جستجو در مقالات منتشر شده


17 نتیجه برای یوسفی

داور خلیلی، ابوالقاسم یوسفی،
جلد 2، شماره 3 - ( 7-1377 )
چکیده

کاربرد روش تحلیل منطقه‌ای، در برآورد دبی جریان به شکل تابعی از خصوصیات آماری حوضه آبخیز در طراحی سازه‌های آبی و یا مدیریت منابع آب، همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. بدین منظور، در این تحقیق مناسب‌ترین مدل تخمین دبی‌های میانگین و حداکثر روزانه با استفاده از پارامترهای فیزیوگرافیک، برای حوضه آبخیز اترک بررسی و ارائه گردیده است. این پارامترها شامل مساحت حوضه،‌ طول آبراهه اصلی، ارتفاع میانگین حوضه، شیب حوضه و شیب آبراهه اصلی می‌باشند. پس از بررسی همبستگی بین پارامترها و تأثیر آنها در تولید دبی حداکثر روزانه، سه مدل تخمین دبی حداکثر روزانه به صورت توابعی از پارامترهای فیزیوگرافیک انتخاب گردید. مدل شماره 1 دبی حداکثر روزانه را به صورت تابعی از مساحت حوضه و مدل شماره 2 به صورت تابعی از مساحت حوضه و ارتفاع حوضه و مدل شماره 3 به صورت تابعی از مساحت حوضه، شیب متوسط آبراهه اصلی مشخص نمود. آزمونهای انجام گرفته بیانگر قابلیت خوب هر سه مدل در تخمین دبی حداکثر روزانه بود. البته این نتیجه‌گیری فقط بیانگر آن است که هر سه مدل در محدوده قابل قبولی از عهده آزمونهای آماری برمی‌آیند. این خود می‌تواند سبب ایجاد خطا در برآورد دبی جریانهای میانگین و حداکثر روزانه باشد. به منظور حداقل کردن خطای محاسباتی، در یک آزمون دیگر هر سه مدل مجدداً مورد بررسی قرار گرفت. انتخاب بهترین مدل، بر اساس مقایسه دبی میانگین روزانه حاصله از مدل‌ها با دبی میانگین روزانه مشاهده شده صورت گرفت. در نتیجه مدل شماره 1 انتخاب گردید. توصیه‌های لازم جهت به‌کارگیری این مدل در حوضه‌های مشابه فاقد آمار انجام گردید. دستاورد اصلی این تحقیق در به‌کارگیری روش تحلیل منطقه‌ای آن بوده که صرفاً به نتایج خوب آزمون آماری در تناسب همبستگی داده‌ها بسنده نکرده است. انتخاب نهایی مدل منوط به قابلیت آن در تخمین آمار مشاهده‌ای است.
کاظم یوسفی کلاریکلایی، عبدالرضا کامیاب، منصور رضایی،
جلد 6، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده

در این پژوهش اثر رقیق‌سازی انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد جوجه‌های گوشتی سویه تجارتی راس در سن 6-12 روزگی بررسی گردید. این آزمایش در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با شش میزان محدودیت و در چهار تکرار انجام گرفت. برای رقیق‌سازی انرژی و پروتئین جیره آغازین از پوسته برنج به میزان 5/0 (شاهد)، 10، 15، 20، 25 و 30 درصد استفاده شد. جیره‌های آزمایشی در دوره محدودیت (6-12 روزگی) دارای به ترتیب 3089، 2780، 2626، 2472، 2317 و 2163 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم جیره و 45/21، 29/19، 23/18، 16/17، 10/16 و 20/15 درصد پروتئین خام بودند. نتایج نشان داد که رقیق‌سازی جیره سبب افزایش مصرف خوراک در دوره محدودیت گردیده، ولی مصرف انرژی و پروتئین را کاهش داده است. میزان افزایش وزن در دوره محدودیت کاهش یافت، ولی به دلیل رشد جبرانی در دوره پس از محدودیت، تفاوت معنی‌داری در وزن نهایی بدن گروه‌های مختلف در سن 42 روزگی دیده نشد. مصرف خوراک در دوره پس از محدودیت، در گروه‌های تحت محدودیت اندکی کمتر از گروه شاهد بود، و به همین دلیل بازده غذایی در این گروه‌ها بهبود یافت، ولی اختلاف معنی‌داری با گروه شاهد نداشت. رقیق‌سازی جیره تأثیری بر درصد چربی محوطه شکمی نشان نداد. در این آزمایش اعمال 20 و 25 درصد محدودیت غذایی در هفته دوم به علت کاهش هزینه دان و افزایش جزئی در وزن نهایی سبب بهبود بازده تولید گردید.
مجید شاه‌محمدی، حمید دهقانی، احمد یوسفی،
جلد 9، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده

به منظور تعیین پایداری عملکرد و بررسی اثر متقابل ژنوتیپ و محیط تعداد 18 رقم پیشرفته و امید بخش جو به همراه یک رقم شاهد در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با 4 تکرار و برای مدت 3 سال زراعی (1380-1377) در 10 ایستگاه تحقیقات کشاورزی مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه واریانس ساده و مرکب نشان دهنده تفاوت‌های ژنتیکی بین عملکرد ژنوتیپ‌ها بود. نتایج مربوط به تجزیه واریانس مرکب، وجود تفاوت‌های معنی‌داری بین ژنوتیپ‌ها و اثر متقابل ژنوتیپ و محیط را نشان داد. به دلیل معنی‌دار بودن اثر متقابل، جهت تعیین پایداری ژنوتیپ‌ها از پارامترهای پایداری، واریانس محیطی (S2i)، ضریب تغییرات محیطی (C.Vi)، میانگین واریانس اثر متقابل ، واریانس اثر متقابل ( θi )، اکووالانس ( W2i)، واریانس پایداری ( σ2i)، ضریب رگرسیون خطی (bi , βi)، میانگین مربعات انحراف از خط رگرسیون (S2di ) و واریانس درون مکانی (MSy /l) استفاده شد. در مجموع با در نظر گرفتن تمام روش‌های تجزیه پایداری رقم شماره 18 به عنوان پایدارترین رقم شناخته شد و ارقام شماره 17 و 11 در مرتبه بعدی قرار گرفتند و ارقام شماره 13، 7 و 6 نیز به ترتیپ دارای نوسان عملکرد بیشتری بودند. رقم شماره 5 به دلیل عملکرد بالایی که داشت سازگارترین رقم با محیط‌های مساعد شناخته شد و برای کشت در این مناطق مناسب بود. رقم شماره 9 نیز با عملکرد نسبتاً خوب و واریانس عملکرد پایین در مقابل تغییرات محیطی(58/1) و ضریب رگرسیون متوسط برای مناطق نامساعد پیشنهاد ‌شد.
مریم یوسفی فرد، احمد جلالیان، حسین خادمی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده

عدم توجه انسان به نحوه بهره‌برداری از منابع طبیعی از جمله خاک باعث تخریب و فرسایش آن می‌گردد. فرسایش آبی یکی از عوامل مهم تخریب خاک می‌باشد. در اثر تعییر کاربری اراضی مرتعی به دلیل کاهش پوشش گیاهی و بهم خوردگی سطح خاک، مقاومت خاک سطحی کاهش یافته و فرسایش آبی شدیدی رخ می‌دهد. مطالعه‌ای در منطقه چشمه علی (سولیجان) استان چهارمحال ‌و بختیاری با هدف برآورد رسوب، رواناب و هدررفت عناصر غذایی در چهار کاربری اراضی انجام شد. چهار کاربری بررسی شده شامل مرتع با پوشش گیاهی تقریباً خوب (20% <)، مرتع با پوشش گیاهی ضعیف (10%>)، دیمزار و دیمزار رها شده بود. نمونه‌های خاک از عمق 10 - 0 سانتی‌متر در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار برداشته شد. به منظور برآورد رسوب، رواناب و هدررفت عناصر غذایی از اندازه‌گیری صحرایی فرسایش خاک تحت شرایط استاندارد از باران‌ساز مصنوعی استفاده شد. درصد مواد آلی، ازت کل، فسفر قابل دسترس، توزیع اندازه ذرات رسوب و خاک در آزمایشگاه اندازه‌گیری شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که بیشترین تخریب در این منطقه از فرسایش آبی بوده و عوامل متعددی در گسترش آن نقش داشته‌اند از جمله چرای بی‌رویه در مرتع، حساسیت سازندهای زمین‌شناسی و مهم‌ترین آن تغییر کاربری اراضی مرتعی به دیمزارهای کم بازده را می‌توان نام برد. بیشترین مقدار رواناب در کاربری دیمزار رها شده و کمترین مقدار رواناب در کاربری مرتع با پوشش گیاهی خوب ایجاد گردید. بیشترین مقدار رسوب درکاربری دیمزار مشاهده شد. مقدار رسوب در کاربری‌های دیمزار، دیمزار رها شده و مرتع با پوشش گیاهی ضعیف به ترتیب 5/54، 21 و 4/10 برابر مرتع با پوشش گیاهی خوب بود. کمترین مقدار رواناب و رسوب در کاربری مرتع با پوشش گیاهی خوب ایجاد گردید. نسبت غنی شدن ذرات خاک در رسوب در جزء سیلت ریز (mμ 5 - 2) و سپس رس بیشترین و در مورد شن کمترین مقدار بود. درصد هدررفت مواد آلی، ازت کل ومقدار فسفر قابل دسترس همراه با رسوب در ساعت اول بارندگی نسبت به ساعت دوم بارندگی بیشتر بود که علت آن انتقال ذرات ریزتر در ابتدای واقعه بارندگی است. هدررفت کل این سه فاکتور اندازه‌گیری شده در رسوب طی 2 ساعت بارندگی در کاربری دیمزار بیشترین، در کاربری مرتع با پوشش گیاهی ضعیف و دیمزار رها شده در حد متوسط و در کاربری مرتع با پوشش گیاهی خوب کمترین مقدار بود. نسبت غنی شدن ماده آلی، ازت کل و فسفر در رسوب در چهار کاربری بیشتر از یک است که دلیلی بر انتقال ماده آلی و این دو عنصر غذایی همراه با رسوب می‌باشد. به طور کلی می‌توان گفت تغییر کاربری اراضی از عرصه‌های منابع طبیعی نظیر مرتع به کاربری‌های دیگر که تحت سیستم مدیریت انسان باعث افزایش فرسایش، هدررفت تشدیدی خاک و انتقال عناصر غذایی همراه با آن می‌شود.
معصومه یوسفی‌آذر، عبدالمجید رضایی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده

  این مطالعه با هدف ارزیابی پتانسیل تحمل به خشکی در 23 لاین 2:4 F گندم حاصل از تلاقی دو رقم ویرمارین (حساس به خشکی) و سرداری (مقاوم به خشکی) انجام شد. آزمایش در قالب دو طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در دو سطح آبیاری پس از 3±70 و 3±120 میلی­متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A در سال 1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. شاخص­های تحمل و حساسیت به خشکی برای عملکرد محاسبه و تجزیه به مؤلفه­های اصلی نیز بر اساس آنها انجام شد. شاخص‌ تحمل هامبلین و رزیل با شاخص حساسیت به خشکی فیشر و مورر هم‌بستگی مثبت و معنی‌داری داشت. هم‌بستگی این دو شاخص با عملکرد در شرایط تنش و مؤلفه اصلی اول منفی بود. مقدار بالای این مؤلفه ژنوتیپ­های با حساسیت کم را معرفی کرد. هم‌بستگی مؤلفه اول با شاخص­های میانگین تولید، میانگین هندسی عملکرد، شاخص تحمل به تنش و میانگین‌ هارمونیک عملکرد، مثبت و بالا بود. ژنوتیپ شماره 2 در شرایط بدون تنش عملکرد بالایی داشت و با وجود حساسیت بالایی که به تنش نشان داد، از نظر این شاخص­ها به­عنوان ژنوتیپ برتر معرفی شد. ژنوتیپ­های شمـاره 4، 17، 11 و 14 عملکرد بالایی در شرایط تنش داشتند و از نظر شاخص­ها نیز به­عنوان ژنوتیپ برتر معرفی شدند.


معصومه یوسفی، حسین شریعتمداری، محمد علی حاج عباسی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده

  مدیریت صحیح عملیات کشاورزی و حفظ مواد آلی خاک، از جمله عوامل مهم در کشاورزی پایدار می‌باشند. مقدار ماده آلی خاک یکی از شاخص‌های مهم کیفیت خاک محسوب می‌شود. ذخایر لبایل مواد آلی به عنوان شاخص خوبی از کیفیت خاک که بیشتر به تغییرات عملیات مدیریتی حساس می‌باشد، می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد. تحقیق حاضر با هدف بررسی برخی از ذخایر لبایل کربن آلی خاک به عنوان شاخص ارزیابی تأثیر مدیریت‌های متفاوت زراعی در دو خاک آهکی صورت گرفت. این مطالعه دردو محل 1- کرت‌های تحت کوددهی با چهار سطح0،25، 50 و 100 مگاگرم کود گاوی در هکتار با تناوب زراعی ذرت- گندم ( C1, C2, C3, C4 ) و در کرت‌های زیر سیستم‌های کاشت ( C5, C6, C7 ) با سابقه تناوب مشخص در مزرعه تحقیقاتی لورک و2- در سیستم‌های کاشت با تاریخچه کشت مشخص ( C8, C9, C10 ) در مزرعه ایستگاه تحقیقاتی فزوه اجرا گردید. نمونه برداری خاک از دو عمق 5- 0 و 15- 5 سانتی‌متر از وسط کرت‌ها انجام شد. در نمونه‌های خاک مقادیر کربن آلی، کربوهیدرات قابل عصاره‌گیری با آب داغ، ذرات مواد آلی ( POM )، کربن آلی و مقدار کربوهیدرات قابل عصاره‌گیری با آب داغ در بخش POM ومیانگین وزنی قطر خاکدانه‌های پایدار در آب اندازه‌گیری شد. اجزای اندازه‌گیری شده مواد آلی و پایداری خاکدانه‌ها، تحت تأثیر مدیریت‌های گوناگون، تفاوت معنی داری نشان دادند. بیشترین مقدار کربوهیدرات و پایداری خاکدانه در منطقه لورک در پلات­های 100 مگاگرم کود گاوی در هکتار و در منطقه فزوه درزمین زیر کشت یونجه به دست آمد. هم‌چنین نتایج نشان داد که میانگین وزنی قطر خاکدانه‌های پایدار در آب هم‌بستگی بیشتری با مقدار کربوهیدرات‌های قابل عصاره‌گیری با آب داغ نسبت به سایر اجزای کربن آلی داشتند. بخش کربوهیدرات قابل عصاره­گیری با آب داغ به تغییرات مدیریتی در کوتاه مدت حساسیت بیشتری نشان داده و به عنوان شاخص خوبی از کیفیت خاک به ویژه در ارتباط با تشکیل خاکدانه می‌تواند در ارزیابی کیفیت خاک مورد توجه باشد.


مهدی یوسفی ،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده

یخ‌زدگی یکی از مهم‌ترین عوامل اقلیمی است که محصول بادام را در استان اصفهان تحت تأثیر قرار می‌دهد. بنابراین، استفاده از روشی سریع برای ارزیابی ارقام مقاوم در برابر آسیب‌های یخ‌زدگی از اهمیت زیادی برخوردار است. اندازه‌گیری میزان نشت الکترولیت‌ها از بافت‌های آسیب دیده ناشی از یخ‌زدگی در بادام روش مناسبی برای این منظور است. در این پژوهش اثر یخ‌زدگی بر میزان نشت الکترولیتی 10 رقم زراعی بادام (Amygdalus communis cultivars) و یک گونه بادام وحشی (A. scoparia) در استان اصفهان بررسی شد. گل‌های کامل و بالغ تمام نمونه‌ها به‌طور تصادفی انتخاب شدند و هر یک با 3 تکرار در شرایط یخ‌زدگی طبیعی (در طبیعت) و تیمار یخ‌زدگی مصنوعی (در آزمایشگاه) بررسی شدند. میزان نشت الکترولیت‌های آنها، اندازه‌گیری شد و میانگین داده‌های به دست آمده از طریق آنالیز واریانس و آزمون توکی (Tukey's test) مقایسه شدند. در هر تیمار، درصد افزایش میزان نشت الکترولیتی نمونه‌های در معرض یخ‌زدگی نسبت به شاهد به‌عنوان معیاری برای مقایسه در نظر گرفته شد. مقدار کل متابولیت‌های محلول (Total Dissolved Solids =TDS) گل‌های نمونه‌های در معرض یخ‌زدگی طبیعی نیز با دقت 001/0 اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که این مقدار در ارقام زراعی مورد بررسی به‌طور میانگین در حدود 5/33± 8/390 میلی‌گرم در لیتر (حداکثر آن در رقم صفری با 3/29± 439 میلی‌گرم در لیتر و حداقل آن در رقم کبابی با 3/35± 355 میلی‌گرم در لیتر است. مقدار آن در بادام وحشی (با میانگین 8/55± 362 میلی‌گرم در لیتر) اندکی از ارقام زراعی کمتر بود. آزمون رگرسیون خطی نشان داد که بین مقدار کل متابولیت‌های محلول (TDS)، و میزان نشت الکترولیتی نمونه‌های در معرض یخ‌زدگی هم‌بستگی وجود ندارد. هم‌چنین نتایج نشان داد که ارقام تاجری (با 4/7 % افزایش میزان نشت الکترولیتی نسبت به شاهد)، آذر (با 2/19 % افزایش) و ربیع (با 22 % افزایش) در شرایط یخ‌زدگی طبیعی به‌ترتیب مقاومت بیشتری از سایر ارقام دارند. در تیمار یخ‌زدگی مصنوعی نیز ارقام ربیع (با 7/60 % افزایش)، تاجری (با 6/67 % افزایش) و حاج میرزایی (با 71 % افزایش) به‌ترتیب نسبت به ارقام دیگر مقاوم‌ترند. این نتایج با مشاهدات تجربی در منطقه مورد مطالعه منطبق می‌باشد. مقاومت به یخ‌زدگی در بادام وحشی (A. scoparia) در هر دو تیمار طبیعی و مصنوعی (به‌ترتیب با 7/48 % و 73 % افزایش) در حد متوسط است.
عبدالمجید رضائی، معصومه یوسفی‌آذر،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده

برای بهبود صفت پیچیده‌ای مانند عملکرد که توارث‌پذیری پایینی دارد، از انتخاب غیرمستقیم توسط صفات دیگر و نیز شاخص مناسبی براساس چند صفت مؤثر بر عملکرد استفاده می‌شود. این مطالعه با هدف ارزیابی کارآیی روش‌های مختلف انتخاب در 23 لاین F2 : 4 گندم حاصل از تلاقی دو رقم ویرمارین (حساس به خشکی) و سرداری (متحمل به خشکی) انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و دو تیمار آبیاری پس از 3±70 و 3±120 میلی‌متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A به ترتیب برای شرایط غیرتنش و تنش در سال 1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. برای هر یک از این شرایط شـاخص‌های انتخاب با استفاده از چهار صفت تعداد سنبله در متر مربع، تعداد روز تا سنبله دهی، تعداد دانه در سنبلـه و وزن دانـه و هم‌چنین پاسخ‌های مستقیم و همبسته این صفات به همراه عملکـرد، محاسبه شدند. نتایج پاسخ‌های مستقیم و همبسته صفات به انتخاب نشان داد که برای شرایط مشابه با این بررسی ژنوتیپ‌های زودرس با تعداد سنبله زیاد، تعداد دانه کم و وزن دانه بالا از پتانسیل عملکرد بالاتری برخوردار هستند. تعداد سنبله در متر مربع و وزن هزاردانه پاسخ مثبتی به انتخاب در اکثر شاخص‌ها و در هر دو شرایط داشتند، ولی پاسخ روز تا سنبله دهی و تعداد دانه در سنبله در شاخص‌ها منفی بود. بنابراین انتخاب براساس این شاخص‌ها نیز باعث گزینش ارقام زودرس با تعداد سنبله بالا و تعداد دانه کم و وزن دانه بالا می‌شود که از پتانسیل عملکرد بیشتری برخوردار هستند. در این بررسی شاخص‌های اسمیت - هیزل و پایه بریم - ویلیامز کارآیی انتخاب بالاتری داشتند.
سمیه یوسفی مقدم، سید فرهاد موسوی، بهروز مصطفی زاده فرد، محمد رضا یزدانی، عباس همت،
جلد 16، شماره 60 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-تابستان 1391 )
چکیده

