جستجو در مقالات منتشر شده


344 نتیجه برای Ph

حسین افشاری، رضا قضاوی، سیامک دخانی،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

کمبود و محدودیت تأمین منابع آب در مناطق خشک و نیمه‌خشک، شناسایی منابع جایگزین و بهره‌برداری مجدد از آن با رعایت ملاحظات زیست‌محیطی را ضروری ساخته است. ایده استفاده از رواناب‌ها یک فلسفه و رویکرد مدیریتی تطبیقی به‌منظور متعادل کردن اقدامات برای ارائه پایدار خدمات آب و مدیریت خطرات مربوط به شرایط بحرانی است. تحقیق حاضر به‌منظور طراحی مدل مناسب مدیریت منابع آبی با رویکرد مدیریت بحران انجام پذیرفته است. در این مطالعه برای تعیین شاخص‌ها و ابعاد مدل مدیریت منابع آبی با رویکرد مدیریت بحران از روش دلفی بر اساس مراحل سه گانه اشمیت و همکاران  استفاده شد.  برای انجام این پژوهش، پس از تعیین تخصص‌های مورد نیاز، اعضای پانل دلفی در سه مرحله و با استفاده از روش‌های نمونه‌گیری تصادفی، شناسایی و انتخاب شدند. جامعه آماری تحقیق را در مرحله دلفی اساتید دانشگاه با تخصص منابع آب و آبخیزداری و کارشناسان پدافند غیرعامل سازمان آب تشکیل دادند. در ابتدا اعضای پانل بر اساس استنباط خود از مدل، گویه‌هایی را مشخص کردند و بعد از حذف موارد تکراری تعداد 43 نوع گویه باقی ماند. از بین 43 گویه باقی مانده، گویه‌های با ضریب اهمیت ضعیف و متوسط حذف شدند و در نهایت 36 گویه در تحلیل ماندند. مدل نهایی مدیریت منابع آبی با رویکرد مدیریت بحران بر اساس نظر خبرگان با گویه مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته‌های تحقیق، گویه "طراحی سیستم‌های جمع‌آوری آب باران و تعبیه مخازن در بخش‌های مختلف شهر و مخازن منتهی به پشت بام هر خانه برای استفاده در شرایط بحرانی و اخلال در سیستم آبرسانی سراسری" با میانگین 4/94 در رتبه اول، و گویه "وجود حسگرها در قسمت‌های مختلف تونل‌های تأسیساتی عبور لوله‌های آب" با میانگین 2/10 در رتبه سی و سوم قرار گرفتند. درنهایت گویه‌های مشخص شده توسط پنل اعضای دلفی در زمینه مدیریت منابع آب در شرایط بحرانی، در چهار شاخص کلی مقاوم‌سازی، ایمنی، فرهنگ‌سازی و برنامه‌ریزی طبقه‌بندی شد. به‌طور کلی لازم است تا مسئولین منابع آب شهری و همچنین مدیریت بحران در جهت آمادگی برای شرایط بحران و همچنین استفاده صحیح، اصولی و علمی از منابع آبی موجود استحصال و ذخیره آب باران و رواناب‌ها را به‌منظور استفاده در شرایط بحرانی و اخلال در سیستم آبرسانی سراسری را مدنظر قرار دهند.

پگاه خسروانی، مجید باقرنژاد، سید علی ابطحی، رضا قاسمی،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده

      طبقه‌بندی خاک‌ در یک سطبقه‌بندی خاک‌ در یک سیستم استاندارد عموماً طبق اطلاعات حاصل از اندازه¬گیری ویژگی¬های خاک¬ در واحد¬های نقشه¬برداری مختلف تعریف می¬شود. این تحقیق با هدف مقایسه کارایی سامانه¬های رده¬بندی جهانی خاک (WRB) و آمریکایی (ST) در توصیف ویژگی¬های ژنتیکی و مورفولوژیکی خاک¬ها انجام شد. از نه خاکرخ¬ مطالعاتی، شش خاکرخ شاهد انتخاب و در واحدهای فیزیوگرافی واریزه¬های سنگریزه¬دار، دشت دامنه¬ای و دشت¬ آبرفتی حفر شدند، سپس خاکرخ¬ها بر اساس الگوی دو سامانه کلاس¬بندی شدند. همچنین از آزمون تجزیه واریانس و مقایسه میانگین برای کمی کردن تغییرات ویژگی¬های مورد نظر خاک استفاده شد. نتایج تغییرات ویژگی¬های فیزیکی و شیمیایی خاک در هر یک از موقعیت¬های مختلف شیب بر اساس تجزیه واریانس اثر واحدهای فیزیوگرافی و عمق خاک در سطح یک درصد معنی¬دار شد. نتایج کلاس¬بندی خاک¬ها نشان داد که طبق WRB در سطح گروه مرجع با جداسازی چهار گروه Regosol، Cambisol، Calcisol و Gleysol نسبت به ST با شناسایی دو راسته Entisols و Inceptisols خاک¬های متنوع¬تری را شناسایی کرده است. خاک¬های واقع در دشت آبرفتی با سطح آب زیرزمینی بالا در WRB به‌دلیل ایجاد شرایط  محدودیت زهکشی برخلاف ST که در سطح زیرراسته با عنوانAquepts  نامیده شده¬اند، در یک سطح بالاتر با عنوان گروه مرجع Gleysol طبقه¬بندی شدند. از دیگر سو ST برخلاف WRB با بهره¬گیری از معیارShallow در سطح فامیل توصیفی از کم عمق بودن خاک¬ها و محدودیت توسعه ریشه را ارائه کرد. به¬طور کلی میزان کارایی هر یک از سامانه¬ها، با وجود تفاوت¬های ذاتی در ساختار آنها بسته به هدف به‌کارگیری از آنها متفاوت است.یستم استاندارد عموما طبق اطلاعات حاصل از اندازه­گیری ویژگی­های خاک­ در واحد­های نقشه­برداری مختلف تعریف می­گردد. این تحقیق با هدف مقایسه کارایی سامانه­های رده­بندی جهانی خاک (WRB) و آمریکایی (ST) در توصیف ویژگی­های ژنتیکی و مورفولوژیکی خاک­ها انجام گردید. از نه خاکرخ­ مطالعاتی، شش خاکرخ شاهد انتخاب و در واحدهای فیزیوگرافی واریزه­های سنگریزه­دار، دشت­دامنه­ای و دشت­آبرفتی حفر گردیدند، سپس خاکرخ­ها بر اساس الگوی دو سامانه کلاس­بندی گردیدند. همچنین از آزمون تجزیه واریانس و مقایسه میانگین جهت کمی نمودن تغییرات ویژگی­های موردنظر خاک استفاده گردید. نتایج تغییرات ویژگی­های فیزیکی و شیمیایی خاک در هر یک از موقعیت­های مختلف شیب براساس تجزیه واریانس اثر واحدهای فیزیوگرافی و عمق خاک در سطح یک درصد معنی­دار گردید. نتایج کلاس­بندی خاک­ها نشان داد که طبق WRB در سطح گروه مرجع با جداسازی چهار گروه Regosol، Cambisol، Calcisol و Gleysol نسبت به ST با شناسایی دو راسته Entisols و Inceptisols خاک­های متنوع­تری را شناسایی نموده است. خاک­های واقع در دشت آبرفتی با سطح آب زیر زمینی بالا در WRB به دلیل ایجاد شرایط  محدودیت زهکشی برخلاف ST که در سطح زیر راسته با عنوانAquepts  نامیده شده­اند، در یک سطح بالاتر با عنوان گروه مرجع Gleysol طبقه­بندی گردیدند. از دیگر سو ST برخلاف WRB با بهره­گیری از معیارShallow در سطح فامیل توصیفی از کم عمق بودن خاک­ها و محدودیت توسعه ریشه را ارائه نمود. به­طورکلی میزان کارایی هر یک از سامانه­ها، علی رغم وجود تفاوت­های ذاتی در ساختار آنها بسته به هدف بکارگیری از آنها متفاوت می­باشد.طبقه‌بندی خاک‌ در یک سیستم استاندارد عموما طبق اطلاعات حاصل از اندازه­گیری ویژگی­های خاک­ در واحد­های نقشه­برداری مختلف تعریف می­گردد. این تحقیق با هدف مقایسه کارایی سامانه­های رده­بندی جهانی خاک (WRB) و آمریکایی (ST) در توصیف ویژگی­های ژنتیکی و مورفولوژیکی خاک­ها انجام گردید. از نه خاکرخ­ مطالعاتی، شش خاکرخ شاهد انتخاب و در واحدهای فیزیوگرافی واریزه­های سنگریزه­دار، دشت­دامنه­ای و دشت­آبرفتی حفر گردیدند، سپس خاکرخ­ها بر اساس الگوی دو سامانه کلاس­بندی گردیدند. نتایج نشان داد که WRB در سطح گروه مرجع با جداسازی چهار گروه Regosol، Cambisol، Calcisol و Gleysol نسبت به ST با شناسایی دو راسته Entisols و Inceptisols خاک­های متنوع­تری را شناسایی نموده است. خاک­های واقع در دشت آبرفتی با سطح آب زیر زمینی بالا در WRB به دلیل ایجاد شرایط  محدودیت زهکشی برخلاف ST که در سطح زیر راسته با عنوانAquepts  نامیده شده­اند، در یک سطح بالاتر با عنوان گروه مرجع Gleysol طبقه­بندی گردیدند. از دیگر سو ST برخلاف WRB با بهره­گیری از معیارShallow در سطح فامیل توصیفی از کم عمق بودن خاک­ها و محدودیت توسعه ریشه را ارائه نمود. به­طورکلی میزان کارایی هر یک از سامانه ­ها، علی رغم وجود تفاوت­های ذاتی در ساختار آنها بسته به هدف بکارگیری از آنها متفاوت می­باشد.

سیده مریم محمدی، بهاره لرستانی، سهیل سبحان اردکانی، مهرداد چراغی، مریم کیانی صدر،
جلد 25، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

با توجه به نیم‌عمر و پایداری نسبتاً طولانی‌مدت آلاینده‌های آلی دیرپا در محیط و آثار نامطلوب این ترکیبات بر سلامت انسان و محیط، این مطالعه با هدف شناسایی، تعیین مقادیر، منشأ‌یابی و ارزیابی خطر سلامت ترکیبات پلی‌کلره بی‌فنیل (PCBs) در نمونه‌های خاک سطحی مجاورت مجتمع پردازش و بازیافت آرادکوه تهران در سال 1399 انجام شد. بدین¬منظور، در مجموع 30 نمونه خاک سطحی از 10 ایستگاه نمونه‌برداری واقع در مجاور مجتمع آرادکوه جمع‌آوری شد. پس از استخراج آنالیت‌ها، از روش کروماتوگرافی گازی- طیف‌سنجی جرمی (GC-MS) برای شناسایی و تعیین محتوی PCBها استفاده شد. نتایج بیانگر شناسایی 15 ترکیب PCB در نمونه‌ها بود. همچنین، کمینه، بیشینه و میانگین غلظت مجموع PCBها به‌ترتیب برابر با 269، 434 و 359 میکروگرم در کیلوگرم بود. از طرفی، با توجه به نتایج آزمون تجزیه مؤلفه¬های اصلی (PCA) و همچنین سهم زیاد غلظت همولوگ‌های سبک از کل غلظت ترکیبات PCB شناسایی شده در نمونه‌ها، می‌توان وجود ترکیبات PCB در نمونه‌ها را احتمالاً با فرایند احتراق ترکیبات حاوی اتم کلر مرتبط دانست. مقادیر فاکتور سرطان‌زایی ناشی از قرارگرفتن در معرض 105PCB به‌عنوان تنها ترکیب PCB شناسایی شده در نمونه‌های خاک واجد عامل هم¬ارزی سمیت (TEF) نشان داد که مواجهه با خاک آلوده، منجر به سرطان‌زایی متوسط ناشی از ترکیب 105PCB خواهد شد. با توجه به مخاطرات ناشی از ترکیبات PCB، شناسایی، تعیین محتوا، منشأ‌یابی و نظارت منظم و دوره‌ای این ترکیبات در محیط‌های مختلف و تلاش برای کنترل و کاهش آلودگی آنها به‌منظور حفظ سلامت محیط و شهروندان توصیه می‌شود.

سیده فرشته هاشمی، رویا زلقی، نعیمه عنایتی ضمیر،
جلد 26، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

در این پژوهش اثر برخی میکروارگانیسم‌های حل‌کننده فسفات بر شکل‌های معدنی فسفر در یک خاک شنی تیمارشده با مواد معدنی و آلی، مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار با دو فاکتور میکروارگانیسم (شاهد، انتروباکتر، بریوندوموناس و پریفورموسپورا ایندیکا) و کانی (شاهد، آپاتیت (5 درصد وزنی)، آپاتیت (5 درصد) درکنار زئولیت (3 درصد) و آپاتیت (5 درصد) ‏‎درکنار‎‏ ملاس ‏‏(1 درصد)‏) انجام شد. پس از اعمال تیمارها و 60 روز انکوباسیون، اجزای فسفر معدنی خاک و فعالیت فسفاتاز قلیایی اندازه‌گیری شد. توزیع فسفر در خاک در شکل‌های اکتاکلسیم‌فسفات > آپاتیتی > دی‌کلسیم‌فسفات > اولسن > آلومینیوم فسفات > آهن فسفات مشاهده شد و کاربرد آپاتیت سبب افزایش همه شکل‌های فسفر شد. تیمار آپاتیت- زئولیت بسیار مؤثر بود و هرچند نسبت به کاربرد آپاتیت سبب افزایش معنی‌دار در فسفر اولسن نشد (که می‌تواند به دلیل ظرفیت تبادل کاتیونی اندک خاک باشد) اما بر دیگر شکل‌های فسفر تأثیر معنی‌دار (p<0.05) داشت و منجر به افزایش شکل دی‌کلسیم‌فسفات (%69/2)، کاهش فسفر آپاتیتی (% 34/8) و فسفات آهن (%60/0) شد. کاربرد آپاتیت- ملاس نسبت به کاربرد آپاتیت سبب افزایش معنی‌دار (p<0.05) دی‌کلسیم‌فسفات (%48/9) و اکتاکلسیم‌فسفات (%29/3) و کاهش معنی‌دار (p<0.05) فسفر آپاتیتی (%62/1) و فسفر اولسن (%63/9) شد. مایه‌زنی میکروبی سبب افزایش معنی‌دار فسفر اولسن و دی‌کلسیم‌فسفات و کاهش معنی‌دار اکتاکلسیم‌فسفات و فسفر آپاتیتی شد که نشان¬دهنده توانمندی میکروارگانیسم‌ها برای افزایش قابلیت دسترسی فسفر است. مجموع نتایج نشان‌دهنده تأثیر بیشتر انتروباکتر و پریفورموسپورا ایندیکا نسبت به بریوندوموناس است. به نظر می‌رسد میکروارگانیسم‌ها در حضور مواد اصلاح‌کننده متفاوت پاسخ‌های متفاوتی را ابراز می¬کنند، به¬طوری که در تیمارهای آپاتیت و ملاس- آپاتیت فعالیت فسفاتاز قلیایی در پی مایه‌زنی میکروبی افزایش داشت، درحالی که در تیمار زئولیت- آپاتیت pH کاهش داشته که نشان¬دهنده تولید اسیدهای آلی توسط میکروارگانیسم¬ها است.

صابر جمالی، حسین بانژاد، عباس صفری‌زاده ثانی، بهناز هادی،
جلد 26، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر تنش‌های آبی و شوری بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه دارویی نعنا فلفلی آزمایشی به‌صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 98-1397 با 3 تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی در این پژوهش 4 سطح آبیاری (100 (I1)، 85 (I2)، 70 (I3) و 55 درصد ظرفیت زراعی (I4)) و 4 سطح شوری (0/9 (EC1)، 1/9(EC2)، 2/5 (EC3) و 3/4 دسی‌زیمنس بر متر (EC4)) بود. نتایج نشان داد که کاهش آب به‌میزان 15، 30 و 45 درصدی ظرفیت زراعی منجر به کاهش در صفات وزن تر اندام هوایی (به‌ترتیب 15/8، 28/4 و 30/1 درصد)، وزن خشک اندام هوایی (به‌ترتیب 7/1، 11/5 و 11/5 درصد) و وزن خشک ریشه (به‌ترتیب 4/6، 9/2 و 9/2 درصد) شد. همچنین، نتایج نشان داد که استفاده از شوری EC2، EC3 و EC4 به‌ترتیب منجر به کاهش 12/7، 28/5 و 34/0 درصد (وزن تر اندام هوایی)؛ 3/6، 11/6 و 11/6 درصد (وزن خشک اندام هوایی) و 6/7، 12/4 و 14/6 درصد (وزن خشک ریشه) گردید. نتایج نشان داد که اثر توأمان شوری و خشکی منجر به کاهش بهره‌وری فیزیکی آب شده است، به‌طوری‌که بیشترین و کمترین میزان این صفت در گیاه نعنا فلفلی با 3/54 و 2/06 کیلوگرم در متر مکعب در تیمارهای EC1I4 و EC3I1 مشاهده شد. بر اساس نتایج این پژوهش، جهت حصول عملکرد خشک و بهره‌وری فیزیکی حداکثری آب، استفاده از تیمار EC1I4 توصیه می‌شود.

جهانگیر عابدی کوپایی، محمد مهدی درافشان، سیدعلیرضا گوهری،
جلد 26، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

روش‌های متعددی برای شوری‌زدایی از پساب‌های شور وجود دارد که یکی از مهم‌ترین آنها، زیست‌پالایی است. هالوفیت‌ها گیاهانی هستند که قادرند غلظت‌هایی از نمک را تحمل کنند که اغلب گیاهان در این شرایط قادر به حیات نیستند. در این پژوهش، امکان شوری‌زدایی با استفاده از گیاه هالوفیت کینوا گونه تیتیکاکا مورد مطالعه قرارگرفته است. گیاه کینوا با استفاده از سیستم کشت بدون خاک (هیدروپونیک) و در سه سطح شوری (2، 8 و 14 دسی‌زیمنس بر متر) و تعداد 12 مخزن (9 مخزن با گیاه و 3 مخزن دیگر بدون گیاه و به‌عنوان شاهد) با تعداد کل 135 بوته (تعداد 15 بوته در هر مخزن) و با دو زمان ‌ماند 15روزه‌ای (15 و30 روز) و در قالب یک طرح کاملاً تصادفی به‌شکل چند عاملی با سه تکرار برای هر سطح شوری کشت داده شد و پارامترهای هدایت الکتریکی و سایر غلظت کاتیون‌ها و آنیون‌ها، قبل و بعد از تصفیه توسط این گیاه اندازه‌گیری شد. نتایج به‌دست‌آمده نشان‌دهندۀ آن است که گیاه کینوا مقادیر هدایت الکتریکی را در سطوح شوریEC~ 2 dS/m  (آب کم شور)، ~EC 8ds/m (آب لب‌شور) و EC~14 dS/m (آب با شوری زیاد) در مدت 30 روز به‌ترتیب 5/33، 8/12 و 9/35 درصد کاهش داد. همچنین یون‌های کلسیم، منیزیم، سدیم و کلراید را به‌ترتیب حداکثر 10، 7/62، 5/60 و 7/01 درصد بسته به سطح شوری کاهش می‌دهد. بر اساس نتایج این پژوهش، گیاه‌پالایی کینوا پتانسیل کمی در کاهش نمک از آب‌های نامتعارف مانند پساب‌های شور دارد.

فرهاد نعیمی هوشمند، فریبرز احمدزاده کلیبر،
جلد 26، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

مدل‌های هیدرولوژیک برای ارزیابی و پیش¬بینی میزان آب قابل استحصال حوضه‌ها، تحلیل فراوانی سیل و تدوین استراتژی¬های مقابله با سیلاب‌ها روز به روز در حال گسترش است. در این مطالعه از مدل HEC-HMS  و الحاقیه‌های HEC-GeoHMS وArc Hydro  در محیط ArcGIS برای شبیه‌سازی هیدروگراف‌های سیلاب طراحی در حوضه آبریز آیدوغموش واقع در شمال غرب ایران استفاده شد. برای محاسبه تلفات بارش، تبدیل بارش به رواناب، روندیابی و جریان پایه به‌ترتیب از روش -CN SCS، -UH SCS، ماسکینگهام و مدل ثابت ماهانه استفاده شد. در واسنجی مدل با دو رخداد واقعی سیل، میانگین مقادیر قدر مطلق باقیمانده‌ها، مجموع مربع باقیمانده‌ها و مجذور پیک وزنی میانگین مربعات خطا، برای حجم سیلاب به‌ترتیب برابر 2/75، 5/91 و 5/32 و برای دبی اوج به‌ترتیب برابر 8/9، 8/0 و 8/0  به‌دست آمد. صحت‌سنجی مدل نیز با مقدار یک درصد خطا در دبی اوج و 19 درصد خطا در حجم سیلاب مناسب ارزیابی شد. برای بارش‌های حداکثر 24 ساعته، توزیع لوگ پیرسون تیپ 3 به‌عنوان مناسب‌ترین توزیع در نرم‌افزار SMADA تعیین و بارش‌های طراحی با دوره‌های بازگشت مختلف استخراج شد. به این ترتیب برای دوره بازگشت 2 تا 1000 سال دبی اوج و حجم سیلاب طراحی به‌ترتیب برابر 18/8 تا 415/6 مترمکعب بر ثانیه و 5/7 تا 87/9 میلیون مترمکعب شبیه‌سازی شد.

صغری باقری، محمد رضا انصاری، آذین نوروزی،
جلد 26، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

فرسایش خاک یکی از مهم¬ترین مشکلات حوضه¬های آبخیز در جهان و از موانع اصلی دستیابی به توسعه پایدار در کشاورزی و استفاده از منابع طبیعی است. شناسایی و اولویت¬بندی مناطق حساس به فرسایش خاک به¬منظور اجرای عملیات حفاظت¬ آب و خاک و مدیریت منابع طبیعی در حوضه¬های آبخیز ضروری است. در این پژوهش به اولویت‌بندی خطر فرسایش خاک در 12 زیرحوضه آبخیز رود زرد در سال 1400 با استفاده از آنالیز پارامترهای مورفومتری و روش‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره پرداخته شده است. در این راستا 11 پارامتر مورفومتری محاسبه و وزن آنها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی به‌دست آمد. عملیات اولویت‌بندی با استفاده از روش‌های TOPSIS، VIKOR و SAW انجام و نتایج آن با استفاده از روش¬های میانگین رتبه¬ای، کاپلند و بردا تلفیق و درنهایت اولویت¬بندی نهایی با مقدار فرسایش ویژه زیرحوضه‌ها در مدل MPSIAC مقایسه و ضریب همبستگی رتبه‌ای اسپیرمن بین آنها برآورد شد. بر اساس نتایج، پارامترهای خطی بافت زهکشی، تراکم زهکشی و فراوانی آبراهه به‌ترتیب با وزن 0/161، 0/158 و 0/146 بیشترین تأثیر و در مقابل پارامترهای شکلی ضریب شکل، نسبت کشیدگی و ضریب گردی به‌ترتیب با وزن 0/049، 0/036 و 0/026 کمترین تأثیر را در فرسایش‌پذیری زیرحوضه‌ها داشتند. ضریب همبستگی رتبه‌ای اسپیرمن بین اولویت‌بندی نهایی و مدل MPSIAC، به میزان 0/8 به‌دست آمد (p-value<0.01). نتایج اولویت‌بندی نشان داد که زیرحوضه‌های R11، R12 و R10 با مساحت 83/191 کیلومتر مربع، به‌دلیل مقدار زیاد پارامترهای خطی، مقدار کم پارامترهای شکلی، ساختار زمین‌شناسی حساس به فرسایش و پوشش گیاهی ضعیف در اولویت اول تا سوم و در طبقه خیلی حساس به فرسایش خاک قرار دارند و برای اجرای اقدامات مدیریتی و عملیات آبخیزداری در اولویت هستند. نتایج کلی پژوهش نشان داد که روش‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره و آنالیز مورفومتری ابزاری مناسب برای شناسایی مناطق حساس به فرسایش خاک هستند.

آرمین بالوایه، لیلا غلامی، فاطمه شکریان، عطااله کاویان،
جلد 26، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

تغییرات غلظت عناصر غذایی خاک می‌تواند در مدیریت بهینه مصرف کود را مشخص کرده و از آلوده شدن محیط ‌زیست و منابع آبی جلوگیری کند. این پژوهش با هدف تعیین تغییرات غلظت عناصر پرمصرف خاک نیتروژن، فسفر و پتاسیم با کاربرد اصلاح‌کننده‌های پلی‌وینیل‌استات، بقایای لوبیاروغنی و ترکیب پلی‌وینیل‌استات + بقایای لوبیاروغنی در دوره‌های زمانی یک، دو و چهار ماهه انجام شد. نتایج نشان داد که کاربرد اصلاح‌کننده‌های خاک تأثیر متفاوتی بر تغییرات نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک داشتند. بیشترین مقدار نیتروژن مربوط به تیمار بقایای لوبیاروغنی در بازه زمانی چهار ماه قبل از شبیه‌سازی (با مقدار 44/62 درصد) و کمترین مقدار نیتروژن در تیمار پلی‌وینیل‌استات در بازه زمانی یک ماه (با مقدار 1/92- درصد) است. کمترین مقدار فسفر بعد از کاربرد اصلاح‌کننده‌ها در تیمار بقایای لوبیاروغنی با مقدار 50 درصد در بازه زمانی یک ماه قبل از شبیه‌سازی بارندگی، با مقدار (0/95 درصد) اندازه‌گیری شد. بیشترین مقدار پتاسیم مربوط به تیمار پلی‌وینیل‌استات در بازه زمانی چهار ماه قبل از شبیه‌سازی (189/35 درصد) و کمترین مقدار در تیمار ترکیب بقایای لوبیاروغنی + پلی‌وینیل‌استات در بازه زمانی یک ماه بعد از شبیه‌سازی (40/66 درصد) بود. بنابراین کاربرد اصلاح‌کننده‌ها می‌تواند در دوره‌های زمانی متفاوت اثرات متفاوتی بر تغییرات عناصر پرمصرف خاک داشته باشد.

وحید حبیبی اربطانی، محمود اکبری، زهره مقدم، امیرمهدی بیات،
جلد 26، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

در سال‌های اخیر از روش‌های غیرمستقیم نظیر سنجش از دور و داده‌کاوی برای برآورد شوری خاک زمین‌های کشاورزی استفاده می‌شود. در این تحقیق، هدایت الکتریکی 94 نمونه خاک از 0 تا 100 سانتی‌متر با استفاده از تکنیک ابرمکعب در دشت ساوه، اندازه‌گیری شد. تعداد 23 نوع داده ورودی در قالب دو دسته توپوگرافی و طیفی استفاده شدند. پارامترهای سطح زمین مانند شاخص رطوبت توپوگرافیک (TWI)، شاخص طبقه‌بندی زمین برای مناطق پست (TCI)، شاخص قدرت جریان (STP)، مدل رقومی ارتفاع (DEM) و طول شیب (LS) با استفاده از نرم‌افزارهای Arc-GIS و SAGA به‌عنوان ورودی‌های توپوگرافی لحاظ شدند. همچنین شاخص‌های مکانی شوری و پوشش گیاهی از تصاویر لندست 8 استخراج شدند و به‌عنوان ورودی‌های طیفی درنظر گرفته شدند. به‌منظور مدل‌سازی شوری از شبکه عصبی GMDH با نسبت 70 درصد برای آموزش و 30 درصد برای صحت‌سنجی استفاده شد. نتایج اندازه‌گیری نشان داد مقادیر شوری خاک بین 0/1 تا 18 با میانگین 5 و انحراف معیار 4/7 دسی‌زیمنس بر متر بودند. نتایج مدل‌سازی نیز نشان داد پارامترهای آماری R2، MBE وNRMSE  در مرحله آموزش به‌ترتیب 0/80، 0/06 و 42/1 درصد بودند. همین مقادیر در مرحله صحت‌سنجی به‌ترتیب 0/79، 0/13 و 48/7 درصد بودند. بنابراین استفاده از شاخص‌های طیفی، توپوگرافی و شبکه عصبی GMDH، در مدل‌سازی شوری خاک، کارایی مناسبی دارد.

علیرضا عمادی، سینا فاضلی، محمد هوشمند، سروین زمان زاد قویدل، رضا سبحانی،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

بخش کشاورزی به¬عنوان یکی از مهم‌ترین بخش‏های مصرف آب در پایداری سیستم‏های منابع آب کشور تأثیرگذار است. این مطالعه، با هدف تخمین برداشت آب از رودخانه‏ برای مصارف کشاورزی در محدوده مطالعاتی نوبران، واقع در حوضه آبریز دریاچه نمک، انجام شده است. تخمین میزان برداشت آب از رودخانه با استفاده از متغیرهای وابسته به فاکتورهای ریخت‌شناسی، هیدرولوژیکی، کاربری اراضی و ترکیبی از متغیرهای آن‌ها که با نمونه‏برداری میدانی جمع‏آوری شده است، انجام گرفت. همچنین، برای تخمین متغیر برداشت آب از رودخانه‌‏ها، روش‏های داده‌کاوی شامل سامانه استنتاجی فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS)، روش گروهی مدل‌سازی داده‏ها (GMDH)، شبکه تابع پایه شعاعی (RBF) و مدل درخت تصمیم رگرسیونی (Rtree) به کار گرفته شد. در این مطالعه، مدل GMDH24 با سناریوی ترکیبی شامل متغیرهای عرض رودخانه، عمق رودخانه، حداقل جریان، حداکثر جریان، متوسط جریان، مساحت کشت شده زراعی و باغی به‌عنوان بهترین مدل برای برآورد متغیر برداشت آب از رودخانه‏ معرفی شد. مقدار RMSE برای سناریوی ترکیبی مدل GMDH24 به‌منظور تخمین برداشت آب در محدوده مطالعاتی نوبران 046/0 به‌دست آمد. نتایج حاکی از این است که عملکرد مدل GMDH24 در برآورد برداشت آب رودخانه‏ها برای مقادیر حداکثر بسیار قابل قبول و امیدوارکننده است. بنابراین، مدل‌سازی و شناسایی متغیرهای مختلف تأثیرگذار بر میزان بهینه برداشت آب از رودخانه‏ها جهت تأمین مصارف کشاورزی باعث دستیابی به اهداف مدیریت یکپارچه منابع آب (IWRM) می‌شود.

رقیه موسوی، میرحسن رسولی صدقیانی، دکتر ابراهیم سپهر، محسن برین،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

مطالعه همدماهای جذب سطحی، از جمله روش‌های ارزیابی فراهمی فسفر در خاک است که می‌تواند اطلاعات مفیدی در ارتباط با توانایی هر خاک در جذب فسفر و عوامل مؤثر بر آن‌ها ارائه کند. در این پژوهش برای بررسی تأثیر بیوچار تولید شده از پیرولیز در دمای 350 درجه سانتی‌گراد و غنی‌شده با انواع ترکیبات، بر رفتار جذب سطحی فسفر یک آزمایش به‌صورت دسته‌ای با غلظت‌های فسفر (0 تا 35 میلی‌گرم در لیتر) در دو خاک با قابلیت هدایت الکتریکی متفاوت (S2=15dS m-1 و 2= S1) با انواع تیمارهای بیوچاری شامل بیوچار ساده بقایای هرس سیب- انگور (BC)، مخلوط بیوچار با خاک فسفات (BC-RP)، بیوچار غنی‌شده با اسید فسفریک و خاک فسفات (BC-H3PO4-RP)، بیوچار غنی‌شده با اسید کلریدریک و خاک فسفات (BC-HCl-RP)، سوپرفسفات تریپل (TSP) و شاهد (Cont) انجام شد. بر اساس نتایج، تیمارهای بیوچار در کاهش جذب سطحی فسفر در هر دو خاک مؤثر بودند؛ به‌طوری‌ که در اثر تیمار انواع بیوچار غنی‌شده BC- H3PO4-RP و BC-HCl-RP حداکثر جذب فسفر خاک S1 (خاک غیر شور) به‌ترتیب 14 و 23 درصد و خاک S2 (خاک شور) به‌ترتیب 26 و 19 درصد کاهش یافت. همچنین، مصرف این تیمارها پارامترهای شدت جذب لانگمویر (KL) خاک S1 را به‌ترتیب به 0/085 و 0/066 و خاک S2 به‌ترتیب به 0/11و 0/15 لیتر بر میلی‌گرم، ظرفیت جذب فروندلیچ (KF) خاک S1 به‌ترتیب به 19/2 و 22/5 و خاک S2 به 28/2 و 28/1 لیتر بر کیلوگرم کاهش دادند. در این پژوهش، بیوچارهای غنی‌شده با بلوکه‌کردن مکان‌های تثبیت فسفر و افزایش فراهمی فسفر، نیاز استاندارد فسفر محاسبه شده هر دو خاک را بطور معنی‌دار کاهش داد. بنابراین، غنی‌سازی بیوچار می‌تواند به‌عنوان راهکار مؤثری در افزایش قابلیت فراهمی فسفر و کاهش نیاز به مصرف کود در شرایط شور و غیر شور مطرح باشد که از این‌رو نیاز به پژوهش‌های گسترده‌تر آزمایشگاهی و مزرعه‌ای است.

مهرنوش دهقانیان، سید حسن طباطبایی، حسین شیرانی، فرزانه نیکوخواه،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

در کشاورزی پایدار برای بهره‌وری بیشتر از کودهای گاوی که منبع غنی از باکتری بیماری‌زای ایکولای (E-Coli) است، استفاده می‌شود. هدف از این پژوهش بررسی اثر همزمان دانه‌بندی کودگاوی و شوری آب آبیاری، بر نگهداشت باکتری ایکولای در اعماق ستون شن به ارتفاع 10سانتی‌متر تحت جریان اشباع است. برای این منظور چهار دانه‌بندی مختلف از کود گاوی (2-1، 1- 0/5، 0/5- 0/25 و کوچکتر از 0/25> میلی‌متر) به سطح ستون شن به مقیاس 30 تن در هکتار اضافه شد، سپس آبشویی با شوری‌های مختلف (0، 0/5، 2/5، 5 و 10 دسی‌زیمنس بر متر) تا 10 حجم منفذی انجام گرفت، سپس از اعماق 0، 3، 6 و 12 سانتی‌متری عمق خاک نمونه‌برداری شد. تعداد باکتری‌های موجود در هر نمونه با روش شمارش زنده مشخص شد. نتایج نشان داد اثر تمام منابع تغییر و همچنین اثرات متقابل آنها بر نگهداشت باکتری در خاک در سطح 5 درصد معنی‌دار بود. شوری بر نگهداشت باکتری اثر منفی داشت، به‌ترتیب بیشترین و کمترین مقدار غلظت نسبی باکتری (حاصل تقسیم تعداد باکتری در هر عمق خاک به تعداد اولیه باکتری در تیمار کود مورد نظر) در تیمارهای شوری 0 و 10 دسی‌زیمنس بر متر بود. همچنین، با کم¬شدن اندازه ذرات کود گاوی، به‌دلیل افزایش آبگریزی و مسدودسازی منافذ ترجیحی، نگهداشت باکتری در تمامی اعماق مورد بررسی خاک کاهش یافت. به‌ترتیب بیشترین و کمترین نگهداشت باکتری در خاک در بزرگترین تیمار دانه‌بندی (2-1 میلی‌متر) و کوچکترین دانه‌بندی ( کمتر از 0/25 میلی‌متر) بود. به علاوه بیشترین غلظت نسبی باکتری در خاک مربوط به عمق 3-0 سانتی‌متری بود و در سایر اعماق اختلاف معنی‌داری دیده نمی‌شد.

فاطمه مومنی، علی اشرف امیری نژاد،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

درکشاورزی دقیق، سیستم رتبه‌بندی قابلیت تولید یک ابزار مهم در ارزیابی کمّی کیفیت خاک است. به‌منظور ارزیابی تغییرات مکانی شاخص‌های کیفیت فیزیکی خاک یک مزرعه کلزا (Brassica napus)، مطالعه‌ای در دشت بیلوار کرمانشاه انجام شد. تغییرپذیری مکانی ویژگی‌های ﺧﺎک در ﻳﻚ ﺷﺒﻜﻪ منظم (اﺑﻌـﺎد 100 ×100 ﻣﺘﺮ) با استفاده از تکنیک‌های زمین‌آمار و ﻧﺮم اﻓـﺰار ArcGIS انجام شد. پنج پارامتر مهم فیزیکی خاک شامل جرم مخصوص ظاهری (BD)، تخلخل غیرموئینگی (NCP)، هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks)، رطوبت قابل دسترس (AWC) و کربن آلی (OC) خاک تعیین شدند. شاخص رتبه‌بندی فیزیکی (PRI) در هر نقطه نمونه‌برداری نیز با حاصل‌ضرب ارزش پنج پارامتر مورد بررسی تعیین گردید. نتایج نشان داد که دامنه تأثیر نیم‌تغییرنما (سمی‌واریوگرام) برای پارامترهای Ks و AWC بین 137 تا 145 متر و برای پارامترهای پارامترهای OM، BD و NCP به نسبت بلند (161 تا 205 متر) بودند. ساختار مکانی رس و تخلخل غیرموئینگی متوسط (به ترتیب برابر با 0/68 و 0/28) و بقیه پارامترها ضعیف به‌دست آمد. همچنین، همبستگی بین PRI و عملکرد بیولوژیکی کلزا به نسبت خوب بود (68/0=R2). بررسی نقشه‌های پهنه‌بندی ویژگی‌های فیزیکی خاک بیانگر افزایش BD و کاهش پارامترهای AWC و NCP، به تناسب تغییر بافت خاک و میزان ماده آلی در بعضی نقاط مزرعه بود. بطور کلی، شاخص PRI یک ابزار مهم در ارزیابی کمّی شرایط فیزیکی خاک است که با توجه به آن و بر اساس نقشه‌های پهنه‌بندی، می‌توان در راستای بهبود کیفیت فیزیکی خاک در مزارع کشاورزی اقدام کرد.

فریبا اسماعیلی، مهدی وفاخواه، وحید موسوی،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

مدل‌های رقومی ارتفاع (DEM)یکی از مهم‌ترین داده‌های مورد نیاز در مدل‌‍‌‌سازی حوزه‌آبخیز با مدل‌های هیدرولوژیکی است که دقت مکانی آن تأثیر بسزایی در صحت شبیه‌سازی فرایندهای هیدرولوژیکی دارد. در پژوهش حاضر اثر دقت مکانی پنج DEM شامل نقشه توپوگرافی (TOPO)با مقیاس 1:25000، SRTM، ASTER، ALOS PALSAR و GTOPO به‌ترتیب با دقت‌های مکانی 10، 12/5، 30، 90 و 1000 متر بر تخمین پارامترهای مدل‌های ژئومورفولوژیک و ژئومورفوکلیماتیک در حوزه‌ آبخیز امامه ارزیابی شده است. برای این منظور از 34 رویداد سیلاب منفرد طی سال‌های 1349 تا 1394 استفاده شد. نتایج نشان داد ‌که در روش ژئومورفولوژیک استفاده از مدل رقومی ارتفاع TOPO و ALOS PALSAR بهترین نتایج را به‌ترتیب با ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) 1/7 و 1/8 مترمکعب بر ثانیه و مقدار نمایه نش- ساتکلیف 0/4 و 0/3 ارائه نمودند. درحالی¬که مدل رقومی ارتفاع GTOPO کمترین کارایی را با 8/2RMSE مترمکعب بر ثانیه و نمایه نش- ساتکلیف 2- داشت. به‌طور مشابه در روش ژئومورفوکلیماتیک کمترین و بیشترین RMSE به‌ترتیب 3/8 و 18 متر مکعب بر ثانیه متعلق به مدل‌های رقومی ارتفاع TOPO و GTOPO با مقدار نمایه نش- ساتکلیف 0/2 و 6- است. به‌طور کلی روش ژئومورفولوژیک نسبت به روش ژئومورفوکلیماتیک در تمام مدل‌های رقومی ارتفاع نتایج مطلوب‌تری را داشت.

جهانگیر عابدی کوپایی، علیرضا وهابی،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

با توجه به آشکارشدن تغییرات اقلیمی در اکثر مناطق دنیا و اثر آن بر بخش‌های مختلف چرخه آب، آگاهی از وضعیت منابع آب به‌منظور مدیریت صحیح منابع و برنامه‌ریزی برای آینده ضروری است. از این‌رو مطالعات زیادی در مناطق مختلف با هدف تحلیل اثرات تغییر اقلیم بر فرآیند هیدرولوژیک در دوره‌های آتی انجام شده است. در مطالعه حاضر به بررسی اثرات تغییر اقلیم بر رواناب سطحی با استفاده از مدل گردش عمومی جو (AOGCM) در شهرستان خمینی‌شهر پرداخته شد. برای این کار از شبیه‌سازی دمای حداکثر و حداقل و بارش دوره آتی (2049-2020) با استفاده از میانگین‌گیری وزنی از سه مدل با کمترین خطا برای هر یک از پارامترهای دمای حداقل و حداکثر و بارش، بر اساس سناریوی انتشار A2 و B1 (حالت بدبینانه و خوش‌بینانه) از مجموعه مدل‌های AOGCM-AR4 استفاده شد و به‌منظور ریزمقیاس‌نمایی، از مدل LARS-WG استفاده شد. به‌منظور پیش‌بینی رواناب نیز از نرم‌افزار HEC-HMS استفاده شد. نتایج به‌دست آمده ناشی از بررسی اثر تغییر اقلیم در دوره آتی (2049-2020) نسبت به دوره مشاهداتی (2000-1971)، در سناریو A2 برای دمای حداقل و حداکثر به‌ترتیب و به‌طور میانگین افزایش 1/1 و 1/6 درجه سانتی‌گراد و کاهش 17/8 درصدی بارش را نشان داد و در سناریو B1 نیز برای دمای حداقل و حداکثر به‌ترتیب و به‌طور میانگین افزایش 1/1 و 1/4 درجه سانتی‌گراد و کاهش 13 درصدی بارش به‌دست آمد. نتایج مربوط به رواناب در شش سناریوی موجود متفاوت بود، بدین صورت که بیشترین کاهش رواناب مربوط به سناریوی کاربری اراضی ثابت و سناریو A2 (کاهش 22/3 درصدی) و بیشترین افزایش مربوط به سناریوی افزایش 45 درصدی شهری و سناریوB1 (افزایش 5/8 درصدی) است. پس با توجه به اینکه در آینده بدون شک افزایش بافت شهری وجود خواهد داشت به همین دلیل حجم رواناب در آینده، قابل ملاحظه خواهد بود که از این حجم می‌توان برای تغذیه آب زیرزمینی و آبیاری باغات و فضای سبز شهرستان بهره برد.

علیرضا حسین پور، مرضیه براتی، محمد حسن صالحی،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

وقتی کود فسفره در خاک استفاده شود، سرعت آزادشدن پتاسیم ممکن است تحت‌تأثیر کاربرد فسفر باشد. هدف این پژوهش، تأثیر کود سوپرفسفات بر سرعت آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی در 10 خاک آهکی است. برای این منظور، مقدار 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم فسفر از منبع مونوکلسیم‌‌ دی‌هیدروژن فسفات به ‌خاک‌ها اضافه شد و خاک‌های تیمارشده و تیمارنشده به مدت 90 روز در انکوباتور با رطوبت 70 درصد ظرفیت زراعی و دمای 1±C ◦25 نگهداری شدند. پس از آن، آزادشدن پتاسیم غیرتبادلی به روش عصاره‌گیری متوالی با محلول کلسیم کلرید 0/01 مولار در مدت‌زمان 2017 ساعت در خاک‌های تیمارشده و تیمارنشده مطالعه شد. نتایج نشان داد پتاسیم غیرتبادلی آزاد شده در خاک‌های تیمارشده از خاک‌های تیمارنشده کمتر بود. میانگین پتاسیم غیرتبادلی آزاد شده بعد از 2017 ساعت در خاک‌های تیمارشده، 260/6 و در خاک‌های تیمارنشده، 303/3 میلی‌گرم بر کیلوگرم بود. رهاسازی پتاسیم غیرتبادلی در تمام خاک‌ها در مراحل اولیه سریع بود و در مراحل بعدی با سرعت کمتری تا پایان آزمایش ادامه یافت. سرعت آزادشدن پتاسیم غیرتبادلی با استفاده از معادله‌های سینتیکی ارزیابی شد. باتوجه‌به بالابودن ضرایب تشخیص و کم‌بودن خطای استاندارد، سرعت آزادشدن پتاسیم غیرتبادلی در خاک‌های تیمارشده و خاک‌های تیمارنشده، با معادله تابع توانی توصیف شد. نتایج این پژوهش می‌تواند برای توصیه کودی در خاک‌های آهکی موردمطالعه مؤثر باشد.

جهانگیر عابدی کوپایی، عارفه چهره راضی، فاطمه دادوند،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

کاهش روزافزون منابع آب شیرین، موجب اهمیت بیشتر شوری‌زدایی آب دریا و آب‌های شور شده است. مصرف انرژی فراوان و هزینه‌های عملیاتی زیاد، یک مشکل بزرگ برای فناوری شوری‌زدایی آب است. ازاین‌رو شوری‌زدایی با هزینه کمتر از اهمیت به سزایی برخوردار است. هدف این پژوهش، شوری‌زدایی آب دریای خزر و آب چاه منطقه دارک اصفهان است. برای حذف یون‌های شوری از دو جاذب گرافن اکساید و زئولیت استفاده شد که در ابتدا مقداری گرافن اکساید طبق روش هومر ساخته شد. سپس توسط طیف‌سنجی مادون‌قرمز با تبدیل فوریه و با استفاده از میکروسکوپ الکترونی خصوصیات گرافن اکساید شناخته شد. پس از آن توانایی جاذب‌ها برای حذف کاتیون‌ها و آنیون‌های عامل شوری مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور ستون بستر ثابت تشکیل شده، از یک بسته 30 میلی‌گرمی گرافن اکساید و 13 گرم زئولیت برای حذف آنیون‌ها و کاتیون‌های 50 میلی‌لیتر آب شور استفاده شد و برای جذب آنیون بیشتر زئولیت با سورفکتانت عامل‌دار شد. نتایج نشان داد، برای آب دریای خزر مقدار 30 میلی‌گرم گرافن اکساید با 13 گرم زئولیت باعث کاهش شوری به میزان 23/84 درصد و برای آب چاه منطقه دارک مقدار 13 گرم زئولیت اصلاح شده با سورفکتانت باعث کاهش شوری به میزان 23/43 درصد شده‌اند. نتایج نشان داد، آنیون و کاتیون‌های پتاسیم، کلسیم، منیزیم، کلر و سدیم به‌ترتیب بیشترین جذب را توسط جاذب داشته‌اند.

سمیه جالینوسی، عزت الله جودکی، عبدالرضا مقدسی، مجید مهدیه،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

در این پژوهش کاربرد روش نوین جلبک‌پالایی در حذف آمونیاک از آب‌های آلوده به هیدروکربن‌های نفتی که دارای محتوای آمونیوم و ترکیبات قلیایی بالایی هستند، در راستای ارتقای سیستم تصفیه بیولوژیکی یکی از پیچیده‌ترین پالایشگاه‌های کشور بررسی شد. هدف این پژوهش، یافتن روش‌های کاربردی و مقرون‌به‌صرفه، به‌منظور صیانت و حفظ منابع آبی کشور است. در نخستین مرحله پس از بررسی توزیع جلبکی واحد بازیافت و خالص‌سازی نمونه‌ها، کلرلاولگاریس به‌عنوان جلبک مقاوم در مقابل شوک‌های آمونیاکی برگزیده شد، سپس یک فتوبیوراکتور هواراند و یک سیستم کشت آزمایشگاهی، شامل یک ظرف پیرکس 10 لیتری و ملزومات آن به‌منظور کنترل میزان تولید زیست‌توده ساخته شد. آزمایش‌ها در مدت 20 روز انجام شده و بیشینه تولید زیست‌توده در 16 الی 17 روز اول اتفاق افتاد. در غلظت‌های کمتر از 50mg/L ، آمونیاک در هر دو روش به‌صورت کامل حذف شد و جلبک عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داد. در غلظت‌  10mg/L ، کل آمونیاک در هر دو روش در هفته اول به اتمام رسید. در غلظت‌های 50mg/L تا 100mg/L ، حدود 94 درصد آمونیاک در ظرف شیشه‌ای و حدود 95 درصد در راکتور حذف شد. با افزایش میزان آمونیاک و سمیت آن کاهش تکثیر سلولی و قدرت جذب جلبک اتفاق افتاد و این امر در غلظت 500mg/L کاملاً مشهود بود. جلوگیری از تبخیر آب و ته‌نشین شدن زیست‌توده، کنترل بهتر برخی پارامترهای حیاتی از جمله pH، دما، شدت نور و انرژی، غلظت دی‌اکسید‌کربن و انتقال جرم و گرمای کارآمد، سبب راندمان بیشتر فتوبیوراکتور هواراند شد. نکته قابل‌تأمل در نتایج این پژوهش، عملکرد فوق‌العاده کلرلا‌ولگاریس در حذف آلاینده‌های سمی مانند آمونیاک و امکان استفاده از آن در سیستم‌های بیولوژیکی تصفیه‌خانه‌ها، پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها است.

علی باریکلو، سالار رضاپور، پریسا علمداری، روح الله تقی زاده مهرجردی،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

کیفیت خاک یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تأثیرگذار بر تولیدات زراعی و پایداری تولید است. عوامل فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی و اکولوژیکی یک خاک بر کیفیت خاک تأثیرگذارند. اندازه‌گیری همه شاخص‌های کیفیت خاک طاقت‌فرسا و هزینه‌بر است؛ بنابراین بسیاری از پژوهشگران ارزیابی را بر تعداد محدودی از شاخص‌های کیفیت خاک متمرکز کرده‌اند. این پژوهش با هدف تعیین حداقل مجموعه‌داده‌ها برای ارزیابی کمی و بررسی خودهمبستگی فضایی کیفیت خاک در اراضی جنوب غربی دشت ارومیه انجام شد. برای این منظور تعداد 120 نمونه مرکب (عمق 60-0 سانتی‌متر) از خاک برداشته و شاخص کیفیت خاک به روش IQIw در 4 حالت مجموعه‌ کل - خطی (IQIwL_TDS)، کل - غیرخطی (IQIwNL_TDS)، حداقل - خطی (IQIwL_MDS) و حداقل - غیرخطی (IQIwNL_MDS) محاسبه شد. برای انتخاب مجموعه‌داده‌ها، تعداد 22 ویژگی فیزیکی و شیمیایی به‌عنوان ویژگی انتخابی برای روش کل داده‌ها (TDS) و ویژگی‌های درصد شن، نسبت جذب سدیم، ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفر قابل‌جذب، کربنات کلسیم فعال و غلظت نیکل با استفاده از روش تجزیه به مؤلفه‌های اصلی به‌عنوان مجموعه حداقل داده‌ها (MDS) انتخاب شدند. بیشترین مقدار شاخص کیفیت خاک در حالت IQIMDS خطی و کمترین مقدار در حالت IQIMDS غیرخطی حاصل شد. بررسی ضریب همبستگی خطی و غیرخطی بین شاخص کیفیت خاک با دسته کل و حداقل داده‌ها نشان داد، حالت غیرخطی شاخص IQI ضریب همبستگی بالاتری (0/85=R2) نسبت به حالت خطی شاخص IQI (R2=0/73) دارد. نتایج محاسبه شاخص موران جهانی برای داده‌های شاخص کیفیت خاک IQIw در مجموعه‌های مطالعاتی نشان داد، داده‌های کیفیت خاک دارای خودهمبستگی فضایی هستند و به‌صورت خوشه‌ای در فضا توزیع یافته‌اند و مستقل از یکدیگر نیستند. نتایج آماره گتیس - ارد جی نشان داد، خوشه‌های با کیفیت خاک ضعیف، شوره‌زارهای ایجاد شده در اثر خشک‌شدن دریاچه ارومیه و اراضی بایر اطراف آن در بخش شرق و جنوب شرق محدوده مطالعاتی را شامل شده است.


صفحه 17 از 18     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb