۳۳ نتیجه برای سیلاب
یعقوب دینپژوه، عصمت السادات علوی،
جلد ۲۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
شناسایی مشخصههای بارش و فهم فرایندهای مرتبط با آن، یکی از عوامل مهم در بهرهبرداری صحیح از منابع آب است. انتخاب بارانطرح، نخستین گام، در برآورد سیلابهای طرح است. تعیین الگوی زمانی بارش، بهعنوان یکی از ویژگیهای بارانطرح، بهمنظور برآورد سیلاب و همچنین طراحی سیستمهای زهکشی سطحی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مطالعه، به بررسی تغییرات الگوی توزیع عمق بارش در طول مدت دوام آن در سد دز میپردازد. برای رسم منحنیهای هاف از دادههای باراننگار ثبات در ایستگاه سد دز استفاده شد. برای این منظور، تعداد ۲۸۰ رگبار ثبت شده از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۹۴ در فصول مختلف و در پنج کلاس صفر تا ۲، ۲ تا ۶، ۶ تا ۱۲، ۱۲ تا ۲۴ و بیش از ۲۴ ساعت، دستهبندی شد. افزون بر این، برای هر دسته، در هر فصل، منحنیهای هاف با استفاده از تجمیع رگبارها در یک جا رسم شد. همچنین، رویدادهای کلیه دستهها در یک فصل مشخص در یک گروه کلی ادغام و منحنی هاف فصلی رسم شد. ضمناً برای ایستگاه مورد نظر، همه رویدادهای ثبت شده در یک کلاس جمعبندی و منحنی هاف کلی بهدست آمد. در ادامه برای هر منحنی هاف، هیتوگراف رگبار طرح با احتمال ۵۰ درصد رسم شد. معادله لوجیستیک برای منحنی هاف ۵۰ درصد بسط داده شد. در حالت کلی، بیشتر رگبارهای سد دز (حدود ۳۲/۹ درصد) در چارک دوم زمانی به زمین میرسد. با این حال، این رقم برای رگبارهای کوتاهمدت صفر تا دو ساعت برای فصول بهار، پاییز و زمستان بهترتیب معادل ۵۵، ۴۸/۵ و ۵۰/۴ درصد بهدست آمد. درحالی که، برای رگبارهای بلندمدت ارقام کمتری حاصل شد. این منحنیها میتواند در مدیریت منابع آب منطقه مفید واقع شود. مقدار ضریب همبستگی بین مقادیر حاصل از مدل لوجیستیک و مقادیر نظیر مستخرج از منحنیها در جمیع حالات بیش از ۰/۹۹ و در سطح یک درصد معنیدار بودند.
عاطفه عرب، کاظم اسماعیلی،
جلد ۲۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
مطالعه سیلاب بهعلت خسارت جانی و مالی فراوان، همواره مورد اهمیت پژوهشگران است. بررسی بستر سیلابی میتواند راهکارهای مناسبی برای کاهش این پدیده در اختیار مدیران و پژوهشگران قرار دهد. در این تحقیق به بررسی مقطع سیلابی مرکب (با دشت سیلابی یک طرف کانال اصلی) پرداخته شده است. از اینرو، دو مدل آزمایشگاهی مقطع مرکب در فلوم آزمایشگاهی با درنظر گرفتن آنالیز ابعادی مورد بررسی قرار داده شد. با هدف بررسی شیب جانبی، دیوار سیلابدشت در مدل آزمایشگاهی در مدل اول شیب دیواره جانبی صفر و در مدل دوم مقدار برابر با ۵۰ درصد درنظر گرفته شد. همچنین با هدف بررسی تأثیر شیب طولی بر شستن رسوبات بستر رودخانه، شیب طولی در سه گام ۰/۰۰۲، ۰/۰۰۴ و ۰/۰۰۶ تغییر داده شد. با بررسی دادههای سرعتسنجی ADV، نتایج نشان داد با افزایش شیب طولی و عرضی (شیب دیواره سیلابدشت) کانال، ماکزیمم سرعت طولی بهسمت کف کانال تغییرموقعیت میدهد. با هدف بررسی تأثیر قطر متوسط رسوبات بر روند آبشستگی، در طول آزمایشهایی از رسوبات ماسهای با قطر ۰/۹ و ۳ میلیمتر استفاده شد. نتایج نشان داد، افزایش شیب طولی و عرضی تأثیر زیادی بر افزایش حجم رسوبات شسته شده در طول کانال دارند و با افزایش این شیبهای طولی و عرضی در کانال، میزان حجم انتقال رسوبات بیشتری اتفاق میافتد. در ادامه، با استفاده از بررسی اعداد بیبعد بهدست آمده از آنالیز ابعادی، عدد بیبعد فرود وزنی برای بررسی این مقدار بهازای دیگر پارامترهای هیدرولیکی معرفی شد و رابطهای بر پایه رگرسیون غیرخطی با ضریب همبستگی قابل قبولی در حدود ۸۸/۰ معرفی شد.
سهیلا فرهادی، مجید گلوئی، آرتمیس معتمدی،
جلد ۲۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
یکی از روابط مهمی که در تخمین سیلاب¬ها و دبی رودخانه¬ها با دوره بازگشتهای مختلف مورد استفاده قرار می¬گیرد، رابطه شدت- مدت- دوره بازگشت (IDF) است که دقت آن و نحوه محاسبه پارامترهای موجود در آن، وابسته به وجود دادههای بارش کوتاه مدت (۱۵، ۳۰، ۶۰، ۱۲۰ و غیره دقیقهای) برای یک دوره آماری طولانی (به¬طور مثال ۳۰ ساله) است. متأسفانه در بسیاری از ایستگاههای بارانسنجی، چنین دادههایی وجود ندارد و آمار بارندگی¬ها تنها بصورت ۲۴ ساعته در دسترس است. جهت تبدیل حداکثر بارش ۲۴ ساعته به کوتاه مدت در ایران، از روابط تجربی مختلفی استفاده می¬شود که یکی از آنها رابطه سازمان هواشناسی هندوستان (IMD) است که دقت آن در برخی نقاط دنیا پایین است. در این پژوهش، در ابتدا رابطه سازمان هواشناسی هندوستان (IMD) به یک رابطه ساده تک متغیره تبدیل شده و سپس این متغیر برای تعدادی از ایستگاههای بارانسنجی که بارشهای کوتاه مدت آن نیز در دسترس می¬باشد، بدست آمده است. بدین منظور حداکثر بارشهای ۳، ۶، ۱۲ و ۲۴ ساعته استخراج و سپس با استفاده از رابطه ویبول و گامبل دوره بازگشتهای مختلف آنها محاسبه شده است. درنهایت با استفاده از رگرسیون دادههای واقعی و محاسباتی، متغیر رابطه تغییریافته IMD محاسبه شده است. نتایج نشان داد که اگرچه توان رابطه هندوستان ۰/۳۳ است، اما این متغیر برای ایستگاههای مورد مطالعه متفاوت بوده و دامنه تغییراتی بین ۰/۲۸ تا ۰/۳۵ دارد. جهت مقایسه نیز، رابطه IDF حوضه کردان بدست آمده و سپس نتیجه آن با مقادیر واقعی و رابطهای که قهرمان پیشنهاد داده است و کاربرد زیادی هم در ایران دارد، مقایسه شده است. نتایج نهایی نشان داد که رابطه تغییریافته (IMD) با وجود سادگی و اتکای آن تنها به یک پارامتر، نتایج بسیار بهتری نسبت به روابط پیچیده قهرمان بدست می¬دهد که می¬تواند پس از واسنجی با دقت قابل قبولی در حوضههای مختلف ایران مورد استفاده قرار گیرد.
