387 نتیجه برای بر
رقیه حاجی بلند، محمد کریم خسرو پناه،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
سمیت منگنز در خاکهای کشاورزی و زیستگاههای طبیعی به دلایل مختلف از جمله ماهیت سنگ بستر، اسیدی بودن خاک، غرقاب شدن و یا مجاورت با معادن فعال ایجاد میشود. این پژوهش با هدف مطالعه تأثیر غلظتهای مسموم کننده این عنصر روی سه گیاه مهم زراعی انجام شده است. گیاهان در محیط کشت هیدروپونیک (آبکشتی) و در شرایط کنترل شده اتاق رشد به مدت 12 روز تحت تیمارهای صفر (شاهد)، 25، 50، 75 و 100 میکرومول منگنز رشد داده شدند و پس از برداشت، وزن خشک اندام هوایی و ریشه، اثر غلظتهای مختلف کلسیم و منیزیم بر ظهور سمیت، تنفس ریشه و نشت پتاسیم از بافتهای ریشه و اندام هوایی بررسی گردید. به منظور بررسی تأثیر شدتهای مختلف نور روی ظهور مسمومیت، گیاهان در شدتهای متفاوت نور رویانده شده و علاوه بر رشد، جذب و انتقال منگنز نیز در آنها بررسی شد. گیاه آفتابگردان که با غلظتهای 50 میکرو مول منگنز و بالاتر مسموم شده بود، خالهای قهوهای رنگی در قاعده کرکهای برگ و دمبرگ نشان داد، در حالی که علائم مسمومیت در ذرت به صورت کلروز شدید بین رگبرگی بوده و در برنج علائم خاصی مشاهده نشد. هر سه گیاه بخش اعظم منگنز جذب شده را به اندام هوایی انتقال دادند و بیشترین انتقال متعلق به آفتابگردان و کمترین متعلق به ذرت بود. در هیچکدام از سه گیاه بررسی شده، ارتباطی بین شدت مسمومیت با منگنز و مقدار انباشتگی آن مشاهده نگردید. بررسی اثر شدت نور بر ظهور علایم مسمومیت نشان داد که رشد در نور ضعیف هرچند تولید ماده خشک را به شدت کاهش داد، ولی بسته به گیاه بررسی شده، این عامل باعث افزایش یا کاهش حساسیت به مسمومیت بوده است. بررسی اثر مسمومیت منگنز بر تنفس ریشه نشان داد که بر خلاف انتظار، تغییرات القایی مسمومیت منگنز بر تنفس ریشه در همبستگی با حساسیت یا تحمل گیاهان نبوده است. بر عکس، تأثیر پذیری نشت پتاسیم از بافتهای ریشه و اندام هوایی با مقدار تحمل یا حساسیت گیاهان به مسمومیت منگنز انطباق داشت.
سید رضا میرایی آشتیانی، پویا زمانی، علی نیکخواه، محمد مرادی شهر بابک، عباسعلی ناصریان، فریدون اکبری،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
در پرورش گاوهای شیری، بهبود بازده خوراک از نظر اقتصادی دارای اهمیت بالایی است. در این بررسی پارامترهای ژنتیکی بازده خالص انرژی برای تولید شیر و ارتباط آن با صفات تولید شیر، شیر تصحیح شده برای 2/3 درصد چربی، وزن بدن، درآمد ناخالص و درآمد منهای هزینه خوراک با استفاده از 2589 رکورد ماهانه از 723 گاو شیرده در سه گله مورد بررسی قرار گرفت. نیازهای مختلف انرژی حیوان با استفاده از مدلهای انجمن ملی تحقیقات (NRC) برآورد گردید. عوامل مؤثر بر صفات مختلف به وسیله یک مدل خطی تعمیم یافته تعیین شدند. پارامترهای ژنتیکی صفات مختلف با روش حداکثر درستنمایی محدود شده بینیاز از مشتقگیری (DFRNL)، بهصورت تجزیه چند صفتی برآورد شد. مدلهای حیوانی حاوی عوامل ثابت گله ـ سال ـ فصل، دوره زایش، مرحله شیردهی، ضرایب تابعیت هر صفت از سطوح پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه و انرژی متابولیسمی جیره و عوامل تصادفی ژنتیک افزایشی، دایم محیطی و باقیمانده بودند. وراثتپذیری صفات تولید شیر، شیر تصحیح شده برای 2/3 درصد چربی، وزن بدن، بازده خالص انرژی، درآمد ناخالص و درآمد منهای هزینه خوراک، بهترتیب 31/0، 32/0، 30/0، 34/0، 24/0، و 29/0 برآورد شد. نتایج این بررسی نشان داد که در صورت وجود امکانات لازم، انتخاب مستقیم برای بازده خالص انرژی میتواند سبب بهبود ژنتیکی بازده خوراک شود. هم چنین، بهنظر میرسد که انتخاب بر اساس تولید شیر تصحیح شده برای چربی از مؤثرترین روشهای انتخاب غیرمستقیم برای بهبود بازده خوراک و عملکرد اقتصادی در گاوهای شیری باشد.
محمد کبیری، سیدعلیمحمد میرمحمدی میبدی، علی محمد شکیب، عبدالمجید رضایی،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
به منظور دست یابی به ریز نمونه مناسب و محیط غذایی مؤثرجهت باززایی گیاه در اسفناج، پاسخ ریزنمونههای محور زیر لپه، لپه و نوک ساقه، جدا شده از بذرهای جوانهزده دو رقم ملودی و توده بومی کرج روی محیط کشتپایه MS با ترکیبات متفاوت از هورمونهای IAA، GA3، NAA و BAP بررسی شد. آزمایشها در قالب طرح کاملاً تصادفی با تکرارهای متفاوت انجام شد. انگیزش پینه از ریز نمونه محور زیرلپه روی محیط با ترکیب هورمونی 15 میلیگرم در لیتر IAA و 4/3 میلیگرم در لیتر GA3 صورت گرفت. باززایی گیاه از پینهها با زیرکشت آنها روی محیط حاوی 2 میلیگرم در لیتر IAA و 4/3 میلیگرم در لیتر GA3 به میزان 38 درصد حاصل شد. گیاهچههای حاصل حالت شیشهای داشتند، که با افزایش آگار به 9 گرم در لیتر این مشکل رفع شد. ریزنمونه لپه تنها تولید پینه نمود.کشت ریزنمونه نوکساقه روی محیط حاوی 02/0 میلیگرم در لیتر BAP، به میزان 80 درصد باززایی نشان داد.
حسین رحیم سروش، علی مؤمنی،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
به منظور تعیین ساختار ژنتیکی شماری از صفات مهم زراعی و همچنین قابلیتهای ترکیبپذیری عمومی و خصوصی آنها به منظور استفاده در برنامههای اصلاحی برنج، تعداد 8 ژنوتیپ برنج در قالب تجزیه لاین× تستر مورد بررسی قرار گرفتند. کلیه ژنوتیپها، شامل 15 نسل F1 به همراه 8 ژنوتیپ والدی، در سال 1380، برای11 صفت مهم زراعی و کمّی از جمله عملکرد و اجزای آن، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار بررسی شدند. واریانس قابلیتهای ترکیبپذیری عمومی ( GCA ) و خصوصی ( SCA ) برای اغلب صفات معنیدار شد. از میان ژنوتیپهای مورد بررسی ارقام خزر و سالاری دارای ترکیب پذیری عمومی مثبت و معنیدار برای عملکرد دانه بودند درحالیکه برای صفت تعداد پنجه بارور ارقام سالاری و کانتو دارای قابلیت ترکیبپذیری عمومی مثبت و معنیداری بودند. تلاقیهای سنگجو/دمسیاه، لاین213/ سالاری و کانتو/حسنسرایی دارای قابلیت ترکیبپذیری خصوصی مثبت و معنیدار برای صفت عملکرد دانه بودند. سهم واریانس افزایشی برای صفات تعداد دانه پر درخوشه و تعداد روز تا 50 درصد گلدهی، عرض دانه، وزن هزار دانه بیشتر از واریانس غالبیت بوده در حالیکه برای سایر صفات میزان واریانس غالبیت بر افزایشی فزونی داشت. بنابراین ژنوتیپهای با ترکیبپذیری عمومی معنیدار میتوانند به عنوان یکی از ارقام والدینی در برنامه اصلاح صفات مورد بررسی، استفاده شوند و تلاقیهای با ترکیبپذیری خصوصی معنیدار، میتوانند در برنامه تولید واریتههای برنج هیبرید مورد استفاده قرار گیرند.
حسین ارزانی، محمد جنگجو، حسین شمس، سعید محتشمنیا، مجید آقامحسنی فشمی، حسن احمدی، محمد جعفری، علی اصغر درویش صفت، احسان شهریاری،
جلد 10، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
شایستگی مرتع و از طرفی قابلیت چرایی مرتع از موارد مهم در امر آنالیز و ارزیابی مراتع بوده و شناخت عوامل مؤثر بر آن، خود از اهمیت زیادی برخوردار است. از آنجایی که تقریباً همه اجزای اکوسیستم مرتعی روی تعیین شایستگی مرتع تأثیر میگذارند، بنابراین از بین عوامل فیزیکی و پوشش گیاهی سه عامل تولید علوفه، منابع آب و حساسیت به فرسایش انتخاب شد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تناسب مراتع لار، دشت بکان، سیاهرود و اردستان و ارائه مدلی برای چرای گوسفند میباشد. این تحقیق در 4 منطقه به ترتیب 2 منطقه سیاهرود و لار در رشتهکوههای البرز، اردستان در منطقه مرکزی و دشت بکان در منطقه زاگرس انجام گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در مناطق مورد مطالعه از بین عوامل فیزیکی شیب، دوری از منابع آب و فرسایش بیشتر از عوامل گیاهی در تعیین قابلیت چرایی نقش داشتند. به طور کلی در منطقه سیاهرود، فراوانی گیاهان سمی، شیب تند، موقتی بودن منابع آب سازندهای حساس به فرسایش عوامل محدودکننده بودند. شیب زیاد، حساسیت سنگ و خاک به فرسایش و نحوه بهرهبرداری از اراضی در منطقه لار قابلیت آن را کاهش میداد. در منطقه اردستان تولید کم، وجود گیاهان مهاجم، دوری از منابع آب، نحوه بهرهبرداری از اراضی و فرسایشهای فعلی باعث کاهش شایستگی آن میشوند. در منطقه دشت بکان شیب، نحوه پراکنش منابع آب و عدم وجود منابع دائمی آب، ایجاد محدودیت میکنند. به طور کلی هر نوع بهره برداری از زمین نیازمندیهای مشخص و هر واحد اراضی کیفیت معینی دارد و در خصوص بهرهبرداری از مراتع برای چرای گوسفند، رعایت ظرفیت چرا، توجه به آمادگی مرتع و به کاربردن برنامههای اصلاحی در مراتع مورد مطالعه میتواند در افزایش قابلیت مراتع برای چرای گوسفند کمک کند.
ابوذر ابوذری گزافرودی، رحیم هنرنژاد، محمدحسین فتوکیان، علی اعلمی،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
به منظور بررسی تجزیه علّیت و میزان همبستگی بین 16 صفت کمّی, تعداد 49 رقم برنج ایرانی و خارجی انتخاب شد و در مزرعه آزمایشی آموزشکده کشاورزی تنکابن در قالب طرح لاتیس مربع با دو تکرار، مورد مطالعه قرار گرفت. تجزیه واریانس دادهها نشان داد که ژنوتیپهای مورد مطالعه از نظر صفات بررسی شده دارای اختلاف معنیدار هستند. بررسی ضرایب همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی نشان داد که شمار ساقه بارور، تعداد کل پنجه و تعداد دانه در خوشه با عملکرد دانه دارای همبستگی مثبت و معنیداری بودند. همچنین تجزیه همبستگی از طریق روش علّیت نشان داد که تعداد ساقه بارور دارای بیشترین اثر مستقیم بر عملکرد است. علاوه بر آن تعداد دانه در خوشه و وزن صد دانه نیز اثر مستقیم زیادی بر عملکرد داشتند. بنابراین برای گزینش ژنوتیپ برتر از نظر عملکرد، انتخاب مستقیم برای صفات فوق پیشنهاد میشود.
مانیا صالحیفر، محمد شاهدی، غلامحسین کبیر،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
نان در کشور ما و بسیاری از کشورها غذای اصلی مردم را تشکیل میدهد. با توجه به این که قسمت عمده نان تهیه شده در کشور ما از آرد گندم می باشد و با در نظر گرفتن این که پروتئین گندم به دلیل عدم تعادل اسیدهای آمینه از جمله لیزین از نظر تغذیهای غنی نمیباشد، لذا در سالهای اخیر مطالعات زیادی در ارتباط با جبران کمبودهای تغذیهای نانهای سنتی ایران انجام شده است. یکی از راههای مناسب و ارزان، استفاده از مخلوط آرد گندم و آرد سایر غلات در تهیه نان میباشد. در بین غلات یولاف از نظر تغذیهای نسبت به سایر غلات، غنیتر است. در این پژوهش آثار جایگزین نمودن مقادیر 0، 10، 20، 30 و 40 درصد آرد یولاف به جای آرد گندم بر روی خصوصیات بافت و بیاتی نان در تیمارهایی با فرمولاسیون بهینه شده و بهینه نشده، در دو درجه حرارت نگهداری (دمای اتاق و دمای 4) و چهار زمان نگهداری (0، 24، 48و 72 ساعت) بررسی شد . منظور از نانهای بهینه شده، نانهایی است که یولاف مورد استفاده در تهیه آنها آنزیم بری شده و همچنین مقدار 5/1 درصد چربی برای بهبود بافت و پوشاندن طعم تلخ و ppm 60 اسکوربیک اسید برای تقویت آرد اولیه به آنها اضافه شده است. نانهایی که با فرمولاسیون معمولی تهیه شدند و یولاف به کار رفته در تهیه آنها آنزیم بری نشده است، تحت عنوان بهینه نشده نام برده شدهاند. خصوصیات ارگانولپتیک نانها با فرمولاسیون بهینه شده و بهینه نشده به طور جداگانه در زمانهای 0 و 48 ساعت نگهداری بررسی شد. خصوصیات رئولوژیکی خمیرهای حاصل بررسی و با نمونه گندم به عنوان شاهد مقایسه شد. نتایج به دست آمده بر اساس آزمایشهای فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای مقایسه میانگینها از آزمون حداقل تفاوت معنیدار (LSD) در سطح احتمال 5% استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش درصد آرد یولاف، نرمی و سستی نان افزایش یافت و روند بیاتی با گذشت زمان کاهش پیدا کرد. در آزمون حسی در نانهای حاوی 30 و 40 درصد آرد یولاف در تیمارهای بهینه نشده، طعم تلخ و در تیمارهای بهینه شده پس طعم تلخ محسوس شد.
علیاصغر منتظر، صلاح کوچکزاده، محمد حسین امید،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
شیوه آنالیز حساسیت از جمله شیوههای نوین مطالعه جریان بوده که از اواخر دهه نود میلادی مطرح گردیده و در حال حاضر مراحل توسعه خود را طی مینماید. در این روش با استفاده از روابط جریان دایمی و اطلاعات وضعیت ساختار فیزیکی شبکههای آبیاری، واکنش سیستم نسبت به تغییرات و اختلالات هیدرولیکی و سازهای مورد ارزیابی قرار گرفته و امکان مطالعه جریان فراهم میگردد. در این تحقیق ضمن تدوین تعدادی از شاخصهای حساسیت هیدرولیکی سازهای، از این شاخصها در رفتارسنجی جریان یک کانال آبیاری استفاده شد. بدین منظور، با استفاده از نتایج شبیهسازیهای یک کانال واقعی با مدل Sobek، شاخصهای حساسیت در دو گزینه بهرهبرداری محاسبه و بر اساس آنها، به مطالعه روند تنظیم و توزیع جریان درسطح کانال پرداخته شد. نتایج نشان داد، شاخصهای حساسیت از کارایی قابل توجهی در ارزیابی پتانسیل سازهها و بازههای کانال به عملیات بهرهبرداری برخوردار میباشند. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که با محاسبه مقادیر کمّی این شاخصها در سطح کانالهای آبیاری، سیستم اطلاعاتی جامعی تهیه گردیده که ضمن فراهم آمدن امکان ارزیابی پتانسیل پاسخگویی سیستم نسبت به اختلالات سازهای، امکان برآورد دقت عملیات بهرهبرداری سازهها و همچنین شیوه و فرکانس مناسب بهرهبرداری آنها متبلور میگردد.
مسعود کاوسی، محمدجعفر ملکوتی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
یکی از عناصر غذایی که نقش مهمی در افزایش عملکرد و کیفیت برنج دارد، پتاسیم است. اطلاع از حد بحرانی این عنصر در خاک و پاسخهای گیاهی به کاربرد مقادیر مختلف آن میتواند کمک مؤثری در توصیه بهینه کودی این عنصر غذایی باشد. بنابراین در این تحقیق حد بحرانی پتاسیم خاک برای گیاه برنج رقم خزر و مدل مناسب پیشبینی عملکرد دانه به منظور تعیین کود پتاسیمی مورد نیاز در 21 مزرعه از شالیزارهای استان گیلان تعیین شد. در شالیزارهای انتخاب شده، عملیات آماده سازی زمین، کرتبندی قطعات آزمایشی به ابعاد 5×4 متر انجام گردید. قبل از نشاکاری، ازت و فسفر بر اساس آزمون خاک و به ترتیب از منابع اوره و سوپر فسفات تریپل اضافه گردید. پتاسیم به میزان 0، 100، 200، 300، 400 و500 کیلوگرم اکسید پتاسیم از منبع کلرید پتاسیم به خاک اضافه گردید. سپس نشاهای سالم و یکنواخت برنج رقم خزر به تعداد 3 تا 5 عدد در هر کپه و به فواصل 25×25 سانتیمتر در مزرعه کاشته شد. در پایان فصل رشد، بوتههای برنج از سطح 5 مترمربع کفبر گردیدند و دانه، کاه و کلش به طور جداگانه توزین گردید. وزن دانه براساس 14 درصد رطوبت محاسبه و کلیه تجزیه و تحلیلهای آماری مورد نیاز بر روی آن انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تأثیر مقادیر مختلف کلرید پتاسیم در سطح 5 % و اثر نوع خاک در سطح 1% بر میزان عملکرد دانه معنیدار گردید. میانگین افزایش عملکرد در اراضی که به مصرف کلرید پتاسیم پاسخ مثبت نشان دادند برابر 982 کیلوگرم شلتوک در هکتار بوده است. نتایج همچنین نشان داد در شالیزارهایی که پتاسیم قابل استفاده آنها کمتر از 100 میلیگرم در کیلوگرم بود، عکسالعمل نسبت به کاربرد کلرید پتاسیم زیاد، در شالیزارهایی که پتاسیم آنها بین 100 و 160 میلیگرم در کیلوگرم بود، عکسالعمل آنها تقریباً کمتر و در شالیزارهایی که پتاسیم خاکهای شالیزاری بیشتر از 160 میلیگرم در کیلوگرم بود، عکسالعمل پایین بود. حد بحرانی پتاسیم خاک برای برنج رقم خزر در این بررسی براساس 90 درصد عملکرد نسبی 110 میلیگرم در کیلوگرم خاک به دست آمد. در معادله نهایی پیشبینی عملکرد نسبی برنج، رابطه پتاسیم قابل استفاده خاک، پتاسیم آب آبیاری و مقدار کلرید پتاسیم مصرفی با عملکرد مثبت ولی رابطه عملکرد با مقدار فسفر قابل استفاده خاک منفی بود.
مهدی کسرایی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
سایش، مهمترین مشکل تیغههای برش خاک ورز برگردان دار است. ابتدای تیغه برش چون عمل برش خاک را انجام میدهد، بیشتر ساییده میشود و مقدار سایش آن بر عملکرد خاک ورز تأثیری زیاد دارد. هدف از این پژوهش، مطالعه سـایش در طول تیغـه برش خاک ورز برگردان دار برحسب مسافت کارکرد بوده است. به این منظور، مقدار سایش نمونههای استوانهای شکل که در طول تیغههای برش یک خاک ورز چهار خیش نیمه سوار نصب شده بودند در پنج مسافت 50 کیلومتری، در خاک لوم رسی سیلتی با رطوبت 13 تا 15 درصد، تعیین شد. نتایج نشان داد که به رغم تفاوت در مقادیر سایش تیغهها، اختلافی معنیدار بین میانگین سایش آنها وجود نداشت. با افزایش مسافت، آهنگ سایش کاهش یافت که نشان دهنده کارسختی (Work Hardening) سطح فولاد بر اثر سایش با خاک است. دو مدل رگرسیونی تدوین شده نشان داد که: مقدار سایش در طول هر تیغه را میتوان به وسیله تابعی توانی، با توان 75/0مسافت پیمـوده شده تخمـین زد و سایش طول تیغهها بر حسب فاصله از نوک، به صورت تابع درجه 2 با ضریب تبیین 93/0 تغییر داشت. نزدیک به 75% سـایش طولی ابتدای تیغـه مربوط به فاصله 3/1 از نوک تیغـه بود.
محمد مهدی جوکار، حسن صالحی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
گل مریم یکی از گلهای بریده سوخدار گرمسیری و نیمه گرمسیری است که به طور گسترده در بیشتر نواحی گلکاری ایران کشت میشود. این گل با وجود داشتن پتانسیل بالای عمر پس از برداشت، در منازل خیلی سریع دچار زوال میشود. در این راستا دو آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی روی گل مریم گل درشت محلات در شرایط منزل و با اعمال سهل انگاری بیشتر مصرف کنندگان یعنی انجام ندادن بازبرش انتهای ساقه و تعویض نکردن محلول گلجای، برای یافتن محلول نگهدارنده مناسبی که در این شرایط بیشترین عمر گلجایی را داشته باشد، صورت گرفت. در آزمایش اول محلولهای نگهدارنده عبارت بودند از: سوکروز (1، 2 و 3 درصد)، تیوسولفات نقره (4/0، 8/0 و 2/1 میلیمولار)، نیترات نقره (50، 100 و 150 میلیگرم در لیتر)، اسیدسیتریک (150، 300 و 450 میلیگرم در لیتر) و آب معمولی به عنوان شاهد. تیوسولفات نقره باعث سوختگی شدید گلچهها و نیترات نقره نیز باعث پژمردگی گلچهها و خم شدن انتهای ساقه گلدهنده در روزهای اولیه آزمایش شدند. سوکروز نیز در این شرایط تأثیر مثبتی نداشت و باعث کاهش عمر گل شد. بیشترین عمر گلجایی مربوط به تیمار اسیدسیتریک و بعد از آن آب معمولی (شاهد) بود. در آزمایش دوم که برای مشخصتر شدن نقش کیفیت آب و اسید سیتریک صورت پذیرفت، از اسید سیتریک تهیه شده با آب مقطر گندزدایی شده (150، 300 و 450 میلیگرم در لیتر)، آب مقطر گندزدایی شده و آب معمولی به عنوان شاهد استفاده شد. تیمار آب مقطر گندزدایی شده، بیشترین عمر گلجایی را داشته و کمترین طول عمر مربوط به شاهد (آب معمولی) بود. استفاده از اسیدسیتریک تهیه شده با آب مقطر گندزدایی شده، تأثیر مطلوبی بر طول عمر گلجایی گل بریده مریم داشت که این تأثیر با افزایش غلظت اسید تا میزان 450 میلیگرم در لیتر رابطه مستقیمی داشت.
جعفر امیری، مجید راحمی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی تغییرات مواد شبه جیبرلیک اسید در طول دوره چینه سرمایی (0، 10، 20، 30 روز در 10oC) و بدون چینه سرمایی در بذر ارقام آربکئین و زرد، انجام شد. در آزمایش اول، عصارهگیری از بذرهای دو رقم آربکئین و زرد با اتانول (80%) انجام گردید و سپس با اتیل استات، خالص گردید. با استفاده از روش کروماتوگرافی لایهای مواد شبه جیبرلیک اسید از عصاره جدا شد. به منظور مقایسه فعالیت بیولوژیکی کاهو قسمتهای جدا شده، توسط TLC از آزمون هیپوکوتیل کاهو استفاده شد. نتایج بهدست آمده از آزمایش اول نشان داد که در هر دو رقم با افزایش مدت چینه سرمایی مقدار مواد شبه جیبرلیک اسید افزایش مییابد. در آزمایش دوم عصارهگیری از قسمتهای مختلف بذر بدون چینه سرمایی صورت گرفت. نتیجه آزمایش دوم نشان داد که در هر دو رقم، میزان مواد شبه جیبرلیک اسید آن در رویان بیشتر از سایر قسمتهای بذر میباشد.
خلیل جلیلی، سید حمیدرضا صادقی، داود نیک کامی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
عدم وجود مدیریت صحیح استفاده از اراضی در یک حوزه آبخیز، تأثیرات نامناسبی بر منابع موجود در آن دارد. بهینه سازی کاربری اراضی یکی از راهکارهای مناسب برای دستیابی به توسعه پایدار و کاهش هدررفت منابع میباشد. تحقیق حاضر در حوزه آبخیز بریموند به مساحت 9572 هکتار در استان کرمانشاه به منظور تعیین مناسبترین ترکیب کاربری اراضی شامل باغ، کشت آبی، کشت دیم و مرتع جهت کمینهسازی فرسایش خاک و بیشینه سازی سود صورت گرفت. برای انجام تحقیق حاضر، مقادیر فرسایش، سود خالص و نیز نقشههای تهیه شده طبق استانداردهای استفاده از اراضی به عنوان ورودی توابع هدف و محدودیتهای مدل بهینهسازی کاربری اراضی استفاده شد. مدل برنامه ریزی خطی چند هدفی تهیه و با استفاده از روش سیمپلکس در نرم افزار ADBASE حل شد. نتایج بهدست آمده از تحقیق، ضمن معرفی کاربری بهینه اراضی حوزه آبخیز بریموند، میزان کاهش فرسایش خاک و افزایش سود سالانه را به ترتیب 78/7 درصد و 62/118 درصد ارائه نمود. بهینهسازی انجام شده بر کاهش اراضی دیم و افزایش اراضی باغی در منطقه تأکید دارد. نتایج بهدست آمده از تحلیل حساسیت نیز نمایانگر تأثیر پذیری زیاد توابع هدف از حداکثر سطح اراضی کشاورزی آبی و باغی است.
سعید عشقی، عنایت اله تفضلی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
امروزه در صنعت مرکبات کاری تولید دانهالهای سالم و یکنواخت جهت پایه در محیطهای کنترل شده که
پر هزینه است، متداول میباشد. کوتاه کردن دوره رسیدن به حد پیوند باعث کاهش هزینههای تولید خواهد شد. در دانهالهای مرکبات، کوتاه کردن دوره رسیدن به حد پیوند با استفاده از تنظیم کنندههای رشد امکان پذیر میباشد. لیمو آب در سطح گسترده به ویژه در مناطق جنوبی ایران به عنوان پایه استفاده میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر اسید جیبرلیک تنها و یا همراه با پاکلوبوترازول، اتفن و جوانه برداری بر افزایش ارتفاع و قطر دانهال لیمو آب و گیرایی پیوند انجام شد. دانهالها در مرحله 4 تا 6 برگی با اسید جیبرلیک 100 میلیگرم در لیتر محلول پاشی شدند و پس از آن که ارتفاع دانهالها به 50 سانتی متر رسید تیمارهای پاکلوبوترازول 500 و 1000 میلیگرم در لیتر، اتفن 150 و 300 میلیگرم در لیتر یا جوانه برداری اعمال شد. تمام تیمارهای اعمال شده در مقایسه با شاهد به طور معنی دار ارتفاع، قطر و وزن تر شاخساره را افزایش دادند. اسید جیبرلیک تنها نسبت به شاهد و سایر تیمارها طول میانگره را افزایش داد. اثر تیمارهای اعمال شده بر تعداد گره، سطح برگ و وزن تر و خشک ریشه تقریباً یکسان بود. اتفن باعث کاهش میزان کلروفیل برگ شد. اتفن و پاکلوبوترازول به ترتیب در غلظتهای 300 و 1000 میلی گرم در لیتر گیرایی پیوند را کاهش دادند.
مهرو مجتبایی زمانی، مسعود اصفهانی، رحیم هنرنژاد، مهرزاد اله قلی پور،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
به منظور تعیین روابط همبستگی بین سرعت و دوره پر شدن دانه با سایر صفات فیزیولوژیک و اجزای عملکرد و پی بردن به آثار مستقیم و غیر مستقیم صفات مختلف بر سرعت پر شدن دانه، تعداد 93 رقم برنج در سال زراعی 1380 در مزرعه مؤسسه تحقیقات برنج کشور واقع در رشت در یک آزمایش بدون طرح آماری مورد ارزیابی قرارگرفتند. خوشههای مربوط به ساقههای اصلی علامت گذاری شده و 10 روز بعد از گردهافشانی در فواصل 3 روزه برداشت شدند. دادههای وزن خشک دانه در یک مدل چند جملهایی درجه 3 برازش شد (میانگین 2 R برای کلیه ارقام 98/0)، و به کمک آن سرعت و دوره پر شدن دانه برای همه ارقام ارزیابی گردید. در این بررسی سرعت پر شدن دانه با صفات وابسته به ظرفیت مخزن یعنی وزن دانه، اندازه دانه و تعداد دانه در خوشه همبستگی نشان داد، ولی با صفات وابسته به مبدأبه جزمقدار کلروفیل برگ پرچم و برگ دوم همبستگی معنیداری نداشت. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام نشان داد که وزن نهایی تک دانه، دوره پر شدن دانه و زاویه برگ پرچم سه صفت سهیم در سرعت پر شدن دانه هستند ،ولی نتایج تجزیه علیت مشخص کرد که فقط دو صفت از سه صفت یاد شده (وزن نهایی تک دانه و دوره پر شدن دانه) بیشترین تأثیر را بر سرعت پرشدن دانه دارند. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام بدون در نظرگرفتن وزن نهایی تک دانه نشان داد که مقدار کلروفیل برگ پرچم، عرض دانه، دوره پر شدن دانه و طول دانه در سرعت پر شدن دانه سهیم هستند. چنین به نظر میرسد که پس از وزن نهایی دانه که بیشترین اثر مستقیم و مثبت، و دوره پر شدن دانه که بیشترین اثر مستقیم منفی را بر سرعت پر شدن دارند، اندازه دانه نیز بر سرعت پر شدن دانه تأثیر گذار است.
حمیدرضا علی عباسی، مسعود اصفهانی، بابک ربیعی، مسعود کاوسی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر مقادیر و نوبتبندی کود نیتروژن بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد برنج (Oryza sativa L.) رقم خزر، آزمایشی در سال 1382 در یک خاک شالیزاری با بافت سبک در استان گیلان، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این آزمایش شش تیمار شامل: شاهد(بدون استفاده از کود نیتروژن)، تیمار دوم(40 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری)، تیمار سوم (80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری و پنجهزنی)، تیمار چهارم(80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری، پنجهزنی و آغاز رشد زایشی)، تیمار پنجم(120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری و پنجهزنی) و تیمار ششم(120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در زمان نشاکاری، پنجهزنی و آغاز رشد زایشی) مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بالاترین تعداد پنجههای بارور در تیمارهای پنجم و ششم با مصرف 120 کیلوگرم نیتروژن در دو و سه نوبت(به ترتیب 236 و 248 عدد در متر مربع) بهدست آمد. بالاترین درصد دانههای پر (8/84 درصد)، وزن هزار دانه(1/26 گرم) و عملکرد دانه(83/4 تن در هکتار) به تیمار ششم تعلق داشت، ولی از نظر عملکرد و وزن هزار دانه، تیمارهای چهارم و ششم با سه نوبت کوددهی اختلاف معنیداری با یکدیگر نداشتند. این موضوع میتواند از تأثیر مصرف نوبت سوم کود نیتروژن در آغاز رشد زایشی و افزایش غلظت نیتروژن برگ پرچم(6/33 و 2/31 گرم نیتروژن برکیلوگرم وزن خشک برگ)، درجه سبزینگی(9/39 و 4/39) و مساحت بالاتر برگ پرچم(5/45 و 8/44 سانتیمتر مربع) در طی دوره پرشدن دانه در این تیمارها ناشی شده باشد. تجزیه رگرسیونی نیز نشان داد که سبزینگی برگ پرچم در 5 روز بعد از گلدهی و مساحت برگ پرچم به ترتیب حدود 75 و 78 درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه میکنند. در نتیجه، در این مناطق مصرف سه نوبت 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار برای رقم برنج خزر پیشنهاد میشود، زیرا با این روش میتوان به عملکرد مشابهی با مصرف 120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار دست یافت.
الهام فراهـانی، احمد ارزانی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ارقام و هیبریدهای F1 گندم دوروم با استفاده از صفات زراعی و مورفولوژیک انجام گردید. هدف دیگر این مطالعه، ارزیابی میزان تبعیت گزینش والدین تلاقیها براساس مشاهده صفات مورفولوژیک و زراعی از فاصله ژنتیکی والدین در تجزیه خوشهای بوده است. بدین منظور 42 ژنوتیپ مشتمل بر 12 هیبرید و 30 لاین و رقم (والدی و غیروالدی) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 83-1382 مورد بررسی قرار گرفت. صفات زراعی و مورفولوژیک، تعداد روز تا 50% سنبلهدهی، تعداد روز تا 50% گردهافشانی، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته (سانتیمتر)، طول سنبله(سانتیمتر)، تعداد سنبله در واحد سطح، عملکرد بیولوژیک (کیلوگرم در مترمربع)، عملکرد دانه(کیلوگرم در مترمربع)، تعداد دانه در سنبله، وزن دانه در سنبله، وزن هزار دانه(گرم)، وزن حجمی (گرم در لیتر) و شاخص برداشت در کلیه ژنوتیپها اندازهگیری شد. نتایج تجزیه واریانس، تفاوت معنیداری را میان ژنوتیپها برای کلیه صفات مورد مطالعه نشان داد. نتایج همچنین نشان داد که عملکرد دانه از بالاترین میزان تنوع فنوتیپی (6/21%) برخوردار بوده و صفات تعداد سنبله در واحد سطح و تعداد دانه در سنبله به ترتیب با ضرایب تنوع 20 و 9/18 درصد در مراتب بعدی قرار گرفتند. کمترین میزان تنوع در صفات تعداد روز تا رسیدگی، تعداد روز تا 50% گردهافشانی و تعداد روز تا 50% خوشهدهی مشاهده شد. مطالعه همبستگی صفات بیانگر ارتباط قوی بین صفات عملکرد دانه با شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در سنبله و وزن دانه در سنبله بود. تجزیه خوشهای ژنوتیپها برمبنای صفات زراعی و مورفولوژیک، ارقام و هیبریدهای مورد بررسی را در 8 گروه تفکیک نمود که برخی از گروهها دارای خصوصیات مطلوب بوده و جهت مقاصد بهنژادی مفید میباشند. نتایج ارزیابی میزان تبعیت گزینش والدین به طور مشاهدهای از فاصله ژنتیکی والدین در تجزیه خوشهای نشان داد که در دوازده تلاقی اجرا شده، این درجه مطابقت فرق میکند، به طوریکه والدین در تلاقی Eupoda6×Chahba88 با مشابهت بسیار زیاد از لحاظ ژنتیکی و در تلاقی PI40100×PI40099 با فاصله ژنتیکی نسبتاً زیاد استفاده شده بودند.
حسین فلاحی، مصطفی مطلبی، محمدرضا زمانی،
جلد 10، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
بیماری برق زدگی (Ascochyta blight) در نخود (Cicer arientinum) یکی از مهمترین بیماریهای این گیاه میباشد که توسط قارچ Ascochyta rabiei ایجاد میگردد و خسارات زیادی را به این محصول وارد میسازد. آنزیم پلی گالاکتوروناز یکی از عوامل مهم در بیماریزایی این قارچ محسوب میشود که با تخریب ترکیبات ساختمانی دیواره سلولی گیاه باعث سست شدن و نفوذ پذیرشدن آن نسبت به پاتوژن میگردد. در این تحقیق جهت بررسی خصوصیات آنزیم پلی گالاکتوروناز تولید شده توسط جدایه IK06 قارچ A. rabiei اقدام به خالص سازی این آنزیم با استفاده از ستون تعویض یونی بر روی بستر (Carboxy Methyl Sepharose) گردید. مناسبترین pH جهت اتصال آنزیم مذکور به بستر ستون برابر 5/5 تعیین گردید. پس از اتصال پروتئین، شستشوی ستون و اعمال شیب غلظت نمک NaCl یک مولار، نتایج نشان داد در فراکسیونهای 81 تا 96 در ناحیه غلظت نمکی بین 3/0 تا 4/0 مولار یک قله فعالیت آنزیمی مشاهده میگردد. پس از رسوب دهی پروتئینهای فراکسیونهای فوق و با استفاده از SDS-PAGE یک باند پروتئینی با جرم ملکولی حدود 27 کیلودالتون بهدست آمد. مطالعه زایموگرام مربوط به این باند پروتئینی نشان داد که این پروتئین دارای فعالیت آنزیم پلی گالاکتورونازی میباشد. بررسی pH مناسب برای فعالیت آنزیمی نشان داد که پروتئین خالص شده، در pH برابر 5/7 بالاترین فعالیت آنزیمی را از خود نشان میدهد.
محمدرضا یزدانی، محسن قدسی، سید فرهاد موسوی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
کشت دوم در اراضی شالیزاری استان گیلان یکی از راهکارهای استفاده بهینه از زمین، تقویت اقتصاد خانوارهای کشاورز و تأمین دانههای روغنی است. اما به دلیل بارندگی زیاد و حالت غرقابی شالیزارها در نیمه دوم سال و حساسیت اکثر گیاهان به غرقاب بودن زمین، این مهم به اندازه کافی تحقق نیافته است. برای کشت دوم در شالیزارها، انجام زهکشی غیر قابل اجتناب است. به دلیل چسبندگی خاکهای شالیزاری، رطوبت زیاد و یکساله بودن تغییرات ایجاد شده در سطح زمین، زهکشی سطحی باید با شرایط شالیزارها تطبیق داده شود به طوری که با کمترین هزینه و زمان ممکن قابل انجام باشد. به این منظور، در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تحقیقات برنج کشور در رشت، زهکشهای طولی با فاصله 2، 4، 6، 8 و 10 متر و عمق 20سانتیمتر به عنوان تیمار اصلی، در دو حالت با زهکشهای عرضی به فاصله یک متر و عمق 10 سانتیمتر و بدون زهکشی عرضی، به عنوان تیمار فرعی، به صورت کرتهای خرد شده و بر مبنای طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار آزمایش شدند. گیاه کلزا، رقم PF، به صورت دستپاش، به عنوان کشت دوم پس از برنج در سال 1379 کاشته شد. عملکرد و اجزای عملکرد کلزا در این تیمارها مورد مقایسه آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر فاصله زهکشها بر عملکرد دانه، دوره رسیدن و تعداد بوته در متر مربع و همچنین اثر زهکشی عرضی بر عملکرد دانه، ارتفاع بوته، نیتروژن باقیمانده در خاک، دوره رسیدن و تعداد بوته در متر مربع در سطح 1% معنیدار است. بیشترین عملکرد (2493 کیلوگرم در هکتار) مربوط به تیمار زهکش طولی با فاصله 4 متر و دارای زهکش عرضی بود، گرچه تیمارهای 6 و 2 متری ( با زهکش عرضی) نیز عملکرد 2241 و 1817 کیلوگرم در هکتار داشتند. در تیمارهای بدون زهکشی عرضی، تیمار زهکش 2 متر دارای بیشترین عملکرد (1324 کیلوگرم در هکتار) بود. با محاسبه هزینه زهکشی و سایر هزینهها، تیمارهای 4 و 6 متری زهکشها با جویچههای عرضی میتوانند حدود دو برابر هزینه انجام شده را بازگشت دهند. به دلیل بارندگی زیاد ماههای آبان، آذر و دی 1379 میتوان نتیجه گرفت که نتایج این طرح در سالهای با بارندگی کمتر از سال 1379 نیز قابل استفاده است.
علی اسماعیلینامقی، علی مراد حسنلی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
یکی از روشهای ساده برای کنترل فرسایش، مهار سیلاب و کاهش خسارات سیل در آبراهههای حوضههای آبخیز، احداث سدهای اصلاحی خشکهچین است. برای بررسی عملکرد این نوع سدها در ترسیب رسوبات ریزدانه در آبراههها، تعدادی آبراهه در حوضه سد درودزن که دارای سدهای اصلاحی خشکهچین تثبیت شده با عمر بیش از 27 سال بودند، بررسی شدند. در هر آبراهه سه سد اصلاحی مشابه ( از نظر اندازه و نوع سنگچین) به ترتیب در بالادست آبراهه (شماره 1)، میانه آبراهه (شماره 2) و پایین دست آبراهه (شماره 3) انتخاب شدند. از رسوبات ترسیب شده پشت این سدها و همچنین خاک طبیعی کنار آنها، نمونههایی از عمق صفر تا 50 سانتیمتری، به صورت مخلوط تهیه و با آزمایشهای هیدرومتری و دانه بندی، تعیین بافت گردیدند. بر اساس نتایج، غالب خاک مناطق حاشیه آبراههها نسبت به رسوبات پشت سدهای مربوطه ریز بافت تر به دست آمد. مقایسه منحنیهای دانه بندی رسوبات پشت سدها نشان داد که در بیشتر آبراههها سدهای شماره 3 (انتهایی) از عملکرد نسبی بهتری برخوردار هستند و سدهای شماره 2 و 1 ( میانی و ابتدایی) به ترتیب در رتبههای بعدی قرار دارند. همچنین مقایسه درصد ماسه، سیلت و رس سدهای هر آبراهه نشان داد که در غالب آبراههها درصد رس و سیلت در سدهای انتهایی بیشتر از میانی و در سدهای میانی بیشتر از سدهای ابتدایی میباشد. درصد ماسه در سدهای ابتدایی بیشترین و در سدهای انتهایی کمترین مقدار است. به طور کلی نتایج بیانگر آن است که خاک منطقه برای غالب آبراههها نسبت به رسوبات ریزبافتتر است که نشانگر عملکرد نه چندان خوب این نوع سدها در ترسیب رسوبات ریزدانه است. مقایسه منحنیهای دانهبندی رسوبات پشت سدهای هر آبراهه نیز نشان داد در غالب آبراههها سدهای واقع در پاییندست آبراههها از عملکرد بهتری در ترسیب رسوبات ریزدانه برخوردار بوده و سدهای شماره 2 و 1 که در موقعیت میانی و ابتدایی آبراههها قرار دارند به ترتیب در رتبههای بعدی میباشند. این بررسیها و نتایج نشان میدهند وقتی هدف اصلی از احداث این گونه سازهها ترسیب رسوبات ریزدانه باشد بهتر است حتیالامکان در پایین دست آبراههها احداث شوند.