24 نتیجه برای میرزا
لطیفه احمدی، مهدی میرزا،
جلد 3، شماره 2 - ( 4-1378 )
چکیده
میزان فعالیت بیولوژیک و کاربرد اسانس مریمگلی (Salvia officinalis (Lamiaceae در صنایع دارویی، غذایی و یا بهداشتی بستگی به ترکیبات شیمیایی موجود در آن دارد که خود تحت تأثیر عوامل مختلف میباشد. به منظور مشخص نمودن میزان کمی و نوع ترکیب اسانس در طی مراحل مختلف رشد، اقدام به جمعآوری گیاه شد. اندامهای مختلف گیاه به تفکیک و به روش بخار آب مورد اسانسگیری قرار گرفت، سپس اسانسها به روش دستگاهی (GC/MS) آنالیز گردید. نتایج نشان داد که ترکیبات اسانس در اندامهای مختلف از نظر نوع و مقدار متفاوت است. آلفا و بتا توجون به عنوان دو ترکیب مطرح در اسانس مریمگلی کمترین مقدار را در اندام برگ (در زمان گلدهی) نشان میدهند (2/1% و 3/0%). تحقیق حاضر نشان داد که میزان کامفر (9/2%)، سینئول (2%)، آلفا و بتا توجون (4/6% و 6/1%) در اسانس سرشاخه گیاه مورد بررسی کمتر از میزان استاندارد بینالمللی یعنی به ترتیب 33%، 10%، 16% و 2% است.
سید احمد خاتون آبادی، امیر مظفر امینی، عبدالطاهر میرزاعلی،
جلد 5، شماره 1 - ( بهار 1380 )
چکیده
تجربه نشان داده است که در حفظ و احیای مراتع، هر نوع برنامهریزی، سیاستگذاری و تصمیمگیری متمرکز و بدون حضور و مشارکت مردم ناموفق بوده است. از این رو، پژوهشی با هدف تعیین عوامل بازدارنده مشارکت دامداران در طرحهای احیای مراتع، در منطقه آققلا از شهرستان گرگان به اجرا درآمد. روش انجام تحقیق مشاهده مستقیم بود، که در آن از شیوه پیمایشی استفاده گردید. هم چنین، برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه همراه با مصاحبه استفاده شد. جامعه آماری شامل دو گروه، یکی کارشناسان تهیهکننده طرحهای مرتعداری و دیگری دامداران منطقه بود.
نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بر اساس نظریات کارشناسان، به ترتیب عوامل آموزشی، اقتصادی، برنامهریزی و اجتماعی بیشترین تاثیر را در عدم مشارکت دامداران منطقه دارند. ولی بر پایه نظریات دامداران، به ترتیب عوامل برنامهریزی، اقتصادی، آموزشی و اجتماعی بیشترین اثر را در عدم مشارکتشان داشته است.
اصغر میرزایی اصلی، بهمن یزدی صمدی،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
به منظور بررسی روشهای ارزیابی مقاومت به سرما و تعیین روشی سریع و مؤثر در ارزیابی گندم برای مقاومت به سرما، 9 ژنوتیپ در سه آزمایش بررسی گردید. ژنوتیپها عبارت بودند از پنج رقم تجارتی (بزوستایا، سبلان، بولانی، خلیج و ناز) و چهار نمونه محلی (شمارههای 518، 583، 592 و 1255). در آزمایش اول، ژنوتیپها در گلدانهای کوچک کشت و پس از عادتدهی به سرما در شرایط طبیعی، به اتاقک انجماد منتقل شدند و تحت درجات حرارت مختلف یخزدگی (زیر صفر) قرار گرفتند و دمای 50 درصد کشندگی (LT50) آنها تعیین گردید. در دمای 12- درجه سانتیگراد نیز میزان پایداری غشای سیتوپلاسمی ژنوتیپها اندازهگیری شد. در آزمایش دوم، ژنوتیپها در مزرعه، در چارچوب طرح بلوکهای کامل تصادفی کشت شدند و پس از سازش با سرما در اواخر زمستان، با انتقال طوقه ژنوتیپها از مزرعه به آزمایشگاه، دمای 50 درصد کشندگی (LT50) تعیین گردید. همچنین، محتوای آب طوقه و برگ، محتوای قند طوقه و ارتفاع گیاه در ژنوتیپهای مورد بررسی اندازهگیری شد. در آزمایش سوم، محتوای آب طوقه و برگ در شرایط ناسازگاری با سرما در گلخانه بررسی گردید.
در میان صفات مورد بررسی، پایداری غشای سیتوپلاسمی، محتوای آب طوقه و محتوای قند طوقه همبستگی معنیدارای با LT50 نشان دادند. LT50 حاصل از طوقههای مزرعه همبستگی زیادی با LT50 حاصل از گلدانهای کوچک در آزمایشگاه داشت (98/0=r). پایداری غشای سیتوپلاسمی بیشترین همبستگی را با LT50 (88/0=r) نشان داد. مشخص شد که محتوای آب گیاه با عادتدهی به سرما کاهش مییابد و میزان کاهش محتوای آب در ژنوتیپهای مقاوم بیشتر است. همبستگی معنیداری بین محتوای آب طوقه و برگ در شرایط ناسازگاری با سرما و LT50 دیده نشد. رقم بزوستایا با داشتن 7/16-=LT50 درجه سانتیگراد مقاومترین ژنوتیپ و نمونه 518 با 2/8-=LT50 درجه سانتیگراد حساسترین ژنوتیپ به سرما شناخته شد.
علی اصغر پورمیرزا، مهدی تاجبخش ششوان،
جلد 6، شماره 3 - ( پاییز 1381 )
چکیده
به دلیل نیاز به فومیگانت جدید برای کنترل حشرات انباری، در سال 1379 اثر تدخینی استون بر حشرات انباری و بذر گندم در دانشگاه ارومیه ارزیابی گردید. در آزمایشهای فضای خالی مقادیر LC50 استون برای حشرات کامل Oryzaephilus surinamensis (L.)، Callosobruchus maculatus (F.)، Tribolium confusum و Sitophilus granarius به ترتیب برابر با 55/17، 51/15، 40/15 و 26/18 میکرولیتر در لیتر برآورد شد. در آزمایش امکان نفوذ استون به داخل توده گندم، معلوم شد که بخار استون میتواند از سطح توده گندم به اعماق توده آن نفوذ نموده و حشرات S. granarius و T. confusum مخفی شده در بین دانههای گندم را از بین ببرد. با مقایسه مقادیر LC50 در آزمایشهای فضای خالی و نفوذ به اعماق توده گندم، معلوم شد که در گازدهی توده گندم نسبت به فضای خالی مقدار LC50 برای S. granarius، 63/8 برابر گردید. در مورد حشرات کامل T. confusum نیز همین روند مشاهده شد. هنگامی که استون بر علیه حشره S. granarius فعال در داخل بذرهای گندم به کار رفت، استون مراحل مختلف زیستی این حشره را در داخل بذر از بین برد، و با غلظت 160 میکرولیتر بر لیتر، در مدت هفت هفته 75 درصد تلفات را موجب گردید. استون در دوزهای مصرف شده، در قابلیت جوانهزنی و بنیه بذر گندم اثر سوئی نشان نداد.
پیمان نامور، محمد حسن صفر علیزاده، علی اصغرپورمیرزا،
جلد 7، شماره 1 - ( بهار 1382 )
چکیده
در این پژوهش حساسیت سه سن اول لاروی Spodoptera exigua در برابر باکتری Bacillus thuringiensis بررسی گردید. برای تخمین LC50 از شش غلظت مختلف باکتری، که با فواصل لگاریتمی محاسبه شده بودند، به همراه یک شاهد برای هر سن لاروی به طور جداگانه استفاده شد. مقادیر LC50 برای لاروهای سن اول، که تنها 1-4 ساعت پس از خروج از تخم تیمار شدند، 617/311 پیپیام، و برای لاروهای سنین دوم و سوم به ترتیب 95/1356 و 27/2708 پیپیام برآورد گردید. بدین ترتیب مشخص شد که حساسیت لاروها با افزایش سن کاهش مییابد، و در نتیجه برای کنترل این آفت در مزرعه بهتر است همزمان با اوج تفریخ تخمها باکتریپاشی شود.
عزیز شیخی گرجان، خلیل طالبی، علی اصغر پور میرزا،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
زنبورهای پارازیتوئید تخم سن گندم از مهمترین دشمنان طبیعی این آفت میباشند. یکی از راهکارهای معمول برای حفظ و حمایت از دشمنان طبیعی استفاده از حشرهکشهای انتخابی است. بدین منظور تأثیر پنج حشرهکش مصرفی در مزارع غلات روی مراحل مختلف رشـدی زنبور T. grandis در شرایط آزمایشـگاه ارزیابی شد. غلظتهای مورد بررسی حشرهکـشها بر پایه دزهای توصـیه شده بودند. تخمهای پارازیته در مرحله 3، 5 و 8 روزه در محلول حشرهکشها غوطهور گردیدند. اثر در همه تیمارها به جز فنیتروتیون، تخمهای پارازیته 3 و8 روزه به ترتیب بیشترین و کمترین درصد خروج زنبور را داشتند. در میان حشرهکشهای آزمایش شده دلتامترین بیشترین وفوزالن کمترین تأثیررا روی خروج زنبور از تخمهای پارازیته تیمار شده نشان دادند. زنبورهای خارج شده از تخمهای پارازیته 3 و 8 روزه درهر یک از تیمارهای فنیتروتیون، تری کلروفن و اس فن والریت از نظر درصد پارازیته کردن اختلاف معنیداری داشتند. در تیمارهای فنیتروتیون و تری کلرفن قابلیت پارازیته کردن زنبورهایی که از تخمهای پارازیته 3 روزه خارج شده بودند کمتر از تخمهای پارازیته 8 روزه بود. این آزمایشها همچنین نشان دادند که تماس زنبورهای بالغ با سطوح سمپاشی شده با دزهای توصیه شده کلیه حشرهکشهای مورد بررسی، منجر به صددرصد تلفات میگردد.
الهام جوّّی، محمدحسن صفرعلیزاده، علی اصغر پورمیرزا،
جلد 8، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
در این بررسی اثر باکتری Bacillus thuringiensis var.kurstaki Strain EG2424 روی سنین مختلف لاروی سوسک کلرادوی سیب زمینی (Leptinotarsa decemlineata (say ، و امکان افزایش کارآیی آن توسط دو ماده گیاهی کافئین و عصاره آبی چریش در شرایط آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها در دمای 4 ± 25 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره روشنایی 16 ساعت در شبانه روز انجام شد. لاروهای مورد نیاز برای انجام آزمایشها از کلنی پرورشی ایجاد شده روی غذای طبیعی تأمین شد. سنین لاروی مورد نظر با استفاده از اندازهگیری عرض کپسول سرتفکیک گردید. در بررسی حساسیت لاروهای سنین اول، دوم، سوم و چهارم سوسک کلرادوی سیب زمینی مقادیر Lc50 برای سنین مزبور به ترتیب 86/03،377،183/1297 و 3096 پی پی ام محاسبه گردید. اثر تشدیدکنندگی کافئین و چریش به تفکیک در اختلاط با باکتری و در قالب طرح کرتهای کاملاً تصادفی با 6 تیمار و 4 تکرار روی لارو سن سوم سوسک کلرادو بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که کافئین و چریش خاصیت تشدیدکنندگی بالایی در افزایش کارآیی باکتری دارند و مخلوط حداقل غلظت مؤثر باکتری (618 پی پی ام) و کافئین با غلظت 4000 پی پی ام بعد از 144 ساعت 80 درصد تلفات ایجاد نمود در حالی که کافئین و باکتری هر کدام به تنهایی به ترتیب 10 و 20 درصد تلفات را باعث شدند. علاوه بر این مرگ و میر در تیمارهای حاوی کافئین سریعتر ظاهر گردید. اختلاط غلظت 618 پی پی ام از باکتری با عصاره آبی حاصل از چریش با غلظت 35000 پی پی ام بعد از 144 ساعت موجب 5/77 درصد تلفات شد. در صورتی که باکتری و عصاره آبی چریش هر یک به تنهایی به ترتیب 5/22 و 25 درصد تلفات ایجاد کردند. مشخص گردید که میانگین وزن لاروهایی که از غذای حاوی کافئین خالص و چریش خالص تغذیه کرده بودند با اطمینان 95 درصد کمتر از وزن لاروهای تیمار شاهد بود.
احمد قانع، محمدرضا احمدی، عباس اسماعیلی، علیرضا میرزاجانی،
جلد 10، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
پژوهش حاضر، اجتماعات کفزیان و ساختار جمعیتی آنها را در بخشی از رودخانه چافرود مورد بررسی قرار داده و با توجه به عوامل آشفتگیزای محیطی به طبقهبندی و ارزیابی ایستگاههای مورد بررسی پرداخته است. در مجموع 8 ایستگاه مطالعاتی در مسیرحدود 9 کیلومتری رودخانه انتخاب و فون کفزیان بزرگ آن بهصورت ماهانه توسط دستگاه سوربر و با 3 تکرار در هر ایستگاه نمونهبرداری شد. نمونههای جمع آوری شده توسط فرمالین 4% تثبیت و در آزمایشگاه جدا سازی، شناسایی و شمارش گردید. 73 گروه از بیمهرگان کفزی دراین مدت شناسایی شد که در میان آنها لارو حشرات آبزی بیشترین تنوع و فراوانی را داشتهاند. افراد متعلق به دو راسته Diptera و Ephemeroptera در همه ایستگاهها جانداران غالب بودهاند. حداکثر فراوانی کل جانداران دراین مدت 2335 عدد در ایستگاه 2 و حداقل آن 1639 عدد در متر مربع در ایستگاه 4 بوده است. دادههای مربوط به فراوانی کفزیان بزرگ بهصورت سنجههای ساختار جمعیتی (Community structure metrics) شامل غنای کل، غنای EPT و نسبت فراوانی EPT به خانواده Chironomidae، خلاصه شد. در ضمن شاخص تنوع شانن- وینر (Shannon-Winner diversity index) و شاخص زیستی در سطح خانواده هیلسنهوف (Hilsenhoff family level biotic index) نیز در ایستگاههای مورد بررسی محاسبه شد. نتایج به دست آمده از آنالیز خوشهای و نیز طبقهبندی کیفی آب براساس شاخص زیستی هیلسنهوف، باهم مطابقت داشته و ایستگاههای تحت تأثیر عوامل آلاینده در یک گروه طبقهبندی شدند.
لیلا خدائی، حشمت الله رحیمیان، رضا امیری، محمود مصباح، اصغر میرزائی اصل، سید کمال کاظمی تبار،
جلد 11، شماره 1 - ( بهار 1386 )
چکیده
نرعقیمی ژنتیکی صفتی است که در چغندر قند به وسیله یک جفت آلل مغلوب (aa) کنترل میشود. وجود صفت نرعقیمی ژنتیکی در یک رگه یا جمعیت چغندر قند موجب تسهیل در انجام تلاقیهای لازم در انتقال صفات مهم نظیر مقاومت به بیماریها میشود. همچنین با استفاده از نرعقیمی ژنتیکی میتوان تنوع ژنتیکی جمعیتهای تکجوانه چغندرقند را افزایش داد. چنانچه صفت نرعقیمی ژنتیکی را بتوان با نشانگرهای مولکولی نشانمند نمود زمان و هزینهای که برای انتقال آن به یک زمینه ژنتیکی دیگر لازم است، به شدت کاهش مییابد. در این بررسی، برای نشانمند کردن ژن نرعقیمی ژنتیکی از 302 آغازگر RAPD به همراه روش BSA استفاده شد. از مخلوط DNA 8 گیاه نر بارور و 8 گیاه نرعقیم از دو جمعیت 231 و 261 استفاده شد. ابتدا آغازگرها روی تودهها آزمون گردید و پس از شناسایی آغازگرهای چند شکل در بین دو توده، این آغازگرها روی تک بوتههای تشکیل دهنده هر کدام از تودهها آزمون شدند. چنانچه در این مرحله هم چند شکلی آغازگر تائید شد، در مرحله بعدی از آن در آزمون بقیه تک بوتههای دو جمعیت 231 و 261 استفاده گردید. در پایان 10 نشانگر در جمعیت 231 و6 نشانگر در جمعیت 261 شناسایی شد که فاصله آنها از مکان ژنی نرعقیمی ژنتیکی کمتر از 50 سانتیمورگان بود. از میان این نشانگرها، نشانگر ناجفت AB 8-18-600 کمترین فاصله را با مکان ژنی نرعقیمی ژنتیکی داشت. این نشانگر فقط 3 نوترکیبی در جمعیت 231 و یک نوترکیبی در جمعیت 261 نشان داد، در نتیجه فاصله این نشانگر از مکان ژنی نرعقیمی ژنتیکی در مجموع این دو جمعیت برابر 3/5 سانتیمورگان برآورد شد.
محمدرضا میرزایی، استفان قوی، غلامرضا قضاوی، کریستینا بونر،
جلد 12، شماره 46 - ( (ب)-زمستان 1387 )
چکیده
اساس کار ارائه شده بر مبنای تهیه یک مدل رقومی زمین (DEM) در دو ماکت با ابعاد 50×50 سانتی متر و با شرایط زبری متفاوت (زبری تند و زبری ملایم) میباشد. برای تهیه DEM از دو روش زبریسنج لیزری و فتوگرامتری استفاده شد. تصاویر فتوگرامتری در دو تکرار و در تاریخهای متفاوت بهدست آمد. روش لیزری با داشتن صحت و دقت بسیار بالا به عنوان روش شاهد به منظور ارزیابی روش فتوگرامتری در نظر گرفته شد و سپس این دو روش با استفاده از پارامترهای مختلف آماری و خصوصیات خاک مانند هیستوگرامهای شیب و ارتفاع مورد مقایسه قرار گرفتند. در نهایت با استفاده از مدلهای رقومی زمین دو روش میزان ضریب زبری تصادفی (RR) و حداکثر نگهداشت سطحی خاک تعیین شد. RR عنوان نماینده میکروتوپوگرافی سطح خاک و یکی از عوامل کلیدی در بسیاری از فرآیندهای هیدرولیکی و فرسایش مورد مطالعه قرار گرفت. میزان خطای RR محاسبه شده به وسیله روش فتوگرامتری در مقایسه با لیزری به طور متوسط 10 درصد در ماکت با زبری پایین و 5 درصد در ماکت با زبری بالا میباشد. این میزان خطا در محاسبه حداکثر نگهداشت سطحی (MDS) بین 2 تا 34 درصد یعنی حداکثر حدود 17/0 میلیمتر تغییر میکند. در این تحقیق روش، فتوگرامتری مدل رقومی با شیب ملایمتری برای ماکت با زبری بالا در مقابل لیزری (یعنی به طور متوسط حدود 5/40 در برابر 46 درجه برای لیزری) و شیب تندتری برای ماکت با زبری پایین (متوسط5/23 در مقابل 7/20 برای لیزری) ارائه داده است. نتایج این تحقبق نشان میدهد که روش فتوگرامتری روشی مناسب برای تخمینی با دقت کافی از میزان RR و تخمین مناسبی از میزان MDS میباشد.
ناصر شاه میرزایی، سعادت کامگار،
جلد 13، شماره 47 - ( (ب)-بهار 1388 )
چکیده
از مهمترین حلقههای تشکیلدهنده زنجیره کشاورزی دقیق تهیه نقشه عملکرد محصول میباشد. در سالهای اخیر در کشور ما به کشت ذرت توجه خاصی شده است. لذا به دنبال راهکاری برای اندازهگیری و نمایش عملکرد محصول ذرت علوفهای سیلویی از میان روشهای مطالعه شده همچون، استفاده از حسگر ضربهای در دهانه خروجی چاپر، حسگر جابهجاییسنج غلتکهای تغذیه، واگن اندازهگیری مداوم مواد خردشده و استفاده از گشتاورسنج، روش آخر مورد مطالعه و آزمایش قرار گرفت. گشتاورسنج ساخته شده از نوع میله پیچشی بود که به کمک دو حسگر لیزری مقدار پیچش محور را به صورت پر شدن خانههای شمارنده در میکروکنترولر ثبت مینمود. سپس تراشه دیگری به منظور همگام نمودن دادهها در انتقال به رایانه در مدار واسط دیجیتالی استفاده شد. برای واسنجی گشتاورسنج مذکور با جریان جرمی مواد در شرایط آزمایشگاهی، ریلی که مقدار مشخص و همگنی از مواد را با سرعت مشخص وارد چاپر میکرد، به کار گرفته شد. آزمایشها برای سه دبی جرمی ذرت و سه دندهکاری چاپر با سه تکرار انجام شد و رابطه جریان جرمی ذرت و توان ثبت شده برای سه دنده مختلف چاپر شامل دندههای 1، 2 و 3 به صورت روابطی خطی به ترتیب با ضرایب همبستگی (R2) 95/0، 98/0 و 98/0 به دست آمد.
آزاده سنایی استوار، امیرحسین خوشگفتارمنش، محمد هادی میرزاپور،
جلد 14، شماره 54 - ( مجله علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی، علوم آب و خاک، زمستان 1389 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت تغذیهای و برخی جنبههای کیفی خیار گلخانهای در استان قم انجام شد. بعد از انتخاب 20 واحد گلخانه در استان، غلظت عناصر غذایی کم مصرف و پر مصرف به همراه سرب و کادمیم در خاک و گیاه اندازهگیری شد. همچنین برخی شاخصهای کیفیت میوه تعیین شد. غلظت فسفر و پتاسیم در خاک گلخانهها بسیار بالاتر از حد بحرانی آنها بود. میانگین غلظت آهن، مس و منگنز قابل عصارهگیری با DTPA خاک به ترتیب برابر با 0/12، 98/1 و 50/14 میلیگرم در کیلوگرم بود. میانگین غلظت کلسیم در برگ خیار بیشتر و در میوه کمتر از آستانه کفایت بود. بیشتر نمونههای میوه دچار کمبود پتاسیم، آهن، روی، مس و منگنز بودند. میانگین غلظت نیترات (336 میلیگرم در کیلوگرم وزن تر) و سرب بخش خوراکی خیار (34/0 میلیگرم در کیلوگرم وزن تر) بالاتر از حد مجاز بود. غلظت اسید آسکوربیک میوه با غلظت آهن ارتباط مثبت و معنیداری داشت. همچنین بین غلظت منیزیم میوه با میزان کل مواد جامد محلول همبستگی مثبت و با درصد رطوبت میوهها همبستگی منفی دیده شد. نتایج نشان داد که مدیریت تغذیهای نامطلوب در گلخانههای خیار علاوه بر کمبود عناصر غذایی کم مصرف، افزایش غلظت نیترات و سرب را در پی داشته که از جهت سلامت مصرف کنندگان دارای اهمیت است.
سید محمد جواد میرزائی، سید حسن طباطبائی، منوچهر حیدرپور، پیام نجفی،
جلد 17، شماره 66 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك، زمستان 1392 )
چکیده
شیرابه زباله به دلیل دارا بودن مواد آلی و شیمیایی فراوان بر خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی خاک تأثیر میگذارد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر شیرابه کارخانه کود آلی اصفهان روی خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی خاک و همچنین تأثیر زئولیت بر این فرآیند است. تیمارهای تحقیق شامل دو نوع بافت خاک (لوم شنی (A) به عنوان خاک سبک و خاک لوم رسی (B) به عنوان خاک سنگین) و سه سطح زئولیت (0، 5 و 10 درصد وزنی) بودند که زئولیتها با خاک مخلوط شدند. آزمایش در مقیاس لایسیمتری انجام شد. نتایج نشان داد کاربرد شیرابه سبب کاهش نفوذپذیری و هدایت هیدرولیکی در خاک لوم رسی گردید به طوریکه میزان هدایت هیدرولیکی در خاک لوم رسی بدون زئولیت (تیمار B0) قبل و بعد از کاربرد شیرابه به ترتیب 73/1 و 36/0 متر در روز اندازهگیری شد. در مورد خاک لوم شنی قبل و بعد از کاربرد شیرابه تغییری در نفوذپذیری و هدایت هیدرولیکی خاک دیده نشد و میزان هدایت هیدرولیکی در خاک لوم شنی به همراه پنج درصد زئولیت (تیمار A5) قبل و بعد از کاربرد شیرابه 17/3 متر در روز اندازهگیری شد. همچنین افزودن زئولیت به خاک تأثیر کاهنده در نفوذپذیری و همچنین هدایت هیدرولیکی خاک لوم رسی بعد از ورود شیرابه داشته است به طوریکه میزان هدایت هیدرولیکی از 44/1 به 44/0 در تیمار 10 درصد زئولیت و از 58/1 به 29/0 در تیمار 5 درصد زئولیت کاهش یافت. به-علاوه نتایج نشان داد کاربرد شیرابه سبب کاهش چگالی ظاهری هر دو نوع خاک و برای تمامی سطوح زئولیت گردید.
مریم علیزاده، فرهاد میرزایی، تیمور سهرابی، مسعود کاووسی، محمدرضا یزدانی،
جلد 17، شماره 66 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي، علوم آب و خاك، زمستان 1392 )
چکیده
مدیریت آب در خاکهای ترکدار شالیزاری، یک مسئله مهم در کشت برنج است. به منظور بررسی اثر مواد آلی و زئولیت و اثر متقابلشان بر وضعیت فیزیکی و رطوبتی خاکهای شالیزاری، فاکتور ماده آلی (کاه و کلش برنج) در چهار سطح (صفر، 5/0، 1 و 5/1 درصد)، فاکتور زئولیت در چهار سطح (صفر،8، 16 و 24 تن در هکتار)، همچنین مراحل رطوبتی خاک در 5 سطح در سه تکرار به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در موسسه تحقیقات برنج کشور مورد بررسی قرار گرفت. میزان رطوبت، وزن مخصوص ظاهری، فاصله گرفتن خاک از جدار ظرف در یک دوره 4 ماهه اندازهگیری شدند. نتایج بهدست آمده نشان داد که اثر متقابل مواد آلی و زئولیت بر درصد رطوبت وزنی در سطح آماری یک درصد معنیدار شد. افزودن بقایای گیاهی سبب کاهش وزن مخصوص ظاهری نسبت به تیمار شاهد شد. همچنین روابط حاکم بین درصد رطوبت وزنی و وزن مخصوص ظاهری از همبستگی بالایی برخوردار است. وزن مخصوص ظاهری در تیمار شاهد و 5/1% بقایای گیاهی به ترتیب در محدوده ((7/1-75/0) و(3/1-7/0)گرم بر سانتیمتر مکعب) تغییر کرد. نتایج نشان میدهد زئولیت نمیتواند مانند بقایای گیاهی در کاهش پارامترهای ترک خاک مؤثر باشد، هر چند سبب حفظ بیشتر رطوبت خاک شد.
نعمت الله جعفرزاده حقیقی فرد، مختار عباسی، رحمان عالیور بابادی، حسین بحرانی، آزاده میرزایی، مریم روانبخش،
جلد 19، شماره 71 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-بهار 1394 )
چکیده
باتوجه به وجود نگرانیهای بهداشتی و محیطزیستی ناشیاز لجن آبگیری شده فاضلاب و افزایش پسماند سبز باغی توجه مهندسان محیط زیست بهسوی یافتن یکروش ساده، ارزانقیمت و مؤثر درجهت دفع بهداشتی، بهینه و سازگار با محیط زیست اینمواد جلب شده است. کمپوست همزمان لجن و پسماند سبز (ضایعات باغی) یک فرآیند جدیدی است که میتواند ما را در نیل به این اهداف کمک نماید. هدف از این تحقیق یافتن مؤثرترین نسبت لجن به فاضلاب آبگیری شده بهمنظور انجام فرآیند کمپوست همزمان لجن خروجی واحدهای آبگیری لجن تصفیهخانه غرب اهواز (چنیبیه) با پسماند سبز باغی در شهر اهواز میباشد. بدینمنظور لجن فاضلاب آبگیری شده با پسماندهای باغبانی بهعنوان عامل حجیم کننده،با نسبتهای ١:١ ، ١:٢ و ١:٣ (پسماند باغبانی: لجن فاضلاب آبگیری شده، با نسبت وزنیW:W)مخلوط شده و در ظروف پایلوت استوانهای 1M،2M و 3M ریخته شدند. در این مطالعه درصد کربن آلی، ازت، فسفر، C/N، رطوبت و pH در طی فواصل معین تعیین و کنترل شده و درنهایت پس از گذشت ٢٣ روز با مقادیر استاندارد مقایسه گردید. نتیحه بهدست آمده نشان دهنده این است که پایلوتهای 1M، 2Mو 3M به غیر از درصد فسفر کل از نظر پارامترهای pH، نسبت کربن به ازت، درصد ازت کل و درصد کربن آلی در سطح رده اول استانداردهای ایران و از لحاظ کیفیت میکروبی در سطحA استانداردهای EPA آمریکا و ایران است و با اطمینان میتوان آن را در زمینهای کشاورزی و فضای سبز مورد استفاده قرارداد.
روحالله میرزایی ، کامران رحیمی ، هادی قربانی ، ناصر حافظی مقدس،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده
تعیین توزیع مکانی آلایندههای مختلف در خاک، شالوده ارزیابی آلودگی و کنترل خطر است. روشهای درونیابی گوناگونی بهطور گسترده بهمنظور برآورد غلظت فلزات سنگین در مناطق نمونهبرداری نشده استفاده شدهاند. در این مطالعه، کارایی روشهای درونیابی (وزندهی معکوس فاصله، چندجملهای محلی، کریجینگ معمولی و توابع پایه شعاعی) برای برآورد آلودگی خاک سطحی به مس و نیکل در استان گلستان ارزیابی شدند. به این منظور، 216 نمونه خاک سطحی از استان گلستان جمعآوری شد و غلظت نیکل و مس در نمونهها تعیین گردید. سپس با استفاده از روشهای درونیابی گوناگون، میزان آلودگی خاک مشخص شد. ارزیابی متقابل بهمنظور مقایسه روشها با یکدیگر و برآورد میزان صحت آنها استفاده شد. نتایج نشان داد که تمام روشهای درونیابی صحت قابل قبولی در پیشبینی غلظت میانگین عناصر مذکور داشتند. روشهای RBF-IMQ و IDW1 کمترین RMSE را برای هر دو عنصر داشتند؛ درحالی که روش RBF-TPS بیشترین RMSE را داشت و مساحت بیشتری از مناطق آلوده را برای هر دو عنصر برآورد کرد. با افزایش توان وزندهی در روشهای IDW مناطق آلوده وسیعتری برآورد شد. روشهای درونیابی در قیاس با روش نسبت نمونهها، مناطق آلوده به مس و نیکل را بهترتیب 38/8 و 93/ 6 درصد کمتر برآورد کردند.
رقیه ولی زاده یونجالی، فرزاد میرزائی آقجه قشلاق، اردوان قربانی،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف تعیین غلظت برخی عناصر غذایی در خاک و گیاهان در سه طبقه ارتفاعی (1500، 2200 و3000 متری) و دو مرحله زیستگرد گلدهی و شروع بذردهی در مراتع شمال سبلان انجام شد. نمونههای خاک از عمق 20 سانتیمتری و نمونههای گیاه از سطح پلاتهای 1×1 متری به تعداد 10 پلات جمعآوری شد. پس از آمادهسازی نمونهها، غلظت عناصر معدنی کلسیم، فسفر، سدیم، پتاسیم، آهن، مس، روی و منگنز با استفاده از دستگاههای اسپکتروفتومتر جذب اتمی و فلیمفتومتر تعیین شد. دادهها با نرمافزار SAS9.1 و رویه مدل عمومی خطی در قالب طرح کاملاً تصادفی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد ارتفاع بر غلظت کلسیم، آهن، مس، روی و منگنز خاک و فسفر، سدیم، پتاسیم، منیزیم، مس و منگنز گیاهان در طبقات ارتفاعی اثر معنیداری دارد (05/0P&le). فصل رویشی بر کلیه عناصر به جز کلسیم در گیاهان اثر معنیداری داشت (05/0P&le). همچنین نتایج نشان داد در هر سه رویشگاه ارتفاعی غلظت عناصر پرنیاز در مرحله شروع بذردهی بالاتر از مرحله گلدهی بود. در مقابل، عناصر کم نیاز در هر سه منطقه ارتفاعی در مرحله گلدهی غلظتهای بالاتری نسبت به شروع بذردهی داشتند. اثر متقابل ارتفاع و مرحله رشد نیز به جز کلسیم در ارتباط با سایر عناصر معنیدار بود (05/0P&le).
ساره مرادی بهبهانی، مصطفی مرادی، رضا بصیری، جواد میرزایی،
جلد 20، شماره 78 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1395 )
چکیده
گز درختچهای است که در بسیاری از نقاط کشور پراکنش دارد ولی اطلاعات زیادی در رابطه با همزیستی اینگونه با قارچهای میکوریز وجود ندارد. بنابراین هدف اصلی این تحقیق بررسی همزیستی قارچهای میکوریز اربوسکولار با درختچه گز و تأثیر پذیری آنها در اثر فاصله از رودخانه و همچنین خصوصیات فیزیکی و شیمایی خاک است. برای این منظور جنگلهای حاشیه رودخانه مارون به منطقه کنار رودخانه، میانی و منطقه دور از رودخانه با فواصل 200 متری تقسیم شد. در هرکدام از این مناطق 10 درختچه گز بهطور تصادفی انتخاب و نمونههای خاک و ریشه از ریزوسفر آنها جمعآوری شد. نتایج نشان داد که آغشتگی ریشه و تراکم اسپور در منطقه میانی به ترتیب کمترین و بیشترین مقدار را دارا بود و دارای اختلاف معنیداری با دیگر مناطق بود. متوسط میزان آغشتگی ریشه در منطقه کنار رودخانه، میانی و دور از رودخانه به ترتیب 37/82، 77/73 و 17/80 درصد بود درحالیکه متوسط تراکم اسپور برای این مناطق به ترتیب 189، 5/245 و 8/188 اسپور در پنج گرم خاک بود. آغشتگی ریشه با میزان پتاسیم خاک همبستگی مثبت معنیداری نشان میدهد ولی تراکم اسپور با هیچیک از متغیرهای مورد بررسی همبستگی نشان نداد. همچنین میزان نیتروژن 6/52، کربن آلی 19/51، پتاسیم 50 و رس 4/23 درصد در منطقه دور از رودخانه نسبت به کنار رودخانه کاهش نشان دادند. با توجه به نتایج این تحقیق درختچه گز دارای همزیستی بالایی با قارچهای میکوریز بوده که فاصله از رودخانه میتواند این همزیستی را تحت تأثیر قرار دهد.
رئوف مصطفیزاده، شهناز میرزایی، پریا ندیری،
جلد 21، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1396 )
چکیده
روش شماره منحنی سرویس حفاظت خاک آمریکا (SCS-CN) یکی از روشهایی است که بهطور گسترده در برآورد ارتفاع رواناب از دادههای بارش استفاده میشود. شماره منحنی هر حوضه نشانگر رفتار هیدرولوژیکی و توان تولید رواناب حوضه در مواقع بارندگی میباشد. هدف از این پژوهش محاسبه مقدار شماره منحنی از رویدادهای مشاهداتی بارش و رواناب در فصول مختلف و تحلیل ارتباط آن با مؤلفههای بارش در حوضه آبخیز جعفرآباد استان گلستان است. در این پژوهش ابتدا مقادیر شماره منحنی 43 رویداد ثبت شده همزمان بارش و رواناب با استفاده از مدل SCS-CN محاسبه شده و بعد از تفکیک فصلی رویدادها، معنیداری تفاوت مقادیر شماره منحنی در فصول مختلف با آزمون ANOVA مورد تحلیل قرار گرفت. همچنین برای تجزیه و تحلیل ارتباط تغییرات شماره منحنی با مؤلفههای بارش در مدل SCS-CN، از نمودارهای سه متغیره در نرمافزار Surfer استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین مقادیر شماره منحنی در فصلهای تابستان و زمستان حدود 60 و در فصلهای بهار و پاییز بهترتیب 50 و 56 میباشد. با برقراری ارتباط بین شماره منحنی با خصوصیات بارش در نمودارهای سه متغیره، مقدار بالای شماره منحنی در بارشهایی با شدت بیشتر از 10 میلیمتر در ساعت و مقدار بیش از 40 میلیمتر برآورد شد. همچنین در رخدادهایی با ضریب رواناب 80-40 درصد، مقدار شماره منحنی برآورد شده بالای 70 بود.
محمدرضا میرزایی، استفان قوی،
جلد 22، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1397 )
چکیده
جریان ترجیحی هم از لحاظ محیطی و هم از لحاظ سلامت انسان دارای اهمیت بهسزایی است. بهطوری که انتقال سریع آب و در نتیجه آلودهکنندهها و سموم کشاورزی از این طریق وارد خاک و آبهای زیرزمینی خواهند شد. درحالیکه اندازهگیری و کمیسازی آن بسیار مشکل است. در این تحقیق، با استفاده از نمونههای خاک و انجام بارش مصنوعی بهوسیله یک شبیهساز کوچک باران، سعی در کمیسازی میزان جریان ماکروپورها و مدلسازی جریان ترجیحی گردید. در این راستا از دو مدل استفاده شد: 1) مدل موج سینماتیکی ارائه شده توسط جرمان در سال 1984 و 2) مدل توسعه داده شده آن به نام مدل موج سینماتیکی- پخشی ارائه شده در سال 2003 توسط دیپیترو و همکاران. نتایج نشان داد که مدل ارائه شده توسط دی پینترو و همکاران دارای دقت بیشتری نسبت به مدل جرمان است. سپس، یک روش ابتکاری جهت محاسبه مقدار ماکروپورها بهکار گرفته شد. نتایج رگرسیون نشان داد که مقدار آب ترجیحی رابطه معنیداری با کل میزان تخلخل خاک ندارد (36/0= R2)، و در مقابل با مقدار ماکروپورها با ضریب تبیین 76/0 R2= (001/0> α) دارای یک رابطه معنیدار است.