28 نتیجه برای روغن
قدرتالله سعیدی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
به منظور بررسی صفات زراعی و پتانسیل عملکرد بزرک (Linum usitatissimum L) با کیفیت روغن خوراکی به عنوان یک محصول دوم پس از برداشت گندم و جو در منطقه اصفهان، در سال 1379، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، ژنوتیپهای مختلف در آزمایشهای مجزا و در تاریخهای کاشت زودهنگام بهاره (18 فروردین) به عنوان شاهد و تابستانه (25 تیر) با استفاده از طرح بلوک کامل تصادفی ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که کاشت تابستانه به طور چشمگیر و معنیداری کاهش شمار گیاهچه در واحد سطح، شمار روز تا 50% گلدهی و عملکرد دانه، ولی تأخیر در رسیدگی را موجب گردید. بر اساس میانگین ژنوتیپها، عملکرد دانه در تاریخهای کاشت اول و دوم به ترتیب 1472 و 213 کیلوگرم در هکتار بود. ژنوتیپها نیز از لحاظ شمار گیاهچه در واحد سطح، شمار روز تا 50% گلدهی و دوره رسیدگی در هر دو تاریخ کاشت، و برای عملکرد دانه در تاریخ کاشت اول، تفاوت معنیدار داشتند. کاشت تابستانه همچنین سبب کاهش عملکرد دانه در بوته، شمار کپسول در بوته، وزن صد دانه و افزایش شمار دانه در کپسول گردید، ولی مقادیر آنها معنیدار نبود. برای کلیه این صفات در هر دو تاریخ کاشت، ولی برای شمار دانه در کپسول در تاریخ کاشت اول، بین ژنوتیپهای مختلف تفاوت معنیدار وجود داشت. اثر متقابل ژنوتیپ و تاریخ کاشت برای شمار دانه در کپسول و وزن صد دانه معنیدار بود، و تأخیر در کاشت باعث افزایش یا کاهش این صفات در برخی از ژنوتیپها شد. نتایج تجزیه رگرسیون، ضرایب همبستگی و ضرایب مسیر نشان داد که در هر دو تاریخ کاشت، شمار کپسول در بوته، و به دنبال آن شمار دانه در کپسول و وزن صد دانه، اجزای اصلی عملکرد دانه در بوته هستند. شمار کپسول در بوته به عنوان مهمترین جزء، بیشترین مقدار (حدود 80%) از تنوع موجود برای عملکرد دانه در بوته را موجب گردید. شمار گیاهچه در واحد سطح نیز از طریق اثر غیر مستقیم و منفی شمار کپسول در بوته، بر عملکرد دانه در بوته تأثیر داشت.
داود عطایی، محمد علی سحری، منوچهر حامدی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
در این پژوهش برخی خواص فیزیکی و شیمیایی روغن بذر چای ایرانی (رقم لاهیجان) بررسی، و با ویژگیهای روغنهای استحصالی از دانه آفتابگردان (رقم فارس) و میوه زیتون (رقم گیله زیتون) از نظر درصد اسیدهای چرب، عدد پراکسید، عدد یدی، عدد صابونی و مدت زمان ماندگاری مقایسه شد. همچنین، روغن بذر چای در دو سطح پنج و ده درصد، به روغنهای آفتابگردان و زیتون افزوده شد و ماندگاری آنها با شاهد مقایسه گردید.
نتایج نشان داد که روغن بذر چای از نظر خواص تغذیهای و پایداری، روغنی مناسب است. آزمایش ماندگاری این روغنها در دمای 63 درجه سانتیگراد نشان داد که ماندگاری روغن بذر چای بیش از آفتابگردان و در حد ماندگاری روغن زیتون است. ضمناً ماندگاری روغن آفتابگردان در حالت مخلوط با روغن بذر چای افزایش مییابد.
غلامرضا خواجوئی نژاد، حمدالله کاظمی، هوشنگ آلیاری، عزیز جوانشیر، محمد جواد آروین،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
این بررسی به منظور تعیین اثر رژیمهای مختلف آبیاری و تراکم کاشت بر میزان عملکرد و کیفیت دانه در سه رقم سویا، طرح اسپلیت فاکتوریل براساس بلوکهای کامل تصادفی، در سه تکرار و به مدت دو سال اجرا گردید. براساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، میزان عملکرد دانه و همچنین میزان روغن و پروتئین موجود در دانه، در هر دو سال آزمایش تحت تأثیر سطوح مختلف آبیاری، تراکم کاشت و رقم قرار گرفت. مقادیر حداکثر و حداقل عملکرد دانه در بوته و در واحد سطح به ترتیب در تیمارهای آبیاری I2 و I4 به دست آمد. علاوه بر آن، مقادیر حداکثر و حداقل عملکرد دانه در بوته به ترتیب در تراکمهای کاشت D1 و D4 و در واحد سطح به ترتیب در تراکمهای کاشت D3 و D1 حاصل شد. در بین ارقام نیز، حداکثر عملکرد دانه، هم در بوته و هم واحد سطح، به رقم V2 و حداقل آن به رقم V3 تعلق داشت. درصد روغن دانه در تیمارهای I1، D1 و V2 حداکثر و در تیمارهای I4، D4 و V3 حداقل بود، در صورتی که درصد پروتئین دانه در تیمارهای I4، D4 و V1 بیشترین و در تیمارهای I1، D1 و V3 کمترین میزان بود. بالاترین کارآیی مصرف آب در تیمار آبیاری I3 و کمترین آن در تیمار آبیاری I1 حاصل شد. بالاترین کارآیی مصرف آب براساس عملکرد بیولوژیک در رقم V2 و براساس عملکرد دانه در رقم V1 به دست آمد، در صورتی که کمترین کارآیی مصرف آب براساس بیولوژیک و دانه به ترتیب به ارقام V1 و V3 تعلق داشت. جهت افزایش تولید عملکرد در واحد سطح، اعمال تیمارهای I2V2D3 توصیه میشود.
انوشیروان فروزنده شهرکی، محمدرضا خواجهپور،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
در سیستمهای کشت آبی و در کشت دوگانه، مقدار زیادی بقایای گیاهی تولید میشود که همراه با محدودیت زمان برای پوسیدگی بقایای محصول قبلی و کمی فرصت برای انجام عملیات کامل تهیه بستر، سبب ضرورت کاهش خاکورزی و نیز مدیریت خاص بقایای گیاهی میشود. در بررسی حاضر، اثر روشهای مختلف تهیه بستر درکشت دوگانه جو- آفتابگردان بر رشد رویشی، اجزای عملکرد و عملکردهای دانه و روغن آفتابگردان (هیبرید اروفلور)، در سال 1380 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان بررسی گردید. مدیریت بقایای گیاهی شامل حفظ، جمعآوری بخشی از بقایا و سوزاندن بقایای گیاهی با پنج روش خاکورزی شامل گاوآهن برگرداندار+ دیسک؛ گاوآهن قلمی+ دیسک؛ دیسک؛ گاوآهن برگرداندار و حداقل خاکورزی، با استفاده از طرح کرتهای خرد شده نواری در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار ارزیابی شد. تیمار سوزاندن بقایا باعث افزایش معنیدار وزن خشک گیاه در مراحل مختلف نموی و نیز قطر طبق گردید. تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه و شاخص برداشت نیز اگر چه در این تیمار بیشتر بودند، ولی تفاوت آماری با سایر تیمارهای بقایا نداشتند. عملکردهای دانه و روغن در تیمارهای سوزاندن و جمعآوری بخشی از بقایا بیشتر از تیمار حفظ بقایا بود. تیمارهای گاوآهن برگرداندار + دیسک و گاوآهن قلمی + دیسک بالاترین وزن خشک گیاه را در مراحل مختلف نمو، قطر طبق و عملکردهای دانه و روغن تولید کردند. تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه و شاخص برداشت نیز در این تیمارها به طور غیرمعنیداری بالاتر از سایر تیمارهای خاکورزی بودند. تیمار حداقل خاکورزی از نظر کلیه صفات اندازهگیری شده کمترین مقدار را دارا بود. براساس نتایج به دست آمده از این بررسی، استفاده از گاوآهن قلمی+ دیسک در شرایط جمعآوری بخشی از بقایا ممکن است مطلوبتر از سایر تیمارهای تهیه بستر آفتابگردان در کشت دوگانه جو- آفتابگردان در شرایط مشابه با مطالعه حاضر باشد.
نسرین علیزاده، اسدالله بابای اهری، یعقوب اسدی، مصطفی ولیزاده، بهمن پاسبان اسلام،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
به منظور بررسی اثر قارچ عامل پوسیدگی اسکلروتینائی ساقه کلزا ( Sclerotinia sclerotiorum ) در شرایط مزرعه روی کمّیت و کیفیت روغن به دست آمده و کنجاله آن، سه رقم کلزای پاییزه اکاپی، طلایه و SLM046 در سه بلوک کامل تصادفی در دو حالت بدون بیماری و دارای بیماری مورد ارزیابی قرار گرفت. بهمنظور ایجاد بیماری در شرایط مزرعه، گیاهان به وسیله جدایه SK4 قارچ ( S. sclerotiorum ) به روش لوارتوسکا مایهزنی شدند. محل مایهزنی ساقههای گیاهان در ارتفاع 30 سانتیمتری از سطح خاک و در اواسط مرحله گلدهی بوتهها بود. نتایج نشان داد که ویژگیهایی مانند وزن هزار دانه، درصد اسید چرب اولئیک در گیاهان بیمار به طور معنیداری کمتر از گیاهان سالم بود، ولی درصد اسید چرب اروسیک در روغن و میزان گلوکزینولات کنجاله در گیاهان بیمار به طور معنیداری بیشتر از گیاهان سالم بود. همچنین بین سه رقم مورد آزمایش به غیر از درصد روغن برای تمامی صفات دیگر اختلاف معنیداری دیده نشد. بین وزن هزار دانه و درصد اسید اروسیک و نیز بین درصد روغن به دست آمده و میزان گلوکزینولات، همبستگی منفی و معنیداری دیده شد. بنابراین به نظر میرسد که بیماری پوسیدگی اسکلروتینائی ساقه در کلزا کمّیت و کیفیت روغن را از طریق کاهش اسید اولئیک و درصد روغن و افزایش اسید اروسیک و گلوکزینولات کاهش میدهد.
قدرتاله سعیدی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
آفتابگردان (.Helianthus annuus L) نقش مهمی در تأمین روغن نباتی مورد نیاز کشور دارد و تأمین عناصر غذایی گیاه در خاک جهت حصول عملکرد بالا و کیفیت مطلوب دانه آن ضروری میباشد. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر تیمارهای کودی عناصر غذایی پرمصرف و کم مصرف بر عملکرد دانه و سایر صفات زراعی آفتابگردان انجام شد. در این آزمایش تأثیر سیزده تیمار کودی به عنوان فاکتور اصلی بر صفات زراعی دو رقم هیبرید آفتابگردان شامل هایسان 33 و اروفلور به عنوان فاکتور فرعی در یک آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر متقابل معنیداری بین تیمارهای کودی و ارقام وجود داشت و تأثیر تیمارهای کودی وابسته به رقم بود. به طور کلی تمام تیمارهای کودی دارای عناصر غذایی Fe ,K, P, N Mn , Zn, موجب کاهش معنیدار یا غیر معنیدار میانگینهای قطر طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه در بوته، عملکرد دانه در واحد سطح در رقم اروفلور گردید. در رقم هایسان 33 افزودن عناصر غذایی N ، P و K تأثیر معنیداری بر عملکرد دانه نداشت. تأثیر کودهای شیمیایی دارای Zn یا Mn به صورت مخلوط با خاک و یا محلولپاشی بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد در رقم های سان 33 معنیدار نبود. اضافه کردن کود آهن دار (سکسترون) به خاک موجب افزایش معنیدار عملکرد دانه در رقم هایسان33 شد، ولی تأثیر معنیداری بر درصد روغن دانه آن نداشت، به طوری که در این رقم تیمارهای شاهد، NPK و NPK + Fe به ترتیب دارای عملکرد دانه برابر 4946 ، 5155 و 7090 کیلوگرم در هکتار و مقدار روغن دانه برابر 72/40، 10/43 و 07/43 درصد بودند. تأثیر تیمارهای کودی بر درصد روغن دانه معنیدار نبود، بنابراین تغییرات عملکرد روغن در تیمارهای مختلف ناشی از تغییرات عملکرد دانه آنها میباشد. ضرایب همبستگی و تجزیه رگرسیون نشان داد که تغییرات عملکرد دانه بیشتر و به ترتیب اهمیت ناشی از تغییرات وزن دانه و قطر طبق بود. به طور کلی به نظر میرسد در خاک مورد آزمایش اضافه کردن کود آهن دار به خاک از لحاظ اقتصادی حائز اهمیت باشد و میتواند موجب افزایش عملکرد دانه و روغن در رقم هایسان 33 شود.
سکینه عبدی، امیر فیاض مقدم، مرتضی قدیم زاده،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
به منظور پی بردن به اثر سطوح مختلف حذف برگ در مراحل مختلف دوره زایشی آفتابگردان بر عملکرد دانه و درصد روغن و تعیین حساسترین مرحله به حذف برگها، این آزمایش در سال 1383 به صورت کرتهای دو بار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه اجرا گردید. فاکتور اصلی شامل دو رقم اروفلور و آلستار، فاکتور فرعی شامل حذف برگ در چهار مرحله زایشی ستارهای شکل بودن گل آذین(2 R)، مرحله گرده افشانی ( 5 R)، مرحله شروع دانه بندی (R6) ومرحله اتمام دانه بندی (R7) و فاکتور فرعی فرعی شامل چهار سطح حذف برگ (%0 به عنوان شاهد، 25%، 50 %و 75%) بود. کاشت در تاریخ 2 خرداد انجام شد. میانگینهای اثر متقابل سه گانه فاکتورها نشان داد که در هر دو رقم اروفلور و آلستار درصدهای مختلف حذف برگ در مرحله R2 کاهش معنی دار عملکرد دانه در هکتار و درصد روغن را موجب گردیده که بیشترین میزان این کاهش مربوط به 75 درصد حذف برگ در این مرحله بود و در مراحل R5 و 6 R ، درصدهای حذف برگ 50 و 75 درصد کاهش معنی دار عملکرد دانه در هکتار را نسبت به شاهد موجب گردید، در مرحله 7 Rو در رقم اروفلور، درصدهای مختلف حذف برگ تأثیر معنیداری بر عملکرد دانه در هکتار نشان نداد، در حالی که در رقم آلستار این تفاوت با 75 درصد حذف برگ در مقایسه با شاهد معنی دار بود همچنین میانگینهای اثر متقابل سه گانه بین فاکتورها نشان داد که در مرحله 7 R، هیچ یک از درصدهای حذف برگ تفاوت معنیداری بر درصد روغن نداشت. با توجه به این که مرحله تشکیل و پر شدن دانهها بعد از زمان حذف برگها در مراحل R2 و R5 واقع شده بود، بیشترین تغییرات ناشی از حذف برگها، در صفات مرتبط با عملکرد نظیر تعداد دانههای پر در طبق و وزن هزاردانه در مراحل 2 R و 5 R مشاهده گردید و به تبع آن، کاهش در عملکرد دانه و روغن حاصل شد که در صورت بروز هر نوع خسارت به برگها در این مراحل مخصوصاً با درصدهای 50 و 75 درصد، به دلیل اقتصادی نبودن ادامه کشت میتوان پیشنهاد کرد که زارع کشت را ادامه نداده و نسبت به انجام کشت جایگزین اقدام کند.
یعقوب راعی، محمد صدقی، رئوف سید شریفی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
برای ارزیابی آثار تلقیح باکتری برادی ریزوبیوم، اوره و وجین علف هرز روی کارکرد سویا در مزرعه، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار پیاده گردید. فاکتورها شامل تلقیح و عدم تلقیح، سطوح صفر، 150 و 300 کیلوگرم در هکتار اوره و کنترل و آلودگی به علف هرز بود. نتایج نشان داد که کنترل علف هرز، تلقیح و کاربرد اوره عملکرد دانه و بیولوژیک را افزایش داد. کنترل علف هرز بیشترین تأثیر را بر عملکرد داشت و به دنبال آن تلقیح و کاربرد اوره قرار داشتند. تلقیح، وجین علفهای هرز و مصرف 300 کیلوگرم در هکتار اوره درصد پروتئین دانه سویا را افزایش داد. در این مورد، تلقیح بیشترین تأثیر را بر درصد پروتئین دارا بود و به دنبال آن کاربرد اوره و کنترل علف هرز قرار گرفتند. در مقابل، تنها کنترل علف هرز بهطور معنیداری درصد روغن دانه را افزایش داد. سرعت پر شدن دانه در نتیجه عمل تلقیح افزایش نشان داد ، اما دوره پر شدن دانه تحت تأثیر تلقیح قرار نگرفت. کنترل علف هرز سرعت و دوره پر شدن دانه را افزایش داد. کاربرد اوره نیز، دوره پر شدن دانه را افزایش داد، اما بر سرعت پر شدن دانه تأثیری نداشت.
مسعود قنبری ، محمد شاهدی ،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
در این پژوهش، تأثیر روغن قنادی و نامیزهکننده سدیم استئاریل لاکتیلات(SSL) در به تاخیر انداختن بیاتی نان بربری مورد بررسی قرار گرفت. روغن قنادی در سه سطح 2 ،3و 4 درصد و نامیزهکننده در سطح 5/0 و یک درصد آرد استفاده شد. تیمارهای مورد بررسی عبارت از نان شاهد (بدون روغن قنادی و نامیزهکننده)، نان حاوی فقط روغن قنادی، نان حاوی فقط نامیزهکننده و نان دارای 5/0 درصد نامیزهکننده و 3 درصد روغن قنادی بودند. برای تمام تیمارهای تهیه شده، آزمونهای حسی و بیاتی انجام شد. نتایج حاصل در قالب طرح کاملا تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت مقایسه میانگینها از آزمون دانکن در سطح آماری 5 درصد(05/0=α) استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که نانهای حاوی نامیزهکننده و روغن قنادی از نظر ویژگیهای حسی تفاوت معنیداری با هم دارند و تیمار حاوی 5/0 درصد نامیزهکننده و 3 درصد روغن قنادی دارای بیشترین امتیاز کیفی است. همچنین افزودن نامیزهکننده و روغن قنادی با هم به خمیر میزان بیاتی اندازهگیری شده توسط دستگاه، ارزیابی بافت (اینستران) را بهطور معنیداری کاهش میدهد.
قدرتاله سعیدی، آزاده صدقی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر جداگانه و توأم عناصر غذایی Zn، Fe، K، P، Nو Mn بر عملکرد دانه و دیگر صفات زراعی کلزا (.Brassica napus L)، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1385 اجرا گردید. در این آزمایش که بهصورت کرتهای خرد شده انجام شد، تأثیر یازده تیمار کودی بهعنوان فاکتور اصلی بر صفات زراعی دو رقم کلزا شامل اکاپی و زرفام بهعنوان فاکتور فرعی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار بررسی شد. نتایج نشان داد که هیچکدام از تیمارهای کودی تأثیر معنیداری را بر تعداد روز تا رسیدگی نداشتند. استفاده از Fe + NPK بهطور معنیداری موجب افزایش ارتفاع بوته درهر دو رقم گردید. اثر تیمارهای کودی بر تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف معنیدار نبود. تیمارهای کودی NP، K، P، Nو NK بهطور معنیدار موجب افزایش وزن هزار دانه در رقم اکاپی شد، ولی NPK + Fe موجب کاهش معنیدار این صفت و افزایش غیر معنیدار تعداد دانه در غلاف در رقم زرفام گردید. تیمارهای کودی NPK، Nو NPK + Fe نیز بهترتیب موجب افزایش 13، 7 و43 درصد عملکرد دانه گردید. براساس متوسط دو رقم، استفاده از نیتروژن موجب افزایش معنیدار درصد روغن دانه شد ولی اثر متقابل معنیدار بین ارقام و تیمارهای کودی نشان داد که استفاده از K و NP موجب کاهش معنیدار درصد روغن در رقم زرفام گردید.تیمارهای کودی NPK، NوNPK + Fe تأثیر بیشتری را بر درصد روغن دانه و عملکرد روغن داشتند، بهطوریکه میانگین درصد روغن دانه و عملکرد روغن در تیمارهای شاهدNPK، N و NPK + Fe بهترتیب برابر 7/ 39، 7/41، 4/39 و 8/39 درصد و 1/681، 4/816، 2/730 و 3/983 کیلوگرم در هکتار بود که نشان میدهد استفاده از N و Fe موجب افزایش عملکرد دانه و روغن در هر دو رقم شده است. استفاده از کودهای دارای Zn و Mn نیز اثر معنیداری را بر عملکرد و میزان روغن دانه نداشت. در این مطالعه تغییرات عملکرد دانه و روغن اساساً و بهترتیب ناشی از تغییرات تعداد غلاف در بوته و عملکرد دانه بود. بهطور کلی بهنظر میرسد استفاده از N و Fe در شرایط اقلیمی و خاکی مشابه با این منطقه میتواند از لحاظ اقتصادی دارای اهمیت و موجب افزایش عملکرد دانه و روغن در کلزا شود.
قدرتاله سعیدی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی تأثیر سیزده تیمار کودی ( به عنوان فاکتور اصلی) بر صفات زراعی دو رقم کنجد ( به عنوان فاکتور فرعی) در یک آزمایش کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اصفهان انجام شد. نتایج نشان داد که هیچ یک از تیمارهای کودی دارای عناصر غذاییMn،Zn ،Fe ،K،P ،N , تأثیر معنیداری بر اجزای عملکرد، عملکرد دانه و روغن نداشتند، ولی مصرف هم زمان همه عناصر نسبت به تیمار شاهد موجب کاهش معنیدار تعداد روز تا رسیدگی شد. اثر متقابل معنیدار بین رقم و تیمارهای کودی برای درصد روغن دانه نیز نشان داد که مصرف عناصر غذایی NPK، P،Nو NPK+Fe+Zn در توده مبارکه و مصرف عناصر غذایی N+K در توده اردستان موجب کاهش معنیدار درصد روغن دانه آنها گردید و بقیه تیمارهای کودهی تأثیر معنیداری بر درصد روغن دانه نداشتند. توده مبارکه نیز بهطور معنیداری نسبت به توده اردستان از ارتفاع بوته بیشتر، تعداد دانه در کپسول بیشتر، وزن هزار دانه کمتر،عملکرد دانه در بوته و در هکتار بیشتر، درصد روغن در دانه کمتر و عملکرد روغن بیشتری برخوردار بود. عملکرد دانه در توده مبارکه و اردستان به ترتیب 1646 و 1169 کیلوگرم در هکتار و درصد روغن دانه آنها به ترتیب برابر 88/52 و 81/53 بود. ضرایب همبستگی و تجزیه رگرسیون نشان داد که تغییرات عملکرد دانه بیشتر ناشی از تغییرات تعداد کپسول در بوته و تعداد دانه در کپسول بود و این دو صفت از اجزای اصلی عملکرد دانه در کنجد بودند. عملکرد روغن نیز همبستگی بسیار بالایی را با عملکرد دانه نشان داد (**99/0= r)، ولی ضریب همبستگی آن با درصد روغن دانه بسیار کم و غیر معنیدار بود (10/0- = r)، بنابراین این طور استنباط می شود که عملکرد دانه عامل اصلی تعیین کننده عملکرد روغن بوده است.
صدیقه یزدان پناه، پرهام ارجمند، هاشم پورآذرنگ، مهدیه محمدی جعفری،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
در این پژوهش ابتدا ترکیبات آنتی اکسیدانی پوس ت انار توسط دو حلال اتانل و متانل به روش پرکولاسیون استخراج شده و سپس فعالیت آنتی اکسیدانی آنها به روش فسفومولیبدنیوم تعیین گردید . مشخص شد که عصاره متانلی فعالیت آنتی اکسیدانی بالاتری نسبت به عصاره توکوفرول و -α ۱۵۰ در مقایسه با º C اتانلی دارد . در مرحله بعد مقاومت حرارتی عصاره متانلی به رو ش رنسیمت در دماهای ۱۲۰،۹۰ و عصاره متانلی پوست انار در هر سه دما به طور1000 ppm ارزیابی گردید . در پایان مشخص شد که طول دوره القا ی نمونه حاوی BHT معنی داری بالاتر از سایر نمونه هاست. نتایج حاصل از آزمون پانل روی فراورده چیپس سیب زمینی نشان داد که استفاده از عصاره پوست انار در غلظت بالا هیچ گونه تأثیر منفی نسبت به نمونه شاهد روی خواص ارگانولپتیک محصول نداشته است.
رسول کوثر، غلامرضا قربانی، مسعود علیخانی، عبدالحسین سمیع، محمد خوروش،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
به منظور بررسی اث ر سطح و نوع علوفه بر خصوصیات فیزیکی جیره و رفتا ر های خوردن گا وهای شیری ازتعداد ۸ رأس گاو شیرده هولشتین ۲۰ % یونجه خشک + ( ۲۴ % یونجه خشک + ۱۶ % سیلاژ ذرت ۳ ( ۴۰ % یونجه خشک ۲ ( ۴ با جیره هایی شامل ۱ * در قالب طرح مربع لاتین ۴ ۴۰ بود . جیره ۴ نسبت به دیگر : ۱۶ % یونجه خشک + ۲۴ % سیلاژ ذرت استفاده شد . نسبت علوفه به کنسانتره ۶۰ ( ۲۰ % سیلاژ ذرت ۴ با افزایش .(P<۰/ ۱> میلی متر بود ( ۰۵ / جیره ها دارای بیشترین ذرات ۱۹ < میلی متر و فاکتور مؤثر فیزیکی و دارای کمترین میزان ذرات ۱۸ و (P<۰/۰۵) NDF بین جیره ها افزایش پیدا کرد . جیره ۴ نسبت به جیره های ۱ و ۲ حاوی peNDF و NDF میزان سیلاژ ذرت، میزان و مدت زمان جویدن و نشخوار peNDFI و NDFI بین جیر هها، میزان peNDF بیشتری بود . با افزایش سطح سیلاژ ذرت و میزان peNDF جیره ۱ نسبت به دیگر جیر ه ها مدت زمان کمتری .(P<۰/ بیشتری بود ( ۰۵ peNDFI افزایش یافت . جیره ۴ نسبت به دیگر جیره ها دارای گاو های جیره ۱، به مصرف انتخابی علیه ذرات بلند روی آورده بودند . چربی شیر و اسیدیته .(P<۰/ صرف خوردن و جویدن کرده بود ( ۰۵ ۶ رسید . / ۵ و در نهایت به ۰ /۹۵ ،۵/ ۵ به ۸۷ / شکمبه بین جیره ها تفاوت معنی داری نداشت؛ اما با تغذیه جیره های ۱ تا ۴ اسیدیته شکمبه از ۶ بنابراین، افزایش سطح سیلاژ ذرت تا سطح ۶۰ درصد بخش علوفه ای جیره از سویی سبب افزایش مصرف ماده خشک و از سوی دیگر با pH بهبود محتوای دیواره سلولی، محتوای دیواره سلولی فیزیکی مؤثر و ساختار فیزیکی جیرها سبب افزایش در میزان فعالیت جوی دن و شکمبه و در نهایت حفظ درصد چربی شیر شد
سید جواد حسینی واشان، نظر افضلی، محمد ملکانه، محمد علی ناصری، علی اله رسانی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
به منظور بررسی اثرات استفاده از رو غن ماهی کیلکا در جیره مرغ تخم گذار روی صفات عملکردی، ترکیب اسیدهای چرب امگا - ۳ زرده با سن ۲۶ هفته انتخاب W – تخم مرغ و نسبت بین اسیدهای چرب امگا- ۶ و امگا- ۳ زرده تخ ممرغ، تعداد ۷۲ قطعه مرغ تخم گذار لگهورن 36 ۲ و ۴ درصد روغن ماهی کیلکا اضافه شد. صفات مقدار خوراک ، شدند و به منظور مطالعه صفات فوق، به جیره مرغان تخم گذار سطوح ۰ مصرفی، درصد تولید تخم مرغ، ضریب تبدیل غذایی، گرم تخم مرغ تولیدی، میانگین وزن تخم مرغ، شاخص تخم مرغ، شاخص ارتفاع زرده، مقادیر اسیدهای چرب اشباع .(P>۰/ شاخص رنگ زرده، و وزن زرده به عنوان درصدی از وزن تخم مرغ تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفتند ( ۰۵ (اسیدهای میریستیک، پالمیتیک و استئاریک )، اسیدهای چرب امگا - ۷ (اسید پالمیتولئیک )، اسیدهای چرب امگا - ۹ (اسید اولئیک )، اسید آراشیدونیک و اسید لینولنیک زرده تحت تأثیر سطوح روغن ماه ی قرار نگرفتند . ولی درصد اسید لینولئیک زرده به طور معنی داری کاهش سطح اسیدهای چرب امگا - ۳ غیراشباع بلندزنجیر مانند ایکوزاپنتانوئیک و دوکوزاهگزانوائیک اسید در زرده با افزایش .(P<۰/ یافت ( ۰۵ نسبت اسیدهای چرب امگا - ۶ به امگا - ۳ از مقدار ۱۸ در .(P<۰/ سطح روغن ماهی در جیره بیش از ۳۲۳ و ۵۲۴ درصد افزایش یافت ( ۰۵ ۲ به ترتیب در تیمارهای حاوی ۲ و ۴ درصد روغن ماهی کیلکا کاهش یافت. / ۳ و ۳۱ / تیمار شاهد
سیدمسعود ضیائی، محمد کافی، جواد شباهنگ، حمیدرضا خزاعی، محمدرضا سلیمانی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
بهمنظور بررسی اثر تراکم بوته و مرحله فنولوژیک برداشت بر عملکرد روغن و پروتئین کوشیا آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقات شوری دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در بهار سال 1386به اجرا درآمد. در کرتهای اصلی تراکم بوته در چهار سطح (10، 20، 30 و 40 بوته در مترمربع) و در کرت فرعی برداشت در دو مرحله (رسیدگی کامل و 50 درصد گلدهی) قرار گرفتند. اثر تراکم بر عملکرد دانه، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، درصد و عملکرد روغن و عملکرد پروتئین در مرحله رسیدگی معنیدار (05/0≥ P) گردید. در مرحله گلدهی نیز اثر تراکم بر عملکرد علوفه و عملکرد پروتئین معنیدار شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری بین عملکرد ماده خشک، درصد و عملکرد پروتئین بین مرحله رسیدگی کامل و گلدهی وجود داشت. بیشترین عملکرد دانه (2590 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن کوشیا (7/357 کیلوگرم در هکتار) مربوط به تراکم 20 بوته و کمترین آن مربوط به تراکم 10 بوته در مترمربع بود. بیشترین عملکرد پروتئین (3390 کیلوگرم در هکتار) نیز مربوط به تراکم 30 بوته در مترمربع با برداشت در زمان 50 درصد گلدهی بود. با توجه به نتایج بهدست آمده جهت حصول حداکثر عملکرد کیفی بهتر است تراکم 30 بوته در مترمربع اعمال شود و علوفه کوشیا در زمان 50 درصد گلدهی برداشت شود. جهت تولید دانه و روغن در شرایط آب و هوایی مشهد بهترین تراکم 20 بوته در مترمربع بود.
مصطفی احمدی، محمد جعفر بحرانی،
جلد 13، شماره 48 - ( 4-1388 )
چکیده
٣٠ و ٦٠ کیل وگرم در هکتار ) بر عملکرد کمی و کیفی سه رقم کنجد ، به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کود نیتروژنه ( ٠ داراب ١٤ ، زرقان و دشتستان)، آزمایشی درسال ١٣٨٦ در ایستگاه تحقیقات کشاورز ی و منابع طبیعی استان ) (Sesamum indicum L. ) بوشهر انجام گرفت . آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب بلو ک های کامل تصادفی در سه تکرار به اجرا درآمد. کاربرد نیتروژن بر تعداد کپسول در ساقه اصلی، تعداد کپسول در بوته، تعداد شاخ ه های فرعی، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و درصد روغن دانه تأثیر معن ی داری داشت، اما بر وزن هزار دانه تأثیر معن ی داری مشاهده نگردید . شاخص برداشت در بین سطوح کودی نیتروژن ٣٠ و ٦٠ کیلوگرم در هکتار اختلاف معن ی داری نداشت. با افزایش میزان کود نیتروژن عملکرد دانه در کل یه ارقام به صورت معنی داری افزایش یافت. ولی واکنش هریک از ارقام در کاربرد میزا ن های مختلف نیتروژن یکسان نب ود. این پژوهش نشان داد که کنجد رقم محلی دشتستان با کاربرد تیما ر کودی ٦٠ کیلوگرم نیتروژن در شرایط منطقه کشت، در بسیاری از صفات مورد مطالعه به ویژه عملکرد دانه نسبت به دو رقم محلی زرقان و داراب ١٤ برتری دارد، ولی از لحاظ کیفی رقم داراب ١٤ در مقایسه با دو رقم دیگر دارای درصد روغن بالاتری بود.
حمیدرضا معماری، عنایت ا... تفضلی ، علی اکبر کامگار حقیقی ، ابوالقاسم حسن پور ، نجمه یرمی ،
جلد 15، شماره 55 - ( 1-1390 )
چکیده
پژوهشهای زیادی در زمینه کاهش آثار سوء تنش خشکی و به دست آوردن میزان رشد مناسب در شرایط کمبود آب صورت گرفته و کاربرد تنظیم کنندههای رشد گیاهی، یکی از روشهای مهم مورد تحقیق بوده است. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر سایکوسل (کندکننده رشد) بر رشد نهالهای دو رقم روغنی و شنگه زیتون در شرایط تنش خشکی صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در ، قالب طرح کاملاً تصادفی با ٦ تکرار به اجرا درآمد. تیمارها شامل رقم گیاه در دو سطح (روغنی و شنگه)، دور آبیاری در چهار سطح ( ٨ ٤ ،٦ و ٢ هفتهای) و مقدار سایکوسل در پنج سطح (صفر، ٢٠٠٠ ،١٠٠٠ ،٥٠٠ و ٤٠٠٠ میلیگرم در لیتر) بود. پارامترهای اندازهگیری شده در آزمایش عبارت از: میزان کلروفیل برگ، سطح برگ، ارتفاع گیاه، قطر ساقه، نسبت وزن تر ریشه به شاخساره و نسبت وزن خشک ریشه به شاخساره بودند. نتایج نشان داد برهمکنش آثار تیمارهای دور آبیاری و سایکوسل بر ارتفاع نهالهای زیتون معنیدار نبود که احتمالاً این امر با واکنش ارقام زیتون و غلظت سایکوسل بهکار رفته در ارتباط است. با وجود اینکه در هر دو رقم، تنش خشکی باعث کاهش تعداد برگ نهالها شد، ولی در رقم شنگه کاربرد غلظت ٥٠٠ میلیگرم در لیتر سایکوسل بر آثار سوء تنش خشکی غلبه کرد. کاربرد سایکوسل با غلظت ٥٠٠ میلیگرم در دور آبیاری ٦ هفته در هر دو رقم موجب افزایش معنیدار میزان کلروفیل برگ گردید. در رقم روغنی کاربرد سایکوسل موجب کاهش میانگین سطح برگ شد، ولی در رقم شنگه موجب افزایش میانگین سطح برگ در دور آبیاری ٦ هفته شد. در مجموع در هر دو رقم، بهترین نتایج کاهش آثار تنش خشکی در غلظت ٥٠٠ میلیگرم در لیتر سایکوسل و دور آبیاری شش هفته به دست آمد. به طور کلی نتایج به دست آمده نشان داد، علاوه بر پاسخ متفاوت ارقام، کاربرد غلظتهای مختلف سایکوسل در هر دور آبیاری نتایج متفاوتی را به دنبال داشته است.
غلامعلی امیدی اردلی، محمد جعفر بحرانی،
جلد 15، شماره 55 - ( 1-1390 )
چکیده
سطوح مطلوب رطوبت و نیتروژن جهت دستیابی به عملکرد بالای محصولات زراعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی، مقادیر و زمانهای کاربرد نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان (هیبرید یوروفلور (Helianthus annuus L. در مراحل مختلف رشد، آزمایشی دو ساله (86-1385) در قالب طرح کرتهای خرد شده فاکتوریل با چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (باجگاه) اجرا شد. تنش خشکی در سه سطح (بدون تنش، تنش در مراحل گلدهی و دانهبندی) به عنوان عامل اصلی و اثر فاکتوریل مقدار نیتروژن در سه سطح (0، 70 و 140 کیلوگرم در هکتار) و زمان کاربرد نیتروژن در سه سطح (تقسیط مساوی نیتروژن در کاشت و به ساقه رفتن، کاشت و به طبق رفتن، و به ساقه و به طبق رفتن)، به عنوان عوامل فرعی بررسی شدند. تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد روغن دانه و شاخص برداشت محاسبه شد. نتایج حاکی از تأثیر معنیدار تنش خشکی و مقدار نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد بود؛ ولی تأثیر زمان کاربرد نیتروژن و نیز برهمکنش تنش خشکی، مقدار و زمان کاربرد نیتروژن بر هیچکدام از صفات معنیدار نبود. به طور کلی گیاه در مرحله گلدهی نسبت به تنش خشکی حساستر بوده و نیز، کاربرد 70 کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای منطقه توصیه شده است.
وجیهه درستکار، مریم یوسفی فرد، زهرا جاجرمی،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
سالانه حجم قابل توجهی کنجالههای روغنی در صنایع روغنکشی تولید میشود. افزودن این کنجالهها به خاک میتواند علاوه بر تأمین مواد آلی خاک، قابلیت جذب عناصر کممصرف برای گیاه را نیز بهبود بخشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر کنجالههای کنجد، زیتون و سیاهدانه در سه سطح صفر، دو و پنج درصد در شرایط شور و غیر شور بر غلظت قابل استفاده عناصر مس، روی و آهن خاک در یک آزمایش گلخانهای بهمدت 60 روز بوده است. پس از پایان دوره خوابانیدن میزان تنفس میکروبی، کربن آلی، غلظت کربوهیدرات و غلظت قابل جذب عناصر مس، روی و آهن در خاک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که کمترین مقدار کربن آلی خاک و غلظت کربوهیدرات در تیمار افزودن کنجاله کنجد و بیشترین مقدار آن در تیمار کنجالههای زیتون و سیاهدانه مشاهد شد. افزودن کنجالههای روغنی سبب افزایش غلظت قابل استفاده هر سه عنصر در خاک نسبت به تیمار شاهد شد. کنجاله کنجد بیشترین تأثیر را در افزایش غلظت قابل استفاده مس و روی خاک داشته است. در بین سه کنجاله مورد مطالعه، افزودن کنجاله کنجد بیشترین تأثیر و افزودن کنجاله سیاهدانه کمترین تأثیر را بر غلظت قابل استفاده آهن در خاک داشته است. بهعلاوه شوری نیز سبب کاهش غلظت روی و آهن در خاک شده است. در مجموع بهنظر میرسد افزودن کنجالههای روغنی به خاک سبب بهبود وضعیت کربن آلی و غلظت عناصر کممصرف خاک شده، اما این اثر به کیفیت کنجالهها و شوری خاک وابسته است.
فاطمه علیزاده، علی حیدر نصرالهی، مهری سعیدی دنیا، مجید شریفی پور،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
در مناطقی که میزان پراکنش بارندگیها بالا است، مدیریتهای صحیح آبیاری از جمله آبیاری تکمیلی از راهکارهای مؤثر در افزایش تولید است. بهمنظور بررسی اثر آبیاری تکمیلی در مراحل مختلف رشد بر عملکرد و بهرهوری آب کلزا پاییزه روهان یک آزمایش بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج تیمار مدیریت آبیاری شامل؛ دیم (I1)، تکآبیاری در مرحله گلدهی (I2)، تکآبیاری مرحله پرشدن غلاف (I3)، دو آبیاری در مراحل پرشدن غلاف و گلدهی (I4)، سه آبیاری در مراحل گلدهی، پرشدن غلاف و پرشدن دانه (I5) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه لرستان اجرا شد. نتایج تجزیه واریانس برای صفات مورد بررسی نشان داد، تأثیر تیمارهای مختلف آبیاری در سطح یک درصد معنیدار بود. در تیمار I1 کمترین میزان عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد روغن بهدست آمد، که بهترتیب نسبت به تیمار I5 بهمیزان 44/62، 50/95 و 53/58 درصد کاهش مشاهده شد. با اعمال تکآبیاری در مرحله پر شدن غلاف عملکرد دانه و عملکرد روغن بهترتیب 13/22 و 20/23 درصد نسبت به تیمار I1 افزایش یافت. بیشترین بهرهوری کل در تیمار I5 با مقدارهای 0/252 و 0/073 کیلوگرم بر مترمکعب بهترتیب نسبت به عملکرد دانه و روغن بهدست آمد. بهطور کلی با توجه به اینکه تنش خشکی در مراحل زایشی کلزا موجب کاهش عملکرد میشود، بنابراین هر چه تعداد آبیاریها در مراحل زایشی کلزا بیشتر باشد عملکرد بالاتری خواهیم داشت.