جستجو در مقالات منتشر شده


396 نتیجه برای خاک

سیدعلی محمد میرمحمدی میبدی، شایسته دیبایی، حسین شریعتمداری، ناصر باغستانی،
جلد 21، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده

سازگاری گیاه تاغ به شرایط نامساعد محیطی بالاخص توان رشد آن در خاک‌های شور، تناسب این گیاه را برای کنترل شن‌های روان، جلوگیری از فرسایش خاک و بیان‌زدایی به روش بیولوژیکی ایجاد نموده است. به‌منظور مطالعه ویژگی‌های اکوفیزیولوژیک گیاه تاغ، برخی از ویژگی‌های مهم خاک تحت استقرار دراز مدت این گیاه و ترکیب یونی درختان تاغ در حال رشد در تاغ‌زارهای استان یزد، تعداد 32 درخت همسن و مشابه از 8 ناحیه در دو منطقه چاه افضل و اشکذر انتخاب و ارتفاع و قطر تاج پوشش درختان منتخب و غلظت تعدادی از عناصر موجد شوری در آنها در هر ناحیه اندازه‌‌گیری شد. با قطع درختان از محل طوقه و حفر پروفیل در محل استقرار درخت، نمونه‌های خاک و ریشه به ترتیب از اعماق صفر تا 30، 60- 30، 90-60 و 120- 90 سانتی‌متری از چهار جهت اصلی در اطراف درخت جمع‌آوری و EC، pH، کلر، سدیم و پتاسیم، منیزیم و کلسیم محلول خاک هریک از این نمونه‌ها اندازه‌گیری شد. شاخص رشد و موجودی سرپای هر یک از درختان منتخب محاسبه شد. نتایج حاصل نشان داد که خاک دو منطقه از نظر شوری و مقادیر عناصر کلر، سدیم، پتاسیم، منیزیم و کلسیم دارای تفاوت‌های معنی‌دار بودند، اما از نظر میزان منیزیم و pH در ‌این دو منطقه تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. شاخ و برگ درختان این دو منطقه تنها از نظر میزان کلر دارای تفاوت معنی‌دار بودند و از نظر سایر عناصر اندازه‌گیری‌ شده تفاوتی نداشتند. ریشه گیاهان مورد آزمایش نیز تنها از نظر مقدار کلسیم دارای تفاوت معنی‌دار بودند. وضعیت درختان براساس پارامترهای شاخص رشد و موجودی سرپا در منطقه اشکذر، نامناسب (پایین) و در منطقه چاه افضل بالا ارزیابی شد. به‌نظر می‌رسد در منطقه چاه‌افضل علی‌رغم شوری بسیار بالاتر، غلظت بالاتر کلسیم و پتاسیم و همچنین نسبت پایین‌تر سدیم به پتاسیم شرایط بهتری برای رشد و استقرار گیاهان تاغ در مقایسه با منطقه اشکذر فراهم نموده است. تأیید این فرضیه به مطالعات بیشترو بررسی کاربرد کودهای کلسیم و پتاسیم نیاز دارد.

الهام مهرابی گوهری، حمیدرضا متین فر، روح الله تقی زاده مهرجرد،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده

روش‌های معمول بررسی خاک‌ها از نظر زمان و هزینه مورد نیاز نسبتاً گران هستند و باتوجه به سنتی بودن تهیه نقشه‌ها و وابستگی تام به نظرات کارشناسی، روزآمد نمودن نقشه‌ها هم وقت‌گیر بوده و گاهاً صرفه اقتصادی ندارد. در حالی که نقشه‌برداری رقومی خاک، با استفاده از مدل‌های مختلف خاک سیمای زمین، منجر به سادهسازی پیچیدگی‌های موجود در سامانه طبیعی خاک شده و به کار بران امکان روزآمد نمودن سریع و ارزان را می‌دهد. در واقع، مدل‌های مزبور، نشان دهنده شکل ساده شده‌ای از روابط پیچیده موجود بین خاک و شکل سرزمین می‌باشند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل استنباطی خاک- سرزمین(SOLIM) در نقشه‌برداری و برآورد کلاس‌های خاک در منطقه آران، استان اصفهان می‌باشد. برای این منظور ورودی‌های مدل SOLIM، لایه رقومی زمین شناسی و لایه‌های محیطی از مدل رقومی ارتفاع (DEM)، شامل: ارتفاع، شیب برحسب درصد، جهت شیب، شکل انحنا سطح زمین، شاخص نمناکی، جهت جریان و تجمع جریان و تصاویر ماهواره‌ای لندست 8 می‌باشند. همچنین هفت زیر رده خاک در منطقه مطالعاتی داده‌های ورودی مدل SOLIM را تشکیل می‌دهند. سپس نقشه‌های فازی برای هفت نوع خاک تهیه شده و نقشه نهایی پیش‌بینی خاک با عمل غیر فازی کردن ایجاد شد. نتایج نشان داد که مدل SOLIM با استفاده از متغیرهای محیطی توانایی بسیار بالایی در جداسازی انواع خاک با جزئیات بیشتر دارد و خاک‌هایی که مواد مادری، زمین شناسی، اقلیم و پوشش گیاهی متفاوتی دارند را می‌توان با این مدل با صحت بالا از هم تفکیک نمود. مقایسه ماتریس خطا نشان می‌دهد که صحت کلی نقشه استنتاج شده از مدل SOLIM برابر 36/92‌% درصد می‌باشد.
 


