352 نتیجه برای Ph
مهرنوش دهقانیان، سید حسن طباطبایی، حسین شیرانی، فرزانه نیکوخواه،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
در کشاورزی پایدار برای بهرهوری بیشتر از کودهای گاوی که منبع غنی از باکتری بیماریزای ایکولای (E-Coli) است، استفاده میشود. هدف از این پژوهش بررسی اثر همزمان دانهبندی کودگاوی و شوری آب آبیاری، بر نگهداشت باکتری ایکولای در اعماق ستون شن به ارتفاع 10سانتیمتر تحت جریان اشباع است. برای این منظور چهار دانهبندی مختلف از کود گاوی (2-1، 1- 0/5، 0/5- 0/25 و کوچکتر از 0/25> میلیمتر) به سطح ستون شن به مقیاس 30 تن در هکتار اضافه شد، سپس آبشویی با شوریهای مختلف (0، 0/5، 2/5، 5 و 10 دسیزیمنس بر متر) تا 10 حجم منفذی انجام گرفت، سپس از اعماق 0، 3، 6 و 12 سانتیمتری عمق خاک نمونهبرداری شد. تعداد باکتریهای موجود در هر نمونه با روش شمارش زنده مشخص شد. نتایج نشان داد اثر تمام منابع تغییر و همچنین اثرات متقابل آنها بر نگهداشت باکتری در خاک در سطح 5 درصد معنیدار بود. شوری بر نگهداشت باکتری اثر منفی داشت، بهترتیب بیشترین و کمترین مقدار غلظت نسبی باکتری (حاصل تقسیم تعداد باکتری در هر عمق خاک به تعداد اولیه باکتری در تیمار کود مورد نظر) در تیمارهای شوری 0 و 10 دسیزیمنس بر متر بود. همچنین، با کم¬شدن اندازه ذرات کود گاوی، بهدلیل افزایش آبگریزی و مسدودسازی منافذ ترجیحی، نگهداشت باکتری در تمامی اعماق مورد بررسی خاک کاهش یافت. بهترتیب بیشترین و کمترین نگهداشت باکتری در خاک در بزرگترین تیمار دانهبندی (2-1 میلیمتر) و کوچکترین دانهبندی ( کمتر از 0/25 میلیمتر) بود. به علاوه بیشترین غلظت نسبی باکتری در خاک مربوط به عمق 3-0 سانتیمتری بود و در سایر اعماق اختلاف معنیداری دیده نمیشد.
فاطمه مومنی، علی اشرف امیری نژاد،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
درکشاورزی دقیق، سیستم رتبهبندی قابلیت تولید یک ابزار مهم در ارزیابی کمّی کیفیت خاک است. بهمنظور ارزیابی تغییرات مکانی شاخصهای کیفیت فیزیکی خاک یک مزرعه کلزا (Brassica napus)، مطالعهای در دشت بیلوار کرمانشاه انجام شد. تغییرپذیری مکانی ویژگیهای ﺧﺎک در ﻳﻚ ﺷﺒﻜﻪ منظم (اﺑﻌـﺎد 100 ×100 ﻣﺘﺮ) با استفاده از تکنیکهای زمینآمار و ﻧﺮم اﻓـﺰار ArcGIS انجام شد. پنج پارامتر مهم فیزیکی خاک شامل جرم مخصوص ظاهری (BD)، تخلخل غیرموئینگی (NCP)، هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks)، رطوبت قابل دسترس (AWC) و کربن آلی (OC) خاک تعیین شدند. شاخص رتبهبندی فیزیکی (PRI) در هر نقطه نمونهبرداری نیز با حاصلضرب ارزش پنج پارامتر مورد بررسی تعیین گردید. نتایج نشان داد که دامنه تأثیر نیمتغییرنما (سمیواریوگرام) برای پارامترهای Ks و AWC بین 137 تا 145 متر و برای پارامترهای پارامترهای OM، BD و NCP به نسبت بلند (161 تا 205 متر) بودند. ساختار مکانی رس و تخلخل غیرموئینگی متوسط (به ترتیب برابر با 0/68 و 0/28) و بقیه پارامترها ضعیف بهدست آمد. همچنین، همبستگی بین PRI و عملکرد بیولوژیکی کلزا به نسبت خوب بود (68/0=R2). بررسی نقشههای پهنهبندی ویژگیهای فیزیکی خاک بیانگر افزایش BD و کاهش پارامترهای AWC و NCP، به تناسب تغییر بافت خاک و میزان ماده آلی در بعضی نقاط مزرعه بود. بطور کلی، شاخص PRI یک ابزار مهم در ارزیابی کمّی شرایط فیزیکی خاک است که با توجه به آن و بر اساس نقشههای پهنهبندی، میتوان در راستای بهبود کیفیت فیزیکی خاک در مزارع کشاورزی اقدام کرد.
فریبا اسماعیلی، مهدی وفاخواه، وحید موسوی،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
مدلهای رقومی ارتفاع (DEM)یکی از مهمترین دادههای مورد نیاز در مدلسازی حوزهآبخیز با مدلهای هیدرولوژیکی است که دقت مکانی آن تأثیر بسزایی در صحت شبیهسازی فرایندهای هیدرولوژیکی دارد. در پژوهش حاضر اثر دقت مکانی پنج DEM شامل نقشه توپوگرافی (TOPO)با مقیاس 1:25000، SRTM، ASTER، ALOS PALSAR و GTOPO بهترتیب با دقتهای مکانی 10، 12/5، 30، 90 و 1000 متر بر تخمین پارامترهای مدلهای ژئومورفولوژیک و ژئومورفوکلیماتیک در حوزه آبخیز امامه ارزیابی شده است. برای این منظور از 34 رویداد سیلاب منفرد طی سالهای 1349 تا 1394 استفاده شد. نتایج نشان داد که در روش ژئومورفولوژیک استفاده از مدل رقومی ارتفاع TOPO و ALOS PALSAR بهترین نتایج را بهترتیب با ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) 1/7 و 1/8 مترمکعب بر ثانیه و مقدار نمایه نش- ساتکلیف 0/4 و 0/3 ارائه نمودند. درحالی¬که مدل رقومی ارتفاع GTOPO کمترین کارایی را با 8/2RMSE مترمکعب بر ثانیه و نمایه نش- ساتکلیف 2- داشت. بهطور مشابه در روش ژئومورفوکلیماتیک کمترین و بیشترین RMSE بهترتیب 3/8 و 18 متر مکعب بر ثانیه متعلق به مدلهای رقومی ارتفاع TOPO و GTOPO با مقدار نمایه نش- ساتکلیف 0/2 و 6- است. بهطور کلی روش ژئومورفولوژیک نسبت به روش ژئومورفوکلیماتیک در تمام مدلهای رقومی ارتفاع نتایج مطلوبتری را داشت.
جهانگیر عابدی کوپایی، علیرضا وهابی،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
با توجه به آشکارشدن تغییرات اقلیمی در اکثر مناطق دنیا و اثر آن بر بخشهای مختلف چرخه آب، آگاهی از وضعیت منابع آب بهمنظور مدیریت صحیح منابع و برنامهریزی برای آینده ضروری است. از اینرو مطالعات زیادی در مناطق مختلف با هدف تحلیل اثرات تغییر اقلیم بر فرآیند هیدرولوژیک در دورههای آتی انجام شده است. در مطالعه حاضر به بررسی اثرات تغییر اقلیم بر رواناب سطحی با استفاده از مدل گردش عمومی جو (AOGCM) در شهرستان خمینیشهر پرداخته شد. برای این کار از شبیهسازی دمای حداکثر و حداقل و بارش دوره آتی (2049-2020) با استفاده از میانگینگیری وزنی از سه مدل با کمترین خطا برای هر یک از پارامترهای دمای حداقل و حداکثر و بارش، بر اساس سناریوی انتشار A2 و B1 (حالت بدبینانه و خوشبینانه) از مجموعه مدلهای AOGCM-AR4 استفاده شد و بهمنظور ریزمقیاسنمایی، از مدل LARS-WG استفاده شد. بهمنظور پیشبینی رواناب نیز از نرمافزار HEC-HMS استفاده شد. نتایج بهدست آمده ناشی از بررسی اثر تغییر اقلیم در دوره آتی (2049-2020) نسبت به دوره مشاهداتی (2000-1971)، در سناریو A2 برای دمای حداقل و حداکثر بهترتیب و بهطور میانگین افزایش 1/1 و 1/6 درجه سانتیگراد و کاهش 17/8 درصدی بارش را نشان داد و در سناریو B1 نیز برای دمای حداقل و حداکثر بهترتیب و بهطور میانگین افزایش 1/1 و 1/4 درجه سانتیگراد و کاهش 13 درصدی بارش بهدست آمد. نتایج مربوط به رواناب در شش سناریوی موجود متفاوت بود، بدین صورت که بیشترین کاهش رواناب مربوط به سناریوی کاربری اراضی ثابت و سناریو A2 (کاهش 22/3 درصدی) و بیشترین افزایش مربوط به سناریوی افزایش 45 درصدی شهری و سناریوB1 (افزایش 5/8 درصدی) است. پس با توجه به اینکه در آینده بدون شک افزایش بافت شهری وجود خواهد داشت به همین دلیل حجم رواناب در آینده، قابل ملاحظه خواهد بود که از این حجم میتوان برای تغذیه آب زیرزمینی و آبیاری باغات و فضای سبز شهرستان بهره برد.
علیرضا حسین پور، مرضیه براتی، محمد حسن صالحی،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
وقتی کود فسفره در خاک استفاده شود، سرعت آزادشدن پتاسیم ممکن است تحتتأثیر کاربرد فسفر باشد. هدف این پژوهش، تأثیر کود سوپرفسفات بر سرعت آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی در 10 خاک آهکی است. برای این منظور، مقدار 100 میلیگرم بر کیلوگرم فسفر از منبع مونوکلسیم دیهیدروژن فسفات به خاکها اضافه شد و خاکهای تیمارشده و تیمارنشده به مدت 90 روز در انکوباتور با رطوبت 70 درصد ظرفیت زراعی و دمای 1±C ◦25 نگهداری شدند. پس از آن، آزادشدن پتاسیم غیرتبادلی به روش عصارهگیری متوالی با محلول کلسیم کلرید 0/01 مولار در مدتزمان 2017 ساعت در خاکهای تیمارشده و تیمارنشده مطالعه شد. نتایج نشان داد پتاسیم غیرتبادلی آزاد شده در خاکهای تیمارشده از خاکهای تیمارنشده کمتر بود. میانگین پتاسیم غیرتبادلی آزاد شده بعد از 2017 ساعت در خاکهای تیمارشده، 260/6 و در خاکهای تیمارنشده، 303/3 میلیگرم بر کیلوگرم بود. رهاسازی پتاسیم غیرتبادلی در تمام خاکها در مراحل اولیه سریع بود و در مراحل بعدی با سرعت کمتری تا پایان آزمایش ادامه یافت. سرعت آزادشدن پتاسیم غیرتبادلی با استفاده از معادلههای سینتیکی ارزیابی شد. باتوجهبه بالابودن ضرایب تشخیص و کمبودن خطای استاندارد، سرعت آزادشدن پتاسیم غیرتبادلی در خاکهای تیمارشده و خاکهای تیمارنشده، با معادله تابع توانی توصیف شد. نتایج این پژوهش میتواند برای توصیه کودی در خاکهای آهکی موردمطالعه مؤثر باشد.
جهانگیر عابدی کوپایی، عارفه چهره راضی، فاطمه دادوند،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
کاهش روزافزون منابع آب شیرین، موجب اهمیت بیشتر شوریزدایی آب دریا و آبهای شور شده است. مصرف انرژی فراوان و هزینههای عملیاتی زیاد، یک مشکل بزرگ برای فناوری شوریزدایی آب است. ازاینرو شوریزدایی با هزینه کمتر از اهمیت به سزایی برخوردار است. هدف این پژوهش، شوریزدایی آب دریای خزر و آب چاه منطقه دارک اصفهان است. برای حذف یونهای شوری از دو جاذب گرافن اکساید و زئولیت استفاده شد که در ابتدا مقداری گرافن اکساید طبق روش هومر ساخته شد. سپس توسط طیفسنجی مادونقرمز با تبدیل فوریه و با استفاده از میکروسکوپ الکترونی خصوصیات گرافن اکساید شناخته شد. پس از آن توانایی جاذبها برای حذف کاتیونها و آنیونهای عامل شوری مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور ستون بستر ثابت تشکیل شده، از یک بسته 30 میلیگرمی گرافن اکساید و 13 گرم زئولیت برای حذف آنیونها و کاتیونهای 50 میلیلیتر آب شور استفاده شد و برای جذب آنیون بیشتر زئولیت با سورفکتانت عاملدار شد. نتایج نشان داد، برای آب دریای خزر مقدار 30 میلیگرم گرافن اکساید با 13 گرم زئولیت باعث کاهش شوری به میزان 23/84 درصد و برای آب چاه منطقه دارک مقدار 13 گرم زئولیت اصلاح شده با سورفکتانت باعث کاهش شوری به میزان 23/43 درصد شدهاند. نتایج نشان داد، آنیون و کاتیونهای پتاسیم، کلسیم، منیزیم، کلر و سدیم بهترتیب بیشترین جذب را توسط جاذب داشتهاند.
سمیه جالینوسی، عزت الله جودکی، عبدالرضا مقدسی، مجید مهدیه،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
در این پژوهش کاربرد روش نوین جلبکپالایی در حذف آمونیاک از آبهای آلوده به هیدروکربنهای نفتی که دارای محتوای آمونیوم و ترکیبات قلیایی بالایی هستند، در راستای ارتقای سیستم تصفیه بیولوژیکی یکی از پیچیدهترین پالایشگاههای کشور بررسی شد. هدف این پژوهش، یافتن روشهای کاربردی و مقرونبهصرفه، بهمنظور صیانت و حفظ منابع آبی کشور است. در نخستین مرحله پس از بررسی توزیع جلبکی واحد بازیافت و خالصسازی نمونهها، کلرلاولگاریس بهعنوان جلبک مقاوم در مقابل شوکهای آمونیاکی برگزیده شد، سپس یک فتوبیوراکتور هواراند و یک سیستم کشت آزمایشگاهی، شامل یک ظرف پیرکس 10 لیتری و ملزومات آن بهمنظور کنترل میزان تولید زیستتوده ساخته شد. آزمایشها در مدت 20 روز انجام شده و بیشینه تولید زیستتوده در 16 الی 17 روز اول اتفاق افتاد. در غلظتهای کمتر از 50mg/L ، آمونیاک در هر دو روش بهصورت کامل حذف شد و جلبک عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داد. در غلظت 10mg/L ، کل آمونیاک در هر دو روش در هفته اول به اتمام رسید. در غلظتهای 50mg/L تا 100mg/L ، حدود 94 درصد آمونیاک در ظرف شیشهای و حدود 95 درصد در راکتور حذف شد. با افزایش میزان آمونیاک و سمیت آن کاهش تکثیر سلولی و قدرت جذب جلبک اتفاق افتاد و این امر در غلظت 500mg/L کاملاً مشهود بود. جلوگیری از تبخیر آب و تهنشین شدن زیستتوده، کنترل بهتر برخی پارامترهای حیاتی از جمله pH، دما، شدت نور و انرژی، غلظت دیاکسیدکربن و انتقال جرم و گرمای کارآمد، سبب راندمان بیشتر فتوبیوراکتور هواراند شد. نکته قابلتأمل در نتایج این پژوهش، عملکرد فوقالعاده کلرلاولگاریس در حذف آلایندههای سمی مانند آمونیاک و امکان استفاده از آن در سیستمهای بیولوژیکی تصفیهخانهها، پالایشگاهها و پتروشیمیها است.
علی باریکلو، سالار رضاپور، پریسا علمداری، روح الله تقی زاده مهرجردی،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
کیفیت خاک یکی از مهمترین ویژگیهای تأثیرگذار بر تولیدات زراعی و پایداری تولید است. عوامل فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی و اکولوژیکی یک خاک بر کیفیت خاک تأثیرگذارند. اندازهگیری همه شاخصهای کیفیت خاک طاقتفرسا و هزینهبر است؛ بنابراین بسیاری از پژوهشگران ارزیابی را بر تعداد محدودی از شاخصهای کیفیت خاک متمرکز کردهاند. این پژوهش با هدف تعیین حداقل مجموعهدادهها برای ارزیابی کمی و بررسی خودهمبستگی فضایی کیفیت خاک در اراضی جنوب غربی دشت ارومیه انجام شد. برای این منظور تعداد 120 نمونه مرکب (عمق 60-0 سانتیمتر) از خاک برداشته و شاخص کیفیت خاک به روش IQIw در 4 حالت مجموعه کل - خطی (IQIwL_TDS)، کل - غیرخطی (IQIwNL_TDS)، حداقل - خطی (IQIwL_MDS) و حداقل - غیرخطی (IQIwNL_MDS) محاسبه شد. برای انتخاب مجموعهدادهها، تعداد 22 ویژگی فیزیکی و شیمیایی بهعنوان ویژگی انتخابی برای روش کل دادهها (TDS) و ویژگیهای درصد شن، نسبت جذب سدیم، ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفر قابلجذب، کربنات کلسیم فعال و غلظت نیکل با استفاده از روش تجزیه به مؤلفههای اصلی بهعنوان مجموعه حداقل دادهها (MDS) انتخاب شدند. بیشترین مقدار شاخص کیفیت خاک در حالت IQIMDS خطی و کمترین مقدار در حالت IQIMDS غیرخطی حاصل شد. بررسی ضریب همبستگی خطی و غیرخطی بین شاخص کیفیت خاک با دسته کل و حداقل دادهها نشان داد، حالت غیرخطی شاخص IQI ضریب همبستگی بالاتری (0/85=R2) نسبت به حالت خطی شاخص IQI (R2=0/73) دارد. نتایج محاسبه شاخص موران جهانی برای دادههای شاخص کیفیت خاک IQIw در مجموعههای مطالعاتی نشان داد، دادههای کیفیت خاک دارای خودهمبستگی فضایی هستند و بهصورت خوشهای در فضا توزیع یافتهاند و مستقل از یکدیگر نیستند. نتایج آماره گتیس - ارد جی نشان داد، خوشههای با کیفیت خاک ضعیف، شورهزارهای ایجاد شده در اثر خشکشدن دریاچه ارومیه و اراضی بایر اطراف آن در بخش شرق و جنوب شرق محدوده مطالعاتی را شامل شده است.
بهروز اکبری، حسین خادمی،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
گردوغبار خیابانی ذراتی کوچکتر از 100 میکرومتر است که وارد محیطهای شهری میشود. ویژگیهای مغناطیسی این ذرات و ارتباط آنها با غلظت فلزات سنگین، کمتر مورد توجه پژوهشگران در ایران قرار گرفته است. اهداف این مطالعه شامل بررسی تغییرات مکانی و فصلی پذیرفتاری مغناطیسی و همچنین تعیین ارتباط آن با غلظت فلزات سنگین در گردوغبار خیابانی در چند شهر استان اصفهان است. نمونهبرداری در نیمه اول ماه دوم هر فصل، به تعداد 20 نمونه از شهر اصفهان و 10 نمونه از هر یک از 5 شهر دیگر استان انجام شد. اندازهگیری غلظت برخی عناصر سنگین با استفاده از دستگاه جذب اتمی و همچنین اندازهگیری مقادیر پارامترهای مغناطیسی روی نمونههای گردوغبار خیابانی انجام شد. نتایج نشان داد، زیاد بودن مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی در شهر نطنز میتواند به دلیل مواد مادری حاوی کانیهای فرومنیزیم و در سایر شهرها به خصوص اصفهان، فعالیتهای انسانی باشد. نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی، همبستگی زیاد مؤلفه اول با پذیرفتاری مغناطیسی و غلظت عناصر روی، مس و کروم و همبستگی زیاد مولفه دوم با پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس و غلظت عناصر نیکل و کبالت را نشان داد که میتواند به احتمال زیاد، نشان دهنده وابستگی و جذب این عناصر به ذرات نزدیک به فوقپارامغناطیس و به ذرات درشت چند وجهی باشد. وجود همبستگیهای زیاد میان پارامترهای مغناطیسی با غلظت عناصر مس و روی و همبستگیهای کم یا منفی غلظت عناصر سرب، نیکل، کروم و کبالت با پذیرفتاری مغناطیسی به ترتیب منشأ انسانزاد و طبیعی آنها را تایید کرد. مقدار بزرگتر پارامترهای مغناطیسی گردوغبار خیابانی در فصل بهار، منعکسکننده غلظت چشمگیر کانیهای مغناطیسی در این فصل در مقایسه با فصلهای پاییز و زمستان و افزایش سهم فعالیتهای انسانی است.
اعظم السادات حسینی خضرآباد، عباسعلی ولی، امیرحسین حلبیان، محمدحسین مختاری،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
بیابانزایی، از جدیترین معضلات زیستمحیطی در مناطق خشک به شمار میآید. ارزیابی کمی فرایند بیابانزایی برای پیشگیری و کنترل بیابانزایی ضروری است. در این پژوهش، بهمنظور ارزیابی وضعیت کمی و کیفی بیابانزایی شمالغرب یزد از مدل IMDPA استفاده شد. در این مدل سه معیار خاک، پوشش گیاهی و فرسایش بادی در نظر گرفته شد. برای هر معیار چندین شاخص با وزن 0 (کم) تا 4 (خیلی شدید) تعریف شد. از میانگین هندسی هر یک از سه معیار برای تهیه نقشه مناطق حساس به بیابانزایی در ArcGIS استفاده شد. بر اساس نتایج بهدست آمده، بیش از 92 درصد منطقه پژوهشی در کلاس شدید بیابانزایی قرار دارد و تنها واحدکاری تپههای ماسهای در کلاس خیلی شدید قرار دارد. در نهایت کل منطقه پژوهشی با امتیاز نهایی 3/04، در کلاس شدید شدت بیابانزایی قرار گرفت. همچنین معیار خاک با بالاترین امتیاز وزنی 3/26، بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه شمالغرب یزد ایفا کرده است؛ بنابراین با گسترش پدیده بیابانزایی و تأثیرگذاری زیاد معیار خاک، اجرای عملیات اصلاحی و احیایی در منطقه ضروری است. نتایج پژوهش نهتنها شدت بیابانزایی بلکه پتانسیل و حساسیت منطقه را نسبت به پدیده بیابانزایی نشان میدهد و میتواند بهعنوان خروج از کارکرد طبیعی سیستم اطلاق شود.
رضا سرقلی، امین بردبار، علی عصاره، محمد حیدرنژاد،
جلد 28، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
در گذشته روشهای مختلفی برای کنترل آبشستگی پاشنه ساحل پیشنهاد شده است برای رودخانههای کمعمق (نظیر رودخانههای کوهستانی) از انواع سرریزها استفاده میشود؛ بنابراین در این پژوهش به بررسی توسعه آبشستگی در سازههای cross vane و w-weir برای حفاظت سواحل پرداخته شد. نتایج نشان داد، با نصب سازه w-weir در موقعیت 90 درجه نسبت به موقعیت 30 و 60 درجه بهترتیب شاهد 37/9 و 19/7 درصد کاهش آبشستگی هستیم. همچنین با نصب سازه cross vane در موقعیت 90 درجه نسبت به موقعیت 30 و 60 درجه بهترتیب شاهد 35/4 و 21/2 درصد کاهش آبشستگی هستیم. با افزایش عرض (L/B) (نسبت عرض سازه به عرض فلوم) سازه w-weir از 1/5 به 2، میزان آبشستگی 7/9 درصد کاهش داشته است. همچنین با افزایش عرض (L/B) سازه cross vane از 1/3 به 1/7، میزان آبشستگی 4/7 درصد کاهش داشته است. سازه w-weir بهطور متوسط 7/3 درصد آبشستگی کمتری نسبت به سازه cross vane داشته است.
زینب نادری زاده، حسین خادمی، شمس الله ایوبی،
جلد 28، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
درحالیکه گزارشهای متعددی از توزیع کانی پالیگورسکیت در خاکهای مناطق خشک کشور در سایر استانها وجود دارد، اطلاعات چندانی از وضعیت حضور و فراوانی این کانی رسی فیبری مهم در خاکهای استان بوشهر در دسترس نیست. این پژوهش بهمنظور بررسی: (1) پراکنش رس پالیگورسکیت و مهمترین کانیهای رسی همراه و (2) رابطه بین میزان نسبی پالیگورسکیت در بخش رس و مهمترین ویژگیهای خاکها در اراضی شهرستان دشتستان در استان بوشهر انجام شد. با استفاده از تصاویر گوگل ارث منطقه و بازدیدهای صحرایی پنج نوع زمینریخت شامل سطوح فرسایشی، رخنمون سنگی، تپههای بریدهبریده، مخروطافکنه و دشت آبرفتی منطقه شناسایی شده و کانیشناسی رسی دو افق از خاک رخ شاهد هر یک از زمینریختها تعیین شد. نتایج پراش پرتو ایکس و تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی نشان داد، در خاکهای منطقه مطالعاتی که متعلق به ردههای انتیسول و اریدیسول هستند کانی فیبری پالیگورسکیت با مقادیر متفاوت در کلیه زمینریختها حضور دارد. همچنین کانیهای رسی ایلیت، کلریت، اسمکتیت، ایلیت -کلریت مختلط نامنظم و کائولینیت در خاکهای منطقه مطالعاتی حضور دارند. فراوانی نسبی کانیهای پالیگورسکیت و اسمکتیت بین سطوح مختلف ژئومرفیک متفاوت است. بدون توجه به نوع زمینریخت، بیشترین مقدار کانی پالیگورسکیت را افقهای جیپسیک و پتروجیپسیک دارند که به شرایط ژئوشیمیایی مناسب این افقها جهت تشکیل و پایداری کانی پالیگورسکیت بر میشود. همبستگی معنیدار گچ با فراوانی نسبی پالیگورسکیت نشان میدهد، مقدار گچ نسبت به مقدار آهک اهمیت بیشتری در حضور و پراکنش این کانی در خاکهای منطقه دارد. این کانی با مقادیر نسبت منیزیم به کلسیم محلول، پهاش، گچ و منیزیم محلول همبستگی زیاد و معنیداری داشته و این ویژگیها مهمترین عوامل تأثیرگذار بر توزیع و تشکیل پالیگورسکیت در خاکهای منطقه هستند. ضروریست در مدیریت خاکهای منطقه و پیشبینی رفتار آنها، به کانیشناسی رسی آنها و بهویژه مقادیر چشمگیر کانی فیبری پالیگورسکیت به طور خاص توجه شود.
بهناز عطائیان، سمیه حسین زاده، ثمر مرتضوی،
جلد 28، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
بهرهبرداری از معادن، منجر به تخریب مراتع شده است. در این مطالعه پاکسازی زیستی خاکهای آلوده به عنصر سرب توسط گونه گیاهی Chrysypogon zizanioides در خاک اطراف معدن سرب منطقه لشکردر واقع در شهرستان ملایر بررسی شد. در سنجش اولیه، میزان آلودگی سرب خاک در این مراتع برابر 600 میلیگرم در کیلوگرم خاک خشک برآورد شد. با ارزیابی اثرات زیستمحیطی سرب منطقه، ضرایب زمین انباشت، آلودگی و خطرپذیری بالقوه بومشناختی در محدوده بینهایت تا بسیار زیاد دیده شد. پژوهش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار سطح آلودگی سرب (0، 300،600 و 1600 میلیگرم در کیلوگرم) در 4 تکرار در گلخانه دانشگاه ملایر طی 130 روز انجام شد. در انتهای دوره پارامترهای غلظت سرب در خاک، ریشه و اندام هوایی، شاخص تجمع زیستی BCF، ضریب انتقالTF، تولید اندام هوایی و ریشه در گیاه وتیور اندازهگیری شدند. نتایج بیانگر اثر افزایشی غلظت سرب خاک بر میزان غلظت سرب در ریشه و اندام هوایی گیاه بود. بهطوریکه در سطح آلودگی 1600mg/kg، غلظت سرب در اندام هوایی به 94/ 242 و در ریشه به 242/02mg/kg رسید. در بیشتر سطوح آلودگی بجز سطح 1600mg/kg، شاخصهای BCF در ریشه و اندام هوایی و ضریب TF کمتر از یک محاسبه شدند. TF<1 بیانگر عدم تجمع فلز سرب در اندامهای قابلبرداشت و سلامت تولید هوایی است. به همین دلیل گیاه وتیور برای احیا مراتع منطقه توصیه میشود.
همایون ابراهیمی گلبوسی، الهام فاضل نجف آبادی، محمد شایان نژاد،
جلد 28، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
آبیاری سطحی یکی از رایجترین روشهای آبیاری است، اما به دلیل بهرهوری کم، تلفات آب در این سیستم چشمگیر است. برای طراحی دقیق و مناسب آبیاری سطحی اطلاع از خصوصیات و ضرایب نفوذ آب در خاک ضروری است. یکی از معادلات استفادهشده در این زمینه، معادله نفوذ فیلیپ است. در این مطالعه ضرایب نفوذ معادله فیلیپ و همچنین ضریب زبری مانینگ در آبیاری نواری بر اساس مقایسه منحنی پیشروی واقعی با منحنی پیشروی محاسبهشده با مدل هیدرودینامیک بهصورت بهینه تعیین و نتایج آن با روش استوانه مضاعف و روش دونقطهای ابراهیمیان و همکاران (5) مقایسه شد. حجم نفوذ واقعی از تفاضل حجم ورودی و حجم خروجی بهدست آمد. خطای روش یادشده در محاسبه حجم نفوذ 5/53 درصد بود. این درحالی است که خطا در روش استوانه مضاعف59/62 درصد و خطا در روش دونقطهای ابراهیمیان و همکاران (5) 19/08 تعیین شد. در خاکهای بافت سنگین هر چه طول نوار بیشتر شود، دقت روش در برآورد ضرایب فیلیپ بیشتر میشود، درحالی که در خاکهای بافت سبک هر چه زمان پیشروی که علاوه بر طول تابعی از نفوذپذیری، دبی ورودی و شیب کف بستر است بیشتر شود، دقت روش در برآورد ضرایب نفوذ فیلیپ بیشتر میشود.
علی رضا واعظی، خدیجه سهندی، فرشته حق شناس،
جلد 28، شماره 3 - ( 8-1403 )
چکیده
فرسایش آبی میتواند بهشدت تحتتأثیر تغییر کاربری زمین و تخریب فیزیکی خاک در اثر عملیات کشاورزی قرار گیرد. این پژوهش بهمنظور بررسی اثرات تغییر کاربری مراتع ضعیف بر تخریبپذیری فیزیکی خاک و فرسایش خاک در عرصههای مرتعی منطقه نیمهخشک انجام شد. آزمایش در 42 نمونه خاک مربوط به هفت عرصه با کاربری مرتع ضعیف و زراعت دیم که از خاک متفاوت (لوم رسی، لوم رس سیلتی، لوم رس شنی، لوم سیلتی، لوم، لوم شنی و شن لومی) برخوردار بودند، انجام شد. ویژگیهای فیزیکی خاک در نمونههای هر دو نوع کاربری زمین اندازهگیری شد و تغییرات آن بهعنوان تخریب فیزیکی خاک بیان شد. حساسیت به فرسایش در خاکها تحت باران شبیهسازیشده با شدت 50 میلیمتری بر ساعت به مدت 60 دقیقه اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تغییر کاربری زمینهای مرتعی به زراعت دیم بهشدت منجر به تخریب فیزیکی خاکها میشود؛ بهطوری که چگالی ظاهری، تخلخل کل، تخلخل درشت، رطوبت ظرفیت مزرعه، درصد رطوبت اشباع، اندازه خاکدانه، پایداری خاکدانه بهترتیب 28، 22، 41، 11، 5، 62 و 63 درصد در اثر تغییر کاربری زمین تخریب شدند. ویژگیهای ساختمانی خاک (اندازه خاکدانه و پایداری خاکدانه) بیشترین تخریبپذیری فیزیکی را داشتند. تغییر کاربری زمین حساسیت خاکها را به فرسایش افزایش داد. میان حساسیت به فرسایش در اثر تغییر کاربری و تخریبپذیری فیزیکی خاک رابطه معنیدار وجود داشت. نتایج نشان داد که خاکهایی که از خاکدانههای درشت و پایدارتری برخوردارند، بیشترین تخریبپذیری فیزیکی را در اثر تغییر کاربری زمین دارند و بیشترین حساسیت را به فرسایش نشان میدهند.
احسان جعفری ندوشن، عطااله شیرزادی،
جلد 28، شماره 4 - ( 9-1403 )
چکیده
حرکت سریع و پیچیده رسوبات در محیطهای رودخانهای و ساحلی با جریان بسیار فرسایشی و گذرا مشکلات زیادی را برای مهندسان رودخانه در موضوع ژئومورفولوژی رودخانههای آبرفتی ایجاد میکند. پیشبینی دقیق این پیچیدگیها در سیستم آب - رسوب (یک سیستم جریان دانهای متراکم چند فازی) هنوز یک چالش عمده برای مدلهای مبتنی بر شبکه است. باتوجهبه توانایی روشهای لاگرانژی بدون شبکه در مدلسازی تغییر شکلهای بزرگ و ناپیوستگیها، روشهای لاگرانژی بدون شبکه میتوانند یک فرصت منحصربهفرد برای مقابله با چنین پیچیدگی فراهم کنند. پژوهش حاضر قابلیتهای مدل نیمهضمنی ذرات متحرک با تراکم ضعیف Weakly compressibility moving particle semi-implicit (WC-MPS) در مدلسازی برهمکنش خاک - سیال را توسعه میدهد تا امکان مدلسازی انتقال رسوب و اثرات آبشستگی را در پشت دیوارههای ساحلی فراهم کند. در این روش مواد دانهای بهصورت یک سیال غیر نیوتنی و ویسکوپلاستیک در نظر گرفته شده است. برای پیشبینی رفتار غیر نیوتنی فاز دانهای، از مدل رئولوژیکی 𝜇(I) استفاده شده است. بهمنظور تأیید کاربرد مدل حاضر در شبیهسازی برهمکنش فازهای مایع و جامد، ابتدا مسئله پرکاربرد شکست سد روی بستر فرسایشپذیر مدلسازی شد. متوسط خطای مدل مد نظر تقریباً 6 درصد محاسبه شد که نشاندهنده کارایی و دقت مدل مد نظر در این مسئله است. در انتها، آبشستگی دیوارههای ساحلی شبیهسازی شد. بررسیها نشان داد که فرایندهای مرتبط با فرسایش و آبشستگی بهخوبی توسط روش لاگرانژی حاضر قابل مدلسازی بوده و نتایج عددی با اندازهگیریهای آزمایشگاهی مطابقت بسیار خوبی (با متوسط خطای مدل برابر با 10 درصد) را نشان داد.
طاهره محمدی آرین، قاسم رحیمی، رضا خاوری فرید،
جلد 29، شماره 1 - ( 2-1404 )
چکیده
آلودگی ناشی از فلزات سنگین به دلیل سمیت و تجزیهناپذیری آنها یک خطر بسیار جدی برای محیطزیست و همچنین سلامتی بشر محسوب میشود. اندازهگیری و پایش غلظتهای ناچیز (حتی کمتر از حد تشخیص دستگاه) در مورد آلایندههای خطرناک و زیست پایداری همچون فلز سنگین کادمیم در نمونههای آب طبیعی یک ضرورت است. استخراج فاز جامد با استفاده از جاذبهای کربنی کارآمدترین و رایجترین روش پیشتغلیظی فلزات سنگین از نمونههای محیطی است. جاذب کربنی مورد استفاده در استخراج فاز جامد باید علاوه بر هزینه کم و زیستسازگاری، ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی مطلوبی داشته باشد. در این پژوهش از یاختههای سیانوباکتری آفانوکاپسا بهعنوان یک پیشماده ارزانقیمت برای ساخت یک جاذب میکرومقیاس با استفاده از روش هیدروترمال بهرهگیری شد. ویژگیهای کیفی و جذبی این جاذب با استفاده از آزمونهای تجزیه دستگاهی و آزمایشهای شیمیایی مبتنی بر کادمیم ارزیابی شد. جاذب ساخته شده به صورت ذرات به نسبت کروی (با اندازه کمتر از 10 میکرومتر) با سطحی ناهموار و سطح ویژه 382/02 مترمربع بر گرم بود. این جاذب به نوعی خاصیت بافری داشت که کارایی جذب کادمیم توسط آن در محدوده وسیعی از pH (3 تا 8) بیش از 90 درصد بود. سطح جاذب به لحاظ گروههای عامل اکسیژندار و نیتروژن داری همچون هیدروکسیل، ایزوتیوسیانات و کربونیل غنی بود. همدمای جذب کادمیم بهترین برازش را با مدل غیرخطی فروندلیچ و سرعت جذب کادمیم بهترین برازش را با مدل غیرخطی شبهمرتبه دوم داشت. متغیرهای محاسباتی مرتبط با مدل فروندلیچ از جمله شدت جذب نشان داد که جاذب تمایل زیادی به جذب غلظتهای کم کادمیم دارد. کادمیم بیشترین و کمترین رقابت را برای جذب روی جاذب، بهترتیب با کاتیونهای فلزات قلیایی و کاتیونهای فلزات سنگین داشت. مقاومت جاذب در برابر افزایش قدرت یونی و غلظت کاتیونهای رقیب بهترتیب برابر با 4 و 20 میلیگرم بر لیتر بود. کارایی شستوشوی جاذب بارگذاریشده در نسبت جاذب به محلول (1 به 1000)، در غلظت 0/3 نرمال و حجم 160 میکرولیتر شوینده (اسید نیتریک) به بیشترین مقدار خود رسید. با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان گفت جاذب کربنی با منشأ سیانوباکتری آفانوکاپسا بهدلیل خواص منحصربهفرد خود میتواند جاذب کارآمدی برای استفاده در استخراج فاز جامد کادمیم بهمنظور کاهش آلودگی زیستمحیطی باشد.
مهدی نادری خوراسگانی، راضیه امیری، احمد کریمی، جهانگرد محمدی،
جلد 29، شماره 1 - ( 2-1404 )
چکیده
خاکهای دشت شهرکرد، بخشی از زیرحوضه بهشتآباد در شهرستان شهرکرد، استان چهارمحالوبختیاری قرنها برای تولید محصولات کشاورزی و تغذیه دامها استفاده شدهاند، درحالیکه کیفیت خاکهای این دشت نادیده گرفته شده است؛ بنابراین ضروری است که کیفیت این خاکها که تحت سامانههای مختلفی مدیریت میشوند، بررسی شود. این پژوهش با هدف محاسبه شاخصهای کیفیت فیزیکی خاک شامل شاخص جامع کیفیت (Integrated Quality Index, IQI) و شاخص کیفیت نمورو (Nemoro Quality Index, NQI) در کاربریهای مختلف منطقه مطالعاتی انجام شد. برای رسیدن به این اهداف طی عملیات فشرده میدانی، 106 نمونه مرکب تصادفی سطحی (cm 0-25) از کاربریهای مختلف جمعآوری شد. پس از تیمارهای اولیه برخی ویژگیهای بارز خاک به روشهای استاندارد اندازهگیری و بهعنوان دسته کل دادهها (Total Data Set, TDS) در نظر گرفته شدند و برای محاسبه شاخصهای کیفیت خاک IQITDS و NQITDS استفاده شدند. با استفاده از مجموعه کل دادهها و تجزیه دادهها به مؤلفههای اصلی کمترین دستهداده (Minimum Data Set, MDS) قابل استفاده برای محاسبه شاخصهای کیفیت خاک IQIMDS و NQIMDS و وزنهای مربوطه تعیین شدند. کمترین دستهدادهها عبارت بودند از: درصد شن، درصد مواد آلی، میانگین وزنی قطر خاکدانهها، رطوبت ظرفیت زراعی، چگالی ظاهری، واکنش خاک و هدایت الکتریکی خاک. کیفیت فیزیکی خاک هر نقطه نمونهبرداری با استفاده از هر دو شاخص و دو گروه دادهها تعیین شد. زمینآمار و کریجینگ معمولی برای پهنهبندی شاخصهای کیفیت خاک استفاده شدند. نتایج نشان دادند که شاخصهای کیفیت خاک مراتع با تفاوت معنیداری بیشتر از خاکهای زراعی (آبی و دیم) هستند. همچنین کاربرد چهار شاخص کیفیت خاک نشان داد که حدود 71 درصد از مساحت خاکهای منطقه مورد مطالعه در کلاسهای بسیار کم، کم و متوسط کیفیت قرار دارند و رصد مدیریت این خاک¬ها ضرورت دارد.
جعفر کریمی شیاسی، فرزانه فتوحی فیروزآباد، علی فتح زاده، مهدی حیات زاده، مصطفی شیرمردی،
جلد 29، شماره 1 - ( 2-1404 )
چکیده
یکی از عوامل اصلی ایجاد فرسایش آبی، ویژگی ذاتی خاک یا فرسایشپذیری است. فرسایشپذیری تابعی از توزیع اندازه ذرات، ماده آلی، ساختمان و نفوذپذیری خاک است. هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات عامل فرسایشپذیری خاک در رخسارههای ژئومورفولوژی است. شاخص فرسایشپذیری خاک با نمونهبرداری از 58 نقطه در رخسارههای ژئومورفولوژی حوضه آبخیز دوراهان - بروجن با روش ویشمایر و اسمیت برآورد شد. در آزمایشگاه توزیع دانهبندی خاک، درصد مواد آلی، ساختمان خاک، مقدار سنگریزه، آهک، شوری، اسیدیته و نسبت جذب سدیم تعیین شد. نتایج نشان داد فرسایشپذیری خاک در کل حوضه بین 0/0661- 0/0148 تن ساعت بر مگاژول میلیمتر متغیر است. شاخص فرسایشپذیری خاک (K) در رخسارههای تپهماهور با دامنه منظم و برونزد سنگی بین 25 تا 50 درصد از لحاظ مقدار بیشتر از بقیه است و از لحاظ دامنه تغییرات نیز از بقیه رخسارهها بیشترین دامنه تغییرات را دارد. از طرفی کمترین دامنه تغییرات در رخسارههای ژئومورفولوژی، مربوط به رخساره تپهماهور با دامنه منظم و برونزد سنگی کمتر از 25 درصد است. بهطور کلی با حرکت از سمت شرق به غرب حوضه، شاخص فرسایشپذیری کاهش پیدا میکند و یکی از دلایل آن، وجود رخسارههای برونزد سنگی بوده که بهعنوان لایه پوششی از خاک محافظت میکند.
ایمان صالح، سمیرا زندی فر، مجید خزایی،
جلد 29، شماره 2 - ( 5-1404 )
چکیده
منابع آب زیرزمینی یکی از بخشهای متأثر از شرایط بلندمدت خشکسالی هستند که متأسفانه کمتر از سایر بخشها مورد توجه قرار گرفتهاند. پژوهش حاضر با هدف بررسی و پهنهبندی نوسانات کمی آب زیرزمینی و نیز تحلیل زمانی خشکسالی آب زیرزمینی با استفاده از شاخص GRI در محدوده مطالعاتی شیراز در حوزه آبخیز مهارلو - بختگان انجام شده است. بدین منظور با استفاده از آمار ۱۵ساله (1382-1397) منابع آب زیرزمینی و تقسیم آن به سه دوره زمانی پنجساله، پهنهبندی تغییرات سطح و تراز آب زیرزمینی در محیط ArcGIS انجام و آبنمود معرف آبخوان تهیه شد. همچنین خشکسالی منابع آب زیرزمینی دشت مورد مطالعه با استفاده از شاخص GRI بررسی شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، بیشترین تراز سطح آب زیرزمینی مربوط به ناحیه شمال غرب آبخوان و حدود 1810 متر در مهرماه سال 1387 و کمترین مقدار نیز مربوط به نواحی جنوبی آبخوان با میزان 1423 متر در مهرماه 1397 است. همچنین نتایج نشان داد که سطح آب زیرزمینی در طول دوره ۱۵ساله مورد مطالعه با افتی برابر شش متر و متوسط افت سالانه 0/5 متر روبرو بوده است. بررسی تغییرات حجم مخزن نیز حاکی از این نکته بود که در سالهای گذشته علاوهبر مصرف کل ذخیره تجدیدشونده، بخش زیادی از ذخیره ثابت نیز بهرهبرداری شده است. روند نزولی شاخص خشکسالی منابع آب زیرزمینی (GRI) و شدتگرفتن آن در سالهای پایانی بازه زمانی مورد مطالعه، از مهمترین نتایج این پژوهش بوده که در پی افزایش جمعیت و سطح زیرکشت، کاهش نزولات جوی و تغییر اقلیم رخ داده است.