344 نتیجه برای Ph
احمد غضنفری مقدم،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
به منظور گسترش استفاده از فناوری بینایی ماشین در امور پژوهشی کشاورزی کشور، به ویژه برای تعیین کمیتهای فیزیکی بذرها، یک دستگاه رایانه مجهز به یک کارت تصویرگیر، یک دستگاه دوربین ویدیو و یک جعبه نور تهیه، و با استفاده از آنها یک سیستم بینایی ماشین راهاندازی شد. سپس برنامههای رایانهای مورد نیاز در راهاندازی اولیه سیستم و دستیابی به ویژگیهای فیزیکی قابل اندازهگیری از طریق تصاویر، نوشته شد. این برنامهها شامل اکتساب و نمایش تصویر، تبدیل تصاویر رنگی به خاکستری و سیاه و سفید، جدا سازی اجسام از زمینه، شمارش اجسام درون تصویر، محاسبه سطح تصویر شده، طول، عرض، نمایه گردی، مرکز تقارن و محاسبه وزن بود. برای ارزیابی سیستم فوق، ابعاد فیزیکی دانههای پسته با دو روش نرمافزاری و دستی اندازهگیری شد.
مقایسه آماری نتایج به دست آمده نشان داد که اختلاف معنیداری بین اندازههای گرفته شده با دو روش وجود ندارد. از نظر سرعت اندازهگیری، بینایی ماشین بسیار سریع بوده و قابل مقایسه با روشهای معمول دستی نیست. ولی این فناوری هنوز از نظر کاربردی محدودیتهای نرمافزاری و سختافزاری بسیاری دارد.
جعفر یثربی، نجفعلی کریمیان، منوچهر مفتون، علی ابطحی، عبدالمجید رونقی، محمد تقی آساد،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
بهمنظور اطلاع از چگونگی توزیع شکلهای معدنی نیتروژن، تعیین همبستگی بین این شکلها با ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک، و
بهدست آوردن معادلههایی برای پیشبینی شکلها با بهرهگیری از ویژگیهای خاک در خاکهای آهکی استان فارس، 25 نمونه خاک سطحی از مناطق عمده کشاورزی استان فارس انتخاب و شکلهای نیتروژن زیر در آنها اندازهگیری شد: نیتروژن کل، نیتروژن نیتراته به روش فنل دی سولفونیک اسید؛ نیتروژن نیتراته استخراجی بهوسیله پتاسیم کلرید 2 مولار، آمونیوم استخراجی بهوسیله محلولهای پتاسیم کلرید 2 مولار، سولفوریک اسید یک نرمال؛ سدیم هیدروکسید 25/0 نرمال، نیتروژن قابل اکسایش بهوسیله محلولهای پرمنگنات اسیدی و قلیایی و نیتروژن آمونیومی استخراجی بهوسیله پتاسیم کلرید 2 مولار در دمای 100 درجه سانتیگراد.
بر اساس نتایج به دست آمده، بیشترین مقدار نسبی شکلها ( نسبت به نیتروژن کل خاک) مربوط به شـکل آزاد شده با پرمنگنات قلـیایی (47/4 درصد) و کمترین آن مربوط به شکل تبادلی ( 6/0 درصد ) بود. شکلهای محلول در آب و تبادلی رویهمرفته کمتر از 2 درصد نیتروژن را تشکیل میداد. بین نیتروژن کل خاک و شکلهای آزاد شده با پرمنگنات اسیدی و پرمنگنات قلیایی، همبستگی بالایی به ترتیب با ضریبهای همبستگی 931/0 و 850/0 به دست آمد. هم چنین بین ماده آلی خاک و هر یک از شکلهای نیتروژن کل خاک، آزاد شده با پرمنگنات اسیدی و آزاد شده با پرمنگنات قلیایی، معادلههای خوبی به دست آمد که ارتباط تنگاتنگ این شکلها را با ماده آلی نشان میدهد.
اکبر انفراد، کاظم پوستینی، ناصر مجنون حسینی، احمدعلی خواجه احمد عطاری،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
طی یک بررسی که در قالب یک آزمایش فاکتوریل با طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد، واکنش رشد (ماده خشک اندامهای هوایی) 18 رقم کلزا در سطوح شوری برابر با 2/1، 6 و 12 دسیزیمنس بر متر حاصل از NaCl، مطالعه و ارتباط آن با پتانسیل آب برگ، غلظت Na و K، نسبت آنها و توان گزینش K در برابر Na و غلظت کلروفیل برگ ارزیابی شد.
نتایج نشان داد که همراه با اثر معنیدار شوری روی کاهش کل میزان ماده خشک تولید شده در اندامهای هوایی، صفات مربوط به یونها شامل: غلظت Na، نسبت K/Na، توان گزینش K در برابر Na و همچنین پتانسیل آب برگ بهطور معنیداری تحت تأثیر شوری کاهش و غلظت K افزایش یافت و تنها پتانسیل آب برگ بود که بالاترین همبستگی منفی و معنیدار را با ماده خشک گیاه نشان داد. بنابراین به نظر میرسد میزان آب موجود در داخل گیاه میتواند واکنشهای تحمل یا حساسیت به شوری را توجیه کند. بر این پایه ارقام با نشان دادن تفاوت معنیدار در گروههای مختلفی قرار گرفتند. ارقام آلیس، فورنکس، دی پی 8، 94 و لیکورد در گروهی که تصور میرود متحمل به شوری باشند و ارقام اوکاپی، اکامر و اورال درگروه موسوم به حساس به شوری قرار گرفتند. هشت رقم دیگر در حد میانگین بودند. بهعلاوه سه رقم کنسول، وی دی اچ 98ـ8003 و اورینت در صفات یاد شده بهگونهای واکنش نشان دادند که از وضعیتی خارج از توجیه فوقالذکر برخوردار میشوند. راهبرد هالوفیتی در مورد این سه رقم قابل بررسی است.
توحید نجفی میرک، عباسعلی زالی، عبدالهادی حسینزاده، غلامرضا رسولیان، عباس سعیدی،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
شته روسی گندم یکی از آفات مهم غلات، بهویژه گندم و جو در بسیاری از مناطق غلهخیز جهان محسوب میشود. استفاده از ارقام مقاوم بهعنوان روشی بسیار مؤثر برای کنترل این آفت شناخته شده است. بهمنظور ارزیابی مقاومت ارقام و لاینهای گندم به شته روسی، شمار 13 رقم گندم نان و 15 لاین گندم دوروم به همراه دو رقم شاهد مقاوم و حساس در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط گلخانه کشت شد. در هر تکرار از هر ژنوتیپ سه گیاهچه در یک گلدان پلاستیکی به عنوان یک واحد آزمایشی در نظر گرفته شد. در مرحله 2-1 برگی تعداد پنج پوره سنین 5-4 شته روی هر کدام از گیاهچهها رهاسازی شد. 21 روز پس از رهاسازی، درصد پیچیدگی برگها و درصد زردی یا کلروز برگها مورد اندازهگیری قرار گرفت. علیرغم وجود همبستگی بسیار بالا (%80) بین میزان پیچیدگی و میزان کلروز برگها، غربال ژنوتیپها بر اساس هر دو صفت انجام شد. تجزیـه واریانس دادهها، تنوع ژنیتیکی زیادی بین ژنوتـیپها برای هر دو صـفت نشان داد، به طوریکه لاینهای گنـدم دوروم DW2، DW8، DW12، DW9، DW14، DW4، DW7، DW3 و رقم آزادی با داشتن پیچیدگی برگ و میزان کلروز برگ کمتر نسبت به شاهد مقاوم، به عنوان مقاومترین ژنوتیپها و لاین گندم دوروم DW13 و رقم شیرودی و M-75-7 که هم دارای پیچیدگی برگ بیشتری و هم دارای میزان کلروز برگ بیشتری نسبت به شاهد حساس بودند، بهعنوان حساسترین آنها به بیوتیپ مورد آزمایش شته روسی شناخته شدند. مقایسه گروهی ژنوتیپها نشان داد که در کل، لاینهای گندم دوروم مقاومتر از ارقام گندم نان هستند. گروهبندی ژنوتیپها با بهرهگیری از تجزیه خوشهای بر اساس دو صفت مذکور بیانگر همین نتیجه بود.
شهرام دخانی، رویا بهشتی،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
تغییرات قندهای اصلی به اسیدهای آلی دو رقم سیب درختی زرد لبنانی و قرمز لبنانی پس از برداشت از باغهای سمیرم اصفهان با روش دقیق کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) در سه نوع بسته بندی چوبی، کارتونی و پلی اتیلن سوراخ دار و در حین نگهداری به مدت 8 ماه در دمای 0.5+ تا 0.5- درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 90 تا 95 درصد براورد شد. قندهای اصلی ساکارز، گلوکز، فروکتوز و اسیدهای آلی سیتریک و ال مالیک در هر دو رقم شناسایی و اندازه گیری شدند. اعداد به دست آمده با آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و مقایسه میانگین آزمون چند دامنه ای دانکن تجزیه و تحلیل شدند. ارزیابی قندهای اصلی ساکارز، گلوکز و فروکتوز با دستگاه HPLC نشان داد که قند غالب در هر دو رقم فروکتوز بود و سیب زرد لبنانی ساکارز بیشتر و گلوکز کمتری نسبت به قرمز لبنانی داشت و میزان این سه قند در هر سه نوع بسته بندی و در هر دو نوع رقم با پیشرفت دوره انبارمانی کاهش یافت. ارزیابی اسیدهای آلی سیتریک و ال مالیک نشان داد که اسید آلی غالب در هر دو رقم ال مالیک است. میزان اسید سیتریک در سیب زرد لبنانی در ماه دوم و در سیب قرمز لبنانی در ماه اول در هر سه بسته بندی به حداکثر خود رسید و سپس تا ماه هشتم در هر سه بسته بندی و هر دو رقم حداقل بود. در مجموع بسته بندی پلاستیکی به دلیل تغییرات فیزیکوشیمیایی کمتر، نسبت به دو بسته بندی دیگر در ارجحیت بود و هر دو رقم تا ماه هشتم انبارمانی از لحاظ کیفیت شیمیایی و فیزیکی خوب باقی ماندند.
