8 نتیجه برای گودرزی
مهدی حسینی فرهی، کرم اله گودرزی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر کلرید کلسیم بر استحکام و ماندگاری پس از برداشت حبه روی خوشه در انگور عسکری بود. این تحقیق در سال 1385 در یکی از باغات انگور شهرستان سی سخت بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار به اجرا درآمد. آزمایش شامل دو قسمت بود: 1- محلول پاشی با غلظتهای1، 5/2 و 5 در هزار دو هفته قبل از برداشت و تکرار یکروز قبل از برداشت. 2- غوطهوری در محلول کلرید کلسیم با غلظتهای1، 5/2 ، 5 درصد بعد از برداشت و تیمار شاهد. انگورها برای مدت 30 روز در دمای صفر درجه سانتیگراد در سردخانه نگهداری گردیدند. نتایج نشان داد که کلرید کلسیم تأثیر معنیداری در سطح احتمال یک درصد بر درصد ریزش حبهها پس از یک ماه نگهداری در سردخانه داشت. کمترین میزان ریزش حبهها در مرحله پس از برداشت مربوط به تیمار 5 درصد غوطهوری و در مرحله پس از یک ماه نگهداری در سردخانه مربوط به تیمار 5/2 در هزار محلول پاشی بود. بیشترین درصد ریزش حبهها در تیمار شاهد (عدم کاربرد کلرید کلسیم) دیده شد. اثر کلرید کلسیم بر کاهش درصد پوسیدگی حبههای انگور پس از یک ماه نگهداری در سردخانه در سطح یک درصد معنیدار بود. کمترین میزان پوسیدگی در تیمار محلول پاشی 5/2 در هزار و بیشترین میزان پوسیدگی در تیمار شاهد بهدست آمد. اثر کلرید کلسیم بر ضریب رسیدگی(TSS/TA) معنیدار بود.
فرزاد گودرزی،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
به دلیل فاصله نسبتاً زیاد محل تولید تا مصرف، لطافت زیاد و حمل و نقل نامناسب، حدود 30تا 40 درصد میوه توت فرنگی در فاصله برداشت تا مصرف تلف میگردد. از جمله روشهای توصیه شده برای کاهش ضایعات توت فرنگی، کاربرد املاح کلسیم برای افزایش محتوای کلسیم بافت میوه است. برای این منظور توت فرنگیهای نمونه در محلولهای با غلظت 0 ، 25 ،50 و 75 میلیمول بر لیترکلرید کلسیم، سولفات کلسیم و نیترات کلسیم، برای مدت زمان 4 دقیقه غوطهور و سپس در هوای آزمایشگاه خشک و به مدت پنج و ده روز در یخچال و حرارت Cº5 نگهداری شدند. در پایان دوره با انجام آزمونهای کمّی و کیفی (شامل اندازهگیری میزان کلسیم، اسیدکل، بریکس، سفتی بافت، میزان فساد کپکی و آزمون ارزیابی حسی) تأثیر تیمارها بر محصول ارزیابی شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت نمکهای کلسیم مقدار اسیدیته، کلسیم بافت و سفتی بافت به میزان معنیداری افزایش و میزان کپکزدگی محصول کاهش یافت. در اغلب موارد غلظتهای 50 و 75 سولفات کلسیم نتایج مشابهی داشتند. از بین املاح مورد استفاده، نیترات کلسیم بیشترین تأثیر را بر میزان کلسیم و سفتی بافت میوهها نشان داد. اما سولفات کلسیم بهتر از دیگر نمکها کپک زدگی توت فرنگی را کنترل کرد. با افزایش زمان نگهداری میوهها، میزان اسیدیته و سفتی بافت میوهها به شکل معنیداری کاهش و درصد کپکزدگی افزایش یافت. آزمون ارزیابی حسی نشان داد که با افزایش غلظت محلولهای کلرید و یا نیترات کلسیم، ازمیزان مقبولیت طعم توت فرنگی کاسته میشود. به دلیل ته مزه تلخ، کمترین امتیاز به نمونههای تیمار شده با غلظت 75 میلیمول بر لیتر نیترات کلسیم اختصاص یافت. گروه ارزیاب بین نمونههای تیمار شده با غلظت 25 میلیمول بر لیتر سولفات و کلرید کلسیم و نمونه شاهد، اختلاف طعم معنیداری تشخیص نداد. از آنجا که هیچ یک از 9 تیمارمحلول پاشی نتوانست طراوت و شکل اولیه میوهها را طی دوره نگهداری حفظ نماید، این روش قابل توصیه برای افزایش ماندگاری میوه در سطح تازه خوری نیست، اما میتواند برای افزایش ماندگاری توت فرنگیهایی که در صنایع فراوری مصرف می شوند، مورد استفاده قرار گیرد.
فرزاد گودرزی،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
برای بهینهسازی کاربرد گوگود در خشک کردن زردآلو، 4 تیمار: سولفیت زنی و خشک کردن، سولفیت زنی- آنزیم بری و خشک کردن، آنزیم بری- سولفیت زنی و خشک کردن و در نهایت، سولفیت زنی- خشک کردن تا 50 درصد رطوبت اولیه - آنزیم بری و خشک کردن نهایی مورد بررسی قرار گرفت. سطوح گوگرد مورد استفاده از 0 تا ppm 1500 گاز SO2 و دمای خشک کن 50 تا 74 درجه سانتیگراد در نظر گرفته شد. کیفیت برگههای تولیدی برمبنای میزان سفتی بافت و تیرگی رنگ ارزیابی شد. از یک روش سطح پاسخ (Response surface analysis) جهت تجزیه و تحلیل نتایج استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده گوگرد عامل عمده در کنترل کیفیت برگه بوده و در حضور آن، نقش دما تعیین کنندهای نداشت. میزان گوگرد مصرفی اثر معنیداری بر مدت زمان خشک شدن محصول نداشت. آنزیم بری به شکل معنیداری زمان لازم برای خشک شدن محصول را کاهش داد، اما تأثیر مؤثر و مستقیمی بر رنگ و یا سفتی بافت محصول نداشت. در همه تیمارها، با افزایش دمای خشک کردن، درصدگوگرد باقیمانده در محصول کاهش یافت. آنزیمبری محصول پس از سولفیتزنی، میزان گوگرد باقیمانده در محصول را به طور معنیداری کاهش داد. سولفیت زنی و خشک کردن، همراه با مصرف ppm 900 گاز SO2 در دمای 50 تا 68 درجه سانتیگراد منجر به تولید محصولی با متوسط سفتی بافت N/m2 44/1 و تیرگی رنگ Od 071/0 گردید.
مصطفی گودرزی، سید فرهاد موسوی، مجید بهزاد، هادی معاضد،
جلد 17، شماره 64 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1392 )
چکیده
آگاهی از فرآیند انتقال کودهای شیمیایی، مواد رادیواکتیو و دیگر مواد محلول در خاک و محیطهای متخلخل برای درک آثار زیستمحیطی و اقتصادی بسیاری از شیوه-های دفع فاضلابهای صنعتی، کشاورزی و شهری از اهمیت بالایی برخوردار میباشد. در این تحقیق، اثر نیروی اسمزی (حاصل از شوریهای 5/0، 1 و 5/1 درصد) بر انتقال بخار آب در سه نوع خاک لوم رسی سیلتی، لوم و لوم شنی با استفاده از یک مدل فیزیکی آزمایشگاهی بررسی شد و سپس از نتایج حاصل از آزمایشها برای صحتسنجی مدل برآورد انتقال بخار آب ارائه شده توسط کلی و سلکر (9) استفاده گردید. نتایج نشان داد که هر چه بافت خاک سنگینتر میشود، میزان انتقال بخار آب به مقدار قابل ملاحظهای کاهش مییابد. در شوری 5/0 درصد و روز پنجم آزمایش، میزان بخار انتقال یافته برای خاکهای لوم شنی، لوم و لوم رسی سیلتی برابر 362/0، 196/0 و 12/0 کیلوگرم بر متر مربع بود. در شوری 5/1 درصد، میزان انتقال بخار در این سه خاک به ترتیب 47/1، 723/0 و 38/0 کیلوگرم بر متر مربع بود. از مقایسه دادههای به دست آمده از آزمایشها با دادههای حاصل از حل مدل کلی و سلکر با استفاده از نرمافزار Mathcad PLUS 6.0 مشاهده گردید که این مدل همخوانی مناسبی با این دادهها دارد. از آنجایی که انتقال بخار آب از خاک-های غیر آلوده به سمت تودههای آلوده میتواند باعث افزایش حجم هاله آلودگی شود، لذا این فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی باید در مدلهای انتقال آلودگی در مجاورت منابع غلیظ در نظر گرفته شوند.
مصطفی گودرزی، جهانگیر عابدی کوپایی، منوچهر حیدرپور، حمیدرضا صفوی،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده
با توجه بهتغییرات زیاد وقایع هیدرولوژیکی نسبت به زمان و مکان در مناطق خشک و نیمهخشک اندازهگیری تغذیه در این مناطق بسیار دشوار میباشد. طی سالها هنوز هم روش ثابت و مشخصی برای اندازهگیری تغذیه آبهای زیرزمینی وجود ندارد و تا کنون روشهای مختلفی برای محاسبه نرخ تغذیه توسعه یافته است. هدف از این تحقیق ارزیابی و ایجاد یک روش هیبریدی برای محاسبه تغذیه آبهای زیرزمینی میباشد. در این تحقیق با استفاده از یک روش هیبریدی اثرات پارامترهای مختلف بر تغذیه آبهای زیرزمینی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مهمترین پارامترهای م&zwjؤثر بر تغذیه بافت خاک، بارش، کاربری اراضی، ضخامت ناحیه غیراشباع، شیب زمین، میزان نیاز آبیاری و آبدهی ویژه، میباشد که در این بین بارش و بافت خاک بیشترین تأثیر را دارا میباشند. نتایج ارزیابیها نشان داد که بهطور کلی تغییراتاند که بارش و دما اثرات قابل توجهی بر تغذیه میگذارند بهطوری که با تغییر 10 درصدی بارش میزان تغذیه بین 16 تا 77 درصد تغییر میکند، همچنین با تغییر 1 در جهای دما، میزان تغذیه بین 6 تا 42 درصد تغییر مییابد. براساس نتایج بهدست آمده حساسیت خاکهای ریز بافت بهاین تغییرات خیلی بیشتر از خاکهای درشت بافت میباشد. همچنین نتایج نشان داد که تغییرات بارش و تبخیر و تعرق در چهار ماه شامل آذر، دی، بهمن و اسفند اثر قابل ملاحظهای در مقدار نرخ تغذیه سالانه دارا میباشند. با استفاده از نتایج این تحقیق میتوان مناطق آسیبپذیر دشت، مکانهای مناسب و نیز زمان مناسب برای تغذیه مصنوعی در سطح دشت را مشخص نمود. بهطور کلی نتایج بهدست آمده ازاین تحقیق میتواند در جنبههای مختلف مدیریت آبهای زیرزمینی بسیار مفید باشد.
نرگس ظهرابی، علیرضا مساح بوانی، الهه گودرزی، محمد حیدرنژاد،
جلد 20، شماره 77 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1395 )
چکیده
از آنجا که پدیده تغییر اقلیم بهعنوان تهدیدی بزرگ برای قسمتهای مختلف چرخه حیات بهشمار میرود، تفکیک عوامل مؤثر بر تشدید این پدیده، ضروری بهنظر میرسد. این پژوهش روند تغییرات دما و بارش با استفاده از آزمون روند چندگانه در بالادست حوضه آبریز کرخه واقع در بخش غربی کشور ایران را مورد بررسی قرار داده است. بهاینمنظور، نمودارهای دوبعدی آنومالی دما و بارش دادههای ۱۰۰۰ ساله مدل ۳ CGCMبرای منطقه مورد مطالعه ترسیم شد. سپس نسبتدهی تغییرات رخ داده در متغیرهای اقلیمی ناشی از نوسانات درونی اقلیم و یا افزایش گازهای گلخانهای تحت تأثیر عوامل انسانی مورد بررسی قرار گرفت. براساس یافتههای این پژوهش به احتمال ۹۵ درصد مقادیر آنومالی نوسانات درونی توأم دما - بارندگی در محدوده مورد مطالعه بهترتیب بین ۴/۱± درجه سانتیگراد و ۷۶ ± درصد میباشد. نتایج بهترتیب نشاندهنده افزایش و کاهش در روند تغییرات دما و بارش سالانه مشاهده شده در اکثر ایستگاههای مورد مطالعه بود. همچنین متغیرهای دما و بارش تحت تأثیر تغییر اقلیم قرار گرفته و هر چه از سالهای گذشته به سمت سالهای انتهایی پیش میرویم بهخصوص در بخشهای غربی و میانی حوضه، تأثیر افزایش گازهای گلخانهای در افزایش متغیر دما و کاهش متغیر بارش نمایانتر است.
پریسا الماسی، سعید سلطانی، مسعود گودرزی، رضا مدرس،
جلد 20، شماره 78 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1395 )
چکیده
با توجه به آشکار شدن تغییرات اقلیمی در اکثر مناطق دنیا و اثر آن بر بخشهای مختلف چرخه آب، آگاهی از وضعیت منابع آب بهمنظور مدیریت صحیح منابع و برنامهریزی برای آینده ضروری است. از اینرو مطالعات زیادی در مناطق مختلف با هدف تحلیل اثرات تغییر اقلیم بر فرآیندهای هیدرولوژیک در دورههای آتی انجام شده است. در مطالعه حاضر به بررسی اثرات تغییر اقلیم بر رواناب سطحی در حوضه آبخیز بازفت پرداخته شده است. حوضه آبخیز بازفت که در شمال غرب استان چهارمحال و بختیاری واقع شده، بهدلیل وضعیت خاص توپوگرافیکی و موقعیت جغرافیایی خود سهم قابل توجهی در تولید منابع آب منطقه دارد. در این مطالعه از مدل اقلیمی سه HadCM و سناریوهای انتشار ۲A و ۲B جهت ارزیابی عدم قطعیت موجود در پیشبینی تغییر اقلیم استفاده شده است. بدینمنظور، مدل آماری SDSM برای ریز مقیاس کردن دادههای بزرگ مقیاس بارش و دما و مدل هیدرولوژیک WetSpa برای شبیهسازی رواناب مورد استفاده قرار گرفته است. پس از واسنجی مدل هیدرولوژیک، دادههای ریز مقیاس شده بارش و دما در دورههای آینده نزدیک (۲۰5۰ – ۲۰2۰) و آینده دور (۲۱۰۰- ۲070) به مدل WetSpa معرفی و رواناب برای دورههای مذکور شبیهسازی گردید. نتایج این مطالعه بیانگر عملکرد مناسب مدل SDSM در ریز مقیاسسازی دادههای اقلیمی بهویژه دمای حداقل و حداکثر میباشد. ارزیابی کارایی مدل WetSpa نیز حاکی از عملکرد مناسب این مدل برای شبیهسازی رواناب در حوضه بازفت است، بهطوریکه ضریب ناش- ساتکلیف طی واسنجی و صحتسنجی بهترتیب برابر ۶۳/۰ و ۶۵/۰ حاصل شده است. همچنین، بررسی میزان رواناب پیشبینی شده در دورههای آتی نشاندهنده افزایش رواناب سالانه در حوضه آبخیز بازفت تحت هر دو سناریوی ۲ A و ۲B است.
داود صالحی، مصطفی گودرزی، حسین منتصری،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - ويژهنامه سيل و فرسايش خاک - زمستان 1398 )
چکیده
هدف از این پژوهش ارائه یک حالت پایدار بهمنظور تخصیص منابع آب حوضه آبریز زایندهرود است بهنحویکه ذینفعان کمترین مناقشه و تنش قابلتوجهی را بر سر برداشت از منابع آب داشته باشند. بههمین منظور در این پژوهش با استفاده از نظریه بازیها از جمله مدل گراف حل مناقشه (GMCR)، به بررسی مناقشات موجود بین چهار تصمیمگیرنده اصلی حوضه که شامل شرکت آب منطقهای، سازمان جهاد کشاورزی و اداره حفاظت از محیط زیست استان اصفهان و درنتیجه استان چهارمحال و بختیاری هستند، پرداخته شد و براساس هفت سیاست اتخاذ شده، 128 حالت در مدل GMCR ایجاد شد که با توجه به نتایج رویکرد GMCR، شش سناریو بهعنوان سناریوهای پایدار برای اعمال تخصیص منابع آب در حوضه ارائه شد. سپس نتایج این بخش برای انتخاب بهترین حالت، بهصورت سناریو در مدل WEAP توسعه داده شد و نتایج حاصل از اجرای مدل WEAP با استفاده از معیارهای عملکرد سیستم و شاخص پایداری مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت و سناریوی 2 شامل اجرای طرح ایجادکننده حقابهبر جدید در حوضه، تأکید بر حقابه زیستمحیطی و طرحهای تعادلبخشی آبخوانها بههمراه مدیریت توأمان تأمین و تقاضا، با شاخص پایداری 81/4 بهعنوان برترین سناریو شناخته شد.