جستجو در مقالات منتشر شده


33 نتیجه برای کلسیم

علی اشرف امیری نژاد، مجید باقر نژاد،
جلد 2، شماره 4 - ( 10-1377 )
چکیده

در این تحقیق چگونگی کلسیمی شدن خاکها در شرایط نیمه خشک کرمانشاه و اثرات توپوگرافی بر روی فرآیند مذکور مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور بر اساس مطالعات خاک‌شناسی انجام شده، تعداد 5 پروفیل انتخاب و پس از مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی، تغییرات کربنات کلسیم معادل آنها بررسی گردید. ردیف توپوگرافی مورد مطالعه شامل رسوبات آبرفتی و واریزه‌های بادبزنی شکل، دشتهای آبرفتی دامنه‌ای، و فلاتهای قدیمی بوده و رژیم‌های رطوبتی و حرارتی خاک منطقه نیز به ترتیب زریک و ترمیک می‌باشد. نتایج حاصله نشان می‌دهد که توزیع مجدد کربنات‌ها و سیر تکامل خاکسازی در منطقه در چهار مرحله مجزا گروه‌بندی می‌شود، که در متن مقاله به آن پرداخته شده است. تجمع کربنات کلسیم در سولوم خاکهای مورد مطالعه نیز به دو شکل اصلی می‌باشد. یکی در بین لایه‌های شنی موجود در نیمرخ خاکهای با بافت ریز، که این تجمع در اثر تغییر ناگهانی بافت و کاهش نفوذپذیری صورت گرفته است، و دیگری در افقهای زیرین خاکهای با مواد مادری آهکی بوده است. بررسیهای مرفولوژیک نشان می‌دهد که علاوه بر انتقال کربنات‌ها به شکل محلول و سوسپانسیون از افقهای بالایی، حرکت فیزیکی مواد ریز آهکی به افقهای زیرین نیز ممکن است در کلسیمی شدن خاکها موثر بوده باشد. به عبارت دیگر آهک ممکن است به شکل ذرات ریز از بین درز و شکاف ناشی از درصد بالای رسهای قابل انبساط انتقال یافته و در افقهای پایینی تجمع یابد. وجود کانیهای رسی ایلیت، کلریت، اسمکتیت و پالی گورسکیت توسط مطالعات مینرالوژی تشخیص داده شد. تغییر پدوژنیک ایلیت و کلریت موجب تشکیل اسمکتیت و پالی گورسکیت شده است.
محسن افشارمنش، جواد پوررضا،
جلد 3، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده

این آزمایش به منظور مطالعه اثر پنج سطح 06/3، 23/3، 4/3، 57/3 و 74/3 درصد کلسیم و سه سطح 2000، 2200 و 2400 واحد بین‌المللی در کیلوگرم جیره ویتامین 3 Dبر خصوصیات تولیدی مرغهای تخمگذار به اجرا درآمد. آزمایش در یک طرح کاملاً تصادفی در قالب آزمایش فاکتوریل 3 × 5 که جمعاً 15 تیمار آزمایشی را تشکیل دادند، صورت گرفت. 240 قطعه مرغ 26 هفته‌ای لگهورن سفید از سویه‌های لاین 36 W به 60 واحد آزمایشی تقسیم شدند، به طوری که هر تیمار 4 تکرار داشت. مدت آزمایش 90 روز بود و در پایان آزمایش مرغها 38 هفته سن داشتند. نتایج نشان داد که سطوح کلسیم بر درصد تولید، مصرف غذا، بازده تخم مرغ و ضریب تبدیل غذا اثر معنی‌داری نداشت، ولی سطح 4/3 درصد کلسیم سبب افزایش معنی‌داری (05/0>P) در وزن تخم مرغ شد. ویتامین 3 D اثر معنی‌داری روی وزن تخم مرغ، مصرف غذا و بازده تخم مرغ نداشت، اما با افزایش سطح ویتامین 3 D، درصد تولید به طور معنی‌داری (05/0>P) افزایش و ضریب تبدیل غذا کاهش یافت. اثر متقابل کلسیم و ویتامین 3 D بر وزن تخم مرغ و درصد تولید معنی‌دار بود (05/0>P). معادلات رگرسیون به دست آمده نشان داد که از کلسیم و ویتامین 3D جیره می‌توان صفات تولیدی را تخمین زد.
منوچهر مفتون، حسن حقیقت‌ نیا، نجف علی کریمیان،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده

از آن‌جا که بازیابی ظاهری روی در خاک‌های معدنی (غرقابی و غیر غرقابی) ناچیز می‌باشد، بررسی دقیق فرایندهایی که باعث ابقای روی در خاک می‌شود اهمیت ویژه‌ای دارد. لذا در یک مطالعه آزمایشگاهی، ویژگی‌های جذب سطحی روی در هشت خاک آهکی زیر کشت برنج، با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت مورد بررسی قرار گرفت و برازش داده‌های جذب توسط هم دماهای فروندلیچ و لانگ مویر ارزیابی شد. در این آزمایش دو گرم خاک برای 24 ساعت با 40 میلی‌لیتر محلول 01/0 مولار کلسیم کلرید محتوی 5-500 میلی‌گرم روی در لیتر، به حالت تعادل رسانده شد. تفاوت میان غلظت‌های اولیه و نهایی روی در محلول تعادل، به عنوان روی جذب شده منظور گردید. جذب سطحی روی با شکل خطی معادله فروندلیچ قابل توجیه بود. علاوه بر آن، از برازش داده‌های جذب این عنصر با هم دماهای لانگ مویر، دو قسمت خطی متقاطع به دست آمد، که احتمالاً بیانگر دو محل جذبی با میل ترکیبی متفاوت برای روی می‌باشد. ضریب متناسب با انرژی پیوندی بخش اول (K1)، یعنی در غلظت‌های کم محلول تعادل، بیشتر و حداکثر جذب (b1) کمتر از بخش دوم (غلظت‌های زیاد محلول تعادل) بود. بنابراین، به نظر می‌رسد که در بخش اول، محل‌های جذبی به علت انرژی پیوندی بیشتر و در بخش دوم، به واسطه ظرفیت جذبی زیادتر، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد. حداکثر ظرفیت جذب سطحی روی در بخش دوم حاصل از هم دماهای لانگ‌مویر (b2)، با مقدار رس، کربنات کلسیم معادل و غلظت فسفر بومی قابل استفاده هم‌بستگی مثبت و با ظرفیت تبادل کاتیونی هم‌بستگی منفی نشان داد.
محسن افشارمنش، جواد پور رضا، عبدالحسین سمیع،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده

این آزمایش به منظور بررسی اثر پنج سطح 06/3، 23/3، 4/3، 57/3 و 74/3 درصد کلسیم و سطح 2000، 2200 و 2400 واحد بین‌المللی ویتامین D3 در کیلوگرم جیره، بر صفات کیفی پوسته تخم مرغ به اجرا در آمد. آزمایش در یک طرح کاملاً تصادفی، در چارچوب آزمایش فاکتوریل 3×5، که جمعاً 15 تیمار آزمایشی را تشکیل دادند، صورت گرفت. تعداد 240 قطعه مرغ 26 هفته‌ای لگهورن سفید از سویه‌ های‌لاین W36 به 60 واحد آزمایشی تقسیم شدند، به طوری که هر تیمار چهار تکرار داشت. مدت آزمایش 90 روز بود. در پایان آزمایش مرغ‌ها 38 هفته سن داشتند.

نتایج نشان داد که افزایش کلسیم جیره سبب افزایش معنی‌داری (05/0>P) در مقاومت پوسته، ضخامت پوسته و درصد پوسته شد. در سطح 06/3 درصد کلسیم، کلسیم پوسته به طور معنی‌داری (05/0>P) افزایش یافت، اما کلسیم جیره اثر معنی‌داری بر درصد خاکستر پوسته نداشت. ویتامین D3 اثر معنی‌داری بر درصد خاکستر و کلسیم پوسته نداشت، اما مقاومت پوسته، ضخامت و درصد پوسته به طور معنی‌داری (05/0>P) با سطح 2400 واحد بین‌المللی در کیلوگرم جیره افزایش یافتند. مقدار کلسیم پلاسما به طور معنی‌داری (05/0>P) با افزایش ویتامین D3 افزایش نشان داد. اثر متقابل کلسیم و ویتامین D3 بر مقاومت پوسته، ضخامت پوسته، درصد پوسته و کلسیم پلاسما معنی‌دار بود (05/0>P) هم‌بستگی معیارهای کیفی پوسته و معیارهای خون نیز با کلسیم و ویتامین D3 جیره معنی‌دار بود (05/0>P).


مریم زهروی، حسن نصیری مقدم، فریدون افتخاری شاهرودی، محسن دانش مسگران،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده

به منظور بررسی اثر نوع منبع و سطح کلسیم جیره غذایی و اندازه ذرات سنگ آهک بر ویژگی‌های تولیدی و سختی استخوان درشت نی، آزمایشی با استفاده از 384 قطعه جوجه گوشتی انجام گرفت. جوجه‌ها تا هفت روزگی با یک جیره آغازین تجارتی تغذیه، و سپس به طور تصادفی به 64 گروه شش قطعه‌ای تقسیم شدند، به گونه‌ای که از نظر میانگین وزن بدن میان گروه‌ها اختلاف معنی‌داری وجود نداشت (4/5± 2/82 گرم). از روز هشتم تیمارهای آزمایشی به جوجه‌ها اختصاص یافت. تیمارها شامل نوع منبع کلسیمی (سنگ آهک و پوسته صدف)، سطح کلسیم (100 و 85 درصد سطح تـوصیه شده NRC) و اندازه ذرات سنگ آهک ریز (کوچک‌تر از 15/0 میلی‌متر)، متـوسط (3/0 تا 18/1 میلی‌متر) و درشت (18/1 تا 75/4 میلی‌متر) بودند.

نتایج نشان داد که درصد ابقای ظاهری فسفر در سنین 21 و 56 روزگی، مقدار خاکستر، ماده خشک و طول و ضخامت استخوان درشت نی در سن 56 روزگی، در جوجه‌های تغذیه شده با سنگ آهک بیشتر از گروه‌های تغذیه شده با پوسته صدف بود (05/0>P) سطح کلسیم 85 درصد توصیه شده NRC، در برابر سطح کلسیم 100 درصد NRC، به گونه معنی‌داری غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذایی را، به ویژه در دوره آغازین کاهش (001/0>P) ، و درصد ابقای ظاهری کلسیم را در سنین 21 و 42 روزگی افزایش داد (05/0>P) سطح کلسیم معادل 100 درصد NRC در مقایسه با سطح کلسیم 85 درصد NRC، درصد ابقای ظاهری فسفر را در سنین 21 و 42 روزگی و ضخامت استخوان درشت نی را در سنین 56 روزگی (01/0>P) و مقدار ماده خشک، مقدار و درصد خاکستر استخوان درشت نی را در سن 42 روزگی به طور معنی‌داری افزایش داد (05/0>P) ذرات سنگ آهک در اندازه درشت و متوسط، در مقایسه با ذرات ریز، مقدار غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذایی را، به ویژه در دوره آغازین، کاهش معنی‌داری دادند. ذرات متوسط سنگ آهک در سطح کلسیم 85 درصد NRC، و ذرات درشت در سطح کلسیم 100 درصد NRC، به طور معنی‌داری معیارهای مربوط به رشد و آهکی شدن استخوان درشت نی و درصد ابقای ظاهری کلسیم و فسفر را افزایش دادند (05/0>p) در سطح کلسیم 85 درصد NRC، اندازه‌ی ذرات درشت و متوسط سنگ آهک در مقایسه با ذرات ریز آن، به گونه معنی‌داری درصد جوجه‌های مبتلا به فلجی پا را کاهش دادند (05/0>P) .


