46 نتیجه برای مرادی
احمد زارع شحنه، رضا متاجی، محمدجواد ضمیری، محمد مرادی شهربابک،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
اثر بتاآدرنرژیک آگونیست متاپروترنول، بر عملکرد رشد، ترکیب لاشه و مصرف غذای روزانه برههای ماده ورامینی ارزیابی گردید. 30 رأس بره ماده به طور تصادفی در یک طرح بلوک کاملاً تصادفی، در سه گروه (تیمار) و دو بلوک (وزن) قرار گرفتند. جیره غذایی برای تمامی گروهها مشابه بود (انرژی قابل سوخت و ساز 6/2 مگاکالری در کیلوگرم و پروتئین خام 9/14 درصد) و به صورت دسترسی آزاد تغذیه شدند. متاپروترنول به شکل زیرپوستی در سه دوز صفر (شاهد)، 7 و 14 (دوز زیاد) میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیک تزریق شد. فاصله دو تزریق 10 روز و مدت مصرف آن 60 روز بود. برهها هر 20 روز یک بار وزنکشی شدند.
متاپروترنول تأثیر معنیداری بر افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی داشت (05/0>P) به طوری که دوز زیاد و شاهد به ترتیب بیشترین و کمترین افزایش وزن روزانه (3/176 و 137 گرم در روز) و بهترین و بدترین ضریب تبدیل غذایی (44/6 و 85/8) را داشتند. متاپروترنول تأثیری بر میزان خوراک مصرفی نداشت. اختلاف معنیداری در وزن لاشه گرم، لاشه گرم بدون دنبه، بازده لاشه و سطح مقطع ماهیچه راسته وجود داشت (01/0>P) بیشترین مقادیر مربوط به دوز زیاد متاپروترنول، و کمترین مقادیر مربوط به گروه شاهد بود. وزن چربی داخلی و دنبه در گروه شاهد بیشتر از تیمارهای دیگر بود (01/0>P) اختلاف معنیداری در آلایش خوراکی و غیرخوراکی (کلیهها، جگر، قلب، ششها، پوست و طحال) وجود نداشت. درصد چربی و پروتئین خام لاشه اختلاف معنیداری را در میان گروهها نشان داد (05/0>P) ، که بیشترین درصد چربی در شاهد (56/37 درصد) و کمترین مربوط به دوز زیاد (66/29 درصد)، و در مورد پروتئین خام، کمترین درصد متعلق به گروه شاهد (63/15 درصد) و بیشترین آن مربوط به دوز زیاد (89/18 درصد) بود.
نادر پیرمرادیان، علی اکبر کامکار حقیقی، علیرضا سپاسخواه،
جلد 6، شماره 3 - ( پاییز 1381 )
چکیده
این پژوهش در ایستگاه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در منطقه کوشکک، در سالهای 1375 و 1376، برای تعیین ضریب گیاهی و نیاز آبی برنج رقم چمپای کامفیروزی نوع زودرس، توسط لایسیمتر انجام گرفت. با توجه به نتایج آزمایش، محدوده تغییرات تبخیر-تعرق گیاه برنج در طول فصل رشد 76/3-34/9 میلیمتر در روز اندازهگیری شد. برای تعیین تبخیر-تعرق گیاه مرجع روش پنمن فائو مناسب دانسته و استفاده گردید. مقدار ضریب گیاهی در دوره اول فصل رشد حدود 97/0 بوده، در مرحله میانی فصل رشد به مقدار 25/1، و در هنگام برداشت محصول به حدود 09/1 رسید. در سالهای 1375 و 1376، میزان کل تبخیر-تعرق در دوره رشد به ترتیب برابر 560 و 757 میلیمتر، میانگین نفوذ عمقی در طول دوره به ترتیب برابر 4/3 و 5/3 میلیمتر در روز، و کل نیاز آبی به ترتیب برابر 1983 و 2361 میلیمتر برآورد گردید.
محمد مرادی، عبدالمجید رضائی، احمد ارزانی،
جلد 9، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده
این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل همبستگیهای بین عملکرد دانه، اجزای عملکرد، طول دوره رشد رویشی وطول دوره پرشدن دانه در 12 رقم یولاف در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در سالهای زراعی 82- 1380 اجرا گردید. همبستگی عملکرد دانه در واحد سطح با تعداد پنجه بارور در متر مربع(77/0)، تعداد دانه در خوشه(51/0) و طول دوره پر شدن دانه(66/0) مثبت و معنیدار بود. در بین صفات مورد بررسی، تعداد خوشه در متر مربع و تعداد دانه در خوشه بیشترین اثر مستقیم را بر عملکرد دانه نشان دادند (به ترتیب 68/0 و30/0). همچنین طول دوره پر شدن دانه بیشترین اثر مستقیم را بر تعداد دانه درخوشه و وزن هزار دانه داشت (به ترتیب 82/0 و 80/0) که از همبستگیهای آن با تعداد دانه در خوشه(42/0) و وزن هزار دانه(35/0) نیز بیشتر بود. ولی منفی بودن اثر غیرمستقیم آن از طریق سایر صفات سبب کم شدن مقدار این ضرایب همبستگی گردید.
با توجه به نتایج تجزیه علیت، تعداد خوشه در متر مربع و تعداد دانه در خوشه بیشترین سهم را در تبیین تغییرات عملکرد دانه دارا بودند. با توجه به اثر مستقیم طول دوره پر شدن دانه بر تعداد دانه در خوشه و وزن هزار دانه و اینکه بیشترین مقدار ماده خشک در یولاف در طول این دوره تولید میشود، میتوان از این صفات به عنوان معیار انتخاب در برنامههای بهنژادی یولاف و تولید ارقام پر محصول استفاده نمود.
بهروز مرادی عاشور، احمد ارزانی، عبدالمجید رضایی، سید علیمحمد میرمحمدی میبدی،
جلد 9، شماره 4 - ( زمستان 1384 )
چکیده
در این بررسی نحوه کنترل ژنتیکی عملکرد دانه و صفات مرتبط به آن در پنج تلاقی گندم پائیزه (Triticum aestivum L) به روش تجزیه میانگین نسلها برآورد گردید. ارقام روشن، مهدوی، اینیا، آتیلا و گاسکوین و جمعیتهای F1، F2، BC1 و BC2 حاصل ازتلاقی آنها بر پایه طرح کرتهای خردشده در قالب بلوکهای کامل تصادفی در دو تکرار ارزیابی شدند. نتایج تجزیه واریانس میانگین نسلها نشان داد که تفاوتهای معنیدار بین نسلها برای صفات مورد مطالعه از جمله عملکرد دانه در بوته، تعداد سنبله در بوته، تعداد سنبلچه در سنبله و وزن دانه در سنبله وجود دارد. برای بیشتر صفات و تلاقیها مقدار F/DH1/2 کوچکتر از یک بود که بیانگر متفاوتبودن علامت و بزرگی اثر ژنهای کنترلکننده این صفات میباشد. برای عملکرد دانه وراثتپذیری عمومی با دامنه 5/28 تا 6/58 درصد و وراثتپذیری خصوصی با دامنه 24 تا 5/48 درصد برای پنج تلاقی برآورد گردید که کوچکترین برآورد را در مقایسه با سایر صفات دارا بود. برآورد اجزای ژنتیکی میانگین نسلها با برازش مدلهای مختلف و انتخاب بهترین مدل نشان داد که بسته به نوع صفت و ژنوتیپ نقش اجزای ژنتیکی افزایشی، غالبیت و اپیستازی در کنترل صفات مورد مطالعه متفاوت است.
سید رضا میرایی آشتیانی، پویا زمانی، علی نیکخواه، محمد مرادی شهر بابک، عباسعلی ناصریان، فریدون اکبری،
جلد 9، شماره 4 - ( زمستان 1384 )
چکیده
در پرورش گاوهای شیری، بهبود بازده خوراک از نظر اقتصادی دارای اهمیت بالایی است. در این بررسی پارامترهای ژنتیکی بازده خالص انرژی برای تولید شیر و ارتباط آن با صفات تولید شیر، شیر تصحیح شده برای 2/3 درصد چربی، وزن بدن، درآمد ناخالص و درآمد منهای هزینه خوراک با استفاده از 2589 رکورد ماهانه از 723 گاو شیرده در سه گله مورد بررسی قرار گرفت. نیازهای مختلف انرژی حیوان با استفاده از مدلهای انجمن ملی تحقیقات (NRC) برآورد گردید. عوامل مؤثر بر صفات مختلف به وسیله یک مدل خطی تعمیم یافته تعیین شدند. پارامترهای ژنتیکی صفات مختلف با روش حداکثر درستنمایی محدود شده بینیاز از مشتقگیری (DFRNL)، بهصورت تجزیه چند صفتی برآورد شد. مدلهای حیوانی حاوی عوامل ثابت گله ـ سال ـ فصل، دوره زایش، مرحله شیردهی، ضرایب تابعیت هر صفت از سطوح پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه و انرژی متابولیسمی جیره و عوامل تصادفی ژنتیک افزایشی، دایم محیطی و باقیمانده بودند. وراثتپذیری صفات تولید شیر، شیر تصحیح شده برای 2/3 درصد چربی، وزن بدن، بازده خالص انرژی، درآمد ناخالص و درآمد منهای هزینه خوراک، بهترتیب 31/0، 32/0، 30/0، 34/0، 24/0، و 29/0 برآورد شد. نتایج این بررسی نشان داد که در صورت وجود امکانات لازم، انتخاب مستقیم برای بازده خالص انرژی میتواند سبب بهبود ژنتیکی بازده خوراک شود. هم چنین، بهنظر میرسد که انتخاب بر اساس تولید شیر تصحیح شده برای چربی از مؤثرترین روشهای انتخاب غیرمستقیم برای بهبود بازده خوراک و عملکرد اقتصادی در گاوهای شیری باشد.
محمد مرادی شهربابک، مصطفی صادقی، سید رضا میرائی آشتیانی، محمدباقر صیادنژاد،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
در این پژوهش از رکوردهای زایش اول مربوط به 95945 رأس گاو هلشتاین، که طی سالهای 1371 تا 1379 در 651 گله توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمعآوری شده است، استفاده شد. رکوردها بر اساس 305 روز شیردهی و دوبار دوشش در روز تصحیح شدند. دادهها براساس سطح تولید گله- سال به سه گروه تولیدی پایین (کمتر از 5275 کیلوگرم)، متوسط (6874- 5275 کیلوگرم) و بالا (بیشتر از 6874 کیلوگرم) دستهبندی شدند. برآورد مؤلفههای واریانس و کوواریانس و پارامترهای ژنتیکی با استفاده از مدل حیوانی یک صفتی برای هر یک از دستهها و با استفاده از مدل حیوانی سه صفتی برای مقدار شیر در سطوح تولیدی و روش حداکثر درستنمایی محدود شده و الگوریتم بینیاز از مشتقگیری (DFREML) انجام شد. نتایج آزمون بارتلت در بین هر سه سطح تولید گله- سال معنیدار (P<0.001) بوده و نشان دهنده عدم یکنواختی واریانسها در بین سه سطح تولیدی میباشد. وراثتپذیری در تجزیه یکصفتی و سهصفتی مشابه و برای سطوح تولید پائین، متوسط و بالا به ترتیب 2047/0، 2764/0 و 1959/0 بود. همبستگیهای ژنتیکی بین سطوح تولیدی در دامنه80 تا 85 درصد و حداکثر همبستگی ژنتیکی بین سطح تولید بالا و پائین قرار داشت، که این نتایج دال بر اثر ناهمگنی واریانس بر برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات مورد مطالعه میباشد. بیشترین مقدار همبستگی رتبهای ارزشهای اصلاحی بین مدل یکصفتی و سهصفتی مربوط به سطح تولید متوسط بوده و میانگین تغییرات رتبه ارزشهای اصلاحی حیوانات مشترک در 1 درصد گاوهای ماده برتر بیشتر از 5 درصد گاوهای نر برتر بود. تجزیه دادهها با استفاده از مدل سه صفتی باعث انتخاب درصد بیشتری از گاوهای ماده برتر در گلههای با سطح تولید بالا شد.
محمود وطن خواه، محمد مرادی شهربابک، اردشیر نجاتی جوارمی، سیدرضا میرائ آشتیانی، رسول واعظ ترشیزی،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
در این پژوهش ابعاد ظاهری دنبه (عرض بالا، عرض وسط، عرض پایین، طول، طول شکاف، عمق و محیط بالا)، وزن دنبه و ارتباط بین آنها روی تعداد 724 رأس گوسفند لری بختیاری بین سنین 3 ماهه تا 6 ساله، کشتار شده در کشتارگاه صنعتی جونقان واقع در استان چهار محال و بختیاری طی مدت 6 ماه (اواسط خرداد تا اواسط آذر) در سال 1382 مورد بررسی قرار گرفت. میانگین ابعاد ظاهری دنبه به صورت 83/15، 85/23، 73/24، 52/26، 96/14، 12/14 و 59/52 سانتیمتر به ترتیب برای عرض بالا، عرض وسط، عرض پایین، طول، طول شکاف، عمق و محیط بالای دنبه برآورد گردید. وزن دنبه از 10/0 تا 60/20 با میانگین 71/2 کیلوگرم و درصد دنبه نسبت به لاشه گرم از 18/1 تا 18/37 با میانگین 87/11 درصد بود. تأثیر عوامل ثابت سن، جنس و وضعیت بدنی گوسفند بر روی صفات مورد بررسی کاملاً معنیدار (01/0< p) بود. میانگین حداقل مربعات همه صفات به جز درصد دنبه، با افزایش سن گوسفند، افزایش نشان داد. کمترین میانگین حداقل مربعات (s.e ±) وزن دنبه و درصد دنبه نسبت به لاشه گرم به ترتیب با 25/0 ±12/2 کیلوگرم و 72/0 ± 91/7 درصد برای گوسفندان دارای امتیاز وضعیت بدنی 1 (لاغر) و بیشترین آن به ترتیب با 56/0 ± 84/9 کیلوگرم و 63/1 ± 59/20 درصد برای گوسفندان دارای امتیاز وضعیت بدنی 5 (چاق) مشاهده شد. ضرایب همبستگی میان ابعاد ظاهری دنبه و وزن دنبه مثبت و بالا و از 60/0 بین عرض بالای دنبه با وزن دنبه تا 83/0 بین محیط بالای دنبه و وزن دنبه برآورد گردید. اندازه محیط بالای دنبه 5/69 درصد از پراکنش در وزن دنبه را به خود اختصاص داد. نتایج این مطالعه نشان داد که وزن دنبه در گوسفند زنده نژاد لری بختیاری میتواند با اندازهگیری ابعاد ظاهری دنبه و صحت بسیار بالا (904/0 = r) برآورد شود.
محمد حسین بنابازی، سعید اسماعیل خانیان، سیدرضا میرائی آشتیانی، محمد مرادی شهربابک،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
در مطالعه حاضر تنوع ژنتیکی درون و بین پنج جمعیت گوسفند ایرانی (سنجابی، کردی کردستان، کردی خراسان، مهربان و مغانی) با استفاده از شش جفت آغازگر ریزماهوارهای (McMA2، McMA26، MAF64، OarCP26، OarAE64 و OarFCB304) بررسی گردید. واکنشهای PCR با تمام آغازگرها بجز OarAE64 بهخوبی انجام گردید. تمامی جایگاهها در همه جمعیتها چند شکل بودند. سه آلل اختصاصی در دو جایگاه برای جمعیت کردی خراسان بهدست آمد ولی فراوانی قابل ملاحظهای نداشتند. بهجز جمعیت مغانی برای جایگاه McMA2، تمامی جمعیتهای مورد مطالعه در جایگاههای ریزماهوارهای مورد بررسی در تعادل هاردی-واینبرگ بودند(005/0> P). کمترین و بیشترین فاصله ژنتیکی DA بهترتیب بین جمعیتهای کردی کردستان و کردی خراسان (234/0) و بین سنجابی و مغانی (388/0) بهدست آمد. در گروهبندی جمعیتها بر اساس ماتریس فاصله ژنتیکی DA، که با دو روش پیوند همجواری (NJ) و روش جفت گروهی غیر وزنی از طریق میانگین حسابی (UPGMA) انجام شد، دو جمعیت کردی خراسان و کردی کردستان با هم و سپس سنجابی با آنها در یک گروه قرار گرفت و جمعیت مهربان و مغانی یک گروه مجزا تشکیل دادند. بیشترین و کمترین تنوع درون جمعیتی، که برای هر جمعیت بهصورت متوسط هتروزایگوسیتی مورد انتظار در همه جایگاهها برآورد گردید، بترتیب مربوط به جمعیتهای مهربان (847/0) و کردی خراسان (744/0) بود. همچنین زمان انشقاق بین دو جمعیت کردی 445 سال بهدست آمد که با شواهد تاریخی همخوانی دارد.
محمد مرادی، عبدالمجید رضایی، احمد ارزانی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
این بررسی به منظور ارزیابی میزان بهبود ژنتیکی عملکرد و سایر خصوصیات 12 رقم یولاف معرفی شده در کانادا طی سالهای 1921 تا 1997 در سالهای زراعی 81-1380 و 82-1381 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید . با توجه به نتایج حاصل از برازش رگرسیون خطی میانگین صفات مختلف در برابر سال معرفی ارقام معلوم گردید که تأثیر بهنژادی بر عملکرد دانه یولاف در طی دوره 76 ساله مورد بررسی 63/32 کیلوگرم در هکتار در سال یا 63/0 درصد در سال بود. همچنین تأثیر بهنژادی بر شاخص برداشت، تعداد دانه در خوشه و تعداد پنجه بارور در متر مربع از ارقام قدیم به جدید روند افزایشی نشان داد، در حالی که روند اصلاحی صفات ارتفاع بوته و تعداد روز تا خوشهدهی در طول دوره مورد بررسی در جهت کاهش بوده است. بقیه صفات تغییرات اندکی داشتند و از روند خاصی تبعیت ننمودند. در کل نتایج نشان داد که اصلاحگران در طی دوره 76 ساله مورد بررسی در عملکرد دانه ارقام یولاف معرفی شده در کانادا بهبود اساسی ایجاد نمودهاند، بهطوری که عملکرد دانه بهطور مداوم در حال افزایش بوده است. بهبود ژنتیکی عملکرد در ارقام مورد بررسی ارتباط نزدیکی با شاخص برداشت داشت، به طوری که بیشتر یا همه تغییرات در عملکرد دانه ناشی از تغییر این صفت بوده است. با وجود اینکه بخش اعظم بهبود ژنتیکی عملکرد ارقام یولاف مورد بررسی در این مطالعه به افزایش شاخص برداشت نسبت داده شد، ولی آزادی عمل برای بهبود بیشتر این صفت ممکن است محدود کننده باشد. بنابراین بهنظر میرسد برای افزایش بیشتر عملکرد دانه بایستی افزایش همزمان عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت مورد توجه قرار گیرد.
حمیدرضا مرادی، مهدی وفاخواه ، علی اکبری باویل،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
روندیابی جریان به عنوان یک فرایند ریاضی برای پیش بینی تغییرات بزرگی، سرعت و شکل موج سیل به صورت تابعی از زمان در یک یا چند نقطه در طول آبراهه، کانال یا مخزن میباشد. برای انجام روندیابی سیل از دو روش هیدرولیکی و هیدرولوژیکی استفاده میشود. روش هیدرولوژیکی گرچه دقت روش هیدرولیکی را ندارد ولی بسیار سادهتر از آن بوده و در طراحی سازهها و کنترل سیل با اطمینان قابل قبولی به کار میرود. تحقیق حاضر در بازهای از رودخانه لیقوان (حد فاصل ایستگاههای هیدرومتری لیقوان و هروی) در استان آذربایجان شرقی به طول 12 کیلومتر انجام گرفت. در این تحقیق با استفاده از اطلاعات ثبت شده در ایستگاههای لیقوان و هروی، دبی سیل برای دورههای بازگشت 2، 10، 20، 50 و100 ساله محاسبه شد. سپس روندیابی هر یک از دبیهای سیلها با دورههای بازگشت مختلف با دو روش ماسکینگام و ماسکینگام- کانژ انجام گرفت. نتایج نشان داد که دبیهای روندیابی شده با این دو روش با مقادیر دبی مربوط به آن دوره باز گشت در ایستگاه هروی (ایستگاه پایین دست) دارای اختلاف زیادی میباشد. دلایل به وجود آورنده این اختلاف، میتواند متعدد باشد که از آن جمله میتوان به کوهستانی بودن منطقه و وجود شاخه فرعی در بین دو ایستگاه اشاره نمود.
علی مرادی، علی احمدی ، عبدالهادی حسینزاده،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
تنش خشکی عمدهترین عامل محدود کننده رشد و نمو گیاهان زراعی از جمله ماش[Vigna radiate (L.) wilczek] در مناطق خشک و نیمه خشک جهان است. این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف تنش خشکی در مراحل مختلف رشد ماش بر برخی پارامترهای فیزیولوژیک و ارتباط آن با عملکرد در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران (کرج) در سال زراعی 83-1382 اجرا شد. تنش خشکی بر اساس درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک در دو مرحله رویشی و زایشی و در دو سطح خفیف و شدید اعمال شد. اندازه گیری صفات فیزیولوژیک در انتهای مرحله رویشی و نیز در اواسط مرحله نیامدهی صورت گرفت. بهطور کلی تنش خشکی در مراحل مختلف رشدی، میزان فتوسنتز، هدایت روزنهای و محتوی نسبی آب برگ را کاهش داد. اثر تنش خشکی در مرحله زایشی روی صفات ذکر شده محسوستر بود. اعمال تنش شدید در مرحله رویشی منجر به افزایش بازده مصرف آب فتوسنتزی گردید، ولی تنش در مرحله زایشی این صفت را کاهش داد. به هر حال، اثر تنش خشکی بر شاخص سطح برگ و ماده خشک کل در مرحله رویشی بیش از زایشی بود. تیمارهای رویشی اثر معنیداری بر شاخص برداشت نداشتند، این در حالی است که تیمارهای زایشی به میزان زیادی آن را کاهش دادند. تیمارهای تنش شدید رویشی و تنش شدید زایشی به ترتیب 9 درصد و 49 درصد عملکرد را نسبت به تیمار شاهد کاهش دادند. از اینرو انجام آبیاری در مرحله زایشی عمدتاً به دلیل نیاز بالا به مواد فتوسنتزی ضروری است. میتوان چنین نتیجه گیری کرد که برای حصول عملکرد بهینه در مناطق خشک و نیمه خشک، میباید آبیاری در تمامی مراحل رشد، به ویژه در مرحله زایشی انجام شود.
زهره امینی، رحیم حداد، فواد مرادی،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
در این پژوهش جهت بررسی اثر تنش کم آبی بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسنده، اثر تیمارهای آبی، دیم و خشکی بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسنده شامل سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، آسکوربیت پراکسیداز (APX)، کاتالاز (CAT) و پراکسیداز (POX)، در مراحل مختلف رشد زایشی گیاه جو در شرایط مزرعه بررسی گردید. همچنین سه شاخص پیری شامل کاهش میزان کلروفیل، پروتئین محلول کل و پروتئین زیر واحد بزرگ آنزیم رابیسکو نیز اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که با افزایش سن گیاه و همچنین در اثر تنش کم آبی میزان نسبی آب برگ پرچم (RWC)، کلروفیل، پروتئین محلول کل و پروتئین زیر واحد بزرگ آنزیم رابیسکو کاهش پیدا کرد. با افزایش سن گیاه فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در هر سه تیمار و فعالیت آنزیم آسکوربیت پراکسیداز در گیاهان آبی (شاهد) کاهش یافتند. فعالیت آنزیم کاتالاز در گیاهان آبی (شاهد) با پیشرفت پیری تغییر معنیداری نشان نداد، در صورتی که در تیمارهای دیم و خشکی به تدریج کاهش پیدا کرد. فعالیت آنزیم پراکسیداز با افزایش سن گیاه در هر سه تیمار افزایش یافت. تنش کم آبی در تیمارهای دیم و خشکی باعث افزایش فعالیت آنزیمهای ضد اکسنده گردید. در این بررسی مشخص گردید که از بین آنزیمهای مورد بررسی، آنزیم پراکسیداز میتواند به عنوان مهمترین آنزیم جهت افزایش مقاومت گیاه جو در مقابل تنش اکسنده ناشی از مراحل پیری و تنش خشکی فعالیت نماید.
حمیدرضا پورقاسمی، حمیدرضا مرادی، مجید محمدی، محمدرضا مهدویفر،
جلد 12، شماره 46 - ( (لف)-زمستان 1387 )
چکیده
شناخت نواحی مستعد وقوع زمین لغزش یکی از اقدامات اولیه در مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزیهای توسعه ای و عمرانی است. هدف از این تحقیق، پهنه بندی خطر زمین لغزش در بخشی از حوزه آبخیز هراز در حد فاصله روستای وانا تا امامزاده علی با استفاده از توابع عضویت فازی و اپراتورهای فازی است. ابتدا نقاط لغزشی با استفاده از عکس های هوایی و بازدیدهای میدانی مشخص و متعاقب آن نقشه پراکنش زمین لغزش منطقه تهیه گردید. سپس هر یک از عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه از قبیل شیب، جهت شیب، ارتفاع، لیتولوﮊی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از گسل و نقشه همباران در محیط GIS تهیه گردید. داده های مذکور در فرمت های برداری و رستری در محیط نرم افزار Ilwis ذخیره و برای انجام تحلیل های مبتنی بر تئوری مجموعه های فازی مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل های فازی با استفاده از نرم-افزار Idrisi و پس از تعیین مقادیر و توابع عضویت فازی صورت گرفت. در این تحقیق از اپراتورهای فازی مختلفی همچون And، Or، Sum، Product و Gamma استفاده گردید. نتایج نشان داد اپراتور فازی گاما با مقدار بیشترین دقت را در تهیه نقشه حساسیت به خطر زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه دارد.
مهدی مرادی، علی زمردیان،
جلد 13، شماره 48 - ( تابستان 1388 )
چکیده
در این تحقیق از یک دستگاه خشک کن خورشیدی کابینتی بر ای خشک کردن لا یه ناز ک ز یره سبز در دو حالت مختلف خشک شدن (مختلط و غیر مستقیم) و چهار جر یان متفاوت هو ای خشک کننده (سه جر یان فعال و یک جر یان غیرفعال ) استفاده گردید. هرکدام از آزمایش ها در سه تکرار و در قالب طرح بلو ک های کامل تصاد فی انجام گرفت . مقدار رطوبت ز یره سبز در هر زمان نمونه بر داری در طول زمان یکسان خشک شدن ( ٩٠ دقیقه بر ای همه آزما یش ها) برای این آزما یش ها مورد ارز یابی قرار گرفت . متوسط رطوبت او لیه دانه های ز یره ٤٣ درصد بر پایه خشک بوده و قرار بود نمون هها به مدت ٩٠ دقیقه داخل دستگاه قرار داده شوند تا خشک گردند (متوسط ٨ درصد / سبز ٥ بر پایه خشک). دو فا کتور جر یان هو ای خشک کننده و حالت خشک شدن اثر معنی داری بر این درصد رطوبت داشت . بر اساس مقا یسه میانگین های مقدار رطوبت محصول به وسیله آزمون چند دامنه ای دا نکن خشک کردن با جر یان هو ای خشک کننده با جا به جایی آزاد توصیه ٤٣ درصد به ٨ درصد بر ای این شر ایط ٥٥ د قیقه بود و متوسط شدت تابش انرژ ی خورشید / شد. مدت زمان رسیدن در صد رطوبت دانه از ٥ در این مدت ٧٥٠ وات بر متر مربع، متوسط دما ی محیط ٣٢ درجه سلسیوس و رطوبت نسبی محیط ٢٠ درصد بود . استفاده از دستگاه خشک کن خورشیدی در حالت تابش مختلط با جر یان جابه جایی آزاد هوای خشک کننده موجب شد که درصد رطوبت زیره سبز در مدت ٤ درصد (برپایه خشک) برسد. / ٤٣ درصد به ٩٥ / ٩٠ دقیقه از ٥
علیرضا مسجدی، امین مرادی،
جلد 13، شماره 50 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك زمستان 1388 )
چکیده
در این مطالعه به منظور بررسی اثر موقعیت نصب آبشکن در قوس بر فرآیند آبشستگی، آزمایشهایی در یک فلوم آزمایشگاهی با قوس 180 درجه با 7/4 = Rc/B (R = شعاع مرکزی قوس، B= عرض فلوم) از جنس پلاکسی گلاس انجام پذیرفت. در این تحقیق با قرار دادن یک آبشکن در فلوم آزمایشگاهی با موقعیتهای 30، 60، 90، 120، 150 و 160 درجه با دبیهای 20، 24 و 28 لیتر بر ثانیه و عمق ثابت جریان 13 سانتیمتر پدیده آبشستگی حول آبشکن در حالت آب زلال مورد بررسی قرار گرفت. برای مصالح کف فلوم از ماسه با دانه بندی یکنواخت با mm 2=50D و ضریب یکنواختی 7/1 استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که حداکثر عمق آبشستگی هنگام نصب آبشکن در نیمه اول قوس (از صفر تا 90 درجه) کمتر از نیمه دوم قوس (90 تا 180 درجه) است. همچنین ابعاد چاله آبشستگی نیز همانند عمق حداکثر آبشستگی با جابجایی آبشکن از نیمه اول به نیمه دوم قوس افزایش مییابد.
محبوبه معتمدنیا، سیدحمید رضا صادقی، حمیدرضا مرادی ، هانیه اسدی،
جلد 14، شماره 52 - ( علوم و فنون کشاورزی ومنابع طبیعی، علوم آب و خاک تابستان 1389 )
چکیده
تهیه و اجرای طرح های آب و خاک نیازمند مجموعه ای از اطلاعات مربوط به بارندگی و روان آب است. از طرفی آبنگارهای واحد، مبنای مناسبی برای تهیه آبنگارهای سیلاب و تأمین اطّلاعات جامع برای برنامه ریزان و مدیران محسوب می شوند. حال آن که تهیه آن برای تمامی حوزه های آبخیز به سادگی امکان پذیر نمی باشد. از این رو مدل-سازی مناسب برای شبیه سازی آبنگار واحد با استفاده از داده های قابل دست رس باران و به شیوه های آماری قابل اعتماد از ضروریات است. حال آن که اعتمادسنجی لازم برای روش های مختلف مدل سازی آماری در هیدرولوژی و هم چنین تهیه آبنگار واحد به ندرت صورت گرفته است. در همین راستا، تحقیق موجود درصدد مقایسه کارایی روشهای مختلف مدل سازی تهیه ارتباط آبنگار واحد معرف 2 ساعته حوزه آبخیز کسیلیان با زمان تمرکز حدود 10 ساعت با استفاده از داده های بارندگی می باشد. برای انجام تحقیق موجود، تحلیل روابط بین 36 ویژگی باران نگار و آبنگار واحد برای 23 رگبار طی چهار فصل در یک دوره زمانی 33 ساله به شکل های مختلف رگرسیون دو و چند متغیره مد نظر قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده میانه خطای تأیید مقادیر حاصل برای کلیه متغیرهای وابسته آبنگار واحد 2 ساعته بین 37 تا 88 درصد برآورد شد. نتایج نشان داد که در رگرسیون دو متغیره، مدل های درجه سوم و خطی و در رگرسیون چند متغیره، مدل های لگاریتمی بیشترین توانایی در تعیین ارتباط هیدروگراف واحد و مؤلفه های مختلف بارندگی در حوزه آبخیز مذکور را داشته اند. هم چنین دقت مدل های حاصل از تجزیه و تحلیل عاملی در رگرسیون چند متغیره کاهش پیدا کرد. با توجه به آماره های ارزیابی مورد استفاده در این تحقیق از بین دو روش پس رو و پیش رو در اکثر مواقع روش پس رو و در شاخص های زمانی رابط بین آبنگار واحد و باران نگار روش پیش رو از نتایج بهتری برخوردار بوده است.
هانیه اسدی، حمیدرضا مرادی، عبدالرسول تلوری، سید حمیدرضا صادقی،
جلد 14، شماره 53 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک، پاییز 1389 )
چکیده
روش کلارک یکی از روش های کاربردی تهیه آب نمود واحد لحظه ای در حوزه های آبخیز می-باشد که کارآیی آن به دقت تخمین پارامتر ضریب ذخیره آن بستگی دارد. از این رو تحقیق حاضر به منظور تعیین میزان کارآیی آب نمود به دست آمده بر اساس روش کلارک و مقایسه پارامتر ضریب ذخیره در معادله ماسکینگام از روش های ترسیمی، کلارک، لینزلی، میشل، جانستن- کراس و ایتن در حوزه آبخیز کسیلیان در استان مازندران انجام پذیرفت. در این تحقیق، ابتدا نمودار زمان- مساحت منطقه تهیه و اطلاعات مربوط به ایستگاه های هواشناسی سنگده و هیدرومتری ولیک بن برای تهیه آب نمود واحد 3 ساعته متوسط حوزه آبخیز استفاده شد. سپس کارآیی آب نمودهای واحد لحظه ای حاصل از روش کلارک با توجه به ضریب ذخیره معادله ماسکینگام و حاصل از شش روش مذکور، از طریق تبدیل آن به آب نمود واحد 3 ساعته و مقایسه آنها با آب نمود واحد 3 ساعته متوسط حوزه آبخیز بر اساس شاخص های آماری ارزیابی گردید. نتایج تحقیق نشان داد که روش ترسیمی مورد استفاده در تهیه آب نمود واحد لحظه ای کلارک با خطای تخمین و ضریب کارآیی به ترتیب 33/33 و 83 درصد از دقت مناسب برای شبیه سازی مؤلفه های آب نمود سیلاب واحد مشاهده ای حوزه آبخیز مورد مطالعه برخوردار بوده است.
عادل مرادی سبزکوهی، سید محمود کاشفی پور، محمود بینا،
جلد 15، شماره 56 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك - تابستان 1390 )
چکیده
شیب شکنها از جمله مهمترین و رایجترین سازههای مستهلک کننده انرژی در شبکههای آبیاری و آبراهههای فرسایشپذیر هستند. اتلاف انرژی در عبور جریان از شیب شکن به دو صورت شامل تلفات ناشی از شکل هندسی ساختمان شیب شکن و تلفات ناشی از وقوع پدیده پرش هیدرولیکی در حوضچه آرامش پایین دست، رخ میدهد. شناخت بهتر پارامترهای مؤثر در تخمین خصوصیات هیدرولیکی جریان از جمله استهلاک انرژی ناشی از ساختمان شیب شکن و میزان افت انرژی پرش، کاهش ابعاد ساختمانی این سازه هیدرولیکی و حوضچه پایین دست آن را موجب شده و از این نظر صرفهجویی اقتصادی قابل توجهی را به همراه دارد. در این تحقیق برای بررسی تأثیر شرایط هندسی و هیدرولیکی شیب شکنها در میزان استهلاک انرژی ساختمان شیب شکن، پس از شناخت پارامترهای مؤثر در این خصوص، برای 3 نوع رایج، شامل شیب شکن قائم، مایل مستطیلی و پلکانی با ساخت مدلهای فیزیکی در 2 ارتفاع، 2 شیب مجرا و 2 تعداد پله متفاوت و انجام آزمایشها در 90 دبی مختلف میزان استهلاک انرژی ساختمان شیب شکن، تعیین و مقایسه شد. نتایج نشان میدهد که در محدوده مشترک متغیرهای مورد بررسی بیشترین استهلاک انرژی مربوط به شیب شکن قائم است.
علیرضا مسجدی، حسین کاظمی، امین مرادی،
جلد 15، شماره 57 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك -پاییز 1390 )
چکیده
در این تحقیق برای بررسی عمق آبشستگی در اطراف پایه پل در قوس رودخانه، آزمایشهایی در یک فلوم آزمایشگاهی با قوس 180 درجه با 7/4 و از جنس پلاکسی گلاس انجام پذیرفت. بدین منظور با قرار دادن یک پایه استوانهای به قطر 6 سانتیمتر در فلوم با 4 دبی و عمق ثابت12 سانتیمتر پدیده آبشستگی حول پایه در حالت آب زلال بررسی شد. برای مصالح کف فلوم از ماسه طبیعی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که حداکثر عمق آبشستگی هنگام نصب پایه استوانهای در طول قوس متفاوت بوده و در موقعیت 60 درجه بیشترین آبشستگی در اطراف پایه ایجاد میشود. همچنین با افزایش دبی جریان در کلیه موقعیتها، عمق آبشستگی نیز افزایش یافت.
ندا مرادی، میرحسن رسولی صدقیانی، ابراهیم سپهر، بابک عبدالهی،
جلد 16، شماره 62 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-زمستان 1391 )
چکیده
اسیدهای آلی میتوانند بر فراهمی جذب فسفر توسط خاکها تأثیر داشته باشند. به منظور بررسی تأثیر اسید سیتریک و اسید اگزالیک بر ویژگیهای جذب فسفر پنج نمونه خاک با خواص مختلف از خاکهای آهکی استان آذربایجان غربی تهیه شد. به 5/2 گرم از خاکها غلظتهای فسفر از صفر تا 20 میلیگرم بر لیتر (از منبع KH2PO4) و 5 میلیمول بر لیتر از اسیدهای آلی اضافه و هم دماهای جذب فسفر ایجاد شد. دادههای جذب فسفر به مدلهای فروندلیچ، لانگمویر و خطی برازش داده شدند. نتایج نشان داد دادههای جذب فسفر با معادلههای فروندلیچ (97/0r2=، 01/0P <) و خطی (95/0r2=، 01/0P <) برازش خوبی نشان دادند. متوسط ضریب توزیع، n معادله فروندلیچ و گنجایش بافری تعادلی در معادله خطی در اثر تیمار با اسید سیتریک بهترتیب 30، 12 و17 درصد و در اثر تیمار با اسید اگزالیک بهترتیب 43، 27 و14 درصد کاهش یافت. بهطورکلی اسید اگزالیک نسبت به اسید سیتریک بهطور چشمگیری حداکثر جذب و ثابت انرژی پیوند (k) در خاکها را کاهش داد و نیاز استاندارد فسفر (SPR) در اثر افزودن اسیدهای آلی بهطور متوسط 57 درصد نسبت به شاهد کاهش یافت. میتوان نتیجهگیری کرد که اسیدهای آلی سبب کاهش جذب فسفر توسط خاکها میشوند.