ساناز اشرفی سعیدلو، میرحسن رسولی صدقیانی، محسن برین،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده

تأثیر آتش‌سوزی بر خاک‌ها به‌‌شدت و مدت آتش‌سوزی بستگی دارد. به‌منظور بررسی تأثیر آتش‌سوزی و زمان‌های پس از آن بر برخی خواص فیزیکی و شیمیایی خاک، تعداد 80 نمونه خاک (سوخته و غیرسوخته) از دو عمق سطحی (5 -0 سانتی‌متری) و زیرسطحی (20-5 سانتی‌متری) با سابقه آتش‌سوزی متفاوت شامل 2 و 12 ماه پس از آتش‌سوزی به‌صورت تصادفی برداشت گردیدند. برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در نمونه‌های تهیه شده اندازه‌گیری شدند. نتایج نشان‌دهنده وجود اختلاف معنی‌دار از نظر میزان pH، EC، وزن مخصوص ظاهری و آمونیوم در خاک‌هایی با سابقه آت ش‌سوزی متفاوت بود. به‌طوری که مقدار این پارامترها بلافاصله پس از آتش‌سوزی در خاک‌های سوخته در مقایسه با خاک‌های شاهد (غیرسوخته) افزایش نشان داد ولی پس از گذشت 12 ماه به سطوح قبل از آتش‌سوزی رسید. مقدار نیتروژن کل در خاک‌هایی با 2 و 12 ماه سابقه آتش‌سوزی به‌ترتیب به میزان 18/1 و 11/1 برابر نسبت به خاک‌های شاهد افزایش یافت. مقدار کربن آلی در عمق سطحی خاک‌های سوخته با 2 و 12 ماه سابقه آتش‌سوزی نسبت به خاک‌های شاهد به‌ترتیب 25/37 و 7/24 درصد افزایش یافت. همچنین آتش‌سوزی منجر به کاهش معنی‌دار مقدار رس (25/29 درصد) در مناطق سوخته در مقایسه با خاک‌های شاهد شد. به‌طوری که توزیع اندازه ذرات خاک در مناطق شاهد در کلاس‌های بافتی رسی تا لومی و در مناطق سوخته در کلاس‌های بافتی لوم‌رسی تا لوم‌شنی قرار گرفت. به‌طور کلی آتش‌سوزی منجر به تغییرات محسوسی در خواص خاک شده که احیاء این شرایط به بیش از یک سال زمان نیاز دارد.
 


احمد قاسمی، احمد قنبری، براتعلی فاخری، حمیدرضا فنایی،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده

در راستای توسعه کشاورزی پایدار، آزمایشی شامل خاک‌ورزی به‌عنوان عامل اصلی در دو سیستم متداول (شخم و مخلوط کردن کود با خاک) و بی‌خاک‌‌ورزی (باقی گذاشتن بقایای کود سبز و کشت مستقیم ذرت) و منابع کود: T0: شاهد، T1: کود سبز جو بدون مصرف کود دامی و شیمیایی، T2: کود سبز جو همراه با مصرف کامل کود شیمیایی توصیه شده (NPK) به جو شامل اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم به‌ترتیب به میزان 165، 90، 75 کیلوگرم در هکتار، T3: کود سبز همراه دو سوم کود شیمیایی به جو و یک سوم باقیمانده به ذرت، T4: کود سبز همراه یک سوم کود شیمیایی به جو و دو سوم باقیمانده به ذرت، T5: کود سبز جو همراه مخلوط نصف کود دامی و شیمیایی و T6: کود سبز همراه 40 تن کود دامی به‌عنوان عامل فرعی به‌صورت کرت‌های یک بار خرد شده در قالب بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار طی دو سال زراعی 92 و 93 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی سیستان اجرا گردید. نتایج نشان داد که خاک‌ورزی متداول در مقایسه با بی‌خاک‌ورزی منجر به افزایش معنی‌دار عملکرد دانه، درصد نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کربن آلی خاک شد. جرم مخصوص ظاهری و درصد رطوبت خاک در خاک‌ورزی متداول کاهش نشان داد. منابع کود (کودهای آلی و شیمیایی) باعث افزایش معنی‌دار کربن آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و درصد رطوبت خاک شدند. فاکتورهای pH و جرم مخصوص ظاهری خاک تحت تأثیر منابع کود کاهش نشان دادند. برهمکنش خاک‌ورزی در منابع کود نشان داد که در خاک‌ورزی متداول و تیمار T5 بالاترین عملکرد دانه ذرت با میانگین 8471 کیلوگرم در هکتار به‌دست آمد. براساس نتایج این آزمایش می‌توان گزارش کرد سیستم خاک‌ورزی متداول به‌همراه مخلوط نصف کود دامی، سبز و شیمیایی علاوه بر افزایش عملکرد دانه ذرت باعث افزایش نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کربن آلی و بهبود جرم مخصوص ظاهری وpH  خاک گردید.
 


محبوبه طیبی، مهدی نادری، جهانگرد محمدی،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده

این پژوهش با هدف مطالعه چگونگی توزیع غلظت برخی فلزات سنگین در کلاس‌های مختلف اندازه‌ای ذرات خاک و بررسی تغییرات مکانی آنها در منطقه کفه مور، استان کرمان صورت گرفت. در این منطقه، معدن سنگ آهن گل‌گهر واقع شده است. برای این منظور 120 نمونه خاک سطحی (0 تا 10 سانتی‌متر) به‌صورت مرکب و تصادفی برداشته شد و ذرات خاک در اندازه 2 5/0، 5/0-25/0، 25/0-125/0، 125/0-075/0، 075/0-05/0 و کوچک‌تر از 05/0 میلی‌متر جدا و غلظت کل فلزات سنگین شامل آهن، منگنز، مس، روی، سرب و نیکل در هر کلاس پس از تیمار نمونه‌های خاک با اسید نیتریک 4 نرمال توسط دستگاه جذب اتمی تعیین گردید و پهنه‌بندی غلظت فلزات سنگین‌ به‌روش کریجینگ معمولی انجام شد. نتایج نشان دادند که با کاهش اندازه ذرات غلظت فلزات سنگین افزایش یافت. به‌طوری که میانگین غلظت در کلاس اندازه‌ای کوچک‌تر از 05/0 برای آهن، منگنز، مس، روی، سرب و نیکل به‌ترتیب 13/2، 70/1، 79/4، 43/2، 42/1، 47/3 برابر بیشتر از میانگین غلظت در کلاس اندازه‌ای 2 5/0 میلی‌متر بود. پهنه‌بندی غلظت فلزات سنگین به‌روش کریجینگ نیز نشان داد که با فاصله گرفتن از معدن فلزات سنگین کاهش می‌یابد.
 


کاظم نصرتی، مونا مجدی،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

آلودگی‌های خاک به‌ویژه در مناطق شهری به طرز بی‌سابقه‌ای رو به افزایش است که اثرات آن بر چرخه‌های شیمیایی کمتر شناخته شده است. رویکردهای اندازه‌گیری کیفیت آب و هوا به خوبی تدوین شده است اما ارزیابی کیفیت خاک مناطق شهری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بررسی کیفیت خاک می‌تواند به‌عنوان روشی به‌منظور درک بهتر پیامدهای حاصل از افزایش آلودگی‌ها در محیط‌های شهری و تدوین رویکردها و پروتکل‌های ارزیابی جامع کیفیت خاک در برنامه‌ریزی شهری و مدیریت چشم‌انداز استفاده شود. با توجه به کمبود اطلاعات در زمینه‌ مطالعات کیفیت خاک در مناطق شهری ایران، هدف از این پژوهش ارزیابی کیفیت خاک تحت تأثیر کاربری اراضی شهری با استفاده از روش مجموعه حداقل داده در منطقه غرب شهر تهران بود. به این منظور تعداد 56 نمونه در سه کاربری کشاورزی، پارک و فضای سبز شهری و اراضی بایر برداشت و 12 ویژگی فیزیکوشیمیایی خاک اندازه‌گیری شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که ویژگی‌های کربن آلی، نیتروژن کل، آهک، وزن مخصوص ظاهری و سدیم تحت تأثیر کاربری اراضی دارای اختلاف معنی‌دار می‌باشند. به‌منظور انتخاب مجموعه حداقل داده از تحلیل عاملی استفاده شد که نتایج نشان داد که دو عامل با مقادیر ویژه بیش از یک و توجیه بیش از 6۸% مجموع واریانس دارای بیشترین بار عاملی روی ویژگی‌های کربن آلی و سدیم می‌باشند. درنهایت شاخص کیفیت خاک در کاربری‌های مختلف تعیین و مقایسه شدند. نتایج نشان داد که شاخص کیفیت خاک در کاربری‌های مورد مطالعه دارای اختلاف معنی‌دار می‌باشند و کمترین کیفیت خاک مربوط به کاربری اراضی بایر است.

مهران شیروانی، فاطمه مسعودی،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

در سال‌های اخیر آلودگی آب و خاک به فلزات سنگین به یکی از مشکلات جدی زیست محیطی تبدیل شده و توسعه روش‌های کارآمد و کم هزینه برای حذف این آلاینده‌ها از آب و یا تثبیت آنها در خاک در اولویت تحقیقاتی قرار گرفته است. زغال زیستی حاصل از گرما کافت ضایعات آلی به تازگی به‌عنوان یک جاذب مؤثر و ارزان قیمت برای این منظور مطرح شده است. این آزمایش با هدف استفاده از زغال‌های زیستی حاصل از بقایای خرما تهیه شده تحت دماهای گرما کافت 200، 400 و 600 درجه سلسیوس به‌عنوان جاذب فلز سنگین نیکل و بررسی اثر pH بر میزان جذب آن انجام گرفته است. بدین منظور، ابتدا آزمایش‌های سینتیک برای تعیین سرعت و زمان تعادل واکنش‌های جذب نیکل انجام گرفت. همچنین، همدماهای جذب نیکل توسط نمونه‌های زغال زیستی در pH طبیعی جاذب‌ها و 7‌=pH انجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد زغال زیستی تهیه شده در دمای 600 درجه سلسیوس سرعت جذب نیکل بیشتری داشته و زمان تعادل برای واکنش مربوط به آن حدود 5 ساعت به‌دست آمد. مدل‌های لانگمویر و فروندلیچ همدماهای جذب نیکل توسط جاذب‌های مورد مطالعه را به خوبی توصیف نمودند. براساس پیش‌بینی مدل لانگمویر، زغال زیستی تهیه شده در دمای 600 درجه سلسیوس بیشترین و بقایای خام درخت خرما کمترین ظرفیت جذب نیکل را نشان دادند. جذب نیکل تحت تأثیر pH نیز قرار گرفت، به‏طوری که با افزایش pH، نیکل بیشتری توسط جاذب‌ها از محلول حذف شد. به‌طور کلی، با توجه به فراوانی بقایای خرما در مناطق جنوبی کشور، استفاده از زغال زیستی حاصل از این بقایا روش مناسب و کارا برای حذف فلزات سنگین از آب‌های آلوده و یا تثبیت این فلزات در محیط خاک است.

صلاح الدین زاهدی، کاکا شاهدی، محمود حبیب نژادروشن، کریم سلیمانی، کورش دادخواه،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

عمق خاک مشخصه مهمی از خاک است که جهت ارائه مشخصات زیرسطحی حوضه آبخیز در مدل‌های هیدرولوژیکی توزیعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. عمق خاک نفوذ آب و به تبع آن تولید رواناب، ذخیره رطوبت زیرسطحی، حرکت عمودی و افقی رطوبت، ضخامت قسمت اشباع و عمق ریشه گیاه در خاک را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. هدف از این پژوهش توسعه یک مدل آماری است که بتواند الگوهای مکانی عمق خاک در یک حوضه آبخیز را از متغیرهای توپوگرافی و پوشش زمین که به‌ترتیب از مدل رقومی ارتفاع (DEM) و تصاویر ماهواره‌ای قابل استخراج هستند پیش‌بینی کند. مدل رقومی زمین با مقیاس مکانی 10 متر با استفاده از نقشه‌های 1:25000 تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. تصویر ماهواره‌ای 6 May 2015 سنجنده OLI لندست 8 تهیه گردید. عمق خاک، انحنای توپوگرافیک، نوع کاربری اراضی و وضعیت پوشش گیاهی پارامترهای عمده‌ای بودند که در مجموع 426 نقطه نمونه‌برداری در 4 زیر حوضه آبخیز اندازه‌گیری شدند. از تبدیل باکس کوکس به‌منظور نرمال‌سازی داده‌های عمق خاک اندازه‌گیری شده و تمامی پارامترهای توضیح دهنده عمق خاک استفاده گردید. مدل پیش‌بینی آماری Random Forest با 336 نقطه برای کالیبره کردن و 93 نقطه برای آزمون و 31 متغییر توضیحی (18 متغیر به‌دست آمده از DEM و 13 متغیر به‌دست آمده از تصویر ماهواره) و با درنظر گرفتن عمق خاک به‌عنوان خروجی مدل اجرا گردید. خطای پیش‌بینی مجموعه داده‌های اعتبارسنجی با درنظر گرفتن 93 نمونه جهت آزمون مدل با ضریب کارایی نش- ساتکلیف،  NSE = 0689محاسبه گردید. نتایج نشان دادند که کاربری اراضی، سطح ویژه حوضه آبخیز، شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده ((NDVI، شاخص جهت شیب (Aspect)، شیب (Slope) و مؤلفه نخست آنالیز تجزیه به مؤلفه‌های اصلی ((PCA1 مهم‌ترین متغیرهای توضیحی در برآورد عمق خاک هستند.

زینب بیگدلی، احمد گلچین، طاهره منصوری،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

به‌منظور بررسی تأثیر آلودگی خاک به سرب بر معدنی شدن کربن و نیتروژن آلی بقایای گیاهی گندم یک آزمایش به‌روش کیسه کلش و به‌صورت گلدانی و با آرایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل سطوح آلودگی خاک به سرب (صفر، 25، 50، 100 و 200 میلی‌گرم سرب در کیلوگرم خاک) و مدت‌ زمان خوابانیدن (30، 60، 90 و 120 روز) بودند که تأثیر آنها بر معدنی شدن کربن و نیتروژن آلی بقایای گیاهی گندم مورد بررسی قرار گرفت. در پایان هر یک از زمان‌های خوابانیدن، کیسه‌های کلش از گلدان‌ها خارج و وزن بقایای گیاهی باقیمانده در کیسه‌ها و همچنین مقدار کربن آلی و نیتروژن آنها اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که میزان هدررفت کربن از بقایای گندم و ثابت سرعت تجزیه کربن به‌ترتیب با افزایش غلظت سرب به بیش از 25 و 50 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک، به‌طور معنی‌داری کاهش یافت. مقدار هدررفت نیتروژن آلی نسبت به کربن آلی بیشتر تحت تأثیر غلظت سرب خاک قرار گرفت و به مراتب افزایش غلظت سرب، مقدار هدررفت نیتروژن آلی کاهش یافت ولی ثابت سرعت تجزیه نیتروژن آلی با افزایش غلظت سرب به بیش از از 25 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک کاهش یافت. مقدار هدررفت کربن و نیتروژن آلی در تیمار 200 میلی‌گرم سرب بر کیلوگرم خاک، به‌ترتیب 2/3 و 7/11 درصد کمتر از تیمار بدون سرب بود. نتایج این پژوهش نشان داد که آلودگی خاک به سرب مدت اقامت کربن و نیتروژن آلی را در خاک افزایش داده و باعث کند شدن چرخه این عناصر می‌شود.

مرضیه حسینی، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

در میان فلزات سنگین کادمیم دارای اهمیت ویژه‌ای است، زیرا سمیت آن برای گیاه تا 20 برابر سایر فلزات سنگین است. پژوهش حاضر به‌منظور بررسی روند تغییرات کادمیم قابل جذب خاک در طول زمان و ارتباط آن با خصوصیات خاک انجام شد. تیمارها شامل 13 نمونه خاک و دو سطح کادمیم (5/12 و 25 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک) به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو تکرار بود. در زمان‌های 5، 10، 20، 30، 60 و 90 روز پس از خوابانیدن، کادمیم قابل عصاره‌گیری با DTPA اندازه‌گیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که با افزایش سطح کادمیم مصرفی کادمیم قابل عصاره‌گیری با DTPA در تمامی خاک‌ها افزایش یافت. کادمیم قابل قابل عصاره‌گیری با DTPA در طی زمان کاهش یافت، با این وجود باز هم در پایان آزمایش بخش زیادی از کادمیم اضافه شده به خاک به شکل قابل استفاده باقی ماند. در بین خصوصیات خاک کربنات کلسیم معادل همبستگی منفی معنی‌داری با کادمیوم قابل عصاره‌گیری با DTPA در بیشتر زمان‌ها و هر دو سطح کادمیم مصرفی نشان داد. میان کادمیم قابل عصاره‌گیری با DTPA با pH و میزان شن خاک ارتباط منفی معنی‌دار و با کربن آلی خاک ارتباط مثبت و معنی‌داری وجود داشت. همچنین نتایج حاصل از برازش دادههای قابلیت جذب کادمیم با معادلات سینتیکی نشان داد که معادله تابع نمایی مناسبترین معادله توصیف کننده سینتیک تغییرات قابلیت جذب کادمیم در خاک‌های مورد مطالعه بود.

علیرضا فرارویی، مسعود نوشادی، سیف اله امین سیچانی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

آلاینده (Polychlorinated biphenyl) PCBs که ساخته بشر و جزء مواد آلی آلاینده پایدار است، با توجه به خطرات زیاد ‌زیست‌محیطی باید در محیط زیست ردیابی، تعیین مقدار و تجزیه ‌شود تا از خطرات آن کاسته ‌شود. جهت ردیابی این ماده در خاک باید روش استخراج و شرایط مناسب اندازه‌گیری آن بررسی شود. دو نمونه خاک دو کیلو گرمی با دو بافت خاک مختلف انتخاب و محلول‌های خاک با اختلاط آروکلر 1254 به میزان ml  1000/gµ  جهت استفاده در دستگاه GC ساخته شد. برای اندازه‌گیری آروکلر 1254 ساخته شده در نمونه خاک، از دستگاهGC-MS   با فاز ساکن CP 7477 شرکت اجیلنت استفاده ‌شد. آنالیز واریانس و تست میانگین استخراج آروکلر 1254 (در دو سطح پنج درصد و یک درصد) در دو بافت خاک با یکدیگر مقایسه شد. نتایج نشان داد که میانگین استخراج آروکلر 1254 در بافت خاک سبک‌تر (لوم‌شنی) بیشتر از بافت خاک ریز‌تر (لوم‌سیلتی) بوده و این اختلاف در سطح یک درصد (P≤0/01) معنی‌دار بود. این امر تأثیرگذاری بافت خاک را بر میزان استخراج نشان می‌دهد. با توجه به گران‌تر بودن قیمت حلال‌ها نسبت به آب، در این تحقیق برای استخراج بهینه، اقدام به افزایش رطوبت اولیه خاک در سطوح 5‌ درصد‌، 10‌ درصد‌، 15‌ درصد‌‌، 20‌ درصد‌ ‌شد تا میزان استخراج در رطوبت‌های متفاوت مشخص ‌شود. نتایج نشان داد که در رطوبت اولیه 20‌ درصد‌ بیشترین میانگین استخراج رخ داد که نسبت به سایر رطوبت‌ها در سطح یک درصد ( (P>0/01معنی‌دار بود. البته تفاوت رطوبت از 10‌ درصد‌ به 15‌ درصد‌ اختلاف معنی‌داری نشان نداد ((P>0/05، ولی رطوبت 10 درصد نسبت به رطوبت 5‌ درصد‌ ( (P>0/05دارای اختلاف معنی‌دار بود. 

زهرا عطار، علیرضا حسین پور، حمیدرضا متقیان، شجاع قربانی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

مطالعه سرعت آزاد شدن پتاسیم اهمیت زیادی در درک بهتر وضعیت پتاسیم قابل استفاده گیاه در خاک‌های مختلف دارد. خاکدانه‌های با اندازه مختلف تأثیرات متفاوتی بر آزاد شدن عناصر غذایی دارند. هدف این پژوهش، مطالعه سرعت آزاد شدن پتاسیم غیرتبادلی در خاک، خاکدانه‌های ریز و درشت تعدادی از خاک‌های آهکی بود. برای این منظور، سرعت آزاد شدن پتاسیم غیرتبادلی در پنج خاک آهکی استان چهارمحال و بختیاری و خاکدانه‌های ریز و درشت (کوچک‌تر از 25/0 میلی‌متر و بزرگ‌تر از 25/0 میلی‌متر) مطالعه شد. نمونه‌های خاک به روش متوالی و با استفاده از کلرید کلسیم 01/0 مولار در دمای 1±25 درجه سانتی‌گراد به مدت 2 تا 2017 ساعت عصاره‌گیری شدند. نتایج نشان داد که دامنه تغییرات پتاسیم آزاد شده پس از 2017 ساعت، در خاک، خاکدانه‌های ریز ودرشت به‌ترتیب در دامنه 7/372- 5/173، 1/426- 1/215 و 5/381- 9/178 میلی‌گرم بر کیلوگرم بود. نتایج این پژوهش نشان داد که مقدار پتاسیم آزاد شده از خاکدانه‌های ریز، بیشتر از خاک و خاکدانه‌های درشت بود. براساس ضریب تشخیص و خطای استاندارد، پتاسیم غیرتبادلی آزاد شده با استفاده از معادله‌های مرتبه اول، تابع توانی، انتشار پارابولیکی و الوویچ ساده به‌خوبی توصیف شد. ضرایب سرعت آزاد شدن پتاسیم در خاک‌های مختلف متفاوت بود. به‌طور‌کلی، مقدار پتاسیم تجمعی آزاد شده و سرعت آزاد شدن آن در محلول کلرید کلسیم، در خاکدانه‌های ریز بیشتر از خاکدانه‌های درشت بود. 

علی رضا واعظی، یونس مظلوم علی آبادی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

هدررفت آب و عناصر غذایی خاک از جمله نشانه‌های تخریب حوزه‌های آبخیز هستند. میزان هدررفت این منابع تحت تأثیر عوامل متعدد از جمله ویژگی‌های باران قرار می‌گیرد. در این پژوهش، داده‌های دبی جریان، کل مواد جامد محلول، نسبت کل هدررفت عناصر غذایی همراه با ویژگی‌های باران برای رخدادهای سال‌های 1366 تا 1380 در حوزه آبخیز تهم‌چای متعلق به شرکت سهامی آب منطقه‌ای مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین ویژگی‌های خاک نیز با نمونه‌برداری خاک از نقاط مختلف سطح حوزه آبخیز و اندازه‌گیری آنها به‌دست آمدند. براساس نتایج، همبستگی معنی‌داری بین میزان دبی جریان رودخانه و مقدار باران وجود داشت. با این وجود، همبستگی معنی‌داری بین دبی جریان و شاخص‌های مدت و شدت باران مشاهده نشد. این نتیجه از یک سو به‌دلیل رابطه‌ معکوس بین شدت و مدت بارندگی بود و از سوی دیگر به‌دلیل تغییرات زمانی پوشش گیاهی در منطقه بود که افزایش دبی جریان را در باران‌های شدید مهار می‌کند. بیشترین میزان دبی جریان در فصل بهار (68/1 مترمکعب بر ثانیه) و ماه فروردین (58/2 مترمکعب بر ثانیه) بود. در این موقع از سال مانند پاییز میزان بارندگی زیاد و فواصل زمانی آن کوتاه است. همچنین پوشش گیاهی ضعیف بوده و نقشی مهم در مهار رواناب‌های سطحی و کاهش دبی جریان در حوزه آبخیز ایفاء نمی‌کند. شاخص‌های کل مواد جامد محلول، نسبت کل هدررفت عناصر غذایی نیز دارای تغییرات زمانی بودند و بیشترین مقدار آنها به‌ترتیب در ماه آذر (55/282 میلی‌گرم بر لیتر) و (77/61 میلی‌گرم بر لیتر) مشاهده شد. منیزیم (Mg+2) دچار بیشترین میزان هدررفت از خاک حوزه آبخیز بود. همبستگی منفی بین مقدار دبی جریان و کل مواد جامد محلول و نیز نسبت کل هدررفت عناصر غذایی وجود داشت. به‌طورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که فصل بهار از نظر هدررفت آب و فصل پاییز از نظر هدررفت عناصر غذایی به‌عنوان حساس‌ترین زمان هدررفت منابع حوضه است. از این‌رو تقویت پوشش گیاهی در اوایل بهار و جلوگیری از عملیات کشاورزی (شخم و کوددهی) نادرست در اوایل پاییز می‌تواند راهکاری اساسی در حفظ این منابع حوضه باشد.


نادر عباسی، علی عباس افشاریان،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

خاک‌های گچی از جمله خاک‌های مشکل‌آفرین است که در اثر تماس با آب و انحلال، تهدیدی برای انواع سازه‌های عمرانی به‌ویژه سازه‌های آبی محسوب می‌شوند. عوامل متعددی بر میزان و شدت انحلال ذرات گچ تأثیر دارند. نوع گچ، بافت خاک، میزان گچ موجود در خاک، شیب هیدرولیکی و دمای محیط و آب جاری از محیط خاک گچی، از جمله مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیت و کمیت انحلال است. در این پژوهش، اثر عوامل محیطی شامل شیب هیدرولیکی و دمای آب در میزان انحلال گچ مورد بررسی قرار گرفته است. بدین‌منظور ابتدا نمونه‌های خاک گچی به‌طور مصنوعی و با افزودن مقادیر مختلفی از سنگ گچ طبیعی شامل صفر‌، 5‌، 10‌، 20 و 30 درصد وزنی به یک خاک با بافت رسی تهیه و سپس هریک از نمونه‌های خاک گچی تحت شیب‌های هیدرولیکی مختلف شامل 5/0، 1، 2، 5 و 10 آبشویی شدند. نتایج آزمایش‌های انجام شده، نشان داد با افزایش درصد گچ، میزان انحلال خاک نیز افزایش می‌یابد. همچنین شدت آبشویی یعنی نسبت مقدار گچ خارج شده از خاک به‌مقدار گچ اولیه موجود در خاک، با افزایش درصد گچ خاک کاهش می‌یابد. علاوهبر این، با افزایش شیب هیدرولیکی، سرعت خروج آب و در نتیجه مقدار آب خارج شده از محیط خاک گچی در مدت زمان معین افزایش یافته و میزان گچ بیشتری از محیط خارج می‌شود. همچنین، مقدار دما تأثیر مستقیمی بر میزان انحلال دارد، به‌طوری‌که با افزایش دما میزان انحلال در دمای 50 درجه سانتی‌گراد، 5/2 برابر میزان انحلال در دمای 5 درجه سانتی‌گراد و 6/1 برابر میزان انحلال در دمای 20 درجه سانتی‌گراد است.

یونس عبدلی، سیروس جعفری،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

مطالعه حاضر به‌منظور بررسی تکامل خاک‌های گچی و کانی‌های رسی متأثر از اثرات پستی و بلندی، سطح آب زیرزمینی و آبیاری در منطقه رامهرمز انجام شد. برای این منظور در این دشت 10 خاکرخ‏ جانمایی و تشریح شد، به‌طوری‌که دارای تفاوت‌های کافی در شرایط آبیاری و توپوگرافی باشد. خاک‌های مورد مطالعه در راسته ­های انتی ­سولز، اینسپتی ­سولز و اریدی­ سولز قرار داشتند. اپی‌پدون خاک‌ها اکریک و افق‌های زیرسطحی کمبیک، جیپسیک و سالیک بود. کانی ‏شناسی با تفرق پرتو ایکس نشان داد اسمکتیت، کائولینیت، ایلیت، کلریت، پالی‏گورسکیت، ورمیکولیت و سپیولیت به‌ترتیب کانی‌های غالب موجود بودند. کائولینیت و میکا منشأ توارثی اما کلرایت علاوه‌بر موروثی بودن، در خاک‌هایی بدون سابقه کشت و آبیاری، از تحول اسمکتیت ‏ها نیز حاصل شده بود. میزان سپیولیت در خاک‌های حاوی گچ کاهش اما در افق‏ های انباشت گچ، پالی‏گورسکیت بیشتر بود. سپیولیت در شرایط زهکشی مناسب با افزایش عمق افزایش داشت که به پایداری این کانی در عمق یا نوتشکیلی آن مربوط بود ولی در شرایط زهکشی ضعیف با افزایش عمق، کاهش یافت. این نتیجه به‌دلیل ناپایداری این کانی در رطوبت زیاد و فعالیت کم منیزیم بود. همبستگی معکوسی بین پالیگورسکیت و اسمکتیت وجود داشت، به‌طوری‌که بیشترین میزان پالیگورسکیت و اسمکتیت به‌ترتیب در افق‏ های سطحی‏ و زیرسطحی مشاهده شدند. کانی اسمکتیت کانی غالب در خاک‌های منطقه است که از تحول کانی‌های دیگر تشکیل شده و در اراضی پست منشأ نوتشکیل داشت. تشکیل ورمیکولیت در این خاک‏ ها به‌دلیل تخلیه پتاسیم ناشی از آبشویی یا جذب گیاهی در مرحله حدواسط تبدیل ایلیت به اسمکتیت حاصل شده بود. بنابراین پستی و بلندی و آبیاری در این خاک‌ها، سبب تکامل خاک‌ها در سطح راسته و درنتیجه ایجاد تنوع قابل ملاحظه‌ای از کانی‌های رسی در این خاک‌ها شده بود.
 

علی شعبانی، ایوب جهانبازی، سید حمید احمدی، محمد مهدی مقیمی، مهدی بهرامی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

در این مطالعه، پنج معادله نفوذ شامل کوستیاکوف، کوستیاکوف- لوئیس، فیلیپ، معادله سرویس حفاظت خاک آمریکا و هورتن بر داده‌های اندازه‌گیری شده به‌وسیله حلقه‌های مضاعف برازش داده شد و ضرایب تجربی این معادلات تعیین گردید. آزمایشات نفوذ در زیر و بین درختان پرتقال و زیتون در شهر فسا، استان فارس انجام شد. بافت خاک منطقه، لوم‌شنی سنگریزه‌دار بوده است. نتایج نشان داد همه معادلات با دقت قابل قبولی بر داده‌ها برازش پیدا کردند. مقدار نفوذ در زیر تاج درخت بیشتر از نفوذ در فاصله بین درختان بوده است. نفوذ بیشتر در زیر تاج درخت می‌تواند ناشی از ایجاد منافذ و سوراخ در خاک به‌وسیله ریشه درختان، مقدار ماده آلی بیشتر و چگالی ظاهری کمتر در زیر درختان باشد. برخلاف تأثیر مثبت ذرات شن برروی نفوذپذیری خاک، سنگریزه‌های درشت نه تنها موجب افزایش نفوذپذیری خاک نمی‌شوند، بلکه مانند یک مانع در مسیر جریان نفوذ آب در خاک عمل نموده و موجب کاهش سطح نفوذ می‌گردند. بنابراین تغییر کاربری اراضی و کاشت درختان پرتقال و زیتون موجب افزایش نفوذپذیری و کاهش رواناب و فرسایش در خاک‌های سنگریزه‌ای می‌شود.

شاهرخ زندپارسا، سعیده پرویزی، علی رضا سپاسخواه، علی اکبر کامگار حقیقی،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

در این پژوهش، مقادیر رطوبت و دمای خاک در اعماق و زمان‌های مختلف با حل معادله ریچاردز با روش عددی صریح تفاضل‌های محدود در محیط برنامه‌نویسی Visual Studio C# نوشته شد. برای برآورد پارامترهای هیدرولیکی خاک شامل av و nv (ضرایب معادله ون‌گنوختن) و Ks (هدایت هیدرولیکی اشباع)، پس از مرطوب کردن نیم‌رخ خاک، مقادیر رطوبت و دما در اعماق مختلف به‌ترتیب توسط دستگاه TDR و دستگاه ثبات اندازه‌گیری گردید. با بهینه نمودن یک پارامتر و ثابت منظور کردن بقیه پارامترها، تابع هدف (ریشه متوسط خطا بین مقادیر شبیه‌سازی شده و اندازه‌گیری شده رطوبت خاک) با روش نیوتن- رافسون به حداقل رسانیده شد. سپس، با جایگزینی مقدار بهینه شده این پارامتر، مشابه این کار برای پارامترهای دیگر انجام شد. بهینه کردن پارامترها تا تغییرات ناچیز تابع هدف تکرار شد. نتایج نشان داد که با استفاده از مدل (Soil Water Content and Temperature) SWCT، اندازه‌گیری رطوبت خاک و تهیه اطلاعات هواشناسی شامل مقادیر حداقل و حداکثر دما، فشار بخار هوا، بارندگی و تابش خورشیدی می‌توان عوامل هیدرولیکی خاک (پارامترهای معادله ون‌گنوختن) را بهینه نمود. در نهایت، طی سه فصل بهار، تابستان و پاییز سال 1394، مقادیر برآوردی و اندازه‌گیری شده رطوبت و دمای خاک تا عمق 70 سانتی‌متر، مورد مقایسه قرار گرفتند. مقادیر رطوبت خاک در اعماق 5، 35 و 70 سانتی‌متری با مقدار نرمال شده RMSE به‌ترتیب برابر 090/0، 096/0 و 056/0 و دمای خاک در اعماق 5، 15 و 25 سانتی‌متری با RMSE به‌ترتیب برابر 0/2، 175/1 و 5/1 درجه سانتی‌گراد در سطح مطلوب واسنجی شدند. در این پژوهش، مقادیر ضرایب هیدرولیکی خاک در مقایسه با سایر مدل‌های پیشین، در محدوده وسیع‌تری از رطوبت بین حالت اشباع تا هواخشک برآورد گردید.

هستی هاشمی نژاد، امیر تائبی هرندی، پویا پایداری،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

هدف از این پژوهش ارزیابی کارایی تانیک ‌اسید به‌عنوان منعقد کننده در حذف کدورت آب است. آزمایش‌ها مطابق با روش آماری تاگوچی طراحی شد و بر‌روی نمونه‌های آب با کدورت مصنوعی کائولین و آب با کدورت طبیعی انجام شد. به‌منظور بهینه‌سازی فرایند انعقاد توسط تانیک ‌اسید و بررسی تأثیر پارامترهای مختلف بر آن، هفت پارامتر pH، دز منعقد کننده، سرعت اختلاط سریع، سرعت اختلاط کند، زمان اختلاط کند، زمان ته‌نشینی و کدورت اولیه، به‌کمک آزمایش جار مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج کلی به‌دست آمده از آزمایش‌ها نشان داد که در شرایط بهینه، تانیک ‌اسید قادر است تا 71 درصد کدورت مصنوعی و تا 66 درصد کدورت طبیعی را حذف کند. به‌علاوه، تانیک ‌اسید در آب‌های با کدورت پایین‌تر راندمان بالاتری از خود نشان می‌دهد. با انجام آنالیز واریانس (ANOVA) مشخص شد که دو پارامتر کدورت اولیه و زمان اختلاط کند، بیشترین تأثیر را بر قدرت منعقد‌کنندگی تانیک ‌اسید دارند. در مجموع می‌توان بیان کرد که تانیک ‌اسید از قابلیت منعقد‌کنندگی برخوردار است و بنابراین می‌تواند به جای منعقد کننده‌های متداول، در تصفیه مقدماتی مورد استفاده قرار گیرد.

علی اشرف علی اشرف امیری نژاد، ستاره قطبی،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

کیفیت خاک، به‌صورت توانایی یک خاک در انجام وظایف آن، به‌عنوان بخشی اساسی از زیستگاه بشری، تعریف میشود. در این پژوهش، اثرات تغییر کاربری اراضی (تبدیل اراضی جنگلی به زمینهای کشاورزی) بر کیفیت فیزیکی خاک، در منطقه گیلانغرب مورد مطالعه قرار گرفت. برای انجام این تحقیق، نمونههای خاک از لایههای سطحی و تحتالارضی دو نوع کاربری و از دو موقعیت قله و شانه شیب حوضههای میاندار و ویژنان برداشت شد. ویژگیهای فیزیکی خاک، از قبیل بافت خاک و توزیع اندازه ذرات، هدایت هیدرولیکی اشباع خاک، جرم مخصوص ظاهری، میانگین وزنی قطر خاکدانهها، ظرفیت نگهداری رطوبت و درصد کربن آلی خاک اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که تغییر کاربری مناطق جنگلی به اراضی کشاورزی، موجب کاهش شدید درصد ماده آلی خاک (به‌میزان 52 درصد) و افزایش درصد سیلت، شن و جرم مخصوص ظاهری خاک میشود، همچنین جنگلتراشی موجب کاهش میانگین وزنی قطر خاکدانهها (از 39/0 به 14/0 میلی‌متر در حوضه میاندار)، کاهش میزان رس، کاهش تخلخل و به‌دنبال آن کاهش ظرفیت نگهداری رطوبت و کاهش هدایت هیدرولیکی اشباع خاک (از 34/10 به 86/1 سانتی‌متر در ساعت) شده است. به‌طورکلی، نتایج ثابت می‌کند که تغییر کاربری اراضی جنگلی به کشاورزی، سبب کاهش شدید کیفیت فیزیکی خاک و قابلیت تولید آن میشود.

فائزه السادات طریقت، یحیی کوچ،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

با هدف بررسی اثر درختان جنگلی پهن‌برگ (توسکا قشلاقی، اوجا، سفیدپلت و انجیلی) و موقعیت تاج آنها بر ذخیره‌سازی و معدنی‌ شدن کربن و نیتروژن خاک، پژوهش حاضر در عرصه جنگلی جلگه‌ای شهرستان نور صورت گرفت. نمونه‌برداری خاک از دو موقعیت کنار تنه اصلی و زیر تاج درخت در میکرو قطعه نمونه (سطح 30 × 30 و عمق 15 سانتی‌متری) صورت گرفت. مشخصه‌های لاشبرگ (کربن و نیتروژن)، فیزیکی (وزن مخصوص ظاهری، بافت و محتوی رطوبت خاک)، شیمیایی (اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربن آلی، ازت کل و کلسیم قابل جذب)، بیوشیمی و بیولوژی (نرخ خالص معدنی شدن نیتروژن و تنفس میکروبی) خاک در محیط آزمایشگاه مورد سنجش قرار گرفت. سرعت معدنی شدن کربن (CMR) با استفاده از رابطه (مدت زمان انکوباسیون (ساعت) × حجم خاک (گرم) / مقدار دی‌اکسید کربن (مول کربن) = CMR) و میزان ذخیره کربن و نیتروژن خاک (تن در هکتار) با استفاده از درصد کربن آلی و نیتروژن، وزن مخصوص ظاهری و عمق نمونه‌برداری خاک محاسبه شد. نتایج حاکی از آن است که میزان ذخیره کربن خاک در بخش تحتانی گونه‌های درختی مورد مطالعه، تفاوت آماری معنی‌داری را نشان نداد، در‌حالی که مقدار ذخیره نیتروژن خاک به‌طور معنی‌دار در بخش تحتانی گونه توسکا قشلاقی (79/0 تن در هکتار) بیشتر از گونه‌های سفیدپلت، اوجا و انجیلی (به‌ترتیب 69/0، 45/0 و 21/0 تن در هکتار) بوده است. معدنی شدن کربن (001/0 مول کربن در کیلوگرم خاک در روز) و نیتروژن خاک (3/0 میلی‌گرم نیتروژن در کیلوگرم خاک) در بخش تحتانی توسکا قشلاقی، به‌طور معنی‌دار بیشتر از سایر گونه‌های درختی بوده است. موقعیت نمونه‌برداری اثر معنی‌داری بر فرایند ذخیره‌سازی و معدنی شدن کربن و نیتروژن خاک نداشته است. مطابق با نتایج، ذخایر و معدنی شدن کربن و نیتروژن بیشتر تحت تأثیر کیفیت لاشبرگ و مشخصه‌های شیمی خاک قرار دارند.


صفحه 14 از 20     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb