172 نتیجه برای Rai
سارا شریف، مهری صفاری، یحیی امام،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
پژوهشهای زیادی در زمینه کاهش تأثیرات سوء تنش خشکی و بهدست آوردن میزان رشد مناسب در شرایط کمبود آب صورت گرفته و کاربرد تنظیم کنندههای رشد گیاهی یکی از مهمترین روشهای پیشنهادی است. در یک پژوهش گلخانهای در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان، تأثیر چهار سطح خشکی 25، 45، 65 و 85 درصد ظرفیت مزرعه و سه غلظت مختلف کلرمکوات کلراید (CCC) صفر، 1500 و 3000 میلیگرم در لیتر بر برخی از صفات جو پاییزه رقم والفجر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بهدست آمده نشان داد که افزایش غلظت سایکوسل از صفر به 3000 میلیگرم در لیتر موجب کاهش معنیدار ارتفاع بوته گردید. محتوای نسبی آب تحت تأثیر ماده کندکننده رشد سایکوسل در شرایط خشکی افزایش نشان یافت. تعداد پنجهها و وزن خشک ریشه و شاخساره، در نتیجه کاربرد سایکوسل در شرایط خشکی نیز افزایش یافت. همچنین مشخص شد که استفاده از تیمار سایکوسل، نسبت وزن خشک ریشه به شاخساره، تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله را در شرایط خشکی و بدون تنش افزایش میدهد. به نظر میرسد برای دستیابی به حداکثر عملکرد دانه رقم والفجر در حالتهای مختلف خشکی، استفاده از 3000 میلی گرم در لیتر سایکوسل قابل توصیه باشد.
قدرت اله سعیدی، محمود خدام باشی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
به منظور بررسی پتانسیل تولید و دیگر صفات زراعی بزرک (.Linum usitatissimum L) در شهرکرد، نه ژنوتیپ به صورت کاشت بهاره در دو تاریخ کاشت 15 فروردین و 15 اردیبهشت به صورت مجزا در دو سال زراعی 1382 و 1383 با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر ژنوتیپ و تاریخ کاشت بر همه صفات معنی دار بود و ژنوتیپها از لحاظ کلیه صفات دارای تنوع ژنتیکی زیادی بودند. بهطور متوسط تعداد گیاهچه در متر مربع ژنوتیپها بین 306 تا 464، تعداد روز تا رسیدگی بین3/93 تا 1/105، ارتفاع بوته آنها بین 8/28 تا 2/58 سانتیمتر، عملکرد دانه در بوته بین 274/0 تا 569/0 گرم، عملکرد دانه بین 995 تا 1423 کیلوگرم در هکتار و درصد روغن دانه بین 88/32 تا 83/34 متغیر بود. کمترین ارتفاع بوته و بیشترین عملکرد دانه در هکتار متعلق به توده بومی تهیه شده از کردستان بود. بهطور کلی تأخیر در کاشت موجب کاهش معنی دار میانگین تعداد گیاهچه در متر مربع، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته، عملکرد دانه در بوته، عملکرد دانه در هکتار و افزایش معنیدار درصد روغن دانه گردید. بهطور متوسط، عملکرد دانه در بوته در تاریخهای کاشت اول و دوم به ترتیب برابر506/0 و 414/0 گرم و عملکرد دانه در هکتار برابر 1598 و 811 کیلوگرم بود. اثر متقابل معنی داری بین ژنوتیپ و تاریخ کاشت برای بعضی از صفات از جمله عملکرد دانه و درصد روغن دانه مشاهده شد، به طوری که نسبت کاهش عملکرد دانه ژنوتیپها در تاریخ کاشت دوم متفاوت بود و در اثر تأخیر در کاشت، درصد روغن دانه بعضی از ژنوتیپها کاهش و در بعضی دیگر افزایش نشان داد. در تاریخ کاشت اول تغییرات عملکرد دانه ژنوتیپها بین 1358 تا 1784 و در تاریخ کاشت دوم بین 632 تا 1088 کیلوگرم در هکتار بود. توده بومی تهیه شده از کردستان بیشترین عملکرد دانه را در هر دو سال ارزیابی به خود اختصاص داد. نتایج تجزیه رگرسیون و ضرایب همبستگی نشان داد که تعداد گیاهچه در مترمربع و عملکرد دانه در بوته از عوامل اصلی ایجاد تنوع در عملکرد دانه در هکتار بودند. تعداد دانه در کپسول و تعداد کپسول در بوته نیز نقش موثرتری را در تعیین عملکرد دانه در بوته داشتند که به عنوان اجزای اصلی عملکرد دانه در بزرک محسوب می گردنند و می توان در برنامه های انتخاب از آنها به عنوان معیارهای انتخاب جهت بهبود عملکرد دانه استفاده نمود.
محمدرضا یزدانی، محسن قدسی، سید فرهاد موسوی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
کشت دوم در اراضی شالیزاری استان گیلان یکی از راهکارهای استفاده بهینه از زمین، تقویت اقتصاد خانوارهای کشاورز و تأمین دانههای روغنی است. اما به دلیل بارندگی زیاد و حالت غرقابی شالیزارها در نیمه دوم سال و حساسیت اکثر گیاهان به غرقاب بودن زمین، این مهم به اندازه کافی تحقق نیافته است. برای کشت دوم در شالیزارها، انجام زهکشی غیر قابل اجتناب است. به دلیل چسبندگی خاکهای شالیزاری، رطوبت زیاد و یکساله بودن تغییرات ایجاد شده در سطح زمین، زهکشی سطحی باید با شرایط شالیزارها تطبیق داده شود به طوری که با کمترین هزینه و زمان ممکن قابل انجام باشد. به این منظور، در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت، زهکشهای طولی با فاصله 2، 4، 6، 8 و 10 متر و عمق 20سانتیمتر به عنوان تیمار اصلی، در دو حالت با زهکشهای عرضی به فاصله یک متر و عمق 10 سانتیمتر و بدون زهکشی عرضی، به عنوان تیمار فرعی، به صورت کرتهای خرد شده و بر مبنای طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار آزمایش شدند. گیاه کلزا، رقم PF، به صورت دستپاش، به عنوان کشت دوم پس از برنج در سال 1379 کاشته شد. عملکرد و اجزای عملکرد کلزا در این تیمارها مورد مقایسه آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر فاصله زهکشها بر عملکرد دانه، دوره رسیدن و تعداد بوته در متر مربع و همچنین اثر زهکشی عرضی بر عملکرد دانه، ارتفاع بوته، نیتروژن باقیمانده در خاک، دوره رسیدن و تعداد بوته در متر مربع در سطح 1% معنیدار است. بیشترین عملکرد (2493 کیلوگرم در هکتار) مربوط به تیمار زهکش طولی با فاصله 4 متر و دارای زهکش عرضی بود، گرچه تیمارهای 6 و 2 متری ( با زهکش عرضی) نیز عملکرد 2241 و 1817 کیلوگرم در هکتار داشتند. در تیمارهای بدون زهکشی عرضی، تیمار زهکش 2 متر دارای بیشترین عملکرد (1324 کیلوگرم در هکتار) بود. با محاسبه هزینه زهکشی و سایر هزینهها، تیمارهای 4 و 6 متری زهکشها با جویچههای عرضی میتوانند حدود دو برابر هزینه انجام شده را بازگشت دهند. به دلیل بارندگی زیاد ماههای آبان، آذر و دی 1379 میتوان نتیجه گرفت که نتایج این طرح در سالهای با بارندگی کمتر از سال 1379 نیز قابل استفاده است.
علی رضایی، محمد مهدوی، کارو لوکس، سادات فیض نیا، محمد حسین مهدیان،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
مدل مورد بحث در این تحقیق با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی ساخته شده و در حوزه آبخیز سفیدرود (ناحیه غیر خزری) واسنجی شده است. انجام این تحقیق مبتنی بر جمعآوری و انتخاب آبنمودهایی فقط با منشأ بارندگی در 12 زیر حوزه با زمان تمرکز برابر و یا کمتر از 24 ساعت بوده است. از کل زیر حوزههای انتخابی به تعداد 661 آبنمود به منظور استفاده از دبی اوج آنها برای ساخت مدل پیشبینی، انتخاب گردیده است. متغیرهای ورودی مدل شامل بارندگی یکروزه سیلزا و بارندگی پنج روز قبل هر دبی اوج، مساحت زیرحوزه، طول آبراهه اصلی، شیب 85 -10 درصد طول آبراهه اصلی، ارتفاع میانه حوزه، مساحت سازندهای زمینشناسی و واحدهای سنگی در سه گروه هیدرولوژیکی یک، دو و سه، دبی پایه و متغیر خروجی نیز تنها دبی اوج بوده است. توسط روش شبکه عصبی مصنوعی از نوع تغذیه به جلو و روش آموزش پس انتشار خطا، تابع تبدیل متغیرهای ورودی به متغیر خروجی با طی سه مرحله آموزش، آزمایش و اعتبارسنجی به دست آمده است. همچنین بر اساس همان دادهها و متغیرها، مدل رگرسیون چند متغیریه خطی برای منطقه مورد بررسی ساخته شد. نتیجه مقایسه دبیهای اوج مشاهدهای و برآورد شده بر مبنای دسته دادههای اعتبار سنجی نشان میدهد که پارامترهای آماری ضریب (R2) و ضریب آماره آزمون فیشیر (F) ، برای مدل شبکه عصبی و رگرسیون چند متغیره خطی به ترتیب 84/0، 66/33 و 33/0، 60/3 بوده و بیانگر ارجهیت کامل مدل شبکه عصبی بر روشهای سنتی است.
یحیی امام، عبدالمهدی رنجبری، محمدجعفر بحرانی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
تنش خشکی یکی از مهمترین عوامل محدود کننده عملکرد گیاهان زراعی است. به منظور مطالعه تأثیر تنش خشکی بر عملکرد دانه و اجزای آن در 9 ژنوتیپ گندم نان و یک ژنوتیپ گندم دوروم آزمایش مزرعهای طی سال زراعی 83-1382 در منطقه باجگاه شیراز انجام شد. این آزمایش در قالب دو طرح بلوک کامل تصادفی جدا از هم با دو سطح رطوبتی مطلوب و تنش خشکی پس از گلدهی با سه تکرار طراحی و اجرا شد. تنش خشکی پس از گلدهی سبب کاهش عملکرد دانه و اجزای آن در تمامی ژنوتیپها گردید. میانگین صفات در شرایط تنش خشکی کاهش معنیدار یافت (5% ≥ p )، با این وجود، کاهش تعداد سنبلک در سنبله و سنبله در متر مربع معنیدار نبود. کاهش تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه، علت اصلی افت عملکرد دانه در شرایط تنش خشکی بود. ژنوتیپ گهر بیشترین عملکرد دانه (4149 کیلوگرم در هکتار) را در شرایط تنش خشکی تولید کرد، در حالیکه در شرایط مطلوب بیشترین عملکرد دانه (6674 کیلوگرم در هکتار) از ژنوتیپ نیک نژاد بهدست آمد. براساس شاخص حساسیت به تنش، ژنوتیپهای کوهدشت و Boholh-15 به ترتیب کمترین و بیشترین حساسیت به تنش را از خود بروز دادند. تجزیه همبستگی عملکرد دانه با اجزای آن نشان داد که در شرایط تنش خشکی، تعداد سنبله در متر مربع (751/0= r) و عملکرد بیولوژیک (707/0= r) بالاترین همبستگی را با عملکرد دانه دارند(5% ≥ p )، در حالیکه در شرایط مطلوب، بالاترین همبستگی با عملکرد دانه متعلق به تعداد دانه در سنبله (864/0= r) و عملکرد بیولوژیک (848/0= r) بود. بر این اساس، میتوان گزینش ژنوتیپها برای عملکرد دانه زیادتر را در هر شرایط رطوبتی با استفاده از صفات دارای بیشترین ضریب همبستگی با عملکرد دانه انجام داد. در مجموع، به نظر میرسد ژنوتیپهای گهر و نیک نژاد به دلیل داشتن پتانسیل عملکرد دانه بالاتر در شرایط مشابه با پژوهش حاضر قابل توصیه باشند.
محمد مهدی مجیدی، آقافخر میرلوحی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
گزارشها در زمینه اثر قارچهای اندوفایت بر عملکرد و اجزای عملکرد بذر اندک و گاهاً متناقض است. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر همزیستی قارچهای اندوفایت بر میانگین و واریانس عملکرد و اجزای عملکرد بذر در فسکیوی بلند انجام گردید. کلونهای عاری از اندوفایت (-E) ازطریق اعمال قارچکش روی کلونهای حاوی اندوفایت (+E) در گلخانه ایجاد و سپس هر دو نوع کلون به مزرعه انتقال داده شدند. طی دو سال مجموعهای از صفات شامل عملکرد و اجزای عملکرد بذر بر روی کلونها اندازهگیری گردید. حضور قارچهای اندوفایت میانگین عملکرد بذر تک بوته، تعداد دانه در بوته و تعداد خوشه در بوته را به ترتیب 8/32، 6/34 و 6/30 درصد افزایش داد. بین ژنوتیپها از نظر میزان تأثیرپذیری از اندوفایت تنوع وجود داشت. واریانسهای فنوتیپی برای اکثر صفات معنیدار بود. اثر متقابل ژنوتیپ و قارچ برای تعداد دانه در بوته معنیدار بود که منجر به اختلاف معنیدار واریانسهای فنوتیپی و ژنوتیپی بین کلونهای +E و -E برای این صفت گردید به طوری که حضور اندوفایت باعث کاهش شدید در واریانس ژنتیکی این صفت گردید. این نتیجه نشان میدهد که حضور اندوفایت بخشی از تنوع ژنتیکی را پنهان کرده است، بنابراین بهتر است که از سایر اجزای عملکرد غیر از تعداد دانه در بوته برای افزایش عملکرد بذر استفاده گردد. نتایج این پژوهش نشان داد که حضور اندوفایت توان تولید مثلی گیاه را در ارتباط با عملکرد و اجزای عملکرد گیاه بهبود میبخشد که میتواند انگیزه اصلاحگران را برای انتقال این رابطه همزیستی به سایر گیاهان افزایش دهد لیکن بایستی توجه داشت که در مورد صفاتی که اثر متقابل قارچ و گیاه در آنها معنیدار است، حضور قارچ بخشی از تنوع ژنتیکی واقعی را پنهان میکند و برای این صفات بهتر است انتخاب به طور غیر مستقیم از طریق سایر صفات صورت پذیرد و یا انتخاب و اصلاح در جوامع فاقد اندوفایت انجام گردد و سپس اندوفایت مناسب در گیاهان اصلاح شده تلقیح گردد.
همایون فرهنگفر، حسین نعیمیپور یونسی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
در این تحقیق از دادههای زایش اول سالهای 1380-1370 مربوط به 25471 رأس گاو شیری نژاد هلشتاین در 523 گله استفاده شد. صفات تولید شامل رکوردهای تصحیح شده 305 روز و دوبار دوشش شیر، چربی و درصد چربی و صفات تولید مثل شامل سن زایش اول، فاصله دو زایش، طول دوره آبستنی و تعداد تلقیح به ازای آبستنی دوم بود. صفت تعداد روزهای خشک بین زایش اول ودوم نیز بررسی شد. وراثت پذیری شیر، چربی، درصدچربی، سن زایش اول، روزهای خشک، فاصله دو زایش، طول دوره آبستنی و تعداد تلقیح به ازای آبستنی به ترتیب 31/0، 23/0، 31/0، 14/0، 03/0، 05/0، 10/0 و 01/0 برآورد شد. همبستگی ژنتیکی صفت تولید شیر، مقدار چربی و درصد چربی با سن زایش اول به ترتیب 14/0-، 16/0-، 03/0، با تعداد روزهای خشک 31/0-، 23/0-، 15/0، با فاصله دو زایش 54/0، 44/0، 21/0-، با طول دوره آبستنی 01/0، 11/0 و 09/0 و با تعداد تلقیح به ازای آبستنی 38/0، 20/0، 25/0- بود.
مریم یوسفی فرد، احمد جلالیان، حسین خادمی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
عدم توجه انسان به نحوه بهرهبرداری از منابع طبیعی از جمله خاک باعث تخریب و فرسایش آن میگردد. فرسایش آبی یکی از عوامل مهم تخریب خاک میباشد. در اثر تعییر کاربری اراضی مرتعی به دلیل کاهش پوشش گیاهی و بهم خوردگی سطح خاک، مقاومت خاک سطحی کاهش یافته و فرسایش آبی شدیدی رخ میدهد. مطالعهای در منطقه چشمه علی (سولیجان) استان چهارمحال و بختیاری با هدف برآورد رسوب، رواناب و هدررفت عناصر غذایی در چهار کاربری اراضی انجام شد. چهار کاربری بررسی شده شامل مرتع با پوشش گیاهی تقریباً خوب (20% <)، مرتع با پوشش گیاهی ضعیف (10%>)، دیمزار و دیمزار رها شده بود. نمونههای خاک از عمق 10 - 0 سانتیمتر در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار برداشته شد. به منظور برآورد رسوب، رواناب و هدررفت عناصر غذایی از اندازهگیری صحرایی فرسایش خاک تحت شرایط استاندارد از بارانساز مصنوعی استفاده شد. درصد مواد آلی، ازت کل، فسفر قابل دسترس، توزیع اندازه ذرات رسوب و خاک در آزمایشگاه اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که بیشترین تخریب در این منطقه از فرسایش آبی بوده و عوامل متعددی در گسترش آن نقش داشتهاند از جمله چرای بیرویه در مرتع، حساسیت سازندهای زمینشناسی و مهمترین آن تغییر کاربری اراضی مرتعی به دیمزارهای کم بازده را میتوان نام برد. بیشترین مقدار رواناب در کاربری دیمزار رها شده و کمترین مقدار رواناب در کاربری مرتع با پوشش گیاهی خوب ایجاد گردید. بیشترین مقدار رسوب درکاربری دیمزار مشاهده شد. مقدار رسوب در کاربریهای دیمزار، دیمزار رها شده و مرتع با پوشش گیاهی ضعیف به ترتیب 5/54، 21 و 4/10 برابر مرتع با پوشش گیاهی خوب بود. کمترین مقدار رواناب و رسوب در کاربری مرتع با پوشش گیاهی خوب ایجاد گردید. نسبت غنی شدن ذرات خاک در رسوب در جزء سیلت ریز (mμ 5 - 2) و سپس رس بیشترین و در مورد شن کمترین مقدار بود. درصد هدررفت مواد آلی، ازت کل ومقدار فسفر قابل دسترس همراه با رسوب در ساعت اول بارندگی نسبت به ساعت دوم بارندگی بیشتر بود که علت آن انتقال ذرات ریزتر در ابتدای واقعه بارندگی است. هدررفت کل این سه فاکتور اندازهگیری شده در رسوب طی 2 ساعت بارندگی در کاربری دیمزار بیشترین، در کاربری مرتع با پوشش گیاهی ضعیف و دیمزار رها شده در حد متوسط و در کاربری مرتع با پوشش گیاهی خوب کمترین مقدار بود. نسبت غنی شدن ماده آلی، ازت کل و فسفر در رسوب در چهار کاربری بیشتر از یک است که دلیلی بر انتقال ماده آلی و این دو عنصر غذایی همراه با رسوب میباشد. به طور کلی میتوان گفت تغییر کاربری اراضی از عرصههای منابع طبیعی نظیر مرتع به کاربریهای دیگر که تحت سیستم مدیریت انسان باعث افزایش فرسایش، هدررفت تشدیدی خاک و انتقال عناصر غذایی همراه با آن میشود.
عبدالله بحرانی، زین العابدین طهماسبی سروستانی،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
درک فیزیولوژیکی انتقال مجدد نیتروژن توسط گیاه به منظور دستیابی به ارقام با کیفیت بیشتر، از اهمیت ویژهای در فیزیولوژی گیاهی برخوردار است. در این راستا از یک رقم گندم نان و یک رقم گندم دوروم با درصدهای متفاوت پروتئین تحت سطوح مختلف مقدار و زمان مصرف نیتروژن با استفاده از طرح آماری اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 81-1380 در منطقه شیراز استفاده شد. ارقام به عنوان فاکتور اصلی شامل فلات و یاواروس و مقادیر و زمانهای مصرف نیتروژن به صورت فاکتوریل به عنوان فاکتورهای فرعی در نظر گرفته شدند. مقادیر نیتروژن در سه سطح شامل 40،80 و160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و زمانهای مصرف آن نیز در سه سطح بهترتیب شامل مصرف تمام نیتروژن در زمان کاشت T1 =1/2همراه با کاشت و2/1 زمان طویل شدن ساقه = 1/3T2 همراه با کاشت،3/1 زمان طویل شدن ساقه 3/1 زمان ظهور سنبله= T3بودند. نتایج بهدست آمده حاکی از آن بود که بین ارقام از نظر مقدار نیتروژن برگ پرچم در مرحله رسیدگی، انتقال و کارایی انتقال مجدد نیتروژن از برگ پرچم به سمت دانه، درصد پروتئین دانه و نیز عملکرد دانه اختلاف معنی داری وجود دارد. رقم یاواروس با انتقال مجدد بیشتر نیتروژن و کاراتر بودن در این انتقال، درصد پروتئین دانه بالاتری را به ایجاد کرد. افزایش در مقدار و نیز تقسیط نیتروژن بر اغلب خصوصیات مورد اندازهگیری تأثیر مثبت معنی داری داشت. اثرات متقابل معنی داری بین ارقام، مقدار و زمان مصرف نیتروژن وجود داشت که غالباٌ حاکی از کاراتر بودن رقم یاواروس در انتقال مجدد نیتروژن از برگ پرچم با مقادیر و زمانهای مصرف نیتروژن بود. به طور کلی به نظر میرسد کارایی انتقال مجدد نیتروژن عامل مهمی در افزایش پروتئین دانه در گندم است. همچنین بالا رفتن عملکرد دانه موجب کاهش درصد پروتئین دانه میگردد.
پریسا شریفی، مهدی تاجبخش،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر عمل سرزنی بعد از گرده افشانی و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت رقم سینکل کراس 704 از گروه دیررس، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه اجرای گردید . تراکم بوته در سه سطح 53000 ، 66000 ، 88000 بوته در هکتار به عنوان فاکتور اصلی و تیمار سرزنی نیز در سه سطح عدم قطع گل تاجی (شاهد)، قطع فقط گل تاجی وقطع گل تاجی همراه با حذف 3 برگ بالای بلال اصلی، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج این بررسی نشان داد که تعداد بلال در بوته با افزایـش تراکم بوته روند کاهشی داشت و بیشترین تعداد بلال در بوته در تیمار اثر متقابل تراکم 53000 بوته در هکتار و قطع گل تاجی و سه برگ بالای بلال اصلی به دست آمد. بیشترین تعداد دانه در بلال در تراکم 53000 بوته در هکتار مشاهده شد و بالاترین میزان وزن دانه در بلال در اثر اعمال تیمار قطع گل تاجی و به دلیل کاهش رقابت گل تاجی و سنبله ماده در کسب مواد فتوسنتزی به دست آمد. در میان تیمارهای سرزنی، بالاترین عملکرد دانه با اعمال تیمار قطع گل تاجی به دست آمد. شاخص برداشت با افزایش بیوماس کل گیاه ذرت همراه بود و در بوتههای سرزنی شده نسبت به شاهد برتری نسبی نشان داد. مهمترین صفات تعیین کننده میزان عملکرد دانه عبارتاند از: شاخص برداشت بلال، قدرت منبع و مخزن، وزن هزار دانه که افزایش کمی این صفات در ترکیب با جذب بیشتر تشعشع خورشیدی منجر به دستیابی به بیشترین عملکرد دانه میشود. نتایج این آزمایش نشان داد تراکم بوته را میتوان به منظور حصول حداکثر عملکرد دانه، همراه با قطع تاج گل بعد از مرحله گرده افشانی تا 88000 بوته در هکتار افزایش داد و تراکم مطلوب بالاتری را برای ذرت فراهم ساخت.
محمود وطن خواه، محمد علی طالبی، محمد علی ادریس،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
در این مطالعه از 5025 رکورد صفات اقتصادی میشهای گله ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند لری بختیاری جهت تخمین روندهای فنوتیپی، ژنتیکی و محیطی طی سالهای 1368 تا 1383 استفاده شد. با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده عاری از مشتق (DFREML) و مدل حیوانی یک صفتی و چند صفتی، بهترین پیش بینی خطی بدون تمایل ویژه (BLUP) از ارزشهای اصلاحی صفات بهدست آمد. روندها به صورت تابعیت میانگین مقادیر فنوتیپی، ژنتیکی و محیطی از سال تولد میش محاسبه شد. روند فنوتیپی صفات به صورت 1223/0- کیلوگرم برای وزن بدن میش، 0415/0- کیلوگرم برای وزن بیده پشم سالانه، 6639/0 درصد برای میزان آبستنی، 0003/0 برای تعداد بره متولد شده در هر زایش میش، 0094/0 برای تعداد بره شیرگیری شده در هر زایش میش،0380/0 کیلوگرم برای کل وزن تولد به ازای هر میش مورد آمیزش و 4227/0 کیلوگرم برای کل وزن شیرگیری به ازای هر میش مورد آمیزش برآورد گردید. روند ژنتیکی صفات به ترتیب 0603/0 کیلوگرم، 0004/0- کیلوگرم، 0183/0 درصد، 0012/0- رأس، 0007/0- رأس، 0030/0 کیلوگرم و 0211/0 کیلوگرم حاصل از تجزیه یک صفتی و 0549/0 کیلوگرم، 0006/0- کیلوگرم، 0089/0 درصد، 0008/0- رأس، 0008/0- رأس، 0030/0 کیلوگرم و 0230/0 کیلوگرم حاصل از تجزیه چند صفتی بود. برای اغلب صفات روندهای فنوتیپی و محیطی معنیدار ولی روند ژنتیکی معنیدار نبود (05/0>P).
مریم فضلعلی پور، بابک ربیعی، حبیب اله سمیع زاده لاهیجی، حسین رحیم سروش،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
استفاده از روشهای گزینش چند صفتی برای انتخاب گیاهان مطلوب از نظر مجموعهای از صفات کمی مؤثرتر از روش انتخاب مستقیم میتواند باشد. در این تحقیق، 87 بوته F 2 حاصل از تلاقی بین ارقام غریب و IR28 برنج، به منظور ارایه شاخصهای گزینشی مناسب برای اصلاح عملکرد و صفات مرتبط با آن، در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در سال زراعی 1383 مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه شامل تعداد روز از کاشت بذرهای جوانه زده تا رسیدگی کامل، ارتفاع بوته، طول خوشه، طول و عرض برگ پرچم، تعداد خوشه در بوته، تعداد دانه پر در خوشه، تعداد کل دانه در خوشه، وزن صد دانه، عملکرد دانه در بوته، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، طول و عرض دانه بود. نتایج حاصل نشان داد که در بین صفات اندازهگیری شده، وزن صد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت هر کدام با مقدار 99/0 و عرض برگ پرچم با مقدار 35/0 به ترتیب بیشترین و کمترین میزان وراثتپذیری عمومی را به خود اختصاص دادند. نتایج تجزیه علیت نشان داد که عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه پر در خوشه اثرات مستقیم مثبت بر روی عملکرد دانه داشتند. برآورد پنج شاخص گزینشی مختلف براساس دو شاخص بهینه و پایه نشان داد که با استفاده از گزینش بر مبنای صفاتی نظیر عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و تعداد دانه پر در خوشه، با توجه به اثرات مستقیم ژنتیکی (ضرایب علیت ژنتیکی) و وراثتپذیری آنها به عنوان ارزشهای اقتصادی، میتوان به شاخصهای برتر و مناسب جهت اصلاح جمعیت دست یافت. به علاوه نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از هر دو شاخص بهینه و پایه، پیشرفت ژنتیکی تقریباً مشابهی برای صفات مورد مطالعه ارایه میدهند . به هر حال استفاده از شاخص پایه به دلیل سهولت محاسبات و تفسیر نتایج بر شاخص بهینه ارجحیت داشته و پیشنهاد میگردد.
مجید مدارای مشهود، مسعود اصفهانی، مجید نحوی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
به منظور کاهش خسارت ناشی از بارندگی در زمان برداشت محصول برنج از طریق کاهش سریع رطوبت گیاه با استفاده از محلول پاشی خشکاننده شیمیایی کلرات سدیم و بررسی تأثیر آن بر عملکرد دانه و صفات کیفی آن شامل، کارایی تبدیل برنج سفید، درصد و سرعت جوانهزنی بذر، میزان شکستگی بذر، میزان ترک بذر، مقدار آمیلوز، دمای ژلاتینی شدن و میزان قوام ژل، آزمایشی در سال 1383 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 5 تیمار و 3 تکرار روی برنج رقم درفک در مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) به اجرا گذاشته شد. تیمارها شامل درصدهای مختلف رطوبت دانه جهت تعیین زمان مناسب محلول پاشی بود. درصد رطوبت برای تیمارهای آزمایشی به ترتیب24 تا 28 درصد (M1)، بیست و دو تا 24 درصد (m2) ، بیست تا 22 درصد(M3) ، هجده تا 20 درصد (M4) و تیمار شاهد( M5 که در آن هیچ گونه محلول پاشی صورت نگرفته و زمان برداشت به صورت متداول انجام شد) بود. نتایج نشان داد که اکثر تیمارها، رطوبت دانه و رطوبت اندامهای هوایی گیاه را نسبت به شاهد به طور معنیداری کاهش دادند اما تیمارهای M2 و M3 بهترین تأثیر را در کاهش رطوبت گیاه داشتند، به طوری که در تیمار M2 و تیمار M3 برداشت محصول به ترتیب 12 و 8 روز زودتر از شاهد انجام شد. در تیمار M1 به دلیل رطوبت بالاتر دانهها و عدم همزمانی در رسیدگی محصول پنجههای مختلف یک بوته، تعداد زیادی از خوشهها به حالت نارس خشک شده و برخی از صفات مطلوب خود را از دست دادند و در تیمار M4 برداشت محصول فقط 2 روز زودتر از شاهد انجام گرفت. تجزیه واریانس دادهها نشان دادکه هیچ یک از صفات مورد آزمون تفاوت معنیداری با شاهد نداشتند، بنابراین به نظر میرسد که با مصرف ماده خشکاننده کلرات سدیم میتوان محصول برنج را با اطمینان از عدم افت کمـّیت و کیفیت آن زودتر برداشت نمود و از خسارتهای ناشی از بارندگیهای آخر فصل اجتناب نمود.
محمودرضا تدین، یحیی امام،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
به منظور بررسی اثر مقادیر متفاوت آب دریافتی در مراحل مختلف رشد در سیستم آبیاری تکمیلی، بر فرایندهای فتوسنتزی و عملکرد دانه گندم تحت شرایط دیم، پژوهشی مزرعهای در قالب طرح آماری کرتهای دو بار خرد شده در سالهای زراعی 84-83 و 85-84 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز به اجرا در آمد. تیمار کرتهای اصلی شامل آبیاری تکمیلی در ٥ سطح: بدون آبیاری (دیم)، آبیاری در مراحل: ساقه رفتن، غلاف رفتن، گلدهی و پر شدن دانه ، تیمار کرتهای فرعی شامل ٢ رقم گندم به نامهای آگوستا و فاین- ١٥ و تیمار کرتهای فرعی فرعی شامل کود نیتروژن در 3 سطح صفر، 40 و 80 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج نشان داد که در هر دو سال آزمایش، سرعت فتوسنتز، میزان هدایت روزنهای، غلظت CO2 زیر روزنهای و سرعت تعرق، در تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن نسبت به سایر تیمارها برتری معنیدار داشت . بهعلاوه، در هر ٤ تیمار آبیاری تکمیلی و در مراحل مختلف رشد، میزان پارامترهای فتوسنتز، هدایت روزنهای و تعرق با کاهش میزان آب دریافتی در هر کرت آزمایشی کاهش یافت. بیشترین عملکرد دانه در هر دو سال آزمایش، از تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن و کمترین مقدار از تیمار دیم حاصل شد. بیشترین میزان پارامترهای فتوسنتزی، اجزای عملکرد و عملکرد دانه از برهمکنش تیمارهای آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن × رقم فاین-15 و سطح 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بهدست آمد. آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن در سال 84-83 و 85-84 منجر به افزایش عملکردی به ترتیب حدود 200 و 221 درصد، در مقایسه با تیمار دیم گردید. بنابراین، به نظر میرسد آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن تأثیر بارزی بر عملکرد دانه ارقام گندم دیم دارد و در صورت تأمین آب کافی در دیمزارها میتوان با یک آبیاری تکمیلی در زمان مناسب، عملکرد گندم دیم را تا دو برابر افزایش داد.
الهام فراهانی ، احمد ارزانی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
این پژوهش به منظور برآورد هتروزیس در 12 هیبرید F1 گندم دوروم با استفاده از صفات زراعی و مورفولوژیک انجام گردید. گزینش والدین براساس فاصله ژنتیکی برآورد شده طی دو سال آزمایش مزرعهای انجام و سپس با تلاقی والدین، هیبریدهای F1 آنها تولید شد. بدین منظور 23 ژنوتیپ (شامل 11 والدین و 12 هیبریدهای F1 ) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1382 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، واقع در لورک نجفآباد ارزیابی شدند. صفات زراعی تعداد روز تا 50% خوشهدهی، تعداد روز تا 50% گردهافشانی، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته، طول سنبله، تعداد سنبله در واحد سطح، تعداد دانه در خوشه، وزن دانه در خوشه، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت در کلیه ژنوتیپها اندازهگیری شد. نتایج تجزیه واریانس تفاوتهای معنیداری را بین والدین، هیبریدهای F1 و والد در برابر تلاقی برای تمام صفات نشان داد که بیانگر تنوع مناسب ژرمپلاسم مورد مطالعه و وجود هتروزیس بوده است. برآورد ارزش هتروزیس براساس مقایسه با والد برتر نشان داد که هیبریدهای HPI40100×PI40099 و HEupoda6× Chahba88 به طور معنیداری از نظر رسیدگی و زودرس بودن بالاترین مقادیر هتروزیس را داشتهاند. ضمن اینکه بیشترین درصد هتروزیس از نظر صفات عملکرد دانه و اجزای عملکرد در بین 12 هیبرید مورد بررسی به هیبریدهای HAltar84/Ald×Chahba88 ، HBuchen7×Chahba88 و HEupoda6×Mexi75/Vic اختصاص داشت. ارقام والدینی که توانایی و پتانسیل کافی برای تولید هیبریدهای با عملکرد مطلوب دارند عبارتاند از: ژنوتیپهای Eupoda6 ، Odin12 ، Altar84/Ald و 45063Karaj در تلاقی با ژنوتیپ Mexi75/Vic و همچنین ارقام Buchen7 و Altar84/Ald در تلاقی با Chahba88 .
امین باقی زاده، علیرضا طالعی، محمدرضا نقوی، معصومه حاجی رضایی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
به منظور برآورد وراثتپذیری وتعیین تعداد ژنهای کنترلکننده عملکرد دانه و برخی صفات مرتبط با آن در جو، نسلهای1 F2، F و 3 Fحاصل از تلاقی دو رقم افضل و رادیکال تهیه و همراه با والدین در شرایط مزرعه و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار کاشته شدند. صفات وزن سنبله، طول سنبله، تعداد سنبله، تعداد سنبلچه، طول ریشک، وزن صد دانه، تعداد دانه درسنبله، وزن کاه سنبله، شاخص برداشت و عملکرد دانه در نسلهای مختلف مورد اندازهگیری و یادداشت برداری قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که میانگین مربعات نسلها برای تمامی صفات معنیدار بود، لذا تجزیه میانگین نسلها برای صفات مورد بررسی صورت گرفت و نتایج نشان داد که صفت طول ریشک توسط آثار افزایشی و غالبیت کنترل میشود و در کنترل سایر صفات علاوه بر آثار مذکور، اثر اپیستازی نیز موثر میباشد. همچنین مشخص شد که واریانس غالبیت بیشترین نقش را در کنترل توارث صفات به عهده دارد، ضمناً برای صفات مورد بررسی متوسط توارثپذیری عمومی بین 69/0تا89/0 تخمین زده شد و تعداد ژن برای صفات مذکور حدوداً 1 تا 6 ژن برآورد گردید.
حمید امانلو، داوود زحمتکش، علی نیکخواه،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
برای تعیین اثرات دانه گندم آسیاب شده در جیرههای پیش از زایش روی سلامت و عملکرد گاوهای شیری، تعداد 24 راس گاو و 16 راس تلیسه هلشتاینکه در اواخر آبستنی بودند، مورد استفاده قرار گرفت. گاوها بر اساس تعداد زایش به سه بلوک تقسیم و سپس بهطور تصادفی به دو جیره آزمایشی اختصاص داده شدند. جیرههای آزمایشی شامل جیره دارای گندم با 62/1 مگا کالری انرژی خالص شیردهی در کیلوگرم ماده خشک، 8/14 درصد پروتئین خام، 1/42 درصد کربوهیدرات غیرالیافی، تفاوت کاتیون- آنیون 64- میلیاکیوالان در کیلوگرم ماده خشک و جیره دارای جو و سبوس با 59/1 مگا کالری انرژی خالص شیردهی در کیلوگرم ماده خشک، 8/14 درصد پروتئین خام، 2/38 درصد کربوهیدرات غیرالیافی، تفاوت کاتیون- آنیون 48- میلیاکیوالان در کیلوگرم ماده خشک بودند. گاوها بهطور میانگین از 4±24 روز پیش از زایش با جیرههای آزمایشی بهصورت گروهی تغذیه شدند و پس از زایش تا 21 روز با جیره یکسان تغذیه شدند. میانگین خوراک مصرفی در پیش از زایش، تولید و ترکیب شیر، متابولیتهای خون، فعالیت مربوط به خوردن، نشخوار کردن و جویدن، pH ادرار و مدفوع، وزن و زمان افتادن جفت، طول آبستنی، وضعیت زایش، وزن بدن و امتیاز وضعیت بدنی و بیماریهای متابولیکی مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین خوراک مصرفی در جیره دارای گندم نسبت به جیره دارای جو و سبوس بالاتر بود (56/11 در مقابل 74/10 کیلوگرم بر اساس ماده خشک)، اما تفاوت معنیدار نبود. شیر تولیدی در جیره دارای گندم در مقایسه با جیره دارای جو و سبوس افزایش غیر معنیدار داشت. مقدار چربی شیر تولیدی در جیره دارای گندم در مقایسه با جیره دارای جو و سبوس افزایش معنیدار (025/0> P ) داشت. کلسیم خون در گاوهای تغذیه شده با جیره دارای گندم نسبت به گاوهای تغذیه شده با جیره دارای جو و سبوس افزایش معنیدار (005/0> P ) داشت، همچنین گلوکز خون در گاوهای تغذیه شده با جیره دارای گندم نسبت به گاوهای تغذیه شده با جیره دارای جو و سبوس افزایش معنیدار (011/0> P ) داشت. pH ادرار در هفته آخر منتهی به زایش در گاوهای تغذیه شده با جیره دارای گندم در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با جیره دارای جو و سبوس کاهش معنیداری (003/0> P ) داشت. با استفاده از گندم در جیرههای پیش از زایش میتوان از DCAD پایین و خوش خوراکی گندم سود جست و با القای اسیدوز متابولیکی خفیف از بروز تب شیر پیشگیری نمود و باعث کاهش بیماریهای متابولیکی در نزدیکی زایش گردید .
محمد رضا کلباسی، سید علی جوهری،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
بهمنظور کاهش آثار نامطلوب بلوغ جنسی بر رشد و بازماندگی ماهی قزلآلای رنگینکمان، در این مطالعه امکان تولید جمعیت تمام ماده تریپلوئید، با استفاده از شوک گرمایی زود هنگام بر تخمکهای لقاح یافته با اسپرم نرهای تغییر جنسیت یافته، مورد بررسی قرار گرفت. میزان القای تریپلوئیدی بهوسیله سنجش ابعاد گلبولهای قرمز تعیین گردید و جهت تایید تشخیص از روشهای شمارش تعداد هستکها (NORs) در سلولهای آبشش و تهیه گسترشهای کروموزومی استفاده شد. همچنین بهمنظور بررسی نسبتهای جنسی و تکامل گنادها در ماهیان تولید شده مطالعات بافتشناسی صورت گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که نتاج حاصل از لقاح اسپرم نرهای تغییر جنسیت یافته با تخمک مادههای معمولی 100 % ماده بودند. همچنین شوک گرمای
26/5 oC به مدت 20 دقیقه روی تخمها، پس از گذشت 20 دقیقه از لقاح، باعث القای تریپلوئیدی به میزان 80 % گردید. ماهیان تمام ماده تریپلوئید، تمام ماده دیپلوئید و مخلوط نر و ماده دیپلوئید از لحاظ مراحل مختلف انکوباسیون (میزان چشم زدگی، میزان تفریخ تخمهای چشم زده و میزان بازماندگی از تفریخ تا شروع تغذیه فعال) تفاوت معنیداری نشان ندادند(05/0
محتشم محمدی، مایکل بائوم،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
بهبود تحمل به خشکی در واریتههای جو از طریق تلفیق روشهای بیوتکنولوژی گیاهی و مرسوم اصلاحی، هدف مهمی در بهنژادی جو است. در این تحقیق، نقشه ژنتیکی158 لاین هاپلوئید مضاعف جو حاصل از تلاقی Wi2291×Tadmorبهوسیله 50 نشانگرSSR و 93 نشانگرAFLP تهیه شد. در خلال دوران رشد، صفات زراعی مانند قدرت رشد گیاهچه، ارتفاع بوته، طول پدانکل، خروج سنبله از برگ پرچم، طول سنبله و تعداد دانه در سنبله در دو ایستگاه تحقیقاتی تابع مرکز بینالمللی تحقیقات کشاورزی در مناطق خشک(ایکاردا) شامل تلهادیا و بردا، در سال 3-1382 ارزیابی شدند. نتایج به دست آمده از همبستگی ژنتیکی بین عملکرد دانه و صفات مورد ارزیابی نشان داد که رشد سریع گیاهچه، ارتفاع کوتاه، خروج بیشتر سنبله از برگ پرچم و تعداد بیشتر دانه در سنبله، سبب افزایش میزان تولید دانه در هر دو منطقه خواهد شد. ولی طول پدانکل در دو محیط نقش متفاوتی داشت. برای ارتفاع بوته تعداد هشت QTL واقع بر کرموزومهای 3، 4، 5، 6 و 7 در تلهادیا و بردا شناسایی گردید. دو QTL با QTLهای کنترل کننده طول پدانکل هممکانی داشتند. نشانگرBMag13 که با یکی از QTLهای کنترل کننده تعداد دانه در سنبله پیوستگی داشت و روی کروموزوم دو قرار داشت، به تنهایی42 درصد از تغییرات فنوتیپی این صفت را توجیه کرد. شناساییQTL های کنترل کننده صفات زراعی، قدم نخست در تجزیه و ردیابی صفات پیچیدهتر برای سازگاری در شرایط خشک است.
حمیدرضا بلوچی، سید علی محمد مدرس ثانوی، یحیی امام، محسن برزگر،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
خشکی، تابش ماورای بنفش و افزایش غلظت دیاکسیدکربن، سه تنش عمده محیطی هستند که آینده غذایی بشر را تحت تأثیر قرار خواهند داد. این پژوهش در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران در سال 1385، بهمنظور بررسی صفات کیفی برگ پرچم گندم دوروم تحت تأثیر سطوح مختلف دیاکسیدکربن (400 و 900 میکرو مول بر مول هوا)، اشعه ماورای بنفش (UV-A, B, C) و کمبود آب آبیاری (به میزان 60٪ ظرفیت مزرعه) اجرا گردید. نتایج نشان داد که با افزایش شدت اشعه ماورای بنفش میزان رنگدانههای آنتوسیانین، فلاونوئیدها و کاروتنوئیدهای برگ گندم دوروم افزایش یافت. اما با افزایش غلظت گاز دیاکسیدکربن و کمبود آب میزان آنها بهطور معنیداری کاهش یافت. در این مطالعه اثر متقابل دیاکسیدکربن و مقدار آب آبیاری بر میزان آنتوسیانین و کربوهیدراتها معنیدار نبود. همچنین اثر متقابل بین سه عامل مورد آزمایش بر مقادیر آنتوسیانین، کاروتنوئیدها و کلروفیل a و a+b معنیدار نشد. میزان پروتئینهای برگ با تنش کم آبی کاهش یافت. همچنین با افزایش شدت تشعشع ماورای بنفش و غلظت دیاکسیدکربن در شرایط تنش آبی میزان پروتئینهای محلول برگ گندم دوروم کاهش نشان داد. با توجه به نتایج فوق میتوان گفت که رویداد سه تنش عمده محیطی در آینده با کاهش تولید رنگیزههای برگ و کاهش حفاظت گیاه در برابر اثرات منفی این تنشها همراه با کاهش پروتئینهای محلول برگ منجر به کاهش عملکرد کمّی و کیفی رقم گندم مورد بررسی خواهد شد.