محمدجواد آروین، نسرین کاظمی ‌پور،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

آثار شوری و خشکی بر رشد و ترکیب شیمیایی و بیوشیمیایی چهار رقم پیاز خوراکی دسکس، تگزارس ارلی گرانو (تگزاس)، دهیدراتور و پی‌اکس 492 در یک آزمایش گلخانه‌ای در گلدان بررسی گردید. تیمارهای تنش شوری عبارت بود از شاهد، 45 میلی‌مول کلرور سدیم و 45 میلی‌مول کلرور سدیم + 5 میلی‌مول کلرور کلسیم و تیمارهای خشکی عبارت بود از شاهد (نگهداری رطوبت گلدان‌ها در حد ظرفیت مزرعه) و خودداری از آبیاری تا زمانی که 50 درصد آب قابل استفاده مصرف شد، و سپس آبیاری تا حد ظرفیت مزرعه. گیاهان پس از چهار هفته از اعمال تیمارها برداشت شدند و وزن خشک اندام هوایی و ریشه، و سدیم، پتاسیم، کلسیم، پروتئین کل، قند و پرولین در اندام هوایی و ریشه اندازه‌گیری گردید.

نتایج نشان داد که تیمارهای کلرور سدیم و خشکی به طور معنی‌داری باعث کاهش وزن خشک اندام هوایی و ریشه شدند. از میان ارقام، رقم تگزاس بیشترین و رقم دسکس کمترین مقدار وزن خشک اندام هوایی را تولید کرد. کلرور سدیم به گونه معنی‌داری باعث افزایش سدیم و کاهش پتاسیم در اندام‌های هوایی و ریشه، و کاهش کلسیم در ریشه گردید. تیمار کلرور سدیم توأم با کلرور کلسیم آثار سوء ناشی از کلرور سدیم را خنثی نمود؛ بدین صورت که به طور معنی‌داری باعث افزایش وزن خشک اندام هوایی در دو رقم، و افزایش وزن خشک و پتاسیم ریشه و کاهش سدیم و قند در اندام‌های هوایی و ریشه همه ارقام گردید. کلیه تنش‌ها مقدار پروتئین کل اندام هوایی را در رقم تگزاس به گونه‌ای معنی‌دار افزایش دادند، در ارقام دیگر یا بی‌تأثیر بودند و یا باعث کاهش معنی‌دار آن گردیدند. مقدار پروتئین ریشه در کلیه ارقام، در اثر تیمارهای کلرور سدیم و کلرور سدیم توأم با کلرور کلسیم افزایش معنی‌دار پیدا کرد، ولی تنش خشکی تأثیری بر مقدار آن نداشت. افزایش و یا کاهش مقادیر قند و پرولین در اندام هوایی و ریشه تحت تأثیر تنش‌ها، از الگوی خاصی پیروی نکرد. از میان ترکیبات بیوشیمیایی اندازه‌گیری شده، مقدار پروتئین موجود در اندام هوایی گیاهان، تحت تنش‌های شوری و خشکی، هم‌بستگی مثبت بسیار زیادی با وزن خشک اندام هوایی نشان داد، که احتمالاً می‌توان از آن برای ارزیابی ارقام پیاز به این تنش‌ها استفاده نمود.


عبدالمجید رونقی، محمدرضا چاکرالحسینی، نجف‌ علی کریمیان،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

فسفر و آهن از عناصر غذایی ضروری گیاهانند. در خاک‌های آهکی ایران، به دلیل فراوانی کربنات کلسیم، و نیز پ-هاش بالا، قابلیت استفاده آهن کم می‌باشد. هم‌چنین، مصرف بیش از نیاز کودهای فسفردار ممکن است قابلیت استفاده آهن را کاهش دهد. هدف از این بررسی ارزیابی گلخانه‌ای تأثیر فسفر و آهن بر رشد و ترکیب شیمیایی ذرت (Zea mays L) بود. تیمارها شامل پنج سطح فسفر(صفر، 40، 80، 120 و 160 میلی‌گرم در کیلوگرم از منبع پتاسیم دی‌هیدروژن فسفات) و چهار سطح آهن (صفر، 5/2، 5 و 10 میلی‌گرم در کیلوگرم از مبنع سکسترین آهن) به صورت فاکتوریل، در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار بود. گیاهان به مدت هشت هفته در یک خاک لومی سری چیتگر با نام علمی Typic Calcixerepts ، thermic ، carbonatic ، fine-loamy رشد کردند. نتایج نشان داد که کاربرد فسفر تا سطح 80 میلی‌گرم در کیلوگرم سبب افزایش وزن خشک قسمت هوایی گردید. غلظت و جذب کل فسفر با مصرف فسفر افزایش، ولی با کاربرد آهن کاهش یافت. کاربرد آهن تا سطح پنج میلی‌گرم در کیلوگرم، وزن خشک را افزایش، ولی در سطوح بالاتر آن را کاهش داد. غلظت و جذب کل آهن با کاربرد آهن افزایش، ولی با کاربرد فسفر کاهش یافت. با مصرف فسفر، غلظت روی و مس در گیاه به طور معنی‌داری کاهش پیدا کرد. غلظت منگنز در سطح 40 میلی‌گرم فسفر در کیلوگرم افزایش، ولی در سطوح بالاتر کاهش یافت. کاربرد آهن، غلظت روی و منگنز را در قسمت هوایی ذرت کاهش داد، ولی تأثیری بر غلظت مس نداشت.
رضا خراسانی، غلامحسین حق نیا،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده

در خاک‌های آهکی مناطق خشک و نیمه خشک حضور مقدار زیاد کاتیون کلسیم در سیستم تعادلی خاک (محلول و تبادلی)، همواره واکنش‌های شیمیایی فاز محلول و تبادلی خاک را تحت تأثیر قرار می‌دهد. پدیده تبادل از جمله این واکنش‌های شیمیایی است، که تأثیر کاتیون دو ظرفیتی کلسیم در آن بسیار مهم می‌باشد. یکی از تعادل‌هایی که در سیستم شیمیایی خاک‌های آهکی از اهمیت بیشتری برخوردار است، تعادل پتاسیم-کلسیم است، که می‌تواند پاسخ‌گوی بسیاری از مسائل در شیمی و حاصل‌خیری خاک و قابلیت استفاده این عناصر، به ویژه پتاسیم باشد. با توجه به اهمیت موضوع، در خاک‌های آهکی کشور در این زمینه پژوهش زیادی انجام نشده است. این بررسی در شماری از خاک‌های آهکی شمال خراسان انجام شد. در مرحله نخست، رابطه رگرسیونی بین KAR (نسبت جذب پتاسیم) و EKR (نسبت پتاسیم تبادلی) در 26 نمونه خاک تعیین گردید (R2=0.77 Y=0.02+2.48X). بدین ترتیب KG (ضریب گزینش‌پذیری گاپون) خاک‌ها حدود 48/2 برآورد شد. در مرحله دوم، در 14 نمونه خاک اشباع با کلسیم، با افزودن غلظت‌های مختلف پتاسیم و برقراری تعادل، رابطه بین EKR و KAR با تقریب زیاد برای هر خاک تعیین شد. دامنه مقدار KG در این خاک‌ها بین 21/1 تا 34/3 با ضریب تبیین (R2) بالای 91/0 به دست آمد. در محدوده خاک‌های مورد بررسی، KG در دامنه پتاسیم مورد آزمایش ثابت، و تقریباً مشابه با KG حاصل از رابطه بین EKR و KAR در مرحله اول است. معادله پیشنهاد شده در حقیقت گویای ارتباط میان پتاسیم محلول و پتاسیم تبادلی است، که بر اساس آن می‌توان در خاک‌های آهکی تأثیر تغییرات پتاسیم محلول را بر پتاسیم تبادلی، در حضور کلسیم و منیزیم بررسی نمود.
محمد سیاری، مجید راحمی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده

سیب گلدن دلیشس با غلظت‌های کلرید کلسیم صفر، 4 و 6 درصد به مدت نیم دقیقه به روش نفوذ در خلأ (250 میلی‌متر جیوه) و گرمای 38 درجه سانتی‌گراد در سه سطح صفر، 48 و 72 ساعت تیمار شد. سپس میوه‌های تیمار شده به مدت 5/2 و 5 ماه در دمای صفر درجه سانتی‌گراد و رطوبت نسبی 85-90 درصد، و پس از خروج از سردخانه به مدت یک هفته در دمای 20 درجه سانتی‌گراد نگهداری گردید. نتایج نشان داد که کلرید کلسیم 4 و 6 درصد به طور معنی‌داری باعث افزایش غلظت کلسیم گوشت میوه پس از 5/2 و 5 ماه در دمای صفر درجه شد. با افزایش میزان کلسیم گوشت میوه، سفتی بافت میوه نیز افزایش پیدا کرد، به طوری که بین غلظت کلسیم و سفتی گوشت میوه پس از 5/2 و 5 ماه به ترتیب ضریب رگرسیون 77/r2= 0 و 83/r2=0 به دست آمد. گرمادهی به مدت 48 و 72 ساعت باعث افزایش سفتی میوه نسبت به شاهد گردید. کلرید کلسیم 4 و 6 درصد همراه با گرمادهی به مدت 48 ساعت پس از 5/2 و 5 ماه نگهداری در دمای صفر درجه سانتی‌گراد و در طول یک هفته نگهداری در دمای 20 درجه سانتی‌گراد پس از خروج از سردخانه، سفتی گوشت میوه را به طور معنی‌داری افزایش داد. با افزایش غلظت کلرید کلسیم میزان از هم پاشیدگی میوه سیب کاهش یافت. در آزمایش دوم میوه‌های تیمار شده با کلرید کلسیم صفر، 4 و 6 درصد به روش نفوذ در خلأ و پرمنگنات پتاسیم صفر، 10 و 20 گرم در هر کیسه به مدت 2 و 4 ماه همچون آزمایش قبل در سردخانه نگهداری شد. پرمنگنات پتاسیم به تنهایی سفتی بافت میوه را به طور معنی‌داری افزایش داد، ولی در تیمارهایی که همراه با کلرید کلسیم به کار رفته بود تأثیر معنی‌داری بر سفتی گوشت میوه نداشت.


محمدرضا چاکرالحسینی، عبدالمجید رونقی، منوچهرمفتون، نجف علی کریمی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده

قابلیت استفاده آهن در خاک‌های آهکی ایران به دلیل فراوانی کلسیم کربنات و پ‌-هاش زیاد، کم است. هم‌چنین، مصرف بیش از نیاز کودهای فسفردار ممکن است قابلیت استفاده آهن را کاهش دهد. هدف از این پژوهش ارزیابی گلخانه‌ای تأثیر فسفر، آهن و برهمکنش آنها بر وزن خشک اندام هوایی، غلظت، و جذب کل برخی از عناصر غذایی گیاه سویا [Glycine max (L.) Merrill] بود. تیمارها شامل پنج سطح فسفر (صفر، 40، 80، 120 و 160 میلی‌گرم در کیلوگرم از منبع پتاسیم دی‌هیدروژن فسفات) و چهار سطح آهن (صفر، 5/2، 5 و 10 میلی‌گرم در کیلوگرم از منبع سکسترین آهن) به صورت فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار بود. گیاهان به مدت هشت هفته در یک خاک لومی سری چیتگر با نام علمی Fine-loamy, carbonatic, thermic, Typic, Calcixerepts رشد کردند. نتایج نشان داد که کاربرد فسفر تا سطح 80 و آهن در سطح 5/2 میلی‌گرم در کیلوگرم سبب افزایش معنی‌دار (P<0.05) وزن خشک قسمت هوایی سویا گردید. میانگین غلظت، جذب کل فسفر و نسبت فسفر به آهن در گیاه با مصرف فسفر افزایش، ولی با کاربرد آهن کاهش یافت. غلظت و جذب کل آهن با کاربرد آهن افزایش، ولی با مصرف فسفر کاهش یافت. برهمکنش آهن و فسفر تأثیری بر وزن خشک قسمت هوایی سویا نداشت. غلظت روی و مس در گیاه با مصرف فسفر به طور معنی‌داری کاهش یافت. غلظت منگنز تا سطح 40 میلی‌گرم فسفر در کیلوگرم افزایش، ولی در سطوح بالاتر کاهش یافت. کاربرد آهن تأثیری بر غلظت روی و مس در سویا نداشت، ولی در تمام سطوح غلظت منگنز را کاهش داد. قبل از هر گونه توصیه کودی لازم است تأثیر فسفر، آهن و برهمکنش آنها بر سویا در شرایط مزرعه با خاک‌ها و واریته‌های متفاوت سویا بررسی گردد.
شهرام محمود سلطانی، عباس صمدی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده

شناخت شکل‌های مختلف فسفر خاک در ارزیابی وضعیت فسفر خاک و نیز پیدایش و حاصل‌خیزی خاک مهم است. بدین منظور، مقدار و توزیع فسفر در شکل‌های مختلف معدنی و آلی در 39 نمونه خاک استان فارس بررسی شد. خاک‌ها به طور دنباله‌ای برای تعیین شکل‌های معدنی فسفر عصاره‌گیری شدند. میزان فسفر کل خاک‌ها بین 254 و 1176 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک متغیر، و در خاک‌های با بافت سبک (با میانگین 482 میلی‌گرم در کیلوگرم) کمتر از خاک‌های با بافت سنگین (با میانگین 690 میلی‌گرم در کیلوگرم) بود. فسفر معدنی 73 درصد و فسفر آلی 27 درصد از فسفر کل را شامل می‌شد. فسفات‌های کلسیم با میانگین 424 میلی‌گرم در کیلوگرم (71 درصد فسفر معدنی)، شکل غالب فسفر خاک بود. تجزیه رگرسیونی ساده نشان داد روابط مثبت و معنی‌داری میان فسفر آلی، فسفات‌های کلسیم و فسفات‌های آهن-آلومینیم با درصد رس و گنجایش تبادل کاتیونی خاک برقرار است. تجزیه رگرسیونی چند متغیره نشان داد هنگامی که بعضی از ویژگی‌های خاک همچون درصد رس، گنجایش تبادل کاتیونی خاک و کربنات کلسیم معادل با هم وارد مدل شدند، ضریب هم‌بستگی مدل به طور معنی‌داری افزایش یافت. گرچه مدل رگرسیونی معنی‌دار (P<0.05) بود، سهم نسبی هر یک از ویژگی‌های خاک در تغییرات فسفات‌های آهن-آلومینیم چندان چشم‌گیر نبود.
محمد پاکدل، جواد پوررضا، سعید انصاری،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده

این آزمایش به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره بر عملکرد مرغان مادر بومی اصفهان به اجرا در آمد. مرغان بومی مورد استفاده در سن 72 تا 80 هفتگی قرار داشتند. سه مقدار مختلف کلسیم شامل 27/3، 62/2 و 96/1 درصد، و سه مقدار مختلف فسفر قابل دسترس شامل 0/25، 0/20 و 15/0 درصد، بر اساس طرح آماری کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل بررسی گردید. بنابراین، 9 جیره آزمایشی در نظر گرفته شد، که به طور تصادفی به 9 گروه از مرغان مادر بومی (پنج تکرار و هر تکرار شامل دو قطعه در هر تیمار) اختصاص یافت. بر اساس نتایج حاصل، افزایش کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به بیشترین مقدار باعث کاهش معنی‌دار (0/05 >P) در تولید و وزن تخم مرغ گردید. هم‌چنین، کاهش کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به ترتیب به 62/2 و 15/0 درصد مانع از کاهش وزن تخم مرغ شد، و ضریب تبدیل خوراک نیز بهبود یافت. با کاستن مقدار کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به ترتیب به 96/1 و 15/0 درصد، انباشت کلسیم در پوسته تخم مرغ، و در نتیجه درصد خاکستر آن افزایش معنی‌داری یافت (P<0.05). مقادیر مختلف کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره اثر معنی‌داری بر خوراک مصرفی، و ضخامت و استحکام پوسته تخم مرغ نداشت. نتایج گویای آن است که مناسب‌ترین مقدار پیشنهادی کلسیم و فسفر قابل دسترس در جیره مرغان مادر بومی اصفهان در اواخر دوره تولید، برای رسیدن به بهترین تولید و وزن تخم مرغ و بیشترین مقدار انباشت کلسیم در پوسته،‌ 96/1 درصد کلسیم و 15/0 درصد فسفر قابل دسترس است.
عسگر زحمتکش‌، جواد پور رضا، عبدالمحمد عابدیان، فرید شریعتمداری، علیرضا ولی پور، کتایون‌ کریم‌ زاده،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده

این تحقیق با هدف مقایسه کارآئی جیره‌های حاوی مقادیر مختلف کلسیم (صفر، 1، 2، 3 و 4 درصد) در تغذیه خرچنگ دراز آب شیرین، Astacus leptodactylus ، انجام شد. بدین منظور 150 عدد خرچنگ دراز با میانگین وزن 8-9 گرم در 15 تانک (هر تانک محتوای 100 لیتر آب) و با تراکم 10 عدد به ازای هر تانک رها سازی گردیدند. در این ازمایش میانگین شاخص‌هایی نظیر افزایش وزن (WG)، نرخ افزایش وزن (WIR)، نرخ افزایش طول (LIR)‌، نرخ رشد ویژه (SGR)، افزایش بیوماس (BI)، کارآئی جیره (FER) و ماندگاری (SR) شاه میگوها در تیمارهای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. دامنه تغییرات میانگین افزایش وزن، میانگین نرخ افزایش وزن، میانگین نرخ افزایش طول، میانگین نرخ رشد ویژه به ترتیب 75/0-46/1 گرم، 81/9-54/24 درصد، 57/6-33/15 درصد و 12/0-29/0 درصد در روز بر آورد گردید. گرچه خرچنگ‌های دراز تغذیه شده با جیره‌های حاوی غلظت بالای کلسیم (3-4 درصد) رشد وزنی و طولی بهتری را نشان دادند، اما بین میانگین این شاخص‌ها در تیمارهای مختلف اختلاف آماری معنی‌داری وجود نداشت. بیوماس خرچنگ‌های دراز به موازات افزایش غلظت کلسیم در جیره افزایش پیدا کرد به طوری که بیشترین مقدار افزایش بیوماس ( 65/ 11گرم) در شاه میگوهای تغذیه شده با جیره‌های حاوی 4 درصد کلسیم مشاهده گردید. بر اساس آنالیز رگرسیون broken-line ، میزان مطلوب کلسیم در جیره تقریباً 4/3 درصد محاسبه گردید. کمترین میزان ماندگاری (30 درصد) در جیره حاوی 2 درصد کلسیم و بیشترین مقدار آن ( 67/56 درصد ) در جیره حاوی 4 درصد کلسیم به دست آمد. میانگین میزان ماندگاری خرچنگ‌های دراز در تیمارهای مختلف به لحاظ آماری دارای اختلاف معنی‌دار بوده‌اند (05/0> P). با توجه به نتایج این تحقیق به نظر می‌رسد اضافه کردن کلسیم به جیره خرچنگ‌های دراز آب شیرین ضرورت دارد. به علاوه جیره‌های حاوی مقادیر بالای کلسیم کارآئی نسبتاً بهتری را در تغذیه این حیوان داشته و لذا پیشنهاد می‌گردد میزان مناسب کلسیم در جیره‌های فرموله شده شاه میگو 3-5/3 درصد در نظر گرفته شود.
مهدی سلطانی حویزه، سیدعلی‌محمد میرمحمدی میبدی ، احمد ارزانی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

  گیاه نیشکر یکی از گیاهان مهم قندی در جهان محسوب می‌شود. با توجه به شرایط اقلیمی نیمه خشک و نسبتاً شور در مناطق تحت کشت نیشکر در کشور، افزایش مقاومت به شوری در این گیاه حائز اهمیت می‌باشد. برای نیل به این هدف شناخت ژنوتیپ‌های متحمل به شوری و درک مکانیزم‌های تحمل به شوری در گیاه نیشکر ضروری است. در این مطالعه 8 رقم تجاری و امیدبخش نیشکر در محیط‌‌ کشت هیدروپونیک، حاوی نمک طعام ( NaCl ) با غلظت‌های صفر، 25/0، 5/0 و 75/0 درصد مورد مطالعه قرار گرفتند. آثار شوری بر جذب، انتقال و تجمع یون‌های + Cl- , K+ , Na و +Ca2 در برگ و ریشه بررسی شد. با افزایش سطوح شوری محتوای کلر در برگ و ریشه ارقام مورد آزمایش افزایش یافت. نتایج حاصل از اندازه‌گیری میزان سدیم و پتاسیم نشان داد که تجمع سدیم درون گیاه ناشی از شوری، نسبت به پتاسیم بیشتر بوده است. با افزایش سطوح شوری میزان جذب سدیم و میزان انتقال آن به اندام‌های هوایی به سرعت افزایش یافت که منجر به کاهش رشد و عملکرد وزن خشک گردید. محتوای کلر در برگ و ریشه رقم NCO-310 با افزایش سطوح شوری از متوسط به زیاد ثابت ماند، که نشان دهنده توانایی ژنتیکی این رقم برای جلوگیری از ورود یون سمی کلر به درون گیاه است. رقم CP82-1592 با داشتن کمترین نسبت کلر برگ به ریشه دارای انتقال کمتر یون سمی کلر به قسمت‌های هوایی گیاه بود. هم‌چنین این رقم دارای محتوای کلسیم بالا در برگ و نسبت سدیم به کلسیم پایین در تمام سطوح شوری بود. رقم CP48-103 با داشتن کمترین میزان یون سدیم در برگ و میزان نسبتاً پایین در ریشه احتمالاً دارای پتانسیل ژنتیکی در جلوگیری از ورود یون سدیم به گیاه می‌باشد. رقم‌های CP72-2086 و CP82-1592 از مکانیزم توزیع یون‌های مضر کلر و سدیم به برگ‌های پیر و پنجه‌ها برخوردار بوده‌اند. بنابراین، جلوگیری از جذب، ممانعت از انتقال و توزیع عناصر مضر کلر و سدیم را می‌توان به عنوان مکانیزم‌های مهم در تحمل به شوری گیاه نیشکر مورد استفاده قرار داد.


علی مشگلی، جواد پوررضا، عبدالحسین سمیع،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده

  این آزمایش به‌منظور مقایسه زیست فراهمی و بررسی آثار چند نمونه مختلف دی‌کلسیم فسفات تولیدی در کارخانه‌های داخل کشور (ایران فسفات، پرتوبشاش، گدازه (قاسمی)، پویا خجسته، دان رازی کیمیا، فسفر ایران، گلبار شیمی، دان آور) در مرغ‌های تخم‌گذار به اجرا درآمد. 160 قطعه مرغ لگهورن سفید از سویه‌های لاین ـ W36 در سن 36 هفتگی به مدت 3 دوره 28 روزه با 8 جیره (که تنها از لحاظ منبع تأمین کننده فسفر متفاوت بودند) تغذیه و در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 8 تیمار و 4 بلوک و 5 قطعه مرغ به ازای هر بلوک مرتب شدند. آزمایش مدت 90 روز (یعنی تا سن 48 هفتگی) به‌طول انجامید. در این آزمایش صفات مقاومت پوسته، ضخامت پوسته، درصد پوسته، درصد خاکستر پوسته، فسفر پوسته، کلسیم پوسته، وزن تخم‌مرغ، درصد تولید، مصرف خوراک، ضریب تبدیل خوراک و بازده تخم‌مرغ اندازه‌گیری و در نهایت با طرح کرت‌های خرده شده در زمان با طرح پایه بلوک کاملاً تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. هم‌چنین صفات خاکستر، کلسیم و فسفر استخوان درشت‌نی در دوره آخر اندازه‌گیری شدند. بین تیمارها از لحاظ ضخامت پوسته، درصد خاکستر پوسته، درصد پوسته، مصرف خوراک، درصد خاکستر استخوان، درصد کلسیم استخوان اختلاف معنی‌داری وجود داشت(05/0 < P ). سایر صفات اندازه‌گیری شده تفاوت معنی‌داری نشان ندادند. ارزش بیولوژیکی نسبی نمونه‌های مختلف بین 85 درصد برای نمونه D تا 7/105 درصد برای نمونه F (ایران فسفات) متغیر بود(05/0 < P ). اثر دوره‌های متفاوت آزمایشی بر صفاتی که در 3 دوره مختلف اندازه گیری شدند، بر مقاومت پوسته، ضخامت پوسته، درصد خاکستر پوسته، فسفر پوسته، کلسیم پوسته، وزن تخم‌مرغ، تولید تخم‌مرغ، مصرف خوراک و بازده تخم‌مرغ معنی‌دار (05/0 < P ) شد ولی بر صفات ضریب تبدیل خوراک و واحد‌ها و اثر معنی‌داری نداشت. با توجه به روند موجود در نتایج و ارزش بیولوژیکی به دست آمده نمونه F (ایران فسفات) به‌عنوان نمونه بهتر و برتر معرفی شد.


