25 نتیجه برای علیزاده
امین علیزاده، قربانعلی قربانی، غلامحسین حق نیا،
جلد 4، شماره 4 - ( 10-1379 )
چکیده
به منظور مقایسه اثر دو روش آبیاری قطرهای و جویچهای با مقادیر مختلف آب (محاسبه شده بر مبنای 50، 75، و100 درصد تبخیر تشت کلاس A در فاصله آبیاریها، پس از اعمال ضرایب مربوطه)، در عملکرد کیفیت گوجهفرنگی (رقم پتوارلی)، آزمایشی در شرایط زراعی، در ایستگاه تحقیقات کشاورزی مشهد با بافت خاک لوم سیلتی اجرا شد. طرح آزمایشی به صورت فاکتوریل، در قالب بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام پذیرفت.
نتایج آزمایش نشان داد که بیشترین عملکرد مربوط به آبیاری قطرهای با جایگزینی معادل 100 درصد آب تبخیر شده از تشت، و به مقدار 51 تن در هکتار بود، که نسبت به روش جویچهای با مقدار آب مشابه، 5/4 تن در هکتار افزایش داشت. کاهش آب به میزان 25 و 50 درصد، عملکرد کل را در روش جویچهای به ترتیب 57/27 و 29/64 درصد، و در روش قطرهای به ترتیب 7/34 و 95/67 درصد کاهش داد. با این وجود، کارایی مصرف آب در روش قطرهای با هر نوع تیمار آبیاری، حدوداً دو برابر مقدار آن در روش جویچهای برآورد گردید. تاثیر دو روش آبیاری بر خصوصیات کیفی و درصد عناصر غذایی میوه یکسان بود. در هر دو روش، درصد مواد جامد محلول در میوه با کاهش مقدار آب مصرفی افزایش داشت، اما با کاهش مقدار آبیاری درصد آب میوه کاهش یافت.
علی عرفانی، غلامحسین حق نیا، امین علیزاده،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
به منظور آگاهی از تأثیر کاربرد فاضلابهای تصفیه شده خانگی بر عملکرد و کیفیت کاهو (Lactuca sativa) و ویژگیهای خاک، آزمایشی در یک خاک با بافت لومرسی، که بر پایه سیستم ردهبندی Fine loamy mixed mesic Calcixerollic Xerochrepts نام دارد، در چارچوب طرح بلوکهای کامل تصادفی، در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه مشهد انجام شد. تیمارها عبارت بودند از: T1 (آبیاری با فاضلاب تصفیه شده خانگی)، T2 (آبیاری با فاضلاب تصفیه شده خانگی + آب چاه به تناوب)، T3 (آبیاری با آب چاه + کود حیوانی، گاوی)، T4 (آبیاری با آب چاه + کاربرد نیتروژن و فسفر) و T5 (آبیاری با آب چاه، شاهد). نتایج تجزیه شیمیایی آب چاه نشان داد که این آب برای کشاورزی محدودیت خاصی ندارد.
نتایج به دست آمده از این آزمایش مشخص کرد که عملکرد کاهو در کلیه تیمارها افزایش داشت. در مقایسه با تیمار شاهد، بیشترین عملکرد تر اندام هوایی کاهو (برگ) به ترتیب در تیمارهای T3 و T1، و بیشترین افزایش وزن خشک برگ کاهو به ترتیب در تیمارهای T1 و T3 دیده شد. نتایج تجزیه گیاه نشان داد که غلظت عناصر غذایی پرمصرف و سنگین در اندام هوایی و ریشه کاهو، در کلیه تیمارهای آزمایش نسبت به تیمار شاهد افزایش داشته است. در تیمار T1 آزمایش، غلظت آهن بیشترین و غلظت کادمیوم کمترین بوده است. آلودگیهای میکروبی در تیمار T2 آزمایش به مراتب بیش از دیگر تیمارها بود. تجزیه خاک سطحی (0-30 سانتیمتر) نشان داد که با کاربرد فاضلاب، قابلیت هدایت الکتریکی عصاره اشباع، نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، بُر محلول و عناصر سنگین خاک افزایش داشت، ولی مقدار آن زیر مرز استانداردهای ارائه شده به وسیله مجامع بینالمللی بوده و هیچ گونه تأثیر سوئی بر خاک نداشته است. تفاوتهای ایجاد شده در ویژگیهای دیگر گیاهی و خاک چندان نیست، هر چند ضروری است به نتایج حاصله در سالهای بعد نیز توجه گردد.
پیمان نامور، محمد حسن صفر علیزاده، علی اصغرپورمیرزا،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده
در این پژوهش حساسیت سه سن اول لاروی Spodoptera exigua در برابر باکتری Bacillus thuringiensis بررسی گردید. برای تخمین LC50 از شش غلظت مختلف باکتری، که با فواصل لگاریتمی محاسبه شده بودند، به همراه یک شاهد برای هر سن لاروی به طور جداگانه استفاده شد. مقادیر LC50 برای لاروهای سن اول، که تنها 1-4 ساعت پس از خروج از تخم تیمار شدند، 617/311 پیپیام، و برای لاروهای سنین دوم و سوم به ترتیب 95/1356 و 27/2708 پیپیام برآورد گردید. بدین ترتیب مشخص شد که حساسیت لاروها با افزایش سن کاهش مییابد، و در نتیجه برای کنترل این آفت در مزرعه بهتر است همزمان با اوج تفریخ تخمها باکتریپاشی شود.
الهام جوّّی، محمدحسن صفرعلیزاده، علی اصغر پورمیرزا،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
در این بررسی اثر باکتری Bacillus thuringiensis var.kurstaki Strain EG2424 روی سنین مختلف لاروی سوسک کلرادوی سیب زمینی (Leptinotarsa decemlineata (say ، و امکان افزایش کارآیی آن توسط دو ماده گیاهی کافئین و عصاره آبی چریش در شرایط آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها در دمای 4 ± 25 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره روشنایی 16 ساعت در شبانه روز انجام شد. لاروهای مورد نیاز برای انجام آزمایشها از کلنی پرورشی ایجاد شده روی غذای طبیعی تأمین شد. سنین لاروی مورد نظر با استفاده از اندازهگیری عرض کپسول سرتفکیک گردید. در بررسی حساسیت لاروهای سنین اول، دوم، سوم و چهارم سوسک کلرادوی سیب زمینی مقادیر Lc50 برای سنین مزبور به ترتیب 86/03،377،183/1297 و 3096 پی پی ام محاسبه گردید. اثر تشدیدکنندگی کافئین و چریش به تفکیک در اختلاط با باکتری و در قالب طرح کرتهای کاملاً تصادفی با 6 تیمار و 4 تکرار روی لارو سن سوم سوسک کلرادو بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که کافئین و چریش خاصیت تشدیدکنندگی بالایی در افزایش کارآیی باکتری دارند و مخلوط حداقل غلظت مؤثر باکتری (618 پی پی ام) و کافئین با غلظت 4000 پی پی ام بعد از 144 ساعت 80 درصد تلفات ایجاد نمود در حالی که کافئین و باکتری هر کدام به تنهایی به ترتیب 10 و 20 درصد تلفات را باعث شدند. علاوه بر این مرگ و میر در تیمارهای حاوی کافئین سریعتر ظاهر گردید. اختلاط غلظت 618 پی پی ام از باکتری با عصاره آبی حاصل از چریش با غلظت 35000 پی پی ام بعد از 144 ساعت موجب 5/77 درصد تلفات شد. در صورتی که باکتری و عصاره آبی چریش هر یک به تنهایی به ترتیب 5/22 و 25 درصد تلفات ایجاد کردند. مشخص گردید که میانگین وزن لاروهایی که از غذای حاوی کافئین خالص و چریش خالص تغذیه کرده بودند با اطمینان 95 درصد کمتر از وزن لاروهای تیمار شاهد بود.
شمس الله ایوبی، محسن حسین علیزاده،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
روشهای مرسوم مطالعات خاکشناسی در حوزههای آبخیز ایران، نیازمند هزینه، کارشناس و زمان زیاد است. صعب العبور بودن برخی مناطق حوزه و مشکلات نمونه برداری نیز به مشکلات مذکور اضافه میشود. به واسطه محدودیتهای مزبور در اغلب حوزههای آبخیز کشور، اطلاعات مکانی و پیوسته دقیقی از خصوصیات خاک به منظور برآورد فرسایش خاک توسط مدلهای مختلف نظیر:
(Rusle، Morgan، Eurosem،PSIAC) و همچنین دیگر فعالیتهای مدیریتی و برنامهریزی موجود نیست. بنابراین به روشهای نوینی نیاز است که با حداقل نمونه برداری کم و به کمک پارامترهای سطح زمین (که محاسبه آنها به مراتب ارزانتر است) بتوان خصوصیات خاک را به طور نسبتاً دقیقی برآورد کرد. این پژوهش در بخشی از حوزه آبخیز مهر سبزوار مشتمل بر سه واحد سنگ شناسی غالب حوزه، شامل واحدهای PLc، Ku و E2sc به منظور ایجاد مدلهای رگرسیون خاک- چشم انداز، صورت گرفته است. خصوصیات مورد مطالعه خاک سطحی، شامل درصد شن، رس، مواد آلی، سنگریزه، رطوبت وزنی خاک در حالت FC و مقدار وزن مخصوص ظاهری بوده است. در واحدهای مختلف در جمع 316 نقطه مطالعاتی انتخاب شد و خصوصیات سطحی خاک آنها مورد مطالعه قرار گرفت. سپس مدل رقومی ارتفاع منطقه در پیکسلهایی به ابعاد 100×100 متر تهیه و از روی آن ویژگیهای پستی و بلندی محاسبه شد. در نهایت مدلهای رگرسیون چند متغیره بین این ویژگیها و خصوصیات خاک، برقرار و سپس به وسیله نقاط اضافی، نمونه برداری شده ( 78 نقطه از 316 نقطه)، مدلهای به دست آمده اعتبار سنجی شدند. نتایج مطالعه نشان میدهد که خصوصیات پستی و بلندی مهم که با خصوصیات خاک ارتباط بیشتری داشته و در مدل رگرسیونی نیز وارد شده، به طور عمده شامل شیب و جهت آن، ارتفاع، شاخص رطوبتی و شاخص قدرت جریان، شاخص حمل رسوب و انحنای زمین بوده است. این نتایج مؤید این مطلب است که خصوصیات خاک در منطقه تحت الشعاع فرایندهای هیدرولوژیکی، مؤثر از توپوگرافی میباشد. نتایج اعتبار سنجی مدلها نیز از ناریب بودن و درجه تخمین مناسب برازش مدلها حکایت میکند. نتایج نشان میدهد که مدلهای به دست آمده در مقیاس حوزه و فواصل 100 متری، قادرند در واحدهای مختلف سنگ شناسی از حداقل 26 تا حداکثر 72 درصد از کل تغییرات خصوصیات مختلف سطحی خاک را پیشبینی کند.
شمس الله ایوبی، محسن حسین علیزاده،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
چرای بی رویه مراتع یکی از مهمترین عوامل تشدید کننده فرسایش خاک و تخریب اراضی در مناطق خشک و نیمه خشک ایران است. برنامه ریزی اصولی و صحیح از اراضی بر اساس رعایت تناسب آنها زمینه مناسبی را برای حفاظت اراضی و کنترل بیابانزایی فراهم مینماید. در ارزیابی اراضی استفادههای ممکن از اراضی با توجه به نیازهای منطقهای و ملی با هم مقایسه میشود. روش ارزیابی تناسب اراضی در تیپ بهرهوری چرای مرتع، تناسب اراضی برای چرای دام در مراتع طبیعی تعیین میکند. این تحقیق به منظور بررسی تناسب کیفی و بررسی عوامل محدود کننده چرای بز و میش در بخشی از حوزه آبخیز مهر سبزوار واقع در استان خراسان صورت گرفته است. کیفیتهای اراضی مورد بررسی در این تحقیق شامل قابلیت دسترسی به رطوبت، شوری و سدیمی بودن، شرایط فیزیکی ریشه دهی، قابلیت دسترسی به چراگاه و قابلیت دسترسی به آب شرب بوده که هر کدام به وسیله یک یا چند خصوصیت از اراضی ارزیابی شدهاند. بعد از تعریف نیازهای تیپ بهرهوری مورد نظر و مقایسه خصوصیات اراضی مورد مطالعه درجات هر کیفیت در سلولهایی به ابعاد 200×200 متر در محیط GIS تعیین شده و در نهایت به وسیله معادله ریشه دوم در هم تلفیق شده و شاخص اراضی محاسبه گردید. بر اساس مقادیر شاخص اراضی، کلاس کیفی تناسب اراضی تعیین شده و به صورت نقشه تهیه شد. نتیجه این تحقیق در قالب دو سناریوی مختلف تأمین آب شرب برای دام، مورد تحلیل قرار گرفت. در سناریوی اول با فرض تأمین آب محدود به آب چشمهها و آبشخورهای دائمی شده و در سناریوی دوم علاوه بر منابع مزبور، تأمین آب توسط رودخانههای فصلی حوزه مد نظر قرار گرفته است. به عنوان یک نتیجه مهم، مدلسازی مکانی به وسیله GIS، باعث افزایش دقت در نتایج تناسب اراضی گردیده است. نتایج کلی پژوهش نشان میدهد که منطقه مورد مطالعه، دارای تناسب خوبی برای چرای دام نبوده و دارای تناسب بحرانی و عمدتاً نامناسب است. مهمترین عوامل محدود کننده شامل قابلیت دسترسی به رطوبت برای رشد گیاه، شیب، رخنمون سنگی و دسترسی به آب شرب میباشد. دو سناریوی مختلف از دسترسی به آب شرب نشان میدهد که در سناریوی دوم در حالتی که در اواخر زمستان و طول فصل بهار رودخانههای فصلی دارای آب هستند، تناسب برخی واحدهای اراضی برای این بهرهوری افزایش مییابد.
نسرین علیزاده، اسدالله بابای اهری، یعقوب اسدی، مصطفی ولیزاده، بهمن پاسبان اسلام،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
به منظور بررسی اثر قارچ عامل پوسیدگی اسکلروتینائی ساقه کلزا ( Sclerotinia sclerotiorum ) در شرایط مزرعه روی کمّیت و کیفیت روغن به دست آمده و کنجاله آن، سه رقم کلزای پاییزه اکاپی، طلایه و SLM046 در سه بلوک کامل تصادفی در دو حالت بدون بیماری و دارای بیماری مورد ارزیابی قرار گرفت. بهمنظور ایجاد بیماری در شرایط مزرعه، گیاهان به وسیله جدایه SK4 قارچ ( S. sclerotiorum ) به روش لوارتوسکا مایهزنی شدند. محل مایهزنی ساقههای گیاهان در ارتفاع 30 سانتیمتری از سطح خاک و در اواسط مرحله گلدهی بوتهها بود. نتایج نشان داد که ویژگیهایی مانند وزن هزار دانه، درصد اسید چرب اولئیک در گیاهان بیمار به طور معنیداری کمتر از گیاهان سالم بود، ولی درصد اسید چرب اروسیک در روغن و میزان گلوکزینولات کنجاله در گیاهان بیمار به طور معنیداری بیشتر از گیاهان سالم بود. همچنین بین سه رقم مورد آزمایش به غیر از درصد روغن برای تمامی صفات دیگر اختلاف معنیداری دیده نشد. بین وزن هزار دانه و درصد اسید اروسیک و نیز بین درصد روغن به دست آمده و میزان گلوکزینولات، همبستگی منفی و معنیداری دیده شد. بنابراین به نظر میرسد که بیماری پوسیدگی اسکلروتینائی ساقه در کلزا کمّیت و کیفیت روغن را از طریق کاهش اسید اولئیک و درصد روغن و افزایش اسید اروسیک و گلوکزینولات کاهش میدهد.
سید علی اکبر هدایتی، وحید یاوری، محمود بهمنی، مرتضی علیزاده، رضوان ا.. کاظمی، علی حلاجیان،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
برای حفظ ذخائر با ارزش ماهیان خاویاری، تعیین وضعیت دقیق مراحل مختلف رسیدگی غدد جنسی و روند تغییرات رشد غدد جنسی بسیار حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر روند رشد و تکامل سیستم تولید مثلی 74 قطعه از فیل ماهیان پرورشی آب لب شور (در سن 4 تا 5 سالگی) از طریق مطالعات بافت شناسی به روش تکهبرداری (بیوپسی) و آماده سازی بافت گناد مورد بررسی قرار گرفت. مراحل رسیدگی جنسی فیل ماهیان 4 ساله جنس نر عبارت بود از: 6 درصد در مرحله I، 11 درصد در مرحله I-II ، 61 درصد در مرحله II، 3 درصد در مرحله II-III ، 11 درصد در مرحله III-IV و 8 درصد در مرحله IV-V. در جنس ماده نیز 3 درصد در وضعیت نامشخص، 3 درصد در مرحله I، 11 درصد در مرحله I-II، 60 درصد در مرحله II، 14 درصد در مرحله II-III و 9 درصد در مرحله III قرار داشتند. اما در جراحی سال بعد مشاهده شد که در جنس نر تنها 5/12 درصد در مرحله II رسیدگی، 25 درصد در مرحله II-III رسیدگی جنسی، 50 درصد در مرحله III و 5/12 درصد نیز در مرحله IV رسیدگی جنسی قرار داشتند. در مورد جنس ماده نیز 5/62 درصد از نمونهها در مرحله II رسیدگی و 5/37 درصد نیز در مرحله گذر از مرحله II به II-III قرار داشتند. نتایج حاصل نشان داد که مراحل رسیدگی جنسی در دو جنس یکسان نبوده و از اوایل رشد گنادی تفاوت نشان میدهد. طولانیترین مرحله رسیدگی جنسی در فیل ماهی مرحله II میباشد که این مدت در جنس ماده طولانیتر از جنس نر است. رسیدگی جنسی و گذر از مرحله II در جنس نر سریعتر از ماده رخ میدهد. ماهیان نر 5 ساله دارای رشد سوماتیک بالاتری بودند که این مساله ارتباط ویژگیهای سوماتیک و غدد جنسی را نمایان میسازد. سرعت رشد گنادیک در محیطهای پرورشی بیشتر از طبیعی و در آب لب شور بیشتر از آب شیرین بود که این سرعت رشد بخصوص در جنس ماده تفاوت قابل ملاحظهای دارد، لذا میتوان محیط آب لب شور را محیطی مناسب جهت مولد سازی و تولید خاویار معرفی نمود.
عزتاله عسکری اصلی ارده، صمد صبوری، محمدرضا علیزاده،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
بخش اعظمی از تلفات و ضایعات محصول برنج ممکن است در مرحله کوبش اتفاق بیافتد. یکی از عوامل مؤثر بر میزان تلفات و ضایعات واحدهای کوبش خرمنکوبها و ماشینهای برداشت، سرعت خطی کوبنده میباشد. در این طرح اثر سه عامل که عبارتاند از: سرعت خطی کوبنده (در 5 سطح) و میزان رطوبت محصول (در2 سطح) و ارقام متداول برنج (4 رقم) بر تلفات و ضایعات کوبش مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. برای انجام عمل کوبش از واحد کوبش (T25) که کوبنده آن دارای دندانههای از نوع قلابی میباشد، استفاده شد. عوامل وابسته شامل در صد دانههای کوبیده نشده(تلفات کوبش) و دانههای آسیب دیده (ضایعات کوبش) بود. برای تجزیه و تحلیل دادههای بهدست آمده از طرح آزمایش کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی و برای مقایسه میانگینها از آزمون چند دامنهای دانکن استفاده شد. نتایج آزمایشها نشان داد که اثرات رقم و سرعت خطی کوبنده بر درصد تلفات کوبش و اثرات رقم، سطح میزان رطوبت و سرعت خطی کوبنده بر درصد دانههای آسیب دیده معنیدار (سطح احتمال 1 درصد) بوده است. مناسبترین سرعت خطی کوبنده معادل 14m/s میباشد و رقم هاشمی دارای بیشترین مقدار درصد تلفات کوبش و رقم بینام دارای کمترین درصد تلفات کوبش بوده است. از بین ارقام مورد آزمایش، رقم بینام از میانگین درصد دانههای صدمه دیده بیشتری برخوردار بوده است. بهطور کلی، کاهش رطوبت محصول باعث افزایش میانگین درصد دانههای صدمه دیده در آزمایشها شده است.
سیدسعید پورداد، خشنود علیزاده، رضا عزیزی نژاد، عبداله شریعتی، مسعود اسکندری، مجید خیاوی، عزتاله نباتی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) بومی ایران بوده و با شرایط آب و هوایی کشور سازگاری خوبی دارد. 16 ژنوتیپ گلرنگ در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شش ایستگاه تحقیقاتی سرارود (کرمانشاه)، مراغه، قاملو (کردستان)، خدابنده (زنجان)، شیروان (خراسان شمالی) و کوهدشت (لرستان) بهصورت دو آزمایش جداگانه در شرایط تنش و بدون تنش رطوبتی در بهار کشت گردید. شاخصهای کمّی مقاومت به خشکی شامل شاخص حساسیت به خشکی (SSI) ، شاخص متوسط محصولدهی (MP)، شاخص تحمل به خشکی (STI) ، میانگین هندسی محصولدهی (GMP) و شاخص تحمل (TOL) برای عملکرد دانه و نیز پایداری غشای ژنوتیپها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که شاخص تحمل به خشکی (STI) مناسبترین شاخص برای ارزیابی مقاومت به خشکی ژنوتیپها بوده و برآورد این ضریب از میانگین کل ایستگاهها نشان داد که ژنوتیپهایCW-4440 ،Gilaو PI-537598 با بیشترین میزان STI دارای عملکرد بالا در هر دو شرایط رطوبتی بودند. انحراف معیار STI این سه ژنوتیپ نشان داد که Gila پایداری کمتری از نظر این شاخص داشته و نهایتاً دو ژنوتیپ دیگر شایستگی بیشتری برای گزینش داشتند. تجزیه واریانس شاخص پایداری غشای (CMS) نشان داد که بین ژنوتیپها اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد. رقم S-541 دارای بیشترین پایداری غشای و رقم KINO-76 دارای کمترین میزان پایداری غشا بود. پایدای غشا با شاخصهای STI,MP,GMP همبستگی مثبت و معنیداری نشان داد. یعنی ژنوتیپهای دارای غشای پایدارتر در شرایط واقعی و محیط طبیعی نیز مقاومت به خشکی بالایی نشان داده بودند. بنابراین آزمون پایداری غشا میتواند بهعنوان یک روش سریع برای غربال ژنوتیپها در مراحل اولیه اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد. تجزیه کلاستر براساس سه ضریب مقاومت به خشکی(STI,MP,GMP)، پایداری غشا (CMS) و عملکرد در دو شرایط تنش و بدون تنش خشکی ژنوتیپهای تحت بررسی را به سه گروه تقسیم نمود. گروهبندی حاصل از تجزیه کلاستر نیز توانست چهار ژنوتیپ برتر CW-4440 ،PI-537598، Gilaو S-541 را شناسایی کرده و تأکیدی بر نتایج حاصل از دیگر روشها بود.
سالار جمالی ، ابراهیم پورجم، ناصر صفایی، عزیزاله علیزاده،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده
بهمنظور براورد میزان خسارت نماتود نوک سفیدی برگ برنج روی رقم علی کاظمی، پژوهشی طی سالهای 1384 و 1385 در شرایط گلخانه و میکروپلات در مؤسسه تحقیقات برنج کشور انجام گرفت. برای اجرای این آزمون از پلاتهایی به ابعاد 5/0*1 مترمربع استفاده شد. مایهزنی نماتودها بهکمک لولههای پلاستیکی در مرحله گیاهچه و با جمعیتهای 0، 100، 300، 500، 700 و 900 نماتود به ازای هر گیاه انجام شد. ارزیابی خسارت در گلخانه در قالب طرح کاملاً تصادفی و در میکروپلات با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت. شاخصهای مورد بررسی در این مطالعه، شامل توسعه علائم بیماری (تعداد بوتهها و برگهای آلوده)، میزان عملکرد و تراکم جمعیت نماتود در داخل بذر بودند. تجزیه واریانس دادهها نشانگر معنیدار بودن تفاوت تیمارها در پارامترهای مورد بررسی بود. حداقل جمعیت مورد نیاز برای ایجاد علائم و کاهش عملکرد در شرایط میکروپلات 500 نماتود و در گلخانه 300 نماتود بود. تحلیل رگرسیون دادههای گلخانه و میکروپلات نشان داد که درصد کاهش عملکرد با جمعیت نماتود همبستگی بالایی دارد ( و ). همچنین همبستگی بین درصد شدت علائم و جمعیت نماتود مثبت و در سطح احتمال پنج درصد معنیدار گردید ( و ). نتایج تحلیل رگرسیون منجر به ارائه معادلههایی شده است که از آنها میزان خسارت را میتوان از روی جمعیت نماتود براورد نمود.
حمید دهقانی، فرنوش ملک شاهی، بهرام علیزاده،
جلد 13، شماره 48 - ( تابستان 1388 )
چکیده
از جمله گیاهان دانه روغنی میباشد و به دلیل داشتن درصد بالای روغن و کیفیت مناسب در سال های اخیر (Brassica napus L.) کلزا مورد توجه واقع شده است . به منظور بررسی تأثیر تنش کم آبی در ژنوتیپ های کلزا از نظر عملکرد دانه ، مطالعه شاخص های کمی تحمل به خشکی و شناسایی ژنوتیپ های متحمل به خشکی، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با ٢٥ ژنوتیپ در ٤ تکرار در دو شرایط تنش و بدون تنش در مزرعه پژوهشی مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا گردید. ارزیابی ژنوتیپ ها از نظر تحمل و (STI) تحمل به تنش ،(GMP) میانگین هندسی ،(MP) به خشکی توسط شاخصهای ک می تحمل به خشکی شامل میانگین حسابی صورت گرفت . نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنی داری بین ارقام کلزا از نظر کلیه (TOL) و تحمل (SSI) شاخصهای حساسیت به تنش شاخصها و عملکرد دانه ژنوتیپ ها در دو شرایط محیطی در سطح احتمال ١% نشان داد . با توجه به تحلیل هم بستگی بین عملکرد دانه در به عنوان شاخص های برتر جهت شناسا یی STI و GMP، MP شرایط تنش و بدون تنش و شاخص های تحمل به خشکی، شاخص های بود که از نظر میانگین Vectra ژنوتیپهای متحمل انتخاب گردیدند . نتایج نشان داد مناسب ترین ژنوتیپ بر اساس شاخصهای فوق ژنوتیپ عملکرد در شرایط تنش با شرایط بدون تنش در وضعیت مناسبی قرار داشت . نمودار چند متغیره بای پلات نیز نشان داد که شاخص های نسبت به یکدیگر دارای بالاترین ضریب هم بستگی بودند و ژنوتیپهای متحمل در مجاورت شاخصهای تحمل قرار STI و GMP ،MP ،Jura ،Modena گرفتند. هم چنین بر اساس نتایج به دست آمده از نمودارهای پراکنش سه بعدی و تجزیه خوشه ای، ژنوتیپ های ،RG4504 ،Olphi به عنوان ژنوتی پهای متحمل به خشکی و ژنوتیپ های Olano و Esbetty ،Zarfam ،Dante ،Vectra ،Eshydromel به عنوان ژنوتی پهای حساس شناسایی شدند. Olpop و GKHelena
رضا امیری چایجان، محمدهادی خوش تقاضا، غلامعلی منتظر، سعید مینایی، محمد رضا علیزاده،
جلد 13، شماره 48 - ( تابستان 1388 )
چکیده
هدف از این پژوهش، بر اورد ضر یب تبد یل شلتوک به برنج سفید در خشک کردن بستر سیال به کمک شبکه ها ی عصبی مصنوعی است . هفت عامل مؤثر در عملکرد خشک کن های بستر سیال به عنوان متغیرهای مستقل برای شبکه عصبی مصنوعی در نظر گرفته شد . این متغیرها عبارت اند از رطوبت نسبی هوای محیط، دمای هوای محیط، سرعت هوای ورودی، عمق بستر شلتوک، دمای هوای ورودی، رطوبت اولیه و رطوبت نهایی شلتوک. تعداد ٢٧٤ آزمایش برای ایجاد الگوهای آموزش و ارزیابی به وسیله یک خشککن آزمایشگاهی انجام گردید. سپس نمونه هایی از محفظه خشک کن جدا و عملیات پوست کنی و سفید کردن با دستگاه های آزمایشگاهی انجام گرفت. ضریب تبدیل میانگین، به عنوان ضریب تبدیل آزمایش منظور شد . از شبکه ها و الگوریتم های یادگیری متعدد برای آموزش الگوهای موجود استفاده شد . نتایج ٧ و الگوریتم آموزش لونبرگ - مارکوارت و تابع آستانه تانژانت -١٣-٧- بررسی ها نشان داد که شبکه پس انتشار پیشر و با توپولوژی ١ ٠ در شر ایط / ٩٥ درصد و خطای متوسط مطلق ٠١٩ / سیگمویید قادر است راندمان تبدیل شلتوک ر ا به برنج سفید با ضریب تعیین ٤٨ مختلف خشک کردن شلتوک در گستره بستر سیال پیش بینی نماید هم چنین نتایج نشان داد که دمای هو ای ورودی و میزان رطوبت نهایی شلتوک، بیشترین تأثیر را بر ضریب تبدیل شلتوک به برنج سفید در خشک کردن بستر سیال دارند.
ناصر صفایی، عزیزالله علیزاده، صدیقه موسی نژاد،
جلد 13، شماره 48 - ( تابستان 1388 )
چکیده
مطالعه جامعی در ارتباط با تعیین فاکتورهای پیش بینی کننده بیماری بلاست برنج و ارزیابی خسارت ناشی از این بیماری در استان گیلان در دست اجرا است. در بخش مقدماتی این تحقیق، تأثیر فاکتورهای اقلیمی بر جمعیت مزرعه ای اسپورهای عامل بلاست و پیش آگاهی بیماری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور طی فصل زراعی سال های ١٣٨٥ و ١٣٨٦ در سه شهرستان (Pyricularia grisea) رشت، انزلی و لاهیجان مزارعی در فاصله ٥ کیلومتری ایستگاه های هواشناسی انتخاب شد و تراکم اسپورهای هوازاد در این مزارع به کمک اسپورتراپ و به صورت روزانه اندازه گیری شد . داده های آب و هوایی شامل مقدار بارش (بر حسب میلی متر)، ب یشینه و کمینه درجه حرارت روزانه، بیشینه و کمینه رطوبت نسبی روزانه و ساعات آفتابی از ایستگاه های هواشناسی دریافت گردید . سپس ارتباط بین جمعیت اسپورهای شکارشده با فاکتورهای آب و هوایی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و مهم ترین فاکتورهای مؤثر آب و هوایی در جمعیت مزرعه ای اسپورهای عامل بیماری بلاست و نهایتًا پیش آگاهی بیماری تعیین گردید . در این تحقیق مشخص شد که مقدار بارش، کمینه رطوبت نسبی روزانه، بیشینه درجه حرارت روزانه و ساعات آفتابی از مهم ترین عوامل پیش بینی کننده بیماری بلاست برنج در استان گیلان هستند و وجود شرایط مناسب آب و هوایی مانند بارندگی، افزایش کمینه رطوبت نسبی روزانه، کاهش بیشینه درجه حرارت روزانه و کاهش ساعات آفتابی (هوای ابری ) به افزایش جمعیت مزرعه ای اسپورهای عامل بلاست و وقوع بیماری بلاست در مزرعه طی هفت تا ده روز بعد از وقوع شرایط مساعد کمک قابل توجهی خواهد نمود.
حمزه علی علیزاده، فریبرز عباسی، عبدالمجید لیاقت،
جلد 14، شماره 51 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي،علوم آب و خاک بهار 1389 )
چکیده
در این تحقیق به منظور مطالعه و بررسی اثرات کود آبیاری بر یکنواختی توزیع و مقدار تلفات کود از طریق رواناب سطحی در آبیاری جویچه ای، 12 آزمایش در مقیاس بزرگ تحت کشت ذرت دانه ای در جویچه های انتها باز در یک خاک لومی انجام شد. تعداد جویچه های هر آزمایش 5 عدد، طول جویچه ها 165 متر، فاصله بین جویچه-ها 75 سانتیمتر و شیب عمومی مزرعه 006/0 متر بر متر بود. کود مصرفی مورد نیاز مطابق توصیه کودی از منبع کود اوره و طی چهار تقسیط مساوی (قبل از کاشت، مرحله هفت برگی، مرحله ساقه رفتن و مرحله سنبله زدن) اضافه گردید. کود اوره مورد نیاز در مرحله اول به روش معمول و در سه مرحله دیگر به روش کودآبیاری اعمال گردید. مدت زمان تزریق کود در کودآبیاری ها متغیر و در مرحله اول، دوم و سوم به ترتیب در 60، 35 و 20 دقیقه پایانی آبیاری صورت گرفت. نتایج نشان داد که یکنواختی توزیع نیمه پایین آب و کود برای همه آزمایش ها بالا و به ترتیب بین 0/88 تا 0/99 و 7/89 تا 0/96 درصد، یکنواختی توزیع چارک پایین آب و کود برای همه آزمایش ها به ترتیب بین 6/81 تا 2/98 و 7/85 تا 5/91 درصد و تلفات نیترات به صورت رواناب سطحی بسته به مدت زمان تزریق و دبی خروجی بین 7/5 تا 0/42 درصد متغیر بود. همچنین نتایج نشان داد که بین تلفات کود از طریق رواناب سطحی در سطوح مدت زمان تزریق در سطح 01/0 معنی دار بود. نتایج آزمون دانکن برای مقایسه میانگین آزمایش ها نشان داد که بین تلفات کود در سطح مدت زمان تزریق 60 دقیقه و 35 دقیقه در سطح 05/0 معنی دار بوده ولی بین سطوح 35 و 20 دقیقه تفاوت معنی دار وجود نداشت.
شهرام کیانی، غفور زاده دباغ، محمدجعفر ملکوتی، عزیزاله علیزاده،
جلد 14، شماره 51 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي،علوم آب و خاک بهار 1389 )
چکیده
کپک خاکستری، ناشی از قارچ Botrytis cinerea ، یکی از بیماریهای مهم گل بریده رز در گلخانه های ایران است. به منظور بررسی تأثیر غلظتهای مختلف پتاسیم و کلسیم در محلول غذایی بر حساسیت گل بریده رز به این بیماری، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو عامل غلظت پتاسیم و کلسیم در محلول غذایی در چهار تکرار در گلخانه آبکشت مرکز تحقیقات کشاورزی صفی آباد از سال 1386 به مدت یک سال انجام شد. سطوح پتاسیم شامل 0/1، 0/5 و 0/10 میلیمولار و سطوح کلسیم شامل 6/1 و 8/4 میلیمولار بود. در طول دو دوره گلدهی متوالی مایه زنی گلهای رز برداشت شده با سوسپانسیون 104 اسپور در میلی لیتر جدایه B. cinerea انجام شد و پس از آن اندازهگیری حساسیت گلها به کپک خاکستری صورت گرفت. نتایج نشان داد کاربرد پتاسیم در محلول غذایی به مقدار 0/10 میلی مولار منجر به افزایش معنی دار (01/0 P <) شدت بیماری کپک خاکستری گل رز (4/30 درصد/ روز) در مقایسه با سطوح 0/1 میلی مولار (8/24 درصد/ روز) و 0/5 میلی مولار (2/26 درصد/ روز) آن شد که این مسأله به دلیل کاهش غلظت کلسیم گلبرگها بود. همبستگی مثبتی بین نسبت پتاسیم به مجموع کاتیونهای موجود در محلول غذایی و میزان بیماری (*94/0r =) دیده شد. همچنین با افزایش میزان کلسیم در محلول غذایی از 6/1 به 8/4 میلی مولار، شدت بیماری از 6/29 به 6/24 درصد/ روز کاهش یافت (01/0 P <). بنابراین کاربرد متعادل پتاسیم و کلسیم در محلولهای غذایی (به ترتیب 0/5 و 8/4 میلی مولار) برای تولید گل رز در شرایط آبکشت برای جلوگیری از اثرات ناهمسازی بین آنها و کاهش خسارت بیماری کپک خاکستری گل رز توصیه میشود.
وحید سروی مغانلو، مصطفی چرم، حسین معتمدی، بهرام علیزاده، شاهین اوستان،
جلد 15، شماره 56 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك - تابستان 1390 )
چکیده
آنزیمها به عنوان کاتالیزور نقش اساسی در فرایندهای متابولیکی مهم مثل تخریب و تجزیه ترکیبات آلی وارد شده به خاک و رفع سمیت آنها دارند. هدف از این پژوهش، بررسی فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز، اورهاز، لیپاز و فسفاتاز و همچنین فراوانی باکتریهای هتروتروف و تجزیهگر، اندازهگیری تنفس خاک و عملکرد گیاه در طی فرآیند زیست بهسازی خاکهای آلوده بود. برای این منظور دو خاک آلوده با سطح آلودگی 1 و 2 درصد آماده گردید و چهار تیمار کشت گیاه شبدر (1T )،کشت گیاه شبدر همراه با مایهزنی قارچ میکوریز(2T)، کشت گیاه شبدر همراه با مایهزنی باکتریهای تجزیهگر(3T)، کشت گیاه همراه با مایهزنی قارچ میکوریز و باکتریهای تجزیهگر نفت(4T) برای فرایند زیست بهسازی خاک آلوده به کار گرفته شد. سپس پارامترهای فوق در پنج مرحله در طول دوره زیست بهسازی و نهایتاً عملکرد گیاه در انتهای این دوره تعیین شد. نتایج این مطالعات نشان داد که فعالیت آنزیمهای اورهاز و دهیدروژناز همراه با افزیش و کاهش آلایندهها به ترتیب افزایش و کاهش یافت. در حالیکه فعالیت آنزیم لیپاز رفتار عکس فعالیت این آنزیمها را نشان داد به طوری که در سطوح بالای آلودگی با کاهش فعالیت همراه بوده و با افزایش تجزیه ترکیبات آلاینده و کاهش میزان آنها میزان فعالیت آنها افزایش مییابد، بنابراین میتواند گزینه مناسبی برای بررسی روند زیست بهسازی خاکهای آلوده باشد. در مورد نتایج فراوانی باکتریهای تجزیهگر و هتروتروف میزان آنها با افزایش سطح آلودگی افزایش یافته و میزان باکتریهای تجزیهگر و هتروترف با کاهش میزان آلایندهها بخصوص در تیمارهای با مایهزنی میکوریزا کاهش مییابد. عملکرد گیاه و میزان تجزیه ترکیبات نفتی نیز در تیمارهای با مایهزنی میکوریزا و باکتریهای تجزیهگر بیشترین میزان بود
مریم علیزاده، فرهاد میرزایی، تیمور سهرابی، مسعود کاووسی، محمدرضا یزدانی،
جلد 17، شماره 66 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك، زمستان 1392 )
چکیده
مدیریت آب در خاکهای ترکدار شالیزاری، یک مسئله مهم در کشت برنج است. به منظور بررسی اثر مواد آلی و زئولیت و اثر متقابلشان بر وضعیت فیزیکی و رطوبتی خاکهای شالیزاری، فاکتور ماده آلی (کاه و کلش برنج) در چهار سطح (صفر، 5/0، 1 و 5/1 درصد)، فاکتور زئولیت در چهار سطح (صفر،8، 16 و 24 تن در هکتار)، همچنین مراحل رطوبتی خاک در 5 سطح در سه تکرار به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در موسسه تحقیقات برنج کشور مورد بررسی قرار گرفت. میزان رطوبت، وزن مخصوص ظاهری، فاصله گرفتن خاک از جدار ظرف در یک دوره 4 ماهه اندازهگیری شدند. نتایج بهدست آمده نشان داد که اثر متقابل مواد آلی و زئولیت بر درصد رطوبت وزنی در سطح آماری یک درصد معنیدار شد. افزودن بقایای گیاهی سبب کاهش وزن مخصوص ظاهری نسبت به تیمار شاهد شد. همچنین روابط حاکم بین درصد رطوبت وزنی و وزن مخصوص ظاهری از همبستگی بالایی برخوردار است. وزن مخصوص ظاهری در تیمار شاهد و 5/1% بقایای گیاهی به ترتیب در محدوده ((7/1-75/0) و(3/1-7/0)گرم بر سانتیمتر مکعب) تغییر کرد. نتایج نشان میدهد زئولیت نمیتواند مانند بقایای گیاهی در کاهش پارامترهای ترک خاک مؤثر باشد، هر چند سبب حفظ بیشتر رطوبت خاک شد.
نسیم علیزاده، محمدعلی قربانی، صابره دربندی،
جلد 19، شماره 71 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-بهار 1394 )
چکیده
اطلاع از تغییرات میزان رسوب معلق در مواقع سیلابی از مسائل مهم در پروژههای آبی، بهویژه مدیریت حوضههای آبخیز و بررسی علل فرسایش میباشد. رابطه بین دبی و غلظت رسوبات معلق طی سیلابهای مختلف به عللی از قبیل تنوع بارش، دبی و منابع تولید رسوب مشابه و همگن نبوده و تولید حلقههایی شبیه به هیسترتیک مینماید. بدین منظور استفاده از حلقههای پسماند رسوب که بر مبنای تئوری هیسترتیک است در چند سال اخیر گسترش یافته است. در این تحقیق ابتدا مقادیر بار معلق لحظهای با استفاده از روشهای برنامهریزی ژنتیک و رگرسیونی شبیهسازی گردید. در مقایسه نتایج دو مدل حاصل، مدل برنامهریزی ژنتیک بهترتیب با ضریب تبیین و میانگین مربعات خطا 8/0 و 5/0 بهعنوان بهترین مدل در این تحقیق انتخاب گردید سپس براساس این مدل منحنیهای هیسترتیک بار معلق برای 6 رویداد ثبتشده در طول دوره آماری 1387-1383 ترسیم شد و 4 مورد حلقه هیسترتیک خطی و 2 مورد ساعتگرد برای رسوب معلق رودخانه مشاهده گردید. شناسایی انواع حلقههای هیسترتیک در تعیین سهم نسبی فرآیندهای مؤثر در تولید و انتقال رسوب از قبیل مقدار و شدت بارش، میزان دبی و شرایط رطوبتی پیشین حوضه مؤثر است و نیز با بررسی آنها میتوان از منابع تولید و انتقال رسوب آگاهی یافت. نتایج نشان داد که حلقههای هیسترتیک ساعتگرد معمولاً در شرایط بارش و دبی زیاد و حلقههای هیسترتیک خطی در فصل بهار و ناشی از بارشها با شدت کم اتفاق افتاده است و در این نوع حلقههای پسماند تفاوت قابل توجهی در غلظت رسوبات معلق متناظر با شاخههای صعودی و نزولی هیدروگراف وجود ندارد.
مریم مرزی نوحدانی، بهروز مصطفیزاده فرد، سید فرهاد موسوی، محمدرضا یزدانی، محمدرضا علیزاده،
جلد 19، شماره 72 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان 1394 )
چکیده
روش معمول پادلینگ (گلخرابی) استفاده از خاک همزن مرسوم تیلری میباشد که به مدت زمان زیادی برای اجرای عملیات خاکورزی نیاز دارد. در این پژوهش، اثر ادوات مختلف خاکورزی بر منحنی مشخصه رطوبتی یک خاک شالیزار بررسی شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل ادوات خاکورزی (T1: خاکهمزن مرسوم تیلری، T2: خاکهمزن دوارتیلری، T3: پادلر مخروطی تیلری، T4: رتیواتور تراکتوری) و دفعات پادلینگ (P1: یکبار پادلینگ، P2: دوبار پادلینگ، P3: سهبار پادلینگ، P4: چهاربار پادلینگ) بودند. براساس نتایج بهدست آمده از این مطالعه، در نقطه اشباع خاک، رتیواتور تراکتوری بیشترین مقدار رطوبت را نشان داد. در نقاط ظرفیت زراعی و پژمردگی دائم، پادلر مخروطی تیلری بیشترین مقدار رطوبت را نشان داد. دو دستگاه جدید ساخته شده باعث افزایش رطوبت خاک و صرفه جویی در آب مصرفی گردیدند. در ادوات مختلف خاکورزی، با افزایش دفعات پادلینگ، رطوبت خاک کاهش یافت. در مقایسه خاک بدون عملیات خاکورزی با خاکهمزن دوار تیلری و پادلر مخروطی تیلری، میزان آب قابل استفاده خاک کاهش یافت.