64 نتیجه برای نیتروژن
یحیی کوچ، سید محسن حسینی، جهانگرد محمدی، سید محمد حجتی،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده
ریشهکن شدن درختان و ایجاد میکروتوپوگرافیهای پیت و ماند باعث ایجاد شرایط ناهمگن و غیریکنواخت در اکوسیستم خاکی میشوند. با توجه به اینکه اکوسیستم جنگلی هیرکانی ایران، اکوسیسستمی کوهستانی محسوب شده و دارای درختانی مسن با قطرهای بالا است بنابراین تصور بر آن است که درختان ریشهکن شده در چنین اکوسیستمی به تعداد زیاد قابل ملاحظه باشد. لذا هدف از انجام تحقیق حاضر، مطالعه و بررسی میزان تغییرپذیری برخی مشخصههای فیزیکی و شیمیایی خاک در محل درختان ریشهکن شده و موقعیت میکروسایتهای پیت و ماند است. به همین منظور، مساحت 20 هکتار از جنگل آموزشی- پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس واقع در استان مازندران پیمایش شده و تعداد 34 درخت ریشهکن شده از گونههای درختی مختلف شناسایی شد. نمونههای خاک از پنج میکروسایت بالای ماند، دیواره ماند، دیواره پیت، ته پیت و زیر تاج پوشش بسته (سطح جنگل) به کمک استوانهای مدور با سطح مقطع 81 سانتیمترمربع و از سه عمق 15 - 0، 30 - 15 و 45 - 30 سانتیمتری گرفته شد. رطوبت، اسیدیته، ماده آلی، نیتروژن و نسبت کربن به نیتروژن خاک در محیط آزمایشگاه اندازهگیری گردید. نتایج آماری صورت گرفته نشان داد که بیشترین مقادیر رطوبت، ماده آلی و نیتروژن به ته پیت، اسیدیته به دیواره و بالای ماند، نسبت کربن به نیتروژن به دیواره ماند اختصاص داشته است. اسیدیته خاک تفاوت آماری معنیداری را در بین عمقهای مختلف خاک نشان نداده است. نتایج این بررسی میتواند در ارزیابی خاکهای جنگلی و مدیریت جنگل بهکار گرفته شود.
مریم ریاحی، فایز رئیسی،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
مناطق کوهستانی زاگرس به دلیل چرای مفرط و پیوسته به شدت در حال تخریب هستند. یکی از مکانیسمهای اثر چرا بر تولید مرتع ایجاد پسخور منفی از طریق تغییرات ملموس برخی خصوصیات خاک است. معدنی شدن نیتروژن یکی از فرآیندهای زیستی در خاک است که میتواند تحت تأثیر عوامل زنده و غیرزنده از جمله مدیریت چرای مرتع قرار گیرد. این مطالعه با هدف بررسی نقش مدیریت مرتع (قرق و چرا) بر معدنی شدن نیتروژن خاک در مراتع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. سه مدیریت مرتع شامل الف) قرق، ب) چرای تحت کنترل و ج) چرای آزاد (مفرط) در مجاورت یکدیگر در سه منطقه سبز کوه (18 سال قرق)، بروجن ( 23 سال قرق) و شیدا (2سال قرق) در استان چهارمحال و بختیاری انتخاب و از عمق 15-0 سانتیمتری نمونههای خاک جمعآوری و برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و روند معدنی شدن نیتروژن در شرایط استاندارد اندازهگیری گردید. اثر مدیریت مرتع بر معدنی شدن تجمعی نیتروژن و درصد معدنی شدن نیتروژن (معدنی شدن نسبی نیتروژن) در منطقه سبز کوه معنیدار (05/0>P) بود و باعث افزایش 89 و 96 درصد معدنی شدن نسبی نیتروژن در مرتع قرق شده به ترتیب در مقایسه با مرتع تحت کنترل و چرای آزاد گردید. همچنین مدیریت مرتع در منطقه بروجن باعث افزایش معنیدار (05/0>P) معدنی شدن نیتروژن در مرتع تحت قرق (بین 3/3 تا 5/3 برابر) در مقایسه با مرتع تحت چرای مفرط شد. در حالی که در منطقه شیدا به دلیل سابقه کوتاه قرق و کشت وکار تفاوت معنیدار و محسوس بین مدیریت قرق، کنترل ورود دام و چرای فصلی در معدنی شدن نیتروژن مشاهده نگردید. در مجموع به نظر میرسد خاک اکوسیستمهای مرتعی مناطق سبز کوه و بروجن با مدیریت مناسب و صحیح چرا ظرفیت عرضه نیتروژن معدنی بیشتر و در نتیجه قابلیت احیا شدن دارند در حالی که در منطقه شیدا برای احیای خاک، ایجاد حالت پایا و بهبود کیفیت و باروری آن زمان طولانیتری لازم است.
رضا باقری، غلامعلی اکبری، محمدحسین کیانمهر، زینالعابدین طهماسبی سروستانی،
جلد 16، شماره 59 - ( 1-1391 )
چکیده
آزمایشی در سال زراعی 88–1387 در مزرعه تحقیقاتی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران، به منظور ارزیابی آزادسازی تدریجی نیتروژن از کود پلت شده دامی و اوره بر کارایی مصرف نیتروژن و خصوصیات مرفولوژیک و عملکرد دانه ذرت انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عوامل مورد مطالعه شامل نحوه مصرف کود: به صورت پخش در سطح زمین و مصرف کود به صورت پلت و عامل دوم تلفیق چهار سطح کود نیتروژن و دامی به ترتیب، (46+ 600 و 92+600 و 138+600 و 184+600 ) کیلوگرم در هکتار بود. کرت شاهد بدون مصرف کود نیتروژن به منظور محاسبه کارایی مصرف نیتروژن در نظر گرفته شد که در محاسبات آماری وارد نگردید. در این تحقیق یک ماشین پلت کننده از نوع اکسترودر به منظور تهیه پلتها طراحی و ساخته شد. افزایش مقدار نیتروژن باعث کاهش معنیدار (1%>P) کارایی مصرف نیتروژن و کارایی زراعی و افزایش معنیدار (1%>P) کارایی فیزیولوژیک شد. بیشترین کارایی مصرف نیتروژن، کارایی زراعی و کارایی فیزیولوژیک به تیمار توزیع کود به صورت پلت اختصاص داشت. همچنین بیشترین ارتفاع بوته و قطر ساقه و قطر بلال متعلق به تیمار پلت بود ولی تعداد برگ در هر بوته تحت تأثیر روش توزیع کود قرار نگرفت. بیشترین عملکرد دانه به تیمار پلت اختصاص داشت. به طوری که بیشترین میزان عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه از کاربرد 184 کیلوگرم کود نیتروژن به صورت پلت به دست آمد.
محمدجواد فریدونی، هوشنگ فرجی، حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی،
جلد 16، شماره 60 - ( 4-1391 )
چکیده
تأثیر پساب تصفیه شده شهری و نیتروژن بر ویژگیهای شیمیایی خاک در کشت ذرت شیرین، در سال 1388 در منطقه یاسوج ارزیابی گردید. عامل اصلی آزمایش شامل آبیاری در 5 سطح ، آبیاری مزرعه با آب معمولی در کل فصل رشد (1I)؛ نیمه اول فصل رشد گیاه، آبیاری با پساب تصفیه شده و بقیه فصل رشد، آبیاری با آب معمولی (2I)؛ نیمه اول فصل رشد، آبیاری با آب معمولی و بقیه فصل رشد، آبیاری با پساب تصفیه شده (3I)؛ آبیاری یک در میان با آب معمولی و پساب تصفیه شده (4I)؛ آبیاری مزرعه با پساب تصفیه شده در کل فصل رشد (5I) و عامل فرعی شامل نیتروژن در سه سطح (0=0N، 80=80N و 160=160N کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) بود. نتایج نشان داد که غلظت عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم موجود در خاک، تحت تیمار آبیاری 5I، اختلاف معنیداری با سایر سطوح نشان داد. تأثیر آبیاری بر مقدار کربن آلی و EC خاک معنیدار شد. بیشترین و کمترین مقدار کربن آلی خاک بهترتیب در سطح آبیاری 5I معادل 45/0 درصد و 1I معادل 33/0 درصد بهدست آمد. بیشترین و کمترین مقدار EC خاک بهترتیب در سطح آبیاری 5I معادل 0/2 دسیزیمنس بر متر و در سطح آبیاری 1I معادل 4/1 دسیزیمنس بر متر دیده شد. تأثیر آبیاری بر pH خاک معنیدار نگردید. تأثیر آبیاری و برهمکنش آبیاری و نیتروژن بر غلظت عناصر آهن، روی، مس و منگنز در خاک معنیدار نشد. همچنین تأثیر کود نیتروژن بر غلظت نیتروژن خاک معنیدار گردید. بیشترین و کمترین غلظت نیتروژن در خاک بهترتیب در سطوح کودی 160N و 0N، معادل 034/0 و 030/0 درصد بهدست آمد.
ملیحه ربیع، مهدی قیصری، سید مجید میرلطیفی،
جلد 17، شماره 63 - ( 3-1392 )
چکیده
یکی از مهمترین عوامل آلودگی منابع آب، مصرف کودهای نیتروژنی در بخش کشاورزی است. مدلهای گیاهی با قابلیت شبیهسازی آبشویی نیترات و تعیین سرنوشت نیتروژن در گیاه و خاک برای مدیریت کاهش آلودگی نیترات در آبهای سطحی و زیر زمینی بسیار مفید میباشند. مدل نیتروژن- خاک (Soil-Nitrogen-Balance) از بسته نرمافزاری DSSAT قابلیت شبیهسازی سرنوشت نیتروژن در خاک و گیاه را دارد. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی مدل DSSAT برای آبشویی نیترات از عمق توسعه ریشه ذرت رقم سینگل کراس 704 و برداشت نیتروژن گیاه در سطوح مختلف نیتروژن و آب مصرفی است. طرح آزمایشی شامل سه سطح کود نیتروژنی شامل صفر، 150 و 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و چهار سطح آب کاربردی شامل 0.7SMD (Soil moisture depletion)، 0.85SMD، 1.0SMD و 1.13SMD بود که در سه تکرار اجرا شد. آبشویی نیتروژن نیتراتی از عمق 60 سانتیمتری در طی دوره رشد در 36 کرت آزمایشی بهوسیله دستگاه مکش رطوبت خاک (Ceramic Suction Cups, CSC) اندازهگیری گردید. پس از واسنجی مدل، با استفاده از دادههای مزرعهای مدول نیتروژن مدل ارزیابی گردید. چهار شاخص آماری راندمان مدل، میانگین انحراف، ضریب تبیین و شاخص توافق برای بررسی دقت مدل در شبیه-سازی آبشویی نیتروژن نیتراتی از عمق 60 سانتیمتر استفاده شد. مقایسه شاخصهای آماری در هر تیمار نشان داد که دقت مدل در سطح آّبیاری کامل (W3) و همینطور در سطح بیشآبیاری (W4) با افزایش کود نیتروژنی کاربردی، افزایش یافت. در تیمارهای کمآبیاری مدل مقدار تلفات نیترات را برابر مقدار واقعی (صفر) شبیهسازی نمود. بنابر نتایج، مدل با دقت قابل قبولی قادر به شبیهسازی آبشویی نیتروژن نیتراتی از زیر عمق توسعه ریشه در سطوح مختلف آب و کود نیتروژنی است.
محمد ربیعی، مسعود کاوسی، حسن شکری واحد، پری طوسی کهل،
جلد 17، شماره 64 - ( 6-1392 )
چکیده
به منظور بررسی اثر محلولپاشی کود نیتروژن به عنوان مکمل تغذیه خاکی بر عملکرد دانه کلزا رقم هایولا 401، آزمایشی به صورت بلوکهای کامل تصادفی با 16 تیمار و سه تکرار طی سالهای زراعی 89- 1387 در اراضی شالیزاری مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) اجرا گردید. دراین آزمایش غلظت نیتروژن خالص (از منبع اوره) در دو سطح (5 و 10 در هزار) در هفت زمان محلولپاشی شامل: 1- مرحله 6 تا 8 برگی؛2- ساقهرفتن؛ 3- قبل از گلدهی؛ 4- مرحله 6 تا 8 برگی + ساقهرفتن؛ 5- مرحله 6 تا 8 برگی + قبل از گلدهی؛ 6- ساقهرفتن + قبل از گلدهی؛ 7- مرحله 6 تا 8 برگی + ساقهرفتن + قبل از گلدهی همراه با دو تیمار شاهد شامل بدون مصرف کود نیتروژن و کود پایه به صورت
در زمان کاشت، در زمان ساقهرفتن و قبل از گلدهی به میزان 180 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار منظور شدند. نتایج حاصل از تجزیه مرکب نشان داد که بین تیمارهای مورد آزمایش از نظر اکثر صفات مورد بررسی تفاوت معنیداری وجود داشت. تیمار محلولپاشی با غلظت 10 در هزار در مرحله ساقهرفتن + قبل از گلدهی بیشترین طول خورجین (8/6 سانتیمتر)، تعداد شاخه فرعی در بوته (1/7) و ارتفاع بوته (1/141 سانتیمتر) را داشت. همچنین تیمار محلولپاشی با غلظت 10 در هزار در مرحله 8-6 برگی+ساقهرفتن + قبل از گلدهی، بیشترین عملکرد بیولوژیک (6/10684 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد دانه و عملکرد روغن (به ترتیب با میانگینهای 2/3686 و 3/1489 کیلوگرم در هکتار) و مدت زمان رسیدگی (202 روز) را دارا بود. تیمار محلولپاشی با غلظت 10 در هزار در مرحله ساقهرفتن + قبل از گلدهی نیز تفاوت معنیداری با محلولپاشی 10 در هزار در هر سه مرحله نداشت. بیشترین میزان روغن دانه متعلق به تیمار شاهد صفر (44 درصد) بود. براساس نتایج این آزمایش به نظر میرسد که محلولپاشی ده در هزار کود نیتروژن مکمل در مراحل انتهایی رشد کلزا (ساقهرفتن + قبل از گلدهی) باعث افزایش عملکرد دانه و روغن میشود.
محمدباقر حیدریان پور، عبدالمجید ثامنی، جمال شیخی، نجفعلی کریمیان ، مهدی زارعی،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
به منظور بررسی اثر کاربرد ورمی کمپوست و نیتروژن بر رشد، غلظت و جذب کل عناصر غذایی آفتابگردان، آزمایشی در شرایط گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار طراحی و اجرا شد. تیمارها شامل سه سطح ورمی کمپوست (صفر، 5/2، و 5 درصد وزنی) و سه سطح نیتروژن (صفر، 90، و 180 میلیگرم در کیلوگرم) بود. کاربرد 5/2 درصد ورمی کمپوست، میانگین وزن تر و خشک، و جذب کل پتاسیم، آهن، روی، منگنز و مس اندام هوایی آفتابگران را به طور معنیداری نسبت به سطح بدون کاربرد ورمی کمپوست افزایش داد ولی میانگین غلظت روی و مس را کاهش داد. کاربرد 90 میلیگرم نیتروژن در مقایسه با سطح بدون کاربرد نیتروژن، میانگین وزن تر و خشک و غلظت نیتروژن، روی و منگنز، جذب کل نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، روی، منگنز و مس اندام هوایی آفتابگردان را افزایش داد ولی میانگین غلظت فسفر را کاهش داد. کاربرد 180 میلیگرم نیتروژن تنها میانگین جذب کل نیتروژن را نسبت به سطح 90 میلیگرم نیتروژن افزایش داد. تیمار 5/2 درصد ورمی کمپوست توأم با 90 میلیگرم نیتروژن، عملکرد وزن خشک اندام هوایی آفتابگردان را نسبت به تیمار دارای 5/2 درصد ورمی کمپوست بدون کاربرد نیتروژن به طور معنیداری افزایش داد.
مهدی سرائی تبریزی ، مهدی همایی، حسین بابازاده، فریدون کاوه، مسعود پارسینژاد،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
شوری و کمبود مواد غذایی بهویژه نیتروژن، دو عامل مهم کاهشدهندۀ محصول در مناطق خشک و نیمهخشک میباشند. هدف از این پژوهش، مدلسازی پاسخ گیاه ریحان به تنشهای توأمان شوری و کمبود نیتروژن بود. بدینمنظور، مدلهای تعدیلیافته لیبیگ- اسپرینگل (LS) و میچرلیخ- بال (MB) و همچنین مدلهای اشتقاقی از ترکیب مدل میچرلیخ- بال برای تنش مواد غذایی و مدلهای ماس و هافمن (31)، ونگنوختن و هافمن (36)، دیرکسن و آگوستین (17) و همایی و همکاران (23) برای تنش شوری ارائه و مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمایشها در 4 سطح مختلف شوری شامل 175/1، 3، 5، و 8 دسیزیمنس بر متر و چهار سطح کود نیتروژن شامل صفر، 50، 75 و 100 درصد نیاز کودی در 3 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد بهترتیب مدلهای اشتقاقی MB و ماس و هافمن (9/4= RMSE)، MB و ونگنوختن و هافمن (4/5= RMSE) و همچنین MB و همایی و همکاران (0/7= RMSE) بهترین انطباق را با دادههای اندازهگیری شده دارند. همچنین عملکرد نسبی برآورد شده برای سطوح شوری آب آبیاری، بهوسیله مدل تعدیل یافته LS (6/4= RMSE) در مقایسه با مدل MB نتایج رضایتبخشتری دارد (9/5= RMSE)، لیکن در سطوح نیتروژن خاک و اثرات متقابل شوری و نیتروژن، مدل تعدیل یافته MB (3/10= RMSE) نتایج رضایتبخشتری نسبتبه مدل LS (4/14= RMSE) دارد. بنابراین، توصیه میشود به جای مدل تعدیل یافته MB و LS از مدلهای پیشنهادی در این پژوهش استفاده شود.
میرحسن رسولی صدقیانی، سارا اجلالی ، ساناز اشرفی سعیدلو،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
کرمهای خاکی بهدلیل نقش اساسی در بهبود خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک، مهمترین جزء فون خاک محسوب میشوند. بهمنظور بررسی تأثیر کرمهای خاکی بر برخی از خواص شیمیایی خاک و شاخصهای رشد گیاه، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در شرایط گلخانهای بهمدت 140 روز اجرا گردید. فاکتور اول شامل حضور یا عدم حضور کرمهای خاکی (Eisenia foetida)، فاکتور دوم مواد آلی مختلف شامل شاهد (بدون مواد آلی)، کمپوست ضایعات هرس سیب و انگور، کاه وکلش گندم، ضایعات عرقیات گیاهی و هرس درختان سیب و انگور و فاکتور سوم شامل حضور یا عدم حضور گیاه ذرت (برای بررسی خواص منطقه ریزوسفر) بود. در پایان دوره رشد، برخی خصوصیات شیمیایی خاک شامل مقادیر نیتروژن کل، کربن آلی، آمونیوم و نیترات و شاخصهای رشد گیاه اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که کاربرد موادآلی و کرمخاکی تأثیر معنیداری بر خصوصیات شیمیایی اندازهگیری شده داشت. کمپوست ضایعات هرس (PWC) در مقایسه با سایر بقایای آلی بیشترین تأثیر را در مقدار آمونیوم و نیترات داشت، بهطوری که میزان این عناصر را بهترتیب 7/1 و 3/3 برابر در مقایسه با تیمار بدون مواد آلی (شاهد) افزایش داد. همچنین در تیمار کمپوست ضایعات هرس (PWC)، مقدار کربن آلی در خاک ریزوسفر نسبت بهغیر ریزوسفر از 9/0 به 32/1 درصد افزایش نشان داد. حضور کرمهای خاکی شاخصهای رشد گیاه از جمله اندام هوایی و وزن خشک ریشه گیاه را بهترتیب 34 و 30 درصد نسبت بهشرایط بدون کرمهای خاکی افزایش داد. مقادیر آمونیوم و نیترات خاک در شرایط حضور کرم خاکی بهترتیب 32 و 49 درصد افزایش نشان داد. بهطور کلی استفاده از مواد آلی مختلف با تلقیح کرمخاکی نتایج مطلوبتری نسبت به شرایط عدم حضور کرم خاکی بههمراه داشت.
آذر شیخزینالدین، عبدالکریم اسماعیلی ، مسعود نوشادی،
جلد 19، شماره 74 - ( 10-1394 )
چکیده
کود اوره (%۴۶ نیتروژن) یکی از پرمصرفترین و ارزانترین کودهای شیمیایی نیتروژنی است و از آنجا که حلالیت بالایی در آب دارد، بخش قابل توجهی از آن در صورتیکه آب آبیاری یا بارندگی زیاد باشد، به راحتی شسته شده و منجر به تغییر کیفیت آبهای زیرزمینی و سطحی میشود. از اینرو، در این مطالعه اثرات استراتژیهای کمآبیاری و کوددهی بر روی تلفات نیترات با استفاده از مدل SWAT برای حوضه آبریز طشک- بختگان شبیهسازی شد. در این تحقیق از طریق مقایسه خروجی مدل با مشاهدات واقعی هیدرولوژیکی، عملکرد محصولات گندم، جو، ذرت و برنج و نیترات با استفاده از الگوریتم2SUFI در نرمافزار SWAT_CUP واسنجی و اعتبارسنجی شد، سپس از مدل واسنجی شده جهت ارزیابی استراتژیهای مدیریتی گوناگون استفاده شد. زمانیکه مدل اثرات کاهش مصرف در کود اوره از 10 تا 70 درصد را مدلسازی نمود، عملکرد گندم بین 1 تا 27، جو 8/0 تا 24 ، ذرت 42/0 تا 21 و برنج 47/0 تا 9 درصد کاهش یافت، این در حالیاست که این امر منجر به کاهش تلفات نیترات از طریق آبشویی به میزان 16 تا 81، 18 تا 80، 15 تا 85 و 5/12 تا 6/83 درصد، بهترتیب در این محصولات شد. بنابراین با مقایسه تغییرات در عملکرد محصولات و تلفات نیتروژن از طریق آبشویی، این نتیجه حاصل میشود که کاهش قابل توجهی در تلفات نیتروژن میتواند با حداقل هزینه روی عملکرد از طریق بهینه کردن مصرف کود، حاصل شود.
محمدمهدی متینزاده، جهانگیر عابدی کوپایی، حامد نوذری، عدنان صادقی لاری، محمد شایاننژاد،
جلد 20، شماره 76 - ( 5-1395 )
چکیده
در این پژوهش، از یک مدل جامع شبیهسازی چرخه آب و دینامیک نیتروژن شامل تمام فرآیندهای مهم تغییر و تبدیلات نیتروژن شامل انحلال کود، نیتراتزایی، نیتراتزدایی، تصعید آمونیوم، معدنی شدن، عدم تحرک و همه مهمترین فرآیندهای انتقال نیتروژن شامل برداشت نیتروژن توسط گیاه، جذب آمونیوم توسط ذرات خاک، جریان روبه بالا، تلفات رواناب سطحی و تلفات ناشی از زهکشی، برای مدلسازی مدیریت کود در یکی از مزارع کشت و صنعت نیشکر امام خمینی بهروش رویکرد پویایی سیستم استفاده شد. جهت ارزیابی مدل از دادههای جمعآوری شده از سایت کشت و صنعت نیشکر امام خمینی با سیستم زهکشی و آب زیرزمینی کم عمق واقع در استان خوزستان استفاده گردید. تجزیه و تحلیل آماری بین مقادیر مشاهدهای و شبیهسازی شده نشان داد که میانگین ریشه مربعات خطا (RMSE) برای تعیین دقت شبیهسازی غلظت نیترات و آمونیوم در زهآب خروجی بهترتیب 73/1 و 48/0 میلیگرم بر لیتر است. نتایج نشان داد تطابق خوبی بین متغیرهای مشاهدهشده و شبیهسازی وجود دارد. نه سناریوی کوددهی در سطوح مختلف کود اوره شامل یک سناریوی 400 کیلوگرم در هکتار، دو سناریوی تقسیط 350 کیلوگرم در هکتار، دو سناریوی تقسیط 325 کیلوگرم در هکتار، دو سناریوی تقسیط 300 کیلوگرم در هکتار، یک سناریوی 280 کیلوگرم در هکتار و یک سناریوی 210 کیلوگرم در هکتار برای مزرعه مدلسازی گردید. نتایج مدلسازی نشان داد که سناریوی 210 کیلوگرم در هکتار دارای بیشترین راندمان مصرف نیتروژن بهمقدار 3/52 درصد و کمترین تلفات نیتروژن شامل نیتراتزدائی، تصعید آمونیوم و تلفات زهکشی بهترتیب برابر 82/17، 16/7 و 59/92 کیلوگرم در هکتار میباشد. همچنین، نتایج نشان داد که با افزایش مصرف کود اوره از مقدار 210 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش مجموع تلفات نیتروژن و کاهش راندمان مصرف نیتروژن میشود. از این مدل میتوان برای مدیریت کود و کنترل غلظت نیترات وآمونیوم زهآب برای جلوگیری از آسیبهای زیستمحیطی به منابع پذیرنده این زهآبها استفاده نمود. همچنین، روش پویایی سیستم بهعنوانی روشی کارآمد، قابلیت شبیهسازی سیستم پیچیده آب- خاک- گیاه- زهکش را دارد.
سکینه واثقی، مریم ولی نژاد، مجید افیونی،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده
بهدلیل سرعت بالای تصعید نیتروژن بهصورت آمونیاک، نیتریفیکاسیون، رواناب سطحی و آبشویی، کارایی استفاده از نیتروژن در شالیزارها پایین میباشد. از آنجائی که نیتروژن برگ نشاندهنده ذخیره نیتروژنی کل از تمام منابع میباشد در نتیجه میتواند نشانگر خوبی از فراهمی نیتروژن برای گیاه در هر زمان باشد. دیاگرام شاخص رنگ برگ یک وسیله ساده و قابل حمل برای تعیین زمان مصرف سرک کود نیتروژن میباشد. این ابزار برای افزایش کارائی استفاده از نیتروژن مورد استفاده قرار میگیرد. یک آزمایش مزرعهای برای مقایسه تأثیر کاربرد تقسیطی کود نیتروژن واستفاده از ابزار چارت رنگ برگ، بر عملکرد دانه و راندمان استفاده از کود نیتروژن در سال 1387 در مزرعه تحقیقاتی برنج در مرکز تحقیقات برنج کشور در آمل انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 12 تیمار در 3 تکرار برروی رقم فجر انجام شد.12 تیمار شامل تیمار شاهد (بدون مصرف کود نیتروژن) و تقسیطهای 45، 90، 135 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در سه زمان مصرف برای هر کدام از مقادیر و دو تیمار دیگر شامل تیمارهای LCC شماره 4 و 5 بوده است. نتایج نشان داد که عملکرد دانه نسبت به شاهد تا سطح 135 کیلوگرم در هکتار افزایش یافت بهطوری که عملکرد دانه در این سطح مصرف کود 55% نسبت به شاهد افزایش یافت. همچنین نتایج نشان داد عملکرد دانه درتیمارهای LCC بیشترازتیمارهای تقسیطی بود. بنابراین نتایج بین تیمارهای مختلف کودی، تیمار 5LCC با داشتن حداکثر عملکرد دانه و راندمانهای زراعی، فیزیولوژیک، داخلی و عامل بهرهوری نسبی، میتواند بهترین روش مدیریتی برای استفاده از کود نیتروژن محسوب گردد و مانع از کاربرد اضافی کود نیتروژن در رقم فجر میگردد.
ساناز اشرفی سعیدلو، میرحسن رسولی صدقیانی، محسن برین،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده
تأثیر آتشسوزی بر خاکها بهشدت و مدت آتشسوزی بستگی دارد. بهمنظور بررسی تأثیر آتشسوزی و زمانهای پس از آن بر برخی خواص فیزیکی و شیمیایی خاک، تعداد 80 نمونه خاک (سوخته و غیرسوخته) از دو عمق سطحی (5 -0 سانتیمتری) و زیرسطحی (20-5 سانتیمتری) با سابقه آتشسوزی متفاوت شامل 2 و 12 ماه پس از آتشسوزی بهصورت تصادفی برداشت گردیدند. برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در نمونههای تهیه شده اندازهگیری شدند. نتایج نشاندهنده وجود اختلاف معنیدار از نظر میزان pH، EC، وزن مخصوص ظاهری و آمونیوم در خاکهایی با سابقه آت شسوزی متفاوت بود. بهطوری که مقدار این پارامترها بلافاصله پس از آتشسوزی در خاکهای سوخته در مقایسه با خاکهای شاهد (غیرسوخته) افزایش نشان داد ولی پس از گذشت 12 ماه به سطوح قبل از آتشسوزی رسید. مقدار نیتروژن کل در خاکهایی با 2 و 12 ماه سابقه آتشسوزی بهترتیب به میزان 18/1 و 11/1 برابر نسبت به خاکهای شاهد افزایش یافت. مقدار کربن آلی در عمق سطحی خاکهای سوخته با 2 و 12 ماه سابقه آتشسوزی نسبت به خاکهای شاهد بهترتیب 25/37 و 7/24 درصد افزایش یافت. همچنین آتشسوزی منجر به کاهش معنیدار مقدار رس (25/29 درصد) در مناطق سوخته در مقایسه با خاکهای شاهد شد. بهطوری که توزیع اندازه ذرات خاک در مناطق شاهد در کلاسهای بافتی رسی تا لومی و در مناطق سوخته در کلاسهای بافتی لومرسی تا لومشنی قرار گرفت. بهطور کلی آتشسوزی منجر به تغییرات محسوسی در خواص خاک شده که احیاء این شرایط به بیش از یک سال زمان نیاز دارد.
زینب بیگدلی، احمد گلچین، طاهره منصوری،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر آلودگی خاک به سرب بر معدنی شدن کربن و نیتروژن آلی بقایای گیاهی گندم یک آزمایش بهروش کیسه کلش و بهصورت گلدانی و با آرایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح آلودگی خاک به سرب (صفر، 25، 50، 100 و 200 میلیگرم سرب در کیلوگرم خاک) و مدت زمان خوابانیدن (30، 60، 90 و 120 روز) بودند که تأثیر آنها بر معدنی شدن کربن و نیتروژن آلی بقایای گیاهی گندم مورد بررسی قرار گرفت. در پایان هر یک از زمانهای خوابانیدن، کیسههای کلش از گلدانها خارج و وزن بقایای گیاهی باقیمانده در کیسهها و همچنین مقدار کربن آلی و نیتروژن آنها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که میزان هدررفت کربن از بقایای گندم و ثابت سرعت تجزیه کربن بهترتیب با افزایش غلظت سرب به بیش از 25 و 50 میلیگرم در کیلوگرم خاک، بهطور معنیداری کاهش یافت. مقدار هدررفت نیتروژن آلی نسبت به کربن آلی بیشتر تحت تأثیر غلظت سرب خاک قرار گرفت و به مراتب افزایش غلظت سرب، مقدار هدررفت نیتروژن آلی کاهش یافت ولی ثابت سرعت تجزیه نیتروژن آلی با افزایش غلظت سرب به بیش از از 25 میلیگرم در کیلوگرم خاک کاهش یافت. مقدار هدررفت کربن و نیتروژن آلی در تیمار 200 میلیگرم سرب بر کیلوگرم خاک، بهترتیب 2/3 و 7/11 درصد کمتر از تیمار بدون سرب بود. نتایج این پژوهش نشان داد که آلودگی خاک به سرب مدت اقامت کربن و نیتروژن آلی را در خاک افزایش داده و باعث کند شدن چرخه این عناصر میشود.
فائزه السادات طریقت، یحیی کوچ،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
با هدف بررسی اثر درختان جنگلی پهنبرگ (توسکا قشلاقی، اوجا، سفیدپلت و انجیلی) و موقعیت تاج آنها بر ذخیرهسازی و معدنی شدن کربن و نیتروژن خاک، پژوهش حاضر در عرصه جنگلی جلگهای شهرستان نور صورت گرفت. نمونهبرداری خاک از دو موقعیت کنار تنه اصلی و زیر تاج درخت در میکرو قطعه نمونه (سطح 30 × 30 و عمق 15 سانتیمتری) صورت گرفت. مشخصههای لاشبرگ (کربن و نیتروژن)، فیزیکی (وزن مخصوص ظاهری، بافت و محتوی رطوبت خاک)، شیمیایی (اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربن آلی، ازت کل و کلسیم قابل جذب)، بیوشیمی و بیولوژی (نرخ خالص معدنی شدن نیتروژن و تنفس میکروبی) خاک در محیط آزمایشگاه مورد سنجش قرار گرفت. سرعت معدنی شدن کربن (CMR) با استفاده از رابطه (مدت زمان انکوباسیون (ساعت) × حجم خاک (گرم) / مقدار دیاکسید کربن (مول کربن) = CMR) و میزان ذخیره کربن و نیتروژن خاک (تن در هکتار) با استفاده از درصد کربن آلی و نیتروژن، وزن مخصوص ظاهری و عمق نمونهبرداری خاک محاسبه شد. نتایج حاکی از آن است که میزان ذخیره کربن خاک در بخش تحتانی گونههای درختی مورد مطالعه، تفاوت آماری معنیداری را نشان نداد، درحالی که مقدار ذخیره نیتروژن خاک بهطور معنیدار در بخش تحتانی گونه توسکا قشلاقی (79/0 تن در هکتار) بیشتر از گونههای سفیدپلت، اوجا و انجیلی (بهترتیب 69/0، 45/0 و 21/0 تن در هکتار) بوده است. معدنی شدن کربن (001/0 مول کربن در کیلوگرم خاک در روز) و نیتروژن خاک (3/0 میلیگرم نیتروژن در کیلوگرم خاک) در بخش تحتانی توسکا قشلاقی، بهطور معنیدار بیشتر از سایر گونههای درختی بوده است. موقعیت نمونهبرداری اثر معنیداری بر فرایند ذخیرهسازی و معدنی شدن کربن و نیتروژن خاک نداشته است. مطابق با نتایج، ذخایر و معدنی شدن کربن و نیتروژن بیشتر تحت تأثیر کیفیت لاشبرگ و مشخصههای شیمی خاک قرار دارند.
هرمزد نقوی، آرش صباح، مهدی امیرپور رباط، فریدون نورقلی پور،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثرات مقادیر و زمانهای مختلف مصرف نیتروژن بر خواص کمی گلرنگ، آزمایشی دو ساله بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در منطقه کرمان اجرا شد. عامل اول مقدار خالص نیتروژن (صفر، 60، 120و 180 کیلوگرم در هکتار) و عامل دوم زمانهای مصرف (1- تمامی در زمان کاشت، 2- دو سوم در زمان کاشت و یک سوم در مرحله روزت، 3- یک سوم در زمان کاشت و دو سوم در مرحله روزت و 4- یک سوم در زمان کاشت، یک سوم در مرحله روزت و یک سوم در مرحله قبل از گلدهی) بود. نتایج نشان داد اثر سطح نیتروژن بر غلظت، جذب و کارایی زراعی و بازیافت ظاهری نیتروژن، ارتفاع بوته، تعداد غوزه و عملکرد در سطح یک درصد و بر تعداد دانه در غوزه در سطح پنج درصد و اثر تقسیط نیتروژن بر تعداد غوزه و عملکرد در سطح یک درصد و بر ارتفاع بوته، جذب، کارایی زراعی و بازیافت ظاهری نیتروژن در سطح پنج درصد، معنیدار بود. بنابراین براساس آزمایش حاضر مصرف 60 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به صورت تقسیط سه مرحلهای بهمیزان مساوی در زمانهای کاشت، روزت و قبل گلدهی یا تقسیط یک سوم زمان کاشت و دو سوم زمان روزت توصیه میشود.
احمد کوچک زاده، حمید هویزه، عبدالرحمن یزدی پور،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
از سال 1380 آب زهکش اصلی واحدهای کشت و صنعت نیشکر و صنایع جانبی که در شرق رودخانه کارون قرار دارند، به طرف تالاب شادگان منحرف شد. با توجه به متوسط دبی و شوری زهاب این شرکتها در بهار و تابستان که بهترتیب برابر 20 و 5/20 متر مکعب در ثانیه و 1/17 و 3/13 دسیزیمنس بر متر برآورد شد، تغییرات قابل ملاحظهای در کیفیت آب تالاب نسبت به زمان قبل از ورود زهاب رخ داد. بر همین اساس طی آزمایشی اقدام به بررسی اثر زهاب تولیدی نیشکر بر کیفیت آب تالاب شد. نتایج نشان داد که میانگین شوری در طی زمانهای قبل و بعد از ورود زهاب در نقاط مختلف تفاوت معنیداری داشت. میانگین شوری نقطه دو (در امتداد محل ورود زهاب) در تابستان از 7/17 به 5/51 دسیزیمنس بر متر رسید. مشخص شد که پس از ورود زهاب به تالاب، میزان شوری آب و املاح آن در تابستان، در تمامی نقاط بهجز نقاط یک (در حاشیه شمالی تالاب) و سه (تحت تأثیر رودخانه جراحی) افزایش یافت. میزان یون فسفات نیز در تمامی نقاط روند صعودی را نشان داد اما بیشترین افزایش میزان فسفات آب در فصل تابستان در نقاط یک و دو مشاهده شد. با توجه به اهمیت این تالاب در حفظ گونههای متعدد گیاهی و جانوری، ضروری است تا شرکتهای کشت و صنعت نیشکر و صنایع جانبی نسبت به این امر حساسیت ویژهای را نشان دهند.
شاهرخ زند پارسا، فاطمه قاسمی سعادت آبادی، مهدی مهبد، علی رضا سپاسخواه،
جلد 24، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده
با توجه به محدودیت منابع آب و رشد روزافزون جمعیت، حفظ امنیت غذایی و حفاظت از محیط زیست به یک معضل جهانی تبدیل شده که یکی از راهکارهای پیشنهاد شده برای آن، افزایش بهرهوری آب محصولات کشاورزی است. با بهینهسازی مصرف آب و کود میتوان آلودگی آبهای زیرزمینی را کاهش و بهرهوری آب و نیتروژن را افزایش داد. در این تحقیق، هدف بررسی ارتباط میان بهرهوری و بازده مصرف آب در مقادیر مختلف آب آبیاری و کود نیتروژن بود. مطالعه انجام شده برای محصول گندم (Triticum aestivum L.) رقم شیراز در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز بر پایه طرح آماری کرتﻫـﺎی یکبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی ﺑﺎ سه ﺗﮑﺮار در سالهای زراعی 1389-1388 و 1390-1389 بود. تیمارهای آبیاری از صفر تا 120 درصد عمق آبیاری کامل و تیمارهای کودی از صفر تا 138 کیلوگرم بر هکتار نیتروژن درنظر گرفته شد. همبستگی بین بهرهوری آب و بازده مصرف آب با مجموع آب آبیاری و باران، تبخیر- تعرق و مقدار نیتروژن موجود در خاک بررسی شد. از دادههای سال اول زراعی برای واسنجی معادلات و دادههای سال دوم زراعی برای اعتبارسنجی آنها استفاده شد. از بین معادلههای ارائه شده در این پژوهش معادلههای واسنجی شده از طریق نسبتهای بدون بعد مجموع آب آبیاری و بارندگی، تبخیر- تعرق و مجموع نیتروژن بهکار رفته و باقیمانده در خاک نسبت به مقادیر آنها در آبیاری کامل و کود نیتروژن حداکثر برای محاسبه بهرهوری مجموع آب آبیاری و بارندگی و بازده مصرف آب بهعنوان مناسبترین روش پیشنهاد شد، و ضریب تعیین (R2) برای آنها بهترتیب برابر 0/88 و 0/93 و جذر میانگین مربعات خطای نرمال شده (NRMSE) برابر 0/2 و 0/13 بود که دقت خوبی را نشان میدهد.
سعید عبدی اردستانی، بنفشه خلیلی، محمد مهدی مجیدی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
خشکی بلندمدت یکی از فاکتورهای اصلی تغییرات جهانی اقلیم است که میتواند اثرات منفی قابل توجهی بر چرخه بیوژئوشیمیایی کربن و نیتروژن خاک و کارایی اکوسیستم خاک در شرایط تنش برجای گذارد. در این تحقیق فرض شده است: 1) خاک ریزوسفری سه گونه بروموس اینرمیس، داکتیلس گلومراتا و فستوکا آروندیناسه در پاسخ به تنش خشکی متفاوت خواهد بود و 2) گونه گیاهی در شرایط خشکی میتواند تأثیرات تعدیل کنندهای بر خصوصیات بیولوژیکی خاک داشته باشد. این فرضیهها با اندازهگیری کربن و نیتروژن زیستتوده میکروبی و فعالیت آنزیم بتاگلوکزآمینیداز خاک ریزوسفری گونههای گراسهای بروموس، داکتیلیس و فستوکا در طرح تحقیقاتی بلندمدت خشکی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. پاسخ زیستتوده میکروبی خاک به تنش خشکی بسته به نوع گونه گیاهی متفاوت بود، بهطوری که زیستتوده میکروبی خاک ریزوسفری گونه بروموس بیشترین و گونه داکتیلیس کمترین مقدار را داشت و نشاندهنده حساسیت بیشتر گونه داکتیلس به تنش خشکی بود. پاسخ فعالیت آنزیم بتاگلوکزآمینیداز به تنش خشکی متأثر از نوع ژنوتیپ گیاهی (حساس و مقاوم به خشکی) سه گونه بروموس، داکتیلیس و فستوکا بود، اگر چه به تیمار تنش خشکی و نوع گونه گیاهی حساسیت نشان نداد. بنابراین در شرایط تنش خشکی تأثیرات مثبت ژنوتیپ گیاهی میتواند تأثیرات منفی خشکی بر زیستتوده میکروبی و خصوصیات بیولوژیکی خاک را تعدیل کند.
آرمین بالوایه، لیلا غلامی، فاطمه شکریان، عطااله کاویان،
جلد 26، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
تغییرات غلظت عناصر غذایی خاک میتواند در مدیریت بهینه مصرف کود را مشخص کرده و از آلوده شدن محیط زیست و منابع آبی جلوگیری کند. این پژوهش با هدف تعیین تغییرات غلظت عناصر پرمصرف خاک نیتروژن، فسفر و پتاسیم با کاربرد اصلاحکنندههای پلیوینیلاستات، بقایای لوبیاروغنی و ترکیب پلیوینیلاستات + بقایای لوبیاروغنی در دورههای زمانی یک، دو و چهار ماهه انجام شد. نتایج نشان داد که کاربرد اصلاحکنندههای خاک تأثیر متفاوتی بر تغییرات نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک داشتند. بیشترین مقدار نیتروژن مربوط به تیمار بقایای لوبیاروغنی در بازه زمانی چهار ماه قبل از شبیهسازی (با مقدار 44/62 درصد) و کمترین مقدار نیتروژن در تیمار پلیوینیلاستات در بازه زمانی یک ماه (با مقدار 1/92- درصد) است. کمترین مقدار فسفر بعد از کاربرد اصلاحکنندهها در تیمار بقایای لوبیاروغنی با مقدار 50 درصد در بازه زمانی یک ماه قبل از شبیهسازی بارندگی، با مقدار (0/95 درصد) اندازهگیری شد. بیشترین مقدار پتاسیم مربوط به تیمار پلیوینیلاستات در بازه زمانی چهار ماه قبل از شبیهسازی (189/35 درصد) و کمترین مقدار در تیمار ترکیب بقایای لوبیاروغنی + پلیوینیلاستات در بازه زمانی یک ماه بعد از شبیهسازی (40/66 درصد) بود. بنابراین کاربرد اصلاحکنندهها میتواند در دورههای زمانی متفاوت اثرات متفاوتی بر تغییرات عناصر پرمصرف خاک داشته باشد.