جستجو در مقالات منتشر شده


27 نتیجه برای قارچ

بیژن حاتمی، آقافخر میرلوحی، محمدرضا سبزعلیان،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

قارچ‌های اندوفیت . Neotyphodium spp به طور هم‌زیست، گیاهان علوفه‌ای فسکیوی بلند Festuca arundinacea Shcreb و فسکیوی مرتعی .F. pratensis Huds را آلوده می‌سازند. شپشک مومی Phenococcus solani Ferris به برخی گیاهان علوفه‌ای حمله می‌کند. برای بررسی نقش این قارچ‌های هم‌زیست در کنترل آفت فوق، ازچهار ژنوتیپ گیاهی فسکیوی بلند و دو ژنوتیپ فسکیوی مرتعی که به طور طبیعی حاوی اندوفیت بودند، استفاده شد. ابتدا پنجه‌های گیاهی به دو قسمت تقسیم و یک قسمت با استفاده از مخلوط محلول دو قارچ‌کش شامل پروپیکونازول به مقدار دو گرم ماده مؤثر و فولیکور به میزان یک میلی‌لیتر در لیتر آب، عاری از قارچ شد. آزمایش در 12 تیمار، شامل شش ژنوتیپ و هر کدام دارای دو حالت، حاوی اندوفیت و بدون اندوفیت در سه تکرار در طرح بلوک کامل تصادفی در مزرعه کشت شد. شمارش شپشک‌ها با مشاهده اولین علائم آلودگی روی ریشه شروع شد. برای شمارش تعداد شپشک‌ها، یک کپه گیاهی که به طور میانگین شامل 200 پنجه بود از هر تکرار (کرت) به صورت تصادفی انتخاب گردید. تعداد پنجه، وزن ریشه و وزن ساقه یک کپه در هر پلات به صورت تر و خشک اندازه‌گیری شد. هم‌بستگی عملکرد علوفه خشک یعنی وزن بخش هوایی گیاهان از ارتفاع 5 سانتی‌متری سطح خاک و دیگر صفات رویشی با تعداد شپشک شمارش شده روی ریشه به عنوان معیاری در تعیین خسارت احتمالی این آفت بررسی شد. نتایج نشان داد که گیاهان بدون اندوفیت فسکیوی بلند به طور معنی داری آلودگی بیشتر یعنی تعداد زیادتری شپشک، نسبت به گیاهان حاوی اندوفیت دارد. در گیاهان حاوی اندوفیت هیچ شپشکی دیده نشد. عملکرد علوفه خشک نیز به طور معنی‌داری در گیاهان حاوی اندوفیت بیش از گیاهان بدون اندوفیت بود. ضرایب هم‌بستگی نیز نشان داد که عملکرد علوفه خشک با تعداد شپشک، هم‌بستگی منفی و معنی‌داری دارد که نشان‌دهنده خسارت شپشک مومی P. solani از طریق تغذیه از ریشه در ‌گیاهان بدون اندوفیت بود.
جهانشیر شاکرمی، عیدی بازگیر، محمد فیضیان،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده

  در جستجو برای کشف مواد ضد قارچ جدید که تجدید شونده و سازگار با محیط زیست باشند، اثر اسانس پنج گونه‌گیاه شامل: Myrtus communis ، Mentha aquatica ، Vitex agnus-castus ، Thymus daenensis و Artemisia aucheri بر رشد میسلیومی قارچ‌های بیماری‌‌زای گیاهی Rhizoctonia solani ، Gaeumannomyces graminis ، Fusarium oxysporum و Pythium ultimum مورد بررسی قرار گرفت. اثر اسانس‌ها در قالب طرح کاملاً تصادفی و آزمایش فاکتوریل در سه غلظت و سه تکرار در 25 درجه سانتی‌گراد روی محیط کشت PDA انجام گردید. نتایج نشان داد که قارچ R. solani با 83/48% مهار رشد مقاوم‌ترین و P . ultimum با 62/89% حساس‌ترین گونه در برابر اسانس‌های گیاهی مورد آزمایش بوده‌اند. هم‌چنین مشخص شد که اسانس M . aquatica و T. daenensis به ترتیب با 70/93 و 74/92% مهار رشد میسلیومی قارچ‌های مورد مطالعه، بیشترین اثر و V. agnus-castus با 88/33% مهار رشد، کمترین تأثیر را داشته‌اند. در غلظت 20 میکرولیتر بر تشتک‌پتری‌ (قطر 9 سانتی‌متر)، اسانس گیاهان M. aquatica و T. daenensis باعث 100درصد مهار رشد میسلیومی قارچ‌های مورد مطالعه شده‌اند. با توجه به اثر قارچ‌کشی قابل توجه اسانس گیاهان بررسی شده و کم خطر بودن آنها برای انسان و محیط زیست به نظر می‌رسد اسانس‌های گیاهی احتمالاً می‌توانند برای کنترل قارچ‌های بیماری‌زای گیاهی و یا حداقل به عنوان مدلی برای ساخت قارچ‌کش‌های جدید مورد استفاده قرار گیرد.


مهدیه پارسائیان، آقافخر میرلوحی، عبدالمجید رضایی، مجتبی خیام نکویی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده

به منظور بررسی نقش اندوفایت‌ها در ایجاد خصوصیات با ارزش فیزیولوژیکی و افزایش مقاومت به سرما در دو گونه فسکیوی مرتعی (.Festuca pratensis Huds) و فسکیوی بلند (.Festuca arundinacea Schreb)، پژوهشی در سال 1381 در دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. در این راستا کلون‌های آلوده به قارچ اندوفایت و عاری از آن، از دو توده گیاه فسکیوی بلند با شماره‌های 75 و83 و یک گیاه فسکیوی مرتعی با شماره 60 تهیه گردید. کلون‌ها تحت تأثیر تیمارهای سرمایی شامل 6، 2- ، 10- درجه سانتی‌گراد قرار داده شدند و با شاهد (20 درجه سانتی‌گراد) مقایسه شدند. آزمایش در هر تیمار دمایی در قالب طرح آزمایشی فاکتوریل با طرح پایه کاملاً تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. آنالیز‌های آماری در هر سطح سرمایی به طور جداگانه و سپس به صورت تجزیه مرکب انجام شد. پس از اعمال تیمارها صفات محتوای نسبی آب برگ و طوقه، میزان تراوش یونی، درصد خسارت غشای سیتوپلاسمی و محتوای اسید آمینه پرولین اندازه‌گیری گردید. حضور اندوفایت‌ها منجر به افزایش جزئی در مقدار نسبی آب برگ و طوقه گردید. میزان اسید آمینه پرولین در گیاهان حاوی اندوفایت در مقایسه با گیاهان فاقد آن در هر دو شرایط تنش و عدم تنش به طور قابل ملاحظه‌ای بیشتر بود. قارچ‌های اندوفایت در حفظ پایداری غشا‌های سلولی و در نتیجه کاهش میزان نشت الکترولیتی در کلیه سطوح دمایی تأثیر گذار بودند. در میان ژنوتیپ‌های مورد بررسی، ژنوتیپ 83 به ویژه در حضور اندوفایت از نظر برخی از صفات بررسی شده کاراتر عمل نموده و مقاومت به سرمای بیشتری از خود نشان داد. ژنوتیپ‌های 75 و 60 در مراتب بعدی قرار گرفتند
محمد مهدی مجیدی، آقافخر میرلوحی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

گزارش‌ها در زمینه اثر قارچ‌های اندوفایت بر عملکرد و اجزای عملکرد بذر اندک و گاهاً متناقض است. این پژوهش به منظور بررسی تأثیر همزیستی قارچ‌های اندوفایت بر میانگین و واریانس عملکرد و اجزای عملکرد بذر در فسکیوی بلند انجام گردید. کلون‌های عاری از اندوفایت (-E) ازطریق اعمال قارچ‌کش روی کلون‌های حاوی اندوفایت (+E) در گلخانه ایجاد و سپس هر دو نوع کلون به مزرعه انتقال داده شدند. طی دو سال مجموعه‌ای از صفات شامل عملکرد و اجزای عملکرد بذر بر روی کلون‌ها اندازه‌گیری گردید. حضور قارچ‌های اندوفایت میانگین عملکرد بذر تک بوته، تعداد دانه در بوته و تعداد خوشه در بوته را به ترتیب 8/32، 6/34 و 6/30 درصد افزایش داد. بین ژنوتیپ‌ها از نظر میزان تأثیرپذیری از اندوفایت تنوع وجود داشت. واریانس‌های فنوتیپی برای اکثر صفات معنی‌دار بود. اثر متقابل ژنوتیپ و قارچ برای تعداد دانه در بوته معنی‌دار بود که منجر به اختلاف معنی‌دار واریانس‌های فنوتیپی و ژنوتیپی بین کلون‌های +E و -E برای این صفت گردید به طوری که حضور اندوفایت باعث کاهش شدید در واریانس ژنتیکی این صفت گردید. این نتیجه نشان می‌دهد که حضور اندوفایت بخشی از تنوع ژنتیکی را پنهان کرده است، بنابراین بهتر است که از سایر اجزای عملکرد غیر از تعداد دانه در بوته برای افزایش عملکرد بذر استفاده گردد. نتایج این پژوهش نشان داد که حضور اندوفایت توان تولید مثلی گیاه را در ارتباط با عملکرد و اجزای عملکرد گیاه بهبود می‌بخشد که می‌تواند انگیزه اصلاحگران را برای انتقال این رابطه همزیستی به سایر گیاهان افزایش دهد لیکن بایستی توجه داشت که در مورد صفاتی که اثر متقابل قارچ و گیاه در آنها معنی‌دار است، حضور قارچ بخشی از تنوع ژنتیکی واقعی را پنهان می‌کند و برای این صفات بهتر است انتخاب به طور غیر مستقیم از طریق سایر صفات صورت پذیرد و یا انتخاب و اصلاح در جوامع فاقد اندوفایت انجام گردد و سپس اندوفایت مناسب در گیاهان اصلاح شده تلقیح گردد.
محمد مهدی مجیدی، آقافخر میرلوحی، محمد رضا سبزعلیان،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده

کشف رابطه هم‌زیستی قارچ‌های اندوفایت با گراس‌های سردسیری دریچه تازه‌ای به روی تحقیقات به نژادی آنها گشوده است. در زمینه تأثیر اندوفایت‌ها بر خصوصیات بذری، گزارش‌های اندکی وجود دارد. در این پژوهش نقش قارچ‌های اندوفایت در تغییر هم‌بستگی صفات بذری و تأثیر این رابطه هم‌زیستی بر اثرات مستقیم و غیر مستقیم صفات بر عملکرد بذر فستوکا مورد بررسی قرار گرفت. کلون‌های عاری از اندوفایت (-E) ازطریق اعمال قارچکش بر روی کلون‌های حاوی اندوفایت (+E) ایجاد و سپس هر دو نوع کلون به مزرعه انتقال داده شدند. طی دو سال مجموعه‌ای از صفات از جمله عملکرد و اجزای عملکرد بذر روی کلون‌ها اندازه‌گیری گردید. نتایج نشان داد که قارچ اندوفایت تولید بذر را به‌طور معنی‌داری از 1/38 تا 249 درصد افزایش داد. با این حال عملکرد برخی ژنوتیپ‌ها تحت تأثیر این رابطه هم‌زیستی قرار نگرفت که حاکی از وجود اثر متقابل بین قارچ و میزبان می‌باشد. حضور اندوفایـت، هم‌بستگی صفات با یکدیگر و نیز اولویـت وارد شدن آنها در مدل رگرسیون مرحله‌ای را نیز تغییر داد. نتایج تجزیه علیت نشان داد که هم‌زیستی با قارچ‌های اندوفایت، مقدار و جهت تأثیرگذاری صفات از طریق مسیرهای   مستقیم و غیر مستقیم بر عملکرد دانه را تغییر داد. در گیاهان +E  افزایش باروری خوشه به‌طور مستقیم و افزایش اندازه سیستم تولید مثلی (تعداد خوشه در بوته و تعداد دانه در خوشه) به‌طور غیر مستقیم بر عملکرد دانه تأثیر گذاشت اما در گیاهان-E، باروری خوشه به‌طور غیر مستقیم و سایر صفات به‌طور مستقیم تأثیر خود را بر عملکرد دانه اعمال نمودند. نتایج نشان دادکه لازم است اصلاحگران قبل از شروع پروژه‌های اصلاحی از حضور یا عدم حضور اندوفایت در ژرم پلاسم مورد مطالعه اطلاع کافی کسب نمایند سپس در صورت آلوده بودن جامعه به اندوفایت، از باروری خوشه و در غیر این صورت از سایر اجزای عملکرد به‌ویژه تعداد خوشه در بوته، تعداد دانه در خوشه و وزن دانه در خوشه برای گزینش ژنوتیپ‌ها به منظور افزایش عملکرد دانه استفاده نمایند.
شیراحمد سارانی، عباس شریفی تهرانی، مسعود احمدزاده، محمد جوان نیکخواه،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده

  هدف از انجام تحقیق دستیابی به روش‌های سالم و غیر شیمیایی مبارزه با بیماری‌های گیاهی به‌خصوص امکان کنترل بیولوژیکی بیماری مرگ گیاهچه کلزا با استفاده از باکتری‌های آنتاگونیست و جداسازی مؤثرترین جدایه‌‌های باکتری و مطالعه تولید متابولیت‌های ضد قارچی آنها می‌باشد. 257 جدایه باکتری از ریزوسفر و ریشه کلزا سالم و آلوده به قارچ Rhizoctonia solani در استان‌های گلستان، مازندران، گیلان و تهران جدا شد. با استفاده از روش کشت متقابل، توانایی آنتاگونیستی جدایه‌های باکتریایی علیه قارچ بررسی شد و نتایج نشان داد 60 جدایه، دارای خاصیت آنتاگونیستی می‌باشند. با استفاده از آزمون‌های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و مورفولوژیکی، جدایه‌های P1 ، P2 و P3 تحت عنوان Pseudomonas fluorescens شناسایی شدند. این جدایه‌ها با تولید آنتی بیوتیک و مواد فرار، مانع از رشد میسلیوم قارچ شدند. هم‌چنین این جدایه‌ها برخی متابولیت‌های ضد میکروبی دیگر از جمله سیانید هیدروژن، پروتئاز و سیدروفور را تولید می‌نمایند.‌ جدایه P3 بهترین تأثیر را در جلوگیری از رشد قارچ در شرایط آزمایشگاهی نشان داد. تأثیرجدایه‌ها بر کاهش بیماری در شرایط گلخانه در مقایسه با شاهد دارای تفاوت معنی‌دار در سطح پنج درصد داشت. جدایه P3 بیشترین تأثیر را در کاهش بیماری در شرایط گلخانه نشان داد. روش آغشته سازی خاک با سوسپانسیون باکتری نسبت به روش آغشته سازی بذر نتیجه بهتری داد.


حسن فضائلی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده

  این پژوهش به‌منظور بررسی اثر کشت قارچ صدفی بر ارزش غذایی کاه گندم انجام گرفت. بدین منظور کاه گندم با قارچ صدفی، گونه "پلوروتوس، فلوریدا" عمل‌آوری شد، سپس مواد آزمایشی در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار: 1) کاه معمولی، 2) کاه عمل‌آوری شده پس از میسلیوم دوانی قارچ، 3) کاه باقی مانده پس از برداشت محصول قارچ، هر کدام در 4 تکرار آماده‌سازی شد. ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم آزمایشگاهی نمونه‌های هر واحد آزمایشی تعیین شد. علاوه بر این، قابلیت هضم ظاهری و مقدار مصرف اختیاری نیز روی گاو و گوسفند اندازه‌گیری شد. سپس با استفاده از داده‌های به‌دست آمده، شاخص ارزش غذایی تیمار‌ها برآورد گردید و با هم مقایسه‌ شد. نتایج نشان داد که، در اثرکشت قارچ روی کاه، میزان پروتئین خام و قابلیت هضم آزمایشگاهی افزایش یافت در حالی که بخش دیواره سلولی کاهش نشان داد (05/0> P ). هم‌چنین میزان مصرف اختیاری و قابلیت هضم مواد مغذی کاه، پس از رشد میسیلیوم قارچ روی آن، در گاو و گوسفند افزایش معنی‌داری را نشان داد (05/0> P ) اما در تیمار سوم، یعنی کاه باقی‌مانده پس از برداشت محصول قارچ، قابلیت هضم و میزان مصرف اختیاری روند کاهشی داشت. میزان ماده خشک و ماده آلی مصرفی و نیز ماده خشک قابل هضم و ماده آلی قابل هضم مصرفی، به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی، در گاو بالاتر از گوسفند بود (05/0> P ). بالاترین شاخص ارزش غذایی، مربوط به تیمار 2 بود که در تغذیه گاو مشاهده ‌شد درحالی که پایین‌ترین آن مربوط به کاه باقی‌مانده پس از برداشت محصول قارچ در تغذیه گوسفند به‌دست آمد. براساس یافته‌های به‌دست آمده چنین می‌توان نتیجه‌گیری نمود که، عمل‌آوری کاه گنده با استفاده از قارچ صدفی پلوروتوس فلوریدا، قبل از مرحله میوه‌دهی قارچ، سبب بهبود ارزش غذایی می‌شود.


محسن کافی، مریم حقیقی، علی تهرانی فر، غلامحسین داوری نژاد، حسین نعمتی،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

نظر به اهمیت فوق العاده چمن در طراحی و ایجاد فضای سبزاستفاده از یک ماده آلی مناسب به جای کود حیوانی وکمپوست زباله شهری با توجه به معایب آنها به منظور کشت چمن ضروری است. بنابراین در این پژوهش امکان استفاده از روش جدید هیدرومالچینگ (مخلوط بذر + مواد آلی +آب + کود + مواد دیگر بر سطح مورد نظر توزیع می‌شود) بررسی شد. ماده آلی مورد استفاده، ضایعات کارخانجات قارچ، (Spent Mushroom Compost- SMC) بود که با دو درجه پوسیدگی شش ماهه و یک ساله در دو زمان بهار و پاییز استفاده شد. آزمایش به صورت آزمایش فاکتوریل (2×2×2) در قالب بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت و صفاتی چون تراکم، استقرار، یک‌نواختی و رنگ اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که استفاده از کمپوست قارچ آثار بهتری در جوانه‌زنی تراکم، استقرار، یک‌نواختی و رنگ نسبت به کود حیوانی داشته است. کمپوست قارچ شش ماهه با توجه به این‌که تراکم و یک‌نواختی بهتری ایجاد کرد و مدت زمان کمتری نیز نگه‌داری می‌شود کم هزینه‌تر می‌باشد و قابل توصیه‌تر است. در کشت بهاره نیز صفاتی همچون تراکم، استقرار، یک‌نواختی و جوانه‌زنی بهتر بودند. بنابراین به طور کلی استفاده از روش هیدرومالچینگ با کمپوست قارچ شش ماهه در فصل بهار توصیه می‌شود.
رودابه راوش، بهروز شیران، عزیزاله علوی، جورج زرواگیس،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده

به‌منظور تعیین تنوع ژنتیکی جدایه های قارچ شاه صدف(Pleurotus eryngii) 45 جدایه قارچ از 10 منطقه مختلف آب و هوایی ایران (استان های: اصفهان، چهارمحال و بختیاری، کهکیلویه و بویراحمد، لرستان و فارس) جمع‌آوری شد. جهت تعیین تنوع ژنتیکی از نشانگر مولکولیRAPD استفاده شد و به‌کمک 10 آغازگر تصادفی و پس از واکنش PCR و انجام الکتروفورز ژل آگارز، 182 مکان ژنی قابل رؤیت مشخص شدند که در میان آنها 150 مکان ژنی (82%) چند شکلی خوبی را در تمام جدایه ها نشان دادند. جدایه هایی که دارای میزبان های Ferula assa-foetida و Ferula ovina و Prangus ferulacea بودند، در گروه های مجزا قرار گرفتند. همان‌طور که انتظار می‌رفت، نقش منطقه جغرافیایی (از نظر دما و میزان بارندگی) در قرابت ژنتیکی جدایه ها دارای اهمیت بود. 33/71 درصد تنوع ژنتیکی درون جمعیت ها و 67/28 درصد تنوع ژنتیکی در بین جمعیت-ها وجود داشت. نتایج نشان داد که خصوصیات ریخت‌شناختی نمی تواند دسته بندی مناسبی از جدایه های P. eryngii بر اساس گیاهان هم‌زیست و مناطق جغرافیایی آنها ارائه دهد و برای نیل به این هدف، استفاده از الگوی RAPD روش سریع و نسبتا"قابل قبولی به‌حساب می آید.
مهدی زارعی، ناهید صالح راستین، غلامرضا ثواقبی،
جلد 15، شماره 55 - ( 1-1390 )
چکیده

در یک آزمایش گلخانه‌ای نقش سه گونه از قارچ‌های میکوریز آربوسکولار بومی منشا گرفته از یک خاک آلوده در گیاه‌پالایی خاک‌های آلوده به روی با استفاده از گیاه میزبان ذرت، بررسی شد. این تحقیق به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با فاکتورهای قارچ شامل 4 سطح (شاهد، گلوموس موسه‌ای ، گلوموس اینترارادیسز و گلوموس ورسیفورم) و روی در 5 سطح (0، 10، 50، 100 و 500 میلی‌گرم روی در کیلوگرم) در یک خاک غیر استریل با بافت لوم شنی و در سه تکرار انجام شد. گیاهان ذرت مایه‌زنی شده با قارچ‌های میکوریز آربوسکولار، در مقایسه با گیاهان شاهد مایه‌زنی نشده، جذب روی و فسفر و نیز عملکرد بیولوژیک بیشتری داشته و علائم سمیت روی در آنها دیده نشده است. کارایی جذب، انتقال و استخراج گیاهی در گیاهان مایه‌زنی شده با گلوموس اینترارادیسز تا سطح 100 میلی‌گرم روی در کیلوگرم از سایر تیمارها بیشتر ولی در سطح 500 میلی‌گرم روی در کیلوگرم، این مقادیر در گیاهان مایه‌زنی شده با گلوموس موسه‌ای بالاتر بوده است. بالاترین کارایی هر سه گونه قارچی در افزایش جذب روی اندام هوایی و ریشه گیاه در پایین‌ترین سطح روی دیده شد و در بالاترین سطح روی گونه گلوموس اینترارادیسز و گلوموس موسه‌ای به ترتیب کارایی قابل توجهی در افزایش جذب روی ریشه و اندام هوایی گیاه داشته‌اند. گونه گلوموس ورسیفورم در اکثر موارد نسبت به دو گونه قارچی دیگر حالت بینابینی داشته است
محمد رحمانیان، حبیب خداوردی‌لو، میرحسن رسولی صدقیانی، یونس رضایی‌دانش، محسن برین،
جلد 15، شماره 58 - ( 12-1390 )
چکیده

همزیستی‌های ریشه گیاهان و ریزجانداران خاک بویژه قارچ ریشه‌های آربسکولار‌(AM) و باکتری‌های افزاینده رشد گیاه (PGPR) بخشی اساسی و کارآمد از سامانه ریشه گیاهان است. این همزیستی‌ها نقش اساسی در کارآیی ریشه در جذب و بهبود رشد گیاه در مکان‌های شدیداً تخریب شده مانند مکان‌های آلوده به فلزهای سنگین دارند. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مایه‌زنی خاک با میکروب‌های بردبار به فلزهای سنگین بر زیست‌فراهمی سرب و کادمیم در خاک، رشد گیاه و جذب فلز به‌وسیله گیاهان ارزن (Pennisetum glaucum)، بیدگیاه (Triticum repens) و یونجه وحشی (Medicago sativa) بود. یک نمونه خاک با غلظت‌های مختلف کادمیم یا سرب آلوده شد (خاک 1). هم‌چنین، برای تهیه مایه مایه‌زنی دارای سویه‌های بومی مناطق آلوده، از خاک کشتزارهای یونجه پیرامون معادن سرب و روی زنجان نمونه‌برداری (خاک 2) و با نسبت وزنی یک به پنج به خاک 1 افزوده شد. گیاهان ارزن، بیدگیاه و یونجه‌ وحشی در گلدان‌ و در شرایط گلخانه کشت شدند. در پایان فصل رشد، کارکرد ماده خشک بخش هوایی و غلظت سرب و کادمیوم در گیاه و خاک اندازه‌‌گیری شد. یافته‌ها نشان داد که عملکرد نسبی گیاهان و غلظت سرب در گیاهان در شرایط عدم مایه‌زنی میکروبی، بیشتر از تیمارهای مشابه در شرایط مایه‌زنی میکروبی بود. با این حال، غلظت کادمیم در گیاهان در شرایط مایه‌زنی میکروبی، بیشتر بود. بیدگیاه بالاترین اندوزش کادمیم و سرب را در میان گیاهان بررسی شده داشت.
مهدی قورچیانی، غلامعباس اکبری، حسینعلی علیخانی، مهدی زارعی، ایرج اله دادی،
جلد 17، شماره 63 - ( 3-1392 )
چکیده

به منظور بررسی اثر قارچ میکوریز آربسکولار و باکتری سودوموناس فلورسنس روی کارایی مصرف کودهای فسفر، وابستگی میکوریزایی، عملکرد ماده خشک و عملکرد دانه ذرت در شرایط تنش کم آبی آزمایشی به‌صورت کرت‌های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار طی سال 1388 و در دولت آباد کرج اجرا شد. تیمارها عبارت از آبیاری (آبیاری نرمال و تنش ملایم بر مبنای تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A)؛ ترکیبات سطوح مختلف مایه‌زنی بذر با قارچ میکوریز آربسکولار و باکتری سودوموناس فلورسنس و تیمار کود شیمیایی فسفره (عدم مصرف کود شیمیایی فسفره، مصرف 50% کود سوپر فسفات تریپل مورد نیاز و مصرف خاک فسفات براساس کمیت فسفر مصرفی از منبع سوپر فسفات تریپل) بودند. نتایج نشان داد که اثر آبیاری، سطوح مایه‌زنی بذر با قارچ میکوریز آربسکولار و باکتری سودوموناس فلورسنس و کود شیمیایی فسفر روی عملکرد، اجزای عملکرد، عملکرد ماده خشک، بازده زراعی نسبی و کلنیزاسیون ریشه معنی‌دار است. تیمار تنش ملایم نسبت به تیمار آبیاری نرمال باعث کاهش معنی‌دار عملکرد دانه، بازده زراعی نسبی و بازده زراعی کود شد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش ملایم عملکرد دانه و عملکرد ماده خشک با کلنیزاسیون ریشه هم‌بستگی بالایی دارند. هم‌چنین بیشترین وابستگی میکوریزایی از تیمار تنش ملایم به‌دست آمد. حداکثر بازده زراعی نسبی، بازده زراعی کود و عملکرد دانه مربوط به تیمار مایه‌زنی توأم بذر با میکوریز آربسکولار و سودوموناس فلورسنس بود. مصرف کود سوپرفسفات تریپل نسبت به خاک فسفات همراه با ریزموجودات حل‌کننده فسفات باعث افزایش عملکرد دانه ذرت گردید، با این‌حال حداکثرکلنیزاسیون ریشه و وابستگی میکوریزایی از تیمار عدم مصرف کود شیمیایی به‌دست آمد.
وجیهه درستکار، مجید افیونی ، امیرحسین خوشگفتارمنش ، محمدرضا مصدقی ، فرهاد رجالی،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده

قارچ‌های میکوریز آربسکولار یکی از مهم‌ترین فاکتورهای مؤثر بر کیفیت خاک هستند و از طریق ترشحات خود بر بسیاری از ویژگی‌های خاک تأثیرمی‌گذارد. این پژوهش گلخانه‌ای در قالب طرح کاملاً تصادفی با شش تیمار قارچ میکوریز آربسکولار شامل سه گونه‌ی غیربومی (Funneliformis mosseae، Claroideoglomus claroideum و Rhizophagus irregularis)، ترکیبی از سه گونه غیر‌بومی، ترکیبی از سه گونه به‌صورت بومی و یک تیمار خاک استریل در چهار سطح شوری 1، 5، 10 و 15 دسی‌زیمنس بر متر در حضور گیاه گندم انجام شد. حضور قارچ‌های میکوریز، باعث افزایش غلظت گلومالین آزاد و کل و همچنین غلظت کربوهیدرات قابل عصاره‌گیری با آب داغ و اسید رقیق در مقایسه با تیمار شاهد (فاقد قارچ) در همه سطوح شوری شده است. تأثیر مخلوطی از قارچ‌های بومی بر پارامترهای اندازه‌گیری شده در سطوح شوری 10 و 15 دسی‌زیمنس بر متر، بیش‌تر از مخلوطی از سه گونه قارچ غیر‌بومی بود. غلظت گلومالین آزاد و کل در همه سطوح شوری در تیمار حاوی مخلوطی از سه گونه غیر‌بومی بیشتر از هریک از گونه‌های غیر‌بومی مورد مطالعه بوده است. بیشترین تأثیر در افزایش غلظت گلومالین در خاک در سطح شوری 1، 5 و 15 دسی‌زیمنس بر متر مربوط به گونه F. mosseae و در سطح شوری 10 دسی‌زیمنس بر متر مربوط به گونه C. claroideum بوده است. براساس نتایج این پژوهش بین گونه‌های مختلف بومی و غیر‌بومی قارچ‌های میکوریز و شوری اثرات متقابلی از نظر تولید گلومالین و اثر بر غلظت کربوهیدرات‌ها در خاک وجود دارد.


الهه احمدپور دهکردی، محمودرضا تدین، علی تدین،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر پساب شهری و منابع مختلف کودی بر غلظت عناصر پر‌مصرف و کم‌مصرف و رشد شاخساره چغندر قند، آزمایشی به‌صورت کرت‌های خرد شده در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد انجام گرفت. تیمار‌ها شامل سه مرحله آبیاری با پساب شهری در مرحله 2 تا 4 برگی چغندر قند، آبیاری با پساب شهری در مرحله 8 تا 12 برگی چغندر قند، آبیاری با آب معمولی (شاهد) به‌عنوان عامل اصلی و چهار تیمار کودی شامل کود گوسفندی، کمپوست بستر قارچ، کود شیمیایی و بدون کود (شاهد) به‌عنوان عامل فرعی آزمایش بود. نتایج نشان داد استفاده از پساب در مرحله 8 تا 12 برگی به‌طور معنی‌داری سبب افزایش تعداد برگ و وزن خشک شاخساره چغندر قند در مقایسه با آب معمولی شد. همچنین آبیاری با پساب در مرحله 8 تا 12 برگی اثر معنی‌داری بر غلظت عناصر N،P و K در شاخساره چغندر قند داشت. اما تأثیر پساب بر غلظت عناصر آهن و روی معنی‌دار نبود. در بین تیمار‌های کودی نیز بالا‌ترین وزن خشک شاخساره و تعداد برگ به تیمار کود گوسفندی و همچنین بیشترین غلظت عناصر آهن و روی به‌تیمار کمپوست قارچ اختصاص داشت.


غزاله سادات ذریه، ابراهیم ادهمی، رضا نقی‌ها ، حمیدرضا اولیایی، رضا مستوفی زاده قلمفرسا،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده

این مطالعه برای جداسازی و شناسایی گونه‌های قارچی حل کننده فسفر و ارزیابی توانایی آنها به‌صورت کیفی و کمی آنها انجام شد. آزمایش بر 5 نمونه خاک‌های جنگلی اطراف کوه سپیدلار استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد و توانایی قارچ‌های جداسازی شده در دو محیط کشت PVK و مایع بررسی گردید. آزمون کمی با تیمارهای قارچی شاهد، چهار جدایه و آسپرجیلوس نیجر با سه تکرار انجام شد. جدایه‌های برتر این دو محیط کشت توسط روش ITS-PCR شناسایی شد. از میان قارچ‌ها، 4 قارچ هاله بسیار بزرگ و روشن روی محیط کشت پیکواسکای ایجاد کردند. نتایج نشان داد که ترتیب مقدار فسفر محلول در قارچ­های مورد مطالعه‌به‌صورت شاهد< قارچ 4> قارچ 3>  قارچ 2<  آسپرجیلوس نیجر> قارچ 1 بود. جدایه‌های برتر 1 و 2 به‌ترتیب قارچ کلادوسپوریوم کلادوسپوریودس و ایوپنی‌سیلیوم روبیدوروم شناسایی شدند. این اولین گزارش از توانایی این قارچ‌ها در سطح گونه برای انحلال فسفر است.


ساره مرادی بهبهانی، مصطفی مرادی، رضا بصیری، جواد میرزایی،
جلد 20، شماره 78 - ( 10-1395 )
چکیده

گز درختچه‌ای است که در بسیاری از نقاط کشور پراکنش دارد ولی اطلاعات زیادی در رابطه با همزیستی این‌گونه با قارچ‌های میکوریز وجود ندارد. بنابراین هدف اصلی این تحقیق بررسی همزیستی قارچ‌های میکوریز اربوسکولار با درختچه گز و تأثیر پذیری آنها در اثر فاصله از رودخانه و همچنین خصوصیات فیزیکی و شیمایی خاک است. برای این منظور جنگل‌های حاشیه رودخانه مارون به منطقه کنار رودخانه، میانی و منطقه دور از رودخانه با فواصل 200 متری تقسیم شد. در هرکدام از این مناطق 10 درختچه گز به‌طور تصادفی انتخاب و نمونه‌های خاک و ریشه از ریزوسفر آنها جمع‌آوری شد. نتایج نشان داد که آغشتگی ریشه و تراکم اسپور در منطقه میانی به ترتیب کمترین و بیشترین مقدار را دارا بود و دارای اختلاف معنی‌داری با دیگر مناطق بود. متوسط میزان آغشتگی ریشه در منطقه کنار رودخانه، میانی و دور از رودخانه به ترتیب 37/82، 77/73 و 17/80 درصد بود درحالی‌که متوسط تراکم اسپور برای این مناطق به ترتیب 189، 5/245 و 8/188 اسپور در پنج گرم خاک بود. آغشتگی ریشه با میزان پتاسیم خاک همبستگی مثبت معنی‌داری نشان می‌دهد ولی تراکم اسپور با هیچ‌یک از متغیرهای مورد بررسی همبستگی نشان نداد. همچنین میزان نیتروژن 6/52، کربن آلی 19/51، پتاسیم 50 و رس 4/23 درصد در منطقه دور از رودخانه نسبت به کنار رودخانه کاهش نشان دادند. با توجه به نتایج این تحقیق درختچه گز دارای همزیستی بالایی با قارچ‌های میکوریز بوده که فاصله از رودخانه می‌تواند این همزیستی را تحت تأثیر قرار دهد.


مرضیه ریش سفید، ناصر علی اصغرزاده، محمدرضا نیشابوری،
جلد 21، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

گلومالین گلیکوپروتئینی است که در دیواره هیف و اسپور قارچ‌های راسته گلومرال شناسایی و استخراج شده است. گلومالین روی ذرات خاک رسوب یافته و بعنوان چسب عمل می کند و در نتیجه منجر به خاکدانه‌سازی و پایداری خاکدانه‌ها می‌شود. تنش کم‌آبی با تأثیر بر رابطه همزیستی میکوریزی می‌تواند تولید گلومالین را تحت تأثیر قرار دهد. این تحقیق به صورت آزمایش چند عاملی در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در چهار تکرار با گیاه ذرت (رقم سینگل کراس704) در شرایط گلخانه اجرا شد. عامل اول سه سطح رطوبتی در خاک شامل: 30-10 درصد (W0)، 55-35 (W1) و90-60 درصد تخلیه آب قابل استفاده (W2) و عامل دوم سه گونه قارچ میکوریز(Gv)  Glomus versiforme،G.etunicatum (Ge) G.intraradices (Gi) ، و شاهد بدون قارچ بود. در پایان دوره رویشی گیاه، گلومالین ساده استخراج (EEG) وگلومالین کل (TG) در خاک، به‌روش بردفورد اندازه‌گیری شدند. با کاهش آب خاک، وزن خشک گیاه و درصد کلونیزاسیون ریشه کاهش یافت. نتایج مربوط به اندازه‌گیری EEG و TG نشان داد که تنش کم‌آبی به‌طور معنی داری باعث افزایش مقادیر EEG و TG می‌شود. همچنین افزایش معنی‌دار تولید گلومالین در سطح رطوبتی W2 در هر سه گونه قارچی نسبت به دو سطح رطوبتی W0 و W1، مشاهده شد؛ به عبارتی با افزایش تنش کم آبی و کاهش درصد کلنیزاسیون، تولید گلومالین در واحد درصد کلنیزاسیون ریشه افزایش یافت.
 


میرحسن رسولی صدقیانی، حبیب خداوردیلو، محسن برین، سولماز کاظم علیلو،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

استفاده از گیاهان و میکروب‌های خاک  روشی نوید بخش برای پالایش سبز خاک‌های آلوده به فلزات سنگین است. این مطالعه به‌‌منظور ارزیابی پتانسیل میکروبی خاک با سطوح غلظت­ کادمیم (صفر،  10، 30 و 100 میلی‌گرم بر کیلوگرم) و تیمار میکروبی شامل تلقیح قارچ ریشه ­های آربوسکولار (AMF) ترکیبی از گونه­ هایFunneliformis mosseae ، Rhizophagus irregularis و Rhizophagus fasciculatus و باکتری­ های محرک رشد گیاه (PGPR) ترکیبی از گونه­ های Pseudomonas  شامل برخی سویه­ هایP. fluorescens ، P.putida و
 
P. aeruginosa در حضور گیاه گل گندم انجام شد. خاک مورد استفاده  با نمک نیترات کادمیم به ­طور یکنواختی برای ایجاد غلظت­ های مختلف کادمیم آلوده شد. خاک آلوده شده استریل و سپس با AMF و PGPR مایه ­زنی شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کادمیم در خاک، درصد کلنیزاسیون، فراوانی باکتری­ های ریزوسفری، عملکرد و عملکرد نسبی شاخساره­ به‌طور معنی‌داری (05/0P≤) کاهش یافت، درحالیکه مقدار پرولین، غلظت کادمیم در شاخساره و ریشه به ­طور معنی‌داری (05/0P≤) افزایش یافت. میانگین کادمیم استخراج شده در تیمارهای ­PGPR و AMF به ­ترتیب بیش از 8/1 و 8/2  و فاکتور انتقال کادمیم به ­ترتیب بیش از 2/1 و 5/1 برابر تیمارهای مشابه شاهد بود. چنین استنباط شود که مایه‌زنی میکروبی علاوه‌ بر افزایش زیست‌توده گیاه، در افزایش کارآیی پالایش ­سبز کادمیم توسط گیاه نقش مهمی ایفا می­کند.

سکینه عبدی، علیرضا پیرزاد،
جلد 23، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

یکی از مهم‌ترین عوامل محدود کننده عملکرد گیاهان در مناطق خشک و نیمه‌خشک، کمبود آب است. به‌منظور بررسی تأثیر همزیستی گونه ­های قارچ میکوریزا بر رشد و عملکرد دانه گیاه اسپرس در شرایط کم‌آبی، آزمایشی گلدانی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، با دو فاکتور و سه تکرار در سال 1393 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل پنج گونه قارچ میکوریزا (Faneliformis mosseae، Rhizophagus intraradices، Claroideoglomus claroideum، Funneliformis caledonius، Glomus versiforme و شاهد) و دو سطح آبیاری [آبیاری مطلوب (80 درصد ظرفیت زراعی) و کم‌آبیاری (50 درصد ظرفیت زراعی)] بودند. بیشترین عملکردهای دانه از گیاهان همزیست با گونه‌های Rh. intraradices (187/9 گرم در بوته) و F. mosseae (867/8 گرم در بوته) در حالت اعمال تنش کم آبی به‌دست آمد. با وجود کاهش معنی‌دار عملکرد دانه در حالت بدون استفاده از میکوریزا و در تنش کم‌آبی، روابط میکوریزایی عملکرد دانه را نسبت به آبیاری مطلوب افزایش دادند. همچنین بیشترین درصد پروتئین دانه در همزیستی با گونه G. versiforme و برای فسفر دانه در همزیستی با گونه F. mosseae در شرایط تنش حاصل شد. به‌طورکلی، رابطه میکوریزایی با کاستن از حجم ریشه و تحریک رشد طولی آن، عملکرد و کیفیت دانه را در شرایط کم‌آبی بهبود بخشید. در این راستا گونه G. versiforme بیشترین تأثیر مثبت را نشان داد.

حسین الهی فر، امید طیاری، نجمه یزدانپناه، مهدی مومنی رق ابادی،
جلد 25، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

سرریزهای زیگزاگی با افزایش طول تاج در یک محدوده عرضی مشخص، موجب افزایش ظرفیت آبگذری سرریز می‌شوند. پژوهش حاضر روی یک فلوم آزمایشگاهی به طول 8 متر، عرض 0/6 متر و ارتفاع 0/6 متر انجام شد. بررسی آزمایشگاهی ضریب آبگذری با استفاده از سرریزهای زیگزاگی مستطیلی متقارن و نامتقارن (دوسیکل) انجام گرفت. آنالیز ابعادی به روش باکینگهام نشان داد که ضریب آبگذری (Cd) تابع پارامترهایی مانند نسبت هد هیدرولیکی کل (Ht/P)، نسبت عرض سیکل چپ به راست (WL/WR)، نسبت طول تاج جانبی سرریز (B/Wavg) و فاکتور شکل سرریز (Se) است. نتایج نشان داد که افزایش هد هیدرولیکی باعث کاهش ضریب آبگذری در سرریزهای زیگزاگی متقارن و نامتقارن و نیز سرریز خطی می‌شود. سرریزهای زیگزاگی نامتقارن با (2/05=WL/WR) در مقایسه با سرریز زیگزاگی متقارن با (1=WL/WR)، عملکرد هیدرولیکی مناسب‌تری داشت. از نظر کمّی می‌توان بیان داشت ضریب آبگذری سرریز زیگزاگی با (3/1=B/Wavg) در مقایسه با (2/93=B/Wavg) و(2/76=B/Wavg) به‌ترتیب در حدود 21 درصد و 94 درصد بیشتر است. ضریب آبگذری سرریزهای زیگزاگی با (2/05=WL/WR) در مقایسه با (1=WL/WR) حدود 10 تا 27 درصد بیشتر است. ضریب آبگذری سرریز خطی نیز در حدود 60 تا 250 درصد در مقایسه با سرریزهای زیگزاگی بیشتر است.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb