387 نتیجه برای بر
محمود شعبانپور شهرستانی، مجید افیونی، سیدفرهاد موسوی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
انتقال برماید (به عنوان ردیاب) در مزرعه زیر سه کشت ذرت، گندم و یونجه، با یک شاهد در سه تکرار و با طرح بلوکهای کامل تصادفی در دو سال پی در پی بررسی گردید. مقدار 300 کیلوگرم در هکتار برماید خالص به صورت برماید پتاسیم در آب حل و به صورت یکنواخت همراه با 15 میلیمتر آبیاری بارانی به سطح کرتهای آزمایشی افزوده شد. آبشویی در سال اول در هشت مرحله، و در هر مرحله با 85 میلیمتر آب به صورت غرقابی انجام گرفت. در سال دوم ردیاب مانند سال اول به خاک افزوده شد، و آبشویی در 9 مرحله و در هر مرحله با 100 میلیمتر آب انجام گرفت. نمونهبرداری به وسیله آگر از عمقهای 0-30، 30-60، 60-90 و 90-120 سانتیمتر، چند روز پس از هر مرحله آبشویی انجام شد. غلظت برماید در نمونههای خاک به وسیله الکترود انتخابگر اندازهگیری شد. تغییرات رطوبت خاک با استفاده از نوترونمتر اندازهگیری، و پس از محاسبه تبخیر واقعی از سطح خاک در هر مرحله آبشویی، مقدار آب خالص افزوده شده به کرتها در هر مرحله نمونهبرداری محاسبه گردید. از برنامه CXTFIT و مدل انتقال منطقهای (RSM) برای مدلسازی حرکت برماید استفاده شد.
نتایج نشان داد که تأثیر پراکنشپذیری در فرایند حرکت نسبت به سرعت جریان بسیار کمتر است، و غالباً میتوان از تأثیر آن در حرکت چشمپوشی کرد. سرعت جریان در تیمارهای ذرت، گندم و یونجه در سال دوم به ترتیب 54/1، 86/1 و 21/2 برابر تیمارهای شاهد بود. پراکنشپذیری نیز در تیمارهای یونجه و ذرت در سال دوم به ترتیب 3/4 و 3/5 برابر تیمارهای شاهد بود. افزایش سرعت جریان و پراکنشپذیری گویای افزایش جریانهای ترجیحی در تیمارهای زیر کشت در سال دوم است، که میتواند در اثر ریشههای عمیق و پیوسته گیاهان و تأثیر ریشههای پوسیده گیاهان سال اول باشد. برماید آبشویی شده از لایه 50 سانتیمتری خاک، پس از افزودن 25 سانتیمتر آب خالص در بیشتر تیمارها، در حدود 30 درصد بود. در تیمارهای گندم، ذرت و یونجه در سال دوم، این مقدار به ترتیب 47، 67 و 70 درصد بود، که نشان دهنده حرکت سریعتر برماید به عمق خاک در اثر افزایش سرعت جریان و جریانهای ترجیحی میباشد.
عباس احمدی ایلخچی، محمدعلی حاج عباسی، احمد جلالیان،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
تبدیل مراتع به زمینهای کشاورزی در مناطق پرشیب کوهستانی، عموماٌ سبب فرسایش خاک و جاری شدن سیلهای ویرانگر شده و کیفیت پویای خاک را تحت تأثیر قرار میدهد. این پژوهش با هدف بررسی اثر تبدیل مراتع به زمینهای کشاورزی بر تولید رواناب و کیفیت خاک، در منطقه دوراهان )چهارمحال و بختیاری) انجام گرفته است. بدین منظور، یک قطعه زمین مرتعی و یک قطعه زمین کشاورزی که به مدت 40 سال زیر کشت گندم دیم زمستانه بوده است، در کنار هم و در دو موقعیت شیب (پشت و شانه به ترتیب با 20 و 23 درصد شیب) انتخاب شد و در زیر بارانی به شدت 5±60 میلیمتر بر ساعت (متناسب با بارندگیهای موسمی منطقه) و با استفاده از دستگاه بارانساز قرار گرفته، رواناب و رسوب حاصله جمعآوری شد. تفاوت بین میانگینها با استفاده از آزمون tبررسی گردید.
نتایج نشان داد که مقدار مواد آلی، میانگین وزنی قطر خاکدانهها و ضریب هدایت آبی اشباع خاک در زمینهای کشاورزی به ترتیب 35، 53 و 8 درصد در موقعیت پشت شیب، و 39، 60 و 33 درصد در موقعیت شانه شیب کمتر از زمینهای مرتعی بوده است. همچنین، در بارش با تداوم 60 دقیقه، مقدار تولید رواناب سطحی و هدررفت خاک در زمین کشاورزی به ترتیب 3 و 8 برابر در موقعیت پشت شیب، و 11 و 55 برابر در موقعیت شانه شیب بیشتر از موقعیتهای مشابه مرتع بود.
کاظم یوسفی کلاریکلایی، عبدالرضا کامیاب، منصور رضایی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
در این پژوهش اثر رقیقسازی انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد جوجههای گوشتی سویه تجارتی راس در سن 6-12 روزگی بررسی گردید. این آزمایش در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با شش میزان محدودیت و در چهار تکرار انجام گرفت. برای رقیقسازی انرژی و پروتئین جیره آغازین از پوسته برنج به میزان 5/0 (شاهد)، 10، 15، 20، 25 و 30 درصد استفاده شد. جیرههای آزمایشی در دوره محدودیت (6-12 روزگی) دارای به ترتیب 3089، 2780، 2626، 2472، 2317 و 2163 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم جیره و 45/21، 29/19، 23/18، 16/17، 10/16 و 20/15 درصد پروتئین خام بودند.
نتایج نشان داد که رقیقسازی جیره سبب افزایش مصرف خوراک در دوره محدودیت گردیده، ولی مصرف انرژی و پروتئین را کاهش داده است. میزان افزایش وزن در دوره محدودیت کاهش یافت، ولی به دلیل رشد جبرانی در دوره پس از محدودیت، تفاوت معنیداری در وزن نهایی بدن گروههای مختلف در سن 42 روزگی دیده نشد. مصرف خوراک در دوره پس از محدودیت، در گروههای تحت محدودیت اندکی کمتر از گروه شاهد بود، و به همین دلیل بازده غذایی در این گروهها بهبود یافت، ولی اختلاف معنیداری با گروه شاهد نداشت. رقیقسازی جیره تأثیری بر درصد چربی محوطه شکمی نشان نداد. در این آزمایش اعمال 20 و 25 درصد محدودیت غذایی در هفته دوم به علت کاهش هزینه دان و افزایش جزئی در وزن نهایی سبب بهبود بازده تولید گردید.
سیدمحسن تقوی، کاووس کشاورز،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
این پژوهش به منظور شناسایی سویهها و پراکندگی باکتری عامل سوختگی برگ گندم در دو استان فارس و کهگیلویه و بویراحمد، شناسایی علفهای هرز میزبان، تعیین بذرزاد بودن باکتری، و همچنین واکنش ارقام مختلف گندم نسبت به آنها انجام گرفته است. طی دو فصل زراعی 1376 و 1377 از مزارع مختلف گندم آبی دو استان نمونهبرداری شد. نمونهها روی محیط کشت KB کشت داده شد. آزمونهای LOPAT روی 181 جدایه، که توانایی تولید رنگ فلورسنت روی محیط KB داشتند، صورت گرفت. پس از انجام این آزمونها، تعداد 39 جدایه، که دارای ویژگیهای مختلف بودند، به عنوان نماینده انتخاب و آزمونهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیک و بیماریزایی روی آنها انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده، جدایههایی که تولید رنگ فلورسنت کردند به پنج گروه تقسیم شدند، که یک گروه از آنها ( Pseudomonas fluorescens (Pf و چهار گروه دیگر ( Pseudomonas syringae pv. syringae (Pss بودند. عامل بیماری سوختگی برگ گندم در این دو استان جدایههای Pss تشخیص داده شد. نقوش الکتروفورزی پروتئین جدایههای Pss از گندم، جو و علفهای هرز با هم شباهتهای کلی داشتند، و فقط تعدادی از آنها که در یک یا چند واکنش بیوشیمیایی با هم متفاوت بودند در نحوه قرار گرفتن نوارهای فرعی و اصلی با هم تفاوت داشتند. همچنین، Pss از علفهای هرز یکساله نظیر دم روباهی، ماشک، یولاف وحشی و جو موشی و مرغ در چند منطقه از جمله سعادتشهر و مرودشت جداسازی و بیماریزایی آن به اثبات رسید. از بین ارقام مورد آزمایش، گندم رقم تجن حساس و ارقام دیگر مصون، مقاوم، نیمه مقاوم و نیمه حساس ارزیابی شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، Pss قادر است به صورت بذرزاد روی بذور گندم زندگی کند، و به احتمال زیاد به صورت اندوفیت در بذر به سر میبرد.
مصطفی نیک نژاد کاظم پور، حسن پدرام فر، سیدعلی الهی نیا،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
تأثیر جدایههایی از قارچهای آنتاگونیست (Trichoderma harzianum (T1 , T2 , T. viride (T3 ,T4)، Gliocladium virens (G1)1 و نیز اثر چند قارچکش (بنومیل، کاربندازیم، کاربوکسین تیرام، ادیفنفوس و زینب) بر عامل بیماری سوختگی غلاف برنج در اثر Rhizoctonia solani، در شرایط آزمایشگاه و گلخانه بررسی گردید. بررسی گلخانهای در چارچوب طرح کاملاً تصادفی در 12 تیمار، در گلدانهای حاوی خاک آلوده به R. solani در برنج رقم خرز انجام شد. نتایج نشان داد که تأثیر جدایههای مورد استفاده بر عامل بیماری سوختگی غلاف برنج، در مقایسه با شاهد آلوده، در T1، T2، T3، T4 و G1 به ترتیب 5/19، 5/21، 5/27، 8/19 و 5/18 درصد بوده است، و تیمارها ترتیبی به صورت T2 >T3>T1>T4>G1 داشتند. در شرایط گلخانهای، سموم بنومیل، کاربندازیم، کاربوکسین تیرام، ادیفنفوس و زینب به ترتیب 5/32 ، 5/21 ، 8/12 ، 5/9 و صفر درصد در کاهش بیماری مؤثر بودند، و به طور کلی در غلظتهای مورد استفاده تأثیر زیادی در کاهش بیماری نداشتند. نتایج محاسبات آماری نشان داد که از نظر کاهش میزان درصد بیماری، بین جدایههای T1 ، T3، T4 ، G1 و قارچکش کاربندازیم تفاوت معنیداری وجود ندارد.
حسین افضلی مهر، منوچهر حیدرپور، سید حسین فرشی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
در این پژوهش با در نظر گرفتن پارامترهای کلی همچون سرعت متوسط جریان در چند سطح مقطع از رودخانه گاماسیاب واقع در اطراف نهاوند، پارامترهای موضعی مانند سرعت متوسط نقطهای در هر نیمرخ سرعت جریان و توزیع نیمرخ سرعت بر اساس تئوری لایه مرزی، مقاومت در برابر جریان و عوامل مؤثر بر آن، با استفاده از دادههای اندازهگیری شده برای جریانهای یکنواخت و غیر یکنواخت بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که هر گونه تغییر در شکل تابع لگاریتمی توزیع جهانی سرعت با منظور کردن فاکتور شکل سطح مقطع رودخانه و یا ضریب تعدیل زبری مواد بستر برای قطر مشخصه رودخانه تأثیری بر پیشبینی مقاومت در مقابل جریان ندارد. در حالی که ارائه مقدار ثابت لگاریتمی (عرض از مبدأ) معادله توزیع جهانی سرعت به صورت تابعی از پارامترهای عدد فرود و پارامتر شیلدز میتواند تا حدی برآورد مقاومت در برابر جریان را بهبود بخشد. همچنین، در نظر گرفتن فاکتور شکل و ضریب تعدیل زبری در معادلات نمایی، پیشبینی مقاومت دربرابر جریان را بهبود نمیبخشد. از سوی دیگر، به کارگیری مشخصات لایه مرزی چون ضخامت و اندازه حرکت لایه مرزی در نیمرخ سرعت، خطر همبستگی ساختگی را در معادله پیشنهادی برای مقاومت در برابر جریان منتفی میسازد. معادله پیشنهادی حاصل از اندازهگیریهای نیمرخ سرعت جریان غیر یکنواخت در رودخانه گاماسیاب، نشان میدهد که عمق جریان آب، حداکثر سرعت جریان واقع در سطح آب و شیب خط انرژی از عوامل مؤثر بر مقاومت در برابر جریان میباشند.
پرویز احسانزاده، عباس زارعیان بغدادآبادی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
به منظور بررسی اثر رقم و تراکم بر مراحل رشد، عملکرد، اجزای عملکرد و ویژگیهای رشد گیاه گلرنگ آزمایشی به صورت فاکتوریل و در چارچوب طرح بلوک کامل تصادفی در چهار تکرار، در سال 1378، در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان به اجرا درآمد. ارقام اراک 2811 و کوسه گلرنگ در چهار تراکم 6/16، 2/22، 3/33 و 50 بوته در متر مربع (فواصل روی ردیف 12، 9، 6 و 4 سانتیمتر) با فواصل ردیف یکسان 50 سانتیمتر کشت شد.
در میان مراحل مختلف رشد، تراکم بوته تنها بر مرحله آغاز تکمهدهی اثر معنیداری داشت. همچنین، اثر رقم بر مراحلی نظیر سبز شدن، تکمهدهی، آغاز گلدهی و 50 درصد گلدهی معنیدار بود و بر بقیه مراحل نمو تأثیر معنیداری نداشت. رقم کوسه دیررستر از رقم اراک 2811 بود. شمار شاخه فرعی در بوته، شمار طبق در شاخه فرعی، شمار دانه در طبق و شاخص برداشت به طور معنیداری با افزایش تراکم بوته کاهش یافتند. اثر کاهشهای ذکر شده، به وسیله افزایش شمار بوته در واحد سطح جبران شد، به طوری که عملکرد دانه دو ژنوتیپ گلرنگ با تغییر تراکم گیاهی تغییر معنیداری پیدا نکرد. به رغم این که رقم اراک 2811 برتری معنیداری در صفاتی همچون شمار طبق در شاخه فرعی و وزن هزار دانه و برتری نسبی غیر معنیداری در صفات دیگر داشت، ولی عملکرد دانه دو رقم از نظر آماری تفاوت معنیداری نداشت. اثر تراکم بوته و رقم بر شاخصهای رشد مانند شاخص سطح برگ، دوام سطح برگ و سرعت رشد محصول معنیدار نبود. بر پایه نتایج به دست آمده در این آزمایش، میتوان گفت که دو رقم یاد شده در تراکمهای اول و دوم، در شرایط آب و هوایی اصفهان قابل کشت و تولید میباشند.
آرمان آذری، محمدرضا خواجهپور،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
آرایش کاشت از طریق تغییر در رشد رویشی و بهرهوری از عوامل محیطی بر اجزای عملکرد و عملکرد دانه گلرنگ تأثیر میگذارد. این تغییرات در بهار سال زراعی 79-1378 در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان با طرح بلوکهای کامل تصادفی و آرایش کرتهای خرد شده با سه تکرار بررسی گردید. فاکتور اصلی شامل سه فاصله ردیف کاشت (30 سانتیمتر مسطح و 45 و 60 سانتیمتر جوی و پشته) و فاکتور فرعی شامل سه تراکم 30، 40 و 50 بوته در متر مربع بود. کاشت در تاریخ 22 اسفند 1378 انجام شد. افزایش فاصله ردیف و تراکم بوته سبب تسریع اکثر مراحل نمو گلرنگ گردید. شاخص سطح برگ تحت تأثیر فاصله ردیف کاشت قرار نگرفت، ولی همراه با افزایش تراکم بوته زیاد شد. وزن خشک بوته در فاصله ردیف کاشت 30 سانتیمتر، تا مرحله 50 درصد گلدهی بیشترین مقدار بود، ولی ظاهراً به دلیل زیادتر بودن ریزش برگها در این تیمار، حداقل مقدار را در پایان فصل رشد داشت. تراکم 50 بوته در متر مربع تا مرحله پایان گلدهی بیشترین وزن خشک بوته را داشت، ولی به نظر میرسید به علت زیادتر بودن ریزش برگها در پایان فصل رشد، از وزن خشک کمتری در مرحله رسیدگی فیزیولوژیک نسبت به تراکم 30 بوته در متر مربع برخوردار شد. فاصله ردیف کاشت تأثیر معنیداری بر شمار شاخه در بوته و در متر مربع، شمار طبق در شاخه، شمار دانه در طبق، وزن هزار دانه و شاخص برداشت نداشت. ولی شمار طبق در بوته و در متر مربع، و عملکرد دانه در بوته و در متر مربع با افزایش فاصله ردیف کاشت کاهش یافت. تراکم بوته تأثیر معنیداری بر شمار شاخه در بوته، شمار طبق در متر مربع، شمار دانه در طبق، وزن هزار دانه و عملکرد دانه در واحد سطح نداشت. شمار شاخه در متر مربع با افزایش تراکم زیاد شد، ولی از شمار طبق در شاخه و در بوته، عملکرد تکبوته و شاخص برداشت با افزایش تراکم کاسته شد. بیشترین عملکرد دانه با فاصله ردیف کاشت 30 سانتیمتر و تراکم 40 بوته در متر مربع به میزان 4769 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. به طور میانگین از هر هکتار گلرنگ حدود 397 کیلوگرم گلبرگ برداشت شد، که ارزش اقتصادی زیادی دارد. ولی عمل گلچینی، به صورت میانگین تیمارها، سبب حدود 4/7 درصد کاهش در عملکرد دانه گردید. با توجه به اثر مطلوب توزیع یکنواخت بوته در واحد سطح و سازگاری گلرنگ به روش کاشت مسطح، فاصله ردیف کاشت 30 سانتیمتر با تراکم 40 بوته در متر مربع برای تولید گلرنگ، در شرایط مشابه با آزمایش حاضر ممکن است مناسب باشد.
پیمان نامور، محمد حسن صفر علیزاده، علی اصغرپورمیرزا،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
در این پژوهش حساسیت سه سن اول لاروی Spodoptera exigua در برابر باکتری Bacillus thuringiensis بررسی گردید. برای تخمین LC50 از شش غلظت مختلف باکتری، که با فواصل لگاریتمی محاسبه شده بودند، به همراه یک شاهد برای هر سن لاروی به طور جداگانه استفاده شد. مقادیر LC50 برای لاروهای سن اول، که تنها 1-4 ساعت پس از خروج از تخم تیمار شدند، 617/311 پیپیام، و برای لاروهای سنین دوم و سوم به ترتیب 95/1356 و 27/2708 پیپیام برآورد گردید. بدین ترتیب مشخص شد که حساسیت لاروها با افزایش سن کاهش مییابد، و در نتیجه برای کنترل این آفت در مزرعه بهتر است همزمان با اوج تفریخ تخمها باکتریپاشی شود.
کیوان اعتباری، محمد فضیلتی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر ترکیبات معدنی به عنوان مکملهای غذایی کرم ابریشم (Bombyx mori)، آزمایشی در چارچوب یک طرح کاملا" تصادفی با سه تیمار، شامل غلظتهای 1، 5 و 10 درصد ترکیب مولتی مینرال (شامل نیتروژن، فسفر و پتاسیم) و یک تیمار شاهد عادی، که در آن از هیچ مادهای به عنوان تیمار استفاده نشده بود، و یک تیمار آب مقطر انجام پذیرفت. لاروها تا سن چهارم از برگ توت تازه از واریته شین ایچه نویسه (SI) تغذیه میشدند و از آغاز سن چهارم روزانه یک نوبت از برگهای غنی شده استفاده مینمودند. غنیسازی برگها به وسیله افشاندن محلولها روی آنها انجام میگرفت. مقدار پروتئین کل و اسید اوریک موجود در همولنف لاروهای روز ششم سن پنجم اندازهگیری گردید. مقدار پروتئین کل در کلیه تیمارها افزایش چشمگیری را در مقایسه با شاهد نشان داد، و این در حالی است که وزن لاروی از روز سوم سن پنجم نیز اختلاف معنیداری با شاهد پیدا نمود، ولی وزن غده ابریشمساز تغییر چندانی نشان نداد. مقدار اسید اوریک اندازهگیری شده در خون حشره با وجود تغییرات جزئی، از لحاظ آماری اختلاف معنیداری با حشرات شاهد نداشت. با وجود این، وزن پیله، قشر ابریشمی و شفیره نیز در مقایسه با شاهد اختلاف معنیدار نشان داد، به طوری که این افزایش در حشرات ماده بیش از حشرات نر بود. با توجه به افزایش شمار تخم در پروانهها، در مقایسه با شاهد، از لحاظ آماری تنها در تیمار 10% اختلاف معنیدار وجود داشت. ترکیبات مزبور باعث کاهش درصد تفریخ تخمها شد. وزن تخمها نیز در کلیه تیمارها در یک سطح آماری قرار گرفت.
محمد مهدی قاسمی، علیرضا سپاسخواه،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
در این پژوهش، اثر کمآبیاری با اعمال روش آبیاری جویچهای یک در میان، که یکی از روشهای نوین مدیریت آبیاری در مزرعه است، در مورد گیاه سورگوم دانهای (Sorghum durra L) بررسی شد. این پژوهش در چارچوب طرحهای یک بار خرد شده با سه تیمار اصلی دور آبیاری 10، 15 و 20 روز، و سه تیمار فرعی روش آبیاری جویچهای معمولی، یک در میان ثابت و یک در میان متغیر، در چهار تکرار، در دو منطقه باجگاه و کوشکک استان فارس انجام گرفت. با توجه به هزینهها در مراحل مختلف کاشت، داشت و برداشت و مد نظر قرار دادن قیمتهای یارانهای و واقعی آب در دو منطقه، سود به ازای واحد آب آبیاری و نسبت درآمد به هزینه محاسبه گردید. نتایج نشان داد که مقادیر این عوامل اقتصادی برای روش آبیاری جویچهای یک در میان ثابت و متغیر با دور 10 روز در هر دو منطقه، تفاوت چندانی با آبیاری جویچهای معمولی با دور 10 روز نداشته، و حتی در باجگاه بیشتر نیز میباشد. روابطی نیز بین مقدار آب آبیاری، بازده کاربرد آب، قیمت آب و سود به ازای واحد آب آبیاری با بازدههای مختلف انتقال ارائه گردید. همچنین، ضرایب رابطه خطی بین هزینهها و مقدار آب آبیاری تعیین شد. نتایج نشان داد که با افزایش قیمت آب، کشاورز مجبور است بازده کاربرد بیشتری برای آب به کار گیرد تا زیان نبیند.
مجید طغیانی، عبدالحسین سمیع، عباسعلی قیصری،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
در این آزمایش از 288 قطعه جوجه یکروزه گوشتی نژاد لهمن در چارچوب یک طرح کاملاً تصادفی، به صورت یک آزمایش فاکتوریل 3×2 (سه سطح شدت محدودیت × دو سطح تراکم مواد مغذی) با چهار تکرار و 12 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. جوجهها در 7-13 روزگی، تحت محدودیت کیفی غذایی با شدتهای صفر، 25 و 50 درصد قرار گرفته، پس از دوران محدودیت تا سن 21 روزگی با جیرههای تنظیم شده بر اساس توصیه NRC، و یا 10 درصد پروتئین و اسیدهای آمینه متیونین و لیزین بیشتر از NRC تغذیه شدند. برای رقیقسازی جیرههای مورد استفاده در اعمال محدودیت، پوسته شلتوک برنج به کار رفت که هیچ گونه ارزش انرژیزایی نداشت. وزن بدن، مصرف غذا، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذا در سنین مختلف، و اجزای لاشه شامل کبد، روده و چربی حفره شکمی در سن 49 روزگی اندازهگیری، و سپس درصد هر جزء نسبت به وزن زنده محاسبه شد. شدت محدودیت باعث کاهش وزن بدن و نامناسبتر شدن ضریب تبدیل غذا در پایان دوره محدودیت، در مقایسه با گروه شاهد شد (05/0>P). ولی پدیده رشد جبرانی سبب شد در تمامی گروههای آزمایشی اختلاف وزن ایجاد شده تا سن 49 روزگی جبران گردد. شدت محدودیت و افزایش تراکم پروتئین و اسیدهای آمینه متیونین و لیزین جیره بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذا در طی دوران پایانی (42 تا 49 روزگی) و در کل دوره بعد از محدودیت (13 تا 49 روزگی) تأثیر معنیداری نداشت (05/0<P). هم چنین شدت محدودیت و تراکم مواد مغذی جیره بر اجزای لاشه اندازه گیری شده نبود(0/05<P). نتایج پژوهش نشان داد که با اعمال محدودیت غذایی جوجه های گوشتی در سنین اولیه ( بویژه 25 درصد محدودیت) و استفاده از جیره های تنظیم شده بر اساس NRC، می توان به دلیل بروز پدیده رشد جبرانی در پایان دوره پرورش، ورزن مشابه با جوجه های تغذیه آزاد اتظار داشت.
0
شهرام دخانی، جواد کرامت، شیوا روفیگری حقیقت،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
سه رقم سیبزمینی (Solanum tuberosum L)، مارفونای بهاره، کوزیما و مارفونای پاییزه از استان اصفهان تهیه، و در شرایط مختلف انبارداری شامل انبار سرد 4 درجه سانتیگراد و تاریکی، انبار سرد 12 درجه سانتیگراد و نور فلورسنت، انبار با دمای اتاق و تاریکی و انبار با دمای اتاق و نور روز نگهداری شد. در همه شرایط نگهداری، رطوبت نسبی 85 تا 90 درصد بود. اندازهگیری گلیکوآلکالویید کل، آلفاسولانین، وزن مخصوص و درصد ماده خشک در طول 30 روز برای سیبزمینی رقم مارفونای بهاره، و 90 روز برای ارقام پاییزه انجام گرفت. در آغاز، وسط و پایان انبارداری، مقدار آلفاسولانین بر حسب میلیگرم در 100 گرم ماده خشک در هر یک از ارقام سیبزمینی، به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی زیاد اندازهگیری شد. فرایند حرارتی تهیه چیپس و سیبزمینی پخته در سیبزمینیهای ارقام پاییزه کوزیما و مارفونا در ماه دوم انبارداری، که بیشترین مقدار سولانین در آنها به وجود آمده بود، انجام شد. مقدار سولانین پیش و پس از فرایند اندازهگیری گردید. طرح آزمایش، فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی بود و مقایسه میانگینها با آزمون دانکن انجام شد. نتایج نشان داد که برای رقم مارفونای بهاره طی مدت 30 روز انبارداری بیشترین مقدار سولانین در پایان انبارداری در انبار سرد 12 درجه با نور فلورسنت بوده، و سه انبار دیگر از نظر مقدار ایجاد سولانین با یکدیگر تفاوتی ندارند. همچنین، برای ارقام پاییزه (کوزیما و مارفونا) بیشترین مقدار سولانین طی 90 روز نگهداری مربوط به انبار سرد 12 درجه و نور فلورسنت بوده، پس از آن انبار با دمای اتاق و نور روز بیشترین مقدار سولانین را طی مدت نگهداری ایجاد کرد، و انبار با سرما و تاریکی کمترین مقدار افزایش سولانین را طی 90 روز برای دو رقم مذکور داشت. در مورد انبار با دمای اتاق و تاریکی، به علت جوانه زدن غدهها در نیمه دوم انبارداری، مقدار سولانین در هر دو رقم کاهش یافت. بر خلاف این که پوستگیری، پیش از سرخ کردن و پس از پخت باعث کاهش مقدار سولانین در سیبزمینی در هر دو رقم شد، فرایند سرخ کردن برای تهیه چیپس و پختن در آب جوش هیچ تأثیری در مقدار سولانین نمونهها نداشت. بنابراین، بهترین روش انبارداری سیبزمینی از نظر کمترین افزایش در میزان آلفاسولانین، انبار سرد 4 درجه سانتیگراد و تاریکی است.
سیما چراغی دهدزی، شهرام دخانی، محمد شاهدی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
یکی از راههای افزایش زمان نگهداری سوسیس و کاهش مصرف افزودنیهایی چون نیتریت، تولید کنسرو آن است. تولید سوسیس و کنسرو آن با فرمول خاص و آزمایشها و ارزیابیهای مختلف در دو مرحله انجام گرفت. مرحله اول شامل تهیه چهار نوع سوسیس با چند فرمول و تولید کنسرو آن در کارخانه صنوبر اصفهان بود، و در مرحله دوم آزمایشهای فیزیکوشیمیایی و حسی انجام شد. کنسرو سوسیس در قوطی (409×214) و شیشه (مشابه شماره 67-10) تولید شد، و تا رسیدن به F value برابر چهار دقیقه فرایند حرارتی استریلیزاسیون را با فشار مطلق دو اتمسفر در اتوکلاو طی کرد. قوطیها و شیشهها با سوسیس بدون پوشش به قطر 22 میلیمتر و محلول آب نمک دو درصد با دمای 75 درجه سانتیگراد با نسبت یک به یک پر شدند. آزمایشهای شیمیایی همچون اندازهگیری میزان رطوبت، چربی و پروتئین برابر روشهای استاندارد و AOAC، و آزمایشهای فیزیکی مانند اندازهگیری میزان مقاومت برشی بافت سوسیسهای غیر کنسروی و کنسرو شده در قوطی و شیشه در مدت سه ماه نگهداری، انجام پذیرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری دادههای حاصل از آزمایشهای نمونههای سوسیس غیر کنسروی و کنسروی، آزمایش فاکتوریل در چارچوب طرح کاملاً تصادفی، و برای مقایسه میانگینها آزمون چند دامنهای دانکن به کار برده شد. فرایند استریلیزاسیون باعث افزایش رطوبت و کاهش میزان مقاومت برشی بافت سوسیس با هر چهار فرمول شد. با پیشرفت دوره نگهداری، تا پایان ماه دوم نیز رطوبت سوسیسهای کنسرو شده در قوطی با هر چهار فرمول افزایش یافت، و میزان پروتئین و چربی کاهش داشت. همچنین، در هر دو نوع ظرف، و با هر چهار فرمول، در میزان مقاومت برشی بافت سوسیسهای کنسرو شده کاهش دیده شد. نتایج آزمونهای حسی نشان داد که سوسیسهای کنسرو شده در قوطی با هر چهار فرمول، از نظر عطر، طعم، بافت و رنگ در سطح احتمال یک درصد تفاوت معنیداری با هم ندارند.
حسین حکمآبادی، کاظم ارزانی، یحیی دهقانی شورکی، بهمن پناهی،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
بهمنظور بررسی آثار شوری و زیادی بْر در آب آبیاری بر سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، نسبت وزن برگ و ویژگیهای فیزیولوژیکی پایههای درختان پسته، سه پایه بادامی زرند، سرخس و قزوینی که از پایههای عمده بهرهگیری شده در باغهای پستهاند، انتخاب و در گلدانهای 8 لیتری در خاک کاشته شدند. تیمارهای شوری در غلظتهای 0، 75، 150 و 225 میلیمول سدیم کلراید و بْر بهصورت اسید بوریک و در غلظتهای 0، 20 و 40 میلیگرم در لیتر تهیه و بهجای آبیاری روی نهالهای یکساله اعمال شد. قبل از شروع تیمارها و بعد از 30 و 60 روز از شروع تیمارها، از هر واحد آزمایش نهالها برداشت شدند و صفات مختلف از جمله شمار کل برگ، سطح برگ، ارتفاع ساقه و ریشه، وزن تر و وزن خشک ساقه، ریشه و برگ، میزان تجمع پرولین در برگ، میزان کلروفیل کل و میزان نسبی آب برگ روی گیاهان برداشت شده اندازهگیری شد، همچنین در طول آزمایش هر 14 روز یکبار پتانسیل آب برگ و میزان کلروفیل فلورسانس و ارتفاع بوته، شمار برگ و قطر ساقه مورد اندازهگیری قرار گرفت.
نتایج نشان داد که میزان سرعت رشد نسبی با افزایش سطح شوری و زمان شروع تیمار کاهش یافت. همچنین تیمار شوری مخصوصاً در غلظتهای بالا میزان سرعت فتوسنتز خالص را نیز کاهش داد، ولی در ارتباط با نسبت وزن برگی اختلافات معنیدار نبود. در تمام پایهها سرعت فتوسنتز خالص با سرعت رشد نسبی همبستگی بالایی داشت ولی این همبستگی با نسبت وزن برگی کمتر بود که نشاندهنده این است که سرعت فتوسنتز خالص عامل اولیه و مهم در تیمار شوری بوده و نسبت وزن برگی بهعنوان عامل ثانویه، از اهمیت کمتری برخودار است. همچنین مشخص شد که شوری اثری روی پتانسیل آب برگ، میزان کلروفیل و میزان کلروفیل فلورسانس نداشت، ولی با افـزایش میزان غلـظت سـدیم کلراید و زمان تـیمار، میـزان انباشتپرولین در برگها افزایش یافت. از پایههای مورد بررسی، پایه قزوینی نسبت به پایههای دیگر، پرولین بیشتری در برگها انباشت کرد، بههمین دلیل نسبت به پایه بادامی زرند و سرخس نسبت به شوری مقاومت بیشتری نشان داد. در ارتباط با بْر مشخص شد که تا غلظت 40 میلیگرم در لیتر هیچ تأثیری در سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، میزان تجمع پرولین و میزان کلروفیل فلورسانس نداشت، چرا که اختلاف معنیداری بین صفات اندازهگیری شده در نهالهای تیمار شده و شاهد دیده نشد.
اکبر انفراد، کاظم پوستینی، ناصر مجنون حسینی، احمدعلی خواجه احمد عطاری،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
طی یک بررسی که در قالب یک آزمایش فاکتوریل با طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد، واکنش رشد (ماده خشک اندامهای هوایی) 18 رقم کلزا در سطوح شوری برابر با 2/1، 6 و 12 دسیزیمنس بر متر حاصل از NaCl، مطالعه و ارتباط آن با پتانسیل آب برگ، غلظت Na و K، نسبت آنها و توان گزینش K در برابر Na و غلظت کلروفیل برگ ارزیابی شد.
نتایج نشان داد که همراه با اثر معنیدار شوری روی کاهش کل میزان ماده خشک تولید شده در اندامهای هوایی، صفات مربوط به یونها شامل: غلظت Na، نسبت K/Na، توان گزینش K در برابر Na و همچنین پتانسیل آب برگ بهطور معنیداری تحت تأثیر شوری کاهش و غلظت K افزایش یافت و تنها پتانسیل آب برگ بود که بالاترین همبستگی منفی و معنیدار را با ماده خشک گیاه نشان داد. بنابراین به نظر میرسد میزان آب موجود در داخل گیاه میتواند واکنشهای تحمل یا حساسیت به شوری را توجیه کند. بر این پایه ارقام با نشان دادن تفاوت معنیدار در گروههای مختلفی قرار گرفتند. ارقام آلیس، فورنکس، دی پی 8، 94 و لیکورد در گروهی که تصور میرود متحمل به شوری باشند و ارقام اوکاپی، اکامر و اورال درگروه موسوم به حساس به شوری قرار گرفتند. هشت رقم دیگر در حد میانگین بودند. بهعلاوه سه رقم کنسول، وی دی اچ 98ـ8003 و اورینت در صفات یاد شده بهگونهای واکنش نشان دادند که از وضعیتی خارج از توجیه فوقالذکر برخوردار میشوند. راهبرد هالوفیتی در مورد این سه رقم قابل بررسی است.
ایمان زرینآبادی، پرویز احسانزاده،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
علیرغم اهمیت اقتصادی گندم دوروم، اطلاعات علمی کمی در مورد رشد و عملکرد آن تحت شرایط مختلف در ایران و اصفهان وجود دارد. بهمنظور بررسی رشد، عملکرد و اجزای عملکرد دانه سه ژنوتیپ گندم دوروم Osta/Gata) ،Dipper-6 و PI40100) تحت تأثیر پنج تراکم کاشت (200، 275، 350، 425 و 500 بذر در متر مربع) درمنطقه اصفهان، آزمایشی با بهرهگیری از طرح کرتهای خرد شده، در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، در سال 80-1379 انجام شد که در آن ژنوتیپ، تیمار اصلی و تراکم کاشت، تیمار فرعی در نظر گرفته شد و هر کرت شامل 6 ردیف کاشت شش متری به فواصل 25 سانتیمتر بود. نتایج نشان داد که میان ژنوتیپها از نظر ویژگیهای مرفولوژیکی، اجزای عملکرد و عملکرد دانه، تفاوت معنیداری وجود دارد. ژنوتیپ Osta/Gata بیشترین شمار سنبله در هر مترمربع، وزن هزاردانه و عملکرد دانه را دارا بود، درحالیکه بالاترین شاخص سطح برگ، بلندترین ارتفاع بوته و بیشترین عملکرد بیولوژیک در ژنوتیپ PI40100 بهدست آمد. ژنوتیپ Dipper-6 نیز با شمار سنبلههای تقریباً برابر با ژنوتیپ Osta/Gata و بیشترین شمار دانه در سنبله عملکرد نسبتاً بالایی را تولید کرد و بیشترین شاخص برداشت را دارا بود. با افزایش تراکم کاشت بر شاخص سطح برگ، شمار سنبله در واحد سطح، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت بهطور معنیداری افزوده شد ولی از شمار دانه در سنبله و وزن هزار دانه بهطور معنیداری کاسته شد. عملکرد دانه با شمار سنبله در واحد سطح، شمار دانه در سنبله و وزن هزار دانه همبستگی مثبت و معنیداری را نشان داد، ولی با شاخص سطح برگ و ارتفاع گیاه همبستگی منفی و معنیداری داشت. براساس نتایج بهدست آمده از این آزمایش ژنوتیپ Osta/Gata با تراکم کاشت مطلوب حدوداً 425 بذر درمترمربع (185 کیلوگرم بذر در هکتار) تحت شرایط آب و هوایی اصفهان از نظر تولید عملکرد دانه بر ژنوتیپهای دیگر برتری دارد.
خلیل زینلینژاد، آقافخر میرلوحی، قربانعلی نعمتزاده، عبدالمجید،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 100 ژنوتیپ برنج بر اساس صفات مورفولوژیک و گروهبندی آنها ، آزمایشی در قالب طرح لاتیس ساده در مزرعه مؤسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در سال 1377 انجام شد . ژنوتیپ ها که اکثراً متعلق به منطقه شمال کشور و استان اصفهان بودند ، بر اساس صفات مورفولوژیک و اجزای عملکرد، در مزرعه ارزیابی شدند. ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات مورد بررسی تفاوت معنی داری (01/P< 0) داشتند. ضرایب تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی برای اکثر صفات بالا بود که بیانگر وجود تنوع بالا در صفات مورد بررسی میباشد . تجزیه عاملها سه عامل را معرفی نمود که بیش از 90 درصد از تنوع کل را توجیه نمودند. عوامل اول و سوم در ارتباط با ظرفیت مخزن و عامل دوم در ارتباط با تیپ گیاه بود و با توجه به بار عاملها به ترتیب تعداد دانه، تیپ، ساختار گیاه و شکل دانه نامگذاری شدند. در تجزیه خوشهای ژنوتیپها بر اساس «معیار توان سوم خوشه ها» و «آزمون T2 کاذب هوتلینگ» در چهار گروه جای گرفتند. تجزیه واریانس صفات برای گروهها نشان داد که تفاوت بین گروههای مختلف از نظر اکثر صفات بسیار معنی دار بود.
عبدالمجید کریمی، ابراهیم روغنی، محمدجواد ضمیری، مجتبی زاهدیفر،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
در این آزمایش، امکان جایگزینی یونجه (Medicago Sativa) با کنگر (یک گیاه مرتعی استان فارس) در جیره برههای پرواری بررسی شد. گیاه مرتعی کنگر در گامههای پایانی دوره گلدهی در نسبتهای 0، 25، 50، 75 و 100 درصد، در گروههای آزمایشی یک تا پنج با یونجه جایگزین و هر جیره، به 12 رأس بره نر (136 روز سن) پرواری کبوده شیراز تغذیه شد. جیرهها از نظر غلظت نیتروژن و انرژی برابر بودند. در پایان مدت 75 روز پرواری، برهها کشتار و قطعه بندی شدند. میانگین افزایش وزن روزانه، میزان مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، راندمان لاشه، وزن چربی درونی، وزن گوشت لاشه، درصد ماده خشک، پروتئین و چربی گوشت در بین گروههای آزمایشی، تفاوت آماری معنیداری نشان نداد (05/0< p). ضخامت چربی پشت، بینگروههای آزمایشی، تفاوت معنیداری نشان داد (01/0> p). هزینه تولید هر کیلوگرم خوراک ( برپایه ماده خشک) برای جیرههای شماره 1 تا 5 به ترتیب برابر1266، 1155، 1050، 924 و 787 ریال بود. به نظر میرسد که جایگزینی یونجه با کنگر در جیره برههای پرواری، با فرض ثابت بودن انرژی و پروتئین به خوبی امکانپذیر و از نظر اقتصادی با صرفه باشد.
عبدالحسین جمالی زواره، عباس شریفی تهرانی، اقبال طاهری،
جلد 8، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
بیماری بلاست برنج از بیماریهای پرخسارت این محصول بوده و یکی از راههای کنترل آن استفاده از ترکیبات قارچکش است. در این بررسی قارچکش پیروکیلن بهصورت گرانول در پای بوته برنج مصرف گردید، سپس به فواصل زمانی مختلف، نمونههایی از بافت ساقه و برگ بوتهها گرفته و پیروکیلن در آنها با روش گاز کروماتوگرافی بازیابی شد. همچنین در زمانهای مختلف پس از کاربرد پیروکیلن، بوتهها در خزانه بلاست در معرض آلودگی به بیماری قرار گرفتند و پس از یک هفته شدت بیماری بررسی شد. پیروکیلن در بافت برگ یک روز پس از کاربرد، قابل بازیابی بود، حداکثر میزان آن حدود هفت روز پس از کاربرد بازیابی شد و سپس به تدریج کاهش یافت تا پس از حدود 28 روز تقریباً به حد غیرقابل بازیابی رسید. در بافت ساقه روند تغییرات میزان ترکیب، مشابه بافت برگ ولی میزان ترکیب بازیابی شده بسیار کمتر بود. با آلودهسازی بوتههای تیمار شده، بیماری دو روز پس از کاربرد پیروکیلن تا 60% و چهار روز پس از کاربرد بیش از 90% کنترل شد. کنترل بیماری تا چهار هفته ادامه داشت و پس از آن، تاثیر ترکیب کاهش یافت. نتایج نشان داد که پیروکیلن پس از گرانولپاشی پای بوته، توسط ریشه جذب شده و به برگها انتقال یافت. میزان کنترل بیماری، ارتباط خوبی با تغییرات غلظت پیروکیلن در بافت برگ نشان داد (93/0 = R2) و وجود 2ppm از ترکیب در بافت برگ، بیماری را تا 90% کنترل کرد. بین میزان کنترل بیماری و غلظت ترکیب در بافت ساقه، وابستگی قابل توجهی وجود نداشت (30/0 = R2).