34 نتیجه برای نجفی
جهانشاه صالح، نصرت اله نجفی، شاهین اوستان،
جلد 19، شماره 72 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان 1394 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر سیلیسیوم و شوری بر رشد، ترکیب شیمیایی و ویژگیهای فیزیولوژیکی برنج رقم هاشمی، در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز در سال 1390 انجام شد. این پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی و بهصورت فاکتوریل، با سه فاکتور شامل سیلیسیوم در چهار سطح (شاهد، 100، 200 و 300 میلیگرم برکیلوگرم خاک)، شوری در چهار سطح (شاهد، 2، 4 و 8 دسیزیمنس برمتر) و منبع شوری در دو سطح (کلرید سدیم و ترکیب نمکهای مختلف) در سه تکرار اجرا گردید. نتایج نشان داد که افزایش شوری خاک باعث کاهش وزن خشک بخش هوایی، افت فعالیت کاتالاز و کم شدن غلظت فسفر، پتاسیم و قندهای احیاءکننده در گیاه شد، در حالیکه مقدار گلیسین بتائین را افزایش داد. با مقایسه دو منبع مختلف شوری نیز مشخص شد گیاهانی که تحت تنش ناشی از ترکیب نمکهای مختلف قرار گرفتند، کاهش کمتری در وزن خشک و غلظت پتاسیم و قندهای احیاءکننده نشان دادند، ضمن اینکه میزان افزایش گلیسین بتائین نیز در این گیاهان کمتر بود. از اینرو میتوان نتیجه گرفت که شوری حاصل از ترکیب نمکها نسبت به شوری کلرید سدیم آسیب کمتری به گیاه وارد کرده است. از سوی دیگر، کاربرد سیلیسیوم باعث افزایش وزن خشک، فعالیت کاتالاز و غلظت فسفر، پتاسیم، گلیسین بتائین و قندهای احیاءکننده شد. بنابراین، تغذیه سیلیسیومی موجب تعدیل عوارض سوء ناشی از حضور نمکها در خاک و به عبارت دیگر افزایش تحمل برنج به شوری شده است.
مهدی نجفی قیری،
جلد 20، شماره 77 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1395 )
چکیده
وضعیت شکلهای پتاسیم خاک و ارتباط آن با مقدار پتاسیم دانه گندم در زمان برداشت میتواند در مدیریت حاصلخیزی این عنصر مهم باشد. بدینمنظور تعداد ۴۰ نمونه خاک سطحی (عمق 20-0 سانتیمتر) و زیرسطحی (عمق ۴۰-۲۰ سانتیمتر) و همچنین نمونههای دانههای گندم از مزارع شهرستان داراب که تحت کشت گندم بودند در خردادماه ۱۳۹۳ بهصورت تصادفی برداشته شد. سپس ویژگیهای مختلف فیزیکی و شیمیایی و شکلهای مختلف پتاسیم شامل محلول، تبادلی و غیرتبادلی و همچنین مقدار پتاسیم دانه گندم اندازهگیری گردید. نتایج نشان داد که پتاسیم محلول، تبادلی و غیرتبادلی در خاکهای مورد مطالعه بهترتیب در دامنه ۷۰-۱۵، ۴۴۳-۹۱ و ۱۱۸۲-۳۹۶ میلیگرم بر کیلوگرم بودند. ارتباط معنیداری بین شکلهای پتاسیم خاک و مقدار رس، کربنات کلسیم و ظرفیت تبادل کاتیونی بهدست آمد. اگرچه انتظار میرود که در مرحله پایانی رشد گندم مقدار پتاسیم بهسهولت قابلاستفاده خاک (پتاسیم محلول و تبادلی) کم باشد، اما اغلب خاکهای مورد مطالعه دارای مقدار کافی پتاسیم بودند. همچنین ارتباط مثبت و معنیدار بین شکلهای مختلف پتاسیم، نشان از به تعادل رسیدن مجدد شکلهای پتاسیم در زمان برداشت گندم داشت. اگرچه ارتباط معنیداری بین مقدار پتاسیم دانه گندم و شکلهای پتاسیم خاک بهدست نیامد اما برای خاکهای بافت ریز (رس>۳۰ درصد) نشان داده شد که مقدار پتاسیم دانه با پتاسیم تبادلی خاک و درصد رس همبستگی مثبت و معنیداری دارد. این بدان معنی است که برای خاکهای سنگین، استات آمونیم میتواند عصارهگیر مناسبی جهت تخمین وضعیت پتاسیم خاک و مقدار پتاسیم قابلاستفاده گیاه در منطقه مورد مطالعه باشد.
کامران عسگری، سیدحسن طباطبائی، پیام نجفی، شهرام کیانی،
جلد 20، شماره 78 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1395 )
چکیده
استفاده مداوم از پساب فاضلاب در آبیاری گیاهان زراعی در بلند مدت باعث انباشته شدن عناصر سنگین و آلودگی گیاهان، حیوانات و محیط زیست در ابعاد مختلف میگردد. هدف از این تحقیق، ارزیابی تأثیر استفاده از آبیاری قطرهای عمقی در کاهش پتانسیل تجمع عناصر سنگین در خاک و محصول و همچنین شاخص ریسک آلودگی تحت آبیاری با پساب میباشد. مزرعه مورد آزمایش در قالب طرح اسپلیت بلوک با دو تیمار اصلی شامل آب معمولی و پساب و سه تیمار فرعی شامل عمق قطره چکان صفر، 15 و 30 سانتیمتر با چهار تکرار در شهر اصفهان قرار داشت. نمونههای خاک در ابتدا و پس از برداشت گندم کشت شده در دو سال متوالی در زمین مورد آزمایش از هر پلات برداشته شدند. غلظت عناصر سنگین Cu, Zn, Cd, Pb, Cr, Ni در نمونههای خاک و دانههای گندم با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شدند. شاخص افزایش آلودگی (PLI) نشان داد که افزایش میزان عناصر سنگین در خاکهای آبیاری شده تحت تیمار پساب اختلاف معنیداری با آب معمولی نشان نداد (05/0P>). غلظت عناصر Cu، Pb، Cr و Zn در دانههای گندم کمتر از میزان حداکثر مجاز استاندارد بود ولی میزان Cr بیشتر از مقدار مجاز بود و میزان Ni چندین برابر حد مجاز بود. نتایج حاصل از آزمایشات میزان شاخص ریسک آلودگی 17/5 و 57/1 را برای عناصر Cd و Cu نشان داد. همچنین مقدار این شاخص برای عناصر Cd، Cu و Cr برای کودکان نیز بیش از یک بود. براساس نتایج ارائه شده میتوان نتیجه گرفت که عمق قطره چکان تأثیر معنیداری در انباشته شدن عناصر سنگین در خاک و دانه گندم ندارد.
سمیه مرادنیا، روح اله نادری، مهدی نجفی،
جلد 21، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1396 )
چکیده
بهمنظور بررسی ماندگاری تأثیر کاربرد کودهای آلی، اوره و سولفات روی بر ویژگیهای خاک بر تناوب کلزا- گندم، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در دو سال متوالی در گلخانه انجام شد. تیمارهای آزمایش در سال اول شامل: کود اوره، کمپوست ضایعات شهری، ورمی کمپوست، کود گوسفندی، کود گاوی و شاهد و روی از منبع سولفات روی و دو رقم کلزا بودند. در سال دوم، دو رقم گندم دوروم در گلدانهای تیمار شده سال قبل کشت شدند. نتایج نشان داد که پس از گذشت دو سال از مصرف کود گاوی، قابلیت هدایت الکتریکی (81/41 درصد)، مقدار پتاسیم قابل استفاده خاک (45/59 درصد) و مقدار منگنز قابل استفاده خاک (82/79 درصد) نسبت به شاهد طور معنیداری افزایش یافت. میزان درصد رطوبت گل اشباع (48/57 درصد)، مقدار نیتروژن کل خاک (96/66 درصد)، مقدار آهن قابل استفاده خاک (49/46 درصد) و مقدار مس قابل استفاده خاک (51/47 درصد) بهطور معنیداری تحت تأثیر تیمار کمپوست ضایعات شهری قرار گرفت و نسبت به شاهد افزایش یافت. اثر کود سولفات روی بر میزان نیتروژن کل خاک (28/0درصد)، پتاسیم قابل استفاده خاک (4/218 میلیگرم در کیلوگرم) و مقدار منگنز قابل استفاده خاک (89/12 میلیگرم در کیلوگرم) معنیدار بود. بهطور کلی نتایج نشان داد که کاربرد اصلاح کنندههای آلی میتواند سبب تغییر در بسیاری از ویژگیهای خاک گردیده که برخی از این تغییرات ممکن است در سالهای بعد نیز تأثیر داشته باشد. بنابراین نیاز است در اراضی که به آنها کودهای آلی افزوده گردیده ویژگیهای خاک و وضعیت قابلیت استفاده عناصر غذایی در سالهای بعد نیز رصد گردد.
کبری توفیقی، رمضانعلی خاوری نژاد، فرزانه نجفی، خدیجه رضوی، فرهاد رجالی،
جلد 22، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1397 )
چکیده
شوری خاک، رشد، عملکرد و فرایندهای مختلف فیزیولوژیکی گیاهان را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از انجام این تحقیق، بررسی برخی پاسخهای فیزیولوژیکی و عملکرد گیاه گندم (Triticum aestivum L.) بهعنوان یکی از مهمترین محصولات زراعی، به کاربرد جداگانه و برهمکنش قارچ میکوریز آربوسکولار (Glomus mosseae) و تنظیمکننده رشد براسینولید در شرایط آبیاری گیاه با آب شور بهمنظور افزایش احتمالی تحمل گیاه به این تنش بود. گیاهان میکوریزایی و غیر میکوریزایی 14 روزه با براسینولید با غلظت صفر و پنج میکرومولار سهبار و یک روز در میان اسپری برگی شدند، سپس بهمدت 10 روز با محلول کلرید سدیم 150 میلیمولار آبیاری و گروهی در مرحله رویشی جهت بررسی مقدار گلیسین بتائین و قند احیا کننده برگی و گروهی پس از پایان رشد بهمنظور بررسی وزن هزار دانه، وزن سنبله، مقدار پروتئین، ضریب سختی و رطوبت دانه، برداشت شدند. در بین تیمارها، پارامترهای مورد بررسی از جمله درصد پروتئین دانه، وزن هزار دانه بر تیمارهای برهمکنش، تفاوت معنیدار نشان داد که میتواند بهدلیل افزایش معنیدار گلیسین بتائین و قند احیا کننده در این تیمار و کمک به حفظ شیب پتانسیل آب درون سلول باشد، همچنین تفاوت معنیدار در برهمکنش قارچ و براسینولید نسبت به کاربرد جداگانه این دو تیمار در شرایط شوری محیط میتواند بهدلیل تأثیر جداگانه هر تیمار در کاهش اثرات شوری خاک در گیاه و یا اثر افزایشی آنها با تداخل احتمالی بین هورمونهای داخلی باشد.
رویا دارابی کندلجی، شاهین اوستان، ناصر علی اصغرزاد، نصرت اله نجفی،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده
نیتراتسازی یکی از فعالترین فرایندهای زیستی در خاکهایی است که نیتروژن آمونیومی دریافت کردهاند. سرعت این فرایند تحت تأثیر عوامل متعدد و برهمکنش آنها قرار دارد. در تحقیق حاضر تأثیر غلظت آمونیوم و رطوبت بر میزان نیتراتسازی در دو نمونه خاک A (لوم) و B (لوم رسی)، بهترتیب از دو منطقه مرند و اهر مطالعه شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار با پنج سطح نیتروژن از منبع اوره (صفر، 50، 100، 200 و 400 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم خاک)، سه سطح رطوبت (60-55، 80-75 و 100-95 درصد FC) و دو نوع خاک (A و B) در انکوباتور با دمای 5/0±25 درجه سانتیگراد، بهمدت دو هفته انجام شد و در پایان انکوباسیون، غلظتهای نیترات و آمونیوم و مقادیر pH و EC خاک اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که نیتراتسازی در سطح رطوبت 60-55 درصد FC، بهطور میانگین 22 درصد کمتر از سطح رطوبت 100-95 درصد FC بود و تفاوت معنیداری بین سطوح رطوبت 80-75 و 100-95 درصد FC، مشاهده نشد. نیتراتسازی در تیمار 400 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم و 60-55 درصد FC بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافت و سبب تجمع بیش از 25 درصد آمونیوم افزوده شده، شد. تفاوت معنیداری از نظر میانگین غلظت آمونیوم بین سطوح 50، 100 و 200 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم وجود نداشت، ولی این غلظتها بهطور معنیداری کمتر از سطح 400 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم بودند. همچنین، نیتراتسازی همراه با سایر فرایندها، بهطور معنیداری سبب افزایش EC و کاهش pH خاکها (بهترتیب بهمیزان 54/0 دسیزیمنس بر متر و 59/0 واحد به ازای 200 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم) شدند. میانگین میزان نیتراتسازی در خاک A (بافت لوم) بهمیزان 3/40 میلیگرم نیتروژن بر کیلوگرم، بیشتر از خاک B (بافت لوم رسی) بود.
مهدی نجفی قیری، یاسمن کیاسی، فریدون خادمی، علی رضا محمودی، حمید رضا بوستانی، مرضیه مکرم، محمد جواد غلامی،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده
اطلاعات اندکی در مورد تأثیر جادهسازی بر پوشش گیاهی و خاکهای اطراف جاده وجود دارد. پژوهش حاضر برای بررسی تأثیر جاده داراب - بندرعباس بر پوشش گیاهی، ویژگیهای خاک و قابلیت استفاده عناصرغذایی خاکهای اطراف جاده انجام شد. بنابراین، از سه منطقه مختلف از حاشیه جاده و اراضی اطراف آن (50 متری لبه جاده)، 18 نمونه خاک برداشته شد و سپس درصد تاج پوشش، نوع و تراکم پوشش گیاهی نیز اندازهگیری شد. ویژگیهای خاک و قابلیت استفاده نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و مس در خاکها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که خاکهای حاشیه جاده دارای مقدار ماده آلی و شن بیشتر و رس و pH کمتری نسبت به خاکهای اطراف هستند. میانگین مقدار نیتروژن، آهن، روی و مس قابل استفاده در خاکهای حاشیه جاده بهترتیب 13/0 درصد و 2/4، 2/3 و 7/0 میلیگرم بر کیلوگرم و بهطور معنیداری بیشتر از خاکهای اطراف (بهترتیب 06/0 درصد، 8/2، 6/0 و 3/0 میلیگرم بر کیلوگرم) بود. پوشش گیاهی در خاکهای حاشیه جاده متنوعتر و بیشتر شامل گونههای درمنه و گون بادکنکی بود. درصد تاج پوشش گیاهی در اراضی حاشیه جاده (8/13 درصد) بهطور معنیداری بیشتر از اراضی اطراف (5/8 درصد)، بود. بهطورکلی میتوان نتیجهگیری کرد که خاکهای حاشیه جاده دارای شرایط رطوبتی و حاصلخیزی مناسبی جهت توسعه پوشش گیاهی هستند که این میتواند در مدیریت حفاظت خاک حاشیه جادهها مدنظر قرار گیرد.
محمد جواد اسدی، سعید شعبانلو، محسن نجارچی، محمد مهدی نجفی زاده،
جلد 23، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاییز 1398 )
چکیده
در این مطالعه، ضریب دبی روزنه های جانبی دایرهای با استفاده از یک روش ترکیبی جدید، مدلسازی شد. ترکیبات انجام شده در این مطالعه، به دو قسمت تقسیم شد: 1) ترکیب دو الگوریتم بهینهسازی ازدحام ذرات (PSO) و الگوریتم ژنتیک (GA) و ارائه الگوریتم PSOGA ، 2) استفاده از الگوریتم ترکیبی PSOGA جهت بهینه سازی شبکه انفیس (ANFIS) و ارائه روش ANFIS-PSOGA. با شناخت پارامترهای مؤثر بر ضریب دبی روزنه های جانبی دایروی، 11 ترکیب مختلف ارائه شد. تحلیل حساسیت انجام شده با استفاده از ANFIS، نشان داد که عدد فرود و نسبت عمق جریان به قطر روزنه (Ym/D) مؤثرترین پارامترها در مدلسازی ضریب دبی شناسایی شدند. همچنین، بهترین ترکیب در براورد ضریب دبی استفاده از متغیرهای فرود جریان (Fr)، نسبت عرض کانال اصلی به قطر روزنه جانبی (B/D)، نسبت ارتفاع تاج روزنه به قطر روزنه (W/D) و نسبت عمق جریان به قطر روزنه (Ym/D) بود. مقادیر MAPE، RMSE و R برای این مدل، به ترتیب برابر 0/021، 0/20 و 0/871 بهدست آمد. پس از انتخاب بهترین ترکیب، عملکرد روش ANFIS-PSOGA با دو روش ANFIS and ANFIS-PSO، مقایسه شد. نتایج نشان داد که روش ANFIS-PSOGA برای مدلسازی ضریب دبی، دارای خطای کمتری بود.
مهدی نجفی قیری، حمدی رضا بوستانی، علی رضا محمودی، فرشته دهقان پور، مهدی بش،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده
گون بادکنکی (Astragalus fasciculifolius) از جمله گونههایی است که در مناطق خشک و نیمهخشک جنوب ایران پراکنش خوبی دارد و میتواند بهسرعت در کنار جادهها استقرار یابد. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر جاده و شدت ترافیک آن بر ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و قابلیت استفاده عناصر غذایی کنار جاده و بررسی غلظت عناصر در بخشهای هوایی گونه گون بادکنکی بود. 30 نمونه خاک و گیاه بهصورت تصادفی از کنار جادهها و فاصله 100 متری از لبه جادهها جمعآوری و برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و قابلیت استفاده عناصر اندازهگیری شد. غلظت عناصر در اندامهای هوایی گیاه نیز اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که خاکهای کنار جاده دارای مقدار شن و آهک بیشتر و سیلت و pH کمتری بودند. خاکهای کنار جاده اصلی دارای مقدار پتاسیم کمتر و آهن، منگنز، روی و مس بیشتری نسبت به اراضی اطراف بودند درحالی که این تفاوت برای جادههای فرعی درباره مقدار آهن و مس وجود نداشت. غلظت عناصر در گیاه نیز تحت تأثیر جاده قرار گرفت و مقدار فسفر، پتاسیم، منگنز و روی افزایش معنیداری در گیاهان کنار جاده نشان داد. غلظت فسفر، آهن، روی و مس گیاه در جادههای اصلی و غلظت آهن و روی گیاه در جادههای فرعی ارتباط معنیداری با مقدار آن عناصر در خاک داشتند. تأثیر جادهها بر تغییرات ویژگیهای خاک و عناصر غذایی مربوط به افزودهشدن ترکیبات بستر جاده و انتشار ترکیبات حاصل از تردد وسایل نقلیه است. بهطور کلی میتوان نتیجهگیری کرد که خاکهای کنار جاده، شرایط رطوبتی و تغذیهای مناسبتری برای استقرار گونه Astragalus fasciculifolius نسبت به خاکهای اراضی اطراف دارند.
سالار رضاپور، پریا نجفی، بهناز آتش پز،
جلد 24، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1399 )
چکیده
در این مطالعه تعداد شش خاکرخ متعلق به پنج تیپ خاک حفر، تشریح و نمونهبرداری شدند. نمونههای خاک برای تعیین خصوصیات فیزیکوشیمیایی و شکلهای کل و قابل استفاده عناصر آهن (Fe)، روی (Zn)، مس (Cu)، منگنز (Mn)، سرب (Pb)و کادمیوم (Cd) آنالیز شدند. با درنظر گرفتن دامنه تغییرات pH و کربنات کلسیم معادل، خاکهای مورد مطالعه خصوصیات قلیایی و آهکی نشان دادند. تغییرات قابل توجهی در مقدار شکل قابل استفاده عناصر آهن (1/4 تا 25/8 میلیگرم در کیلوگرم)، روی (0/01 تا ۳/۳ میلیگرم در کیلوگرم)، مس (0/32 تا 6/2 میلیگرم در کیلوگرم)، منگنز (1/0 تا 11/8 میلیگرم در کیلوگرم)، کادمیوم ( 0/05 تا 0/12 میلیگرم در کیلوگرم) و سرب ( 0/22 تا 2/5 میلیگرم در کیلوگرم) و بههمین ترتیب شکل کل مقدار آهن (10/6 تا 20/6 گرم در کیلوگرم)، روی (۳۵ تا 67/5 میلیگرم در کیلوگرم)، مس (۹ تا 26/4 میلیگرم در کیلوگرم)، منگنز (۲۶۲ تا 588/8 میلیگرم در کیلوگرم)، کادمیوم (0/5 تا 1/75 میلیگرم در کیلوگرم) و سرب (۱۷ تا 31/3 میلیگرم در کیلوگرم) در خاکهای مختلف مشاهده شد. هر دو شکل (قابل استفاده و کل) عناصر فوق میان تیپهای مختلف خاک مقدار و پراکنش متفاوتی نشان دادند که این امر ممکن است ناشی از اختلاف در دامنه هوادیدگی، شرایط ژئومورفولوژیکی، فرایندهای خاکسازی، خصوصیات متفاوت فیزیکوشیمیایی خاکها و ورود مواد مختلف شیمیایی به خاک باشد. در اکثر نمونهها غلظت هر دو شکل قابل استفاده و کل عناصر فوق در دامنه حداکثر قابل قبول قرار داشتند.
عبدالرحیم جمال، محسن نجارچی، سید محمد مهدی نجفی زاده،
جلد 24، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1399 )
چکیده
از متداولترین راههای مقابله با ضربه قوچ و کاویتاسیون در سامانههای انتقال آب، استفاده از مخازن ضربهگیر و محفظههای هوا است طراحی بهینه این دو تجهیز حفاظتی میتواند اقدامی مؤثر در کاهش هزینههای مربوط به ساخت و بهرهبرداری از یک سامانه انتقال آب محسوب شود. در این مقاله، نرمافزاری کاربردی با قابلیت شبیهسازی و بهینهسازی همزمان این تجهیزات حفاظتی ارائه شده است. برای شبیهسازی رفتار هیدرولیکی سامانه در شرایط گذرا از روش خطوط مشخصه و برای بهینهیابی تعداد، ابعاد و موقعیت قرارگیری مخازن ضربهگیر و محفظههای هوا از الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. قیود و محدودیتهای این مسئله بهینهسازی شامل کنترل فشارهای منفی و مثبت در محدوده مجاز برای جلوگیری از وقوع کاویتاسیون و ضربه قوچ است برای ارزیابی عملکرد مدل پیشنهادی، یک سامانه انتقال آب مشهور در تحقیقات پیشین، بهعنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. نتایج این مقاله نشان میدهد که مدل پیشنهادی، علاوه بر آنکه حداقل و حداکثر فشار در گرههای سامانه را به مقادیر مطمئنتری میرساند، هزینههای مربوط به ساخت مخازن ضربهگیر و محفظههای هوا را نیز 17 درصد کاهش داده است.
ثریا یعقوبی، چوقی بایرام کمکی، محسن حسینعلی زاده، علی نجفی نژاد، حمیدرضا پورقاسمی، مرزبان فرامرزی،
جلد 27، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1402 )
چکیده
تحلیل فراوانی بارشهای روزانه و یا دوره بازگشت رخدادهای بارش و سیلاب به دلیل پیچیدگی رفتاری فراوان در مدیریت منابع آب، از اهمیت زیادی برخوردار است. به عبارتی، عدم توجه به آن ممکن است سیلهای مخرب را به دنبال داشته باشد. به همین منظور در پژوهش حاضر جهت بررسی و انتخاب مناسبترین تابع توزیع، با استفاده از دادههای هواشناسی و ماهواره CHIRPS در هفت ایستگاه موجود در حوزه آبخیز سد بوستان، سه تابع توزیع پیرسون 3، بتا و گاما مورد مقایسه قرار گرفتند. آنالیز آماری نشان داد که دادههای ماهوارهای در برآورد بارش روزانه، به دلیل بالابودن مقدار خطای RMSE، MADو NASH ناکارآمد هستند، به همین دلیل تنها از دادههای ایستگاههای هواشناسی برای تعیین بهترین توزیع استفاده شد. برای این منظور زبان برنامهنویسی گوگل ارث انجین و پایتون مورداستفاده قرار گرفت. سپس از تابع توزیع منتخب برای تعیین حداکثر بارش روزانه، احتمال فراوانی در دورههای بازگشت 2، 10، 50، 100 و 200 ساله استفاده شد. نتایج بهدستآمده از آزمون نکویی برازش مجموع مربعات خطا، معیارهای ارزیابی آکائیک، بیزین و معیار واگرایی کولبک لیبلر نشان داد که در پنج ایستگاه کلاله، قرناق، پارک ملی گلستان، سد گلستان و گلیداغ تابع پیرسون 3 مناسبترین تابع توزیعی است. همچنین، در دو ایستگاه دیگر (گنبد و تمر)، تابع بتا بهعنوان تابع مناسب تشخیص داده شد، این درحالی است که طبق نتایج بهدستآمده توزیع گاما در منطقه مورد مطالعه دارای کارایی مناسبی نیست. پس میتوان نتیجه گرفت که بارشهای شدید و نامنظم ازنظر زمانی و مکانی میتواند در انتخاب مناسبترین تابع توزیع آماری در هر ایستگاه مؤثر باشد. بنابراین، توصیه میشود بارشهای حداکثر محتمل و در نتیجه وقوع سیلابهای محتمل در نظر گرفته شوند تا با مدیریتی اصولی و دقیق از خسارات جانی و مالی در مناطق مستعد بخصوص در منطقه مورد مطالعه جلوگیری شود.
حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی، مهدی نجفی قیری،
جلد 27، شماره 3 - ( علوم آب و خاک-پاییز 1402 )
چکیده
منابع خاکی از اجزای مهم زیستبوم بوده که کیفیت آن باید در نظر گرفته شود. از عوامل مهم اثرگذار بر کیفیت خاکها، تغییر کاربری آنها است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی اثرهای تغییر کاربری اراضی و جنگلتراشی بر برخی ویژگیهای حاصلخیزی و زیستی خاک در منطقه جنگلی یاسوج انجام شد. در این منطقه از چهار کاربری جنگل متراکم، جنگل تُنُک، اراضی جنگلتراشیشده (فرسایشیافته) و کشت دیم و در هر کاربری از دو کلاس شیب و در هر کاربری از 10 نقطه سطحی بهصورت تصادفی نمونهبرداری انجام شد. پانزده ویژگی حاصلخیزی و زیستی خاک با روشهای متداول اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که کاربریهای جنگل متراکم و اراضی فرسایش یافته، بهترتیب بهترین و بدترین شرایط را از نظر شاخصهای اندازهگیری شده داشتند. در میان ویژگیهای اندازهگیری شده مقادیر آلکالاین فسفات، تنفس برانگیخته، نیتروژن، تنفس پایه، اسید فسفاتاز، منگنز و روی بهترتیب بیشترین کاهش و مقادیر فسفر و پتاسیم کمترین کاهش را در تغییر کاربری از جنگل متراکم به اراضی فرسایشیافته داشتند. یافتهها نشان داد که تبدیل زیستبومهایی چون جنگلها بـه اراضـی زراعی و یا جنگلتراشی، با کاهش شدید شاخصهای حاصلخیزی و زیستی خـاک همراه بوده و بنابراین برنامههای حفاظتی از این عرصهها باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
سید محسن کاشی، سعدالله علیزاده اجیرلو، نصرت اله نجفی،
جلد 28، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1403 )
چکیده
کاهش منابع آب باتوجهبه مسئله تغییر اقلیم جهانی و رشد جمعیت یکی از بحرانیترین مسائل پیش روی طراحان و برنامهریزان توسعه فضاهای سبز در شهرها است. در برابر این چالشها، نیاز فوری به بهبود کارایی مصرف آب و استفاده زنجیرهای از منابع آب با گزینههای مناسب وجود دارد. در این راستا باتوجهبه حجم قابلتوجه پسابهای شهری، استفاده مجدد از آن در آبیاری فضای سبز، از دیدگاه مدیریت منابع آب از نظر زیستمحیطی و اقتصادی اهمیت دارد. به همین منظور در این پژوهش تأثیر پساب فاضلاب تصفیهخانه شهر پرند بر خصوصیات شیمیایی خاک تحت کشت سه نوع گیاه پوششی (فرانکینیا (FR)، فستوکا آبی (FE)، دایکوندرا (DI)) در بستری با خاک لومی شنی بررسی میشوند. این مطالعه بهصورت یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با استفاده از اختلاط آب و پساب در 4 سطح با تیمارهای آبیاری صفر (شاهد)، 50، 75 و 100 درصد نسبت به آب شیرین و 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت و سپس خصوصیات شیمیایی خاک مانند pH، EC، OC، Na، Cl، Ca، Mg مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بهدستآمده از پارامترهای آنالیز شیمیایی خاک نشان داد که مقدار pH در تمامی تیمارهای دارای پساب نسبت به شاهد کاهش یافت که این مقدار کاهش در هیچ تیماری معنیدار نشد. مقـادیر EC و Cl در تمامی گیاهان دارای افزایش بوده که این مقادیر در تیمارهای FR100 به ترتیب با افزایش حدود 195 و 561 درصدی نسبت به شاهد و در تیمار FE100 به ترتیب با افزایش حدود 54 و 162 درصدی در سطح احتمال 5 درصد معنیدار شد. مقدار OC در تیمار FR100 با افزایش حدود 41 درصدی نسبت به تیمار شاهد معنیدار شد؛ اما در سایر گیاهان این نسبت در هیچ تیماری معنیدار نشد. بیشترین مقدار Mg در تیمار FR50 به مقدار 30/27 بوده که دارای اثر معنیدار نسبت به سایر تیمارها است. مقدار Na و Ca در تیمار FR100 به ترتیب با افزایش حدود 343 درصدی و 130 درصدی نسبت به تیمار شاهد معنیدار شد، درحالی که در گیاهان FE و DI این نسبت در هیچ تیماری معنیدار نشد.