180 نتیجه برای عملکرد
سیدسعید پورداد، خشنود علیزاده، رضا عزیزی نژاد، عبداله شریعتی، مسعود اسکندری، مجید خیاوی، عزتاله نباتی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) بومی ایران بوده و با شرایط آب و هوایی کشور سازگاری خوبی دارد. 16 ژنوتیپ گلرنگ در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شش ایستگاه تحقیقاتی سرارود (کرمانشاه)، مراغه، قاملو (کردستان)، خدابنده (زنجان)، شیروان (خراسان شمالی) و کوهدشت (لرستان) بهصورت دو آزمایش جداگانه در شرایط تنش و بدون تنش رطوبتی در بهار کشت گردید. شاخصهای کمّی مقاومت به خشکی شامل شاخص حساسیت به خشکی (SSI) ، شاخص متوسط محصولدهی (MP)، شاخص تحمل به خشکی (STI) ، میانگین هندسی محصولدهی (GMP) و شاخص تحمل (TOL) برای عملکرد دانه و نیز پایداری غشای ژنوتیپها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که شاخص تحمل به خشکی (STI) مناسبترین شاخص برای ارزیابی مقاومت به خشکی ژنوتیپها بوده و برآورد این ضریب از میانگین کل ایستگاهها نشان داد که ژنوتیپهایCW-4440 ،Gilaو PI-537598 با بیشترین میزان STI دارای عملکرد بالا در هر دو شرایط رطوبتی بودند. انحراف معیار STI این سه ژنوتیپ نشان داد که Gila پایداری کمتری از نظر این شاخص داشته و نهایتاً دو ژنوتیپ دیگر شایستگی بیشتری برای گزینش داشتند. تجزیه واریانس شاخص پایداری غشای (CMS) نشان داد که بین ژنوتیپها اختلاف معنیداری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد. رقم S-541 دارای بیشترین پایداری غشای و رقم KINO-76 دارای کمترین میزان پایداری غشا بود. پایدای غشا با شاخصهای STI,MP,GMP همبستگی مثبت و معنیداری نشان داد. یعنی ژنوتیپهای دارای غشای پایدارتر در شرایط واقعی و محیط طبیعی نیز مقاومت به خشکی بالایی نشان داده بودند. بنابراین آزمون پایداری غشا میتواند بهعنوان یک روش سریع برای غربال ژنوتیپها در مراحل اولیه اصلاحی مورد استفاده قرار گیرد. تجزیه کلاستر براساس سه ضریب مقاومت به خشکی(STI,MP,GMP)، پایداری غشا (CMS) و عملکرد در دو شرایط تنش و بدون تنش خشکی ژنوتیپهای تحت بررسی را به سه گروه تقسیم نمود. گروهبندی حاصل از تجزیه کلاستر نیز توانست چهار ژنوتیپ برتر CW-4440 ،PI-537598، Gilaو S-541 را شناسایی کرده و تأکیدی بر نتایج حاصل از دیگر روشها بود.
مجید مجیدیان، امیر قلاوند، نجفعلی کریمیان، علی اکبر کامگار حقیقی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثرهای تنش رطوبت، کود شیمیایی نیتروژنه، کود دامی و تلفیقی از کود نیتروژن و کود دامی بر عملکرد، اجزای عملکرد و راندمان استفاده از آب ذرت سینگل کراس 704 (دیررس- تک بلال و دندان اسبی)، آزمایشی مزرعه ای در سال 1384 در مرکز تحقیقات دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عوامل مورد مطالعه شامل مقادیر و ترکیبات مختلف کود نیتروژن {شیمیایی (صفر، 92، 184 و 276 کیلوگرم در هکتار نیتروژن)، تلفیقی شیمیایی و دامی (46 کیلوگرم نیتروژن + 5/2 تن کود دامی، 92 کیلوگرم نیتروژن + 5 تن کود دامی و 138 کیلوگرم نیتروژن + 5/7 تن درهکتار کود دامی) و دامی (5، 10 و 15 تن در هکتار کود دامی) } و سه سطح آبیاری (آبیاری معادل نیاز آبی گیاه (شاهد)، آبیاری معادل 75 % نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل50% نیاز آبی گیاه) در نظر گرفته شد. بیشترین عملکرد دانه ذرت در تیمار 92 کیلوگرم نیتروژن + 5 تن کود دامی به میزان 7976 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. بیشترین عملکرد دانه ذرت در آبیاری شاهد به میزان 7041 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. تنش رطوبت در آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل 75 درصد نیاز آبی گیاه عملکرد دانه را به ترتیب 33 و 12 درصد کاهش داد. بیشترین عملکرد در برهمکنش تنش رطوبت و تیمارهای کود نیتروژن در تیمار 5 تن کود دامی در هکتار و آبیاری معادل نیاز آبی گیاه به دست آمد. هم چنین بیشترین راندمان استفاده از آب در بین تیمارهای آبیاری در آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه بود. بیشترین راندمان استفاده از آب در برهمکنش تنش رطوبت و تیمارهای کود نیتروژن در تیمار 92 کیلوگرم کود نیتروژن + 5 تن کود دامی در هکتار و آبیاری معادل 50% نیاز آبی گیاه به دست آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که کود نیتروژن کافی به صورت شیمیایی عملکرد دانه ذرت را تحت شرایط تنش رطوبتی به مقدار کم افزایش و کود نیتروژن به صورت تلفیقی (شیمیایی و دامی) عملکرد دانه را تحت شرایط تنش رطوبتی افزایش میدهد. ولی با آبیاری کامل عملکرد دانه ذرت را به مقدار زیاد افزایش میدهد. هم چنین زمانی که تنش رطوبتی شدید است کود نیتروژن به ویژه به صورت تلفیقی عملکرد را افزایش میدهد. با کاربرد توام کودهای شیمیایی و دامی، علاوه بر کاهش میزان مصرف کودهای شیمیایی و بهبود خواص فیزیکی و شیمیایی خاک، عملکرد دانه بهتری حاصل شد.
سید عبدالرضا کاظمینی، حسین غدیری، نجفعلی کریمیان، علی اکبر کامگار حقیقی، منوچهر خردنام،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی برهمکنش نیتروژن و مواد آلی بر رشد و عملکرد گندم دیم، آزمایشی دردو سال 1٣٨٤ و ١٣٨٥ در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در باجگاه بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی نیتروژن در سه سطح (صفر، 40 و80 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و فاکتورهای فرعی سه نوع ماده آلی شامل پسمانهای گندم به میزان ٧٥٠ و ١٥٠٠ کیلوگرم در هکتار، پسمانهای ریشه شیرین بیان به میزان ١٥و٣٠ تن در هکتار و کمپوست ضایعات شهری به میزان 10 و20 تن در هکتار (معادل 50 و100%) بودکه با تیمار شاهد (فاقد هر گونه ماده افزودنی) مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد عملکرد دانه گندم با افزایش نیتروژن از صفر به ٤٠ و از ٤٠ به ٨٠کیلوگرم در هکتار بهطور معنیداری افزایش یافت. از بین اجزای عملکرد گندم، تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله در بوته افزایش یافت که این افزایش در مورد تعداد دانه در سنبله از صفر به ٤٠ و ٨٠ کیلوگرم در هکتار و در مورد تعداد خوشه از صفر به ٨٠ کیلوگرم در هکتار معنیدار بود. نتایج حاصله از مصرف مواد آلی مختلف به خاک نشان داد که حداکثر عملکرد دانه گندم دیم در تیمار 100 درصد کمپوست به میزان ٣٢% در مقایسه با تیمار شاهد افزایش داشت. نتایج بهدست آمده از اثر برهمکنش مواد آلی و نیتروژن (میانگین دو سال) نشان داد که در تیمار١٠٠درصد کمپوست، با افزایش نیتروژن از صفر به ٤٠ کیلوگرم در هکتار، عملکرد دانه گندم بهطور معنیداری افزایش پیدا کرد و افزایش نیتروژن از ٤٠ به 80 کیلوگرم اختلاف معنیداری ایجاد نکرد. بنابراین حداکثر ٥٠ درصد از نیتروژن مورد نیاز میتواند با کمپوست جایگزین گردد. دادههای بهدست آمده از تأثیر مواد آلی بر روند تغییرات آب موجود در خاک نشان داد که بهطور کلی در هر دو سال آزمایش مصرف مواد آلی، در مقایسه با تیمار شاهد، مقدار آب موجود درخاک (صفر تا ٦٠ سانتیمتر) را افزایش داد لیکن از بین مواد آلی، مصرف کمپوست تأثیر بیشتری بر ظرفیت نگهداری آب خاک داشت.
مهدی بیات، بابک ربیعی، محمد ربیعی، علی مومنی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور مطالعه روابط بین عملکرد دانه و برخی از صفات مهم زراعی در کلزا به عنوان کشت دوم در مزارع برنج، چهارده رقم کلزای بهاره در قالب طرح بلوکی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه برنج کشور (رشت) در سال زراعی 85-84 کشت شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ارقام، از نظر اکثر صفات مورد مطالعه اختلاف معنیداری وجود دارد. وراثتپذیری عمومی صفات از حداقل 29/0 برای طول خورجین در شاخههای فرعی تا 99/0 برای روز تا رسیدگی متغیر بود. با محاسبه ضریب تغییرات ژنتیکی و فنوتیپی مشاهده شد که کمترین تنوع مربوط به روز تا رسیدگی و بیشترین تنوع مربوط به تعداد خورجین در شاخههای فرعی بود. همچنین پیشرفت ژنتیکی مورد انتظار با اعمال شدت گزینش 5 درصد از 68/3 درصد (25/0 سانتیمتر) برای طول خورجین در شاخه اصلی تا 46/31 درصد (58/915 کیلوگرم در هکتار) برای عملکرد دانه متغیر بود. نتایج به دست آمده از برآورد ضرایب همبستگی ژنوتیپی بین صفات نشان داد که بین عملکرد دانه با تعداد شاخههای فرعی، تعداد خورجین در شاخههای اصلی و فرعی، طول خورجین در شاخههای فرعی، قطر خورجین در شاخههای اصلی و فرعی، وزن هزار دانه و درصد روغن مثبت و معنیدار و بین عملکرد دانه با روز تا 90 درصد گلدهی و روز تا رسیدگی همبستگی منفی و معنیداری وجود دارد. انجام تجزیه علیت روی همبستگیهای ژنوتیپی بین عملکرد دانه به عنوان متغیر وابسته و سایر صفات به عنوان متغیرهای مستقل نشان داد که وزن هزار دانه و تعداد خورجین در شاخههای فرعی دارای اثر مستقیم مثبت و بالا و روز تا 90 درصد گلدهی دارای اثر مستقیم منفی و پایینی روی عملکرد دانه بود. به این ترتیب برای اصلاح عملکرد دانه در کلزا به عنوان کشت دوم در مزارع برنج میتوان گزینشهای غیر مستقیمی از طریق افزایش وزن هزار دانه و تعداد خورجین در شاخههای فرعی انجام داد.
محمودرضا تدین،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثر پساب کارخانه قند بر درصد عناصر اندام هوایی (شاخساره)، عملکرد و اجزای عملکرد و کیفیت دانه دو رقم گندم، پژوهشی مزرعهای در دو سال زراعی 1385 و 1386 در محدوده کارخانه قند اقلید به اجرا در آمد. تیمارها شامل دو رقم گندم الموت و زرین و دو سطح آبیاری با آب چشمه (شاهد) و آبیاری پساب کارخانه قند بود. پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که آبیاری با پساب کارخانه قند منجر به افزایش درصد نیتروژن، فسفر و کلسیم اندام هوایی و کاهش غلظت عناصر آهن، منگنز، روی، مس و بور شد ولی تأثیر معنیداری بر درصد عناصر پتاسیم، منیزیم و گوگرد نداشت. نتایج نشان داد که درصد نیتروژن در تیمار شاهد در هر دو رقم الموت و زرین به ترتیب 41/2 و 54/2 درصد و در تیمار پساب 28/3 و 41/3 درصد، درصد فسفر در تیمار شاهد 42/ و 47/ درصد و در تیمار پساب 46/ و 51/ درصد و کلسیم در تیمار شاهد 29/ و 32/ درصد و در تیمار پساب به 47/ و 48/ درصد افزایش یافت. در هر دو سال آزمایش و در هر دو رقم گندم کمترین تعداد پنجه، تعداد سنبله بارور، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت از تیمار آبیاری با پساب بهدست آمد هر چند که این میزان کاهش در رقم الموت بیشتر از رقم زرین بود. در هر دو رقم الموت و زرین کمترین تعداد پنجه به ترتیب با 33/2 و 56/2 ، تعداد سنبله با 83/1 و 92/1، تعداد دانه در سنبله با 67/31 و 51/32 عدد ، عملکرد دانه با 5233 و 5532 کیلوگرم در هکتار، شاخص برداشت با 03/32 و 53/33 درصد و بهره وری آب با 72/ و 75/ کیلوگرم بر متر مربع از تیمار پساب در مقایسه با شاهد به دست آمد. نتایج نشان داد که استفاده از پساب کارخانه میتواند منجر به کاهش درصد عناصر غذایی موجود در دانه و عملکرد دانه گندم شود.
فاطمه حیدری، سعید زهتاب سلماسی، عزیز جوانشیر، هوشنگ آلیاری، محمدرضا دادپور ،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثر تراکم بوته بر عملکرد و میزان اسانس گیاه دارویی نعناع فلفلی آزمایشی با سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریزدر سالهای 1383و1384 اجرا شد. در این بررسی اثر تراکم کاشت در چهار سطح (8، 12، 16 و20 بوته در متر مربع) ارزیابی شد. نتایج حاصل از هر سال به صورت اسپلیت پلات در زمان و نتایج حاصل از دوسال به صورت تجزیه مرکب دو ساله تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تراکم بوته، عملکرد تر، عملکرد خشک، درصد اسانس بوته و عملکرد اسانس را تحت تأثیر قرار داده ولی اثری بر درصد اسانس برگ نداشته است. بیشترین عملکرد تر، عملکرد خشک، درصد اسانس برگ، درصد اسانس بوته و عملکرد اسانس در سال دوم تولید شد. بیشترین عملکرد اسانس در تراکم 20 بوته در مترمربع و در سال دوم به میزان 15/21 لیتر در هکتار حاصل شد.
فاطمه امینی، قدرت اله سعیدی، احمد ارزانی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی روابط بین عملکرد دانه و اجزای آن در گلرنگ، تجزیه ضرایب مسیر و تجزیه عامل ها با استفاده از برخی صفات زراعی و مورفولوژیک در 32 ژنوتیپ مختلف گلرنگ انجام شد. ژنوتیپ ها در سال زراعی 1384-1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار ارزیابی شدند. ضرایب همبستگی بین صفات نشان داد که بین هر کدام از صفات عملکرد دانه در واحد سطح و عملکرد دانه در بوته با صفات تعداد دانه در طبق و تعداد طبق در بوته همبستگی مثبت و بالایی وجود داشته است. بر اساس نتایج رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه در واحد سطح، تعداد طبق در بوته به تنهایی 6/43 درصد و به همراه تعداد دانه در طبق و ارتفاع بوته 60 درصد از تغییرات این صفت را توجیه کردند. نتایج رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه در بوته نیز نشان داد که صفات تعداد دانه در طبق، تعداد طبق در بوته و وزن هزار دانه 2/81 درصد از تغییرات عملکرد دانه در بوته را موجب شدند. بر اساس ضرایب مسیر، صفت تعداد طبق در بوته بیشترین اثر مستقیم مثبت را بر هرکدام از صفات عملکرد دانه در واحد سطح و عملکرد دانه در بوته داشت، ضمن اینکه این اثر از طریق تأثیر غیر مستقیم و منفی وزن هزار دانه کاهش یافت. نتایج تجزیه به عامل ها برای صفات سه عامل اصلی را مشخص کرد که مجموعا" 81/81 درصد از کل تغییرات را توجیه نمودند. این عامل ها با توجه به اجزای تشکیل دهنده آنها به ترتیب عامل عملکرد و اجزای آن، عامل خصوصیات فنولوژیکی بوته (روز تا 50 درصد سبز شدن، روز تا گلدهی و روز تا رسیدگی) و عامل شاخهبندی نامیده شدند. بهطور کلی می توان نتیجه گیری نمود که سه صفت تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه به ترتیب از اهمیت نسبی بیشتری درتعیین عملکرد دانه گلرنگ برخوردارند و این اجزای عملکرد می توانند به عنوان شاخص انتخاب در برنامه های به نژادی این گیاه مورد استفاده قرار گیرند.
مجید غلامحسینی، مجید آقاعلیخانی، محمدجعفر ملکوتی ،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف نیتروژن و زئولیت طبیعی ایرانی بر عملکرد کمی و کیفی علوفه کلزای پاییزه (.Brassica napus L) در خاکهایی با بافت سبک، آزمایشی در سال زراعی 86-1385 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس، به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی از فاکتوریل سطوح مختلف زئولیت (0، 3، 6 و 9 تن در هکتار) و مقدار کود نیتروژن در سه سطح (90، 180 و270 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) از منبع اوره حاصل شدند. بذور کلزا (رقم OKAPI) در دهم مهرماه کشت و 170 روز بعد، مصادف با ابتدای مرحله غلافدهی، محصول علوفه سبز آن برداشت شد. نتایج نشان داد اثر نیتروژن و زئولیت بر صفات کمـّی علوفه شامل عملکرد ماده خشک، وزن خشک برگ و ساقه و شاخص سطح برگ معنیدار بود. به علاوه صفات کیفی علوفه (درصد پروتئین خام و درصد کلسیم در توده گیاهی) تحت تأثیر اثرات اصلی نیتروژن و زئولیت قرار گرفت. با افزایش مصرف کود نیتروژن شستشوی نیتروژن افزایش و با افزایش مصرف زئولیت به طور معنیداری شستشوی نیتروژن کاهش یافت. اثر متقابل دو فاکتور بر هیچکدام از صفات مورد بررسی معنیدار نشد. کاربرد 270 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در تلفیق با 9 تن زئولیت در هکتار بیشترین افزایش در صفات کمّی و کیفی علوفه کلزا را ایجاد کرد. انجام بررسیهای بیشتر به منظور کاربرد تلفیقی کودهای شیمیایی با زئولیتهای طبیعی توصیه میشود.
عقیل محمودی پور، محمود اثنی عشری، امید کرمی، مهدی حصاری،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
رسوراترول (3،5،'4- تری هیدروکسی استیلبن) یک ترکیب پلی فنولیکی ارزشمند است که از سرطان و بیماریهای قلبی و عروقی در انسان جلوگیری می کند. این ماده از برگ و میوه دو رقم انگور ایرانی (رجبی سفید شیراز و کشمشی قرمز) با پیرایش یک شیوه عمومی استخراج و با استفاده از روش کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا مورد ارزیابی کمـّی قرار گرفت. مقدار رسوراترول موجود در میوه و برگ رقم رجبی سفید شیراز بیش از رقم کشمشی قرمز و میزان این ماده در میوه های هر دو رقم بیش از برگ های آنها بود. میزان تجمع رسوراترول در هر دو رقم در ابتدای رشد و نمو میوه (4 هفته پس از مرحله تمام گل) بیشتر از مراحل بعد (8 هفته پس از مرحله تمام گل و رسیدن کامل میوه) اندازهگیری شد به طوری که مقدار تجمع آن از ابتدای رشد و نمو میوه تا مرحله رسیدن کامل سیر نزولی داشت و در موقع رسیدن کامل میوه به کمترین میزان خود رسید. میوهها و برگهای دو رقم مورد آزمایش تحت تأثیر متیل جازمونات (با غلظت 1 میلی مولار) قرار گرفت و میزان رسوراترول آنها پس از تیمار اندازهگیری شد و این میزان به طور معنیداری نسبت به شاهد افزایش یافت. میوه های هر دو رقم تحت تأثیر تیمارهای مذکور در مرحله 4 هفته پس از تمام گل واکنش بهتری نشان داده و رسوراترول بیشتری انباشته کردند، ولی میزان تجمع این ماده در مراحل بعدی (8 هفته پس از مرحله تمام گل و رسیدن کامل میوه) سیر نزولی داشت، بهطوریکه اثر تیمارهای یاد شده روی تولید رسوراترول در میوهnهای کاملاً رسیده به حداقل خود رسید.
سید مظفر منصوری، مصطفی مبلی، رحیم عبادی، عبدالمجید رضایی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
استفاده از روش پلیکراس جهت اصلاح پیاز به دلیل وجود گلچههای ریز بسیار زیاد، دگر گشن بودن، نر پیش رسی و دوساله بودن گیاه، روشی مناسب و آسان میباشد. برای تهیه بذر پلیکراس، سوخهای نه نژادگان پیاز شامل هشت نژادگان برتر ایرانی سفید قم، سفید کاشان، قرمز آذرشهر، درچه اصفهان، محلی طارم، قرمز کازرون، محلی کوار، سفید ابرکوه و نژادگان خارجی یلو سوییت اسپانیش با توجه به پژوهشهای قبلی انجام شده در اصفهان انتخاب، و بر اساس نقشههای طرح لاتیس متعادل کشـت شد تا کلیه تلاقیهای ممکن بین نژادگانها صورت گیرد. پس از برداشت بذرها، مقدار مساوی بذر از هر نژادگان مربوط به نقشههای مختلف مخلوط گردید. بذرهـای پلیکراس و بذر نه نژادگان اولیه (جمعا" 18 نژادگان)، در سال دوم در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار کشت و ویژگیهای زراعی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. در مجموع پلیکراسها دارای ارتفاع بوته، وزن تر و خشک، درصد سوخهای ناخالص (از نظر رنگ ظاهری) و عملکرد بیشتری بودند، به هر حال بین پلیکراسها و نژادگانهای خودگشن شده اصلی از نظر نسبت سوخ دهی و تعداد روز تا رسیدن اختلافی وجود نداشت. گرچه پلیکراسهای سفید کاشان، قرمز آذرشهر و قرمز کازرون نسبت به نژادگانهای خودگشن شده اصلی در اکثر صفات زراعی و عملکرد افزایش نشان دادند، ولی در مورد بعضی رقمها میزان افزایش در صفات اندک یا در مواردی کاهش ملاحظه شد. با بررسی بیشتر روی نژادگانهای پلیکراس میتوان صفات مطلوب را تثبـیـت و به تـولـید بذرهایی با کیفـیت بـرتـر دست یافت.
علی مرادی، علی احمدی ، عبدالهادی حسینزاده،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
تنش خشکی عمدهترین عامل محدود کننده رشد و نمو گیاهان زراعی از جمله ماش[Vigna radiate (L.) wilczek] در مناطق خشک و نیمه خشک جهان است. این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف تنش خشکی در مراحل مختلف رشد ماش بر برخی پارامترهای فیزیولوژیک و ارتباط آن با عملکرد در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران (کرج) در سال زراعی 83-1382 اجرا شد. تنش خشکی بر اساس درصد تخلیه آب قابل استفاده خاک در دو مرحله رویشی و زایشی و در دو سطح خفیف و شدید اعمال شد. اندازه گیری صفات فیزیولوژیک در انتهای مرحله رویشی و نیز در اواسط مرحله نیامدهی صورت گرفت. بهطور کلی تنش خشکی در مراحل مختلف رشدی، میزان فتوسنتز، هدایت روزنهای و محتوی نسبی آب برگ را کاهش داد. اثر تنش خشکی در مرحله زایشی روی صفات ذکر شده محسوستر بود. اعمال تنش شدید در مرحله رویشی منجر به افزایش بازده مصرف آب فتوسنتزی گردید، ولی تنش در مرحله زایشی این صفت را کاهش داد. به هر حال، اثر تنش خشکی بر شاخص سطح برگ و ماده خشک کل در مرحله رویشی بیش از زایشی بود. تیمارهای رویشی اثر معنیداری بر شاخص برداشت نداشتند، این در حالی است که تیمارهای زایشی به میزان زیادی آن را کاهش دادند. تیمارهای تنش شدید رویشی و تنش شدید زایشی به ترتیب 9 درصد و 49 درصد عملکرد را نسبت به تیمار شاهد کاهش دادند. از اینرو انجام آبیاری در مرحله زایشی عمدتاً به دلیل نیاز بالا به مواد فتوسنتزی ضروری است. میتوان چنین نتیجه گیری کرد که برای حصول عملکرد بهینه در مناطق خشک و نیمه خشک، میباید آبیاری در تمامی مراحل رشد، به ویژه در مرحله زایشی انجام شود.
بیژن حاتمی، جهانگیر خواجه علی، محمدرضا سبزعلیان ،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
گیاه گلرنگ، با داشتن روغنی با اسیدهای چرب غیراشباع بسیار با ارزش میباشد، ولی حساسیت این گیاه به برخی آفات از جمله مگس گلرنگ(Acanthiophilus helianthi) به ویژه در شرایط تنش خشکی منجر به محدودیت تولید آن شده است. به منظور بررسی اثر تنش خشکی بر جمعیت و میزان خسارت آفات گلرنگ به ویژه مگس گلرنگ آزمایشی در شرایط مزرعه با پنج تیمار آبیاری شامل 50، 70، 90، 110و130 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A در یک طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار روی توده محلی گلرنگ به نام کوسه انجام شد. در هر سطح تنش آبیاری، نصف یک کرت با حشره کش کلرپیریفوس با غلظت 2 در هزار به صورت موضعی سمپاشی گردید تا با حالت سمپاشی نشده مقایسه گردد. در مدت هشت هفته جمعیت آفاتی مانند شته Uroleucon carthami، زنجرک Empoasca decipiens و مگس گلرنگ و نیز درصد خسارت غوزههای گلرنگ توسط مگس گلرنگ اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که در شرایط سمپاشی نشده حداکثر میزان جمعیت مگس گلرنگ (38/2 مگس در هر تور) و شته (57/165 شته در بوته) در شرایط تنش خشکی شدید(130 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر) وجود دارد. تنش خشکی کاهش عملکرد دانه گلرنگ را نیز به همراه داشت. تنش خشکی شدید به همراه شرایط سمپاشی نشده موجب افزایش جمعیت آفات گلرنگ بخصوص مگس گلرنگ و کاهش23/30 درصدی عملکرد آن گردید. با این حال تنش اندک خشکی 70 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر علاوه بر این که کاهش نسبی جمعیت حشرات را به همراه داشت، در مصرف آب نیز صرفه جویی می شد. همچنین در این بررسی جمعیت زنجرک تحت تأثیر تنش خشکی کاهش یافت. حداقل خسارت مگس گلرنگ از نظر درصد آلودگی غوزه در شرایط عدم سمپاشی ( 86/15 درصد) و حداکثر عملکرد در شرایط سمپاشی شده(5/1687 کیلوگرم در هکتار) نیز در آبیاری با 70 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر حاصل شد.
مجتبی نورورزی، احمد جلالیان، شمس ا... ایوبی، حسین خادمی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
عملکرد محصول، خصوصیات و فرسایش خاک شدیداً به پارامترهای زمین ( خصوصیات پستی و بلندی) مرتبط اند، بنابراین شناخت و آگاهی از این پارامترها از نظر تأثیر بر عملکرد محصولات مهم نظیر گندم جهت دستیابی به توسعه پایدار در زمینه کشاورزی امری لازم و ضروری به نظر میرسد. این تحقیق در اراضی زراعی تحت کشت گندم دیم در منطقه اردل استان چهارمحال و بختیاری، به منظور ایجاد مدلهای رگرسیونی بین محصول و شاخصهای پستی و بلندی، اجرا شده است. نمونهبرداری از محصول گندم به طریق تصادفی طبقهبندی شده و جمعاً در 100 نقطه در منطقهای به وسعت 900 هکتار به وسیله پلات با ابعاد 1×1 متر و با استفاده از GPS به گونهای انجام شد که توزیع سطوح ژئومرفیک مختلف را پوشش دهد. سپس مدل رقومی ارتفاع منطقه در پیکسلهایی به ابعاد 3×3 متر تهیه و از روی آن ویژگیهای پستی و بلندی محاسبه شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد که تمامی متغیرها از توزیع نرمال برخوردارند. از بین پارامترهای عملکرد، عملکرد دانه (36/0) بیشترین و وزن هزار دانه (13/0) کمترین ضریب تغییرات را از خود نشان دادند. در نهایت مدلهای رگرسیون چند متغیره بین این پارامترها و مؤلفههای عملکرد گندم، برقرار و سپس به وسیله نقاط کمکی (20 نقطه از 100 نقطه) تخمین توسط مدلهای به دست آمده اعتبارسنجی شدند. نتایج مطالعه نشان میدهد که خصوصیات پستی و بلندی مهمی که با مؤلفههای عملکرد گندم ارتباط بیشتری داشته و در مدل رگرسیونی نیز وارد شدهاند، شامل شاخص رطوبتی و انحنای سطح زمین بوده است که توانستهاند 45 تا 78 درصد از تغییرات مؤلفههای عملکرد گندم در این منطقه را توجیه نمایند. این نتایج بیانگر این موضوع است که عملکرد گندم در منطقه تا اندازه زیادی تحت کنترل پارامترهای پستی و بلندی میباشد. نتایج اعتبارسنجی مدلها نیز نشاندهنده نااریب بودن و درجه تخمین مناسب برازش مدلها میباشد.
فرمیسک ولی محمدی، مهدی تاج بخش، علی سعید،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر تاریخ و تراکمهای مختلف کاشت بر عملکرد، اجزای عملکرد و برخی صفات کیفی و مرفولوژیکی نخود، آزمایشی در سال زراعی 85 ـ 1384 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان غربی، مزرعه تحقیقات کشاورزی دیم ارومیه به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. آزمایش روی توده محلی قزوین در سه تاریخ کاشت (15 آبان ماه به صورت کاشت انتظاری، 15 اسفند ماه به صورت کاشت زود بهاره و 15 فروردین ماه به صورت کاشت معمول بهاره) به عنوان فاکتور اصلی و چهار تراکم کاشت (45، 34، 23 و 17 بوته در متر مربع) به ترتیب حاصل از چهار فاصله روی ردیف (5/7، 10، 15 و20 سانتیمتر) و فاصله بین ردیف 30 سانتیمتر به عنوان فاکتور فرعی به مرحله اجرا درآمد. عملکرد، تعداد غلاف در بوته، درصد پروتئین دانه، ارتفاع بوته، تعداد شاخههای ثانویه و وزن صد دانه اندازهگیری شد. تجزیه واریانس دادهها نشان داد که تاریخ های مختلف کاشت اثر معنیداری روی عملکرد، تعداد غلاف در بوته و درصد پروتئین دانه داشته ولی روی ارتفاع بوته، شاخههای ثانویه و وزن صد دانه معنیدار نگردید. بیشترین تعداد غلاف در بوته در تاریخ کاشت اول با میانگین 69/37 و بیشترین درصد پروتئین دانه در تاریخ کاشت دوم با میانگین 63/22 به دست آمد. همچنین تراکمهای مختلف کاشت اثر معنیداری روی عملکرد، ارتفاع بوته، شاخههای ثانویه و وزن صد دانه نداشتند اما اثر تراکم روی تعداد غلاف در بوته در سطح 1% و درصد پروتئین دانه در سطح 5% معنیدار گردید. به طوری که بیشترین تعداد غلاف در بوته در تراکم سوم با میانگین 5/31 و بیشترین درصد پروتئین دانه در تراکم اول با میانگین 31/22 به دست آمد. نتایج این بررسی مشخص کرد که از بین تاریخهای مختلف کاشت، کاشت زود بهاره در تراکم اول (45 بوته در متر مربع) بیشترین عملکرد (08/1042 کیلوگرم در هکتار) و بالاترین درصد پروتئین را نسبت به تاریخهای کاشت دیگر تولید نمود.
حمیدرضا میری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور آگاهی از تغییرات صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک در طی اصلاح گندم در فاصله سالهای 1320 تا 1380 در کشور و تعیین رابطه این صفات با افزایش عملکرد دانه، آزمایشی با استفاده از 15 رقم گندم از ارقام اصلاح شده در 60 سال گذشته در شهرستان ارسنجان (شمال شرق شهرستان شیراز) در دو سال زراعی 85-1384 و 86-1385 طراحی و اجرا گردید. نتایج آزمایش نشان داد که بین سال معرفی رقم و عملکرد دانه رابطه معنیداری وجود دارد (01/0, P<912/0r =). شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک بهطور معنیداری افزایش یافته است. تغییرات سرعت فتوسنتز در این دوره معنیدار نبود، ولی سرعت تعرق و هدایت روزنهای بهطور معنیداری افزایش یافته است. افزایش معنیدار شاخص کلروفیل برگ در این دوره حاکی از آن است که در ارقام جدید، میزان کلروفیل برگ افزایش یافته است. از میان اجزای عملکرد تعداد دانه در سنبله بهطور معنیداری افزایش یافته، تعداد سنبله در مترمربع افزایش یافته اما این افزایش معنیدار نبود. همچنین ارتفاع بوته بهطور معنیداری کاهش یافته است. بهطور کلی نتایج حاکی از آن است که در این دوره افزایش شاخص برداشت، تعداد دانه در سنبله، هدایت روزنهای، سرعت تعرق و کاهش ارتفاع بوته بیشترین نقش را در افزایش عملکرد دانه گندم در کشور داشتهاند. نقش عملکرد بیولوژیک و تعداد سنبله در واحد سطح (افزایش پنجه زنی) در افزایش عملکرد تا حدودی کمتر بوده است. به نظر میرسد شاخص برداشت به سقف میزان خود نزدیک شده ولی همچنان امکان افزایش عملکرد از طریق شاخص برداشت وجود دارد.
رئوف سیدشریفی، عزیز جوانشیر، محمدرضا شکیبا، کاظم قاسمی گلعذانی، سید ابوالقاسم محمدی، یعقوب راعی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اجزای عملکرد و تعیین میزان مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه ذرت متأثر از دورههای مختلف تداخل و تراکم سورگوم، آزمایشی در سال زراعی 82 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. فاکتورهای مورد بررسی را دورههای مختلف تداخل سورگوم (صفر،14،28و42 روز بعد از سبز شدن ذرت و کل دوره رشد آن) با تراکمهای (4 ,8 و12 بوته در متر مربع) تشکیل میدادند. صفات مورد بررسی شامل عملکرد و اجزای عملکرد و میزان مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه ذرت بود. نتایج نشان داد که افزایش تراکم و طول دوره تداخل سورگوم، به دلیل سایهاندازی و رقابت شدید بین بوتهها برای استفاده از منابع موجود، به کاهش اجزای عملکرد ذرت (به جز تعداد ردیف دانه) منجر گردید. بالاترین عملکرد دانه و تعداد دانه در بلال در تیمار شاهد(کشت خالص ذرت) بهدست آمد. با افزایش تراکم و طول دوره تداخل سورگوم عملکرد دانه کاهش یافت به طوری که بیشترین کاهش عملکرد ذرت (38 درصد) به بالاترین تراکم و طول دوره تداخل سورگوم با ذرت مربوط میشد. سطوح تراکم و دورههای مختلف تداخل روی میزان انتقال ماده خشک و درصد مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه اختلاف معنیداری را نشان داد. بیشترین میزان مشارکت ذخایر ساقه و سهم فرایند انتقال مجدد ماده خشک از بخشهای رویشی در عملکرد دانه، در بالاترین تراکم و طول دوره تداخل کامل سورگوم با ذرت و حداقل آن در کشت خالص ذرت بهدست آمد و ممکن است با سایه اندازی و رقابت بین بوتهها برای نور و منابع دیگر در ارتباط باشد.
مهدی بابائیان، مصطفی حیدری، احمد قنبری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثر محلول پاشی عناصر ریزمغذی آهن، روی و منگنز و حالات ترکیبی آنها در سه مرحله تنش خشکی بر دو تنظیم کننده کربوهیدرات و پرولین، عملکرد و اجزای عملکرد دانه آفتابگردان (رقم آلستر)، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 86-1385 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل انجام گرفت. تیمار خشکی به صورت قطع آبیاری در سه مرحله ظهور طبق، گلدهی و پر شدن دانه به عنوان عامل اصلی و محلولپاشی عناصر ریز مغذی به صورتهای مصرف آهن، روی، منگنز، آهن+ روی، آهن+ منگنز، روی+ منگنز و آهن+ روی + منگنز به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که اعمال تیمار خشکی در هر سه مرحله رشدی اثر معنیداری بر عملکرد و کلیه اجزای عملکرد دانه آفتابگردان (رقم آلستر) داشته است. بیشترین مقدار این اثر مربوط به مرحله پر شدن دانهها بود که سبب کاهش معنیداری در عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، قطر طبق و وزن طبق گردید. استفاده از عناصر ریزمغذی هر چند سبب افزایش عملکرد دانه گردید ولی این اثر از لحاظ آماری معنیدار نبود. در بین عناصر ریزمغذی، عنصر منگنز در طی اعمال تنش خشکی در مرحله ظهور طبق بیشترین تأثیر مثبت بر اجزای عملکرد دانه داشت و منجر به افزایش معنیداری در عملکرد دانه گردید. اعمال تنش خشکی در هر سه مرحله رشد بر مقدار دو تنظیم کننده اسمزی کربوهیدرات و پرولین افزود. در این بین بیشترین مقدار افزایش مربوط به مرحله گلدهی بود. عناصر ریزمغذی نیز در طی بروز تنش خشکی بر مقدار سنتز و تجمع این دو ترکیب در بافت سبز برگها افزودند.
علی احمدی، مهدی جودی، افشین توکلی، مجید رنجبر،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
هدف تحقیق حاضر شناخت برخی ویژگیهای مورفولوژیکی مرتبط با پتانسیل عملکرد در 20 رقم گندم در دو شرایط فاریاب و تنش خشکی بود. بدین منظور آزمایشی در قالب کرتهای یک بار خرد شده به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی (رژیم رطوبتی به عنوان کرت اصلی، ارقام به عنوان کرت فرعی) با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در سالهای زراعی 82-1381 و 83-1382 اجرا گردید. تنش خشکی از مرحله پایان گلدهی شروع و آبیاری وضعیت تنش بر اساس ظهور علائم تنش در صبحگاه در گیاه انجام گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات متقابل رقم و سال و نیز رقم و رژیم رطوبتی در مورد صفت عملکرد دانه معنیدار است. ارقام مورد بررسی از نظر عملکرد دانه واکنشهای متفاوتی را به تنش خشکی در طی سالهای 82-81 و 83-82 نشان دادند. ارقام روشن، M-79-4 و الوند در سال زراعی 82-81 و ارقام آزادی، مرودشت و M-79-17 در سال زراعی 83-82 بیشترین عملکرد دانه را تحت شرایط تنش داشتند. بیشترین کاهش عملکرد دانه تحت شرایط تنش در مقایسه با شاهد مربوط به ارقام C-79-12، MV-17 و شاهپسند در سال زراعی 82-81 و M-79-4، روشن و نیک نژاد در سال زراعی 83-82 بود. همبستگی صفات مورد مطالعه با عملکرد دانه در شرایط فاریاب متفاوت از تنش خشکی بود. بنابراین به نظر میرسد که مکانیسمهای افزایش عملکرد در شرایط فاریاب و تنش خشکی متفاوت از یکدیگر عمل میکنند. تنش خشکی باعث کاهش وزن هزار دانه ارقام مورد مطالعه گردید. از بین اجزای عملکرد دانه، ارتباط بین وزن هزار دانه با عملکرد دانه در شرایط تنش و نیز تعداد دانه در سنبله با عملکرد دانه در شرایط فاریاب دیده گردید. ارتباط مشخصی بین طول سنبله ارقام مورد مطالعه با عملکرد دانه در شرایط فاریاب و تنش خشکی دیده نشد.
زلیخا امیری، جعفر اصغری، خدابخش پناهی کرداغری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر رژیمهای آبیاری و ترکیبهای کودی مختلف بر دو رقم سیبزمینی، آزمایشی به صورت کرتهای دوبارخردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقات کشاورزی فریدن اصفهان در سال زراعی 83-1382 اجرا شد. در این مطالعه دو رقم آریندا و نویتا در کرتهای اصلی، آبیاری پس از تبخیر 70، 140 و 210 میلیمتر آب از سطح تشتک )به ترتیب آبیاری مطلوب، تنش خشکی متوسط و تنش خشکی شدید)، در کرتهای فرعی و ترکیبهای کودی به ترتیب شامل 1- 40 کیلوگرم در هکتار سولفات روی، 2- 40 کیلوگرم در هکتار سولفات منگنز،3- سولفات روی و سولفات منگنز هر کدام 40 کیلوگرم در هکتار و 4- 20 تن کود دامی پوسیده در هکتار در کرتهای فرعی فرعی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عملکرد غده در متر مربع، متوسط وزن غده و تعداد کل غدهها در رقم آریندا بیشتر از رقم نویتا است. با کاهش آبیاری میزان عملکرد غده در متر مربع و متوسط وزن غده کاهش یافت. بیشترین تعداد غده بذری (با قطر 35 تا 55 میلیمتر) و بازاری (مجموعه غدههای درشت و بذری) و کمترین تعداد غده ریز (قطرکمتر از 35 میلیمتر) تحت تنش خشکی متوسط حاصل گردید. تیمارهای مصرف Zn + Mn و کود دامی، عملکرد و متوسط وزن غده بیشتری نسبت به بقیه تیمارها تولید کردند. هیچ یک از اثرات متقابل معنیدار نگردید. رقم آریندا، آبیاری مطلوب و مصرف کود دامی به همراه کودهای کم مصرف روی و منگنز بیشترین عملکرد غده را تولید کرد. در صورتی که هدف تولید محصول بذری باشد رقم آریندا در شرایط تنش خشکی متوسط میتواند تولید تعداد غدههای بذری بیشتری کند.
زهرا دانشور راد، مسعود اصفهانی، میرحسن پیمان، محمد ربیعی، حبیب اله سمیع زاده،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
تأثیر روشهای مختلف خاکورزی و مدیریت بقایا بر عملکرد و اجزای عملکرد کلزا پس از برداشت محصول برنج طی آزمایشی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در سال زراعی 84-1383 در مزرعه مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل خاکورزی به سه روش، الف) خاکورزی متداول ب) خاکورزی حداقل و ج) بدون خاکورزی، و مدیریت بقایا شامل الف) خارج نمودن بقایا و ب) باقی گذاشتن بقایای برنج بودند. رقم کلزای مورد استفاده هایولا308 بود. در این آزمایش صفات عملکرد دانه، عملکرد و درصد روغن، تراکم بوته، ارتفاع بوته، فاصله پایینترین شاخه خورجیندار از سطح زمین، تعداد خورجین در بوته، وزن خشک بوته کلزا و وزن خشک علفهای هرز، شاخص سطح برگ و سرعت رشد گیاه، اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادکه نوع خاکورزی تأثیر معنیداری بر عملکرد دانه داشت. همچنین اثر نوع خاکورزی بر تراکم بوته، ارتفاع بوته، تعداد خورجین در بوته، فاصله پایینترین شاخه خورجیندار از سطح زمین و عملکرد روغن معنیدار بود. اثر مدیریت بقایای برنج بر هیچکدام از صفات به غیر از وزن خشک علفهای هرز معنیدار نبود. بیشترین مقادیر شاخص سطح برگ و سرعت رشد گیاه، در سیستم خاکورزی متداول و خارج نمودن بقایای برنج بهدست آمد. تجزیه و تحلیل اقتصادی نتایج نشان داد که کشت کلزا در بستری با وجود بقایای برنج و با خاکورزی حداقل، از لحاظ هزینههای تولید، علیرغم کاهش عملکرد حدود 15درصدی نسبت به روشهای دیگر، دارای برتری نسبی بوده است.