2432 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
غلامحسین زمانی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
از رسالتهای عمده دانشگاهها و به ویژه دانشکدههای کشاورزی، آموزش، پژوهش و ارائه خدمات مورد نیاز جامعه است. مهمترین مصداق ارائه خدمات برای دانشکدههای کشاورزی، نشر و انتقال فنآوری، به وسیله برقراری ارتباط با نهادهای ترویجی است. از طریق این ارتباط پژوهشگران دانشگاهی با مسائل، نیازها، و شرایط کشاورزی جامعه آشنایی بیشتری یافته، از این آگاهیها در امور آموزشی، طراحی و انجام فعالیتهای تحقیقاتی خود بهره میگیرند. از طرف دیگر، جامعه کشاورزی با کمک مروجین، به جدیدترین یافتههای علمی و راهحلهای مناسب برای بهبود کشاورزی خود دست مییابد. لذا، ارتباط بین دانشکدههای کشاورزی، به عنوان یک نهاد آموزشی و تحقیقاتی، با نهاد ترویج کشاورزی همواره مورد تأکید سیاستگزاران امر توسعه کشاورزی، پژوهشگران و اندیشمندان بوده است.
در این پژوهش، با بهرهگیری از مدل ارتباطات، چارچوب نظری مناسب تدوین، و سپس با مرور مطالعات پیشین، چهل و هفت عامل مهم در برقراری ارتباط بین پژوهش و ترویج تشخیص داده شد. با یک تحقیق میدانی از نوع توصیفی، نظریات استادان دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز و کارشناسان و مروجین کشاورزی استان فارس نسبت به اهمیت و تأثیر هر یک از عوامل مذکور، در وضعیت فعلی ارتباط بین دو نهاد، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که مهمترین عامل در تقویت ارتباط بین دانشکدههای کشاورزی با ترویج، آشنایی محققین دانشگاه از اوضاع کشاورزی منطقه میباشد. در پایان گزارش، سایر دستاوردهای این پژوهش، همراه با توصیههای عملی برای گسترش و تقویت ارتباط بین دو نهاد، ترویجی و آموزشی - پژوهشی ارائه شده است.
علیرضا حسین پور، محمود کلباسی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
یکی از روشهای تعیین وضعیت پتاسیم خاک، استفاده از منحنیهای کمیت به شدت (Q/I) و پارامترهای آن است. تحقیق حاضر برای رسم منحنیهای Q/I، و به دست آوردن پارامترهای آن برای تعدادی از خاکهای منطقه مرکزی و شمال ایران، و همچنین تعیین ارتباط پارامترهای مذکور با بعضی از ویژگیهای خاک، بر روی 15 خاک انجام گرفت. ریزنمونههایی از هر خاک، با محلولهای دارای نسبت فعالیت پتاسیم (ARk) متفاوت به تعادل رسانیده شد، و تغییر غلظت پتاسیم در محلول (ΔK)، به عنوان تابعی از نسبت فعالیت پتاسیم اندازهگیری گردید. با استفاده از اطلاعات به دست آمده، منحنیهای Q/I برای هر خاک رسم و پارامترهای آن تعیین شد. همچنین، همبستگی بین پارامترهای Q/I و بعضی از ویژگیهای خاکها تعیین گردید.
منحنیهای Q/I به دست آمده، شکل معمول گزارش شده در منابع را نشان داد، ولی از نظر پارامترهای °AR°، PBCK، k و Kx، تفاوتهای زیادی بین خاکها مشاهده شد. نسبت فعالیت پتاسیم در حال تعادل (°AR) بین 005/0 تا 532/0 با متوسط 20/0 5/0(mmol L-1) ظرفیت بافری پتاسیم (PBCK) بین 4/4 تا 3/76 با متوسط 2/16 5/0(mmol Kg-1)/(mmol L-1 )، پتاسیم آسان قابل تبادل (°ΔK) بین 007/0 تا 737/0 با متوسط 25/0 cmol kg-1 و پتاسیم سخت قابل تبادل (Kx) بین 023/0 تا 550/0 با میانگین 3/0 cmol kg-1 متغیر بود. مطالعه همبستگی بین پارامترهای Q/I و خصوصیات خاک، حاکی از همبستگی معنیدار بین PBCK و °CEC(66/0=r)، AR با درصد پتـاسیم تبادلی (76/0=r) و °AR با پتاسیم محلول (89/0=r) بود. همچنین بین (°ΔK) و مقدار پتاسیم تبادلی، همبستگی معنـیداری (79/0=r) مشاهده گردید. به دلیل تفاوت زیاد بین خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاکهای مطالعه شده، ضرایب همبستگی بین خصوصیات خاک و پارامترهای Q/I بالا نبود
مهرداد محلوجی، سیدفرهاد موسوی، مهدی کریمی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
به منظور تعیین زمان آبیاری و اثر تاریخ کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه لوبیاچیتی، آزمایشی در سال 1373 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، واقع در روستای شرودان از توابع فلاورجان، به صورت کرتهای یک بار خرد شده، در قالب بلوکهای کامل تصادفی، و در چهار تکرار اجرا گردید. کرتهای اصلی به سه تیمار آبیاری پس از 3± 50، 3± 70 و 3± 90 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A (تیمارهای T
1 تا T
3) و کرتهای فرعی به دو تاریخ کاشت هفتم خرداد و هفتم تیر اختصاص یافت.
نتایج نشان داد که تأخیر در کاشت، از هفتم خرداد به هفتم تیر، گلدهی و رسیدگی فیزیولوژیک را تسریع، و کاهشی در حدود 6/29 درصد را در عملکرد دانه لوبیا باعث گردید. عملکرد دانه در تیمارهای آبیاری T1 تا T3 به ترتیب 1/3585، 5/3510 و 8/1925 کیلوگرم در هکتار شد، که اختلاف بین تیمارهای T1 و T2 با تیمار T3 در سطح یک درصد معنیدار گردید. عملکرد بیولوژیک در دو تاریخ کاشت هفت خرداد و هفت تیر، به ترتیب 1/8257 و 5535 کیلوگرم در هکتار و اختلاف آنها معنیدار بود. بین تیمارهای T1 و T2 از لحاظ عملکرد بیولوژیک اختلاف معنیداری وجود نداشت. تعداد غلاف در متر مربع، که مهمترین جزء در تعیین عملکرد دانه میباشد، به تنهایی 85 درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه کرد. شاخص برداشت تحت تأثیر تاریخ کاشت و تیمارهای آبیاری قرار گرفت. میانگین شاخص برداشت در تیمارهای T1 تا T3 به ترتیب 5/45، 1/46 و 37 درصد، و برای تاریخهای کاشت هفت خرداد و هفت تیر 8/42 و 9/44 درصد بود. بازده مصرف آب برای عملکرد دانه در تیمارهای T1 تا T3، به ترتیب 557/0، 556/0 و 329/0 کیلوگرم بر متر مکعب بود. به طور کلی، تیمار T2 بهترین رژیم آبیاری تشخیص داده شد.
محمدعلی ادریس، حشمت الله خسروی نیا، جواد پوررضا،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
اطلاعات مربوط به 1200 جوجه نر و ماده از 90 گروه پدری به منظور برآورد توارثپذیری اندازههای بدن و خصوصیات لاشه و روابط ژنتیکی و فنوتیپی آنها، در سه گروه ژنتیکی مشتمل بر مرغهای آمیخته بومی با یک نژاد خارجی گوشتی (گروه A)، مرغهای بومی که برای دو نسل بر اساس وزن هشت هفتگی تحت انتخاب بودهاند (گروه B) و یک گروه شاهد بومی (گروه C) مورد استفاده قرار گرفت. اثر گروه ژنتیکی، جنس و سیستم نگهداری (قفس یا بستر)، اندازههای بدن (طول و عرض ساق، و طول، عرض و زاویه سینه) و خصوصیات لاشه (وزن و بازده لاشه، میزان و درصد چربی حفره بطنی نسبت به وزن زنده و وزن لاشه) بررسی شد. آمار مورد نیاز برای اندازههای بدن در سن شش هفتگی (زاویه سینه در سن هشت هفتگی)، و آمار مورد نیاز برای خصوصیات لاشه در سن 10 هفتگی جمعآوری گردید.
اثر گروه ژنتیکی بر تمام صفات مورد مطالعه (به استثنای عرض ساق پا) معنیدار بود (05/0>P) اثر جنس و روش نگهداری بر تغییرات صفات معنیدار نبود. دامنه تغییرات برآورد توارثپذیری اندازههای بدن و خصوصیات لاشه وسیع بود، به طوری که خصوصیات ساق پا و سینه دارای کمترین، و صفات مربوط به چربی حفره شکمی واجد بالاترین مقادیر ضریب وراثتپذیری بود. همبستگی فنوتیپی بین اندازههای بدن، نسبت به همبستگی ژنتیکی عموماً در حد پایینتری بود. همبستگی ژنتیکی بین اندازههای بدن و خصوصیات لاشه اکثراً معنیدار شد.
محمدرضا رضوانی، ابوالقاسم گلیان، فریدون افتخاری شاهرودی ، حسن نصیری مقدم،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
تعداد 720 قطعه نیمچه لگهورن سفید های لاین، از 14 تا 20 هفتگی، با دو رژیم غذایی کم انرژی و پرانرژی (2600 تا 3200 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم) تغذیه شدند. مرغهای تغذیه شده با هر یک از این دو سطح انرژی، به طور جداگانه در دوره تخمگذاری (20-44 هفتگی)، با شش رژیم غذایی شامل سه سطح انرژی کم، متوسط و پرانرژی (2600، 2750 و 2900 کیلوکالری انرژی قابل متابولیسم در کیلوگرم)، و در دو سطح چربی مکمل (صفر و دو درصد) تغذیه گردیدند.
سطح انرژی دوره پرورش بر درصد تولید تخم مرغ، وزن تخم مرغ، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک و سن بلوغ جنسی در طی دوره تخمگذاری تأثیری نداشت. در صورتی که نیمچههای تغذیه شده با جیره پرانرژی، در شروع تخمگذاری وزن بیشتری نسبت به جیره کمانرژی داشتند. درصد تولید و وزن تخم مرغ در طول دوره تخمگذاری، با استفاده از دو درصد چربی مکمل در جیره، به طور قابل ملاحظهای بهبود یافت. اما خوراک مصرفی و ضریب تبدیل تحت تأثیر چربی مکمل قرار نگرفت. میانگینهای ضریب تبدیل، مصرف خوراک و درصد تولید تخم مرغ در طی دوره تخمگذاری، در جیره کم انرژی بیشتر از پرانرژی بود، اما وزن تخم مرغ تحت تأثیر انرژی جیره قرار نگرفت.
یحیی ابراهیم نژاد، جواد پوررضا،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
این آزمایش به منظور مطالعه اثر داروهای یونوفور (سالینومایسین، لازالوسید و نسبت ترکیبی آنها) بر عملکرد طیور گوشتی اجرا شد. هم چنین، ارتباط این داروها با سه سطح متیونین ارزیابی گردید. تعداد 1215 قطعه جوجه یک روزه گوشتی تجارتی (آرین) به 81 گروه 15 قطعهای تقسیم شدند و مورد آزمایش قرار گرفتند. این آزمایش در قالب طرح پایه کامل تصادفی، به صورت آزمایش فاکتوریل 3×3×3، شامل سه سطح دارو (صفر، سطح توصیه شده و 5/1 برابر سطح توصیه شده) و سه سطح متیونین (صفر، 1/0% و2/0%) انجام شد.
نتایج نشان داد که این داروها افزایش وزن بدن را در 21 و 56 روزگی کم کردند (05/0>P). در اثر داروی لازالوسید، مصرف غذا کاهش یافته و ضریب تبدیل غذا به طور معنیداری (05/0>P)بدتر شد.
افزایش سطح دارو اضافه وزن بدن و مصرف غذا را کاهش داد و ضریب تبدیل غذا را در دوره 21-42 و 0-56 روزگی به طور معنیداری (05/0>P)بدتر نمود. اثر مکمل متیونین بر وزن بدن در 42 روزگی و (05/0>P) بر ضریب تبدیل غذا در روزهای 21-42 و 0-56 معنیدار (01/0>P) بود. اثر متقابل نوع دارو و سطح دارو بر اضافه وزن بدن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذا معنیدار (05/0 > P) گردید. لازالوسید مصرف آب را به طور معنیداری (05/0>P) افزایش داد. داروها رطوبت بستر و تلفات را تحت تأثیر قرار ندادند. از نتایج بالا چنین استنباط میشود که عملکرد سالینومایسین نسبت به لازالوسید بهتر بوده و همچنین، مکمل متیونین تأثیری در جبران کاهش رشد ناشی از داروهای یونوفور نداشته است.
محمود وطنخواه، محمدعلی ادریس،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
در ایـن مطالعه از 2510 رکورد صفات تولیدمثلی مربوط به 879 رأس میش جفتگیری کرده با 164 رأس قوچ، از سال 1368 تا 1376، در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند بختیاری، به منظور تعیین عملکرد و برآورد برخی از عوامل محیطی مؤثر بر صفات تولیدمثلی در گوسفندان نژاد بختیاری استفاده گردید.
میانگین و خطای معیار برای صفات تولیدمثلی، بدین شرح برآورد گردید: نسبت آبستنی 01/0± 90/0، تعداد بره متولد شده به ازای هر میش تحت آمیزش 01/0 ±06/1، تعداد بره زنده متولد شده به ازای هر میش تحت آمیزش 01/0± 00/1، تعداد بره شیرگیری شده به ازای هـر میش تحت آمیـزش 01/0± 93/0، تعداد بـره زنده متولد شده در هر زایمان 01/0± 10/1، تعداد بـره شیرگیری شده در هـر زایمان 02/0± 01/0 و تعداد بره شیرگیری شده به ازای هر میش زندهزا 01/0 ±09/1. سال جفتگیری بر روی همه صفات مورد بررسی اثر کاملاً معنیداری (01/0>P) نشان داد. سن میش در زمان جفتگیری نیز تأثیر معنیداری (05/0 یا 01/0>P) بر روی اغلب صفات مورد مطالعه داشت. حداکثر عملکرد صفات تولیدمثلی، در میشهای گروه سنی 4 تا 5 ساله حاصل گردید. زمان آمیزش نیز بر روی همه صفات مورد بررسی معنیدار (05/0 یا 01/0>P) بود. حداکثر عملکرد صفات تولیدمثلی مربوط به میشهایی بود که در خلال نیمه اول فصل جفتگیری آمیزش داده شده بودند. نوع تولد نیز تأثیر کاملاً معنیداری (01/0>P) روی صفات مربوط به تعداد بره متولد شده و شیرگیری شده نشان داد. لذا با توجه به اثر ملاحظه عوامل محیطی بر صفات مورد بررسی، و به منظور افزایش بازده تولیدمثلی، علاوه بر بهبود شرایط محیطی (جایگاه، مدیریت، تغذیه و ...)، آمیزش در ابتدای فصل جفتگیری و انتخاب ترکیب سنی مناسب برای گلههای میش پیشنهاد میگردد. در این ترکیب، کاهش درصد میشهای بالاتر از پنج سال باعث بهبود عملکرد گله خواهد شد.
محمد مستاجران، محمدعلی ادریس، رحیم عبادی، غلامحسین طهماسبی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
به منظور برآورد ضریب وراثتپذیری صفات ظاهری زنبور عسل کارگر و عملکرد کلنی زنبور عسل، 30 ملکه مادر، از زنبورستان مرکز تحقیقات منابع طبیعی و امور دام استان اصفهان، به طور تصادفی انتخاب شد. از هر ملکه مادر، پنج ملکه دختر پرورش داده شد و پس از جفتگیری طبیعی به کلنیهای همسان معرفی گردید. میزان عسل استخراجی تابستان اندازهگیری، و میزان عسل پاییز بر اساس مساحت سطح قاب سرپوشیده عسل برآورد گردید. تولید عسل سال از مجموع عسل تولیدی تابستان و پاییز محاسبه شد. برای تعیین ابعاد بدن زنبورهای کارگر، نمونههایی که به صورت تصادفی از هر کلنی انتخاب شده بود، با استفاده از استریو میکروسکوپ مجهز به عدسی چشمی مدرج، بر اساس روش روتنر (1985) اندازهگیری و ضریب وراثتپذیری صفات با استفاده از همبستگی داخل فامیل برآورد گردید. ضریب وراثتپذیری تولید عسل تابستان، زمستان و کل تولید عسل سالیانه به ترتیب (62/0± 65/0)، (58/0± 51/0) و (64/0± 36/0) برآورد شد. وراثتپذیری صفات ظاهری، به ترتیب: طول خرطوم (08/0± 64/0)، طول ساق (07/0± 45/0)، طول ران (08/0 ± 50/0)، طول پنجه (07/0± 47/0)، عرض پنجه (04/0± 33/0)، طول بال جلو (06/0 ±42/0)، عرض بال جلو (10/0± 90/0) طول کوبیتال bی (05/0 ±20/0)، شاخص کوبیتال (08/0± 50/0)، طول بال عقب (01/0± 94/0) و تعداد قلاب لبه جلویی بال عقب (07/0± 45/0) برآورد گردید. با توجه به میزان وراثتپذیری تخمینی تولید عسل، انتخاب بر اساس این صفت میتواند باعث افزایش عسل تولیدی شود. عرض بال جلو، و بعضی صفات ظاهری دیگر همچون طول بال عقب، دارای وراثتپذیری بالایی میباشند که انتخاب بر اساس این صفات نیز میتواند باعث تغییر سریع آنها گردد.
خشنود نوراللهی، ماهرخ فلاحتی رستگار، بهروز جعفرپور،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
تعداد 400 جدایه قارچ .Ascochyta rabiei (Pass.) Lab از مزارع آلوده نخود کشور، از قبیل منطقه دریاچه زریوار مریوان در استان کردستان، شبستر و خسروشهر در استان آذربایجان شرقی، سرو، بوکان و شاهیندژ در استان آذربایجان غربی، مشهد و ایلام جمعآوری شد.
این جدایهها از نظر خصوصیات رشد کلنی و اسپورزایی روی محیط کشت و قدرت بیماریزایی تفاوت کمی نشان دادند، و بر اساس منطقه جمعآوری به 17 گروه، و نهایتاً بر اساس خصوصیات مورفولوژی کلنیها روی محیطهای کشت مختلف به 11 گروه تقسیم شدند. جدایه شماره 16 از مشهد بیشترین و جدایه شماره یک از استان کردستان کمترین میزان رشد را داشت. یک جدایه از هر گروه به عنوان نماینده انتخاب شد و بیماریزایی آنها مورد آزمایش قرار گرفت. در این طرح نوع واکنش 11 جدایه رقم افتراقی و یک رقم محلی (جم) بررسی گردید، و بر اساس عکسالعمل ارقام شاخص مطابق روش ایکاردا (ICARDA) دو نژاد فیزیولوژیک شماره چهار و شماره شش تشخیص داده شد.
مهدی بصیرت، حسین سیدالاسلامی،
جلد 4، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
در سالهای 1375 و 1376، مناطق انتشار و خسارت زنبور سیاه مغزخوار پسته و زنبور طلایی مغزخوار پسته در استان اصفهان مطالعه شد. همچنین، تغییرات فصلی جمعیت زنبور سیاه مغزخوار پسته در مرحله لارو، شفیره و حشره کامل، در سه باغ، و در هر باغ با شکستن 200 میوه، که این میوهها بیش از 50% آلوده به آفت بودند، هفتهای دو بار مورد بررسی قرار گرفت. در سال 1376، روند تخمریزی و خسارت روی یک صد میوه، که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، به طور هفتگی مطالعه شد. در این مطالعه، مراحل رشد و نمو آفت و گیاه پسته با هم مقایسه گردید. زنبور سیاه مغزخوار پسته در کلیه منـاطق بازدیـد شده وجـود داشت، گونـه غـالب بود و 8/0- 4/75 درصد خسارت داشت. در سال 1376، در یک باغ، شروع، اوج و خاتمه شفیرگی به ترتیب 17/1، 17/2 و 31/2 مشاهد شد. ظهور حشرات کامل به ترتیب فوق، در تاریخهای 14/2، 28/2 و 14/3 اتفاق افتاد. در دو باغ دیگر، یکی در سال 1375 و دیگری در سال 1376، این پدیده با کمی تفاوت، روند مشابهی داشت. شروع، اوج و خاتمه تخمریزی، در سال 1376، در یک باغ، در تاریخهای 28/2، 7/3 و 11/4 مشاهده گردید. مراحل رشد و نمو درخت پسته رقم فندقی ریز اصفهانی به 9 مرحله تقسیم شد، و تاریخهای فوق با آن مقایسه گردید. در این مطالعه، زنبور سیاه مغزخوار پسته هر یک تا دو سال یک نسل داشت، درون هر میوه آلوده یک تخم مشاهده شد و یک دوره توقف فعالیت طولانی در لاروهای سن یک مشاهده گردید. کاربرد این اطلاعات در مدیریت مبارزه با آفات پسته مورد بحث قرار گرفته است.
سیدسعید اسلامیان، والی سلیمی، ستار چاوشی بروجنی،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
یکی از عوامل اساسی در طراحی پروژههای آبی، بده اوج لحظهای سیل است. روشهای مختلفی برای تخمین بده اوج لحظهای سیل با دورههای بازگشت مختلف ارائه شده است. در روشهای منطقهای تخمین سیلاب، عموماً از خصوصیات فیزیکی، اقلیمی و هیدرولوژیک حوزههای آبخیز به منظور تعیین مدلهای فراوانی سیل استفاده میشود. هدف از این تحقیق، ارائه یک مدل برآورد بده لحظهای با دورههای بازگشت مورد نظر، در حوزههای آبخیز غرب ایران، شامل زیرحوزههای قرهسو، گاماسیاب، کشکان، سیمره، سزار و آبشینه، که تنها دارای آمار بده حداکثر متوسط روزانه هستند، میباشد.
