جستجو در مقالات منتشر شده


387 نتیجه برای بر

محمدعلی ایزدبخش، سید سعید اسلامیان، سید فرهاد موسوی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده

سیل از جمله پدیده‌هایی است که همواره مورد توجه پژوهشگران هیدرولوژی قرار دارد. در این بررسی، مدل برآورد یکی از شاخص‌های مهم بیان‌کننده سیلاب، یعنی حداکثر دبی میانگین روزانه در چند حوزه آبریز غرب ایران تعیین گردید. زیرحوزه‌های مورد بررسی عبارتند از گاماسیاب، قره‌سو، سیمره، کشکان (حوزه آبریز کرخه)، سزار (حوزه آبریز دز) و آبشینه (حوزه آبریز قره چای). پس از تهیه آمار دبی‌های میانگین روزانه ایستگاه‌های هیدرومتری، از سال‌های آماری موجود 30 سال دوره مشترک آماری انتخاب شد، و با کمک نرم‌افزارهای HYFA و TR تحلیل فراوانی روی داده‌های سیلاب انجام گرفت، و بهترین توزیع آماری توسط آزمون‌های نیکویی برازش برگزیده شد. سپس دبی یا دوره‌های بازگشت 2، 5، 10، 25، 50، 100، 500 و 1000 ساله برآورد گردید. مدل‌سازی توسط تحلیل منطقه‌ای و به کمک روش رگرسیون چندگانه میان دبی و ویژگی‌های فیزیوگرافیک حوزه‌ها انجام شد. معیار اصلی گزینش مدل، ضریب تبیین اصلاح شده بود، و سطح معنی‌دار بودن، خطای استاندارد و نمودارهای دبی مشاهده شده و محاسبه شده، درستی مدل را کنترل نمودند. بدین ترتیب، مدل‌هایی با شکل‌ها و پارامترهای گوناگون از میان مدل‌های توانی، نمایی، خطی و لگاریتمی انتخاب شد، ولی مدل توانی بیشتر از دیگر مدل‌ها برای منطقه به کار رفت. بر پایه نتایج این پژوهش، پارامترهای طول آبراهه اصلی، تراکم زه‌کشی، و زمان تمرکز بیشترین تأثیر را در تولید دبی داشتند. از تحلیل خطا چنین برآمد که هر چه دوره بازگشت افزایش پیدا کند میزان خطای برآورد مدل‌ها نیز افزایش می‌یابد، به گونه‌ای که در دوره بازگشت 1000 ساله مقدار خطا به 2/32 درصد رسید.
مجید افیونی، محمدرضا مصدقی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده

اثر روش‌های خاک‌ورزی مرسوم (CT) و بدون خاک‌ورزی (NT) بر ویژگی‌های فیزیکی خاک و حرکت برومید، در دو مزرعه در ایالت کارولینای شمالی (مزرعه اول با خاک لوم شنی تیپیک پیل یودالتز؛ مزرعه دوم با خاک لوم رسی شنی تیپیک کانهاپل یودالتز) بررسی گردید. گیاه کاشته شده، سویا (واریته آسگرو 6297) بود. در سه موقعیت مکانی شامل ردیف گیاه (R)، ردیف رفت و آمد (T) و ردیف بدون رفت و آمد (N)، جرم مخصوص ظاهری (BD)، تخلخل کل (TP)، تخلخل درشت (MP) و هدایت هیدرولیکی اشباع (KS) خاک قبل از کاشت گیاه اندازه‌گیری شد. برای بررسی آب‌شویی املاح، از برومید پتاسیم (KBr) استفاده گردید. به وسیله دستگاه باران‌ساز، باران مصنوعی با شدت 27/1 و 08/5 سانتی‌متر در ساعت به مدت نیم ساعت روی کرت‌های (1m2) تیمار شده با KBr باریده شد. برای تعیین میزان آب‌شویی Br در خاک، دو روز پس از اولین و دومین باران مصنوعی با فاصله زمانی یک هفته، و در پایان فصل نمونه‌های خاک از اعماق مختلف گرفته شد.

روش خاک‌ورزی و موقعیت مکانی در هر دو مزرعه، بر ویژگی‌های فیزیکی خاک تأثیر معنی‌داری گذاشت. BD در روش NT بیش از روش CT، و در دریف T بیشتر از ردیف R و N بود. در هر دو مزرعه، TP در روش NT کمتر از روش CT بود. افزایش معنی‌دار MP در روش NT نسبت به روش CT در مزرعه اول، بیانگر اثر مفید روش NT در بهبود ساختمان خاک‌های سبک است، ولی در مزرعه دوم (خاک سنگین) روند برعکس بود. هر چند روند تغییرات KS مانند MP بود، ولی به دلیل ضریب تغییرات زیاد KS، میان دو روش خاک‌ورزی در مورد این ویژگی فیزیکی، اختلاف آماری مشاهده نشد. بیشترین اثر تیمارها بر حرکت برومید، در عمق 0-25 سانتی‌متر دیده شد. در هر دو مزرعه، در اولین و دومین نمونه‌برداری، غلظت برومید در عمق‌های بالایی خاک، در روش CT بیشتر از NT بود، که بیانگر جابه‌جایی بیشتر Br در روش NT به اعماق پایین خاک می‌باشد. شدت بارندگی اثر معنی‌داری بر جا‌به‌جایی Br در خاک داشت، و در بارندگی با شدت 08/5 سانتی‌متر در ساعت، نسبت به 27/1 سانتی‌متر در ساعت، مقادیر بیشتری Br به عمق خاک انتقال یافت. در پایان فصل رشد، تفاوت معنی‌دار در جابه‌جایی Br بین دو روش وجود نداشت، ولی کاهش Br در تمام عمق‌ها نسبت به گذشته، گویای انتقال Br به عمق‌های پایین‌تر خاک (120cm) است. در مزرعه اول، به علت بافت سبک و هدایت هیدرولیکی بیشتر خاک، Br به عمق‌های پایین‌تر خاک انتقال یافت.


سید مهدی نصیری، محمد لغوی، جواد جعفری فر،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده

سالیانه مقدار زیادی گندم به عنوان اصلی‌ترین منبع غذایی و فراورده استراتژیک، در ایران در مراحل کاشت، داشت، برداشت، جابه‌جایی، نگهداری و نهایتاً در مرحله تغییر و تبدیل و مصرف از بین می‌رود. بنابراین، لازم است با به‌کارگیری دانش کشاورزی و به‌زراعی، بهبود مدیریت و برنامه‌ریزی کاشت و داشت محصول و نیز اصلاح و بهینه‌سازی ساختمان ادوات و ماشین‌ها، افت مزرعه‌ای این محصول اساسی را کاهش داد. پژوهش حاضر در زمینه طراحی، ساخت و ارزیابی یک جایگزین جدید برای چرخ فلک مکانیکی کمباین غلات می‌باشد که چرخ فلک بادی نامیده شده است، و وظیفه آن مانند جرخ فلک مکانیکی، هدایت خوشه گندم به سمت تیغه‌های برش می‌باشد. به منظور ارزیابی این طرح جدید، آزمون‌های آزمایشگاهی و مزرعه‌ای صورت گرفت. در آزمون آزمایشگاهی، سرعت باد خروجی از دهانه یک پنکه انتخابی تا فاصله چهل سانتی‌متری از آن، با فواصل ده سانتی‌متری و در سرتاسر عرض دهانه پنکه اندازه‌گیری شد. نتایج آزمون به صورت نمودار توزیع جریان باد ارایه گردید. بر پایه این نتایج تعداد 13 پنکه برای کمباین با عرض برش 14 فوت (3/4 متر) مناسب تشخیص داده شد. نتایج آزمون‌های مزرعه‌ای عملکرد دو نوع چرخ فلک بادی و مکانیکی نشان می‌دهد که تلفات چرخ فلک بادی هنگام برداشت به سبب برخورد نداشتن مستقیم با خوشه و اعمال کمترین ضربه به محصول، کمتر از نوع مکانیکی است. با افزایش سرعت پنکه، تلفات محصول به صورت خطی افزایش می‌یابد. آزمون مزرعه‌ای در سرعت‌های دورانی 2247، 2503، 2860، 3218 و 3932 دور در دقیقه و امتداد خروجی باد (از دهانه پنکه) 10، 20 و 30 درجه نسبت به افق انجام پذیرفت. با توجه به تحلیل آماری طرح بلوک کاملاً تصادفی توسط مقایسه توکی (پانزده تیمار و شش نمونه در هر تیمار)، در سطح 5% اختلاف معنی‌داری از نظر تلفات محصول در این زوایا، میان چرخ فلک بادی و مکانیکی وجود داشت. بر پایه نتایج به دست آمده، جهت وزش باد پنکه 20 درجه و سرعت دورانی آن در دامنه 2503 تا 2860 دور در دقیقه توصیه می‌شود.
عباس همت، اورنگ تاکی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده

هر گونه نیروی مکانیکی وارده به غده‌های سیب‌زمینی در حین برداشت می‌تواند موجب آسیب‌های مکانیکی به غده‌ها گردد. از بین بردن قسمت‌های هوایی بوته‌ها مدتی پیش از برداشت، در بهبود خواص رئولوژیک غده‌ها و کاهش آسیب‌های مکانیکی مؤثر است. به منظور بررسی اثر ماشین‌های سیب‌زمینی‌کن زنجیر نقاله‌ای و غربال لرزشی بر افت کمی (غده‌ها برداشت نشده، مدفون شده، بریده شده و له شده) و کیفی (آسیب‌های مکانیکی) غده‌های سیب‌زمینی و مطالعه تأثیر از بین بردن و نبردن قسمت‌های هوایی گیاه دو هفته قبل از برداشت بر کاهش آسیب‌های مکانیکی، آزمایش‌هایی در منطقه فریدن اصفهان انجام گرفت. دو تیمار از بین بردن یا نبردن قسمت‌های هوایی بوته سیب‌زمینی پیش از برداشت، با پنج ماشین سیب‌زمینی‌کن (به ترتیب با زنجیر نقاله بلند با تکان دهنده، با زنجیر نقاله دو قسمتی با تکان دهنده، با زنجیر نقاله یک قسمتی با تکان دهنده، با زنجیر نقاله یک قسمتی بدون تکان دهنده و سیب‌زمینی‌کن غربال لرزشی) با کارگیری طرح بلوک‌های نواری در چارچوب بلوک‌های کامل تصادفی در چهار تکرار ارزیابی شد. رقم مارفونا در مزرعه کاشته شده بود.

 نتایج نشان داد که از میان پارامترهای مربوط به افت کمی محصول، تنها در عملکرد ماشین‌های مورد آزمایش در درصد غده‌های کنده نشده و مدفون شده تفاوت معنی‌دار وجود داشت. وجود دیسک‌های کناری و یا چرخ‌های تثبیت عمق در سیب‌زمینی‌کن و تنظیم غلط ماشین، در ایجاد این افت‌های کمی مؤثر بود. مقایسه ماشین سیب‌زمینی‌کن با غربال لرزشی، با دستگاه‌های سیب‌زمینی‌کن با غربال زنجیر نقاله‌ای نشان داد که این دستگاهی است با توانایی غربال‌کنندگی کم، در نتیجه غده‌ها مدت زیادی برای غربال شدن روی آن حرکت می‌کنند. این امر باعث می‌گرد که درصد غده‌های سالم در این ماشین کمترین، و درصد غده‌های مدفون شده بیشترین باشد. عملیات سرزنی در کاهش آسیب به عمق کمتر از سه میلی‌متر مؤثر بود. اگرچه سیب‌زمینی‌کن با زنجیر نقاله یک قسمتی بدون تکان‌دهنده دارای کمترین شاخص آسیب مکانیکی بود، ولی میان سیب‌زمینی‌کن‌های زنجیر نقاله‌ای آزمایش شده نیز تفاوت معنی‌داری در سطح پنج درصد وجود نداشت.


حمید نوشاد، عبدالمجید رونقی، نجف ‌علی کریمیان،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده

مصرف کودهای شیمیایی ازته در کشت ذرت (.Zea mays L) بر پایه اندازه‌گیری ازت قابل جذب خاک، می‌تواند باعث کاهش میزان مصرف کودهای ازته و آلودگی محیط زیست، به ویژه آب‌های زیرزمینی و آشامیدنی شود. هدف‌های این پژوهش عبارت بود از: 1) تعیین غلظت بحرانی ازت نیتراتی خاک در مرحله 4-6 برگی، 2) بررسی چگونگی توزیع ازت نیتراتی در خاک، 3) تعیین میزان ازت مورد نیاز ذرت دانه‌ای، 4) تعیین میزان ازت نیتراتی باقی مانده در خاک پس از برداشت محصول و 5) استفاده از کلروفیل‌متر دستی در ارزیابی وضعیت ازت گیاه. آزمایش در شرایط مزرعه و به صورت کرت‌های خرد شده در چارچوب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با چهار تکرار، در دو ایستگاه پژوهشی باجگاه و کوشکک (استان فارس)، در سال 1376 اجرا گردید. کرت‌های اصلی شامل شاهد و سه سطح 60، 120 و 180 کیلوگرم ازت در هکتار از منبع کودی اوره بود. در مرحله 4-6 برگی، هر کرت اصلی به دو کرت فرعی تقسیم شد، و در یکی از دو کرت فرعی کود ازته به میزان 60 کیلوگرم در هکتار به عنوان سرک به خاک اضافه، و از کرت فرعی دیگر به عنوان شاهد استفاده گردید.

