74 نتیجه برای مس
فاطمه امینی، قدرت اله سعیدی، احمد ارزانی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی روابط بین عملکرد دانه و اجزای آن در گلرنگ، تجزیه ضرایب مسیر و تجزیه عامل ها با استفاده از برخی صفات زراعی و مورفولوژیک در 32 ژنوتیپ مختلف گلرنگ انجام شد. ژنوتیپ ها در سال زراعی 1384-1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار ارزیابی شدند. ضرایب همبستگی بین صفات نشان داد که بین هر کدام از صفات عملکرد دانه در واحد سطح و عملکرد دانه در بوته با صفات تعداد دانه در طبق و تعداد طبق در بوته همبستگی مثبت و بالایی وجود داشته است. بر اساس نتایج رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه در واحد سطح، تعداد طبق در بوته به تنهایی 6/43 درصد و به همراه تعداد دانه در طبق و ارتفاع بوته 60 درصد از تغییرات این صفت را توجیه کردند. نتایج رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه در بوته نیز نشان داد که صفات تعداد دانه در طبق، تعداد طبق در بوته و وزن هزار دانه 2/81 درصد از تغییرات عملکرد دانه در بوته را موجب شدند. بر اساس ضرایب مسیر، صفت تعداد طبق در بوته بیشترین اثر مستقیم مثبت را بر هرکدام از صفات عملکرد دانه در واحد سطح و عملکرد دانه در بوته داشت، ضمن اینکه این اثر از طریق تأثیر غیر مستقیم و منفی وزن هزار دانه کاهش یافت. نتایج تجزیه به عامل ها برای صفات سه عامل اصلی را مشخص کرد که مجموعا" 81/81 درصد از کل تغییرات را توجیه نمودند. این عامل ها با توجه به اجزای تشکیل دهنده آنها به ترتیب عامل عملکرد و اجزای آن، عامل خصوصیات فنولوژیکی بوته (روز تا 50 درصد سبز شدن، روز تا گلدهی و روز تا رسیدگی) و عامل شاخهبندی نامیده شدند. بهطور کلی می توان نتیجه گیری نمود که سه صفت تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه به ترتیب از اهمیت نسبی بیشتری درتعیین عملکرد دانه گلرنگ برخوردارند و این اجزای عملکرد می توانند به عنوان شاخص انتخاب در برنامه های به نژادی این گیاه مورد استفاده قرار گیرند.
امیر مظفر امینی، مائده شاهسون، علی زینل همدانی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
هدف این پژوهش، ارزیابی موفقیت مددکاران ترویجی زن استان اصفهان و عوامل تأثیرگذار بر آن بوده است. نمونههای مورد مطالعه پژوهش که با استفاده از فرمول کوکران شامل 156 نفر مددکار ترویجی زن میشد، به صورت تصادفی انتخاب گردید. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامههای محققساختهای بود که برای اطمینان و اعتماد به پایایی آن، از آلفای کرونباخ و برای اندازهگیری روایی آن، از تحلیلعاملی و آماره K.M.O استفاده شد. ضرایب به دست آمده بدون استثنا، مؤید وجود اعتماد و اطمینان بالا به ابزار جمعآوری اطلاعات و مفاهیم و سازههای به کار گرفته شده در آن است. نتایج پژوهش نشان می دهد که 5/6 درصد از مددکاران، موفقیتی بالای متوسط، 3/50 درصد در حد متوسط و 2/43 درصدشان موفقیت زیر متوسط دارند. نتایج پژوهش همچنین مبین این است که عوامل تأثیرگذار بر موفقیت مددکاران از یک سو عبارتاند از، "شناسایی و تلاش برای حل مسایل و مشکلات حوزه فعالیت توسط مددکار"، "مشارکت او در فعالیتهای آموزشی- ترویجی" و "شناسایی و معرفی مولدین روستایی شایسته" و از سوی دیگر متأثر است از "وجود کتابخانه در روستا"، "وضعیت اقتصادی مددکار"، "شغل او"، "سابقه فعالیت مددکاری اش" و "انجام فعالیتهای گروهی در روستا". با وارد کردن تمام عوامل مورد بررسی در معادله رگرسیون، عواملی که بیشترین تأثیر را در موفقیت مددکاران می گذارند نیز به ترتیب "وجود فعالیتهای مشارکتی در روستا"، "وضعیت اقتصادی مددکار" و "آموزش های منظمی که به مددکار داده میشود"، تشخیص داده شدند.
امیر مظفر امینی، مریم اسماعیلی فلاح،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی موفقیت شرکتهای تعاونی روستایی استان اصفهان، و سنجش عوامل مؤثر بر آن است. به این منظور نمونهگیری شرکتها در سطح استان، به روش چند مرحلهای به صورت طبقه ای متناسب با اندازه انجام شد و در نهایت 18 شرکت تعاونی روستایی مورد بررسی قرار گرفته، پرسشنامههای محقق ساخته، توسط 328 نفر از اعضا و93 نفر از ارکان و مدیران شرکتهای تعاونی روستایی تکمیل شد. در این مطالعه، عوامل مؤثر بر موفقیت تعاونیها، درسه بعد درون سازمانی، برون سازمانی و ساختاری، مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای پژوهش در مجموع، بیانگر عملکرد ضعیف شرکتهای تعاونی روستایی بوده، نشاندهنده این است که متغیرهای سابقه عضویت در تعاونی، ساختار تعاونی، سرمایه تعاونی، رشد سهام هر عضو، سواد، مشارکت و سطح برخورداری از آموزش و سطح آگاهی اعضا، بر موفقیت این شرکتها تأثیر مثبت و مستقیم داشته، عملکرد سازمان تعاون روستایی ومنفعت طلبی مدیران بانفوذ در تعاونیها نیز بر موفقیت آنها تأثیری مستقیم اما منفی دارد. متغیرهای میانگین سهام هر عضو، سابقه مدیریت، شناخت و سن افراد بر متغیر موفقیت بهصورت مثبت اما غیر مستقیم و متغیر اندازه تعاونی به شکل غیر مستقیم و منفی بر موفقیت تعاونی تأثیرگذار میباشد.
حسین ارزانی، مرضیه مسیبی، علی نیکخواه،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
آگاهی از میزان علوفه مورد نیاز دام برای تعیین ظرفیت چرا و ایجاد تعادل دام و مرتع ضروری است. نیاز روزانه به کیفیت علوفه در دسترس، وزن زنده، سن و شرایط فیزیولوژیکی دام بستگی دارد. از آنجا که بیش از 20 نژاد گوسفندی با جثههای متفاوت از مراتع کشور استفاده میکنند، وزن معادل واحد دامی برای هر نژاد باید تعیین و براساس آن نیاز روزانه علوفه تعیین گردد. در این تحقیق وزن زنده واحد دامی نژاد فشندی (با در نظر گرفتن میانگین وزن زنده میشهای سه و چهار ساله) تعیین شد. بدین منظور 3 گله از میان گلههای موجود در طالقان که بیش از 100 رأس گوسفند نژاد فشندی داشتند، انتخاب شدند. در هر گله 15 رأس میش سه ساله، 15 رأس میش 4 ساله، 5 رأس قوچ 3 ساله و 5 رأس قوچ 4 ساله انتخاب که در ابتدای ورود به ییلاق، هنگام خروج از ییلاق و یک بار در زمستان، جمعا سه بار وزن آنها اندازهگیری شد. همچنین در هر گله نیز 5 رأس بره سه ماهه در ابتدای فصل چرا، 5 رأس بره 6 ماهه در انتهای فصل چرا وزنکشی شدند. نیازهای غذایی آن در شرایط نگهداری با توجه به شرایط محیطی و فواصل آبشخوار (50 درصد بیشتر از مقدار پیشنهادی جداول NRC و فرمول پیشنهادی ماف1984) با استفاده از دو روش استفاده از دادههای جداول NRC و فرمول ماف محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیلهای آماری از نرمافزار SAS و آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاًَ تصادفی استفاده شد. نتایج نشان داد که اندازه واحد دامی گوسفند فشندی 7/60 کیلوگرم میباشد. همچنین میانگین وزن قوچهای سه و چهار ساله به ترتیب 3/80 و 3/85 کیلوگرم و برههای سه و شش ماهه به ترتیب 4/21 و 8/37 کیلوگرم تعیین شد. معادل واحد دامی برای قوچ و برههای سه و شش ماهه به ترتیب برابر با 36/1 ، 35/0 و 62/0 تعیین گردید. در روش اول میزان انرژی متابولیسمی مورد نیاز روزانه دام از جداول NRC (1985) استخراج شد که با احتساب شرایط منطقه برابر با 8/13 مگاژول انرژی متابولیسمی در روز بود. در روش دوم با استفاده از فرمول ماف، میزان انرژی متابولیسمی مورد نیاز روزانه برابر با 8/11مگاژول تعیین گردید.
مهین کرمی، مجید افیونی، یحیی رضایی نژاد، امیرحسین خوش گفتارمنش،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
استفاده از لجن فاضلاب به عنوان یک کود ارزان قیمت و غنی از عناصر غذایی در مناطقی از کشور رواج یافته است. کاربرد این کود به صورت منطقی میتواند سهم مهمی در تأمین نیازهای غذایی گیاه داشته باشد اما استفاده بیرویه از آن سبب انباشته شدن عناصر سنگین در خاک و به دنبال آن انتقال این عناصر به زنجیره غذایی شده و سلامتی انسان و حیوانات را با خطر مواجه میکند. هدف از این تحقیق بررسی آثار تجمعی و باقیمانده لجن فاضلاب شهری اصفهان بر غلظت روی و مس در خاک و گیاه گندم بود. این پژوهش در طی چهار سال با سه سطح لجن فاضلاب (25، 50 و 100 مگاگرم در هکتار) و تیمار شاهد (بدون کود) در سه تکرار و در قالب طرح کرتهای خرد شده با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی اجرا شد. سطوح مختلف لجن در سال اول در تمام کرت و در سالهای دوم، سوم و چهارم به ترتیب در سه چهارم، نصف و یک چهارم هر یک از کرتها به کار رفت. اوایل پاییز هر سال، گندم رقم مهدوی در کرتها کشت شد. بعد از برداشت گندم در پایان سال چهارم، نمونههای خاک از عمق 20-0 سانتیمتری هر یک از کرتها برداشت شده و برخی ویژگیهای فیزیکی و شییمیائی آنها اندازهگیری شد. همچنین غلظت عناصر روی و مس در ریشه، اندام هوایی و دانه گندم به طور جداگانه تعیین شد. کاربرد تجمعی لجن فاضلاب در کلیه سطوح مصرفی باعث افزایش معنیدار (05/0P≤) غلظتهای کل و قابل عصارهگیری روی و مس خاک شد. اثر باقیمانده لجن در یکبار کوددهی، غلظتهای قابل عصارهگیری روی و مس را نسبت به شاهد افزایش داد به طوری که حتی پس از گذشت چهار سال، غلظتها برای روی در تیمارهایی که بیش از 50 مگاگرم در هکتار و برای مس در تیمارهایی که بیش از 25 مگاگرم در هکتار لجن دریافت کرده بودند، به طور معنیداری بیش از شاهد بود. لجن فاضلاب اثر معنیداری بر غلظت روی و مس اندام هوایی و دانه و جذب این عناصر توسط اندام هوایی داشت. نتایج این تحقیق نشان داد که لجن فاضلاب به صورت باقیمانده و تجمعی غلظت عناصر کم مصرف در خاک و گیاه را افزایش داده است
محمدسعید تدین، غلامرضا معافپوریان،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
در مناطق خشک و نیمهخشک که آب آبیاری دارای مقادیر بالای بر هستند، سمیت آن مورد توجه میباشد. غلظت بحرانی بر در آب آبیاری برای گیاهان حساس و مقاوم از 1 تا 10 میلیگرم در لیتر متغییر است. در بسیاری از مناطق جنوبی کشور از جمله شهرستانهای مرکبات خیز جهرم و جیرفت زیادی بر در آب آبیاری تا حد مسمومیت عامل محدود کننده افزایش عملکرد مرکبات بوده و افزون بر آن درختان مرکبات با کمبود شدید پتاسیم و عناصر ریز مغذی از جمله آهن، روی و منگنز مواجه هستند. در این آزمایش آثار جداگانه پایههای ماکروفیــلا (Citrus macrophylla Wester)، ولکامریانا(Citrus volkameriana)، نارنج (Citrus aurantium) و لیمــوترش (Citrus aurantifolia Swing) و ترکیب این پایهها با پیوندکهــــای پرتقـــــال ’والنسیا‘ (Valencia)، ’واشنگتـــن ناول‘ (Washington Navel)، پرتقال محلی جهرم و پرتقال ’توسرخ‘ (‘Moro’)، بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 5 تکرار و در هر کرت دو درخت بهمدت 4 سال در رابطه با جذب بر مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بالاترین میزان جذب بر مربوط به پایه ولکامریانا و کمترین آن مربوط به پایه ماکروفیلا بود. بیشترین تأثیر متقابل رقمهای پیوندی در افزایش سطح بر برگ، روی پایه نارنج دیده شد، هر چند این پایه خود از میزان متوسط جذب بر، برخوردار بود. پیوندکهای پرتقال ’والنسیا‘، ’واشنگتن ناول‘ و پرتقال توسرخ ’مورو‘ روی پایه ماکروفیلا، اختلاف معنیدار از نظر مقدار بور نسبت به سایر پایهها داشتند.
حمیدرضا محمددوست چمن آباد، علی اصغری،
جلد 13، شماره 47 - ( 1-1388 )
چکیده
امروزه مشکلات ناشی از مصرف علف کشها باعث شده است تا محققین بهدنبال روشهایی برای کنترل علفهای هرز باشند که کمتر به کاربرد علفکشها وابسته باشد. آزمایشی بهمنظور بررسی تأثیر درازمدت تناوب زراعی، کاربرد کود شیمیایی و علفکش روی میزان آلودگی مزرعه چاودار زمستانه به علفهای هرز و عملکرد دانه چاودار در سالهای زراعی 1383-1382 و 1384-1383 در مزرعه تحقیقاتی درازمدت دانشگاه علوم کشاورزی تیمیریازوف مسکو انجام شد. در این تحقیق تیمارهای شاهد (عدم کنترل علف های هرز)، کاربرد علفکش، کاربرد ترکیب کامل کود شیمیایی (NPK) و کاربرد ترکیب کامل کود شیمیایی بهعلاوه کاربرد علفکش در کرت هایی که چاودار از سال 1912 میلادی بهطور متناوب و یا متوالی کشت می شد، انتخاب گردید. تجزیههای آماری نشان داد که تناوب زراعی تراکم و وزن خشک علفهای هرز چاودار زمستانه را بهطور معنی داری کاهش داد. کاربرد درازمدت کود شیمیایی تراکم علفهای هرز را بهطور معنی داری کاهش داد ولی بر وزن خشک آنها تأثیر معنیداری نداشت. تناوب زراعی، کاربرد کود شیمیایی و علفکش درصد پوشش سطح زمین توسط چاودار را افزایش و درصد پوشش علفهای هرز را کاهش داد، بهطوری که در کشت متوالی درصد پوشش علفهای هرز در تیمار شاهد 10 درصد و در تیمار کود شیمیایی بهعلاوه علف کش 33/3 درصد بود. نتایج آزمایش نشان داد که با اجرای تناوب زراعی و کاربرد کود کامل می توان بدون استفاده از علفکش ضمن کنترل مؤثر علفهای هرز، حداکثر عملکرد را نیز بهدست آورد.
سید جواد حسینی فرد، حسین خادمی، محمود کلباسی،
جلد 13، شماره 50 - ( 10-1388 )
چکیده
این تحقیق با هدف تعیین اثر عصاره گیرهای مختلف برای استخراج پتاسیم غیرتبادلی از سه کانی میکایی بیوتیت، فلوگوپیت و مسکوویت انجام شد.کانیها به دو اندازه کوچکتر از60 و 100-60 میکرومتر تفکیک و سطوح تبادلی آنها با کلسیم اشباع شد. عصاره گیری متوالی با استفاده از سه عصاره گیر شامل اسیدکلریدریک 01/0 مولار، استات آمونیوم 1 مولار و کلرید باریم 05/0 مولار انجام شد. غلظت تجمعی پتاسیم استخراج شده از سه کانی میکایی محاسبه گردید. نتایج نشان داد که اثر عصاره-گیرهای مختلف بر هر کدام از کانیهای میکایی متفاوت بوده و انواع کانیهایی که در خاک به عنوان میکا از آنها نامبرده میشود، میتوانند مقادیر متفاوتی پتاسیم آزاد نمایند. به طورکلی برای اندازه ذرات ریزتر (کوچکتر از 60 میکرومتر) اسیدکلریدریک و برای ذرات درشتتر (100-60 میکرومتر) استات آمونیوم پتاسیم بیشتری از کانیهای میکایی استخراج نمودند. پتاسیم استخراج شده از کانی مسکوویت به وسیله عصاره گیرهای استات آمونیوم وکلریدباریم بیش از سایر کانیهای میکایی بود بنابراین به نظر می رسد مسکوویت یک منبع خنثی و بی اثر برای پتاسیم در خاک نیست. همچنین اندازه ذرات کانیها اثر بسیار مهمی بر آزادسازی پتاسیم غیرتبادلی از کانیهای میکایی داشت و ذرات درشتتر پتاسیم بیشتری نسبت به ذرات ریز آزاد کردند. بنابراین توزیع اندازه ذرات کانیهای میکایی مختلف در خاکها ممکن است یکی از دلایل تفاوت در مقدار آزادسازی پتاسیم در خاکها باشد.
شهرام کیانی، غفور زاده دباغ، محمدجعفر ملکوتی، عزیزاله علیزاده،
جلد 14، شماره 51 - ( 1-1389 )
چکیده
کپک خاکستری، ناشی از قارچ Botrytis cinerea ، یکی از بیماریهای مهم گل بریده رز در گلخانه های ایران است. به منظور بررسی تأثیر غلظتهای مختلف پتاسیم و کلسیم در محلول غذایی بر حساسیت گل بریده رز به این بیماری، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو عامل غلظت پتاسیم و کلسیم در محلول غذایی در چهار تکرار در گلخانه آبکشت مرکز تحقیقات کشاورزی صفی آباد از سال 1386 به مدت یک سال انجام شد. سطوح پتاسیم شامل 0/1، 0/5 و 0/10 میلیمولار و سطوح کلسیم شامل 6/1 و 8/4 میلیمولار بود. در طول دو دوره گلدهی متوالی مایه زنی گلهای رز برداشت شده با سوسپانسیون 104 اسپور در میلی لیتر جدایه B. cinerea انجام شد و پس از آن اندازهگیری حساسیت گلها به کپک خاکستری صورت گرفت. نتایج نشان داد کاربرد پتاسیم در محلول غذایی به مقدار 0/10 میلی مولار منجر به افزایش معنی دار (01/0 P <) شدت بیماری کپک خاکستری گل رز (4/30 درصد/ روز) در مقایسه با سطوح 0/1 میلی مولار (8/24 درصد/ روز) و 0/5 میلی مولار (2/26 درصد/ روز) آن شد که این مسأله به دلیل کاهش غلظت کلسیم گلبرگها بود. همبستگی مثبتی بین نسبت پتاسیم به مجموع کاتیونهای موجود در محلول غذایی و میزان بیماری (*94/0r =) دیده شد. همچنین با افزایش میزان کلسیم در محلول غذایی از 6/1 به 8/4 میلی مولار، شدت بیماری از 6/29 به 6/24 درصد/ روز کاهش یافت (01/0 P <). بنابراین کاربرد متعادل پتاسیم و کلسیم در محلولهای غذایی (به ترتیب 0/5 و 8/4 میلی مولار) برای تولید گل رز در شرایط آبکشت برای جلوگیری از اثرات ناهمسازی بین آنها و کاهش خسارت بیماری کپک خاکستری گل رز توصیه میشود.
لیلا امیدی، حسین دشتی، وحید مظفری، احمد تاج آبادیپور ،
جلد 14، شماره 52 - ( 4-1389 )
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی مصرف متعادل کودهای سولفات روی و مس و روشهای محلولپاشی و جایگذاری موضعی (چالکود) و اثر زمانهای متفاوت محلولپاشی بر خصوصیات کمی و کیفی پسته، در یکی از باغهای رفسنجان در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار در دو سال متوالی به اجرا در آمد. تیمارها شامل مصرف متوسط خاکی روی و مس خالص به ترتیب به میزان 2/54 و 1/11 کیلوگرم در هکتار و همچنین مصرف زیاد خاکی روی و مس خالص به ترتیب به میزان 3/81 و 7/16 کیلوگرم در هکتار و محلولپاشی مس خالص به میزان 15/0 کیلوگرم بر هکتار از منبع سولفات مس و محلولپاشی روی خالص به میزان 8/1 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات روی 34% (محلول در 1000 لیتر آب) در 3 زمان اسفند (اواخر دوره خواب)، فروردین (بعد از گلدهی) و پاییز (بعد از برداشت) بهکار برده شدند. نتایج سال اول نشان داد، بیشترین میزان عملکرد مربوط به تیمار محلولپاشی مس در اسفند بود. همچنین خصوصیات کیفی از جمله نسبت پستههای خندان به دهنبسته با کاربرد این تیمار به طور معنیداری افزایش یافت. درصد پروتئین نیز تحت تأثیر تیمارهای محلولپاشی مس در اسفند و روی در فروردین به ترتیب 22 و 5/16 درصد نسبت به شاهد افزایش یافت، اندازهگیری عناصر غذایی در برگ نشان داد محلولپاشی توام روی و مس در اسفندماه غلظت روی را 119 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. در سال دوم، بیشترین میزان عملکرد مربوط به تیمار محلولپاشی روی در اسفند بود. همچنین برخی از خصوصیات کیفی مانند تعداد دانه در هر اونس با کاربرد تیمار محلولپاشی مس در مهرماه به طور معنیدار افزایش یافت. بیشترین و کمترین نسبت خندانی به دهنبسته بودن در تیمارهای چالکود متوسط و چالکود زیاد بهدست آمد. با کاربرد چالکود زیاد درصد پروتئین نسبت به شاهد بهطور معنیداری کاهش یافت. غلظت عنصر روی برگ در تیمار محلولپاشی روی اسفندماه افزایش یافت و غلظت مس برگ تحت تأثیر کاربرد محلولپاشیهای مس و توأم روی و مس مهرماه قرار گرفت. اثر تیمارهای اعمال شده بر درصد چربی و غلظت عناصر اندازهگیری شده در ساقه در هر دو سال معنیدار نبود. بهدلیل شور و آهکی بودن خاکهای تحت کشت پسته، مصرف خاکی عناصر کم مصرف (روی و مس) عملکرد را به طور معنیداری تحت تأثیر قرار نداد.
هانیه اسدی، حمیدرضا مرادی، عبدالرسول تلوری، سید حمیدرضا صادقی،
جلد 14، شماره 53 - ( 7-1389 )
چکیده
روش کلارک یکی از روش های کاربردی تهیه آب نمود واحد لحظه ای در حوزه های آبخیز می-باشد که کارآیی آن به دقت تخمین پارامتر ضریب ذخیره آن بستگی دارد. از این رو تحقیق حاضر به منظور تعیین میزان کارآیی آب نمود به دست آمده بر اساس روش کلارک و مقایسه پارامتر ضریب ذخیره در معادله ماسکینگام از روش های ترسیمی، کلارک، لینزلی، میشل، جانستن- کراس و ایتن در حوزه آبخیز کسیلیان در استان مازندران انجام پذیرفت. در این تحقیق، ابتدا نمودار زمان- مساحت منطقه تهیه و اطلاعات مربوط به ایستگاه های هواشناسی سنگده و هیدرومتری ولیک بن برای تهیه آب نمود واحد 3 ساعته متوسط حوزه آبخیز استفاده شد. سپس کارآیی آب نمودهای واحد لحظه ای حاصل از روش کلارک با توجه به ضریب ذخیره معادله ماسکینگام و حاصل از شش روش مذکور، از طریق تبدیل آن به آب نمود واحد 3 ساعته و مقایسه آنها با آب نمود واحد 3 ساعته متوسط حوزه آبخیز بر اساس شاخص های آماری ارزیابی گردید. نتایج تحقیق نشان داد که روش ترسیمی مورد استفاده در تهیه آب نمود واحد لحظه ای کلارک با خطای تخمین و ضریب کارآیی به ترتیب 33/33 و 83 درصد از دقت مناسب برای شبیه سازی مؤلفه های آب نمود سیلاب واحد مشاهده ای حوزه آبخیز مورد مطالعه برخوردار بوده است.
میترا فریدونی ناغانی، فایز رئیسی، سیفاله فلاح،
جلد 14، شماره 54 - ( 10-1389 )
چکیده
افزودن سوبستراهای آلی و غیرآلی به خاک آهکی فقیر از ماده آلی و نیتروژن، فعالیت و بیومس میکروبی را تغییر میدهد. به منظور مطالعه تأثیر کود مرغی و اوره بر تولید 2CO و کربن بیومس میکروبی، آزمایشی در شرایط مزرعهای، تحت کشت ذرت به صورت طرح کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 7 تیمار شامل: 8/3، 6/7 و 5/11 تن بر هکتار کود مرغی و 100، 200 و 300 کیلوگرم نیتروژن از منبع کود اوره و شاهد در چهار تکرار انجام شد. نتایج نشان داد تیمار کودی و زمان، اثر معنیدار (05/0< P) بر جریان 2CO از خاک داشت. میانگین تولید 2CO از 8/21 گرم بر متر مربع در تیمار شاهد به 1/24 در سطح دوم کود مرغی افزایش یافت. همچنین تأثیر کود مرغی بر تولید 2CO بیش از کود اوره بود. مشابه تولید 2CO ، کربن بیومس میکروبی نیز به طور معنیداری (05/0< P) تحت تأثیر تیمار کودی قرار گرفت. کربن بیومس میکروبی در تیمار کود مرغی 28% بیش از خاکهای تیمار شده با کود اوره بود. در حالیکه ضریب متابولیک (2CO q) در حضور کود اوره 10% بیشتر از کود مرغی بود. بهطور کلی کود مرغی و اوره باعث بهبود خواص بیولوژیک خاک شدند، اما تأثیر کود مرغی و به ویژه سطح سوم آن بیش از کود اوره بود.
مختار زلفیباوریانی، منوچهر مفتون،
جلد 14، شماره 54 - ( 10-1389 )
چکیده
با توجه به اهمیت روی و مس در خاکهای آهکی و ضدیت این عناصر با یکدیگر، بررسی تأثیر آنها بر رشد و ترکیب شیمیایی گیاه و ارتباط شکلهای مختلف شیمیایی آنها با پاسخهای گیاهی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق با اعمال سطوح مختلف روی و مس، تأثیر آنها بر رشد و جذب این عناصر توسط برنج و شکلهای مختلف شیمیایی آنها در خاک بررسی شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که کاربرد روی با افزایش رشد گیاه و غلظت و جذب کل روی ولی کاهش غلظت مس در گیاه همراه بود. کاربرد مس نیز هرچند تأثیر معنیداری بر رشد گیاه نداشت ولی سبب افزایش غلظت و جذب کل مس و کاهش غلظت روی در گیاه شد. همچنین نتایج به دست آمده نشاندهنده افزایش در شکلهای کربناته، جذبی و تبادلی روی و نیز افزایش در شکل تبادلی مس در اثر کاربرد روی است. شکل کربناته روی حداکثر تأثیر را بر غلظت و جذب کل این عنصر در گیاه داشت. کاربرد مس نیز با افزایش شکل کربناته و آلی این عنصر در خاک همراه بود و حداکثر همبستگی بین شکل آلی این عنصر و غلظت و جذب کل آن در گیاه دیده شد.
مریم زاهدیفر، نجفعلی کریمیان، عبدالمجید رونقی، جعفر یثربی، یحیی امام،
جلد 14، شماره 54 - ( 10-1389 )
چکیده
اثر سطوح فسفر (0، 25، و 50 میلیگرم در کیلوگرم خاک به صورت Ca(H2PO4)2 ) و ماده آلی (0 و 2% وزنی به صورت کود گوسفندی) بر توزیع فسفر ولی روی در اندامها و مراحل مختلف رشد گندم (Triticum aestivum L.) و ارتباط آن با فسفر و روی خاک در شرایط گلخانه بررسی شد. در تمام تیمارها، غلظت فسفر اندام هوایی با رشد گیاه کاهش یافت. غلظت فسفر شاخساره و برگ پرچم از مرحله هفتم تا نهم رشد کاهش و در سنبله افزایش یافت. با ادامه رشد، جذب کل فسفر سنبله، روی در شاخساره، کل اندام هوایی، برگ پرچم، و سنبله افزایش یافت. جذب کل فسفر اندام هوایی از مرحله سوم تا نهم رشد افزایش یافت درحالی که جذب کل فسفر شاخساره و برگ پرچم از مرحله هفتم تا نهم کاهش یافت. غلظت فسفر و روی خاک، با کاربرد فسفر و ماده آلی و با رشد گیاه افزایش یافت. روند تغییرات فسفر و روی در اندام هوایی، شاخساره، و برگ پرچم مشابه بود، لذا به نظر میرسد تجزیه برگ پرچم برای تعیین غلظت فسفر و روی برای پیشبینی وضعیت تغذیه این عناصر در گیاه در مواردی که چنین اطلاعاتی نیاز است استفاده شود.
مسعود فرزام نیا، فریبرز عباسی،
جلد 15، شماره 55 - ( 1-1390 )
چکیده
قنات یک سازه سنتی کشور ایران بوده که بدون صرف انرژی و هزینه زیاد به صورت یک سرریز طبیعی آب را به سطح زمین میرساند. در مناطق شرقی کشور که از داشتن رودهای بزرگ و پرآب محروماند، قنات میتواند نقش مهمی در اقتصاد مردم داشته باشد. بنابراین، توجه به قنات در مناطق شرقی کشور امری ضروری به نظر میرسد. یکی از این مناطق استان کرمان است که در مناطق جوپار، ماهان، بم و نرماشیر و فهرج دارای قنوات زیاد با آبدهی بالا و مادر چاه عمیق میباشد. در این تحقیق مسائل و مشکلات فنی و بهرهبرداری، نظام تقسیم و توزیع آب، وضعیت الگوی کشت اراضی پاییندست و تغییرات کمی و کیفی آب 15 رشته از قنوات این استان مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج نشان دادند که آبدهی قنوات در دراز مدت دستخوش تغییرات زیاد شده و در دهه اخیر کاهش قابل ملاحظهای داشته است. این کاهش، مساحت و الگوی کشت مناطق پاییندست را تغییر داده است. در قنوات مورد مطالعه مقادیر متوسط راندمان انتقال آب و ضریب زبری در کانالهای انتقال آب از مظهر تا محل مصرف، به ترتیب 2/81 درصد و 024/0، میانگین بازده کاربرد آب در اراضی پاییندست قنوات 3/59 درصد و متوسط کارآیی مصرف آب برای محصولات زراعی مانند گندم، یونجه، چغندر، ذرتدانهای، ذرت علوفهای و هندوانه بهترتیب 43/0، 51/0، 1/3، 65/0، 75/4 و 8 و برای محصولات باغی مانند پسته، بادام، خرما، مرکبات و درختان سیاهریشه به ترتیب 52/0، 3/0، 66/0، 1/1 و 54/0 کیلوگرم بر مترمکعب به دست آمد. بررسیهای انجام شده نشان دادند از مشکلات عمده قنوات عدم تخصیص بودجه لازم برای مرمت و نگهداری، حفر چاههای عمیق در حریم آنها، عدم رعایت مسائل فنی، بهرهبرداری و نگهداری مناسب است.
