197 نتیجه برای سعید
قدرت اله سعیدی، محمود خدام باشی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
به منظور بررسی پتانسیل تولید و دیگر صفات زراعی بزرک (.Linum usitatissimum L) در شهرکرد، نه ژنوتیپ به صورت کاشت بهاره در دو تاریخ کاشت 15 فروردین و 15 اردیبهشت به صورت مجزا در دو سال زراعی 1382 و 1383 با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر ژنوتیپ و تاریخ کاشت بر همه صفات معنی دار بود و ژنوتیپها از لحاظ کلیه صفات دارای تنوع ژنتیکی زیادی بودند. بهطور متوسط تعداد گیاهچه در متر مربع ژنوتیپها بین 306 تا 464، تعداد روز تا رسیدگی بین3/93 تا 1/105، ارتفاع بوته آنها بین 8/28 تا 2/58 سانتیمتر، عملکرد دانه در بوته بین 274/0 تا 569/0 گرم، عملکرد دانه بین 995 تا 1423 کیلوگرم در هکتار و درصد روغن دانه بین 88/32 تا 83/34 متغیر بود. کمترین ارتفاع بوته و بیشترین عملکرد دانه در هکتار متعلق به توده بومی تهیه شده از کردستان بود. بهطور کلی تأخیر در کاشت موجب کاهش معنی دار میانگین تعداد گیاهچه در متر مربع، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته، عملکرد دانه در بوته، عملکرد دانه در هکتار و افزایش معنیدار درصد روغن دانه گردید. بهطور متوسط، عملکرد دانه در بوته در تاریخهای کاشت اول و دوم به ترتیب برابر506/0 و 414/0 گرم و عملکرد دانه در هکتار برابر 1598 و 811 کیلوگرم بود. اثر متقابل معنی داری بین ژنوتیپ و تاریخ کاشت برای بعضی از صفات از جمله عملکرد دانه و درصد روغن دانه مشاهده شد، به طوری که نسبت کاهش عملکرد دانه ژنوتیپها در تاریخ کاشت دوم متفاوت بود و در اثر تأخیر در کاشت، درصد روغن دانه بعضی از ژنوتیپها کاهش و در بعضی دیگر افزایش نشان داد. در تاریخ کاشت اول تغییرات عملکرد دانه ژنوتیپها بین 1358 تا 1784 و در تاریخ کاشت دوم بین 632 تا 1088 کیلوگرم در هکتار بود. توده بومی تهیه شده از کردستان بیشترین عملکرد دانه را در هر دو سال ارزیابی به خود اختصاص داد. نتایج تجزیه رگرسیون و ضرایب همبستگی نشان داد که تعداد گیاهچه در مترمربع و عملکرد دانه در بوته از عوامل اصلی ایجاد تنوع در عملکرد دانه در هکتار بودند. تعداد دانه در کپسول و تعداد کپسول در بوته نیز نقش موثرتری را در تعیین عملکرد دانه در بوته داشتند که به عنوان اجزای اصلی عملکرد دانه در بزرک محسوب می گردنند و می توان در برنامه های انتخاب از آنها به عنوان معیارهای انتخاب جهت بهبود عملکرد دانه استفاده نمود.
سید سعید مدرس نجفآبادی، غلامحسین غلامیان،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
در مطالعات انجام شده سالهای 1379 و1380 در مزارع گندم و جو واقع در بخشهای مختلف منطقه سیستان (شامل بخشهای میانکنگی، شهرکی و ناروئی، شیب آب و مرکزی) ، هفت گونه شته متعلق به شش جنس، مورد شناسایی قرار گرفتندکه در میان آنها گونه Schizaphis graminum Rondani (شته سبز گندم) با 4/85 درصد فراوانی، گونه غالب منطقه بوده است. برای بررسی تغییرات فصلی جمعیت شته سبز گندم، در هر یک از مزارع بخشهای منطقه سیستان، با وسعت تقریبی هر کدام نیم هکتار، بهطور هفتگی تعداد 30 برگ از بوتههای گندم و جو، به صورت تصادفی برداشت شد و مشخص گردید که جمعیت شتهها به ویژه شته سبز گندم از نیمه دوم اسفند تا اواسط اردیبهشت ماه، با متوسط دمای روزانه 28-22 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 65-45 درصد در اوج بود. همچنین بررسیهای بهعمل آمده در شرایط کنترل شده (انکوباتور با دمای2± 25 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 5 ± 75 درصد)، نشان داد که طول دوره یک نسل(مدت زمانی که یک نوزاد شته لازم دارد تا به مرحله تولید مثل برسد)، 7-5 روز و طول عمر یک شته بی بال،31-20 روز و تعداد نوزادان حاصل از آن، 98-18 عدد بود، در حالیکه این تعداد برای یک شته بی بال در شرایط متغیر آزمایشگاهی (اتاق پرورش با دمای 25-20 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی5 ± 55 درصد)، 93-22 عدد نوسان داشته است. در بررسیهای مربوط به شناسایی شکارگرها و پارازیتوئیدها، در نمونهبرداریهای صورتگرفته، شکارگرهای جمعآوری و شناسایی شده از مزارع گندم و جو طی سالهای مورد مطالعه، شامل شش گونه کفشدوزک(Col:Coccinellidae)، ده گونه مگس سیرفید (Dip:Syrphidae) و دو گونه بالتوری(Neu:Chrysopidae) بودند. همچنین از راسته بال غشاییان پنج گونه زنبور پارازیتوئید (Hym:Aphidiidae) نیز جمع آوری شدند.
مهدی اسفندیاری، محمد سعید مصدق، رحیم اسلامی زاده،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
شپشک استرالیایی .Icerya purchasi Mask حشرهای پلی فاژ، با انتشار جهانی و از مخرب ترین آفات مرکبات است که علاوه بر انواع مرکبات به بیش از دویست گونه گیاهی حمله میکند. زیست شناسی این حشره در شرایط آزمایشگاهی در داخل انکوباتور در سه دمای 1±17، 1±27 و 1±40 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و 14 به 10 ساعت (روشنایی به تاریکی) بررسی شد. در دمای 1 ±17 درجه سانتی گراد میانگین طول دوره پورگی، دوره زنده مانی بالغ و طول مدت یک نسل حشره ماده به ترتیب 83/3 ±8/85، 53/3±9/74 و 63/7±6/173 روز تعیین شد. در دمای 1±27 درجه سانتی گراد این مقادیر به ترتیب 40/4±6/62 ، 59/4±6/72 و 26/9±1/144 بود. میانگین طول دوره شفیرگی و طول مدت یک نسل حشره نر در دمای 1±27 درجه سانتی گراد به ترتیب 78/0±1/16و 30/1±5/59 روز محاسبه شد. در شرایط طبیعی، از پانزدهم تیر ماه 1382 نمونه برداری از یک باغ 3 هکتاری به مدت 14 ماه در شرف آباد دزفول انجام گرفت. بدین منظور 5 اصله درخت پرتقال سیاورز بهطور تصادفی در این باغ انتخاب و هر 10 روز یکبار از چهار جهت جغرافیایی و نیز داخل تاج درختان در سه ارتفاع مختلف در مجموع 75 سرشاخه 15 سانتیمتری بهطور تصادفی قطع و مراحل مختلف سنی آفت روی آنها شمارش و به تفکیک ثبت گردید. نتایج 14 ماه بررسی زیست شناسی شپشک استرالیایی نشان داد که این آفت در دزفول دارای 3 نسل بهاره، تابستانه و نسل سوم زمستانگذران می باشد. نسل سوم از پاییز شروع شده و تکمیل آن تا 6 ماه به طول میانجامد. زمستانگذرانی آفت به صورت مراحل مختلف سنی روی میزبانهای مختلف میباشد و سن دوم پورگی بیشترین جمعیت زمستان گذران را تشکیل میدهد. این شپشک در خوزستان علاوه بر ارقام مختلف مرکبات به 41 گونه متعلق به 22 خانواده مختلف از گیاهان حمله میکند.
محمد حسین بنابازی، سعید اسماعیل خانیان، سیدرضا میرائی آشتیانی، محمد مرادی شهربابک،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
در مطالعه حاضر تنوع ژنتیکی درون و بین پنج جمعیت گوسفند ایرانی (سنجابی، کردی کردستان، کردی خراسان، مهربان و مغانی) با استفاده از شش جفت آغازگر ریزماهوارهای (McMA2، McMA26، MAF64، OarCP26، OarAE64 و OarFCB304) بررسی گردید. واکنشهای PCR با تمام آغازگرها بجز OarAE64 بهخوبی انجام گردید. تمامی جایگاهها در همه جمعیتها چند شکل بودند. سه آلل اختصاصی در دو جایگاه برای جمعیت کردی خراسان بهدست آمد ولی فراوانی قابل ملاحظهای نداشتند. بهجز جمعیت مغانی برای جایگاه McMA2، تمامی جمعیتهای مورد مطالعه در جایگاههای ریزماهوارهای مورد بررسی در تعادل هاردی-واینبرگ بودند(005/0> P). کمترین و بیشترین فاصله ژنتیکی DA بهترتیب بین جمعیتهای کردی کردستان و کردی خراسان (234/0) و بین سنجابی و مغانی (388/0) بهدست آمد. در گروهبندی جمعیتها بر اساس ماتریس فاصله ژنتیکی DA، که با دو روش پیوند همجواری (NJ) و روش جفت گروهی غیر وزنی از طریق میانگین حسابی (UPGMA) انجام شد، دو جمعیت کردی خراسان و کردی کردستان با هم و سپس سنجابی با آنها در یک گروه قرار گرفت و جمعیت مهربان و مغانی یک گروه مجزا تشکیل دادند. بیشترین و کمترین تنوع درون جمعیتی، که برای هر جمعیت بهصورت متوسط هتروزایگوسیتی مورد انتظار در همه جایگاهها برآورد گردید، بترتیب مربوط به جمعیتهای مهربان (847/0) و کردی خراسان (744/0) بود. همچنین زمان انشقاق بین دو جمعیت کردی 445 سال بهدست آمد که با شواهد تاریخی همخوانی دارد.
محسن سعیدی، علی احمدی، کاظم پوستینی، محمدرضا جهانسوز،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
رطوبت خاک یکی از عوامل محدود کننده جوانهزنی، سبزشدن و استقرار گیاهان زراعی خصوصاً در شرایط دیم و در نهایت شکلگیری عملکرد در مناطق خشک و نیمه خشک (مانند ایران) است. در چنین مناطقی انتخاب ارقامی که علاوه بر مقاومت به خشکی در مرحله جوانهزنی و سبزشدن، پتانسیل عملکرد بالایی نیز داشته باشند از اهمیت فوق العادهای برخوردار هستند. این بررسی در همین راستا و در سه سطح مزرعهای، گلخانهای و آزمایشگاهی و بر روی ژنوتیپهای مختلف گندم با سوابق اصلاحی متفاوت شامل: ارقام اصلاح شده داخلی در اثر عمل انتخاب (امید، سرداری، روشن)، ارقام اصلاح شده داخلی- خارجی در اثر عمل هیبریداسیون (آزادی، فلات، قدس) و چهار لاین(3-2/5593، 3-5806، 6-6452،6-2/7007) انجام شد. براساس نتایج به دست آمده با کاهش پتانسیل اسمزی برخلاف درصد و سرعت جوانهزنی، بنیه جوانهزنی با سرعت و شیب زیاد در ژنوتیپهای مختلف شروع به کاهش نمود. در این شرایط و در پتانسیل اسمزی 8/0- مگاپاسکال ژنوتیپهای امید، آزادی و 3-2/5593 بالاترین و ژنوتیپهای سرداری، 3-5806 و فلات کمترین بنیه جوانهزنی را از خود نشان دادند. در پتانسیل اسمزی 6/1- مگاپاسکال بنیه جوانهزنی همه ژنوتیپهای مورد بررسی بهشدت کاهش یافت و در این سطح پتانسیل اسمزی تفاوت معنیداری بین ژنوتیپهای مختلف از نظر بنیه جوانهزنی دیده نشد. در بین صفات مورد مطالعه بنیه جوانهزنی بیشترین ضریب همبستگی را با درصد سبزشدن از سطح مزرعه دارا بود و بین سایر خصوصیات جوانهزنی با عملکرد در سطح مزرعه ضریب همبستگی معنیداری به دست نیامد. نتایج حاصل از مقایسههای گروهی نشان دادند که گروه ژنوتیپهای اصلاح شده داخلی دارای بنیه جوانهزنی بالاتری نسبت به دو گروه دیگر بود ولی تفاوت معنیداری بین آنها از نظر سرعت و درصد جوانهزنی دیده نشد.
قدرتاله سعیدی،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
آفتابگردان (.Helianthus annuus L) نقش مهمی در تأمین روغن نباتی مورد نیاز کشور دارد و تأمین عناصر غذایی گیاه در خاک جهت حصول عملکرد بالا و کیفیت مطلوب دانه آن ضروری میباشد. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر تیمارهای کودی عناصر غذایی پرمصرف و کم مصرف بر عملکرد دانه و سایر صفات زراعی آفتابگردان انجام شد. در این آزمایش تأثیر سیزده تیمار کودی به عنوان فاکتور اصلی بر صفات زراعی دو رقم هیبرید آفتابگردان شامل هایسان 33 و اروفلور به عنوان فاکتور فرعی در یک آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر متقابل معنیداری بین تیمارهای کودی و ارقام وجود داشت و تأثیر تیمارهای کودی وابسته به رقم بود. به طور کلی تمام تیمارهای کودی دارای عناصر غذایی Fe ,K, P, N Mn , Zn, موجب کاهش معنیدار یا غیر معنیدار میانگینهای قطر طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه در بوته، عملکرد دانه در واحد سطح در رقم اروفلور گردید. در رقم هایسان 33 افزودن عناصر غذایی N ، P و K تأثیر معنیداری بر عملکرد دانه نداشت. تأثیر کودهای شیمیایی دارای Zn یا Mn به صورت مخلوط با خاک و یا محلولپاشی بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد در رقم های سان 33 معنیدار نبود. اضافه کردن کود آهن دار (سکسترون) به خاک موجب افزایش معنیدار عملکرد دانه در رقم هایسان33 شد، ولی تأثیر معنیداری بر درصد روغن دانه آن نداشت، به طوری که در این رقم تیمارهای شاهد، NPK و NPK + Fe به ترتیب دارای عملکرد دانه برابر 4946 ، 5155 و 7090 کیلوگرم در هکتار و مقدار روغن دانه برابر 72/40، 10/43 و 07/43 درصد بودند. تأثیر تیمارهای کودی بر درصد روغن دانه معنیدار نبود، بنابراین تغییرات عملکرد روغن در تیمارهای مختلف ناشی از تغییرات عملکرد دانه آنها میباشد. ضرایب همبستگی و تجزیه رگرسیون نشان داد که تغییرات عملکرد دانه بیشتر و به ترتیب اهمیت ناشی از تغییرات وزن دانه و قطر طبق بود. به طور کلی به نظر میرسد در خاک مورد آزمایش اضافه کردن کود آهن دار به خاک از لحاظ اقتصادی حائز اهمیت باشد و میتواند موجب افزایش عملکرد دانه و روغن در رقم هایسان 33 شود.
رضا هاشمی، بهروز دستار، سعید حسنی، یوسف جعفری آهنگری،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
تأثیر میزان پروتئین جیره و محدودیت غذایی بر عملکرد، دمای بدن و برخی از شاخصهای هماتولوژی جوجههای گوشتی سویه تجاری راس 308 در شرایط تنش گرمایی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور جوجههای گوشتی در سن 21 تا 42 روزگی با یکی از سه تیمار آزمایشی زیر تغذیه شدند. تیمار اول و دوم شامل جیرههای حاوی سطح پروتئین توصیه شده (1994، NRC) و 85 درصد مقدار توصیه شده آن بودند که طی آزمایش به صورت آزاد در اختیار پرندگان قرار داشتند. تیمار سوم گروه با محدودیت غذایی بود که با جیره حاوی سطح پروتئین توصیه شده تغذیه شدند اما روزانه به مدت 6 ساعت در طی مدت تنش گرمایی گرسنه نگهداشته میشدند. هر تیمار آزمایش شامل 6 تکرار و هر تکرار متشکل از 18 قطعه جوجه گوشتی بود. آب طی آزمایش همواره در اختیار پرندگان قرار داشت. نتایج آزمایش نشان داد کاهش سطح پروتئین جیره و یا اعمال محدودیت غذایی تأثیری بر افزایش وزن پرندگان نداشت (P>0/05). اعمال محدودیت غذایی سبب کاهش مصرف و بهبود ضریب تبدیل خوراک، بهبود نسبت راندمان انرژی و کاهش دمای بدن پرندگان در هنگام تنش گرمایی در 24 و 32 روزگی شد (P<0.05). کاهش مقدار پروتئین جیره و اعمال محدودیت غذایی سبب کاهش چشمگیر پروتئین مصرفی، افزایش نسبت راندمان پروتئین و همچنین افزایش مقادیر هماتوکریت و اسید اوریک خون شد (P<0.05). جنس تأثیری بر دمای بدن و مقادیر هماتولوژی خون پرندگان نداشت (P>0/05). اعمال تنش گرمایی سبب افزایش دمای بدن، مقدار هماتوکریت، گلوکز و اسید اوریک خون پرندگان شد.
سید جمالالدین خواجهالدین، سعید پورمنافی،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
برای تعیین سطح زیر کشت شالیزارهای منطقه اصفهان، از دادههای رقومی ماهواره IRS-1D هند (سنجندههای PAN ، LISS III و سری زمـانی WiFS) استفـاده شـد. تصحیحـات مختلف شامـل هنـدسی، اتمسفریک، رادیومتریک و توپوگـرافی بر روی تصـاویر مربوط به سالهـای 2003 و 2004 اعمـال گردیـد. در این مطالعه پیش پردازشهـای لازم و آنالیزهـای مختلف از جمله آنالیزهـای ترکیبـات مربوط به تصاویر سری زمانی و همچنین نمونـه بـرداریهای میـدانی برای سالهای 2003 و 2004 صورت گرفت. با انتخاب نواحی تعلیمی مناسب در تصاویر مختلف اقدام به طبقه بندی نظارت شده تصاویر گردید. از باند مادون قرمز موج کوتاه و شاخص آب (Normalized Difference Water Index (NDWI نیز برای بررسی امکان تعیین مناطق شالیکاری استفاده گردید. علاوه بر شالیزارها، اراضی کشاورزی غیر شالی، اراضی رهاشده، شورهزارها و رخنمون سنگی در تصاویر LISS III و با کمک تصویر PAN، مناطق شهری و نیز جادهها قابل شناسایی گردیدند. با تشکیل جدول ماتریس خطا، دقت کلی طبقه بندی 91 درصد و کاپای کلی 89 درصد به دست آمد. مساحت زیر کشت شالیزارها نیز حدود 19500 هکتار در سال 2003 میلادی برای سنجنده LISS III و20450 هکتار برای سنجنده WiFS و در سال 2004 میلادی 21670 هکتار برای سنجنده WiFS تعیین گردید. با انجام این مطالعه مشخص شد که میتوان دادههای LISS III را برای تشخیص و تعیین دقیق سطح زیر کشت شالیکاری و دادههای سنجنده WiFS برای تخمین سطح با دقت تقریباً قابل قبول استفاده کرد.
مصطفی حیدری، حبیب ا... نادیان، عبدالمهدی بخشنده، خلیل عالمی سعید، قدرت ا... فتحی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف شوری و نیتروژن بر جذب عناصر غذایی پر مصرف در ساقه و دانه گندم (رقم چمران) و نیز تجمع پرولین و کربو هیدرات در دو مرحله گلدهی و شیری شدن دانهها در برگ پرچم، آزمایشی در شرایط آب و هوایی خوزستان (اهواز)، در مزرعه به صورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی 83-1382 و84-1383 اجرا گردید. در این آزمایش پنج سطح شوری آب آبیاری 5/1 (شاهد)، 5، 10، 15 و20 دسی زیمنس بر متر به عنوان فاکتور اصلی و سه سطح نیتروژن 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از کود نیترات آمونیم به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. سطوح شوری به همراه آب آبیاری و با استفاده از نمکهای CaCl2 و NaCl و به نسبت 5 قسمت کلرید سدیم و 1 قسمت کلرید کلسیم تهیه و به خاک با بافت رسی- لومی اضافه شدند. نتایج نشان داد که به استثنا منیزیم در دانه، شوری سبب افزایش میزان جذب و تجمع عناصر نیتروژن، کلسیم و منیزیم در ساقه و دانه گندم چمران در هر دو سال آزمایش گردید. از مقدار پتاسیم در هر دو بخش گیاه در هر دو سال با افزایش سطح شوری کاسته شد. در بین عناصر غذایی اندازهگیری شده در هر دو سال آزمایش، بیشترین غلظت در شوری 20 دسی زیمنس بر متر مربوط به عنصر سدیم در ساقه بود که از افزایشی معادل 17 و22 برابر به ترتیب در سالهای اول و دوم نسبت به تیمار شاهد برخودار بود. کود نیتروژن (به جز پتاسیم و منیزیم در دانه) بر تجمع عناصر نیتروژن، کلسیم، پتاسیم و منیزیم در هر دو بحش ساقه و دانه گندم رقم چمران افزود. در بالاترین سطح کودی (150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار)، نیتروژن با ممانعت از جذب بیشتر سدیم بر غلظت این عناصر در هر دو بخش گندم افزود. در دو سال آزمایش، با افرایش میزان شوری بر مقدار تجمع کربوهیدرات و پرولین در هر دو مرحله گلدهی و شیری شدن دانهها، در برگ پرچم افزوده شد. تیمارکود نیتروژن بر تجمع این دو ترکیب در مرحله گلدهی افزود اما در مرحله شیری شدن دانهها با افزایش سطح نیتروژن بر مقدار پرولین افزوده و از مقدار کربوهیدرات برگ پرچم کاسته شد.
محمود تورچی، سعید اهریزاد، محمد مقدم، فاطمه اعتدالی، سید حامد طباطباء وکیلی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
با توجه به اهمیت ارزیابی ترکیبپذیری عمومی قبل از تهیه واریتههای ساختگی در گیاهان علوفهای تعداد 36 توده بومی اسپرس از نقاط مختلف ایران جمعآوری و در سال 1379 در یک خزانه پلیکراس در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 24 تکرار کاشته شد. 36 توده پلیکراس حاصل جهت انتخاب والدین مناسب برای تولید واریته ساختگی در سال 1380 در قالب طرح لاتیس 3 گانه ارزیابی گردیدند. بهدلیل معنیدار نبودن اثر بلوکهای ناقص درون هر تکرار، دادهها به صورت بلوکهای کامل تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. صفات عملکرد تر کل کرت به ازای واحد طول ردیف، وزن تر به ازای تک بوته، وزن خشک 5/1 کیلوگرم از کل کرت در مجموع 3 چین و هم به طور جداگانه در هر چین (برداشت) مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین شاخص عملکرد پیشنهادی در این مقاله برای مجموع دو چین 1 و 2 و خوش خوراکی فقط برای چین دوم محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. وزن خشک 5/1 کیلوگرم از کل کرت و وزن تر به ازاء تک بوته به ترتیب کمترین و بیشترین مقدار ضریب تغییرات را به خود اختصاص دادند. برآوردهای وراثتپذیری برای خوش خوراکی، شاخص عملکرد و وزن تر به ازای تک بوته انتخابی بالا بود. از نظر قابلیت ترکیبپذیری عمومی، 6 توده برای صفت عملکرد تر، 6 توده برای وزن خشک، 9 توده برای شاخص عملکرد و 10 توده برای خوش خوراکی دارای بالاترین ارزش بودند. بنابراین تودههای برتر در مورد هر متغیر را میتوان به عنوان والدین در تولید واریته های ساختگی اسپرس به کار برد.
علیرضاخان احمدی، قدرت اله رحیمی، اردشیر نجاتی جوارمی، سعید اسماعیل خانیان،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
به منظور شناسایی واریانس ژنتیکی مرغان ایستگاه تکثیر و اصلاح نژاد مرغ بومی مازندران با استفاده از نشانگرهای RAPD نمونههای خون از 100 قطعه مرغ و خروس تهیه و DNA آنها به روش بهینه یافته نمکی (Salting out) استخراج گردید. از 20 آغازگر مورد استفاده در این تحقیق 14 آغازگر توانستند باندهای مناسب و قابل قبولی را تکثیر نمایند. محصولات واکنش زنجیرهای پلی مراز (PCR) با استفاده از ژل آگارز 5/1 % الکتروفورز شد. با استفاده از این تعداد آغازگر140 باند شناسایی که از این تعداد 63 باند چند شکل و 77 باند یک شکل شناسایی شد. تعداد باندهای شناسایی شده به ازای هر آغازگر بین 16-4 با دامنه تغییرات 2100- 200 جفت باز بوده میزان چند شکلی بدست آمده در این جمعیت 45% بوده است بیشترین درصد چند شکلی مربوط به آغازگر PR-9 با 72% و کمترین درصد چند شکلی مربوط به آغازگر PR-14 با 16% نشانداده شد. فراوانی اشتراک باندی (BSF) برای هر آغازگر محاسبه و در دامنه 96/0-79/0 بوده است. تشابه ژنتیکی درون جمعیتی (WGS) بعنوان متوسط فراوانی اشتراک باندی و واریانس ژنتیکی محاسبه و مقدار آنها به ترتیب برابر 89/0 و 11/0 برآورد شد. در نتیجه سطح بالای چند شکلی بعد از ده نسل انتخاب میتواند مبین ارزیابی درست ژنتیکی، راهکارهای انتخاب مناسب و همچنین اندازه مؤثر جمعیت میباشد.
مهدی بهگر، محسن دانش مسگران، حسن نصیری مقدم، سعید سبحانیراد،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
اثر اسید فرمیک و اسید سولفوریک بر ترکیب شیمیایی، تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام سیلاژ یونجه و بررسی استفاده از آن در جیره گاوهای شیرده تازهزا در آزمایشی سه مرحلهای تعیین شد. در مرحله اول یونجه با اسید فرمیک ( صفر، 15 و20 میلیلیتر در کیلوگرم ماده خشک) و اسید سولفوریک (صفر و 4 میلیلیتر در کیلوگرم ماده خشک) و دو مقدار ماده خشک (22 و33 درصد) سیلو شد. در مرحله دوم فراسنجههای تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام سیلاژ شاهد (فاقد افزودنی، تیمار اول)، سیلاژ یونجه حاوی اسید فرمیک و اسید سولفوریک ( به ترتیب 15 و 4 میلیلیتر در کیلوگرم ماده خشک، تیمار دوم) ، و یونجه خشک (تیمار سوم) با استفاده از روش کیسههای نایلونی اندازهگیری شدند. در مرحله سوم در جیره گاوهای تازهزای هلشتاین (11 راس با میانگین روزهای شیردهی 8± 19) 50 درصد از مقدار علف خشک یونجه در جیره پایه با سیلاژ یونجه (تیمار اول و دوم مرحله قبل) جایگزین شد. جیرهها به مدت 49 روز در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد تغذیه گاوها قرار گرفتند. افزایش ماده خشک باعث کاهش pH سیلاژ شد (P<0.05). بخش سریع تجزیه (a) ماده خشک در سیلاژها مشابه یکدیگر(35/0) و کمتر از علف خشک یونجه (5/0) بود. بخش (a) پروتئین خام در سیلاژ حاوی اسید در مقایسه با سیلاژ شاهد و علف یونجه پایینتر بود (به ترتیب 46/0، 57/0 و 56/0). بخش (b) پروتئین خام در سیلاژ حاوی اسید درمقایسه با سیلاژ شاهد و علوفه یونجه پایین تر بود (به ترتیب 28/0، 41/0، و 35/0). مصرف ماده خشک، تولید و ترکیب شیر تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت. اثر زمان بر چربی شیر و مواد جامد فاقد چربی شیر بهصورت درجه دوم معنیدار شد ( 01/0 >P). گلوکز خون در زمان قبل از خوراکدهی در هفته چهارم آزمایش در دامهای تغذیه شده با تیمار دو بیشتر از تیمار یک بود (01/0 >P).
هومن لطیفی، جعفر اولادی، سعید ساروئی، حمید جلیلوند،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
به منظور ارزیابی قابلیت دادههای ماهوارهای سنجنده +ETM جهت تهیه طبقات پوششی جنگل- اراضی درختچهای و مرتع در حدود فوقانی جنگل، این دادهها در بخشی از اراضی جنگلی و مرتعی در ارتفاعات حوزه نکا- ظالم رود مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت تصحیح هندسی تصویر از روش تصحیح هندسی ارتو با بهکارگیری مدل رقومی ارتفاعی استفاده شد که میزان خطای ریشه میانگین مربعات معادل 68/0 پیکسل در راستای محور Xها و 69/0 پیکسل در راستای محور Yها را به دست آورد. از تکنیک PANSHARP جهت ترکیب وضوح باندهای اصلی و باند پانکروماتیک استفاده شد. به منظور تهیه نقشه واقعیت زمینی از روش نمونه برداری تصادفی منظم با قطعات نمونه یک هکتاری استفاده شد. از فرم رویشی درختی، درختچهای و مرتعی بهعنوان معیار تفکیک طبقات استفاده گردید. مجموعهای از کانالها شامل باندهای اصلی، شاخصهای گیاهی NDVI و (NIR(IR/R و مولفههای اول حاصل از تجزیه مولفههای اصلی جهت طبقه بندی دادهها مورد استفاده قرار گرفت. از روش خودکار انتخاب کانالها جهت انتخاب ترکیب بهینه باندی استفاده شده و نمونههای تعلیمی با استفاده از شاخصهای تفکیک پذیری طبقات ارزیابی شدند. طبقه بندی تصویر با الگوریتم حداکثر احتمال و با استفاده از دو مجموعه داده اصلی و ترکیبی انجام گرفت که حداکثر صحت کلی را با میزان 67 % و شاخص کاپا 43/0 را در مجموعه داده اصلی حاصل نمود. با توجه به میزان به دست آمده معیارهای بیان صحت طبقه بندی، دادههای اصلی سنجنده +ETM جهت نمایش طبقات پوشش سه گانه بر مبنای فرم رویشی و در منطقه مورد مطالعه دارای قابلیت متوسط ارزیابی گردید. لذا میتوان با این معیار اقدام به تفکیک طبقات پوشش در منطقه نمود. همچنین اعمال روشهای تکمیلی بهمنظور کاهش تداخل طیفی بازتاب زمینه دراین گونه مناطق پیشنهاد میشود.
محدثه شمس الدین سعید، حسن فرح بخش، علی اکبر مقصودی مود،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
به منظور مطالعه آثار تنش شوری بر جوانه زنی، رشد رویشی و برخی از خصوصیات فیزیولوژیکی ارقام کلزا، آزمایشی در سال 1383 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان در دو مرحله جوانه زنی و رشد رویشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار انجام گرفت. ترکیبات تیماری شامل سطوح سه واریته (کبرا × رجنت، سرز و اکاپی)، دو نوع نمک (کلرید سدیم و کلرید کلسیم) و چهار سطح شوری (12 ،8 ، 4 و 0 دسی زیمنس بر متر) بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها نشان داد که سطوح مختلف شوری اثر بسیار معنیداری را بر درصد جوانه زنی، یکنواختی جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و طول ساقه چه در پایان مرحله جوانه زنی و وزن خشک ساقه، طول ساقه، قطر ساقه و تعداد گره در ساقه در مرحله رشد رویشی داشتند (P<0.001) ولی بین دو نوع نمک در هیچ یک از صفات اندازهگیری شده اختلاف معنیداری مشاهده نگردید. با افزایش شوری کلیه صفات مذکور کاهش یافتند به گونهای که بالاترین میزان هر یک از صفات متعلق به تیمار شاهد و کمترین آن متعلق به تیمار 12dS/m بود و تنها نشت یونی غشا با افزایش غلظت نمک به طور معنیداری افزایش یافت. مقایسه میانگینها نشان داد در مرحله جوانه زنی، درصد جوانه زنی و یکنواختی جوانه زنی و در مرحله رشد رویشی تعداد گره نسبت به سایر صفات کمتر تحت تأثیر شوری قرار گرفتند و تنها با افزایش شوری به12dS/m کاهش معنیداری را نشان دادند. همچنین اختلافاتی بین ارقام از نظر کلیه صفات مورد مطالعه (به استثنای نشت یونی غشا) ملاحظه شد (P<0.001). با این وجود مقایسه میانگینها نشان داد عکسالعمل ارقام در دو مرحله جوانه زنی و رشد رویشی متفاوت و بدین صورت بود که در مرحله جوانه زنی از نظر کلیه صفات مورد مطالعه رقم سرز حساسترین و رقم کبرا × رجنت مقاومترین بودند و اختلاف معنیداری بین ارقام اکاپی و کبرا × رجنت وجود نداشت. اما در مرحله رشد رویشی رقم اکاپی نسبت به رقم کبرا × رجنت رشد کمتری داشته و اختلاف معنیداری بین این دو رقم مشاهده گردید. بنابراین به نظر میرسد که ارزیابی عکسالعمل صفات رشدی در مرحله جوانه زنی برای تعیین تحمل به شوری ارقام کلزا مؤثر نباشد.
سعید اسماعیل خانیان، اردشیر نجاتی جوارمی، فضلا... افراز، پیمان دانشیار، صابر قنبری،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
در این مطالعه به منظور تعیین سطح تنوع ژنتیکی در جمعیت گوسفند بلوچی از 19 جایگاه ریزماهوارهای استفاده شد. نمونههای خون کامل از تعداد 156 راس گوسفند بلوچی در ایستگاه اصلاح دام شمال شرق کشور (عباسآباد- مشهد) تهیه و استخراج DNA به روش استخراج نمکی بهینه شده انجام شد. تمام نشانگرهای مورد استفاده به غیر از نشانگر UNC5C جایگاههای مربوطه را تکثیر کردند. محصولات PCR با استفاده از الکتروفورز ژل پلی آکریل آمید واسرشته ساز 8% تفکیک و رنگ آمیزی به روش نیترات نقره سریع انجام شد. فراوانیهای آللی و ژنوتیپی به روش شمارش مستقیم بهدست آمد و برآورد معیارهای مختلف تنوع درون جمعیتی و معیارهای چندشکلی برای هر نشانگر برآورد شد. آزمون تعادل هاردی- واینبرگ نشان داد که این جمعیت بهجز در جایگاه OarAE101، در سایر جایگاهها انحراف معنیداری از حالت تعادل داشت (P<0.005). دامنه هتروزیگوسیتی (تنوع ژنی) برای این جایگاهها بین 1/0 تا 93/0 متفاوت بود. همچنین دو جایگاه BM1329 و BULG5E یک شکل بودند. در مجموع نتایج حاکی از چند شکل بودن اکثر نشانگرهای مورد مطالعه بود که امکان استفاده از آنها را در مطالعات بعدی در این جمعیت تأیید میکند.
سعیده رجایی، حسینعلی علیخانی، فایز رئیسی،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی اثر برخی از پتانسیلهای محرک رشد شناخته شده در تعدادی از سویههای برتر Azotobacter chroococcum روی رشد، عملکرد و جذب عناصر غذایی در گندم (.Triticum aestivum L) در شرایط گلخانهای به اجرا در آمد. تعدادی از سویههای ازتوباکتر کروکوکوم برتر از نظر تولید IAA، سیدوفور، هیدروژن سیانید و تثبیت کننده نیتروژن ملکولی انتخاب و بذر گندم رقم پیشتاز در قالب یک طرح کاملاً تصادفی توسط این سویهها تلقیح و برخی از شاخصهای رشد، عملکرد و جذب عناصر غذایی اندازهگیری شد که اثر تلقیح باکتری بر روی شاخصهای عملکرد بیولوژیک، درصد پروتئین دانه، وزن هزار دانه، شاخص سطح برگ و به ویژه جذب عناصر N، P، Fe و Zn مثبت و معنیدار گردید. بیشترین آثار معنیدار در افزایش شاخصهای مذکور در تیمارهای سویههای ازتوباکتر کروکوکوم تولید کننده فیتوهورمون (IAA) و سویههای تثبیت کننده نیتروژن ملکولی مشاهده گردید. به طور کلی بر اساس نتایج این مطالعه میتوان گفت بعضی سویههای ازتوباکترکروکوکوم بومی استان چهار محال و بختیاری که در زمره ریزوباکتریهای محرک رشد گیاه (PGPR) قرار گرفته بودند تأثیر مثبتی روی رشد و عملکرد گندم شامل عملکرد بیولوژیک و کیفیت دانه (درصد پروتئین دانه) تحت شرایط گلخانهای داشتهاند. همچنین از این سویهها میتوان در جهت بهبود تغذیه گندم از نظر عناصر غذایی کم مصرف مانند آهن و روی استفاده نمود.
بهرام حیدری، قدرت الله سعیدی، بدرالدین ابراهیم سید طباطبائی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
در این مطالعه تجزیه با عاملها و تعیین سهم آنها در ایجاد تنوع صفات کمی و همچنین آثار مستقیم و غیر مستقیم اجزای عملکرد بر عملکرد دانه گندم مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش 157 لاین دابل هاپلوئید گندم (. Triticum aestivum L)، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سالهای زراعی 1382 و 1383 و از لحاظ صفات مختلف زراعی و مرفولوژیکی ارزیابی شدند. نتایج تجزیه به عامل ها به روش حداکثر درستنمایی پنج عامل پنهانی را در هر سال شناسایی نمود که این پنج عامل جمعأ و به ترتیب 37/80 و 93/73 درصد از کل تنوع دادهها را در سالهای زراعی اول و دوم توجیه نمودند. در سال اول ارزیابی، عامل اول به شدت تحت تأثیر تعداد روز تا گرده افشانی، تعداد روز تا سنبله دهی، طول برگ پرچم و طول دوره رشد بود و 5/30 درصد از کل تنوع را تبیین نمود و این عامل بیانگر ارتباط منفی اجزای عملکرد با یکدیگر و اهمیت ارتباط برخی از صفات مورفولوژیک با عملکرد دانه بود. ولی عامل اول در سال دوم ارزیابی بیشتر تحت تأثیر مثبت وزن دانه در سنبله، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه بود و لذا عامل اجزای عملکرد نامیده شد. عاملهای دوم و سوم در سال اول به ترتیب شامل ارتفاع بوته و عملکرد دانه و در سال دوم ارزیابی بیانگر طول دوره رسیدگی و ارتفاع بوته بودند. محاسبه ضرایب مسیر نشان داد که تعداد دانه در سنبله در هر دو سال ارزیابی بیشترین اثر مستقیم و مثبت (33/1 و 871/0 به ترتیب در سال اول و دوم) را بر عملکرد دانه داشت. به دلیل آثار غیر مستقیم زیاد و منفی تعداد دانه در سنبله از طریق تعداد سنبله بارور در متر مربع و وزن هزار دانه بر عملکرد دانه، ضریب همبستگی بین عملکرد دانه و تعداد دانه در سنبله بسیار کم بود. تفاوت ناچیز اثر مستقیم تعداد سنبله بارور در متر مربع بر اساس ضریب همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی در سال اول و دوم بیانگر تأثیر پذیری کم این رابطه از عوامل محیطی است. بهطور کلی تجزیه ضرایب مسیر نشان داد که تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله بارور میتوانند از کارایی بیشتری در مقایسه با وزن هزار دانه برای افزایش عملکرد دانه برخوردار باشند و میتوانند در برنامههای بهنژادی به عنوان شاخص انتخاب مورد استفاده قرارگیرند. همچنین با توجه به نتایج تجزیه به عاملها، انتخاب لاینها بر اساس عامل چهارم یا عامل عملکرد شامل صفات عملکرد بیولوژیک، تعداد سنبله در متر مربع و عملکرد دانه به عنوان شاخص انتخاب در برنامههای بهنژادی و به منظور بهبود عملکرد دانه میتواند از راندمان زیادتری برخوردار باشد.
سعید مرید، شهلا پایمزد،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
استفاده از معرفهای هواشناسی و به خصوص بارندگی از دیر باز برای پایش خشکسالی مد نظر بوده و روشهای بسیاری در این خصوص ارائه شده است. اما علاوه بر آنها، معرفهای هیدرولوژیکی نیز میتوانند نقش مهمی را در بیان وضعیت خشکسالی داشته باشند. در این تحقیق، یکی از معدود روشهای پایش هیدرولوژیکی خشکسالی به نام روش چانگ که مقیاس روزانه دارد، با تغییراتی برای ارزیابی چگونگی خشکسالی روزانه استان تهران مورد استفاده قرار گرفت و سپس با شاخص خشکسالی مؤثر ( Effective Drought Index ) (EDI) که تنها شاخص هواشناسی با مقیاس روزانه است، مقایسه شد. نتایج ضمن تأیید قابلیتهای روش چانگ و اهمیت دخالت معرفهای هیدرولوژیکی در پایش خشکسالی، نشان میدهد که روش چانگ از حساسیت بیشتری به کمبود منابع آبی در شرایط خشکسالی برخوردار میباشد. به طوری که مقایسه دو روش طی سه سال 78-1377 الی 80-1379 حاکی از این است که 1/31 درصد ایام توسط چانگ خشکسالی "بسیار شدید" و شاخص خشکسالی موثر برای همین طبقه از خشکسالی رقم 7/3 درصد ایام را اعلام کرده است. به دلیل دخالت معرفهایی مانند ذخیره سدها و آب زیرزمینی، روشهای هیدرولوژیکی همراه با شاخصهای هواشناسی میتوانند ترکیب ایدآلی را در اعلام وضعیت خشکسالی ارائه دهند که در آن هم خشکسالی ناشی از کاهش نزولات و هم ناشی از مصرف بالا و سوء مدیریت قابل تفکیک باشد.
محدثه شمس الدین سعید ، حسن فرحبخش،
جلد 12، شماره 43 - ( بهار 1387 )
چکیده
به منظور مطالعه آثار تنش شوری بر صفات کمـّی و کیفی ارقام کلزای پاییزه، تعیین مکانیزمهای احتمالی تحمل به شوری و شناسایی بهترین شاخص مقاومت، آزمایشی در سال 1383 در دانشگاه شهید باهنر کرمان به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایش ترکیبی از 3 واریته (زرفام، سرز و اکاپی)، دو نوع نمک (کلرید سدیم و کلرید کلسیم) و چهار میزان شوری (12، 8، 4 و صفر دسی زیمنس بر متر) بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها نشان داد که افزایش شوری اثر منفی معنیداری بر عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد خورجین خوشه اصلی و فرعی، تعداد دانه در خورجین خوشه اصلی و فرعی، طول خورجین در خوشه اصلی و فرعی، عملکرد روغن و عملکرد پروتئین داشته (001/0>P) و صفات مذکور به ترتیب 4/92%، 67%، 5/85%، 3/86%، 96/72%، 80/72%، 03/77%، 9/76%، 42/68% و 15/40% کاهش را نشان دادند. ارقام نیز از لحاظ کلیه صفات مذکور رفتار مشابهی را نشان دادند. رقم زرفام در کلیه صفات بالاترین مقادیر را به استثنای عملکرد روغن دارا بود. تجزیه واریانس دادهها همچنین نشان داد که شوری میزان پرولین، پروتئین و قند ارقام را بهطور معنیداری تحت تأثیر قرار داد (001/0>P).بیشترین غلظت قند و پروتئین در تیمار شاهد و کمترین آنها در تیمار 12 دسی زیمنس بر متر مشاهده گردید. در مقابل با افزایش شوری غلظت پرولین نیز افزایش یافت. بر اساس شاخصهای مقاومت GMP، MP و STI رقم زرفام در بالاترین سطح قرار داشت و به عنوان رقم مقاوم شناخته شد.
علی ملکی، سید سعید محتسبی، اسداله اکرم، وحید اصفهانیان،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
امروزه به ایمنی شغلی کشاورزان در کشورهای در حال توسعه کمتر توجه میشود. این مسأله برای رانندگان تراکتورها که در معرض شرایط بسیار نامناسب محیط کار و ارتعاش زیاد تراکتور و صندلی آن قرار دارند از اهمیت بیشتری برخوردار میباشد. بنابراین بررسی منابع ارتعاش و روشهای کاهش آن در تراکتورها از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. در این پژوهش ارتعاش وارد بر بدن چند راننده تراکتور با جرمهای متفاوت هنگام رانندگی با سه تراکتور متداول در ایران هنگام انجام عملیات شخم با گاوآهن برگرداندار، دیسک زنی و حرکت روی جاده آسفالت در دو سرعت پیشروی بررسی گردید. مقادیر شتاب روی تراکتور و بدن رانندگان تراکتور، هنگام رانندگی با تراکتور اندازهگیری و ثبت گردید و پس از انجام آنالیز فوریه روی این دادهها، ریشه میانگین مربعهای شتاب وزندار شده تیمارهای مختلف در دو وضعیت سلامتی و آسایش راننده، آنالیز و تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج به دست آمده بیانگر عدم وجود اختلاف معنیدار در سرعتهای مختلف پیشروی بود. در حالیکه میانگینهای بردارهای شتاب روی تراکتورها و بدن رانندگان اختلاف معنیداری در سطح احتمال 1% نشان دادند به نحویکه با افزایش جرم راننده، میانگین بردار شتاب روی بدن او کاهش مییافت. بهعنوان مثال راننده با جرم 55 کیلوگرم بیشترین میانگین شتاب (8/9 متر بر مجذور ثانیه) و راننده با جرم 100 کیلوگرم کمترین میانگین شتاب( 3/3 متر برمجذور ثانیه) را به خود اختصاص داده بودند. با مقایسه مدت زمان مجاز رانندگی روزانه این سه تراکتور، در مجموع تراکتور جاندیر مدل 3140 و تراکتور یونیورسال مدل651 به ترتیب بیشترین و کمترین مدت زمان مجاز رانندگی روزانه را به خود اختصاص دادند. همچنین پس از مقایسه میانگینهای شتاب روی بدن رانندگان مختلف با استانداردهای جهانی، سطح آسایش و راحتی این افراد هنگام رانندگی با این تراکتورها فوقالعاده ناراحت بهدست آمد.