396 نتیجه برای خاک
حبیب خداوردی لو، مهدی همایی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
پالایشسبز روش نوینی است که از گیاهان برای زدودن آلودگیها از خاک آلوده بهره میبرد. این روش در مقایسه با سایر روشهای پالایش، بسیار کمهزینه و ساده است. مدلهای پالایشسبز برای شناخت بیشتر فرایندهای حاکم بر پدیده پالایش و مدیریت خاکهای آلوده اهمیت ویژهای دارند. بررسی منابع نشان میدهد که تاکنون به دلیل پیچیدگی پیوستار خاک- گیاه- نیوار، مدلهای انگشتشماری برای پالایشسبز تکوین یافتهاند. هدف از این پژوهش، مدلسازی پالایشسبز خاکهای آلوده به سرب و کادمیم بود. بدین منظور، نظریه نوینی بر مبنای رفتار خاک (همدمای برون جذبی خاک) و گیاه (نرخ جذب آلاینده به وسیله گیاه) در برابر آلایندهها ارایه شد. بدین منظور، خاکی با بافت لوم شنی با غلظتهای مختلف سرب و کادمیم آلوده شد. پس از پر کردن گلدانها، بذر شاهی ( Barbarea verna ) و اسفناج (. Spinacia oleracea L ) در آنها کشت گردید. گیاهان در پنج بازه زمانی برداشت شدند. غلظت کل سرب و کادمیم در گیاه و خاک به ترتیب با روش اکسیداسیون تر و اکسیداسیون با اسید نیتریک 4 مولار عصارهگیری و با دستگاههای جذب اتمی و کوره گرافیتی اندازهگیری شد. مدلهای ارایه شده با استفاده از دادههای آزمایشگاهی واسنجی گردید و کارایی آنها با ملاکهای کمـّی آزموده شد. نتایج نشان داد که همدمای برونجذبی خاک برای سرب و کادمیم از مدل خطی پیروی میکند. با افزایش غلظت سرب در خاک، توانایی شاهی و اسفناج در زدودن آلودگی افزایش داشت. لیکن در آلودگی کادمیمی خاک این توانایی برای شاهی و اسفناج ثابت بود. در پایان با ترکیب واکنش خاک (همدمای برون جذبی خاک) و واکنش گیاه (نرخ جذب فلز از خاک به وسیله گیاه) به آلودگی سربی و کادمیمی خاک، مدلهایی با کارایی بالا (98/0 < 2 R ) برای برآورد زمان لازم برای پالایشسبز سرب از خاک به دست آمد. با وجود این، مدلهای ایجاد شده تنها برای به دست آوردن برآوردی کلّی از زمان لازم برای پالایش سبز کادمیم از خاک توانا نشان دادند (70/0≈ 2R ).
معصومه یوسفی، حسین شریعتمداری، محمد علی حاج عباسی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
مدیریت صحیح عملیات کشاورزی و حفظ مواد آلی خاک، از جمله عوامل مهم در کشاورزی پایدار میباشند. مقدار ماده آلی خاک یکی از شاخصهای مهم کیفیت خاک محسوب میشود. ذخایر لبایل مواد آلی به عنوان شاخص خوبی از کیفیت خاک که بیشتر به تغییرات عملیات مدیریتی حساس میباشد، میتواند مورد بررسی قرار گیرد. تحقیق حاضر با هدف بررسی برخی از ذخایر لبایل کربن آلی خاک به عنوان شاخص ارزیابی تأثیر مدیریتهای متفاوت زراعی در دو خاک آهکی صورت گرفت. این مطالعه دردو محل 1- کرتهای تحت کوددهی با چهار سطح0،25، 50 و 100 مگاگرم کود گاوی در هکتار با تناوب زراعی ذرت- گندم ( C1, C2, C3, C4 ) و در کرتهای زیر سیستمهای کاشت ( C5, C6, C7 ) با سابقه تناوب مشخص در مزرعه تحقیقاتی لورک و2- در سیستمهای کاشت با تاریخچه کشت مشخص ( C8, C9, C10 ) در مزرعه ایستگاه تحقیقاتی فزوه اجرا گردید. نمونه برداری خاک از دو عمق 5- 0 و 15- 5 سانتیمتر از وسط کرتها انجام شد. در نمونههای خاک مقادیر کربن آلی، کربوهیدرات قابل عصارهگیری با آب داغ، ذرات مواد آلی ( POM )، کربن آلی و مقدار کربوهیدرات قابل عصارهگیری با آب داغ در بخش POM ومیانگین وزنی قطر خاکدانههای پایدار در آب اندازهگیری شد. اجزای اندازهگیری شده مواد آلی و پایداری خاکدانهها، تحت تأثیر مدیریتهای گوناگون، تفاوت معنی داری نشان دادند. بیشترین مقدار کربوهیدرات و پایداری خاکدانه در منطقه لورک در پلاتهای 100 مگاگرم کود گاوی در هکتار و در منطقه فزوه درزمین زیر کشت یونجه به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که میانگین وزنی قطر خاکدانههای پایدار در آب همبستگی بیشتری با مقدار کربوهیدراتهای قابل عصارهگیری با آب داغ نسبت به سایر اجزای کربن آلی داشتند. بخش کربوهیدرات قابل عصارهگیری با آب داغ به تغییرات مدیریتی در کوتاه مدت حساسیت بیشتری نشان داده و به عنوان شاخص خوبی از کیفیت خاک به ویژه در ارتباط با تشکیل خاکدانه میتواند در ارزیابی کیفیت خاک مورد توجه باشد.
حسین بیات، علی اکبر محبوبی، محمدعلی حاجعباسی، محمدرضا مصدقی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
خاکورزی از جمله عوامل مدیریتی مهمی است که میتواند موجب تخریب یا بهبود ساختمان خاک شود. نوع ادوات خاکورزی و شکل چرخ ها ی ماشینهای کشاورزی موجب تغییر ساختمان خاک می شود، لذا یک آزمایش مزرعهای درمرکز تحقیقات کشاورزی همدان روی یک خاک Coarse Loamy Mixed Mesic Calcixerolic Xerocrepts جهت اندازه گیری و بررسی اثرات خاکورزی و تراکم ناشی از تردد چرخ ها بر برخی از خصوصیات فیزیکی خاک انجام شد. تیمارها شامل دو روش خاکورزی با گاوآهن برگرداندار و خاکورزی حفاظتی (CP, MP) بود که با استفاده از سه تراکتور رایج در ایران [John Deer (J), Romany (R) and Massey Ferguson(MF)] اجرا شدند. محل تردد و بدون تردد از دیگر تیمارهای مورد بررسی در این تحقیق بودند. آزمایش بهصورت کرت ها ی خرد شده در قالب طرح بلوک ها ی کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. نمونه ها ی خاک در آخر فصل رشد گندم از محل تردد چرخ و محل بدون تردد از چهار لایه برداشت شد و از نظر چگالی ظاهری (BD) ، شاخص مخروطی (CI) و میانگین وزنی قطر خاکدانهها (MWD) مقایسه شدند. اثر هر دو روش خاکورزی در روی BD در هیچکدام از لایهها معنیدار نبود، در حالیکه، با افزایش عمق BD افزایش پیدا کرد. تردد چرخها موجب افزایش معنیدار BD نگردید، ولی با افزایش عمق اثر تراکم کاهش پیدا کرد. خاکورزی حفاظتی بهطور معمول، پایداری خاکدانهها را افزایش داد که توسط MWD مورد ارزیابی قرار گرفت. شاخص مخروطی روندی مشابه BD داشت، با این تفاوت که به دلیل حساسیت بیشتر CI در محل تردد در تیمار CP بیشتر از MP بود. ولی چنین تفاوتی در محل بدون تردد مشاهده نگردید. همچنین CI در محل تردد نسبت به بدون تردد بهطور معنیداری افزایش یافت. تراکتور جان دیر در دو لایه اول و دوم موجب افزایش معنیدار CI نسبت به MF گردید، ولی بین تراکتور R و J تفاوتی مشاهده نگردید. شخم با گاوآهن قلمی MWD را در محل بدون تردد افزایش داد که در لایه چهارم معنیدار شد. تردد چرخ ها موجب افزایش معنی دار MWD در لایه دوم گردید و در دیگر لایهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد. در لایه سوم تراکتور رومانی موجب بهبود ساختمان خاک گردیده و MWD را بهطور معنیداری افزایش داد. بهطور کلی تراکتور رومانی موجب تخریب کمتر ساختمان خاک شده و روشهای خاکورزی بعضی از ویژگیهای فیزیکی خاک را تغییر دادند.
رمضانعلی دهقان، حسین شریعتمداری، حسین خادمی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
شناخت شکلهای شیمیایی فسفر موجود در خاک و تعیین مقدار هر یک از آنها میتواند ضمن کمک به شناخت فرایند تکامل خاک و درک فرایندهای ژنتیکی آن در ارزیابی حاصلخیزی خاک نیز به کار رود. در این پژوهش20 نمونه خاک از اعماق صفر تا 30 سانتیمتری و 30 تا 60 سانتیمتری در موقعیتهای بالا، میانه و پایین چهار ردیف ارضی نواحی خشک (جی و زیار اصفهان) و نیمه خشک (فرخشهر و شهرکرد) انتخاب شدند. بر روی هر ردیف ارضی موقعیت بالای شیب شامل خاک کمعمق روی مواد مادری، میانه شیب شامل خاک غیر زراعی با پوشش طبیعی منطقه و در پایین شیب اراضی کشاورزی قرار داشت. خاکها به روش دنبالهای برای تعیین مقادیر شکلهای مختلف فسفر معدنی عصارهگیری شدند. میزان فسفر کل در خاکهای مورد آزمایش بین 302 تا 1135 و با میانگین 715 میلیگرم در کیلوگرم خاک قرار داشت. حدود 65 تا 89 درصد فسفر کل خاکهای مورد مطالعه را فسفر معدنی و 11 تا 35 درصد فسفر کل آنها را فسفر آلی تشکیل میداد. مقدار فسفر معدنی بین 204 تا 897 با میانگین 571 میلیگرم در کیلوگرم خاک و و فسفر آلی بین 70 تا 238 و با میانگین 144 میلیگرم در کیلوگرم خاک متغیر بود. میزان فسفر کل، فسفر معدنی و فسفر آلی در تمامی ردیفهای ارضی مورد مطالعه از اراضی غیرزراعی به اراضی زراعی افزایش و از خاکهای سطحی (عمق صفر تا 30 سانتیمتر) به خاکهای عمقی (عمق 30 تا 60 سانتیمتر)کاهش نشان داد. در خاکهای مورد مطالعه آپاتایت (Ca10-P)، فسفاتهای آلومینیوم (Al-P)، اکتاکلسیم فسفات (Ca8-P)، فسفاتهای آهن(Fe-P)، فسفاتهای محبوس در اکسیدهای آهن (Oc-P) و دیکلسیم فسفات (Ca2-P) به ترتیب بیشترین درصد از فسفات معدنی خاکها را شامل میشدند.
امیر تائبی، کهربا جیرانی، آقافخر میرلوحی، علیرضا زاده بافقی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
برخی فرایندهای صنعتی، همچون آبکاری و استخراج طلا، سیانور مصرف میکنند که متعاقباً به فاضلاب این صنایع وارد می شود. چون ترکیبات سیانور سمی هستند، باید فاضلابهای حاوی سیانور قبل از تخلیه به محیط زیست، تصفیه شوند. چندین روش برای حذف یا سمیتزدایی سیانور وجود دارد که از متداولترین آنها در عمل، زوال طبیعی سیانور، کلریناسیون قلیایی و اکسیداسیون با پراکسید هیدروژن هستند. با توجه به مشکلات فنی و اقتصادی مرتبط با این روشهای تصفیه، اخیراً فرایندهای تصفیه بیولوژیکی مورد توجه قرار گرفتهاند. در گیاه پالایی، از قابلیت گیاهان برای حذف آلایندهها استفاده میشود. هدف عمده این تحقیق امکان سنجی و بررسی پتانسیل گیاه پالایی توسط گیاهان غیر چوبی در امر پاکسازی خاک آلوده به سیانور است. آزمایشهای این تحقیق در قالب طرح فاکتوریل کاملاً تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. سه گیاه غیر چوبی سورگوم (به عنوان گیاه سیانوژنیک)، فستوکا با اندوفایت و فستوکا بدون اندوفایت (به عنوان گیاهان علفی) برای تصفیه خاک آلوده به سیانور استفاده شدند. آنالیز واریانس داده های مربوط به کاهش سیانور خاک و نیز تجمع سیانور در گیاه نشان داد که گیاه پالایی روش مناسبی برای پالایش خاک های آلوده به سیانور با غلظت کم، می باشد. در ضمن مشاهده شد که گیاه سیانوژنیک سورگوم در حذف سیانور خاک از راندمان بهتری نسبت به گیاهان علفی فستوکا برخوردار است، لیکن بخش قابل توجهی از سیانور خاک در بافت های سورگوم تجمع می یابد.
محمد علی حاج عباسی، اصغر بسالت پور، احمدرضا مللی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
استفاده از سیستم های مختلف خاک ورزی پس از تغییر ناآگاهانه و غیر علمی کاربری اراضی سبب تسریع تجزیه ماده آلی خاک شده و سایر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی آن را تحت تأثیر قرار می دهد. این امر بهویژه در اراضی حاشیه ای و مناطق پرشیب کوهستانی، عموماً سبب افزایش امکان تخریب و فرسایش خاک و در نتیجه جاری شدن سیل های ویرانگر می گردد. این پژوهش با هدف بررسی اثر تبدیل اراضی مرتعی به زمین های کشاورزی بر برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک مانند چگالی ظاهری، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها، مقدار ماده آلی و رسانایی الکتریکی خاک انجام گرفته است. بدین منظور از هشت منطقه در جنوب و جنوب غربی اصفهان از دو بخش مرتع دست نخورده و مرتع دست خورده و از دو لایه 0-15 و 15-30 سانتی متری، نمونه برداری خاک انجام شد. پس از انجام آزمایش های مربوطه، نتایج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغییر کاربری اراضی مرتعی مورد مطالعه به کشاورزی در برخی از مناطق بر حسب نوع استفاده از اراضی پس از تغییر کاربری آنها (کشت دیم یا آبی، عملیات خاک ورزی و کوددهی) سبب افزایش تقریباً 39 درصدی در میزان ماده آلی خاک و در برخی نیز سبب کاهش 26 درصدی در میزان آن شده است. رسانایی الکتریکی خاک نیز در اثر این تغییر کاربری تقریباً 41 درصد افزایش یافت. در حالی که تغییر کاربری به کشاورزی سبب ایجاد اختلاف معنی دار آماری در ویژگیهای میانگین وزنی قطرخاکدانه ها، وزن مخصوص ظاهری و واکنش خاک در دو لایه مذکور نشد. بنابراین به نظر می رسد که اگرچه در مناطق مورد مطالعه در این پژوهش، تغییر کاربری اراضی و انجام عملیات کشت و کار، تأثیر معنی داری از نظر آماری بر برخی از ویژگیهای خاک نداشته است، ولی در نهایت می تواند موجب کاهش کیفیت و افزایش تخریب آن شده و پیامدهای نامطلوبی را بهدنبال داشته باشد.
علی محمدی ترکاشوند، داود نیک کامی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
نقشه شکل های فرسایش خاک از نقشه های پایه در مطالعات فرسایش و رسوب است که در مدیریت و برنامه ریزی حوزه های آبخیز حائز اهمیت است. برای تهیه نقشه 250000 :1 شکل های فرسایش خاک، مطالعه ای در حوزه آبخیز جاجرود در استان تهران انجام شد. از ترکیب لایه های زیر به عنوان روشهای مختلف تهیه نقشه واحدهای کاری استفاده گردید: الف- پوشش گیاهی، زمین شناسی و شیب ب- کاربری، زمین شناسی و شیب ج- کاربری، حساسیت سنگ ها به فرسایش و شیب و د- کاربری، حساسیت سنگ ها به فرسایش و واحدهای اراضی. نقشه واحدهای کاری حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی به همراه سه روش دیگر شامل نقشه های واحدهای کاری مبتنی بر ه- واحدهای اراضی و- واحدهای حساسیت سنگ ها و ز- واحدهای فتومورفیک حاصل از تفسیر تصاویر ماهواره ای، در حوزه مورد بررسی قرار گرفتند. با تعیین شدت و نوع شکل های مختلف فرسایش خاک در 314 نقطه و به کمک روش تیسن و بهره گرفتن از تصاویر ماهواره ای در تفکیک و تلفیق مرز واحدها، نقشه شکل های فرسایش تهیه شد. این نقشه با هر یک از نقشه های واحدهای کاری الف تا ز مقایسه شد. نتایج نشان داد که از روشهای تلفیق لایه ای با توجه به ملاحظات اقتصادی، روش د، بهتر جواب داده است. روش واحدهای اراضی و حساسیت سنگ ها با صحت های 0/53 و 9/42 درصد روشهای مناسبی در تهیه نقشه شکلهای فرسایش نبودند. روش تفسیر تصاویر ماهواره ای دارای صحت 0/72 درصد در تهیه نقشه شکل های فرسایش بود. جذر میانگین مربعات خطاهای واحدهای کاری نشان داد که روشهای واحدهای اراضی و حساسیت سنگ ها دارای خطای بیشتری نسبت به روشهای تلفیق لایه ای و تفسیر تصاویر ماهواره ای بودند. بیشترین ضریب تغییرات صحت واحدهای کاری مربوط به روشهای واحدهای اراضی و حساسیت سنگ ها و کمترین ضریب تغییرات صحت واحدهای کاری و در نتیجه بالاترین دقت مربوط به روش تفسیر تصاویر ماهواره ای و تلفیق لایه ای بود. در کل، نقشه واحدهای کاری حاصل از تفسیر تصاویر ماهواره ای، بهترین روش در تهیه نقشه شکل های فرسایش معرفی می گردد.
عباس معلمی اوره ، سید حسین کارپرور فرد،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
به منظور بررسی تراکم خاک در اثر تردد ماشینهای کشاورزی آزمایشهای مزرعهای در طی دو سال زراعی (83-84) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در منطقه باجگاه، روی گیاه ذرت انجام گرفت. تیمارها شامل وزن تراکتور در دو سطح و الگوی تردد در چهار سطح (بدون تردد اضافی، تردد بین خطوط کشت، تردد روی ردیف کشت و تردد در کل زمین) بود. اثر وزن روی نرخ رشد، جرم حجمی ریشه و عملکرد محصول معنیدار نبود، اما اثر تیمار تردد روی نرخ رشد، جرم حجمی ریشه و عملکرد معنیدار بود. تیمار تردد در کل زمین به طور متوسط 97/3 تن در هکتار و تیمار بدون تردد اضافی با 65/6 تن در هکتار به ترتیب کمترین و بیشترین عملکرد را نشان دادند.
علی خزائی، محمد رضا مصدقی، علی اکبر محبوبی ،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و شرایط آزمایش بر پایداری ساختمان خاک مؤثرند. در این پژوهش اثر شرایط آزمایش در کنار ویژگیهای ذاتی بر پایداری خاکدانههای شماری از خاکهای استان همدان به کمک روش الک تر و اندازهگیری مقاومت کششی خاکدانهها بررسی شد. از دو شاخص میانگین وزنی قطر (MWD) و مقاومت کششی (Y) خاکدانهها برای بیان پایداری ساختمان خاک استفاده شد. در روش الک تر و با استفاده از پیش-تیمار مرطوب کردن آهسته، سه زمان متفاوت (5، 10 و 15 دقیقه) الککردن خاکدانهها در آب به منظور اعمال تنشهای مکانیکی- آبی در نظر گرفته شد. مقاومت کششی خاکدانهها نیز در دو شرایط رطوبتی هوا-خشک و مکش ماتریک 500kPa به روش غیرمستقیم برزیلی اندازهگیری شد. با توجه به پایداری ساختمانی نسبتاً ضعیف خاکهای همدان که از ویژگیهای مناطق خشک و نیمهخشک است، زمانهای کوتاه الک کردن خاکدانهها برای تشخیص تغییرات پایداری ساختمان ناشی از ویژگیهای ذاتی مناسبتر بود. در بین ویژگیهای مؤثر بر MWD، بیشترین نقش مربوط به ماده آلی بود. از سه ویژگی ذاتی ماده آلی، رس و کربنات کلسیم که اثر آنها بر Y خاکدانهها بررسی شد، تأثیر ماده آلی به مراتب بیشتر از دو ویژگی دیگر بود. بالاترین ضریب تبیین (R2) برای رابطه Y خاکدانهها با ویژگیهای ذاتی خاکهای مورد بررسی در مکش ماتریک 500kPa حاصل شد. نقش ماده آلی در این خاکها در ایجاد خاکدانه های پایدار نسبت به سایر ویژگیهای خاک بیشتر قابل توجه است. نتایج این پژوهش، زمانهای کوتاه الک کردن (5 دقیقه در الک تر) و مکش ماتریک 500kPa را برای اندازهگیری مقاومت کششی برای ارزیابی پایداری ساختمان خاکهای استان همدان توصیه میکند.
اعظم جعفری، حسین شریعتمداری، حسین خادمی ، یحیی رضائی نژاد،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
کانیشناسی بهعنوان یکی از مهمترین ویژگیهای خاک بسته به اقلیم و شرایط شیمیایی خاک روی یک شیب از بالا به پایین تغییر میکند. تغییر این ویژگی در مناطق با آب و هوای مختلف متفاوت است و در نتیجه تأثیرهای متفاوتی بر ویژگیهای خاک میگذارد. بنابراین با هدف بررسی تغییر کانیشناسی در ردیفهای ارضی در مناطق خشک و نیمهخشک و تأثیر کیفی آن بر واجذبی فسفر خاک مطالعهای در چهار ردیف ارضی در اصفهان بهعنوان منطقه خشک و چهارمحال و بختیاری بهعنوان منطقه نیمهخشک انجام گرفت. روی هر یک از ردیفهای ارضی از قسمتهای بالا، میان و پایین شیب نمونهبرداری انجام شد. نمونه بالای شیب از خاک روی مواد مادری، نمونه وسط شیب از خاک غیر زراعی و نمونه پایین شیب از خاک زراعی برداشته شدند. برخی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی نمونهها و همچنین رسهای غالب خاک تعیین شدند. سپس سینتیک واجذبی و تغییرات پارامترهای معادلات سینتیکی در طول ردیفهای ارضی بررسی گردید. نتایج نشان داد در تمام ردیفهای ارضی مقدار رس،ECe، CEC وpH خاکها به طرف پایین شیب افزایش مییابد. در بررسی پراشنگارهای پرتو ایکس دیده شد که از موقعیت بالای شیب به طرف پایین شیب از شدت پیکهای کائولینایت و ایلایت کاسته و بر شدت پیکهای اسمکتایت و کانیهای مختلط اسمکتایت-کلرایت افزوده میشود. از بین معادلات سینتیکی مورد مطالعه، معادله ایلوویچ بهدلیل بالا بودن ضریب تشخیص و پایین بودن خطای استاندارد براورد، بهعنوان بهترین معادله در تشریح روابط بین آزاد شدن فسفر و زمان در خاکهای مورد مطالعه انتخاب شد. سرعت واجذبی فسفر در ردیفهای ارضی ناحیه خشک چنین روندی را دنبال کرد: بالای شیب < وسط شیب < پایین شیب. از طرفی سرعت واجذبی فسفر در ردیفهای ارضی مناطق نیمهخشک بیشتر از ردیفهای اراضی مناطق خشک بود. با توجه به مقادیر بیشتر پارامترهای سینتیکی در قسمت پایین شیب میتوان نتیجه گرفت سرعت واجذبی فسفر و در نتیجه توانایی خاکها در تأمین فسفر مورد نیاز گیاه به طرف پایین شیب افزایش مییابد
علیرضا کریمی، حسین خادمی، احمد جلالیان،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
علیرغم وجود خاک های سرشار از سیلت در جنوب مشهد، هیچگونه اطلاعاتی در باره منشا بادرفتی یا تشکیل در جای آنها وجود ندارد. هدف از این پژوهش تعیین منشأ تولید سیلت در این منطقه بود. تپه ماهورهای گرانیتی جنوب مشهد بهصورت ناپیوسته توسط رسوبات سیلتی پوشیده شده اند. بر اساس منشأ تشکیل خاک ها، چهار نیمرخ، شامل خاک درجا با پوشش رسوبات سرشار از سیلت و خاک درجا با سیلت کم روی تپه ماهور های گرانیتی، خاک سرشار از سیلت در طول نیمرخ خاک در دامنه های گرانیتی و خاک آبرفتی واقع در دشت دامنه ای، همچنین یک مقطع طبیعی دارای تناوبی از لایه های سیلتی و آبرفتی مطالعه شد. منحنی تجمعی توزیع اندازه ذرات(CPSDC) ، نمودار های توزیع عمقی نسبت سیلت به شن (Si/S)، انحراف معیار ترسیمی جامع فولک (σI )، چولگی ترسیمی جامع فولک(SKI )و مورفولوژی ذرات شن با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی(SEM) برای تفکیک افق های مختلف خاک ها از نظر منشأ استفاده شد. بر اساس نتایج بهدست آمده، افق های سرشار از سیلت (L)، درجا - سیلتی (R-L)، درجا (R)، آبرفتی (A)، و آبرفتی - سیلتی (A-L ) در خاک های مورد مطالعه شناسایی شد. CPSDC افق های سرشار از سیلت، S شکل و به سادگی از افق های دیگر قابل شناسایی است. در مقابل، CPSDS افق های در جا و آبرفتی از مدل کروی پیروی می کند. CPSDS افق های درجا - سیلتی و آبرفتی - سیلتی، S شکل و کروی نمی باشد بلکه حد واسط آنهاست. افق های سرشار از سیلت حداکثر SKI (بسیار چوله به سمت ذرات ریز) و حداقل σI (جور شدگی بسیار بد) را داشته و افق های آبرفتی و درجا از این نظرحدواسط هستند. افق های آبرفتی - سیلتی و درجا - سیلتی بهدلیل اضافه شدن سیلت به آنها، دارای SKI نزدیک به صفر (متقارن) و بیشترینσI(جورشدگی بسیار بد) هستند. نمودار توزیع فراوانی اندازه ذرات افق های مذکور دارای دو نما، یکی در شن و دیگری در سیلت بوده که دلیلی بر منشاء دو گانه آنهاست. تغییرات عمقیSKI ، Si/S و σI بین افقهای سرشار از سیلت و دیگر افق ها، ناگهانی بوده و نشان از وجود انقطاع سنگی بین آنها و در نتیجه تفاوت در منشأ آنها میباشد. در نتیجه علیرغم امکان تولید سیلت از مواد مادری گرانیتی در این منطقه، می توان گفت که رسوبات سیلتی شناسایی شده در این منطقه توسط باد انتقال پیدا کرده اند.
منا طهماسبی، عباس همت، محمود وفاییان، محمدرضا مصدقی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
برای جلوگیری از تراکم خاک، دانستن حد تنش فشاری مجاز (مقاومت تراکمی) خاک حائز اهمیت میباشد. تنش پیش-تراکمی (σpc ) بهعنوان معیاری از مقاومت به تراکم خاک و برای تعیین درجه تراکمپذیری خاک پیشنهاد شده است. در این پژوهش، σpcخاک با استفاده از آزمایشهای نشست صفحهای (PST) و فشردگی محصور (CCT) تعیین گردید. آزمایشها روی نمونههایی از یک خاک لوم-شنی انجام گرفت. برای تهیه نمونههای خاک با درجات مختلف تراکم، از دو سطح رطوبت (17 و 19 درصد وزنی خشک) و شش سطح تنش پیش-باری (0، 25، 50، 100، 150 و 200 کیلوپاسکال) استفاده شد. برای بررسی اثر رطوبت و تنش پیش-باری بر σpcبراورده شده، از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و با سه تکرار استفاده شد. مقادیر σpcتعیین شده بهطور معنیداری تحت تأثیر ترکیب بارگذاری و شرایط رطوبتی خاک قرار گرفت. نتایج آزمایش PST نشان داد که با افزایش مقدار تنش پیش-باری و رطوبت خاک، میزان σpc به ترتیب افزایش و کاهش یافته است. در صورتی که در آزمایش CCT با افزایش رطوبت خاک، σpc براورد شده بهطور معنیداری افزایش یافت. همچنین نتایج نشان داد که با آزمایش PST، مقاومت تراکمی خاک ( σpc) با دقت تعیین شد، در صورتیکه مقادیر تعیین شده با آزمایش 4/5 ، CCT (در رطوبت 17%) و 5/8 (در رطوبت 19%) برابر مقادیر تنش پیش- باری اعمال شده به خاک بودند. نتایج این تحقیق نشان داد که σpc بستگی به روش آزمایش فشاری داشته، آزمایش PST روشی مناسب برای براورد مقاومت تراکمی (تنش پیش- تراکمی) خاک بوده و در مدیریت پایدار خاک (از جنبههای ترددپذیری خاک و خاکورزی) و اثر عوامل مختلف مدیریتی بر تنش پیش- تراکمی خاک قابل استفاده میباشد.
سید عبدالرضا کاظمینی، حسین غدیری، نجفعلی کریمیان، علی اکبر کامگار حقیقی، منوچهر خردنام،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی برهمکنش نیتروژن و مواد آلی بر رشد و عملکرد گندم دیم، آزمایشی دردو سال 1٣٨٤ و ١٣٨٥ در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در باجگاه بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی نیتروژن در سه سطح (صفر، 40 و80 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و فاکتورهای فرعی سه نوع ماده آلی شامل پسمانهای گندم به میزان ٧٥٠ و ١٥٠٠ کیلوگرم در هکتار، پسمانهای ریشه شیرین بیان به میزان ١٥و٣٠ تن در هکتار و کمپوست ضایعات شهری به میزان 10 و20 تن در هکتار (معادل 50 و100%) بودکه با تیمار شاهد (فاقد هر گونه ماده افزودنی) مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد عملکرد دانه گندم با افزایش نیتروژن از صفر به ٤٠ و از ٤٠ به ٨٠کیلوگرم در هکتار بهطور معنیداری افزایش یافت. از بین اجزای عملکرد گندم، تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله در بوته افزایش یافت که این افزایش در مورد تعداد دانه در سنبله از صفر به ٤٠ و ٨٠ کیلوگرم در هکتار و در مورد تعداد خوشه از صفر به ٨٠ کیلوگرم در هکتار معنیدار بود. نتایج حاصله از مصرف مواد آلی مختلف به خاک نشان داد که حداکثر عملکرد دانه گندم دیم در تیمار 100 درصد کمپوست به میزان ٣٢% در مقایسه با تیمار شاهد افزایش داشت. نتایج بهدست آمده از اثر برهمکنش مواد آلی و نیتروژن (میانگین دو سال) نشان داد که در تیمار١٠٠درصد کمپوست، با افزایش نیتروژن از صفر به ٤٠ کیلوگرم در هکتار، عملکرد دانه گندم بهطور معنیداری افزایش پیدا کرد و افزایش نیتروژن از ٤٠ به 80 کیلوگرم اختلاف معنیداری ایجاد نکرد. بنابراین حداکثر ٥٠ درصد از نیتروژن مورد نیاز میتواند با کمپوست جایگزین گردد. دادههای بهدست آمده از تأثیر مواد آلی بر روند تغییرات آب موجود در خاک نشان داد که بهطور کلی در هر دو سال آزمایش مصرف مواد آلی، در مقایسه با تیمار شاهد، مقدار آب موجود درخاک (صفر تا ٦٠ سانتیمتر) را افزایش داد لیکن از بین مواد آلی، مصرف کمپوست تأثیر بیشتری بر ظرفیت نگهداری آب خاک داشت.
مسعود مومنی، محمود کلباسی، احمد جلالیان، حسین خادمی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
عملیات و مدیریت کشاورزی اغلب باعث ایجاد تغییرات فاحشی در پوشش گیاهی، تولید بیومس، مواد آلی خاک، چرخه عناصر غذایی و پویایی فسفر خاک می شود. در این پژوهش تأثیر تخریب پوشش گیاهی بر مقدار شکلهای آلی و معدنی لبایل، نسبتاً لبایل و غیر لبایل فسفر و همچنین مقدار فسفر کل آلی و معدنی خاک بررسی شد. نمونه های خاک از عمق 10-0 سانتیمتری از سه کاربری مرتع با پوشش گیاهی نسبتاً خوب (25-20 درصد)، مرتع با پوشش گیاهی ضعیف (10-5 درصد) و دیمزار در زیر حوزه سولگان و دو کاربری مرتع با پوشش گیاهی نسبتاً خوب (30-25 درصد) و مرتع با پوشش گیاهی ضعیف (10-5 درصد) در ساداتآباد جمعآوری شد. نتایج نشان داد که مقدار فسفر کل آلی خاک به ترتیب 2/18 و 9/23 درصد در کاربری دیمزار و مرتع با پوشش گیاهی ضعیف در سولگان و 8/40 درصد در مرتع با پوشش گیاهی ضعیف در سادات آباد نسبت به مرتع با پوشش نسبتاً خوب کاهش یافته است. فرمهای آلی فسفر در اثر تخریب مراتع تغییر بیشتری نسبت به فرمهای معدنی داشت، بهطوریکه در سولگان شکلهای آلی لبایل، نسبتاً لبایل و غیر لبایل فسفر به ترتیب 3/72، 3/24 و 1/7 درصد در کاربری دیمزار و 1/42، 9/13 و 9/12 درصد در کاربری مرتع با پوشش گیاهی ضعیف نسبت به مرتع با پوشش گیاهی نسبتاً خوب کاهش یافت. در سادات آباد نیز در اثر چرای بی رویه دام و کاهش پوشش گیاهی مقدار این شکلها به ترتیب 4/64، 7/35 و 4/44 درصد نسبت به مرتع با پوشش گیاهی نسبتاً خوب کاهش یافت. نتایج این پژوهش نشان داد که تخریب پوشش گیاهی تأثیر قابل توجهی بر مقدار ذخایر فسفر خاک دارد. با کاهش ذخایر نسبتاً مقاوم و مقاوم فسفر در خاک توانایی خاک در عرضه فسفر قابل دسترس کاهش یافته و از قدرت باروری و حاصلخیزی خاک در دراز مدت کاسته میشود.
شمس اله ایوبی، فرهاد خرمالی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
اهمیت و وجود تغییرات مکانی در خصوصیات خاک امری بدیهی بهشمار میرود، با این حال درک فعلی از علل و منابع تغییرات کامل نیست. بررسی تغییرپذیری خاک در سطح مزرعه توسط آمار کلاسیک و زمین آمار قابل بررسی میباشد. این تحقیق بهمنظور تعیین عوامل کنترل کننده تغییرات مکانی عناصر غذایی پرمصرف و کممصرف بهوسیله تلفیق آنالیز مؤلفههای اصلی بهعنوان یک روش کلاسیک و روش زمین آمار در مزارع روستای آپایپولی ایالت آندراپرادش هند صورت گرفته است. در مطالعات صحرایی در 110 نقطه از عمق 30-0 سانتیمتری نمونهبرداری شده و نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم،کلسیم، سدیم، منیزیوم، سولفات، بور، منگنز، روی و آهن قابل استفاده اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیلهای آمار کلاسیک و زمین آمار روی دادهها صورت گرفت. نتایج آنالیز مؤلفههای اصلی نشان داد که چهار مؤلفه اول دارای ارزش ویژه بیش از یک بودهاند و جمعاً 64/71 درصد کل تغییرات را توجیه کردهاند. نتایج آنالیزهای زمین آماری روی سه مؤلفه اول نشان داد که هر سه مؤلفه بر اساس تغییرنمای سطحی ، همسانگرد بودهاند. مدلهای برازش داده شده به هر سه مؤلفه از نوع کروی میباشند. مقدار دامنه تأثیر برای مؤلفههای اول و سوم نزدیک به هم بوده و به ترتیب معادل 288 و 393 متر میباشد. بهنظر میرسدکه مهمترین عناصر غذایی در این مؤلفهها دارای دامنه تأثیر 400-300 متر هستند. در مقابل مؤلفه دوم که دارای دامنه تأثیر حدود 877 متر میباشد، احتمالاً عناصر غذایی مهم در آن مانند آهن، منگنز و روی دارای دامنه تأثیر مشابهی در حدود 900-700 متر در مقیاس مطالعه هستند. مقایسه الگوی مکانی مؤلفهها نشان میدهد که الگوی پراکنش مؤلفه اول و سوم که در آن مهمترین عناصر غذایی نیتروژن کل، منیزیوم ،پتاسیم، مس، کلسیم و فسفر قابل استفاده هستند با الگوی کشت و ابعاد مزارع مطابقت دارد. این امر نشان دهنده آن است که تغییرپذیری عناصر مزبور عمدتاً تحت مدیریت زارعین قرار گرفته است. جهت رعایت بهینه مصرف عناصر غذایی بایستی میزان کوددهی توسط زارعین مورد بازنگری قرار گیرد. الگوی مؤلفه دوم با شکل قطعهبندی مزارع همخوانی ندارد ولی با الگوی مکانی اسیدیته خاک در منطقه تطابق بسیار زیادی نشان میدهد. با توجه به اینکه مؤلفه دوم ترکیب خطی از عناصر مهم روی، آهن و منگنز میباشد لذا میتوان نتیجه گرفت که توزیع مکانی عناصر مزبور عمدتاً توسط اسیدیته خاک کنترل شده است و مدیریت موضعی زارعین کمرنگتر بوده است. در عین حال توزیع این عناصر نیز باید در نقاط بحرانی و کمتر از حد قابل قبول، مورد توجه قرار گیرد.
مژگان ولی پور، مصطفی کریمیان اقبال، محمدجعفر ملکوتی، امیرحسین خوش گفتارمنش،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
شور شدن خاکها در مناطق خشک و نیمهخشک یک معضل جدی برای توسعه کشاورزی و استفاده پایدار از منابع خاک و آب میباشد. به منظور بررسی تأثیر توسعه فعالیتهای کشاورزی بر تخریب اراضی و افزایش شوری خاک، منطقه شمسآباد استان قم انتخاب گردید. ابتدا عکسهای هوایی سال 1334 (1955 میلادی) و دادههای ماهوارهای سالهای 1990 و 2002 میلادی و همچنین اطلاعات در دسترس از وضعیت منابع آب و خاک منطقه در گذشته، جمعآوری گردید. با استفاده از اطلاعات موجود و پس از بازدید صحرایی، از خاکهای با شوری متفاوت در طول ۳ ترانسکت تعداد 150 نمونه خاک در دو عمق 50-0 و 100- 51 سانتیمتری جمعآوری شد. روی نمونهها تجزیههای فیزیکی و شیمیایی انجام گرفت و سپس با کمک نرمافزار ILWIS، نقشههای شوری، سدیمی و کاربری اراضی ترسیم گردید. نتایج بهدست آمده نشان داد که طی 47 سال گذشته، وسعت اراضی کشاورزی در منطقه حدود 5/9 برابر افزایش یافته است که موجب افزایش شوری و افت سطح منابع آبهای زیرزمینی این ناحیه شده است. در حال حاضر متوسط شوری آب چاههای منطقه حدود 19/7 دسی زیمنس بر متر میباشد و سالانه حدود یک متر افت در سطح ایستابی چاهها مشاهده میگردد. متوسط هدایت الکتریکی خاک در سال 1362 در عمق سطحی حدود 5/6 دسی زیمنس بر متر و در سال 1384 این رقم به حدود 7/10 دسی زیمنس بر متر رسیده است. در صورت ادامه این روند و عدم برنامهریزی صحیح، تمام اراضی منطقه در سالهای آینده از حیز انتفاع خارج خواهند شد. بنابراین برنامهریزی برای توسعه استان قم باید با درنظر گرفتن مشکلات و محدودیتهای توسعه ناپایدار کشاورزی در حاشیه کویر صورت پذیرد.
ستار زندسلیمی، محمدرضا مصدقی، علی اکبر محبوبی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
کودهای آلی منبع ریزجانداران بیماریزا میباشند که میتوانند سلامتی انسان را به خطر اندازند. در این پژوهش، اثر نوع خاک و کود بر سرنوشت باکتریهای آزاده شده از کودهای آلی در حین آبشویی ستونهای خاک-کود بررسی شد. کودهای گاوی و مرغی و لجن فاضلاب به مقدار 10 تن در هکتار به سطح ستونهای دستنخورده دو خاک با بافت لوم رسی شنی و شن لومی اضافه شد. آبشویی ستونهای خاک-تیمار شده با کود با شدت جریان غیراشباع و ماندگار 8/4 سانتیمتر در ساعت تا چهار برابر حجم آب منفذی (PV) انجام شد. غلظت باکتریهای گرم - منفی آب ورودی و زهآب ستونهای خاک در کسرهای مختلف PV اندازهگیری شد. غلظت متوسط ورودی، غلظت متوسط خروجی، درصد پالایش نسبی باکتری، درصد باکتری انتقال یافته در طول زمان آبشویی محاسبه شد. در سطح آماری 5 درصد اختلاف معنیداری بین کود مرغی و دو تیمار کودی دیگر از نظر میانگین غلظت باکتری آزاد شده از تیمارهای کودی وجود داشت. ساختمان پایدار و مسیرهای ترجیحی باعث هدایت بیشتر باکتری در ستونهای خاک لوم رسی شنی شد. به دلیل ساختمان ضعیف و پیوستگی کم منافذ در خاک شن لومی میزان پالایش باکتری 45/1 برابر خاک لوم رسی شنی بود. کود مرغی آلودگی نسبی بیشتری در زهآب ایجاد کرد. قدرت یونی کم سوسپانسیون لجن فاضلاب سبب پالایش کمتر باکتری آزاد شده از این کود شد. بالا بودن کربن آلی محلول در کود گاوی باعث شد تا انتقال باکتری در ستونهای خاک تیمار شده با آن 12/1 برابر کود مرغی شود. به طور کلی در استفاده از کودهای دامی، به ویژه کود مرغی خانگی که منبع مهمی از باکتریهای آلوده کننده محیط زیست هستند، مدیریت کود اهمیت ویژهای دارد. همچنین بافت و ساختمان خاک بر سرنوشت باکتریهای آزاد شده از کودهای آلی مؤثرند.
فاطمه رسولی، منوچهر مفتون،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
ماده آلی و نیتروژن کل در اکثر خاکهای آهکی ایران کم است و مصرف مدام کودهای نیتروژندار سبب آلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی و اثرات زیانبار محیطی دیگر میشود و لذا مصرف توأم نیتروژن و ماده آلی به منظور تأمین بخشی از نیاز نیتروژنی گیاه، بهبود خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک و حفاظت محیط زیست از اهمیت ویژهای برخوردار است. تحقیق حاضر به منظور مطالعه تأثیر مصرف دو ماده آلی با یا بدون نیتروژن بر رشد و ترکیب شیمیایی برنج و خصوصیات شیمیایی خاک انجام شد. آزمایش در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در گلدان انجام گردید. تیمارها شامل دو منبع ماده آلی (کمپوست زباله شهری و کود دامی)، چهار سطح ماده آلی (0، 1، 2 و 4 درصد) و سه سطح نیتروژن (N) (0، 75 و150 میلیگرم در کیلوگرم)، در برنج بود. مصرف کمپوست و کود دامی سبب افزایش وزن خشک برنج گردید. بیشترین وزن خشک با مصرف 4 درصد کمپوست و 150 میلیگرم نیتروژن حاصل شد. رشد برنج با مصرف کود دامی تا سطح 2 درصد افزایش و با مصرف بیشترکود دامی، احتمالاً به دلیل افزایش املاح محلول خاک کاهش یافت. اثر افزایشی نیتروژن بر رشد برنج تنها در سطح یک درصد کود دامی مشاهده شد و در سطوح بالاتر، اثر نیتروژن در تشدید اثر شوری یا سمیت آمونیم سبب کاهش رشد برنج گردید. میانگین غلظت نیتروژن با افزایش کود دامی افزایش و با کمپوست کاهش یافت. افزودن نیتروژن، غلظت نیتروژن، آهن و منگنز برنج را افزایش داد. تجمع فسفر، پتاسیم، نیتروژن، آهن، منگنز، کلراید و سدیم در بوتههای برنج غنی شده با هر یک از دو ماده آلی بیشتر از تیمار شاهد بود. نتایج نمونههای خاک پس از برداشت گیاه نشان میدهد که ترکیبات آلی همه ویژگیهای شیمیایی خاک را بهبود بخشیده است. به علاوه خاک تیمار شده با کود دامی حاوی مقادیر بیشتری از املاح محلول، کلر، پتاسیم، کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر، آهن و منگنز قابل استفاده و مقادیر کمتری از عناصر روی، مس ، سرب، کادمیم و نسبت جذبی سدیم بود.
حمیدرضا اولیائی، ابراهیم ادهمی، محمدرضا چاکرحسینی، مجید رجائی، علی کسرائیان،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
اندازهگیری پذیرفتاری مغناطیسی (χ) به طور گستردهای جهت ارزیابی تکامل نیمرخ خاک به کار رفته است. 14 نیمرخ خاک در دامنه نسبتاً گستردهای از شرایط اقلیمی در استان فارس مورد مطالعه قرار گرفتند. عصارهگیر سیترات - بی کربنات - دی تیونات (CBD) و تصاویر میکرو کت اسکن جهت ارزیابی منشاء پذیرفتاری مغناطیسی استفاده گردیدند. نتایج نشان داد که نمونههای خاک، 23 تا 91 درصد از پذیرفتاری مغناطیسی خود را پس از تیمارCBD از دست دادند که بیانگر اختلاف در منشاء (پدوژنیک یا لیتوژنیک) پذیرفتاری مغناطیسی بوده است. کاهش پذیرفتاری مغناطیسی به مقدار زیادتری در خاکهای با تکامل پروفیلی بیشتر و همچنین در سطح خاک غالباً مشاهده گردید. کاهش پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس (χfd) پس از تیمار CBD، 22 تا 89 درصد بوده است. رابطه مثبت و معنیداری میان میزان کاهش پذیرفتاری مغناطیسی پس از تیمار CBD و پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس در خاکهای مطالعه شده مشاهده گردید. تصاویر میکرو کت اسکن با قدرت تفکیک فضایی 33 میکرومتر، حضور ذرات اکسید مغناطیسی آهن (مگنتیت) لیتوژنیک را نشان داد.
زهرا دانشور راد، مسعود اصفهانی، میرحسن پیمان، محمد ربیعی، حبیب اله سمیع زاده،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
تأثیر روشهای مختلف خاکورزی و مدیریت بقایا بر عملکرد و اجزای عملکرد کلزا پس از برداشت محصول برنج طی آزمایشی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در سال زراعی 84-1383 در مزرعه مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل خاکورزی به سه روش، الف) خاکورزی متداول ب) خاکورزی حداقل و ج) بدون خاکورزی، و مدیریت بقایا شامل الف) خارج نمودن بقایا و ب) باقی گذاشتن بقایای برنج بودند. رقم کلزای مورد استفاده هایولا308 بود. در این آزمایش صفات عملکرد دانه، عملکرد و درصد روغن، تراکم بوته، ارتفاع بوته، فاصله پایینترین شاخه خورجیندار از سطح زمین، تعداد خورجین در بوته، وزن خشک بوته کلزا و وزن خشک علفهای هرز، شاخص سطح برگ و سرعت رشد گیاه، اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادکه نوع خاکورزی تأثیر معنیداری بر عملکرد دانه داشت. همچنین اثر نوع خاکورزی بر تراکم بوته، ارتفاع بوته، تعداد خورجین در بوته، فاصله پایینترین شاخه خورجیندار از سطح زمین و عملکرد روغن معنیدار بود. اثر مدیریت بقایای برنج بر هیچکدام از صفات به غیر از وزن خشک علفهای هرز معنیدار نبود. بیشترین مقادیر شاخص سطح برگ و سرعت رشد گیاه، در سیستم خاکورزی متداول و خارج نمودن بقایای برنج بهدست آمد. تجزیه و تحلیل اقتصادی نتایج نشان داد که کشت کلزا در بستری با وجود بقایای برنج و با خاکورزی حداقل، از لحاظ هزینههای تولید، علیرغم کاهش عملکرد حدود 15درصدی نسبت به روشهای دیگر، دارای برتری نسبی بوده است.