197 نتیجه برای سعید
قدرتالله سعیدی،
جلد 7، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده
به منظور بررسی صفات زراعی و پتانسیل عملکرد بزرک (Linum usitatissimum L) با کیفیت روغن خوراکی به عنوان یک محصول دوم پس از برداشت گندم و جو در منطقه اصفهان، در سال 1379، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، ژنوتیپهای مختلف در آزمایشهای مجزا و در تاریخهای کاشت زودهنگام بهاره (18 فروردین) به عنوان شاهد و تابستانه (25 تیر) با استفاده از طرح بلوک کامل تصادفی ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که کاشت تابستانه به طور چشمگیر و معنیداری کاهش شمار گیاهچه در واحد سطح، شمار روز تا 50% گلدهی و عملکرد دانه، ولی تأخیر در رسیدگی را موجب گردید. بر اساس میانگین ژنوتیپها، عملکرد دانه در تاریخهای کاشت اول و دوم به ترتیب 1472 و 213 کیلوگرم در هکتار بود. ژنوتیپها نیز از لحاظ شمار گیاهچه در واحد سطح، شمار روز تا 50% گلدهی و دوره رسیدگی در هر دو تاریخ کاشت، و برای عملکرد دانه در تاریخ کاشت اول، تفاوت معنیدار داشتند. کاشت تابستانه همچنین سبب کاهش عملکرد دانه در بوته، شمار کپسول در بوته، وزن صد دانه و افزایش شمار دانه در کپسول گردید، ولی مقادیر آنها معنیدار نبود. برای کلیه این صفات در هر دو تاریخ کاشت، ولی برای شمار دانه در کپسول در تاریخ کاشت اول، بین ژنوتیپهای مختلف تفاوت معنیدار وجود داشت. اثر متقابل ژنوتیپ و تاریخ کاشت برای شمار دانه در کپسول و وزن صد دانه معنیدار بود، و تأخیر در کاشت باعث افزایش یا کاهش این صفات در برخی از ژنوتیپها شد. نتایج تجزیه رگرسیون، ضرایب همبستگی و ضرایب مسیر نشان داد که در هر دو تاریخ کاشت، شمار کپسول در بوته، و به دنبال آن شمار دانه در کپسول و وزن صد دانه، اجزای اصلی عملکرد دانه در بوته هستند. شمار کپسول در بوته به عنوان مهمترین جزء، بیشترین مقدار (حدود 80%) از تنوع موجود برای عملکرد دانه در بوته را موجب گردید. شمار گیاهچه در واحد سطح نیز از طریق اثر غیر مستقیم و منفی شمار کپسول در بوته، بر عملکرد دانه در بوته تأثیر داشت.
محمد پاکدل، جواد پوررضا، سعید انصاری،
جلد 7، شماره 3 - ( پاییز 1382 )
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره بر عملکرد مرغان مادر بومی اصفهان به اجرا در آمد. مرغان بومی مورد استفاده در سن 72 تا 80 هفتگی قرار داشتند. سه مقدار مختلف کلسیم شامل 27/3، 62/2 و 96/1 درصد، و سه مقدار مختلف فسفر قابل دسترس شامل 0/25، 0/20 و 15/0 درصد، بر اساس طرح آماری کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل بررسی گردید. بنابراین، 9 جیره آزمایشی در نظر گرفته شد، که به طور تصادفی به 9 گروه از مرغان مادر بومی (پنج تکرار و هر تکرار شامل دو قطعه در هر تیمار) اختصاص یافت. بر اساس نتایج حاصل، افزایش کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به بیشترین مقدار باعث کاهش معنیدار (0/05 >P) در تولید و وزن تخم مرغ گردید. همچنین، کاهش کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به ترتیب به 62/2 و 15/0 درصد مانع از کاهش وزن تخم مرغ شد، و ضریب تبدیل خوراک نیز بهبود یافت. با کاستن مقدار کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره به ترتیب به 96/1 و 15/0 درصد، انباشت کلسیم در پوسته تخم مرغ، و در نتیجه درصد خاکستر آن افزایش معنیداری یافت (P<0.05). مقادیر مختلف کلسیم و فسفر قابل دسترس جیره اثر معنیداری بر خوراک مصرفی، و ضخامت و استحکام پوسته تخم مرغ نداشت. نتایج گویای آن است که مناسبترین مقدار پیشنهادی کلسیم و فسفر قابل دسترس در جیره مرغان مادر بومی اصفهان در اواخر دوره تولید، برای رسیدن به بهترین تولید و وزن تخم مرغ و بیشترین مقدار انباشت کلسیم در پوسته، 96/1 درصد کلسیم و 15/0 درصد فسفر قابل دسترس است.
عبدالکریم کاشی، سعید حسینزاده، مصباح بابالار، حسین لسانی،
جلد 7، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده
هندوانه رقم چارلستون گری یکی از ارقام مهم هندوانه مورد کشت در ایران است که با دارا بودن صفات کمّی و کیفی مطلوب، نسبت به پوسیدگی گلگاه بسیار حساس است. بهمنظور شناخت برخی از عوامل مؤثر بر رشد، عملکرد و پوسیدگی گلگاه هندوانه، این بررسی در سالهای 1376 و 1377 در مرکز تحقیقات گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران با دو تیمار مالچ پلیاتیلن سیاه و بدون مالچ و تغذیه برگی با کلسیم نیترات در غلظتهای 0، 4 و 6 در هزار انجام گرفت. آزمایشها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار بود.
نتایج بررسی نشان داد که مالچ پلیاتیلن سیاه با جلوگیری از رویش علفهای هرز و حفظ رطوبت خاک، مقدار عملکرد کل میوه را به میزان قابل توجه 85 درصد (میانگین دو سال) افزایش داده است، همچنین وزن تر اندامهای هوایی بوته، تعداد و وزن متوسط میوه در هر بوته و میزان زودرسی محصول بهطور معنیداری تحت تأثیر مالچ افزایش یافت. مالچ تعداد میوههای دارای پوسیدگی گلگاه را به میزان 13 درصد (میانگین دو سال) و درصد وزنی آنها را به میزان 5/12 درصد کاهش داد. تغذیه برگی با کلسیم نیترات در هر دو سال آزمایش و در اکثر موارد اثر معنیداری روی صفات مورد اندازهگیری و پوسیدگی گلگاه نداشت.
توحید نجفی میرک، عباسعلی زالی، عبدالهادی حسینزاده، غلامرضا رسولیان، عباس سعیدی،
جلد 7، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده
شته روسی گندم یکی از آفات مهم غلات، بهویژه گندم و جو در بسیاری از مناطق غلهخیز جهان محسوب میشود. استفاده از ارقام مقاوم بهعنوان روشی بسیار مؤثر برای کنترل این آفت شناخته شده است. بهمنظور ارزیابی مقاومت ارقام و لاینهای گندم به شته روسی، شمار 13 رقم گندم نان و 15 لاین گندم دوروم به همراه دو رقم شاهد مقاوم و حساس در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط گلخانه کشت شد. در هر تکرار از هر ژنوتیپ سه گیاهچه در یک گلدان پلاستیکی به عنوان یک واحد آزمایشی در نظر گرفته شد. در مرحله 2-1 برگی تعداد پنج پوره سنین 5-4 شته روی هر کدام از گیاهچهها رهاسازی شد. 21 روز پس از رهاسازی، درصد پیچیدگی برگها و درصد زردی یا کلروز برگها مورد اندازهگیری قرار گرفت. علیرغم وجود همبستگی بسیار بالا (%80) بین میزان پیچیدگی و میزان کلروز برگها، غربال ژنوتیپها بر اساس هر دو صفت انجام شد. تجزیـه واریانس دادهها، تنوع ژنیتیکی زیادی بین ژنوتـیپها برای هر دو صـفت نشان داد، به طوریکه لاینهای گنـدم دوروم DW2، DW8، DW12، DW9، DW14، DW4، DW7، DW3 و رقم آزادی با داشتن پیچیدگی برگ و میزان کلروز برگ کمتر نسبت به شاهد مقاوم، به عنوان مقاومترین ژنوتیپها و لاین گندم دوروم DW13 و رقم شیرودی و M-75-7 که هم دارای پیچیدگی برگ بیشتری و هم دارای میزان کلروز برگ بیشتری نسبت به شاهد حساس بودند، بهعنوان حساسترین آنها به بیوتیپ مورد آزمایش شته روسی شناخته شدند. مقایسه گروهی ژنوتیپها نشان داد که در کل، لاینهای گندم دوروم مقاومتر از ارقام گندم نان هستند. گروهبندی ژنوتیپها با بهرهگیری از تجزیه خوشهای بر اساس دو صفت مذکور بیانگر همین نتیجه بود.
سیدسعید اسلامیان، علیرضا زارعی، احمد ابریشمچی،
جلد 8، شماره 1 - ( بهار 1383 )
چکیده
یکی از روشهای تحلیل منطقهای جریان کم، استفاده از روش رگرسیون چندگانه برای بهدست آوردن روابطی بین دبی جریان کم با دورههای بازگشت معین و ویژگیهای حوضه آبخیز است، که در این پژوهش برای برآورد دبی جریان کم با دورههای بازگشت مختلف در حوضه آبریز مازندران از آن استفاده شد. پس از تحلیل فراوانی نقطهای جریان کم برای 20 ایستگاه آب سنجی، آزمون همگنی انجام شد و دو ایستگاه غیر همگن شناخته شده و از محاسبات حذف گردیدند. روابط منطقهای بین دبی جریان کم با دورههای بازگشت 2، 5، 10 و 20 سال و ویژگیهای حوضه شامل مساحت حوضه، ارتفاع متوسط حوضه، حداقل ارتفاع حوضه، فاکتور شکل، طول شاخه اصلی رودخانه، طول شاخه اصلی رودخانه از مرکز ثقل تا نقطه خروجی حوضه، در صد مساحت جنگلی، میانگین بارش سالانه و شیب متوسط حوضه به مدلها راه یافتند. در نهایت میانگین خطای نسبی مدل برای دورههای بازگشت 2، 5، 10 و 20 سال به ترتیب برابر1/41، 41/3، 45/0 و 2/47 درصد بهدست آمده، که در مقایسه با ب دیگران، مدلها از خطای کمتری برخودار بودند.
بهرام شریف نبی، قدرتاله سعیدی،
جلد 8، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده
بوتهمیری گلرنگ یکی از مهمترین بیماریهای گلرنگ درمنطقه اصفهان است. هدف از این بررسی شناخت عامل بیماریزای بوته میری در منطقه اصفهان و ارزیابی مقدماتی مقاومت نسبی ژنوتیپهای مختلف گلرنگ به این بیماری بود. در این پژوهش با نمونه برداری از بوتههای آلوده از مزارع گلرنگ در منطقه اصفهان، گونههای مختلف فوزاریوم جداسازی شده و برای اثبات بیماریزایی جدایههای قارچ، از دو روش آزمایشگاهی و گلخانهای استفاده شد. در ضمن 60 ژنوتیپ گلرنگ شامل لاینهای اصلاحی انتخاب شده از تودههای بومی مختلف و ژنوتیپهای خارجی به منظور بررسی عکسالعمل آنها به بیماری در یک طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. آلودگی مصنوعی بوتهها از طریق تزریق سوسپانسیون اسپور قارچ عامل بیماری با غلظت 106 اسپور در هر میلیلیتر سوسپانسیون در قسمت پائین طوقه و در مرحله طویل شدن بوتهها (8 هفته بعد از کاشت) انجام گردید و طول منطقه نکروزه شدن در طوقه گیاه و درصد مرگ و میر مورد اندازهگیری قرار گرفت. نتایج آزمایـش نشان داد که عامل بیـماری بوته میری گلرنگ در منطقه اصـفهان قارچ Fusarium solani بود و تفاوت معنیداری بین ژنوتیپها از لحاظ عکسالعمل به بیماری وجود داشت. مقاومترین و حساسترین ژنوتیپ به ترتیب لاینهای اصلاحی IUTE14310 و IUTC121 با میانگین نکروزه شدن 67/9 و 33/28 میلیمتر و میزان مرگ و میر 32 و 70% بودند. براساس میانگین نکروزه شدن و درصد مرگ و میر، ژنوتیپها بهصورت معنیداری به 5 گروه مشخص شامل مقاوم (7 ژنوتیپ)، نسبتاً مقاوم (19 ژنوتیپ)، متحمل (29 ژنوتیپ)، نسبتاً حساس (3 ژنوتیپ) و حـساس (2 ژنوتیپ) گروهبندی شدند. واریـتههای تجاری خارجـی شامـل AC Stirling و Saffire در گـروه متحمل و AC Sunset در گـروه نسبتاً مقـاوم قرار داشتـند. توده بومی کوسه که در منطقه اصفهان بهطور وسیع کشت میگردد، جزء گروه ژنوتیپی حساس بود. ضرایب تنوع فنوتیپی (85/23%) و ژنتیکی (32/18%) و وراثتپذیری عمومی نسبتاً بالا (59%) برای نکروزه شدن و همچنین ضرایب تنوع فنوتیپی (25%) و ژنتیکی (21%) و وراثت پذیری عمومی بالا (73%) برای میزان مرگ و میر نشان داد که تنوع ژنتیکی کافی برای مقاومت به بیماری وجود دارد و انتخاب برای ژنوتیپهای مقاوم به بیماری پوسیدگی ریشه فوزاریومی میتواند مؤثر باشد.
سید سعید مدرس نجف آبادی، حسین اکبری مقدم، غلامحسین غلامیان،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
در بررسیهای انجام شده سالهای 1380 و 1381 در مزارع کلزا منطقه سیستان، چهار گونه شته، مورد شناسایی قرار گرفتند، که در میان آنها گونه Brevicoryne brassicae (شته مومی کلم) با 89 درصد فراوانی، گونه غالب بوده است. برای بررسی تغییرات جمعیت شته مومی، در هر یک از مزارع ایستگاه تحقیقاتی زهک و مزارع اطراف با وسعت تقریبی هر کدام نیم هکتار، به طور هفتگی تعداد 30 برگ از بوتههای کلزا، به صورت تصادفی برداشت شد و بر اساس این نمونه برداریها، مشخص شد که جمعیت شتهها به ویژه شته مومی از نیمه دوم اسفند تا اواخر فروردین ماه، با میانگین دمای روزانه 28-22 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 65- 45 درصد در اوج بود. همچنین بررسیهای به عمل آمده در شرایط کنترل شده (دمای 2± 25 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 5 ± 75 درصد)، نشان داد که طول دوره یک نسل (مدت زمانی که یک نوزاد شته لازم دارد تا به مرحله تولید مثل برسد)، 7-6 روز و طول عمر یک شته بی بال، 31-20 روز و تعداد نوزادان حاصل ازآن، 98-18 عدد بود، در حالیکه این تعداد برای یک شته بی بال در شرایط متغیر آزمایشگاهی 93-22 عدد نوسان داشته است. در بررسیهای مربوط به شناسایی شکارگرها و پارازیتوئیدها، در نمونه برداریهای صورت گرفته، شکارگرهای جمع آوری و شناسایی شده از مزارع کلزا طی سالهای مورد بررسی، شامل پنج گونه کفشدوزک(Col:Coccinellidae)، چهار گونه مگس سیرفید (Dip:syrphidae) و دو گونه بالتوری(Neu:Chrysopidae) بودند. همچنین از راسته بال غشائیان دو گونه پارازیتوئید (Hym:Aphidiidae & Pteromalidae) نیز جمع آوری شدند.
داود مؤمنی آبخارکی، برات قبادیان، عباس همت، سعید مینایی،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
یکی از سیستمهایی که برای افزایش راندمان کاری تراکتورها طراحی و ساخته شده است سیستم قفل دیفرانسیل است. این سیستم باعث یکسان شدن دور دو محور چرخ میشود. در نتیجه در زمان رویارویی با شرایط زمینگیرایی غیریکنواخت در زیر لاستیکها بسیار مفید خواهد بود. استفاده از این سیستم باعث بهبود زمینگیرایی، کاهش فرسایش لاستیک چرخهای محرک، کاهش مصرف سوخت و افزایش ظرفیت مزرعهای تراکتور خواهد شد. علیرغم این که استفاده از این سیستم مزایای زیادی را به همراه خواهد داشت، تاکنون برای بهینهسازی آن فعالیتی در داخل کشور صورت نگرفته است. از این رو طراحی و ساخت سیستم قفل دیفرانسیل نیمهاتوماتیک برای نصب روی تراکتور مسیفرگوسن 285 تولید داخل، در این پژوهش انجام شده است. این سیستم به گونهای طراحی شده است که در هنگام ایجاد وضعیتهای بحرانی، قفل دیفرانسیل را از درگیری خارج میکند. وضعیتهای بحرانی درگیر بودن قفل دیفرانسیل عبارتاند از: استفاده از ترمزهای مجزا، سرعتهای پیشروی بالا و چرخاندن غربالک فرمان. به منظور اندازهگیری و تشخیص وضعیتهای بحرانی به ترتیب از سه نوع حسگر کششی، القایی، و جابه جایی زاویهای استفاده شد. خروجی این حسگرها به یک مدار تصمیمگیرنده فرستاده شده و در آنجا تصمیم لازم مبنی بر ادامه درگیری یا آزادشدن آن گرفته میشود. مدار تصمیم گیرنده یک میکروکنترلر قابل برنامهریزی است که میتوان پارامترهای دیگری را برای کنترل به آن اضافه کرد و یا موارد موجود را تغییر داد. پس از طراحی و نصب سیستم روی تراکتور، عملکرد آن در عملیات خاکورزی با گاوآهن برگرداندار سه خیشه با عرض کار 110 سانتیمتر و عمق کار 25 سانتیمتر بررسی شد.
آزمایشها نشان دادند که در تراکتور معمولی، به علت توزیع نامناسب وزن و شرایط زمینگیرایی غیر یکسان زیر لاستیک چرخهای محرک، لغزش دو چرخ حدود 6 درصد اختلاف دارند که استفاده از این سیستم آن را بهبود بخشید. به علاوه بر اثر کاهش لغزش چرخها مصرف سوخت نیز حدود 5/0 لیتر در هکتار کاهش یافت.
مهدی حسنی، قدرت اله سعیدی، عبدالمجید رضائی،
جلد 9، شماره 1 - ( بهار 1384 )
چکیده
به منظور مطالعه وراثت پذیری برخی از صفات گندم پاییزه با تأکید بر عملکرد دانه و اجزای آن از یک طرح دای آلل با 8 والد استفاده گردید. والدین و نسل F1 آنها در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها به روش 2 مدل1 گریفینگ و مدل جینکزو هیمن تجزیه و تحلیل گردید. تفاوت بین والدها برای تمام صفات به جز تعداد پنجه بارور از نظر آماری معنیدار بود. واریانس تلاقیها نیز برای تمام صفات به جز شاخص برداشت معنیدار بود. میانگین مربعات GCA برای کلیه صفات به جز تعداد پنجه بارور معنیدار گردید. نسبت میانگین مربعات GCA به SCA به غیر از صفات تعداد پنجه بارور،عملکرد بوته و عملکرد بیولوژیک برای صفات دیگر معنیدار شد که گویای سهم زیاد اثر افزایشی ژنها در کنترل ژنتیکی آنها میباشد. بهترین ترکیب پذیرهای عمومی برای صفات روز تا سنبله دهی ارقام داراب و چمران، برای ارتفاع بوته رقم فلات، برای تعداد پنجه بارور، طول سنبله و وزن دانه در سنبله رقم اروند، برای صفت تعداد سنبلچه در سنبله ارقام قدس واروند، برای عملکرد بوته ارقام فلات و اروند و برای عملکرد بیولوژیک ارقام قدس و اروند تشخیص داده شدند.
بر اساس تجزیه و تحلیل به روش جینکز وهیمن، برآورد درجه غالبیت برای صفات وزن دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه در بوته و عملکرد بیولوژیک نشان دهنده وجود اثر فوق غالبیت ژنها و برای صفات دیگر اثر غالبیت نسبی بود. همچنین علامت ضریب همبستگی(Wr+Vr) و Yr برای صفات طول برگ پرچم، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله وزن هزار دانه مبین این بود که آللهای افزاینده از نوع مغلوب بوده و برای صفات دیگر از نوع غالب میباشند. وراثت پذیری خصوصی برای عملکرد دانه در بوته(04/0 درصد)، عملکرد بیولوژیک(14درصد)و شاخص برداشت(37 درصد) پایین بود، ولی بقیه صفات دارای وراثت پذیری خصوصی بالای 50 درصد بودند. بر پایه این نتایج، انتخاب غیر مستقیم برای عملکرد دانه براساس صفات دارای وراثت پذیری بالا و همبستگی زیاد با آن مانند تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله و وزن دانه در سنبله مؤثر خواهد بود.
فریبا رفیعی، قدرتاله سعیدی،
جلد 9، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده
به منظور ارزیابی و بررسی تنوع ژنتیکی صفات زراعی مختلف در لاینهای انتخاب شده از تودههای بومی گلرنگ در ایران، آزمایشی در سال زراعی 80-1379 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، به صورت طرح لاتیس ساده 9*9 اجرا شد. در این آزمایش، 66 لاین انتخاب شده از تودههای بومی گلرنگ از استانهای اصفهان، آذربایجان، طبس، کردستان و مرکزی به همراه 13 ژنوتیپ خارجی و همچنین تودههای کوسه و اراک 2811 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ژنوتیپهای مورد بررسی، برای کلیه صفات از جمله تعداد روز تا شروع گلدهی، 50% گلدهی و رسیدگی و همچنین ارتفاع بوته، عملکرد دانه، اجزای عملکرد دانه، درصد روغن و مقاومت نسبی به بیماری سفیدک پودری اختلاف معنیداری وجود داشت (01/0> p). عملکرد دانه ژنوتیپها بین 1285 تا 3524 کیلوگرم در هکتار متغیر و میزان عملکرد دانه در مورد کشت در اصفهان (توده کوسه) که جزء پا بلندترین و دیررسترین ژنوتیپها نیز بود، برابر 2317 کیلوگرم در هکتار برآورد گردید. درصد روغن برای 20 لاین اصلاحی که از عملکرد دانه بیشتری برخوردار بودند با روش سوکسله اندازهگیری شد. درصد روغن لاینها از 69/24% مربوط به یک لاین انتخابی از توده بومی کردستان تا 55/37 % مربوط به یکی از لاینهای انتخابی از توده کوسه تغییرات داشت. در ضمن درصدروغن در توده کوسه برابر 99/35 % بود. بر اساس نتایج تجزیه خوشهای، ژنوتیپها در3 گروه مختلف قرار گرفتند که برای تمامی صفات، به جز صفت تعداد روز تا سبز شدن دارای تفاوت معنیداری بودند. یکی از گروهها دارای بیشترین تعداد انشعاب اصلی در بوته، تعداد قوزه در بوته، تعداد دانه در قوزه، ، عملکرد دانه در بوته و عملکرد دانه در واحد سطح، ولی کمترین وزن هزار دانه بود. بنابراین این طور استنباط میشود که لاینهای این گروه ژنوتیپی که منشأ داخلی داشتند، جهت انتخاب برای افزایش عملکرد دانه مناسبتر باشند. در ضمن بهنظر میرسد که در لاینهای حاصل از تودههای بومی نواحی مختلف ایران، تنوع ژنتیکی از تنوع جغرافیایی تبعیت نداشت.
یعقوب فتحیپور، علی حسینی، علی اصغر طالبی، سعید محرمیپور، شهریار عسگری،
جلد 9، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده
پارامترهای زیستی شته مومی کلم (.Brevicoryne brassicae(L در سه دمای 20، 25 و 30 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی داخل اتاق رشد بررسی شد. از 40 عدد پوره سن اول مورد استفاده در سه دمای فوق به ترتیب حدود 40، 55 و 10 درصد آنها موفق به ورود به مرحله بلوغ شدند. اکثر فعالیت های زیستی شته در دمای 30 درجه دچار اختلال شد و تلفات سنگینی به مراحل مختلف زندگی شته وارد شد. طول برخی از دوره های رشدی، طول عمر و میزان پوره زایی شته مومی کلم در دمای 20 درجه به صورت معنی داری بیشتر از دو دمای دیگر بود. در بررسی جدول زندگی شته مومی کلم، مرگ آخرین فرد از گروه مورد مطالعه در دمای 20، 25 و 30 درجه سانتیگراد به ترتیب در روزهای سی و سوم، بیست و نهم و شانزدهم اتفاق افتاد. امید به زندگی در نخستین روز آزمایش برای سه دمای فوق به ترتیب 63/13، 50/10 و 19/7 روز تعیین شد. نرخ خالص تولید مثل در دو دمای 20 و 25 درجه (به ترتیب 74/16 و 92/15 ) تفاوت اندکی با هم داشتند ول مقدار آن در دمای 30 درجه به شدت کاهش یافت (75/1). نرخ ذاتی افرایش جمعیت در سه دمای 20، 25 و 30 درجه به ترتیب 187/0، 226/0 و 042/0 تعیین شد که نشان می دهد شته مومی کلم در دمای 25 درجه می تواند جمعیت خود را با سرعت بیشتری افزایش دهد و این دما به عنوان یک دمای مطلوب برای شته محسوب می شود.
علیرضا مساح بوانی، سعید مرید،
جلد 9، شماره 4 - ( زمستان 1384 )
چکیده
تحقیق حاضر آثار ناشی از تغییر اقلیم روی دما، بارندگی و رواناب در حوضه آبریز رودخانه زایندهرود اصفهان را تحت دو سناریوی اقلیمی و برای دو دوره سیساله 2039-2010 و 2099-2070 میلادی، تجزیه و تحلیل مینماید. اطلاعات مورد نیاز از مدل گردش عمومی GCM) HadCM3) شامل مقادیر بارندگی و درجه حرارت (متوسط، حداقل و حداکثر) ماهانه در دورههای آتی، تحت دو سناریوی A2 و B2 از سناریوهای تولید گازهای گلخانهای SRES تأمین شده است. در سناریوی A2 به دلیل تأکید بر رشد صنایع و توجه کمتر به محیط زیست افزایش بیشتری در گازهای گلخانهای نسبت به سناریوی B2 که توجه بیشتری به محیط زیست دارد، فرض شده است. نتایج در مجموع نشان از کاهش بارندگی و افزایش درجه حرارت در هر دو دوره و به خصوص در دوره دوم را داشته، به طوریکه در طی این دورهها میزان کاهش بارندگی 10 و 16 درصد و افزایش درجه حرارت به میزان 6/4 و 2/3 درجه سانتیگراد بهترتیب در سناریوهای A2 وB2 پیشبینی میشود. جهت بررسی تأثیر این تغییرات بر جریان ورودی به سد چادگان با استفاده از تکنیک شبکه عصبی مصنوعی (Artificial Neural Network, ANN) و با بررسی ورودیها و معماریهای مختلف، شبیهسازی بارش - رواناب در حوضه انجام شده که خروجیهای مدل، کاهش جریان تا 8/5 درصد و افزایش ضریب تغییرات جریان تا 3 برابر را برای دورههای آتی نشان میدهد. مقایسه سناریوهای A2 و B2 نشان از وضعیت بحرانیتر سناریوی A2 در این حوضه دارد.
سعید راستگو، بیژن قهرمان، حسین ثنایینژاد، کامران داوری، سعیدرضا خداشناس،
جلد 10، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
حوضه مورد بررسی در شمال شهر کرمانشاه قرار گرفته است. مساحت حوضه 14348 هکتار، حداکثر ارتفاع آن 3300 و حداقل آن 1400 متر میباشد. بر اساس طبقهبندی اقلیمی به روش آمبرژه و دمارتن، اقلیم حوضه از نوع مرطوب و پوشش زنده گیاه در آن از 25 تا 55 درصد متغیر است. بر اساس مطالعات قابلیت اراضی و خاکشناسی، چهار تیپ اصلی اراضی کوهستانی، تپهای، آبرفتهای باد بزنی شکل سنگریزهدار و دشتهای دامنهای در حوضه مشخص شدهاند. در این پژوهش لایههای مربوط به مدلهای ( MPSIAC (Modified Pasific Southwest Inter Agency /> و ( EPM ( Erosion Potential Method /> ابتدا در محیط نرمافزار Autocad اصلاح شدند و سپس با استفاده از نرمافزار Arc-Info برای لایههای اطلاعاتی توپولوژی ساخته شد. بعد از انجام این مراحل عملیات مدیریتی و انطباق لایهها به وسیله نرمافزار Arc-Veiw انجام شد. بر اساس روش MPSIAC، میزان فرسایش سالانه حوضه 7/1002 m3/km2 و بر اساس روش EPM این مقدار 2/1739 m3/km2 به دست آمد. همچنین میزان رسوب سالانه در روش MPSIAC و EPM به ترتیب برابر با 8/307 m3/km2 و 7/521 m3/km2 محاسبه شد. کلاس فرسایشی مدل MPSIAC متوسط و کلاس فرسایشی مدل EPM در گروه شدید قرار گرفت که با مشاهدات صحرایی چندان منطبق نبود. با توجه به تحقیقات صورت گرفته مدل MPSIAC، نتایج بهتری را نسبت به مدل EPM ارائه میکند.
حسین ارزانی، محمد جنگجو، حسین شمس، سعید محتشمنیا، مجید آقامحسنی فشمی، حسن احمدی، محمد جعفری، علی اصغر درویش صفت، احسان شهریاری،
جلد 10، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
شایستگی مرتع و از طرفی قابلیت چرایی مرتع از موارد مهم در امر آنالیز و ارزیابی مراتع بوده و شناخت عوامل مؤثر بر آن، خود از اهمیت زیادی برخوردار است. از آنجایی که تقریباً همه اجزای اکوسیستم مرتعی روی تعیین شایستگی مرتع تأثیر میگذارند، بنابراین از بین عوامل فیزیکی و پوشش گیاهی سه عامل تولید علوفه، منابع آب و حساسیت به فرسایش انتخاب شد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تناسب مراتع لار، دشت بکان، سیاهرود و اردستان و ارائه مدلی برای چرای گوسفند میباشد. این تحقیق در 4 منطقه به ترتیب 2 منطقه سیاهرود و لار در رشتهکوههای البرز، اردستان در منطقه مرکزی و دشت بکان در منطقه زاگرس انجام گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مناطق مورد مطالعه از بین عوامل فیزیکی شیب، دوری از منابع آب و فرسایش بیشتر از عوامل گیاهی در تعیین قابلیت چرایی نقش داشتند. به طور کلی در منطقه سیاهرود، فراوانی گیاهان سمی، شیب تند، موقتی بودن منابع آب سازندهای حساس به فرسایش عوامل محدودکننده بودند. شیب زیاد، حساسیت سنگ و خاک به فرسایش و نحوه بهرهبرداری از اراضی در منطقه لار قابلیت آن را کاهش میداد. در منطقه اردستان تولید کم، وجود گیاهان مهاجم، دوری از منابع آب، نحوه بهرهبرداری از اراضی و فرسایشهای فعلی باعث کاهش شایستگی آن میشوند. در منطقه دشت بکان شیب، نحوه پراکنش منابع آب و عدم وجود منابع دائمی آب، ایجاد محدودیت میکنند. به طور کلی هر نوع بهره برداری از زمین نیازمندیهای مشخص و هر واحد اراضی کیفیت معینی دارد و در خصوص بهرهبرداری از مراتع برای چرای گوسفند، رعایت ظرفیت چرا، توجه به آمادگی مرتع و به کاربردن برنامههای اصلاحی در مراتع مورد مطالعه میتواند در افزایش قابلیت مراتع برای چرای گوسفند کمک کند.
مهدی جمشیدمقدم، سید سعید پورداد،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
به منظور بررسی جوانهزنی و رشد گیاهچههای گلرنگ در تنش رطوبتی، تعداد 15 ژنوتیپ در چهار سطح پتانسیل آب شامل صفر (شاهد)، 4/0-، 8/0- و 2/1- مگاپاسکال به وسیله محلول پلیاتیلنگلایکول 6000 مورد آزمون جوانهزنی قرار گرفتند. حداکثر درصد جوانهزنی (G max)، شاخص سرعت جوانهزنی (GRI)، مدت زمان تا رسیدن به 50 درصد جوانهزنی (T50)، طول ریشهچه (RL) و ساقهچه (SL) به عنوان پارامترهای جوانهزنی بررسی شد. تأثیر سطوح پتانسیل و ژنوتیپها برای کلیه صفات اندازهگیری شده معنیدار بود. کمترین پتانسیل آب، جهت جوانهزنی در دامنه 18/1- مگاپاسکال در ژنوتیپ گوشخانی تا 59/1- مگاپاسکال در ژنوتیپ LRV-51-51 برآورد شد. در پاسخ به تنش رطوبتی در مورد صفت طول ریشهچه در ژنوتیپها واکنش متفاوتی مشاهده شد. در سطوح پتانسیل پایینتر، گیاهچهها از ریشهچههای نازک، ضعیف و طویلتری نسبت به شاهد برخوردار بودند و با افزایش تنش به 2/1- مگاپاسکال، کاهش شدیدی در طول ریشهچه مشاهده شد. پتانسیلهای پایینتر از شاهد باعث کاهش سرعت جوانهزنی و طول ساقهچه شدند. در حالیکه پتانسیلهای آب کمتر از 4/0- مگاپاسکال باعث کاهش حداکثر درصد جوانهزنی گردید. افزایش تنش از سطح شاهد، به 8/0- مگاپاسکال بیش از 3 برابر، مرحله T50را به تأخیر انداخت. اکثر ژنوتیپهای خارجی از میانگین T50 بیشتری نسبت به ژنوتیپهای گلرنگ ایرانی برخوردار بودند. بالاترین مقدار GRI به ژنوتیپهای ایرانی LRV-51-51، ورامین 295 و محلی اصفهان و کمترین آن به ژنوتیپ خارجی CW-74 تعلق داشت. همچنین عملکرد دانه، عملکرد روغن و درصد روغن دانه تعدادی از ژنوتیپهای فوق طی سال زراعی 83-1382 در آزمایشهای مزرعهای تحت شرایط دیم ارزیابی شد. بیشترین متوسط عملکرد روغن به ژنوتیپهای خارجی (4/326 کیلوگرم در هکتار) PI-537598 و (9/313 کیلوگرم در هکتار) Lesaf و کمترین آن به ژنوتیپ ایرانی زرقان279 (2/133 کیلوگرم در هکتار) تعلق داشت. در سطوح پتانسیل شاهد و 8/0 مگاپاسکال ارتباط منفی و معنیداری بین درصد روغن بذر با سرعت جوانهزنی حاصل شد. نتایج نشان داد که تنوع ژنتیکی کافی برای پارامترهای جوانهزنی وجود دارد و میتوان از تنوع ژنتیکی موجود در جهت بهبود بنیه اولیه بذر ژنوتیپهای گلرنگ استفاده نمود.
علیرضا ضیایی، علیاکبر کامگار حقیقی، علیرضا سپاسخواه، سعید رنجبر،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
در این تحقیق به منظور تهیه اطلس احتمال وقوع حداقل دما استان فارس از پارامتر حداقل روزانه دمای 20 ایستگاه تبخیرسنجی سازمان آب منطقهای و 5 ایستگاه سینوپتیک سازمان هواشناسی در استان فارس استفاده گردید. ابتدا دو معیار زمانی اول فروردینماه (برای تجزیه و تحلیل سرماههای بهاره) و اول مـهرماه (برای تجزیه و تحلیل یخبندانهای پاییزه و زمستانه)در نـظر گـرفته شـد. همچنین محـدوده دمـایی صفر الی 5/1- درجه سانتیگراد به عنوان سرما یا یخبندانهای ملایم، محدوده 5/1- الی 3- درجه سانتیگراد به عنوان سرما یا یخبندانهای متوسط و محدوده کمتر از 3- درجه سانتیگراد به عنوان سرما یا یخبندانهای شدید بیان گردید. با مشاهده آمار ثبت شده، اولین و آخرین روزی که در آن روز هر کدام از این محدودهها اتفاق افتاده بود، یادداشت شد. همچنین تاریخ وقوع کمترین دمای حداقل در هر دو معیار زمانی (در صورت وجود) مشخص شد. سپس تاریخهای وقوع به دست آمده بـا استفاده از نرمافزار آمـاری SMADA بر توابع توزیع مختلف برازش داده شده و بهترین تابع توزیع طبق پارامتر آماری میانگین مربع خطا انتخاب گردید(توزیع لوگ پیرسون تیپ3 و توزیع پیرسون تیپ3). سپس توسط همان نرمافزار SMADA احتمال وقوع این پارامترها در سطح 50 و 70 درصد تخمین زده شد. در نهایت با توجه به طول و عرض جغرافیایی ایستگاهها و با استفاده از نرمافزارSurfer، نقشههای هممقدار مربوط به هر کدام از تاریخ وقوعها در سطح استان فارس رسم شد. با استفاده از این نقشهها میتوان تاریخ وقوع انواع سرمازدگیها را برای تصمیمگیری جهت انتخاب تاریخ مناسب کاشت و برداشت محصولات کشاورزی در نقاط مختلف استان پیشبینی نمود.
حمیدرضا باقری، قدرتالله سعیدی، پرویز احسانزاده،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
گلرنگ (.Carthamus tinctorius L) یکی از گیاهان دانه روغنی است که به دلیل سازگاری وسیع آن با عوامل محیطی میتواند در تأمین دانههای روغنی کشور بسیار سهیم باشد. گلرنگ در منطقه اصفهان، بعد از برداشت غلات دانهریز و به عنوان کشت دوم در سطح نسبتاً وسیعی کشت میشود. ژنوتیپهای مناسب جهت کاشت زود هنگام بهاره و یا تابستانه به عنوان محصول دوم میتواند نقش بسزایی در افزایش تولید این محصول داشته باشند. این پژوهش به منظور ارزیابی صفات زراعی شش لاین انتخاب شده از تودههای بومی گلرنگ به همراه توده بومی کوسه به عنوان شاهد درقالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در دو تاریخ کاشت زود هنگام بهاره (25 اسفند) و تابستانه (31 خرداد) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان به انجام رسید. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت تابستانه موجب کاهش معنیدار میانگین صفات تعداد روز تا 50 درصد جوانهزنی، تعداد روز تا شروع و50 درصد گلدهی، تعداد روز تا رسیدگی و ارتفاع بوته گردید، ولی صفات شاخص برداشت، عملکرد دانه در بوته و در واحد سطح و عملکرد روغن در تاریخ کاشت تابستانه افزایش داشتند. اجزای عملکرد به جز وزن صد دانه در دو تاریخ کاشت اختلاف معنیداری نداشتند، ولی وزن صد دانه بهطور قابل توجه و معنیدار در تاریخ کاشت تابستانه بیشتر بود. بر اساس میانگین ژنوتیپها، عملکرد دانه در تاریخ کاشت بهاره و تابستانه به ترتیب برابر 2498 و 2845 کیلوگرم در هکتار و عملکرد روغن نیز در تاریخهای کاشت به ترتیب برابر با 820 و867 کیلوگرم در هکتار بود. در تاریخ کاشت اول عملکرد دانه ژنوتیپها بین 1876 کیلوگرم در هکتار و مربوط به توده کوسه (ژنوتیپ شاهد) تا 2908 کیلوگرم در هکتار و مربوط به لاین E2428 (لاین انتخابی از یک توده بومی اصفهان) متغیر بود. در تاریخ کاشت دوم، عملکرد دانه ژنوتیپها بین 2124 تا 3186 کیلوگرم در هکتار و به ترتیب مربوط به لاینهای S3110 (لاین انتخابی از توده بومی خراسان) و C111 (لاین انتخاب شده از توده کوسه) تغییرات داشت. در ضمن توده کوسه به عنوان شاهد در تاریخ کاشت تابستانه دارای عملکرد دانه برابر 2965 کیلوگرم در هکتار بود. در تاریخ کاشتهای اول و دوم، لاینهای E2428 و C116 (لاین انتخاب شده از توده کوسه) به ترتیب با مقادیر 9/33 درصد و3/32 درصد، بیشترین درصد روغن را به خود اختصاص دادند. علت وجود اثر متقابل معنیدار بین ژنوتیپ و تاریخ کاشت برای صفت عملکرد دانه و روغن در واحد سطح، بیشتر ناشی از کاهش عملکرد دانه ژنوتیپهای E2428 و S3110 در تاریخ کاشت دوم نسبت به تاریخ کاشت اول بود.
خیراله ابولحسنی، قدرت اله سعیدی،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
به منظور ارزیابی تحمل به خشکی لاینهای انتخاب شده از تودههای بومی گلرنگ (Carthamus tinctorius) آزمایشی در سال 1381 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. در این آزمایش 12 لاین اصلاحی انتخاب شده از تودههای بومی گلرنگ همراه با دو رقم خارجی و یک توده بومی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و در دو رژیم رطوبتی شامل آبیاری بر اساس 50% و 85% تخلیه رطوبت از خاک مزرعه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در هر دو رژیم رطوبتی، تفاوت معنیداری در سطح احتمال 1% از لحاظ عملکرد دانه بین ژنوتیپها مشاهده گردید. اثر متقابل بین ژنوتیپ و رژیم رطوبتی نیز در سطح احتمال 5% معنی دار بود. بررسی اثر متقابل ژنوتیپ و محیط (روش اسنلر و دمبک) نشان داد که در بین ژنوتیپها، ژنوتیپ H27 بیشترین واکنش تحمل را دارا بود و در رژیمهای آبیاری 50% و 85% تخلیه رطوبتی به ترتیب دارای عملکرد دانه برابر 3353 و 3072 کیلوگرم در هکتار بود. رقم مورد کشت در اصفهان (توده کوسه) بیشترین واکنش حساسیت به خشکی را نشان داد و در این رژیمهای رطوبتی به ترتیب دارای عملکرد دانه برابر 3525 و 2394 کیلوگرم در هکتار بود. با بررسی شاخصهای مختلف تحمل و حساسیت به تنش رطوبتی (SSI، STI، TOL، GMP و MP)، به نظر میرسد که STI مناسبترین شاخص برای شناسایی ژنوتیپهای متحملتر بود و بر اساس این شاخص، لاین 2428 E به عنوان متحملترین و رقم خارجی Ac-Sunset (از کشور کانادا) به عنوان حساسترین ژنوتیپ معرفی شدند. عملکرد دانه ژنوتیپ 2428 E در رژیمهای آبیاری مذکور به ترتیب برابر 4174 و 3458 کیلوگرم در هکتار و برای ژنوتیپ Ac-Sunset به ترتیب برابر 2004 و 1438 کیلوگرم در هکتار بود.
قدرتالله سعیدی، عاطفه خندان،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
ارزیابی دقیق صفات زراعی در آزمایشهای مزرعهای به منظور تعیین پتانسیل ژنتیکی ژنوتیپها و یا آثار تیمارها بسیار مهم بوده و تعداد تکرار در آزمایش در این راستا نقش مهمی را ایفا مینماید. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تعداد تکرار در آزمایش بر دقت ارزیابی، برآورد میانگین، اجزای واریانس و وراثت پذیری عمومی صفات زراعی در بُزرک (.Linum usitatissimum L) بود. در این پژوهش از طرح بلوکهای کامل تصادفی با 8 تکرار جهت ارزیابی صفات مختلف در 9 ژنوتیپ بُزرک استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش تعداد تکرار برای کلیه صفات، واریانس خطا کاهش مییابد و مقدار کاهش بستگی به نوع صفت داشت. برای ارزیابی و برآورد وراثت پذیری صفت تعداد گیاهچه در واحد سطح و ارتفاع بوته به ترتیب تعداد 3 و 2 تکرار مناسب بود. برای صفت تعداد روز تا رسیدگی نیز نتایج نشان داد که افزایش بیش از 2 تکرار تأثیر چندانی در دقت ارزیابی این صفت و افزایش وراثت پذیری آن نداشت. با توجه به نتایج بهدست آمده، برای ارزیابی صفت تعداد کپسول در بوته، 3 یا 4 تکرار و برای صفت تعداد دانه در کپسول 4 تکرار قابل پیشنهاد است. برای عملکرد دانه به عنوان مهمترین صفت اقتصادی بُزرک نیز برآورد میانگینها و میزان وراثتپذیری با 4 تا 8 تکرار تقریباً ثابت بود و 2 یا 3 تکرار نسبت به میانگین بقیه تکرارها برآورد بیشتری (حدود 11%) را از عملکرد دانه و برآورد کمتری را برای وراثتپذیری عمومی این صفت (به ترتیب 27% و 10% کمتر) فراهم نمودند. با 2 تکرار عملکرد دانه برابر 6/2017 کیلوگرم در هکتار و وراثتپذیری عمومی این صفت برابر 1/72% برآورد گردید. در ضمن میزان بازدهی ناشی از انتخاب (پیشرفت ژنتیکی) برای عملکرد دانه در واحد سطح براساس ارزیابی ژنوتیپها با 2، 3 و 8 تکرار به ترتیب 787، 796 و 798 کیلوگرم در هکتار برآورد گردید که نشان میدهد در برنامههای به نژادی بُزرک میتوان از 2 تکرار نیز جهت ارزیابی عملکرد دانه ژنوتیپها استفاده نمود.
سعید عشقی، عنایت اله تفضلی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
امروزه در صنعت مرکبات کاری تولید دانهالهای سالم و یکنواخت جهت پایه در محیطهای کنترل شده که
پر هزینه است، متداول میباشد. کوتاه کردن دوره رسیدن به حد پیوند باعث کاهش هزینههای تولید خواهد شد. در دانهالهای مرکبات، کوتاه کردن دوره رسیدن به حد پیوند با استفاده از تنظیم کنندههای رشد امکان پذیر میباشد. لیمو آب در سطح گسترده به ویژه در مناطق جنوبی ایران به عنوان پایه استفاده میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر اسید جیبرلیک تنها و یا همراه با پاکلوبوترازول، اتفن و جوانه برداری بر افزایش ارتفاع و قطر دانهال لیمو آب و گیرایی پیوند انجام شد. دانهالها در مرحله 4 تا 6 برگی با اسید جیبرلیک 100 میلیگرم در لیتر محلول پاشی شدند و پس از آن که ارتفاع دانهالها به 50 سانتی متر رسید تیمارهای پاکلوبوترازول 500 و 1000 میلیگرم در لیتر، اتفن 150 و 300 میلیگرم در لیتر یا جوانه برداری اعمال شد. تمام تیمارهای اعمال شده در مقایسه با شاهد به طور معنی دار ارتفاع، قطر و وزن تر شاخساره را افزایش دادند. اسید جیبرلیک تنها نسبت به شاهد و سایر تیمارها طول میانگره را افزایش داد. اثر تیمارهای اعمال شده بر تعداد گره، سطح برگ و وزن تر و خشک ریشه تقریباً یکسان بود. اتفن باعث کاهش میزان کلروفیل برگ شد. اتفن و پاکلوبوترازول به ترتیب در غلظتهای 300 و 1000 میلی گرم در لیتر گیرایی پیوند را کاهش دادند.