114 نتیجه برای جو
آسیه سیاهمرگویی، محمدحسن راشدمحصل، مهدی نصیری محلاتی، محمد بنایان اول، علی اصغر محمدآبادی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
این تحقیق در سال 1382 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در دو قطعه زمین تحت کشت جو علوفهای به اجرا درآمد. نمونهبرداری به روش سیستماتیک روی فواصل نمونهبرداری 7 متر×7 متر و کوادراتهای 5/0متر× 5/0متر، در سه مرحله، قبل از مصرف علفکش، بعد از مصرف علفکش و بعد از برداشت محصول انجام شد. نتایج نشان داد تراکم گیاهچههای علفهایهرز یکساله در تناوب چغندر- جو بیش از مزرعه با تناوب آیش- جو و تراکم علفهایهرز چندساله در تناوب آیش- جو بیش از تناوب چغندر- جو بود. نقشههای توزیع و تراکم گونهها، توزیع لکهای علفهایهرز را تأیید کردند. شکل و اندازه لکهها با توجه به گونه و مزرعه تغییر نمود اما موقعیت مکانی لکهها قبل و بعد از مصرف علفکش تغییر زیادی نکرد. درصد نقاط عاری از علفهرز در مزرعه با تناوب آیش- جو، در مرحله اول و دوم نمونهبرداری به ترتیب 5/11 و 5/1 درصد و در مزرعه با تناوب چغندر- جو، 6/0 و 0 درصد گزارش شد. این نتایج علاوه بر تأکید آلودگی بیشتر در مزرعه با تناوب چغندر- جو، ناکارامدتر بودن این تفاوت را از تناوب آیش- جو با مدیریت متعارف اعمال شده در مزرعه نشان میدهد.
محدثه شمس الدین سعید، حسن فرح بخش، علی اکبر مقصودی مود،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
به منظور مطالعه آثار تنش شوری بر جوانه زنی، رشد رویشی و برخی از خصوصیات فیزیولوژیکی ارقام کلزا، آزمایشی در سال 1383 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان در دو مرحله جوانه زنی و رشد رویشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار انجام گرفت. ترکیبات تیماری شامل سطوح سه واریته (کبرا × رجنت، سرز و اکاپی)، دو نوع نمک (کلرید سدیم و کلرید کلسیم) و چهار سطح شوری (12 ،8 ، 4 و 0 دسی زیمنس بر متر) بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها نشان داد که سطوح مختلف شوری اثر بسیار معنیداری را بر درصد جوانه زنی، یکنواختی جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و طول ساقه چه در پایان مرحله جوانه زنی و وزن خشک ساقه، طول ساقه، قطر ساقه و تعداد گره در ساقه در مرحله رشد رویشی داشتند (P<0.001) ولی بین دو نوع نمک در هیچ یک از صفات اندازهگیری شده اختلاف معنیداری مشاهده نگردید. با افزایش شوری کلیه صفات مذکور کاهش یافتند به گونهای که بالاترین میزان هر یک از صفات متعلق به تیمار شاهد و کمترین آن متعلق به تیمار 12dS/m بود و تنها نشت یونی غشا با افزایش غلظت نمک به طور معنیداری افزایش یافت. مقایسه میانگینها نشان داد در مرحله جوانه زنی، درصد جوانه زنی و یکنواختی جوانه زنی و در مرحله رشد رویشی تعداد گره نسبت به سایر صفات کمتر تحت تأثیر شوری قرار گرفتند و تنها با افزایش شوری به12dS/m کاهش معنیداری را نشان دادند. همچنین اختلافاتی بین ارقام از نظر کلیه صفات مورد مطالعه (به استثنای نشت یونی غشا) ملاحظه شد (P<0.001). با این وجود مقایسه میانگینها نشان داد عکسالعمل ارقام در دو مرحله جوانه زنی و رشد رویشی متفاوت و بدین صورت بود که در مرحله جوانه زنی از نظر کلیه صفات مورد مطالعه رقم سرز حساسترین و رقم کبرا × رجنت مقاومترین بودند و اختلاف معنیداری بین ارقام اکاپی و کبرا × رجنت وجود نداشت. اما در مرحله رشد رویشی رقم اکاپی نسبت به رقم کبرا × رجنت رشد کمتری داشته و اختلاف معنیداری بین این دو رقم مشاهده گردید. بنابراین به نظر میرسد که ارزیابی عکسالعمل صفات رشدی در مرحله جوانه زنی برای تعیین تحمل به شوری ارقام کلزا مؤثر نباشد.
عباسعلی قیصری، امیرحسین پورآباده، جواد پوررضا، مهرداد محلوجی، رامین بهادران،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
این تحقیق به منظور ارزیابی میزان انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی 5 رقم جو کشت شده در ایران (کارون در کویر، والفجر، بی نام، ماکویی وبدون پوشینه) با استفاده از روشهای مختلف در جوجههای گوشتی انجام گرفت. جیره پایه شامل ذرت ،کنجاله سویا و مکملهای ویتامینه و معدنی بود. هر یک از جیرههای آزمایشی نیز حاوی 30 درصد جو به عنوان جایگزین ذرت وکنجاله سویا در جیره پایه بودند. این تحقیق در 3 آزمایش مجزا اجرا گردید. در آزمایش اول، مقدار ME ارقام جو توسط دو روش جمع آوری کل مدفوع و استفاده از نشانگر(اکسیدکروم) در مدفوع بهطور توأم در سن 35 روزگی تعیین شد. درآزمایش دوم مقادیر MEارقام جو توسط محتویات گوارشی ایلئوم تعیین شد. در آزمایش سوم، برای سنجش TME و TMEn از جوجههای دو آزمایش قبلی و در سن 48 روزگی استفاده گردید. اختلاف معنیداری بین روشهای مذکور برای میانگینME ارقام جو مشاهده شد (P<0.05). میانگینAMEn جو با استفاده از روش محتویات ایلئوم بهطور معنیدار(P<0.05) بیشتر ازروش استفاده از مدفوع (جمع آوری کل و معرف) بود (به ترتیب 2716 در مقابل 2318و 2124 کیلوکالری درکیلوگرم). مقادیر ME دانه جو تحت تأثیر رقم قرارگرفتند(P<0.05)، بهطوریکه رقم بدون پوشینه AME بیشتری نسبت به ارقام معمولی جو نشان داد (2695 درمقابل5/2407 برای AME و2630 درمقابل 7/2324 کیلوکالری در کیلوگرم برای AMEn). رقم، اثر معنیداری بر مقدار TME ارقام جو نداشت. نتایج این تحقیق نشان داد که بین ارقام مختلف مورد مطالعه از نظر مقدار انرژی قابل سوخت و ساز اختلاف وجود دارد. بهعلاوه، به نظر میرسد که استفاده از محتویات گوارشی ایلئوم روش سنجش دقیق و صحیحی برای تعیین AME جو در جوجههای گوشتی نباشد.
سیده نازگل عمرانی، عبدالمجید رضایی، احمد ارزانی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
مؤثرترین روش برای انتخاب صحیح ژنوتیپها برای صفتی مانند عملکرد گزینش همزمان بر مبنای شاخص انتخاب برای چند خصوصیت مهم گیاه میباشد. این مطالعه با هدف مقایسه شاخصهای انتخاب برای بهبود عملکرد جو در شرایط تنش و معمول نیتروژن با استفاده از 49 لاین اینبرد نوترکیب 13 F حاصل از تلاقی دو والد (Kanto Nakate Gold (KNG و (Azumamugi (AZ به همراه والدین در سال زراعی 1383 انجام شد. آزمایش به صورت طرح کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان پیاده شد. در شرایط معمول، در هر یک از مراحل شروع رشد زایشی ، به ساقه رفتن و پر شدن دانه معادل 100 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به صورت کود اوره در اختیار گیاه قرار گرفت. در شرایط تنش ، کود سرک به میزان 50 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار فقط در مرحله شروع رشد رویشی مصرف شد. شاخصهای انتخاب اسمیت- هیزل و پسک-بیکر براساس چهار صفت روز تا سنبله دهی ، شاخص برداشت، سرعت رشد و شاخص برداشت نیتروژن و همچنین پاسخهای مستقیم و همبسته این صفات به همراه عملکرد برای هریک از شرایط تنش و معمول نیتروژن به صورت جداگانه محاسبه شدند. نتایج پاسخهای مستقیم و همبسته به انتخاب نشان داد که انتخاب لاین براساس شاخص برداشت و شاخص برداشت نیتروژن بالاتر در هر دو شرایط معمول و تنش نیتروژن باعث به گزینی لاینهای پر محصولتر میشود. در شرایط معمول و تنش نیتروژن صفت شاخص برداشت وزن بالایی در هر دو شاخص اسمیت- هیزل و پسک- بیکر داشت. همچنین در شاخصهای انتخاب برای شرایط معمول و تنش و از نظر هر دو شاخص اسمیت- هیزل و پسک- بیکر ضریب صفت سرعت رشد منفی بود. بنابراین انتخاب بر مبنای این شاخصها لاینهای با سرعت رشد کمتر را غربال میکند. همچنین شاخص اسمیت- هیزل بازده بالاتری نسبت به شاخص پسک- بیکر داشت.
امین باقی زاده، علیرضا طالعی، محمدرضا نقوی، معصومه حاجی رضایی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
به منظور برآورد وراثتپذیری وتعیین تعداد ژنهای کنترلکننده عملکرد دانه و برخی صفات مرتبط با آن در جو، نسلهای1 F2، F و 3 Fحاصل از تلاقی دو رقم افضل و رادیکال تهیه و همراه با والدین در شرایط مزرعه و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار کاشته شدند. صفات وزن سنبله، طول سنبله، تعداد سنبله، تعداد سنبلچه، طول ریشک، وزن صد دانه، تعداد دانه درسنبله، وزن کاه سنبله، شاخص برداشت و عملکرد دانه در نسلهای مختلف مورد اندازهگیری و یادداشت برداری قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که میانگین مربعات نسلها برای تمامی صفات معنیدار بود، لذا تجزیه میانگین نسلها برای صفات مورد بررسی صورت گرفت و نتایج نشان داد که صفت طول ریشک توسط آثار افزایشی و غالبیت کنترل میشود و در کنترل سایر صفات علاوه بر آثار مذکور، اثر اپیستازی نیز موثر میباشد. همچنین مشخص شد که واریانس غالبیت بیشترین نقش را در کنترل توارث صفات به عهده دارد، ضمناً برای صفات مورد بررسی متوسط توارثپذیری عمومی بین 69/0تا89/0 تخمین زده شد و تعداد ژن برای صفات مذکور حدوداً 1 تا 6 ژن برآورد گردید.
آرش چکرائی ، جواد پوررضا ، سید علی تبعیدیان،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
این آزمایش بهمنظور تعیین ارزش غذایی و مطالعه اثرات استفاده از سطوح مختلف دانه و تفاله گوجهفرنگی بر عملکرد جوجههای گوشتی انجام شد. دانه گوجهفرنگی در سطوح 6، 12 و 18 درصد و تفاله گوجهفرنگی در سطوح 3، 9 و 12 درصد در جیره جایگزین ذرت و کنجاله سویا شد. ابتدا انرژی قابل سوخت و ساز دانه و تفاله گوجهفرنگی به روش سیبالد تعیین شد. در این آزمایش از 504 قطعه جوجه گوشتی تجاری (راس 308) به مدت 8 هفته (از سن 1 تا 56 روزگی) بهصورت یک طرح کاملاً تصادفی در 7 تیمار و 4 تکرار (18 قطعه جوجه در هر تکرار) استفاده شد. در21 روزگی قابلیت هضم ایلئومی پروتئین جیرهها تعیین شد. میزان انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری دانه 3394 و تفاله 2329 کیلوکالری در کیلوگرم و میزان پروتئین خام آنها بهترتیب 31 و7/22 درصد بود. نتایج نشان داد که سطوح مختلف دانه و تفاله گوجهفرنگی بر وزن بدن، قابلیت هضم ایلئومی پروتئین جیره و در صد لاشه اثر معنیداری نداشت. بهترین ضریب تبدیل انرژی و پروتئین در سطح 6 درصد دانه و 9 درصد تفاله بوده که با تیمار شاهد اختلاف معنیداری نداشتند. جوجههایی که با دانه و 12 درصد تفاله گوجهفرنگی تغذیه شدند نسبت به تیمار شاهد مصرف خوراک بیشتری داشتند. جیرههای حاوی 6 درصد دانه،3 و 9 درصد تفاله از نظر ضریب تبدیل خوراک با تیمار شاهد اختلاف معنیداری نداشتند.
حمید رضا رحمانی، عباسعلی قیصری ، رضا طاهری، علی خدامی، مجید طغیانی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
تحقیق حاضر بهمنظور بررسی تأثیر 2 جیره آزمایشی حاوی 100 و 200 میلیگرم در کیلوگرم ویتامین E و 5 جیره آزمایشی حاوی سطوح صفر، 5/0، 1، 5/1و 2 درصد پودر برگ سبزچای بر عملکرد و پایداری اکسیداتیو گوشت جوجههای گوشتی در زمانهای مختلف نگهداری (صفر، 6 و9روز) انجام گرفت. تعداد 364 قطعه جوجه خروس یکروزه گوشتی به 28 گروه 13 قطعهایی تقسیم و هر چهار گروه به طور تصادفی به یکی از جیرههای آزمایشی اختصاص داده شدند. در طول دوره آزمایش (42-7 روزگی) میزان مصرف خوراک، اضافه وزن و ضریب تبدیل غذایی گروههای مختلف آزمایشی اندازهگیری شد. علاوه بر این، در سن 42 روزگی از هر تکرار 2 قطعه جوجه انتخاب و پس از ذبح گوشت ماهیچه ران و سینه هر جوجه بهطور جداگانه چرخ شد و به دمای 4oC انتقال یافت. پایداری اکسیداتیو گوشت هر بافت در روزهای صفر، 6 و 9 روز نگهداری میلیگرم مالون آلدهاید در هر کیلوگرم گوشت به روش آزمون تیو باربیتوریک اسید اندازهگیری شد. نتایج حاصله نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل استفاده از ویتامین E و پودر برگ سبز چای بهطور معنیداری باعث کاهش میانگین وزن بدن، مصرف خوراک، اضافه وزن روزانه و چربی حفره شکمی و افزایش ضریب تبدیل غذایی جوجهها در کل دوره و همچنین افزایش اندازه لوزالمعده آنها در سن 42 روزگی شد. با افزایش مدت زمان نگهداری از صفر به 6 و 9روز میانگین غلظت مالون آلدهاید تولیدی در بافتها بهطور معنیداری (05/0>P) افزایش یافت. شدت وقوع اکسیداسیون لیپیدی گوشت ران بهطور معنیداری (05/0>P) بالاتر از سینه بود. همچنین سطوح مختلف برگ سبزچای در جیره نه تنها تأثیری بر جلوگیری از وقوع پراکسیداسیون لیپیدی در گوشت سینه و ران نداشت، بلکه سطوح بالای این ماده در جیره غذایی در مقایسه با گروه کنترل و یا گروه تغذیه شده با سطوح بالای ویتامین E بهطور معنیداری (05/0>P) افزایش میزان TBA گوشت را باعث شد. افزودن سطوح بالای مکمل ویتامین E به جیره بهطور معنیداری (05/0>P) باعث کاهش عدد TBA گوشت ران و سینه در زمانهای مختلف نگهداری شد.
بهروز دستار ، احمد خاک سفیدی، یوسف مصطفی لو،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر پروبیوتیک تپاکس در جیرههای با سطوح متفاوت پروتئین بر عملکرد تولیدی و تیتر آنتیبادی بر علیه ویروس نیوکاسل جوجههای گوشتی سویه تجاری کاب 500 یک آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. عامل اول سطح پروتئین جیره متشکل از دو سطح مقدار پروتئین توصیه شده انجمن ملی تحقیقات (جیره با پـروتئین متعادل) و 90 درصد مقـدار آن (جـیره کم پروتئین) و عامل دوم سطح پـروبیوتیک متشکل از دو سطح با (1/0 درصد) و بدون (صفر) پروبیوتیک بود. به هر یک از 4 تیمار غذایی 6 تکرار 20 جوجهای اختصاص داده شد. جوجهها برای مدت 42 روز روی بستر پرورش داده شدند. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد جوجههایی که از جیرههای کم پروتئین بدون پروبیوتیک استفاده کردند عملکرد تولیدی کمتری نسبت به سایر تیمارها داشتند. افزودن پروبیوتیک به جیرههای کم پروتئین سبب بهبود افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی آنها مشابه با جیره با سطح پروتئین متعادل شد، در حالیکه افزودن پروبیوتیک به جیره با سطح پروتئین متعادل تأثیری بر عملکرد تولیدی جوجهها نداشت. کاهش سطح پروتئین سبب کاهش پروتئین مصرفی و افزایش نسبت راندمان پروتئین شد (05/0>P) در حالی که پروبیوتیک تأثیری بر مقدار این فراسنجهها نداشت. کاهش سطح پروتئین جیره سبب افزایش نسبی درصد چربی حفره بطنی شد، اما بر سایر ترکیبات لاشه تأثیر معنیدار نداشت. افزودن پروبیوتیک سبب کاهش چربی حفره بطنی شد (05/0>P)، اما تاثیری بر سایر ترکیبات لاشه نداشت. همچنین افزودن پروبیوتیک به جیره کم پروتیین سبب افزایش تیتر آنتی بادی بر علیه ویروس نیوکاسل شد در حالی که تاثیری بر مقدار آن در جیره با سطح پروتئین متعادل نداشت. نتایج این آزمایش نشان می دهد افزودن پروبیوتیک تپاکس به جیره های کم پروتئین سبب بهبود عملکرد تولیدی و توان ایمنی جوجه های گوشتی می شود.
عبدالهادی رستاد، عبدالحسین سمیع، فرزاد دانشور،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثر پودر آب پنیر و پروبیوتیک لاکتوباسیلوس- باکتوسل بر عملکرد جوجههای گوشتی آزمایشی با 300 قطعه جوجه گوشتی نژاد راس در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار، چهار تکرار و تعداد 15 قطعه جوجه در هر تکرار انجام شد. در روز 30 ام جهت یکسان نمودن تعداد مرغ وخروسها در هر قفس تعداد جوجهها به 10 قطعه در هر تکرار تقلیل یافت. جیرهها شامل جیره شاهد (فاقد پروبیوتیک و پودر آب پنیر) و سطوح 500 و750 گرم در تن پروبیوتیک و هر سطح از سطوح ذکر شده با و بدون 2 درصد پودرآب پنیر بودند. افزایش وزن روزانه، مصرف غذا، ضریب تبدیل غذایی در دورههای مختلف پرورش و خصوصیات لاشه شامل وزن، گردن، جگر، بال، قلب، و چربی محوطه شکمی در سن 49 روزگی اندازهگیری و سپس درصد هر جزء نسبت به وزن زنده محاسبه شد. استفاده از جیرههای غذایی حاوی 500 و750 گرم در تن پروبیوتیک به همراه 2 درصد پودر آب پنیر در فاصله زمانی 21-0 روزگی به شکل معنیداری بــاعث ایجاد افــزایش وزن بدنی جوجهها نســـبت به سایر جیرهها شد(05/0>P). جیرههای حاوی پودرآب پـنیر بویژه جیره حاوی 750 گرم پروبیوتیک در دورههای زمانی 21-0، 42-21 و 49-0 روزگی به شکل معنیداری سبب افزایش مصرف خوراک شدند(05/0>P). استفاده از جیرههای حاوی پودر آب پنیر سبب کاهش معنیدار میزان کلسترول پلاسمای خون در 35 روزگی (05/0>P) و همچنین افزایش معنیدار تعداد گلبولهای سفید خون در سنین 21 و 35 روزگی(05/0>P) نسبت به سایر تیمارها گردید. هیچیک از جیرههای غذایی بر ضریب تبدیل غذایی و خصوصیات لاشه تأثیر معنیداری نداشتند(05/0 <P ).
امید عشایریزاده، بهروز دستار، محمود شمس شرق، مرتضی خمیری،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
این آزمایش بهمنظور بررسی جمعیت میکروبی روده و صفات تولیدی جوجههای گوشتی تغذیه شده با ترکیبات محرک رشد روکسارسون، آویلامایسین و فورمایسین گلد در مرحله اول رشد انجام شد. یک جیره پایه بر اساس توصیههای انجمن ملی تحقیقات برای مرحله اول رشد (0 تا 21 روزگی) تهیه و با مقادیر توصیه شده از ترکیبات محرک رشد روکسارسون، آویلامایسین و فورمایسین گلد نیز مکمل شد. هر یک از تیمارهای آزمایشی به 5 تکرار متشکل از 18 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه تجاری راس 308 اختصاص یافت. پرندگان تا 21 روزگی روی بستر پرورش یافتند و صفات تولیدی و جمعیت میکروبی در بخشهای چینه دان و ایلئوم با استفاده از محیطهای کشت باکتری شناسی مناسب اندازهگیری شد. نتایج آزمایش نشان داد استفاده از روکسارسون و آویلامایسین بهویژه مخلوط آنها سبب بهبود چشمگیر افزایش وزن پرندگان شد (05/0> P ). تمامی محرکهای رشد مورد ارزیابی تأثیری بر مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی نداشتند. استفاده از محرکهای رشد به استثنای فورمایسین گلد 05/0 درصد سبب کاهش جمعیت کل باکتریهای چینه دان و ایلئوم شد. بیشترین کاهش جمعیت باکتریایی مربوط به تیمار مخلوط روکسارسون و آویلامایسین بود که نسبت به جیره شاهد معنیدار بود (05/0> P ). تمامی محرکهای رشد سبب افزایش جمعیت باکتریهای لاکتوباسیلوس در چینه دان و کاهش جمعیت کلی فرمها در ایلئوم شدند. بیشترین مقدار افزایش جمعیت باکتریهای لاکتوباسیلوس مربوط به تیمار مخلوط آویلامایسین و روکسارسون و بیشترین مقدار کاهش جمعیت کلی فرمها مربوط به تیمار فورمایسین گلد 2/0 درصد بود که مقدار آن نسبت به جیره شاهد معنیدار بود (05/0> P ). بر اساس نتایج این آزمایش مخلوط رکسارسون و آویلامایسین نسبت به سایر افزودنیهای محرک رشد بیشترین تأثیر را بر بهبود وزن پرندگان و افزایش جمعیت لاکتوباسیلها در چینهدان داشت. فورمایسین گلد 2/0 درصد نیز نسبت به سایر افزودنیها سبب بیشترین کاهش جمعیت کلی فرمها در ایلئوم شد.
علی اصغر بسالتپور، محمدعلی حاجعباسی، امیرحسین خوشگفتارمنش، مجید افیونی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک، میتواند سبب بروز سمیت برای انسانها و سایر موجودات زنده شده و موجبات آلودگی آبهای زیرزمینی را نیز فراهم آورد. در روش گیاهپالایی جهت دستیابی به حداکثر کاهش غلظت این آلایندهها در خاک، انجام مطالعات اولیه به منظور انتخاب گیاه مناسب الزامی است. در این پژوهش، قابلیت جوانهزنی و رشد هفت گونه گیاهی مختلف در دو خاک آلوده به هیدروکربنهای نفتی ناشی از رهاسازی پسماندها و ضایعات نفتی پالایشگاه تهران (به ترتیب تیمار C1 و C2) در مقایسه با خاک غیر آلوده (تیمار Co)، جهت شناسایی گیاهان با درصد جوانهزنی بالا، رشد و عملکرد مناسبتر، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور درصد و سرعت جوانهزنی بذر هر گیاه طی یک دوره 14 روزه، چگونگی رشد با ثبت تغییرات ارتفاعی هر یک از گیاهان طی دوره 8 هفته و نهایتاً عملکرد ماده خشک گیاهی در انتهای این دوره تعیین گردید. تجزیه آماری دادهها با استفاده از طرح آماری کرتهای خرد شده در قالب طرح پایهای کاملاً تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک بر جوانهزنی بذر گیاهان آفتابگردان، گلرنگ، اگروپایرون و شبدر بیاثر بود اما موجب تأخیر2 و3 روزه به ترتیب در تیمارهای C1 و C2 نسبت به تیمار Co در شروع جوانهزنی بذر گیاه کلزا و همچنین تأخیر 4 روزه و کاهش 52 درصدی جوانهزنی بذر گیاه فسکیو و کاهش 32 و 56 درصدی جوانهزنی بذر گیاه پوکسنلیا به ترتیب برای تیمارهای C1 و C2 نسبت به تیمار Co گردید. گیاهان شبدر و کلزا، نسبت به وجود این آلایندهها در خاک پایداری کمتری داشته، خشک گردیده و در نتیجه فاقد عملکرد ماده خشک گیاهی در انتهای دوره آزمایشی بودند. میزان کاهش رشد و عملکرد ماده خشک گیاهی برای گیاهان گلرنگ و آفتابگردان در تیمار C2 بیشتر از تیمار C1 بود ولی این کاهش رشد برای فسکیو و اگروپایرون، فقط در تیمار C2 نسبت به تیمار Co مشاهده شد و برای تیمار C1 نسبتاً ناچیز بود. برای گیاه پوکسنلیا نیز اختلاف معنیداری مبنی بر کاهش رشد و عملکرد ماده خشک گیاهی در هیچ یک از سطوح آلودگی C1 و C2 دیده نشد. بنابراین بهنظر میرسد که اگرچه وجود هیدروکربنهای نفتی در خاک نتوانسته بر جوانهزنی بذر گیاهان آفتابگردان، گلرنگ، شبدر و کلزا اثر گذار باشد ولی این گیاهان فاقد رشد و عملکرد مناسب بوده و لذا جهت استفاده در مطالعات بعدی گیاهپالایی خاکهای آلوده به نفت منطقه مورد مطالعه قابل توجه نیستند. این درحالیاست که گیاهان فسکیو، اگروپایرون و پوکسنلیا بهسبب دوام و عملکرد ماده خشک گیاهی نسبتاً مناسب، جهت مطالعات بعدی گیاهپالایی خاکهای آلوده منطقه پیشنهاد میگردند.
الهام رحمانی، علی خلیلی، عبدالمجید لیاقت،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
متغیرهای آب و هوایی به ویژه بارندگی در سال زراعی نقش اصلی را در پیشبینی عملکرد محصول ایفا میکنند. هدف از این تحقیق تخمین عملکرد محصول با استفاده از پارامترهای هواشناسی و شاخصهای خشکسالی به روش کلاسیک بود. برای رسیدن به این هدف در ابتدا ده پارامتر هواشناسی و دوازده شاخص خشکسالی در ایستگاههای تبریز و میانه از نظر نرمال بودن و هم راستایی سنجش شدند. سپس تحلیل همبستگی یک و چندمتغیره بین عملکرد محصول جو با پارامترهای هواشناسی و شاخصهای خشکسالی انجام گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که از بین شاخصهای مطالعه شده، شاخصهای نگوین، ترانسو تغییر یافته، استاندارد شده بارش 24 ماهه و ناهنجاری بارش بیشترین اثر را بر عملکرد دارند. همچنین مشخص شد که برای پیشبینی عملکرد محصول، مدلهای چندمتغیره بسیار بهتر از مدلهای یک متغیره میباشند. در نهایت روابط بهدست آمده در این تحقیق براساس شاخصهای آماریR و RMSE و MBEرتبهبندی شدند که رابطه چند متغیره بین پارامترهای متوسط سرعت باد، بارش، مجموع دمای بیش از 10 درجه، تعداد ساعات آفتابی، شاخص نگوین و عملکرد جو دیم در میانه با دوره آماری 17 سال بهترین مدل شناخته شد. در این رابطه پارامترهای سرعت متوسط باد و شاخص خشکسالی نگوین با داشتن ضرایب بزرگتری نسبت به بقیه پارامترها بیشترین اثر را بر عملکرد دارا میباشند.
محتشم محمدی، مایکل بائوم،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
بهبود تحمل به خشکی در واریتههای جو از طریق تلفیق روشهای بیوتکنولوژی گیاهی و مرسوم اصلاحی، هدف مهمی در بهنژادی جو است. در این تحقیق، نقشه ژنتیکی158 لاین هاپلوئید مضاعف جو حاصل از تلاقی Wi2291×Tadmorبهوسیله 50 نشانگرSSR و 93 نشانگرAFLP تهیه شد. در خلال دوران رشد، صفات زراعی مانند قدرت رشد گیاهچه، ارتفاع بوته، طول پدانکل، خروج سنبله از برگ پرچم، طول سنبله و تعداد دانه در سنبله در دو ایستگاه تحقیقاتی تابع مرکز بینالمللی تحقیقات کشاورزی در مناطق خشک(ایکاردا) شامل تلهادیا و بردا، در سال 3-1382 ارزیابی شدند. نتایج به دست آمده از همبستگی ژنتیکی بین عملکرد دانه و صفات مورد ارزیابی نشان داد که رشد سریع گیاهچه، ارتفاع کوتاه، خروج بیشتر سنبله از برگ پرچم و تعداد بیشتر دانه در سنبله، سبب افزایش میزان تولید دانه در هر دو منطقه خواهد شد. ولی طول پدانکل در دو محیط نقش متفاوتی داشت. برای ارتفاع بوته تعداد هشت QTL واقع بر کرموزومهای 3، 4، 5، 6 و 7 در تلهادیا و بردا شناسایی گردید. دو QTL با QTLهای کنترل کننده طول پدانکل هممکانی داشتند. نشانگرBMag13 که با یکی از QTLهای کنترل کننده تعداد دانه در سنبله پیوستگی داشت و روی کروموزوم دو قرار داشت، به تنهایی42 درصد از تغییرات فنوتیپی این صفت را توجیه کرد. شناساییQTL های کنترل کننده صفات زراعی، قدم نخست در تجزیه و ردیابی صفات پیچیدهتر برای سازگاری در شرایط خشک است.
محمد ایروانی، محمود سلوکی، عبدالمجید رضائی، براتعلی سیاسر، شیرعلی کوهکن،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
20 لاین امید بخش جو در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، بهمنظور بررسی تنوع و روابط موجود بین صفات زراعی با عملکرد و اجزای آن، در سال زراعی 85-1384 در ایستگاه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی سیستان مورد کشت قرار گرفتند. هر کرت آزمایشی شامل شش ردیف کاشت بهطول 5 متر و عرض 2/1 متر بود. فاصله بین ردیفها 20 سانتیمتر و مساحت هر کرت آزمایشی 6 متر بود. 24 صفت زراعی با استفاده از 5 بوته تصادفی رقابت کننده، در دو ردیف میانی هر کرت اندازهگیری شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین لاینها در بیشتر صفات اختلاف معنیداری در سطح 1% وجود دارد. لاین پنجم با میانگین عملکرد 406 گرم در مترمربع و لاین هفتم با میانگین 309 گرم در مترمربع به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تولید را داشتند. صفت عملکرد با صفت تعداد سنبله در مترمربع بیشترین همبستگی مثبت را داشت. در تجزیه عاملی صفات، هفت عامل مستقل مجموعاً 82 در صد از تغییرات کل را توجیه نمودند. دو عامل اول با نامهای عامل اجزای عملکرد و عامل ظرفیت پنجهزنی گیاه در مجموع 41 درصد از تغییرات را توجیه کردند. بهطور کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که صفاتی که به عملکرد دانه و ظرفیت پنجهزنی گیاه بستگی دارند مانند تعداد دانه در سنبله اصلی، وزن هزار دانه، تعداد دانه در گیاه، روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، روز تا سنبله دهی و با اهمیت کمتر صفات تعداد پنجه بارور، تعداد کل پنجه در گیاه و طول پدانکل صفات مهمتری برای گزینش لاینهای با عملکرد بالا هستند. در درجه بعدی صفات روز تا ظهور جوانه، تعداد گره، تعداد سنبله در مترمربع قرار دارند. وزن دانه در بوته، عملکرد بیولوژیک، طول ریشک و صفات مرتبط با برگ پرچم از اهمیت کمتری در برآورد عملکرد برخوردار هستند.
حسام عرب نژاد، مسعود بهار، علی تاج آبادی پور،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی ارقام پسته ایرانی، کارایی آغازگرهای ریزماهواره ای جداسازی شده از گونه وحشی خنجوک(.Pistacia khinjuk Stocks) روی ژنوتیپهای تجاری پسته متعلق به گونه .P.vera L بررسی شد. از مجموع 27 جفت آغازگر SSR استفاده شده، 25 جفت آغازگر قادر به تکثیر DNA در ارقام مختلف پسته بودند که از این تعداد، 19 جفت آغازگر تکثیر تمیز و قابل تفسیری داشته و از انتقالپذیری مطلوبی روی ارقام اهلی برخوردار بودند. مقایسه الگوهای تکثیر نشان داد، 11 جفت آغازگر محصول چندشکل دارند که مجموع 48 آلل در دامنهای از دو تا 11 آلل را در بین ژنوتیپهای تحت بررسی تکثیر نمودند. متوسط تعداد آلل به ازای هر جایگاه و هتروزیگوسیتی مشاهده شده، به ترتیب 69/3 و 69/0 محاسبه گردید که حاکی از محتوای بالای اطلاعات نشانگرهای استفاده شده بود. بر اساس تجزیه خوشهای به روش UPGMA و ضریب تشابه نی، ژنوتیپهای تجارتی پسته یک گروه بزرگ با سه زیر گروه متفاوت را تشکیل دادند، در حالی که ژنوتیپهای قزوینی زودرس و سرخس که میوههای ریزتری داشته و به مناطق خاصی محدود هستند، در دو گروه متفاوت و مستقل از گروه ارقام تجاری پسته قرار گرفتند. به نظر میرسد ژنوتیپ قزوینی زودرس از سرخس مشتق شده باشد که ژنوتیپ اخیر احتمالاً یک ژنوتیپ تأثیرگذار در تکامل پستههای تجاری میباشد. نتایج این مطالعه نشان داد که نشانگرهای ریزماهواره پسته خنجوک با پراکندگی مناسب در طول ژنوم، از انتقال پذیری مناسبی بر روی ژنوتیپهای پسته اهلی برخوردار هستند و بنابراین میتوان از این نشانگرها برای انگشت نگاری ژنتیکی ارقام تجاری پسته استفاده نمود.
مهدیه حاج غنی، مهری صفاری ، علی اکبر مقصودی مود،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
مسأله شوری به عنوان عاملی فزاینده در مزارع فاریاب کشور، خصوصاً مزارعی که با آب چاه آبیاری میشوند، از اهمیت خاصی برخوردار است. به منظور بررسی آثار تنش شوری بر جوانهزنی و رشد گیاهچه گلرنگ، آزمایشی در دو مرحله با استفاده از چهار سطح شوری کلرید سدیم (0، 5، 10 و 15 دسی زیمنس بر متر) و چهار رقم خاردار و بدون خارگلرنگ ( محلی اصفهان و ارقام اصلاح شده LRV،ILو PI) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. در مرحله جوانهزنی درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه و ساقهچه، وزن خشک ریشهچه و ساقهچه، نسبت وزن خشک ریشهچه به ساقهچه و شاخص مقاومت به شوری اندازهگیری شد. در مرحله رشد گیاهچه نیز طول ساقه، تعداد برگ، شاخص کلروفیل، وزن خشک ریشه و اندام هوایی، نسبت وزن خشک ریشه به اندام هوایی و شاخص مقاومت به شوری اندازهگیری گردید. نتایج هر دو مرحله نشان داد که در همه رقمها تنش شوری صفات ذکر شده را به صورت معنیدار کاهش میدهد. اثر متقابل شوری و رقم در مرحله جوانهزنی بر خلاف مرحله رشد گیاهچه معنیدار بود. با افزایش شوری شاخص مقاومت به شوری در هر دو مرحله به صورت معنیداری کاهش یافت، ولی اختلاف بین واریتهها معنیدار نبود. در مرحله جوانهزنی و رشد گیاهچه رقمهای PI و IL به ترتیب به عنوان مقاومترین رقمها ارزیابی شدند. مقایسه نتایج نشان داد که نحوه پاسخ به تنش شوری در رقمهای مختلف و طی مراحل جوانهزنی و رشد گیاهچه کاملاً متفاوت بوده و مرحله جوانهزنی به تنش شوری حساستر است.
سیدمحمد جعفر ناظم السادات، حبیب اله قائد امینی اسد آبادی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
پدیده نوسانی مادن- جولیان (MJO) شکل غالب تغییرپذیری زیرفصلی گرمسیری مناطق حاره و فوق حاره میباشد که در سیستم چرخه جو-اقیانوس نقش مهمی را ایفا میکند. در این تحقیق تأثیر حرکت رو به شرق سامانه همرفتی MJO بر بیشینه و کمینه بارش ماهانه (بهمن تا فروردین) در استان فارس بررسی شد. فازهای مثبت و منفی MJO در دوره زمانی 2002-1979 مشخص شد. افزون بر مقادیر بیشینه و کمینه بارش دراز مدت این دو مشخصه بارش در مقیاس ماهانه برای هر یک از دو فاز مثبت و منفی MJO نیز تعیین شد. نتایج نشان داد که در بهمن، در بیشتر مناطق استان فارس مقادیر بیشینه و کمینه فاز منفی بهطور معنیداری بزرگتر از مقادیر متناظر در فاز مثبت بود. این بدان معنی است که افزایش بارش و وقوع سیلاب در بهمن با وقوع فاز منفی MJO در این ماه ارتباط دارد. در مقابل دورانهای خشک شدید در بهمن ارتباط معنیداری را با وقوع فاز مثبت MJO نشان داد. نتایج ماه فروردین همانند بهمن بود با این تفاوت که کمینه بارش این ماه ارتباط معنیداری با وقوع فاز مثبت نداشت. بر خلاف بهمن، کمینه بارش ماه اسفند همزمان با وقوع فاز منفی MJO اتفاق میافتد در حالیکه بیشینه بارش با وقوع هیچ یک از فازهای MJO همزمان نبود.
ابوالفضل مجنونی هریس، شاهرخ زند پارسا، علیرضا سپاسخواه، محمد جعفر ناظم السادات،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
تابش خورشیدی رسیده به سطح زمین (Rs) در بسیاری از زمینهها از دادههای اساسی میباشد. مهندسین انرژی، معماری، کشاورزی و هیدرولوژی در کارهای خود از Rs بهطور گستردهای استفاده میکنند. بهدلیل اهمیت Rs، مدلهای مختلفی برای تخمین آن ارائه شده است. در این پژوهش با استفاده از دادههای اندازهگیری شده روزانه Rs در سالهای 1382 و 1383 در منطقه باجگاه در استان فارس، ضرایب مدل آنگستروم بر اساس نسبت ساعات آفتابی واقعی روزانه (n) به حداکثر ساعات آفتابی ممکن (N) واسنجی گردید. این مدل با اعمال دمای هوا بهصورتهای مختلف اصلاح شد تا علاوه بر نسبت n/N، اثر زمان وقوع ابری بودن نیز بهصورت غیر مستقیم جهت تخمین Rs بهکار گرفته شود. نتایج بهدست آمده نشان داد که اضافه کردن دمای هوا در معادله آنگستروم باعث بالا رفتن دقت تخمین Rs گردید. بررسیها نشان داد که اضافه شدن متوسط روزانه دمای هوا نسبت به وارد نمودن جذر اختلاف حداکثر و حداقل دمای هوا، تأثیر بیشتری بر دقت تخمین Rs داشت. همچنین یک مدل منطقهای دقیق با در نظر گرفتن عوامل مختلف هواشناسی شامل اطلاعات روزانه مقدار کمبود فشار بخار اشباع، درصد رطوبت نسبی، بارندگی، دمای متوسط هوا، اختلاف بین مقادیر حداکثر و حداقل دمای روزانه و نسبت n/N ارائه شد. این مدل دارای بهترین تخمین در بین مدلهای مورد بحث بود. در بخش دیگر این پژوهش تعدادی از مدلهای تخمین Rs، که قبلاً توسط پژوهشگران دیگر ارائه شده بودند، برای منطقه مورد مطالعه واسنجی شدند. در نهایت با استفاده از دادههای مستقل اندازهگیری شده تابش در سال 1384 تمام مدلها اعتبارسنجی شدند. نتایج سنجش اعتبار مدلها نشان داد که مدل منطقهای دقیق که دارای نسبت n/N و سایر اطلاعات هواشناسی است، دارای دقت تخمین بالاتری نسبت به سایر مدلها میباشد. در نتیجه معادلاتی که دارای عوامل دما و نسبت n/N هستند، در مقایسه با مدلهای فاقد این نسبت، از دقت بالاتری برخوردار میباشند.
مجید مدارای مشهود، جعفر اصغری، عبدا... حاتم زاده، مسلم محمدشریفی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی توان دگرآسیبی برخی ارقام برنج استان گیلان و مقایسه آن با ارقام برنج شناخته شده دارای توان دگرآسیبی، یک طرح فاکتوریل ( 2×7 ) در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 1384 در دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان به اجرا گذاشته شد. فاکتور اول شامل 7 رقم برنج (ارقام بومی هاشمی، علی کاظمی و طارم، ارقام اصلاح شده خزر و درفک و دو رقم دارای توان دگرآسیبی دلار و IR64 از IRRI) و فاکتور دوم در دو سطح شامل کشت خالص این ارقام و کشت مخلوط هر رقم با سوروف بود. به علاوه، 3 کرت به عنوان شاهد، برای کشت خالص سوروف منظور گردید. سرعت رشد و شاخص سطح برگ علف هرز سوروف در پایان هفتههای دوم، چهارم، ششم و هشتم پس از نشاء برنج در کرتهای مخلوط و شاهد اندازهگیری شد. در پایان هفتههای سوم، ششم و نهم پس از نشاکاری تعداد و انواع علفهای هرز در واحد سطح در کرتها شمارش شدند. با نمونهبرداری از بوتههای برنج در هفتههای دوم، چهارم، ششم و هشتم پس از نشاء و عصارهگیری از اندامهای گیاهی (برگ، ساقه و ریشه) در آزمایشگاه، تأثیر غلظتهای مختلف (50 و 100 درصد) آنها بر جوانهزنی بذرهای سوروف و تاج خروس آزمون گردید. نتایج بررسی صفات فیزیولوژیک نشان داد که رقم دلار در کشت مخلوط با سوروف در مقایسه با سایر ارقام باعث کاهش شاخص سطح برگ، کاهش سرعت رشد و تقلیل تعداد بوته در واحد سطح و نقصان عملکرد سوروف گردید و در مقایسه کشت مخلوط نسبت به کشت خالص، رقم دلار توان دگرآسیبی بالاتری نسبت به سایر ارقام از خود نشان داد. همچنین، رقم دلار بیشترین توان بازدارندگی جوانهزنی روی بذرهای علفهای هرز مذکور را داشته که در هفتههای دوم و ششم پس از نشا، تأثیر آن شدیدتر بود. با آغاز مرحله زایشی، گیاه برنج از توان دگرآسیبی آن کاسته شد. از بین اندامها، برگها دارای پتانسیل بالاتری بوده و هر چه غلظت عصارهها از 50% تا 100% افزایش یافت بر میزان قدرت بازدارندگی آن نیز افزوده شد. به عبارتی دیگر عصاره خالص برگهای رقم دلار در هفتههای دوم و ششم پس از نشاء، بالاترین توان دگرآسیبی را بین تیمارها نشان داد.
زهره امینی، رحیم حداد، فواد مرادی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
در این پژوهش جهت بررسی اثر تنش کم آبی بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسنده، اثر تیمارهای آبی، دیم و خشکی بر فعالیت آنزیمهای ضد اکسنده شامل سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، آسکوربیت پراکسیداز (APX)، کاتالاز (CAT) و پراکسیداز (POX)، در مراحل مختلف رشد زایشی گیاه جو در شرایط مزرعه بررسی گردید. همچنین سه شاخص پیری شامل کاهش میزان کلروفیل، پروتئین محلول کل و پروتئین زیر واحد بزرگ آنزیم رابیسکو نیز اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که با افزایش سن گیاه و همچنین در اثر تنش کم آبی میزان نسبی آب برگ پرچم (RWC)، کلروفیل، پروتئین محلول کل و پروتئین زیر واحد بزرگ آنزیم رابیسکو کاهش پیدا کرد. با افزایش سن گیاه فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در هر سه تیمار و فعالیت آنزیم آسکوربیت پراکسیداز در گیاهان آبی (شاهد) کاهش یافتند. فعالیت آنزیم کاتالاز در گیاهان آبی (شاهد) با پیشرفت پیری تغییر معنیداری نشان نداد، در صورتی که در تیمارهای دیم و خشکی به تدریج کاهش پیدا کرد. فعالیت آنزیم پراکسیداز با افزایش سن گیاه در هر سه تیمار افزایش یافت. تنش کم آبی در تیمارهای دیم و خشکی باعث افزایش فعالیت آنزیمهای ضد اکسنده گردید. در این بررسی مشخص گردید که از بین آنزیمهای مورد بررسی، آنزیم پراکسیداز میتواند به عنوان مهمترین آنزیم جهت افزایش مقاومت گیاه جو در مقابل تنش اکسنده ناشی از مراحل پیری و تنش خشکی فعالیت نماید.