صدیقه ابراهیمیان، محمد نهتانی، حسین صادقی مزیدی، اسماعیل سهیلی،
جلد ۲۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
اساس آمایش سرزمین پهنهبندی ژئومورفولوژیک سطح زمین است که بر مبنای خصوصیات ژئومورفولوژیک یکسان پهنهبندی تعیین میشود. پهنههایی که از نظر ژئومورفولوژیک همگن هستند، میتوانند با یک روش مدیریت شوند. پهنهبندی سطح زمین، تشخیص عوارض زمین بهوسیله ویژگیهای اساسی سطح مانند ارتفاع، شیب و جهت شیب است. در این مطالعه بهمنظور تشخیص محدودههای مناسب برای تغذیه مصنوعی در منطقه کوهستانی گهر و دشت گربایگان در استان فارس، از پهنه¬بندی کمّی سطح زمین با استفاده از ضرایب کمّی نسبت به سطح زمین استفاده گردیده است. پهنهبندی سطح زمین به روش کمّی با کمک ضرایب ایوانس- شری به دلیل تعیین و تفکیک دقیق تیپها، رخسارهها و عوارض سطحی زمین نقش مهمی در تعیین دقیقترکاربری اراضی دارد. در این پژوهش از مدلهای بنیادی شامل مدلهای خطی، دایرهای و واگرا استفاده شده است که این مدلهای بنیادی با ابعاد پنجرههای نه¬تایی در رتبه درجه دو در نرمافزار متلب به سطح زمین برازش داده و بهمنظور تعیین میزان برازش این مدلها از پارامتر مجموع اختلاف مربعات استفاده شده است. علاوه بر این، با استفاده از منطق فازی میزان مناسب¬بودن محدوده مورد مطالعه برای پخش سیلاب در پنج کلاس مختلف طبق¬بندی شد که مناسب¬ترین و نامناسب¬ترین منطقه برای تغذیه به ترتیب امتیاز ۲۰ و ۰ دارا هستند. مناسب¬ترین مناطق برای تغذیه مصنوعی در پایین¬دست مخروط¬ها امتیاز ۲۰ دارد و کلاس نامناسب مربوط به دشت¬های پایینی مخروط افکنه¬ها حداقل امتیاز در منطق فازی که معادل صفر است را دارد.
سیدعلیرضا اسماعیلی، ابوالفضل مساعدی،
جلد ۲۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
در دهههای اخیر افزایش جمعیت، گسترش شهرنشینی، تغییرات محیطی شهرها و مسائل ناشی از آن یکی از موضوعات مهم در برنامهریزی صحیح بهمنظور مدیریت محیط زیست شهری است. یکی از مسائل مطرح در توسعه شهری، موضوع وقوع سیلاب و آبگرفتگی ناشی از بارندگیهای شدید است. در این پژوهش به مدلسازی سیلاب در مسیل زرکش مشهد پرداخته شد. در این راستا با استفاده از آمار بیشترین بارش ۲۴ ساعته سه ایستگاه¬ باران¬سنجی نزدیکتر به حوضه مسیل زرکش جاغرق، سرآسیاب و طرقبه طی سال¬های آماری ۱۳۶۴ الی ۱۳۹۰، مقدار بارش به ازاء دوره بازگشتهای۱۰، ۲۵، ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ سال توسط نرمافزار CumFreq استخراج شد. سپس میزان دبی پیک از روش بارش- رواناب سازمان حفاظت خاک آمریکا (SCS) محاسبه شد. مسیل زرکش در حاشیه شهر مشهد است که مدلسازی جریان رودخانه و سیلاب با استفاده از نرم¬افزارهای Arc GIS ، HEC-GEORAS و HEC-RAS در دو شرایط عدم وجود سازه (پل) و وجود سازه انجام گرفت. از طرفی توسعه شهری و تغییر کاربری اراضی در این منطقه بدلیل حاشیه نشینی شهری گسترش زیادی یافته است. نتایج شبیهسازی سیلاب نشان داد سطوح سیلگیری با دوره بازگشت ۵۰ سال، در شرایط وجود سازه نسبت به حالت بدون سازه به میزان ۵۰ هزار مترمربع معادل ۲۲ درصد افزایش مییابد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که احداث پل بر روی رودخانه، ضریب زبری ناشی از تغییر کاربری و شماره منحنی بدلیل تغییر نفوذپذیری اراضی بر پهنه سیلاب تأثیرگذار هستند.
میرعلی محمدی، حمزه ابراهیم نژادیان، محسن عسگرخان مسکن، ونوس وزیری،
جلد ۲۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
بررسی آمار خسارت سالانه ناشی از وقوع سیلابها در ایران و جهان بیانگر گستردگی صدمات ناشی از سیلاب به منابع طبیعی و انسانی مناطق مختلف است. تعیین پهنه سیلابی رودخانهها در راستای صیانت از منابع ملی و کاهش خسارات سیل، امکان حفاظت رودخانه در مقابل دستاندازی و احداث هرگونه تأسیسات غیرمجاز در آن را فراهم میسازد. از اینرو در تحقیق حاضر بهمنظور ارزیابی قابلیت مدلهای عددی در شبیهسازی پهنه سیلابی رودخانهها بازهای از رودخانه قوشقرای آذرشهر با استفاده از مدل هیدرولیکی دوبعدیHEC-RAS ۵,۰.۷ و مدل یکبعدی HEC-RAS شبیهسازی و مقایسه شد. تغییرات مشخصههای هیدرولیکی جریان سیلابی شامل عمق، سرعت در مقاطع عرضی مختلف در مدلها مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نتایج تراز سطح آب (عمق جریان) مدل دوبعدی HEC-RAS نسبت به مدل یکبعدی، کمترین خطا را در مقایسه با سایر پارامترهای هیدرولیکی جریان سیلابی دارد. مدل دوبعدی HEC-RAS، بیشترین میزان خطا را در پارامتر سرعت جریان با مدل یکبعدی نشان داد. بهعلاوه مدل دوبعدی HEC-RAS ۵.۰.۷، سطح پهنه سیلگیر را ۱۲/۴۶ درصد بیشتر از مدل یکبعدی HEC-RAS نشان میدهد که تطبیق پهنههای حاصل روی وضع موجود رودخانه و مقایسه با عکس هوایی سال ۱۳۴۶ رودخانه، گویای دقت بالاتر مدل دوبعدی HEC-RAS در تخمین پهنه سیلابی رودخانه است.
فرهاد نعیمی هوشمند، فریبرز احمدزاده کلیبر،
جلد ۲۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
مدلهای هیدرولوژیک برای ارزیابی و پیش¬بینی میزان آب قابل استحصال حوضهها، تحلیل فراوانی سیل و تدوین استراتژی¬های مقابله با سیلابها روز به روز در حال گسترش است. در این مطالعه از مدل HEC-HMS و الحاقیههای HEC-GeoHMS وArc Hydro در محیط ArcGIS برای شبیهسازی هیدروگرافهای سیلاب طراحی در حوضه آبریز آیدوغموش واقع در شمال غرب ایران استفاده شد. برای محاسبه تلفات بارش، تبدیل بارش به رواناب، روندیابی و جریان پایه بهترتیب از روش -CN SCS، -UH SCS، ماسکینگهام و مدل ثابت ماهانه استفاده شد. در واسنجی مدل با دو رخداد واقعی سیل، میانگین مقادیر قدر مطلق باقیماندهها، مجموع مربع باقیماندهها و مجذور پیک وزنی میانگین مربعات خطا، برای حجم سیلاب بهترتیب برابر ۲/۷۵، ۵/۹۱ و ۵/۳۲ و برای دبی اوج بهترتیب برابر ۸/۹، ۸/۰ و ۸/۰ بهدست آمد. صحتسنجی مدل نیز با مقدار یک درصد خطا در دبی اوج و ۱۹ درصد خطا در حجم سیلاب مناسب ارزیابی شد. برای بارشهای حداکثر ۲۴ ساعته، توزیع لوگ پیرسون تیپ ۳ بهعنوان مناسبترین توزیع در نرمافزار SMADA تعیین و بارشهای طراحی با دورههای بازگشت مختلف استخراج شد. به این ترتیب برای دوره بازگشت ۲ تا ۱۰۰۰ سال دبی اوج و حجم سیلاب طراحی بهترتیب برابر ۱۸/۸ تا ۴۱۵/۶ مترمکعب بر ثانیه و ۵/۷ تا ۸۷/۹ میلیون مترمکعب شبیهسازی شد.
سارا ایوبی ایوبلو، مهدی وفاخواه، حمیدرضا پورقاسمی،
جلد ۲۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
رشد جمعیت، توسعه شهرنشینی و تغییر کاربری اراضی باعث افزایش رویداد سیلابهای ویرانگر شده است. ایران نیز در میان کشورهای با خطرپذیری بالای سیل قرار دارد، بهطوری که سیلابهای ویرانگر بهار ۱۳۹۸ با مرگ و میر و خسارتهای مالی چشمگیری در بیش از ده استان کشور از آخرین نمونههای خسارات سیلاب است. هدف از این پژوهش تهیه نقشه ریسک سیلاب شهری منطقه چهار شیراز است که برای این امر آسیبپذیری منطقه با مدلهای تصمیمگیری چندمعیاره PROMETHEE Ⅱ، COPRAS و محدودههای خطر سیلاب شهری با مدلهای حداقل مربعات جزئی (PLS) و رگرسیون ستیغی (RR) تهیه شد و با استفاده از حاصلضرب آسیبپذیری در احتمال خطر در محیط نرمافزار ArcGIS نقشه ریسک بهدست آمد. بر اساس نتایج پژوهش، پس از طبقهبندی میزان آسیبپذیری، بیشترین درصد منطقه مورد مطالعه در مدل PROMETHEE Ⅱ و COPRAS مربوط به طبقه متوسط آسیبپذیری است. ارزیابی خروجی مدلهای آسیبپذیری، با استفاده از منطق بولین و آمارههای RMSE و MAPE نشان داد که مدل COPRAS نتایج بهتری نسبت به مدل PROMETHEE Ⅱ ارائه کرده است. نتایج مدلهای حداقل مربعات جزئی (PLS) و رگرسیون ستیغی (RR) در مدلسازی احتمال خطر سیلاب بهوسیله دیاگرام تیلور مورد تحلیل قرار گرفت که نشاندهنده برتری مدل رگرسیون ستیغی (RR) و دقت این مدل در تهیه نقشه خطر سیلاب شهری است. بررسی نقشه ریسک نشان داد که ۳۴ درصد از منطقه (۹۷۳ هکتار) در محدوده خطر زیاد و بسیار زیاد سیلاب قرار دارد.
پوریا محیط اصفهانی، وحید چیتساز،
جلد ۲۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
روابط منطقهای قابل اطمینان که بتواند با استفاده از خصوصیات حوضههای آبخیز بزرگی دبی سیلابها را به ازای دوره بازگشتهای مختلف پیشبینی کند از اهمیت ویژهای برای مدیریت سیل و طراحی سازههای هیدرولیکی در حوضههای فاقد ایستگاه هیدرومتری برخوردار است. بنابراین، در پژوهش حاضر سعی شد تا با استفاده از مدلهای رگرسیونی خطی تعمیم یافته (GLMs) مدلهای منطقهای مناسبی برای برآورد حداکثر دبیهای روزانه بهازای دوره بازگشتهای ۲، ۱۰، ۵۰ و ۱۰۰ سال برای ۶۲ زیرحوضه از حوضههای کارون بزرگ و کرخه ارائه شود. بر اساس نتایج، حوضههای مورد مطالعه توسط برخی از خصوصیات فیزیوگرافی و اقلیمی به چهار زیرگروه گروهبندی شدند. بطورکلی نتایج نشان داد که بهجز زیرمنطقه شماره دو که شامل زیرحوضههای بسیار بزرگ (A̅≈۱۷۳۰۰km۲) است، در تمامی زیرمناطق تعیین شده فرایند مدلسازی موفق است. بهطوری که مقادیر ضرایب تببین اصلاح شده مناسبترین مدلها برای حداکثر دبیهای ۱۰۰ ساله در زیرمناطق اول، سوم و چهارم بهترتیب ۸۲/۴، ۹۱/۳ و ۹۰/۶ درصد و درصد نسبی خطای آنها (RRMSE) نیز بهترتیب ۹/۵، ۹/۲۳ و ۶/۸ درصد برآورد شد. همچنین، نتایج نشان داد که برای سیلابها با دوره بازگشتهای کوتاهمدت مانند ۲ و ۱۰ سال متغیرهایی همچون طول، محیط و مساحت حوضهها تأثیر زیادی روی حداکثر دبیهای روزانه خواهند داشت، درحالی که برای دوره بازگشتهای بلندمدت مانند ۵۰ و ۱۰۰ سال اغلب خصوصیات آبراههها و شبکه زهکشی حوضهها مانند طول آبراهه اصلی، مجموع طول سیستم رودخانهها و شیب آبراهه اصلی حداکثر دبیهای روزانه را تحت تأثیر قرار میدهند. با توجه به پژوهش صورت گرفته میتوان اظهار داشت که رفتار حداکثر دبیهای روزانه در منطقه مورد مطالعه تا حد زیادی از خصوصیات مختلف اقلیمی و فیزیوگرافی حوضهها تأثیر میپذیرید و بنابراین، با مدلسازی صحیح آن میتوان با دقت بهنسبت مناسبی ویژگیهای این متغیر را در حوضههای فاقد ایستگاه هیدرومتری برآورد کرد.
میلاد مهری، سید مهدی هاشمی شاهدانی، سامان جوادی، مریم موحدی نیا،
جلد ۲۷، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
شهرسازی سریع مسئول افزایش سطوح نفوذناپذیر و تولید رواناب بیشتر در حوضههای شهری است. حجم رواناب بیشتر در حوضههای شهری منجر به افزایش خطر سیل میشود. توسعه کم¬اثر (LID) از جمله روشهای مدیریت رواناب است. واحد زیستماند (BRC) یکی از روشهای LID مبتنی بر نفوذ است که امکان بازیابی چرخه هیدرولوژیک قبل از توسعه را فراهم میکند. با این حال، عملکرد جامع هیدرولوژیک BRC میتواند بسته به محیطهای مختلف شهری متفاوت باشد. در پژوهش حاضر، عملکرد هیدرولوژیک BRC از نظر کاهش رواناب و سیلاب در یک منطقه شهری متراکم در شرق تهران، ایران، مورد بررسی قرار گرفته است. مدل SWMM در ارزیابی عملکرد BRC استفاده شد. نتایج نشان داد که برای بارندگی با دورههای بازگشت ۲ تا ۵۰ ساله، BRC بهترتیب موجب نفوذ ۲/۱۵ تا ۵/۲۷ درصدی بارندگی در منطقه مورد مطالعه شد. همچنین برای بارندگی با دورههای بازگشت ۲ تا ۵۰ ساله، BRC موجب کاهش حجم کل رواناب بهترتیب به مقدار ۷۶/۲ تا ۷۰/۲ درصد و دبی اوج به مقدار ۶۵/۹ تا ۳۶/۴ درصد شد. پژوهش حاضر نشان میدهد که BRC میتواند با کاهش رواناب و افزایش نفوذ به بازیابی چرخه هیدرولوژیک طبیعی حوضههای شهری کمک کند.
وحید رضایی، سید سعید اسلامیان، جهانگیر عابدی کوپایی، سید علیرضا گوهری،
جلد ۲۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
روابط شدت - مدت - فراوانی بارندگی یکی از ابزارهای مهم در برآورد دبی سیلاب است. امروزه بهدلیل پیشرفت فناوری و باتوجهبه اینکه ایستگاههای بارانسنجی بهصورت پراکنده در دسترس هستند، استفاده از دادههای بارش ماهوارهای با تفکیک زمانی و مکانی مختلف امکانپذیر شده است. در این پژوهش از دادههای بارشی PERSIANN با تفکیک زمانی ۱ و ۶ ساعت استفاده شده است. همچنین تفکیک مکانی این دادهها ۰/۰۴×۰/۰۴ درجه است. دادههای بارندگی ایستگاههای سینوپتیک اطراف حوضه کن نیز مورد استفاده قرار گرفت. برای محاسبه و بررسی منحنی IDF، سه توزیع احتمالی پیوسته متداول گمبل، پیرسون نوع ۳ و لوگ پیرسون نوع ۳ با دورههای بازگشت ۲، ۵، ۱۰، ۲۵، ۵۰ و ۱۰۰ساله مورد بررسی قرار گرفتند. بهطور کلی شدت بارش در روش گمبل بیشتر از روش ییرسون بهدست آمد. توزیع لوگ پیرسون نوع ۳ نیز نتایج قابل قبولی در این پژوهش ارائه نداد. برای تعمیم منحنیهای شدت – مدت - فراوانی به کل حوضه کن از دو روش درونیابی وزندهی معکوس فاصله و کریجینگ بیزین تجربی استفاده شد. نتایج نشان داد بین این دو روش، به غیر از توزیع احتمالی پیرسون نوع ۳، تفاوت اندکی وجود ندارد.
محمدامین عبداللهی، جهانگیر عابدی کوپایی، محمد مهدی متین زاده،
جلد ۲۸، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۳ )
چکیده
امروزه در پی تغییر اقلیم و گرمشدن کره زمین و باتوجهبه تغییراتی که در نوع بارشها اتفاق افتاده و عموماً از برف به باران تبدیل شده، مشکلات مربوط به سیل و آبگرفتی بهویژه در مناطق شهری افزایش یافته و به دنبال آن توجه به مدلهای شبیهسازی بارش – رواناب بهمنظور مدیریت، کاهش و حل این مشکلات نیز افزایش یافتهاست. در این پژوهش با استفاده از نرمافزار SewerGEMS، سناریوهای مختلف با هدف عملکرد این مدل باتوجهبه مساحت و تعداد زیرحوضهها (۲ و ۸)، دورههای بازگشت مختلف (۲ و ۵ساله) و همچنین مقایسه چهار روش محاسبه زمان تمرکز (SCSlag، Kirpich، Bransby Williams، Carter) برای شبیهسازی هیدروگراف سیلاب در شهر شهرکرد بررسی شد. نتایج حاکی از آن است که با تغییر دوره بازگشت از ۲ به ۵ سال، دبی اوج تقریباً در همه سناریوها افزایش یافتهاست. همچنین باتوجهبه میزان خطای پیوستگی محاسبهشده، روش Kirpich در برآورد زمان تمرکز برای تعداد زیرحوضههای بیشتر با مساحتهای کوچکتر، ارجحیت دارد. برای سناریوی ۲ زیرحوضه، ۴ درصد برای دوره بازگشت ۲ ساله و ۱۹ درصد برای دوره بازگشت ۵ ساله، میزان خطای پیوستگی محاسبه شدهاست. روش SCSlag در برآورد زمان تمرکز برای تعداد زیرحوضههای کمتر با مساحتهای بزرگتر، ارجحیت دارد. در سناریوی ۸ زیرحوضه، ۱۶درصد برای دوره بازگشت ۲ ساله و ۱۱ درصد برای دوره بازگشت ۵ساله، محاسبه شده است.
مجید رنجبری حاجی آبادی، جهانگیر عابدی کوپایی، محمد مهدی متین زاده،
جلد ۲۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده
رواناب شهری بهدلیل شهرنشینی و تغییرات آبوهوایی بهعنوان یک مسئله جدی دارای اهمیت است و به این دلیل توجه به مدلهای شبیهسازی بارش - رواناب برای مدیریت و کاهش پیامدهای ناگوار مهم است. در پژوهش حاضر با استفاده از نرمافزار SewerGEMS، حالتهای مختلف برای بررسی عملکرد این نرمافزار بر اساس تعداد و مساحت زیرحوضهها در دو حالت نه و هفده زیرحوضه و مدت بارندگی مختلف ۶ و ۱۲ ساعته و همچنین مقایسه عملکرد سه روش محاسبه زمان تمرکز (کرپیچ، برنسبای - ویلیامز، کارتر) بهمنظور شبیهسازی هیدروگراف سیلاب در شهر میناب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان حجم کل رواناب تولیدی در حالت نه زیرحوضه، ۴ درصد نسبت به حجم کل رواناب تولیدی در حالت هفده زیرحوضه بیشتر است. همچنین مقدار بیشینه دبی اوج رواناب در حالت نه زیرحوضه، ۲۰ درصد نسبت به بیشینه دبی اوج رواناب در حالت هفده زیرحوضه بیشتر است. همچنین برای محاسبه زمان تمرکز از سه روش کرپیچ، برنسبای - ویلیامز و کارتر استفاده شد که نتایج نشان داد، میزان خطای پیوستگی نرمافزار در همه حالتها برای روش برنسبای - ویلیامز کمتر از دو روش دیگر است و روش کارتر بیشترین خطای پیوستگی را دارد. اما از آنجایی که مقدار زمان تمرکز محاسبه شده از این روش در بعضی از زیرحوضهها بیشتر از مدت بارندگی ۶ ساعته است، بین دادههای دبی اوج حاصل از روش کرپیچ و روش برنسبای – ویلیامز، آزمون t-Test انجام شد و باتوجهبه اینکه دادههای دو روش در سطح ۹۵ (۰/۰۵ >p) درصد با یکدیگر اختلاف معناداری نداشته و همچنین روش کرپیچ برای محاسبه زمان تمرکز در حوضههای کوچک کاربرد خوبی دارد، برای محاسبه زمان تمرکز در حالت مقایسه بین دو حالت نه و هفده زیرحوضه از روش کرپیچ استفاده شد. بر اساس نتایج بهدستآمده مشاهده شد که با ادغام زیرحوضهها و کاهش تعداد آنها از هفده به نه زیرحوضه و در نتیجه افزایش مساحت زیرحوضهها، حجم کل رواناب تولیدی از حدود ۱۲۳۸۳۹ مترمکعب به ۱۲۸۴۴۶ مترمکعب و بیشینه دبی اوج رواناب از حدود ۲/۴۰۰ مترمکعب بر ثانیه به ۲/۸۸۴ مترمکعب بر ثانیه میرسد که نشاندهنده افزایش حجم کل رواناب تولیدی و بیشینه دبی اوج رواناب است.