51 نتیجه برای جلالی
سید عبدالحسین ابوالقاسمی، علیرضا جعفری صیادی، سید محمدعلی جلالی حاجیآبادی، زربخت انصاری پیرسرائی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
به منظور بررسی اثر یک ماده محرک گیرنده بتا بر عملکرد جوجههای گوشتی، تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی نر و ماده سویه کاب به تفکیک جنس از سن 21تا 42 روزگی با پنج؛ جیره غذایی دارای سطوح صفر(شاهد)، 5، 10، 15 و 20میلیگرم تربوتالین در کیلوگرم جیره در طرح کاملاً تصادفی و در آزمایشی فاکتوریل تغذیه شدند. تربوتالین تأثیر معنیداری بر افزایش وزن جوجههای نر و ماده نداشت اما ضریب تبدیل خوراک نرها در تیمارهای 5 و 10میلیگرم در مقایسه با شاهد، کاهش معنیدار نشان داد (05/0> P). وزن سینه، وزن ماهیچه سینه، وزن نسبی سینه، وزن رانها، ماهیچه رانها و وزن لاشه جوجههای ماده در سطح 5 میلیگرم تربوتالین بیشتر از دیگر تیمارها بود(05/0> P). در جوجههای نر، وزن رانها و ماهیچه رانها، وزن لاشه، وزن نسبی لاشه و وزن زنده جوجههایی که 5 میلیگرم تربوتالین دریافت کردند، بیشتر از دیگر تیمارها بود (05/0> P). این پژوهش نشان داد که افزودن 5 میلیگرم تربوتالین به جیره دوره رشد باعث بهبود ضریب تبدیل خوراک جوجههای نر گوشتی شد و راندمان لاشه جوجههای نر، راندمان سینه جوجههای ماده و وزن لاشه جوجههای گوشتی نر و ماده را افزایش داد.
مریم یوسفی فرد، احمد جلالیان، حسین خادمی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
عدم توجه انسان به نحوه بهرهبرداری از منابع طبیعی از جمله خاک باعث تخریب و فرسایش آن میگردد. فرسایش آبی یکی از عوامل مهم تخریب خاک میباشد. در اثر تعییر کاربری اراضی مرتعی به دلیل کاهش پوشش گیاهی و بهم خوردگی سطح خاک، مقاومت خاک سطحی کاهش یافته و فرسایش آبی شدیدی رخ میدهد. مطالعهای در منطقه چشمه علی (سولیجان) استان چهارمحال و بختیاری با هدف برآورد رسوب، رواناب و هدررفت عناصر غذایی در چهار کاربری اراضی انجام شد. چهار کاربری بررسی شده شامل مرتع با پوشش گیاهی تقریباً خوب (20% <)، مرتع با پوشش گیاهی ضعیف (10%>)، دیمزار و دیمزار رها شده بود. نمونههای خاک از عمق 10 - 0 سانتیمتر در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار برداشته شد. به منظور برآورد رسوب، رواناب و هدررفت عناصر غذایی از اندازهگیری صحرایی فرسایش خاک تحت شرایط استاندارد از بارانساز مصنوعی استفاده شد. درصد مواد آلی، ازت کل، فسفر قابل دسترس، توزیع اندازه ذرات رسوب و خاک در آزمایشگاه اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که بیشترین تخریب در این منطقه از فرسایش آبی بوده و عوامل متعددی در گسترش آن نقش داشتهاند از جمله چرای بیرویه در مرتع، حساسیت سازندهای زمینشناسی و مهمترین آن تغییر کاربری اراضی مرتعی به دیمزارهای کم بازده را میتوان نام برد. بیشترین مقدار رواناب در کاربری دیمزار رها شده و کمترین مقدار رواناب در کاربری مرتع با پوشش گیاهی خوب ایجاد گردید. بیشترین مقدار رسوب درکاربری دیمزار مشاهده شد. مقدار رسوب در کاربریهای دیمزار، دیمزار رها شده و مرتع با پوشش گیاهی ضعیف به ترتیب 5/54، 21 و 4/10 برابر مرتع با پوشش گیاهی خوب بود. کمترین مقدار رواناب و رسوب در کاربری مرتع با پوشش گیاهی خوب ایجاد گردید. نسبت غنی شدن ذرات خاک در رسوب در جزء سیلت ریز (mμ 5 - 2) و سپس رس بیشترین و در مورد شن کمترین مقدار بود. درصد هدررفت مواد آلی، ازت کل ومقدار فسفر قابل دسترس همراه با رسوب در ساعت اول بارندگی نسبت به ساعت دوم بارندگی بیشتر بود که علت آن انتقال ذرات ریزتر در ابتدای واقعه بارندگی است. هدررفت کل این سه فاکتور اندازهگیری شده در رسوب طی 2 ساعت بارندگی در کاربری دیمزار بیشترین، در کاربری مرتع با پوشش گیاهی ضعیف و دیمزار رها شده در حد متوسط و در کاربری مرتع با پوشش گیاهی خوب کمترین مقدار بود. نسبت غنی شدن ماده آلی، ازت کل و فسفر در رسوب در چهار کاربری بیشتر از یک است که دلیلی بر انتقال ماده آلی و این دو عنصر غذایی همراه با رسوب میباشد. به طور کلی میتوان گفت تغییر کاربری اراضی از عرصههای منابع طبیعی نظیر مرتع به کاربریهای دیگر که تحت سیستم مدیریت انسان باعث افزایش فرسایش، هدررفت تشدیدی خاک و انتقال عناصر غذایی همراه با آن میشود.
حامد یوسف زاده، کامبیز اسپهبدی، مسعود طبری، غلامعلی جلالی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
به منظور تعیین مناسب ترین منشاء بذر پلت از لحاظ جوانه زنی و راندمان تولید نهال آن، یازده رویشگاه جنگلی واقع در محدوده ارتفاعی 20 الی 2200 متر از سطح دریا در جنگلهای مازندران انتخاب شد. از هر رویشگاه 10 درخت بالغ برای جمع آوری بذر انتخاب گردید. بذرها در کرتهای یک متر مربعی در سه تکرار و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در نهالستان اوری ملک سنگده (1600 متر ارتفاع از سطح دریا) کاشته شدند. نتایج نشان داد که اختلاف بین مبداءهای مختلف در خصوص جوانه زنی بذر، زنده مانی و راندمان تولید نهال معنی دار بوده است. از نظر جوانه زنی بیشترین مقدار به رویشگاه لمزر و کمترین مقدار جوانه زنی به رویشگاههای پاسند1، پاسند2، دییز و اشک مربوط شد. از نظر زنده مانی مبداء لاجیم دارای بیشترین مقدار و مبداء اشک دارای کمترین مقدار بوده است. همچنین بیشترین راندمان تولید نهال مربوط به رویشگاههای پارک نور، لاجیم، لمزر و سنگده و کمترین آن مربوط به رویشگاههای پاسند 2 و اشک گردید. به طور کلی از آن جایی که همواره تطابق خصوصیات اقلیمی مبداء بذر با محل کاشت از اهمیت خاصی برخوردار است لذا ترجیحاً بذرهای لمزر (ارتفاع 1000 متر) و سنگده (ارتفاع 1600 متر) برای کاشت در نهالستان اوریملک( ارتفاع1600 متر) توصیه میگردند.
احسان فیضیان، مختار جلالی جواران، حمید دهقانی، حمید زامیاد،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
جمع آوری ژرم پلاسم اولین قدم در راه اصلاح گیاهان است. ایران به خاطر تمدن قدیمی ونیز داشتن اقلیمهای مختلف یکی از مهمترین مراکز تنوع ژنتیکی محسوب میشود. در این مطالعه سعی گردید که تنوع ژنتیکی ملونها در استانهای مرکزی و شمالی کشور در حد امکان جمع آوری و بررسی شود. برای بررسی تنوع ژنتیکی بذرهای جمع آوری شده از نشانگرهای مرفولوژیکی و مولکولی رپید استفاده گردید. در این مطالعه 15 صفت کیفی و 6 صفت کمی روی 38 توده جمع آوری شده و نیز دریافت شده از بانک ژن گیاهی ایران واقع در کرج اندازهگیری شد. تجزیه خوشهای بر اساس صفات مرفولوژی از روش یو.پی.جی.ام.ای و ضریب جاکارد گروههای مختلف جنس Cucumis melo را از یکدیگر تفکیک نمود. 30 توده انتخابی برای ارزیابی میزان تنوع و نیز میزان قرابت گروههای مختلف با استفاده از نشانگر رپید مورد ارزیابی قرار گرفتند. تکثیر مکانهای ژنی با استفاده از 10 آغازگر رپید انجام شد. درصد چند شکلی در این آزمایش 19% تعیین شد. تجزیه خوشهای با استفاده از نشانگر مولکولی نتوانست گروههای مختلف را از یکدیگر متمایز کند که نشان میدهد ژنوم این گروهها بسیار به هم نزدیک است. با این حال خیار چنبرهای مورد بررسی در یک گروه با فاصله نزدیکی از هم قرار گرفتند.
رحیمه سپهری، غلامحسین طهماسبی، میرجمال جلالی زنوز،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
این تحقیق در سال 1382 روی 364 کلنی زنبور عسل منطقه مرکزی ایران انجام شد. اهداف این طرح تعیین میزان هموزیگوتی آللهای جنسی و تعداد آنها در نسل سوم این توده و نحوه تأثیر آن بر بعضی صفات تولیدی بود. اندازهگیری هموزیگوتی آللهای جنسی بر اساس روش "روتنر"(1988) و"تارپی و پیج"(2002) انجام گردید. جهت تعیین میزان جمعیت نوزادان کارگر، جمعیت نوزادان نر و میزان ذخیره گرده، به ترتیب سطح ناحیه نسلی کارگر، سطح ناحیه نسلی نر و سطح گرده ذخیره شده روی شانها اندازهگیری شد. میزان جمعیت بالغین بر حسب قاب و میزان عسل تولیدی نیز، با محاسبه مجموع عسل استخراجی و عسل باقیمانده هر کلنی ارزیابی شد. متوسط هموزیگوتی آللهای جنسی و تعداد آنها در توده مورد آزمایش، به ترتیب 83/18 درصد و 32/5 آلل براورد شد. نتایج نشان میدهد که رابطه مستقیم و معنیداری بین هموزیگوتی آللهای جنسی و سطح ذخیره گرده وجود ندارد (P>0.05). همچنین افزایش هموزیگوتی آللهای جنسی تأثیر منفی و معنیداری روی میزان جمعیت و تولید عسل میگذارد (P<0.01). لذا به منظور جلوگیری از کاهش تعداد آللهای جنسی لازم است کلنیهای جدیدی از منطقه برای تلاقیها وارد شود که بتوان از کاهش عملکرد کلنیها نیز جلوگیری کرد.
فرشاد کیانی، احمد جلالیان، عباس پاشایی، حسین خادمی،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
تخریب اراضی جنگلی یکی از بزرگترین معضلات زیست محیطی در شمال کشور است. یکی از پیامدهای این تخریب تأثیر منفی بر کیفیت خاک میباشد. تبدیل جنگلهای طبیعی به اراضی کشاورزی، ایجاد قرق و تبدیل اراضی کشاورزی به مرتع و تخریب مراتع به دلیل چرای بی رویه در کنار یکدیگر در حوزه پاسنگ استان گلستان امکان بررسی تغییر کیفیت خاک را در این چهار کاربری فراهم آورده است. نتایج این مطالعه نشان داد، تبدیل جنگلهای طبیعی به اراضی کشاورزی تا 66 درصد مواد آلی خاک را کاهش داده و پایداری خاکدانهها را تا یک سوم مقدار اولیه تغییر میدهد. به تبع آن میزان نیتروژن به میزان یک سوم، و پتاسیم به میزان 15 درصد کاهش مییابد. به نظر میرسد خاک اراضی مرتعی ( اراضی کشاورزی قرق شده ) نسبت به خاک جنگلهای طبیعی از لحاظ کیفیت فیزیکی و در مقایسه با خاک کشاورزی از لحاظ کیفیت شیمیایی وضعیت مطلوبتری داشته و از لحاظ شاخصهای زیستی از دو کاربری دیگر نیز شرایط بهتری را دارا میباشد. نتایج نشان داد که فعالیت دو آنزیم، دهیدروژناز و ال آسپاراژیناز در اراضی مرتعی دارای مقادیر بیشتری نسبت به جنگلهای طبیعی و اراضی کشاورزی است و بر خلاف تنفس میکربی رابطه مستقیمی با میزان مواد آلی خاک ندارد. تفاوت در کیفیت مواد آلی اضافه شده به خاک به عنوان بستره موجودات زنده به نظر میرسد که عامل تأثیر گذارتری نسبت به کمیت مواد آلی، بر روی فعالیتهای آنزیمی در این منطقه باشد. گرچه با توجه به نتایج ذکر شده، اراضی مرتعی قرق شده دارای کیفیت مطلوبتری نسبت به کاربریهای دیگر است، با این حال نتایج بررسی شدت فرسایش این نکته را تأیید میکند که تخریب جنگلهای طبیعی تا چه حد فرسایش را در اراضی کشاورزی و مرتعی تشدید کرده است. تحقیق ارائه شده لزوم توجه بیشتر به بررسی شدت فرسایش و اصول حفاظتی، به عنوان یک شاخص مهم در ارزیابی کیفیت خاک را نشان میدهد.
احمد جلالیان، مهدی امیر پور رباط، بهزاد قربانی، شمس الله ایوبی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
فرسایش خاک یکی از تهدیدهای مهم برای تولید کشاورزی و کیفیت محیطی به خصوص کیفیت آب و خاک است. برای انجام برنامهریزی در یک حوضه اّبخیز و انجام پروژههای حفاظتی لازم است تا اطلاعات کافی از مقدار هدررفت خاک و میزان رواناب در دسترس باشد. مدل EUROSEM یک مدل پخشی، دینامیک و تک رخدادی است که برای شبیه سازی فرسایش، انتقال رسوب و ته نشست رسوب به وسیله فرایندهای شیاری و بین شیاری طراحی شده است. هدف از این مطالعه بررسی کارایی مدل EUROSEM در شبیه سازی رواناب و رسوب بر اساس اندازهگیری میزان فرسایش و رواناب واقعی در زیرحوضه سولیجان با مساحت 20 هکتار واقع در استان چهارمحال و بختیاری میباشد. زیر حوضه مورد مطالعه بر اساس اطلاعات نقشه پستی و بلندی زمین، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، شیب و نقشه موقعیت جادهها و کانالها به 19 واحد همگن تقسیم بندی گردید. اطلاعات مختلف خاک، پوشش گیاهی، مشخصات سطح زمین و دادههای اقلیمی برای واحدهای مختلف به وسیله مشاهدات صحرایی و اندازهگیریهای آزمایشگاهی برآورد گردیدند. رواناب و رسوب واقعی نیز برای رخدادهای بارندگی مورد مطالعه اندازهگیری شدند. بعد از انجام آنالیز حساسیت مدل، مراحل واسنجی و اعتبار سازی مدل و شبیهسازی رواناب و رسوب صورت گرفت. نتایج نشان داد که مدل EUROSEM در این زیرحوضه برای پیش بینی رواناب کل و حداکثر دبی رواناب به پارامترهای هدایت هیدرولیکی اشباع، حرکت موئینگی و رطوبت اولیه بیش از سایر عوامل حساس میباشد. همچنین کل هدررفت خاک به پارامترهای ضریب زبری مانینگ شیاری و بین شیاری و چسبندگی خاک حساسیت بیشتری نشان داد. نتایج ارزیابی شبیه سازی مدل نشان داد که در زیرحوضه مورد مطالعه مدل قادر است میزان کل رواناب، اوج رواناب، کل رسوب و زمان اوج رسوب را به خوبی شبیه سازی نماید. ولی مدل نتوانست اوج دبی رسوب و زمان اوج رواناب را به خوبی شبیه سازی نماید. هر چند به نظر میرسد مدل EUROSEM قادر است رواناب و رسوب، زمان رسیدن به اوج رواناب و رسوب را در زیرحوضهها و کل حوضه در رخدادهای جداگانه به خوبی پیش بینی نماید، لیکن پیشنهاد میشود تا کارایی مدل در شرایط مختلف آب و هوایی و خاکهای مختلف و در حوضههای آبخیز متفاوت مورد ارزیابی قرار گیرد.
احمد جلالیان، محمود رستمی نیا، شمس الله ایوبی، امیر مظفر امینی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
در کشور ما، به خاطر رشد روزافزون جمعیت و توسعه شهرها از امکان گسترش سطح زیر کشت به مرور زمان کاسته می شود و در نتیجه نیاز شدیدی به استفاده بهینه از اراضی موجود احساس می شود. مطالعات تناسب اراضی با بررسی جنبه ها ی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی اراضی، استفاده بهینه و پایدار از هر زمینی را ممکن می سازد. هدف از این مطالعه تعیین تناسب کیفی، کمـّی و اقتصادی اراضی دشت مهران برای محصولات منطقه شامل گندم، ذرت و کنجد بوده است. مراحل مختلف این تحقیق شامل مطالعات صحرایی، آزمایشگاهی و ارزیابی اراضی بود. در ارزیابی کیفی مشخصات اقلیمی، پستی و بلندی و خصوصیات خاک منطقه با نیازهای رویشی هر محصول مقایسه و بسته به میزان تطابق آنها کلاس تناسب کیفی به روش پارامتریک (ریشه دوم) تعیین شد. مبنای ارزیابی کمـّی، میزان عملکرد در واحد سطح و مبنای ارزیابی اقتصادی، سود ناخالص در واحد سطح در نظر گرفته شد. نتایج ارزیابی کیفی نشان داد که عمده واحدهای اراضی برای محصولات مورد نظر دارای کلاس تناسب متوسط هستند که این امر ناشی از محدودیت خصوصیات فیزیکی خاک می باشد. مقایسه کلاس ها ی کیفی و کمـّی در مورد گندم و ذرت نشان می دهد که کلاس ها ی کمی در سطح برابر یا بالاتری نسبت به کلاس ها ی کیفی قرار دارند که ناشی از سطح مدیریت بالای کشت این محصولات است، در حالی که کلاس ها ی کمـّی در مورد کنجد در سطح پایینتری نسبت به کلاس ها ی کیفی قرار گرفته که این بهواسطه مدیریت ضعیف در کشت و کار این محصول است. نتایج تناسب اقتصادی نشان داد که سود آورترین محصول در منطقه گندم بوده و تناوب زراعی گندم و کنجد در واحد ها ی تحت کشت این محصولات دارای سودآوری بیشتری از تناوب گندم و ذرت می باشد و این سودآوری در آینده با رعایت اصول صحیح مدیریت در مورد کنجد قابل بهبود می باشد.
وحیدرضا جلالی ، مهدی همایی ، سیدخلاق میرنیا ،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
گیاه کلزا در پاسخ به تنش شوری، مقاومتهای متفاوتی طی مراحل مختلف رشد از خود بروز می دهد. اغلب گیاهان از جمله کلزا، در مراحل نخستین رشد به شوری حساس تر بوده و با افزایش سن، مقاومت آنها به شوری افزایش می یابد. دوره رشد زایشی، حیاتیترین بخش زندگی گیاه میباشد زیرا گیاهی که در این دوره تحت تنش قرار گیرد، با وجود داشتن ظاهری سالم، عملکرد چندانی نخواهد داشت. هدف از این پژوهش، کمّی نمودن واکنش گیاه کلزا (رقم Option500) به شوری طی مرحله رشد زایشی به کمک یک مدل بود. برای بررسی اثر شوری آب آبیاری بر تعرق گیاه در مرحله گل دهی و عملکرد دانه، آزمایشی در سال 1384 در دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس، شامل یک تیمار غیرشور و 8 تیمار با شوری های 3، 5، 7، 9، 11، 13، 15 و 17 دسیزیمنس بر متر که از منبع آب شور طبیعی دریاچه حوض سلطان قم تأمین شده بود، در یک خاک شن لومی انجام گرفت. بوتههای کلزا پیش از رسیدن به مرحله مورد نظر با آب غیر شور آبیاری و پس از آن هر گلدان با تیمارهای مربوطه آبیاری گردید. به منظور کمّی کردن اثر شوری در هر یک از مراحل رشد، مقادیر تعرق نسبی( Ta/TD) و عملکرد نسبی دانه ( Y/Ym) در شوریهای مختلف خاک، با استفاده از مدلهای ماس و هافمن، ونگنوختن و هافمن، دیرکسن و همکاران و همایی و همکاران برآورد و پارامترهای مورد نظر بهدست آمد. مقایسه مدلها با استفاده از آماره های مربوطه انجام شد. برازش مدلهای مختلف بر مقادیر اندازه گیری شده، طی مرحله گل دهی نشان داد که مدل ونگنوختن و هافمن از دقت بیشتری نسبت به سایر مدلها برخوردار است. حال آن که برای مرحله بلوغ، مدل همایی و همکاران توانست برآورد بهتری نسبت به سایر مدلها ارائه دهد.
نورایر تومانیان، حسین خادمی، احمد جلالیان ،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
شناخت از پیشینه تکاملی اراضی به ما در فهم محیط فیزیکی و فرایندهای حاکم در خاک کمک کرده و امکان هدایت بهتر تحقیقات وابسته به خاک را ایجاد می نماید. هدف این مطالعه روشن نمودن تاریخچه تکاملی دره زاینده رود از اواخر دوران سوم تاکنون می باشد. در راستای رسیدن به این هدف، ساختار مکانی اراضی در سه بعد در محدوده ای به نمایندگی کل دره زایندهرود مورد مطالعه قرار گرفت، فرایند های زمین شناسی و زمین ریخت شناسی مؤثر بر تشکیل و تکامل منطقه شناسایی و آثار و شواهد به ارث رسیده از آنها در مقاطع خاک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. شواهد بهدست آمده و نتایج تجزیه و تحلیل ها مؤید این است که بعد از تشکیل رودخانه زایندهرود و شکل گرفتن حوضه مربوطه، از میوسن تا کنون بهترتیب وقایع زیر اتفاق افتاده است: 1- تشکیل آبرفتهای دانه درشت گچ دار قدیمی، 2- تشکیل لاگونها، 3- تغییر مسیر رودخانه، 4- تشکیل پلایاها، تشکیل تراسهای جدید رودخانه و 5- شروع فرسایش بادی.
علیرضا کریمی، حسین خادمی، احمد جلالیان،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
علیرغم وجود خاک های سرشار از سیلت در جنوب مشهد، هیچگونه اطلاعاتی در باره منشا بادرفتی یا تشکیل در جای آنها وجود ندارد. هدف از این پژوهش تعیین منشأ تولید سیلت در این منطقه بود. تپه ماهورهای گرانیتی جنوب مشهد بهصورت ناپیوسته توسط رسوبات سیلتی پوشیده شده اند. بر اساس منشأ تشکیل خاک ها، چهار نیمرخ، شامل خاک درجا با پوشش رسوبات سرشار از سیلت و خاک درجا با سیلت کم روی تپه ماهور های گرانیتی، خاک سرشار از سیلت در طول نیمرخ خاک در دامنه های گرانیتی و خاک آبرفتی واقع در دشت دامنه ای، همچنین یک مقطع طبیعی دارای تناوبی از لایه های سیلتی و آبرفتی مطالعه شد. منحنی تجمعی توزیع اندازه ذرات(CPSDC) ، نمودار های توزیع عمقی نسبت سیلت به شن (Si/S)، انحراف معیار ترسیمی جامع فولک (σI )، چولگی ترسیمی جامع فولک(SKI )و مورفولوژی ذرات شن با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی(SEM) برای تفکیک افق های مختلف خاک ها از نظر منشأ استفاده شد. بر اساس نتایج بهدست آمده، افق های سرشار از سیلت (L)، درجا - سیلتی (R-L)، درجا (R)، آبرفتی (A)، و آبرفتی - سیلتی (A-L ) در خاک های مورد مطالعه شناسایی شد. CPSDC افق های سرشار از سیلت، S شکل و به سادگی از افق های دیگر قابل شناسایی است. در مقابل، CPSDS افق های در جا و آبرفتی از مدل کروی پیروی می کند. CPSDS افق های درجا - سیلتی و آبرفتی - سیلتی، S شکل و کروی نمی باشد بلکه حد واسط آنهاست. افق های سرشار از سیلت حداکثر SKI (بسیار چوله به سمت ذرات ریز) و حداقل σI (جور شدگی بسیار بد) را داشته و افق های آبرفتی و درجا از این نظرحدواسط هستند. افق های آبرفتی - سیلتی و درجا - سیلتی بهدلیل اضافه شدن سیلت به آنها، دارای SKI نزدیک به صفر (متقارن) و بیشترینσI(جورشدگی بسیار بد) هستند. نمودار توزیع فراوانی اندازه ذرات افق های مذکور دارای دو نما، یکی در شن و دیگری در سیلت بوده که دلیلی بر منشاء دو گانه آنهاست. تغییرات عمقیSKI ، Si/S و σI بین افقهای سرشار از سیلت و دیگر افق ها، ناگهانی بوده و نشان از وجود انقطاع سنگی بین آنها و در نتیجه تفاوت در منشأ آنها میباشد. در نتیجه علیرغم امکان تولید سیلت از مواد مادری گرانیتی در این منطقه، می توان گفت که رسوبات سیلتی شناسایی شده در این منطقه توسط باد انتقال پیدا کرده اند.
حامد یوسفزاده، مسعود طبری، کامبیز اسپهبدی، غلامعلی جلالی،
جلد 12، شماره 44 - ( تابستان 1387 )
چکیده
تحقیق حاضر جهت پیشبینی رشد نهال پلت بر اساس ویژگیهای برگ در یک نهالستان کوهستانی(1550 متر ارتفاع از سطح دریا) در شمال کشور انجام شد. برای این منظور، از بین 270 اصله نهال پرورش یافته پلت، 86 اصله بهصورت تصادفی انتخاب شد. صفات رویشی نهال شامل طول ساقه و قطر یقه و صفات مورفولوژیک برگ شامل تعداد، وزن خشک، مساحت، سطح فتوسنتزی و نسبت مساحت به وزن خشک برگ اندازهگیری و زیتوده ساقه و زیتوده کل نهالها نیز محاسبه گردید. بر اساس صفات مورفولوژیک برگ و با استفاده از روشهای رگرسیونی ساده و چند متغیره(روش گام به گام) اقدام به تعیین مدل پیشبینی میزان رشد طولی و قطری و همچنین زیتوده ساقه و کل نهالها شد. نتایج نشان داد که میتوان بر اساس سطح فتوسنتزی و تعداد برگ میزان رشد ارتفاعی نهالها را با دقت قابل قبول تخمین زد. همچنین بر اساس وزن برگ، سطح فتوسنتزی و تعداد برگ، میزان زیتوده ساقه نهال را با دقت مناسبی برآورد نمود. قطر یقه و زیتوده کل نهالها نیز با توجه به وجود همبستگی با صفات مورفولوژیک برگ، مورد آزمون قرار گرفتند. اما مدلهای بهدست آمده برای هر یک از این دو متغیر دقت قابل قبولی را ارایه ندادند. از نتایج این تحقیق میتوان استنتاج کرد که باتوجه به همبستگی صفات رویشی با صفات مورفولوژیک برگ، توجه به متغیر سطح فتوسنتزی در گزینش مقدماتی نهالها جهت انتقال از نهالستان به عرصههای جنگلکاری، بهمنظور افزایش میزان رشد و تولید چوب دارای اهمیت میباشد.
مسعود مومنی، محمود کلباسی، احمد جلالیان، حسین خادمی،
جلد 12، شماره 46 - ( (ب)-زمستان 1387 )
چکیده
عملیات و مدیریت کشاورزی اغلب باعث ایجاد تغییرات فاحشی در پوشش گیاهی، تولید بیومس، مواد آلی خاک، چرخه عناصر غذایی و پویایی فسفر خاک می شود. در این پژوهش تأثیر تخریب پوشش گیاهی بر مقدار شکلهای آلی و معدنی لبایل، نسبتاً لبایل و غیر لبایل فسفر و همچنین مقدار فسفر کل آلی و معدنی خاک بررسی شد. نمونه های خاک از عمق 10-0 سانتیمتری از سه کاربری مرتع با پوشش گیاهی نسبتاً خوب (25-20 درصد)، مرتع با پوشش گیاهی ضعیف (10-5 درصد) و دیمزار در زیر حوزه سولگان و دو کاربری مرتع با پوشش گیاهی نسبتاً خوب (30-25 درصد) و مرتع با پوشش گیاهی ضعیف (10-5 درصد) در ساداتآباد جمعآوری شد. نتایج نشان داد که مقدار فسفر کل آلی خاک به ترتیب 2/18 و 9/23 درصد در کاربری دیمزار و مرتع با پوشش گیاهی ضعیف در سولگان و 8/40 درصد در مرتع با پوشش گیاهی ضعیف در سادات آباد نسبت به مرتع با پوشش نسبتاً خوب کاهش یافته است. فرمهای آلی فسفر در اثر تخریب مراتع تغییر بیشتری نسبت به فرمهای معدنی داشت، بهطوریکه در سولگان شکلهای آلی لبایل، نسبتاً لبایل و غیر لبایل فسفر به ترتیب 3/72، 3/24 و 1/7 درصد در کاربری دیمزار و 1/42، 9/13 و 9/12 درصد در کاربری مرتع با پوشش گیاهی ضعیف نسبت به مرتع با پوشش گیاهی نسبتاً خوب کاهش یافت. در سادات آباد نیز در اثر چرای بی رویه دام و کاهش پوشش گیاهی مقدار این شکلها به ترتیب 4/64، 7/35 و 4/44 درصد نسبت به مرتع با پوشش گیاهی نسبتاً خوب کاهش یافت. نتایج این پژوهش نشان داد که تخریب پوشش گیاهی تأثیر قابل توجهی بر مقدار ذخایر فسفر خاک دارد. با کاهش ذخایر نسبتاً مقاوم و مقاوم فسفر در خاک توانایی خاک در عرضه فسفر قابل دسترس کاهش یافته و از قدرت باروری و حاصلخیزی خاک در دراز مدت کاسته میشود.
مجتبی نورورزی، احمد جلالیان، شمس ا... ایوبی، حسین خادمی،
جلد 12، شماره 46 - ( (ب)-زمستان 1387 )
چکیده
عملکرد محصول، خصوصیات و فرسایش خاک شدیداً به پارامترهای زمین ( خصوصیات پستی و بلندی) مرتبط اند، بنابراین شناخت و آگاهی از این پارامترها از نظر تأثیر بر عملکرد محصولات مهم نظیر گندم جهت دستیابی به توسعه پایدار در زمینه کشاورزی امری لازم و ضروری به نظر میرسد. این تحقیق در اراضی زراعی تحت کشت گندم دیم در منطقه اردل استان چهارمحال و بختیاری، به منظور ایجاد مدلهای رگرسیونی بین محصول و شاخصهای پستی و بلندی، اجرا شده است. نمونهبرداری از محصول گندم به طریق تصادفی طبقهبندی شده و جمعاً در 100 نقطه در منطقهای به وسعت 900 هکتار به وسیله پلات با ابعاد 1×1 متر و با استفاده از GPS به گونهای انجام شد که توزیع سطوح ژئومرفیک مختلف را پوشش دهد. سپس مدل رقومی ارتفاع منطقه در پیکسلهایی به ابعاد 3×3 متر تهیه و از روی آن ویژگیهای پستی و بلندی محاسبه شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد که تمامی متغیرها از توزیع نرمال برخوردارند. از بین پارامترهای عملکرد، عملکرد دانه (36/0) بیشترین و وزن هزار دانه (13/0) کمترین ضریب تغییرات را از خود نشان دادند. در نهایت مدلهای رگرسیون چند متغیره بین این پارامترها و مؤلفههای عملکرد گندم، برقرار و سپس به وسیله نقاط کمکی (20 نقطه از 100 نقطه) تخمین توسط مدلهای به دست آمده اعتبارسنجی شدند. نتایج مطالعه نشان میدهد که خصوصیات پستی و بلندی مهمی که با مؤلفههای عملکرد گندم ارتباط بیشتری داشته و در مدل رگرسیونی نیز وارد شدهاند، شامل شاخص رطوبتی و انحنای سطح زمین بوده است که توانستهاند 45 تا 78 درصد از تغییرات مؤلفههای عملکرد گندم در این منطقه را توجیه نمایند. این نتایج بیانگر این موضوع است که عملکرد گندم در منطقه تا اندازه زیادی تحت کنترل پارامترهای پستی و بلندی میباشد. نتایج اعتبارسنجی مدلها نیز نشاندهنده نااریب بودن و درجه تخمین مناسب برازش مدلها میباشد.
سید محمد علی جلالی حاجی آبادی، علی اصغر صادقی، نصرالله محبو بی صوفیانی ، محمد چمنی، غلامحسین ریاضی،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده
به منظور بررسی اثر ال کارنیتین بر رشد و برخی فراسنجه های (پارامترهای ) خونی ماهی قز ل آلای رنگین کمان پرواری، آزمایشی با ۱۳۰ گرم به مدت ۸ هفته انجام گرفت . ماهی های آزمایشی در یک طرح کاملاً تصادفی به ۹ گروه ۱۶ ± ۱۴۴ قطعه ماهی با میانگین وزنی ۵ قطعه ای در ۳ تیمار و سه تکرار تقسیم شدند . تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح صفر، ۱ و ۲ گرم مکمل ال کارنیتین در کیلوگرم جیره بود . نتایج نشان داد که میزان رشد ویژه، وزن کل بدن، افزایش وزن و نسبت بازده پروتئین در سطح یک گرم ال کارنیتین در کیلوگرم جیره به طور مشابه ضریب تبدیل غذایی نیز در اثر مصرف ال کارنیتین در سطح یک گرم، در مقایسه با جیره .(P<۰/ افزایش معنی دار یافت ( ۰۵ و چربی خام (P<۰/ شاهد بهبود نشان داد . در همین سطح از ال کارنیتین جیره، میزان پروتئین خام گوشت فیله ماهی افزایش معن یدار ( ۰۵ در م قایسه با جیره شاهد نشان داد . کلسترول، پروتئین تام، گلوبولین و آلبومین سرم خون نیز در پایان (P<۰/ آن کاهش معنی داری ( ۰۱ در حالی که میزان گلوکز خون تحت تأثیر ال کارنیتین قرار نگرفت . (P<۰/ آزمایش تحت تأثیر ال کارنیتین جیره افزایش معنی دار یافت ( ۰۵ مکمل ال کارنیتین سبب کاهش شاخص چربی محوط ه شکمی و افزایش شاخص کبدی شد . در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن یک گرم ال کارنیتین به هر کیلوگرم از جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان سبب بهبود بازده و عملکرد ماهی در دوره رشد م یشود.
محسن نائل، احمد جلالیان، حسین خادمی، محمود کلباسی، فرزاد ستوهیان، راینر شولین،
جلد 14، شماره 51 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي،علوم آب و خاک بهار 1389 )
چکیده
عوامل زمین شناختی و خاک شناختی نقش بسیار مهمی بر رفتار عناصر در خاک های بکر دارند. به منظور تعیین نقش این عوامل بر غلظت و توزیع برخی عناصر اصلی و کمیاب در خاک، شش ماده مادری مختلف، شامل فیلیت، تونالیت، پریدوتیت، دولریت، شیل و سنگ آهک در منطقه فومن- ماسوله شناسایی و نحوه تشکیل و تکامل خاک های درجا در این مواد مادری مطالعه گردید. غلظت کل Si، Al، Ca، Mg، Fe، Ti، Mn، Ni، Co، Cr، Cu، Pb، V و Zn در کلیه افق های پدوژنیک و ژئوژنیک مورد مقایسه قرار گرفت و نقش ترکیب ژئوشیمیایی مواد مادری بر غلظت کل عناصر مذکور در خاک بررسی شد. بهعلاوه، الگوهای غنیشدن- تهیشدن عناصر کمیاب با استفاده از عنصر مرجع Ti بررسی شد. به طور کلی، عناصر Cr، Ni، Co و V در خاک-های پریدوتیتی (به ترتیب 984، 285، 53 و 204 میلی گرم در کیلوگرم) و دولریتی (به ترتیب 1023، 176، 39 و 185 میلی گرم در کیلوگرم) حداکثر هستند. همچنین روند تغییرات Si و Al تا حد زیادی تحت تأثیر نوع ماده مادری است به طوری که کمترین مقادیر این عناصر در خاک های پریدوتیتی، دولریتی و آهکی ملاحظه شد. حداکثر مقادیر Pb و Zn (به ترتیب 27 و 106 میلی گرم در کیلوگرم) در خاک های شیلی دیده شد. عناصر مختلف الگوهای غنیشدن- تهیشدن متفاوتی در یک خاک مشخص نشان دادند؛ بهعلاوه، یک عنصر مشخص نیز الگوهای متفاوتی را در خاک های با مواد مادری مختلف، و حتی در برخی موارد، در نیمرخهای مختلف با یک نوع ماده مادری خاص، نشان داد. سرب، Zn، Cu و Mn عموماً و در اکثر خاکرخها، به استثنای خاکهای اسیدی و شدیداً آبشوییشده، غنی شدهاند. در مقابل، Co، Cr، Fe، Ni و V، به ویژه در خاکهای دیستریودپتز و یوتریودپتز، روند تهیشدن نشان میدهند. با این حال، عناصر مذکور در خاکهای هپلیودآلفز و آرجییوداولز، به موازات تشکیل افقهای ایلوویال، روند غنیشدن نشان میدهند.
عباس جلالی، محمد گلوی، احمد قنبری، محمود رمرودی، مصطفی یوسف الهی،
جلد 14، شماره 52 - ( علوم و فنون کشاورزی ومنابع طبیعی، علوم آب و خاک تابستان 1389 )
چکیده
یکی از مزایای استفاده از پساب تصفیه شده شهری در کشاورزی افزایش عملکرد و از موانع آن، تجمع عناصر سنگین در گیاه است. این پژوهش به منظور بررسی میزان عملکرد و اجزای عملکرد علوفه و نیز تجمع عناصر سنگین در برگ و ساقه سورگوم تحت تأثیر شیوه های مختلف آبیاری با پساب تصفیه شده انجام شد. آزمایش در سال زراعی87-1386 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل اجرا گردید. تیمارها شامل: 1- آبیاری با آب معمولی (شاهد)، 2- آبیاری با آب معمولی و کاربرد کودهای NPK، 3- آبیاری با پساب در نیمه اول دوره رشد، 4- آبیاری با پساب در نیمه دوم دوره رشد، 5- آبیاری با پساب و آب معمولی به صورت یک در میان در طول دوره رشد و 6- آبیاری با پساب در کل دوره رشد بودند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد و اجزای عملکرد علوفه از تیمار آبیاری با پساب و آب معمولی به صورت یک در میان و آبیاری با پساب در کل دوره رشد به دست آمد، آبیاری با پساب در کل دوره رشد و پس از آن در تیمار یک در میان باعث تجمع بیشترین میزان عناصر سنگین در اندام های گیاه گردید. میزان تجمع عناصر مس، سرب و آهن در برگ بیش از ساقه و تجمع روی و نیکل در ساقه بیش از برگ بود. تفاوت میزان تجمع مولیبدن و کروم در این اندامها معنی دار نبود. عملکرد علوفه تحت تأثیر آبیاری با پساب در کل دوره رشد و آبیاری با آب معمولی به صورت یک در میان در مقایسه با آبیاری با آب معمولی و کاربرد کودهای NPK به ترتیب 96/38 و 95/51 درصد افزایش یافت. در تمام شیوه های آبیاری با پساب، غلظت عناصر سنگین در برگ و ساقه پایینتر از حد آستانه سمیت بود. براساس نتایج حاصل، به منظور استفاده از پساب تولیدی در زراعت سورگوم، شیوه آبیاری با پساب به صورت یک در میان با آب معمولی قابل توصیه میباشد.
محسن نائل، احمد جلالیان، حسین خادمی ، محمود کلباسی، فرزاد ستوهیان، راینر شولین،
جلد 14، شماره 54 - ( مجله علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی، علوم آب و خاک، زمستان 1389 )
چکیده
عوامل زمینشناختی و پدولوژی نقش بسیار مهمی بر توزیع عناصر در خاکهای بکر دارند. به منظور تعیین نقش این عوامل بر غلظت و توزیع عناصر اصلی در خاک، شش ماده مادری مختلف، شامل فیلیت (Ph)، تونالیت (To)، پریدوتیت (Pe)، دولریت (Do)، شیل (Sh) و سنگ آهک (Li) در منطقه فومن- ماسوله شناسایی و نحوه تشکیل و تکامل خاکهای درجا در این مواد مادری مطالعه شد. غلظت کل عناصر Si، Al، Ca، Mg، Fe، Mn، K، Na، Ti و P در کلیه افقهای پدوژنیک و ژئوژنیک تعیین و نقش ترکیب ژئوشیمیایی و کانیشناسی مواد مادری، همچنین تأثیر فرآیندهای خاکسازی، بر غلظت کل عناصر مذکور در خاک بررسی شد. حداکثر غلظت Fe2O3 و MgO در خاکهای با منشأ Pe و Do مشاهده شد، این خاکها دارای غلظتهای پایینی از SiO2 و Al2O3 هستند. این روند با ترکیب ژئوشیمیایی سنگهای مادری همآهنگ است. از طرف دیگر، مقدار FeCBD در این خاکها حداقل بود، این امر بیانگر توسعه کم این خاکها و، به همین دلیل، تأثیر عامل وراثت بر فراوانی آهن است. در مقابل، مقایسه Fe کل و FeCBD در خاکرخهای Li1، Sh2 و To2 نشان داد که تحول نسبی این خاکها بیشتر از سایر خاکرخهاست. شدت تهی شدن Si در خاکرخهای Ph1، To2 و Sh2 نسبت به سنگبستر، بیشتر از خاکهای Pe و Do است؛ این عنصر در خاکهای آهکی غنی شده است. فراوانی MnO در خاکهای Pe و Do تحت کنترل مواد مادری بوده، حالآنکه در خاکهای شیلی، تأثیر عوامل خاکساز، به ویژه شرایط اکسیداسیون و احیا، بر رفتار این عنصر بیشتر است. اشکال تبادلی Ca و Na بیشتر تحت تأثیر خصوصیات خاک بوده و کمتر تحت کنترل نوع ماده مادری میباشد. با وجود توزیع مجدد کلیه عناصر اصلی در اثر فرآیندهای خاکسازی، نقش عامل وراثت بر غلظت عناصر Si، Al، Mg، Fe، K و Ti بیشتر از عوامل خاکساز است.
وحیدرضا جلالی، مهدی همایی،
جلد 15، شماره 56 - ( علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك - تابستان 1390 )
چکیده
در مدلهایی که به پیشبینی فرآیندهای حاکم در محیط خاک میپردازند، دانستن جرم ویژه ظاهری خاک به عنوان یک پارامتر ورودی، لازم است. رویکردهای غیرپارامتریک در جنبههای مختلفی برای تخمین متغیرهای پیوسته به کار رفتهاند. در این پژوهش نوعی از الگوریتمهای غیرپارامتریک از نوع یادگیرندههای تنبل موسوم به k- نزدیکترین همسایه، برای تخمین جرم ویژه ظاهری خاک با استفاده از دیگر ویژگیهای کمکی آن شامل توزیع اندازه ذرات خاک، pH خاک، هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک (EC)، درصد اشباع خاک (SP)، درصد کربن آلی خاک (OC) و مقدار آهک به کار گرفته شد. بر اساس تکنیکcross validation برای تخمین جرم ویژه ظاهری هر نمونه خاک هدف، هشت نمونه خاک که حداکثر تشابه به خاک هدف را داشتند، از بانک مرجع که حاوی 136 نمونه خاک بود، انتخاب و مقدار جرم ویژه ظاهری آنها برآورد شد. استفاده از آمارههای ضریب همبستگی پیرسون (86/0=r)، خطای ماکزیمم (15/0=ME)، ریشه میانگین مربعات خطا (5/2=RMSE)، ضریب تبیین (3/1=CD)، کارآیی مدل (75/0=EF) و ضریب جرم باقیمانده (001/0=CRM) نشان داد که در اکثر موارد این تکنیک به صورت قابلقبول توانمند است. بر این اساس، میتوان نتیجهگیری کرد که استفاده از این تکنیک به عنوان روشی جایگزین برای اشتقاق توابع انتقالی خاک، به ویژه زمانی که فراهمی دادههای جدید؛ نیاز به اشتقاق مجدد این توابع را الزامآور میکند،
میتواند به کار رود.
محسن حمیدپور، احمد جلالیان، مجید افیونی، بهزاد قربانی،
جلد 16، شماره 62 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-زمستان 1391 )
چکیده
برای حفاظت حوزههای آبخیز، استفاده از مدلی که توانایی برآورد رواناب، فرسایش و رسوب را در زمانها و مکانهای معین داشته باشد، ضروری است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تحلیل حساسیت مدل یوروسم (Eurosem) و واسنجی و اعتبارسازی آن در شبیهسازی رواناب و دبی اوج رواناب در زیرحوزه تنگ رواق از حوزه آبخیز کارون جنوبی بود. بدین منظور، منطقهای به وسعت یک هکتار انتخاب و رواناب عبوری در فواصل زمانی مشخصی در شش رخداد جمعآوری شد. تحلیل حساسیت مدل به روش ساده، با افزایش و کاهش 10 درصدی پارامترهای دینامیک مدل (چسبندگی خاک، هدایت هیدرولیکی اشباع، حرکت مویینگی خالص، ضریب زبری مانینگ، درصد حجمی رطوبت قبل از بارندگی و جداپذیری ذرات خاک) انجام شد. بهترین واسنجی رواناب با کاهش هدایت هیدرولیکی و حرکت مویینگی و افزایش رطوبت اولیه صورت گرفت. نتایج اعتبارسازی مدل نشان داد که مدل قادر است میزان کل رواناب و دبی اوج رواناب را به خوبی شبیهسازی نماید ولی در شبیهسازی زمان شروع رواناب و زمان رسیدن به دبی اوج رواناب موفق نبود. نتایج تحلیل حساسیت مدل نشان داد که کل رواناب بیشترین حساسیت را به هدایت هیدرولیکی اشباع نشان داد. با افزایش 10 درصدی هدایت هیدرولیکی اشباع، کل رواناب 11 درصد کاهش و با کاهش 10 درصدی این پارامتر، کل رواناب 14 درصد افزایش نشان داد. این مدل نسبت به چسبندگی خاک هیچگونه حساسیتی نشان نداد. نتایج نشان داد که حساسیت مدل یوروسم به موقعیت و محل ارزیابی مدل بستگی دارد.