44 نتیجه برای Tm
سید محمدعلی زمردیان، مهدی خوشخو،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
فرسایش داخلی دومین عامل اصلی تخریب سدهای خاکی پس از سرریز شدن آب از روی تاج سد است. از عوامل مؤثر بر فرسایش داخلی در سدهای خاکی، نوع کانی خاک رس مورد استفاده در ساخت سدها و همچنین تأثیر میزان تلاش تراکمی وارده بر خاک در مرحله ساخت میباشد. در تحقیق حاضرضمن بررسی پدیده فرسایش داخلی، به تحقیق بر روی تأثیر تلاش تراکمی بر فرسایشپذیری مصالح و نیز تأثیر نوع کانیهای خاک رس بر فرسایش داخلی پرداخته شده است. بدین منظور نخست از خاک رسی کائولینیتی و مونتموریلونیت سدیمی (بنتونیت) بهصورت مجزا و سپس با درصدهای مختلف اختلاط، جهت بررسی تأثیر درصدهای مختلف بنتونیت بر روند فرسایش پذیری خاکها و دو چکش تراکم استاندارد و اصلاح شده به منظور تحقیق بر روی تأثیر تلاش تراکمی متفاوت بر فرسایش داخلی، استفاده شده است. نتایج نشان داد که با افزایش تلاش تراکمی در درصد رطوبت ثابت، فرسایشپذیری مصالح نیز در حدود 3% افزایش مییابد و فرسایشپذیری رس کائولینیتی بیش از رس بنتونیتی است که میزان آن به 65% میرسد، همچنین با افزایش 12% بنتونیت در خاک رس کائولینیتی فرسایشپذیری مصالح به شدت کاهش مییابد.
سید علی قاسمی ، شهناز دانش،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
در این کار تحقیقاتی، کیفیت پساب تصفیهخانههای فاضلاب شهر مشهد جهت استفاده در کشاورزی، براساس رهنمود کیفی آب آیرس و وستکات مورد بررسی قرار گرفت و پتانسیل اثرات نامطلوب آن بر خاک و گیاهان ارزیابی شد. برای این منظور، از پساب هر یک از تصفیهخانههای مورد نظر در طی مدت یک سال نمونهبرداری گردید و نمونهها از نظر پارامترهای pH، هدایت الکتریکی، غلظت یونهای سدیم، کلسیم، منیزیم، کلراید، بور، نیتروژن نیتراتی، بیکربنات و برخی از فلزات سنگین مورد آزمایش قرار گرفتند. با توجه به نتایج بهدست آمده، کاربرد پساب تصفیهخانههای شهر مشهد در کشاورزی از نظر غلظت بیکربنات (meq/L 1/12-0/8) با محدودیت شدید، و از نقطهنظر پارامترهای هدایت الکتریکی (dS/m 9/1-3/1)، غلظت سدیم (7/8-8/5 برحسب SAR)، غلظت کلراید (meq/L 5/6-2/3) و نیز شاخص نسبت جذب سدیم تنظیم شده (7/11-8/7)، با محدودیت کم تا متوسط مواجه است. این در حالی است که مقادیر
pH (8-3/7)، نیتروژن نیتراتی (mg/L 2/4-5/0)، بور (mg/L 8/0-2/0) و فلزات سنگین محدودیتی را برای استفاده از این پسابها در کشاورزی نشان ندادند. بهطورکلی نتایج این پژوهش دلالت بر آن دارد که استفاده از پساب در کشاورزی بایستی براساس رعایت برنامهریزیهای دقیق پایش و مدیریتی انجام پذیرد.
جهانگیر عابدی کوپائی، سید سعید اسلامیان ، معظم خالقی،
جلد 16، شماره 62 - ( 12-1391 )
چکیده
بحران کمی و کیفی منابع آب یکی از مهمترین مشکلات در مناطق خشک و نیمه خشک از جمله ایران بهشمار میآید. در همین راستا تصفیه فاضلابها از آلایندهها و سپس بهرهبرداری از این پسابهای تصفیه شده بهعنوان منبع بالقوه آب نه تنها می-تواند کمبود آب را جبران کند بلکه از ورود آلایندههای خطرناک به منابع آبهای زیرزمینی و سطحی جلوگیری کند. روشهای مختلفی برای بهبود کیفیت آبهای نامتعارف وجود دارد که در بین آنها روش فیلتراسیون یک روش کارآمد و مؤثر در حذف عناصر بوده است. در ساختن فیلتر مهمترین قسمت انتخاب جاذب است. در مطالعه حاضر از تراشههای لاستیکی بهعنوان جاذب استفاده شد. آزمایشهای جذب ستونی در شرایط مزرعه، در دو مرحله جداگانه و با استفاده از دو نوع آب نامتعارف شامل آب شور چاه و پساب صنعتی انجام شد. هر آزمایش بهصورت فاکتوریل با سه فاکتور در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای مورد مطالعه شامل سه فاکتور اندازه ذرات (در دو سطح 5-2 میلیمتر و 5-3 سانتیمتر)، ضخامت فیلتر (در سه سطح 10، 30 و 50 سانتیمتر) و زمان تماس جاذب با محلول بود. نتایج نشان داد که با افزایش ضخامت فیلتر و زمان تماس جاذب با محلول میزان جذب عناصر افزایش مییابد. بهترین عملکرد در کاهش شوری در تیمار ضخامت 50 سانتیمتر با زمان تماس 24 ساعت مشاهده شد. که میزان شوری در این تیمار 3/20 درصد (در مرحله آزمایش با آب شور چاه) و 2/11 درصد (در مرحله آزمایش با پساب صنعتی) کاهش یافت. عملکرد فیلتر در این تیمار یرای کاهش غلظت فلزات سرب، روی و منگنز بهترتیب 99، 1/72 و 4/41 درصد دیده شد که نسبت به تیمارهای دیگر بازده بهتری داشت. همچنین در اکثر پارامترهای اندازهگیری شده عملکرد تیمارهای ذرات سانتیمتری و میلیمتری تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند. بهطور کلی تراشههای لاستیک کارائی مناسب برای بهبود کیفیت آب خصوصاً پساب صنعتی از خود نشان دادند.
شهناز محمودی، مهدی نادری، جهانگرد محمدی،
جلد 17، شماره 63 - ( 3-1392 )
چکیده
این تحقیق با هدف تعیین پراکنش مکانی غلظت فلزات سنگین در کلاسهای اندازهای ذرات خاک با استفاده از انعکاس ثبت شده از ماهواره Landsat ETM+ در جنوب شهر اصفهان در نزدیکی معدن باما صورت گرفت. برای تحقق این هدف، 100 نمونه مرکب خـاک سطحی بهطور تصادفی از منطقه مورد نظر جمعآوری شد. نمونهها هوا خشک شده و کلاسهای اندازهای ذرات خاک 500-250،
250-125، 125-75، 75-50 و 50> میکرون بعد از پراکنده کردن کل خاک با استفاده از دستگاه التراسونیک و الکهای مناسب تعیین شدند. غلظتهای کل روی، سرب و کادمیوم پس از هضم مرطوب نمونهها با اسید نیتریک با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد بین میزان انعکاسهای طیفی خاک در باندهای مرئی، مادون قرمز نزدیک و پانکروماتیک ماهوارهی Landsat ETM+ و غلظتهای فلزات سنگین در کلاسهای اندازهای ذرات خاک همبستگی معنیدار منفی وجود دارد. مدلهای رگرسیون چند متغیره گام به گام جهت بررسی امکان تخمین غلظتهای فلزات سنگین در کلاسهای ذرات خاک به کمک دادههای باندهای ماهوارهای تشکیل شدند و پراکنش مکانی فلزات سنگین به کمک معادلات رگرسیون چندگانه گام به گام پهنهبندی گردید. نتایج نشان داد غلظت فلزات سنگین در همه کلاسهای اندازهای ذرات خاک در نزدیکی معادن حداکثر است و با افزایش فاصله کاهش مییابد.
ساره فراحی، محسن حمیدپور، حسین شیرانی، حسین دشتی، محمد حشمتی،
جلد 17، شماره 66 - ( 11-1392 )
چکیده
این تحقیق بهمنظور بررسی اثر مونتموریلونیت طبیعی و اصلاح شده با پلیاکریلآمید بر جذب کادمیم از محلولهای آبی انجام شد. تمامی آزمایشهای همدماهای جذب در 1/0 5/5pH=، در الکترولیت زمینه نیترات کلسیم و در 7 سطح غلظت کادمیم (5/1 تا 10 میلیگرم در لیتر) انجام گرفت. مطالعات جذب وابسته به pH در محدودهی pH بین 4 تا 5/8 انجام شد. غلظت کادمیم بهکار رفته در آزمایشهای جذب وابسته به pH ، 10 میلیگرم در لیتر بود. پس از رسم نمودار همدماهای جذب، مدلهای فروندلیچ، لانگمویر و کوبله- کوریگان بر دادهها برازش داده شدند. همدماهای جذب کادمیم تحت تأثیر پلیاکریلآمید قرار گرفتند. مدلهای فروندلیچ، لانگمویر و کوبله-کوریگان جذب کادمیم را در تمامی سیستمهای مورد بررسی، بهخوبی توصیف کردند؛ ولی مدل کوبله-کوریگان با بیشترین ضریب تبیین (R2) و کمترین خطا (SEE) بهترین برازش را بر دادهها داشت. مقادیر ضریبA همدمای کوبله-کوریگان به ترتیب 4/0 و 94/0 در سوسپانسونهای حاوی مونتموریلونیت طبیعی واصلاح شده بودکه نشان دهنده افزایش تمایل کادمیم برای جذب روی سطوح مونتموریلونیت در حضور لیگاند پلیاکریلآمید میباشد. حداکثر ظرفیت جذب کانیها (qmax)تعیین شده به وسیله مدل لانگمویر برای کانیهای مونتموریلونیت طبیعی واصلاح شده به ترتیب 6/0 و 7/0 میلیگرم بر گرم بود. نتایج مطالعات جذب وابسته به pH نشان داد که با افزایشpH ، میزان جذب کادمیم بهوسیله مونتموریلونیت طبیعی افزایش یافت، در حالیکه توسط مونتموریلونیت اصلاح شده کاهش یافت.
زهره محمودی، حسین خادمی،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
گرد و غبار یک منبع مهم فلزات سنگین به ویژه در محیط زیست شهری است. فلزات سنگین با اتصال به ذرات گرد و غبار قادرند در مقیاس وسیعی منتشر شوند. در این تحقیق به منظور اطلاع از وضعیت فلزات سنگین گرد و غبار مجموعاً 144 نمونه گرد و غبار طی مرداد تا آذرماه 1389 از شهرهای اصفهان، خمینیشهر، فلاورجان، مبارکه و زرینشهر جمعآوری گردید. غلظت کل فلزات Pb، Zn، Cd، Cu، Ni، Co، Cr و Mn در نمونهها پس از عصارهگیری با اسید نیتریک با استفاده از دستگاه جذب اتمی تعیین شد. میانگین غلظت این فلزات به ترتیب 5/223، 3/470، 5/3، 71، 82، 5/26، 4/24 و 3/426 میلیگرم بر کیلوگرم به دست آمد. نتایج نشان داد که غلظت فلزات سنگین در مناطق مختلف با توجه به منابع آلاینده در هر منطقه متفاوت میباشد و غلظت این فلزات در مقایسه با میانگین خاک-های منطقه به مراتب بالاتر است. همچنین حداکثر نرخ فرونشست فلزات مورد مطالعه در دوره آبان-آذر به دنبال افزایش استفاده از وسایل گرمایشی و وقوع پدیده وارونگی دمایی مشاهده شد. بر اساس نتایج حاصله اتمسفر نقش مهمی در ورود فلزات سنگین به خاک منطقه داشته و عامل ورود 91-35% از سرب و 47-12% از کادمیوم به خاک است
فریبا جعفری، حسین خادمی،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده
گرد و غبار بهطور گسترده در مناطق خشک و نیمهخشک جهان اتفاق میافتد. از آنجائیکه ذرات گرد و غبار دارای اندازه ریز هستند، جذب سطحی بالا و همچنین امکان انتقال آلودگی بالائی دارند. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات زمانی و مکانی میزان فرونشست اتمسفری در نقاط مختلف شهر کرمان میباشد. نمونههای گرد و غبار بهوسیلهی تلههای شیشهای نصبشده بر روی پشتبام ساختمانهای یک طبقه در 35 نقطه شهر کرمان طی 7 ماه از اردیبهشت تا پایان آبان ماه 1391 (مجموعاً 245 نمونه) جمعآوری شد. پس از هر بار نمونهبرداری ماهانه، تلهها شسته شده و نمونههای انتقالیافته به آزمایشگاه توزین و نرخ فرونشست ذرات محاسبه گردید. پهنهبندی میزان فرونشست متوسط 7 ماهه از روش درونیابی وزندهی عکس فاصله (IDW) انجام شد. بهمنظورمطالعهی رژیم بادی، گلباد کرمان بهوسیله نرمافزار WRPLOT 7.0.0 ترسیم گشت. نتایج نشان داد که متوسط نرخ فرونشست بین ماههای اردیبهشت تا آبان از 4/17 به 5 گرم بر مترمربع در ماه کاهش یافتهاست که میتوان به کاهش سرعت باد نسبت داد. پراکنش مکانی نمونهها نیز نشان میدهد که میزان فرونشست از 84/4 در قسمتهای جنوبی تا 84/14 گرم بر مترمربع در ماه (غالباً در قسمتهای شمالی) متغیر میباشد. براساس گلباد حاصل از 7 ماه نمونهبرداری، باد غالب از شمال، شمالشرق و شمالغرب میوزد و تغییرات مکانی فرونشست متناسب با آن میباشد. باتوجه به بالابودن مقدار گرد و غبار فرونشسته منشأیابی و کنترل گرد و غبار جهت مدیریت و برنامهریزی مناسب امری ضروری میباشد.
سمیرا نوروزی، حسین خادمی،
جلد 19، شماره 72 - ( 5-1394 )
چکیده
در این پژوهش توزیع مکانی و زمانی نرخ فرونشست گرد و غبار و فاکتورهای اقلیمی مؤثر بر آن در شهر اصفهان مطالعه شد. گرد و غبار توسط تلههای شیشهای مستقر در بام ساختمانهای یک طبقه در 20 نقطه شهر اصفهان، طی 12 ماه نمونهبرداری و دادههای اقلیمی مربوطه نیز از سازمان هواشناسی اصفهان تهیه و آنالیز گردیدند. بیشترین و کمترین نرخ فرونشست گرد و غبار متناسب با روند باد غالب منطقه بهترتیب به ماههای خشک سال با جهت باد شرقی و شمالشرقی و مرطوب با جهت باد غربی و جنوبغربی اختصاص دارد که میتواند دلیلی بر منشأ احتمالی گرد و غبار از مناطق بیابانی شرق اصفهان باشد. همبستگیهای معنیدار منفی میان نرخ فرونشست گرد و غبار با میزان بارش و رطوبت نسبی و مثبت با دمای حداقل و حداکثر در تمام ماهها و سرعت حداکثر و متوسط باد در ماههای خشک توجیهکنندۀ توزیع زمانی نرخ فرونشست گرد و غبار میباشد. در ماههای خشک ذرات ریزتر گرد و غبار از منشأ احتمالی شرق اصفهان مسافت بیشتری را پیموده و در مناطق غربی شهر فرو مینشینند و در ماههای مرطوب بهدلیل چسبندگی ذرات خاک و کاهش قدرت حمل باد بهعلت درشتتر شدن ذرات، بیشترین نرخ فرونشست گرد و غبار در مناطق شرقی شهر مشاهده میشود.
علیرضا مسجدی، مرتضی سبهانی،
جلد 19، شماره 74 - ( 10-1394 )
چکیده
از جمله روشهای کنترل آبشستگی در اطراف تکیهگاه پل استفاده از سنگچین در اطراف آن میباشد. در این مطالعه بهمنظور مقایسه پایداری سنگچینها در اطراف دو تکیهگاه پل با دو شکل متفاوت، آزمایشهایی در یک فلوم آزمایشگاهی با قوس 180 درجه از جنس پلاکسی گلاس انجام گرفت. در این تحقیق با قراردادن دو تکیهگاه پل با دیواره عمودی بالدار و قائم از جنس پلکسی گلاس بههمراه سنگچین در اطراف آنها اقدام به انجام یکسری آزمایش گردید. آزمایشها با استفاده از دو نوع سنگچین با چگالی مختلف و با چهار قطر متفاوت در دبی ثابت در حالت آب زلال انجام شد. در هر آزمایش عمق جریان در شرایط آستانه حرکت اندازهگیری و سپس با استفاده از دادههای بهدست آمده عدد پایداری محاسبه گردید. نتایج حاصل نشان داد در شرایط یکسان، پایداری سنگچینها در تکیهگاه بالدار بیشتر از تکیهگاه قائم میباشد. همچنین بالدار بودن تکیهگاه با زاویه 45 درجه بهطور متوسط باعث افزایش 9 درصد پایداری سنگچین ها در مقایسه با تکیهگاه قائم میشود.
شاهرخ زندپارسا، سعیده پرویزی، علیرضا سپاسخواه، مهدی مهبد،
جلد 20، شماره 77 - ( 8-1395 )
چکیده
در توسعه کشاورزی، عوامل زیادی مانند شرایط آب و هوایی، خاک، کود، زمان و مقدار آبیاری دخالت دارند که برای منظور کردن آنها لازم است از مدلهای شبیهسازی رشد گیاه استفاده نمود. لذا در این پژوهش، مقادیر رطوبت خاک در عمقهای مختلف، ماده خشک و عملکرد دانه گندم زمستانه در پنج تیمار آبیاری دیم، ۵/۰، ۸/۰، ۰/۱ و ۲/۱ برابر آبیاری کامل طی دو سال زراعی ۸۹-1388 و ۹۰-1389 واقع در اراضی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در استان فارس، توسط مدلهای AquaCrop و WSM شبیهسازی شد. دادههای اندازهگیری شده در سال اول زراعی برای واسنجی مدلها و در سال دوم برای اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفتند. صحت برآورد رطوبت خاک توسط مدلها، مبنای مقایسه دقت برآورد مقادیر شبیهسازیشده تبخیر- تعرق واقعی گیاه قرار گرفت. براساس نتایج، در مدل WSM، مقدار رطوبت خاک در لایههای مختلف عمق ریشه در سال اعتبارسنجی با مقدار نرمال شده ریشه متوسط مربع خطا (NRMSE) برابر ۱۴/۰ خوب برآورد شده، ولی مدل AquaCrop در برآورد آن دقت کمتری داشت (۲۶/۰=NRMSE). مقادیر برآورد تبخیر- تعرق گیاهی در تیمار آبیاری کامل، در هر دو مدل نزدیک به هم بوده ولی با افزایش تنش رطوبتی، از دقت برآورد مدل AquaCrop کاسته شد. مدل WSM مقدار ماده خشک و عملکرد دانه را با NRMSE بهترتیب برابر ۱۵/۰ و ۱۸/۰ خوب برآورد کرده و مدل AquaCrop با NRMSE بهترتیب برابر ۱۹/۰ و ۳۹/۰ در برآورد آنها دقت کمتری داشت.
مسعود ناصریان، علیرضا مسجدی،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
قوس رودخانه به خاطر داشتن الگوی خاص جریان بنام جریان حلزونی دارای فرسایش شدیدتری نسبت به مسیر مستقیم دارد. وقوع آبشستگی در اطراف تکیهگاه پل در مسیرهای قوسی، یکی از عمدهترین دلایل تخریب پلها است. یکی از روشهای کنترل آبشستگی در اطراف تکیهگاه پل استفاده از سنگ چین میباشد. هدف از این تحقیق بررسی پایداری سنگ چین در اطراف تکیهگاه پل در قوس 180 درجه رودخانه است. در این مطالعه بهمنظور بررسی پایداری سنگ چینها در اطراف تکیهگاه پل، آزمایشهائی در یک فلوم آزمایشگاهی با قوس 180 درجه و شعاع مرکزی 8/2 متر و عرض 6/0 متر با 67/4=RB از جنس پلاکسی گلاس انجام پذیرفت. در این تحقیق با قرار دادن یک تکیهگاه پل با دیواره عمودی بالدار از جنس پلکسی گلاس به همراه سنگ چین در اطراف آن اقدام به یک سری آزمایشها شد. آزمایشها با استفاده از سه نوع سنگ چین با چگالی های 7/1، 1/2 و 42/2 و با قطرهای 76/4، 52/9، 7/12، 1/19 میلیمتر در چهار دبی در حالت آب زلال انجام شد. در هر آزمایش عمق جریان در شرایط آستانه حرکت و آستانه شکست اندازهگیری و سپس با استفاده از دادههای بهدست آمده روابط مورد نظر محاسبه گردید. نتایج حاصل نشان داد با افزایش عدد فرود، قطر نسبی سنگدانهها در دو حالت آستانه حرکت و شکست افزایش مییابد. درنهایت فرمول مناسب بهمنظور تخمین اندازه قطر سنگ چین در اطراف تکیهگاه پل در حالت آستانه حرکت و آستانه شکست در قوس 180 درجه ارائه گردید.
امید محمدی، منوچهر حیدرپور، صابر جمالی،
جلد 23، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
کاهش منابع آب و سرانه تجدیدپذیر در 30 سال اخیر، ایران را در آستانه بحران آب قرار داده است. استفاده مجدد از پساب از راهکارهای مبارزه با کمآبی و جلوگیری از تخلیه به محیط زیست است. هدف از این پژوهش کاهش COD و 5BOD با استفاده از فرایند ترکیبی AO در تصفیه فاضلاب صنعتی حاصل از صنایع فلزی است. از اهداف دیگر پژوهش، کاهش زمان ماند هیدرولیکی با در نظر گرفتن کارایی حذف مطلوب مواد آلی است. در این پژوهش یک پایلوت بیولوژیکی بیهوازی- هوازی (AO) با بستر لجن استفاده شده است که تحت رژیم تغذیه پیوسته قرار گرفته و بررسیها روی 5BOD و COD انجام گرفته است. پایلوت در زمان ماندهای مختلف و هوادهی بین 5 تا 15 ساعت، مطالعه شد. بر اساس آنالیز آماری روی راندمان حذف COD در زمان ماندهای مختلف، زمان ماند 24 ساعت بهعنوان زمان ماند هیدرولیکی مطلوب برای کارایی حذف انتخاب شد. راندمانهای بهدست آمده برای این زمان ماند تقریباً برابر تصفیهخانههای مشابه با زمان ماندهای بیشتر از 48 ساعت بود. درنتیجه میتوان گفت زمان ماند هیدرولیکی 24 ساعت بهعنوان زمان ماند بهینه میتواند 5BOD و COD را بهمیزان قابل قبول کاهش دهد. نتایج حاصل، میانگین حذف 63/86 درصدی 5BOD در فاز بیهوازی و 83/99 درصدی در فاز هوادهی را نشان داد. کارایی حذف برای COD بهترتیب در قسمتهای بیهوازی و هوازی 76/5 و 74/35 درصد بوده است و در کل پایلوت میانگین حذف 5BOD و COD بهترتیب 95/24 و 94/80 بهدست آمد.
علی لطفی، مهران مامقانینژاد،
جلد 23، شماره 4 - ( 9-1398 )
چکیده
تالابها (برکهها یا نیزارها) بهعنوان سیستمهای خود پالاینده، اهمیت زیادی در پالایش آلودگی آبها و پسابها داشته و مطالعات زیادی درباره کاربرد آنها در تصفیه فاضلابهای شهری و افزایش کارایی آنها صورت گرفته است. هدف از این پژوهش، بررسی کارایی تالاب مصنوعی در پالایش فاضلاب تصفیهخانه شهری در اقلیم خشک و سرد اراک است. در این پژوهش، سه سیستم تالاب مصنوعی از نوع جریان زیرسطحی، هر کدام به عرض سه متر و طول 12 متر و عمق یک متر احداث و با استفاده از شن بادامی پر شد. در تالاب اول گیاه نی، در تالاب دوم گیاه لوئی کاشته شد و تالاب سوم بدون گیاه بهعنوان شاهد در نظر گرفته شد. نمونههای پساب ورودی و خروجی به هر تالاب بهصورت دو هفته یکبار نمونهبرداری و برای سنجش پارامترهای پساب به آزمایشگاه مرجع منتقل شد و میزان کل مواد جامد معلق (TSS)، COD، BOD، کلیفرم گوارشی (FC) و کلیفرم کل (TC) بر اساس روشهای استاندارد اندازهگیری شد. محاسبات آماری در نرمافزار Excel و همچنین با استفاده از نرمافزار SPSS صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که میانگین حذف TSS، COD، BOD، FC و TC بهترتیب در تالاب نی 79 ، 7/60، 6/45، 1/86 و 1/90 درصد در تالاب لوئی بهترتیب 77 ، 4/61، 8/59 ، 4/92 و 1/93 درصد و در برکه شاهد 69 ، 5/44، 43، 6/83 و 8/88 درصد است. از طرف دیگر آنالیز واریانس، نشان داد که بین میزان کارایی در فصول مختلف سال تفاوت معنیداری در بین تالابهای مختلف وجود دارد بهنحوی که بیشترین کارایی در فصل تابستان و در تالاب لوئی دیده میشود. مقایسه نتایج بهدست آمده با مطالعات صورت گرفته در داخل و خارج کشور، نشاندهنده وضعیت بسیار مطلوب تالابهای تحقیقاتی تصفیهخانه شهر اراک در کاهش پارامترهای آلاینده پساب است. نتایج کلی نشان میدهد که تالابهای مصنوعی از توان بالایی در پالایش پسابهای شهری برخوردار بوده و قادر به کاهش میزان آلایندههای فاضلاب برای استفاده از آن در مصارف مختلفی از قبیل کشاورزی و یا تزریق به منابع آب سطحی و زیرزمینی است. افزایش طول بستر، ایجاد تأسیسات تصفیه مقدماتی فاضلاب، بهبود هوادهی تالابها، افزایش زمان ماند، افزودن مواد کربنی قابل تجزیه به بستر و حذف لایه ماسه حفاظتی روی بسترها، راهکارهای افزایش راندمان تالابهای مصنوعی تصفیهخانه فاضلاب شهر اراک هستند.
رامین رخشانی، معصومه فراستی، علی حشمت پور، سید مرتضی سیدیان،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
در این پژوهش به بررسی تأثیر تالاب آلاگل بر تصفیه آب رودخانه اترک پرداخته شد. بدین منظور از خرداد 1395 تا اردیبهشت 1396 در روز پانزدهم هر ماه از آب میانه و خروجی تالاب چهار نمونه آب برداشت شد، تالاب فقط در ماههای شهریور، آبان و بهمن آبگیری شده و در هر ماه، نمونه آب برداشت شد. با توجه به نتایج، pH آب در ورودی و خروجی تفاوت معنیداری داشت. DOدر خروجی تالاب بیشتر از میانه و ورودی بوده که نشاندهنده بهتر شدن کیفیت آب و بالا بودن اکسیژن محلول در خروجی تالاب بوده است. میزان BOD، COD و NO3 در خروجی تالاب 12، 26 و 51 درصد نسبت به ورودی کاهش یافته است. میزان اکسیژن محلول در خروجی تقریباً 60 درصد نسبت به ورودی تالاب افزایش یافته است. همینطور با توجه به نتایج در ماههای شهریور، آبان و بهمنماه که از رودخانه اترک آبگیری شده، کیفیت آب در میانه و خروجی تالاب نسبت به ورودی تالاب بهتر شده است. با توجه به نتایج بهدست آمده تالاب آلاگل آلایندههای NO3 ، NH4 ،PO4، BOD، COD، DO را کاهش داده و غلظت آنها به کمتر از حد مجاز رسیده است. با توجه به نتایج بهدست آمده، تالاب در خروجی، 10 درصد شوری رودخانه را کاهش داده است. اما با توجه به اینکه شوری در ورودی تالاب خیلی زیاد بوده، میزان آن در خروجی هم بالاتر از حد مجاز بوده است و تالاب نتوانسته شوری را به مقدار قابل توجهی کاهش دهد. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان بار آلودگی کیفی آب در ورودی بهجز پارامترهای اکسیژن محلول و درجه حرارت بالا بوده و در میانه بهصورت متوسط و در خروجی کاهش پیدا کرده است. با توجه به کیفیت خروجی تالاب، از آب تالاب آلاگل میتوان برای مراکز پرورش ماهی استفاده کرد. در صورت کشت زمینها در خروجی تالاب، باید از گیاهان مقاوم به شوری از جمله نی، گز و آتریپلکس استفاده کرد.
احسان یارمحمدی، سعید شعبانلو، احمد رجبی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
بهینهسازی مدلهای هوش مصنوعی از اهمیت بسزایی برخوردار است زیرا باعث بهبود عملکرد این مدلها و افزایش انعطاف آنها میشود. در این مطالعه، عمق آبشستگی در مجاورت تکیه پلها به شکلهای مختلف توسط مدل ANFIS و ANFIS-Genetic Algorithm (GA) تخمین زده شد. بهعبارت دیگر، برای بهینهسازی توابع عضویت مدل ANFIS از GA استفاده شد که عملکرد مدل ANFIS بهشکل قابل توجهی بهبود یافت. در ابتدا، پارامترهای تأثیرگذار بر روی عمق آبشستگی در اطراف تکیهگاه پلها تعریف شدند. سپس با استفاده از این پارامترهای ورودی، یازده مدل مختلف برای هر یک از مدلهای ANFIS و ANFIS-GA تولید شدند. سپس با تجزیه و تحلیل نتایج این مدلها، مدل برتر برای هر یک از روشهای ANFIS و ANFIS-GA زنتیک معرفی شدند. بهعنوان مثال، مقدار ضریب همبستگی و شاخص پراکندگی برای مدل ANFIS بهترتیب برابر با 0/979 و 0/070 و برای مدل ANFIS-GA نیز بهترتیب مساوی با 0/986 و 0/056 محاسبه شدند. علاوه بر این، نسبت اختلاف متوسط برای مدلهای برتر ANFIS و ANFIS-GA بهترتیب مساوی با 0/984 و 0/988 بودند. بنابراین نشان داده شد که مدلهای ترکیبی ANFIS-GA دقت بیشتری در مقایسه با مدلهای ANFIS داشتند. همچنین، تحلیل حساسیت نشان داد که عدد فرود (Fr) و نسبت عمق جریان به شعاع حفره آبشستگی (h/L) بهعنوان مؤثرترین پارامترهای ورودی برای تخمین عمق آبشستگی در مجاورت تکیهگاه پلها شناسایی شدند.
مهران عابدین زاده، عبدالمهدی بخشنده، بهرام اندرزیان، آقای سیروس جعفری، آقای محمدرضا مرادی تلاوت،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
ایران در کمربند خشک کره زمین واقع شده است و پیشبینی میشود طی نیم قرن آینده با تنش آبی مواجه شود. سطح زیرکشت نیشکر در خوزستان هماکنون بالغ بر 85 هزار هکتار است و با توجه به نیاز آبی بالای نیشکر و شرایط خشکسالی، بهینهسازی مصرف آب و مدیریت آبیاری بهمنظور استمرار تولید در این بخش ضروری است. لذا در این پژوهش مقادیر رطوبت خاک، پوشش سبز، عملکرد زیستتوده در پنج تیمار و سطوح آبیاری (شروع آبیاری در زمان¬های40، 50، 60، 70 و 80 درصد تخلیه رطوبتی خاک) طی 2 تاریخ کشت در رقم CP69-1062 در سال زراعی 95-1394 درکشت و صنعت نیشکر امیرکبیر واقع در جنوب خوزستان توسط مدل آکواکراپ شبیهسازی شد. داده¬های اندازهگیری شده در تاریخ کشت اول (D1) برای واسنجی مدل و تاریخ کشت دوم (D2) برای صحت¬سنجی استفاده شد. نتایج آماره NRMSE در شبیهسازی پوشش سبز در مراحل واسنجی و صحتسنجی بهترتیب با مقادیر 2/1 تا 15/6 و 3/8 تا 18/3 درصد و در شبیهسازی زیستتوده بهترتیب با مقادیر 6/2 تا 15/2 و 9/5 تا 12/6 درصد و ضریب تعیین (R2)، محدوده 0/98 تا 0/99 مبین توانایی بالای مدل آکواکراپ در شبیهسازی پوشش سبز و عملکرد زیستتوده است. درحالی که مقادیر آماره NRMSE رطوبت عمق خاک در مراحل واسنجی و صحتسنجی بهترتیب در محدوده 11/6 تا 23/8 و 12/2 تا 22/7 با ضریب تعیین (R2)، 0/73 تا 0/96 (در مرحله واسنجی) 0/8 تا 0/93 (در مرحله صحتسنجی) دقت کمتر مدل در شبیهسازی را نشان داد. بهترین سناریو مربوط به سومین پیشنهاد است که در آن مصرف آب 1710 میلیمتر و راندمان مصرف آب 1/53 و عملکرد 42/27 تن در هکتار است که کاهش مصرف آب 360 میلی¬متر را نشان میدهد.
فاطمه گلاب کش، احد نظرپور، نوید قنواتی، تیمور بابایی نژاد،
جلد 26، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر یافتن بهترین روش¬های بهره¬گیری از سنجش از دور و الگوریتم¬های طبقه¬بندی نظارت¬شده در پایش شوری بلندمدت در منطقه عتابیه در غرب استان خوزستان با وسعت 5000 هکتار است. شیوه کار بر پایه تفکیک سطوح مختلف خاک¬های شور بهوسیله اطلاعات حاصل از تصاویر ماهواره¬ای لندست 7 و 8 (۲۰۰۱ تا ۲۰۱۵) همراه با داده¬های شوری برداشت¬شده از منطقه مورد مطالعه، و شاخص¬های شوری SI1، SI2، SI3، NDSI، IPVI و VSSI است. نتایج بدست آمده از طبقه¬بندی تصاویر ماهواره¬ای نشان-دهنده گسترش روند محدوده¬های شور در خاک¬های منطقه مورد مطالعه بوده که در این بین، خاک¬های با EC بیشتر از 16 دسی¬زیمنس بر متر (بسیار شور)، بیشترین فراوانی را دارند. افزایش وسعت خاک¬های شور به میزان قابل توجهی در طی 15 سال رخ داده است، به-طوری که وسعت اراضی شور بیش از 90 درصد افزایش داشته است. بر اساس این مطالعه، تنها شاخص معنی¬دار در شوری خاک در سطح اطمینان %95، شاخص SI3 بوده که توانسته است تخمین مناسبی از تغییرات افزایشی خاک¬های منطقه داشته باشد. نتایج طبقه¬بندی نظارت¬شده نشان داد که ماشین بردار پشتیبان (با دقت کلی 95/78 و ضریب کاپا 0/89)، دارای دقت بیشتری است. پس از روش ماشین بردار پشتیبان به ترتیب روش¬های حداقل فاصله از میانگین، حداکثر احتمال شباهت و فاصله ماهالانوبیس دارای بیشترین دقت هستند. بر اساس نقشه¬های شوری بدست آمده در سال¬های 2001، 2005، 2010 و 2015 میلادی می¬توان گفت میزان شوری در تمام منطقه مورد مطالعه پیشروی داشته و همزمان وسعت شوری در کلاس¬های متوسط و زیاد توسعه بسیار زیادی داشته است. به¬طوری که وسعت شوری در کلاس بسیار زیاد در سال 2015 به تدریج نسبت به سال 2001 در تمام منطقه پراکنش داشته است.
جهانگیر عابدی کوپایی، محمد مهدی درافشان، سیدعلیرضا گوهری،
جلد 26، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
روشهای متعددی برای شوریزدایی از پسابهای شور وجود دارد که یکی از مهمترین آنها، زیستپالایی است. هالوفیتها گیاهانی هستند که قادرند غلظتهایی از نمک را تحمل کنند که اغلب گیاهان در این شرایط قادر به حیات نیستند. در این پژوهش، امکان شوریزدایی با استفاده از گیاه هالوفیت کینوا گونه تیتیکاکا مورد مطالعه قرارگرفته است. گیاه کینوا با استفاده از سیستم کشت بدون خاک (هیدروپونیک) و در سه سطح شوری (2، 8 و 14 دسیزیمنس بر متر) و تعداد 12 مخزن (9 مخزن با گیاه و 3 مخزن دیگر بدون گیاه و بهعنوان شاهد) با تعداد کل 135 بوته (تعداد 15 بوته در هر مخزن) و با دو زمان ماند 15روزهای (15 و30 روز) و در قالب یک طرح کاملاً تصادفی بهشکل چند عاملی با سه تکرار برای هر سطح شوری کشت داده شد و پارامترهای هدایت الکتریکی و سایر غلظت کاتیونها و آنیونها، قبل و بعد از تصفیه توسط این گیاه اندازهگیری شد. نتایج بهدستآمده نشاندهندۀ آن است که گیاه کینوا مقادیر هدایت الکتریکی را در سطوح شوریEC~ 2 dS/m (آب کم شور)، ~EC 8ds/m (آب لبشور) و EC~14 dS/m (آب با شوری زیاد) در مدت 30 روز بهترتیب 5/33، 8/12 و 9/35 درصد کاهش داد. همچنین یونهای کلسیم، منیزیم، سدیم و کلراید را بهترتیب حداکثر 10، 7/62، 5/60 و 7/01 درصد بسته به سطح شوری کاهش میدهد. بر اساس نتایج این پژوهش، گیاهپالایی کینوا پتانسیل کمی در کاهش نمک از آبهای نامتعارف مانند پسابهای شور دارد.
جهانگیر عابدی کوپایی، علیرضا وهابی،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
با توجه به آشکارشدن تغییرات اقلیمی در اکثر مناطق دنیا و اثر آن بر بخشهای مختلف چرخه آب، آگاهی از وضعیت منابع آب بهمنظور مدیریت صحیح منابع و برنامهریزی برای آینده ضروری است. از اینرو مطالعات زیادی در مناطق مختلف با هدف تحلیل اثرات تغییر اقلیم بر فرآیند هیدرولوژیک در دورههای آتی انجام شده است. در مطالعه حاضر به بررسی اثرات تغییر اقلیم بر رواناب سطحی با استفاده از مدل گردش عمومی جو (AOGCM) در شهرستان خمینیشهر پرداخته شد. برای این کار از شبیهسازی دمای حداکثر و حداقل و بارش دوره آتی (2049-2020) با استفاده از میانگینگیری وزنی از سه مدل با کمترین خطا برای هر یک از پارامترهای دمای حداقل و حداکثر و بارش، بر اساس سناریوی انتشار A2 و B1 (حالت بدبینانه و خوشبینانه) از مجموعه مدلهای AOGCM-AR4 استفاده شد و بهمنظور ریزمقیاسنمایی، از مدل LARS-WG استفاده شد. بهمنظور پیشبینی رواناب نیز از نرمافزار HEC-HMS استفاده شد. نتایج بهدست آمده ناشی از بررسی اثر تغییر اقلیم در دوره آتی (2049-2020) نسبت به دوره مشاهداتی (2000-1971)، در سناریو A2 برای دمای حداقل و حداکثر بهترتیب و بهطور میانگین افزایش 1/1 و 1/6 درجه سانتیگراد و کاهش 17/8 درصدی بارش را نشان داد و در سناریو B1 نیز برای دمای حداقل و حداکثر بهترتیب و بهطور میانگین افزایش 1/1 و 1/4 درجه سانتیگراد و کاهش 13 درصدی بارش بهدست آمد. نتایج مربوط به رواناب در شش سناریوی موجود متفاوت بود، بدین صورت که بیشترین کاهش رواناب مربوط به سناریوی کاربری اراضی ثابت و سناریو A2 (کاهش 22/3 درصدی) و بیشترین افزایش مربوط به سناریوی افزایش 45 درصدی شهری و سناریوB1 (افزایش 5/8 درصدی) است. پس با توجه به اینکه در آینده بدون شک افزایش بافت شهری وجود خواهد داشت به همین دلیل حجم رواناب در آینده، قابل ملاحظه خواهد بود که از این حجم میتوان برای تغذیه آب زیرزمینی و آبیاری باغات و فضای سبز شهرستان بهره برد.
مهران صحت، امین بردبار، علیرضا مسجدی، محمد حیدرنژاد،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
امروزه تکیهگاهها، جریان عادی رودخانهها را مختل میکنند و سبب آبشستگی و فرسایش مواد رسوبی در اطراف خود و ایجاد چاله میشوند. این امر هر ساله خسارت زیادی به بار میآورد. پژوهشگران روشهای زیادی را برای کاهش قدرت فرسایش آبی پیشنهاد کردهاند. یکی از روشهای ضروری در این زمینه، ایجاد شکاف در تکیهگاهها است. باتوجهبه گسترش چاله آبشستگی، پایداری سازه پل را به مخاطره میاندازد، در این پژوهش بررسی تأثیر ابعاد شکاف در تکیهگاه روی ابعاد چاله آبشستگی صورت گرفت. نتایج نشان داد، وجود شکاف باعث کاهش ابعاد چاله آبشستگی شده است. شکاف در تکیهگاه توانست تا 50 درصد میزان حجم چاله آبشستگی را کاهش دهد. همچنین با افزایش ۷۵ درصدی سرعت نسبی، میزان آبشستگی تا ۱۴۰ درصد عمق چاله را افزایش داد و با افزایش عمق شکاف، میزان عمق چاله آبشستگی تا 85 درصد کاهش یافت.