وحیدرضا جلالی، مهدی همایی،
جلد 15، شماره 56 - ( 4-1390 )
چکیده
در مدلهایی که به پیشبینی فرآیندهای حاکم در محیط خاک میپردازند، دانستن جرم ویژه ظاهری خاک به عنوان یک پارامتر ورودی، لازم است. رویکردهای غیرپارامتریک در جنبههای مختلفی برای تخمین متغیرهای پیوسته به کار رفتهاند. در این پژوهش نوعی از الگوریتمهای غیرپارامتریک از نوع یادگیرندههای تنبل موسوم به k- نزدیکترین همسایه، برای تخمین جرم ویژه ظاهری خاک با استفاده از دیگر ویژگیهای کمکی آن شامل توزیع اندازه ذرات خاک، pH خاک، هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک (EC)، درصد اشباع خاک (SP)، درصد کربن آلی خاک (OC) و مقدار آهک به کار گرفته شد. بر اساس تکنیکcross validation برای تخمین جرم ویژه ظاهری هر نمونه خاک هدف، هشت نمونه خاک که حداکثر تشابه به خاک هدف را داشتند، از بانک مرجع که حاوی 136 نمونه خاک بود، انتخاب و مقدار جرم ویژه ظاهری آنها برآورد شد. استفاده از آمارههای ضریب همبستگی پیرسون (86/0=r)، خطای ماکزیمم (15/0=ME)، ریشه میانگین مربعات خطا (5/2=RMSE)، ضریب تبیین (3/1=CD)، کارآیی مدل (75/0=EF) و ضریب جرم باقیمانده (001/0=CRM) نشان داد که در اکثر موارد این تکنیک به صورت قابلقبول توانمند است. بر این اساس، میتوان نتیجهگیری کرد که استفاده از این تکنیک به عنوان روشی جایگزین برای اشتقاق توابع انتقالی خاک، به ویژه زمانی که فراهمی دادههای جدید؛ نیاز به اشتقاق مجدد این توابع را الزامآور میکند،
میتواند به کار رود.
پریا شجاعی، داود فرسادی زاده ، علی حسین زاده دلیر،
جلد 15، شماره 57 - ( 7-1390 )
چکیده
صفحات مستغرق سازههای هدایت جریان با نسبت طول به ارتفاع کمی هستند که به صورت عمودی با زاویهای نسبت به جهت جریان در بستر رودخانه نصب میشوند. این صفحات با ایجاد چرخش ثانویه در جریان باعث اصلاح الگوی جریان نزدیک بستر و توزیع مجدد جریان و انتقال رسوب در عرض کانال میشوند. طوق صفحهای تخت با ضخامت کم است که در تراز بستر یا نزدیک آن روی پایه به صورت عمود بر آن نصب میشود و با ممانعت از برخورد جریان رو به پایین در جلوی پایه به ذرات بستر، باعث کاهش آبشستگی میشود. در این تحقیق به منظور کاهش آبشستگی پایه پل، از صفحات مستغرق و کاربرد توأم صفحات مستغرق و طوق استفاده گردید. بدین منظور پایه استوانهای به قطر 6 سانتیمتر در کانالی به طول 8 متر و عرض 80 سانتیمتر در شرایط آب زلال با 9/0 u* / u*c =، مدلسازی شد. آزمایشات با طوقی به قطر سه برابر قطر پایه همتراز بستر و صفحاتی با طول یک و نیم برابر قطر پایه و ارتفاع روی بستر صفر انجام شد. بیشترین میزان کاهش در عمق حفره آبشستگی با کاربرد توأم طوق و چهار عدد صفحه به مقدار 61 درصد حاصل شد
سمانه اسکندری، وحید مظفری،
جلد 16، شماره 60 - ( 4-1391 )
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر سطوح مختلف مس و شوری بر پارامترهای رشد و ترکیب شیمیایی نهالهای پسته، یک آزمایش فاکتوریل با سه فاکتور، شوری در پنج سطح (۰، 800، 1600، 2400 و 3200 میلیگرم در کیلوگرم خاک از منبع کلرید سدیم)، مس در چهار سطح (۰، 5/2، 5 و 5/7 میلیگرم مس در کیلوگرم خاک از منبع سولفات مس) و دو رقم پسته (بادامی ریز زرند و قزوینی)، در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه اجرا شد. نتایج نشان داد، بالاترین تیمار شوری موجب کاهش میانگین وزن خشک اندام هوایی، ریشه، ارتفاع گیاه و سطح برگ بهترتیب به میزان 67، 72، 45 و 76 درصد نسبت به شاهد گردید. لیکن کاربرد 5/7 میلیگرم مس در کیلوگرم خاک میانگین وزن خشک اندام هوایی و سطح برگ را بهترتیب 24 و 26 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. همچنین اختلاف معنیداری بین دو رقم در خصوصیات رشد بهجز شاخص سطح برگ وجود نداشت. افزایش شوری خاک موجب کاهش معنیدار جذب کل عناصر فسفر، پتاسیم و مس در اندام هوایی و ریشه و افزایش جذب کل سدیم و کلر در اندام هوایی و ریشه گردید. تیمار 5 میلیگرم مس در کیلوگرم خاک، باعث افزایش معنیدار جذب مس در اندام هوایی گردید. به دلیل اینکه جذب کل عناصر در رقم بادامی بهطورمعنیداری بیشتر از رقم قزوینی بود، میتوان چنین نتیجهگیری نمود که احتمالاً رقم اخیر تحمل بیشتری به محیطهای شور دارد.
علیرضا واعظی، محمد عباسی،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
روش شماره منحنی رواناب (SCS-CN) بهطور گسترده جهت پیشبینی رواناب مستقیم از رخدادهای باران استفاده میشود. در این روش نسبت نگهداشت اولیه (λ=Ia/S) به حداکثر ظرفیت نگهداشت (S) برابر 2/0 فرض شده است (2/0λ=Ia/S= ). استفاده از نسبت نگهداشت اولیه (2/0) در خارج از منطقه ارائه مدل ممکن است منجر به برآورد غیرمنطقی از رواناب شود. بنابراین این مطالعه به منظور تعیین نسبت نگهداشت اولیه (λ=Ia/S) براساس تجزیه رخدادهای باران - رواناب انجام گرفت. دادهها شامل 58 رخداد باران - رواناب طی 15 سال (1380-1366) از اندازهگیریهای رواناب در حوزه آبخیز تهم در شمال غرب زنجان بود. براساس نتایج، میزان رواناب برآورد شده برمبنای 2/0λ=Ia/S=، 7/26 برابر میزان رواناب مشاهدهای بود. رابطه ضعیفی بین رواناب مشاهدهای و برآوردی مشاهده شد ( 09/0(R2= و میزان خطای برآورد مدل 13/0 بود. مقدار نسبت نگهداشت اولیه ( ( Ia/S از 004/0 تا 008/0 و میانگین آن 006/0 بود. به منظور واسنجی مدل، شاخص ضریب نگهداشت اولیه به صورت 08 /0 اصلاح شد (S08/0Ia=). نتایج نشان داد که میزان رواناب مشاهدهای 4/1 برابر مقدار برآوردی با مدل واسنجی شده بود. رابطه نسبتاً قوی بین رواناب برآورد شده با مدل واسنجی شده و رواناب مشاهدهای بود (01/0>P و41/0 R2=). زمانیکه هفت رخداد بارندگی به دلیل شدت بارندگی کم (کمتر از 14/0 میلیمتر در ساعت) و دو رخداد به دلیل بالاترین میزان بارندگی پنج روز پیش (بیشتر از 47/10 میلیمتر)، از تحلیل آماری حذف شدند، نسبت میزان رواناب برآوردی به مشاهدهای به 3/1 کاهش یافت و ضریب تعیین (R2) به 90 درصد (01/0>p و90/0 R2=) افزایش یافت. میزان خطای برآورد مدل به 007/0 کاهش یافت. میزان کارایی مدل در نسبت نگهداشت اولیه اصلاح شده (08/0 λ=Ia/S=) برابر 89% - بود.
هاجر عروجی، احمد گلچین،
جلد 16، شماره 61 - ( 7-1391 )
چکیده
سیبزمینی یکی از مهمترین محصولات غدهای است که دستیابی به حداکثر عملکرد در آن علاوه بر استفاده از رقم مناسب، مستلزم وجود مقدار کافی و متعادل عناصر غذایی در خاک است. به منظور مطالعه تأثیر روی، منگنز و مس بر عملکرد و غلظت فسفر و آهن در برگ و غده سیبزمینی رقم آگریا، آزمایشی گلخانهای با 32 تیمار و سه تکرار بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل چهار سطح روی(14/1، 5، 10 و 15 میلیگرم در کیلوگرم خاک)، چهار سطح منگنز(4/1، 5، 10 و 20 میلیگرم در کیلوگرم خاک) و دو سطح مس(22/0 و 2 میلیگرم در کیلوگرم خاک) بودند. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح روی، منگنز و مس قابل جذب خاک تا حد معینی، عملکرد سیبزمینی بهطور معنیداری افزایش مییابد. کاربرد روی و منگنز سبب کاهش معنیدار غلظت فسفر و آهن در برگ و غده سیبزمینی شد. کاربرد مس غلظت آهن برگ را بهطور معنیداری نسبت به شاهد کاهش داد. بیشترین عملکرد سیبزمینی در تیمار کودی بهترتیب 15، 10 و 2 میلیگرم در کیلوگرم روی، منگنز و مس بهدست آمد.