پادلینگ (گل‌آب) متداول‌ترین روش تهیه بستر نشا برای کاشت برنج است. هدف از این پژوهش، بررسی اثر شدت‌های مختلف پادلینگ بر نفوذ آب به خاک، نگهداشت آب توسط خاک و تعیین میزان آب مصرفی برای انجام پادلینگ در سه بافت خاک غالب در اراضی شالیزاری استان گیلان بود. از سه بافت خاک رس سیلتی، لوم رسی و لوم، نمونه‌های دست نخورده در سه تکرار تهیه شد. نمونه‌ها توسط دستگاه همزن تحت تأثیر شدت‌های مختلف پادلینگ قرار گرفتند. براساس نتایج به‌دست آمده تیمار پادل با شدت کم سبب شد سرعت نفوذ آب به خاک به اندازه 3/29، 4/32 و 0/36 درصد در بافت‌های رس سیلتی، لوم رسی و لوم کاهش یابد. افزایش شدت پادلینگ از سطح کم به متوسط، سرعت نفوذ آب به خاک را به طور معنی‌داری کاهش داد، ولی تیمار پادل با شدت زیاد سبب کاهش معنی‌دار این پارامتر نشد. منحنی رطوبتی هر سه بافت خاک در تمامی سطوح پادلینگ نشان داد که عملیات پادلینگ قابلیت نگهداشت آب خاک را افزایش می‌دهد. با افزایش شدت پادلینگ، نگهداشت آب خاک در بافت رس سیلتی بیشتر از دو بافت دیگر بود. افزایش شدت پادلینگ از سطح کم به زیاد سبب افزایش میزان آب مصرفی به طور معنی‌دار شد. با افزایش شدت پادلینگ از سطح متوسط به زیاد میانگین آب به کار برده شده به‌ترتیب 4/15، 1/14 و 3/16 درصد در بافت‌های رس سیلتی، لوم رسی و لوم افزایش یافت. به طور کلی، در هر سه بافت خاک، تهیه بستر نشا با استفاده از عملیات پادلینگ با شدت زیاد در مقایسه با شدت متوسط به میزان آب مصرفی بیشتری نیاز دارد، در حالی‌که بر کاهش سرعت نفوذ آب به خاک و افزایش قابلیت نگهداشت آب خاک تأثیر معنی‌داری ندارد
گلایه یوسفی، آزاده صفادوست، محمد رضا مصدقی، علی اکبر محبوبی،
جلد 17، شماره 65 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاییز 1392 )
چکیده

این پ‍ژوهش با هدف بررسی اثر دراز‌مدت بافت خاک و مدیریت کشت بر حرکت لیتیم و برمید تحت شرایط جریان غیراشباع ماندگار انجام شد. تیمارها شامل دو خاک با بافت لوم رسی و لوم شنی بودند که هر دو به‌مدت چهار سال زیر کشت گندم و یونجه قرار داشتند. ستون‌های دست‌نخورده خاک درشرایط جریان ماندگار با استفاده از آب شهری برقرار شد و سپس پالسی از محلول برمید لیتیم ( M005/0) به‌عنوان غلظت ورودی (C0) بر سطح ستون‌های خاک اعمال گردید. آب‌شویی برای هر ستون تا PV4 (چهار برابر حجم آب منفذی) ادامه یافت. غلظت برمید و لیتیم موجود در زه‌آب خروجی با فواصل PV2/0، به‌ترتیب توسط الکترود انتخاب‌گر برمید و دستگاه فلیم فتومتر اندازه‌گیری شد. غلظت نسبی (C/C0) برمید و لیتیم در برابر حجم آب منفذی رسم شد. نتایج نشان داد که نوع کشت و بافت خاک (در مجموع ساختمان خاک) اثر معنی‌داری بر غلظت‌های خروجی داشتند. منحنی‌های رخنه نشان‌دهنده خروج زودهنگام برمید به‌دلیل دفع آنیونی و دیرآیی لیتیم به‌دلیل جذب سطحی در ستون‌های خاک بود. با گذشت زمان غلظت برمید و لیتیم کاهش یافت و در زمان‌های طولانی به هم رسیدند که این نشان‌گر از بین‌رفتن اثر منافذ درشت بر انتقال مواد در نتیجه ادامه آب‌شویی و انتقال عمده آنها از راه جریان در پیکره خاک بود. غلظت برمید و لیتیم خروجی از خاک لوم رسی زیر کشت یونجه به‌دلیل پایداری بیشتر‏ ساختمان خاک نسبت به خاک لوم شنی تحت همان کشت بیشتر‏ بود. هم‌چنین نتایج این پژوهش نشان داد غلظت برمید و لیتیم خروجی در خاک‌های زیر کشت یونجه (هر دو بافت) بیشتر‏ از خاک‌های زیر کشت گندم بود. این امر بیان‌کننده اثر قابل توجه نوع کشت نسبت به بافت خاک، بر حرکت آلاینده‌ها در خاک می‌باشد. روند تغییرات منحنی رخنه لیتیم نیز مانند برمید بود؛ با این تفاوت که به‌علت جذب بر روی سطوح فعال؛ غلظت آن در زه‌آب خروجی کمتر از برمید بود.
علی یوسفی، امیرمظفر امینی، امید فتحی، آمنه یادگاری،
جلد 20، شماره 76 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1395 )
چکیده

آب به‌عنوان یک عامل محدود کننده در شکل‌دهی و تکوین فرهنگ و تمدن ایرانی، نقش تعیین کننده‌ای داشته است. با توجه به کمبود آب و تنوع مصرف‌کنندگان، بروز تعارض در حوضه رودخانه‌ها قابل پیش‌بینی است. حل تعارض، روش‌ها و فرآیندهایی مؤثر در تسهیل و پایان دادن مسالمت آمیز به یک تعارض از راه ارتباطات فعال درباره طرز تفکرشان و علل اختلافات و همچنین مداومت در مذاکره جمعی را شامل می‌شود. در حال‌ حاضر، رودخانه زاینده‌رود دچار کم‌آبی شدیدی شده است. هدف این بررسی، ارزیابی راه‌های حل تعارض رودخانه زاینده‌رود از دیدگاه کشاورزان و ذی‌مدخلان می‌باشد. جامعه آماری این مطالعه را کشاورزان حوضه زاینده‌رود در دو استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری (ذی‌نفعان) و همچنین کارکنان معاونت حفاظت و بهره‌برداری آب منطقه‌ای و جهاد کشاوری دو استان (ذی‌مدخلان) تشکیل می‌دهند. حجم نمونه مورد بررسی کشاورزان با استفاده از اطلاعات به‌دست آمده از پیش‌آزمون و فرمول کوکران، 171 نفر تعیین گردید و ذی‌مدخلان تمام‌شماری شدند. داده‌های مورد نیاز از طریق مصاحبه حضوری و با استفاده از پرسشنامه ساخت‌یافته گردآوری شده، روایی صوری و پایایی آن نیز به‌ترتیب با استفاده از نظرات کارشناسان و ضریب آلفای کرونباخ (871/0) تأیید گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که مهم‌ترین عوامل به‌وجود آورنده تعارض رودخانه از نظر جامعه آماری پژوهش به‌ترتیب، کاهش بارش، افزایش استفاده آب در صنعت و افزایش مصارف سایر استان‌ها می‌باشد. همچنین، ایجاد شرایط بازگو کردن نظرات به‌صورت آزادانه، پادرمیانی و مذاکره مؤثرترین راه‌حل‌های تعارض از‌نظر جامعه آماری است. از سویی، در شرایط فعلی، کشاورزان (ذی‌نفعان) توسل به زور و ذی‌مدخلان مذاکره را مناسب‌ترین راه‌حل تعارض می‌دانند.


علی حقی زاده، حسین یوسفی، پروین نورمحمدی، یزدان یاراحمدی،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده

آلودگی آبخوان‌‌های کشور یکی از چالش‌‌های اصلی سازمان‌‌ها و ادارات دولتی درگیر در امور تولید و توزیع آب در بین شهروندان است. ‌‌به‌‌منظور شناخت پتانسیل آلودگی آبخوان، ابتدا باید قابلیت آسیب­ پذیری آن در نواحی مختلف مورد ارزیابی قرار­ گیرد و نواحی مستعد آلودگی شناسایی شوند. آبخوان‌های کربناته به‌واسطه حفره­‌‌های بلعنده و تغذیه نقطه ­ای نسبت به آلودگی آسیب‌پذیرترند. آبخوان‌های کارستی (کربناته) یا آبخوان­ هایی که بخشی از ‌‌آنها کارستی است، در مناطق غربی ایران با توجه به شرایط طبیعی منطقه و فعالیت‌های انسانی مستعد این آلودگی هستند. هدف از این پژوهش تهیه نقشه پهنه‌بندی آسیب‌پذیری آبخوان کارستی دشت الشتر با کاربرد روش COP ‌‌است. این مدل با استفاده از سه پارامتر لایه پوشاننده (O)، غلظت جریان (C) و رژیم بارش (P) به ارزیابی آسیب‌پذیری آبخوان در برابر آلودگی در محیط نرم‌افزار GIS می­پردازد. با توجه به نتایج آنالیز حساسیت مشخص شد که در این روش فاکتور P با توجه به بارش مناسب منطقه بیشترین تأثیر را در تعیین آسیب‌پذیری منطقه دارد و فاکتور C کمترین تأثیر را در آسیب‌پذیری منطقه با توجه به وسعت کم پهنه کارست تکامل‌یافته و وسعت زیاد منطقه غیر کارستی دارا ‌‌است. برای صحت‌سنجی نتایج از داده‌های هدایت الکتریکی در برابر دبی چند چاه در منطقه با آسیب‌پذیری زیاد و متوسط و مقایسه ‌‌آنها با هم استفاده شد. نتایج به‌دست آمده بیانگر این است که قسمت غالب دشت با مساحت 7/87 کیلومترمربع ازنظر آسیب‌پذیری در طبقه متوسط قرار دارد و سایر طبقات ‌‌به‌ترتیب شامل کم با مساحت 18/69 کیلومتر­مربع، زیاد با مساحت 65/0 کیلومترمربع در قسمتی از شمال شرقی دشت و خیلی کم با مساحت 6/0 کیلومترمربع ‌‌است.

وجیهه درستکار، مریم یوسفی فرد، زهرا جاجرمی،
جلد 23، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1398 )
چکیده

سالانه حجم قابل توجهی کنجاله‌های روغنی در صنایع روغن‌کشی تولید می‌شود. افزودن این کنجاله‌ها به خاک می‌تواند علاوه بر تأمین مواد آلی خاک، قابلیت جذب عناصر کم‌مصرف برای گیاه را نیز بهبود بخشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر کنجاله‌های کنجد، زیتون و سیاهدانه در سه سطح صفر، دو و پنج درصد در شرایط شور و غیر شور بر غلظت قابل استفاده عناصر مس، روی و آهن خاک در یک آزمایش گلخانه‌ای به‌مدت 60 روز بوده است. پس از پایان دوره خوابانیدن میزان تنفس میکروبی، کربن آلی، غلظت کربوهیدرات و غلظت قابل جذب عناصر مس، روی و آهن در خاک اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که کمترین مقدار کربن آلی خاک و غلظت کربوهیدرات در تیمار افزودن کنجاله کنجد و بیشترین مقدار آن در تیمار کنجاله‌های زیتون و سیاهدانه مشاهد شد. افزودن کنجاله‌های روغنی سبب افزایش غلظت قابل استفاده هر سه عنصر در خاک نسبت به تیمار شاهد شد. کنجاله کنجد بیشترین تأثیر را در افزایش غلظت قابل استفاده مس و روی خاک داشته است. در بین سه کنجاله مورد مطالعه، افزودن کنجاله کنجد بیشترین تأثیر و افزودن کنجاله سیاهدانه کمترین تأثیر را بر غلظت قابل استفاده آهن در خاک داشته است. به‌علاوه شوری نیز سبب کاهش غلظت روی و آهن در خاک شده است. در مجموع به‌نظر می­رسد افزودن کنجاله‌های روغنی به خاک سبب بهبود وضعیت کربن آلی و غلظت عناصر کم‌مصرف خاک شده، اما این اثر به کیفیت کنجاله‌ها و شوری خاک وابسته است.

طاها یوسفی بابادی، مجید لطفعلیان، حسن اکبری،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - ويژه‌نامه سيل و فرسايش خاک - زمستان 1398 )
چکیده

فرسایش خاک و پیامدهای ناشی آن از عوامل مهم مدیریت شبکه جاده جنگلی است. در بین بخش‌های مختلف ساختمان جاده‌های جنگلی، شیروانی خاک‌برداری مهم‌ترین منبع تولید رسوب است. برای این پژوهش، یک جاده جدید و لخت، در سری 5 بخش 2 جنگل نکاچوب انتخاب و داده‌های مطالعه روی آن اندازه‌گیری شد. این تحقیق در قالب طرح کاملاً تصادفی در 10 قطعه نمونه دو مترمربعی با تعداد دفعات بارندگی هشت‌بار در شرایط طبیعی بارندگی در طول 500 متر جاده انجام شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که از بین متغیرهای خاک، حد روانی در سطح پنج درصد و حد خمیری نیز در سطح یک درصد همبستگی مثبت و معنی‌داری با رواناب و هدررفت خاک دارند. همچنین درصد ماده آلی در سطح یک درصد و درصد شن نیز در سطح پنج درصد همبستگی منفی و معنی‌داری با رواناب و هدررفت خاک دارند. با افزایش وزن مخصوص ظاهری و درصد رطوبت خاک، میزان رواناب و رسوب افزایش می‌یابد. نتایج مدل چندمتغیره نشان داد با بهره‌گیری از متغیرهای حد خمیری و درصد شن می‌توان میزان هدررفت خاک را با ضریب تبیین 0/948 برآورد کرد.

مهدی پژوهش، مجید محمدیوسفی، افشین هنربخش، حمیدرضا ریاحی بختیاری،
جلد 24، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - بهار 1399 )
چکیده

به‌منظور برنامه‌ریزی و مدیریت سرزمین لازم است عوامل تأثیرگذار بر تغییرات آن را شناسایی و ارزشیابی کرد. تغییرات کاربری زمین یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر فرایندهای آب‌و‌هوایی محلی، منطقه‌ای و جهانی است که به‌صورت تغییر در نوع استفاده از زمین تعریف می‌شود و یکی از عوامل مهم در تغییر جریان هیدرولوژیک، فرسایش حوضه و انهدام تنوع زیستی است. حوضه آبخیز بهشت‌آباد به‌عنوان یکی از زیرحوضه‌های سامانه کارون بزرگ، حدود 70 درصد از جمعیت استان چهارمحال و بختیاری را دربرمی‌گیرد. به‌همین دلیل با توجه به اهمیت بالای این حوضه در تأمین آب حوضه‌های دیگر و نیز اهمیت شناخت کاربری‌های موجود در منطقه در طول چند دهه گذشته، هدف اصلی از این مطالعه، ارزیابی روند تغییرات مکانی کاربری اراضی در حوضه آبخیز بهشت‌آباد استان چهارمحال و بختیاری با مساحتی حدود 384787 هکتار با استفاده از علم سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی طی یک دوره 25 ساله است. در این تحقیق، ابتدا با تجزیه‌و‌تحلیل و پردازش تصاویر ماهواره‌ای لندست 5 سنجنده TM مربوط به سال‌های 1991، 2008 و لندست 8 سنجنده OLI سال 2016 و درنظر گرفتن 5 طبقه کاربری شامل اراضی مرتعی، مناطق ساختمانی- شهری، اراضی کشاورزی، اراضی باغی و اراضی بایر، اقدام به تهیه نقشه‌های کاربری اراضی برای سه مقطع زمانی به‌روش چشمی و هیبریدی با دقت قابل قبول شد. دقت کلی برای هر یک از نقشه‌های کاربری به‌دست آمده برای سال‌های 1991، 2008 و 2016 به‌ترتیب برابر 17/92، 29/94 و 41/93 درصد به‌دست آمد که دلالت بر مقبولیت دقت نقشه‌های تهیه شده داشت. سپس روند تغییرات کاربری اراضی و سهم هریک از طبقه‌های کاربری و درصد تغییرات هر یک از کاربری‌ها طی دو دوره مطالعاتی مشخص شد. نتایج این تحقیق نشان‌دهنده تغییراتی در سطح حوضه مورد مطالعه است. مساحت اراضی مرتعی در طی دو دوره روند کاهشی، مناطق ساختمانی- شهری روند افزایشی، اراضی کشاورزی در طی دوره اول روند کاهشی و در طی دوره دوم روند افزایشی، اراضی باغی در طی دو دوره روند افزایشی، اراضی بایر در دوره اول روند افزایشی و در دوره دوم روند کاهشی داشته است. در مجموع باید عنوان کرد که در منطقه بهشت‌آباد شاهد افزایش جایگزینی مراتع با مناطق ساختمانی- شهری، کشاورزی دیم، باغات و اراضی بایر و بروز تخریب پوشش مرتعی در منطقه هستیم.