نتایج نشان داد که در مرحله 4-6 برگی، غلظت بحرانی ازت نیتراتی در عمق صفر تا 30 سانتی‌متری برای عملکرد نسبی حدود 90 درصد، در خاک باجگاه 12-14 و در خاک کوشکک 8-10 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک بود. بیشترین ضریب تعیین میان عملکرد دانه ذرت با ازت نیتراتی در عمق صفر تا 30 سانتی‌متری، در خاک باجگاه در نمونه خاک کف، و در خاک کوشکک مربوط به نمونه مرکب خاک کف و شانه بود. در دو منطقه بیشترین محصول دانه ذرت حدود 14 تن در هکتار با 5/15 درصد رطوبت بود، که با کاربرد 120 کیلوگرم ازت به صورت پیش کشت و 60 کیلوگرم ازت سرک به دست آمد، که حدود نصف مصرف کشاورزان منطقه می‌باشد. بیشترین غلظت ازت نیتراتی باقی‌مانده در خاک پس از برداشت محصول، در خاک باجگاه و کوشکک به ترتیب 24 و 18، و کمترین آن 6/2 و 3 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک بود. بیشترین محصول دانه ذرت هنگامی به دست آمد که عدد خوانده شده توسط کلروفیل متر در قسمت میان برگ و در مرحله خمیری شدن دانه، در دو منطقه مورد مطالعه برابر با 49 بود. به طور کلی، به نظر می‌رسد میزان ازت مصرفی به وسیله کشاورزان منطقه بیش از حد مورد نیاز ذرت است.


احمد زارع شحنه، رضا متاجی، محمدجواد ضمیری، محمد مرادی شهربابک،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده

اثر بتاآدرنرژیک آگونیست متاپروترنول، بر عملکرد رشد، ترکیب لاشه و مصرف غذای روزانه بره‌های ماده ورامینی ارزیابی گردید. 30 رأس بره ماده به طور تصادفی در یک طرح بلوک کاملاً تصادفی، در سه گروه (تیمار) و دو بلوک (وزن) قرار گرفتند. جیره غذایی برای تمامی گروه‌ها مشابه بود (انرژی قابل سوخت و ساز 6/2 مگاکالری در کیلوگرم و پروتئین خام 9/14 درصد) و به صورت دسترسی آزاد تغذیه شدند. متاپروترنول به شکل زیرپوستی در سه دوز صفر (شاهد)، 7 و 14 (دوز زیاد) میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیک تزریق شد. فاصله دو تزریق 10 روز و مدت مصرف آن 60 روز بود. بره‌ها هر 20 روز یک بار وزن‌کشی شدند.

متاپروترنول تأثیر معنی‌داری بر افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی داشت (05/0>P) به طوری که دوز زیاد و شاهد به ترتیب بیشترین و کمترین افزایش وزن روزانه (3/176 و 137 گرم در روز) و بهترین و بدترین ضریب تبدیل غذایی (44/6 و 85/8) را داشتند. متاپروترنول تأثیری بر میزان خوراک مصرفی نداشت. اختلاف معنی‌داری در وزن لاشه گرم، لاشه گرم بدون دنبه، بازده لاشه و سطح مقطع ماهیچه راسته وجود داشت (01/0>P) بیشترین مقادیر مربوط به دوز زیاد متاپروترنول، و کمترین مقادیر مربوط به گروه شاهد بود. وزن چربی داخلی و دنبه در گروه شاهد بیشتر از تیمارهای دیگر بود (01/0>P) اختلاف معنی‌داری در آلایش خوراکی و غیرخوراکی (کلیه‌ها، جگر، قلب، شش‌ها، پوست و طحال) وجود نداشت. درصد چربی و پروتئین خام لاشه اختلاف معنی‌داری را در میان گروه‌ها نشان داد (05/0>P) ، که بیشترین درصد چربی در شاهد (56/37 درصد) و کمترین مربوط به دوز زیاد (66/29 درصد)، و در مورد پروتئین خام، کمترین درصد متعلق به گروه شاهد (63/15 درصد) و بیشترین آن مربوط به دوز زیاد (89/18 درصد) بود.


قدرت ‌الله فتحی، مانی مجدم، سید عطاءالله سیادت، قربان نورمحمدی،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

به منظور بررسی اثر نیتروژن و زمان برش علوفه بر عملکرد دانه و علوفه جو (.Hordeum vulgare L) رقم کارون، آزمایشی به صورت کرت‌های خرد شده در چارچوب بلوک‌های کامل تصادفی، در مزرعه پژوهشی مجتمع عالی آزموشی و پژوهشی کشاورزی رامین وابسته به دانشگاه شهید چمران اهواز، در سال زراعی 76-1375 اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل پنج سطح نیتروژن 45، 90، 135، 180 و 225 کیلوگرم نیتروژن در هکتار به صورت کود اوره در کرت‌های اصلی، و سه زمان برش علوفه شامل عدم برش علوفه، برش علوفه در ابتدای ساقه رفتن بدون قطع مریستم زایشی و برش علوفه در اواسط ساقه رفتن با قطع مریستم زایشی ساقه اصلی در کرت‌های فرعی بود. اختلاف معنی‌داری در عملکرد دانه بر اثر میزان‌های مختلف نیتروژن و زمان برش علوفه دیده شد. در بررسی اثر متقابل نیتروژن و زمان برش علوفه، بیشترین عملکرد دانه به میزان 6/281 گرم در متر مربع، با مصرف 90 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان برش علوفه ابتدای ساقه رفتن، و کمترین عملکرد با میانگین 7/158 گرم در متر مربع با مصرف 45 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان برش علوفه اواسط ساقه رفتن به دست آمد. تأثیر متقابل سطوح نیتروژن و برداشت علوفه از نظر شمار سنبله در واحد سطح، شمار دانه در سنبله و وزن هزار دانه معنی‌دار بود. در میان اجزای عملکرد، شمار سنبله و وزن دانه به ترتیب حساسیت بیشتری نسبت به سطوح نیتروژن و زمان برش علوفه نشان دادند. درصد و عملکرد پروتئین علوفه خشک با افزایش کاربرد نیتروژن افزایش معنی‌داری داشت، ولی با تأخیر در زمان برداشت علوفه، درصد پروتئین کاهش و عملکرد آن افزایش معنی‌دار یافت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که مقادیر زیاد نیتروژن نتوانست خسارت تأخیر در برداشت علوفه را بر تولید دانه جبران نماید. با توجه به اجزای اندازه‌گیری شده، می‌توان گفت که مصرف کود نیتروژن با کاربرد 90 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار، و برداشت علوفه در مرحله ابتدای ساقه رفتن، نسبت به تیمارهای دیگر از برتری مناسبی در کشت دومنظوره (علوفه + دانه) برخوردار بود.
کبری تجددی‌طلب، محمد شاهدی، رضا شکرانی، شهرام دخانی،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

از سبوس برنج در تولید انواع روغن‌های خوراکی و صنعتی، غذای کودک، بیسکویت‌سازی، کنستانتره‌های پروتئینی، خوراک دام و طیور و ماهی و انواع فراورده‌های دارویی استفاده می‌شود. غنی بودن سبوس برنج از نظر کربوهیدرات‌ها، اسیدهای آمینه آزاد و وجود آنزیم‌های گوناگون، عامل مؤثری در بروز تغییرات شیمیایی، آنزیمی یا بیولوژیک و میکروبی می‌باشد. فرآیند حرارتی یکی از روش‌های مؤثر در کاهش فعالیت‌های میکروبی و آنزیم‌های فاسد کننده در سبوس است. بدین منظور، در یک آزمایش فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی، اثر فرآیند حرارتی و مدت نگهداری برخواص کیفی روغن خام سبوس برنج بررسی شد.

نتایج آزمایش‌ها نشان داد که در اثر عملیات پاربویل (فرآیند حرارتی مرطوب) بازده استحصال روغن از 72/13 به 04/22 درصد می‌رسد. در اثر پاربویل، اندوسپرم برنج در حین عملیات تبدیل در برابر شکستگی مقاوم می‌شود و سبوس حاصله از این نوع شلتوک دارای مقادیر کمتری اندوسپرم و ناخالصی است، که اثر مثبت آن به صورت افزایش درصد روغن نمایان می‌شود. در بررسی اثر حرارت بر رنگ روغن استحصالی، مشخص گردید که روغن سبوس‌های پاربویل شده نه تنها روز اول، بلکه طی دوره نگهداری نیز روشن‌تر از دیگر تیمارها هستند. روغن حاصله از سبوس تثبیت شده نسبت به واکنش‌های هیدرولیتیک مقاوم، و به اتواکسیداسیون حساس است. عملیات پاربویلینگ و فرآیند حرارتی خشک و زیاد موجب کاهش عدد یدی طی دوره نگهداری سبوس می‌شود. نتایج کیفی و کمی کروماتوگرافی گازی نمونه‌های روغنی نشان داد که فرآیند حرارتی اثر چندانی بر تغییر درصد اسیدهای چرب نمونه‌های روغن سبوس برنج ندارد.


محمدجوان نیکخواه، قربانعلی حجارود، عباس شریفی تهرانی، سیدعلی الهی نیا،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

برای تعیین میزان تحمل و مقایسه واکنش شماری از ارقام برنج، که بیشترین سطح زیرکشت را در استان گیلان داشته و جزو ارقام رایج محسوب می‌شوند، و هم‌چنین چند لاین آزمایشی، در برابر قارچ عامل پوسیدگی ساقه برنج، Magnaporthe salvinii، آزمایشی در مزرعه آزمایشی مؤسسه تحقیقات برنج در رشت به اجرا گذاشته شد. در این بررسی از 9 رقم محلی و اصلاح شده و پنج لاین آزمایشی استفاده و آزمایش در چارچوب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گردید. در پایان فصل زراعی، پس از رسیدن هر رقم و لاین ارزیابی صورت گرفت و دو فاکتور درصد آلودگی و شاخص بیماری محاسبه شد.

 در میان ارقام آزمایشی، رقم اصلاح شده بجار با درصد آلودگی 84/17% و شاخص بیماری 21/1 متحمل‌ترین رقم بود و رقم سپیدرود پس از آن در مرتبه دوم قرار گرفت. در حالی که رقم اصلاح نشده حسنی با درصد آلودگی 11/46% و شاخص بیماری برابر 2 حساس‌ترین رقم بود. در میان لاین‌ها، لاین 221 و 305 به ترتیب متحمل‌ترین و حساس‌ترین لاین بودند و درصد آلودگی در آنها به ترتیب 78/15% و 69/53% و شاخص بیماری نیز به ترتیب 17/1 و 13/2 بود. شاخص بیماری نشان دهنده شدت بیماری روی هر پنجه است و عامل مهمی در مقایسه میزان تحمل ارقام و لاین‌ها به شمار می‌رود.


خلیل طالبی،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

در این پژوهش وجود باقی‌مانده متالاکسیل در خیار رقم دامینوس، که در مزرعه کاشته شده بود، بررسی گردید. بوته‌های خیار در قطعاتی یک تـا سه بـار با محلول 5/2 در هزار پودر و تابل متالاکسیل - مانکوزب محلول‌پاشی و در قطعاتی دیگر یک تا دو بار با گرانول 5% متالاکسیل به نسبت پنج گرم در متر مربع گرانول‌پاشی شد. از برگ و میوه خیار به فواصل یک روز تا چهار هفته پس از زمان سم‌پاشی نمونه‌برداری شد، و متالاکسیل موجود در آن به روش کروماتوگرافی اندازه‌گیری گردید.

 نتایج نشان داد که میزان متالاکسیل در برگ بوته‌هایی که یک بار سم‌پاشی شده بود، به سرعت کاهش یافت، و بیش از 5% باقی مانده در دو روز اول از بین رفت. در حالی که در نمونه‌های برگی که یک بار گرانول‌پاشی شده بود، باقی‌مانده طی سه هفته اول افزایش داشت، و سپس کاهش نشان داد. باقی‌مانده متالاکسیل در میوه خیار نمونه‌ برداری شده از بوته‌هایی که یک بار سم‌پاشی شده بود، در سه روز اول زیاد بود، ولی مقدار آن پس از هفت روز به زیر حد مجاز (5/0 میلی‌گرم در کیلوگرم) کاهش یافت. در قطعات گرانول‌پاشی شده میزان باقی‌مانده در موجود در میوه خیار در هفت روز اول افزایش نشان داد، و پس از 20 روز به پایین‌تر از حد مجاز رسید. سرعت کاهش باقی‌مانده در بوته‌های سم‌پاشی شده با محلول، نسبت به بوته‌های گرانول داده شده متفاوت بود. این اندازه‌گیری نشان داد که سه بار سم‌پاشی و دوبار گرانول‌پاشی منجر به انباشته شدن باقی‌مانده سمی متالاکسیل در میوه خیار نمی‌گردد.


امیر دریایی، ماهرخ فلاحتی رستگار، بهروز جعفرپور،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده

تفاوت بیماری‌زایی پاتوتیپ‌های 4 و 6 قارچ A. rabiei، عامل بیماری برق‌زدگی نخود از جنبه‌های ماهیت بیوشیمیایی گیاه و ترکیب ژنومی پاتوتیپ‌ها در چهار بخش بررسی گردید: الف) تعیین شمار ژن‌های پایداری در هیجده رقم بومی نخود. ب) مقایسه تغییرات غلظت الکترولیت‌های سدیم و پتاسیم در ساقه گیاهچه‌های نخود آلوده و سالم ارقام حساس و پایدار. ج) بررسی تأثیر تنش نبود پتاسیم در محیط غذایی هوگلند برای پنج رقم افتراقی نخود. د) امکان دیدن تفاوت‌های ژنومی دو پاتوتیپ با روش RAPD-PCR. مشاهده میانگین 9 ژن اصلی پایداری در رقم بومی 144-60-1 از کل ده ژن تعیین شده پایداری به بیماری برق‌زدگی طبق روش ونرینن و هاوار (1997)، نشان دهنده غنی بودن این رقم از لحاظ ژن‌های پایداری، و امکان استفاده از آن در کارهای به نژادی است. در حالی که ارقام دیگر نسبتاً متحمل تا کاملاً حساس بوده و ژن‌های پایداری اندکی داشتند. کاهش شدید غلظت الکترولیت‌ها در رقم حساس 1929ILC در مقایسه با رقم پایدار 5928ILC نشان دهنده وجود سازگاری میان بیمارگر و گیاه میزبان است. افزایش پایداری ارقام افتراقی در نتیجه تنش نبود پتاسیم، گویای القای پایداری اکتسابی در نتیجه تولید پیوترسین، و به دنبال آن بهبود ساختارهای دفاعی می‌باشد، و نهایتاً تشابه 80 درصدی باندهای ژنومی پاتوتیپ‌ها با استفاده از مارکر CG و آغازگر 171، نشان دهنده ناکافی بودن شمار آغازگر و لزوم به کارگیری روش‌های تکمیلی است.
عبدالعلی گیلانی، قدرت اله فتحی، سیدعطاالله سیادت،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

به منظور معرفی تاریخ کاشت و رقم مناسب در خوزستان، هفت رقم برنج خوش کیفیت شمال، شامل دم‌سیاه، بینام، رمضانعلی طارم، سنگ طارم، حسن سرایی، طارم محلی، دیلمانی با رقم محلی عنبوری، در چهار تاریخ کاشت، از اواسط اردیبهشت به فاصله 15 روز، در یک آزمایش کرت‌های یک بار خرد شده در چارچوب طرح بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار، از سال 1374 به مدت دو سال زراعی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی شاوور بررسی گردید. تاریخ خزانه‌گیری به عنوان عامل اصلی و ارقام به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد.

نتایج نشان داد که در سال اول اثر تاریخ کاشت بر عملکرد دانه معنی‌دار نیست، ولی در سال دوم تفاوت بسیار معنی‌دار بود. ارقام طی دو سال از نظر عملکرد دانه تفاوت بسیار معنی‌داری داشتند. اثر متقابل رقم با تاریخ کاشت بر عملکرد دانه طی تجزیه‌های ساده و مرکب معنی‌دار بود. شمار پنجه در هر کپه برای تاریخ‌های کاشت و نیز در ارقام، طی سال 1374 معنی‌دار نبود. ولی در سال 1375 تفاوت معنی‌داری داشتند. اثر متقابل رقم و تاریخ کاشت بر شمار پنجه در هر دو سال معنی‌دار نبود. بیشترین شمار دانه در خوشه مربوط به تاریخ کاشت اول تیرماه با میانگین 76 و کمترین نیز مربوط به تاریخ کاشت اول خرداد با میانگین 28 دانه بوده است. میان ارقام نیز، رقم عنبوری با 152 و رقم دیلمانی با 17 دانه در خوشه به ترتیب از بیشترین و کمترین شمار دانه در هر خوشه برخوردار بودند. وزن هزار دانه در تاریخ اول تیرماه از تاریخ‌های دیگر بیشتر بود. در میان ارقام نیز رقم بینام و دیلمانی به ترتیب بیشترین و کمترین وزن هزار دانه را داشتند. درصد باروری در تاریخ‌های مختلف کاشت کاملاً متفاوت بود و تاریخ اول تیرماه بالاترین درصد را داشت. درصد باروری ارقام نشان داد که کاملاً متأثر از شرایط حرارتی زمان گل‌دهی و مراحل رشد پیش از آن است، به طوری که تمامی ارقام بیشترین باروری را در تاریخ کاشت اول تیرماه داشتند. میان عوامل محیطی مؤثر بر رشد، اهمیت نسبی دما بیش از دیگر عوامل، به ویژه دوره نوری است. هر چند در شرایط محیطی خوزستان دامنه وسیع‌تری از نظر دما برای کشت برنج (اوایل اسفند تا اوایل آذر) وجود دارد، ولی این موضوع نمی‌تواند امکان کشت ارقام مختلف را در این دامنه فراهم کند.


غلامعلی شرزه ای، محمدعلی قطمیری، مصطفی راستی فر،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

در این مقاله ساختار هزینه و تولید محصول برنج با استفاده از یک تابع هزینه ترانسلاگ و با بهره‌گیری از آمارهای مقطعی سال 1376 استان گیلان، که توسط اداره کل آمار و اطلاعات وزارت کشاورزی تهیه شده، مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به نقش ویژه نهاده زمین و محدودیت‌های حاکم بر آن و ممکن نبودن تغییر آن در کوتاه مدت، تابع هزینه ترانسلاگ در دو حالت متغیر بودن کلیه نهاده‌ها (بلند مدت) و ثابت بودن نهاده زمین (کوتاه مدت)، با استفاده از روش رگرسیون به ظاهر نامرتب تکراری (ISUR) برآورد گردیده است. نتایج نشان می‌دهد که:

1. هم در کوتاه مدت و هم در بلند مدت امکان جای‌گزینی تکنیکی نهاده‌های تولید به صورت ضعیف وجود دارد.

2. کشش‌های خودقیمتی نهاده‌ها و کشش‌های متقاطع قیمتی کوچک‌تر از یک، ولی علامت کشش‌های متقاطع قیمتی بین نهاده‌ها مثبت است. بر پایه این نتیجه می‌توان انتظار داشت که با تغییرات قیمت نهاده‌ها امکان جانشینی بین نهاده‌ها به صورت محدود وجود دارد.

3. تولید برنج در گیلان در شرایطی که بتوان کلیه نهاده‌ها از جمله زمین را تغییر داد، از ویژگی بازده صعودی نسبت به مقیاس برخوردار است. بنابراین، با افزایش سطح تولید می‌توان انتظار کاهش هزینه و در نتیجه کاهش قیمت برنج را داشت.

4. در منطقه مورد بررسی نهاده‌های به کار گرفته شده در محصول برنج همگن نیستند، ولی می‌توان گفت نهاده‌هایی که با قیمت بیشتری ارائه شده‌اند از کیفیت بیشتری برخوردار بوده و در نتیجه هزینه کل بهره‌برداران را کاهش داده‌اند.

5. با توجه به بی‌کشش بودن ساختار تولید برنج، هم از نظر تکنیکی و هم از نظر واکنش به قیمت‌ها، می‌توان گفت که تولید این محصول نسبت به تغییرات قیمت چندان انعطاف‌پذیر نیست و تنها با افزایش زیاد در قیمت محصول برنج می‌توان شاهد تغییر چشم‌گیر در میزان تولید آن بود.

6. با توجه به این که امکان جانشینی عوامل تولید در تولید محصول برنج چندان نیست، با تغییر جزئی در قیمت نسبی نهاده‌ها نمی‌توان تغییرات اساسی در ساختار تولید این محصول به وجود آورد.


سید محمد جواد آروین، محمد حسن بناکار،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

در پیاز خوراکی، گل‌دهی در سال اول باعث کاهش کیفیت و کمیت محصول می‌گردد. به منظور بررسی اثر تنظیم‌کننده‌های رشد در کنترل گل‌دهی، پژوهشی گلخانه‌ای روی رقم تگزاس ارلی‌گرانو، که به طور گسترده‌ای در پاییز در مناطق نیمه گرمسیر استان کرمان کشت می‌گردد، انجام گرفت. در این پژوهش پاکلوبوترازول (صفر، 1000 و 2000 میلی‌گرم در لیتر)، اتفون (500، 1000، 2000، 3000 و 4000 میلی‌گرم در لیتر)، سایکوسل (500 و 1000 میلی‌گرم در لیتر) و اتفون همراه با سایکوسل پیش از بهاره شدن روی گیاهان پاشیده شد. در زمان برداشت پیاز، صفات مورفولوژیک (درصد گل‌دهی، طول و وزن خشک اندام هوایی، وزن پیاز و شاخص رسیدگی پیازها) و صفات بیوشیمیایی (کلروفیل a و b و کل کلروفیل در برگ، قندهای احیاکننده و پروتئین‌های محلول در ریشه، پیاز و اندام هوایی) اندازه‌گیری شد.

نتایج آزمایش نشان داد که مصرف پاکلوبوترازول باعث کاهش درصد گل‌دهی، قندهای احیاکننده، پروتئین‌های محلول و طول اندام هوایی و افزایش کلروفیل‌های برگ، پروتئین‌های محلول، قندهای احیاکننده و وزن پیاز گردید، ولی تأثیری بر وزن خشک اندام هوایی نداشت. مصرف اتفون باعث کاهش درصد گل‌دهی، رشد اندام هوایی، قندهای احیاکننده، پروتئین‌های محلول و کلروفیل برگ، و افزایش شاخص رسیدگی، قندهای احیاکننده و پروتئین‌های محلول در پیاز گردید و تأثیری بر وزن پیاز نداشت. مصرف سایکوسل درصد گل‌دهی، قندهای احیاکننده، پروتئین‌های محلول، کلروفیل و وزن خشک اندام هوایی را افزایش داد، ولی تأثیری بر طول اندام هوایی، کلروفیل‌های برگ، قندهای احیاکننده و پروتئین ریشه و وزن پیاز نداشت. سایکوسل هم‌چنین باعث کاهش قندهای احیاکننده و پروتئین‌های محلول پیاز گردید. مصرف هم‌زمان اتفون و سایکوسل باعث کاهش درصد گل‌دهی، کلروفیل، طول و وزن خشک اندام هوایی گردید، ولی تأثیری بر وزن پیاز و دیگر صفات اندازه‌گیری شده نشان نداد.


محمد لغوی، احمد ملاصادقی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

بازده کششی دو نوع تراکتور میان قدرت متداول در ایران، یعنی تراکتورهای مسی فرگوسن 285 و یونیورسال 650 در عملیات شخم توسط گاوآهن برگردان‌دار ارزیابی و مقایسه گردید. آزمون مزرعه‌ای در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز به صورت فاکتوریل در چارچوب طرح بلوک‌های کامل تصادفی، در مزرعه‌ای با بافت خاک لوم‌رسی‌شنی و میانگین رطوبت 18 درصد در عمق صفر تا 30 سانتی‌متری انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه نوع یا وضعیت تراکتور (یونیورسال 650، مسی فرگوسن 285 بدون سنگین‌سازی چرخ‌ها و مسی فرگوسن 285 با سنگین کردن چرخ‌ها توسط آب نمک) و سه سطح عمق شخم سطحی (10 تا 15 سانتی‌متر)، متوسط (15 تا 20 سانتی‌متر) و عمیق (20 تا 25 سانتی‌متر) بود. سرعت اجرای شخم در کلیه تیمارها در حدود چهار کیلومتر در ساعت ثابت نگه داشته شد. پارامترهای مورد اندازه‌گیری و مقایسه شامل نیروی کشش مال‌بندی، مقاومت کششی، درصد لغزش چرخ‌های محرک و بازده کششی تراکتور بود. نتایج نشان داد که عمده‌ترین اختلاف بین سه نوع یا وضعیت تراکتورها مربوط به لغزش چرخ‌های محرک است، به طوری که میانگین درصد لغزش در سه سطح شخم در مورد تراکتور یونیورسال 650 کمترین (6/12%) و در تراکتور مسی فرگوسن 285 بدون سنگین‌سازی چرخ‌ها بیشترین (27%) بود، که با سنگین‌سازی چرخ‌های محرک به 7/17 درصد کاهش یافت. هم‌چنین، در حالی که افزایش درصد لغزش تراکتور یونیورسال 650 با افزایش عمق شخم شدید نبود (7/9% به 5/16%)، تراکتور مسی فرگوسن 285 سنگین‌سازی نشده شدیدترین تغییرات را نشان داد (11% به 48%). تجزیه و تحلیل آماری بازده کششی تیمارها نشان داد که تغییر معنی‌داری در بازده کششی تراکتور یونیورسال 650 با افزایش عمق شخم حاصل نگردید، و با میانگین بازده 8/73% دارای عملکرد مطلوبی بود، در حالی که بازده کششی تراکتور مسی فرگوسن 285 سنگین‌سازی نشده، که در شرایط شخم سطحی بیش از 75% بود، با افزایش عمق شخم به 46% کاهش یافت. سنگین‌سازی چرخ‌های محرک تراکتور مسی فرگوسن 285 روند نزولی بازده کششی را با افزایش عمق به طور چشم‌گیری بهبود بخشید، و حداقل آن را به حدود 63% ارتقا داد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که تراکتور مسی فرگوسن 285، چنانچه سنگین‌سازی نگردد، تنها در انجام عملیات خاک‌ورزی سطحی بازده مطلوب دارد، و برای شخم متوسط و عمیق باید از تراکتور یونیورسال 650 و یا مسی فرگوسن 285 سنگین شده استفاده نمود.
نادر پیرمرادیان، علی‌ اکبر کامکار حقیقی، علیرضا سپاسخواه،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده

این پژوهش در ایستگاه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در منطقه کوشکک، در سال‌های 1375 و 1376، برای تعیین ضریب گیاهی و نیاز آبی برنج رقم چمپای کامفیروزی نوع زودرس، توسط لایسیمتر انجام گرفت. با توجه به نتایج آزمایش، محدوده تغییرات تبخیر-تعرق گیاه برنج در طول فصل رشد 76/3-34/9 میلی‌متر در روز اندازه‌گیری شد. برای تعیین تبخیر-تعرق گیاه مرجع روش پنمن فائو مناسب دانسته و استفاده گردید. مقدار ضریب گیاهی در دوره اول فصل رشد حدود 97/0 بوده، در مرحله میانی فصل رشد به مقدار 25/1، و در هنگام برداشت محصول به حدود 09/1 رسید. در سال‌های 1375 و 1376، میزان کل تبخیر-تعرق در دوره رشد به ترتیب برابر 560 و 757 میلی‌متر، میانگین نفوذ عمقی در طول دوره به ترتیب برابر 4/3 و 5/3 میلی‌متر در روز، و کل نیاز آبی به ترتیب برابر 1983 و 2361 میلی‌متر برآورد گردید.
محمدجواد مقبلی هنزایی، عنایت ‌الله تفضلی،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده

یکی از عوامل محدود کننده تولید مرکبات تناوب میوه‌دهی یا سال‌آوری می‌باشد. از مؤثرترین روش‌های کنترل این پدیده استفاده از مواد شیمیایی است. در این پژوهش تأثیر کاربرد اسید جیبرلیک (GA3) و تنک کننده‌های شیمیایی (اسید نفتالین استیک، اتفن و اوره) بر کنترل تناوب باردهی در نارنگی رقم کینو (Citrus reticulata Blanco) در دو آزمایش جداگانه بررسی گردید. طی آزمایش اول، در اواخر پاییز و اوایل زمستان سال 1372 (اواخر یک سال کم‌بار)، درختان نارنگی با اسید جیبرلیک (صفر، 25، 50، 75 و 100 میلی‌گرم در لیتر)، در یکی از سه زمان آذرماه، دی‌ماه و بهمن‌ماه 1372 به فاصله 20 روز محلول‌پاشی شدند. کاربرد اسید جیبرلیک (غلظت 100 میلی‌گرم در لیتر) در آذرماه و یا دی‌ماه موجب بیشترین کاهش جوانه‌های تشکیل شده در بهار پس از تیمار (به ترتیب 65/88 و 13/79 درصد)، و افزایش جوانه‌های گل در سال دوم پس از تیمار گردید (به ترتیب 4/7 و 23 برابر). بهترین نتایج کاهش جوانه‌های گل در بهار پس از تیمار، و افزایش جوانه گل در سال دوم پس از تیمار، از دومین تاریخ محلول‌پاشی (دی‌ماه) با غلظت‌های 50، 75 و 100 میلی‌گرم در لیتر اسید جیبرلیک به دست آمد. در آزمایش دوم، از تنک کننده‌های شیمیایی اسید نفتالین استیک (صفر، 200، 300 و 400 میلی‌گرم در لیتر)، اتفن (صفر، 100، 200 و 300 میلی‌گرم در لیتر) و اوره (صفر، 4، 8 و 12 درصد) در مرحله ریزش طبیعی میوه (75/0-1 سانتی‌متر قطر میوه) در سال پربار استفاده شد. نتایج نشان داد کاربرد اوره بر میزان تنک شدن میوه تأثیر معنی‌داری نداشته، ولی اتفن و اسید نفتالین استیک در تنک کردن میوه و تنظیم میوه‌دهی درختان نارنگی مؤثر بوده‌اند. برای تنک کردن میوه و تنظیم میوه‌دهی درختان نارنگی، غلظت‌های 200 و 300 میلی‌گرم در لیتر اتفن و 400 میلی‌گرم در لیتر نفتالین استیک اسید بهترین تیمارها بودند. آثار هر یک از تیمارهای به کار رفته بر تغییرات طول، قطر، متوسط وزن و کیفیت آب میوه معنی‌دار نبود.
حمیدرضا کریم‌ زاده، احمد جلالیان،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده

به منظور بررسی فرسایش بادی در صحرا و طرح و ارزیابی فناوری‌های کنترل فرسایش بادی، مشاهدات جزئی از حمل ذره خاک و توزیع عمودی ذرات خاک فرسایش یافته مورد نیاز است. اهداف این پژوهش عبارت بود از: 1. توصیف یک ابزار برای اندازه‌گیری حمل ذرات خاک،BSNE به عنوان یک گیرنده رسوب 2. تعیین توزیع عمودی رسوب فرسایش یافته بادی با ارتفاع در منطقه شرق اصفهان. گیرنده رسوب BSNE یک نمونه‌بردار فرسایش بادی است، که مواد متحرک را در هفت ارتفاع، به ترتیب 24/0، 60/0، 08/1، 60/1، 00/2، 00/3 و 00/4 متر از سطح خاک به‌ دام می‌اندازد. هر تله شامل یک محفظه فلزی با یک دهانه ورودی و یک دهانه خروجی است، که روی یک بادنما نصب شده و حول یک محور می‌چرخد. پیش از استفاده در صحرا، نمونه‌بردار در تونل باد تحت آزمایش قرار گرفت و واسنجی شد. نتایج نشان داد که میانگین بازده تله‌اندازی در بادهایی با سرعت 2/5 تا 2/7 متر در ثانیه برای چهار رسوب بادی مختلف برابر با 44/0 تا 68/0 است. بازده تله‌اندازی به سرعت باد، توزیع اندازه ذرات، چگالی و نوع رسوب وابسته بود. کمترین کارایی تله‌اندازی نمونه‌بردار مربوط به ذرات کمتر از 44 میکرون می‌باشد. در این آزمایش یک دستگاه گیرنده رسوب BSNE در پایگاه هوایی بابایی نصب گردید. پس از یک دوره نمونه‌برداری، رسوب به ‌دام افتاده در هر تله (نمونه‌بردار) جمع‌آوری و توزین گردید. مواد به ‌دام افتاده مخلوطی از ذرات در حال جهش و تعلیق بود. توزیع نیم‌رخ عمودی رسوب فرسایش یافته بادی نشان داد که با افزایش ارتفاع، مقدار مواد جمع‌آوری شده کاهش، و درصد ذرات ریز (کمتر از 63 میکرون) افزایش می‌یابد. برای یک دوره نمونه‌برداری، مقدار رسوب به ‌دام افتاده در واحد سطح دهانه ورودی نمونه‌بردار، با افزایش ارتفاع، به ترتیب برابر با 00/12، 42/3، 99/1، 56/1، 75/0، 21/0 و 39/0 گرم بر سانتی‌متر مربع بود.
محمود شفاعی بجستان، محمد سلیمی گل شیخی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده

در دهه اخیر پژوهش‌های بسیاری در باره اثر ریشه گیاهان مختلف بر ویژگی‌های مکانیکی خاک، به ویژه مقاومت برشی انجام و روش‌های گوناگونی برای سنجش میزان افزایش مقاومت برشی خاک ارائه شده است، که از آن جمله می‌توان به آزمایش برش بلوک‌های خاک و ریشه در محل اشاره نمود. در پژوهش حاضر با استفاده از این روش به منظور تعیین اثر ریشه درختان پده و گز در افزایش مقاومت برشی خاک، آزمایش‌هایی در منطقه ملاثانی در ساحل کارون انجام گرفت. بدین منظور یک دستگاه هیدرولیکی برای اندازه‌گیری نیروی مورد نیاز در برش بلوک‌های خاکی طراحی و ساخته شد. سپس در بازه مورد نظر 12 آزمایش برش شامل 4 آزمایش روی بلوک‌های خاکی بدون ریشه به عنوان شاهد، 4 آزمایش روی بلوک‌های با ریشه درخت گز، و 4 آزمایش با بلوک‌های ریشه درخت پده انجام گرفت. نتایج نشان داد که ریشه درختان گز و پده باعث افزایش 20-66 درصد مقاومت برشی خاک می‌گردد، و در عمق‌های کم میزان این افزایش برای درختان گز به علت تراکم ریشه بیشتر، بیش از درختان پده بوده است.
غلامرضا پزشکی ‌راد، محمد مسائلی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده

این پژوهش به روش توصیفی-هم‌بستگی، برای بررسی برخی عوامل اقتصادی مؤثر بر کشاورزان استان اصفهان در پذیرش مبارزه تلفیقی کنترل کرم ساقه‌خوار برنج (Chilo suppressalis) انجام گرفت. جامعه آماری کلیه برنج‌کاران شهرستان لنجان و مبارکه (6000=N ) را در بر می‌گیرد که در سال 1379 در روستاهای آنان طرح مبارزه بیولوژیک علیه کرم ساقه‌خوار برنج انجام شد. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای و به صورت تصادفی برداشته شد و تعداد 361 نفر (361=n) انتخاب شدند. سپس پرسش‌نامه‌ای با 17 سؤال بسته و در سه بخش طراحی گردید. روایی محتوایی و ظاهری ابزار پژوهش از طریق اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی در دانشگاه تربیت مدرس، و متخصصین و کارشناسان سازمان کشاورزی استان اصفهان به دست آمد. آزمون مقدماتی و اعتبار پرسش‌نامه از طریق تکمیل 30 پرسش‌نامه به وسیله برنج‌کاران در یکی از روستاهای خارج از نمونه آماری به عمل آمد، و ضریب اطمینان آلفای کرونباخ 83%=α است. تجزیه و تحلیل آزمون‌های استفاده شده، اعم از توصیفی و استنباطی، به طور عمده از طریق آزمون‌های مقایسه میانگین و ضریب هم‌بستگی انجام شد. نتایج قابل توجه این پژوهش نشان می‌دهد که در مجموع میزان پذیرش مبارزه تلفیقی در میان برنج‌کاران استان اصفهان در حد متوسط است. متغیرهای وسعت کل اراضی، میانگین اندازه مزارع کشاورزی، میزان زمین‌های زیر کشت در این سال، وسعت کشت برنج، میزان عملکرد برنج، میزان مشارکت افراد خانواده در امور کشاورزان، میزان دست‌رسی به نهاده‌های کشاورزی و میزان دست‌رسی به منابع مالی، با متغیر پذیرش هم‌بستگی معنی‌دار مثبت دارند. هم‌چنین، مشخص شد که میان نظام بهره‌برداری و پذیرش مبارزه تلفیقی، هم‌بستگی معنی‌داری وجود دارد. به طوری که میزان پذیرش در نظام بهره‌برداری سهم‌بری به طور معنی‌داری بیشتر از نظام‌های بهره‌برداری مالکیت شخصی و مزدبگیر است. در زمینه رابطه تعداد قطعات زراعی با میزان پذیرش، مشخص شد که بهره‌بردارانی که تعداد قطعات زمین آنها 4-6 قطعه است بیشترین پذیرش را داشته‌اند.

صفحه 2 از 20     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb