جستجو در مقالات منتشر شده


38 نتیجه برای قاسمی

سید سعید اسلامیان، محسن قاسمی، سمیه سلطانی گردفرامرزی،
جلد 16، شماره 59 - ( علوم فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك-بهار - 1391 )
چکیده

در این تحقیق به منظور بررسی وضعیت جریان‌های کم در حوضه آبخیز کرخه از پنج شاخص جریان کم رودخانه‌ای شامل 10،7Q، 20،7Q، 10،30Q، 3،4Q و95Q استفاده شد و آمار دبی روزانه 12 ایستگاه هیدرومتری این حوضه در طول دوره آماری سال‌های 46-1345 تا 81-1380 مورد استفاده قرار گرفت. همگنی داده‌های دبی از طریق آزمون توالی بررسی شد. مقادیر شاخص 95Q با ترسیم منحنی‌های تداوم جریان مشخص شد و چهار شاخص 10،7Q، 20،7Q، 10،30Q ، 3،4Q به کمک تحلیل فراوانی جریان‌های کم 4، 7 و 30 روزه محاسبه گردید. پس از محاسبه شاخص‌ها، دوره‌های جریان کم در ایستگاه‌های مختلف مشخص شد. ناحیه‌بندی شاخص‌ها نیز به کمک روش کریجینگ صورت گرفت. نتایج نشان داد که شاخص‌های 3،4Q و 95Q نسبت به بقیه شاخص‌های جریان کم مقادیر کمتری دارند و هرچه دوره بازگشت افزایش یابد، مقدار شاخص جریان کم کاهش می‌یابد. براساس نقشه‌های ناحیه‌بندی شاخص‌های جریان کم، بیشترین مقدار شاخص‌های جریان کم در نواحی مرکزی و جنوبی حوضه می‌باشد و هرچه به سمت شمال حوضه حرکت شود از مقدار این شاخص‌ها کاسته می‌شود. نتایج نشان می‌دهد که سال‌های وقوع خشک‌سالی هیدرولوژیک در ایستگاه‌های مختلف حوضه آبخیز کرخه یکسان نیست، ولی در سال‌های 46-1345، 78-1377، 79-1378، 80-1379 و 81-1380 در بیشتر ایستگاه‌ها خشک‌سالی هیدرولوژیک اتفاق افتاده است، به طوری که در این سال‌ها به ترتیب در 67، 92، 84، 75 و 59 درصد ایستگاه‌ها خشک‌سالی هیدرولوژیک اتفاق افتاده است.
سید علی قاسمی ، شهناز دانش،
جلد 16، شماره 61 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-پاييز 1391 )
چکیده

در این کار تحقیقاتی، کیفیت پساب تصفیه‌خانه‌های فاضلاب شهر مشهد جهت استفاده در کشاورزی، براساس رهنمود کیفی آب آیرس و وستکات مورد بررسی قرار گرفت و پتانسیل اثرات نامطلوب آن بر خاک و گیاهان ارزیابی شد. برای این منظور، از پساب هر یک از تصفیه‌خانه‌های مورد نظر در طی مدت یک سال نمونه‌برداری گردید و نمونه‌ها از نظر پارامترهای pH، هدایت الکتریکی، غلظت یون‌های سدیم، کلسیم، منیزیم، کلراید، بور، نیتروژن نیتراتی، بی‌کربنات و برخی از فلزات سنگین مورد آزمایش قرار گرفتند. با توجه به نتایج به‌دست آمده، کاربرد پساب تصفیه‌خانه‌های شهر مشهد در کشاورزی از نظر غلظت بی‌کربنات (meq/L 1/12-0/8) با محدودیت شدید، و از نقطه‌نظر پارامترهای هدایت الکتریکی (dS/m 9/1-3/1)، غلظت سدیم (7/8-8/5 برحسب SAR)، غلظت کلراید (meq/L 5/6-2/3) و نیز شاخص نسبت جذب سدیم تنظیم شده (7/11-8/7)، با محدودیت کم تا متوسط مواجه است. این در حالی است که مقادیر pH (8-3/7)، نیتروژن نیتراتی (mg/L 2/4-5/0)، بور (mg/L 8/0-2/0) و فلزات سنگین محدودیتی را برای استفاده از این پساب‌ها در کشاورزی نشان ندادند. به‌طورکلی نتایج این پژوهش دلالت بر آن دارد که استفاده از پساب در کشاورزی بایستی براساس رعایت برنامه‌ریزی‌های دقیق پایش و مدیریتی انجام پذیرد.
حمیدرضا پورقاسمی، حمیدرضا مرادی، مجید محمدی، رئوف مصطفی‌زاده، عباس گلی جیرنده،
جلد 16، شماره 62 - ( علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاک-زمستان 1391 )
چکیده

هدف از تحقیق حاضر پهنه‌بندی خطر زمین‌لغزش با استفاده از تئوری بیزین در بخشی از استان گلستان است. به این منظور ابتدا با استفاده از نقاط لغزشی بانک اطلاعات زمین‌لغزش کشور (392 نقطه لغزشی) نقشه پراکنش زمین‌لغزش‌های منطقه تهیه گردید. سپس نقشه‌های هر یک از عوامل مؤثر بر وقوع زمین‌لغزش مانند درجه شیب، جهت شیب، شکل شیب، ارتفاع، کاربری اراضی، زمین‌شناسی، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل، شاخص توان آبراهه، شاخص حمل رسوب، بافت خاک و پهنه‌های بارش منطقه در محیط GIS تهیه گردید. با استفاده از تئوری احتمالات بیزین ارتباط هر یک از عوامل و نقاط لغزشی موجود تعیین و وزن طبقه‌های هر عامل مشخص شد. نهایتاً نقشه‌های پهنه‌بندی خطر زمین‌لغزش با 14 رویکرد مدل‌سازی (استفاده از تمام عوامل مؤثر و حذف تک تک عوامل) با استفاده از تئوری بیزین برای منطقه مورد مطالعه تهیه گردید. ارزیابی مدل‌های مذکور با استفاده از منحنی ROC و30% نقاط لغزشی صورت گرفت. نتایج ارزیابی نشان داد که دقت مدل احتمالاتی تهیه شده با رویکرد دوم مدل‌سازی (حذف عامل جهت شیب از تحلیل‌ها) در منطقه مورد مطالعه 37/71% (خوب) برآورد شد.
سعیده قاسمی نژاد، سعید سلطانی، علیرضا سفیانیان،
جلد 18، شماره 68 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-تابستان- 1393 )
چکیده

خشکسالی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین بلایای طبیعی، هزینه‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی زیادی را به‌همراه دارد. اگرچه خشکسالی بیشتر به‌عنوان یک پدیده طبیعی یا فیزیکی در‌نظر گرفته می‌شود اما اثرات آن حاصل کنش متقابل میان یک پدیده طبیعی و نیاز آبی جامعه می‌باشد و اغلب اثرات آن توسط فعالیت‌های انسانی تشدید می‌شود. روش مرسوم برای مدیریت خشکسالی، مدیریت بحران می‌باشد. با توجه به اشکالات وارده به مدیریت بحران، روش مدیریت ریسک پیشنهاد شده است. با توجه به لزوم تغییر رویه از مدیریت بحران به‌سمت مدیریت ریسک، ارزیابی ریسک خشکسالی استان اصفهان در این تحقیق انجام گرفت. ریسک خشکسالی به‌صورت تابعی از شاخص خطر و شاخص آسیب‌پذیری تعریف شده است. شاخص بارش استاندارد شده(SPI) به‌عنوان شاخص خطر خشکسالی در‌نظر گرفته شد که برای محاسبه آن ابتدا آمار بارش ماهانه 47 ایستگاه هواشناسی و باران سنجی استان طی دوره آماری 1975-2007 جمع‌آوری گردید. سپس سری زمانی مربوط به داده‌های بارش تهیه و برای محاسبه شاخص بارش استاندارد شده در بازه‌ زمانی 12ماهه وارد برنامه SPI گردید. نقشه درصد وقوع خشکسالی در هر‌یک از شدت‌های خشکسالی تهیه و در‌نهایت نقشه شاخص خطر خشکسالی به‌دست آمد. آنالیز آسیب‌پذیری از طریق شاخص‌های اقتصادی- اجتماعی( تراکم جمعیت و درصد شاغلین بخش کشاورزی) و شاخص‌های فیزیکی ( ظرفیت آب قابل استفاده خاک و کاربری اراضی) انجام شد. روش مورد استفاده برای تلفیق لایه-های آسیب‌پذیری روش ترکیب خطی وزنی(wlc) و روش مورد استفاده برای استاندارد‌سازی و وزن‌دهی به معیارها به‌ترتیب روش توابع فازی و روش تحلیل ساختار سلسله مراتبی‌(AHP) بود. برای اجرای عملیات وزن دهی پرسش‌نامه‌ای تهیه و از گروهی از متخصصین خواسته شد که این پرسش‌نامه را تکمیل نمایند. در‌نهایت شاخص ریسک خشکسالی از ضرب دو شاخص خطر خشکسالی و آسیب-پذیری به‌دست آمد. نتایج حاصل از شاخص خطر خشکسالی نشان داد که مناطق مرکزی استان نسبت به‌وقوع خشکسالی بسیار شدید مستعدتر می‌باشد و استعداد مناطق شمال و شمال شرق به خشکسالی شدید، زیاد می‌باشد. مناطق جنوب غرب نیز به خشکسالی متوسط بیشتر از سایر مناطق حساسیت نشان دادند. نقشه شاخص آسیب‌پذیری نشان می‌دهد که بیشترین آسیب‌پذیری در غرب، جنوب و شمال استان و به‌صورت پراکنده در شرق استان وجود دارد. نقشه ریسک خشکسالی نشان داد که قسمت‌های شمالی استان در ریسک بالای خشکسالی قرار دارند. از جمله اقداماتی که می‌توان برای کاهش ریسک خشکسالی در استان انجام داد می‌توان به استقرار نظام پایش و پیش‌آگاهی خشکسالی در سطح استان، آموزش جامعه در جهت صرفه‌جویی هر چه بیشتر در منابع آب و بهبود سیستم‌های مدیریت آب اشاره کرد.
حمیدرضا پورقاسمی، حمیدرضا مرادی، سید محمود فاطمی عقدا،
جلد 18، شماره 70 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-زمستان 1393 )
چکیده

هدف از تحقیق حاضر اولویت‌بندی عوامل مؤثر بر وقوع زمین‌لغزش و پهنه‌بندی حساسیت آن در شمال شهر تهران با استفاده از شاخص انتروپی شانون است. به این‌منظور با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای GeoEye سال‌های 2012-2011 و SPOT-5 سال 2010 و بازدیدهای صحرایی، 528 نقطه لغزش شناسایی و نقشه پراکنش زمین‌لغزش‌های منطقه مورد مطالعه در محیط نرم‌افزار ArcGIS تهیه گردید. لایه‌های اطلاعاتی درجه شیب، جهت شیب، شکل شیب، طبقه ارتفاعی، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، تراکم زهکشی، تراکم جاده، شاخص حمل رسوب، شاخص توان آبراهه، شاخص رطوبت، شاخص گیاهی نرمال‌شده (NDVI)، نسبت مساحت سطح (SAR) و شاخص وضعیت توپوگرافی (TPI) به‌عنوان عوامل مؤثر بر وقوع زمین‌لغزش شناسایی و نقشه‌های مذکور در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه و رقومی گردید. اولویت‌بندی عوامل مؤثر با استفاده از شاخص انتروپی شانون نشان داد که لایه‌های کاربری اراضی، لیتولوژی، درجه شیب، شاخص توان آبراهه، و NDVI بیشترین تأثیر را بر وقوع زمین‌لغزش منطقه و عوامل وضعیت توپوگرافی ) شکل اراضی) و شکل شیب کمترین تأثیر را داشته‌اند. هم‌چنین پهنه‌بندی حساسیت زمین‌لغزش با مدل مذکور و ارزیابی دقت آن با استفاده از منحنی ROC و 30 درصد نقاط لغزشی بیانگر دقت خیلی خوب مدل (83/82 درصد) با انحراف استاندارد 0233/0 برای منطقه مورد مطالعه است.


سیدهادی صادقی، هدی قاسمیه ، سیدجواد ساداتی نژاد،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده

مدل‌سازی فرآیند بارش- رواناب و پیش‌بینی دبی رودخانه یک اقدام مهم در مدیریت و مهار سیلاب ها، طراحی سازه‌های آبی در حوزه‌های آبخیز و مدیریت خشک‌سالی است. هدف این پژوهش شبیه‌سازی جریان روزانه در حوزه آبخیز ناورود با مدلWetSpa  است. WetSpa یک مدل هیدرولوژیکی- فیزیکی است که قابلیت پیش‌بینی سیلاب در مقیاس حوزه آبخیز با گام های زمانی مختلف را دارد. مدل از لایه های توپوگرافی، کاربری اراضی و بافت خاک و همچنین آمار هواشناسی برای پیش‌بینی هیدروگراف‌های سیل استفاده می‌کند. در این پژوهش از آمار 4 ایستگاه (خلیان، خرجگیل، گاوخس، ناو)، طی سال‌های آبی 1390- 1385 استفاده شده. به‌این ترتیب که 36 ماه از مهر 1385 برای کالیبراسیون مدل و 36 ماه از مهر 1388 تا شهریور 1391 برای آزمون مدل انتخاب شد. نتایج شبیه‌سازی با مدل WetSpa نشان داد که این مدل، جریان روزانه رودخانه را در دوره واسنجی و ارزیابی به‌ترتیب با معیار جمعی 63/0 و 61/0 شبیه‌سازی می‌کند. با توجه به‌این نتیجه می‌توان بیان نمود که مدل مورد استفاده، برآورد نسبتاً خوبی از دبی اوج و حجم جریان در هر دو دوره داشته است. همچنین این مدل به‌خوبی توانست بیلان آب حوزه آبخیزه ناورود را شبیه‌سازی کند.


سیدهادی صادقی، هدی قاسمیه، سیدجواد ساداتی نژاد،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده

رواناب سطحی یکی از دلایل اصلی در فرسایش و کاهش حاصلخیزی خاک، رسوب‌گذاری در مخازن و کاهش کیفیت آب رودخانه است. بنابراین، پیش‌بینی دقیق پاسخ حوضه به رویداد‌های بارش، بسیار مهم است. مدل‌های هیدرولوژیک، نمایش ساده شده‌ای از سامانه واقعی آبخیز هستند، که به مطالعه درباره عملکرد حوضه در واکنش به ورودی‌های گوناگون و فهم بهتر فرآیندهای هییدرولوژی کمک می‌کنند. با توجه به تنوع مدل‌های بارش- رواناب، انتخاب یک مدل مناسب برای حوضه به‌منظور برنامه‌ریزی و مدیریت منابع آب حائز اهمیت است و در این راستا قابلیت‌ها ومحدودیت‌های مدل‌ها می‌تواند در انتخاب آنها اثر‌گذار باشد. لذا در این پژوهش، کارایی مدل IHACRES در شبیه‌سازی روزانه رواناب حوضه ناورود با استفاده از معیارهای ارزیابی ناش- ساتکلیف و میانگین خطای کل(Bias) مورد بررسی قرار گرفت. در تحقیق حاضر از آمار بارش، دما و دبی با گام زمانی روزانه و با بهره‌گیری از داده‌های موجود در ایستگاه‌های خلیان وخرجگیل طی سال‌های آبی 1390- 1385 استفاده شده است. به‌این‌ترتیب که 36 ماه از مهر 1385 برای کالیبراسیون مدل و 36 ماه از مهر 1388 تا شهریور 1391 برای آزمون مدل انتخاب شد. در نهایت نتایج نشان داد که میزان نمایه ناش ساتکلیف و میانگین خطای کل در دوره واسنجی به‌ترتیب 57/. و 53/8 و در مرحله آزمون 48/. و 9/14 است. بنابر نتایج حاصل، مدل مورد استفاده نشان داد دارای دقت قابل قبولی در شبیه‌سازی جریان حوضه مورد مطالعه است.


مختار زلفی باوریانی، عبدالمجید رونقی، نجفعلی کریمیان، رضا قاسمی، جعفر یثربی،
جلد 20، شماره 75 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1395 )
چکیده

این آزمایش به‌منظور بررسی اثرات کود مرغی و بیوچارهای حاصل از آن بر ویژگی‌های شیمیایی یک نمونه خاک آهکی اجرا شد. کود مرغی و بیوچارهای تهیه شده از آن در دماهای 200 (بیوچار 200)، 300 (بیوچار 300) و 400 (بیوچار 400) درجه سلسیوس به‌میزان 2% وزنی با 400 گرم خاک مخلوط و به‌مدت 150 روز خوابانده شد. برخی ویژگی‌های شیمیایی خاک و فراهمی زیستی عناصر غذایی فسفر، پتاسیم، آهن، روی، منگنز و مس در زمان‌های مختلف خواباندن اندازه‌گیری شد. تمامی منابع ماده آلی سبب افزایش فراهمی عناصر غذایی و مقادیر کربن آلی و افزایش قابلیت هدایت الکتریکی و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک شد. بیوچار تهیه شده در دمای بالاتر در افزایش کربن آلی خاک و ماندگاری آن مؤثرتر بود. کود مرغی و بیوچار 200 سبب کاهش و بیوچار 400 سبب افزایش pH خاک شد. هرچند حداکثر قابلیت هدایت الکتریکی خاک در مراحل اولیه خواباندن در خاک‌های تیمار شده با بیوچارهای 300 و 400 مشاهده شد، اما سرعت افزایش آن در خاک‌های تیمار شده با کود مرغی و بیوچار 200 شدیدتر بود. به‌طور کلی بیوچار 300 بیشترین تأثیر را در بهبود قابلیت استفاده عناصر غذایی و ماندگاری آن در خاک داشت. 


زهرا فیضی، امیررضا کشتکار، آرش ملکیان، هدی قاسمیه،
جلد 20، شماره 76 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1395 )
چکیده

کمبود بارندگی و همچنین نزول بارش‌هایی با شدت نسبتاً زیاد در مدت کوتاه از ویژگی‌های مناطق خشک دنیا ازجمله ایران است که به وقوع سیلاب‌های عظیم و مخرب که هرساله موجب بروز خسارات جانی و مالی فراوان می‌باشد، منجر می‌گردد. مشکل کمبود آب در مناطق خشک و نیمه‌خشک دنیا باعث شکننده شدن شرایط زیستی در این مناطق شده است. باتوجه به کاهش مداوم میزان سرانه آب و اهمیت تأمین غذایی افراد جامعه، ضروری است که آب‌های سطحی به‌کمک روش‌هایی از جمله سد سازی و یا روش‌های تغذیه مصنوعی مهار گردند. در این تحقیق، هفت عامل شیب، نفوذپذیری سطحی، قابلیت انتقال آب در آبرفت، کیفیت آبرفت، کاربری اراضی، حجم رواناب و ضخامت لایه هوادار به‌عنوان عوامل مؤثر در مکان‌یابی مناطق مستعد پخش سیلاب و تغذیه مصنوعی جنوب دشت کاشان درنظر گرفته شدند. پس از تهیه لایه‌های رقومی موردنظر، با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی وزن هرکدام از معیارها تعیین گردید. در نهایت نقشه‌های وزندار حاصل و با یکدیگر ادغام و نتایج آن نشان داد که پارامتر کاربری اراضی با وزنی معادل 22% بیشترین وزن را به خود اختصاص داده‌ و به‌عنوان اولویت‌های اول در مکان‌یابی پخش سیلاب مطرح گردید. پارامترهای حجم رواناب، نفوذپذیری، شیب، عمق لایه هوادار، ضریب انتقال و کیفیت آبرفت به‌ترتیب اولویت های دوم تا هفتم را به خود اختصاص دادند.


مختار زلفی باوریانی، عبدالمجید رونقی، نجفعلی کریمیان، جعفر یثربی، رضا قاسمی،
جلد 21، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1396 )
چکیده

این آزمایش به منظور بررسی اثر کود مرغی و بیوچارهای تهیه شده از آن بر روند فراهمی زیستی و بازیابی فسفر در یک خاک آهکی اجرا شد. تیمارها ترکیبی از چهار سطح فسفر (صفر،30، 60 و 90 میکروگرم در گرم خاک) و پنج سطح ماده آلی (شاهد، کود مرغی و بیوچارهای تهیه شده از آن در دمای 200، 300 یا 400 درجه سلسیوس) بود. مواد آلی به میزان 2% وزنی با 400 گرم خاک مخلوط و به مدت 150 روز خوابانده شد. فراهمی زیستی فسفر در خاک در 8 مرحله مختلف از دوره خواباندن اندازه‌گیری شد. فراهمی فسفر در خاک‌های تیمار نشده با ماده آلی کمتر بود و با گذشت زمان نیز کاهش یافت. بازیابی فسفر از کود فسفری در ابتدای دوره خواباندن بیشتر از منابع ماده آلی بود اما با گذشت زمان به شدت کاهش یافت. در خاک‌های تیمار شده با منابع مختلف مواد آلی با گذشت زمان فراهمی زیستی فسفر و بازیابی آن افزایش یافت. کاربرد فسفر به همراه مواد آلی میزان بازیابی فسفر را کاهش داد. برهمکنش منفی سطوح بالای فسفر و منابع ماده آلی بر فراهمی فسفر در خاک مشاهده شد. به طور کلی بیوچار300 بیشترین تأثیر را بر تعدیل فراهمی فسفر در خاک داشت.


احمد قاسمی، احمد قنبری، براتعلی فاخری، حمیدرضا فنایی،
جلد 21، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1396 )
چکیده

در راستای توسعه کشاورزی پایدار، آزمایشی شامل خاک‌ورزی به‌عنوان عامل اصلی در دو سیستم متداول (شخم و مخلوط کردن کود با خاک) و بی‌خاک‌‌ورزی (باقی گذاشتن بقایای کود سبز و کشت مستقیم ذرت) و منابع کود: T0: شاهد، T1: کود سبز جو بدون مصرف کود دامی و شیمیایی، T2: کود سبز جو همراه با مصرف کامل کود شیمیایی توصیه شده (NPK) به جو شامل اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم به‌ترتیب به میزان 165، 90، 75 کیلوگرم در هکتار، T3: کود سبز همراه دو سوم کود شیمیایی به جو و یک سوم باقیمانده به ذرت، T4: کود سبز همراه یک سوم کود شیمیایی به جو و دو سوم باقیمانده به ذرت، T5: کود سبز جو همراه مخلوط نصف کود دامی و شیمیایی و T6: کود سبز همراه 40 تن کود دامی به‌عنوان عامل فرعی به‌صورت کرت‌های یک بار خرد شده در قالب بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار طی دو سال زراعی 92 و 93 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی سیستان اجرا گردید. نتایج نشان داد که خاک‌ورزی متداول در مقایسه با بی‌خاک‌ورزی منجر به افزایش معنی‌دار عملکرد دانه، درصد نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کربن آلی خاک شد. جرم مخصوص ظاهری و درصد رطوبت خاک در خاک‌ورزی متداول کاهش نشان داد. منابع کود (کودهای آلی و شیمیایی) باعث افزایش معنی‌دار کربن آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و درصد رطوبت خاک شدند. فاکتورهای pH و جرم مخصوص ظاهری خاک تحت تأثیر منابع کود کاهش نشان دادند. برهمکنش خاک‌ورزی در منابع کود نشان داد که در خاک‌ورزی متداول و تیمار T5 بالاترین عملکرد دانه ذرت با میانگین 8471 کیلوگرم در هکتار به‌دست آمد. براساس نتایج این آزمایش می‌توان گزارش کرد سیستم خاک‌ورزی متداول به‌همراه مخلوط نصف کود دامی، سبز و شیمیایی علاوه بر افزایش عملکرد دانه ذرت باعث افزایش نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کربن آلی و بهبود جرم مخصوص ظاهری وpH  خاک گردید.
 


صدیقه قاسمی، علیرضا حسین پور، شهرام کیانی،
جلد 22، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- پاييز 1397 )
چکیده

سرعت انتقال فلز از فاز جامد به محلول خاک، یک عامل مهم کنترل­ کننده غلظت در محلول خاک و فراهمی آن است. در این پژوهش سرعت آزاد شدن روی در خاک­ های آلوده استان اصفهان با استفاده از محلول­ های اسید سیتریک، اسید اگزالیک و اسید مالیک 01/0 مولار در دامنه 2 تا 504 ساعت و ارتباط آن با ویژگی ­های خاک مطالعه شد. نتایج نشان داد اسید­های آلی با وزن مولکولی کم قادر به آزاد­سازی روی در خاک­ های آلوده بودند. ترتیب روی آزاد شده توسط این اسیدها به‌صورت اسید سیتریک> اسید اگزالیک> اسید مالیک بود. دامنه تغییرات روی آزاد شده در محلول­ های اسید سیتریک، اسید اگزالیک و اسید مالیک به‌ترتیب 21173-9/38، 26761 2/25 و 20650 5/25 میلی­گرم بر کیلوگرم خاک بود. روی آزاد شده در محلول اسید سیتریک بیشتر از دو اسید دیگر بود. براساس ضرایب تشخیص و خطای استاندارد براورد معادلات سینتیکی، آزاد شدن روی در خاک ­ها و محلول هر سه اسید به‌وسیله معادلات مرتبه یک، الوویچ ساده، انتشار پارابولیکی و تابع توانی توصیف شد. نتایج بررسی همبستگی نشان داد، ویژگی­ های آزاد شدن روی با شاخص­ های قابلیت استفاده روی همبستگی معنی­داری در سطح پنج درصد داشت. برازش مدل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که کربنات­کلسیم، pH و EC بر روی آزاد شده پس از 504 ساعت اثر دارند.

شاهرخ زند پارسا، فاطمه قاسمی سعادت آبادی، مهدی مهبد، علی رضا سپاسخواه،
جلد 24، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1399 )
چکیده

با توجه به محدودیت منابع آب و رشد روزافزون جمعیت، حفظ امنیت غذایی و حفاظت از محیط زیست به یک معضل جهانی تبدیل شده که یکی از راهکارهای پیشنهاد شده برای آن، افزایش بهره‌وری آب محصولات کشاورزی است. با بهینه‌سازی مصرف آب و کود می‌توان آلودگی آب‌های زیر­زمینی را کاهش و بهره‌وری آب و نیتروژن را افزایش داد. در این تحقیق، هدف بررسی ارتباط میان بهره‌وری و بازده مصرف آب در مقادیر مختلف آب آبیاری و کود نیتروژن بود. مطالعه انجام شده برای محصول گندم (Triticum aestivum L.) رقم شیراز در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز بر پایه طرح آماری کرت‌ﻫـﺎی یک‌بار خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کاملاً تصادفی ﺑﺎ سه ﺗﮑﺮار در سال‌های زراعی 1389-1388 و 1390-1389 بود. تیمار­های آبیاری از صفر تا 120 درصد عمق آبیاری کامل و تیمارهای کودی از صفر تا 138 کیلوگرم بر هکتار نیتروژن درنظر گرفته شد. همبستگی بین بهره‌وری آب و بازده مصرف آب با مجموع آب آبیاری و باران، تبخیر- تعرق و مقدار نیتروژن موجود در خاک بررسی شد. از داده‌های سال اول زراعی برای واسنجی معادلات و داده‌های سال دوم زراعی برای اعتبارسنجی آنها استفاده شد. از بین معادله‌های ارائه شده در این پژوهش معادله‌های واسنجی شده از طریق نسبت‌های بدون بعد مجموع آب آبیاری و بارندگی، تبخیر- تعرق و مجموع نیتروژن به‌کار رفته و باقی‌مانده در خاک نسبت به مقادیر آنها در آبیاری کامل و کود نیتروژن حداکثر برای محاسبه بهره‌وری مجموع آب آبیاری و بارندگی و بازده مصرف آب به‌عنوان مناسب‌ترین روش پیشنهاد شد، و ضریب تعیین (R2) برای آنها به‌ترتیب برابر 0/88 و 0/93 و جذر میانگین مربعات خطای نرمال شده (NRMSE) برابر 0/2 و 0/13 بود که دقت خوبی را نشان می­دهد.

فاطمه افضلی نژاد، سمیه قاسمی، ابراهیم سیفتی، شیما شهبازی منشادی،
جلد 24، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - زمستان 1399 )
چکیده

امروزه استفاده از پـسماندهـای آلـی بـه‌عنـوان کـود بـرای بهبـود خــصوصیات فیزیکــی، شــیمیایی و بیولوژیــک خــاک رایج شده است. در این تحقیق به‌منظور بررسی تأثیر لجن فاضلاب بر رشد و غلظت کلروفیل، نیتروژن، فسفر و پتاسیم در گیاه کینوا، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی و به‌صورت فاکتوریل با سه تکرار در یک خاک آهکی و با هدایت الکتریکی 13/1 دسی‌زیمنس بر متر، انجام شد. تیمارها شامل سه ژنوتیپ کینوا ( (Red carina ,Titicaca ,Q29 و سه سطح لجن فاضلاب (صفر، 20، 40 تن در هکتار) بودند. نتایج نشان داد، تأثیر نوع ژنوتیپ کینوا، سطوح مختلف لجن فاضلاب و اثر متقابل تیمارها بر وزن خشک ریشه، غلظت فسفر شاخساره و غلظت کلروفیل معنی‌دار بود. همچنین، لجن فاضلاب تأثیر معنی‌داری بر طول شاخساره، وزن خشک شاخساره و غلظت نیتروژن شاخساره داشت. با افزایش سطح لجن فاضلاب، به‌طور میانگین طول ریشه 44/7 درصد، طول شاخساره 48/8 درصد، وزن خشک شاخساره 42/0 درصد و غلظت نیتروژن شاخساره 46/6 درصد افزایش یافت. همچنین، کاربرد 40 تن بر هکتار لجن فاضلاب، باعث افزایش معنی‌دار غلظت کلروفیل و غلظت فسفر شاخساره ژنوتیپ‌های Titicaca و Q29 شد. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، کاربرد لجن فاضلاب می‌تواند از طریق بهبود تغذیه کینوا، باعث افزایش رشد این گیاه شود.

پگاه خسروانی، مجید باقرنژاد، سید علی ابطحی، رضا قاسمی،
جلد 25، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1400 )
چکیده

      طبقه‌بندی خاک‌ در یک سطبقه‌بندی خاک‌ در یک سیستم استاندارد عموماً طبق اطلاعات حاصل از اندازه¬گیری ویژگی¬های خاک¬ در واحد¬های نقشه¬برداری مختلف تعریف می¬شود. این تحقیق با هدف مقایسه کارایی سامانه¬های رده¬بندی جهانی خاک (WRB) و آمریکایی (ST) در توصیف ویژگی¬های ژنتیکی و مورفولوژیکی خاک¬ها انجام شد. از نه خاکرخ¬ مطالعاتی، شش خاکرخ شاهد انتخاب و در واحدهای فیزیوگرافی واریزه¬های سنگریزه¬دار، دشت دامنه¬ای و دشت¬ آبرفتی حفر شدند، سپس خاکرخ¬ها بر اساس الگوی دو سامانه کلاس¬بندی شدند. همچنین از آزمون تجزیه واریانس و مقایسه میانگین برای کمی کردن تغییرات ویژگی¬های مورد نظر خاک استفاده شد. نتایج تغییرات ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک در هر یک از موقعیت¬های مختلف شیب بر اساس تجزیه واریانس اثر واحدهای فیزیوگرافی و عمق خاک در سطح یک درصد معنی¬دار شد. نتایج کلاس¬بندی خاک¬ها نشان داد که طبق WRB در سطح گروه مرجع با جداسازی چهار گروه Regosol، Cambisol، Calcisol و Gleysol نسبت به ST با شناسایی دو راسته Entisols و Inceptisols خاک¬های متنوع¬تری را شناسایی کرده است. خاک¬های واقع در دشت آبرفتی با سطح آب زیرزمینی بالا در WRB به‌دلیل ایجاد شرایط  محدودیت زهکشی برخلاف ST که در سطح زیرراسته با عنوانAquepts  نامیده شده¬اند، در یک سطح بالاتر با عنوان گروه مرجع Gleysol طبقه¬بندی شدند. از دیگر سو ST برخلاف WRB با بهره¬گیری از معیارShallow در سطح فامیل توصیفی از کم عمق بودن خاک¬ها و محدودیت توسعه ریشه را ارائه کرد. به¬طور کلی میزان کارایی هر یک از سامانه¬ها، با وجود تفاوت¬های ذاتی در ساختار آنها بسته به هدف به‌کارگیری از آنها متفاوت است.یستم استاندارد عموما طبق اطلاعات حاصل از اندازه­گیری ویژگی­های خاک­ در واحد­های نقشه­برداری مختلف تعریف می­گردد. این تحقیق با هدف مقایسه کارایی سامانه­های رده­بندی جهانی خاک (WRB) و آمریکایی (ST) در توصیف ویژگی­های ژنتیکی و مورفولوژیکی خاک­ها انجام گردید. از نه خاکرخ­ مطالعاتی، شش خاکرخ شاهد انتخاب و در واحدهای فیزیوگرافی واریزه­های سنگریزه­دار، دشت­دامنه­ای و دشت­آبرفتی حفر گردیدند، سپس خاکرخ­ها بر اساس الگوی دو سامانه کلاس­بندی گردیدند. همچنین از آزمون تجزیه واریانس و مقایسه میانگین جهت کمی نمودن تغییرات ویژگی­های موردنظر خاک استفاده گردید. نتایج تغییرات ویژگی­های فیزیکی و شیمیایی خاک در هر یک از موقعیت­های مختلف شیب براساس تجزیه واریانس اثر واحدهای فیزیوگرافی و عمق خاک در سطح یک درصد معنی­دار گردید. نتایج کلاس­بندی خاک­ها نشان داد که طبق WRB در سطح گروه مرجع با جداسازی چهار گروه Regosol، Cambisol، Calcisol و Gleysol نسبت به ST با شناسایی دو راسته Entisols و Inceptisols خاک­های متنوع­تری را شناسایی نموده است. خاک­های واقع در دشت آبرفتی با سطح آب زیر زمینی بالا در WRB به دلیل ایجاد شرایط  محدودیت زهکشی برخلاف ST که در سطح زیر راسته با عنوانAquepts  نامیده شده­اند، در یک سطح بالاتر با عنوان گروه مرجع Gleysol طبقه­بندی گردیدند. از دیگر سو ST برخلاف WRB با بهره­گیری از معیارShallow در سطح فامیل توصیفی از کم عمق بودن خاک­ها و محدودیت توسعه ریشه را ارائه نمود. به­طورکلی میزان کارایی هر یک از سامانه­ها، علی رغم وجود تفاوت­های ذاتی در ساختار آنها بسته به هدف بکارگیری از آنها متفاوت می­باشد.طبقه‌بندی خاک‌ در یک سیستم استاندارد عموما طبق اطلاعات حاصل از اندازه­گیری ویژگی­های خاک­ در واحد­های نقشه­برداری مختلف تعریف می­گردد. این تحقیق با هدف مقایسه کارایی سامانه­های رده­بندی جهانی خاک (WRB) و آمریکایی (ST) در توصیف ویژگی­های ژنتیکی و مورفولوژیکی خاک­ها انجام گردید. از نه خاکرخ­ مطالعاتی، شش خاکرخ شاهد انتخاب و در واحدهای فیزیوگرافی واریزه­های سنگریزه­دار، دشت­دامنه­ای و دشت­آبرفتی حفر گردیدند، سپس خاکرخ­ها بر اساس الگوی دو سامانه کلاس­بندی گردیدند. نتایج نشان داد که WRB در سطح گروه مرجع با جداسازی چهار گروه Regosol، Cambisol، Calcisol و Gleysol نسبت به ST با شناسایی دو راسته Entisols و Inceptisols خاک­های متنوع­تری را شناسایی نموده است. خاک­های واقع در دشت آبرفتی با سطح آب زیر زمینی بالا در WRB به دلیل ایجاد شرایط  محدودیت زهکشی برخلاف ST که در سطح زیر راسته با عنوانAquepts  نامیده شده­اند، در یک سطح بالاتر با عنوان گروه مرجع Gleysol طبقه­بندی گردیدند. از دیگر سو ST برخلاف WRB با بهره­گیری از معیارShallow در سطح فامیل توصیفی از کم عمق بودن خاک­ها و محدودیت توسعه ریشه را ارائه نمود. به­طورکلی میزان کارایی هر یک از سامانه ­ها، علی رغم وجود تفاوت­های ذاتی در ساختار آنها بسته به هدف بکارگیری از آنها متفاوت می­باشد.

فاطمه قاسمی سعادت آبادی، شاهرخ زند پارسا، مهدی مهبد،
جلد 25، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - زمستان 1400 )
چکیده

در مناطق خشک و نیمه¬خشک، مدیریت منابع آب و بهینه سازی¬مصرف آب در تأمین نیاز آبی از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. به¬منظور بهینه¬سازی مصرف آب در مزرعه باید از میزان تبخیر- تعرق واقعی آگاه بود تا علاوه بر اجتناب از بروز تنش خشکی و کاهش محصول، از مصرف بیش از اندازه آب نیز جلوگیری شود. ازآنجایی که برآورد تبخیر- تعرق واقعی گیاه با استفاده از روش¬های سنتی در مناطق وسیع امکان¬پذیر نیست. بنابراین، استفاده از الگوریتم¬های سنجش از دور برای برآورد آن، دراین مناطق توصیه می¬شود. در این تحقیق،
تبخیر- تعرق واقعی گندم با استفاده از الگوریتم METRIC (الگوریتم تهیه نقشه تبخیر- تعرق با توان تفکیک بالا به همراه واسنجی درونی)، داده های هواشناسی و تصاویر ماهواره Landsat8 در اراضی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در سال 1396-1395 برآورد شد. در فرایند اجرای مدل متریک، جهت محاسبه مقدار شار گرمای محسوس مزرعه گندم که به تازگی آبیاری شده بود به عنوان پیکسل سرد انتخاب شد و در نهایت مقدار تبخیر- تعرق با استفاده از آن برآورد شد. مقادیر حداکثر تبخیر- تعرق برآورد شده با الگوریتم METRIC با استفاده از مقادیر تهیه شده از مدل واسنجی¬شده AquaCrop با دقت خوبی با NRMSE (ریشه متوسط مربع خطای نرمال شده) برابر 12/0 اعتبارسنجی شد. درنهایت با استفاده از مقادیر برآوردشده تبخیر- تعرق از تکنیک سنجش از دور با مدل متریک، حجم آب آبیاری و مقدار کل محصول اندازه-گیری شده، بهره‌وری تبخیر-تعرق و بازده آبیاری برای تمام مزارع گندم به وسعت 179 هکتار به ترتیب برابر 0/86 کیلوگرم بر مترمکعب و 75% برآورد شد.

 

سارا ایوبی ایوبلو، مهدی وفاخواه، حمیدرضا پورقاسمی،
جلد 26، شماره 3 - ( علوم آب و خاک - پاییز 1401 )
چکیده

رشد جمعیت، توسعه شهرنشینی و تغییر کاربری اراضی باعث افزایش رویداد سیلاب‌های ویرانگر شده است. ایران نیز در میان کشورهای با خطرپذیری بالای سیل قرار دارد، به‌طوری که سیلاب‌های ویرانگر بهار 1398 با مرگ و میر و خسارت‌های مالی چشمگیری در بیش از ده استان کشور از آخرین نمونه‌های خسارات سیلاب است. هدف از این پژوهش تهیه نقشه ریسک سیلاب شهری منطقه چهار شیراز است که برای این امر آسیب‌پذیری منطقه با مدل‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره PROMETHEE Ⅱ، COPRAS و محدوده‌های خطر سیلاب شهری با مدل‌های حداقل مربعات جزئی (PLS) و رگرسیون ستیغی (RR) تهیه شد و با استفاده از حاصل‌ضرب آسیب‌پذیری در احتمال خطر در محیط نرم‌افزار ArcGIS نقشه ریسک به‌دست آمد. بر اساس نتایج پژوهش، پس از طبقه‌بندی میزان آسیب‌پذیری، بیشترین درصد منطقه مورد مطالعه در مدل PROMETHEE Ⅱ و COPRAS مربوط به طبقه متوسط آسیب‌پذیری است. ارزیابی خروجی مدل‌های آسیب‌پذیری، با استفاده از منطق بولین و آماره‌های RMSE و MAPE نشان داد که مدل COPRAS نتایج بهتری نسبت به مدل PROMETHEE Ⅱ ارائه کرده است. نتایج مدل‌های حداقل مربعات جزئی (PLS) و رگرسیون ستیغی (RR) در مدل‌سازی احتمال خطر سیلاب به‌وسیله دیاگرام تیلور مورد تحلیل قرار گرفت که نشان‌دهنده برتری مدل رگرسیون ستیغی (RR) و دقت این مدل در تهیه نقشه خطر سیلاب شهری است. بررسی نقشه ریسک نشان داد که 34 درصد از منطقه (973 هکتار) در محدوده خطر زیاد و بسیار زیاد سیلاب قرار دارد.

فرزانه زارعی، محمدرضا نوری امازاده ای، احمدرضا قاسمی دستگردی، علی شاهنظری،
جلد 26، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - زمستان 1401 )
چکیده

الگوی توزیع ریشه در خاک‌های لایه‌ای یکی از موضوعات قابل توجه در محاسبۀ آب قابل نگهداری خاک و مدیریت و برنامه‌ریزی آبیاری به‌شمار می‌رود. هدف از پژوهش حاضر، تعیین الگوی توزیع ریشه گیاه سویا در نیمرخ خاک‌های مطبق و همچنین تأثیر آن بر جذب آب انجام شده است. پژوهش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 15 تیمار مختلف متشکل از سه نوع بافت خاک (سبک، سنگین، متوسط) در چهار تکرار انجام گرفت. پایش الگوی توزیع ریشه توسط نمونه‌برداری از ستون‌های دارای ریشه در پایان دوره رشد گیاه سویا صورت گرفت. پس از مقایسه تیمارها از نظر رشد گیاه مشاهده شد که وجود لایه‌های خاک با بافت متوسط موجب توسعه و رشد بهتر گیاه شده است. در حالت کلی، چگالی طولی ریشه با افزایش عمق خاک کاهش می‌یافت، به‌جز در مواردی که لایه‌بندی خاک وجود داشت و چگالی طولی ریشه به‌ترتیب مقابل قرار گرفت: چگالی طولی ریشه متعلق به لایه‌های دارای بافت متوسط≥ بافت سنگین ≥ بافت سبک بود. میزان سرعت جذب آب توسط ریشه در لایه‌های شنی بیشترین مقدار، در رس متوسط و در بافت لومی کمترین مقدار را دارا بود. همچنین سرعت جذب آب توسط ریشه در سه لایه موجود در تیمار‌ها نیز، به‌صورت معناداری با افزایش عمق افزایش یافت. درنتیجه می‌توان گفت الگوی توزیع ریشه و رشد گیاه به‌صورت معنی‌داری تحت تأثیر بافت خاک و لایه‌بندی آن قرار دارد.

ثریا یعقوبی، چوقی بایرام کمکی، محسن حسینعلی زاده، علی نجفی نژاد، حمیدرضا پورقاسمی، مرزبان فرامرزی،
جلد 27، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1402 )
چکیده

تحلیل فراوانی بارش‌های روزانه و یا دوره بازگشت رخدادهای بارش و سیلاب به دلیل پیچیدگی رفتاری فراوان در مدیریت منابع آب، از اهمیت زیادی برخوردار است. به عبارتی، عدم توجه به آن ممکن است سیل‌های مخرب را به دنبال داشته باشد. به همین منظور در پژوهش حاضر جهت بررسی و انتخاب مناسب‌ترین تابع توزیع، با استفاده از داده‌های هواشناسی و ماهواره CHIRPS در هفت ایستگاه موجود در حوزه آبخیز سد بوستان، سه تابع توزیع پیرسون 3، بتا و گاما مورد مقایسه قرار گرفتند. آنالیز آماری نشان داد که داده‌های ماهواره‌ای در برآورد بارش روزانه، به دلیل بالابودن مقدار خطای RMSE، MADو NASH ناکارآمد هستند، به همین دلیل تنها از داده‌های ایستگاه‌های هواشناسی برای تعیین بهترین توزیع استفاده شد. برای این منظور زبان برنامه‌نویسی گوگل ارث انجین و پایتون مورداستفاده قرار گرفت. سپس از تابع توزیع منتخب برای تعیین حداکثر بارش روزانه، احتمال فراوانی در دوره‌های بازگشت 2، 10، 50، 100 و 200 ساله استفاده شد. نتایج به‌دست‌آمده از آزمون نکویی برازش مجموع مربعات خطا، معیارهای ارزیابی آکائیک، بیزین و معیار واگرایی کولبک لیبلر نشان داد که در پنج ایستگاه کلاله، قرناق، پارک ملی گلستان، سد گلستان و گلیداغ تابع پیرسون 3 مناسب‌ترین تابع توزیعی است. همچنین، در دو ایستگاه دیگر (گنبد و تمر)، تابع بتا به‌عنوان تابع مناسب تشخیص داده شد، این درحالی است که طبق نتایج به‌دست‌آمده توزیع گاما در منطقه مورد مطالعه دارای کارایی مناسبی نیست. پس می‌توان نتیجه گرفت که بارش‌های شدید و نامنظم ازنظر زمانی و مکانی می‌تواند در انتخاب مناسب‌ترین تابع توزیع آماری در هر ایستگاه مؤثر باشد. بنابراین، توصیه می‌شود بارش‌های حداکثر محتمل و در نتیجه وقوع سیلاب‌های محتمل در نظر گرفته شوند تا با مدیریتی اصولی و دقیق از خسارات جانی و مالی در مناطق مستعد بخصوص در منطقه مورد مطالعه جلوگیری شود.

سمیه قاسمی پیربلوطی، صاحب سودائی مشائی،
جلد 28، شماره 1 - ( علوم آب و خاک- بهار 1403 )
چکیده

ازآنجاکه پایداری طولانی‌مدت اکوسیستم‌های باغی وابسته به حفظ کیفیت خـاک اسـت، آگـاهی از وضـعیت خـاک‌هـا و بررسی آثار فعالیت‌های صورت‌گرفته بر خصوصیات خاک بـسیار مهـم و در مـدیریت بوم نظام مـؤثر است. به‌منظور بررسی شاخص کیفیت خاک باغات بادام (Prunus dulcis) تحت شیوه¬های مختلف مدیریت شده استان چهارمحال‌وبختیاری، 40 نمونه خاک مرکب از سه‌نقطه در هر باغ برداشت شد و در نهایت به 6 گروه (سامان، بن، شهرکرد، کیار، اردل و فارسان) طبقه‌بندی شدند. برای تعیین شاخص کیفیت خاک، ویژگی خاک شامل pH، EC، کربن آلی کل و محلول در آب، تنفس پایه و ناشی از بستره، جمعیت میکروبی ریزوسفر، فسفر و پتاسیم قابل‌دسترس خاک مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که نحوه مدیریت باغات بادام در مناطق مختلف روی ویژگی‌های خاک و فرایندهای ارزیابی‌شده در این مطالعه تأثیر گذاشت. پایش خصوصیات خاک نشان داد که pH بین 7/05 تا 8/48، EC بین 0/23 تا 2/91 دسی‌زیمنس بر متر، تنفس میکروبی بین 0/44 تا 8/57 میلی‌گرم CO2 در 100 گرم خاک در روز، کربن آلی 2/09 تا 44/79 گرم بر کیلوگرم، فسفر قابل‌دسترس بین 1/5 تا 122/3 میلی‌گرم بر کیلوگرم و پتاسیم قابل‌دسترس بین 2/91 تا 3038 میلی‌گرم بر کیلوگرم بود. اجزای شاخص کیفیت خاک شامل جزء شیمیایی، فعالیت میکربی، جمعیت میکروبی و کربن آلی خاک تعیین شد. سهم شوری خاک در کیفیت خاک، به‌دست‌آمده با استفاده از تجزیه عاملی، بیشترین (31 %) بود و پس از آن ضریب معدنی‌شدن کربن میکروبی (27 %)، جمعیت میکروبی ریزوسفری (24 %) و کربن آلی محلول در آب (18 %) بود. مقادیر شاخص کیفیت خاک برای باغ‌های بادام سامان، بن، شهرکرد، کیار، اردل و فارسان به ترتیب 0/46، 0/40، 0/51، 0/67، 0/54 و 0/37 بود. این مقادیر نشان می‌دهند که خاک‌های ارزیابی‌شده برای تولید بادام در شهرکرد، کیار و اردل مناسب هستند و برای سامان، بن و فارسان نیاز به اقدامات مدیریتی جدی برای بهبود کیفیت خاک و افزایش پایداری این اکوسیستم‌های کشاورزی وجود دارد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb