46 نتیجه برای احمدی
وحید رضاوردینژاد، حجت احمدی، محمد همتی، حامد ابراهیمیان،
جلد 20، شماره 76 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1395 )
چکیده
در این مطالعه، دو دسته از روشهای تخمین پارامترهای نفوذ در آبیاری جویچهای معمولی، یک در میان ثابت و یک در میان متغیر و نیز شرایط با کاهش و بدون کاهش جریان ورودی، ارزیابی و مقایسه گردید. از دسته روشهای مبتنی بر دادههای مرحله پیشروی جریان، چهار روش متدوال شامل دو نقطهای الیوت و واکر، یک نقطهای والیانتزاس، یک نقطهای میلاپالی و بهینهسازی رودریگز و مارتوس و از دسته روشهای مبتنی بر دادههای مراحل پیشروی، ذخیره و پسروی، روش بهینهسازی چندسطحی درنظر گرفته شد. جهت شبیهسازی مراحل آبیاری و مقدار نفوذ در هر روش، از مدل آبیاری سطحی WinSRFR استفاده شد. بهمنظور ارزیابی روشهای مختلف، از 13 سری داده صحرایی حاصل از دو مطالعه موردی در مناطق کرج و ارومیه استفاده گردید. مطابق نتایج، روش بهینهسازی چندسطحی برای هر سه سیستم جویچهای معمولی، یک در میان ثابت و یک در میان متغیر، مراحل پیشروی، پسروی، نفوذ و رواناب را با دقت بالا پیشبینی کرد. روش بهینهسازی چندسطحی برای روش جویچهای معمولی نسبت بهروشهای یک در میان ثابت و یک در میان متغیر، عملکرد دقیقتری در پیشبینی مراحل پیشروی و پسروی داشت و متوسط ریشه میانگین مربعات خطای (RMSE) تخمین پیشروی برای این سه روش آبیاری بهترتیب 37/1، 8/1 و 57/1 دقیقه و تخمین پسروی بهترتیب 76/3، 5 و 03/3 دقیقه محاسبه گردید. در آزمایشات با کاهش دبی نیز بهینهسازی چندسطحی روش دقیق در پیشبینی پیشروی و پسروی بود و متوسط RMSE پیشروی و پسروی برای شرایط کاهش جریان بهترتیب 57/3 و 13/2 دقیقه و بدون کاهش جریان بهترتیب 8/3 و 3/1 دقیقه بهدست آمد. روش بهینهسازی چندسطحی در فاز ذخیره نیز عملکرد دقیقتری نشان داد. متوسط خطای نسبی (RE) تخمین رواناب در آزمایشات جویچهای معمولی، یک در مـیان ثابت و یک در میان متغیر بهترتیب 5/0، 4/0 و 4/0 درصد بهدست آمد. متوسط خطای نسبی برآورد رواناب روش بهینهسازی چندسطحی، در شرایط کاهش دبی و بدون کاهش دبی بهترتیب 85/1 و 85/0 درصد محاسبه شد که نشان میدهد برای حالت بدون کاهش دبی نسبت به حالت کاهش دبی، عملکرد دقیقتر دارد. بهاین ترتیب جهت تخمین پارامترهای نفوذ در آبیاری جویچهای، استفاده از دادههای تمام مراحل آبیاری، عملکرد بهتر در پیشبینی مراحل آبیاری و اجزای بیلان آب دارد.
مسعود باتر، حسین احمدی، رحمت اله عمادی،
جلد 21، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1396 )
چکیده
کاهگل یکی از قدیمیترین ملاتهای سنتی ایران است که قابلیتها و تجربیات استفاده از آن در گذشته، نشاندهنده آن است که میتوان از آن، بهعنوان یک پوشش مناسب برای حفاظت ساختارهای معماری خاکی استفاده نمود ولی لزوم تجدید دائمی آن، پس از هر بار فرسایش در مقابل بارندگی، حکایت از ناپایداری آن در مقابل رطوبت دارد؛ بنابراین یافتن روشهای علمی مناسب بهمنظور افزایش دوام و طول عمر مفید اندود کاهگل، بسیار ضروری بهنظر میرسد. در این تحقیق تأثیر کاربرد مواد افزودنی سیلیکاتی میکرونیزه، )شامل میکروسیلیس، فلدسپات، زئولیت، بنتونیت و کائولن( در بهبود خواص فیزیکی و مکانیکی اندود کاهگل بهروش تجربی با تعیین ضریب نفوذپذیری و میزان دوام آن، تحت فرسایش آبی با دستگاه شبیهساز باران، نشان داد که استفاده از این مواد افزودنی در مقیاس میکرونیزه، خواص فیزیکی و مکانیکی ملات کاهگل را بهطور چشمگیری ارتقاء میدهد. نتایج آزمایشات حاکی از آن است که استفاده از سه درصد وزنی کائولن 150میکرون تا 65 درصد و سه درصد زئولیت 45 میکرون تا 85 درصد، ضریب نفوذپذیری کاهگل را کاهش و خاصیت عایقبندی آن را ارتقاء میدهد، بهعلاوه، ارزیابی میزان دوام نمونههای آزمایشگاهی تحت بارش مصنوعی با دستگاه شبیهساز باران نشان داد که استفاده از سه درصد وزنی میکروسیلیس، فلدسپات، زئولیت و کائولن میکرونیزه، میزان هدر رفت ماده جامد در نمونهها را حداقل تا 5/10 درصد و حداکثر تا 7/37 درصد کاهش و دوام آنها را در مقابل فرسایش ناشی از بارندگی افزایش میدهد. بهعلاوه، نتایج حاصل از مطالعات بیانگر آن است که با کاهش اندازه ذرات ماده افزودنی، میزان تأثیر مثبت آنها نیز در بهبود خواص فیزیکی و مکانیکی ملات کاهگل افزایش مییابد. از سوی دیگر، درصد بهینه استفاده از مواد افزودنی سیلیکاتی میکرونیزه برای به سازی اندود کاهگل سه درصد وزنی است و افزایش میزان ماده افزودنی، تأثیر چندانی در ادامه روند به سازی خواص فیزیکی و مکانیکی کاهگل ندارد.
علی رضا واعظی، مروارید احمدی،
جلد 21، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1396 )
چکیده
معادله جهانی فرسایش خاک تصحیح شده (MUSLE) از جمله مدلهای برآورد هدر رفت خاک براساس خصوصیات رواناب در ابعاد رگبار میباشد. این مدل نیازمند ارزیابی در کرتهای کوچک برای بارانهای نواحی نیمهخشک میباشد. جهت ارزیابی کارایی مدل MUSLE، آزمایش صحرایی با استفاده از 21 کرت فرسایشی طراحی شد. کرتها تحت هفت شدت بارندگی 10، 20، 30، 40، 50، 60 و 70 میلیمتر بر ساعت بهمدت 60 دقیقه قرار گرفتند و رواناب و رسوب در بازههای زمانی 5 دقیقهای اندازهگیری شدند. هدر رفت خاک با استفاده از شاخص فرسایندگی مدل MUSLE براساس حجم رواناب (Q) و دبی اوج رواناب (qp) بهدست آمد و با مقادیر مشاهدهای مقایسه شد. هدر رفت خاک برآورد شده بهاندازه 87/3 برابر بیشتر از مقدار مشاهدهای بود. برای بهبود برآورد مدل، توان شاخص فرسایندگی رواناب از 56/0 به 62/0 اصلاح شد (0/62(Qqp)). اصلاح این توان موجب بهبود کارایی مدل از 5/5- به 47/0 و کاهش ریشه میانگین مربعات خطا از 000137/0 به 000031/0 شد. بهطور کلی این پژوهش نشان داد که بهکارگیری مدل MUSLE در کرتهای کوچک در منطقه نیمهخشک منجر به بیش برآورد هدر رفت خاک میگردد. از اینرو ضروری است شاخص فرسایندگی رواناب براساس دادههای مشاهدهای مورد واسنجی قرار گیرد. مدل بازنگری شده MUSLE میتواند برای برآورد هدر رفت خاک در کرتهای کوچک در منطقه نیمهخشک مورد استفاده قرار بگیرد.
علی شعبانی، ایوب جهانبازی، سید حمید احمدی، محمد مهدی مقیمی، مهدی بهرامی،
جلد 22، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1397 )
چکیده
در این مطالعه، پنج معادله نفوذ شامل کوستیاکوف، کوستیاکوف- لوئیس، فیلیپ، معادله سرویس حفاظت خاک آمریکا و هورتن بر دادههای اندازهگیری شده بهوسیله حلقههای مضاعف برازش داده شد و ضرایب تجربی این معادلات تعیین گردید. آزمایشات نفوذ در زیر و بین درختان پرتقال و زیتون در شهر فسا، استان فارس انجام شد. بافت خاک منطقه، لومشنی سنگریزهدار بوده است. نتایج نشان داد همه معادلات با دقت قابل قبولی بر دادهها برازش پیدا کردند. مقدار نفوذ در زیر تاج درخت بیشتر از نفوذ در فاصله بین درختان بوده است. نفوذ بیشتر در زیر تاج درخت میتواند ناشی از ایجاد منافذ و سوراخ در خاک بهوسیله ریشه درختان، مقدار ماده آلی بیشتر و چگالی ظاهری کمتر در زیر درختان باشد. برخلاف تأثیر مثبت ذرات شن برروی نفوذپذیری خاک، سنگریزههای درشت نه تنها موجب افزایش نفوذپذیری خاک نمیشوند، بلکه مانند یک مانع در مسیر جریان نفوذ آب در خاک عمل نموده و موجب کاهش سطح نفوذ میگردند. بنابراین تغییر کاربری اراضی و کاشت درختان پرتقال و زیتون موجب افزایش نفوذپذیری و کاهش رواناب و فرسایش در خاکهای سنگریزهای میشود.
افشین منصوری، بابک امین نژاد، حسن احمدی،
جلد 22، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1397 )
چکیده
در مقاله حاضر، تغییرات جریان ورودی به سد کارون 4 تحت سناریوهای مختلف تغییر اقلیم برای دوره 2050-2021 مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از خروجیهای مدل HadCM3 تحت سناریوهای B1 (خوشبینانه) و A2 (بدبینانه) برای گزارش چهارم و خروجیهای مدل ترکیبی (ensemble)، تحت سناریوهای RCP 2/6 (خوشبینانه) و RCP 8/5 (بدبینانه) برای گزارش پنجم استفاده شد، همچنین بهمنظور براورد رواناب در دوره آتی، شبکه عصبی مصنوعی بهعنوان مدل بارش- رواناب در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که متوسط بارش سالانه در پنج ایستگاه مورد بررسی تحت سناریورهای B1 و RCP 2/6 بهترتیب 15 و 5 درصد افزایش و تحت سناریوهای A2 و RCP 8/5، بهترتیب 8 و 6 درصد کاهش را نشان میدهد، همچنین متوسط دمای سالانه در تمام سناریوها، افزایش را نشان میدهد که مقدار این افزایش حداقل 06/1 درجه سانتیگراد تحت سناریوها B1 و حداکثر 89/1 درجه سانتیگراد تحت سناریو RCP 8/5 بوده است. بررسی رواناب ورودی به سد کارون 4 نشان داد، تحت دو سناریو B1 و RCP 2/6 بهترتیب جریان سالانه ورودی 8/1 و 5/1 درصد افزایش خواهد یافت و تحت دو سناریو A2 و RCP 8/5، جریان سالانه ورودی 4/10 و 8/9 کاهش را نشان میدهد.
علی حقی زاده، حسین یوسفی، پروین نورمحمدی، یزدان یاراحمدی،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده
آلودگی آبخوانهای کشور یکی از چالشهای اصلی سازمانها و ادارات دولتی درگیر در امور تولید و توزیع آب در بین شهروندان است. بهمنظور شناخت پتانسیل آلودگی آبخوان، ابتدا باید قابلیت آسیب پذیری آن در نواحی مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد و نواحی مستعد آلودگی شناسایی شوند. آبخوانهای کربناته بهواسطه حفرههای بلعنده و تغذیه نقطه ای نسبت به آلودگی آسیبپذیرترند. آبخوانهای کارستی (کربناته) یا آبخوان هایی که بخشی از آنها کارستی است، در مناطق غربی ایران با توجه به شرایط طبیعی منطقه و فعالیتهای انسانی مستعد این آلودگی هستند. هدف از این پژوهش تهیه نقشه پهنهبندی آسیبپذیری آبخوان کارستی دشت الشتر با کاربرد روش COP است. این مدل با استفاده از سه پارامتر لایه پوشاننده (O)، غلظت جریان (C) و رژیم بارش (P) به ارزیابی آسیبپذیری آبخوان در برابر آلودگی در محیط نرمافزار GIS میپردازد. با توجه به نتایج آنالیز حساسیت مشخص شد که در این روش فاکتور P با توجه به بارش مناسب منطقه بیشترین تأثیر را در تعیین آسیبپذیری منطقه دارد و فاکتور C کمترین تأثیر را در آسیبپذیری منطقه با توجه به وسعت کم پهنه کارست تکاملیافته و وسعت زیاد منطقه غیر کارستی دارا است. برای صحتسنجی نتایج از دادههای هدایت الکتریکی در برابر دبی چند چاه در منطقه با آسیبپذیری زیاد و متوسط و مقایسه آنها با هم استفاده شد. نتایج بهدست آمده بیانگر این است که قسمت غالب دشت با مساحت 7/87 کیلومترمربع ازنظر آسیبپذیری در طبقه متوسط قرار دارد و سایر طبقات بهترتیب شامل کم با مساحت 18/69 کیلومترمربع، زیاد با مساحت 65/0 کیلومترمربع در قسمتی از شمال شرقی دشت و خیلی کم با مساحت 6/0 کیلومترمربع است.
علی شاهبایی کوتنایی، مجید فرومدی، امید احمدی،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده
یکی از مسائل مهم جهان در عصر حاضر، پدیده تغییر اقلیم است. این پدیده بر نحوه رفتار و ویژگیهای فراسنجهای اقلیمی تأثیرگذار است و موجب بروز تغییرات آشکار و نهان در آنها میشود. یکی از روشهای کارامد برای تشخیص رفتارهای بسامدی آشکار و پنهان در سری دادههای اقلیمی، روش تحلیل طیفی است که با تحلیل واریانس هر کدام از طول موجهای سری این رفتارها را مشخص میسازد. بر این اساس در پژوهش حاضر تلاش شد تا با استفاده از روش تحلیل طیفی، چرخههای موجود در دادههای دمای کمینه، دمای بیشینه و بارش ایستگاههای رامسر (واقع در مناطق غربی استان مازندران) و بابلسر (واقع در بخشهای مرکزی این استان) در دوره 1961 تا 2014 تحلیل شود. بدین منظور دادههای دما و بارش ایستگاههای مذکور به محیط به نرمافزار MATLAB وارد و در محیط این نرمافزار، دورهنگار هر کدام از فراسنجها در ایستگاههای مورد مطالعه، ترسیم شد. نتایج بررسی دورهنگارها مشخص کرد که دمای کمینه در هر دو ایستگاه دارای چرخههای معناداری با دوره بازگشت دو تا پنج ساله است که متناسب با چرخههای شاخصهای پیوند از دور مانند NAO، AO و ENSO است. انجام تحلیل روی دورهنگار بارش، چرخههای 8 و 5/13 ساله در رامسر و پنج ساله در بابلسر را نشان داد. علت تفاوت در طول چرخههای بارشی دو ایستگاه را میتوان با تفاوت در موقعیت جغرافیایی آنها، جهت نفوذ و اثرگذاری سامانههای بارانزا و تفاوت در سرعت تأثیرپذیری جو دو منطقه از شاخصهای پیوند از دور توجیه کرد.
امید احمدی، پریسا علمداری، مسلم ثروتی، تورج خوشزمان، علی شاهبایی کوتنایی،
جلد 23، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1398 )
چکیده
تغییر در پارامترهای اقلیمی در عصر پیش رو شتاب زیادی به خود گرفته است که میتواند بر فعالیتهای کشاورزی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم اثرگذار باشد. دما و بارش از پیچیدهترین مؤلفههای اقلیمی است. تحلیل طیفی یک روش علمی و کارآمد بهمنظور شناخت و آشکارسازی رفتارهای پنهان این متغیرهاست. در این پژوهش بهمنظور بررسی و تحلیل دورههای بازگشت دما و بارش با استفاده از تحلیل طیفی، آمار مؤلفههای اقلیمی (بارندگی، متوسط، بیشینه و کمینه دما) برای یک دوره 27 ساله (2015-1989) برای مدیریت پایدار اراضی استفاده شد. بدینمنظور دادههای اقلیمی دما و بارندگی وارد محیط نرمافزار MATLAB، شد و دورهنگار هر یک از مؤلفههای اقلیمی به تفکیک ترسیم شد. نتایج حاصل از بررسی هر دورهنگار نشان داد که کمینه مطلق دما دارای چرخههای معنادار با دورههای بازگشت 8/3 و 4/2 ساله، بیشینه مطلق دما دارای چرخه معنادار با دوره بازگشت 1/2 ساله و متوسط دما دارای چرخه معنادار با دوره بازگشت 7/2 ساله بود. همچنین بررسی دورهنگار مربوط به بارش مؤید چرخه معنادار با دوره بازگشت 4/3 ساله بود. نتایج حاصل از بررسی چرخهها، نشان داد که حالتهای خاص اقلیمی در منطقه دارای دورههای بازگشت کوتاهمدت است. با توجه به این موضوع و لزوم حفاظت از محصولات کشاورزی بهویژه محصولات باغی، میبایست با بهکارگیری روشهای مدیریت منابع آب و خاک از جمله ایجاد تراس و افزایش زبری خاک و همچنین کاشت گونههای گیاهی مناسب با شرایط اقلیمی منطقه، مقاوم به خشکی و با نیاز آبی کم، بهینهترین شرایط را از نظر کشت محصولات باغی و کشاورزی ایجاد کرد.
تارخ احمدی، معصومه دلبری، پیمان افراسیاب،
جلد 23، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1398 )
چکیده
امروزه الگوریتمهای محاسباتی بیرکن (BESTslope و BESTsteady) بهعنوان روشهای غیرمستقیم مناسبی برای تخمین هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) و قابلیت جذب خاک (S) و پارامتر مقیاس (hg) در معادله منحنی مشخصه ونگنوختن از طریق دادههای آزمایش نفوذ بیرکن و سایر پارامترهای مورد نیاز شناخته شدهاند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه دو الگوریتم مذکور در تخمین Ks و S و رطوبت خاک متناظر با مکشهای 33، 300،200،100 و 1500 کیلو پاسکال است. برای این منظور تعداد 40 آزمایش نفوذ بیرکن در مزرعه پژوهشهایی سد سیستان انجام شد. از کل آزمایشها تعداد 30 آزمایش در بافتهای لوم و لومشنی که متوسط خطای نسبی (Er(t,I)) آنها کمتر از 5/5 درصد بود برای بررسی و تحلیل نتایج انتخاب شد. برای مقایسه رطوبت اندازهگیری شده و تخمین زده شده در هر یک از فشارهای مورد نظر از معیارهای جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطا (ME) و ضریب تعیین وزنی (ωr2) استفاده شد. نتایج نشان داد الگوریتم BESTsteady که فرایند محاسباتی بسیار سادهتری در مقایسه با الگوریتم اصلی بیرکن (BESTslope) دارد، توانایی تخمین مقدار Ks و S و همچنین مقدار رطوبت در مکشهای نزدیک به ظرفیت زراعی با دقت قابل قبولی را دارد. دقت تخمین مقدار رطوبت خاک متناظر با مکش 1500 کیلو پاسکال (رطوبت در نقطه پژمردگی) در هر دو الگوریتم ضعیف و غیرقابل قبول تشخیص داده شد. از طرفی با افزایش درصد رس خاک مقدار خطای نسبی تخمین رطوبت اندازهگیری شده ((Er(h,θ) با شیب ملایمی کاهش یافت.
زهرا اشکو، امیر احمد دهقانی، احمد احمدی،
جلد 23، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1398 )
چکیده
حوضچههای آرامش معمولاً در پاییندست سازههای هیدرولیکی بهعنوان مستهلککننده انرژی استفاده میشوند. ابعاد حوضچههای آرامش به مشخصات پرش هیدرولیکی بستگی دارد. در مطالعه حاضر، پرش هیدرولیکی واگرای معکوس با بهکارگیری بلوکهای میانی و آبپایه انتهایی بهصورت آزمایشگاهی بررسی و اثر میزان واگرایی دیوارههای کانال، شیب کف معکوس و بلوکهای میانی بر مشخصههای پرش هیدرولیکی بررسی شد. در مجموع، آزمایشها برای مقاطع مستطیلی با شیب کف معکوس 0، 0/25، 0/5 و 0/75 و زوایای واگرایی 3، 5 و 9 درجه و با قرار دادن بلوکهای اتلافکننده انرژی انجام شد. دامنه تغییرات مقادیر دبی و عدد فرود از 39 الی 81/7 لیتر بر ثانیه و 4/44 الی 56/8 بود. نتایج نشان داد بلوکهای میانی طول نسبی پرش و نسبت عمق ثانویه را بهترتیب به میزان 18 درصد و 12 درصد کاهش میدهد (در مقایسه با حوضچه واگرای معکوس بدون بلوک). نتایج همچنین نشان داد بهکارگیری بلوکهای میانی و آبپایه انتهایی در جهش هیدرولیکی واگرای معکوس، منجر به پایدارسازی جهش و بهبود وضعیت ناپایداری جریان شده است.
نرگس علیان، محمد مهدی احمدی، بهرام بختیاری،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - ويژهنامه سيل و فرسايش خاک - زمستان 1398 )
چکیده
براورد خسارت مورد انتظار سالیانه (Expected annual damage) ناشی از سیلاب در حوضههای شهری و غیرشهری یکی از مهمترین پارامترهای مهندسی و مدیریت سیلاب است. EAD یک شاخص مهم برای نشان دادن میزان آسیبپذیری یک حوضه در برابر سیلاب است. براورد EAD احتیاج به تلفیق مدلهای هیدرولوژیکی، هیدرولیکی و اقتصادی دارد. براورد EAD بدون توجه به عدم قطعیت موجود نمیتواند بیانکننده واقعیت ریسک سیلاب حوضه باشد. در این پژوهش EAD در منطقه کوهپایه - سگزی در حوضه آبریز زایندهرود با لحاظ کردن عدم قطعیت به روش مونتکارلو براورد شده است. در مدل هیدرولوژیکی احتمال رخداد سیلاب با استفاده از دادههای درازمدت دبی حداکثر محاسبه و مدل هیدرولیکی بازه مورد مطالعه با استفاده از نرمافزار HEC RAS و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و نیز بهرهگیری از نرمافزار گوگل ارث بررسی شد. مقدار خسارت با توجه به کاربری اراضی محدوده مشخص و با توسعه یک کد کامپیوتری در محیط متلب و فراخوانی خروجی مدلهای هیدرولوژیکی، هیدرولیکی و اقتصادی مقدار EAD با لحاظ کردن عدم قطعیت به روش مونت کارلو محاسبه و بررسی شد. توزیع لگاریتم پیرسون تیپ III در تحلیل فراوانی سیلاب بهعنوان بهترین توزیع شناخته و در نهایت منحنی خسارت - اشل براورد شد. بر اساس نتایج آنالیز عدم قطعیت، دبی جریان بیشترین تأثیر در بروز عدم قطعیت در براورد EAD را نشان داد.
شهلا احمدی قلیدرق، آیدا عباسی کلو، اباذر اسمعلی- عوری،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - ويژهنامه سيل و فرسايش خاک - زمستان 1398 )
چکیده
خاک، یکی از مهمترین منابع طبیعی کشورهاست که فرسایش موجب اتلاف آن میشود. در این پژوهش تأثیر ویژگیهای خاک بر میزان فرسایش در سطح زیررده بررسی میشود. بدینمنظور 77 نمونه خاک (30-0 سانتیمتر) تهیه و پارامترها در آزمایشگاه اندازهگیری شد. نیمتغییرنمای پارامترها با +GS و نقشه توزیع مکانی آنها یا سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه شد. منطقه با تلفیق نقشههای تیپ اراضی و زمینشناسی به اجزای واحد اراضی تفکیک و فرسایش آبی در هر واحد اراضی بهروش EPM براورد شد. با حفر پروفیل در نقاط مختلف منطقه، زیرردههای خاک بهروش جامع آمریکایی تعیین و مقدار متوسط پارامترها در هر زیررده براورد شد. برای تحلیل دادهها از آنالیز مؤلفههای اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج نشان داد از میان پارامترها، سه ویژگی سیلت، کربن آلی و هدایت الکتریکی بهعنوان مؤلفه اصلی اول 30/384 درصد؛ رس، شن و پوشش گیاهی بهعنوان مؤلفه اصلی دوم 18/091 درصد و شیب و ارتفاع بهعنوان مؤلفه اصلی سوم 15/330 درصد و در مجموع 63/805 درصد از میزان تغییرات فرسایش را توجیه میکند. کمترین و بیشترین میزان فرسایش (بهترتیب 69/12 و 343/57 مترمکعب در کیلومترمربع در سال) در زیرردههای Xeralfs و Fluvents براورد شد. کلاس شدت فرسایش زیرردههای منطقه مطالعاتی، کم و متوسط تعیین شد.
مجید عرب فرد، علی شاهنظری، میرخالق ضیاتبار احمدی،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده
در پژوهش حاضر توزیع رطوبت در خاک ماسهای تحتتأثیر تیمارهای روش آبیاری (کوزهای، قطرهای و قطرهای نواری) با فشارهای ثقلی معادل 5/0، 5/1 و3 متر در شرایط کشت هندوانه ارزیابی شد. رطوبت در اعماق مختلف و در دو فاصله 5 و 20 سانتیمتری از گیاه با دستگاه TDR اندازهگیری شد و نتایج نشان داد که هر چند با روش آبیاری کوزهای میتوان رطوبت اعماق مختلف خاک را تا حد 16 درصد بهصورت ثابت نگه داشت، لیکن بیشترین درصد رطوبت در عمقهای 40، 50 و 60 سانتیمتر تیمار آبیاری قطرهای ثقلی و کمترین آن نیز در آبیاری کوزهای اتفاق افتاد. در آبیاریهای قطرهای با استفاده از فشارهای ثقلی ضمن تعدیل رطوبت خاک بین 15 تا 22 درصد، میتوان با انتخاب دور آبیاری قطع و وصلی، رطوبت در زمانهای مختلف آبیاری را در محدوده ثابتی نگه داشت. بنابراین ضمن اثبات امکان کاربرد آبیاری قطرهای با استفاده از حداقل فشار آبیاری موجود در بیشتر اراضی کشاورزی (5/0 متر)، با کاربرد آبیاری کوزهای میتوان رطوبت خاک ماسهای را در حد ثابت نگه داشت و از این خاک برای کشت گیاهان مثمر مانند هندوانه استفاده کرد.
مسلم ثروتی، حسین بیرامی، امید احمدی،
جلد 24، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - بهار 1399 )
چکیده
ارزیابی مهندسی خاک برای کارشناسان در فعالیتهای عمرانی و بهرهبرداری از خاک مفید است. مدل الخلافه سامانه ارزیابی ویژگیهای مهندسی خاک است که با رگرسیون چندگانه عمل میکند. در این تحقیق از مدل الخلافه برای تخمین شاخص خمیرایی و رطوبت بهینه خاکورزی خاکهای منطقه میاندوآب (۱۸۴ نمونه خاک) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مقدار رس و شاخص خمیرایی و رطوبت بهینه خاکورزی همبستگی بالایی با ضریب تبیین بهترتیب 88/0 و 72/0 وجود داشت. ظرفیت تبادل کاتیونی نیز همبستگی بالایی (84/0 و 70/0) با ویژگیهای شاخص خمیرایی و رطوبت بهینه خاکورزی نشان داد. با اینحال، ضریب همبستگی مواد آلی با این ویژگیها پایین بود. همچنین برای شاخص خمیرایی 3/50 ، 7/۵، صفر و 44 درصد از کل اراضی، بر اساس دادههای آزمایشگاهی و 46، 13، 6 و 35 درصد بر اساس مدل الخلافه بهترتیب در کلاسهای کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد طبقهبندی شدند. تطابق نقشه خمیرایی مدل الخلافه با نقشه دادههای آزمایشگاهی نیز 4/80 درصد بود. ضریب تبیین، ریشه میانگین مربعات خطا، ضریب نش- ساتکلیف و میانگین هندسی مربعات خطا بهترتیب 767/0، 3/9، 671/0 و 86/0 برای شاخص خمیرایی و 739/0، 5/14، 543/0 و 73/0 برای رطوبت بهینه خاکورزی محاسبه شد که در سطح احتمال پنج درصد معنیدار بود. درنهایت مدل الخلافه تخمینی قابل اطمینان از ویژگیهای مهندسی ارائه داد.
علی حیدر نصرالهی، حامد احمدی، یاسر سبزواری، سمیه نوری،
جلد 24، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1399 )
چکیده
شاخص تنش آبی گیاه (CWSI) ابزاری است که میتواند برای پایش سریع وضعیت آب گیاه مورد استفاده قرار گیرد که یک نیاز کلیدی برای مدیریت دقیق آبیاری محصولات است. این تحقیق با هدف محاسبه شاخص CWSI برای لوبیاچیتی در منطقه خرمآباد در دو روش آبیاری سطحی و تیپ انجام شد. به این منظور طرحی در قالب بلوکهای کامل تصادفی و آزمایش کرتهای خرد شده اجرا شد که فاکتور اصلی شامل روشهای آبیاری تیپ (T) و آبیاری سطحی (F) رقمهای لوبیاچیتی شامل COS16 (C)، صدری (S) و کوشا (K) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد مقادیر CWSI محاسبه شده در آبیاری سطحی در طول دوره رشد گیاه همواره از آبیاری تیپ بیشتر بودند. بیشترین مقدار شاخص CWSI در هر دو روش آبیاری برای رقم صدری، معادل 0/20 و 0/26 بهترتیب برای روش تیپ و سطحی حاصل شد. تجزیه آماری نشان داد که اثر روش آبیاری بر روی مقدار شاخص تنش آبی گیاه در سطح پنج درصد معنیدار بود، ولی بین ارقام مختلف تأثیر معنیداری مشاهده نشد. بر همین اساس برای آبیاری تیپ و سطحی بهترتیب مقادیر 0/19 و 0/24 بهعنوان مقادیر آستانه CWSI منظور شد و روابطی بر اساس اختلاف دمای پوشش گیاهی و هوا برای تعیین زمان آبیاری ارائه شد.
علیرضا دنیایی، امیرپویا صراف، حسن احمدی،
جلد 24، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - زمستان 1399 )
چکیده
بهینهسازی استفاده از منابع آب بهویژه در بخش کشاورزی که بیشترین سهم را در استحصال منابع آب دارد از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا در این پژوهش ضمن معرفی الگوریتم بهینهسازی گرگ خاکستری، جستجوی کلاغ و نهنگ، عملکرد آنها در بهرهبرداری بهینه از سیستم تکمخزنه سد گلستان با هدف تأمین نیاز آبی اراضی پاییندست، بر اساس شاخصهای اطمینانپذیری، برگشتپذیری و آسیبپذیری مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا تابع هدف بهصورت کمینهسازی کل کمبود طی دوره بهرهبرداری تعریف و محدودیتهای معادله پیوستگی، حجم سرریز، حجم ذخیره و حجم رهاسازی از مخزن بر تابع هدف مسئله اعمال شد. سپس نتایج با پاسخ بهینه مطلق بر اساس روش برنامهریزی غیرخطی حاصل از نرمافزار GAMS مقایسه شد و درنهایت بر اساس توسعه مدل تصمیمگیری چندمعیاره رتبهبندی الگوریتمها از لحاظ عملکرد صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که الگوریتم گرگ خاکستری در بهینهسازی تابع هدف بهتر از سایر الگوریتمها عمل میکند بهگونهای که میانگین پاسخها در الگوریتمهای گرگ خاکستری، جستجوی کلاغ و نهنگ بهترتیب 92، 84 و 67 درصد پاسخ بهینه مطلق است بهعلاوه، الگوریتم گرگ خاکستری در کلیه شاخصها از عملکرد مناسبتری نسبت به الگوریتمهای جستجوی کلاغ و نهنگ برخوردار است. همچنین ضریب تغییرات پاسخهای بهدست آمده توسط الگوریتم گرگ خاکستری نسبت به الگوریتمهای جستجوی کلاغ و نهنگ بهترتیب به میزان 2 و 1/43 برابر کوچکتر است. درنهایت نتایج حاصل از مدل تصمیمگیری چندمعیاره مشخص کرد که الگوریتم گرگ خاکستری دارای رتبه نخست نسبت به دو الگوریتم دیگر مورد بررسی در حل مسئله بهرهبرداری بهینه از مخزن سد گلستان است.
مصطفی حیدری، محمد بهرامی یاراحمدی، محمود شفاعی بجستان،
جلد 26، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - تابستان 1401 )
چکیده
تنش برشی وارد بر بستر رودخانهها از جمله مهمترین پارامترهای هیدرولیکی جریان است که در تعیین میزان بار رسوبی و همچنین میزان آبشستگی در بستر و سواحل رودخانه کاربرد مؤثری دارد. تشکیل فرم بستر (شکنج، تلماسه و پادتلماسه) در رودخانههای آبرفتی بر میزان تنش برشی وارد بر بستر مؤثر است. در این پژوهش اثر فرمهای بستر شکنج، که بصورت مصنوعی ساخته شده بودند، بر تنش برشی بستر مورد بررسی قرار گرفت. رسوبات با اندازههای 0/51 و 2/18 میلیمتر برای زبرکردن سطح شکنجهای مصنوعی استفاده شد. طول و ارتفاع هر فرم بستر به¬ترتیب برابر 20 و 4 سانتیمتر و زوایای وجه بالادست و پائین¬دست آن نسبت به افق بترتیب برابر 16/4 و 32 درجه در نظر گرفته شد. در کلیه آزمایشها از شیبهای 0، 0/0001، 0/0005، 0/001 و 0/0015 برای کف کانال آزمایشگاهی و دبیهای 10، 15، 20، 25 و 30 لیتر بر ثانیه استفاده شد. نتایج نشان داد که بزرگترشدن اندازه ذرات بستر، سبب ازدیاد مقادیر پارامترهای t¢b، tb و t²b شد. پارامترهای t¢b، tb و t²b در بسترهای رسوبی با اندازه 2/18 میلیمتر بطور متوسط به¬ترتیب 22/38، 30/86 و 22/3 درصد بیش از بسترهای رسوبی با اندازه 0/51 میلیمتر بودند.
خانم مژگان احمدی، هادی رمضانی اعتدالی، عباس کاویانی، علیرضا توکلی،
جلد 27، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1402 )
چکیده
مطالعه اثرهای خشکسالی در نواحی کوهستانی بهدلیل پراکنش نامناسب ایستگاه، نبود دادههای طولانیمدت و نواحی فاقد آمار، با مشکلاتی مواجه است. از اینرو، هدف اصلی این پژوهش، بررسی شاخصهای خشکسالی استان کردستان با استفاده از دادههای ماهوارهای TRMM و پایگاه ECMWF و همچنین ارزیابی دقت آنها در مقابل دادههای ایستگاههای زمینی استان کردستان است. برای رسیدن به این منظور، ابتدا دادههای بارش ECMWF برای بازه 2020-2000 و بارش TRMM برای بازه 2019-2000 دریافت و با استفاده از آمارههای RMSE، MBE و ضریب همبستگی ارزیابی شد. نتایج ارزیابی ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین دادههای بارش ماهواره TRMM و پایگاه ECMWF با ایستگاههای زمینی رابطه معناداری در سطح 5% وجود دارد و مقدار این ضریب بین 95/0-85/0 بود. مقدار آمارهRMSE بین 32/19-11/22 بهدست آمد. با توجه به نتایج میتوان اذعان کرد که بارش ماهواره TRMM و پایگاه ECMWF در مقیاس زمانی ماهانه از دقت مناسبی در سطح استان کردستان برخوردار است به همین جهت از این دو منبع برای برررسی وضعیت شاخصهای خشکسالی استفاده شد. شاخصهای خشکسالی SPI، SPEI و ZSI در دورههای مختلف ماهانه (48-1)، PNI در دورههای مختلف ماهانه، فصلی و سالانه در استان کردستان (ایستگاههای سقز، قروه، بیجار، سنندج) محاسبه شد. نتایج ارزیابی ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین شاخص PNI، ZSI،SPI و SPEI دادههای پایگاه ECMWF با ایستگاههای زمینی رابطه معناداری در سطح 5% وجود دارد. نتایج ارزیابی شاخص SPI نشان داد کمترین مقدار آماره RMSE برای ماهواره TRMM در ایستگاه سقز و دوره سه ماهه برابر 0/45 و برای پایگاه ECMWF در ایستگاه سنندج و دوره 24 ماهه برابر 0/35 بود.
مرضیه بادزن چین، محمد بهرامی یاراحمدی، محمود شفاعی بجستان،
جلد 27، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1402 )
چکیده
تشکیل شکل بستر در رودخانههای آبرفتی در اثر انتقال رسوب بر پارامترهای هیدرولیکی جریان مانند تنش برشی بستر تأثیر قابل توجهی دارد. از طرف دیگر تشکیل شکل بستر و هندسه آن به تنش برشی بستر وابسته است. بنابراین، ارتباط بین شکل بستر و پارامترهای جریان مانند تنش برشی بستر پیچیده است. بنابراین، در این پژوهش به بررسی اثر شکل بستر تلماسه با ارتفاعهای مختلف بر تنش برشی بستر پرداخته شده است. برای این منظور از تلماسههای مصنوعی ساخته شده توسط ملات ماسه سیمان به طول موج 25 سانتیمتر و ارتفاعهای یک، دو، سه و چهار سانتیمتر استفاده شد. در آزمایشهای این پژوهش از دبیهای 10، 15، 20، 25 و 30 لیتر بر ثانیه و شیبهای بستر 0/0001، 0/0005، 0/001 و 0/0015 استفاده شد. نتایج نشان داد که تنش برشی در بسترهای پوشیده از تلماسه رابطه مستقیمی با استغراق نسبی و پارامتر Δ/λ دارد. تشکیل شکل بستر تلماسه و افزایش ارتفاع آن منجر به ازدیاد تنش برشی بستر میشود. تنش برشی در بستر پوشیده از تلماسه با ارتفاعهای یک، دو، سه و چهار سانتیمتر بطور متوسط بهترتیب 39، 80، 141 و 146 درصد بیش از تنش برشی در بستر صاف بود. علاوه بر این، تنش برشی ناشی از شکل بستر برای بسترهای پوشیده از تلماسههای به ارتفاع یک، دو، سه و چهار سانتیمتر، بهطور متوسط بهترتیب 27/37، 43، 57/11 و 58/74 درصد از تنش برشی کل را شامل شد.
لیلا هاشمی، سید محمود کاشفی پور، مهدی قمشی، محمد بهرامی یاراحمدی،
جلد 28، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1403 )
چکیده
آبشستگی موضعی پیرامون پایههای پل یکی از مهمترین عوامل تخریب پلها است. ازاینرو، بررسی عمق آبشستگی پیرامون گروه پایههای پل امری ضروری است. در این پژوهش اثر زاویه انحراف گروهپایه تکستونی در دو آرایش 2×1 و 3×1 نسبت به جهت جریان روی بیشینه عمق آبشستگی پیرامون گروه پایه مورد بررسی قرار گرفت. گروهپایه در آرایش 2×1 در زوایای انحراف صفر تا 90 درجه و در آرایش 3×1 در زوایای انحراف صفر تا 45 درجه تحت شرایط جریان ماندگار قرار گرفت. نتایج نشان داد افزایش زاویه انحراف گروه پایه بر بیشینه عمق آبشستگی پیرامون پایه اول تقریباً بیاثر است؛ اما تأثیر بسیاری بر بیشینه عمق آبشستگی، توسعه زمانی آن و گسترش حفره آبشستگی پیرامون پایههای دوم و سوم در آرایشهای مختلف گروهپایه دارد. بیشینه عمق آبشستگی گروهپایه در هر دو آرایش مختلف در زاویه انحراف 30 درجه به وقوع پیوست که در آرایش 2×1 پیرامون پایه دوم و به میزان 13/33 درصد بیش از پایه اول و در آرایش 3×1 پیرامون پایه سوم و به میزان 21/57 درصد بیش از پایه اول دیده شد.