396 نتیجه برای خاک
پرستو رستمی زاد، وحید حسینی، کیومرث محمدی سمانی،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
تاج پوشش درختی در بسیاری از زیستبومها، از جمله جنگلهای نیمهخشک زاگرس، عامل اصلی حفظ و تقویت خاک است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثرات تاج پوشش درختی گونه بنه (Pistacia atlantica Desf.) بر مقدار نیتروژن کل، کربن آلی، فسفر قابل جذب، اسیدیته، هدایت الکتریکی و بافت خاک بود. نمونههای خاک در داخل و خارج خاک سایهانداز پنج تکدرخت بنه در امتداد خطوط تراز و موقعیتهای بالا و پایین دامنهای با جهت شمالی از عمق صفر تا پنج سانتیمتری خاک در منطقه سروآباد کردستان برداشت شد. نتایج نشان داد، درصد کربن آلی در ناحیه داخل تاج نسبت به خارج آن از 71/6 درصد به 73/4 درصد کاهش یافت. میزان نیتروژن در خاک ناحیه تحت تاج پوشش درخت (406/0 درصد) غلظت بالاتری نسبت به خارج آن (224/0 درصد) داشت و مقدار فسفر نیز در خاک زیر تاج، 7/32 میلیگرم بر کیلوگرم اندازهگیری شد، درحالیکه برای خاک خارج تاج، 1/21 میلیگرم بر کیلوگرم بهدست آمد. مقدار هدایت الکتریکی در خاک زیر تاج بیشتر از مقدار آن در خارج از تاج بود. بافت خاک در ناحیه زیر تاج نسبت به خارج آن سبکتر شده بود، این در حالی بود که اسیدیته تحت تأثیر تاج تکدرختان بنه قرار نگرفته بود و تفاوت معنیداری از نظر اسیدیته در نواحی مختلف تاج مشاهده نشد. با توجه به ارزشهای اکولوژیکی گونه بنه در جنگلهای زاگرس، حضور این درختان در مجموع، آثار مثبتی بر ویژگیهای خاک داشته و از بین رفتن آنها منجر به کاهش چشمگیر کیفیت خصوصیات خاک و مستعد شدن آن به فرسایش میشود.
اسماعیل اسفندیاری اخلاص، محسن نائل، جواد حمزه ئی، علی اکبر صفری سنجانی، محسن شکل آبادی،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
ارزیابی و مقایسه پایداری اکولوژیک سیستمهای مختلف کشت، یک ضرورت اجتنابناپذیر برای رسیدن به کشاورزی پایدار است. این ارزیابی از طریق مطالعه کیفیت خاک میسر است. از اینرو، بهمنظور بررسی اثرات میانمدت نظامهای مختلف خاکورزی حفاظتی (بدون خاکورزی و خاکورزی کمینه) و گیاه پوششی بر شناسههای زیستی کیفیت خاک، آزمایشی فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در منطقه دستجرد (همدان) اجرا شد. خاکورزی در سه سطح (NT: بدون خاکورزی، MT: خاکورزی کمینه و CT: خاکورزی مرسوم) و گیاه پوششی در دو سطح (C1: خلر و C2: بدون گیاه پوششی) در چهار سال زراعی بهصورت پیدرپی، اعمال شد. نمونهبرداری خاک در چهارمین سال زراعی (93-1392) و در دو گام (1- قبل از کشت گیاه پوششی و 2- پس از برداشت گیاه اصلی) و با سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد بیشتر شناسههای بررسی شده در این مطالعه (کربن آلی کل، کربن فعال، تنفس پایه و فعالیت آنزیم فسفاتاز)، بهطور معنیداری تحت تأثیر گیاه پوششی، خاکورزی و زمان نمونهبرداری قرار گرفتند. بیشترین مقدار این ویژگیها در تیمار NT-C1، در زمان دوم نمونهبرداری و کمترین مقدار در تیمار CT-C2، در زمان اول نمونهبرداری مشاهده شد. برای مثال، پس از گذشت چهار سال از کاربرد تیمارها، میانگین اندازه کربن فعال خاک از 927 میلیگرم بر کیلوگرم در تیمار خاکورزی مرسوم + بدون گیاه پوششی به 1350 میلیگرم بر کیلوگرم در خاکورزی حفاظتی + گیاه پوششی خلر رسیده است. از این رو، بهترین مدیریت جهت حفظ و بهبود کیفیت خاک، خاکورزیهای حفاظتی همراه با گیاه پوششی خلر شناسایی شد.
علی رضا واعظی، زهرا بیات، مجید فرومدی،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
فرسایش خاک ناشی از رواناب سطحی یا فرسایش سطحی، یکی از مهمترین پدیدههای تخریب خاک در دامنهها است. ویژگیهای شیب مانند جهت و درجه شیب میتوانند موجب تفاوتهای ویژگیهای خاک بین دامنهها شوند. این مطالعه بهمنظور بررسی اثر درجه و جهت شیب بر تغییرات ویژگیهای خاک در دامنههای کوتاه انجام گرفت. پنج تپه در برگیرنده دو دامنه شمالی و جنوبی و با درصد شیب متفاوت شامل 10-9، 17-13، 22-16، 29-31 و 33-37 درصد در یک منطقه نیمهخشک به وسعت 30 هکتار در غرب زنجان واقع در شمال غرب ایران بررسی شدند. تپهها دارای پوشش گیاهی مرتعی ضعیف است. نمونههای خاک در امتداد شیبها از دو عمق (صفر تا 5 و 5 تا 15 سانتیمتر خاک) در چهار موقعیت با فاصله دو متری در طول شیب در دو تکرار برداشت شدند. در کل 160 نمونه خاک برای تعیین توزیع اندازه ذرات (شن، سیلت و رس)، سنگریزه و چگالی ظاهری مورد تجزیه قرار گرفتند. مقدار فرسایش سطحی، براساس تغییرات توزیع اندازه ذرات و چگالی ظاهری بهدست آمد. تغییرات دانهبندی ذرات و فرسایش سطحی بین دو جهت دامنه و نیز بین درجههای مختلف شیب با استفاده از آزمون توکی مورد تحلیل قرار گرفتند. تفاوت معنیداری بین جهتهای شیب، از نظر مقدار فرسایش سطحی وجود نداشت. با این وجود مقدار فرسایش سطحی خاک در هر دو جهت، تحت تأثیر درجه شیب زمین قرار گرفت (05/0>p و 78/0=2R). مقدار فرسایش سطحی در شیبهای شمالی نسبت به شیبهای متناظر جنوبی، وابستگی بیشتری به درجه شیب نشان داد. در شیبهای جنوبی، مقدار فرسایش سطحی تحت تأثیر حرکت ذرات سیلت از خاک سطحی بود، درصورتیکه در شیبهای شمالی، مقدار فرسایش سطحی بهطور معنیداری تحت تأثیر هدررفت ذرات رس از خاک سطحی قرار گرفت.
اذر فاریابی، حمیدرضا متین فر،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
یکی از مشکلات نقشهبرداری مرسوم خاکها، تکیهبر نظرات کارشناسی، وقتگیر بودن و زمانبر بودن تهیه و روزآمد کردن نقشهها است. درحالیکه نقشهبرداری رقومی خاک، با استفاده از مدلهای مختلف خاک - سیمای زمین، منجر به سادهسازی پیچیدگیهای موجود در سامانه طبیعی خاک میشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل استنباط خاک (SIE) در نقشهبرداری خاک با تأکید بر استفاده از دانش کارشناسی و منطق فازی است. برای این منظور لایه رقومی زمینشناسی و لایههای محیطی از مدل رقومی ارتفاع شامل: ارتفاع، شیب، شکل انحنای سطح زمین و شاخص خیسی استخراج شدند که دادههای ورودی مدل SIE را تشکیل میدهند، سپس نقشههای فازی برای پنج نوع خاک تهیه و نقشه نهایی پیشبینی خاک با عمل غیر فازی کردن، ایجاد شد. نتایج نشان داد که مدل SIE که از متغیرهای محیطی استفاده میکند، توانایی بالایی در جداسازی انواع خاک با جزئیات بیشتر دارد و خاکهایی که مواد مادری متفاوتی دارند را کاملاً از هم جدا میکند. مقایسه ماتریس خطا نشان میدهد که صحت کلی نقشه استنتاج شده از مدل SIE، برابر 75 درصد است، همچنین انطباق نتایج نقشهبرداری رقومی با نقشهبرداری مرسوم، بیانگر انطباق 68/74 درصدی نتایج است و تفاوت در میزان انطباق را میتوان به تفاوت در ماهیت دو روش مرتبط دانست.
مرتضی شیرمحمدی، علیرضا حسین پور، شهرام کیانی،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
شناخت توزیع شکل های مختلف فسفر در خاکدانه ها به منظور ارزیابی خطر هدرروی فسفر از طریق رواناب و آبشویی از زمین های کشاورزی دارای اهمیت است. در این مطالعه اثر اندازه خاکدانه بر قابلیت استفاده و اجزاء فسفر در 10 نمونه خاک آهکی تعیین شد. بدین منظور با استفاده از روش الک خشک خاکدانه های ریز (کوچکتر از 25/0 میلیمتر) و خاکدانه های درشت (بزرگتر از 25/0 میلیمتر) جدا شدند. فسفر قابل استفاده به روش اولسن، فسفر کل، فسفر آلی و اجزاء فسفر معدنی در خاکدانههای ریز، درشت و خاک ها تعیین شدند. اجزاء فسفر معدنی بهصورت عصاره گیری متوالی به شش شکل شامل: دیکلسیم فسفات، اکتاکلسیم فسفات، آپاتایت، فسفر پیوند شده با آلومینیوم، فسفر پیوند شده با آهن و فسفر حبس شده در درون اکسیدهای آهن تفکیک شد. نتایج نشان داد مقادیر فسفر قابل استفاده، دیکلسیم فسفات، اکتا کلسیم فسفات، آپاتایت، فسفر آلی، فسفر پیوند شده با آلومینیوم، فسفر پیوند شده با آهن، فسفر حبس شده درون اکسیدهای آهن و فسفر کل بهترتیب در70، 60، 40، 40، 60، 70، 60، 50 و 70 درصد خاک ها، در خاکدانه های ریز بهصورت معنیدار بیشتر از خاکدانه های درشت بود. در نهایت می توان گفت، با افزایش مقدار فسفر، بهویژه در خاکدانه هایریز امکان از دست رفتن فسفر از طریق فرسایش افزایش مییابد.
رویا دارابی کندلجی، شاهین اوستان، ناصر علی اصغرزاد، نصرت اله نجفی،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
نیتراتسازی یکی از فعالترین فرایندهای زیستی در خاکهایی است که نیتروژن آمونیومی دریافت کردهاند. سرعت این فرایند تحت تأثیر عوامل متعدد و برهمکنش آنها قرار دارد. در تحقیق حاضر تأثیر غلظت آمونیوم و رطوبت بر میزان نیتراتسازی در دو نمونه خاک A (لوم) و B (لوم رسی)، بهترتیب از دو منطقه مرند و اهر مطالعه شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار با پنج سطح نیتروژن از منبع اوره (صفر، 50، 100، 200 و 400 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم خاک)، سه سطح رطوبت (60-55، 80-75 و 100-95 درصد FC) و دو نوع خاک (A و B) در انکوباتور با دمای 5/0±25 درجه سانتیگراد، بهمدت دو هفته انجام شد و در پایان انکوباسیون، غلظتهای نیترات و آمونیوم و مقادیر pH و EC خاک اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که نیتراتسازی در سطح رطوبت 60-55 درصد FC، بهطور میانگین 22 درصد کمتر از سطح رطوبت 100-95 درصد FC بود و تفاوت معنیداری بین سطوح رطوبت 80-75 و 100-95 درصد FC، مشاهده نشد. نیتراتسازی در تیمار 400 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم و 60-55 درصد FC بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافت و سبب تجمع بیش از 25 درصد آمونیوم افزوده شده، شد. تفاوت معنیداری از نظر میانگین غلظت آمونیوم بین سطوح 50، 100 و 200 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم وجود نداشت، ولی این غلظتها بهطور معنیداری کمتر از سطح 400 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم بودند. همچنین، نیتراتسازی همراه با سایر فرایندها، بهطور معنیداری سبب افزایش EC و کاهش pH خاکها (بهترتیب بهمیزان 54/0 دسیزیمنس بر متر و 59/0 واحد به ازای 200 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم) شدند. میانگین میزان نیتراتسازی در خاک A (بافت لوم) بهمیزان 3/40 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم، بیشتر از خاک B (بافت لوم رسی) بود.
حسین شکفته، اعظم مسعودی، سعید شفیعی،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
کیفیت خاک، توانایی دایم خاک در انجام وظایف خود بهعنوان یک سیستم حیاتی زنده در داخل اکوسیستم و تحت کاربریهای متفاوت است. مطالعه تأثیر کاربری اراضی بر شاخصهای کیفیت خاک امکان شناسایی مدیریتهای پایدار و بهتبع آن پیشگیری از تخریب فزاینده خاک را فراهم میسازد. بهمنظور بررسی اثر کاربریهای مختلف بر شاخصهای کیفیت خاک، پژوهشی بهصورت طرح کاملاً تصادفی نامتعادل در منطقه رابر واقع در جنوب غربی استان کرمان انجام شد. در این پژوهش 104 نمونه از سطح خاک از چهار نوع کاربری اراضی شامل: باغ با 24 نمونه، جنگل با 25 نمونه، مرتع با 28 نمونه و اراضی زراعی با 27 نمونه برداشته شد. شاخصهای کیفیت اندازهگیری شده شامل: ماده آلی، ماده آلی ذرهای، آب قابل استفاده خاک برای گیاه، شاخص دکستر (S)، چگالی ظاهری، ظرفیت تبادل کاتیونی، قابلیت هدایت الکتریکی، واکنش خاک و آنزیم فسفاتاز بودند. نتایج نشان داد نوع کاربری اراضی بر تمام شاخصها اندازهگیری شده بهجز شاخص S، در سطح یک درصد معنیدار شدند. بیشترین میزان واکنش خاک، چگالی ظاهری و آنزیم فسفاتاز مربوط به کاربری جنگل بود. درصورتیکه در بقیه شاخصها، بیشترین میزان آنها مربوط به کاربری باغ بود. نتایج نشان داد کاربری باغ باعث افزایش ماده آلی و بهتبع بهبود کیفیت خاک شد و کاربری مرتع بهدلیل پوشش گیاهی و ماده آلی کم باعث بدتر شدن کیفیت خاک شد.
علی رضا واعظی، مجید باقری، کامران افصحی،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
فرسایش خاک بهوسیله آب، مسئله مهم زیستمحیطی بهویژه در مناطق نیمهخشک است. در این مناطق، هدررفت آب بهشدت بر هدررفت خاک و در نتیجه باروری خاک در کشتزارهای دیم اثر میگذارد. تعیین تراکم بذر مناسب برای هر جهت شخم، برای دستیابی به عملکرد محصول بالا و در کنار آن جلوگیری از هدررفت آب و خاک حائز اهمیت است. این مطالعه بهمنظور بررسی اثرات توأم جهت شخم و تراکم کشت بر هدررفت آب و خاک در کشتزار دیم انجام گرفت. دوازده کرت گیاهی با ابعاد 5/1 متر در 5/1 متر برای بررسی اثر دو جهت شخم (شخم موازی شیب و شخم روی خطوط تراز) و دو تراکم بذر (تراکم 90 و 120 کیلوگرم در هکتار) در سه تکرار در کشتزاری دیم با شیب 10 درصد احداث شدند. هدررفت آب و خاک در هر کرت طی دوره رشد (از اواسط مهر 1394 تا اواسط تیر 1395) اندازهگیری شد. تفاوتهای معنیدار بین دو جهت شخم (001/0>P) و دو تراکم کشت از نظر رواناب (05/0>P) و هدررفت خاک مشاهده شد. رواناب و هدررفت خاک در شخم موازی شیب بهترتیب 16/4 و 08/4 برابر بزرگتر از خاکورزی روی خطوط تراز بود. هدررفت آب و خاک در تراکم 120 کیلوگرم در هکتار بهترتیب 25/11 و 32/26 درصد کمتر از آنها در تراکم 90 کیلوگرم در هکتار بود. این نتیجه بهدلیل افزایش پوشش گیاهی در این تیمار و تأثیر آن بر مهار جریان آب و افزایش نگهداشت آب در خاک بود. برهمکنش معنیداری بین جهت شخم و تراکم کشت از نظر رواناب و هدررفت خاک وجود نداشت. اهمیت جهت شخم در هدررفت آب و خاک بسیار بیشتر از اهمیت تراکم کشت بود. با توجه به نتایج این پژوهش، اجرای تراکم 120 کیلوگرم در هکتار با روش شخم عمود بر شیب برای مهار بیشتر هدررفت آب و خاک، پیشنهاد میشود.
بهنام فرید گیگلو، رضا قضاوی،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
در تحقیق حاضر برای شناخت مکانیسم شکلگیری آبکندها در حوضه آبخیز قوریچای واقع در شمال استان اردبیل(دشت مغان)، اقدام به ارائه مدل رگرسیونی از طریق بررسی عوامل مؤثر زمینمحیطی و ویژگیهای خاک بر رخداد فرسایش آبکندی شده است. بدین منظور از طریق بازدیدهای میدانی، تعداد 17 آبکند بهطور تصادفی برای مطالعه مشخص و با ثبت موقعیت آنها بهوسیله GPS، اقدام به نقشهبرداری و ثبت مورفومتری آبکندهای انتخابی پس از هفت واقعه بارشهای مؤثر شد. برای بررسی تأثیر ویژگیهای فیزیکی حوضه، محدوده آبخیز بالادست هر آبکند تعیین و پارامترهای فیزیکی مربوط به آن محاسبه شد. بهمنظور تعیین ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک، اقدام به نمونهبرداری خاک در قسمت سر هر آبکند از دو عمق متفاوت (30-0 و 60-30 سانتیمتر) شد. پس از تعیین و محاسبه عوامل زمینمحیطی مربوط به حوضه بالادست آبکندها، مشخصات مورفومتری آبکند و ویژگیها خاک، از طریق تجزیهوتحلیل چند متغیره دادهها، مدل رگرسیونی مناسب برای توسعه طولی فرسایش آبکندی، بهدست آمد. نتایج حاصل از ماتریس همبستگی بین گسترش طولی آبکند و عوامل مورد بررسی حاکی از مشارکت عوامل مربوط به ویژگیها فیزیکی حوضه آبخیز مشرف (مساحت، محیط، طول آبراهه اصلی و عرض متوسط حوضه و شیب آبراهه اصلی)، ویژگیهای مورفومتری آبکند (میانگین سطح مقطع آبکند، سطح گسترش آبکند و میانگین عرض آبکند) و ویژگیهای خاک (میانگین هندسی قطر خاکدانهها، آهک و درصد ماده آلی)، در شکلگیری و گسترش فرسایشآبکندی در آبخیز قوریچای مؤثر است. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که گسترش طولی آبکند بیشتر تحت تأثیر مساحت پیرامون هر آبکند و درصد ماده آلی است که در نتیجه فشار بر مراتع و از دست رفتن پوشش گیاهی، باعث افزایش رواناب و تسریع در گسترش طولی آبکندها شده است، همچنین افزایش مساحت حوضه آبخیز مشرف به آبکندها، بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در گسترش طولی خندق شناخته شده است که بهدلیل حجم بالای رواناب ورودی به قسمت هدکت آبکندها بود و مدیریت رواناب در خندقهای با حوضه آبخیز مشرف بزرگ را ضروری میکند.
علی چراغی تبار، ابراهیم ادهمی، حمیدرضا اولیایی،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
پژوهش حاضر برای بررسی وضعیت قابلیت جذب و توزیع شکلهای شیمیایی روی و ارتباط آنها با خصوصیات خاک در سی نمونه خاک آهکی استانهای کرمانشاه و ایلام انجام شد. عصارهگیری پیدرپی با نیترات منیزیم (شکل محلول + تبادلی)، استات سدیم با pH=5 (شکل کربناتی)، هیپوکلرید سدیم با 5/8 pH= (شکل آلی)، هیدروکسیلآمین هیدروکلرید pH=2 (شکل متصل به اکسیدهای منگنز)، هیدروکسیلآمین هیدروکلرید 25/0 مولار (شکل متصل به اکسیدهای آهن بیشکل)، اگزالات آمونیوم 2/0 مولار (شکل متصل به اکسیدهای آهن متبلور) و اسید نیتریک 7 مولار (شکل باقیمانده) در دو تکرار انجام شد. مقدار DTPA-Zn در محدوده 34/0 تا 7/3 میلیگرم در کیلوگرم خاک بود. روی محلول + تبادلی، متصل به اکسیدهای منگنز و روی متصل به اکسیدهای آهن متبلور در حد تشخیص دستگاه جذب اتمی نبودند. فراوانی شکلهای شیمیایی روی بهصورت شکل آلی< کربناتی < متصل با اکسیدهای آهن بیشکل < باقیمانده بود. شکل آلی روی، شکل متصل به اکسیدهای آهن بیشکل و روی باقیمانده با کربنات کلسیم معادل همبستگی منفی و معنیداری نشان دادند. چنین به نظر میرسد که عامل اصلی کنترل کننده محتوای روی خاکهای مورد مطالعه، کربنات کلسیم است.
میرحسن رسولی صدقیانی، حسن کریمی، ساناز اشرفی سعیدلو، حبیب خداوردیلو،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
با توجه به اثرات نامطلوب سرب بر ویژگیهای خاک و سلامت انسان، بررسی روشهای اصلاح و پاکسازی این آلاینده ضروری بهنظر میرسد. بهمنظور ارزیابی تأثیر اسید هیومیک در اصلاح خاکهای آلوده به سرب، در حضور گیاه افسنتین، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. فاکتورهای آزمایش شامل غلظتهای مختلف سرب (منبع نمک نیترات سرب به شکل جامد) (0، 250، 500 و 1000 میلیگرم بر کیلوگرم خاک) و سطوح متفاوت اسید هیومیک (0، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم خاک) بودند. در پایان دوره رشد برخی از خصوصیات خاک و گیاه اندازهگیری شدند. بر اساس نتایج بهدست آمده، با افزایش غلظت سرب در خاک، مقدار تنفس پایه خاک، کربن زیستتوده میکروبی خاک، وزن خشک ریشه و شاخسار، محتوای نسبی آب برگ و غلظت آهن و روی در شاخسار کاهش یافت. بهطوریکه میانگین تنفس پایه خاک و کربن زیستتوده میکروبی خاک در تیمار 1000Pb بهترتیب 60 و 1/51 درصد نسبت به تیمار 0Pb کمتر بود. مقدار تجمع سرب در ریشه و شاخسار بهدنبال افزایش غلظت این عنصر در خاک بهطور معنیدار افزایش یافت. به گونهای که بیشترین غلظت سرب شاخسار (10/37 میلیگرم بر کیلوگرم) و ریشه (1/38 میلیگرم بر کیلوگرم) در تیمار 1000Pb مشاهده شد. همچنین نتایج حاکی از تأثیر مثبت اسید هیومیک بر غلظت آهن، روی و سرب شاخسار بود، بهنحویکه غلظت این عناصر در 200HA بهترتیب 25/1، 64/1و 66/1 برابر در مقایسه با 0HA افزایش نشان دادند. مقدار پرولین برگ بر اثر افزایش غلظت سرب در خاک بهطور معنیدار افزایش یافت، لیکن کاربرد 200 میلیگرم بر کیلوگرم اسید هیومیک، منجر به کاهش 5/54 درصدی مقدار پرولین نسبت به تیمار شاهد شد. بهطورکلی تأثیر اسید هیومیک بر افزایش جذب سرب توسط گیاه و بهبود خواص بیولوژیک خاک و افزایش فراهمی و حلالیت سرب، نشاندهنده توانایی بالای آن در ارتقای کارایی پالایش سبز است. همچنین با توجه به نتایج بهدست آمده در این مطالعه، افسنتین، گیاهی غیرانباشتگر بوده لذا نمیتوان از این گیاه برای اهداف گیاهپالایی استفاده کرد.
محمدرضا ریگی،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
اثرات ماده آلی محلول بهدست آمده از کمپوست بر جذب سیمازین در چند خاک مختلف با استفاده از روش تعادلی مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق شش خاک با مقادیر مختلف کربن آلی انتخاب شدند. همدماهای جذب سیمازین در خاکها با استفاده از مدل خطی بهدست آمد و مقادیر ضریب توزیع در شرایط بدون حضور (Kd) و با حضور (Kd*) ماده آلی محلول محاسبه شدند. با افزایش غلظت ماده آلی محلول در دامنه 65-0 میلیگرم ماده آلی محلول در لیتر در سیستم خاک- محلول، مقدار Kd*/Kd ابتدا افزایش و سپس کاهش مییابد. غلظتهای بحرانی ماده آلی محلول (DOMnp) در خاکهای مختلف بهدست آمد که در این نقطه غلظتی، مقدار Kd* برابر با Kd میشود. در شرایط حضور ماده آلی محلول با غلظتهای کمتر از غلظت بحرانی ماده آلی محلول، جذب سیمازین در خاکها افزایش یافته (Kd* > Kd)، درحالیکه در غلظتهای بیشتر از غلظت بحرانـی ماده آلی محلـول، جذب سیمازین در خاکها کاهش نشان داد (Kd* < Kd). غلظت بحرانی ماده آلی محلول با مقدار کربن آلی خاک همبستگی منفی داشت و حداکثر مقدار Kd*/Kd یعنی (Kmax) با حداکثر جذب ماده آلی محلول در خاک (Xmax) همبستگی مثبت نشان داد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که حضور جزء آبگریز ماده آلی محلول بهطور کاملاً مشهود جذب سیمازین در خاکها را افزایش داد درحالیکه حضور جزء آبدوست ماده آلی محلول سبب کاهش جذب سیمازین شد.
علیداد کرمی، مهدی همایی،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
بیان کمّی تغییرپذیری مکانی ویژگیهای هیدرولیکی خاک برای برنامهریزی، مدیریت و بهرهبرداری بهینه از آن اهمیت فراوان دارد. اندازهگیری نفوذ آب به خاک بسیار پرهزینه و زمانبر است. ساختمان خاک نیز اهمیت زیادی در نفوذ آب به خاک دارد. هدف از این پژوهش، تعیین تغییرپذیری مکانی نفوذ آب به خاک، انتخاب مدل مناسب نفوذ و محاسبه پارامترهای مدلهای مربوطه، کمّیسازی ساختمان خاک با استفاده از هندسه فرکتالی و تخمین پارامترهای نفوذ آب به خاک با استفاده از ویژگیهای خاک و پارامترهای فرکتالی بود. بدینمنظور، نفوذ آب به خاک در 161 مکان و در یک شبکه منظم 500 ×500 متری، با استفاده از استوانههای دوگانه با بار ثابت اندازهگیری شد. تمام دادههای بهدست آمده، به سه مدل انتخابی نفوذ آب به خاک برازش داده شدند. جرم ویژه ظاهری، مقدار رطوبت خاک، توزیع اندازه ذرات خاک، توزیع اندازه خاکدانهها، مقدار کربن آلی، رطوبت اشباع خاک، قابلیت هدایت الکتریکی و pH خاک نیز اندازهگیری شدند. برای بیان کمّی ساختمان خاک، پارامترهای فرکتالی با استفاده از مدل فرکتالی ریو و اسپوزیتو و میانگین وزنی قطر خاکدانهها و میانگین هندسی قطر خاکدانهها محاسبه شد. نتایج نشان داد که سرعت نفوذ پایه در بیشتر ایستگاهها کم (11/31-11/1) و میانگین آنها 69/6 سانتیمتر بر ساعت بود. با استفاده از روش حداقل مجموع مربعات، مدل فیلیپ با بیشترین ضریب تبیین بهعنوان بهترین مدل انتخاب شد. توزیع اندازه خاکدانهها رفتاری فرکتالی داشت و همبستگی معنیداری بین پارامترهای نفوذ آب به خاک با پارامترهای فرکتالی و دیگر ویژگیهای خاک وجود داشت.
مهرداد کاظمی، حمیدرضا کریم زاده، مصطفی ترکش اصفهانی، حسین بشری،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
بررسی روابط بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی به شناخت عوامل مؤثر بر رشد و استقرار گونههای گیاهی و همچنین شناسایی رویشگاهها کمک میکند. هدف از این پژوهش، بررسی اثرات قرق 33 ساله و چرای مدیریت شده (سیستم چرای تناوبی- استراحتی) بر توزیع پوشش گیاهی و برخی خصوصیات خاک، در ایستگاه شهید حمزوی حنا در منطقه سمیرم استان اصفهان است. در این مطالعه تعداد شش ترانسکت (سه ترانسکت موازی و سه ترانسکت عمود بر شیب عمومی منطقه) به طول 100 متر در هر منطقه مستقر و در راستای هر ترانسکت 10 پلات دو متر مربعی مستقر و میزان تاج پوشش، تولید، تراکم و فهرست گونههای گیاهی موجود ثبت شد. در هر منطقه مدیریتی (قرق و چرای مدیریت شده)، 18 پلات بهطور تصادفی- سیستماتیک انتخاب و در هر پلات پنج نمونه خاک از عمق صفر تا30 سانتیمتری برداشت شد و سپس نمونهها مخلوط و یک نمونه مرکب بهعنوان شاهد پلات، انتخاب شد. عوامل اسیدیته، قابلیت هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم، ماده آلی، فسفر قابل استفاده، نیتروژن کل، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، درصد رطوبت اشباع، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد ذرات رس، سیلت، شن و شن خیلی ریز در آزمایشگاه تعیین شد. شاخصهای پوشش گیاهی در دو منطقه با استفاده از آزمون تی مستقل مقایسه شدند. آنالیز تطبیقی متعارفی و آنالیز خوشهای نشان داد که مهمترین خصوصیات مؤثر در تفکیک گروههای گیاهی، ظرفیت تبادل کاتیونی، آهک، درصد سنگریزه، فسفر قابل استفاده و عامل مدیریت است. چرای مدیریت شده باعث افزایش معنیدار تولید (352 در مقابل 2/184 کیلوگرم در هکتار) و درصد تاج پوشش گیاهی (46/25 در مقابل 37/18) و تغییر برخی از خصوصیات خاک شده است (5% = α). همچنین قرق باعث افزایش تراکم گونههای گیاهی (03/3 در مقابل 02/2 بوته در مترمربع) بهصورت معنیداری شده است. این مطالعه نشان داد که چرای مدیریت شده در مراتع نیمه خشک بهتر از قرق بلندمدت، بر بهبود و توسعه برخی خصوصیات خاک و توزیع پوشش گیاهی تأثیر میگذارد. بنابراین توصیه میشود، از قرق بلندمدت در مراتع نیمهخشک جلوگیری شود.
فرزین سلماسی، حسین حکیمی خانسر، بهرام نورانی،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
در مدلسازی سد کبودوال با استفاده از نرمافزار پلاکسیس، از مدل رفتاری موهر- کلمب استفاده شده است و تأثیر دو عامل استمرار عملیات خاکریزی و آبگیری همزمان روی نشست، مورد بررسی شده است. نشست بدنه سد از سمت جناحین به سمت مقاطع میانی افزایش یافته و بیشترین نشست در مقطع 25-25 و حدود 2200 میلیمتر ثبت شده است. با بررسی در مقاطع مختلف، بیشترین نشست در حد فاصل تراز 180 تا 185 روی داده است، یعنی تراز خاکریزی در این اعداد بحرانی بوده است. بیشتر نگرانیها در بخش میانی سد است که وضعیت ضعیفتری نیز دارد. باتوجه به آنالیز نشست در بخشهای مختلف سد کبودوال، مصالح تشکیل دهنده پی در جناح راست سد از جناح میانی و چپ سد وضعیت بهتری دارد. در مورد مقطع 19 علاوه بر مدل موهر کلمب، سد با مدلهای نرمشونده و سختشونده مدل شده است. در اینجا مدل سختشونده برازش بهتری را ایجاد میکند. مدل سختشونده چون دادههای بیشتری از خاک را دارا است، رفتار سدهای خاکی را بهتر میتواند مدلسازی کند. با توجه به اینکه در طول ساخت معمولاً نشستهای اولیه اتفاق میافتد، مدل سختشونده کارایی بهتری میتواند داشته باشد.
هوشنگ قمرنیا، فاطمه ساسانی، بهمن یارقلی،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
شناخت مناطق همگن خاک برای اعمال مدیریتهای مکانمحور، بهخصوص در مناطقی که دستخوش فعالیتهای مختلف بشری قرار میگیرد، حائز اهمیت است. این موضوع با استفاده از روشهای تحلیل چندمتغیره شامل تحلیل عامل، تحلیل خوشهبندی سلسله مراتبی و تحلیل k متوسط در اراضی کشاورزی تحت آبیاری بلندمدت (بیش از 40 سال) با پساب شهری در منطقه شهر ری در جنوب تهران مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از مدل تحلیل عامل، هشت عامل بهعنوان هشت گروه زمینشیمیایی برای توصیف حدود 60 درصد از کل واریانس مربوط به 37 پارامتر فیزیکی و شیمیایی خاک استخراج شد. اهم این گروهها، شامل عناصر غذایی خاک (OC، OM و N)، عناصر کممصرف معدنی (Mn و B)، قدرت جذب خاک (Clay، Silt، Sand و CEC)، شوری و فشار اسمزی (EC، OP و TDS) و سدیمی شدن خاک (SAR و Na) هستند. مقادیر حداکثر ضرایب Cophenet و Silhouette، بهترتیب معادل 77/0 و 83/0، انتخاب روش اتصال متوسط را در تحلیل خوشهبندی سلسلهمراتبی و تعداد سه خوشه در جمعیتهای 19، 18 و 34 واحد نقشهای را در روش k متوسط دیکته کرد. روش پلیگون تیسن در GIS، برای تفکیک گروههای زمینشیمیایی در قالب واحدهای نقشهای به کار گرفته شد. این خروجی که در واقع ترکیب مدلهای تحلیل چندمتغیره و نمایش بصری آن در GIS تحت واحدهای نقشهای تفکیک شده از منطقه مورد مطالعه است، میتواند فعالیتهای مدیریتی مناسب را برای مناطق تحت هر خوشه ارائه دهد.
سعید رحمتی، علی رضا واعظی، حسین بیات،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
هدایت هیدرولیکی اشباع یکی از مهمترین ویژگیهای فیزیکی خاک است که نقشی عمده در رفتار هیدرولوژیکی خاک دارد. این ویژگی عمدتاً تحت تأثیر خصوصیات ساختمانی خاک قرار میگیرد. توزیع اندازه خاکدانه یکی از معیارهای مهم برای توصیف خصوصیات ساختمانی خاک است که بر Ks تأثیر میگذارد. در این پژوهش تغییرات Ks در توزیعهای مختلف اندازه خاکدانه در یک نمونه خاک کشاورزی بررسی شد. آزمایش در هشت توزیع مختلف اندازه خاکدانه با میانگین وزنی قطر خاکدانه یکسان (9/4 میلیمتر) که شامل درصدهای مختلف اندازه خاکدانه (کمتر از 2، 2 تا 4، 4 تا 8 و 8 تا 11 میلیمتر) بود، انجام گرفت. مقدار Ks بههمراه سایر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در توزیعهای مختلف اندازه خاکدانه تعیین شد. نتایج نشان داد که تفاوتی معنیدار بین توزیعهای مختلف اندازه خاکدانه از نظر Ks و نیز فراوانی ذرات معدنی، تخلخل، پایداری خاکدانه، هدایت الکتریکی، ماده آلی و کربنات کلسیم وجود دارد. مقدار Ks و رس در توزیعهای دارای درصد بالایی از خاکدانههای درشت (4 تا 8 و 8 تا 11 میلیمتر)، بالاتر بود. همبستگی مثبت معنیدار بین Ks و رس، پایداری خاکدانه، هدایت الکتریکی مشاهده شد، درحالیکه شن همبستگی منفی نشان داد با این حال همبستگی آن با سیلت، تخلخل و ماده آلی معنیدار نبود. تجزیه رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که رس و پایداری خاکدانه دو ویژگی مهم تعیین کننده مقدار Ks در توزیعهای مختلف اندازه خاکدانه هستند (01/0, P<80/0=2R). پایداری خاکدانه بهعنوان شاخصی مهم برای ارزیابی تغییرات Ks در توزیعهای اندازه خاکدانه بود.
مجتبی زراعت پیشه، شمس الله ایوبی، حسین خادمی، اعظم جعفری،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
زمیننماها مجموعه ای از واحدهای اراضی متفاوت با اندازه، شکل و آرایش مکانی هستند که دائم تحت تأثیر وقایع طبیعی و فعالیتهای انسانی قرار دارند. لزوم درک پویایی و نایکنواختی زمیننماها و تغییرات محیطی اهمیت بسزایی دارد. بهمنظور آنالیز کمی و تفسیر عاملهای مؤثر بر تغییرات محیط و تنوع اراضی، شاخص های تنوع برای تحلیل زیستبوم ها استفاده میشود. در این مطالعه، روابط بین تکامل خاک و واحدهای ژئومورفیک با استفاده از بررسی شاخص های تفرق و تنوع خاک در بخشی از اراضی نیمهخشک استان چهارمحال و بختیاری مورد مطالعه قرار گرفت. در محدوده مورد مطالعه سه رده مالیسولز، اینسپتیسولز و انتیسولز شناسایی شده است. تکامل خاک در منطقه مورد مطالعه بیشتر تحت تأثیر پستی و بلندی، مواد مادری و همچنین در برخی از مناطق سطح آب زیرزمینی است بهنحوی که در مناطق با توپوگرافی زیاد تکامل حداقل و در مناطق مسطح و نسبتاً پایدار خاک های متکامل مشاهده شده است و تأثیر واحدهای ژئومورفیک بهوضوح مشخص است. شاخص های تنوع و تفرق با کاهش سطوح سلسله مراتب افزایش مییابند و روابط بهدست آمده روابط غیرخطی هستند. رابطه مثبت و غیرخطی بین شاخص های تنوع و تفرق مؤید نظریه سیستم دینامیک غیرخطی در خاک های مورد مطالعه است.
عطااله کاویان، مهندس اعظم علیپور، کریم سلیمانی، لیلا غلامی،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
یکی از جدیترین مشکلات زیستمحیطی که امروزه بسیاری از مناطق دنیا با آن روبهرو هستند، باران اسیدی است. این پدیده اثرات مخرب زیستمحیطی بسیاری دارد که یکی از مهمترین آنها آلودگی و تخریب خاک است. باران اسیدی اثر آنی بر خاک داشته و سبب تجزیه و پراکنده شدن ذرات خاک میشود. این اولین گام برای شروع فرسایش خاک است. بنابراین در این پژوهش به بررسی اثر pHهای مختلف باران اسیدی به همراه تغییرات شدت بر پاشمان خاک در شرایط آزمایشگاهی و با استفاده از شبیهساز باران و فنجان پاشمان پرداخته شد. برای انجام آزمایشها از باران اسیدی با pH های 75/3، 25/4 ، 25/5 و باران معمولی در سه شدت 40، 60 و 80 میلیمتر بر ساعت استفاده و درنهایت 36 نمونه برای تجزیه و تحلیل اماری برداشت شد. بهمنظور انجام تحلیلهای آماری از نرمافزارهای 23SPSS و 2013EXCEL و آزمونهای آنالیز واریانس یکطرفه و دوطرفه در سطح معنیداری 95 درصد استفاده شد. نتایج نشان داد در شدتهای 40 و 60 میلیمتر بر ساعت، نرخ پاشمان در تمامی تیمارهای pH باران تفاوت معنیداری داشتند و باران اسیدی با pH 75/3 بیشترین مقدار پاشمان را ایجاد کرد. درحالیکه این تفاوت در شدت 80 میلیمتر بر ساعت علیرغم افزایش عددی مقدار پاشمان در تیمارهای با pH 75/3 و 25/4، تفاوت معنیدار نشد. همچنین نتایج مقایسه میانگینها نشان داد که با افزایش شدت، مقدار پاشمان خاک نیز افزایش مییابد. درنهایت آزمون تجزیه واریانس دو طرفه نشان داد اعمال همزمان دو فاکتورتغییرات pH و شدت باران اثر متقابلی در پاشمان خاک بر هم نداشتند.
عبداله جاویدی، علی شعبانی، محمد جواد امیری،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
منحنی مشخصه آب خاک بیانگر حالات مختلف رطوبتی خاک است که ویژگیهای بخش غیراشباع خاک را بهصورت کمی بیان میکند. اندازهگیری مستقیم این منحنی وقتگیر، دشوار و پرهزینه است. بدین برای تلاشهای زیادی بهمنظور برآورد غیرمستقیم منحنی مشخصه آب خاک از سایر ویژگیهای خاک انجام گرفته است. یکی از روشهای غیرمستقیم برآورد منحنی مشخصه آب خاک استفاده از توابع انتقالی خاک است. هدف از این پژوهش تأثیر کاربرد درصد ذرات خاک در مقایسه با کاربرد خصوصیات هندسی ذرات خاک بر دقت معادلات انتقالی منحنی مشخصه آب خاک و نقطه بحرانی آن است. برای این منظور، 54 نمونه خاک استان اصفهان با هفت کلاس بافتی استفاده شد. مناسبترین معادله برای برآورد منحنی مشخصه آب خاک، پارامترهای معادلات ونگنوختن و بروکس و کوری و نقطه بحرانی منحنی مشخصه آب خاک بر اساس شاخصهای آماری تعیین شد. نتایج نشان داد که معادلات انتقالی بهخوبی بر دادههای منحنی مشخصه برازش داده شد و برآورد حاصل از آنها، انطباق قابل قبولی با دادههای مستقل (صحتسنجی) منحنی مشخصه داشته است. نتایج نشان داد که استفاده از درصد ذرات تشکیل دهنده خاک (شن و رس)، چگالی ظاهری و ماده آلی در برآورد نقطهای منحنی مشخصه آب خاک، تخمین بهتری در مقایسه با استفاده از خصوصیات هندسی قطر ذرات خاک داشته است. درحالیکه در برآورد پارامتریک و نقطه بحرانی منحنی مشخصه آب خاک استفاده از خصوصیات هندسی قطر ذرات خاک نتایج رضایتبخشتری نسبت به کاربرد درصد ذرات خاک داشته است. مقادیرNRMSE نشان میدهد دقت توابع انتقالی برای مکشهای پایین در مقایسه با مکشهای بالا بیشتر است.