۱۵ نتیجه برای جواد پوررضا
مهرداد بویه، جواد پوررضا، عبدالحسین سمیع،
جلد ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۰ )
چکیده
به منظور تعیین اثر سطوح مختلف اسید آمینه لیزین و پروتئین بر عملکرد مرغان تخمگذار، آزمایشی با ۲۴۰ قطعه از نژاد هایلاین W-۳۶، و با ۱۰ نوع جیره غذایی به صورت فاکتوریل ۵×۲، در چارچوب یک طرح کاملاً تصادفی اجرا گردید. در این جیرهها پنج سطح لیزین شامل ۵۶/۰، ۶۲/۰، ۶۹/۰، ۷۶/۰ و ۸۳/۰ درصد جیره، که به ترتیب ۲۰ و ۱۰ درصد کمتر از توصیه NRC، توصیه NRC و ۱۰ و ۲۰ درصد بیشتر از توصیه NRC میباشند، در دو سطح پروتئین ۱۳ و ۱۴ درصد مورد مقایسه قرار گرفت. در طی سه ماه دوره آزمایش، میزان تولید، وزن و تولید تودهای تخم مرغ، به همراه ضریب تبدیل غذا و میزان مصرف خوراک، پروتئین و لیزین اندازهگیری و دادههای مربوط به هر ماه و نیز دادههای کل دوره آزمایش تجزیه و تحلیل آماری شد.
نتایج نشان داد که سطح ۷۶/۰ لیزین و بالاتر از آن، یعنی ۱۰ و ۲۰ درصد بیشتر از توصیه NRC، از گروه ۱۳ درصد پروتئین به طور معنیداری (۰۵/۰ > P ) میزان تولید و تولید تودهای تخم مرغ بالاتر و نیز ضریب تبدیل بهتری را نسبت به سطوح پایینتر لیزین باعث شد، در حالی که وزن تخم مرغ اختلاف معنیداری نشان نداد. در گروه ۱۴ درصد پروتئین، تفاوت عملکرد میان تیمارهای حاوی سطوح مختلف لیزین به مراتب کمتر از گروه ۱۳ درصد پروتئین بود. پایینترین سطح لیزین (۵۶/۰ درصد) از نظر تولید تخم مرغ، تولید تودهای و ضریب تبدیل، به طور معنیدار (۰۵/۰ > P ) وضعیت بدتری نسبت به تیمارهای حاوی سطوح بالاتر در این گروه داشت. در مجموع، در گروه ۱۴ درصد پروتئین بهترین عملکرد متعلق به تیمار حاوی ۶۲/۰ درصد لیزین بود (۱۰ درصد کمتر از توصیه NRC). گروه ۱۴ درصد پروتئین به طور معنیداری (۰۵/۰ > P ) میزان تولید تخممرغ، تولید تودهای و مصرف خوراک بالاتری داشت، ولی در وزن تخم مرغ و ضریب تبدیل اختلاف معنیداری دیده نشد. میان تیمارهای حاوی سطوح مختلف لیزین، در هر دو گروه پروتئینی، بهترین و اقتصادیترین عملکرد متعلق به سطح ۷۶/۰ درصد لیزین از گروه ۱۳ درصد پروتئین بود. نتایج این پژوهش نشان داد که در مورد مرغان تخمگذاری که نقطه فراز تولید خود را گذراندهاند، میتوان با کاستن از سطح پروتئین جیره و افزودن سطح اسید آمینه محدود کننده عملکردی مناسب و در حد جیرههایی با پروتئین زیاد به دست آورد، و از این راه تولید اقتصادیتری داشت.
یحیی ابراهیم زاده، جواد پوررضا،
جلد ۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۰ )
چکیده
اثر داروهای یونوفور (سالینومایسین، لازالوسید و نسبت ترکیبی آنها) بر ترکیب لاشه جوجههای گوشتی و نیز ارتباط این داروها با سه سطح متیونین، در ۱۲۱۵ قطعه جوجه یک روزه گوشتی تجارتی (آرین)، شامل ۸۱ گروه و ۱۵ قطعه در هر گروه آزمایش گردید. این آزمایش در چارچوب طرح پایه کامل تصادفی، به صورت آزمایش فاکتوریل ۳×۳×۳ شامل سه نوع دارو با سه سطح (صفر، سطح توصیه شده و ۵/۱ برابر سطح توصیه شده) و سه سطح متیونین (صفر، ۱/۰% و ۲/۰%) مورد تجزیه آماری قرار گرفت. نتـایج نشان داد کـه اثـر جنس در کلستـرول و تـریگلیسرید پلاسما، درصد خاکستر استخوان و درصد چربی حفره شکمی معنیدار (۰۱/۰ > P ) است. نوع دارو اثری بر صفات مذکور نداشت. سطح دارو درصد خاکستر استخوان، درصد لاشه خالص و درصد چربی حفره شکمی را بـه طور معنیداری (بـه تـرتیب در سطح ۰۱/۰، ۰۱/۰ و ۰۰۱/۰) تحت تأثیر قرار داد.
همچنین، سطح متیونین به طور معنیداری (۰۱/۰>P) بر کلسترول و تریگلیسرید پلاسما تأثیر گذاشت. اثر متقابل نوع دارو و سطح دارو بر کلسترول و تریگلیسرید پلاسما معنیدار (۰۵/۰>P) بود. اثر متقابل سطح دارو و متیونین بر کلسترول و تریگلیسرید معنیدار (۰۱/۰>P) گردید. از این نتایج چنین دریافت میشود که سطح این داروها ترکیب لاشه جوجههای گوشتی را تحت تأثیر قرار میدهد و مکمل متیونین تأثیری در تعدیل اثر این داروها بر ترکیب لاشه ندارد.
جواد پوررضا، هنری کلاسن،
جلد ۶، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۱ )
چکیده
تأثیر مکمل آنزیم فیتاز بر قابلیت استفاده فسفر و پروتئین و نیز عملکرد جوجههای گوشتی تغذیه شده با هشت واریته مختلف گندم ارزیابی شد. مقدار فیتات واریتههای گندم در آزمایشگاه تعیین گردید. در چارچوب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل، ۳۸۴ قطعه جوجه یک روزه گوشتی نر تجاری (هوبارد×پترسون) به ۹۶ گروه چهار جوجهای تقسیم شدند. هر یک از ۲۴ جیره آزمایشی (هشت واریته گندم) در سه سطح آنزیم فیتاز (صفر، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ واحد در کیلوگرم) به چهار تکرار و به مدت ۲۱ روز داده شد. در سن ۲۱ روزگی، جوجههای هر تکرار توزین و به وسیله شکستن مهره گردن کشته شدند. محتویات ایلئوم جمعآوری و برای تعیین فسفر، فیتات، نیتروژن و اکسید کرم تجزیه شیمیایی گردید. استخوان ران چپ دو جوجه در هر تکرار جدا و با هم مخلوط و برای تعیین خاکستر استخوان مورد استفاده قرار گرفت.
میان واریتههای مختلف گندم از لحاظ میزان فیتات اختلاف معنیدار (P<۰,۰۳). دیده شد. اثر واریته گندم بر وزن بدن، ضریب تبدیل غذا و خاکستر استخوان معنیدار بود (P<۰.۰۵). فیتاز اضافه شده باعث بهبود معنیدار (P<۰.۰۵) وزن بدن، مصرف غذا، ضریب تبدیل غذا و خاکستر استخوان گردید. افزودن ۵۰۰ واحد فیتاز در کیلوگرم غذا قابلیت هضم پروتئین را به گونهای معنیدار بهبود بخشید. اختلاف بین سطوح فیتاز (۵۰۰ و ۱۰۰۰ واحد) از لحاظ وزن بدن، مصرف غذا، ضریب تبدیل غذا و خاکستر استخوان معنیدار نبود. به طور کلی، افزودن فیتاز به جیرههای حاوی گندم باعث بهبود عملکرد، قابلیت هضم پروتئین و قابلیت استفاده از فسفر فیتاته در جوجههای گوشتی شد. بنابراین، میتوان برای کاهش هزینه غذا و آلودگی محیط از فیتاز استفاده نمود.
نصرالله محبوبی صوفیانی، علامه فانی، زهرا فیضی، جواد پوررضا،
جلد ۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۲ )
چکیده
با توجه به اهمیت و نقش اجزای تشکیل دهنده جیره بر ویژگیهای کمّی و کیفی ماهی، تأثیر مقادیر مختلف چربی جیره بر عملکرد ماهی قزلآلای رنگین کمان بررسی گردید. پنج جیره آزمایشی حاوی (۳۵ درصد پروتئین ثابت) صفر، ۵، ۱۰، ۱۵ و ۲۰ درصد چربی (روغن ماهی کیلکا) تهیه و در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار، پس از ۱۰ روز سازگاری، به مدت هشت هفته به کار رفت. تعداد ۲۰۰ قطعه ماهی قزلآلای رنگین کمان با میانگین وزنی ۱۱±۲۰۰ گرم، در ۲۰ قفس به طور تصادفی و به تعداد مساوی رهاسازی شد. در پایان آزمایش، افزایش وزن، میزان رشد ویژه، ضریب تبدیل خوراک و شاخص وضعیت محاسبه گردید. همچنین، ترکیب شیمیایی بدن (چربی، پروتئین و خاکستر) و میزان چربی در کبد اندازهگیری شد. نتایج آزمایش نشان داد که جیره حاوی ۱۵ درصد چربی به طور معنیداری (P<۰,۰۵) موجب افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک بهتری نسبت به دیگر جیرهها شده است، ولی از نظر رشد ویژه و شاخص وضعیت تفاوت معنیداری با جیرههای دیگر نشان نداد. بیشترین میزان چربی گوشت به جیرههای حاوی ۱۵ و ۲۰ درصد چربی تعلق داشت، که با سطوح دیگر چربی اختلاف معنیداری نشان دادند (P<۰.۰۵). همچنین، جیرههای حاوی ۵ تا ۲۰ درصد چربی با جیره صفر درصد چربی مورد آزمایش (روغن کیلکا)، از نظر تأثیر بر چربی ذخیره شده در کبد، تفاوت معنیدار داشتند (P<۰.۰۵). از نظر میزان خاکستر گوشت تفاوت معنیداری بین جیرهها دیده نشد (۰۵/P>۰). در مجموع، نتایج به دست آمده سطح ۱۵ درصد چربی را در جیره ماهی قزلآلای رنگین کمان توصیه مینماید.
محمد پاکدل، جواد پوررضا، سعید انصاری،
جلد ۷، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۲ )
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره بر عملکرد مرغان مادر بومی اصفهان به اجرا در آمد. مرغان بومی مورد استفاده در سن ۷۲ تا ۸۰ هفتگی قرار داشتند. سه مقدار مختلف کلسیم شامل ۲۷/۳، ۶۲/۲ و ۹۶/۱ درصد، و سه مقدار مختلف فسفر قابل دسترس شامل ۰/۲۵، ۰/۲۰ و ۱۵/۰ درصد، بر اساس طرح آماری کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل بررسی گردید. بنابراین، ۹ جیره آزمایشی در نظر گرفته شد، که به طور تصادفی به ۹ گروه از مرغان مادر بومی (پنج تکرار و هر تکرار شامل دو قطعه در هر تیمار) اختصاص یافت. بر اساس نتایج حاصل، افزایش کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به بیشترین مقدار باعث کاهش معنیدار (۰/۰۵ >P) در تولید و وزن تخم مرغ گردید. همچنین، کاهش کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به ترتیب به ۶۲/۲ و ۱۵/۰ درصد مانع از کاهش وزن تخم مرغ شد، و ضریب تبدیل خوراک نیز بهبود یافت. با کاستن مقدار کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به ترتیب به ۹۶/۱ و ۱۵/۰ درصد، انباشت کلسیم در پوسته تخم مرغ، و در نتیجه درصد خاکستر آن افزایش معنیداری یافت (P<۰,۰۵). مقادیر مختلف کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره اثر معنیداری بر خوراک مصرفی، و ضخامت و استحکام پوسته تخم مرغ نداشت. نتایج گویای آن است که مناسبترین مقدار پیشنهادی کلسیم و فسفر قابل دسترس در جیره مرغان مادر بومی اصفهان در اواخر دوره تولید، برای رسیدن به بهترین تولید و وزن تخم مرغ و بیشترین مقدار انباشت کلسیم در پوسته، ۹۶/۱ درصد کلسیم و ۱۵/۰ درصد فسفر قابل دسترس است.
جواد پوررضا، مهدی محمد علیپور،
جلد ۷، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۲ )
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی اثر مصرف آبپنیر از طریق آب آشامیدنی بر عملکرد جوجههای گوشتی انجام گرفت. در قالب طرح کاملاً تصادفی آبپنیر در شش سطح (صفر، ۱۰، ۲۰، ۴۰، ۸۰ و ۱۰۰ درصد) آب آشامیدنی به مدت ۴۷ روز بهکار برده شد. شمار ۷۲۰ قطعه جوجه گوشتی یک روزه راس به ۲۴ گروه ۳۰ جوجهای تقسیم شدند و هر یک از شش تیمار آزمایشی از سن هفت تا ۵۴ روزگی به چهار گروه از جوجهها داده شد. آبپنیر روزانه از یک کارخانه تهیه پنیر تهیه و مصرف میشد. در طول آزمایش جوجهها به آب و غذا دسترسی آزاد داشتند. جوجهها تا سن هفت روزگی با جیره آغازین تغذیه و سپس توزین و به تیمارهای آزمایشی اختصاص یافتند. تمام جوجهها از سه جیره آغازین، رشد و پایانی استفاده کردند. جوجههای هر تکرار که در قفسهای دستهجمعی زمینی نگهداری میشدند، در سنین ۲۱، ۴۲ و ۵۴ روزگی توزین و مصرف غذایی گروه محاسبه شد و در پایان دوره از هر تکرار دو مرغ و دو خروس انتخاب، ذبح و درصد لاشه، چربی محوطه بطنی، وزن لوزالمعده، کبد و ایلئوم اندازهگیری شد. محتویات ایلئوم هر دو خروس و مرغ جمعآوری، مخلوط و برای شمارش باکتریها در ۲۰oC- منجمد شدند. در سنین ۲۱ و ۴۲ روزگی نمونه بستر هر تکرار جمعآوری و رطوبت آنها تعیین گردید. وزن بدن، اضافه وزن روزانه، ضریب تبدیل غذا و رطوبت بستر تحت تأثیر معنیدار (۰۱/۰ >P ) سطوح آبپنیر قرار گرفتند. معیارهای مذکور با مصرف بیش از چهل درصد آبپنیر کاهش و ضریب تبدیل غذا افزایش نشان دادند. درصد لاشه با مصرف ۸۰ و ۱۰۰ درصد آبپنیر به طور معنیدار (۰۱/۰> p ) کاهش یافت. درصد چربی حفره بطنی، کبد و لوزالمعده تحت تأثیر منفی سطوح آبپنیر قرار نگرفتند. درصد ایلئوم در سطوح بیشتر از ده درصد آبپنیر اختلاف معنیدار (۰۱/۰ > p ) با گروه شاهد داشت و افزایش نشان داد. معادلات رگرسیون وزن و اضافه وزن بدن، ضریب تبدیل غذا و رطوبت بستر در تمام سنین همگی از نوع درجه دوم (غیرخطی) و معنیدار (۰۱/۰ > p ) بودند و نشان دادند مصرف بیش از ۴۰ درصد آبپنیر باعث کاهش عملکرد جوجههای گوشتی شد. اختلاف معنیداری در شمار لاکتوباسیلها و انتروباکتریهای ایلئوم در اثر سطوح مختلف آبپنیر دیده نشد ولی کل باکتریهای ایلئوم با افزایش سطح آبپنیر افزایش معنیدار (۰۱/۰ > P ) نشان داد.
عیسی ابراهیمی، جواد پوررضا، سرگی و. پاناماریوف، ابوالقاسم کمالی، عباس حسینی،
جلد ۸، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۳ )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر مقادیر مختلف پروتئین وچربی بر رشد بچه ماهیان انگشت قد فیل ماهی ، ۱۲ جیره غذایی مختلف با سه سطح ۴۵ ، ۵۰ و ۵۵ در صد پروتئین و چهار سطح ۵/۰ ، ۴ ، ۸ و ۱۲ در صد مکمل روغن ـ شامل روغن ماهی وروغن آفتابگردان ـ تهیه شد. جیرههای آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل ۳×۴ درسه تکرار با بچه ماهیان بلوگای ۲/۲ گرمی اجرا شد. تعداد ۱۲۶۰ قطعه بچه ماهی فیل ماهی پس از سازگاری به شرایط آزمایشی، انتخاب و در۳۶ حوضچه ونیروی کوچک (با حجم ۱۰۰ لیتر) و به تعداد ۳۵ قطعه بچه ماهی در هر واحد آزمایشی توزیع شده و به مدت ۴۵ روز با جیرههای آزمایشی تغذیه گردیدند. نتایج بهدست آمده تفاوت معنیداری را در شاخصهای مورد بررسی شامل، در صد افزایش وزن، ضریب رشد ویژه، بازده پروتئین، ضریب مصرف غذا و تولید پروتئین، نشان داد ( ۰۵/p<۰ ) ماهیان تغذیه شده با جیره شماره۳ (حاوی ۴۵ در صد پروتئین و ۱۴ درصد چربی) و جیره شماره ۸ (حاوی ۵۰ درصد پروتئین و ۱۷ درصد چربی) بالاترین در صد افزایش وزن، بهترین ضریب رشد ویژه، بهترین بازده پروتئین و کمترین ضریب مصرف غذا را نشان دادند. علاوه بر این بهترین میزان پروتئین تولید شده مربوط به جیره شماره۲ (حاوی ۴۵ در صد پروتئین و ۵/۱۰ درصدچربی) و جیره شماره ۳ (حاوی ۴۵ در صد پروتئین و ۱۴درصد چربی) بود. مقایسه ترکیب شیمیایی لاشه ماهیان مورد آزمایش نیز تفاوت آماری معنیداری را در میزان پروتئین و چربی لاشه نشان داد ( ۰۵/p<۰ ). ولی در میزان ماده خشک و خاکستر لاشه تفاوت معنیداری بین تیمارهای مختلف مشاهده نگردید. نتایج بهدست آمده نشان داد که نیاز پروتئینی بچه ماهیان انگشت قد فیل ماهی با جیرههای غذایی حاوی ۴۵ تا۵۰ در صد پروتئین خام تأمین میشود. بهعلاوه میزان چربی مورد نیاز برای تأمین رشد بهینه بچه ماهیان مذکور بین ۱۴ تا ۱۷ در صد جیره غذایی به دست آمد.
جواد پوررضا، محمد علی ادریس، حشمت اله خسروینیا، علی آقایی،
جلد ۸، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۳ )
چکیده
در قالب طرح کاملاً تصادفی، اثر شش ماده افزودنی مختلف به بستر شامل آهک، اسید کلریدریک، زئولیت، زاجسفید، پادآمونیاک و اسیدهای چرب بر میزان ازت، pH ، درجه حرارت رطوبت و بار میکروبی بستر جوجههای گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. هر یک از مواد مذکور به میزان یک کیلوگرم در متر مربع به کار برده شد. تعداد ۶۱۶ قطعه جوجهگوشتی (نر و ماده) به ۲۸ گروه ۲۲ قطعهای تقسیم شدند و هر چهار گروه به یکی از هفت تیمارهای آزمایشی از یکروزگی تا ۵۶ روزگی اختصاص یافتند. همه تیمارها با جیره یکسان تغذیه و در طول دوره آزمایش معیارهای فوقالذکر اندازهگیری شدند. رطوبت بستر تحت تأثیر معنیدار تیمارها واقع نشد. pH بستر تحت تأثیر معنیدار تیمارهای آزمایشی قرار گرفت (۰۵/p<۰) به طوری که در سن ۲۱ روزگی کمترین pH مربوط به زاجسفید و بیشترین مربوط به آهک بود. روند تغییر pH در پایان دوره به نحوی بود که pH همه تیمارها تقریباً یکسان بود و اختلاف معنیداری بین آنها مشاهده نشد. درجه حرارت بستر تحت تأثیر معنیدار تیمارها قرار نگرفت. اختلاف بین تیمارها از لحاظ ازت بستر و بار میکروبی معنیدار بود. همبستگی همبستگی بین pH و ازت بستر معنیدار و منفی بود (۹۵/۰-= r). اثر تیمارها بر فسفر محلول معنی دار بود و بسترهای حاوی زاج سفید و پاد آمونیاک به طور معنی داری فسفر محلول کمتری داشتند. همبستگی بین فسفر محلول و pH مثبت و برابر ۴۸/۰=r بود. نتایج نشان داد که استفاده از برخی مواد افزودنی بستر میتوانند در کاهش pH ، فسفر محلول و افزایش ازت بستر مؤثر باشند و این تأثیر با افزایش زمان احتمالاً به دلیل مصرفشدن مواد موثره این گونه افزودنیها کاهش مییابد.
فاطمه شیرمحمد، نصراله محبوبی صوفیانی، جواد پوررضا،
جلد ۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۳ )
چکیده
به منظور بررسی اثر مکمل فیتاز و مس بر رشد و ترکیب لاشه کپور معمولی، جیرههای آزمایشی شامل ۳ سطح فیتاز، صفر، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ واحد در کیلوگرم جیره و ۲ سطح مس، صفر و ۱۵ میلیگرم در کیلوگرم جیره در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل ۳×۲ در ۳ تکرار مورد استفاده قرار گرفتند. مقدار فسفر کل جیرهها ۷۲/۰ درصد بود. برای این منظور ۱۴۴ قطعه ماهی کپور معمولی با میانگین وزنی ۷/۲۳ ± ۲۰۷ گرم انتخاب و در ۱۸ قفس (در هر قفس ۸ عدد ماهی) جای داده شدند. مدت آزمایش ۱۰ هفته شامل ۲ هفته برای سازگاری در نظر گرفته شد. مکمل فیتاز و مس باعث تفاوت معنیدار افزایش وزن، ضریب تبدیل غذا، وزن نسبی لاشه، نسبت بازده پروتئین و ترکیب کبد، لاشه و خون نشد ولی قابلیت هضم فسفر را به طور معنیداری (۰۴/P<۰) افزایش داد. همچنین مکمل مس سبب تفاوت معنیدار افزایش وزن، ضریب تبدیل غذا، وزن نسبی لاشه، نسبت بازده پروتئین، قابلیت هضم فسفر، مس کبد و ترکیب شیمیایی لاشه، کلسترول، تری گلیسرید و فسفر خون نشد ولی به طور معنیداری چربی کبد را کاهش (۰۰۴/P<۰) و HDL خون را افزایش (۰۲/P<۰) داد. آثار متقابل فیتاز و مس بر افزایش وزن (۰۱/P<۰) ، ضریب تبدیل غذا (۰۴/P<۰)، نسبت بازده پروتئین (۰۳/P<۰) ، مس کبد (۰۲/P<۰) و تری گلیسرید خون (P<۰,۰۰۱ ) معنیدار بود. این آزمایش نشان داد که آثار آنتاگونیستی بین آنزیم فیتاز و مکمل مس وجود دارد. بدون مکمل مس، آنزیم فیتاز سبب بهبود برخی معیارهای رشد و ترکیب لاشه کپور معمولی و افزودن مکمل مس به همراه آنزیم فیتاز مانع بهبود عملکرد کپور معمولی شد.
علی آقائی، جواد پوررضا، آرش پوررضا، عبدالحسین سمیع،
جلد ۹، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی آثار سطوح مختلف جایگزینی یولاف به جای ذرت (صفر ،۱۰، ۲۰، ۳۰ و ۴۰ درصد) و اثر مکمل آنزیم بتا- گلوکاناز (صفرو ۱/۰ درصد) بر عملکرد جوجههای گوشتی اجرا شد. در این آزمایش از۴۸۰ قطعه جوجه گوشتی نژاد آرین به مدت ۸ هفته (از سن ۱تا۵۶ روزگی) استفاده شد. آزمایش در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی به روش فاکتوریل با ۱۰ تیمار و ۳ تکرار (۱۶ قطعه در هر تکرار) انجام گرفت. نتایج نشان دادند جوجههایی که ۱۰ درصد یولاف همراه با مکمل آنزیم دریافت کردند وزن بالاتری نسبت به تیمارهای دیگر داشتند. مصرف ۴۰ درصد یولاف در جیره به طور معنیداری (P<۰,۰۵) وزن بدن را کاهش داد.ضریب تبدیل غذایی با افزایش مصرف یولاف افزایش غیر معنیداری یافت و آنزیم باعث کاهش ضریب تبدیل غذایی گردید. افزایش درصد یولاف در جیره باعث کاهش درصد لاشه و افزایش وزن پانکراس شد، ولی با مصرف آنزیم درصد لاشه بیشتر شد و وزن پانکراس کاهش یافت. درصد کلسیم و فسفر استخوان درشت نی با افزایش درصد یولاف جیره کاهش غیر معنیداری نشان دادند ولی کاهش درصد خاکستر معنیدار بود(۰۱/P<۰) و افزودن آنزیم باعث افزایش میزان کلسیم و فسفر و خاکستر استخوان درشت نی گردید. در مناطقی که تولید ذرت محدود است، حداکثر تا۳۰ درصد جایگزینی یولاف به همراه مکمل آنزیم در جیره جوجههای گوشتی میتواند مفید واقع شود.
احمد حسن آبادی، حسن نصیری مقدم، حسن کرمانشاهی، جواد پوررضا، داگلاس کورور،
جلد ۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۴ )
چکیده
در این آزمایش هفت قطعه مرغ مادر گوشتی در سن۶۰ هفتگی، سوند گردنی را از طریق جراحی دریافت کردند. از تزریق وریدی بیکربنات نشان دار به مدت دو دوره ۳۰ ساعتی جداگانه (مطالعه اول و دوم) برای تعیین ابقای کربن نشان دار استفاده شد. دو ساعت پس از شروع تزریق وریدی بیکربنات، دفع دی اکسید کربن نشان دار تنفسی پرندگان به حالت ثابت رسید. در این حالت، میزان بازیافت و ابقای دی اکسید کربن نشان دار در مطالعه اول به ترتیب ۰۹/۹۱ و ۹۱/۸ درصد و در مطالعه دوم به ترتیب ۵۵/۸۷ و ۴۵/۱۲ درصد بود. به طور کلی میانگین بازیافت دی اکسید کربن نشان دار تنفسی در این آزمایش، ۳۲/۸۹ درصد و ابقای آن ۶۸/۱۰ درصد تعیین گردید. تخمگذاری و یا عدم تخمگذاری و دوره نوری آزمایش اثر معنیداری (P<۰,۰۵) بر ابقای دی اکسید کربن نشان دار نداشت. پرندگان پس از تغذیه در مقایسه با زمان عدم تغذیه، به طور معنیداری دی اکسید کربن نشان دار تنفسی کمتری دفع کردند. با توجه به نتایج این آزمایش، در صورت استفاده از اطلاعات تصحیح نشده برای کربن نشان دار باقی مانده در بدن در آزمایشهای مربوط به تعیین احتیاجات اسیدهای آمینه با روش اکسیداسیون اسید آمینه شاخص، تخمین احتیاجات در مرغهای مادر گوشتی با ۶۸/۱۰ کاهش همراه خواهد بود.
جواد پوررضا، محمدرضا عبادی،
جلد ۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۴ )
چکیده
در طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل انرژی قابل سوخت و ساز و قابلیت هضم مواد مغذی سه واریته سورگوم (کم، متوسط و پرتانن) با و بدون مکمل فیتاز تعیین و با ذرت و گندم مقایسه شد. سه واریته سورگوم مورد مطالعه از بین ۳۶ واریته مختلف سورگوم بر اساس میزان تانن انتخاب و همراه با ذرت و گندم در شرایط محیطی یکسان کشت شدند. مکمل فیتاز در سه سطح صفر، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ واحد به هر کیلوگرم از غلات مورد مطالعه اضافه شد. انرژی قابل سوخت و ساز و قابلیت هضم ظاهری و حقیقی با استفاده از خروسهای بالغ لگهورن و به روش سیبالد تعیین گردید. نتایج نشان داد که غلات مورد مطالعه از لحاظ انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی و قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک، نیتروژن و فسفر با هم متفاوت بودند. سورگوم متوسط تانن، بیشترین انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی و سورگوم، پرتانن کمترین انواع انرژی قابل سوخت و ساز را داشتند. قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک ذرت بیشتر از سایر غلات مورد مطالعه بود (۰۰۰۱/p<۰). قابلیت هضم ظاهری و حقیقی نیتروژن سورگوم متوسط تانن، بیشتر از دو نوع دیگر سورگوم به دست آمد (۰۰۱/p<۰). اختلاف بین غلات مورد مطالعه از لحاظ قابلیت هضم ظاهری و حقیقی فسفر و نیز قابلیت هضم حقیقی نیتروژن معنیدار نبود. تمام شاخصهای اندازهگیری شده در سورگوم پرتانن کمترین بود. افزودن ۵۰۰ واحد فیتاز باعث بهبود معنیدار (۰۰۱/p<۰) انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری، قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک و قابلیت هضم ظاهری نیتروژن شد. اگرچه افزودن مکمل فیتاز باعث بهبود قابلیت هضم ظاهری و حقیقی فسفر و قابلیت هضم حقیقی نیتروژن شد ولی اختلافات معنیدار نبود. اختلاف بین سطوح ۵۰۰ و ۱۰۰۰ واحد فیتاز در بهبود شاخصهای اندازهگیری شده معنیدار نبود و نتایج نشان داد که مقدار ۵۰۰ واحد مکمل فیتاز برای بهبود ارزش غذایی غلات کافی بود. هزار واحد آنزیم فیتاز در اکثر شاخصها موجب کاهش معنیدار گردید.
محمدجواد آگاه، جواد پوررضا، عبدالحسین سمیع، حمیدرضا رحمانی،
جلد ۱۰، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۵ )
چکیده
این آزمایش به منظور مطالعه آثار استفاده از سطوح مختلف نخود (رقم کابلی) با روشهای عملآوری متفاوت برعملکرد جوجههایگوشتی انجام شد. از ۵۷۶ قطعه جوجه گوشتی نژاد راس در یک آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با شانزده تیمار و برای هر تیمار ۳ تکرار ۱۲ قطعهای استفاده شد. فاکتور اول شامل سه سطح نخود (۱۰، ۲۰ و ۳۰ درصد) و فاکتور دوم شامل پنج شیوه عمل آوری نخود (خام، پخته شده به مدت ۱۰ و ۲۰ دقیقه و خیسانده شده به مدت ۲۴ و ۴۸ ساعت) بود. تیمارها شامل یک جیره شاهد (بدون نخود) و پانزده جیره آزمایشی بود که همگی دارای انرژی و پروتئین یکسان بودند. مدت انجام آزمایش ۸ هفته (از سن ۱ تا ۵۶ روزگی) بود. اضافه وزن بدن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در سه دوره سنی۷ تا ۲۱، ۷ تا ۴۲ و ۷ تا ۵۶ روزگی اندازهگیری شد. درصد وزن لاشه، درصد وزن چربی حفره شکمی، درصد وزن روده و درصد وزن لوزالمعده به وزن زنده در پایان دوره آزمایشی محاسبه شد. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار اضافه وزن در دورههای سنی۷ تا ۴۲ و۷ تا ۵۶ روزگی و مربوط به جوجههای تغذیه شده با جیره حاوی ۳۰ % نخود و با شیوه عمل آوری ۴۸ ساعت خیساندن بودکه تفاوت آن با جیره شاهد معنیدار بود (۰۵/۰> P). اثر سطح نخود مصرفی و اثر شیوه عملآوری بر خوراک مصرفی جوجهها در دوره سنی ۷ تا ۵۶ روزگی معنی دارنبود. آثار متقابل سطح نخود در شیوه عملآوری بر ضریب تبدیل غذایی در سه دوره سنی معنیدار نبود. اثر سطح نخود مصرفی و اثر شیوه عملآوری بر درصد وزن لاشه، درصد وزن چربی محوطه شکمی و درصد وزن روده به وزن زنده معنیدار نبود، ولی بر درصد وزن لوزالمعده به وزن زنده معنیدار شد (۰۵/۰> P). بنابراین به نظر میرسد که نخود به عنوان یک منبع خوب انرژی و پروتئین در شرایط کمبود ذرت و سویا، میتواند به صورت خام تا سطح ۲۰ % و به صورت خیسانده شده به مدت ۴۸ ساعت تا سطح ۳۰% نیز در جیره جوجههای گوشتی استفاده شود.
محمدرضا عبادی، جواد پوررضا، محمدعلی ادریس، جلال جمالیان، عبدالحسین سمیع، سیداحمد میرهادی،
جلد ۱۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
به منظور بررسی و تعیین مقدار اسیدهای آمینه و قابلیت دسترسی آنها در ارقام مختلف سورگوم با مقدار تانن متفاوت، سه رقم سورگوم کم تانن (۰۹/۰%)، متوسط تانن (۱۹/۰%) و پرتانن (۳۷/۰%) تحت شرایط یکسان زراعی کشت شده و پس از برداشت و تعیین ترکیبات شیمیایی و تانن، مقدار اسیدهای آمینه در هر سه رقم تعیین گردید. قابلیت دسترسی اسیدهای آمینه با استفاده از خروسهای فاقد روده کور و روش سیبالد تعیین شد. نتایج نشان داد که متیونین و سیستین به ترتیب اولین و دومین اسیدهای آمینه محدود کننده در ارقام کم و متوسط تانن بودند، در حالی که در رقم پرتانن لیزین اولین (۱۶۶/۰%) و متیونین دومین (۱۷۶/۰%) اسیدهای آمینه محدود کننده بودند. مقدار متیونین در رقم کم تانن ۱۱۴/۰% ، متوسط تانن ۱۸۲/۰% و در پرتانن ۱۷۶/۰% بود. علیرغم پایینتر بودن پروتئین خام در سورگوم پرتانن (۱۰%)، درصد اسیدهای آمینه هیستیدین، ایزولوسین و متیونین در بخش پروتئین در این رقم بالاتر از دو رقم دیگر بود. با افزایش مقدار تانن از قابلیت دسترسی اسیدهای آمینه کاسته شد و همه اسیدهای آمینه در رقم پرتانن قابلیت دسترسی کمتری نسبت به ارقام کم و متوسط تانن داشتند (۰۵/۰> P). در دو رقم پر و کم تانن، متیونین و در رقم متوسط تانن، اسیدگلوتامیک بالاترین قابلیت دسترسی را نسبت به سایر اسیدهای آمینه نشان دادند. بیشترین تأثیر تانن بر اسید آمینه پرولین بود، بهطوری که قابلیت دسترسی آن از ۵۵/۹۱% در رقم کم تانن به ۸۲/۸۴% در متوسط تانن و به ۸۲/۲۲% در پرتانن کاهش یافت (۰۵/۰> P).
عباسعلی قیصری، امیرحسین پورآباده، جواد پوررضا، مهرداد محلوجی، رامین بهادران،
جلد ۱۱، شماره ۴۱ - ( پاییز ۱۳۸۶ )
چکیده
این تحقیق به منظور ارزیابی میزان انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی ۵ رقم جو کشت شده در ایران (کارون در کویر، والفجر، بی نام، ماکویی وبدون پوشینه) با استفاده از روشهای مختلف در جوجههای گوشتی انجام گرفت. جیره پایه شامل ذرت ،کنجاله سویا و مکملهای ویتامینه و معدنی بود. هر یک از جیرههای آزمایشی نیز حاوی ۳۰ درصد جو به عنوان جایگزین ذرت وکنجاله سویا در جیره پایه بودند. این تحقیق در ۳ آزمایش مجزا اجرا گردید. در آزمایش اول، مقدار ME ارقام جو توسط دو روش جمع آوری کل مدفوع و استفاده از نشانگر(اکسیدکروم) در مدفوع بهطور توأم در سن ۳۵ روزگی تعیین شد. درآزمایش دوم مقادیر MEارقام جو توسط محتویات گوارشی ایلئوم تعیین شد. در آزمایش سوم، برای سنجش TME و TMEn از جوجههای دو آزمایش قبلی و در سن ۴۸ روزگی استفاده گردید. اختلاف معنیداری بین روشهای مذکور برای میانگینME ارقام جو مشاهده شد (P<۰,۰۵). میانگینAMEn جو با استفاده از روش محتویات ایلئوم بهطور معنیدار(P<۰,۰۵) بیشتر ازروش استفاده از مدفوع (جمع آوری کل و معرف) بود (به ترتیب ۲۷۱۶ در مقابل ۲۳۱۸و ۲۱۲۴ کیلوکالری درکیلوگرم). مقادیر ME دانه جو تحت تأثیر رقم قرارگرفتند(P<۰.۰۵)، بهطوریکه رقم بدون پوشینه AME بیشتری نسبت به ارقام معمولی جو نشان داد (۲۶۹۵ درمقابل۵/۲۴۰۷ برای AME و۲۶۳۰ درمقابل ۷/۲۳۲۴ کیلوکالری در کیلوگرم برای AMEn). رقم، اثر معنیداری بر مقدار TME ارقام جو نداشت. نتایج این تحقیق نشان داد که بین ارقام مختلف مورد مطالعه از نظر مقدار انرژی قابل سوخت و ساز اختلاف وجود دارد. بهعلاوه، به نظر میرسد که استفاده از محتویات گوارشی ایلئوم روش سنجش دقیق و صحیحی برای تعیین AME جو در جوجههای گوشتی نباشد.