28 نتیجه برای بور
غلامحسین طهماسبی، رحیم عبادی، ناصر تاج آبادی، منصور آخوندی، سعید فرج،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
زنبور عسل کوچک یکی از دو گونه زنبور عسل موجود در ایران است که در نواحی جنوبی کشور زندگی میکند، و نقش مهمی در گردهافشانی گیاهان این منطقه ایفا مینماید. در این پژوهش تلاش شد وضعیت تودههای زنبور عسل کوچک در ایران، و نیز اثر شرایط جغرافیایی و اقلیمی در تغییرات مورفولوژیک و جدا شدن این تودهها بررسی گردد. بدین منظور بیش از 400 نمونه زنبور کارگر از 40 کلنی مربوط به 26 شهرستان و 9 استان جمعآوری، و اندازهگیری دوازده صفت مورفولوژیک آنها با روش روتنر (1978) انجام شد. برای تعیین مختصات جغرافیایی و متغیرهای اقلیمی، از میانگین این متغیرها در طول عمر ایستگاههای سینوپتیک هر منطقه و یا میانگین متغیرها در ایستگاههای هواشناسی مناطق استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده با روش تجزیه به مؤلفههای اصلی انجام گردید.
نتایج نشان داد که گونه زنبور عسل کوچک دارای دو توده جداگانه در نواحی جنوبی ایران است. مناطق جنوب غربی با عرض جغرافیایی بیشتر و با زنبوران بزرگتر در یک گروه، و مناطق جنوب شرقی با عرض جغرافیایی کمتر با زنبوران کوچکتر در گروهی دیگر قرار میگیرند. بررسی همبستگی صفات ظاهری با شرایط جغرافیایی و متغیرهای اقلیمی نشان داد که صفات مربوط به اندازه جثه، اندازه بال و پای زنبوران عسل کوچک با عرض جغرافیایی همبستگی مثبت و با طول جغرافیایی همبستگی منفی، و نیز با میزان بارندگی سالیانه منطقه همبستگی منفی معنیدار دارد، ولی با صفات مربوط به درجه حرارت، رطوبت نسبی، سرعت باد، حداقل درجه حرارت و ... همبستگی معنیداری ندارد. نتایج این پژوهش به طور کلی نشان داد که مناطق شمالیتر، مرتفعتر و پربارانتر دارای زنبوران بزرگتری است. این نتیجه با قانون برگمن، که معتقد است حیوانات مناطق شمالیتر و سردتر دارای جثه بزرگتری هستند، همخوانی دارد.
علی اصغر طالبی، احسان رخشانی، سیدابراهیم صادقی، یعقوب فتحیپور،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده
باروری، طول دوره رشد و طول عمر حشرات کامل شته گردو [Chromaphis juglandicola Kalt] و زنبور پارازیتویید آن [Trioxys pallidus Hal] در اطاق رشد با دمای 2±26 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 8:16 (روشنایی:تاریکی) بررسی گردید. جمعیتهای شته گردو و زنبور پارازیتویید آن در اتاق رشد روی نهالهای گردو پرورش داده شدند. با محاسبه طول دوره رشد، باروری روزانه و نسبت جنسی شته و زنبور پارازیتویید و تشکیل جدول زندگی ویژه باروری، آهنگ طبیعی افزایش جمعیت (rm)، میزان تولید مثل خالص (R0) و میانگین طول مدت هر نسل بر حسب روز (TC) محاسبه شد. میزان تولید مثل خالص (میانگین تعداد نتاج ماده تولید شده توسط هر ماده در هر نسل) و آهنگ طبیعی افزایش جمعیت در شته گردو به ترتیب 69/34 عدد و 278/0، و در زنبور پارازیتویید به ترتیب 85/53 عدد و 385/0 بود. میانگین طول مدت هر نسل در شته گردو 75/12 روز و در زنبور پارازیتویید 35/10 روز برآورد شد. جمعیت شته گردو و زنبور پارازیتویید در مدت یک هفته (rw) به ترتیب 001/7 و 81/14 برابر افزایش مییابد، و مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (dt) به ترتیب 49/2 و 8/1 روز است. طول دوره پیش از بلوغ زنبور (دوره جنینی، لاروی و شفیرگی) در ترکیبی از پورههای سنین مختلف شته در نرها 34/0±14/9 روز و در مادهها 21/0±16/9 روز، و میانگین دوره رشد پیش از بلوغ شته گردو (دوره پورگی) 10/0±30/9 روز بود. طول دوره پیش از بلوغ زنبور پارازیتویید با افزایش سن پورگی شته میزبان کاهش مییابد. طول عمر حشرات بالغ زنبور پارازیتویید در نرها 22/0±17/6 روز و در مادهها 23/0±87/6 روز، و در شته گردو 94/0±24/12 روز برآورد گردید.
حاجیمحمد تکلوزاده، کریم کمالی، یعقوب فتحیپور،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
ترجیح مراحـل مختلف رشـدی شته سیاه یونجـه (Aphis craccivora Koch) توسـط زنبـور پارازیتـوئید(Lysiphlebus fabarum (Marshall ) در شرایط اتاقک رشد (دمای 2±20 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی5± 55 درصد و دوره نوری روشنایی: تاریکی10:14 ساعت) و در دو آزمایش بررسی شد. در آزمایش اول، ترجیح مرحله میزبانی با بهرهگیری از کلیه مراحل رشدی شته به نسبت مساوی و در آزمایش دوم با بهرهگیری از نسبتهای متغیر 5:15، 15:15 و 15:5 از دو مرحله سنین پورگی سوم به چهارم بررسی شد. هدف از این بررسی تعیین مرحله رشدی ترجیح شته میزبان توسط زنبور پارازیتوئید(L. fabarum) بود. براساس نتایـج حاصله زنبور پارازیتوئیـد (L. fabarum) پورههای سن سوم شته سـیاه یونجه را با 75/38 درصد پارازیتیسم به سـایر مراحل رشدی ترجیح داد و بین این مرحله با سایر مراحل اختلاف معنیدار وجود داشت. در مراحل بعدی پورههای سن چهارم 75/23 و حشرات کامل 25/21 درصد پارازیته شدند و پورههای سن اول پارازیته نشدند. در بررسی نسبتهای متغیر از پورههای سنین سوم به چهارم شته سیاه یونجه، در تراکم یکسان از دو سن نامبرده، میزان پارازیتیسم پورههای سن سوم 74/55 و پورههای سن چهارم 26/44 درصد بود و در نسبت 25 به 75 درصد از پورههای سن سوم به چهارم، میزان پارازیتیسم پورههای سن سوم 9/35 درصد و پورههای سن چهارم09/64 درصد و در نسبت 75 به 25 درصد از پورههای سن سوم به چهارم، میزان پارازیتیسم پورههای سن سوم 6/79 درصد و پورههای سن چهارم 36/20درصد دیده شد. پس از محاسبه درصد پارازیتیسم براساس معادله مرداک و رسم نمودار نسبتهای میزبان پارازیته شده (Na1/Na2) به نسبتهای اولیه میزبان (N1/N2) مشخص شد که زنبور پارازیتوئید (L. fabarum) در نسبتهای متغیر از دو مرحله مختلف میزبان نیز برای پوره سن سه ترجیح مثبت و برای پوره سن چهار ترجیح منفی دارد. به عبارت دیگر تغییرنسبتها نیز نتوانست ترجیح پارازیتوئید نسبت به پورههای سن سوم را تغییر دهد و در نسبتهای متغیر نیز ترجیح مثبت به سن سوم دیده شد.
سلمی سیدابراهیمی، رحیم عبادی، مصطفی مبلی، بیژن حاتمی،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
به منظور ارزیابی کیفیت و کمیّت شهد ارقام انتخابی پیاز در اصفهان و فعالیت جستجوگری زنبور عسل، آزمایشی به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام گردید. ارقام مورد استفاده شامل: قم، کاشان، آذرشهر، درچه، طارم ، کازرون 1، کوار، ابر کوه، هوراند و یک رقم خارجـی Yellow Sweet Spanish بودنـد. به همین منظور غـدههای مادری به قطر 60 میلیمتر از ارقام مختلف پیاز در کرتهایی به طول 4 و عرض 3 متر و در هر کرت روی 6 ردیف به فاصله 35 سانتیمتر کشت گردید. فاصله پیازها روی ردیف 25 سانتیمتر بود. در زمان گلدهی، فعالیت زنبورعسل روی گلآذینها بررسی و شهد گلچهها با لوله مویین 10 میکرولیتری جمعآوری و حجم و ترکیبهای مختلف آن اندازهگیری شد. میانگین تعداد زنبورهایی که در مدت 10 دقیقه، یک گلآذین را ملاقات میکردند و همچنین میانگین مدت استقرار هر زنبور روی یک گلآذین در ارقام مختلف پیاز تفاوت معنیداری با هم داشتند. بهطوری که گلآذینهای رقم هوراند کمترین تعداد ملاقات کننده و گلآذینهای رقم درچه بیشترین زمان توقف زنبورعسل را به خود اختصاص دادند. مقدار شهد در ارقام مختلف متفاوت بود و شهد گلهای 10 رقم پیاز مورد آزمایش از نظر میزان سه نوع قند گلوکز (G)، فروکتوز (F) و ساکارز (S) با یکدیگر اختلاف داشت. بهجز رقم ابرکوه که حاوی گلوکز بیشتری بود، در تمامی ارقام میزان فروکتوز موجود در شهد از دو قند دیگر بیشتر و میزان ساکارز از دو قند دیگر کمتر بود. در ترکیب قند شهد همه ارقام، هگزوز غالب بود که با مقادیر پایین نسبت ( S/(F+G مشخص گردید. میزان عناصر پتاسیم ، کلسیم و سدیم شهد گلآذینهای ارقام مختلف پیاز نیز متفاوت بود. در مجموع نتایج نشان داد فعالیت جستجوگری زنبور عسل (تعداد زنبور و زمان توقف آن) روی گل آذینهای پیاز وابسته به اثر متقابل چندین عامل از جمله مقدار شهد و از آن مهمتر مقدار و نسبت قندها و نیز میزان پتاسیم موجود در آن میباشد.
رحیمه سپهری، غلامحسین طهماسبی، میرجمال جلالی زنوز،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
این تحقیق در سال 1382 روی 364 کلنی زنبور عسل منطقه مرکزی ایران انجام شد. اهداف این طرح تعیین میزان هموزیگوتی آللهای جنسی و تعداد آنها در نسل سوم این توده و نحوه تأثیر آن بر بعضی صفات تولیدی بود. اندازهگیری هموزیگوتی آللهای جنسی بر اساس روش "روتنر"(1988) و"تارپی و پیج"(2002) انجام گردید. جهت تعیین میزان جمعیت نوزادان کارگر، جمعیت نوزادان نر و میزان ذخیره گرده، به ترتیب سطح ناحیه نسلی کارگر، سطح ناحیه نسلی نر و سطح گرده ذخیره شده روی شانها اندازهگیری شد. میزان جمعیت بالغین بر حسب قاب و میزان عسل تولیدی نیز، با محاسبه مجموع عسل استخراجی و عسل باقیمانده هر کلنی ارزیابی شد. متوسط هموزیگوتی آللهای جنسی و تعداد آنها در توده مورد آزمایش، به ترتیب 83/18 درصد و 32/5 آلل براورد شد. نتایج نشان میدهد که رابطه مستقیم و معنیداری بین هموزیگوتی آللهای جنسی و سطح ذخیره گرده وجود ندارد (P>0.05). همچنین افزایش هموزیگوتی آللهای جنسی تأثیر منفی و معنیداری روی میزان جمعیت و تولید عسل میگذارد (P<0.01). لذا به منظور جلوگیری از کاهش تعداد آللهای جنسی لازم است کلنیهای جدیدی از منطقه برای تلاقیها وارد شود که بتوان از کاهش عملکرد کلنیها نیز جلوگیری کرد.
زهره لری، اکبر حسینی پور، حسین معصومی، حشمت اله رحیمیان،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
ریزبرگی یا استابورن یکی از بیماریهای مهم مرکبات در ایران است و بیمارگر آن یک میکوپلاسمای فنری شکل به نام Spiroplasma citri است. این بیمارگر در طبیعت توسط زنجرکهای ناقل تغذیه کننده از شیره پرورده منتقل میشود. در این بررسی جهت ردیابی S. citri در ناقلین احتمالی، پس از تهیه آنتی سرم چند سانهای علیه یک استرین S. citri ، زنجرکها از روی علفهای هرز وحشی و نیز از روی برخی از گیاهان زراعی مجاور باغهای مرکبات منطقه جیرفت جمع آوری شدند. تعداد 12 گونه از زنجرکهای جمع آوری شده با روش الایزای غیر مستقیم و نیز جداسازی و کشت در محیط کشت اسپیروپلاسمایی LD10 بررسی شدند. واکنش زنجرکهای Circulifer haematoceps ،Orosius albicinctus ، Psamotettix striatus ، Austroagallia sinuata و Psammotettix alienus با آنتی سرم تهیه شده مثبت بود و از 3 گونه اول S. citri جداسازی وکشت شد. زنجرکهای یاد شده عمدتا از مزارع کنجد مجاور باغهای مرکبات جمع آوری شدند. بنابراین به نظر میرسد این زنجرکها ی ناقل احتمالی و هم چنین کنجد به عنوان میزبان آنها نقش کلیدی در همه جاگیری S. citri در منطقه جیرفت دارند.
هادی کوهکن، منوچهر مفتون، یحیی امام،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
نیتروژن معمولاً در زمینهای زراعی و غیرزراعی ایران بهعلت نبود ماده آلی کافی در خاک کم است. از طرف دیگر سمیت بور عمدتاً در مناطق خشک و نیمهخشک این کشور جایی که خاکها یا آبهای آبیاری حاوی میزان نسبتاً بالایی از این عنصر هستند، شایع است. نتایج تحقیقات نشان میدهد که افزودن برخی عناصر مانند نیتروژن تأثیر سوء سطوح بالای بور را کاهش میدهد. جهت بررسی برهمکنش بور و نیتروژن بر رشد و ترکیب شیمیایی برنج آزمایش گلخانهای بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا" تصادفی با شش سطح بور ( صفر، 5/2، 5، 10، 20 و 40 میلیگرم در کیلوگرم خاک بهصورت اسید بوریک) و چهار سطح نیتروژن ( صفر، 75، 150 و 300 میلیگرم در کیلوگرم خاک بهصورت اوره) با سه تکرار در یک خاک آهکی انجام شد. کاربرد بور سبب کاهش وزن خشک قسمت هوایی گردید و با مصرف نیتروژن سمیت بور بهویژه در سطوح پایین آن کاهش یافت. بهعلاوه افزودن بور غلظت بور و نیتروژن را در قسمت هوایی برنج افزایش داد. مصرف نیتروژن غلظت نیتروژن را افزایش ولی غلظت بور در گیاه کاهش داد. غلظت نیتروژن و غلظت کلروفیل اندازهگیری شده به روش شیمیایی با افزایش قرائت کلروفیلمتر سیر صعودی دارند. غلظت کلروفیل با افزایش سطح بور کاهش یافت. افزودن نیتروژن غلظت کلروفیل را افزایش و تأثیر سوء سطوح بالای بور بر این پارامتر را کاهش داد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در خاکهای با بور بالا، کاربرد نیتروژن با کاهش اثرات سوء سمیت بور رشد برنج را افزایش میدهد
محمود عالیچی، پرویز شیشه بر، محمدسعید مصدق، ابراهیم سلیمان نژادیان،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
در این مطالعه شتههای مزارع گندم و پارازیتوئیدهای آنها در منطقه شیراز، ترکیب گونهای، دامنه پراکندگی و تغییرات فصلی جمعیت گونههای غالب طی سالهای 84-1383 مورد بررسی قرار گرفت. همچنین از مزارعی به مساحت 3-1 هکتار واقع در 10 ناحیه به شعاع 50 کیلومتری اطراف شهر شیراز، نمونهگیری به عمل آمد. تراکم گونهها به وسیله شمارش افراد موجود روی 40 پنجه گندم که بهطور تصادفی در فواصل 5 متری با روش نمونهبرداری از دو قطر جمعآوری شدند، محاسبه گردید. مجموعاً 8 گونه شته و 3 گونه پارازیتوئید در طی این تحقیق شناسایی شدند. شتههای (.Rhopalosiphum padi (L و (.Metopolophium dirhodum (Wlk با فراوانی نسبی 94/33 و 33/31 درصد و پارازیتوئیدهای Aphidius rhopalosiphi De Stefani-Perez و (.Praon volucre (Hal با فراوانی نسبی 53/55 و 90/39 درصد به عنوان گونههای غالب تعیین گردیدند. تغییرات فصلی جمعیت گونههای فوق نیز در منطقه باجگاه، واقع در 15 کیلومتری شمال شهر شیراز، مورد مطالعه قرار گرفت. اوج جمعیت شتهها در سالهای مذکور بین 16-2 خرداد و حداکثر جمعیت پارازیتوئیدها 3-1 هفته بعد از آنها به وقوع پیوست. مقایسه درصد پارازیتیسم فصلی بین پارازیتوئیدهای غالب، اختلاف معنیداری را در رابطه با ترجیح زنبور A. rhopalosiphi روی شته R. padi و ترجیح P. volucre روی M. dirhodum نشان داد. بررسی مجموع درصد پارازیتیسم دو زنبور فوق روی شتههای مورد مطالعه مشخص نمود که حدود 30 درصد از جمعیت شتههای مذکور توسط این دو پارازیتوئید کنترل میشوند. بنابراین در صورت نیاز به سمپاشی مزارع گندم برای کنترل آفات دیگری مانند سن گندم باید به صورتی برنامهریزی شود که اختلالی در کارایی این زنبورهای پارازیتوئید ایجاد نشود.
ابوالفضل تقوی، غلامحسی طهماسبی، علیاصغر طالبی، علی زرنگار، علیرضا منفرد، حسن نظریان،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
در تحقیقی که در سالهای 85-1384 انجام شد، تنوع گونهای زنبورهای مخملی در دو استان تهران (منطقه فشم، زایگان) و قزوین (منطقه الموت، ویکان) در البرز مرکزی بررسی شد. کاستهای سهگانه ملکه، کارگر و نر در شش تاریخ در فصلهای بهار و تابستان در دو منطقه یاد شده جمعآوری شدند. نمونهبرداری از زنبورهای بالغ در منطقه ویکان از 5/3/85 تا 28/6/85 و در منطقه زایگان از3/3/85 تا 26/6/85 انجام شد. در مجموع 11 گونه از زنبورهای جنسBombus جمعآوری و شناسایی شد که تعداد هشت گونه در دو منطقه یکسان بود. اطلاعات به دست آمده در مورد کاستهای مختلف گونههای دو منطقه با کمک نرم افزار اکسل محاسبه و سپس با استفاده ازنرمافزار اکولوژیکال متدولوژی تجزیه و تحلیل شدند. کمیتهای تنوع گونهای با استفاده از شاخصهای سهگانه سیمسون، شانون- وینر و بریلوین و یکنواختی با استفاده از شاخصهای سیمسون، کامارگو و اسمیت- ویلسون محاسبه شدند. غنایگونهای نیز در دو منطقه محاسبه و مقایسه شد. نتایج به دست آمده در منطقه ویکان تنوع گونهای، یکنواختی و غنای گونهای بالاتری را نسبت به زایگان نشان داد. به عبارت دیگر منطقه ویکان از پایداری بالاتری در مقایسه با زایگان برخوردار بود. درصد شباهت دو منطقه 46 درصد بود که نشان دهنده تفاوت زیاد نسبتهای فراوانی گونهها با وجود اشتراک هشت گونه در دو منطقه بود.
نجمه صاحب زاده، رحیم عبادی، جهاگیر خواجه علی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
بهعلت آسیب دیدن حشرات مفید و گردهافشانها بهویژه زنبورهای عسل در هنگام گلدهی گیاهان از سموم استفاده شده در محیط، حفاظت از این حشرات ضروری است. با بررسی 10 ترکیب شیمیایی که در شرایط آزمایشگاهی دورکنندگی آنها مشخص شده بود، اقدام به مطالعه اثر دورکنندگی آنها در شرایط مزرعهای گردید. از بین ترکیبات آزمایش شده شامل استوفنون، متیل اتیل کتون، متیل ایزوبوتیل کتون، سیکلوهگزانون، استیل استون، متیل سالیسیلات، پروپیونیک آنیدرید، مالئیک آنیدرید، 2- اتیل هگزیل آمین و دی بوتیل آمین، مشخص شد که ترکیبات آمینی 2-اتیل هگزیل آمین و دی بوتیل آمین و ترکیب استری متیل سالیسیلات دارای بالاترین درصد دورکنندگی زنبورهای عسل در شرایط مزرعهای هستند. اثر زمان نمونهبرداری نیز نشان داد که در ساعت 15 دورکنندگی ترکیبات بیشتر است. ارزیابی غلظتهای مختلف این سه ترکیب مخلوط با غلظت نیم درصد ترکیبات پایدارکننده بنزیل بنزووات، دی بوتیل فتالات و بنزیل الکل نشان داد که اختلاط 2- اتیل هگزیل آمین با بنزیل بنزووات، دی بوتیل فتالات و بنزیل الکل به ترتیب در غلظتهای بالای 17/0، 4/0 و 03/0 درصد، اختلاط دی بوتیل آمین با بنزیل بنزووات و دی بوتیل فتالات هر دو در غلظت 1 درصد و با بنزیل الکل در غلظتهای بالای 08/0 درصد و اختلاط متیل سالیسیلات و بنزیل الکل در غلظتهای بالای 8/1 درصد دورکنندگی بالای 70 درصد در شرایط مزرعهای دارند.
محمدسعید تدین، غلامرضا معافپوریان،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
در مناطق خشک و نیمهخشک که آب آبیاری دارای مقادیر بالای بر هستند، سمیت آن مورد توجه میباشد. غلظت بحرانی بر در آب آبیاری برای گیاهان حساس و مقاوم از 1 تا 10 میلیگرم در لیتر متغییر است. در بسیاری از مناطق جنوبی کشور از جمله شهرستانهای مرکبات خیز جهرم و جیرفت زیادی بر در آب آبیاری تا حد مسمومیت عامل محدود کننده افزایش عملکرد مرکبات بوده و افزون بر آن درختان مرکبات با کمبود شدید پتاسیم و عناصر ریز مغذی از جمله آهن، روی و منگنز مواجه هستند. در این آزمایش آثار جداگانه پایههای ماکروفیــلا (Citrus macrophylla Wester)، ولکامریانا(Citrus volkameriana)، نارنج (Citrus aurantium) و لیمــوترش (Citrus aurantifolia Swing) و ترکیب این پایهها با پیوندکهــــای پرتقـــــال ’والنسیا‘ (Valencia)، ’واشنگتـــن ناول‘ (Washington Navel)، پرتقال محلی جهرم و پرتقال ’توسرخ‘ (‘Moro’)، بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 5 تکرار و در هر کرت دو درخت بهمدت 4 سال در رابطه با جذب بر مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بالاترین میزان جذب بر مربوط به پایه ولکامریانا و کمترین آن مربوط به پایه ماکروفیلا بود. بیشترین تأثیر متقابل رقمهای پیوندی در افزایش سطح بر برگ، روی پایه نارنج دیده شد، هر چند این پایه خود از میزان متوسط جذب بر، برخوردار بود. پیوندکهای پرتقال ’والنسیا‘، ’واشنگتن ناول‘ و پرتقال توسرخ ’مورو‘ روی پایه ماکروفیلا، اختلاف معنیدار از نظر مقدار بور نسبت به سایر پایهها داشتند.
مجتبی شفیعی، حسین انصاری، کامران داوری، بیژن قهرمان،
جلد 17، شماره 64 - ( 6-1392 )
چکیده
مطالعه چگونگی کاربرد مدلهای مفهومی هیدرولوژی در حوضههای آبریز امروزه از مهمترین مسائل مورد توجه محققان میباشد. این مسأله بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک از اهمیت بیشتری برخوردار است چون فرآیندهای هیدرولوژی این مناطق پیچیدهتر و واسنجی نیز مشکلتر خواهد بود. در این تحقیق مدل مفهومی و نیمه-توزیعی SWAT در حوضه نیمهخشک نیشابور با مساحت 9350 کیلومترمربع برای شبیه-سازی جریان در یک دوره 8 ساله مورد استفاده قرار گرفته است. در فرآیند مدل-سازی، حوضه آبریز نیشابور به 22 زیرحوضه و در نهایت به 146 واحد واکنش هیدرولوژیک (HRUs) تقسیم شد. برای واسنجی و تحلیل عدم قطعیت نیز از روش SUFI2 استفاده شده است. بررسی نتایج نشان داد که واسنجی و اعتبارسنجی مدل نسبتاً ضعیف بهدست آمده است، که به سبب وجود عدم قطعیت در مدل مفهومی حوضه مانند احداث مخازن تغذیه مصنوعی، وقوع پدیده نشست زمین و شکاف در حوضه میباشد. همچنین عامل مؤثر دیگر پیچیدگی سیستم هیدرولوژی در مناطق خشک و نیمهخشک است که مربوط به سادهسازیهای این گونه مدلها در شبیهسازی و تعامل پیچیده بین رواناب و جریان زیرسطحی در وقایع بارندگی با ارتفاع کم میباشد. بهطور کلی به نظر میرسد که نمیتوان از مدلهای شبیهسازی توزیعی حوضه آبریز در مناطق خشک و نیمهخشک که دارای منابع متعدد عدم قطعیت میباشند و همچنین عدم ورود آنها به مدل، انتظار زیادی داشت.
علیرضا مسجدی، امیر تائیدی،
جلد 18، شماره 67 - ( 3-1393 )
چکیده
یکی از گزینههای مناسب برای انحراف جریان در رودخانههای کوهستانی، به کارگیری آبگیر کفی است. از مهمترین اهداف در جریان برروی یک آبگیر با کف مشبک، تعیین مقدار دبی منحرف شده در شرایط مختلف جریان در کانال اصلی است. شیب و شکل میله کفهای مشبک بر میزان دبی منحرف شده تأثیر دارد. در این مقاله به بررسی شیب و نحوه قرارگیری میله مشبک آبگیر و اثر آن بر پارامترهای هیدرولیکی و ضریب تخلیه پرداخته شده است. به منظور انجام آزمایش در این تحقیق از یک مدل فیزیکی کانال اصلی با شیب متغیر و بدنه شیشهای استفاده شد. به منظور هدایت و اندازهگیری دبی منحرف شده، یک کانال فرعی به فاصله 8 متری از ورودی کانال اصلی، در زیر کانال اصلی نصب گردید. دهانه آبگیر ورودی با طول 10 و عرض50 سانتیمتر ساخته شد. در مدخل ورودی آبگیر از شبکه مشبک طولی با چهار قطر مختلف میلگرد با فضای عبوری ثابت و چهار شیب متفاوت استفاده شد. همچنین به منظور بررسی اثر شدت جریان در میزان آبگیری از چهار دبی استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد افزایش قطر میلگردهای کف مشبک، کاهش شیب کف آبراهه و افزایش عمق جریان در بالادست شبکه در یک فضای عبوری ثابت باعث افزایش در ضریب تخلیه آبگیر کفی میگردد. همچنین در تمام حالات افزایش عدد فرود در بالادست شبکه مشبک طولی، باعث کاهش ضریب تخلیه آبگیر میگردد.
مریم مصلایی، حسین شیرانی، وحید مظفری، عیسی اسفندیارپور،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده
شوری و سمیت یونها یکی از مشکلات عمدهی اراضی کشاورزی در مناطق خشک و نیمهخشک از جمله ایران میباشد. در منطقهی حسینآباد که یکی از مناطق مهم کشاورزی شهرستان یزد میباشد، علاوهبر مشکل شوری، علایمی شبیه سمیت بور در محصولات مشاهده شدهاند. لذا اینتحقیق با هدف ارزیابی و تحلیل تغییرات مکانی شوری خاک بهعنوان یکی از جنبههای تخریب خاک و تهیهی نقشهی پراکنش مکانی شوری و بور قابل جذب خاک انجام شد. الگوی نمونهبرداری بهصورت شبکهای منظم با فاصله 150 متر بود. شوری و بور قابل جذب در عمق 0 تا 30 سانتیمتری اندازهگیری شدند. در مجموع، تعداد 104 نمونه مورد اندازهگیری قرار گرفت. پس از تجزیه و تحلیل آماری دادهها و بررسی وضعیت توزیع آنها، بهمنظور پهنهبندی متغیرهای مزبور از تخمینگر کریجینگ استفاده گردید. نتایج نشان داد که منطقه، دارای مشکل شوری و فاقد سمیت بور میباشد. با توجه بهنسبت اثر قطعهای به سقف، وابستگی مکانی بین تمامی ویژگیهای اندازهگیری شده به جز بور و pH، قوی بود. شوری در نواحی کشتشده بهعلت انجام فرایند آبشویی، کمترین مقدار را دارا بود. میزان بور خاک، بین 07/0 تا 6/1 میلیگرم بر کیلوگرم بود. لذا نه تنها مشکل سمیت بور مشاهده نشد، بلکه در بعضی نواحی میتوان کمبود بور را مشاهده نمود. شوری و بور خاک در سطح اطمینان 99 درصد، دارای همبستگی معنیداری بودند. براساس آزمون اسپیرمن و پیرسون، بین نسبت جذب سطحی سدیم و شوری همبستگی مثبتی در سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد که نشان میدهد املاح منطقه، بیشتر از نوع سدیمدار هستند. همچنین pH منطقه، مشکلی برای رشد محصولات ندارد.
بهناز مولائی، مهدی قیصری، بهروز مصطفیزاده فرد، اسماعیل لندی، محمد مهدی مجیدی،
جلد 19، شماره 71 - ( 3-1394 )
چکیده
بهدلیل محدودیت منابع آب و نیاز روزافزون به محصولات غذائی بررسی اثر روش آبیاری بر بهرهوری مصرف آب سیبزمینی ضرورت دارد. هدف از این تحقیق بررسی عملکرد و ویژگیهای آن برای دو رقم سیبزمینی بورن و ساتینا تحت دو سیستم آبیاری بارانی و قطرهای بود. تیمارهای آزمایش شامل دو روش آبیاری قطرهای- نواری و بارانی و دو رقم سیبزمینی بورن و ساتینا در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار بود. در هر دو روش آبیاری، آبیاری کامل و براساس تخلیه رطوبت از عمق توسعه ریشه انجام گرفت. عملکرد و بهرهوری آب در آبیاری قطرهای- نواری و آبیاری بارانی تفاوت معنیداری در سطح احتمال یک درصد داشتند. در تیمار آبیاری قطرهای- نواری و رقم سیبزمینی ساتینا، بیشترین میزان عملکرد (08/24 تن بر هکتار) و بهرهوری آب (83/3 کیلوگرم بر مترمکعب) بهدست آمد. همچنین، تیمار آبیاری بارانی و رقم سیبزمینی بورن، کمترین میزان عملکرد (97/12 تن بر هکتار) و بهرهوری آب (73/1 کیلوگرم بر مترمکعب) را داشت. عملکرد محصول در واحد سطح در آبیاری بارانی 42 درصد کمتر از آبیاری قطرهای- نواری بود. برای هر دو رقم سیبزمینی، ارتفاع بوته و وزن خشک اندام هوائی در آبیاری قطرهای- نواری بهترتیب بیشتر و کمتر از آبیاری بارانی بهدست آمد که این امر بهدلیل عقب بودن مراحل مختلف رشد گیاه در آبیاری بارانی نسبت به آبیاری قطرهای- نواری بود. برای افزایش تولید و بهرهوری مصرف آب سیبزمینی در اقلیم خشک سرد، آبیاری قطرهای- نواری توصیه میشود.
مینا جعفری، مهدی وفاخواه، احد توسلی،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
فرآیند بارش - رواناب و ایجاد سیلاب از پدیدههای هیدرولوژیکی هستند که بررسی آنها بهسبب تأثیرپذیری از پارامترهای مختلف، دشوار میباشد. تاکنون روشها و الگوهای مختلفی برای تحلیل این پدیدهها ارائه شده است. از اینرو هدف این پژوهش ارزیابی شبکه عصبی-فازی تطبیقی در پیشبینی ضریب رواناب رگبار است. بهاین منظور حوزه آبخیز بار اریه نیشابور انتخاب و دادههای مربوط به 33 واقعه در بین سالهای آماری 1331 تا 1385 جمعآوری گردید. بهمنظور انتخاب متغیرهای مستقل در برآورد ضریب رواناب از تجزیه و تحلیل عاملی استفاده شد، که براساس آن چهار متغیر مقدار متوسط بارندگی، چارک سوم، اول و چهارم شدت بارندگی و همچنین پنج متغیر شاخص ( &phi) و چارکهای اول تا چهارم شدت بارش بهعنوان عوامل اصلی برگزیده شدند. همچنین ترکیب سایر متغیرها براساس نقش هیدرولوژیکی آنها، بهعنوان ورودی شبکه مدنظر قرار گرفت. نتایج نشان داد که شبکه با ورودی چارکهای اول تا چهارم شدت بارندگی، مقدار کل بارش و شاخص &phi و بارش پنج روز قبل ضریب رواناب رگبار را با ضریب تبیین آزمون 91/0 و ریشه میانگین مربعات خطا 02806/0 و متوسط قدر مطلق خطا 0275/0 پیشبینی کند.
سجاد سمیعی، منوچهر حیدرپور ، سید سعید اخروی،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده
سرریزهای جانبی عمدتاً در شبکههای آبیاری و زهکشی و سیستمهای جمعآوری فاضلاب جهت تنظیم جریان بهکار گرفته میشوند. یک راه آسان جهت افزایش عملکرد سرریز جانبی استفاده از پرههای هادی میباشد. در این پژوهش، تاثیر حضور پرههای هادی بر روی ضریب دبی و دبی عبوری از روی سرریز جانبی لبهتیز مستطیلی بررسی شده است. از سرعتسنج ADV برای برداشت سرعت عمود بر تاج سرریز استفاده شده است. با استفاده از دادههای سرعت، دبی عبوری المانی از روی تاج سرریز برای هر دوحالت با و بدون حضور پرههای هادی بررسی شد. نتایج نشان داد برای هر دو حالت حضور و عدم حضور پرههای هادی با افزایش عدد فرود، ضریب دبی و دبی عبوری از سرریز جانبی لبهتیز مستطیلی کاهش مییابد. همچنین مشخص گردید که با افزایش عدد فرود، پرههای هادی تأثیر بیشتری بر افزایش ضریب دبی و دبی المانی عبوری از سرریز جانبی دارند. مطالعات این تحقیق نشان داد که دبی المانی در طول سرریز افزایش مییابد تا جاییکه بیشترین دبی المانی از نزدیکی انتهای سرریز خارج میشود و با افزایش عدد فرود دبی عبوری المانی از سرریز کاهش مییابد. نتایج نشان داد که پرههای هادی باعث افزایش ضریب دبی بهطور متوسط تا 32 درصد میشوند.
آتنا خلیلی نفت چالی، علی شهیدی، عباس خاشعی سیوکی،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده
در سالهای اخیر در بسیاری از کشورها برداشت آب منابع زیرزمینی از میزان تغذیه سالیانه آنها بیشتر بوده است. این امر باعث پایین افتادن سطح آب زیرزمینی و به دنبال آن خشک شدن چاهها، قناتها و چشمه شده است. در این تحقیق با توجه به اهمیت دشت نیشابور در تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت منطقه، از الگوریتمهای تنبل KNN، KSTARو LWL و مدل درختی 5M تحت هفت سناریوی مختلف، برای برآورد تراز سطح ایستابی این آبخوان استفاده شده است. برای مقایسه نتایج، آمارههای ریشه متوسط خطـای مربعـات، ضریب همبستگی و متوسط قدر مطلق خطا مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سناریو fکه شامل پارامترهای حجم آب تخلیه شده و مجموع بارندگی میباشد، بهدلیل در نظر نگرفتن پارامتر تراز سطح زمین، کارایی کمتری دارد. در سناریوی a، b و g با در نظر گرفتن پارامترهای مجموع بارندگی در ماه قبل، مجموع بارندگی در دو ماه قبل و تراز سطح زمین، برآورد مطلوبتری از تراز سطح ایستابی حاصل میشود. در بین مدلهای الگوریتم تنبل و مدل درخت تصمیم 5M توانایی مدل KNN تحت سناریوی a در ماه آذر با داشتن 0/96=RZ د ، 56/6RMSE= و 53/3 MAE= از سایر مدلها بیشتر میباشد. همچنین بررسی معیارهای ارزیابی نشان داد که مدل LWL، مدل مناسبی برای پیشبینی تراز سطح ایستابی نمیباشد.
اسمعیل شاکر، سید محمود کاشفی پور، محمود شفاعی بجستان،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
یکی از عوامل شکست خطوط لوله متقاطع با رودخانه ها که منجر به نفوذ سیال عبوری از لوله به درون رودخانه می شود، آبشستگی زیر آنها تحت تأثیر عبور جریان رودخانه است. پژوهشگران بسیاری تاکنون در خصوص مکانیزم آبشستگی زیر خط لوله تحت جریان یکسویه و توسعه آن مطالعه کردهاند اما تمامی این مطالعات در شرایط جریان ماندگار بوده است. درحالی که مطالعات صورت گرفته نشاندهنده اهمیت بررسی آبشستگی در زمانهای سیلابی رودخانه و در شرایط جریان غیرماندگار است. به همین دلیل هدف از مطالعه حاضر، بررسی آبشستگی زیر خط لوله عبوری از بستر رودخانه در شرایط غیرماندگار است. برای این منظور برخی پارامترهای مؤثر بر هیدروگراف های در نظر گرفته شده، تغییر داده شد و نتایج آن با نتایج آزمایش های انجامشده در شرایط ماندگار مقایسه شد. از نتایج این پژوهش میتوان به نسبت 34 تا 69 درصدی آبشستگی در شرایط غیرماندگار نسبت به شرایط ماندگار و همچنین افزایش 7 تا 22 درصدی عمق آبشستگی با افزایش دبی پیک هیدروگراف در شرایط آزمایش های ارائه شده در پژوهش اشاره کرد.
ستار چاوشی بروجنی، کورش شیرانی،
جلد 24، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
انتخاب تابع توزیع مناسب و تخمین پارامترهای آن دو گام اساسی در برآورد دقیق تناوب سیلاب است. در این مقاله برای بهبود تخمین پارامترهای توابع توزیع، از مفهوم بهینهسازی الگوریتم فرا ابتکاری استفاده شده است. هدف از این مقاله استفاده از الگوریتم کلونی زنبور عسل (ABC) در راستای برآورد پارامترهای توابع توزیع رایج در تخمین سیلاب است. در این راستا از سه آماره برازندگی، ضریب همبستگی، ضریب تشخیص و مجذور میانگین مربعات خطا، برای مقایسه عملکرد این الگوریتم با روشهای متعارف تخمین پارامتر، حداکثر درستنمایی(ML)، گشتاورها (MOM) و گشتاور وزنی احتمال (PWM)، استفاده شده است. منطقه مورد مطالعه حوضه آبخیز بابلرود در حاشیه جنوبی دریای مازندران است که دارای سوابق وقوع سیلاب است. تعداد شش ایستگاه هیدرومتری دارای آمار مشاهداتی دبی حداکثر سیلاب در منطقه شناسایی و دادههای آنها در تحلیل تناوب سیل شش تابع توزیع نرمال، گمبل، گاما، پیرسون نوع 3، مقادیر حد و لجستیک مورد استفاده قرار گرفت. مقایسه عملکرد روشهای ABC، ML، MOM و PWM در برآورد سه آماره برازندگی نشان میدهد که تابع توزیع پیرسون نوع 3 دارای بیشترین مقدار میانگین ضریب همبستگی (0/97) با کمترین دامنه تغییرات (0/05-0/04) و تابع توزیع گاما دارای بیشترین مقدار ضریب تشخیص (0/93) با کمترین دامنه تغییرات (0/10) و همچنین کمترین مقدار مجذور میانگین مربعات خطا (8/61) با کمترین دامنه تغییرات (14/33) است. درنهایت با جمعبندی نتایج بهدست آمده است میتوان نتیجه گرفت که الگوریتم کلونی زنبور عسل عملکرد بهتری (مقادیر بالاتر ضریب همبستگی و ضریب تشخیص و مقدار کمتر مجذور میانگین مربعات خطا) از سایر روشهای رایج در تخمین پارامترهای توابع توزیع مطالعاتی در منطقه دارد.