جستجو در مقالات منتشر شده


60 نتیجه برای برنج

مسعود کاوسی، محمدجعفر ملکوتی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده

یکی از عناصر غذایی که نقش مهمی در افزایش عملکرد و کیفیت برنج دارد، پتاسیم است. اطلاع از حد بحرانی این عنصر در خاک و پاسخ‌های گیاهی به کاربرد مقادیر مختلف آن می‌تواند کمک مؤثری در توصیه بهینه کودی این عنصر غذایی باشد. بنابراین در این تحقیق حد بحرانی پتاسیم خاک برای گیاه برنج رقم خزر و مدل مناسب پیش‌بینی عملکرد دانه به منظور تعیین کود پتاسیمی مورد نیاز در 21 مزرعه از شالیزارهای استان گیلان تعیین شد. در شالیزارهای انتخاب شده، عملیات آماده سازی زمین، کرت‌بندی قطعات آزمایشی به ابعاد 5×4 متر انجام گردید. قبل از نشاکاری، ازت و فسفر بر اساس آزمون خاک و به ترتیب از منابع اوره و سوپر فسفات تریپل اضافه گردید. پتاسیم به میزان 0، 100، 200، 300، 400 و500 کیلوگرم اکسید پتاسیم از منبع کلرید پتاسیم به خاک اضافه گردید. سپس نشاهای سالم و یک‌نواخت برنج رقم خزر به تعداد 3 تا 5 عدد در هر کپه و به فواصل 25×25 سانتی‌متر در مزرعه کاشته شد. در پایان فصل رشد، بوته‌های برنج از سطح 5 مترمربع کف‌بر گردیدند و دانه، کاه و کلش به طور جداگانه توزین گردید. وزن دانه براساس 14 درصد رطوبت محاسبه و کلیه تجزیه و تحلیل‌های آماری مورد نیاز بر روی آن انجام شد. نتایج به دست ‌آمده نشان داد که تأثیر مقادیر مختلف کلرید پتاسیم در سطح 5 % و اثر نوع خاک در سطح 1% بر میزان عملکرد دانه معنی‌دار گردید. میانگین افزایش عملکرد در اراضی که به مصرف کلرید پتاسیم پاسخ مثبت نشان دادند برابر 982 کیلوگرم شلتوک در هکتار بوده است. نتایج هم‌چنین نشان داد در شالیزارهایی که پتاسیم قابل استفاده آنها کمتر از 100 میلی‌گرم در کیلوگرم بود، عکس‌العمل نسبت به کاربرد کلرید پتاسیم زیاد، در شالیزارهایی که پتاسیم آنها بین 100 و 160 میلی‌گرم در کیلوگرم بود، عکس‌العمل آنها تقریباً کمتر و در شالیزارهایی که پتاسیم خاک‌های شالیزاری بیشتر از 160 میلی‌گرم در کیلوگرم بود، عکس‌العمل پایین بود. حد بحرانی پتاسیم خاک برای برنج رقم خزر در این بررسی براساس 90 درصد عملکرد نسبی 110 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک به دست آمد. در معادله نهایی پیش‌بینی عملکرد نسبی برنج، رابطه پتاسیم قابل استفاده خاک، پتاسیم آب آبیاری و مقدار کلرید پتاسیم مصرفی با عملکرد مثبت ولی رابطه عملکرد با مقدار فسفر قابل استفاده خاک منفی بود.
مهرو مجتبایی زمانی، مسعود اصفهانی، رحیم هنرنژاد، مهرزاد اله قلی پور،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده

به منظور تعیین روابط هم‌بستگی بین سرعت و دوره پر شدن دانه با سایر صفات فیزیولوژیک و اجزای عملکرد و پی بردن به آثار مستقیم و غیر مستقیم صفات مختلف بر سرعت پر شدن دانه، تعداد 93 رقم برنج در سال زراعی 1380 در مزرعه مؤسسه تحقیقات برنج کشور واقع در رشت در یک آزمایش بدون طرح آماری مورد ارزیابی قرار‌‌گرفتند. خوشه‌های مربوط به ساقه‌های اصلی علامت گذاری شده و 10 روز بعد از گرده‌افشانی در فواصل 3 روزه برداشت شدند. داده‌های وزن خشک دانه در یک مدل چند جمله‌ایی درجه 3 برازش شد (میانگین 2 R برای کلیه ارقام 98/0)، و به کمک آن سرعت و دوره پر شدن دانه برای همه ارقام ارزیابی گردید. در این بررسی سرعت پر شدن دانه با صفات وابسته به ظرفیت مخزن یعنی وزن دانه، اندازه دانه و تعداد دانه در خوشه هم‌بستگی نشان داد، ولی با صفات وابسته به مبدأبه جزمقدار کلروفیل برگ پرچم و برگ دوم هم‌بستگی معنی‌داری نداشت. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام نشان داد که وزن نهایی تک دانه، دوره پر شدن دانه و زاویه برگ پرچم سه صفت سهیم در سرعت پر شدن دانه هستند ،ولی نتایج تجزیه علیت مشخص کرد که فقط دو صفت از سه صفت یاد شده (وزن نهایی تک دانه و دوره پر شدن دانه) بیشترین تأثیر را بر سرعت پرشدن دانه دارند. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام بدون در نظر‌گرفتن وزن نهایی تک دانه نشان داد که مقدار کلروفیل برگ پرچم، عرض دانه، دوره پر شدن دانه و طول دانه در سرعت پر شدن دانه سهیم هستند. چنین به نظر می‌رسد که پس از وزن نهایی دانه که بیشترین اثر مستقیم و مثبت، و دوره پر شدن دانه که بیشترین اثر مستقیم منفی را بر سرعت پر شدن دارند، اندازه دانه نیز بر سرعت پر شدن دانه تأثیر گذار است.
حمیدرضا علی عباسی، مسعود اصفهانی، بابک ربیعی، مسعود کاوسی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر مقادیر و نوبت‌بندی کود نیتروژن بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد برنج (Oryza sativa L.) رقم خزر، آزمایشی در سال 1382 در یک خاک شالیزاری با بافت سبک در استان گیلان، در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این آزمایش شش تیمار شامل‌: شاهد(بدون استفاده از کود نیتروژن)، تیمار دوم(40 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری)، تیمار سوم (80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری و پنجه‌زنی)، تیمار چهارم(80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری، پنجه‌زنی و آغاز رشد زایشی)، تیمار پنجم(120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری و پنجه‌زنی) و تیمار ششم(120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری، پنجه‌زنی و آغاز رشد زایشی) مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بالاترین تعداد پنجه‌های بارور‌ در تیمار‌های پنجم و ششم با مصرف 120 کیلوگرم نیتروژن در دو و سه نوبت(به ترتیب 236 و 248 عدد در متر مربع) به‌دست آمد. بالاترین درصد دانه‌های پر (8/84 درصد)، وزن هزار دانه(1/26 گرم) و عملکرد دانه(83/4 تن در هکتار) به تیمار ششم تعلق داشت، ولی از نظر عملکرد و وزن هزار دانه، تیمارهای چهارم و ششم با سه نوبت کوددهی اختلاف معنی‌داری با یکدیگر نداشتند. این موضوع می‌تواند از تأثیر مصرف نوبت سوم کود نیتروژن در آغاز رشد زایشی و افزایش غلظت نیتروژن برگ پرچم(6/33 و 2/31 گرم نیتروژن برکیلوگرم وزن خشک برگ)، درجه سبزینگی(9/39 و 4/39) و مساحت بالاتر برگ پرچم(5/45 و 8/44 سانتی‌متر مربع) در طی دوره پرشدن دانه در این تیمار‌ها ناشی شده باشد. تجزیه رگرسیونی نیز نشان داد که سبزینگی برگ پرچم در 5 روز بعد از گل‌دهی و مساحت برگ پرچم به ترتیب حدود 75 و 78 درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه می‌کنند. در نتیجه، در این مناطق مصرف سه نوبت 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای رقم برنج خزر پیشنهاد می‌شود، زیرا با این روش می‌توان به عملکرد مشابهی با مصرف 120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار دست یافت.
محمدرضا یزدانی، محسن قدسی، سید فرهاد موسوی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

کشت دوم در اراضی شالیزاری استان گیلان یکی از راهکارهای استفاده بهینه از زمین، تقویت اقتصاد خانوارهای کشاورز و تأمین دانه‌های روغنی است. اما به دلیل بارندگی زیاد و حالت غرقابی شالیزارها در نیمه دوم سال و حساسیت اکثر گیاهان به غرقاب بودن زمین، این مهم به اندازه کافی تحقق نیافته است. برای کشت دوم در شالیزارها، انجام زهکشی غیر قابل اجتناب است. به دلیل چسبندگی خاک‌های شالیزاری، رطوبت زیاد و یکساله بودن تغییرات ایجاد شده در سطح زمین، زهکشی سطحی باید با شرایط شالیزارها تطبیق داده شود به طوری که با کمترین هزینه و زمان ممکن قابل انجام باشد. به این منظور، در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت، زهکش‌های طولی با فاصله 2، 4، 6، 8 و 10 متر و عمق 20سانتی‌متر به عنوان تیمار اصلی، در دو حالت با زهکش‌های عرضی به فاصله یک متر و عمق 10 سانتی‌متر و بدون زهکشی عرضی، به عنوان تیمار فرعی، به صورت کرت‌های خرد شده و بر مبنای طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار آزمایش شدند. گیاه کلزا، رقم PF، به صورت دست‌پاش، به عنوان کشت دوم پس از برنج در سال 1379 کاشته شد. عملکرد و اجزای عملکرد کلزا در این تیمارها مورد مقایسه آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر فاصله زهکش‌ها بر عملکرد دانه، دوره رسیدن و تعداد بوته در متر مربع و هم‌چنین اثر زهکشی عرضی بر عملکرد دانه، ارتفاع بوته، نیتروژن باقی‌مانده در خاک، دوره رسیدن و تعداد بوته در متر مربع در سطح 1% معنی‌دار است. بیشترین عملکرد (2493 کیلوگرم در هکتار) مربوط به تیمار زهکش طولی با فاصله 4 متر و دارای زهکش عرضی بود، گرچه تیمارهای 6 و 2 متری ( با زهکش عرضی) نیز عملکرد 2241 و 1817 کیلوگرم در هکتار داشتند. در تیمارهای بدون زهکشی عرضی، تیمار زهکش 2 متر دارای بیشترین عملکرد (1324 کیلوگرم در هکتار) بود. با محاسبه هزینه زهکشی و سایر هزینه‌ها، تیمارهای 4 و 6 متری زهکش‌ها با جویچه‌های عرضی می‌توانند حدود دو برابر هزینه انجام شده را بازگشت دهند. به دلیل بارندگی زیاد ماه‌های آبان، آذر و دی 1379 می‌توان نتیجه گرفت که نتایج این طرح در سال‌های با بارندگی کمتر از سال 1379 نیز قابل استفاده است.
محسن حیدری سلطان آبادی، عباس همت،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

مطالعات انجام شده نشان می‌دهد سرگردانی بیش از حد برنج در سفیدکن تیغه‌ای موجب افزایش شکستگی برنج می‌شود. بر این اساس، ایجاد سهولت در حرکت طولی برنج در سفیدکن می‌تواند موجب رفع این نقیصه گردد. در این تحقیق ابتدا توپی جدیدی مجهز به مارپیچ انتقال برای سفیدکن تیغه‌ای طراحی و ساخته شد. سپس اثر فاصله تیغه از همزن و مقدار دبی جرمی خروجی بر خصوصیات کیفی برنج در سفیدکن با توپی جدید و قدیمی در یک آزمایش کرت‌های دوبار خرد شده در قالب بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار ارزیابی گردید. فاکتور اصلی نوع توپی در دوحالت (استفاده از توپی قدیمی وتوپی جدید)، فاکتور فرعی شامل فاصله تیغه از همزن در سه سطح (11، 12 و 13 میلی‌متر) و فاکتور فرعی فرعی، سه مقدار دبی خروجی برنج شامل (915، 654 و 412 کیلوگرم در ساعت) بود. در هر آزمایش، درصد برنج سفید سالم، شکستگی و درجه سفید شدگی اندازه‌گیری و شاخص کارایی دستگاه محاسبه شد. نتایج نشان داد، اثر ساده فاصله تیغه از همزن بر درصد شکستگی و دبی خروجی بر تمامی عوامل اندازه‌گیری شده معنی‌دار بود. هم‌چنین برهمکنش نوع توپی و فاصله تیغه و نوع توپی و دبی جرمی خروجی به ترتیب بر درصد برنج سالم و شکستگی تأثیر معنی‌دار داشت. برآورد شاخص کارایی دستگاه نشان داد بهترین حالت کاری دستگاه با هر دو نوع توپی، دبی خروجی 412 کیلوگرم در ساعت و ‌فاصله 11 یا 12 میلی‌متر تیغه از همزن می‌باشد. در این تنظیم، میانگین درصد شکستگی برنج در توپی جدید و قدیمی به ترتیب 5/20 و 23 درصد بوده است.
رقیه حاجی بلند، سید یحیی صالحی، طاهره السادات آقاجانزاده، معصومه ابهری، احسان نظیفی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

کمبود روی یکی از مهم‌ترین نارسائی‌های تغذیه‌ای پس از عناصر پر مصرف در گیاه برنج است. تفاوت‌های ژنوتیپی قابل توجهی بین ارقام مختلف برنج از نظر تحمل کمبود روی وجود دارد. شناخت این تفاوت‌ها و معرفی ارقام متحمل به کمبود می‌تواند مصرف کودها را کاهش دهد. در پژوهش حاضر، تحمل تعدادی از مهم‌ترین ارقام رایج برنج شمال کشور نسبت به کمبود روی در طی یک آزمایش مزرعه‌ای (11 رقم) و آبکشت (16 رقم) مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش‌ها در طرح بلوک‌های کامل تصادفی انجام شد و تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از طرح دو عاملی شامل سطح روی و رقم انجام شد. چهار سطح کود روی در آزمایش مزرعه‌ای (شاهد، 25، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار کود روی) و سه سطح در آزمایش آبکشت با استفاده از تکنیک کلاتور- بافر (شامل 130 پیکومول فعالیت روی آزاد به‌عنوان شاهد، 23 و 5 پیکومول به‌عنوان تیمار کمبود) اعمال گردید. علاوه بر سنجش اجزای عملکرد در شرایط مزرعه‌ای و شاخص‌های رشد در شرایط آبکشت، غلظت و مقدار عنصر روی در بخش‌های مختلف گیاهان سنجش شد. در آزمایش مزرعه‌ای، با توجه به همه اجزای عملکرد، ارقام اوندا و کادوس به‌عنوان ناکاراترین نسبت به روی (حساس ترین در برابر کمبود) و ارقام دشت و خزر به‌عنوان کارآترین نسبت به روی (متحمل ترین در برابر کمبود) ارزیابی شد. در آبکشت، سه رقم فجر، طارم هاشمی و اوندا به‌عنوان حساس ترین و ارقام شفق، آمل و میانه به‌عنوان متحمل ترین ارقام معرفی شدند. بیشترین غلظت روی در دانه در ارقام فجر و ندا و بیشترین پاسخ به کود روی از نظر انباشتگی این عنصر در دانه‌ها در دو رقم نعمت و طارم دیلمانی مشاهده شد در حالی‌که در کادوس، این عنصر عمدتاً در کاه انباشته شد. این بررسی علاوه بر معرفی نمودن ارقامی که بدون نیاز به کود روی عملکرد مناسبی را نشان می‌دهند، مناسب ترین ارقام را از نظر انباشتن این عنصر در دانه‌ها که ارزش غذایی برنج را افزایش می‌دهد، مشخص کرده است.
رحیم هنرنژاد،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده

شش واریته ایرانی برنج به نام‌های بینام، دمسیاه، شاه پسند، سپیدرود، خزر و والد 46 در سال 1368 در موسسه تحقیقات برنج کشور در رشت به صورت طرح دای آلل کامل با یکدیگر تلاقی و نتاج F1 آنها به همراه والدین در قالب یک طرح بلوک‌های کامل تصادفی در کرت‌هایی به‌طول 5 متر و عرض 75/0 متر با فاصله بوته 25 × 25 سانتی‌متر (60 بوته در هر کرت) و در سه تکرار ارزیابی شدند. بخشی از نتایج این تحقیق در سال 1373 به صورت یک طرح نیمه دای آلل منتشر گردیده و از اطلاعات مربوط به طرح دای آلل کامل، با به کارگیری روش‌های چهارگانه گریفینگ، برای پژوهش حاضر استفاده گردید. نتایج به دست آمده مورد تجزیه واریانس قرار گرفت و با توجه به معنی‌دار بودن واریانس ژنوتیپ‌ها، از میانگین‌های موجود مشتمل بر 6 والد ، 15 تلاقی مستقیم و 15 تلاقی معکوس به منظور برآورد واریانس‌های ژنتیکی و ترکیب‌پذیری صفات، با روش‌های چهارگانه گریفینگ تجزیه دای آلل به عمل آمد. تجزیه واریانس ساده در هر یک از چهار روش دای آلل گریفینگ روی عملکرد دانه در گیاه و صفات زراعی دیگر نشان داد که بین ژنوتیپ‌ها تفاوت‌های معنی‌داری در سطح 1٪ وجود دارد. بدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که توان ژنتیکی لازم در ژنوتیپ‌های مورد بررسی وجود دارد. تجزیه واریانس ترکیب پذیری نشان داد که در هر چهار روش دای آلل ترکیب پذیری عمومی (GCA) لاین‌ها از نظر تمامی صفات معنی‌دار می‌باشد. این امر حاکی از اهمیت واریانس افزایشی(VA) در توارث این صفات است. در روش‌های 1 و 3 گریفینگ ترکیب پذیری خصوصی (SCA) تمامی صفات تحت بررسی معنی‌دار بود ولی در روش‌های 2 و 4 صفات وزن هزار دانه و تعداد پنجه در بوته تفاوت‌های معنی‌داری را از نظر ترکیب پذیری خصوصی نشان ندادند. این نتایج نشان داد که برای بیشتر صفات تحت بررسی به‌جز صفات مذکور جزء واریانس غالبیت (VD) نیز مهم می‌باشد. تفاوت بین تلاقی‌های معکوس نیز در روش‌های 1 و 3 گریفینگ آزمون گردید که تمامی صفات مورد بررسی به استثنای تعداد دانه پوک در خوشه و نسبت طول به عرض دانه قهوه‌ای برنج تفاوت معنی‌داری را نشان دادند. معنی‌دار بودن میانگین تلاقی‌های معکوس نشان داد که احتمال وجود آثار سیتوپلاسم پایه مادری وجود دارد. برآورد وراثت پذیری خصوصی (h2ns) که نشان دهنده نسبت واریانس افزایشی(VA) به واریانس فنوتیپی (VP) می‌باشد به علت منفی بودن واریانس افزایشی (فقدان واریانس افزایشی) برای صفات تعداد دانه در خوشه و روزهای نشاء کاری تا رسیدگی کامل دانه معادل صفر بود. برای سایر صفات وراثت پذیری خصوصی متناسب با میزان واریانس افزایشی کم یا زیاد برآورد گردید. برای مثال وراثت پذیری خصوصی برای نسبت طول به عرض دانه قهوه‌ای برنج برای چهار روش دای آلل بین 65٪ تا 71٪ و نسبتاً زیاد بود در حالی که صفاتی مانند طول خوشه و عملکرد دانه در گیاه در هر چهار روش دای آلل به برآورد وراثت پذیری نسبتا کم منجر شد (13٪ تا 48٪). هم‌بستگی‌های موجود بین پارامترهای ژنتیکی(VA, VD, D , h2ns) برآورد شده با روش‌های چهارگانه دای آلل نوعا قوی و از نظر آماری معنی‌دار بودند.
مریم فضلعلی پور، بابک ربیعی، حبیب اله سمیع زاده لاهیجی، حسین رحیم سروش،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

  استفاده از روش‌های گزینش چند صفتی برای انتخاب گیاهان مطلوب از نظر مجموعه‌ای از صفات کمی مؤثرتر از روش انتخاب مستقیم می­تواند باشد. در این تحقیق، 87 بوته F 2 حاصل از تلاقی بین ارقام غریب و IR28 برنج، به منظور ارایه شاخص‌های گزینشی مناسب برای اصلاح عملکرد و صفات مرتبط با آن، در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در سال زراعی 1383 مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه شامل تعداد روز از کاشت بذرهای جوانه زده تا رسیدگی کامل، ارتفاع بوته، طول خوشه، طول و عرض برگ پرچم، تعداد خوشه در بوته، تعداد دانه پر در خوشه، تعداد کل دانه در خوشه، وزن صد دانه، عملکرد دانه در بوته، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، طول و عرض دانه بود. نتایج حاصل نشان داد که در بین صفات اندازه‌گیری شده، وزن صد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت هر کدام با مقدار 99/0 و عرض برگ پرچم با مقدار 35/0 به ترتیب بیشترین و کمترین میزان وراثت­پذیری عمومی را به خود اختصاص دادند. نتایج تجزیه علیت نشان داد که عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه پر در خوشه اثرات مستقیم مثبت بر روی عملکرد دانه داشتند. برآورد پنج شاخص گزینشی مختلف براساس دو شاخص بهینه و پایه نشان داد که با استفاده از گزینش بر مبنای صفاتی نظیر عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه پر در خوشه، با توجه به اثرات مستقیم ژنتیکی (ضرایب علیت ژنتیکی) و وراثت‌پذیری آنها به عنوان ارزش‌های اقتصادی، می‌توان به شاخص‌های برتر و مناسب جهت اصلاح جمعیت دست یافت. به علاوه نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از هر دو شاخص بهینه و پایه، پیشرفت ژنتیکی تقریباً مشابهی برای صفات مورد مطالعه ارایه می‌دهند . به هر حال استفاده از شاخص پایه به دلیل سهولت محاسبات و تفسیر نتایج بر شاخص بهینه ارجحیت داشته و پیشنهاد می‌گردد.


مجید مدارای مشهود، مسعود اصفهانی، مجید نحوی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

  به منظور کاهش خسارت ناشی از بارندگی در زمان برداشت محصول برنج از طریق کاهش سریع رطوبت گیاه با استفاده از محلول پاشی خشکاننده شیمیایی کلرات سدیم و بررسی تأثیر آن بر عملکرد دانه و صفات کیفی آن شامل، کارایی تبدیل برنج سفید، درصد و سرعت جوانه‌زنی بذر، میزان شکستگی بذر، میزان ترک بذر، مقدار آمیلوز، دمای ژلاتینی شدن و میزان قوام ژل، آزمایشی در سال 1383 در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با 5 تیمار و 3 تکرار روی برنج رقم درفک در مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) به اجرا گذاشته شد. تیمارها شامل درصدهای مختلف رطوبت دانه جهت تعیین زمان مناسب محلول پاشی بود. درصد رطوبت برای تیمارهای آزمایشی به ترتیب24 تا 28 درصد (M1)، بیست و دو تا 24 درصد (m2) ، بیست تا 22 درصد(M3) ، هجده تا 20 درصد (M4) و تیمار شاهد( M5 که در آن هیچ گونه محلول پاشی صورت نگرفته و زمان برداشت به صورت متداول انجام شد) بود. نتایج نشان داد که اکثر تیمارها، رطوبت دانه و رطوبت اندام‌های هوایی گیاه را نسبت به شاهد به طور معنی‌داری کاهش دادند اما تیمارهای M2 و M3 بهترین تأثیر را در کاهش رطوبت گیاه داشتند، به طوری که در تیمار M2 و تیمار M3 برداشت محصول به ترتیب 12 و 8 روز زودتر از شاهد انجام شد. در تیمار M1 به دلیل رطوبت بالاتر دانه‌ها و عدم همزمانی در رسیدگی محصول پنجه‌های مختلف یک بوته، تعداد زیادی از خوشه‌ها به حالت نارس خشک شده و برخی از صفات مطلوب خود را از دست دادند و در تیمار M4 برداشت محصول فقط 2 روز زودتر از شاهد انجام گرفت. تجزیه واریانس داده‌ها نشان دادکه هیچ یک از صفات مورد آزمون تفاوت معنی‌داری با شاهد نداشتند، بنابراین به نظر می‌رسد که با مصرف ماده خشکاننده کلرات سدیم می‌توان محصول برنج را با اطمینان از عدم افت کمـّیت و کیفیت آن زودتر برداشت نمود و از خسارت‌های ناشی از بارندگی‌های آخر فصل اجتناب نمود.


محمد امانزاده، علی مؤمنی، محمود اخوت، محمد جوان‌ جوان‌نیکخواه، وحید خسروی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

  به‌منظور تعیین وضعیت توسعه .Magnaporthe grisea (Hebert) Barr عامل بیماری بلاست برنج، ارزیابی برخی اجزای مقاومت به این بیماری در مرحله گیاهچه و خوشه، و هم‌چنین مطالعه امکان وجود هم‌بستگی بلاست برگ و خوشه، تعدادی ارقام برنج مورد مطالعه قرار گرفتند. ژنوتیپ‌های برنج شامل 23 رقم برنج از ایران، 5 لاین‌ نزدیک به ایزوژن برای صفت مقاومت به بیماری بلاست و رقم حساس مادری آنها به همراه 11 ژنوتیپ‌ برنج از مؤسسه تحقیقات بین‌المللی برنج، هند و چین بودند. ارقام برنج در آزمایش‌های گلخانه‌ای و در مقابل تعدادی تک جدایه از نژادهای مختلف عامل بیماری و هم‌چنین در خزانه بلاست مزرعه‌ای در مقابل جمعیت مزرعه‌ای آن مورد مطالعه قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه شامل تعداد گره گردن خوشه آلوده، اندازه طول لکه در بلاست گردن خوشه و درصد سطح آلوده برگ، تیپ آلودگی، تعداد لکه اسپورزا، اندازه لکه در مرحله گیاهچه و خزانه بلاست بودند. نتایج نشان داد که ارقام محلی ایرانی و لاین‌های C104-PKT و Co-39 از لحاظ سطح زیر منحنی توسعه بیماری، تیپ آلودگی در خزانه بلاست برگ و تعداد گره گردن آلوده در گروه حساس قرار گرفتند. در حالی که ارقام اصلاح ‌شده ایرانی و لاین‌های ارسالی از مؤسسه تحقیقات بین‌المللی برنج و لاین‌های نزدیک به ایزوژن، به جز لاین C104-PKT ، دارای واکنش نوع مقاوم بودند. در این مطالعه ارقامی مانند فوجی‌مینوری، اوندا و حسن‌سرایی از لحاظ سطح زیر منحنی توسعه بیماری و تیپ آلودگی در خزانه بلاست میزان متوسطی از بیماری را نشان دادند و ارقامی نیمه حساس بودند. نتایج هم‌چنین نشان داد که هم‌بستگی بین اجزای مقاومت مورد مطالعه در مرحله خوشه دهی و برگ در گلخانه و مزرعه در سطح 1%   (01/0= a ) معنی‌دار بوده ‌است. در تعدادی از ارقام مانند هراز واکنش آنها به بلاست در مرحله گیاهچه و خوشه دهی متفاوت بود. این نتایج می‌تواند حاکی از کنترل مقاومت به این بیماری توسط ژن‌های متفاوت در دو مرحله رشدی باشد.


مهدی رحیمی، بابک ربیعی، حبیب‌اله سمیع‌زاده لاهیجی ، علی کافی‌قاسمی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده

برای ارزیابی ترکیب‌پذیری عمومی و خصوصی ارقام برنج، شش رقم برنج در سال 1384 به‌صورت یک طرح دای‌آلل یک طرفه با یکدیگر تلاقی داده شدند. در سال 1385 والدها و نتاج آنها در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار کشت و 10 صفت در آنها اندازه‌گیری شد. نتایج تجزیه واریانس حاکی از وجود تفاوت‌های ژنتیکی معنی‌دار بین ارقام و هم‌چنین ترکیب‌پذیری عمومی و خصوصی والدها و هیبریدها بود. بدین ترتیب وجود اثر افزایشی و غیرافزایشی ژن‌ها در کنترل صفات مورد مطالعه محرز گردید. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه دای‌آلل به روش‌های دوم و چهارم گریفینگ، سهم اثر افزایشی ژن‌ها در کنترل صفات دوره رشد رویشی، ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد خوشه در بوته و طول دانه قهوه‌ای بیشتر از اثر غیرافزایشی ژن‌ها بود، درحالی‌که سایر صفات مورد مطالعه بیشتر تحت کنترل اثر غیرافزایشی ژن‌ها قرار داشتند. هم‌چنین مقایسه روش‌های دوم و چهارم گریفینگ در ارزیابی صفات حاکی از تفاوت سهم واریانس افزایشی و غیرافزایشی در دو روش بود. به علاوه، ترکیب‌پذیری عمومی و خصوصی حاصل از دو روش در مورد بسیاری از صفات مانند دوره رشد رویشی و زایشی، ارتفاع بوته، تعداد دانه پر در خوشه و عملکرد دانه متفاوت و معنی‌دار بود، به طوری که می‌توان گفت استفاده از نسل‌های والدی در تجزیه دای‌آلل در روش دوم گریفینگ سبب می‌شود که برآورد واریانس‌های ترکیب‌پذیری دارای اریب باشند. بنابراین روش چهارم گریفینگ به دلیل عدم استفاده از والدها از نظر صرفه‌جویی در زمان، هزینه و امکانات، مناسب‌تر از سایر روش‌های گریفینگ بوده و به عنوان یک روش کاربردی پیشنهاد می‌شود.
سید صفدر حسینی، محمد قربانی، محمد خالدی، ابراهیم حسن پور،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده

در این مقاله آثار هزینه‌های مبادله بر واکنش عرضه تولیدکنندگان برنج مورد بررسی قرار گرفته است. رفتار تولیدکنندگان برنج به گونه‌ای است که برخی از آنان به عنوان خریدار یا ‌فروشنده در بازار شرکت کرده و برخی دیگر به صورت خودکفا باقی‌مانده‌اند. هزینه‌های مبادله ثابت و متغیر باعث شده است که خانوارهای تولیدکننده واکنش متفاوتی نسبت به بازار برنج داشته باشند. اطلاعات به‌کار رفته در تحقیق از یک نمونه 260‌تایی از تولیدکنندگان برنج استان مازندران در سال 1382 به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که هزینه‌های مبادله هم از طریق تأثیر بر الگوی مشارکت در بازار و هم از طریق تأثیر بر کشش تولید مشارکت‌کنندگان در بازار، بر کشش عرضه تأثیر گذاشته است. به عبارت دیگر، با لحاظ کردن هزینه‌های مبادله در الگوی تولید برنج، تغییرات این هزینه‌ها از طریق تأثیرگذاری بر مشارکت بازاری بر مقدار عرضه تولیدکنندگان اثر گذاشته است. پیشنهاد می‌شود که از سیاست‌های کاهش‌دهنده هزینه‌های مبادله به عنوان مکملی برای سیاست‌های حمایت قیمتی مؤثر بر واکنش عرضه استفاده شود.
هادی کوهکن، منوچهر مفتون، یحیی امام،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده

نیتروژن معمولاً در زمین‌های زراعی و غیرزراعی ایران به‌علت نبود ماده آلی کافی در خاک کم است. از طرف دیگر سمیت بور عمدتاً در مناطق خشک و نیمه‌خشک این کشور جایی که خاک‌ها یا آب‌های آبیاری حاوی میزان نسبتاً بالایی از این عنصر هستند، شایع است. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که افزودن برخی عناصر مانند نیتروژن تأثیر سوء سطوح بالای بور را کاهش می‌دهد. جهت بررسی برهمکنش بور و نیتروژن بر رشد و ترکیب شیمیایی برنج آزمایش گلخانه‌ای به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا" تصادفی با شش سطح بور ( صفر، 5/2، 5، 10، 20 و 40 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک به‌صورت اسید بوریک) و چهار سطح نیتروژن ( صفر، 75، 150 و 300 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک به‌صورت اوره) با سه تکرار در یک خاک آهکی انجام شد. کاربرد بور سبب کاهش وزن خشک قسمت هوایی گردید و با مصرف نیتروژن سمیت بور به‌ویژه در سطوح پایین آن کاهش یافت. به‌علاوه افزودن بور غلظت بور و نیتروژن را در قسمت هوایی برنج افزایش داد. مصرف نیتروژن غلظت نیتروژن را افزایش ولی غلظت بور در گیاه کاهش داد. غلظت نیتروژن و غلظت کلروفیل اندازه‌گیری شده به روش شیمیایی با افزایش قرائت کلروفیل‌متر سیر صعودی دارند. غلظت کلروفیل با افزایش سطح بور کاهش یافت. افزودن نیتروژن غلظت کلروفیل را افزایش و تأثیر سوء سطوح بالای بور بر این پارامتر را کاهش داد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که در خاک‌های با بور بالا، کاربرد نیتروژن با کاهش اثرات سوء سمیت بور رشد برنج را افزایش می‌‌دهد
عزت‌اله عسکری اصلی ارده، صمد صبوری، محمدرضا علیزاده،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده

بخش اعظمی از تلفات و ضایعات محصول برنج ممکن است در مرحله کوبش اتفاق بیافتد. یکی از عوامل مؤثر بر میزان تلفات و ضایعات واحد‌های کوبش خرمنکوب‌ها و ماشین‌های برداشت، سرعت خطی کوبنده می‌باشد. در این طرح اثر سه عامل که عبارت‌اند از: سرعت خطی کوبنده (در 5 سطح) و میزان رطوبت محصول (در2 سطح) و ارقام متداول برنج (4 رقم) بر تلفات و ضایعات کوبش مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. برای انجام عمل کوبش از واحد کوبش (T25) که کوبنده آن دارای دندانه‌های از نوع قلابی می‌باشد، استفاده شد. عوامل وابسته شامل در صد دانه‌های کوبیده نشده(تلفات کوبش) و دانه‌های آسیب دیده (ضایعات کوبش) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌های به‌دست آمده از طرح آزمایش کرت‌های خرد شده در قالب بلوک‌های کامل تصادفی و برای مقایسه میانگین‌ها از آزمون چند دامنه‌ای دانکن استفاده شد. نتایج آزمایش‌ها نشان داد که اثرات رقم و سرعت خطی کوبنده بر درصد تلفات کوبش و اثرات رقم، سطح میزان رطوبت و سرعت خطی کوبنده بر درصد دانه‌های آسیب دیده معنی‌دار (سطح احتمال 1 درصد) بوده است. مناسب‌ترین سرعت خطی کوبنده معادل 14m/s می‌باشد و رقم هاشمی دارای بیشترین مقدار درصد تلفات کوبش و رقم بینام دارای کمترین درصد تلفات کوبش بوده است. از بین ارقام مورد آزمایش، رقم بینام از میانگین درصد دانه‌های صدمه دیده بیشتری برخوردار بوده است. به‌طور کلی، کاهش رطوبت محصول باعث افزایش میانگین درصد دانه‌های صدمه دیده در آزمایش‌ها شده است.
مهدی قاسمی ورنامخواستی، حسین مبلی، علی جعفری، محسن حیدری سلطان آبادی، شاهین رفیعی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده

سفید کردن برنج یکی از مراحل شالی‌کوبی است که اصلاح و بهینه‌سازی دستگاه‌های آن بر میزان ضایعات تأثیر قابل توجهی دارد. به‌منظور کاهش ضایعات برنج، توپی سفیدکن تیغه‌ای مجهز به مارپیچ انتقال شد و با هدف بررسی تأثیر دور توپی و دبی خروجی برکیفیت برنج رقم سرخه (از ارقام دانه متوسط برنج)، آزمایشی در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه بلوک کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. در این تحقیق اثر دور توپی در چهار سطح700،600، 800 و 900 دور در دقیقه و دبی خروجی در سه سطح400، 500 و 600 کیلوگرم در ساعت بر کیفیت برنج سفید شده مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که کمترین درصد شکستگی برنج (92/20 درصد) در دور 700 دور در دقیقه با دبی خروجی 600 کیلوگرم در ساعت و بیشترین درصد سفیدشدگی(33/6 درصد) در دور 600 دور در دقیقه با دبی خروجی 400 کیلوگرم در ساعت رخ داده است. بالاترین کیفیت برنج (درصد شکستگی کمتر و درصد سفیدشدگی بیشتر) با توپی جدید در دور 600 دور در دقیقه با دبی خروجی 500 کیلوگرم در ساعت حاصل شد.


حسین صبوری، عبدالمجید رضائی، علی مؤمنی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده

به‌منظور بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپ برنج (45 رقم بومی ایرانی، 25 رقم اصلاح شده و 5 رقم خارجی) در رابطه با تنش شوری در مرحله گیاهچه‌ای و تعیین شاخص‌های حساسیت و تحمل بر مبنای ماده خشک، کد ژنوتیپی و نسبت سدیم به پتاسیم آزمایشی به‌صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در شرایط کنترل شده و تنش شوری ( 2/1 ، 4 و 8 دسی‌زیمنس برمتر) در مؤسسه تحقیقات برنج کشور واقع در رشت اجرا شد. طول ریشه و ساقه، وزن خشک ریشه و ساقه، درصد سدیم و پتاسیم و کد ژنوتیپی بر اساس روش استاندارد مورد ارزیابی قرار گرفتند. معنی‌دار بودن تفاوت بین ارقام برای کلیه صفات مورد بررسی، وجود تنوع برای آنها را نشان داد. بالاترین و پایین‌ترین وراثت‌پذیری به‌ترتیب مربوط به طول ساقه و درصد پتاسیم بود. بررسی کد ژنوتیپی در شرایط تنش نشان داد که طارم محلی، غریب، شاه پسند مازندران و اهلمی طارم با داشتن زیست توده، طول ریشه و ساقه بیشتر و نسبت سدیم به پتاسیم کمتر جزو ارقام متحمل به شوری می‌باشند، در حالی‌که ارقام خزر، سپیدرود، IR28 وIR29 بسیار حساس به شوری بودند. ارقام طارم محلی، اهلمی طارم، رشتی و لاین 5 چپرسر کمترین شاخص‌های تحمل، میانگین تولید، حساسیت به تنش، میانگین هندسی، تحمل به تنش و میانگین هم‌ساز را برای کد ژنوتیپی داشتند، در حالی‌که شاخص‌های مذکور برای ارقام خزر و سپیدرود بالا بودند. تجزیه خوشه‌ای بر اساس صفات در شوری‌های 4 و 8 دسی‌زیمنس بر متر ارقام ایرانی را به سه گروه تفکیک کرد. گروه متحمل دارای میانگین کد ژنوتیپی، درصد سدیم و نسبت سدیم به پتاسیم کم و وزن خشک ریشه، ساقه، زیست توده، طول ساقه و ریشه زیاد بودند. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، می‌توان از ارقام متحمل به منظور تلاقی و تهیه جمعیت‌های مناسب برای برنامه‌های اصلاحی استفاده نمود.
فاطمه رسولی، منوچهر مفتون،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده

ماده آلی و نیتروژن کل در اکثر خاک‌های آهکی ایران کم است و مصرف مدام کودهای نیتروژن‌دار سبب آلودگی آب‌های سطحی و زیرزمینی و اثرات زیانبار محیطی دیگر می‌شود و لذا مصرف توأم نیتروژن و ماده آلی به منظور تأمین بخشی از نیاز نیتروژنی گیاه، بهبود خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک و حفاظت محیط زیست از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور مطالعه تأثیر مصرف دو ماده آلی با یا بدون نیتروژن بر رشد و ترکیب شیمیایی برنج و خصوصیات شیمیایی خاک انجام شد. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در گلدان انجام گردید. تیمارها شامل دو منبع ماده آلی (کمپوست زباله شهری و کود دامی)، چهار سطح ماده آلی (0، 1، 2 و 4 درصد) و سه سطح نیتروژن (N) (0، 75 و150 میلی‌گرم در کیلوگرم)، در برنج بود. مصرف کمپوست و کود دامی سبب افزایش وزن خشک برنج گردید. بیشترین وزن خشک با مصرف 4 درصد کمپوست و 150 میلی‌گرم نیتروژن حاصل شد. رشد برنج با مصرف کود دامی تا سطح 2 درصد افزایش و با مصرف بیشترکود دامی، احتمالاً به دلیل افزایش املاح محلول خاک کاهش یافت. اثر افزایشی نیتروژن بر رشد برنج تنها در سطح یک درصد کود دامی مشاهده شد و در سطوح بالاتر، اثر نیتروژن در تشدید اثر شوری یا سمیت آمونیم سبب کاهش رشد برنج گردید. میانگین غلظت نیتروژن با افزایش کود دامی افزایش و با کمپوست کاهش یافت. افزودن نیتروژن، غلظت نیتروژن، آهن و منگنز برنج را افزایش داد. تجمع فسفر، پتاسیم، نیتروژن، آهن، منگنز، کلراید و سدیم در بوته‌های برنج غنی شده با هر یک از دو ماده آلی بیشتر از تیمار شاهد بود. نتایج نمونه‌های خاک پس از برداشت گیاه نشان می‌دهد که ترکیبات آلی همه ویژگی‌های شیمیایی خاک را بهبود بخشیده است. به علاوه خاک تیمار شده با کود دامی حاوی مقادیر بیشتری از املاح محلول، کلر، پتاسیم، کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر، آهن و منگنز قابل استفاده و مقادیر کمتری از عناصر روی، مس ، سرب، کادمیم و نسبت جذبی سدیم بود.
مجید مدارای مشهود، جعفر اصغری، عبدا... حاتم زاده، مسلم محمدشریفی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده

به منظور بررسی توان دگرآسیبی برخی ارقام برنج استان گیلان و مقایسه آن با ارقام برنج شناخته شده دارای توان دگرآسیبی، یک طرح فاکتوریل ( 2×7 ) در قالب بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1384 در دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان به اجرا گذاشته شد. فاکتور اول شامل 7 رقم برنج (ارقام بومی ‌هاشمی، علی کاظمی و طارم، ارقام اصلاح شده خزر و درفک و دو رقم دارای توان دگرآسیبی دلار و IR64 از IRRI) و فاکتور دوم در دو سطح شامل کشت خالص این ارقام و کشت مخلوط هر رقم با سوروف بود. به علاوه، 3 کرت‌ به عنوان شاهد، برای کشت خالص سوروف منظور گردید. سرعت رشد و شاخص سطح برگ علف هرز سوروف در پایان هفته‌های دوم، چهارم، ششم و هشتم پس از نشاء برنج در کرت‌های مخلوط و شاهد اندازه‌گیری شد. در پایان هفته‌های سوم، ششم و نهم پس از نشاکاری تعداد و انواع علف‌های هرز در واحد سطح در کرت‌ها شمارش شدند. با نمونه‌برداری از بوته‌های برنج در هفته‌های دوم، چهارم، ششم و هشتم پس از نشاء و عصاره‌گیری از اندام‌های گیاهی (برگ، ساقه و ریشه) در آزمایشگاه، تأثیر غلظت‌های مختلف (50 و 100 درصد) آنها بر جوانه‌زنی بذرهای سوروف و تاج خروس آزمون گردید. نتایج بررسی صفات فیزیولوژیک نشان داد که رقم دلار در کشت مخلوط با سوروف در مقایسه با سایر ارقام باعث کاهش شاخص سطح برگ، کاهش سرعت رشد و تقلیل تعداد بوته در واحد سطح و نقصان عملکرد سوروف گردید و در مقایسه کشت مخلوط نسبت به کشت خالص، رقم دلار توان دگرآسیبی بالاتری نسبت به سایر ارقام از خود نشان داد. هم‌چنین، رقم دلار بیشترین توان بازدارندگی جوانه‌زنی روی بذرهای علف‌های هرز مذکور را داشته که در هفته‌های دوم و ششم پس از نشا، تأثیر آن شدیدتر بود. با آغاز مرحله زایشی، گیاه برنج از توان دگرآسیبی آن کاسته شد. از بین اندام‌ها، برگ‌ها دارای پتانسیل بالاتری بوده و هر چه غلظت عصاره‌ها از 50% تا 100% افزایش یافت بر میزان قدرت بازدارندگی آن نیز افزوده شد. به عبارتی دیگر عصاره خالص برگ‌های رقم دلار در هفته‌های دوم و ششم پس از نشاء، بالاترین توان دگرآسیبی را بین تیمارها نشان داد.
شعله کیانی، نادعلی باباییان جلودار، غلامعلی رنجبر، سید کمال کاظمی تبار، محمد نوروزی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

به منظور مطالعه نحوه عمل ژن در ارقام برنج از لحاظ کیفیت پخت برای صفاتی نظیر درجه حرارت ژلاتینه شدن، غلظت ژل و میزان آمیلوز، چهار رقم برنج با سطوح متفاوتی از صفات، مورد مطالعه قرار گرفتند. ده جمعیت والدین، F1، RF1، BC1، RBC1، BC2، RBC2، F2 و RF2 با استفاده از روش تجزیه میانگین نسل‌ها و در شرایط آزمایشگاه برای دو تلاقی سنگ طارم×گرده و IRRI2×IR229 مورد ارزیابی قرار گرفتند. معنی‌دار شدن یکی از آثار متقابل یعنی [i]، [j]1، [j]2، [l]1، [l]2، [l] در برای صفات مورد بررسی نشان داد که علاوه بر عمل ژن افزایشی- غالبیت، اثر متقابل غیر آللی دو ژنی نیز وجود دارد به جز برای صفت درجه حرارت ژلاتینه شدن در تلاقی سنگ طارم×گرده. در حالت دو ژنی، اپیستازی از نوع مضاعف برای صفت غلظت ژل در تلاقی IRRI2×IR229 مشاهده گردید. آثار سیتوپلاسمی و اثر متقابل سیتوپلاسی/ هسته‌ای برای صفات غلظت ژل و میزان آمیلوز، در هر دو تلاقی معنی‌دار بودند. توارث‌پذیری عمومی و خصوصی به ترتیب در دامنه 77/0 تا 99/0و 05/0 تا 93/0 برای کلیه صفات برآورد گردیدند. در تجزیه آماری اجزای واریانس، برای تمام صفات و تلاقی‌ها واریانس افزایشی معنی‌دار بود. معنی‌دار شدن اجزای و (کوواریانس افزایشی× غالبیت) به طور غیر مستقیم نشان‌دهنده وجود اثر غالبیت ژن‌هاست. انجام دورگ‌گیری و گزینش در نسل‌های تفکیک بالاتر برای صفات غلظت ژل و میزان آمیلوز و اعمال گزینش در نسل‌های اولیه برای صفت درجه حرارت ژلاتینه شدن در برنامه اصلاحی این صفات موثر است.
لیلا آهنگر، غلامعلی رنجبر، محمد نوروزی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

شش صفت مورفولوژیکی برنج طی یک تلاقی دای آلل 5 × 5 یک‌طرفه با استفاده از یک طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سال 1386 در نسل F1 در ایستگاه تحقیقات برنج کشور ـ آمل مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس برای صفات ارتفاع بوته، زاویه برگ پرچم، طول برگ پرچم، عرض برگ پرچم، طول اولین میانگره و طول خوشه حاکی از وجود تفاوت‌های ژنتیکی معنی‌دار بین ارقام و هیبریدهای مورد مطالعه بود. معنی‌دار بودن میانگین مربعات ترکیب‌پذیری عمومی (GCA) و ترکیب‌پذیری خصوصی (SCA) وجود اثرات افزایشی و غیرافزایشی را در کنترل صفات مربوطه نشان داد. هم‌چنین معنی‌دار شدن نسبت میانگین مربعات در تمامی صفات، نشان‌دهنده اهمیت بیشتر اثر افزایشی نسبت به اثر غیر افزایشی ژن‌های کنترل کننده صفات مورد مطالعه بود. قابلیت وراثت‌پذیری خصوصی بالای این صفات بیانگر وجود نقش عمده برای اثر افزایشی ژن‌‌ها در کنترل ژنتیکی خصوصیات مورد مطالعه می‌باشد بنابراین بازدهی گزینش برای این صفات زیاد خواهد بود. در مجموع والدین ندا و IR62871-175-1-10 به‌طور مشترک بهترین والد از نظر ترکیب‌پذیری عمومی در جهت کاهش ارتفاع، طول برگ پرچم و طول میانگره و افزایش عرض برگ پرچم بودند و تلاقی‌های ندا × بینام و ندا × دشت بهترین دورگ از نظر SCA به‌ترتیب برای افزایش طول خوشه و کاهش ارتفاع بودند.

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb