118 نتیجه برای محمدی
قاسم محمدی نژاد، عبدالمجید رضائی،
جلد 9، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده
در این پژوهش از روش امی (تجزیه توام آثار افزایشی جمعپذیر و آثار متقابل ضربپذیر) به منظور تعیین پایداری عملکرد 9 ژنوتیپ یولاف متشکل از 4 رقم کانادایی و 5 لاین اصلاحی از ترکیه بههمراه جوماکویی به عنوان شاهد در 6 محیط (شرایط مختلف رشد و نمو : سه تاریخ کاشت 20 مهر، 10 آبان و 30 آبان و 3 تراکم کاشت 300، 375 و 450 بذر در متر مربع) استفاده شد. آزمایش در سال زراعی 80-1379 در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجفآباد اجرا گردید. برای هر محیط از طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار استفاده شد.
طبق نتایج به دست آمده آثار اصلی ژنوتیپ و محیط و اثر متقابل ژنوتیپ× محیط معنیدار بودند و 70% از مجموع مربعات آن توسط دو مؤلفه اصلی اول اثر متقابل (IPCI) تبیین شد. بر مبنای نمودارهای بایپلات اجزای ژنوتیپی و محیطی اولین و دومین مؤلفه اصلی اثر متقابل و میانگینهای عملکرد ژنوتیپها و محیطها، آمارههای پایداری مدل AMMI2 یعنیSIP2 و EV2 ، تجزیه الگوی واکنش ژنوتیپی و همچنین نتایج تجزیه خوشهای بر مبنای ارزشهای ژنوتیپی و محیطی اولین مؤلفه اصلی اثر متقابل، نتیجهگیری شد که ارقام بویر، کالیبر و لاین 28 پایدارترین واکنش را داشتند که از این بین رقم بویر کمترین IPC1 را نشان داد. رقم پیسر و لاینهای 2 و 17 ناپایدار و واجد سازگاری خصوصی با تراکم کاشت 300 بذر در مترمربع بودند. لاینهای 32 و 28 دارای سازگاری خصوصی با تاریخ کاشت اول بودند. جوماکویی و رقم پیسر نسبت به تاریخهای کاشت دوم و سوم و تراکم کاشت دوم سازگاری خصوصی نشان دادند.
فایز رئیسی، اسماعیل اسدی، جهانگرد محمدی،
جلد 9، شماره 3 - ( پاییز 1384 )
چکیده
در اکوسیستمهای مرتعی، چرای مفرط باعث تغییراتی در پویایی کربن بقایای گیاهی و ماده آلی خاک میشود. هدف این پژوهش بررسی کیفیت شیمیایی بقایای سه گونه غالب مرتعی و ارتباط آن با پویایی کربن لاشبرگ تحت مدیریتهای مختلف چرا و قرق در مراتع سبزکوه میباشد. این بررسی در مراتع مشجر منطقه سبزکوه (استان چهار محال و بختیاری) صورت گرفت. نمونه برداری از گیاهان مرتعی غالب شامل اگروپایرون (Agropyron intermedium)، جو پیازدار (Hordeum bulbosum) و جگن (Juncus stenophylla) از یک منطقه تحت قرق 15 ساله برداشت و مقدار نیتروژن، فسفر و پتاسیم در نمونهها اندازهگیری شد. علاوه بر این، سرعت تجزیه لاشبرگ گونهها پس از یک سال خواباندن تحت شرایط طبیعی تعیین گردید. مقدار متوسط نیتروژن در لاشبرگ آگرو پایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب 37/1، 36/1 و 98/0 در صد بود. بنابراین با در نظر گرفتن 50% کربن در ماده خشک، نسبت کربن به نیتروژن (C/N) برای گونههای آگروپایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب 2/37،3/37 و 1/51 خواهد بود. لاشبرگهای آگروپایرون، جگن و جو پیازدار به ترتیب حاوی 13/0، 12/0 و 21/0 درصد فسفر و 04/1 ،01/1 و 72/1 در صد پتاسیم بودند. نتایج پویایی کربن نشان میدهد که اختلاف بین سرعت تجزیه لاشبرگ در منطقه چرا و منطقه قرق معنی دار نیست (05/0< p)، ولی این اختلاف بین گونههای مطالعه شده از نظر آماری بسیار معنیدار است (01/0 >p). نتایج نشان میدهند که ظاهراً روند تجزیه این بقایای گیاهی در ابتدا با نسبت C/N همبستگی دارد ولی در خلال فرآیند تجزیه سایر خصوصیات کیفی لاشبرگ و شرایط محیطی خاک تأثیر گذار خواهند بود. بنابراین میتوان چنین نتیجهگیری کرد که اثر نوع لاشبرگ گیاهی و کیفیت آن به روی تجزیه پذیری به مراتب ملموستر از اثر چرا (قرق) است.
جهانگرد محمدی، حسین خادمی، محسن نائل،
جلد 9، شماره 3 - ( پاییز 1384 )
چکیده
به منظور دستیابی به مدیریت پایدار اراضی و بهبود کیفیت آنها، ارزیابی کمّی عوامل و شاخصهای مؤثر در پایداری اراضی ضروری است. در بررسی حاضر آثار عوامل مختلف مانند نواحی جغرافیایی، کاربری و مدیریت اراضی بر تغییر پذیری برخی شاخصهای کیفیت خاک در زاگرس مرکزی ایران مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور 12 منطقه مطالعاتی در مناطق واقع در استانهای چهارمحال و بختیاری (سبزکوه و بروجن)، اصفهان (سمیرم) و کهکیلویه و بویراحمد (میمند یاسوج) انتخاب و در هر منطقه با توجه به کاربری و مدیریت های مختلف اراضی شامل مرتع (قرق، چرای کنترلی، چرای بی رویه)، کشاورزی (گندم دیم، گندم آبی، یونجه) و جنگل (قرق و تخریب شده) اقدام به نمونه برداری منظم و به تعداد 50 نمونه در هر منطقه شد. نتایج به دست آمده از تجریه و تحلیلهای آماری تک متغیره و چند متغیره نشان داد که کلیه عوامل نواحی جغرافیایی، نوع کاربری و مدیریت اراضی به طور معنی داری بر تغییر پذیری مکانی شاخصهای مورد مطالعه کیفیت خاک شامل فعالیت آنزیم فسفاتاز، تنفس میکروبی، مواد آلی و ازت کل خاک در عرصه های مختلف کشاورزی، مراتع و جنگل تأثیر گذاشتهاند. از سوی دیگر، نتایج حاصل از روش تجزیه به توابع تفکیک کارایی شاخصهای مورد مطالعه کیفیت خاک در شناسایی اکوسیستمهای پایـدار و مدیریتهای بهینه به ویژه در مناطق کشاورزی و جنگل را نشان میدهد.
ملیحه اسلامی، سید علیمحمد میرمحمدی میبدی، احمد ارزانی،
جلد 9، شماره 3 - ( پاییز 1384 )
چکیده
به منظور ارزیابی قابلیت توارث، ضرایب تنوع فنوتیپی و ژنتیکی، واریانس فنوتیپی و ژنتیکی و میزان هم بستگی برخی صفات مرتبط با کیفیت دانه در ژنوتیپهای متحمل به شوری گندم دوروم، این آزمایش در سال زراعی 80-1379 با چهار ژنوتیپ گندم دوروم مشتمل بر Dipper-6 ، PI40100، Oste/Gata و شوا به همراه جمعیتهای F2 وF3 حاصل از تلاقی آنها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. صفات سختی دانه، محتوای پروتئین دانه، ارتفاع رسوب SDS و محتوای گلوتن تر و محتوای گلوتن خشک مورد اندازهگیری قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که محتوای گلوتن خشک و محتوای گلوتن تر از بالاترین تنوع ژنتیکی و فنوتیپی برخوردارند. نتایج تجزیه واریانس صفات حاکی از وجود تفاوت معنیدار بین ژنوتیپهای مختلف برای کلیه صفات به جز ارتفاع رسوب SDS بود. برآوردهای قابلیت توارث صفات مورد مطالعه دامنهای از 6/48 درصد برای ارتفاع رسوب SDS تا 4/90 درصد برای محتوای گلوتن خشک داشت. شاخص سختی دانه هم بستگی مثبت و معنیداری با محتوای پروتئین، ارتفاع رسوب SDS و محتوای گلوتن خشک داشت. محتوای پروتئین نیز هم بستگی مثبت و معنیداری با محتوای گلوتن تر و محتوای گلوتن خشک نشان داد. نظر به این که محتوای گلوتن خشک هم بستگی بسیار بالایی با محتوای پروتئین (کمیت) داشت و از طرفی سختی دانه هم بستگی بالایی با ارتفاع رسوب SDS به عنوان معیار مهم کیفیت پروتئین نشان داد، بنابراین از محتوای گلوتن خشک و سختی دانه میتوان برای گزینش در جهت افزایش کمیت و کیفیت پروتئین در گندم دوروم استفاده نمود.
بهروز مرادی عاشور، احمد ارزانی، عبدالمجید رضایی، سید علیمحمد میرمحمدی میبدی،
جلد 9، شماره 4 - ( زمستان 1384 )
چکیده
در این بررسی نحوه کنترل ژنتیکی عملکرد دانه و صفات مرتبط به آن در پنج تلاقی گندم پائیزه (Triticum aestivum L) به روش تجزیه میانگین نسلها برآورد گردید. ارقام روشن، مهدوی، اینیا، آتیلا و گاسکوین و جمعیتهای F1، F2، BC1 و BC2 حاصل ازتلاقی آنها بر پایه طرح کرتهای خردشده در قالب بلوکهای کامل تصادفی در دو تکرار ارزیابی شدند. نتایج تجزیه واریانس میانگین نسلها نشان داد که تفاوتهای معنیدار بین نسلها برای صفات مورد مطالعه از جمله عملکرد دانه در بوته، تعداد سنبله در بوته، تعداد سنبلچه در سنبله و وزن دانه در سنبله وجود دارد. برای بیشتر صفات و تلاقیها مقدار F/DH1/2 کوچکتر از یک بود که بیانگر متفاوتبودن علامت و بزرگی اثر ژنهای کنترلکننده این صفات میباشد. برای عملکرد دانه وراثتپذیری عمومی با دامنه 5/28 تا 6/58 درصد و وراثتپذیری خصوصی با دامنه 24 تا 5/48 درصد برای پنج تلاقی برآورد گردید که کوچکترین برآورد را در مقایسه با سایر صفات دارا بود. برآورد اجزای ژنتیکی میانگین نسلها با برازش مدلهای مختلف و انتخاب بهترین مدل نشان داد که بسته به نوع صفت و ژنوتیپ نقش اجزای ژنتیکی افزایشی، غالبیت و اپیستازی در کنترل صفات مورد مطالعه متفاوت است.
محمد کبیری، سیدعلیمحمد میرمحمدی میبدی، علی محمد شکیب، عبدالمجید رضایی،
جلد 9، شماره 4 - ( زمستان 1384 )
چکیده
به منظور دست یابی به ریز نمونه مناسب و محیط غذایی مؤثرجهت باززایی گیاه در اسفناج، پاسخ ریزنمونههای محور زیر لپه، لپه و نوک ساقه، جدا شده از بذرهای جوانهزده دو رقم ملودی و توده بومی کرج روی محیط کشتپایه MS با ترکیبات متفاوت از هورمونهای IAA، GA3، NAA و BAP بررسی شد. آزمایشها در قالب طرح کاملاً تصادفی با تکرارهای متفاوت انجام شد. انگیزش پینه از ریز نمونه محور زیرلپه روی محیط با ترکیب هورمونی 15 میلیگرم در لیتر IAA و 4/3 میلیگرم در لیتر GA3 صورت گرفت. باززایی گیاه از پینهها با زیرکشت آنها روی محیط حاوی 2 میلیگرم در لیتر IAA و 4/3 میلیگرم در لیتر GA3 به میزان 38 درصد حاصل شد. گیاهچههای حاصل حالت شیشهای داشتند، که با افزایش آگار به 9 گرم در لیتر این مشکل رفع شد. ریزنمونه لپه تنها تولید پینه نمود.کشت ریزنمونه نوکساقه روی محیط حاوی 02/0 میلیگرم در لیتر BAP، به میزان 80 درصد باززایی نشان داد.
غلامرضا محمدی، کاظم قاسمی گلعذانی، عزیز جوانشیر، محمد مقدم،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر رژیمهای مختلف آبیاری بر برخی از شاخصهای زراعی و فیزیولوژیک، سه رقم نخود (جم، 301 و پیروز)، آزمایشی در سال 1377 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز انجام شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد که در آن رژیمهای آبیاری، شامل آبیاری کامل و آبیاری محدود (یک نوبت آبیاری در یکی از مراحل فنولوژیک شاخه دهی، گلدهی یا تشکیل نیام) در کرتهای اصلی و ارقام نخود در کرتهای فرعی گنجانده شدند. در شرایط آبیاری محدود بین رژیمهای آبیاری، اختلاف معنیداری از نظر درصد پوشش سبز و تعداد نیام در بوته وجود نداشت، در صورتی که سرعت، طول دوره پر شدن دانه، وزن و عملکرد دانه در شرایط آبیاری در مرحله تشکیل نیام به طور معنیداری بیشتر از رژیمهای آبیاری در مرحله شاخه دهی یا گلدهی بود. میانگین کلیه صفات، به استثنای تعداد دانه در نیام در شرایط آبیاری کامل به طور معنیداری بیشتر از آبیاریهای محدود بود. سرعت پر شدن، حداکثر وزن و عملکرد دانه در شرایط آبیاری در مرحله گلدهی به طور معنیداری بیشتر از شرایط آبیاری در مرحله شاخه دهی بود ولی از نظر سایر صفات در بین این دو رژیم آبیاری، اختلاف معنیداری دیده نشد. اگرچه درصد پوشش سبز و تعداد دانه در نیام در رقم 301 بیشتر از رقم جم بود ولی در سایر موارد واکنش این دو رقم به محدودیت آب، تقریباً مشابه بود. کلیه صفات به استثنای تعداد نیام در بوته در رقم پیروز به طور معنیداری کمتر از ارقام جم و 301 بود. درصد پوشش سبز، بالاترین همبستگی را با عملکرد دانه نشان داد. این بررسی مشخص کرد که در بین مراحل فنولوژیک گیاه نخود، مرحله تشکیل و پرشدن دانهها حساسترین مرحله به کمبود آب است و در شرایط محدودیت آب، با انجام آبیاری در این مرحله میتوان عملکرد نخود را به طور قابل توجهی افزایش داد.
بهرام حیدری، عبدالمجید رضایی، سیدعلی محمد میرمحمدی میبدی،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
به منظور برآورد میزان ترکیبپذیری، نوع عمل ژن، تعداد ژنهای کنترل کننده صفات، قابلیتهای توارث و دیگر پارامترهای ژنتیکی دانه از تلاقیهای دای آلل 9 ژنوتیپ گندم استفاده شد. والدها و 36 تلاقی آنها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه، برای 9 صفت کمی در سال 1377 مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه ژنتیکی به روشهای هیمن و روش دوم در مدل ثابت گریفینگ انجام شد. میانگین مربعات ژنوتیپها برای کلیه صفات از نظر آماری در سطح احتمال یک درصد معنیدار شد. با توجه به معنیدار بودن میانگین مربعات قابلیت ترکیبپذیری عمومی و همچنین معنیدار بودن میانگین مربعات قابلیت ترکیبپذیری خصوصی برای کلیه صفات به جز تعداد سنبلچه در سنبله اصلی نتیجه گیری شد که نقش هر دو اثر افزایشی و غیر افزایشی ژنها در بروز ژنتیکی آنها مهم است. برآورد میانگین درجه غالبیت نشان داد که تعداد دانه در سنبله اصلی و تعداد سنبلچه در سنبله اصلی توسط اثر غالبیت نسبی ژنها کنترل میشوند، در حالی که عمل ژن برای عملکرد دانه در بوته، عملکرد بیولوژیک، ارتفاع بوته، شاخص برداشت و وزن هزار دانه از نوع فوق غالبیت است. ارقام الوند و روشن برای عملکرد دانه در بوته، الوند برای تعداد دانه در سنبله اصلی و وزن سنبله اصلی و الوند و الموت برای وزن هزار دانه از بهترین ترکیب پذیرهای عمومی بودند، بنابراین استفاده از آنها برای بهبود ژنتیکی صفات مذکور مفید خواهد بود. عملکرد دانه در بوته همبستگی مثبت و معنیداری با تعداد دانه در سنبله اصلی، وزن هزار دانه، وزن دانه در سنبله اصلی و وزن سنبله اصلی داشت.
محسن فلاحتی عنبران، علیاکبر حبشی، مسعود اصفهانی، سید ابوالقاسم محمدی، بهزاد قرهیاضی،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
یونجههای یکساله از خویشاوندان نزدیک یونجه زراعی بوده که به منظور تولید علوفه، حفاظت خاک، تناوب زراعی، تثبیت بیولوژیک ازت و کود سبز مورد استفاده قرار میگیرند. در این تحقیق تنوع ژنتیکی درون و بین گونهای و روابط خویشاوندی 4 گونه یونجه یکساله دیپلوئید (M. truncatula، M. rigidula، M. orbicularis و M. minima) و دو گونه یکساله تتراپلوئید ( .M. rugosa Desr و .M. scutellata Mill) مورد بررسی قرار گرفت. دیانآی ژنومی استخراج شده از نمونههای گیاهی با 6 جفت آغازگر ریزماهواره تحت واکنش زنجیرهای پلیمراز قرار گرفته و محصولات آنها روی ژل پلیآکریلآمید واسرشتهساز الکتروفورز شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که مجموعاً 25 آلل چند شکل در بین گونههای مورد مطالعه وجود داشت. میانگین تنوع ژنتیکی درون گونهای از صفر در دو گونه M. rugosa و .M. scutellata Millتا 114/0 در گونه M. minima متغیر بود. تنوع ژنتیکی کل به تنوع درون و بین گونهای با استفاده از تجزیه واریانس مولکولی تفکیک گردید. بر اساس نتایج به دست آمده تنوع ژنتیکی درون و بینگونهای در سطح احتمال 5 درصد معنیدار و میزان تنوع بینگونهای به مراتب بیشتر از تنوع درون گونهای بود. مقایسه فاصله دو به دوی گونهها نشان داد که تفاوت معنیداری در بین تمام گونههای مورد بررسی وجود دارد. تجزیه خوشهای با استفاده از روش دورترین همسایه و تجزیه به مؤلفههای اصلی دو گونه تتراپلوئید M. rugosa و .M. scutellata Mill را در یک گروه قرار داد که نشان دهنده احتمال وجود جد مشترک برای این دو گونه میباشد. این دو گونه در تمام جایگاهها به استثنای AFca16 دارای الگوی باندی مشابه بودند.گونههای دارای غلاف درشت و صاف دارای تنوع ژنتیک کمتری نسبت به گونههای غلاف ریز و خاردار بودند که احتمالاً اندازه و خاردار بودن غلاف نقش مهمی در تکامل یونجههای یکساله داشته است. این پژوهش نشان داد که نشانگرهای ریزماهواره در تعیین میزان تنوع ژنتیکی درون و بین گونهای و روابط خویشاوندی و تکاملی گونههای یونجه کارایی بالایی دارند.
مسعود بهار، حمید رضا محمدی، سیروس قبادی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
به دلیل افزایش تعداد ارقام سیب زمینی و اهمیت تولید غدههای بذری با خلوص ژنتیکی بالا، شناسایی دقیق و نیز ارزیابی ژنتیکی ارقام از فعالیتهای مستمر در تحقیقات مربوط به اصلاح سیب زمینی محسوب میشود. برای دستیابی به یک روش قابل اعتماد جهت شناسایی 28 رقم سیب زمینی، کارایی 10 نشانگر ریزماهوارهای که در مطالعات سایر محققین چند شکلی مناسبی نشان داده بودند، بررسی شد. جفت آغازگرهای ریزماهواره مورد استفاده از 3 تا 10 آلل در بین 28 رقم سیب زمینی و در مجموع 57 آلل تکثیر کردند که متوسط تعداد آللها به ازای هر جفت آغازگر 7/5 بود. تعداد ارقام هتروزیگوت (افرادی که بیش از یک آلل تکثیر کردند) از 6 تا 28 رقم متغیر بود و تعداد متوسط آنها به ازای هر جفت آغازگر 18 رقم برآورد شد. تجزیه خوشهای به روش UPGMA و با ضریب جاکارد، 28 رقم سیب زمینی را در دو گروه مجزا گروهبندی کرد. بر اساس دندروگرام ترسیم شده ارقام آمریکایی کنبک، فلوریدا و آتلانتیک در یک گروه قرار گرفتند و رقم استانبولی که یک رقم ناشناخته در ایران محسوب میشود. در گروه ارقام اروپایی دسته بندی شد. احتمال داده میشود که این رقم بههمراه سایر ارقام ناشناخته که در مناطق مختلف کشور کاشته میشوند از اروپا به ایران وارد شده میباشد. نتایج بهدست آمده در این تحقیق نشان داد که استفاده از ریزماهوارهها برای تعیین رابطه ژنتیکی ارقام سیب زمینی و ارزیابی خلوص بذری مناسب میباشد.
عصمت مهدیخانی مقدم، احمد خیری، مجتبی محمدی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
استخراج DNA از تخم و لارو سن دوم نماتد با روش فنل - کلروفرم در مورد جمعیتهایی از گونههای Meloidogyne javanica و Meloidogyne incognita از ایران انجام و پس از تعیین کمیت و کیفیت، جهت انجام آزمون واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از آغازگرهای اختصاصی C2F3 / 1108 (20 و 23 نوکلئوتیدی)، قسمتی از DNA میتوکندریایی مربوط به ژن کد کننده سیتوکروم اکسیداز، تکثیر و یک نوار 7/1 کیلو باز درمورد جمعیتهای هر دو گونه ایجاد گردید. قطعات تکثیری با آنزیمهای محدودکننده AluI، DraI و HinfI برش داده شد و نتایج حاصل در ژل آگاروز مورد ارزیابی قرار گرفت. دو آنزیم محدود کننده AluI و DraI هیچگونه برشی درطول قطعه DNA تکثیر شده ایجاد نکردند. برش قطعه 7/1 کیلو باز با آنزیم محدودکننده HinfI نقوش مشخصی را برای جمعیتهای M. javanica و M. incognita ایجاد نمود. در جمعیتهای M. javanica قطعه 7/1 کیلو باز به دو قطعه 0/1و 7/0 کیلو باز و در جمعیتهای M. incognita قطعه 7/1 کیلو باز به سه قطعه 0/1، 4/0 و 3/0 کیلو باز برش داده شد. اما تفاوتی بین جمعیتهای مختلف هر گونه مشاهده نگردید.
قاسم محمدینژاد، عبدالمجید رضائی،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
این بررسی بهمنظور ارزیابی پایداری 9 ژنوتیپ یولاف و یک رقم جو نسبت به مدیریتهای زراعی و همچنین برای تعیین سهم هر یک از عوامل زراعی ( محیطی) در ایجاد اثر متقابل ژنوتیپ × محیط و تعیین پایدارترین جزء عملکرد در سال زراعی 80-1379 در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجفآباد انجام شد. ژنوتیپهای یولاف شامل 4 رقم کانادایی و 5 لاین اصلاحی از ترکیه بودند . محیطهای مورد بررسی را سه تاریخ کاشت 20 مهر، 10 آبان و 30 آبان و سه تراکم کاشت 300، 375 و 450 بذر در مترمربع تشکیل دادند. برای هر محیط از طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار استفاده شد. تجزیه واریانس مرکب برای صفات تعداد خوشه بارور در مترمربع، تعداد دانه در خوشه، وزن هزار دانه و عملکرد دانه تفاوتهای ژنتیکی بسیار معنیداری را بین ژنوتیپها نشان داد. به جز برای وزن هزار دانه برای بقیه صفات بین محیطهای مورد ارزیابی اختلاف معنیداری وجود داشت. عملکرد دانه و همه اجزاء آن اثر متقابل ژنوتیپ × محیط معنیداری نشان دادند. نسبت مجموع مربعات اثر متقابل از کل تغییرات برای عملکرد دانه (37/22%) بیشتر از سایر صفات بود. تجزیه پایداری بر مبنای ضریب رگرسیون خطی نشان داد که رقم بویر و لاین 28 با عملکرد بالاتر از میانگین و ضریب رگرسیون خطی نزدیک به 1 دارای سازگاری مطلوب هستند، در حالیکه رقم پیسر و جوماکویی بهترتیب با محیطهای مساعد و نامساعد سازگاری خصوصی داشتند. بر مبنای میانگین مربعات انحراف از خط رگرسیون رقم بویر با کمترین انحراف پایدارترین رقم تشخیص داده شد. تجزیه ضرایب مسیر آثار متقابل ژنوتیپ× محیط بهروش تای نشان داد که جزء ژنوتیپی 3V (وزن دانه) مهمترین جزء تأثیرگذار بر عملکرد و پایداری است. بر ایناساس رقم بویر با دارا بودن بالاترین مقدار 3V پایدارترین ژنوتیپ پرمحصول تشخیص داده شد. مقایسه اجزای محیطی در روش تای، مرحله گرده افشانی و تشکیل دانه را حساسترین مرحله رشد ژنوتیپها نسبت به عوامل محیطی معرفی نمود، از اینرو ارزیابی پایداری ژنوتیپها بر اساس جزء ژنوتیپی 2V (تعداد دانه در خوشه) سودمند نخواهد بود. در نهایت بر مبنای نتایج این پژوهش، رقم بویر با عملکرد 8/5 تن در هکتار و واکنش پایدار در همه محیطها به عنوان رقم مناسب شناخته شد.
محمد جواد ثقهالاسلامی، محمد کافی، اسلام مجیدی هروان، قربان نورمحمدی، فرخ درویش،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
به منظور بررسی واکنش ارزن معمولی به تنش خشکی در مراحل مختلف رشد، چهار ژنوتیپ اصلاح شده ارزن معمولی به همراه یک ژنوتیپ از توده محلی بیرجند انتخاب شده، در قالب یک طرح اسپلیت پلات با پنج تیمار آبیاری و سه تکرار در دو منطقه بیرجند و سربیشه (استان خراسان جنوبی) کاشته شد. تیمارهای آبیاری که در کرتهای اصلی قرار داشت عبارت بود از: شاهد، تنش در مرحله رویشی، تنش در مرحله ظهور خوشه، تنش در مرحله پرشدن دانه و تنش در دو مرحله رویشی و پرشدن دانه. ژنوتیپهای ارزن در کرتهای فرعی قرار داشتند. تنش خشکی در مرحله ظهور خوشه باعث بیشترین کاهش در عملکرد دانه و بازده استفاده از آب شد. کاهش عملکرد عمدتاً از طریق کاهش تعداد دانه در خوشه و کاهش وزن هزار دانه ایجاد شد و تعداد خوشه در متر مربع بین تیمارهای تنش تفاوت زیادی نداشت. اعمال تنش در مرحله رویشی تأثیری بر عملکرد و اجزای عملکرد نداشت. اعمال تنش در مرحله ظهور خوشه به دلیل اثر روی سقط گلها و وزن هزار دانه سبب کاهش شاخص برداشت خوشه در بوته و شاخص برداشت دانه در خوشه گردید. مقایسه ژنوتیپها نشان میدهد ژنوتیپ K-C.M.4 از طریق تولید تعداد خوشه بیشتر و ژنوتیپ K-C.M.9 از طریق تولید دانههای سنگین تر دارای عملکرد دانه بیشتری بودند. همین ژنوتیپها بیشترین بازده استفاده از آب را نیز داشتند و شاخص برداشت اجزای مختلف آنها نیز به طور نسبی بیشتر بود. به لحاظ شوری آب مورد استفاده در آبیاری و حاصلخیزی کم خاک در بیرجند، عملکرد ژنوتیپهای مختلف در این منطقه کمتر از سربیشه بود. در مجموع میتوان گفت در این آزمایش ژنوتیپ K-C.M.4 برای هر دو منطقه مناسب تر بود.
رضا شاه محمدی، سید مجید میرلطیفی، کورش محمدی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
یک برنامه کامپیوتری (مدل) به نام SprinklerMod برای طراحی و شبیهسازی هیدرولیکی سیستمهای آبیاری بارانی تهیه گردید. در این مقاله به نحوه شبیهسازی توزیع فشار و دبی آبپاشها در طول لولههای فرعی پرداخته میشود. این مدل قادر به طراحی دو نوع لولههای فرعی (که استفاده از آنها در کشور متداول میباشد) شامل لولههای فرعی با آبپاشهای ثابت و با آبپاش متحرک میباشد. نتایج حاصل از شبیهسازی به صورت جدول و یا نمودار روی صفحه مانیتور قابل رؤیت است. این برنامه کامپیوتری توانایی طراحی لولههای فرعی با یک قطر ثابت و یا دو قطر مختلف همراه با شیب طولی یکنواخت و یا غیر یکنواخت را داراست. نمودار درصد تغییرات فشار آبپاشها به ازاء قطرهای داخلی مختلف لوله فرعی توسط مدل قابل ترسیم است. از فرمول هیزن- ویلیامز برای انجام محاسبات مربوط به افت اصطکاکی استفاده شد. پارامترهای ورودی مدل شامل نوع لوله فرعی، فشار و دبی متوسط کارکرد آبپاشها، فواصل قرارگیری آبپاشها، فاصله اولین آبپاش تا ابتدای لوله فرعی، تعداد آبپاشها، ارتفاع پایه آبپاش، ضریب افت اصطکاکی هیزن- ویلیامز و شیب طولی یا رقوم ارتفاعی لوله فرعی در محل هر آبپاش میباشد. شبیهسازی هیدرولیکی لوله فرعی به گونهای صورت میگیرد که میانگین فشار و یا دبی آبپاشها برابر با فشار و یا دبی متوسط کارکردی که توسط کاربر برای آبپاشها تعیین شده، گردد. شبیهسازی لولههای فرعی با استفاده از روالهای تکراری انجام پذیرفت. از روش حل عددی نیوتن- رافسون برای محاسبه فشار هر یک از آبپاشها در لولههای فرعی با آبپاش متحرک استفاده گردید. برای ارزیابی مدل، نتایج حاصل از شبیهسازی با نتایج طراحی کلاسیک مورد مقایسه قرار گرفت. از آن جایی که معادلات لازم برای طراحی کلاسیک لولههای فرعی با آبپاش متحرک در منابع علمی ارائه نشده است، روابط مورد نیاز استخراج گردید. میانگین قدرمطلق درصد اختلاف نتایج محاسبه فشار مورد نیاز در ابتدای لولههای فرعی با آبپاشهای ثابت با شیبهای مختلف با یک قطر ثابت و دو قطر مختلف به ترتیب 3/0 و 7/0 درصد و در مورد لولههای فرعی با آبپاش متحرک برابر با 1/0 درصد بهدست آمد.
سید حسین محمدی، محمود خدام باشی امامی، عبدالمجید رضایی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
به منظور برآورد قابلیتهای ترکیبپذیری عمومی و خصوصی و سایر پارامترهای ژنتیکی مربوط به عملکرد و اجزای آن، از تلاقیهای دای آلل یک طرفه 9 رقم گندم استفاده گردید. در این بررسی، نتاج F2 به همراه والدها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد مورد ارزیابی قرار گرفتند. تفکیک میانگین مربعات ژنوتیپها به میانگینهای مربعات قابلیت ترکیبپذیری عمومی (GCA) و خصوصی (SCA) به روش 2 و مدل مختلط گریفینگ مبین وجود اختلاف بسیار معنیدار بین ارقام از نظر قابلیت ترکیبپذیری عمومی برای کلیه صفات مورد بررسی بود. قابلیت ترکیبپذیری خصوصی تلاقیها برای تمام صفات به جز طول برگ پرچم، طول سنبله اصلی، ارتفاع بوته و عملکرد دانه در بوته معنیدار گردید. نسبت بالای میانگین مربعات GCA به میانگین مربعات SCA برای طول برگ پرچم، طول سنبله اصلی، ارتفاع بوته و عملکرد دانه در بوته حاکی از اهمیت بسیار زیاد اثرات افزایشی ژنها و اثرات ناچیز غیر افزایشی در بروز این صفات بود. برای صفات عرض برگ پرچم، تعداد دانه در سنبله اصلی و طول آخرین میانگره سهم واریانس افزایشی ژنها و برای صفت وزن آخرن میانگره سهم واریانس غیر افزایشی ژنها در کنترل ژنتیکی صفت بیشتر بود. با توجه به برآوردهای میانگین درجه غالبیت عمل ژن برای طول برگ پرچم، عرض برگ پرچم، ارتفاع بوته، عملکرد دانه در بوته، طول سنبله اصلی، طول آخرین میانگره و وزن آخرین میانگره از نوع غالبیت نسبی بود. بر اساس برآورد اثرات GCA رقم سفید علی آباد برای صفات طول برگ پرچم ، عرض برگ پرچم، ارتفاع بوته، عملکرد دانه در بوته، طول سنبله اصلی و طول آخرین میانگره ترکیب پذیر عمومی مناسبی است.
اشکبوس دهداری، عبدالمجید رضایی، سید علی محمد میر محمدی میبدی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
نحوه توارث صفات فیزیولوژیکی مرتبط با تحمل به شوری شامل مقدار تجمع سدیم، پتاسیم، نسبت پتاسیم به سدیم در برگهای جوان گندم و وزن خشک اندامهای هوایی در شش نسل پایه(P1، P2، F1، F2، BC1 و BC2) و تلاقیهای معکوس حاصل از دو تلاقی کارچیا × نیک نژاد و شوراواکی × نیک نژاد در شرایط شوری بالا ( هدایت الکتریکی= 5/22 دسی زیمنس بر متر) مورد مطالعه قرار گرفتند. یک ماه بعد از اعمال شوری محتوای یونی جوانترین برگها و در انتهای فصل رشد وزن خشک اندامهای هوایی بوتهها اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که تفاوت بین تلاقیهای مستقیم و معکوس معنیدار نیست به جز، برای مقدار پتاسیم در تلاقی برگشتی بین F1 حاصل از کارچیا×نیک نژاد با کارچیا که در سطح احتمال پنج در صد معنیدار گردید. تجزیه میانگین وزنی نسلها مدل افزایشی- غالبیت را برای سدیم و وزن خشک در تلاقی بین کارچیا × نیک نژاد؛ برای سدیم، نسبت پتاسیم به سدیم و وزن خشک در تلاقی شوراواکی × نیک نژاد کافی دانست، اما برای سایر صفات مدلهای پنج پارامتری کفایت کرد. در اکثر مدلها اثر غالبیت معنیدار و نقش مهمتری در کنترل صفات ایفا نمود. اثرات متقابل افزایشی × افزایشی و غالبیت × غالبیت در تلاقی کارچیا × نیک نژاد برای مقدار پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم معنیدار بودند اما، در تلاقی دیگر فقط اثر متقابل غالبیت × غالبیت برای مقدار پتاسیم معنیدار شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس وزنی حاکی از مهمتر بودن واریانس غالبیت برای مقدار سدیم و پتاسیم در هر دو تلاقی بود. این نتیجه با معنیدار شدن تفاوت واریانس تلاقیهای برگشت نیز مشهود بود. در هر دو تلاقی نتایج حاکی از وجود غالبیت ناچیز برای نسبت پتاسیم به سدیم بود، اما برای وزن خشک در تلاقی کارچیا × نیک نژاد غالبیت چند جهته و در تلاقی دیگر عدم وجود غالبیت برای این صفت مشاهده گردید. به طور کلی تنوع ژنتیکی و وراثت پذیریهای عمومی و خصوصی صفات در تلاقی کارچیا × نیک نژاد خیلی بیشتر از تلاقی دیگر بود که نشان دهنده اهمیت نقش والدها در ایجاد تنوع ژنتیکی در نسلهای مختلف میباشد. با مقایسه پارامترهای مختلف واریانس وجود اپیستازی مضاعف در کنترل صفات مقدار پتاسیم (در هر دو تلاقی) و نسبت پتاسیم به سدیم در تلاقی کارچیا × نیک نژاد مشهود گشت. بنابر این برای اصلاح تحمل به شوری باید انتخاب دورهای و به دنبال آن روش شجرهای و یا تلاقی دو والدی با یک روش انتخاب مناسب را در نظر گرفت. وجود اپیستازی غالبیت × غالبیت بیانگر لزوم به تعویق انداختن انتخاب برای تحمل به شوری تا چند نسل میباشد تا این اثرات تثبیت شوند.
علیمحمد محمدی، سیدجمال الدین خواجه الدین، سیداحمدخاتون آبادی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
حوزه آبخیز شمالی رودخانه کوهرنگ با وسعتی معادل 68437 هکتار در شمال غربی استان چهارمحال و بختیاری بین طولهای جغرافیایی ′54 °49 تا ′9 °50 و عرضهای جغرافیایی ′8 °32 تا ′36 °32 واقع است.از این رو تعادل منطقی بین تعداد بهره بردار و توان تولیدی مراتع و اندازه مناسب گله در واحدهای بهره برداری مرتعی ضرورت دارد. تعیین اندازه مناسب مرتع به ازای هر خانوار مرتعدار که در این اندازه از مرتع بتواند علاوه بر تأمین نیازهای وابسته به مرتعداری، معیشت مناسبی را برای خانوار ایجاد کند، اهمیت دارد.. هدف اصلی این مطالعه, تعیین اندازه مناسب واحدهای بهره برداری مرتعی به ازای هر خانوار جهت چرای دام در زمان مناسب استفاده از مراتع با استفاده از عوامل بوم شناختی، اقتصادی - اجتماعی است. در این راستا پس از شناسایی سامانهای عرفی اقدام به تعیین توان تولیدی و ظرفیت مجاز مراتع منطقه مورد مطالعه شد. سپس با بررسی هزینهها و درآمدهای دامداری متکی به مرتع و تعیین درآمدهای حاصل از آن، اندازه مناسب گله به نحوی تعیین شد که بتواند هزینههای خانوار را با توجه به سطح معاش تعیین شده، تأمین کند. با اعمال زمانهای مختلف بهره برداری از مراتع، اندازه مناسب مرتع به ازای هر خانوار تعیین گردید. تعداد 10 تیپ گیاهی با ظرفیت 91/0 واحد دامی در ماه در هکتار در حوزه مورد مطالعه گسترش دارد. 46 سامان عرفی و قسمتی از 6 سامان عرفی دیگر هم در حوزه مورد مطالعه وجود داردکه میانگین هر سامان عرفی معادل 1510 هکتار با تعداد متوسط 8/36 خانوار در هر واحد است. سهم هرخانوار از اراضی مرتعی قابل استفاده دام در وضع موجود حدود 41 هکتار است. حداقل اندازه مناسب از مرتع و دام به ازای هر خانوار که بتواند در این اندازه، هزینههای سالانه خانوار را تأمین کند به ترتیب 520 هکتار و 142 واحد دامی از گلهای مخلوط با نسبت 3 به 2 گوسفند به بز در یک فصل چرای یکصد روزه است. نتایج نشان میدهد که توان تولیدی مراتع در وضع موجود در واحدهای مرتعی تحت تأثیر اندازه گله و سهم هر خانوار از اراضی کشاورزی و تعداد خانوار در هر واحد مرتعی قرار دارد. واحد مرتعی و سطح معاش تعریف شده دارای تأثیر معنیداری در سطح 5 درصد بر روی اندازه مناسب مرتع به ازای هر خانوار دارد.
مهدی یاسی، محمد محمدی،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
سرریزهای زیگزاگی سازههای هیدرولیکی مهم جهت تنظیم سطح آب و کنترل جریان در کانالها، رودخانهها و مخازن سدها و نیز هوادهی جریان در شبکه اصلی فاضلابها بهشمار میآیند. فرضیه اصلی در توسعه طرح زیگزاگی سرریزها، افزایش ظرفیت انتقال جریان روی سرریز از طریق افزایش طول تاج سرریز در یک محدوده معین عرضی بوده است. در این تحقیق، اصلاح طرح هندسی پلان سرریز زیگزاگی نوع مثلثی، ذوزنقهای و یا مستطیلی- از طریق تغییر فرم دماغه سرریز به شکل قوسی از دایره با سه مدل قوسی سرریز در پلان مورد ارزیابی و آزمون قرار گرفته، و معادله جریان روی سرریز ارائه گردیده است. ضریب جریان بهصورت تابعی از مشخصات هندسی و هیدرولیکی مؤثر بهصورت منحنیهای بدون بعد ارائه شده است. آستانه استغراق جریان بر حسب نسبتهای مؤثر بدون بعد ارائه گردیده و برای شرایط جریان مستغرق، ضریب کاهشی جریان بهصورت تابعی از پارامترهای بدون بعد (تأثیر عمق پایاب و فرم قوسی سرریز) ارزیابی گردیده است. نتایج نشان میدهد که شکل قوسی «دماغه سرریز» همگام با واگرائی بیشتر «کانال پایین دست سرریز» منجر به افزایش کارایی هیدرولیکی میگردد. سرریزهای با دماغه قوسی باریکتر ( R/w≤0/2 ) در محدوده نسبت ارتفاعی (2≤w/P<3) از کارایی هیدرولیکی پایدارتری برخوردار هستند. مقایسه کارکرد سرریزهای با پلان متفاوت در شرایط مختلف جریان نشان میدهد که این فرم سرریز قوسی، کارایی هیدرولیکی برتری نسبت به سرریزهای معادل ذوزنقهای و مثلثی ( با طول تاج یکسان) دارند.
عبدالحسین جمالی زواره، عباس شریفی تهرانی، مجتبی محمدی،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
عصاره برگ گیاه Reynoutria sachalinensis (F. Schmidt) Nakai ترکیبی است که برای کنترل برخی از بیماریها و بهخصوص سفیدک پودری کدوییان (ناشی از قارچ Podosphaera fusca) توصیه شده و مکانیزم اثر آن القای واکنشهای دفاعی گیاه ذکر شده است. در پژوهش حاضر اثر عصاره برگ این گیاه بر تغییر برخی از واکنشهای دفاعی بوته خیار بررسی شد. پس از تیمار اولین برگ حقیقی بوته خیار با عصاره برگ R. sachalinensis ، تغییرات فعالیت آنزیمهای پراکسیداز و فنیل آلانین آمونیالیاز و میزان ترکیبات فنلی، در اولین و دومین برگ حقیقی بوته سالم یا مایه زنی شده با P. fusca بررسی و با شاهد مقایسه گردید. نتایج نشان داد که فعالیت ویژه آنزیم پراکسیداز بوته خیار پس از کاربرد عصاره افزایش یافت و با توجه به اینکه افزایش در هر دو تیمار سالم و مایه زنی شده دیده شد، تنش ناشی از نفوذ بیمارگر بر آن اثری نداشته است. فعالیت ویژه آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز در بوته سالم در طول 24 ساعت پس از کاربرد عصاره افزایش سریع و زودگذر داشت اما در بوته مایه زنی شده افزایش فعالیت این آنزیم تدریجی و طولانیتر بود که احتمالاً ناشی از تعامل اثر عصاره با تنش نفوذ بیمارگر بوده است. میزان ترکیبات فنلی بافت بوته خیار تیمارشده با عصاره علیرغم نوسانات جزیی، روند تغییر مشخصی نشان نداد.
ایوب گلیج، حمید جلیلوند، محمد رضا پورمجیدیان، مسعود طبری، کیومرث محمدی سمانی،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
به منظور بررسی موفقیت زادآوری و تعیین بهترین سطح برای استقرار زادآوری، 12 حفره با مساحتهای 100-50، 300-150 و 600-400 متر مربع و چهار تکرار در سطح هم ارتفاع انتخاب شد. برای اندازهگیری فراوانی، ارتفاع و قطر یقه نهالهای زادآوری شده بعد از برش، تعدادی میکروپلات دو متر مربعی در داخل حفرهها و در طول قطر بزرگ و بسته به نسبت سطح حفرهها پیاده شد. نتایج نشان داد که در حفرهها، تعداد نهالها از 5 (در حفرههای بزرگ) تا 28 اصله (در حفرههای کوچک و متوسط) در متر مربع تغییر میکند. تعداد نهالها در دو مساحت اول (کوچک و متوسط) اختلاف معنیدار آماری با یکدیکر نداشتند. تعداد نهالهای تجدید حیات یافته در این حفرهها با حفره بزرگ معنی دار بود (در سطح 1%). از این مطالعه چنین استنباط میشود که زادآوری در حفرههای بزرگ (600-400 متر مربعی) محدود میشود ولی در حفرههای کوچکتر که عموماً برداشت به صورت تک درخت انجام شده است از شرایط بهتری برخوردار میباشد. نتیجه این تحقیق نشان میدهد که مناسبترین سطح برای برش تک گزینی در چنین جنگلهایی تا 300 متر مربعی میباشد.