بیژن خلیلی مقدم، عطاءاله سیادت، اشکان یوسفی،
جلد 25، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - بهار 1400 )
چکیده

گیاهان فضای سبز توانایی زیادی در جذب و نگهداشت ذرات معلق هوا دارند و در پاکسازی آلودگی اتمسفر شهری نقش بسزایی ایفا می‌کنند. گرد و غبار ترسیب شده روی برگ درختان می‌تواند به‌عنوان شاخصی مناسب برای ارزیابی ترکیبات هیدروکربن‌های آروماتیک چندحلقه‌ای (PAHs) موجود در اتمسفر مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش به‌منظور تعیین منشأ و ارزیابی ریسک سلامت ترکیبات PAHs ترسیب شده روی برگ درختان مختلف در شهر اهواز انجام شد. بدین منظور از برگ درختان غالب در 10 نقطه با کاربری‌های صنعتی، مسکونی، پارک‌ها و پرترافیک مختلف نمونه‌برداری صورت گرفت. نمونه‌ها پس از آماده‌سازی برای تعیین نوع و غلظت PAHs توسط دستگاه GC-MS مورد تجزیه قرار گرفتند. بر اساس نتایج، 15 نوع ترکیب PAHs از 16 ترکیب مهم تعیین ‌شده توسط EPA در این ذرات ترسیب شده، شناسایی‌ شده است. دامنه غلظت ترکیبات PAHs بین 3/3 تا 110 میکروگرم بر کیلوگرم بود. همچنین بیشترین و کمترین مقدار تجمعی ترکیبات PAHs سرطان‌زا موجود در ذرات به‌دام افتاده روی برگ گونه‌های گیاهی مختلف، به‌ترتیب در مناطق کوت عبداله (ppb 530) و پارک شهروند (ppb 132/5) به‌دست آمد. میانگین غلظت کل ترکیبات (وزن مولکولی بالا به وزن مولکولی کم) در ترکیبات موجود در ذرات (0/05) و تحلیل مؤلفه‌های اصلی هیدروکربن‌های آروماتیک نشان داد که منشأ مشخصی برای این ترکیبات در شهر اهواز وجود ندارد.

علی یوسفی، مهدی مالکی زاده، علیرضا نیکویی، محمد صادق ابراهیمی،
جلد 26، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - زمستان 1401 )
چکیده

هدف این پژوهش، ارزیابی آثار سیاست پرداخت یارانه برای تبدیل شیوه آبیاری غرقابی به قطره‌ای در آبخوان نجف‌آباد با توجه به روش تحویل آب به کشاورز است. به‌منظور بررسی اثر مشوق‌های اقتصادی در تصمیم‌گیری کشاورز برای انتخاب نوع تکنولوژی آبیاری، الگوی کشت، آب کاربردی و آب مصرفی، یک مدل برنامه‌ریزی ریاضی مثبت در محدوده مطالعاتی دهستان گرکن شمالی به‌عنوان بخشی از آبخوان نجف‌آباد، توسعه داده شد. داده‌های مورد نیاز این مدل به سه شیوۀ پیمایشی، استفاده از گزارش‌های ثبتی و نظرات خبرگان، جمع‌آوری شد. نتایج نشان داد که با کاهش هزینه‌های مالی تبدیل آبیاری غرقابی به قطره‌ای، کشاورزان تمایل به سرمایه‌گذاری در این فناوری دارند. در سناریوی تخصیص آب به شیوه فعلی، همگام با افزایش یارانه‌ اجرای آبیاری تحت فشار، مجموع آب مصرفی محصولاتی که از سیستم آبیاری قطره‌ای استفاده می‌کنند؛ 28 درصد افزایش می‌یابد که 19 درصد از این افزایش میزان آبی است که تا قبل از سیاست پرداخت یارانه‌ها مصرف نمی‌شده و مابقی آن مربوط به کاهش سطح کشت زمین‌های غرقابی است. بدین ترتیب با کاهش هزینه‌های بهره‌برداری، درآمد خالص مزارع به‌دلیل بهبود عملکرد و توسعه سطح زیر کشت افزایش می‌یابد که خود باعث بالا رفتن میزان مصرف آب می‌شود، این در حالی است که میزان آب کاربردی ثابت است. در سناریوی تحویل حجمی آب، با افزایش یارانه‌ها، درآمد خالص مزارع بدون توسعه سطح زیر کشت و تنها به‌دلیل بهبود عملکرد، افزایش می‌یابد. بنابراین، تنها در شرایط تحویل حجمی آب، پرداخت یارانه باعث افزایش راندمان آبیاری هم در سطح مزرعه و هم در سطح منطقه می‌شود و به‌عنوان سیاستی به‌منظور مقابله با شرایط خشکسالی، اثربخش است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb