383 نتیجه برای بر
یوسف حسنی، سید مهدی هاشمی شاهدانی، بنفشه زهرائی،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
این تحقیق به معرفی رویکرد بهرهبرداری- اقتصادی بهعنوان راهبرد جدیدی در بهرهبرداری شبکههای آبیاری پرداخته است. برای رسیدن به این مهم، دو مدل مجزای اقتصادی و بهرهبرداری با هم تلفیق شدند. هدف کلی از تلفیق این مدلها در قالب ساختار توسعهیافته واحد، تحویل و توزیع بهینه آب به واحدهای زراعی شبکه آبیاری بر اساس متوسط ارزش اقتصادی محصولات کشاورزی واقع در الگوی کشت موجود آنها است. گفتنی است که بهمنظور فراهم کردن امکان ارزیابی عملکرد سامانه بهرهبرداری کانال آبیاری با بهرهگیری از رویکرد بهرهبرداری- اقتصادی، شاخص ارزیابی عملکرد کفایت تحویل و توزیع آب مورد بازنگری قرار گرفت. بهمنظور ارزیابی ساختار توسعه داده شده، کانال اصلی شبکه آبیاری رودشت در حوضه زایندهرود بهعنوان مورد مطالعاتی این تحقیق انتخاب شد و مدیریت بهرهبرداری این کانال قبل و بعد از بهکارگیری ساختار ارائه شده، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مدلسازی اقتصاد کشاورزی شبکه مورد مطالعه نشان داد که در واکنش به سیاست تحویل آب بر اساس ارزش اقتصادی آن در شرایط کمآبی، یونجه و گلرنگ در مقایسه با سایر محصولات (بهخصوص گندم)، از جمله محصولاتی هستند که در الگوی زراعی کشاورزان، سطح زیر کشت را با شدت بیشتری کاهش میدهند. دلیل این امر ارزش اقتصادی کمتر آب و سود ناخالص کمتر در واحد هکتار دو محصول گفته شده نسبت به سایر محصولات زراعی، بوده است. علت نوسانات کمتر محصول گندم را نیز میتوان با وجود هزینههای بالا، در قیمت تضمینی و بالای آن در مقایسه با سایر محصولات زراعی توجیه کرد. نتایج ارزیابی عملکرد سامانه بهرهبرداری توسعه داده شده در این تحقیق بر اساس شاخص ارزیابی عملکرد کفایت تحویل آب حاکی از آن بود که در بهرهبرداری معمول کانال (عدم بهرهگیری از رویکرد اقتصادی) بیشترین مقادیر شاخص کفایت تحویل آب مربوط به چهار آبگیر واقع در بالادست کانال بهدست آمده است. این درحالی است که با بهکارگیری رویکرد بهرهبرداری- اقتصادی، آبگیرهای 1، 6، 5 و 12 که مطابق نتایج مدلسازی اقتصادی بالاترین اولویت تحویل آب را بهدست آوردهاند، مطلوبترین مقادیر شاخص کفایت را دارا هستند.
سجاد مهری بابادی، مجید افیونی، شمس اله ایوبی،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
برای مدیریت پایدار خاک بررسی اثرات موقعیت شیب و تغییر کاربری اراضی بر منابع خاک و آب ضروری است. در این پژوهش، سه نوع کاربری مرتع تخریب شده، کشت دیم و باغ سیب با هدف تأثیر موقعیت شیب و کاربری اراضی بر برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در منطقه کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شد. هر کدام از کاربریها بر اساس موقعیت شیب تقسیم شدند و ماده آلی (OM)، هدایت هیدرولیکی (KS)، شاخص آبگریزی (RI)، رس قابل پراکنش (DC) و میانگین وزنی قطر خاکدانهها (MWD)، بهعنوان ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هدایت هیدرولیکی بیشترین ضریب تغییرات را داشت. همچنین نتایج مقایسه میانگین نشان داد که تمامی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی اندازهگیری شده، در کاربریها و موقعیتهای مختلف شیب دارای تفاوت آماری معنیدار در سطح 5 درصد هستند. بهطور کلی در هر سه کاربری بر اساس ویژگیهای اندازهگیری شده کاربری باغ و موقعیت پایه شیب دارای شرایط کیفی بهتر نسبت به سایر کاربریها و موقعیتهای شیب است. تخریب مراتع و تغییر کاربری از مرتع به کشت دیم موجب کاهش سطح کیفی خاک شد که این امر در درازمدت سبب کاهش بهرهدهی خاک و خارج شدن برخی زمینها از چرخه تولید خواهد شد. نتایج همبستگی بین ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی خاک نشان داد که بهطور کلی ماده آلی خاک بیشترین همبستگی را با سایر پارامترها دارد.
مرضیه میرجانی، محسن سلیمانی، وحید سالاری،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
نگرانیهای فزاینده نسبت به آلودگی آب و اثرات مضر بالقوه آن بر انسان، تلاشهای جدی را برای توسعه روشهای پایش زیستی قابل اعتماد برانگیخته است. آنالیز بیولومینسنت یکی از نویدبخشترین روشهای سریع برای پایش زیستی محیط زیست است، زیرا سیستم لومینسنت حتی به مقدار کم آلایندهها شدیداً حساس است. هدف پژوهش حاضر، سنجش سمیت ترکیبات نفتی با استفاده از باکتری ویبریو فیشری (Vibrio fischeri) است. الگوی رشد باکتری در محیط کشت فتوباکتریوم براث با اندازهگیری تراکم سلولی در طول موج 600 نانومتر تعیین و مشخص شد که زمان بهینه رشد باکتری حدوداً 18-16 ساعت پس از تلقیح بود. همچنین تأثیر پارامترهای محیطی مانند دما، pH و غلظتهای مختلف نفت بر رشد و مقدار لومینسانس باکتری ویبریو فیشری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شرایط بهینه رشد باکتری بعد از 16 ساعت شامل دمای 25 درجه سانتیگراد و 7 pH= بود. همچنین رشد و شدت لومینسانس باکتری ویبریو فیشری تابعی از غلظت کل هیدروکربنهای نفتی در محیط بود که در غلظتهای نفت بیش از چهار درصد حجمی بهمیزان قابل توجهی کاهش یافت؛ بنابراین باکتری ویبریو فیشری پتانسیل استفاده برای پایش آلایندههای نفتی در محیطهای آبی را داراست.
مهدی پژوهش، مجید محمدیوسفی، افشین هنربخش، حمیدرضا ریاحی بختیاری،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
بهمنظور برنامهریزی و مدیریت سرزمین لازم است عوامل تأثیرگذار بر تغییرات آن را شناسایی و ارزشیابی کرد. تغییرات کاربری زمین یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر فرایندهای آبوهوایی محلی، منطقهای و جهانی است که بهصورت تغییر در نوع استفاده از زمین تعریف میشود و یکی از عوامل مهم در تغییر جریان هیدرولوژیک، فرسایش حوضه و انهدام تنوع زیستی است. حوضه آبخیز بهشتآباد بهعنوان یکی از زیرحوضههای سامانه کارون بزرگ، حدود 70 درصد از جمعیت استان چهارمحال و بختیاری را دربرمیگیرد. بههمین دلیل با توجه به اهمیت بالای این حوضه در تأمین آب حوضههای دیگر و نیز اهمیت شناخت کاربریهای موجود در منطقه در طول چند دهه گذشته، هدف اصلی از این مطالعه، ارزیابی روند تغییرات مکانی کاربری اراضی در حوضه آبخیز بهشتآباد استان چهارمحال و بختیاری با مساحتی حدود 384787 هکتار با استفاده از علم سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی طی یک دوره 25 ساله است. در این تحقیق، ابتدا با تجزیهوتحلیل و پردازش تصاویر ماهوارهای لندست 5 سنجنده TM مربوط به سالهای 1991، 2008 و لندست 8 سنجنده OLI سال 2016 و درنظر گرفتن 5 طبقه کاربری شامل اراضی مرتعی، مناطق ساختمانی- شهری، اراضی کشاورزی، اراضی باغی و اراضی بایر، اقدام به تهیه نقشههای کاربری اراضی برای سه مقطع زمانی بهروش چشمی و هیبریدی با دقت قابل قبول شد. دقت کلی برای هر یک از نقشههای کاربری بهدست آمده برای سالهای 1991، 2008 و 2016 بهترتیب برابر 17/92، 29/94 و 41/93 درصد بهدست آمد که دلالت بر مقبولیت دقت نقشههای تهیه شده داشت. سپس روند تغییرات کاربری اراضی و سهم هریک از طبقههای کاربری و درصد تغییرات هر یک از کاربریها طی دو دوره مطالعاتی مشخص شد. نتایج این تحقیق نشاندهنده تغییراتی در سطح حوضه مورد مطالعه است. مساحت اراضی مرتعی در طی دو دوره روند کاهشی، مناطق ساختمانی- شهری روند افزایشی، اراضی کشاورزی در طی دوره اول روند کاهشی و در طی دوره دوم روند افزایشی، اراضی باغی در طی دو دوره روند افزایشی، اراضی بایر در دوره اول روند افزایشی و در دوره دوم روند کاهشی داشته است. در مجموع باید عنوان کرد که در منطقه بهشتآباد شاهد افزایش جایگزینی مراتع با مناطق ساختمانی- شهری، کشاورزی دیم، باغات و اراضی بایر و بروز تخریب پوشش مرتعی در منطقه هستیم.
علی حیدر نصرالهی، حامد احمدی، یاسر سبزواری، سمیه نوری،
جلد 24، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده
شاخص تنش آبی گیاه (CWSI) ابزاری است که میتواند برای پایش سریع وضعیت آب گیاه مورد استفاده قرار گیرد که یک نیاز کلیدی برای مدیریت دقیق آبیاری محصولات است. این تحقیق با هدف محاسبه شاخص CWSI برای لوبیاچیتی در منطقه خرمآباد در دو روش آبیاری سطحی و تیپ انجام شد. به این منظور طرحی در قالب بلوکهای کامل تصادفی و آزمایش کرتهای خرد شده اجرا شد که فاکتور اصلی شامل روشهای آبیاری تیپ (T) و آبیاری سطحی (F) رقمهای لوبیاچیتی شامل COS16 (C)، صدری (S) و کوشا (K) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد مقادیر CWSI محاسبه شده در آبیاری سطحی در طول دوره رشد گیاه همواره از آبیاری تیپ بیشتر بودند. بیشترین مقدار شاخص CWSI در هر دو روش آبیاری برای رقم صدری، معادل 0/20 و 0/26 بهترتیب برای روش تیپ و سطحی حاصل شد. تجزیه آماری نشان داد که اثر روش آبیاری بر روی مقدار شاخص تنش آبی گیاه در سطح پنج درصد معنیدار بود، ولی بین ارقام مختلف تأثیر معنیداری مشاهده نشد. بر همین اساس برای آبیاری تیپ و سطحی بهترتیب مقادیر 0/19 و 0/24 بهعنوان مقادیر آستانه CWSI منظور شد و روابطی بر اساس اختلاف دمای پوشش گیاهی و هوا برای تعیین زمان آبیاری ارائه شد.
فروزان محمدمیرزایی، مهدی ذاکری نیا، ابوطالب هزارجریبی،
جلد 24، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده
افزایش جمعیت، توسعه کشاورزی و کاهش منابع آب سطحی، باعث برداشت بیرویه از آب زیرزمینی شده است. از طرفی عدم توجه به تعادل میانبرداشت و تغذیه آبخوانها، افت سطح آب در آبخوان را بهدنبال داشته است. برای آگاهی از رفتار سیستم آب زیرزمینی و وضعیت منابع و مصارف در حوضه و وضعیت تبادل آب در این دو بخش، میتوان از اتصال مدلهای معتبر آب سطحی و زیرزمینی استفاده کرد. هدف از این مطالعه شبیهسازی جریان آبخوان آزاد گرگانرود با استفاده از مدل آب زیرزمینی برای درک رفتار سیستم آب زیرزمینی در شرایط هیدرولوژی مختلف و ارائه راهکار مدیریتی برای بهبود وضعیت تأمین و تقاضا است. ابتدا وضعیت آبخوان مورد مطالعه با استفاده از اطلاعات مورد نیاز موجود در منطقه بهکمک مدل آب زیرزمینی MODFLOW شبیهسازی شد و سپس بهمنظور مدیریت تخصیص آب در منطقه مورد مطالعه، اطلاعات حاصل از مدل آب زیرزمینی با استفاده از نرمافزار LINK KITCHEN به مدل شبیهساز و تخصیص منابع آب (WEAP) انتقال یافت. سناریوهای مختلف مدیریتی از جمله افزایش راندمان آبیاری، استفاده از پساب تصفیهخانه، کاهش دبی رودخانه در اثر تغییر اقلیم و ترکیبی از سناریوهای فوق برای برآورد میزان کاهش تقاضای آب درنظر گرفته شد. بر اساس این سناریوها، پیشبینیها برای یک دوره 20 ساله انجام و اثرات آن روی منابع آب حوضه، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج واسنجی مدل MODFLOW نشان داد که انطباق قابل قبولی بین سطح ایستابی مشاهدهای و شبیهسازی شده وجود دارد، بهطوری که میزان RMSE برای جریانهای ماندگار و غیرماندگار بهترتیب 0/972 و 0/97 بهدست آمد. نتایج نشان داد که بهکارگیری همزمان راهبردهای مختلف مدیریت مصرف آب، بهتر از سناریوی استفاده منفرد از هر کدام از آنها، برداشت آب از منابع مختلف را کاهش میدهد.
مهدی ماجدی اصل، رسول دانشفراز، سعیده ولیزاده،
جلد 24، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده
برداشت شن و ماسه از بستر رودخانهها از بزرگترین نگرانیها در علم امروز بهحساب میآید. اصول و قوانین معینی برای انتخاب مکان مناسب برداشت مصالح و مقدار این برداشت در آییننامههای طراحی دیده نمیشود. بنابراین گاهی برداشت مصالح رودخانهای از مکانهای با پتانسیل کمتر و نزدیک سازهها انجام میگیرد. در تحقیق حاضر سعی شده است با مسلح کردن سازه، تأثیر برداشت مصالح که با تغییر الگوی جریان در اطراف سازه منجر به افزایش آبشستگی میشود را کنترل کرد. آزمایشات در بستر ماسهای با دانهبندی 0/78 میلیمتر بهطول 4/25 متر، درون کانالی بهطول 13 متر و عرض 1/2 متر انجام گرفته است. نتایج حاصل نشان داد که استفاده از گروهپایه محافظت شده با کابل، در بستر بالادست گودال باعث کاهش 29/6 درصدی عمق آبشستگی حداکثر در جلوی پایه و کاهش 34 درصدی در پشت پایه شده است. همچنین در بستر پاییندست گودال این محافظت موجب کاهش 15 درصدی عمق آبشستگی حداکثر در جلو پایه شد؛ بنابراین آرایش کابل مورد استفاده در سطح پایه، مطابق با روش تحقیق حاضر منجر به کاهش چشمگیر عمق و وسعت آبشستگی حداکثر در گروهپایه پل شده است.
هیدی محمودپور، سمیه جنت رستمی، افشین اشرف زاده،
جلد 24، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
با توجه به ناکارآمد بودن شاخص DRASTIC در مسائل مربوط به بالا آمدن آب شور در مناطق ساحلی، در این پژوهش، برای ارزیابی آسیبپذیری آبخوان ساحلی تالش، سه پارامتر کاربری اراضی، فاصله تا ساحل و اختلاف تراز سطح آب زیرزمینی با سطح آب دریا به شاخص DRASTIC اضافه شد. نتایج حاصل از صحتسنجی مدلها با دادههای EC اندازهگیری شده از چاههای کیفی در دشت تالش نشان داد که DRASTIC اصلاح شده با ضریب همبستگی 0/52 نسبت به DRASTIC با ضریب 0/45 تطابق بهنسبت بیشتری با نقشه پهنهبندی EC دارد. همچنین آنالیز حساسیت حذف پارامترهای مدل نیز نشان داد، که تغییر شاخص آسیبپذیری با حذف پارامتر عمق تا سطح ایستابی (D) در روش DRASTIC و پارامتر کاربری اراضی (Lu) در روش DRASTIC اصلاح شده، بیشتر از سایر پارامترهاست. در ادامه، براساس آنالیز حساسیت تکپارامتری، مؤثرترین پارامترها در روش DRASTIC، عمق تا سطح ایستابی و تغذیه خالص است درحالی که در روش DRASTIC اصلاح شده، پارامترهای کاربری اراضی و عمق تا سطح ایستابی مؤثرترین پارامترها هستند. بهطور کلی نتایج این مطالعه نشان داد، که با اصلاح روش DRASTIC درصد مساحت طبقات با آسیبپذیری زیاد تا خیلی زیاد کاهش یافته است درحالی که طبقات با آسیبپذیری خیلی کم تا متوسط، بیشتر شده است.
افسانه کاغذچی، سید مهدی هاشمی شاهدانی، عباس روزبهانی، محمد ابراهیم بنی حبیب،
جلد 24، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
هدف اصلی تحقیق حاضر شبیهسازی بهرهبرداری کانال اصلی آبیاری و ارزیابی نقطهای، منطقهای و کلی تحویل و توزیع آب با استفاده از شاخصهای کفایت، راندمان و عدالت توزیع آب، و محاسبه شاخص کلی مطلوبیت تحویل و توزیع آب است. بدین منظور، مدل هیدرودینامیکی HEC-RAS در کانال اصلی شبکه آبیاری رودشت ایجاد شد. نتایج کالیبراسیون و صحتسنجی مدل هیدرودینامیکی حاکی از رضایتبخش بودن کارکرد مدل داشت. سناریوهای مختلف بهرهبرداری شامل نرمال، کمآبی و نوسانی بهمنظور ارزیابی تحویل و توزیع آب در همه شرایط ممکن درنظر گرفته شد. در ارزیابی نقطهای کفایت تحویل و توزیع آب در محدوده 7 تا 85 درصد متغیر بوده و میزان راندمان در همه سناریوها 100 درصد محاسبه شد. مقادیر شاخصهای کفایت، راندمان و عدالت در ارزیابی منطقهای بهترتیب در محدودههای6 تا 89 ، 91 تا 100 و 13 تا 46 درصد متغیر هستند. ارزیابی کلی نشان داد که مطلوبترین وضعیت، مربوط به سناریو شدید افزایشی است که مقادیر شاخصهای کفایت، عدالت و راندمان بهترتیب برابر 82 ، 23 و 91 درصد هستند. محاسبه شاخص مطلوبیت تحویل و توزیع آب نشان از عملکرد ضعیف در همه سناریوهای بهرهبرداری داشت و تنها در سناریو نوسانی شدید افزایشی با میزان 82 درصد، عملکرد کانال متوسط برآورد محاسبه شاخص مطلوبیت تحویل و توزیع آب نشان از عملکرد ضعیف تحویل و توزیع آب در همه سناریوهای بهرهبرداری داشت و تنها در سناریوی نوسانی شدید افزایشی با میزان 82 درصدی شاخص مطلوبیت تحویل و توزیع آب ، عملکرد کانال متوسط برآورد شد. نتایج ارزیابی تحویل و توزیع آب نشان داد که تحویل و توزیع آب در کانال مورد مطالعه در ارزیابیهای نقطهای، منطقهای و کلی مطلوب نبوده و نیازمند ارائه راهکارهایی بهمنظور بهبود عملکرد کانال است.
رضا میر، غلامرضا عزیزیان، علیرضا مساح بوانی، علیرضا گوهری،
جلد 24، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
با هدف توسعه تحلیل آسیبپذیری دشت سیستان به نوسانات و کاهش منابع آب رودخانه هیرمند از چارچوب آسیبپذیری فوزل با رویکرد برگشتپذیری گذار استفاده شده است. مؤلفههای اقتصادی- اجتماعی و بیوفیزیکی مطرح شده در این چارچوب، در مجموعهای از زیرسیستمهای مدل پویایی سیستمها درنظر گرفته شده است. بر این اساس چهار سطح برگشتپذیری مرجع بر پایه آورد سالانه رودخانه هیرمند تعریف و مقادیر مشخصههای نگرانی تحت ساختار موجود منطقه تا افق 1430 مشخص شد. در ادامه، راهکارهای پیشنهادی در ساختار اقتصادی- اجتماعی تحت دو حالت بحرانی مخاطره کمآبی و نوسان جریان رودخانه بهکار گرفته شدند. مقادیر مشخصههای نگرانی دو حالت مذکور با هریک از سطوح برگشتپذیری مرجع مطابقت داده شدند. نتایج حکایت از مناسب بودن گزینه سیاستی کاهش مصرف آب و اهمیت پیامدهای زیستمحیطی مؤلفه بیوفیزیکی دارد. بهنحوی که حالتهای مخاطره کمآبی و نوسان جریان دارای درآمدهایی بهترتیب 9490 و 5100 میلیارد ریال (به قیمت پایه سال 1390) بودهاند ولی دارای جمعیت و سطح رفاهی یکسان هستند که علت آن به تأمین 117 و 600 میلیون متر مکعب از نیاز زیستمحیطی ارتباط دارد. مدیریت، توسعه و حمایت مستمر بخش صنعت قادر خواهد بود الگوی "موفقیت برای موفقها" را برای بخش اجتماعی- اقتصادی سیستان به ارمغان آورد.
نادر شهابینژاد، مجید محمودآبادی، احمد جلالیان، الهام چاوشی،
جلد 24، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
فرسایش بادی یکی از مهمترین جنبههای تخریب اراضی بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشود. ویژگیهای خاک از طریق تأثیر بر فرسایشپذیری آن، در کنترل شدت فرسایش بادی نقش اساسی دارند. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و شدت فرسایش بادی و تعیین مهمترین ویژگی مؤثر بود. به این منظور، شدت فرسایش بادی بهصورت درجا و با استفاده از یک دستگاه تونل باد قابل حمل در 60 نقطه از مناطق مختلف استان کرمان اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که شدت فرسایش بادی بین 0/03 تا 3/41 گرم بر متر مربع در دقیقه متغیر بود. سرعت آستانه فرسایش بادی از طریق تابع توانی باعث کاهش معنیدار شدت فرسایش شد (0/001P<، 0/81=R2). درصد ذرات رس و سیلت، مقاومت برشی، میانگین وزنی قطر خاکدانهها، سنگریزه سطحی، خاکدانههای بزرگتر از 0/25 میلیمتر، کربن آلی خاک، کربنات کلسیم معادل و همچنین کلسیم، پتاسیم و منیزیم محلول با شدتهای فرسایش بادی روابط عکس و غیرخطی داشتند. در مقابل با افزایش درصد ذرات شن، سدیم محلول، هدایت الکتریکی و نسبت جذب سدیم، فرسایش بادی بهطور معنیداری افزایش یافت. بر اساس نتایج نهایی، از بین ویژگیهای مورد مطالعه، نسبت جذب سدیم و میانگین وزنی قطر خاکدانه بیشترین اثرگذاری را بر شدت فرسایش بادی در خاکهای استان کرمان نشان دادند. بنابراین پیشنهاد میشود در راستای جلوگیری از سدیمی شدن و نیز تخریب ساختمان خاکها، اقدامات حفاظتی مناسب انجام شود.
عباس احمدپور، سید حسن میرهاشمی، پرویز حقیقت جو، محمدرضا رئیسی سیستانی،
جلد 24، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
در این پژوهش از مدل سری زمانی اریما و شبکه استنتاج فازی- عصبی و شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چندلایه و مدلهای هیبریدی ARIMA-ANN, ARIMA- ANFIS برای مدلسازی و پیشبینی پارامتر هدایت الکتریکی جریان روزانه ایستگاه آبسنجی تلهزنگ با طول دوره آماری 49 ساله استفاده شده است. برای این منظور از دادههای روزانه سالهای 1384-1347 برای آموزش مدل و از دادههای سالهای 1396-1385 برای آزمون استفاده شد. برای تأیید صحت مدلهای اریما برازش یافته از توابع خودهمبستگی و خودهمبستگی جزئی باقیماندهها و آماره پورت مانتئو استفاده شد. در مدلسازی و پیشبینی هدایت الکتریکی برای انتخاب پارامتر ورودی مؤثر شبکه استنتاج فازی عصبی و شبکه عصبی مصنوعی از الگوریتم PMI بهره گرفته شد که پارامترهای روزانه منیزیم (با دو روز تأخیر) و سدیم (با یک روز تأخیر) و درجه حرارت (با یک روز تأخیر) و دبی جریان (با دو ماه تأخیر) و اسیدیته (با یک روز تأخیر) با داشتن کمترین مقادیر اکایک و بیشترین مقادیر آماره همپل بهعنوان ورودی شبکه استنتاج فازی عصبی و شبکه عصبی مصنوعی برای مدلسازی و پیشبینی هدایت الکتریکی روزانه معرفی شدند. بررسی معیارهای ارزیابی مدلها تأیید کننده برتری مدل هیبریدی ARIMA-ANFIS با تابع عضویت ذوزنقهای و تعداد تابع عضویت 2 نسبت به سایر مدلها با مقادیر ضریب تبین 86/0و ریشه میانگین مربعات dS/m 29 است همچنین مدل آریما ضعیفترین عملکرد را در مدلسازی و پیشبینی پارامتر کیفی روزانه ایستگاه هیدرومتری تلهزنگ بهخود اختصاص داده است.
حمید رضا متین فر، زیبا مقصودی، روح الله موسوی، محبوبه جلالی،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
شناخت توزیع مکانی کربن آلی خاک یکی از ابزارهای کاربردی در تعیین استراتژیهای مدیریت پایدار اراضی است. طی دو دهه اخیر استفاده از رویکردهای دادهکاوی در مدلسازی مکانی کربن آلی خاک با استفاده از تکنیکهای یادگیری ماشین بهطور گستردهای مورد توجه قرار گرفته است. یکی از گامهای اساسی در کاربرد این روشها، تعیین متغیرهای بهینه پیشبینی کننده کربن آلی خاک است. این مطالعه بهمنظور مدلسازی و نقشهبرداری رقومی کربن آلی خاک سطحی با استفاده از روشهای یادگیری ماشین و ویژگیهای خاک شامل درصد سیلت، رس، شن، کربنات کلسیم معادل، میانگین وزنی قطر خاکدانه و اسیدیته انجام پذیرفت. بدین منظور دقت عملکرد مدلهای جنگل تصادفی، کوبیست، رگرسیون حداقل مربعات جزئی، رگرسیون خطی چندمتغیره و کریجینگ معمولی برای برآورد میزان کربن آلی خاک سطحی، در 141 نمونه از عمق 30-0 سانتیمتر در بخشی از اراضی کشاورزی دشت خرم آباد با مساحت 680 هکتار مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آنالیز حساسیت متغیرهای پیشران در مدلسازی کربن آلی نشان داد که بهترتیب سه ویژگی درصد سیلت، آهک و میانگین وزنی قطر خاکدانه بیشترین تأثیر را روی تغییرپذیری مکانی کربن آلی خاک داشتند. همچنین مقایسه رویکردهای مختلف تخمین کربن آلی نشان داد که مدل جنگل تصادفی بهترتیب با مقادیر ضریب تبیین (R2) و مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) 0/75 و 0/25 درصد بهترین کارایی را نسبت به سایر رویکردهای مورد استفاده در منطقه مطالعاتی ارائه کرد. در مجموع مدلهای با رویکرد غیرخطی صحت بالاتری نسبت به مدلهای خطی در مدلسازی تغییرات مکانی کربن آلی خاک نشان دادند.
رسول دانشفراز، مریم ستاریان کرجآباد، بابک علی نژاد، مهدی ماجدی اصل،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
آبشستگی اطراف پایههای پل از عوامل اصلی خرابی پل بوده و برداشت مصالح رودخانهای، ممکن است سبب تشدید این پدیده شود. تحقیق حاضر به بررسی جامع آبشستگی اطراف گروه پایههای پل در حضور گودال برداشت مصالح در دبیهای مختلف پرداخته است. زبر کردن سطح پایه پل توسط شن در مقایسه گروه پایههای ساده نشان داد که اعمال زبری سبب کاهش عمق آبشستگی، کاهش نرخ تغییرات عمق آبشستگی و افزایش زمان تعادل میشود. نتایج نشان داد که کاهش عمق آبشستگی در گروه پایههای پاییندست بیشتر از بالادست بود. همچنین در دبی پایین، وجود گودال برداشت مصالح تأثیر بیشتری بر میزان تفاوت وسعت آبشستگی در اطراف گروه پایههای بالادست با پاییندست گذاشته و با افزایش دبی این تفاوت کمرنگتر شد. نتایج آزمایشهای مدل زبر نشان داد که با افزایش دبی، آبشستگی موضعی بیشتر شده و پروفیل بستر در تراز پایینتری قرار میگیرد. در حالت کلی آبشستگی گروه پایههای پاییندست گودال بیشتر از بالادست گودال بوده و نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر مناسب بودن اعمال زبری شن برای کاهش آبشستگی است.
مهدی مکاری،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
استفاده بهینه از منابع آبی با توجه به شرایط اقلیمی کشور و خشکسالیهای اخیر امری ضروری بهنظر میرسد. یکی از راهکارهای مدیریتی مناسب، افزایش بهرهوری آب در کشاورزی است. روش آبیاری و استفاده از سطوح مختلف کود نیتروژن از جمله عوامل تأثیرگذار در افزایش بهرهوری آب هستند. لذا این پژوهش بهمنظور بررسی اثر روش آبیاری و کود نیتروژن بر شاخص برداشت و بهرهوری آب دو رقم گندم، با 36 تیمار در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی و بهصورت کرتهای دو بار خرد شده با سه تکرار در سال زراعی 98-97 در مزرعه پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی شهرستان کاشمر اجرا شد. تیمارها شامل دو روش آبیاری سطحی نواری با انتهای بسته و قطرهای بهعنوان کرتهای اصلی، سه سطح کود نیتروژن (از منبع اوره) شامل صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار بهعنوان کرتهای فرعی و دو رقم گندم پیشگام و سیروان بهعنوان کرتهای فرعی فرعی بودند. نتایج نشان داد که با تغییر روش آبیاری از نواری به قطرهای عملکرد دانه، شاخص برداشت و بهرهوری آب بهطور معنیداری افزایش یافت. نتایج همچنین نشان داد که عملکرد دانه و اجزای آن، شاخص برداشت و بهرهوری آب در سطوح کودی 50 و 100 کیلوگرم در هکتار با هم تفاوت معنیداری نداشتند. از طرفی عملکرد دانه و اجزای آن، شاخص برداشت و بهرهوری آب در رقم سیروان در مقایسه با رقم پیشگام بهطور معنیداری بیشتر بودند (0/01 < P). با توجه به نتایج بهدست آمده در این پژوهش میتوان روش آبیاری قطرهای، سطح کودی 50 کیلوگرم در هکتار و رقم سیروان را برای منطقه خشک کاشمر پیشنهاد کرد.
علیرضا دنیایی، امیرپویا صراف، حسن احمدی،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
بهینهسازی استفاده از منابع آب بهویژه در بخش کشاورزی که بیشترین سهم را در استحصال منابع آب دارد از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا در این پژوهش ضمن معرفی الگوریتم بهینهسازی گرگ خاکستری، جستجوی کلاغ و نهنگ، عملکرد آنها در بهرهبرداری بهینه از سیستم تکمخزنه سد گلستان با هدف تأمین نیاز آبی اراضی پاییندست، بر اساس شاخصهای اطمینانپذیری، برگشتپذیری و آسیبپذیری مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا تابع هدف بهصورت کمینهسازی کل کمبود طی دوره بهرهبرداری تعریف و محدودیتهای معادله پیوستگی، حجم سرریز، حجم ذخیره و حجم رهاسازی از مخزن بر تابع هدف مسئله اعمال شد. سپس نتایج با پاسخ بهینه مطلق بر اساس روش برنامهریزی غیرخطی حاصل از نرمافزار GAMS مقایسه شد و درنهایت بر اساس توسعه مدل تصمیمگیری چندمعیاره رتبهبندی الگوریتمها از لحاظ عملکرد صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که الگوریتم گرگ خاکستری در بهینهسازی تابع هدف بهتر از سایر الگوریتمها عمل میکند بهگونهای که میانگین پاسخها در الگوریتمهای گرگ خاکستری، جستجوی کلاغ و نهنگ بهترتیب 92، 84 و 67 درصد پاسخ بهینه مطلق است بهعلاوه، الگوریتم گرگ خاکستری در کلیه شاخصها از عملکرد مناسبتری نسبت به الگوریتمهای جستجوی کلاغ و نهنگ برخوردار است. همچنین ضریب تغییرات پاسخهای بهدست آمده توسط الگوریتم گرگ خاکستری نسبت به الگوریتمهای جستجوی کلاغ و نهنگ بهترتیب به میزان 2 و 1/43 برابر کوچکتر است. درنهایت نتایج حاصل از مدل تصمیمگیری چندمعیاره مشخص کرد که الگوریتم گرگ خاکستری دارای رتبه نخست نسبت به دو الگوریتم دیگر مورد بررسی در حل مسئله بهرهبرداری بهینه از مخزن سد گلستان است.
طیبه دهقان، محمد علی غلامی سفید کوهی، مجتبی خوش روش، نرگس صمدانی لنگرودی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
در این پژوهش، کارایی حذف نیترات توسط جاذب برگ راش در آزمایشهای ناپیوسته و پیوسته مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا طی آزمایشهای ناپیوسته، اثر pH، زمان تماس، جرم جاذب و غلظت اولیه نیترات بر حذف نیترات بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش pH، بازدهی و ظرفیت جذب کاهش یافت و جذب نیترات توسط میلی و نانوجاذب برگ راش بهترتیب ۱۲۰ و ۹۰ دقیقه پس از شروع آزمایش به تعادل رسید. با افزایش غلظت نیترات، بازدهی حذف نیترات میلی و نانوجاذب برگ راش بهترتیب از 59/2 به 39/7 و از 82/1 به 69/9 درصد کاهش یافت. در ادامه طی آزمایشهای پیوسته دبیهای ۵، ۸ و ۱۱ میلیلیتر در دقیقه و غلظتهای نیترات ۱۵، ۵۰ و ۱۲۰ میلیگرم در لیتر مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان داد که با افزایش غلظت نیترات از ۱۵ به ۱۲۰ میلیگرم در لیتر زمان اشباع برای میلی جاذب برگ راش از ۲۴۰ به ۱۵۰ دقیقه و برای نانوجاذب برگ راش از ۳۶۰ به ۲۷۰ دقیقه کاهش یافت. مدلهای توماس، دوز- پاسخ و یون- نلسون بر نتایج حاصل از آزمایشهای پیوسته برازش داده شدند. مدل توماس با دقت بالایی بر دادههای آزمایشگاهی برازش یافت. درمقایسه جاذبها، نانوجاذب دارای قابلیت جذب بیشتری بوده است.
سعید عبدی اردستانی، بنفشه خلیلی، محمد مهدی مجیدی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
خشکی بلندمدت یکی از فاکتورهای اصلی تغییرات جهانی اقلیم است که میتواند اثرات منفی قابل توجهی بر چرخه بیوژئوشیمیایی کربن و نیتروژن خاک و کارایی اکوسیستم خاک در شرایط تنش برجای گذارد. در این تحقیق فرض شده است: 1) خاک ریزوسفری سه گونه بروموس اینرمیس، داکتیلس گلومراتا و فستوکا آروندیناسه در پاسخ به تنش خشکی متفاوت خواهد بود و 2) گونه گیاهی در شرایط خشکی میتواند تأثیرات تعدیل کنندهای بر خصوصیات بیولوژیکی خاک داشته باشد. این فرضیهها با اندازهگیری کربن و نیتروژن زیستتوده میکروبی و فعالیت آنزیم بتاگلوکزآمینیداز خاک ریزوسفری گونههای گراسهای بروموس، داکتیلیس و فستوکا در طرح تحقیقاتی بلندمدت خشکی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. پاسخ زیستتوده میکروبی خاک به تنش خشکی بسته به نوع گونه گیاهی متفاوت بود، بهطوری که زیستتوده میکروبی خاک ریزوسفری گونه بروموس بیشترین و گونه داکتیلیس کمترین مقدار را داشت و نشاندهنده حساسیت بیشتر گونه داکتیلس به تنش خشکی بود. پاسخ فعالیت آنزیم بتاگلوکزآمینیداز به تنش خشکی متأثر از نوع ژنوتیپ گیاهی (حساس و مقاوم به خشکی) سه گونه بروموس، داکتیلیس و فستوکا بود، اگر چه به تیمار تنش خشکی و نوع گونه گیاهی حساسیت نشان نداد. بنابراین در شرایط تنش خشکی تأثیرات مثبت ژنوتیپ گیاهی میتواند تأثیرات منفی خشکی بر زیستتوده میکروبی و خصوصیات بیولوژیکی خاک را تعدیل کند.
فرزاد حق نظری، مهشید قنبریان علویجه، علی شینی دشتگل، سعید برومندنسب،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
تغییرات نفوذپذیری خاک باعث تغییر در راندمانهای آبیاری میشود؛ لذا تخمین آن در محاسبه راندمانهای آبیاری، برآورد واقعیتری از شاخصهای عملکرد آبیاری ارائه میدهد. در پژوهشی که در مزرعه ARC2-7 کشت و صنعت امیرکبیر در سال زراعی 1390-1389 طی چهار نوبت آبیاری صورت گرفت؛ دو جویچه در شرایط نفوذ یکنواخت و نفوذ متغیر بهطول 140 و عرض 1/83 متر انتخاب شدند. در جویچه با فرض نفوذ یکنواخت دو فلوم تیپ دو، در ابتدا و انتهای آن تعبیه و نفوذ تجمعی با روش بیلان حجم تعیین شد. جویچه با شرایط متغیر به چهار قسمت با نصب پنج فلوم، تقسیم شد. با بررسی تغییرات مکانی میانگین نفوذ تجمعی، مقدار آن از مقطع اول تا چهارم برای آبیاری اول 15 و برای آبیاریهای بعدی، 13 درصد کاهش یافت. تغییرات زمانی نفوذ تجمعی برای مقاطع اول و دوم، 27 و 30 درصد و برای مقاطع سوم و چهارم، 26 درصد کاهش داشت. افزایش 11 درصدی میانگین وزنی قطر خاکدانهها و کاهش 7 درصدی جرم مخصوص ظاهری مبین تغییرات فیزیکی خاک است. تلفات رواناب سطحی از 8 به 18/77 درصد در جویچه با فرض نفوذ یکنواخت و از 10/91 به 19/77 درصد در جویچه با لحاظ نفوذ متغیر، افزایش و راندمان کاربرد 6 درصد کاهش یافت.
مهدی علینژادی، سید فرهاد موسوی، خسرو حسینی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
امروزه، پیشبینی جریان رودخانه ها از مباحث مهم در هیدرولوژی و منابع آب است که میتوان از نتایج الگوبندی جریان رودخانه در مدیریت منابع آب، مدیریت سازههای آبی و پیشبینی سیل استفاده کرد. در این تحقیق، عملکرد مدل برنامه ریزی بیان ژن (GEP)، رگرسیون پارامتریک خطی (LR)، رگرسیون پارامتریک غیرخطی (NLR) و همچنین روش ناپارامتریک -K نزدیکترین همسایگی (K-NN)، در پیشبینی میانگین دبی روزانه رودخانه کارون در محل ایستگاه هیدرومتری ملاثانی طی دوره آماری 96-1346 مورد ارزیابی قرار گرفته است. ترکیب های مختلفی از دادههای ثبت شده بهعنوان الگوی ورودی برای پیشبینی دبی جریان استفاده شد. نتایج بهدست آمده حاکی از عملکرد بهتر مدل برنامهریزی بیان ژن با ضریب تبیین (0/827= R2)، جذر میانگین مربعات خطا (59/45= RMSE) و میانگین خطای مطلق (26/64MAE=) در مرحله صحتسنجی برای پیشبینی دبی روزانه رودخانه کارون در ایستگاه ملاثانی با تأخیر 5 روز، در مقایسه با روش های LR، NLR و K-NN بوده است. همچنین، ارزیابی عملکرد مدلها در پیشبینی مقادیر حداکثر آبدهی جریان نشان داد که همه مدلها میزان جریان را در بیشتر موارد کمتر از مقدار مشاهداتی تخمین زدهاند.