180 نتیجه برای عملکرد
مرضیه موسوی نسب، غلامرضا مصباحی، لیلا مقصودی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
پکتین هیدروکلوئیدی با خصوصیات و کاربردهای متنوع و فراوان است که در این پژوهش نقش محافظ سرمایی و تأثیر مثبت آن بر غذای منجمد (سوریمی) بررسی شده است. در انجام این تحقیق سوریمی تولیدی از ماهی کپور معمولی که برای نخستین بار در ایران صورت گرفت، سوریمی تولیدی در محلول 1 درصد پکتین قرار داده شد ( به نسبت 1 به 3 وزنی/ حجمی) و با همزدن، پکتین به ساختار سوریمی وارد گردید. آنگاه نمونههای سوریمی حاوی پکتین و نمونه شاهد در شرایط یکسان بستهبندی و منجمدشده و در دمای 20- درجه سانتی گراد نگهداری شد. در فواصل صفر، 2 و 4 ماه نمونهها از جنبه خصوصیات ظرفیت نگهداری آب، میزان پروتئین قابل استخراج در آب نمک و میزان آب و مواد محلول خروجی از محصول (شیرابه) هنگام رفع انجماد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان کاهش ظرفیت نگهداری آب در نمونههای حاوی پکتین پس از 4 ماه حدود 20 درصد و در نمونههای شاهد حدود 58 درصد بود، به عبارت دیگر پکتین تا حدود 38 درصد این فاکتور را در محصول منجمد بهبود داده است. در مورد مقدار پروتئین محلول در نمک، درصد کاهش در نمونههای حاوی پکتین پس از 4 ماه حدود 21 و در نمونههای شاهد حدود 52 درصد بود. یعنی پکتین در این زمینه نیز در حفظ کیفیت مؤثر بوده است. همچنین درصد افزایش شیرابه در زمان رفع انجماد پس از 4 ماه در نمونههای حاوی پکتین حدود 7 و در نمونههای شاهد حدود 37 درصد اندازهگیری شد که از این لحاظ نیز پکتین به خوبی عمل کرده و ضایعات آب و مواد محلول و مغذی محصول را هنگام رفع انجماد کاهش داده است. در مجموع نتایج این تحقیق مؤید این نکته است که پکتین به عنوان یک ماده محافظ سرمایی از جنبه خصوصیات بررسی شده آثار مثبتی در بهبود کیفیت سوریمی منجمد دارد.
نسیبه پورقاسمیان، مرتضی زاهدی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
به منظور تعیین روش کاشت مناسب برای گلرنگ تحت شرایط متفاوت آبیاری، آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در تابستان 1385 در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. در این آزمایش دو روش کاشت جوی و پشته (با فاصله ردیف 45 سانتیمتر و فاصله بین دو بوته 5 سانتیمتر) و مسطح (با فاصله ردیف 25 سانتیمتر و فاصله بین دو بوته 8 سانتیمتر) به همراه دو رژیم آبیاری (آبیاری پس از 85 و 100 میلیمتر تبخیر تجمعی از تشتک تبخیر کلاس A) به عنوان فاکتورهای اصلی و دو رقم گلرنگ (کوسه و IL111) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد روش کاشت مسطح نسبت به روش کاشت جوی و پشته به طور معنیداری سبب تسریع در مراحل نموی، افزایش شاخص سطح برگ، افزایش عملکرد دانه، اجزای عملکرد دانه، شاخص برداشت و درصد روغن دانهها گردید. در این بین کاهش میزان رطوبت قابل استفاده در خاک ارتفاع بوته، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، وزن خشک اندام هوایی، عملکرد دانه و شاخص برداشت را کاهش داد. ولی میزان رطوبت خاک تأثیر معنیداری بر شاخص سطح برگ در مرحله 50 درصد گلدهی، طول مراحل نمو و درصد روغن نداشت. طول دوره رشد رقم کوسه در کلیه مراحل رشد نسبت به رقم IL111 بیشتر بود و در کلیه صفات مورد اندازهگیری نسبت به رقم IL111 برتری داشت. هیچ یک از اثرات متقابل عوامل آزمایشی بر عملکرد دانه در واحد سطح معنیدار نبود، ولی بهطور کلی عملکرد دانه در روش کاشت مسطح نسبت به جوی و پشته حدود 36 درصد بیشتر بود. اثر متقابل رقم و روش کاشت بر عملکرد روغن معنیدار گردید. حداکثر عملکرد روغن (1168 کیلوگرم در هکتار) برای رقم کوسه در روش کاشت مسطح و حداقل آن (417 کیلوگرم در هکتار) برای رقم IL111 در روش کاشت جوی و پشته به دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر میرسد که در شرایط مشابه مطالعه حاضر و جهت حصول عملکرد بیشتر در کاشت تابستانه گلرنگ، ترکیب روش کاشت مسطح و رقم کوسه تولید برتری خواهد داشت.
محمدمهدی مجیدی، احمد ارزانی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
اسپرس بهلحاظ تولید مناسب و تحمل به شرایط نامساعد محیطی جایگاه مهمی در زمینه تولید علوفه در بخشهای زراعی و مرتعی کشور داراست. این پژوهش بهمنظور براورد میزان تنوع، بررسی پتانسیل تولید و سازگاری 10 توده اسپرس اجرا گردید. مواد گیاهی مورد بررسی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تودهها از نظر عملکرد علوفه تر و خشک، درصد برگ، درصد ساقه، ارتفاع بوته، تعداد ساقه در بوته، تعداد گره در ساقه، درصد پروتئین خام و درصد فیبر خام تفاوت آماری معنیداری داشتند. براورد قابلیت توارث عمومی برای عملکرد علوفه، تعداد ساقه در بوته، تعداد گره در ساقه، درصد فیبر و درصد پروتئین خام بیشتر از 50 درصد بود. ضرایب تنوع فنوتیپی و ژنتیکی صفات حاکی از وجود پتانسیل بالقوه در ژرم پلاسم مورد مطالعه بود که کارایی روشهای اصلاحی را در بهبود صفات نوید میداد. اختلاف چینهای علوفه برای همه صفات مورد اندازهگیری و اثر متقابل چین × رقم برای عملکرد علوفه خشک، درصد برگ، درصد ساقه و صفات کیفی از نظر آماری معنیدار بود (01/0>P) و در مجموع، چین سوم با 6/41 درصد از مجموع چینها تولید بیشتری داشت. روند تغییرات عملکرد از چین اول تا چین سوم مخالف روند تغییرات درصد برگ و درصد پروتئین خام و همآهنگ با روند تغییرات درصد ساقه و در صد فیبر خام بود. تودههای ارومیه و سراب بهترتیب با نسبتهای برگ به ساقه 87/6 و 28/6 درصد بالاترین کیفیت را از لحاظ این نسبت دارا بودند. توده گلپایگان با میانگین 68/23 درصد بیشترین درصد پروتئین خام علوفه را دارا بود. تودههای فریدن، خوانسار و گلپایگان بهترتیب در چینهای اول ، دوم و سوم حداکثر عملکرد علوفه خشک را تولید نمودند. با توجه به اینکه سه توده مزبور در مجموع سه چین نیز برتری معنیداری داشتند برای مطالعات به نژادی و به زراعی بعدی توصیه میگردند.
ابوالفضل فرجی، حسین حاتم زاده،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
توسعه کشت دانههای روغنی جهت تأمین روغنهای خوراکی یکی از اهداف مهم کشور در رسیدن به خودکفایی است. بدین منظور یافتن گونههایی از جنس براسیکا که دارای عملکرد بالا بوده و بتوانند با خشکی فصل رویش بهتر مقابله کنند برای مناطق دیم کشور حایز اهمیت فراوان است. این تحقیق از سال 1382 بهمدت سه سال در ایستگاه تحقیقات کشاورزی (گنبد در گلستان) بهاجرا در آمد. در این مطالعه تعداد بیست رقم و هیبرید کلزا از سه گونه B. napus، B. rapa و B. juncea گزینش شده از آزمایشهای مقایسه عملکرد سالهای قبل، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بهصورت کشت پاییزه برای سه سال در شرایط دیم مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد بین سالها و ارقام از نظر صفات تعداد روز تا رسیدگی، تعداد خورجین در بوته، درصد روغن، عملکرد روغن و عملکرد دانه در سطح احتمال 1% اختلاف معنیداری وجود داشت. بیشترین عملکرد دانه در سال دوم (2103 کیلوگرم در هکتار) و سپس سالهای اول و سوم (بهترتیب 1771 و 1575 کیلوگرم در هکتار) بهدست آمد. ارقام j-98-102/51-5 از گونه B. juncea و Alexandra و B. Comet از گونه بهاره B. napus بیشترین عملکردهای دانه (بهترتیب 2484، 2326 و 2290 کیلوگرم در هکتار) را داشتند. تجزیه رگرسیون بهروش گام به گام مشخص نمود که صفات تعداد خورجین در بوته و درصد روغن اثر مثبت (بهترتیب 53/508، 48/96) و تعداد روز تا رسیدگی اثر منفی (63/78-) معنیداری روی عملکرد دانه داشتند. در تجزیه عاملها چهار عامل استخراج شد. بردار بار عاملهای مربوط به سه ریشه مشخصه اول نشان داد که سه عامل اول 794/98% کل واریانس را توجیه میکند، که سهم عوامل اول و دوم وسوم بهترتیب 575/45% و 816/36% و 403/16% بود. عامل اول، عامل بهرهوری (صفات عملکرد دانه و عملکرد روغن از بار عاملی مثبت بالا بهترتیب 974/0 و 940/0)، عامل دوم، عامل مخزن (صفت تعداد خورجین در بوته از بار عاملی مثبت بالا بهترتیب 686/0)، عامل سوم، عامل سرمایه ثابت گیاه (صفات تعداد روز تا رسیدگی و ارتفاع بوته بار عاملی مثبت بالایی بهترتیب 672/0 و 944/0) نامگذاری شد. در نهایت ارقام j-98-102/51-5، Alexandra و Comet با داشتن بیشترین عملکردهای دانه و زودرسی، برای منطقه گنبد در شرایط دیم برای کشت پاییزه قابل توصیه هستند. و میتوان صفت تعداد روز تا رسیدگی کمتر (زودرسی) و تعداد خورجین در بوته را بهعنوان یک شاخص گزینش در شرایط دیم گنبد معرفی نمود.
سیدمسعود ضیائی، محمد کافی، جواد شباهنگ، حمیدرضا خزاعی، محمدرضا سلیمانی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر تراکم بوته و مرحله فنولوژیک برداشت بر عملکرد روغن و پروتئین کوشیا آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقات شوری دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در بهار سال 1386به اجرا درآمد. در کرتهای اصلی تراکم بوته در چهار سطح (10، 20، 30 و 40 بوته در مترمربع) و در کرت فرعی برداشت در دو مرحله (رسیدگی کامل و 50 درصد گلدهی) قرار گرفتند. اثر تراکم بر عملکرد دانه، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، درصد و عملکرد روغن و عملکرد پروتئین در مرحله رسیدگی معنیدار (05/0≥ P) گردید. در مرحله گلدهی نیز اثر تراکم بر عملکرد علوفه و عملکرد پروتئین معنیدار شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری بین عملکرد ماده خشک، درصد و عملکرد پروتئین بین مرحله رسیدگی کامل و گلدهی وجود داشت. بیشترین عملکرد دانه (2590 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن کوشیا (7/357 کیلوگرم در هکتار) مربوط به تراکم 20 بوته و کمترین آن مربوط به تراکم 10 بوته در مترمربع بود. بیشترین عملکرد پروتئین (3390 کیلوگرم در هکتار) نیز مربوط به تراکم 30 بوته در مترمربع با برداشت در زمان 50 درصد گلدهی بود. با توجه به نتایج بهدست آمده جهت حصول حداکثر عملکرد کیفی بهتر است تراکم 30 بوته در مترمربع اعمال شود و علوفه کوشیا در زمان 50 درصد گلدهی برداشت شود. جهت تولید دانه و روغن در شرایط آب و هوایی مشهد بهترین تراکم 20 بوته در مترمربع بود.
بیژن کاووسی، سعید عشقی، عنایت الله تفضلی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
محصول بیش از اندازه، سا یه و طول فصل رشد کوتاه می توانند موجب کاهش ذخیره کربوهیدرات ها و در نتیجه کاهش کیفیت میوه گردند . این پژوهش به منظور بررسی اثر های سطوح مختلف تعداد خوشه و سر برداری شاخه های بارور بر ایجاد عملکرد متعادل همراه با بهبود ویژگی های کیفی انگورعسکری به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلو ک های کامل تصادفی که فاکتور اول شامل تیمار تعداد خوشه با ٧ ١ طول / ١ و ٢ /٣، ١/ ٤٥ و ٥٠ خوشه در بوته ) و فاکتور دوم شامل تیمار سر برداری شاخه با ٤ سطح ( ٤،٠ ،٤٠، ،٣٥ ، ٣٠ ، سطح (شاهد ، ٢٥ شاخه) در ٤ تکرار اجرا گردید . نتا یج نشان داد که کاهش تعداد خوشه به ٢٥ تا ٣٥ عدد در هر بوته ، به طور معنی داری موجب افز ایش گردید ولی با افز ایش تعداد خوشه، کاهش معنی داری در میزان (pH) و واکنش آب میوه TSS/TA میزان درصد مواد جامد محلول، نسبت این صفات دیده شد. تیمار تنک ٢٥ خوشه از نظر درصد اسید کل نسبت به شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد . همچنین تیمار واکنش آب میوه و کاهش درصد اسید کل نسبت ،TSS/TA سربرداری به طور معنی داری موجب افز ایش درصد مواد جامد محلول، نسبت به شاهد گرد ید. تنک خوشه از ٢٥ تا ٤٥ خوشه در هر بوته موجب افز ایش معنی دار در وزن تک خوشه نسبت به شاهد گردید ولی بین تیمارهای شاهد و تیمار ٥٠ خوشه و بین تیمارهای ٢٥ تا ٥٠ خوشه اختلاف معنی داری از نظر افز ایش وزن خوشه وجود نداشت . از نظر عملکرد در واحد بوته، تمام تیمارهای تنک خوشه موجب کاهش معنی دار در عملکرد در واحد بوته نسبت به شاهد گرد ید ولی تیمارها ی ٢٥ تا ٣٥ خوشه و تیمارهای ٤٠ تا ٥٠ خوشه در هر بوته اختلاف معنی داری را نسبت به هم نشان ندادند . براساس نتا یج این پژوهش می توان تیمار تنک خوشه توام با سر برداری شاخه ها را به منظور افز ایش ویژگی های کیفی همراه با عملکرد متعادل انگور عسکر ی در منطقه سردسیری سی سخت توصیه کرد.
مسعود اصفهانی، علیرضا حسین زاده گشتی، جعفر اصغری، محمدنقی صفرزاده ویشکایی، بابک ربیعی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر منبع گوگرد و مقدار آن بر شاخص های رشد و عملکرد گیاه بادام زم ینی، یک آزمایش مزرعه ای به صورت فاکتور یل ٦٠ و ٩٠ کیلوگرم گوگرد ، با دو عامل نوع منبع گوگرد در دو سطح (سوپر فسفا ت ساده و گچ ) و مقدار مصرف در چهار سطح (صفر، ٣٠ در هکتار ) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصاد فی با سه تکرار در سال زراعی ١٣٨٤ در شهرستان بندر ک یاشهر، استان گیلان به اجرا گذاشته شد . تیمارهای گوگرد ی در زمان کاشت بذر همراه با سا یر کودها به صورت نواری در پای بوته ها جایگذاری شدند. نتایج نشان داد که مصرف گوگرد تأثیر معنی داری در افز ایش رشد و عملکرد بادام زمینی داشت . مصرف ٩٠ کیلوگرم گوگرد از هر دو منبع نسبت به سا یر مقادیر برتر ی معنی داری داشت . حداکثر عملکرد غلاف و عملکرد دانه (به تر تیب ٦٤٠٠ و ٥٢٠٠ کیلوگرم در هکتار) با مصرف ٩٠ کیلوگرم ٢٠ گرم در متر مربع در ١٢ درجه روز - رشد ) و / ٦)، سرعت رشد گیاه ( ٢ / گوگرد از منبع گچ به دست آمد . بالاترین شاخص سطح برگ ( ٦ ١١٤٢ و ١٢٨٩ واحد حرارتی و با مصرف ، سرعت رشد غلاف ( ١٦ گرم در متر مربع در ١٢ درجه روز- رشد) به ترتیب با دریافت ١١٤٢ ٩٠ کیلوگرم گوگرد در هکتار، از منبع گچ به دست آمد . بر اساس نتا یج این آزما یش می توان اظهار داشت که مصرف گوگرد به طور چشمگیری باعث افز ایش عملکرد دانه و بهبود صفات مرتبط با عملکرد در گیاه بادام زمینی می شود و از بین دو منبع تأمین کننده گوگرد، تأثیر گچ بر بهبود عملکرد و شاخص های رشد بادام زمینی بیشتر است . بنابراین، به نظر می رسد که با مصرف ٩٠ کیلوگرم گوگرد در هکتار از منبع گچ، می توان افزایش رشد و عملکرد بادام زمینی را انتظار داشت.
سکینه دماوندی کمالی، عمران عالیشاه، نادعلی باباییان جلودار،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
به منظور بررسی سازگاری و پایداری عملکرد وش در ژنو تیپ های امید بخش پنبه ، هشت رقم جدید پنبه (به نام ها ی چکورو ا، ناز یلی، خرداد، ٤٣٢٠٠ ، کرما، تابلاد یلا، بلی ایزوار و سپید) به همراه دو شاهد (ساحل و ورامین) در قالب طرح بلوک های کامل تصاد فی با چهار تکرار در شش ایستگاه تحقیقات کشاورزی استان های گلستان و مازندران به مدت دو سال متوالی ( ١٣٨٤ و ١٣٨٥ ) مورد بررسی قرار گرفتند . تجزیه وار یانس مرکب دادهها انجام و مقایسه میانگین عملکرد طبق آزمون دانکن به عمل آمد. رقم سپید از لحاظ عملکرد، رقم بلیای زوار از لحاظ زودرسی، رقم ورامین از لحاظ وزن غوزه و رقم خرداد از لحاظ تعداد غوزه برتر از بقیه ارقام بودند . تجزیه واریانس ساده و مرکب، نشا ن دهنده تفاوت های ژنتیکی بین عملکرد ژنو تیپ ها بود . نتایج مربوط به تجز یه وار یانس مرکب، وجود تفاوت های معنی داری بین محیط، برای تعیین پایداری ژنو تیپ ها از × محیط را نشان داد . به د لیل مع نیدار بودن اثر متقابل ژنو تیپ × ژنوتیپ ها و اثر متقابل ژنوتیپ پارامترهای پا یداری تک متغیره پارامتر ی و ناپارامتر ی استفاده شد . نتایج حاصل از رو ش های مختلف متفاوت بود و ارقام سپید و ٤٣٢٠٠ با بالاترین میزان عملکرد و پایداری کمتر از متوسط، دار ای سازگاری خصوصی با محیط های مساعد و حاصل خیز شمالی کشور به علت پاسخ به شر ایط محیطی مناسب بر ای تو لید عملکرد بالا می باشند. برعکس رقم ساحل با کمترین میزان عملکرد دار ای سازگار ی وسیع با مناطق نامساعد بوده و جهت کشت در این گونه مناطق قابل توصیه است . ارقام تابلادیلا، چکوروا و خرداد نیز به عنوان ارقامی با پایداری مطلوب و عملکرد متوسط (پایداری عمومی) برای اکثر نواحی شمالی کشور شناسایی شدند.
رحمت الله کریمی زاده، بهروز واعظی، طهماسب حسین پور، اصغر مهربان، حسن قوجق،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
محیط یکی از مسایل پیچیده برنامه های به نژادی برای تهیه ارقام پرمحصول و سازگار به شمار می رود. روش های زیادی × اثر متقابل ژنوتیپ محیط ار ایه شده است . هدف از این تحقیق ابتدا انتخاب برترین و پایدارترین ژنوتیپ جو مناسب کشت در × برای تجزیه اثر متقابل ژنوتیپ مناطق دیم نیمه گرمسیر کشو ر بوده و سپس تعیین روابط متقابل بین پارامترهای پایداری مختلف، رابطه آنها با عملکرد دانه و تکرارپذیری ١٣٨٤ ) با طرح پایه بلوک های - این پارامترها طی سه سال متوالی است . عملکرد دانه ١٨ ژنوتیپ جو در ٤ منطقه از ایران به مدت ٣ سال ( ٨٦ کامل تصادفی با ٤ تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت . سه دسته داده برای تعیین روابط بالا ب ه کار گرفته شد . اولین دسته داده عملکرد ژنوتیپ ها در ٤ منطقه طی یک سال (در مجموع ٣ سری ) بود. دومین دسته داده مربوط به عملکرد ژنوتیپ ها طی دو سال (در مجموع ٣ سری) و سومین دسته هم عملکرد ژنوتیپ ها در مناطق مختلف طی ٣ سال مورد آزمایش بود . نتایج به دست آمده نشان می دهد که آماره های واریانس شوکلا و اکووالانس ریک هم بستگی مثبت و بسیار معنی داری با هم دارند ولی هر دو پارامتر با میانگین عملکرد دانه هم بستگی نشان ندادند . پارامترهای ضریب رگرسیون، واریانس محیطی و ضر یب تغییرات هم بستگی بالایی در سال های منفرد و جفتی با هم داشتند هم بستگی بالایی را در چند سال با اکووالانس ریک نشان داد . ASV ولی باز هم با میانگین عملکرد هم بستگی نشان ندادند . هم چنین پارامتر تکرارپذیری SIPC و 1 ASV ، ارزیابی تکرارپذیری آماره های مختلف نشان داد که آماره های پایداری واریانس شوکلا، اکووالانس ریک بالایی را در سال های مختلف اجرای آزمایش نشان دادند و توصیه می شود که از تعداد آمار ه بیشتری از جمله روش های ناپارامتری برای تعیین تکرارپذیر بودن آمار هها استفاده شود
صنم صفایی چایی کار، حبیب الله سمیع زاده، مسعود اصفهانی، بابک ربیعی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
برای مطالعه هم بستگی صفات زراعی، مرفولوژیک و فیزیولوژیک و تأثیر آنها بر عملکرد شلتوک ژنوتیپهای برنج در دو شرایط آبیاری مطلوب و تنش رطوبتی، ۴۹ ژنوتیپ برنج در دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با ۳ تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. به غیر از آبیاری که در شرایط تنش رطوبتی، ۴۰ روز پس ا ز نشاکاری (حدود مرحله پنجه زنی ارقام ) به طور کامل قطع شد، سایر شرایط آزمایش در دو محیط کاملاً یکسان بود . مقایسه میانگین ژنوتیپ ها، اختلاف معنی داری بین آنها در هر دو شرایط محیطی نشان داد . هم چنین تفاوت عملکرد و اجزای عملکرد هر ژنوتیپ در دو محیط معنی دار بو د. نتایج ضرایب هم بستگی فنوتیپی نشان داد که بیشترین ۰) و در محیط تنش متعلق به / هم بستگی مثبت و معنی دار با عملکرد شلتوک در محیط آبیاری مطلوب متعلق به تعداد خوشه در بوته ( ۹۵ ۰) بود. تجزیه رگرسیون گام به گام در شرایط آبیاری مطلوب، صف ات تعداد خوشه در بوته، میزان آب نسبی / تعداد دانه پر در خوشه ( ۹۲ طول برگ پرچم و تعداد خوشه چه در خوشه را به ترتیب به عنوان صفات م ؤثر بر عملکرد شناسایی نمود، در حالی که در ،(RWC) برگ شرایط تنش، به ترتیب صفات تعداد دانه پر در خوشه، تعداد خوشه در بوته و میزان آب نسبی برگ، صفات موثر بر ع ملکرد بودند . نتایج حاصل از تجزیه علیت نشان داد که در هر دو شرایط محیطی، تعداد خوشه در بوته بیشترین اثر مستقیم مثبت را بر عملکرد شلتوک داشت . تجزیه به عامل ها، چهار عامل اصلی در هر دو شرایط محیطی معرفی نمود که عامل عملکرد و تولید محصول، عامل فنولوژیک، عامل شاخص برداشت و شکل بوته و عامل کیفیت ظاهری دانه ها نام گذاری شدند . بنابراین، برای گزینش ژنوتیپ های با عملکرد دانه بالا و متحمل به تنش رطوبتی در برنج، می توان صفات تعداد دانه پر در خوشه، تعداد خوشه در بوته و میزان آب نسبی برگ را مورد توجه قرار داد و از طریق ب رآورد شاخص های گزینشی مناسب، گزینش های هم زمانی برای صفات مذکور انجام داد . علاوه بر آن، صفاتی مانند طول خوشه، تعداد خوشه چه در خوشه و طول و عرض برگ پرچم که ه م بستگی معنیداری با عملکرد شلتوک در شرایط تنش رطوبتی نشان دادند، در مرحله بعدی اهمیت قرار میگیرند.
مصطفی احمدی، محمد جعفر بحرانی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
٣٠ و ٦٠ کیل وگرم در هکتار ) بر عملکرد کمی و کیفی سه رقم کنجد ، به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کود نیتروژنه ( ٠ داراب ١٤ ، زرقان و دشتستان)، آزمایشی درسال ١٣٨٦ در ایستگاه تحقیقات کشاورز ی و منابع طبیعی استان ) (Sesamum indicum L. ) بوشهر انجام گرفت . آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب بلو ک های کامل تصادفی در سه تکرار به اجرا درآمد. کاربرد نیتروژن بر تعداد کپسول در ساقه اصلی، تعداد کپسول در بوته، تعداد شاخ ه های فرعی، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و درصد روغن دانه تأثیر معن ی داری داشت، اما بر وزن هزار دانه تأثیر معن ی داری مشاهده نگردید . شاخص برداشت در بین سطوح کودی نیتروژن ٣٠ و ٦٠ کیلوگرم در هکتار اختلاف معن ی داری نداشت. با افزایش میزان کود نیتروژن عملکرد دانه در کل یه ارقام به صورت معنی داری افزایش یافت. ولی واکنش هریک از ارقام در کاربرد میزا ن های مختلف نیتروژن یکسان نب ود. این پژوهش نشان داد که کنجد رقم محلی دشتستان با کاربرد تیما ر کودی ٦٠ کیلوگرم نیتروژن در شرایط منطقه کشت، در بسیاری از صفات مورد مطالعه به ویژه عملکرد دانه نسبت به دو رقم محلی زرقان و داراب ١٤ برتری دارد، ولی از لحاظ کیفی رقم داراب ١٤ در مقایسه با دو رقم دیگر دارای درصد روغن بالاتری بود.
سید علی محمد مدرس ثانوی، مجید امینی دهقی، مجید غلامحسینی، محمود ÷نج تن دوست،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
به منظور بررس ی تأثیر دما ی هوا و دما ی خاک بر عملکرد، اجزا ی عملکرد، گر ه زای ی و تثب ی ت ن یتروژن ٣ گون ه یونج ه یکساله آزمایشی در شرایط کنترل شده (اتاقک رشد) در سال ١٣٨٥ در دانشکده کشاورز ی ، (Medicago polymorpha, M. radiata ,M. rigidula) دانشگاه ترب یت مدرس انجام گرفت . آزمایش به صورت کرت های دو بار خرد شده، در قالب طرح بلوک های کاملاً تصادف ی با ٣ تکرار اجرا ٢٥ درج ه سلسیوس شب / روز به عنوان فاکتور اصل ی، دما ی منطق ه ر یشه در ٤ سطح / ٢٠ و ٢٠ /١٥ ،١٥/ شد. دمای هوا در ٣ سطح شامل ١٠ ١٥ و ٢٠ درج ه سلسیوس به عنوان فاکتور فرع ی و ٣ گون ه یونجه یک ساله ب ه عنوان فاکتور فرع ی فرع ی در نظر گرفته شد . ،١٠ ، شامل ٥ M. rigidula نتایج حاکی از آن بود که گونهها از لحاظ تولید ماده خشک، اجزای عملکرد و تثبیت نیتروژن تفاوت معن یداری داشته و گونه نسبت به سا یر گون ه ها از نظر میزان ماده خشک برگ، ساقه و ریشه، نسبت برگ و ساقه به ریشه و تعداد و سطح برگ برتر بوده و عملکرد ٨ م یلیگرم ماد ه خشک گره در هر / ٢٥ شب / روز هوا (گرمترین دما ی هوا ) بیشترین مقدار گره زایی ( ٨٥ /٢٠°C بیشتری دا شت. ه م چنین دما ی ١٥ شب / روز هوا /١٠°C ٧ م یلیگرم در گرم مقدار ن یتروژن در توده گ یاهی) را دارا بود که در مقا یسه با دما ی / گلدان) و تثب یت ن یتروژن ( ٧٠ (سردترین دما ی هوا )، افزا یشی ٨ و ٢ برابر ی را به ترت یب در گره زایی و تثب یت ن یتروژن نشان داد . کاهش دما ی منطقه ر ی شه تا ٥ درجه سانتیگراد، تأثیر به شدت کاهش ی بر عملکرد و تثب یت ن یتروژن هر ٣ گون ه یونجه یک ساله داشت . بررسی اثر متقابل گونهها، دما ی هوا و ١٥ منطقه ریشه از لحاظ عملکرد، گرهزایی و تثبیت نیتروژن نسبت به °C ٢٥ هوا و °C در دمای M. rigidula دمای منطقه ریشه نشان داد گونه در تمام دماهای پایین منطقه ریشه و هوا، رشد و نمو بهتری در مقایسه با سایر گون هها M. rigidula سایر تیمارها برتر بود. ه مچنین گونه داشت، بنابراین برای کشت در مناطق سرد و معتدل مناسب تر است. در مجموع م یتوان استنباط نمود که استفاده از یونجهها ی یکساله در ٥ ، مواجه هستند موفقیت آمیز نیست، ولی در مناطقی ک ه °C مناطقی که در فصل رویش با افت دما ی مح یط به و یژه کاهش دما ی خاک تا ١٠ باشد ، این گ یاهان رشد خوبی داشته و از طر یق موفق یت در تثب یت ن یتروژن قادر به تول ید عملکرد مطلوب °C دمای حداقل خاک بیش از هستند.
محمد جعفر ملکوتی، محمد بابااکبری، ساره نظامی،
جلد 13، شماره 49 - ( 7-1388 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر منابع مختلف کودهای محتوی نیتروژن پایه، بر عملکرد، کارایی نیتروژن (NUE)Nitrogen Use Efficiency و درصد بازیافت نیتروژن (NARF) Fraction Nitrogen Apparent Recovery، در گندم آبی(.Triticum aestivum L)، آزمایشی دو ساله در ایستگاه تحقیقات خاک و آب کرج از سال 1383 اجرا گردید. آزمایش در سال اول در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 6 تیمار و 3 تکرار انجام شد. تیمار اول ( شاهد) شامل مصرف تمامی عناصر غذایی پر مصرف و کممصرف- (ریزمغذی) منهای نیتروژن)؛ تیمار دوم = مصرف 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن از منبع اوره به عرف گندمکاران پیشرو (سه بار سرک اوره)؛ تیمار سوم = یک سوم نیتروژن از منبع اوره با پوشش گوگردی (SCU) به صورت پایه + دو سرک اوره؛ تیمار چهارم= مصرف تمام 150 کیلوگرم نیتروژن به صورت پایه از منبع SCU؛ تیمار پنجم= مصرف 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن از منبع اوره در دو سرک اوره (عرف زارعین معمولی) و تیمار ششم = یک سوم نیتروژن از منبع کود کامل پرمصرف به صورت پایه + دو سرک اوره انجام شد. پس از بررسی نتایج سال اول، مقادیر عناصر غذایی مازاد موجود در کودهای کامل پرمصرف (فسفر، پتاسیم و روی) و SCU (گوگرد) تأمین، مقدار نیتروژن مصرفی تا 180 کیلوگرم در هکتار افزایش داده شد و هفت تیمار به شرح تیمار اول= شاهد؛ تیمار دوم = دو سرک اوره؛ تیمار سوم = سه سرک اوره؛ تیمار چهارم = پنج سرک اوره با آب آبیاری؛ تیمار پنجم = اوره پایه زیر بذر+ چهار سرک اوره؛ تیمار ششم = اوره پایه از منبع SCU + چهار سرک اوره و تیمار هفتم = اوره پایه از منبع کود کامل پرمصرف + چهار سرک اوره اعمال گردید. پس از عملیات آمادهسازی زمین، طرح پیاده گردید. سایر کودهای مورد نیاز بر اساس آزمون خاک تأمین شد. نتایج حاصله در سال اول نشان داد، عملکرد دانه در تیمارهای دوم و ششم (5145 و 5067 کیلوگرم در هکتار) در مقایسه با شاهد ( 3068 کیلوگرم در هکتار) بهطور معنیداری در سطح یک درصد افزایش یافت. NUE (8/13 و 2/13 کیلوگرم در کیلوگرم) و NARF (2/41 و 2/38 درصد) نیز در این دو تیمار در گروه برتر قرارگرفتند. در سال دوم، بیشترین عملکرد (6335 کیلوگرم در هکتار)، کارایی (2/16 کیلوگرم در کیلوگرم) و بازیافت نیتروژن (50 درصد) در تیمار ششم مشاهده شد. علت افزایش عملکرد، NUE و NARF در سال دوم آزمایش عمدتاً مربوط به جایگزینی SCU و کود کامل پرمصرف با اوره پایه، افزایش مقدار نیتروژن و تعداد دفعات تقسیط بود. بازده اقتصادی برای هر دو سال محاسبه و همین تیمارها در گروه برتر قرار گرفته و میانگین آنها بدون اعمال هرگونه یارانه به ترتیب 14، 8 و 4 گردید. به رغم آنکه بازده اقتصادی تیمار دوم بیشترین بود. لیکن به دلایل متعددی از جمله افزایش عملکرد هکتاری دانه گندم، افزایش NUE و NARF، ذخیرهسازی عناصر غذایی بیشتر در خاک ذخیرهسازی، جلوگیری از هدررفت (آبشویی و تصعید) نیتروژن و حفظ محیط زیست، جایگزینی یک سوم اوره مصرفی (قبل از کاشت) با کود کامل پرمصرف و یا SCU مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین، اجرائی نمودن نتایج حاصله در چند استان گندمخیز کشور، توصیه میگردد.
نوید قنواتی، محمد جعفر ملکوتی، علیرضا حسین پور،
جلد 13، شماره 49 - ( 7-1388 )
چکیده
همبستگی بین پارامترهای کمیت- شدت پتاسیم خاک(Q/I) با بعضی ویژگیهای خاک و شاخصهای گیاهی گندم (Triticum aestivum L.) در یک آزمایش گلخانهای در سال زراعی 83-1382 در منطقه آبیک قزوین مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور تعداد 80 عدد نمونه خاک از عمق 30-٠ سانتیمتری مزارعی که به صورت تصادفی در سرتاسر منطقه انتخاب شده بود، برداشت و بر اساس بافت خاک و پتاسیم قابل استفاده، 21 نمونه از آنها انتخاب گردید و در آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی که فاکتور اول 21 نمونه خاک و فاکتور دوم دو سطح کودی 0 و 100 میلیگرم پتاسیم در کیلوگرم بود، در سه تکرار انجام شد. اثرکود پتاسه بر عملکرد گندم در سطح ٥% و اثر خصوصیات خاک بر عملکرد گندم در سطح ١% معنیدار شد، ولی اثر متقابل کود پتاسه و خصوصیات خاک معنیدار نشد. دامنهای از نسبت فعالیت پتاسیم خاک( ARK) که در آن نمودار Q/Iبه صورت خطی بود، تعیین گردید. ظرفیت بافری بالقوه پتاسیم خاک(PBCK) همبستگی بالایی را با **)CEC996/0 (r =، درصد رس (**921/0= r) و درصد رطوبت اشباع (** 811/0 r =) نشان داد. معادله زیر به عنوان برآورد کننده ظرفیت بافری خاک در خاکهای زیر کشت گندم منطقه آبیک پیشنهاد گردید.
PBCK = 419/7 CEC - 743/19 R2adj=782/0
نسبت فعالیت تعادلی پتاسیم (AReK) همبستگی بالایی را با پتاسیم محلول (**846/0r=)، پتاسیم قابل استخراج با استات آمونیوم
(**730/0 = r)، درصد رطوبت اشباع (**794/0- = r) و در صد رس (**602/0-= r) نشان داد. همچنین مقدار پتاسیم سهلالوصول (K0) همبستگی بالایی را با پتاسیم قابل استخراج با استات آمونیوم (**871/0= r)، پتاسیم محلول (**778/0 r= )، درصد رطوبت اشباع (*551/0- = r) و در صد رس (**206/0-= r) نشان داد. همبستگی بین پتاسیم قابل استفاده گیاه، K0 و AReK با پتاسیم جذب شده توسط گندم و عملکرد نسبی گندم معنیدار نگردید. ولی PBCK با پتاسیم جذب شده به وسیله گندم (**729/0 = r) و عملکرد نسبی گندم
(**735/0 = r) همبستگی بالایی را نشان داد. همبستگی بین پارامترهای Q/I حاصل از محلولهای K2SO4, KCl با خصوصیات خاک دارای تفاوت معنیداری نبود اما پارامترهای Q/I حاصل از محلول KCl همبستگی بیشتری با شاخصهای رشد گندم داشت.
نگار نور مهناد، محمدرضا نوری امامزاده ئی، بهزاد قربانی، عبدالرحمن محمدخانی،
جلد 13، شماره 50 - ( 10-1388 )
چکیده
در مناطق خشک و نیمه خشک، کمبود آب از عوامل اصلی کاهش تولید محسوب میشود. در چنین شرایطی، کمآبیاری به عنوان یک راهبرد مدیریتی مهم برای تعدیل شرایط تنش آبی توصیه شده است. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر دو نوع مدیریت آبیاری (کمآبیاری سنتی و بخشی) بر برخی خصوصیات فیزیولوژیک، فنولوژیک و راندمان مصرف آب گیاه گوجهفرنگی انجام شده است. به این منظور یک طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار آبیاری و چهار تکرار تعریف شد. تیمارهای آبیاری شامل کمآبیاری DI75 و DI50 (به ترتیب تأمین 75 و 50 درصد نیاز آبی) بود که در آنها آب مورد نیاز گیاه به طور معمول به تمام محیط ریشه داده میشد و تیمارهای آبیاری بخشی PRD75 و PRD50 (تأمین 75 و50 درصد نیاز آبی) که آب مورد نیاز گیاه در هر بار آبیاری فقط به یک سمت محیط ریشه داده میشد و بخش تر و خشک به طور متناوب جابهجا میشدند. تیمار FI (تأمین 100 درصد نیاز آبی) نیز به عنوان تیمار شاهد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین راندمان مصرف آب (28/6 کیلوگرم بر متر مکعب) در تیمارPRD75 و کمترین راندمان (98/1کیلوگرم بر متر مکعب) در تیمار DI50 به دست آمد. راندمان مصرف آب در تیمار کمآبیاری معمولی (DI50) 67 درصد کاهش و در تیمار آبیاری بخشی ((PRD75 6/4 درصد افزایش نسبت به تیمار شاهد داشت. اندازهگیری وضعیت آب گیاه نشان داد که در تمام مراحل، همواره میزان آماس نسبی در تیمارهای PRD نسبت به تیمارهای DI بالاتر بود. نتایج تجزیه واریانس قطر روزنه برگ بیانگر معنیدار شدن اثر تیمارها در سطح 5 درصد بود. بهطوریکه با افزایش آب آبیاری، قطر روزنهها نیز افزایش یافت. به علاوه قطر بازشدگی روزنهها در تیمارهای آبیاری کامل و کمآبیاری سنتی بیشتر از تیمارهای آبیاری بخشی بود. از نظر تعداد روزنه در واحد سطح برگ، تیمار آبیاری کامل بیشترین و تیمارDI50 کمترین تعداد روزنه را دارا بودند (به ترتیب 04/10509 و 4/6904). از نظر خصوصیات فنولوژیک بین تیمارهای آبیاری به لحاظ درجه- روز مورد نیاز تا زمان میوهدهی و درجه- روز مورد نیاز تا زمان برداشت در سطح 5 درصد تفاوتی مشاهده نشد.
وحید اطلسی پاک، مجید نبیپور، موسی مسکرباشی،
جلد 14، شماره 51 - ( 1-1389 )
چکیده
به منظور مقایسه واکنشهای فیزیولوژیک ژنوتیپهای مختلف کلزا نسبت به تنش شوری ده ژنوتیپ کلزا تحت سطوح مختلف شوری(شاهد (4/2)، 6، 10، 14 و 18 دسیزیمنس بر متر) به مدت 30 روز قرار گرفتند. کشت به صورت هیدروپونیک با محلول غذایی هوگلند در اتاقک رشد انجام شد. تیمار شوری در زمان چهار برگی یا استقرار ریشهها اعمال شد. نتایج نشان داد عملکرد کوآنتومی فتوسیستم دو در شرایط سازگاری با تاریکی (Fv/Fm) و روشنایی (ФPSII) در ژنوتیپهای حساس تحت تأثیر شوری قرار گرفت. تیمار شوری مقدار ماده خشک اندامهای هوایی، فتوسنتز (A)، هدایت روزنهای (gs) و تعرق (E) را به طور معنیداری کاهش داد. بین ژنوتیپهای مختلف نیز از نظر این صفات اختلاف معنیدار وجود داشت. ژنوتیپهای Hyola 401 و MHA 4921 دارای حداکثر ماده خشک اندام هوایی در سطوح بالای شوری (14 و 18 دسیزیمنس بر متر) بودند. این دو ژنوتیپ در بین بقیه متحملترین ژنوتیپها نسبت به شوری بودند. مقدار نسبت کلروفیل (SPAD) در ژنوتیپهای متحمل دارای تغییر معنیداری نبود، اما در ژنوتیپهای حساس افت چشمگیری از خود نشان داد. عملکرد کوآنتومی فتوسیستم دو در ژنوتیپهای متحمل در این آزمایش تحت تأثیر شوری واقع نشد.
عباس جلالی، محمد گلوی، احمد قنبری، محمود رمرودی، مصطفی یوسف الهی،
جلد 14، شماره 52 - ( 4-1389 )
چکیده
یکی از مزایای استفاده از پساب تصفیه شده شهری در کشاورزی افزایش عملکرد و از موانع آن، تجمع عناصر سنگین در گیاه است. این پژوهش به منظور بررسی میزان عملکرد و اجزای عملکرد علوفه و نیز تجمع عناصر سنگین در برگ و ساقه سورگوم تحت تأثیر شیوه های مختلف آبیاری با پساب تصفیه شده انجام شد. آزمایش در سال زراعی87-1386 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل اجرا گردید. تیمارها شامل: 1- آبیاری با آب معمولی (شاهد)، 2- آبیاری با آب معمولی و کاربرد کودهای NPK، 3- آبیاری با پساب در نیمه اول دوره رشد، 4- آبیاری با پساب در نیمه دوم دوره رشد، 5- آبیاری با پساب و آب معمولی به صورت یک در میان در طول دوره رشد و 6- آبیاری با پساب در کل دوره رشد بودند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد و اجزای عملکرد علوفه از تیمار آبیاری با پساب و آب معمولی به صورت یک در میان و آبیاری با پساب در کل دوره رشد به دست آمد، آبیاری با پساب در کل دوره رشد و پس از آن در تیمار یک در میان باعث تجمع بیشترین میزان عناصر سنگین در اندام های گیاه گردید. میزان تجمع عناصر مس، سرب و آهن در برگ بیش از ساقه و تجمع روی و نیکل در ساقه بیش از برگ بود. تفاوت میزان تجمع مولیبدن و کروم در این اندامها معنی دار نبود. عملکرد علوفه تحت تأثیر آبیاری با پساب در کل دوره رشد و آبیاری با آب معمولی به صورت یک در میان در مقایسه با آبیاری با آب معمولی و کاربرد کودهای NPK به ترتیب 96/38 و 95/51 درصد افزایش یافت. در تمام شیوه های آبیاری با پساب، غلظت عناصر سنگین در برگ و ساقه پایینتر از حد آستانه سمیت بود. براساس نتایج حاصل، به منظور استفاده از پساب تولیدی در زراعت سورگوم، شیوه آبیاری با پساب به صورت یک در میان با آب معمولی قابل توصیه میباشد.
جواد زمانی بابگهری، مجید افیونی، امیرحسین خوشگفتارمنش، حمیدرضا عشقی زاده،
جلد 14، شماره 54 - ( 10-1389 )
چکیده
مدیریت و استفاده از پسماندهای آلی صنعتی، کشاورزی و شهری در زمینهای کشاورزی ضمن کاهش خطرات زیست محیطی، افزایش بهرهوری آنها را در پی دارد. بههمین منظور این پژوهش با هدف ارزیابی و مقایسه تأثیر لجن فاضلاب کارخانه پلیاکریل، کمپوست زباله شهری و کود گاوی بر ویژگیهای خاک و رشد و عملکرد هیبرید سینگل کراس 704 ذرت دانهای انجام شد. تیمارهای مورد استفاده، شامل لجن فاضلاب کارخانه پلیاکریل، کمپوست زباله شهری، کود گاوی هر کدام در دو سطح (15 و 45 تن در هکتار) و تیمار شاهد (بدون کاربرد پسماند آلی) بودند. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. این پژوهش در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد اجرا شد. تیمارها قبل از کشت ذرت در سوم تیر ماه 1387 به خاک اضافه و نمونهبرداری از خاک بعد از گذشت 132 روز و در زمان برداشت ذرت انجام شد. نتایج نشان داد که کاربرد این پسماندها سبب بهبود ویژگیهای خاک از لحاظ مقدار ماده آلی، نیتروژن کل، جرم مخصوص ظاهری شد، اما لجن فاضلاب باعث کاهش هدایت هیدرولیکی اشباع خاک شد. همچنین با کاربرد پسماندهای آلی، عملکرد ذرت و اجزای آن افزایش یافت، به طوری که شاخص سطح برگ، ارتفاع گیاه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه و عملکرد دانه به طور معنیداری افزایش پیدا کردند.
غلامعلی امیدی اردلی، محمد جعفر بحرانی،
جلد 15، شماره 55 - ( 1-1390 )
چکیده
سطوح مطلوب رطوبت و نیتروژن جهت دستیابی به عملکرد بالای محصولات زراعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی، مقادیر و زمانهای کاربرد نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان (هیبرید یوروفلور (Helianthus annuus L. در مراحل مختلف رشد، آزمایشی دو ساله (86-1385) در قالب طرح کرتهای خرد شده فاکتوریل با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (باجگاه) اجرا شد. تنش خشکی در سه سطح (بدون تنش، تنش در مراحل گلدهی و دانهبندی) به عنوان عامل اصلی و اثر فاکتوریل مقدار نیتروژن در سه سطح (0، 70 و 140 کیلوگرم در هکتار) و زمان کاربرد نیتروژن در سه سطح (تقسیط مساوی نیتروژن در کاشت و به ساقه رفتن، کاشت و به طبق رفتن، و به ساقه و به طبق رفتن)، به عنوان عوامل فرعی بررسی شدند. تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد روغن دانه و شاخص برداشت محاسبه شد. نتایج حاکی از تأثیر معنیدار تنش خشکی و مقدار نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد بود؛ ولی تأثیر زمان کاربرد نیتروژن و نیز برهمکنش تنش خشکی، مقدار و زمان کاربرد نیتروژن بر هیچکدام از صفات معنیدار نبود. به طور کلی گیاه در مرحله گلدهی نسبت به تنش خشکی حساستر بوده و نیز، کاربرد 70 کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای منطقه توصیه شده است.
رضا تقیزاده، و رئوف سیدشریفی،
جلد 15، شماره 57 - ( 7-1390 )
چکیده
به منظور ارزیابی تأثیر سطوح مختلف کود نیتروژن بر کارآیی مصرف کود و عملکرد دانه ارقام ذرت، آزمایشی در مزرعه پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی درسه تکرار در سال زراعی 1387 اجرا شد. فاکتور اول شامل سطوح کود نیتروژن از نوع اوره درکرتهای اصلی ( صفر،80،160 و 240 کیلوگرم در هکتار) و فاکتور دوم ارقام ذرت در سه سطح ( SC-301، DC-370 و SC-404) در کرتهای فرعی بود. نتایج نشان داد که عملکرد دانه و کارآیی مصرف کود به طور معنیداری تحت تأثیر سطوح کود نیتروژن، رقم و اثر متقابل رقم در سطوح نیتروژن قرار گرفتند. بیشترین عملکرد دانه به رقم SC-404 و کمترین آن به SC-301 تعلق داشت. مقایسه میانگین ترکیب تیماری رقم در سطوح نیتروژن نشان داد که بالاترین عملکرد دانه به رقم
SC-404 با مصرف 240 کیلوگرم کود نیتروژن تعلق داشت. عملکرد دانه در سطوح کودی 160 و 240 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، مشابه و بیشتر از 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بود. با افزایش سطح کود نیتروژن ارتفاع بوته، تعداد دانه در بلال و تعداد دانه در ردیف افزایش یافت. مقایسه میانگینها نشان داد که با افزایش نیتروژن مصرفی کارآیی مصرف کود کاهش یافت به طوری که میزان این کارآیی از 13/17 کیلوگرم بر کیلوگرم در مصرف80 کیلوگرم نیتروژن به 4/12 کیلوگرم بر کیلوگرم در مصرف 240 کیلوگرم کود نیتروژن در هکتار کاهش یافت. اثر رقم برکارآیی مصرف کود معنیدار گردید. میزان این کارآیی در هیبرید SC-404بیشتر از هیبرید SC-301 برآورد شد. پیشنهاد میشود به منظور دستیابی به حداکثر عملکرد دانه و کارآیی مصرف کود، رقم سینگل کراس 404 با مصرف 160 کیلوگرم کود نیتروژن در شرایط اقلیمی اردبیل به کار برده شود.