حاجیمحمد تکلوزاده، کریم کمالی، یعقوب فتحیپور،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
ترجیح مراحـل مختلف رشـدی شته سیاه یونجـه (Aphis craccivora Koch) توسـط زنبـور پارازیتـوئید(Lysiphlebus fabarum (Marshall ) در شرایط اتاقک رشد (دمای 2±20 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی5± 55 درصد و دوره نوری روشنایی: تاریکی10:14 ساعت) و در دو آزمایش بررسی شد. در آزمایش اول، ترجیح مرحله میزبانی با بهرهگیری از کلیه مراحل رشدی شته به نسبت مساوی و در آزمایش دوم با بهرهگیری از نسبتهای متغیر 5:15، 15:15 و 15:5 از دو مرحله سنین پورگی سوم به چهارم بررسی شد. هدف از این بررسی تعیین مرحله رشدی ترجیح شته میزبان توسط زنبور پارازیتوئید(L. fabarum) بود. براساس نتایـج حاصله زنبور پارازیتوئیـد (L. fabarum) پورههای سن سوم شته سـیاه یونجه را با 75/38 درصد پارازیتیسم به سـایر مراحل رشدی ترجیح داد و بین این مرحله با سایر مراحل اختلاف معنیدار وجود داشت. در مراحل بعدی پورههای سن چهارم 75/23 و حشرات کامل 25/21 درصد پارازیته شدند و پورههای سن اول پارازیته نشدند. در بررسی نسبتهای متغیر از پورههای سنین سوم به چهارم شته سیاه یونجه، در تراکم یکسان از دو سن نامبرده، میزان پارازیتیسم پورههای سن سوم 74/55 و پورههای سن چهارم 26/44 درصد بود و در نسبت 25 به 75 درصد از پورههای سن سوم به چهارم، میزان پارازیتیسم پورههای سن سوم 9/35 درصد و پورههای سن چهارم09/64 درصد و در نسبت 75 به 25 درصد از پورههای سن سوم به چهارم، میزان پارازیتیسم پورههای سن سوم 6/79 درصد و پورههای سن چهارم 36/20درصد دیده شد. پس از محاسبه درصد پارازیتیسم براساس معادله مرداک و رسم نمودار نسبتهای میزبان پارازیته شده (Na1/Na2) به نسبتهای اولیه میزبان (N1/N2) مشخص شد که زنبور پارازیتوئید (L. fabarum) در نسبتهای متغیر از دو مرحله مختلف میزبان نیز برای پوره سن سه ترجیح مثبت و برای پوره سن چهار ترجیح منفی دارد. به عبارت دیگر تغییرنسبتها نیز نتوانست ترجیح پارازیتوئید نسبت به پورههای سن سوم را تغییر دهد و در نسبتهای متغیر نیز ترجیح مثبت به سن سوم دیده شد.
یونس عصری،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
ذخیرهگاه بیوسفر کویر به وسعت حدود 686598 هکتار در حاشیه شمال غربی دشت کویر و شرق دریاچه نمک قرار دارد. این ذخیرهگاه بیوسفر انواعی از زیستگاهها شامل صخرهها و برونزدگیهای سنگی، دشتهای دامنهای، بیابانهای سنگریزهای، بیابانهای شنی، (نبکا و ارگ)، حوضههای انتهایی (دشتهای شور، کویر و سبخا)، وادیها، چشمهها و برکهها را دارا میباشد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی گونههای گیاهی و معرفی فلور ذخیرهگاه بیوسفر کویر است. به این منظور نمونههای گیاهی از زیستگاههای مختلف منطقه در طی سه فصل رویشی بین سالهای 1378-1373 جمع آوری و سپس با استفاده از فلورهای مختلف شناسایی شدند. شکلهای زیستی گونههای شناسایی شده از این ذخیرهگاه تعیین گردید و طیف زیستی منطقه ترسیم شد. براساس دادههای بهدست آمده از پراکنش جغرافیایی گونهها و منابع موجود، جایگاه منطقه از نظر جغرافیای گیاهی ایران مورد بررسی قرار گرفت. از 359 گونه و تقسیمات تحت گونهای شناسایی شده از منطقه، 3 گونه بازدانه، 312 گونه نهاندانه دو لپهای و 44 گونه نهاندانه تک لپهای هستند. این گیاهان به 43 تیره و 224 جنس تعلق دارند. بیشترین غنای گونهای در تیرههای ,Chenopodiaceae ,Asteraceae Brassicaceae ,Poaceae, Boraginaceae و Fabaceae دیده میشود. در بین گیاهان منطقه، تروفیتها با 198 گونه (1/55 درصد) فراوان ترین شکل زیستی منطقه هستند. پراکنش 245 گونه (3/68 درصد) به ناحیه ایرانی ـ تورانی منحصر میگردد که از این تعداد، 30 گونه (2/12 درصد) اندمیک ایران هستند
امیرحسین قانعی، علیرضا حسینپور،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
روش نوارهای کاغذی پوشیده شده با اکسید آهن میتواند به صورت ممتد فسفر را از محلول خاک جذب کند. در این روش مکانیزم عصارهگیری فسفر احتمالا" شبیه مکانیزم جذب فسفر به وسیله گیاه است. هدف این پژوهش ارزیابی روش نوارهای کاغذی پوشیده شده با اکسید آهن در برآورد فسفر قابل جذب خاک در گیاه ذرت رشد کرده در گلخانه، در تعدادی از خاکهای همدان بود. مقدار فسفر در 16 نمونه از خاکهای استان همدان با ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی متفاوت توسط عصارهگیرهای اولسن ، کالول ، مهلیخ 1 ، کلرید کلسیم 01/0 مولار ، بی کربنات آمونیوم دی تی پی ای، اسید کلریدریک 1/0 مولار و دو روش نوارهای کاغذی تعیین شد. دوازده نمونه از این خاکها در یک آزمایش گلخانهای با گیاه ذرت شامل دو سطح فسفر ( صفر و 250 میلی گرم فسفر در کیلوگرم خاک ) به کار رفت . نتایج این پژوهش نشان داد که فسفر عصارهگیری شده توسط روشهای فوق به ترتیب زیرکاهش یافت: اسید کلریدریک 1/0 مولار > مهلیخ 1> کالول > اولسن > روش اول نوارهای کاغذی > بی کربنات آمونیوم دی تی پی ای> روش دوم نوارهای کاغذی > کلرید کلسیم 01/0 مولار. فسفر استخراجی به روش اول نوارهای کاغذی همبستگی معنی داری با عصارهگیرهای شیمیایی داشت، در حالی که بین فسفر استخراجی به روش دوم نوارهای کاغذی و فسفر استخراجی با عصارهگیرهای شیمیایی همبستگی معنی داری وجود نداشت. بین فسفر استخراج شده به روشهای شیمیایی همبستگی معنی داری وجود داشت. نتایج کشت گلدانی نشان داد که فسفر عصارهگیری شده به روش اول نوارهای کاغذی هم بستگی معنی داری با شاخصهای جذب فسفر و عملکرد نسبی داشت. فسفر عصارهگیری شده به روشهای شیمیایی ( به جز کلرید کلسیم 01/0 مولار) همبستگی معنی داری با عملکرد نسبی و پاسخ گیاه داشتند، ولی با شاخصهای جذب و غلظت فسفر همبستگی معنی داری نداشتند. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که روش اول نوارهای کاغذی میتواند به عنوان عصارهگیر فسفر قابل جذب استفاده شود.
جلال جمالیان، زهرا شیخالاسلامی،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
نان غذای اصلی اغلب مردم ایران وتأمینکننده بخش اغظم کالری و پروتئین دریافتی آنها درشهر و روستا میباشد. متأسفانه بهدلیل مصرف آرد با درصد استخراج بالا و عدم رعایت شرایط مناسب تخمیر، میزان اسید فیتیک در نانهای ایرانی زیاد است. اسید فیتیک جذب و دسترسی به عناصری مانند کلسیم، آهن، روی، منیزیم، کرم، مس و حتی پروتئین، کربوهیدرات و چربی را در بدن مختل میسازد و موجب سوء تغذیه ناشی از کمبود این عناصر بهویژه کم خونی فقر آهن میشود. درپژوهش حاضر نخست با استفاده از آرد با درصد استخراجهای متداول نانهای سنگک و لواش ماشینی تهیه گردید و میزان اسید فیتیک در آنها تعیین شد. سپس اثر تیمارهای مختلف مانند مقدار مخمر، زمان تخمیر و درصد استخراج روی اسید فیتیک نان بررسی گردید. با توجه به کاهش مقدار اسید فیتیک و حفظ خواص تکنولوژیک بهترین تیمارهای نان انتخاب و بر روی آنها آزمونهای اندازهگیری پروتئین، خاکستر، چربی و رطوبت، آزمونهای ارزیابی کیفیت تغذیهای مانند تعیین میزان آهن و لیزین قابل استفاده و همچنین ارزیابی ارگانولپتیک (بافت،رنگ مغز و پوسته، طعم و بو) انجام شد.
نتایج نشان داد که حذف کامل اسید فیتیک از نانهای لواش و سنگک در این شرایط غیر ممکن است، ولی در مورد نان لواش ماشینی تیمار 5/2 درصد مخمر، 4 ساعت تخمیر و مخلوط 50 : 50 آردهای 81 و 5/86 درصد استخراج و در مورد نان سنگک تیمار 5/2 درصد مخمر، 4 ساعت تخمیر و مخلوط 50 : 50 آردهای 5/86 و 5/97 درصد استخراج از نظر میزان اسید فیتیک کاهش قابلملاحظهای داشتند و از نظر حفظ خواص تغذیهای مشخص شد که مقدار لیزین هر یک، مشابه مقدار آن در نانهای شاهد و مقدار آهن قابل استفاده در این تیمارها بالاتر از نانهای شاهد بود. در ارزیابی ارگانولپتیک تفاوت معنیداری (در سطح 5 درصد ) بین نانهای حاصل از تیمارهای فوق و نانهای شاهد ملاحظه نشد و همچنین از نظر توجیه تکنولوژیک و اقتصادی، این تیمارها بهترین تیمارهای آزمایش شناخته شدند.
جابر پناهنده، سیروس مسیحا،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
سیب زمینی زراعی گونهای اتوتتراپلوئید است. برخی از گونههای آلوتتراپلوئید(دیسومیک) مانند سولانوم آکول علی رغم یکسان بودن سطح پلوئیدیشان بهدلیل عدد توازنی آندوسپرم متفاوت یا متعادل نبودن نسبت پلوئیدی مؤثر مادر به پدر در بافت آندوسپرم با سیب زمینی زراعی تلاقی پذیر نیستند. هدف از این آزمایش ارزیابی امکان بهرهگیری از گونههای دیپلوئید و گامتهای کاهش نیافته برای انتقال ژرم پلاسم گونه آلوتتراپلوئید به انواع تتراپلوئید زراعی بود. بدین منظور یک کلون از سولانوم فورا (دیپلوئید) با سولانوم آکول تلاقی داده شد. بذور بهدست آمده سال بعد کشت شدند. برای ارزیابی نر باروری و نیز گردههای کاهش نیافته، گرده هیبریدها با محلول استوکارمن گلیسرول رنگ آمیزی و آزمون گردیدند. برای شمارش کرموزومهای میتوزی نوک استولون هیبریدها تثبیت، سپس هیدرولیز و با استو آهن هماتوکسیلین رنگ آمیزی و اسلایدهای میکروسکوپی به روش اسکواش تهیه شدند. برای انجام تلاقیهای بعدی تعدادی از هیبریدها روی پایه گوجه فرنگی پیوند شدند.
بررسیهای سیتولوژیکی نشان داد که هیبریدهای حاصل تریپلوئید هستند و نر باروری هیبریدها بهطوری که از پلوئیدیهای فرد انتظار میرود پایین بود، ولی تقریباً همه آنها با فراوانی پایین دارای گردههای درشت و رنگ پذیر بودند. تلاقی هیبریدهای تریپلوئید بهصورت والد نر با گونه توبروزوم موفق نبود، ولی تلاقی معکوس تا حدی موفق بود و از 380 تلاقی 72 بذر بهدست آمد. با توجه به نظریه عدد توازنی آندوسپرم (پلوئیدی مؤثر) انتظار میرود که بذور بهدست آمده حاصل گامتهای کاهش نیافته والد تریپلوئید بوده و دارای سطح پلوئیدی پنتاپلوئید یا نزدیک به پنتاپلوئید باشند. استفاده از این هیبریدها در اصلاح سیب زمینی از طریق دستورزی پلوئیدی تشریح شده است.
محسن فرشادفر، عزتاله فرشادفر،
جلد 8، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
آگروپایرون یکی از گیاهان مقاوم به تنشهای حیاتی و غیر حیاتی است و نقش مهمی در تولید علوفه در مراتع ایران دارد. تنوع ژنتیکی بر اساس نشانگرهای مختلف، نقش کلیدی در عملیات اصلاح نبات دارد و یکی از مهمترین شاخصها برای انتخاب والدین است. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی گونههای مختلف آگروپایرون بر اساس صفات ریخت شناختی و شیمیایی این پژوهش انجام گرفت. صفات مختلف مانند تعداد پنجه، طول سنبله، تعداد سنبلچه، طول پهنک برگ پرچمی، عرض پهنک برگ پرچمی، ارتفاع گیاه و طول دمگل آذین اندازهگیری شد. ترکیبهای شیمیایی مانند: درصد خاکستر، درصد مواد آلی، درصد الیاف خام، درصد ماده خشک، درصد چربی و درصد پروتیین خام تعیین گردیدند. براساس صفات اندازهگیری شده و با استفاده از نرم افزار SPSS محاسبات آماری انجام گرفت.
تجزیه واریانس و مقایسه میانگین بین ژنوتیپها برای صفات مختلف، اختلاف معنیداری نشان داد. تجزیه خوشهای بر اساس صفات ریخت شناختی و شیمیایی، ژنوتیپها را به پنج گروه تقسیم کرد. بر اساس تجزیه به مؤلفههای اصلی، متنوعترین صفت ظاهری طول پهنک برگ پرچمی، طول سنبله و ارتفاع گیاه و در بین ترکیبات شیمیایی درصد خاکستر، مواد آلی و الیاف خام بیشترین سهم را داشتند. پارامترهای ژنتیکی PCV ، GCV ، ECV ، Hb و Ga نیز برای صفات مختلف محاسبه گردیدند. این پارامترها برای صفت طول پهنک برگ پرچمی به ترتیب عبارتاند از: 495/1، 42/1، 335/0، 94/0، 13/1 و برای صفت طول سنبله: 96/30، 64/21، 139/22، 488/0، 786/5 و برای ارتفاع گیاه عبارتاند از: 16/0، 084/0، 136/0، 276/0، 054/6 0 بودند.
جواد پوررضا، محمد علی ادریس، حشمت اله خسروینیا، علی آقایی،
جلد 8، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
در قالب طرح کاملاً تصادفی، اثر شش ماده افزودنی مختلف به بستر شامل آهک، اسید کلریدریک، زئولیت، زاجسفید، پادآمونیاک و اسیدهای چرب بر میزان ازت، pH ، درجه حرارت رطوبت و بار میکروبی بستر جوجههای گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. هر یک از مواد مذکور به میزان یک کیلوگرم در متر مربع به کار برده شد. تعداد 616 قطعه جوجهگوشتی (نر و ماده) به 28 گروه 22 قطعهای تقسیم شدند و هر چهار گروه به یکی از هفت تیمارهای آزمایشی از یکروزگی تا 56 روزگی اختصاص یافتند. همه تیمارها با جیره یکسان تغذیه و در طول دوره آزمایش معیارهای فوقالذکر اندازهگیری شدند. رطوبت بستر تحت تأثیر معنیدار تیمارها واقع نشد. pH بستر تحت تأثیر معنیدار تیمارهای آزمایشی قرار گرفت (05/p<0) به طوری که در سن 21 روزگی کمترین pH مربوط به زاجسفید و بیشترین مربوط به آهک بود. روند تغییر pH در پایان دوره به نحوی بود که pH همه تیمارها تقریباً یکسان بود و اختلاف معنیداری بین آنها مشاهده نشد. درجه حرارت بستر تحت تأثیر معنیدار تیمارها قرار نگرفت. اختلاف بین تیمارها از لحاظ ازت بستر و بار میکروبی معنیدار بود. همبستگی همبستگی بین pH و ازت بستر معنیدار و منفی بود (95/0-= r). اثر تیمارها بر فسفر محلول معنی دار بود و بسترهای حاوی زاج سفید و پاد آمونیاک به طور معنی داری فسفر محلول کمتری داشتند. همبستگی بین فسفر محلول و pH مثبت و برابر 48/0=r بود. نتایج نشان داد که استفاده از برخی مواد افزودنی بستر میتوانند در کاهش pH ، فسفر محلول و افزایش ازت بستر مؤثر باشند و این تأثیر با افزایش زمان احتمالاً به دلیل مصرفشدن مواد موثره این گونه افزودنیها کاهش مییابد.
محمد حاجیان شهری، مسعود عباسی،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
به منظور بررسی تغییرات جمعیت، تعیین درصد کلونیزاسیون ریشه و شناسایی نوع همزیستی میکوریزی همراه ریشه و ریزوسفر درختان پسته جنگلی Pistacia vera ، دو ایستگاه در جنگلهای طبیعی پسته مناطق کلات (چهچهه) و سرخس (شورلق) انتخاب شد. نمونهبرداری از خاک و ریشه درختان مزبور در فواصل زمانی حداکثر هر ماه یک بار در محدوده سایه انداز آنها و از عمق 30 سانتیمتری به عمل آمد. برای استخراج و جداسازی اسپورها از روش غربال تر استفاده شد. پس از رنگ آمیزی ریشهها، میزان کلونیزاسیون ریشهها و جمعیت اسپور این قارچها اندازهگیری شد. در همین ارتباط میزان تأثیر برخی خصوصیات خاک شامل pH، میزان رطوبت، ماده آلی و مقدار فسفر قابل جذب خاک نیز بر جمعیت اسپور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که نوع همزیستی میکوریزی درختان پسته از نوع میکوریز وزیکولار – آربوسکولار (Vesicular Arbuscular Mycorrhiza) میباشد. متوسـط میزان کلونیزاسـیون ریشهها در ایستگاه کلات 13% و در ایستگاه شورلق 11% و متوسط تعداد اسپور در منطقه کلات 12 و در منطقه سرخس 10 عدد در هرگرم خاک خشک بود. محاسبه همبستگی بین تغییرات جمعیت اسپور با میزان رطوبت، ماده آلی، فسفر قابل جذب، pH خاک و میزان کلونیزاسیون ریشه نشان داد که جمعیت اسپور با میزان کلونیزاسیون ریشه همبستگی مثبت و با میزان رطوبت خاک، ماده آلی، فسفر قابل جذب و pH خاک همبستگی منفی دارند.
فاطمه شیرمحمد، نصراله محبوبی صوفیانی، جواد پوررضا،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
به منظور بررسی اثر مکمل فیتاز و مس بر رشد و ترکیب لاشه کپور معمولی، جیرههای آزمایشی شامل 3 سطح فیتاز، صفر، 500 و 1000 واحد در کیلوگرم جیره و 2 سطح مس، صفر و 15 میلیگرم در کیلوگرم جیره در قالب طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل 3×2 در 3 تکرار مورد استفاده قرار گرفتند. مقدار فسفر کل جیرهها 72/0 درصد بود. برای این منظور 144 قطعه ماهی کپور معمولی با میانگین وزنی 7/23 ± 207 گرم انتخاب و در 18 قفس (در هر قفس 8 عدد ماهی) جای داده شدند. مدت آزمایش 10 هفته شامل 2 هفته برای سازگاری در نظر گرفته شد. مکمل فیتاز و مس باعث تفاوت معنیدار افزایش وزن، ضریب تبدیل غذا، وزن نسبی لاشه، نسبت بازده پروتئین و ترکیب کبد، لاشه و خون نشد ولی قابلیت هضم فسفر را به طور معنیداری (04/P<0) افزایش داد. همچنین مکمل مس سبب تفاوت معنیدار افزایش وزن، ضریب تبدیل غذا، وزن نسبی لاشه، نسبت بازده پروتئین، قابلیت هضم فسفر، مس کبد و ترکیب شیمیایی لاشه، کلسترول، تری گلیسرید و فسفر خون نشد ولی به طور معنیداری چربی کبد را کاهش (004/P<0) و HDL خون را افزایش (02/P<0) داد. آثار متقابل فیتاز و مس بر افزایش وزن (01/P<0) ، ضریب تبدیل غذا (04/P<0)، نسبت بازده پروتئین (03/P<0) ، مس کبد (02/P<0) و تری گلیسرید خون (P<0.001 ) معنیدار بود. این آزمایش نشان داد که آثار آنتاگونیستی بین آنزیم فیتاز و مکمل مس وجود دارد. بدون مکمل مس، آنزیم فیتاز سبب بهبود برخی معیارهای رشد و ترکیب لاشه کپور معمولی و افزودن مکمل مس به همراه آنزیم فیتاز مانع بهبود عملکرد کپور معمولی شد.
عزیز شیخی گرجان، خلیل طالبی، علی اصغر پور میرزا،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
زنبورهای پارازیتوئید تخم سن گندم از مهمترین دشمنان طبیعی این آفت میباشند. یکی از راهکارهای معمول برای حفظ و حمایت از دشمنان طبیعی استفاده از حشرهکشهای انتخابی است. بدین منظور تأثیر پنج حشرهکش مصرفی در مزارع غلات روی مراحل مختلف رشـدی زنبور T. grandis در شرایط آزمایشـگاه ارزیابی شد. غلظتهای مورد بررسی حشرهکـشها بر پایه دزهای توصـیه شده بودند. تخمهای پارازیته در مرحله 3، 5 و 8 روزه در محلول حشرهکشها غوطهور گردیدند. اثر در همه تیمارها به جز فنیتروتیون، تخمهای پارازیته 3 و8 روزه به ترتیب بیشترین و کمترین درصد خروج زنبور را داشتند. در میان حشرهکشهای آزمایش شده دلتامترین بیشترین وفوزالن کمترین تأثیررا روی خروج زنبور از تخمهای پارازیته تیمار شده نشان دادند. زنبورهای خارج شده از تخمهای پارازیته 3 و 8 روزه درهر یک از تیمارهای فنیتروتیون، تری کلروفن و اس فن والریت از نظر درصد پارازیته کردن اختلاف معنیداری داشتند. در تیمارهای فنیتروتیون و تری کلرفن قابلیت پارازیته کردن زنبورهایی که از تخمهای پارازیته 3 روزه خارج شده بودند کمتر از تخمهای پارازیته 8 روزه بود. این آزمایشها همچنین نشان دادند که تماس زنبورهای بالغ با سطوح سمپاشی شده با دزهای توصیه شده کلیه حشرهکشهای مورد بررسی، منجر به صددرصد تلفات میگردد.
سید سعید مدرس نجف آبادی، حسین اکبری مقدم، غلامحسین غلامیان،
جلد 8، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
در بررسیهای انجام شده سالهای 1380 و 1381 در مزارع کلزا منطقه سیستان، چهار گونه شته، مورد شناسایی قرار گرفتند، که در میان آنها گونه Brevicoryne brassicae (شته مومی کلم) با 89 درصد فراوانی، گونه غالب بوده است. برای بررسی تغییرات جمعیت شته مومی، در هر یک از مزارع ایستگاه تحقیقاتی زهک و مزارع اطراف با وسعت تقریبی هر کدام نیم هکتار، به طور هفتگی تعداد 30 برگ از بوتههای کلزا، به صورت تصادفی برداشت شد و بر اساس این نمونه برداریها، مشخص شد که جمعیت شتهها به ویژه شته مومی از نیمه دوم اسفند تا اواخر فروردین ماه، با میانگین دمای روزانه 28-22 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 65- 45 درصد در اوج بود. همچنین بررسیهای به عمل آمده در شرایط کنترل شده (دمای 2± 25 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 5 ± 75 درصد)، نشان داد که طول دوره یک نسل (مدت زمانی که یک نوزاد شته لازم دارد تا به مرحله تولید مثل برسد)، 7-6 روز و طول عمر یک شته بی بال، 31-20 روز و تعداد نوزادان حاصل ازآن، 98-18 عدد بود، در حالیکه این تعداد برای یک شته بی بال در شرایط متغیر آزمایشگاهی 93-22 عدد نوسان داشته است. در بررسیهای مربوط به شناسایی شکارگرها و پارازیتوئیدها، در نمونه برداریهای صورت گرفته، شکارگرهای جمع آوری و شناسایی شده از مزارع کلزا طی سالهای مورد بررسی، شامل پنج گونه کفشدوزک(Col:Coccinellidae)، چهار گونه مگس سیرفید (Dip:syrphidae) و دو گونه بالتوری(Neu:Chrysopidae) بودند. همچنین از راسته بال غشائیان دو گونه پارازیتوئید (Hym:Aphidiidae & Pteromalidae) نیز جمع آوری شدند.
قربان الیاسی، جلیل شجاع غیاث، محمدرضا نصیری، عبدالمنصور طهماسبی، امالبنین پیراهری،
جلد 9، شماره 2 - ( 4-1384 )
چکیده
در برنامههای نوین اصلاحنژاد دام چند شکلی موجود در پروتئینهای شیر میتواند به عنوان نشانگر ژنتیکی به کار برده شود. بتالاکتوگلوبولین پروتئین اصلی بخش آبپنیر شیر نشخوارکنندگان میباشد که ژن کدکننده آن روی کروموزوم 3 گوسفند تعیین نقشه شده است. این پروتئین در طی دورههای آبستنی و شیردهی در غدد پستان ساخته میشود. مطالعات نشان داده که این پروتئین در اکثر نژادهای گوسفند دارای چند شکلی است و دلیل آن جانشینی ساده یک باز در ژن BLG میباشد که با انجام برش آنزیمی توسط RsaI تشخیص داده میشود. هدف از این پژوهش بررسی توزیع ژنوتیپی ژن BLG در گوسفندان بومی است. در این تحقیق نمونههای خون از 142 رأس گوسفند (قزل، افشاری، مغانی، ماکوئی و آرخارمرینو) جمعآوری گردید. DNA ژنومی از 200 میکرولیتر خون با روش بوم و همکاران (1989) که توسط شیخایف (1995) تغییراتی در آن داده شده بود استخراج گردید. تکثیر ناحیه پلیمورفیک ژن بتالاکتوگلوبولین به طول 452 جفت باز از اگزون II با آغازگرهای BLG3 و BLG5 صورت گرفت. برای مشاهده محصولات PCR از ژل آگارز 1% با رنگآمیزی اتیدیومبروماید استفاده گردید. برای برش آنزیمی قطعات DNA تکثیر شده، از آنزیم RsaI استفاده شد. محصولات هضم شده، بر روی ژن پلیآکریلامید 8% الکتروفورز شده و با اتیدیومبروماید رنگآمیزی گردید. فراوانی ژنوتیپها، آللها، تعادل هاردی- واینبرگ و دندروگرام فواصل ژنتیکی با استفاده از نرمافزار PopGen32 محاسبه گردید. فراوانی آلل A در نژاد قزل 56%، نژاد آرخارمرینو 48%، نژاد ماکویی 53%، نژاد مغانی 36% و نژاد افشاری 34% به دست آمد. به غیر از نژاد افشاری سایر جمعیت های مورد بررسی در تعادل هاردی - واینبرگ بودند. کمترین فاصله ژنتیکی بین نژادهای مغانی و افشاری و بیشترین آن بین نژادهای قزل و افشاری به دست آمد و در نهایت به نظر میرسد که PCR-RFLP یک روش مناسب برای تعیین ژنوتیپ و بررسی تنوع ژنتیکی در دام باشد.
حمید عزت پناه، محمد رضا احسانی، حسن لامع،
جلد 9، شماره 2 - ( 4-1384 )
چکیده
در این بررسی، مشخصات ظاهری و برخی از ویژگیهای میسلهای کازئینی(Casein Micelles) در شیرخام وپاستوریزه با استفاده از میکروسکوپهای الکترونی نگاره (SEM)(Scanning Electron Microscope) و گذاره (TEM)( Transmission Electron Microscope) مورد مطالعه قرار گرفت. از این دو میکروسکوپ برای ارزیابی تغییرات انجام شده در میسلهای کازئینی در pH ایزوالکتریک (Isoelectric Point pH) آنها (6/4=pH ) در شیرهای خام و پاستوریزه اسیدی شده، استفاده شد. نمونههای مورد آزمایش به طور تصادفی از پایلوت پژوهشی گروه علوم و صنایع غذایی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران انتخاب شدند. در این پایلوت، پاستوریزاسیون شیر به روش کند (Low Temperature Long Time) ( L.T.L.T) صورت گرفت. نمونههای مذکور هر یک به دو بخش تقسیم شده و به یک بخش محلول اسید لاکتیک 9% تا رسیدن به6/4=pH افزوده شد و سپس مراحل آماده سازی نمونهها برای بررسیهای میکروسکوپی انجام گردید. نتایج به دست آمده از مطالعه شکل میسلها در نمونههای اسیدی نشده با میکروسکوپهای الکترونی نگاره و گذاره نشان دهنده ساختمان مدور میسلهای کازئینی با سطحی یکنواخت و به صورت منفرد بود که با نتایج مطالعات مشابه قبلی مطابقت داشت. البته این همگونی ساختاری در مورد میسلهای شیرخام کاملتر بود. در مورد نمونههای اسیدی شده حالت تودهای(Aggregate) میسلی در هر دو نمونه شیرخام و پاستوریزه به وضوح مشاهده شد و علت آن خنثی شدن بارهای الکتریکی همنام درpH ایزوالکتریک کازئینها و خروج فسفات کلسیم میسلی تشخیص داده شد. مطالعات انجام شده با هر دو نوع میکروسکوپ الکترونی تأیید کننده یکدیگر بودند و تا حدی با استفاده از آنها آثار فرایند حرارتی در افزایش قطر میسل در نمونه مربوط به شیرپاستوریزه دیده شد.
ضیاء الدین بنی هاشمی،
جلد 9، شماره 2 - ( 4-1384 )
چکیده
به منظور بررسی حضور گونههای Phytophthora در آبهای جاری کشاورزی در طول سالهای 1372 تا 1373 در مسیر یک صد کیلومتری رودخانه کر از تنگ بستانک تا تقاطع رودخانه سیوند مرودشت و از رودخانه سیوند از تنگ بلاغی تا تقاطع رودخانه کر در چند نقطه مشخص به صورت ماهیانه از آب نمونه برداری شد و ضمن تعیین دما و هدایت الکتریکی بلافاصله به آزمایشگاه برده شد و پس از تعیین pH و گذرانیدن از پارچه ململ همان روز برای جداسازی قارچ با استفاده از قطعات برگ لیمو شیرین و محیط نیمه انتخابی PARPH انتقال و در دمای 25 درجه سانتیگراد تا ظهور پرگنه قرار داده شد. در اطراف هر پرگنه قارچ چند دانه جوشیده شاهدانه به مدت یک شب گذاشته شد و سپس به آب مقطر برای تولید اسپورانجیوم زیر نور فلورسانت در دمای اتاق قرار داده شد. جدایههای فیتوفتورا پس از تشخیص جنس و خالص سازی با استفاده از خصوصیات مرفولوژیکی و نیاز دمایی طبق کلیدهای معتبر تا حد گونه مورد شناسایی قرار گرفت. غالب گونهها از نوع بدون پاپیل و گرمادوست و اکثراً متعلق به P. drechsleri و P. cryptogea بودند. این دو گونه در اکثر آبهای جاری استان شامل منطقه مرودشت، کامفیروز، سیوند، سپیدان، یاسوج و خفر نیز وجود داشت. وفور آنها در ماههای بهار، تابستان و اوائل پائیز حداکثر بود ولی با سرد شدن هوا کاهش یافت. در برخی موارد گونههای دارای پاپیل مانند P. capsici و برخی دیگر از گونههای ناشناخته فیتوفتورا نیز جداسازی گردید. نوسان جمعیت گونههای فیتوفتورا و سایر میکروفلور آب بعد از کارخانه پتروشیمی بسیار شدید بود به طوری که در برخی مواقع سال (احتمالاً به علت آلودگی زیست محیطی آب) به صفر میرسید. قارچ فیتوفتورا غالباً از مسیرهای خاکی و به ندرت از کانالهای سیمانی جداسازی شد ولی از دریاچه سد درودزن جداسازی نگردیدند. بیش از 50% از جدایهها روی گیاهچههای طالبی شهد شیراز، بیماریزا بودند.
هرمزد نقوی، محمد علی حاج عباسی، مجید افیونی،
جلد 9، شماره 3 - ( 7-1384 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی اثر ماده آلی (کود گاوی) بر برخی از ویژگیهای فیزیکی، خصوصیات و ضرایب هیدرولیکی و انتقال ردیاب برماید در خاک بوده است. برای این منظور خاک سطحی (30-0 سانتیمتری) از یک مزرعه لوم شنی انتخاب و 3 سطح کود دامی
0 (صفر)، 30 و 60 تن در هکتار به آن اضافه و در تمام پلاتها ذرت کاشته شد. این آزمایش در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. سه ماه بعد از اضافه کردن کود آلی بقایای ذرت حذف و محلول KBr به صورت یکنواخت روی سطح کرتها پاشیده شد. جرم مخصوص ظاهری، تخلخل، مقدار ماده آلی و رطوبت خاک در 18 مقدار پتانسیل ماتریک در آزمایشگاه اندازهگیری شد. پس از اضافه کردن ردیاب، سه مرحله آبیاری به مقدار 100، 200 و 400 میلیمتر انجام گردید. بعد از هر مرحله آبیاری نمونههای خاک از هفت عمق، با ضخامتهای مساوی 15 سانتیمتری تا 105 سانتیمتر برداشته شد و غلظت باقیمانده Br در نمونهها تعیین گردید. برای هر زمان نمونهبرداری مرکز جرم توزیع غلظت ردیاب در اعماق ذکر شده در تمام تیمارها نیز محاسبه شد. نتایج نشان داد که افزودن کود دامی باعث کاهش جرم مخصوص ظاهری، افزایش تخلخل، مقدار ماده آلی و رطوبت خاک در بیشتر پتانسیلهای ماتریک شده است. هم چنین افزودن کود دامی باعث تغییر ضرایب هیدرولیکی خاک گردید. مقدار Br در نیمرخ پلاتهایی که کود دامی دریافت کرده بودند، کمتر انتقال پیدا کرد. مشابه همین نتایج از بررسی مرکز جرم ردیاب در زمانهای نمونهبرداری به دست آمد.