۱۷ درصد اکسیدهای آهن، ۸/۵۲ درصد اکسید کلسیم و مقدار زیادی عناصر ضروری دیگر است. در پژوهش حاضر تیمارهای آزمایشی شامل شاهد، تیمار محلولپاشی توسط فتریلون (Fe-EDTA) با غلظت ۵ در هزار، لجن کنورتور در ۴ سطح (L۱ ، L۲ ، L۳ و L۴ به ترتیب برابر با ۸۳/۵، ۳۳/۱۳، ۸۳/۲۰ و ۶۷/۲۶ تن در هکتار) و سرباره در چهار سطح (S۱، S۲ ، S۳ و S۴ به ترتیب برابر با ۲۰/۳، ۲۸/۷، ۳۶/۱۱ و ۴۴/۱۵ تن در هکتار) بودند که سطوح لجن و سرباره تأمین کننده ۱، ۲، ۳ و ۴ برابر مقدار توصیه شده آهن قابل جذب در خاک بودند. گیاه ذرت رقم سینگل کراس ۷۰۴ به عنوان گیاه آزمایشی کشت گردید. سطوح مختلف دو ترکیب سبب افزایش آهن و منگنز و کاهش منیزیم قابل عصارهگیری خاک شده ولی تأثیری روی، مس و کلسیم قابل عصارهگیری نداشت. سطوح مختلف سبب افزایش عملکردهای گیاه ذرت شد به گونهای که بیشترین عملکرد در سطوح بالای دو ترکیب (L۴، L۳، S۴ و S۳) اتفاق افتاد. تیمار محلولپاشی سبب از بین رفتن کلروز برگی شد و توانست عملکردهای سیلو، بلال و ساقه + برگ را نسبت به شاهد افزایش دهد، هر چند این تأثیر به اندازه سطوح بالای دو ترکیب لجن کنورتور و سرباره نبود. همچنین در تیمارهای لجن کنورتور و سرباره جذب آهن، منگنز، روی، مس، کلسیم و منیزیم در عملکردهای گیاه افزایش یافت. بر اساس نتایج این تحقیق سطوح L۳ و S۳ لجن کنورتور و سرباره میتوانند مناسبترین سطوح این ترکیبات به عنوان کود آهن پیشنهاد شوند.
نوید براهیمی، مجید افیونی، مهین کرمی، یحیی رضایی نژاد،
جلد ۱۲، شماره ۴۶ - ( (ب)-زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده
با تولید روزافزون مواد آلی، بهویژه لجن فاضلاب و کمپوست زباله شهری، بهکارگیری آنها در عرصه کشاورزی به عنوان کود آلی، نقش بهسزایی بر مقدار عناصر در خاک و قابلیت دسترسی آنها برای گیاه و در نهایت افزایش عملکرد محصولات کشاورزی دارد. این تحقیق بهمنظور بررسی اثر باقیمانده و تجمعی کودهای آلی بر غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم در خاک و گیاه گندم و مقایسه عملکرد آن با کود شیمیایی اجرا شد. این آزمایش به صورت طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار و چهار تیمار کودی شامل کود گاوی، لجن فاضلاب، کمپوست زباله شهری و کود شیمیایی انجام گرفت. کودهای آلی به مقدار ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ تن در هکتار و کود شیمیایی به مقدار ۲۵۰ کیلوگرم آمونیوم فسفات روی شخم و۲۵۰ کیلوگرم در هکتار اوره به صورت سرک به کرتها افزوده شد. در سال اول اجرای طرح تمام کرت و در سال دوم، چهار پنجم هر کرت (برای بار دوم) کوددهی گردید. اثر باقیمانده (یک بار کاربرد کود) کودهای آلی بر غلظت نیتروژن کل در خاک و مقدار آن در کاه و کلش معنیدار نبود، اما غلظت فسفر و پتاسیم قابل دسترس خاک و غلظت آنها در گیاه نسبت به شاهد تفاوت معنیداری نشان داد. اثر تجمعی (دو بار کاربرد کود) کودها بر نیتروژن کل خاک در تیمارهای ۵۰ و ۱۰۰ تن کود گاوی و ۱۰۰ تن کمپوست، فسفر در همه تیمارهای کود آلی و پتاسیم در تیمارهای کمپوست و کود گاوی منجر به افزایش معنیدار نسبت به شاهد گردید. اثر تجمعی کودها بر غلظت عناصر در کاه و کلش معنیدار بود. نیتروژن کل کاه و کلش در تیمار ۱۰۰ تن لجن فاضلاب، فسفر در ۱۰۰ تن کمپوست و پتاسیم در همه تیمارهای کود آلی به جز ۲۵ تن در هکتار کمپوست نسبت به شاهد تفاوت معنیدار داشت.
مهدی کرمی مقدم، محمود شفاعی بجستان، حسین صدقی،
جلد ۱۵، شماره ۵۷ - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك -پاییز ۱۳۹۰ )
چکیده
شناخت الگوی جریان و بخصوص ابعاد لوله جریان در دهانه آبگیرهای جانبی، برای مطالعه میزان دبی و رسوب ورودی به آبگیر و نیز روشهای کنترل رسوب ورودی به آبگیر حائز اهمیت میباشد. تأکید مطالعات گذشته بر شناخت الگوی جریان در آبگیرهای منشعب از کانال مستقیم بودهاست. در مطالعه حاضر ابتدا آزمایشهای مختلفی در فلوم آزمایشگاهی روی آبگیرجانبی که با زاویه ۳۰ درجه از دیواره کانال ذوزنقهای منشعب شده بود انجام و مؤلفههای سه بعدی سرعت اندازهگیری شد. سپس با بهکار بردن این دادهها مدل ریاضی SSIIM۲ کالیبره و صحتسنجی شد و این مدل برای شرایط هیدرولیکی دیگری از جمله آبگیری از کانال مستطیلی نیز اجرا گردید تا محدوده قابل قبولی از دادهها حاصل شود. با اسستنتاج دادههای حاصل، عرض تقسیم جریان برای شرایط هیدرولیکی مختلف تعیین و روابطی برای پیشبینی این ابعاد برازش و این روابط با روابط به دست آمده از دو محقق دیگر مقایسه گردید. نتایج نشان داد که عرض جریان جدا شده در کف و سطح با نسبت آبگیری رابطه مستقیم دارد. همچنین نشان داده شد که در مقایسه با آبگیری از کانال مستقیم، عرض لوله جریان درآبگیری از کانال ذوزنقهای در سطح افزایش و در کف کاهش مییابد و چون غلظت رسوب در کف بیشتر از لایههای سطحی است، مایل بودن دیواره کانال اصلی سبب کاهش رسوب ورودی نیز خواهد شد
آزاده صفادوست، علی اکبر محبوبی، محمد رضا مصدقی، غلام خداکرمیان، علی حیدری،
جلد ۱۵، شماره ۵۷ - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك -پاییز ۱۳۹۰ )
چکیده
حرکت باکتری اشریشیا کولی مقاوم به نالیدیکسیک اسید (E. coli NAR) تحت شرایط جریان اشباع و غیراشباع در دو دمای ºC ۵ و ºC ۲۰ در دو خاک لومرسی و لومشنی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشهای آبشویی در ستونهای بزرگ بازسازیشده با هوادیدگی فیزیکی انجام شد. از دستگاه نفوذسنج مکشی برای برقراری شرایط جریان اشباع و غیراشباع ماندگار استفاده گردید. نمونهبرداری از زهآب خروجی از سه عمق ۱۰، ۳۰ و ۴۵ سانتیمتر در زمانهای مشخص انجام شد. شرایط رطوبتی اشباع، دمای ºC ۲۰ و خاک لوم-رسی سبب افزایش غلظت باکتری در زهآب خروجی شدند. ضریب پالایش و شاخص نسبی جذب در خاک لومشنی (میانگین شرایط جریان، دما و عمق خاک) به ترتیب ۳۲% و ۲۳% بیشتر از خاک لومرسی به دست آمد، که بیانگر توانایی بیشتر خاک لومشنی در پالایش باکتری به دلیل ساختمان ضعیفتر و منافذ ریزتر است. به عبارت دیگر باکتریها در منافذ ریز خاک لومشنی به صورت فیزیکی حبس شده و گیر میافتند. با افزایش عمق خاک غلظت آلاینده نیز کمتر شد که نشاندهنده اثر خاک در پالایش آلایندههای میکروبی به عنوان یک فیلتر طبیعی است. کاهش دمای محیط شستشو سبب کاهش شدت جریان و در نتیجه افزایش پالایش باکتری (میانگین شرایط جریان، دما و عمق خاک) به میزان ۱۰۰% در خاک لومرسی و ۶۸% در خاک لومشنی شد