کامبیز رستمی، محمد رضا مصدقی، علی اکبر محبوبی ، علی اکبر صفری سنجانی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده

انتقال و پالایش باکتری‌های بیماری‌زا در محیط‌های متخلخل و آب‌های زیر‌زمینی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در سال های اخیر بررسی عوامل مؤثر بر پالایش و انتقال باکتری‌ها مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش اثر مقادیر مختلف سولفات کلسیم و کربنات کلسیم بر جذب و پارامترهای پالایش باکتری سودوموناس فلورسنس در ستون‌های شنی تحت شرایط رطوبتی اشباع بررسی شد. چهار سطح صفر، 5 ،10 و 20 درصد کربنات کلسیم و سه سطح صفر، 5 و 10 درصد سولفات کلسیم در مخلوط با شن (25/0-15/0 میلی‌متر) به‌عنوان تیمارهای اصلی (به‌صورت فاکتوریل) و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار اعمال گردید. مخلوط‌های مذکور در سیلندرهای پیرکس به طول 20 و قطر 7 سانتی متر ریخته و شرایط جریان اشباع ماندگار با شدت جریان یکسان در آنها ایجاد شد. سوسپانسیون با غلظت 106 باکتری سودوموناس فلورسنس در سانتی‌متر مکعب (C0) به‌صورت تزریق پله‌ای روی ستون‌ها اعمال شد. آزمایش تا خروج زه‌آب از زیر ستون برابر پنج حجم آب منفذی (PV) ادامه یافت. هنگام آبشویی، غلظت باکتری (C) در زه‌آب با فواصل 0/25PVاندازه گیری شد. پس از پایان آبشویی، فراوانی باکتری در لایه های 5-0، 10-5، 15-10 و 20-15 سانتی‌متر از ستون‌ها نیز اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که اثر مقادیر کربنات کلسیم بر نگه‌داری و پالایش باکتری در لایه‌های 10-5 و 15-10 سانتی متری در سطح آماری 1 درصد و در لایه20-15 در سطح آماری 5 درصد معنی‌دار شد. هم‌چنین اثر مقادیر سولفات کلسیم در لایه های 15-10 و 20-15 سانتی‌متری در سطح آماری 5 درصد معنی‌دار شد. اثر متقابل سولفات کلسیم X کربنات کلسیم بر پالایش باکتری در لایه‌‌های 10-5 ، 15-10 و 20-15 سانتی متری در سطح آماری 1 درصد معنی‌دار گردید. نیمرخ غلظت باقی مانده و ضریب پالایش به خوبی نشان‌دهنده کاهش میزان پالایش باکتری با افزایش عمق در تیمارها بود. بنابراین می توان گفت معنی دار بودن اثر تیمارهای به‌کار رفته در لایه های سطحی نشان دهنده پالایش فیزیکی بیشتر در این لایه ها می باشد. بنابراین ظرفیت پالایش بالای کانی های کربناته و سولفاته می تواند از انتقال باکتری در محیط‌های متخلخل اشباع و به‌دنبال آن آلودگی آب های زیرزمینی بکاهد.


علی خزائی، محمد ‌رضا مصدقی، علی ‌اکبر محبوبی ،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده

ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک و شرایط آزمایش بر پایداری ساختمان خاک مؤثرند. در این پژوهش اثر شرایط آزمایش در کنار ویژگی‌های ذاتی بر پایداری خاکدانه‌های شماری از خاک‌های استان همدان به کمک روش الک تر و اندازه‌گیری مقاومت کششی خاکدانه‌ها بررسی شد. از دو شاخص میانگین وزنی قطر (MWD) و مقاومت کششی (Y) خاکدانه‌ها برای بیان پایداری ساختمان خاک استفاده شد. در روش الک تر و با استفاده از پیش-تیمار مرطوب کردن آهسته، سه زمان متفاوت (5، 10 و 15 دقیقه) الک‌کردن خاکدانه‌ها در آب به منظور اعمال تنش‌های مکانیکی- آبی در نظر گرفته شد. مقاومت کششی خاکدانه‌ها نیز در دو شرایط رطوبتی هوا-خشک و مکش ماتریک  500kPa به روش غیرمستقیم برزیلی اندازه‌گیری شد. با توجه به پایداری ساختمانی نسبتاً ضعیف خاک‌های همدان که از ویژگی‌های مناطق خشک و نیمه‌خشک است، زمان‌های کوتاه الک کردن خاکدانه‌ها برای تشخیص تغییرات پایداری ساختمان ناشی از ویژگی‌های ذاتی مناسب‌تر بود. در بین ویژگی‌های مؤثر بر MWD، بیشترین نقش مربوط به ماده ‌آلی بود. از سه ویژگی ذاتی ماده آلی، رس و کربنات کلسیم که اثر آنها بر Y خاکدانه‌ها بررسی شد، تأثیر ماده آلی به مراتب بیشتر از دو ویژگی دیگر بود. بالاترین ضریب تبیین (R2) برای رابطه Y خاکدانه‌ها با ویژگی‌های ذاتی خاک‌های مورد بررسی در مکش ماتریک 500kPa حاصل شد. نقش ماده آلی در این خاک‌ها در ایجاد خاکدانه های پایدار نسبت به سایر ویژگی‌های خاک بیشتر قابل توجه است. نتایج این پژوهش، زمان‌های کوتاه الک کردن (5 دقیقه در الک تر) و مکش ماتریک 500kPa  را برای اندازه‌گیری مقاومت کششی برای ارزیابی پایداری ساختمان خاک‌های استان همدان توصیه می‌کند.


هادی کوهکن، منوچهر مفتون، یحیی امام،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده

نیتروژن معمولاً در زمین‌های زراعی و غیرزراعی ایران به‌علت نبود ماده آلی کافی در خاک کم است. از طرف دیگر سمیت بور عمدتاً در مناطق خشک و نیمه‌خشک این کشور جایی که خاک‌ها یا آب‌های آبیاری حاوی میزان نسبتاً بالایی از این عنصر هستند، شایع است. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که افزودن برخی عناصر مانند نیتروژن تأثیر سوء سطوح بالای بور را کاهش می‌دهد. جهت بررسی برهمکنش بور و نیتروژن بر رشد و ترکیب شیمیایی برنج آزمایش گلخانه‌ای به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا" تصادفی با شش سطح بور ( صفر، 5/2، 5، 10، 20 و 40 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک به‌صورت اسید بوریک) و چهار سطح نیتروژن ( صفر، 75، 150 و 300 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک به‌صورت اوره) با سه تکرار در یک خاک آهکی انجام شد. کاربرد بور سبب کاهش وزن خشک قسمت هوایی گردید و با مصرف نیتروژن سمیت بور به‌ویژه در سطوح پایین آن کاهش یافت. به‌علاوه افزودن بور غلظت بور و نیتروژن را در قسمت هوایی برنج افزایش داد. مصرف نیتروژن غلظت نیتروژن را افزایش ولی غلظت بور در گیاه کاهش داد. غلظت نیتروژن و غلظت کلروفیل اندازه‌گیری شده به روش شیمیایی با افزایش قرائت کلروفیل‌متر سیر صعودی دارند. غلظت کلروفیل با افزایش سطح بور کاهش یافت. افزودن نیتروژن غلظت کلروفیل را افزایش و تأثیر سوء سطوح بالای بور بر این پارامتر را کاهش داد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که در خاک‌های با بور بالا، کاربرد نیتروژن با کاهش اثرات سوء سمیت بور رشد برنج را افزایش می‌‌دهد
مهدی حسینی فرهی، کرم اله گودرزی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده

هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر کلرید کلسیم بر استحکام و ماندگاری پس از برداشت حبه روی خوشه در انگور عسکری بود. این تحقیق در سال 1385 در یکی از باغات انگور شهرستان سی سخت به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار به اجرا درآمد. آزمایش شامل دو قسمت بود: 1- محلول پاشی با غلظت‌های1، 5/2 و 5 در هزار دو هفته قبل از برداشت و تکرار یک‌روز قبل از برداشت. 2- غوطه‌وری در محلول کلرید کلسیم با غلظت‌های1، 5/2 ، 5 درصد بعد از برداشت و تیمار شاهد. انگور‌ها برای مدت 30 روز در دمای صفر درجه سانتی‌گراد در سردخانه نگه‌داری گردیدند. نتایج نشان داد که کلرید کلسیم تأثیر معنی‌داری در سطح احتمال یک درصد بر درصد ریزش حبه‌ها پس از یک ماه نگه‌داری در سردخانه داشت. کمترین میزان ریزش حبه‌ها در مرحله پس از برداشت مربوط به تیمار 5 درصد غوطه‌وری و در مرحله پس از یک ماه نگه‌داری در سردخانه مربوط به تیمار 5/2 در هزار محلول پاشی بود. بیشترین درصد ریزش حبه‌ها در تیمار شاهد (عدم کاربرد کلرید کلسیم) دیده شد. اثر کلرید کلسیم بر کاهش درصد پوسیدگی حبه‌های انگور پس از یک ماه نگه‌داری در سردخانه در سطح یک درصد معنی‌دار بود. کمترین میزان پوسیدگی در تیمار محلول پاشی 5/2 در هزار و بیشترین میزان پوسیدگی در تیمار شاهد به‌دست آمد. اثر کلرید کلسیم بر ضریب رسیدگی(TSS/TA) معنی‌دار بود.
فرزاد گودرزی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده

به دلیل فاصله نسبتاً زیاد محل تولید تا مصرف، لطافت زیاد و حمل و نقل نامناسب، حدود 30تا 40 درصد میوه توت فرنگی در فاصله برداشت تا مصرف تلف می‌گردد. از جمله روش‌های توصیه شده برای کاهش ضایعات توت فرنگی، کاربرد املاح کلسیم برای افزایش محتوای کلسیم بافت میوه است. برای این منظور توت فرنگی‌های نمونه در محلول‌های با غلظت 0 ، 25 ،50 و 75 میلی‌مول بر لیترکلرید کلسیم، سولفات کلسیم و نیترات کلسیم، برای مدت زمان 4 دقیقه غوطه‌ور و سپس در هوای آزمایشگاه خشک و به مدت پنج و ده روز در یخچال و حرارت Cº5 نگه‌داری شدند. در پایان دوره با انجام آزمون‌های کمّی و کیفی (شامل اندازه‌گیری میزان کلسیم، اسیدکل، بریکس، سفتی بافت، میزان فساد کپکی و آزمون ارزیابی حسی) تأثیر تیمارها بر محصول ارزیابی ‌شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت نمک‌های کلسیم مقدار اسیدیته، کلسیم بافت و سفتی بافت به میزان معنی‌داری افزایش و میزان کپک‌زدگی محصول کاهش یافت. در اغلب موارد غلظت‌های 50 و 75 سولفات کلسیم نتایج مشابهی داشتند. از بین املاح مورد استفاده، نیترات کلسیم بیشترین تأثیر را بر میزان کلسیم و سفتی بافت میوه‌ها نشان داد. اما سولفات کلسیم بهتر از دیگر نمک‌ها کپک زدگی توت فرنگی را کنترل کرد. با افزایش زمان نگه‌داری میوه‌ها، میزان اسیدیته و سفتی بافت میوه‌ها به شکل معنی‌داری کاهش و درصد کپک‌زدگی افزایش یافت. آزمون ارزیابی حسی نشان داد که با افزایش غلظت محلول‌های کلرید و یا نیترات کلسیم، ازمیزان مقبولیت طعم توت فرنگی کاسته می‌شود. به دلیل ته مزه تلخ، کمترین امتیاز به نمونه‌های تیمار شده با غلظت 75 میلی‌مول بر لیتر نیترات کلسیم اختصاص یافت. گروه ارزیاب بین نمونه‌های تیمار شده با غلظت 25 میلی‌مول بر لیتر سولفات و کلرید کلسیم و نمونه شاهد، اختلاف طعم معنی‌داری تشخیص نداد. از آنجا که هیچ یک از 9 تیمارمحلول پاشی نتوانست طراوت و شکل اولیه میوه‌ها را طی دوره نگه‌داری حفظ نماید، این روش قابل توصیه برای افزایش ماندگاری میوه در سطح تازه خوری نیست، اما می‌تواند برای افزایش ماندگاری توت فرنگی‌هایی که در صنایع فراوری مصرف می شوند، مورد استفاده قرار گیرد.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb