180 نتیجه برای عملکرد
محسن سعیدی، علی احمدی، کاظم پوستینی، محمدرضا جهانسوز،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
رطوبت خاک یکی از عوامل محدود کننده جوانهزنی، سبزشدن و استقرار گیاهان زراعی خصوصاً در شرایط دیم و در نهایت شکلگیری عملکرد در مناطق خشک و نیمه خشک (مانند ایران) است. در چنین مناطقی انتخاب ارقامی که علاوه بر مقاومت به خشکی در مرحله جوانهزنی و سبزشدن، پتانسیل عملکرد بالایی نیز داشته باشند از اهمیت فوق العادهای برخوردار هستند. این بررسی در همین راستا و در سه سطح مزرعهای، گلخانهای و آزمایشگاهی و بر روی ژنوتیپهای مختلف گندم با سوابق اصلاحی متفاوت شامل: ارقام اصلاح شده داخلی در اثر عمل انتخاب (امید، سرداری، روشن)، ارقام اصلاح شده داخلی- خارجی در اثر عمل هیبریداسیون (آزادی، فلات، قدس) و چهار لاین(3-2/5593، 3-5806، 6-6452،6-2/7007) انجام شد. براساس نتایج به دست آمده با کاهش پتانسیل اسمزی برخلاف درصد و سرعت جوانهزنی، بنیه جوانهزنی با سرعت و شیب زیاد در ژنوتیپهای مختلف شروع به کاهش نمود. در این شرایط و در پتانسیل اسمزی 8/0- مگاپاسکال ژنوتیپهای امید، آزادی و 3-2/5593 بالاترین و ژنوتیپهای سرداری، 3-5806 و فلات کمترین بنیه جوانهزنی را از خود نشان دادند. در پتانسیل اسمزی 6/1- مگاپاسکال بنیه جوانهزنی همه ژنوتیپهای مورد بررسی بهشدت کاهش یافت و در این سطح پتانسیل اسمزی تفاوت معنیداری بین ژنوتیپهای مختلف از نظر بنیه جوانهزنی دیده نشد. در بین صفات مورد مطالعه بنیه جوانهزنی بیشترین ضریب همبستگی را با درصد سبزشدن از سطح مزرعه دارا بود و بین سایر خصوصیات جوانهزنی با عملکرد در سطح مزرعه ضریب همبستگی معنیداری به دست نیامد. نتایج حاصل از مقایسههای گروهی نشان دادند که گروه ژنوتیپهای اصلاح شده داخلی دارای بنیه جوانهزنی بالاتری نسبت به دو گروه دیگر بود ولی تفاوت معنیداری بین آنها از نظر سرعت و درصد جوانهزنی دیده نشد.
یحیی امام، عبدالمهدی رنجبری، محمدجعفر بحرانی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل محدود کننده عملکرد گیاهان زراعی است. به منظور مطالعه تأثیر تنش خشکی بر عملکرد دانه و اجزای آن در 9 ژنوتیپ گندم نان و یک ژنوتیپ گندم دوروم آزمایش مزرعهای طی سال زراعی 83-1382 در منطقه باجگاه شیراز انجام شد. این آزمایش در قالب دو طرح بلوک کامل تصادفی جدا از هم با دو سطح رطوبتی مطلوب و تنش خشکی پس از گلدهی با سه تکرار طراحی و اجرا شد. تنش خشکی پس از گلدهی سبب کاهش عملکرد دانه و اجزای آن در تمامی ژنوتیپها گردید. میانگین صفات در شرایط تنش خشکی کاهش معنیدار یافت (5% ≥ p )، با این وجود، کاهش تعداد سنبلک در سنبله و سنبله در متر مربع معنیدار نبود. کاهش تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه، علت اصلی افت عملکرد دانه در شرایط تنش خشکی بود. ژنوتیپ گهر بیشترین عملکرد دانه (4149 کیلوگرم در هکتار) را در شرایط تنش خشکی تولید کرد، در حالیکه در شرایط مطلوب بیشترین عملکرد دانه (6674 کیلوگرم در هکتار) از ژنوتیپ نیک نژاد بهدست آمد. براساس شاخص حساسیت به تنش، ژنوتیپهای کوهدشت و Boholh-15 به ترتیب کمترین و بیشترین حساسیت به تنش را از خود بروز دادند. تجزیه همبستگی عملکرد دانه با اجزای آن نشان داد که در شرایط تنش خشکی، تعداد سنبله در متر مربع (751/0= r) و عملکرد بیولوژیک (707/0= r) بالاترین همبستگی را با عملکرد دانه دارند(5% ≥ p )، در حالیکه در شرایط مطلوب، بالاترین همبستگی با عملکرد دانه متعلق به تعداد دانه در سنبله (864/0= r) و عملکرد بیولوژیک (848/0= r) بود. بر این اساس، میتوان گزینش ژنوتیپها برای عملکرد دانه زیادتر را در هر شرایط رطوبتی با استفاده از صفات دارای بیشترین ضریب همبستگی با عملکرد دانه انجام داد. در مجموع، به نظر میرسد ژنوتیپهای گهر و نیک نژاد به دلیل داشتن پتانسیل عملکرد دانه بالاتر در شرایط مشابه با پژوهش حاضر قابل توصیه باشند.
قدرتاله سعیدی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
آفتابگردان (.Helianthus annuus L) نقش مهمی در تأمین روغن نباتی مورد نیاز کشور دارد و تأمین عناصر غذایی گیاه در خاک جهت حصول عملکرد بالا و کیفیت مطلوب دانه آن ضروری میباشد. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر تیمارهای کودی عناصر غذایی پرمصرف و کم مصرف بر عملکرد دانه و سایر صفات زراعی آفتابگردان انجام شد. در این آزمایش تأثیر سیزده تیمار کودی به عنوان فاکتور اصلی بر صفات زراعی دو رقم هیبرید آفتابگردان شامل هایسان 33 و اروفلور به عنوان فاکتور فرعی در یک آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر متقابل معنیداری بین تیمارهای کودی و ارقام وجود داشت و تأثیر تیمارهای کودی وابسته به رقم بود. به طور کلی تمام تیمارهای کودی دارای عناصر غذایی Fe ,K, P, N Mn , Zn, موجب کاهش معنیدار یا غیر معنیدار میانگینهای قطر طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه در بوته، عملکرد دانه در واحد سطح در رقم اروفلور گردید. در رقم هایسان 33 افزودن عناصر غذایی N ، P و K تأثیر معنیداری بر عملکرد دانه نداشت. تأثیر کودهای شیمیایی دارای Zn یا Mn به صورت مخلوط با خاک و یا محلولپاشی بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد در رقم های سان 33 معنیدار نبود. اضافه کردن کود آهن دار (سکسترون) به خاک موجب افزایش معنیدار عملکرد دانه در رقم هایسان33 شد، ولی تأثیر معنیداری بر درصد روغن دانه آن نداشت، به طوری که در این رقم تیمارهای شاهد، NPK و NPK + Fe به ترتیب دارای عملکرد دانه برابر 4946 ، 5155 و 7090 کیلوگرم در هکتار و مقدار روغن دانه برابر 72/40، 10/43 و 07/43 درصد بودند. تأثیر تیمارهای کودی بر درصد روغن دانه معنیدار نبود، بنابراین تغییرات عملکرد روغن در تیمارهای مختلف ناشی از تغییرات عملکرد دانه آنها میباشد. ضرایب همبستگی و تجزیه رگرسیون نشان داد که تغییرات عملکرد دانه بیشتر و به ترتیب اهمیت ناشی از تغییرات وزن دانه و قطر طبق بود. به طور کلی به نظر میرسد در خاک مورد آزمایش اضافه کردن کود آهن دار به خاک از لحاظ اقتصادی حائز اهمیت باشد و میتواند موجب افزایش عملکرد دانه و روغن در رقم هایسان 33 شود.
حسن کرمانشاهی، محمدرضا اکبری، نظر افضلی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر حضور جهار هفتهای سطوح پایین آفلاتوکسین B1 در جیره بر عملکرد جوجههای گوشتی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تیمار و 4 بلوک انجام شد. تعداد 112 قطعه جوجه یکروزه نر گوشتی سویه تجاری Cobb 500 به 16 گروه 7 قطعهای با میانگین وزنی یکسان تقسیم شدند. تیمارها شامل سه سطح آفلاتوکسینB1 در جیره (4/0، 8/0 و 2/1 قسمت در میلیون) همراه با یک گروه شاهد (فاقد آفلاتوکسین) بود. وزن کشی بهصورت هفتگی انجام شد. در سنین 7، 14، 21 و 28 روزگی از هر واحد یک جوجه ضمن ایجاد برش در سیاهرگ گردنی جهت خونگیری، کشته شد و اندامهای مختلف بهصورت جداگانه توزین گردید. وجود آفلاتوکسین B1 در جیره بهطور معنیداری سبب کاهش مصرف خوراک و اضافه وزن در سن 28 روزگی گردید (p< 0/05). در پایان هفته چهارم، وزن کبد بهطور معنی داری افزایش یافت (p< 0/05). وزن مغز در پایان هفتههای اول و چهارم بهطور معنی داری (p< 0/05) تحت تأثیر تیمار قرار گرفت (در هفته اول کاهش و در هفته چهارم افزایش یافت). آفلاتوکسینB1 سبب افزایش فعالیت آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و کاهش فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز (LDH) در سرم گردید (p< 0/05). نتایج این پژوهش نشان داد که آفلاتوکسین B1 در کنار سایر اثرات منفی بر عملکرد، میتواند دارای آثار مضر بر مغز جوجههای گوشتی نیز باشد.
رضا هاشمی، بهروز دستار، سعید حسنی، یوسف جعفری آهنگری،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
تأثیر میزان پروتئین جیره و محدودیت غذایی بر عملکرد، دمای بدن و برخی از شاخصهای هماتولوژی جوجههای گوشتی سویه تجاری راس 308 در شرایط تنش گرمایی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور جوجههای گوشتی در سن 21 تا 42 روزگی با یکی از سه تیمار آزمایشی زیر تغذیه شدند. تیمار اول و دوم شامل جیرههای حاوی سطح پروتئین توصیه شده (1994، NRC) و 85 درصد مقدار توصیه شده آن بودند که طی آزمایش به صورت آزاد در اختیار پرندگان قرار داشتند. تیمار سوم گروه با محدودیت غذایی بود که با جیره حاوی سطح پروتئین توصیه شده تغذیه شدند اما روزانه به مدت 6 ساعت در طی مدت تنش گرمایی گرسنه نگهداشته میشدند. هر تیمار آزمایش شامل 6 تکرار و هر تکرار متشکل از 18 قطعه جوجه گوشتی بود. آب طی آزمایش همواره در اختیار پرندگان قرار داشت. نتایج آزمایش نشان داد کاهش سطح پروتئین جیره و یا اعمال محدودیت غذایی تأثیری بر افزایش وزن پرندگان نداشت (P>0/05). اعمال محدودیت غذایی سبب کاهش مصرف و بهبود ضریب تبدیل خوراک، بهبود نسبت راندمان انرژی و کاهش دمای بدن پرندگان در هنگام تنش گرمایی در 24 و 32 روزگی شد (P<0.05). کاهش مقدار پروتئین جیره و اعمال محدودیت غذایی سبب کاهش چشمگیر پروتئین مصرفی، افزایش نسبت راندمان پروتئین و همچنین افزایش مقادیر هماتوکریت و اسید اوریک خون شد (P<0.05). جنس تأثیری بر دمای بدن و مقادیر هماتولوژی خون پرندگان نداشت (P>0/05). اعمال تنش گرمایی سبب افزایش دمای بدن، مقدار هماتوکریت، گلوکز و اسید اوریک خون پرندگان شد.
سید اسد اله محسنی موحد، محمد جواد منعم،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
عملکرد ضعیف کانالهای آبیاری و تأثیر آن در کاهش بهرهوری آب کشاورزی ضرورت ارائه روشهای مؤثر در بهره برداری بهینه از کانالهای آبیاری را ایجاب نموده است. در این مقاله مدل ریاضی جدیدی معرفی میشود که قادر است عملکرد موجود کانال را ارزیابی نموده و براساس نیاز پایین دست دریچههای آبگیر، تنظیم بهینه سازههای آبگیر و کنترل را بهمنظور نیل به عملکرد بهینه در شرایط و محدودیتهای واقعی طرح ارائه نماید. در این مدل تابع هدف بهصورت ترکیبی خطی از شاخصهای راندمان، کفایت، عدالت و پایداری در تحویل آب در نظر گرفته شده است. رابطه تابع هدف و مقادیر تنظیم سازهها رابطه غیر صریحی است که از طریق شبیه سازی هیدرودینامیک میسر بوده و برای بهینه سازی آن بایستی از روشهای بهینه سازی عددی سود جست. در این مدل از روش بهینه سازی (SA(Simulated Annealing که یک روش عددی با ساختار تصادفی هوشمند است در ترکیب با مدل هیدرودینامیک شبیه سازی سیستم انتقال آب آبیاری (ICSS) (Irrigation Conveyance System Simulation) استفاده شده است. قابلیت انعطاف در کوچک گرفتن طول گامهای تصادفی در الگوریتم SA مانع از بروز هرگونه ناپایداری و ناهمگرایی در ترکیب با مدل هیدرودینامیک است. علاوه بر آن توانایی SA در خروج از بهینههای محلی و همگرایی به سوی بهینه سراسری از جنبه نظری و در کاربردهای عملی به اثبات رسیده است. همچنین در مدل توسعه یافته ICSS برای بهینه سازی تحویل (ICSS-DOM) (ICSS-Delivery Optimization Model) تمهیدات لازم برای تحلیل حساسیت ضرایب وزنی شاخصها در تابع هدف نیز در نظر گرفته شده است. بهمنظور آزمون و ارزیابی مدل تهیه شده از دادههای واقعی یک کانال توزیعکننده از شبکه آبیاری دز استفاده شده و برای اعتبار سنجی نتایج مدل، علاوه بر مقایسه با وضع موجود از روشهای ریاضی نیز استفاده به عمل آمده است. نتایج حاصل حاکی از آن است که مدل مورد نظر قادر است پاسخهای معتبری را با صحت و دقت کافی در زمان نسبتاً کوتاهی ارائه نماید. این مدل میتواند به عنوان ابزاری کارآمد و سودمند برای ارزیابی و بهینه سازی عملکرد کانالهای آبیاری مورد استفاده قرار گیرد.
محمود تورچی، سعید اهریزاد، محمد مقدم، فاطمه اعتدالی، سید حامد طباطباء وکیلی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
با توجه به اهمیت ارزیابی ترکیبپذیری عمومی قبل از تهیه واریتههای ساختگی در گیاهان علوفهای تعداد 36 توده بومی اسپرس از نقاط مختلف ایران جمعآوری و در سال 1379 در یک خزانه پلیکراس در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 24 تکرار کاشته شد. 36 توده پلیکراس حاصل جهت انتخاب والدین مناسب برای تولید واریته ساختگی در سال 1380 در قالب طرح لاتیس 3 گانه ارزیابی گردیدند. بهدلیل معنیدار نبودن اثر بلوکهای ناقص درون هر تکرار، دادهها به صورت بلوکهای کامل تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. صفات عملکرد تر کل کرت به ازای واحد طول ردیف، وزن تر به ازای تک بوته، وزن خشک 5/1 کیلوگرم از کل کرت در مجموع 3 چین و هم به طور جداگانه در هر چین (برداشت) مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین شاخص عملکرد پیشنهادی در این مقاله برای مجموع دو چین 1 و 2 و خوش خوراکی فقط برای چین دوم محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. وزن خشک 5/1 کیلوگرم از کل کرت و وزن تر به ازاء تک بوته به ترتیب کمترین و بیشترین مقدار ضریب تغییرات را به خود اختصاص دادند. برآوردهای وراثتپذیری برای خوش خوراکی، شاخص عملکرد و وزن تر به ازای تک بوته انتخابی بالا بود. از نظر قابلیت ترکیبپذیری عمومی، 6 توده برای صفت عملکرد تر، 6 توده برای وزن خشک، 9 توده برای شاخص عملکرد و 10 توده برای خوش خوراکی دارای بالاترین ارزش بودند. بنابراین تودههای برتر در مورد هر متغیر را میتوان به عنوان والدین در تولید واریته های ساختگی اسپرس به کار برد.
سیف اله فلاح، امیر قلاوند، محمدرضا خواجه پور،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
در راستای توسعه کشاورزی پایدار و کاهش مصرف کودهای شیمیایی، لازم است از کودهای آلی استفاده گردد. بدین لحاظ، به منظور بررسی تأثیر روش اختلاط کود و تلفیق کود مرغی با کود شیمیایی بر عملکرد و اجزاء عملکرد ذرت دانهای (سینگل کراس 704)، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقات کشاورزی اداره هواشناسی لرستان واقع در 30 کیلومتری شمال شرقی خرمآباد، در سال 1383 به اجرا درآمد. کرتهای اصلی شامل اختلاط کود با خاک توسط فاروئر یا دیسک بود و کرتهای فرعی شامل T0: شاهد (عدم مصرف کود شیمیایی و کود مرغی)، T1: دویست، صد و صد کیلوگرم در هکتار به ترتیب نیتروژن، فسفر و پتاسیم؛ T2: هشتاد درصد T1 + 4 تن کود مرغی در هکتار؛ T3: شصت درصد T1 + 8 تن کود مرغی در هکتار؛ T4: چهل درصد T1 + 12 تن کود مرغی در هکتار؛ T5: بیست درصد T1 + 16تن کود مرغی در هکتار؛ T6: بیست تن کود مرغی در هکتار بودند. نتایج به دست آمده نشان داد که اختلاط کود با خاک توسط فاروئر در مقایسه با دیسک منجر به افزایش معنیدار ارتفاع گیاه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک گردید، ولی تعداد دانه در بلال و شاخص برداشت در دو روش اختلاط اختلاف معنیداری نشان ندادند. تیمارهای کودی نیز باعث افزایش معنیدار ارتفاع گیاه، تعداد دانه در بلال، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه و عملکرد دانه شدند، ولی بر شاخص برداشت تأثیر معنیداری نداشتند. اثرات متقابل تیمارها برای هیچ یک از صفات معنیدار نبود. بیشترین مقدار عملکرد دانه در تیمار T5 به دست آمد که اختلاف آن با تیمارهای T0، T1، T3 و T6 معنی دار بود. همچنین اختلاف بین تیمار T1 (سیستم تغذیه شیمیایی) و T6 (سیستم تغذیه ارگانیک) از لحاظ آماری معنیدار نبود. اثربخشی تلفیق کود شیمیایی با کود مرغی بر اجزای عملکرد ذرت در مقایسه با مصرف جداگانه هر کدام از آنها بیشتر بود. بر اساس نتایج تحقیق حاضر به نظر میرسد که اختلاط 16 تن کود مرغی در هکتار + 40، 20 و 20 کیلوگرم ازت، فسفر و پتاسیم در هکتار ممکن است برای تولید ذرت در شرایطی مشابه با تحقیق حاضر مناسب باشد.
سکینه عبدی، امیر فیاض مقدم، مرتضی قدیم زاده،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
به منظور پی بردن به اثر سطوح مختلف حذف برگ در مراحل مختلف دوره زایشی آفتابگردان بر عملکرد دانه و درصد روغن و تعیین حساسترین مرحله به حذف برگها، این آزمایش در سال 1383 به صورت کرتهای دو بار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه اجرا گردید. فاکتور اصلی شامل دو رقم اروفلور و آلستار، فاکتور فرعی شامل حذف برگ در چهار مرحله زایشی ستارهای شکل بودن گل آذین(2 R)، مرحله گرده افشانی ( 5 R)، مرحله شروع دانه بندی (R6) ومرحله اتمام دانه بندی (R7) و فاکتور فرعی فرعی شامل چهار سطح حذف برگ (%0 به عنوان شاهد، 25%، 50 %و 75%) بود. کاشت در تاریخ 2 خرداد انجام شد. میانگینهای اثر متقابل سه گانه فاکتورها نشان داد که در هر دو رقم اروفلور و آلستار درصدهای مختلف حذف برگ در مرحله R2 کاهش معنی دار عملکرد دانه در هکتار و درصد روغن را موجب گردیده که بیشترین میزان این کاهش مربوط به 75 درصد حذف برگ در این مرحله بود و در مراحل R5 و 6 R ، درصدهای حذف برگ 50 و 75 درصد کاهش معنی دار عملکرد دانه در هکتار را نسبت به شاهد موجب گردید، در مرحله 7 Rو در رقم اروفلور، درصدهای مختلف حذف برگ تأثیر معنیداری بر عملکرد دانه در هکتار نشان نداد، در حالی که در رقم آلستار این تفاوت با 75 درصد حذف برگ در مقایسه با شاهد معنی دار بود همچنین میانگینهای اثر متقابل سه گانه بین فاکتورها نشان داد که در مرحله 7 R، هیچ یک از درصدهای حذف برگ تفاوت معنیداری بر درصد روغن نداشت. با توجه به این که مرحله تشکیل و پر شدن دانهها بعد از زمان حذف برگها در مراحل R2 و R5 واقع شده بود، بیشترین تغییرات ناشی از حذف برگها، در صفات مرتبط با عملکرد نظیر تعداد دانههای پر در طبق و وزن هزاردانه در مراحل 2 R و 5 R مشاهده گردید و به تبع آن، کاهش در عملکرد دانه و روغن حاصل شد که در صورت بروز هر نوع خسارت به برگها در این مراحل مخصوصاً با درصدهای 50 و 75 درصد، به دلیل اقتصادی نبودن ادامه کشت میتوان پیشنهاد کرد که زارع کشت را ادامه نداده و نسبت به انجام کشت جایگزین اقدام کند.
میر داریوش شکوری، حسن کرمانشاهی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
در این بررسی آزمایشی به منظور بررسی اثر جیرههای حاوی چهار غله ذرت، گندم قدس، گندم فلات و تریتیکاله با و بدون مکمل آنزیمی بر عملکرد تولیدی، اقتصادی و اندازه دستگاه گوارش، با استفاده از 288 قطعه جوجه خروس گوشتی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل 2×4 برای یک دوره 57 روزه اجرا شد. افزودن مکمل آنزیمی به جیرههای حاوی گندم قدس و تریتیکاله باعث کاهش معنیدار ضریب تبدیل غذایی در جوجهها شد. همچنین وزن بدن جوجههای تغذیه شده با جیره حاوی گندم قدس افزایش یافت (P<0.05). بین شاخصهای عملکرد تولیدی و اقتصادی دو تیمار ذرت بدون مکمل آنزیمی و گندم قدس حاوی مکمل آنزیمی هیچگونه اختلاف معنیداری مشاهده نشد. افزودن مکمل آنزیمی باعث کاهش معنیدار وزن نسبی ایلئوم جوجهها گردید. سنگدان و پیش معده جوجههای تغذیه شده با گندم فلات و تریتیکاله بزرگتر از بقیه جوجهها بود. نتایج حاصل از این آزمایش نشان دهنده تأثیر مثبت مکمل آنزیمی بر عملکرد تولیدی جوجههای تغذیه شده با تریتیکاله و مخصوصاً گندم قدس میباشد.
فرید شریعتمداری، امیر عطا مقدمیان،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر محدودیت غذایی در اوایل دوران پرورش و برنامه نوری بر عملکرد و سیستمهای تنفسی و گردش خون جوجههای گوشتی به اجرا درآمد. برای انجام این پژوهش از آزمایش فاکتوریل با دو عامل، رژیم غذایی با سه سطح و برنامه نوری در دوسطح استفاده شد. آزمایش در دو سالن مجزا اما کاملا یکسان صورت گرفت، در هر دو سالن 3 سطح رژیم غذایی شامل، تغذیه آزاد (شاهد)، 90% تغذیه آزاد و 80% تغذیه آزاد، هر کدام در 4 تکرار 20 قطعه جوجه نر آمیخته هوبارد از سن 3 تا 12 روزگی، اعمال شد. اعمال برنامه نوری متناوب در سالن مربوطه، بلافاصله بعد از اتمام دوره محدودیت (12 روزگی) شروع شده و تا آخر دوره پرورش(42 روزگی) ادامه یافت. در یکی از سالنها برنامه نوری مستمر (23 ساعت روشنایی و 1 ساعت تاریکی) و در دیگری برنامه نوری متناوب بهصورت 3 ساعت تاریکی و 1 ساعت روشنایی، از 8 شب تا 8 صبح (بقیه ساعات نور مداوم) اجرا شد. نتایج حاصله نشان داد که مقادیر خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد (12 تا 42 روزگی) در پرندگانی که تحت برنامه نوری متناوب بودند، کمتر از پرندگانی بود که تحت برنامه نوری مستمر قرار گرفته بودند (01/0>P). همچنین اثر اعمال برنامه نوری بر وزن بدن در انتهای دوره و افزایش وزن از لحاظ آماری معنیدار نبود. سرعت نسبی رشد و شاخص تولید در گروههایی که دارای نوردهی متناوب بودند، در مقایسه با گروههای دارای نوردهی مستمر بالاتر بود (01/0> P). مقایسه عملکرد گروههای محدودیت با گروه شاهد (تغذیه آزاد) نشان داد که مقدار خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در تمام دوره رشد در گروههای 90% و 80% تغذیه آزاد پایین تر از گروه شاهد بود (01/0> P). همچنین وزن بدن در انتهای دوره پرورش در گروه 80% تغذیه آزاد به طور معنیداری، پایین تر از گروه 90% تغذیه آزاد و شاهد بود (01/0>P). در تیمارهای 80% و 90% تغذیه آزاد، شاخص تولید و سرعت رشد بهطور معنیداری بالاتر از گروه شاهد بود (01/0>P). محدودیت غذایی و برنامه نوری متناوب شبانه، اثر معنیداری بر ترکیب شیمیایی لاشه (پروتئین، چربی، خاکستر و ماده خشک)، درصد قطعات لاشه ( به جز ران)، درصد چربی حفره بطنی، وزن ششها، وزن قلب (به جز هفته چهارم)، وزن بطن راست و چپ و درصد هماتوکریت خون نداشت. بین برنامه نوری و رژیم غذایی به جز سرعت نسبی رشد، تأثیر متقابلی مشاهده نشد. سرعت نسبی رشد در گروههای محدودیت با برنامه نوری متناوب، بالاتر از گروههای محدودیت با برنامه نوری مستمر بود. به طور کلی برنامه نوری متناوب همراه با محدودیت غذایی به طور نامحسوسی اثر همکوشی داشته و بر بهبود ضریب تبدیل غذایی و افزایش وزن بدن، تأثیر مثبت داشتند.
محمد مهدی مجیدی، آقافخر میرلوحی، محمد رضا سبزعلیان،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
کشف رابطه همزیستی قارچهای اندوفایت با گراسهای سردسیری دریچه تازهای به روی تحقیقات به نژادی آنها گشوده است. در زمینه تأثیر اندوفایتها بر خصوصیات بذری، گزارشهای اندکی وجود دارد. در این پژوهش نقش قارچهای اندوفایت در تغییر همبستگی صفات بذری و تأثیر این رابطه همزیستی بر اثرات مستقیم و غیر مستقیم صفات بر عملکرد بذر فستوکا مورد بررسی قرار گرفت. کلونهای عاری از اندوفایت (-E) ازطریق اعمال قارچکش بر روی کلونهای حاوی اندوفایت (+E) ایجاد و سپس هر دو نوع کلون به مزرعه انتقال داده شدند. طی دو سال مجموعهای از صفات از جمله عملکرد و اجزای عملکرد بذر روی کلونها اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که قارچ اندوفایت تولید بذر را بهطور معنیداری از 1/38 تا 249 درصد افزایش داد. با این حال عملکرد برخی ژنوتیپها تحت تأثیر این رابطه همزیستی قرار نگرفت که حاکی از وجود اثر متقابل بین قارچ و میزبان میباشد. حضور اندوفایـت، همبستگی صفات با یکدیگر و نیز اولویـت وارد شدن آنها در مدل رگرسیون مرحلهای را نیز تغییر داد. نتایج تجزیه علیت نشان داد که همزیستی با قارچهای اندوفایت، مقدار و جهت تأثیرگذاری صفات از طریق مسیرهای مستقیم و غیر مستقیم بر عملکرد دانه را تغییر داد. در گیاهان +E افزایش باروری خوشه بهطور مستقیم و افزایش اندازه سیستم تولید مثلی (تعداد خوشه در بوته و تعداد دانه در خوشه) بهطور غیر مستقیم بر عملکرد دانه تأثیر گذاشت اما در گیاهان-E، باروری خوشه بهطور غیر مستقیم و سایر صفات بهطور مستقیم تأثیر خود را بر عملکرد دانه اعمال نمودند. نتایج نشان دادکه لازم است اصلاحگران قبل از شروع پروژههای اصلاحی از حضور یا عدم حضور اندوفایت در ژرم پلاسم مورد مطالعه اطلاع کافی کسب نمایند سپس در صورت آلوده بودن جامعه به اندوفایت، از باروری خوشه و در غیر این صورت از سایر اجزای عملکرد بهویژه تعداد خوشه در بوته، تعداد دانه در خوشه و وزن دانه در خوشه برای گزینش ژنوتیپها به منظور افزایش عملکرد دانه استفاده نمایند.
محمد صالحی، علی حق نظری، فرید شکاری، حامد بالسینی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
به منظور بررسی روابط بین صفات مختلف در20 ژنوتیپ عدس (Lens culinaris Medik) این آزمایش در سال 1383 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان به اجرا درآمد. تجزیه واریانس صفات اندازهگیری شده نشان داد که بین ارقام از لحاظ اکثر صفات بهجز تعداد شاخههای فرعی اولیه اختلاف معنیداری وجود داشت. تجزیه همبستگی صفات نشان داد که عملکرد دانه با صفات شاخص برداشت، تعداد دانه در بوته، تعداد غلاف در بوته و تعداد شاخههای فرعی اولیه همبستگی مثبت و معنیداری را دارد. نتایج حاصل از تجزیه به عاملها نشان داد که صفات مربوط به عامل دوم شامل تعداد شاخه فرعی اولیه، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، عرض بوته و عملکرد دانه به عنوان صفات مهم دخیل در عملکرد دانه در عدس میباشند و تجزیه کلاستر بر اساس کلیه صفات ژنوتیپها را به 4 گروه با عملکرد بالا، نسبتاً بالا، متوسط و پایین تقسیم بندی نمود.
وحیده نرجسی، حسن زینالی خانقاه، عباسعلی زالی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
سی رقم سویا از گروههای رسیدگی متفاوت، در سال زراعی 83 ، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران واقع در کرج در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار به منظور بررسی رابطه ژنتیکی برخی از صفات مهم زراعی و ارتباط آنها با عملکرد دانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که ارقام از نظر صفات مورد بررسی اختلاف معنیداری داشتند که دلالت بر وجود تنوع ژنتیکی بین ارقام دارد. صفات تعداد غلاف دربوته، تعداد دانه در بوته و وزن صد دانه (اجزای عملکرد) به ترتیب همبستگی مثبت ومعنی داری را با عملکرد دانه داشتند. در مدل رگرسیون چند گانه، حدود 6/85 درصد تغییرات عملکرد دانه به عنوان متغیر وابسته توسط صفات شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیکی، درصد پروتئین و تعداد دانه در بوته توجیه گردید، که اهمیت شاخص برداشت بیش از صفات دیگر بود. طبق نتایج تجزیه علیت بیشترین وکمترین اثر مستقیم و مثبت بر عملکرد دانه به ترتیب مربوط به صفت شاخص برداشت (54/0=P) و درصد پروتئین (008/0=P) بود. بنابراین شاخص برداشت را می توان به عنوان معیار گزینش در برنامههای اصلاحی برای بهبود عملکرد دانه مورد استفاده قرار داد. طبق نتایج تجزیه به عاملها، پنج عامل مستقل از هم، مجموعا" 2/80 درصد از تغییرات کل دادهها را توجیه نمودند. عامل اول، 21/28 درصد از واریانس کل را توجیه نمود و به عنوان عامل فنولوژیکی نامگذاری شد.
پریسا شریفی، مهدی تاجبخش،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر عمل سرزنی بعد از گرده افشانی و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت رقم سینکل کراس 704 از گروه دیررس، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه اجرای گردید . تراکم بوته در سه سطح 53000 ، 66000 ، 88000 بوته در هکتار به عنوان فاکتور اصلی و تیمار سرزنی نیز در سه سطح عدم قطع گل تاجی (شاهد)، قطع فقط گل تاجی وقطع گل تاجی همراه با حذف 3 برگ بالای بلال اصلی، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج این بررسی نشان داد که تعداد بلال در بوته با افزایـش تراکم بوته روند کاهشی داشت و بیشترین تعداد بلال در بوته در تیمار اثر متقابل تراکم 53000 بوته در هکتار و قطع گل تاجی و سه برگ بالای بلال اصلی به دست آمد. بیشترین تعداد دانه در بلال در تراکم 53000 بوته در هکتار مشاهده شد و بالاترین میزان وزن دانه در بلال در اثر اعمال تیمار قطع گل تاجی و به دلیل کاهش رقابت گل تاجی و سنبله ماده در کسب مواد فتوسنتزی به دست آمد. در میان تیمارهای سرزنی، بالاترین عملکرد دانه با اعمال تیمار قطع گل تاجی به دست آمد. شاخص برداشت با افزایش بیوماس کل گیاه ذرت همراه بود و در بوتههای سرزنی شده نسبت به شاهد برتری نسبی نشان داد. مهمترین صفات تعیین کننده میزان عملکرد دانه عبارتاند از: شاخص برداشت بلال، قدرت منبع و مخزن، وزن هزار دانه که افزایش کمی این صفات در ترکیب با جذب بیشتر تشعشع خورشیدی منجر به دستیابی به بیشترین عملکرد دانه میشود. نتایج این آزمایش نشان داد تراکم بوته را میتوان به منظور حصول حداکثر عملکرد دانه، همراه با قطع تاج گل بعد از مرحله گرده افشانی تا 88000 بوته در هکتار افزایش داد و تراکم مطلوب بالاتری را برای ذرت فراهم ساخت.
جواد نوری اظهر، پرویز احسانزاده،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
تبیین رابطه احتمالی بین شاخصهای فیزیولوژیک رشد و عملکرد گیاه زراعی، در مدیریت تولید گیاهان زراعی حائز اهمیت میباشد. بدین منظور پژوهشی در سال 1383، با پنج هیبرید ذرت شامل سینگلکراسهای 704، 700، 647، 604 و 301 به صورت دو آزمایش جداگانه، هر کدام در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 4 تکرار، یکی در محیط بدون تنش (آبیاری پس از70 میلیمتر تبخیر) و دیگری در محیط تحت تنش خشکی (آبیاری پس از 105 میلیمتر تبخیر) در اصفهان به اجرا در آمد. تراکم 95000 بوته در هکتار (فاصله روی ردیف 15 و بین ردیف 70 سانتیمتر) استفاده شد. تنش خشکی اثر معنیداری بر صفات حداکثر شاخص سطح برگ (LAImax)، دوام سطح برگ (LAD)، دوام سطح برگ در مرحله خطی رشد (LADLinear)، دوام سطح برگ از گردهافشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک (LADs-m) و روز تا کاکلدهی به جای گذاشت. نتایج بهدست نشان داد که همبستگی مثبت و معنیداری بین سرعت رشد محصول طی مرحله خطی (CGRLinear) با LAImax، LAD، LADLinear و LADs-m وجود داشت. عملکرد بیولوژیک همبستگی مثبت معنیداری با LAImax و LADs-m نشان داد. همبستگی مثبت و بسیار معنیداری بین عملکرد و اجزای عملکرد شامل تعداد بلال در بوته، تعداد دانه در بلال، تعداد دانه در متر مربع و همچنین شاخص برداشت به دست آمد که در این بین، تعداد دانه در متر مربع بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه نشان داد. CGRLinear و LAImax همبستگی مثبت و معنیداری با عملکرد دانه نشان دادند. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که اگرچه افزایش LAImax منجر به افزایش CGRLinear و در نتیجه افزایش تولید ماده خشک میگردد، اما با عنایت به آنکه همبستگی معنیداری بین تولید ماده خشک و شاخص برداشت وجود نداشت، ظاهراً در ژنوتیپهای مورد مطالعه و در شرایط مطالعه حاضر، تسهیم زیست توده به بخش اقتصادی عملکرد کل، ضرورتاً با وضعیت LAI این ژنوتیپها همروند نمیباشد.
الیاس دهقان، احمد نادری،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
حدود یک میلیون هکتار از اراضی خوزستان دچار مشکل شوری بوده و بخشی وسیعی از اراضی زیر کشت ذرت در جنوب استان در این مناطق قرار دارند. این تحقیق به منظور بررسی آثار شوری آب آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد هیبریدهای ذرت دانهای طی مدت دو سال 1378 و 1379 در مرکز تحقیقات کشاورزی خوزستان (اهواز) در یک خاک سیلتی- کلی در دو آزمایش جداگانه اجرا شد. در آزمایش اول تیمارهای شوری در تمام طول دوره رشد اعمال شد. کرتهای اصلی شامل چهار سطح شوری آب آبیاری 2، 4، 6 و 8dS/m و کرتهای فرعی شامل سه هیبرید سینگل کراس ذرت 704، 711 و647 بود. در آزمایش دوم، اثر آبیاری با آب شور (8dS/m=EC) در مراحل مختلف رشد و نمو ذرت، شامل دورههای کاشت تا استقرار بوتهها (G1)، گلدهی و گرده افشانی (G2) و پر شدن دانه (G3)، بررسی شد. نتایج آزمایش اول نشان داد که از نظر عملکرد دانه، وزن هزاردانه، درصد باروری بلال و درصد بوتههای دارای بلال، بین همه سطوح شوری اختلاف بسیار معنیدار وجود داشت و بیشترین و کمترین عملکرد دانه، به ترتیب در سطوح شوری آب 2 و 8dS/m به دست آمد. تفاوت بین رقمها و اثر متقابل شوری و رقم از نظر عملکرد دانه معنیدار بود و بیشترین عملکرد دانه از رقمهای 704 و 711 در شوری 2dS/m به دست آمد. نتایج آزمایش دوم نشان داد که ذرت در مراحل رشدی G1 و G3 به ترتیب دارای بیشترین و کمترین حساسیت به شوری است. به طور کلی هیبریدهای 704 و711 نسبت به شوری حساستر از هیبرید 647 ارزیابی شدند، اما به دلیل پتانسیل بالاتر و بر اساس عملکرد دانه تولید شده، کاشت هیبریدهای 704 و711 توصیه میشود.
سعیده رجایی، حسینعلی علیخانی، فایز رئیسی،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی اثر برخی از پتانسیلهای محرک رشد شناخته شده در تعدادی از سویههای برتر Azotobacter chroococcum روی رشد، عملکرد و جذب عناصر غذایی در گندم (.Triticum aestivum L) در شرایط گلخانهای به اجرا در آمد. تعدادی از سویههای ازتوباکتر کروکوکوم برتر از نظر تولید IAA، سیدوفور، هیدروژن سیانید و تثبیت کننده نیتروژن ملکولی انتخاب و بذر گندم رقم پیشتاز در قالب یک طرح کاملاً تصادفی توسط این سویهها تلقیح و برخی از شاخصهای رشد، عملکرد و جذب عناصر غذایی اندازهگیری شد که اثر تلقیح باکتری بر روی شاخصهای عملکرد بیولوژیک، درصد پروتئین دانه، وزن هزار دانه، شاخص سطح برگ و به ویژه جذب عناصر N، P، Fe و Zn مثبت و معنیدار گردید. بیشترین آثار معنیدار در افزایش شاخصهای مذکور در تیمارهای سویههای ازتوباکتر کروکوکوم تولید کننده فیتوهورمون (IAA) و سویههای تثبیت کننده نیتروژن ملکولی مشاهده گردید. به طور کلی بر اساس نتایج این مطالعه میتوان گفت بعضی سویههای ازتوباکترکروکوکوم بومی استان چهار محال و بختیاری که در زمره ریزوباکتریهای محرک رشد گیاه (PGPR) قرار گرفته بودند تأثیر مثبتی روی رشد و عملکرد گندم شامل عملکرد بیولوژیک و کیفیت دانه (درصد پروتئین دانه) تحت شرایط گلخانهای داشتهاند. همچنین از این سویهها میتوان در جهت بهبود تغذیه گندم از نظر عناصر غذایی کم مصرف مانند آهن و روی استفاده نمود.
شهرام لک، احمد نادری، سید عطاء اله سیادت، امیر آینه بند، قربان نورمحمدی ، سید هاشم موسوی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
به منظور بررسی آثار سطوح مختلف آبیاری، نیتروژن و تراکم بوته برعملکرد، اجزای عملکرد و انتقال مجدد مواد خشک ذخیرهای ذرت دانهای (هیبرید سینگل کراس 704) پژوهشی در تابستان 1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان اجرا شد. این پژوهش شامل سه آزمایش به صورت کرتهای خرد شده با پایه بلوکهای کامل تصادفی بود. تیمار آبیاری دارای سه سطح که در هر یک از آزمایشها یک سطح تیمار آبیاری به صورت جداگانه به ترتیب زیراعمال گردید: آبیاری مطلوب، تنش ملایم و تنش شدید خشکی (به ترتیب آبیاری پس از خروج 50 ، 75 و 100 درصد آب قابل استفاده گیاه از خاک و بر اساس 70 ، 60 و 50 درصد ظرفیت زراعی). در هرآزمایش نیتروژن به عنوان تیمار اصلی دارای سه سطح (کاربرد معادل 140 = N1 ،
180 = N2 و 220= N3 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و تراکم بوته نیز به عنوان تیمار فرعی دارای سه سطح (6 = D1 ، 5 /7 = D2 و 9 = D3 بوته در متر مربع) بودند. هر آزمایش دارای سه تکرار بود. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که تأثیرتنش کمبود آب، نیتروژن و تراکم بوته بر عملکرد دانه و ماده خشک معنیدار بود. با افزایش شدت تنش خشکی، عملکرد دانه و ماده خشک کاهش یافت. بیشترین عملکرد دانه معادل 04/ 1017گرم در متر مربع مربوط به تیمار آبیاری مطلوب بود. کاهش عملکرد دانه عمدتاً به واسطه کاهش تعداد دانه در بلال و وزن هزار دانه بود. افزایش مصرف نیتروژن موجب افزایش عملکرد دانه شد. با افزایش کمبود آب در خاک تأثیر مثبت کاربرد نیتروژن بر افزایش عملکرد دانه به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت. عکس العمل عملکرد دانه نسبت به افزایش تراکم بوته مثبت بود. بر خلاف آثار متقابل آبیاری و نیتروژن، آبیاری، نیتروژن و تراکم، آثار متقابل آبیاری و تراکم و همچنین نیتروژن و تراکم بر عملکرد دانه معنیدار بود. نتایج نشان داد که اختلاف میان سطوح مختلف آبیاری از لحاظ میزان انتقال مجدد مواد خشک معنیدار بود. کمترین و بیشترین میزان انتقال مجدد ماده خشک ذخیرهای به ترتیب مربوط به تیمار آبیاری مطلوب و تنش ملایم خشکی بود. با افزایش شدت تنش خشکی، کارایی و سهم انتقال مجدد در عملکرد دانه افزایش یافت، اما با افزایش مصرف نیتروژن هر دو مولفه مزبور کاهش معنیداری نشان دادند. میزان انتقال مجدد و سهم مواد ذخیرهای در عملکرد دانه در بیشترین تراکم نسبت به سایر تراکمها به صورت معنیداری بیشتر بود. طبق نتایج حاصله از این تحقیق، تحت شرایط تنش خشکی، کاهش مصرف نهادهها، علاوه بر کاهش هزینهها، افزایش راندمان استفاده از منابع را نیز به دنبال خواهد داشت.
حسین پورهادیان ، محمدرضا خواجهپور،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
آرایش کاشت از طریق تأثیر بر شاخصهای رشد بر عملکرد تأثیر میگذارد. به منظور بررسی این اثرها در کشت تابستانه گلرنگ، توده محلی اصفهان به نام کوسه، آزمایشی در سال 1383 با طرح بلوکهای کامل تصادفی و آرایش تیمارها در چارچوب کرتهای یکبار خرد شده در مزرعه پژوهش کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان با چهار تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی شامل سه فاصله ردیف کاشت (20 و 30 سانتیمتر به صورت مسطح و 45 سانتیمتر به صورت جوی و پشته) و فاکتور فرعی شامل دو تراکم 40 و 50 بوته در متر مربع بود. کاشت در تاریخ 4 تیر انجام شد. با کاهش فاصله ردیف کاشت، تاج پوشش گیاهی زودتر بسته شد، دوام سطح برگ افزایش یافت و تجمع ماده خشک، شاخص سطح برگ و سرعت رشد محصول تا اواسط دوره رشد دانه بیشتر بود. همچنین حداکثر سرعت رشد نسبی و میزان جذب خالص در فاصله ردیف کاشت 20 سانتیمتر به دست آمد. بیشترین عملکرد دانه (3093 کیلوگرم در هکتار) در فاصله ردیف کاشت 20 سانتیمتر و کمترین عملکرد دانه (1930 کیلوگرم در هکتار) در فاصله ردیف کاشت 45 سانتیمتر به دست آمد. تراکم بوته بر سرعت بسته شدن تاج پوشش، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی، میزان جذب خالص و عملکرد دانه بیتأثیر بود. اما حداکثر وزن خشک بوته و شاخص سطح برگ بیشتر و دوام سطح برگ کمتری در تراکم 50 بوته در متر مربع به دست آمد. نتایج به دست آمده نشاندهنده آن است که فاصله ردیف کاشت 20 سانتیمتر با تراکم 50 بوته در متر مربع برای کشت تابستانه گلرنگ، توده محلی اصفهان، در شرایط مشابه با مطالعه حاضر ممکن است مناسب باشد.