آمار بده اوج لحظهای و بده حداکثر متوسط روزانه، در یک دوره آماری 21 سال، از سالنامههای وزارت نیرو، برای 11 ایستگاه آب سنجی حوزههای آبخیز استخراج گردید. نسبت بده اوج لحظهای به بده حداکثر متوسط روزانه (پارامتر R)، میانگین و انحراف معیار این نسبت در طول دورههای آماری برای ایستگاههای هیدرومتری و خصوصیات فیزیوگرافیک حوزهها شامل مساحت، طول آبراهه اصلی، ارتفاع متوسط، شیب متوسط، طول مستطیل معادل، نسبت گردی، نسبت طولی، ضریب گراولیوس، تراکم شبکه، زمان تمرکز، نسبت برجستگی و قطر دایره معادل محاسبه گردید. با ایجاد رگرسیون خطی بین متغیرهای فیزیوگرافیک و میانگین و انحراف معیار پارامتر R، معادلات مدل شامل معادلات محاسبه میانگین و انحراف معیار پارامتر R به دست آمد. مهمترین نتیجه تحقیق حاضر این است که از آمار ایستگاههای آبسنجی دارای اشل (ایستگاههای درجه 2)، میتوان با دقت نسبتاً خوبی بده اوج لحظهای را با دورههای بازگشت مختلف برآورد نمود.
علی مراد حسن لی، علیرضا سپاسخواه،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
در این بررسی، تعداد هفت باغ در نقاط مختلف شهرستان داراب به عنوان نمونه انتخاب و با هدف ارزیابی سیستمهای آبیاری قطرهای مورد مطالعه قرار گرفت. علاوه بر این، با استفاده از چهار مدل: بلانی - کریدل فائو، هارگریوز - سامانی، تشت تبخیر کلاس A و سولومن - کوداما آب مورد نیاز مرکبات برآورد گردید. بر پایه نتایج حاصل از شیوه هارگریوز - سامانی با میزان 1296 میلیمتر نیاز سالیانه آبیاری، مقایسهای بین مصرف آب فعلی و آنچه که باید در شرایط مطلوب مصرف شود به عمل آمد.
نتایج اندازهگیریها نشان داد که در تمام باغهای مورد مطالعه، دبی قطرهچکانها به میزان قابل ملاحظهای، به دلیل پایین بودن فشار و یا گرفتگی، کمتر از دبی اسمی آنهاست. باغداران با افزایش تعداد قطرهچکان های هر درخت و افزایش زمان آبیاری، گاهی حتی بیش از 5/2 برابر حد نیاز آب برای هر درخت تأمین میکنند، که از طریق فرونشت عمقی و افزایش سطح خیسشدگی (تا 100%) تلفات چشمگیری را باعث میشوند. باغهایی که به مراتب بیش از حد نیاز آبیاری میشوند ضریب پخش یکنواختی نسبتاً خوبی دارند، ولی به دلیل تفاوت فاحش در حداقل فشار ورودی لولههای جانبی در مانیفلدها دارای بازده کاربرد آبیاری پایینی هستند. دامنه تغییرات ضریب یکنواختی در باغهای مورد مطالعه از 40% تا 91% و دامنه تغییرات بازده کاربرد چارک پایین از 31% تا 82% و بازده بالقوه کاربرد چارک پایین از 36% تا 82% متغیر بود. مجموعه بررسیها نشان داد که باغداران از میزان آب واقعی مورد نیاز مرکبات اطلاعی ندارند. باغهایی که در آنها سیستم صافی نسبتاً خوب عمل میکند، به دلیل بالا بودن تعداد قطرهچکانها، بیش از نیاز آبیاری میشوند و باغهایی که صافی ندارند و یا صافیهای ناقص دارند و یا در آنها فشار کافی تأمین نشده، به مراتب کمتر از حد مورد نیاز آبیاری میگردند. به دلیل بالا بودن ضریب تغییرات کارخانهای قطرهچکانهای شرکت قطران اتصال، که در منطقه کاربرد بیشتری دارد (22/0=CV)، ضریب یکنواختی قطرهچکانهای نو در حد 55% بود. حجم آبی که در زمان حداکثر نیاز در اغلب باغها برای هر درخت تأمین میگردید، به مراتب بیش از نیاز درختان در وضعیت مطلوب بود.
محمود شفاعی بجستان، منصور استاد عسگری،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
کاربرد روش تصحیح شده اینشتین، توسط دفتر استانداردهای صنعت آب ایران، وابسته به دفتر فنی وزارت نیرو توصیه شده است. این روش در رودخانههای کم عمق نبراسکا (آمریکا) کالیبره شده و ضریب Ø به طور مصنوعی به نصف کاهش داده شده است. از طرفی، این روش به صورت ترسیمی و وقتگیر میباشد، به طوری که کاربرد آن را غیرممکن نموده است. از این رو، در این مطالعه به منظور سهولت و تسریع محاسبات، یک مدل ریاضی تهیه گردیده است. در این مدل کلیه منحنیها به معادلات جبری تبدیل و انتگرالهای پیچیده با روش تحلیلی و عددی حل شده است. همچنین، به منظور تعیین دقت کاربرد و واسنجی روش در رودخانههای کارون و کرخه، دادههای رسوب و هیدرولوژی ایستگاههای اهواز و حمیدیه به مدت 7 سال جمعآوری و میزان بار رسوب با مدل محاسبه و با نتایج اندازهگیری شده مقایسه گردید.
میزان تأثیر تعدادی از متغیرهای مهم، از جمله مقدار Ø، در برآورد بار رسوب مورد مطالعه قرار گرفت. از آن جا که روش تصحیح شده اینشتین، میزان بار بستر را نیز جداگانه محاسبه میکند، سعی گردید تا با استفاده از دادههای اندازهگیری شده قبلی از رودخانههای آمریکا، دقت روش در برآورد میزان بار بستر مورد ارزیابی قرار گیرد. در این مقاله نحوه مدل کردن روش، دادههای جمعآوری شده، تجزیه و تحلیل حساسیت روش و دقت روش در برآورد بار بستر و بار کل رسوب ارائه شده است.
ایرج ملک محمدی، علی شفیعی علویجه،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
ترویج بنا به رسالت وجودی خویش، در پی یافت و حل مسئله، همواره به شدت نیازمند جوی با تفاهم بین مردم و مسئولان است. برای دستیابی به تفاهمسنجی مورد نیاز ترویج، در این تحقیق سعی شد روشی برای محاسبه ضریب تفاهم ابداع و در یک مطالعه موردی آزمون شود. در این زمینه وضعیت عشایر ایل جرقویه اصفهان مورد توجه قرار گرفت. پس از بررسی مسائل و مشکلات ایل مزبور در خصوص مشکلات مبتلا به آنها از امور دام و منابع طبیعی، نسبت به بررسی نظریات مسئولان، یعنی مدیران، کارشناسان و مروجان منابع طبیعی استان نیز اقدام شد. بنابراین، جامعه آماری این تحقیق شامل دو گروه مدیران، کارشناسان و مروجان منابع طبیعی استان اصفهان از یک طرف (مشتمل بر 32 نفر) و عشایر جرقویه از طرف دیگر (مشتمل بر 75 مسئول خانوار) بود. وسیله تحقیق دو نوع پرسشنامه مجزا بود که در 52 سؤال مربوط به مشکلات یاد شده در ییلاق و قشلاق مشترک بودند. پس از جمعبندی مسائل و مشکلات عشایر از جنبههای یاد شده، نسبت به ارزشگذاری آنها اقدام شد. سپس با بهرهگیری از مقیاس ترتیبی، میانگین رتبهای هر یک از مشکلات در دو گروه عشایر و مسئولان محاسبه گردید. در درون هر گروه از پاسخگویان، با استفاده از آماره کروسکال والیس و در بین دو گروه مزبور با استفاده از آماره من وایتنی- یو مقایسه صورت گرفت.
نتایج نشان داد که بین نظریات عشایر در مورد بهرهبرداری از مراتع، چه توسط خود آنها و چه توسط روستاییان، نیز در مورد تأمین علوفه دستی برای دام در منطقه ییلاق، وحدت نظر وجود ندارد. ولی آنها در دیگر موارد ذکر شده با یکدیگر هم عقیده بودند. در بین مسئولان نیز تفاهم معنیداری در خصوص 52 مشکل مورد مطالعه وجود داشت. مقایسه نظریات موافق عشایر با نظریات مسئولان، حاکی از تفاهم معنیداری در خصوص 48 مشکل در امور دام و منابع طبیعی مبتلا به عشایر بود. از این روش میتوان برای سنجش تفاهم مردم و مسؤولان در زمینه مسائل و مشکلات متنوع، از جمله کشاورزی و منابع طبیعی، به خوبی بهره جست و مشکلات مورد تفاهم را اولویتبندی و برای حل آنها برنامهریزی کرد.
محمود احمدپور برازجانی، غلامرضا سلطانی،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
تأمین پروتئین از آبزیان به عنوان یک غذای سالم، به دلیل وابستگی ناچیز تکنولوژی صید به خارج یکی از اهداف مهم ایران است. پس به جاست در چارچوب ضوابط و مقرراتی، برای پایداری انباره آبزیان، در افزایش بهرهوری از این منبع، با استفاده از فنآوری پیشرفتهتر تلاش گردد. به طور کلی روشهای صید رایج در سواحل جنوب را بر حسب وضعیت فنآوری صید و نیز طول مدت هر نوبت صید میتوان به سه دسته سنتی، نیمه صنعتی و صنعتی تقسیم کرد. در این مطالعه بهرهوری نیروی کار در صید سنتی و صید نیمه صنعتی با یکدیگر مقایسه شده است. دادههای مورد نیاز این تحقیق با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی و ضمن مصاحبه مستقیم با صیادان استان بوشهر و تکمیل 35 پرسشنامه به دست آمد. برای محاسبه بهرهوری نهایی و متوسط نیروی کار صیادی، از تابع صید به فرم متعالی استفاده گردید.
برای میگو و ماهی دو تابع به صورت جداگانه برآورد شد. نتایج حاصل از تخمین توابع در هر دو مورد نشان داد که بهرهوری نهایی و متوسط نیروی کار در شناورهای نیمه صنعتی به طور معنیدار بیشتر از شناورهای سنتی است
منوچهر مفتون، حسن حقیقت نیا، نجف علی کریمیان،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
از آنجا که بازیابی ظاهری روی در خاکهای معدنی (غرقابی و غیر غرقابی) ناچیز میباشد، بررسی دقیق فرایندهایی که باعث ابقای روی در خاک میشود اهمیت ویژهای دارد. لذا در یک مطالعه آزمایشگاهی، ویژگیهای جذب سطحی روی در هشت خاک آهکی زیر کشت برنج، با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت مورد بررسی قرار گرفت و برازش دادههای جذب توسط هم دماهای فروندلیچ و لانگ مویر ارزیابی شد. در این آزمایش دو گرم خاک برای 24 ساعت با 40 میلیلیتر محلول 01/0 مولار کلسیم کلرید محتوی 5-500 میلیگرم روی در لیتر، به حالت تعادل رسانده شد. تفاوت میان غلظتهای اولیه و نهایی روی در محلول تعادل، به عنوان روی جذب شده منظور گردید. جذب سطحی روی با شکل خطی معادله فروندلیچ قابل توجیه بود. علاوه بر آن، از برازش دادههای جذب این عنصر با هم دماهای لانگ مویر، دو قسمت خطی متقاطع به دست آمد، که احتمالاً بیانگر دو محل جذبی با میل ترکیبی متفاوت برای روی میباشد. ضریب متناسب با انرژی پیوندی بخش اول (K1)، یعنی در غلظتهای کم محلول تعادل، بیشتر و حداکثر جذب (b1) کمتر از بخش دوم (غلظتهای زیاد محلول تعادل) بود. بنابراین، به نظر میرسد که در بخش اول، محلهای جذبی به علت انرژی پیوندی بیشتر و در بخش دوم، به واسطه ظرفیت جذبی زیادتر، از اهمیت ویژهای برخوردار باشد. حداکثر ظرفیت جذب سطحی روی در بخش دوم حاصل از هم دماهای لانگمویر (b2)، با مقدار رس، کربنات کلسیم معادل و غلظت فسفر بومی قابل استفاده همبستگی مثبت و با ظرفیت تبادل کاتیونی همبستگی منفی نشان داد.
عبدالرضا اقتداری نایینی، حسین غدیری،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
به منظور یافتن دوره بحرانی کنترل علفهای هرز و همچنین بهترین زمان شروع کنترل (زمان استفاده از علفکشها) و طول مدت مورد نیاز برای کنترل علفهای هرز (دوام علفکش در خاک) در ذرت دانهای، آزمایشهای مزرعهای در چهارده تیمار و چهار تکرار، در مناطق کوشکک و باجگاه واقع در استان فارس، در سال 1374 انجام گرفت. تیمارها شامل زمانهای مختلف شروع وجین علفهای هرز (20، 30، 40 و 50 روز پس از رویش ذرت) و طول دورههای متفاوت وجین علفهای هرز (دورههای 10، 20 و 30 روز) و دو شاهد شامل وجین کامل و حضور کامل علفهای هرز، در طول دوره رشد ذرت بود.
در منطقه کوشکک، طول دوره 10 روز وجین علفهای هرز به طور معنیدار عملکرد کمتری نسبت به طول دورههای 20 و 30 روز وجین علفهای هرز داشت، و در منطقه باجگاه طول دوره 10 روز وجین علفهای هرز به طور معنیدار عملکرد کمتری نسبت به طول دوره 30 روز وجین علفهای هرز نشان داد. زمان شروع وجین علفهای هرز به تنهایی، در هر دو منطقه آزمایشی معنیدار نبود، ولی برهم کنش زمان شروع و طول دوره وجین علفهای هرز معنیدار گردید. در هر دو منطقه آزمایشی، حداقل 20 روز کنترل علف هرز در مراحل اولیه رشد ذرت و علفهای هرز، و حداقل 30 روز کنترل علف هرز در مراحل پیش از گرده افشانی، برای جلوگیری از کاهش عملکرد کافی به نظر میرسد. در هر دو منطقه، به منظور جلوگیری از کاهش سطح برگ ذرت، دوره 20 روز کنترل علفهای هرز، تا 40 روز پس از رویش ضروری میباشد
ولی اله رامئه، عبدالمجید رضایی، احمد ارزانی،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
به منظور برآورد میزان ترکیبپذیری، هتروزیس و دیگر پارامترهای ژنتیکی عملکرد دانه و اجزای آن در ذرت دانهای، از تلاقیهای دای آلل شش لاین اینبرد استفاده شد. والدها به همراه 15 دورگ به انضمام چهار ژنوتیپ اضافی دیگر، در قالب طرح لاتیس مربع ساده مورد بررسی قرار گرفتند. برای تمامی خصوصیات، به استثنای طول دانه، سودمندی نسبی طرح لاتیس کمتر از یک بود، لذا دادهها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی تجزیه و تحلیل شدند و با حذف ژنوتیپهای اضافی با روش 2 گریفینگ و مدل مختلط B مورد تجزیه و تحلیل ژنتیکی قرار گرفتند.
میانگین مربعات ترکیبپذیریهای عمومی و خصوصی برای تمامی صفات معنیدار بود. نسبت میانگین مربعات ترکیبپذیری عمومی به ترکیبپذیری خصوصی برای تمامی صفات، به استثنای تعداد ردیف دانه، کمتر از یک بود، که سهم بیشتر اثر غیرافزایشی ژنها را در کنترل ژنتیکی آنها نشان داد. برآوردهای درجه غالبیت کمتر از یک و توارث خصوصی پایین برای تمامی صفات، به استثنای تعداد ردیف دانه، تأیید مجددی بر اهمیت بیشتر اثر غیرافزایشی ژنها در کنترل این خصوصیات بود. بنابراین، برای عملکرد دانه، تعداد دانه در ردیف، وزن 100 دانه، طول دانه، طول بلال و درصد چوب بلال، تولید دورگ سینگل کراس به منظور بهرهمندی بیشتر از اثر غیرافزایشی ژنها از اولویت زیادتری برخوردار است. برای بهبود ژنتیکی تعداد ردیف دانه، روشهای مبتنی بر گزینش والدین مطلوب از کارایی خوبی برخوردار خواهد بود. در دورگهای مورد مطالعه، تعداد دانه در ردیف و وزن 100 دانه اهمیت بیشتری در توجیه تغییرات عملکرد دانه داشت. در شرایط این مطالعه، دورگهای 5×4 و 6×5 با داشتن ترکیبپذیری خصوصی بالا برای تعداد دانه در ردیف، وزن 100 دانه و عملکرد دانه، در زمره برترین دورگها محسوب گردیدند.
آقافخر میرلوحی، ناصر بزرگوار، مهدی بصیری،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
به منظور تعیین مناسبترین رقم و میزان کود ازت در سورگوم علوفهای بر اساس رشد، عملکرد و کیفیت سیلویی، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار انجام گرفت. کرتهای اصلی به دو سطح کود ازت، شامل 300 و 500 کیلوگرم اوره (معادل 140 و 230 کیلوگرم ازت خالص) در هکتار، و کرتهای فرعی به سه هیبرید سورگوم علوفهای اختصاص یافتند. کاشت در ردیفهایی به فاصله 50 سانتیمتر با تراکم 20 بوته در متر مربع، به روش هیرم کاری و با دست انجام شد.
با افزایش سطح کود ازت، وزن خشک خوشه، عملکرد علوفه تر و درصد پروتئین علوفه سیلو افزایش یافت. دیگر صفات مورد بررسی تحت تأثیر کود ازت قرار نگرفت. ارقام در مورد کلیه صفات تفاوت معنیداری با یکدیگر داشتند. در مرحله گردهافشانی، رقم شوگرگریز بیشترین وزن خشک برگ، ساقه و بوته و رقم اسپیدفید بیشترین وزن خشک خوشه را دارا بودند. در این مرحله وزن خشک تحت اثر متقابل و معنیدار رقم و کود ازت قرار گرفت. سهم نسبی وزن خشک اجزا در مرحله برداشت (خمیری نرم)، به گونهای بود که رقم شوگرگریز دارای بیشترین درصد وزن خشک برگ، رقم سوپردان دارای بیشترین درصد وزن خشک ساقه و رقم اسپیدفید دارای بیشترین درصد وزن خشک خوشه بود. هیبرید شوگرگریز با 30 تن ماده خشک و 97 تن علوفه تر در هکتار، دارای بیشترین عملکرد بود. همچنین، این رقم بیشترین درصد پروتئین و کمترین درصد فیبر خام علوفه را داشت. سیلو اثر معنیداری بر کیفیت علوفه داشته و موجب کاهش درصد پروتئین خام و افزایش درصد فیبر خام علوفه شد. هیبرید شوگرگریز و اسپیدفید به ترتیب دارای بیشترین و کمترین درصد قابلیت هضم، و بنابراین بیشترین و کمترین عملکرد ماده خشک قابل هضم در هکتار بودند. با توجه به نتایج این آزمایش، هیبرید شوگرگریز به خاطر دارا بودن بیشترین عملکرد ماده خشک و علوفه تر و کیفیت سیلویی بهتر، از نظر درصد پروتئین، فیبر و قابلیت هضم و همچنین تیمار 500 کیلوگرم اوره در هکتار، به دلیل افزایش عملکرد علوفه و درصد پروتیئن زیادتر، قابل توصیه میباشد.
محمدرضا خواجه پور، فرامرز سیدی،
جلد 4، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
حصول عملکردهای بالایی از دانه و روغن آفتابگردان، مستلزم انطباق مراحل رشد رویشی و زایشی گیاه با شرایط جوی مساعد، از طریق انتخاب تاریخ کاشت مناسب میباشد. از آن جایی که تاریخ کاشت مطلوب ارقام آفتابگردان تحت شرایط اقلیمی اصفهان تعیین نشده است، این آزمایش با استفاده از طرح کرتهای یک بار خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقات کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، در سال 1375 به اجرا در آمد. تیمار اصلی شامل پنج تاریخ کاشت (7 و 22 اردیبهشت، 6 و 22 خرداد و 8 تیر)، و تیمار فرعی شامل سه رقم آزاد گردهافشان آفتابگردان به نامهای رکورد، ونیمیک 8931 و آرماویرس بود.
تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، درصد روغن و در نتیجه عملکردهای دانه و روغن، به طور معنیداری با تأخیر در کاشت کاهش یافتند. کاهش در خصوصیات فوق به برخورد دوران رشد رویشی و زایشی با دماهای بالاتر، در اثر تأخیر در کاشت نسبت داده شد. رقم ونیمیک 8931، با داشتن تعداد دانه بیشتر در طبق و وزن هزار دانه زیادتر، به طور معنیداری عملکرد دانه بیشتری تولید کرد. ونیمیک 8931 درصد روغن دانه کمتری نسبت به رقم رکورد داشت، اما به دلیل عملکرد دانه بالاتر، مقدار روغن بیشتری در واحد سطح تولید نمود. رقم آرماویرس کمترین مقدار را برای خصوصیات فوق (به استثنای تعداد دانه در طبق، که رکورد کمی از آن پایینتر بود) داشت. تعداد دانه در طبق بالاترین سهم را در تولید عملکرد دانه نشان داد و عملکرد دانه بیشترین نقش را در تشکیل عملکرد روغن داشت. اثر متقابل تاریخ کاشت با رقم، بر تعداد دانه در طبق و بر عملکردهای دانه و روغن معنیدار شد. در مجموع، بالاترین مقدار برای خصوصیات فوق از ونیمیک 8931، در تاریخ کاشت اول به دست آمد.