71 نتیجه برای ذرت
طاهره محمودی قهساره، بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی، سیروس قبادی، آقا فخر میرلوحی،
جلد 8، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
اهمیت هاپلوییدها در زمینه ژنتیک و اصلاح گیاهان برای مدتهای طولانی است که شناخته شده است. به نژادی از طریق تولید گیاهان هاپلویید، روشی مناسب برای تسریع برنامههای اصلاحی و مطالعات ژنتیکی در گندم است. روشهای معمول مورد استفاده برای ایجاد گیاهان هاپلویید در گندم شامل کشت بساک، کشت میکروسپور، تلاقی بین جنسی گندم* Hordeum bulbosum و گندم * ذرت میباشد. در این پژوهش از روش تلاقی گندم × ذرت و کشت بساک برای تولید گیاهان هاپلویید در شش ژنوتیپ گندم استفاده شد. نتایج این بررسی نشان داد که تولید هاپلوییدی از هر دو روش وابسته به ژنوتیپ بوده و از پتانسیل بالایی برخوردار میباشد. یکی از مشکلات عمده کشت بساک بازده پایین گیاهان سبز هاپلویید است. در این ارزیابی، از روش کشت بساک، 7/70% از گیاهان باززا شده گیاهچههای آلبینو، و 3/29% از آنها سبز بودند در حالیکه در روش تلاقی گندم با ذرت تمام گیاهچههای حاصل از این تلاقی سبز و از نظر سطح پلوییدی، هاپلویید بودند. بهطور کلی چنین نتیجهگیری شد که روش تلاقی گندم و ذرت، روشی عملی و مناسب برای ایجاد گیاهان هاپلویید در ژنوتیپهای گندم است و در مقایسه با روش کشت بساک از پتانسیل بالاتری در تولید هاپلویید برخوردار است. روش کشت بساک بهدلیل تنوع مورفولوژیکی در گیاهان سبز و تولید گیاهان آلبینو برای اهداف خاصی توصیه میشود.
رقیه حاجی بلند، محمد کریم خسرو پناه،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
سمیت منگنز در خاکهای کشاورزی و زیستگاههای طبیعی به دلایل مختلف از جمله ماهیت سنگ بستر، اسیدی بودن خاک، غرقاب شدن و یا مجاورت با معادن فعال ایجاد میشود. این پژوهش با هدف مطالعه تأثیر غلظتهای مسموم کننده این عنصر روی سه گیاه مهم زراعی انجام شده است. گیاهان در محیط کشت هیدروپونیک (آبکشتی) و در شرایط کنترل شده اتاق رشد به مدت 12 روز تحت تیمارهای صفر (شاهد)، 25، 50، 75 و 100 میکرومول منگنز رشد داده شدند و پس از برداشت، وزن خشک اندام هوایی و ریشه، اثر غلظتهای مختلف کلسیم و منیزیم بر ظهور سمیت، تنفس ریشه و نشت پتاسیم از بافتهای ریشه و اندام هوایی بررسی گردید. به منظور بررسی تأثیر شدتهای مختلف نور روی ظهور مسمومیت، گیاهان در شدتهای متفاوت نور رویانده شده و علاوه بر رشد، جذب و انتقال منگنز نیز در آنها بررسی شد. گیاه آفتابگردان که با غلظتهای 50 میکرو مول منگنز و بالاتر مسموم شده بود، خالهای قهوهای رنگی در قاعده کرکهای برگ و دمبرگ نشان داد، در حالی که علائم مسمومیت در ذرت به صورت کلروز شدید بین رگبرگی بوده و در برنج علائم خاصی مشاهده نشد. هر سه گیاه بخش اعظم منگنز جذب شده را به اندام هوایی انتقال دادند و بیشترین انتقال متعلق به آفتابگردان و کمترین متعلق به ذرت بود. در هیچکدام از سه گیاه بررسی شده، ارتباطی بین شدت مسمومیت با منگنز و مقدار انباشتگی آن مشاهده نگردید. بررسی اثر شدت نور بر ظهور علایم مسمومیت نشان داد که رشد در نور ضعیف هرچند تولید ماده خشک را به شدت کاهش داد، ولی بسته به گیاه بررسی شده، این عامل باعث افزایش یا کاهش حساسیت به مسمومیت بوده است. بررسی اثر مسمومیت منگنز بر تنفس ریشه نشان داد که بر خلاف انتظار، تغییرات القایی مسمومیت منگنز بر تنفس ریشه در همبستگی با حساسیت یا تحمل گیاهان نبوده است. بر عکس، تأثیر پذیری نشت پتاسیم از بافتهای ریشه و اندام هوایی با مقدار تحمل یا حساسیت گیاهان به مسمومیت منگنز انطباق داشت.
جواد پوررضا، محمدرضا عبادی،
جلد 9، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
در طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل انرژی قابل سوخت و ساز و قابلیت هضم مواد مغذی سه واریته سورگوم (کم، متوسط و پرتانن) با و بدون مکمل فیتاز تعیین و با ذرت و گندم مقایسه شد. سه واریته سورگوم مورد مطالعه از بین 36 واریته مختلف سورگوم بر اساس میزان تانن انتخاب و همراه با ذرت و گندم در شرایط محیطی یکسان کشت شدند. مکمل فیتاز در سه سطح صفر، 500 و 1000 واحد به هر کیلوگرم از غلات مورد مطالعه اضافه شد. انرژی قابل سوخت و ساز و قابلیت هضم ظاهری و حقیقی با استفاده از خروسهای بالغ لگهورن و به روش سیبالد تعیین گردید. نتایج نشان داد که غلات مورد مطالعه از لحاظ انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی و قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک، نیتروژن و فسفر با هم متفاوت بودند. سورگوم متوسط تانن، بیشترین انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی و سورگوم، پرتانن کمترین انواع انرژی قابل سوخت و ساز را داشتند. قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک ذرت بیشتر از سایر غلات مورد مطالعه بود (0001/p<0). قابلیت هضم ظاهری و حقیقی نیتروژن سورگوم متوسط تانن، بیشتر از دو نوع دیگر سورگوم به دست آمد (001/p<0). اختلاف بین غلات مورد مطالعه از لحاظ قابلیت هضم ظاهری و حقیقی فسفر و نیز قابلیت هضم حقیقی نیتروژن معنیدار نبود. تمام شاخصهای اندازهگیری شده در سورگوم پرتانن کمترین بود. افزودن 500 واحد فیتاز باعث بهبود معنیدار (001/p<0) انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری، قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک و قابلیت هضم ظاهری نیتروژن شد. اگرچه افزودن مکمل فیتاز باعث بهبود قابلیت هضم ظاهری و حقیقی فسفر و قابلیت هضم حقیقی نیتروژن شد ولی اختلافات معنیدار نبود. اختلاف بین سطوح 500 و 1000 واحد فیتاز در بهبود شاخصهای اندازهگیری شده معنیدار نبود و نتایج نشان داد که مقدار 500 واحد مکمل فیتاز برای بهبود ارزش غذایی غلات کافی بود. هزار واحد آنزیم فیتاز در اکثر شاخصها موجب کاهش معنیدار گردید.
مجید سلیمانی، محمد شاهدی،
جلد 10، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
منحنیهای همدما در کنترل رطوبت بذر و رطوبت نسبی محیط اطراف آن طی دوره نگهداری و همچنین کنترل فرایند خشکشدن و طراحی خشککن حائز اهمیت است. با توجه به اهمیت این منحنیها، پژوهشی در قالب دو آزمایش فاکتوریل با 3 فاکتور: هیبرید (شامل هیبریدهای 647 و 704)، دما (در 6 سطح در دامنه 5 الی 55 درجه سانتیگراد) و رطوبت نسبی (در دامنه 10 تا 90 درصد) به طور مستقل برای پدیدههای جذب و دفع رطوبت انجام گرفت. برای فراهم ساختن رطوبت نسبی در دامنه مورد نظر از محلول گلیسرول استفاده شد. آزمایشها نشان داد که محلول این ماده میتواند شرایط مورد نظر را تأمین کند. البته رابطه میان غلظت و رطوبت نسبی، رابطهای غیر خطی و به میزان کم وابسته به دما بود. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها نشان داد که عوامل درجه حرارت، رطوبت نسبی و هیبرید، هرسه بر رطوبت تعادلی جذب و دفع در سطح 1% دارای اثر معنیدار هستند که البته در این میان رطوبت نسبی از اهمیت و تأثیر بیشتر برخوردار است. مقایسه هیبریدها نشان داد که در شرایط محیطی یکسان، هیبرید 704 رطوبت تعادلی بالاتری نسبت به هیبرید 647 دارد که این مسأله بیانگر بالاتر بودن قابلیت نگهداری و فعالیت آبی کمتر هیبرید 704 است. انطباق مشاهدات بر مدلهای ریاضی غیرخطی هندرسن، چانگ- فاست و اسوین پس از تعیین ضرایب منتج به این نتیجه شد که مدل اسوین برای منحنیهای جذب و دفع هیبرید 704 و جذب 647 و مدل چانگ- فاست برای منحنی دفع هیبرید 647 مدلهای دقیقتر و مناسبتری است.
ابوالفضل مجنونی هریس، شاهرخ زندپارسا، علیرضا سپاسخواه، علیاکبر کامگار حقیقی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
با پیشرفت علم رایانه، محققین امور کشاورزی با شبیهسازی رشد گیاهان و عوامل مؤثر بر رشد آنها گامی مهم در جهت مدیریت تولید برداشتند. با کاربرد این مدلها ضمن کاستن از هزینههای سنگین طرحهای متعدد، بسیاری از عوامل مؤثر بر رشد را نیز به راحتی میتوان بررسی نمود. از جمله این عوامل تعیین زمان کاشت مناسب میباشد. در این تحقیق برای واسنجی و سنجش اعتبار مدل شبیه سازی رشد ذرت (MSM) جهت تخمین ماده خشک تولیدی، آزمایشی در اراضی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در سالهای 1382 و 1383 انجام گرفت. آزمایشها شامل 4 تیمار آب و 3 تیمار کود نیتروژن در غالب طرح بلوکهای کامل تصادفی پیاده شدند. تیمارهای آبیاری شامل I2، I3. I4 و I1 بودند که عمق آب آبیاری به ترتیب برابر بیست درصد بیشتر از نیاز بالقوه، برابر نیاز بالقوه، بیست درصد و چهل درصد کمتر از نیاز بالقوه ذرت بودند. تیمارهای نیتروژن شامل N2، N3 و N1 بودند که به ترتیب برابر 300، 150 و صفر کیلوگرم نیتروژن خالص بر هکتار بودند. مدل با دادههای سال اول کشت برای آبیاری جویچهای واسنجی شد. با استفاده از دادههای مستقل سال دوم اعتبار مدل برای پیشبینی ماده خشک مورد تأیید قرار گرفت. از مدل واسنجی و تأیید شده (MSM)، برای تعیین محدوده زمانی مناسب کاشت، میزان آب مورد نیاز برای زمانهای مختلف کاشت و افزایش سطح زیر کشت ذرت علوفهای استفاده شد. محدوده زمانی مناسب کاشت ذرت علوفهای در اراضی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز از تاریخ 20 اردیبهشت ماه تا تاریخ 10 تیر ماه تعیین شد. با اعمال مدیریت تاریخ کاشت پیشنهادی در این پژوهش، در شرایط محدود بودن آب، سطح زیر کشت ذرت علوفهای 90/17 درصد و علوفه تولیدی به مقدار 90/1 تن بر لیتر بر ثانیه افزایش یافت.
محمدعلی نظری، حسین شریعتمداری، مجید افیونی، مصطفی مبلی، شهرام رحیلی،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
پساب و لجن فاضلاب میتوانند نیاز آبی و غذایی گیاه را تأمین نموده، به همین علت به عنوان منابع آبی و کودی ارزان قیمت مورد توجه قرار گرفتهاند. البته وجود فلزات سنگین در پساب و لجن و امکان جذب آنها به وسیله گیاهان و ورود آنها به زنجیره غذایی انسان و حیوان نباید از نظر دور بماند. هدف از انجام این پژوهش تعیین آثار پساب و لجن فاضلاب صنعتی بر غلظت تعدادی از عناصر پرمصرف، کم مصرف، فلزات سنگین و سدیم و همچنین عملکرد سه گیاه گندم (Triticum aestivum)، جو (Hordeum vulgare) و ذرت (Zea mays) بود. این مطالعه در شرایط گلخانهای و در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار و پنج تیمار شامل آب چاه،آب چاه+ لجن ( 50 تن در هکتار) و سه پساب صنعتی از کارخانه پلی اکریل ایران به نامهای پساب خروجی هوادمها مربوط به برجهای خنک کننده، پساب سرریز تصفیه پساب و پساب خروجی به رودخانه انجام گرفت. تجزیه پسابها و لجن نشان داد که غلظت عناصر مختلف آنها در محدوده مجاز استانداردهای مربوطه میباشد. هیچکدام از تیمارها در گیاه ذرت و نیز تیمار پساب خروجی هوادمها در گندم و جو نتوانست نیاز گیاهان را به عنصر نیتروژن تأمین نماید. همه تیمارها نیاز گندم به فسفر را تأمین نمودند، ولی در مورد ذرت در هیچکدام از تیمارها و در مورد جو در تیمارهای پساب خروجی هوادمها، سرریز تصفیه پساب و خروجی به رودخانه نیاز گیاه به فسفر برآورده نشد. غلظت عناصر کم مصرف و سنگین در گیاهان در تیمارهای دارای لجن و پسابهای صنعتی بیشتر از تیمار آب چاه بود. عملکرد وزن خشک اندام هوایی و ریشه در تیمار آب چاه+ لجن در تمام گیاهان بالاترین مقدار را به خود اختصاص داد. کاربرد پسابها در مقایسه با آب چاه سبب افزایش عملکرد وزن خشک اندام هوایی گیاهان شد.
رحمتالله کریمیزاده، حمید دهقانی، زیبنده دهقانپور،
جلد 10، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
وقتی اثر متقابل ژنوتیپ و محیط معنیدار باشد، برای سهولت در تفسیر دادههای حاصل از آزمایش اثر متقابل ژنوتیپ و محیط، تجزیه خوشهای برای گروهبندی ژنوتیپی بر مبنای پاسخ ژنوتیپها به محیط پیشنهاد میشود. اگر دادهها در زیرگروههای مشابه طبقهبندی شوند، ساختار اثر متقابل دادههای دوطرفه، قابل تعیین است. بدین منظور برای بررسی اثر متقابل ژنوتیپ و محیط در این پژوهش چهار روش تجزیه خوشهای بررسی شد. تعداد 9 هیبرید جدید زودرس ذرت به همراه هیبرید شاهد KSC 301 به مدت 2 سال در 4 منطقه با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار مورد ارزیابی عملکرد و پایداری قرار گرفت. تجزیه واریانس ساده اختلاف بین هیبریدها را در اکثر آزمایشها نشان داد. نتایج به دست آمده از تجزیه مرکب دادهها نشان داد که آثار متقابل هیبرید × سال، هیبرید × مکان و هیبرید × سال × مکان در سطح احتمال 1% معنیدار بودند. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که تجزیه خوشهای مدلهای اول و سوم و همچنین مدلهای دوم و چهارم تقریباً مشابه بودند. هیبرید شماره 8 (KE8212/12 × K1263/1) با پایداری عملکرد بالا در مدلهای اول و سوم در یک گروه و سایر هیبریدها با پایداری متوسط در گروه دیگری قرار گرفتند. در مدل دوم، سه گروه هیبرید با پایداری بالا شامل هیبریدهای شماره 3، 7 و 9، هیبریدهای با پایداری متوسط تنها شامل هیبرید شماره 1 و هیبریدهای با پایداری کم شامل هیبریدهای شماره 2، 4، 5، 6، 8 و 10 بودند و در مدل چهارم هیبرید شماره 9 پایدارترین هیبرید، هیبریدهای 3 و 7 با پایداری متوسط و بقیه هیبریدها پایداری ضعیفی نشان دادند.
قدرتاله ریاضی،
جلد 11، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
جداسازی و کلون سازی ژنهای نوترکیب بازدارنده پروتاز (PIs)گیاهی و انتقال آنها به ژنوم گیاهان دیگر، راه را برای مقاومت گیاهان تراریخته در مقابل بعضی آفات مهاجم هموار ساخته است. در پژوهش حاضر با علم به قدرت مهارکنندگی سیستاتینها بهعنوان عامل مهارکننده پروتاز سیستئین، ژنهای سیستاتین از ژنوم ذرت جداسازی گردید. cDNA مربوط به این ژنها با استفاده از پرایمرهای اختصاصی در محیط آزمایشگاه ساخته شد و پس از خالص سازی محصول RT - PCR در ناقلهای پلاسمید pUC19 و pGEX 2T کلون گردید. ناقلهای پلاسمید نوترکیب (حاوی سیستاتینهای ذرت) با استفاده از دستگاه شوک الکتریکی به سلولهای مستعد اشرشیاکولی Dh5α انتقال داده شدند. سلولهای مستعد حاوی کلونهای نوترکیب در محیط کشت مساعد رشد داده شدند و پروتئینهای سیستاتین متصل به گلوتاتیون-اس-ترانسفراز (GST) با استفاده از فیلتر گلوتاتیون آگاروز بید (Glutation Agarose Bead) خالص سازی گردیدند. در هر مرحله از پیشرفت کار وجود ژنهای سیستاتین بهوسیله الکتروفورز نمونهها مورد تأیید قرار گرفت. در آزمایشهای بعدی اثر بازدارندگی پروتئاز و پایداری نسبی سیستاتینهای نوترکیب مورد ارزیابی قرار گرفت.
سیف اله فلاح، امیر قلاوند، محمدرضا خواجه پور،
جلد 11، شماره 40 - ( 4-1386 )
چکیده
در راستای توسعه کشاورزی پایدار و کاهش مصرف کودهای شیمیایی، لازم است از کودهای آلی استفاده گردد. بدین لحاظ، به منظور بررسی تأثیر روش اختلاط کود و تلفیق کود مرغی با کود شیمیایی بر عملکرد و اجزاء عملکرد ذرت دانهای (سینگل کراس 704)، آزمایشی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه تحقیقات کشاورزی اداره هواشناسی لرستان واقع در 30 کیلومتری شمال شرقی خرمآباد، در سال 1383 به اجرا درآمد. کرتهای اصلی شامل اختلاط کود با خاک توسط فاروئر یا دیسک بود و کرتهای فرعی شامل T0: شاهد (عدم مصرف کود شیمیایی و کود مرغی)، T1: دویست، صد و صد کیلوگرم در هکتار به ترتیب نیتروژن، فسفر و پتاسیم؛ T2: هشتاد درصد T1 + 4 تن کود مرغی در هکتار؛ T3: شصت درصد T1 + 8 تن کود مرغی در هکتار؛ T4: چهل درصد T1 + 12 تن کود مرغی در هکتار؛ T5: بیست درصد T1 + 16تن کود مرغی در هکتار؛ T6: بیست تن کود مرغی در هکتار بودند. نتایج به دست آمده نشان داد که اختلاط کود با خاک توسط فاروئر در مقایسه با دیسک منجر به افزایش معنیدار ارتفاع گیاه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک گردید، ولی تعداد دانه در بلال و شاخص برداشت در دو روش اختلاط اختلاف معنیداری نشان ندادند. تیمارهای کودی نیز باعث افزایش معنیدار ارتفاع گیاه، تعداد دانه در بلال، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه و عملکرد دانه شدند، ولی بر شاخص برداشت تأثیر معنیداری نداشتند. اثرات متقابل تیمارها برای هیچ یک از صفات معنیدار نبود. بیشترین مقدار عملکرد دانه در تیمار T5 به دست آمد که اختلاف آن با تیمارهای T0، T1، T3 و T6 معنی دار بود. همچنین اختلاف بین تیمار T1 (سیستم تغذیه شیمیایی) و T6 (سیستم تغذیه ارگانیک) از لحاظ آماری معنیدار نبود. اثربخشی تلفیق کود شیمیایی با کود مرغی بر اجزای عملکرد ذرت در مقایسه با مصرف جداگانه هر کدام از آنها بیشتر بود. بر اساس نتایج تحقیق حاضر به نظر میرسد که اختلاط 16 تن کود مرغی در هکتار + 40، 20 و 20 کیلوگرم ازت، فسفر و پتاسیم در هکتار ممکن است برای تولید ذرت در شرایطی مشابه با تحقیق حاضر مناسب باشد.
پریسا شریفی، مهدی تاجبخش،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر عمل سرزنی بعد از گرده افشانی و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه ذرت رقم سینکل کراس 704 از گروه دیررس، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه اجرای گردید . تراکم بوته در سه سطح 53000 ، 66000 ، 88000 بوته در هکتار به عنوان فاکتور اصلی و تیمار سرزنی نیز در سه سطح عدم قطع گل تاجی (شاهد)، قطع فقط گل تاجی وقطع گل تاجی همراه با حذف 3 برگ بالای بلال اصلی، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج این بررسی نشان داد که تعداد بلال در بوته با افزایـش تراکم بوته روند کاهشی داشت و بیشترین تعداد بلال در بوته در تیمار اثر متقابل تراکم 53000 بوته در هکتار و قطع گل تاجی و سه برگ بالای بلال اصلی به دست آمد. بیشترین تعداد دانه در بلال در تراکم 53000 بوته در هکتار مشاهده شد و بالاترین میزان وزن دانه در بلال در اثر اعمال تیمار قطع گل تاجی و به دلیل کاهش رقابت گل تاجی و سنبله ماده در کسب مواد فتوسنتزی به دست آمد. در میان تیمارهای سرزنی، بالاترین عملکرد دانه با اعمال تیمار قطع گل تاجی به دست آمد. شاخص برداشت با افزایش بیوماس کل گیاه ذرت همراه بود و در بوتههای سرزنی شده نسبت به شاهد برتری نسبی نشان داد. مهمترین صفات تعیین کننده میزان عملکرد دانه عبارتاند از: شاخص برداشت بلال، قدرت منبع و مخزن، وزن هزار دانه که افزایش کمی این صفات در ترکیب با جذب بیشتر تشعشع خورشیدی منجر به دستیابی به بیشترین عملکرد دانه میشود. نتایج این آزمایش نشان داد تراکم بوته را میتوان به منظور حصول حداکثر عملکرد دانه، همراه با قطع تاج گل بعد از مرحله گرده افشانی تا 88000 بوته در هکتار افزایش داد و تراکم مطلوب بالاتری را برای ذرت فراهم ساخت.
جواد نوری اظهر، پرویز احسانزاده،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
تبیین رابطه احتمالی بین شاخصهای فیزیولوژیک رشد و عملکرد گیاه زراعی، در مدیریت تولید گیاهان زراعی حائز اهمیت میباشد. بدین منظور پژوهشی در سال 1383، با پنج هیبرید ذرت شامل سینگلکراسهای 704، 700، 647، 604 و 301 به صورت دو آزمایش جداگانه، هر کدام در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 4 تکرار، یکی در محیط بدون تنش (آبیاری پس از70 میلیمتر تبخیر) و دیگری در محیط تحت تنش خشکی (آبیاری پس از 105 میلیمتر تبخیر) در اصفهان به اجرا در آمد. تراکم 95000 بوته در هکتار (فاصله روی ردیف 15 و بین ردیف 70 سانتیمتر) استفاده شد. تنش خشکی اثر معنیداری بر صفات حداکثر شاخص سطح برگ (LAImax)، دوام سطح برگ (LAD)، دوام سطح برگ در مرحله خطی رشد (LADLinear)، دوام سطح برگ از گردهافشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک (LADs-m) و روز تا کاکلدهی به جای گذاشت. نتایج بهدست نشان داد که همبستگی مثبت و معنیداری بین سرعت رشد محصول طی مرحله خطی (CGRLinear) با LAImax، LAD، LADLinear و LADs-m وجود داشت. عملکرد بیولوژیک همبستگی مثبت معنیداری با LAImax و LADs-m نشان داد. همبستگی مثبت و بسیار معنیداری بین عملکرد و اجزای عملکرد شامل تعداد بلال در بوته، تعداد دانه در بلال، تعداد دانه در متر مربع و همچنین شاخص برداشت به دست آمد که در این بین، تعداد دانه در متر مربع بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه نشان داد. CGRLinear و LAImax همبستگی مثبت و معنیداری با عملکرد دانه نشان دادند. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که اگرچه افزایش LAImax منجر به افزایش CGRLinear و در نتیجه افزایش تولید ماده خشک میگردد، اما با عنایت به آنکه همبستگی معنیداری بین تولید ماده خشک و شاخص برداشت وجود نداشت، ظاهراً در ژنوتیپهای مورد مطالعه و در شرایط مطالعه حاضر، تسهیم زیست توده به بخش اقتصادی عملکرد کل، ضرورتاً با وضعیت LAI این ژنوتیپها همروند نمیباشد.
الیاس دهقان، احمد نادری،
جلد 11، شماره 41 - ( 7-1386 )
چکیده
حدود یک میلیون هکتار از اراضی خوزستان دچار مشکل شوری بوده و بخشی وسیعی از اراضی زیر کشت ذرت در جنوب استان در این مناطق قرار دارند. این تحقیق به منظور بررسی آثار شوری آب آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد هیبریدهای ذرت دانهای طی مدت دو سال 1378 و 1379 در مرکز تحقیقات کشاورزی خوزستان (اهواز) در یک خاک سیلتی- کلی در دو آزمایش جداگانه اجرا شد. در آزمایش اول تیمارهای شوری در تمام طول دوره رشد اعمال شد. کرتهای اصلی شامل چهار سطح شوری آب آبیاری 2، 4، 6 و 8dS/m و کرتهای فرعی شامل سه هیبرید سینگل کراس ذرت 704، 711 و647 بود. در آزمایش دوم، اثر آبیاری با آب شور (8dS/m=EC) در مراحل مختلف رشد و نمو ذرت، شامل دورههای کاشت تا استقرار بوتهها (G1)، گلدهی و گرده افشانی (G2) و پر شدن دانه (G3)، بررسی شد. نتایج آزمایش اول نشان داد که از نظر عملکرد دانه، وزن هزاردانه، درصد باروری بلال و درصد بوتههای دارای بلال، بین همه سطوح شوری اختلاف بسیار معنیدار وجود داشت و بیشترین و کمترین عملکرد دانه، به ترتیب در سطوح شوری آب 2 و 8dS/m به دست آمد. تفاوت بین رقمها و اثر متقابل شوری و رقم از نظر عملکرد دانه معنیدار بود و بیشترین عملکرد دانه از رقمهای 704 و 711 در شوری 2dS/m به دست آمد. نتایج آزمایش دوم نشان داد که ذرت در مراحل رشدی G1 و G3 به ترتیب دارای بیشترین و کمترین حساسیت به شوری است. به طور کلی هیبریدهای 704 و711 نسبت به شوری حساستر از هیبرید 647 ارزیابی شدند، اما به دلیل پتانسیل بالاتر و بر اساس عملکرد دانه تولید شده، کاشت هیبریدهای 704 و711 توصیه میشود.
احمد جلالیان، محمود رستمی نیا، شمس الله ایوبی، امیر مظفر امینی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
در کشور ما، به خاطر رشد روزافزون جمعیت و توسعه شهرها از امکان گسترش سطح زیر کشت به مرور زمان کاسته می شود و در نتیجه نیاز شدیدی به استفاده بهینه از اراضی موجود احساس می شود. مطالعات تناسب اراضی با بررسی جنبه ها ی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی اراضی، استفاده بهینه و پایدار از هر زمینی را ممکن می سازد. هدف از این مطالعه تعیین تناسب کیفی، کمـّی و اقتصادی اراضی دشت مهران برای محصولات منطقه شامل گندم، ذرت و کنجد بوده است. مراحل مختلف این تحقیق شامل مطالعات صحرایی، آزمایشگاهی و ارزیابی اراضی بود. در ارزیابی کیفی مشخصات اقلیمی، پستی و بلندی و خصوصیات خاک منطقه با نیازهای رویشی هر محصول مقایسه و بسته به میزان تطابق آنها کلاس تناسب کیفی به روش پارامتریک (ریشه دوم) تعیین شد. مبنای ارزیابی کمـّی، میزان عملکرد در واحد سطح و مبنای ارزیابی اقتصادی، سود ناخالص در واحد سطح در نظر گرفته شد. نتایج ارزیابی کیفی نشان داد که عمده واحدهای اراضی برای محصولات مورد نظر دارای کلاس تناسب متوسط هستند که این امر ناشی از محدودیت خصوصیات فیزیکی خاک می باشد. مقایسه کلاس ها ی کیفی و کمـّی در مورد گندم و ذرت نشان می دهد که کلاس ها ی کمی در سطح برابر یا بالاتری نسبت به کلاس ها ی کیفی قرار دارند که ناشی از سطح مدیریت بالای کشت این محصولات است، در حالی که کلاس ها ی کمـّی در مورد کنجد در سطح پایینتری نسبت به کلاس ها ی کیفی قرار گرفته که این بهواسطه مدیریت ضعیف در کشت و کار این محصول است. نتایج تناسب اقتصادی نشان داد که سود آورترین محصول در منطقه گندم بوده و تناوب زراعی گندم و کنجد در واحد ها ی تحت کشت این محصولات دارای سودآوری بیشتری از تناوب گندم و ذرت می باشد و این سودآوری در آینده با رعایت اصول صحیح مدیریت در مورد کنجد قابل بهبود می باشد.
فرزانه السادات بیابانکی، علیرضا حسین پور،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
در اکثر مناطق دنیا فسفر بعد از نیتروژن مهمترین عنصر محدود کننده رشد محصولات کشاورزی میباشد. اطلاعات درباره سرعت آزاد شدن فسفر در خاکهای همدان محدود است. هدف از این تحقیق مطالعه سرعت رهاسازی فسفر در ده نمونه از خاکهای استان همدان به وسیله عصارهگیری مرحلهای با استفاده از بی کربنات سدیم 5/0 مولار با 5/8=pH در مدت 1752 ساعت و همبستگی ثابتهای سرعت معادلات سینتیکی با خصوصیات خاک و شاخصهای گیاه ذرت بود. نتایج این پژوهش نشان داد رهاسازی فسفر از خاکها در ابتدا سریع و سپس به آهستگی ادامه یافت. بعد از گذشت 1752 ساعت مقدار فسفر آزاد شده در خاکها بین 586 - 309 میلیگرم در کیلوگرم متغیر بود. فسفر تجمعی آزاد شده به وسیله شش مدل سینتیکی ارزیابی شد. نتایج تجزیههای آماری نشان داد که رهاسازی فسفر توسط معادلات پخشیدگی پارابولیکی، مرتبه اول و تابع نمایی به خوبی قابل توصیف بود. نتایج مطالعات همبستگی نشان داد که برخی ضرایب آزاد شدن فسفر از جمله شیب و عرض از مبدأ معادلات مرتبه اول، انتشار پارابولیکی، تابع نمایی، و نیز مقادیر فسفر آزاد شده پس از 168 و1752 ساعت با ویژگیهای خاک مانند مقدار فسفر قابل دسترس اولیه، در صد کربنات کلسیم، شن و سلیت همبستگی معنیداری دارند. نتایج ارتباط شاخصهای گیاهی با ضرایب سرعت معادلات سینتیکی نشان داد شیب معادله مرتبه اول با شاخصهای گیاهی همبستگی معنیداری نداشت. ثابتهای معادلات انتشار پارابولیک، تابع نمایی و فسفر آزاد شده پس از 1752 ساعت همبستگی معنیداری با شاخصهای گیاهی داشتند. نتایج این تحقیق نشان داد سرعت آزاد شدن فسفر در خاکها متفاوت و فاکتور مهمی در تأمین فسفر مورد نیاز گیاه میباشد.
عباس معلمی اوره ، سید حسین کارپرور فرد،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
به منظور بررسی تراکم خاک در اثر تردد ماشینهای کشاورزی آزمایشهای مزرعهای در طی دو سال زراعی (83-84) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در منطقه باجگاه، روی گیاه ذرت انجام گرفت. تیمارها شامل وزن تراکتور در دو سطح و الگوی تردد در چهار سطح (بدون تردد اضافی، تردد بین خطوط کشت، تردد روی ردیف کشت و تردد در کل زمین) بود. اثر وزن روی نرخ رشد، جرم حجمی ریشه و عملکرد محصول معنیدار نبود، اما اثر تیمار تردد روی نرخ رشد، جرم حجمی ریشه و عملکرد معنیدار بود. تیمار تردد در کل زمین به طور متوسط 97/3 تن در هکتار و تیمار بدون تردد اضافی با 65/6 تن در هکتار به ترتیب کمترین و بیشترین عملکرد را نشان دادند.
محمدعلی ابراهیمیزاده ، علیمراد حسنلی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
عمق ریشه یکی از پارامترهای تأثیرگذار در محاسبه مقدار آب قابل نگهداری در محدوده ریشه گیاه و برنامهریزی آبیاری محسوب میشود. مطالعه حاضر، با هدف بررسی روند توسعه ریشه در طول فصل رشد گیاه ذرت در روشهای مختلف آبیاری با دو کیفیت متفاوت آب از یک سو و بررسی چگونگی تجمع ریشه، در نیمرخ خاک و تدوین مدل حرکت عمقی ریشه از سوی دیگر در قالب طرح یک بار خرد شده (اسپلیت پلات)، با تیمار اصلی روش آبیاری در سه سطح (جویچهای، قطرهای سطحی و قطرهای زیرسطحی) و تیمار فرعی، کیفیت آب در دو سطح (پساب تصفیه شده شهری و آب معمولی)، در دو سال متوالی، در منطقه کربال فارس انجام شد. پایش عمق ریشه با روش حفر ترانشه و مشاهده نیمرخ خاک انجام شد. نمونهگیری در طول دوره رشد در 16 نوبت، با فواصل 7 روزه و اندازهگیری وزن ریشه در لایههای خاک نیز از روش برداشت مونولیتهای خاک و شستشو در صافیهای پلاستیکی با فشار آب انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اگر چه بیشترین عمق ریشه در آبیاری قطرهای زیرسطحی و کمترین آن در آبیاری جویچهای مشاهده شد، اما عمق نهایی ریشه بهطور معنیداری تحت تأثیر روش آبیاری و کیفیت آب آبیاری قرار نگرفت. در این تحقیق، مدل حرکت عمقی ریشه در طول فصل رشد تدوین و دقت آن نیز برای شرایط انجام آزمایش کنترل گردید. عمق نهایی ریشه در شرایط آزمایش برای تیمارهای مختلف بهطور متوسط 77 سانتیمتر اندازهگیری شد. محاسبه حجم آب در هر آبیاری با استفاده از جبران کمبود رطوبت در محدوده عمق واقعی ریشه، مقدار آب آبیاری را به میزان 31 درصد نسبت به مدل خطی ، 27 در صد نسبت به مدل بورگ و گریمز و 8/41 در صد نسبت به مدل کراپوات کاهش داد. مجموع وزن خشک ریشه ذرت در آبیاری قطرهای زیرسطحی بهطور معنیداری نسبت به روشهای آبیاری جویچهای و قطرهای سطحی افزایش نشان داد. کیفیت آب تأثیر معنیداری بر وزن خشک ریشه نشان نداد. بیشترین تجمع وزن خشک ریشه در آبیاری قطرهای زیرسطحی، در عمق 40-20 سانتیمتری خاک، درحالیکه در روشهای قطرهای سطحی و جویچهای در لایه سطحی خاک (20-0 سانتیمتری) مشاهده شد. ریشهها در روش قطرهای زیرسطحی بهطور یکنواختتری در لایههای خاک توزیع شده بودند. تراکم ریشه در تمامی تیمارها، در عمقهای پایینتر از 65 سانتیمتر ناچیز بود.
مهدی رمضانی، حبیب ا... سمیع زاده لاهیجی، حسن ابراهیمی کولابی، علی کافی قاسمی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
بهمنظور مطالعه صفات زراعی و مرفولوژیکی هیبریدهای ذرت در منطقه همدان سینگل کراسهای زودرس 108, 301، متوسط رس 604، 647 و تری وی کراس 647 و دیررس 704، 711 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدان در خرداد 1384 در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار مورد کشت قرار گرفتند و 33 صفت مورفولوژیکی و فنولوژیکی با استفاده از 10 بوته تصادفی از دو خط وسط با رعایت اثر حاشیه یادداشت برداری گردید. بیشترین عملکرد دانه متعلق به هیبرید SC 647 و کمترین عملکرد مربوط به رقمSC 301 بود. عملکرد دانه بیشترین همبستگی را با صفت وزن بلال بدون غلاف دارا بود. استفاده از تجزیه به عامل ها به همراه دوران واریماکس نشان داد که 4 عامل مستقل، مجموعاً 03/98 درصد از تغییرات کل دادهها را توجیه کردند. بر اساس نمودار پراکنش حاصل از دو عامل اصلی اول که عامل های خصوصیات فنولوژیکی و عملکرد نامگذاری شدند، رقم سینگل کراس 704 بهعنوان رقمی که دارای ببشترین عملکرد علوفه بوده و از نظر شاخص های فیزیولوژیکی نیز برترین بوده و رقم سینگل کراس 647 بهعنوان رقمی با بیشترین عملکرد دانه و قطر بلال و تعداد دانه در ردیف بود، تشخیص داده شد.
مجید مجیدیان، امیر قلاوند، نجفعلی کریمیان، علی اکبر کامگار حقیقی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثرهای تنش رطوبت، کود شیمیایی نیتروژنه، کود دامی و تلفیقی از کود نیتروژن و کود دامی بر عملکرد، اجزای عملکرد و راندمان استفاده از آب ذرت سینگل کراس 704 (دیررس- تک بلال و دندان اسبی)، آزمایشی مزرعه ای در سال 1384 در مرکز تحقیقات دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. عوامل مورد مطالعه شامل مقادیر و ترکیبات مختلف کود نیتروژن {شیمیایی (صفر، 92، 184 و 276 کیلوگرم در هکتار نیتروژن)، تلفیقی شیمیایی و دامی (46 کیلوگرم نیتروژن + 5/2 تن کود دامی، 92 کیلوگرم نیتروژن + 5 تن کود دامی و 138 کیلوگرم نیتروژن + 5/7 تن درهکتار کود دامی) و دامی (5، 10 و 15 تن در هکتار کود دامی) } و سه سطح آبیاری (آبیاری معادل نیاز آبی گیاه (شاهد)، آبیاری معادل 75 % نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل50% نیاز آبی گیاه) در نظر گرفته شد. بیشترین عملکرد دانه ذرت در تیمار 92 کیلوگرم نیتروژن + 5 تن کود دامی به میزان 7976 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. بیشترین عملکرد دانه ذرت در آبیاری شاهد به میزان 7041 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. تنش رطوبت در آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه و آبیاری معادل 75 درصد نیاز آبی گیاه عملکرد دانه را به ترتیب 33 و 12 درصد کاهش داد. بیشترین عملکرد در برهمکنش تنش رطوبت و تیمارهای کود نیتروژن در تیمار 5 تن کود دامی در هکتار و آبیاری معادل نیاز آبی گیاه به دست آمد. هم چنین بیشترین راندمان استفاده از آب در بین تیمارهای آبیاری در آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه بود. بیشترین راندمان استفاده از آب در برهمکنش تنش رطوبت و تیمارهای کود نیتروژن در تیمار 92 کیلوگرم کود نیتروژن + 5 تن کود دامی در هکتار و آبیاری معادل 50% نیاز آبی گیاه به دست آمد. نتایج این پژوهش نشان داد که کود نیتروژن کافی به صورت شیمیایی عملکرد دانه ذرت را تحت شرایط تنش رطوبتی به مقدار کم افزایش و کود نیتروژن به صورت تلفیقی (شیمیایی و دامی) عملکرد دانه را تحت شرایط تنش رطوبتی افزایش میدهد. ولی با آبیاری کامل عملکرد دانه ذرت را به مقدار زیاد افزایش میدهد. هم چنین زمانی که تنش رطوبتی شدید است کود نیتروژن به ویژه به صورت تلفیقی عملکرد را افزایش میدهد. با کاربرد توام کودهای شیمیایی و دامی، علاوه بر کاهش میزان مصرف کودهای شیمیایی و بهبود خواص فیزیکی و شیمیایی خاک، عملکرد دانه بهتری حاصل شد.
رئوف سیدشریفی، عزیز جوانشیر، محمدرضا شکیبا، کاظم قاسمی گلعذانی، سید ابوالقاسم محمدی، یعقوب راعی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اجزای عملکرد و تعیین میزان مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه ذرت متأثر از دورههای مختلف تداخل و تراکم سورگوم، آزمایشی در سال زراعی 82 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. فاکتورهای مورد بررسی را دورههای مختلف تداخل سورگوم (صفر،14،28و42 روز بعد از سبز شدن ذرت و کل دوره رشد آن) با تراکمهای (4 ,8 و12 بوته در متر مربع) تشکیل میدادند. صفات مورد بررسی شامل عملکرد و اجزای عملکرد و میزان مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه ذرت بود. نتایج نشان داد که افزایش تراکم و طول دوره تداخل سورگوم، به دلیل سایهاندازی و رقابت شدید بین بوتهها برای استفاده از منابع موجود، به کاهش اجزای عملکرد ذرت (به جز تعداد ردیف دانه) منجر گردید. بالاترین عملکرد دانه و تعداد دانه در بلال در تیمار شاهد(کشت خالص ذرت) بهدست آمد. با افزایش تراکم و طول دوره تداخل سورگوم عملکرد دانه کاهش یافت به طوری که بیشترین کاهش عملکرد ذرت (38 درصد) به بالاترین تراکم و طول دوره تداخل سورگوم با ذرت مربوط میشد. سطوح تراکم و دورههای مختلف تداخل روی میزان انتقال ماده خشک و درصد مشارکت ذخایر ساقه در عملکرد دانه اختلاف معنیداری را نشان داد. بیشترین میزان مشارکت ذخایر ساقه و سهم فرایند انتقال مجدد ماده خشک از بخشهای رویشی در عملکرد دانه، در بالاترین تراکم و طول دوره تداخل کامل سورگوم با ذرت و حداقل آن در کشت خالص ذرت بهدست آمد و ممکن است با سایه اندازی و رقابت بین بوتهها برای نور و منابع دیگر در ارتباط باشد.
بشیر سالاری، محدثه شمس الدین سعید، اعظم عسکریان سرداری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثرات پیشتیمار کلرید سدیم بر برخی صفات زراعی و فیزیولوژیکی ذرت هیبرید سینگل کراس 704 در شرایط تنش شوری آزمایشی در سال 1384 در دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل پنج سطح شوری (آب معمولی به عنوان شاهد 1، 4، 8، 12و 16 دسیزیمنس بر متر) و چهار محلول نمکی جهت پیشتیمار به همراه آب معمولی (شاهد 1ds/m)( 4، 8، 12و 16 دسیزیمنس بر متر) بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که شوری و پیشتیمار بذور اثر معنیداری را بر درصد سبز شدن، میانگین مدت سبز شدن، طول ساقه، طول ریشه، تعداد برگ، محتوای نسبی آب برگ، نشت یونی غشا و نسبت یونی K+/Na+ داشتند (01/0P<). با افزایش شوری به 16 دسیزیمنس بر متر کلیه صفات مذکور (به استثنای میانگین مدت سبز شدن و نشت یونی غشا) به ترتیب 05/49%، 49/33%، 97/23%، 64/18%، 05/14% و 20/40% کاهش و میانگین مدت سبز شدن و نشت یونی غشا با افزایش غلظت نمک به ترتیب 2/1 و 3/1 برابر نسبت به شاهد افزایش یافتند. همچنین مقایسه میانگینها نشان داد که پیشتیمار بذرها، اثرات منفی حاصل از تنش شوری را کاهش داد و کلیه صفات مذکور در شرایط پیشتیمار افزایش معنیداری نسبت به عدم اعمال پیشتیمار نشان دادند. نتایج نشان داد که پیشتیمار کلرید سدیم ممکن است به عنوان یک روش مناسب برای افزایش مقاومت گیاه ذرت تحت شرایط شوری به کار رود.