جستجو در مقالات منتشر شده


63 نتیجه برای جذب

مریم نوابیان، محبوبه آقاجانی، مجتبی رضایی،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده

پدیده جذب آب توسط ریشه در شرایط تنش هم‌زمان شوری و خشکی در خاک‌های غیراشباع به‌وسیله معادلات ریاضی در سه گروه جمع‌پذیر، ضرب‌پذیر و مفهومی مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرند. در این تحقیق تلاش شده است که شش تابع کاهش جذب آب ون‌گنوختن (جمع‌پذیر و ضرب‌پذیر)، دیرکسن و آگوستین، ون‌دام و همکاران، اسکگز و همکاران و همایی تحت شرایط اعمال تنش هم‌زمان شوری و خشکی برای برنج رقم هاشمی رشت بررسی شود. به‌این‌منظور، براساس آزمایش‌های صحرایی برنج رقم هاشمی رشت در سال‌ 1386 و 1389، مدل شبیه‌ساز رشد و توسعه گیاه SWAP، به‌ترتیب با ضرایب همبستگی 97/0 و 95/0 واسنجی و اعتبارسنجی شد. پارامترهای مدل‌های کاهش جذب با‌استفاده از سری داده‌های شبیه‌سازی‌شده، از طریق نرم‌افزار آماری SAS تعیین گردید. نتایج بررسی‌ها نشان داد که در شوری‌های پایین مدل جمع‌پذیر ون‌گنوختن و مدل همایی به‌ترتیب با ضریب تبیین 9/8 و 1/9 بهترین شبیه‌سازی را برای کاهش جذب آب ارائه نمودند. در حالی که در شوری‌های بالا، مدل‌های اسکگز و همایی و ضرب‌پذیر ون‌گنوختن بهترین برازش را با نتایج شبیه‌سازی SWAP نشان دادند. به‌طورکلی، به‌منظور پیش‌بینی کاهش جذب آب در شرایط تنش شوری و خشکی برنج رقم هاشمی رشت، مدل همایی از قابلیت بالاتری برخوردار است.


فرناز السادات هدائی کشکوئی، حسین شریعتمداری، محسن حمیدپور، مهران شیروانی،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده

پسماند جذب عناصر در خاک دارای اهمیت فراوانی بوده و بر انتقال آلاینده‌ها و زیست‌فراهمی آن‌ها تأثیر دارد. این پژوهش به‌منظور مطالعه برگشت‌پذیری جذب کادمیم توسط زئولیت طبیعی فیروزکوه انجام شد. هم‌دماهای جذب بر‌اساس جذب کادمیم از محلول‌های حاوی غلظت‌های مختلفی از کادمیم در گستره‌ی 1 تا 10 میلی‌گرم بر لیتر و زمان تعادل 24 ساعت رسم شدند. مطالعه واجذب کادمیم با زئولیت طبیعی با 50 و 100 درصد حداکثر ظرفیت جذب انجام شد. هم‌دما‌های جذب به خوبی توسط مدل‌های فروندلیخ و کوبله کوریگان توصیف شدند (96/0=R). هم‌دماهای واجذب کادمیم از زئولیت انحراف کمی از داده‌های جذب نشان داد که دلالت بر برگشت‌پذیر بودن جذب دارد. همچنین برای بررسی برگشت‌پذیری جذب شاخص پسماند ظاهری نیز مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان دادکه پسماندی وجود ندارد. به‌طور میانگین 75/71 % از میزان جذب اولیه کادمیم پس از پنج مرحله واجذب از زئولیت واجذب شد. آزادسازی چنین مقدار زیادی از کامیم جذب شده در مرحله واجذب نشان‌دهنده‌ی مناسب بودن جاذب برای استفاده‌ی مجدد می‌باشد.


فرزانه پولادی، محسن حمیدپور،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده

به‌دلیل این‌که بور در محیط‌های آبی (آب و محلول خاک) به‌صورت گونه‌ی بدون بار B(OH)3 و گونه‌ی باردار منفی 𝐵(𝑂𝐻)4− می‌باشد، حذف آن از آب بسیار مشکل است. امروزه، به‌منظور اصلاح و افزایش ظرفیت جذب کانی‌ها از لیگاند‌های مختلف استفاده می‌شود. این تحقیق به‌منظور بررسی اثر زئولیت اصلاح‌شده با هگزادسی‌تری‌متیل‌آمونیوم (HDTMA) بر جذب بور از محلول‌های آبی در محدوده‌ی pH بین 6 تا 5/9، و در دو سطح غلظت 5 و 15 میلی‌گرم بر لیتر بور انجام شد. هم‌چنین اثر قدرت یونی و نوع کاتیون (06/0، 03/0 مولار نیترات کلسیم یا نیترات منیزیم) بر جذب بور در غلظت پنج میلی‌گرم بر لیتر مورد بررسی قرار گرفت. تمامی آزمایش‌های هم‌دمای جذب در pH، 1/0±5/9، در الکترولیت زمینه‌ی نیترات کلسیم و در شش سطح غلظت بور (1 تا 15 میلی‌گرم بر لیتر) انجام گرفت. نتایج آزمایشات جذب وابسته به pH نشان داد که با افزایش pH، میزان جذب بور به وسیله‌ی کانی زئولیت اصلاح‌شده افزایش یافت و بیشترین جذب بور در pH، 5/9 صورت گرفت. میزان جذب بور در حضور کاتیون کلسیم نسبت به منیزیم بیشتر بود. نتایج همدماهای جذب نشان داد که مدل‌های فروندلیچ و لانگمویر جذب بور را به‌خوبی توصیف کردند، ولی مدل فروندلیچ با بیشترین مقدار ضریب تبیین (99/0R2=) و کمترین خطا (47/0SEE=) بهترین برازش را بر داده‌های جذب زئولیت داشت. حداکثر ظرفیت جذب (qmax)، به‌وسیله‌ی مدل لانگمویر برای کانی زئولیت اصلاح‌شده 120 میلی‌مول بر کیلوگرم تعیین شد.


مرضیه پیری، ابراهیم سپهر،
جلد 19، شماره 72 - ( 5-1394 )
چکیده

مواد هومیکی مهم‌ترین بخش آلی خاک را تشکیل می‌دهند و دارای توانایی جذب فلزات می‌باشند. به‌منظور بررسی تأثیر اسید‌هومیک بر رفتار جذب و واجذب روی، آزمایشی به‌صورت پیمانه‌ای B‏atch))برروی دو نوع خاک با درصدهای رس و آهک مختلف با سه سطح اسید‌هومیک (صفر، 200، 500 میلی‌گرم بر لیتر) و 12 سری غلظتی روی (0 تا450 میلی‌گرم بر لیتر) در قدرت یونی ثابت 05/0 مولار NaCl انجام شد. برای تعیین واجذب روی از DTPA 005/0 مولار استفاده شد. داده‌های جذب برروی معادلات لانگ‌مویر، فروندلیچ و تمکین برازش داده شدند و به‌طور نسبی معادله فروندلیچ برازش بهتری با داده‌های جذب نشان داد (98/0-86/0=2R).‌ نتایج نشان داد کاربرد اسید‌هومیک باعث افزایش میزان جذب و واجذب روی در هر دو نمونه خاک می‌گردد. به‌طوری‌که کاربرد اسید‌هومیک (500 میلی‌گرم بر لیتر) حداکثر جذب تک‌لایه‌ای لانگ‌مویر (qmax) را 8 الی 21 درصد و ظرفیت جذب فروندلیچ (Kf) را 73 الی 95 درصد افزایش داد. همچنین همه پارامترهای جذب شامل انرژی جذب لانگ‌مویر (KL) و فاکتور شدت جذب فروندلیچ (n) و ضرایب تمکین (A، KT) با کاربرد اسید‌هومیک افزایش یافتند. مقادیر پارامترهای جذب در خاک 1S (با مقادیر رس و کربنات کلسیم پایین) کمتراز خاک 2S (با مقادیر رس و کربنات کلسیم بالا) به‌دست آمد. با افزودن اسید‌هومیک (‌500 میلی‌گرم بر لیتر) میزان واجذب روی (Zn-DTPA) در خاک 1S از 513 به 711 میلی‌گرم بر‌ کیلوگرم و در خاک 2S از 499 به 609 میلی‌گرم بر‌کیلوگرم افزایش یافت.
الهام چاوشی، مجید افیونی، محمدعلی حاج عباسی،
جلد 19، شماره 73 - ( 8-1394 )
چکیده

مطالعه جذب و واجذب فلورید در توصیف حرکت آن در خاک ضروری است. این پژوهش در خاک مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان (دو عمق صفر تا30 و 30 تا 60 سانتی‌متری) انجام شد. برای تعیین میزان جذب فلوراید از غلظت‌های صفر، 5/2، 5، 10، 25، 50 و 100 میلی‌گرم فلورید بر لیتر (با استفاده از نمک فلورید سدیم) استفاده شد. برای اندازه‌گیری مقدار واجذب فلوراید نیز از محلول کلرید سدیم 03/0 مولار استفاده شد. براساس معیارهای 2R و SEE، مدل‌های لانگمویر و فروندلیچ جذب فلورید را در خاک به‌خوبی توصیف کردند. ضریب n مدل فروندلیچ برای دو عمق به‌ترتیب 57/0 و 55/0 و ثابت KF به‌ترتیب )1  (mg(1-n) Ln g- 026/0و 025/0 به‌دست آمد. بیشینه ظرفیت جذب خاک (qmax) برای فلورید براساس مدل لانگمویر1mg g- 4/0 و 35/0 به‌ترتیب در عمق اول و دوم تعیین شد. مدل فروندلیچ، واجذب فلورید از خاک را نیز به‌خوبی توصیف نمود. مقادیر ثابت KF و n هم‌دماهای واجذب برای هر دو عمق خاک بیشتر از مقادیر متناظر هم‌دماهای جذب بودند. همچنینKsorb  کوچک‌تر از Kdesorb  بود که نشانه پسماند مثبت بود. میانگین فلورید واجذب شده از خاک بعد از دو مرحله واجذب در غلظت‌های مختلف حدود 28 درصد بود. با توجه به نتایج به‌دست آمده جذب فلورید توسط خاک مورد مطالعه برگشت‌پذیر بود.


کامران عسگری، سید‌حسن طباطبائی، پیام نجفی، شهرام کیانی،
جلد 20، شماره 78 - ( 10-1395 )
چکیده

استفاده مداوم از پساب فاضلاب در آبیاری گیاهان زراعی در بلند مدت باعث انباشته شدن عناصر سنگین و آلودگی گیاهان، حیوانات و محیط زیست در ابعاد مختلف می‌گردد. هدف از این تحقیق، ارزیابی تأثیر استفاده از آبیاری قطره‌ای عمقی در کاهش پتانسیل تجمع عناصر سنگین در خاک و محصول و همچنین شاخص ریسک آلودگی تحت آبیاری با پساب می‌باشد. مزرعه مورد آزمایش در قالب طرح اسپلیت بلوک با دو تیمار اصلی شامل آب معمولی و پساب و سه تیمار فرعی شامل عمق قطره‌ چکان صفر، 15 و 30 سانتی‌متر با چهار تکرار در شهر اصفهان قرار داشت. نمونه‌های خاک در ابتدا و پس از برداشت گندم کشت‌ شده در دو سال متوالی در زمین مورد آزمایش از هر پلات برداشته شدند. غلظت عناصر سنگین Cu, Zn, Cd, Pb, Cr, Ni در نمونه‌های خاک و دانه‌های گندم با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه‌گیری شدند. شاخص افزایش آلودگی (PLI) نشان داد که افزایش میزان عناصر سنگین در خاک‌های آبیاری شده تحت تیمار پساب اختلاف معنی‌داری با آب معمولی نشان نداد (05/0P>). غلظت عناصر Cu، Pb، Cr و Zn در دانه‌های گندم کمتر از میزان حداکثر مجاز استاندارد بود ولی میزان Cr بیشتر از مقدار مجاز بود و میزان Ni چندین برابر حد مجاز بود. نتایج حاصل از آزمایشات میزان شاخص ریسک آلودگی 17/5 و 57/1 را برای عناصر Cd و Cu نشان داد. همچنین مقدار این شاخص برای عناصر Cd، Cu و Cr برای کودکان نیز بیش از یک بود. بر‌اساس نتایج ارائه‌ شده می‌توان نتیجه گرفت که عمق قطره‌ چکان تأثیر معنی‌داری در انباشته شدن عناصر سنگین در خاک و دانه گندم ندارد.


فاطمه حسینی، محمدرضا مصدقی، محمدعلی حاج عباسی، محمدرضا سبزعلیان، محسن سلیمانی، مژگان سپهری،
جلد 21، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده

آب‌گریزی بر بسیاری از ویژگی‌های خاک از جمله پایداری خاکدانه‌ها مؤثر است. بافت خاک و ماده آلی حاصل از بقایای گیاهی و ترشحات ریشه گیاهان و ریزجانداران از منابع اصلی ایجاد پوشش‌های آب‌گریز در خاک می‌باشند. از مهم‌ترین علف‌های دائمی و سرمادوست گیاه فسکیوی بلند (Festuca arundinacea Schreb.) است که رابطه همزیستی با قارچ اندوفیت Epichloë coenophaila برقرار می‌کند و این همزیستی سبب افزایش مقاومت گیاه به تنش‌های زیستی و غیرزیستی و تغییر سرعت تجزیه بقایا و ویژگی‌های مختلف خاک می‌شود. در این پژوهش اثر بقایای گیاه فسکیوی بلند حاوی اندوفیت (E+) و عاری از اندوفیت (E−) در سه سطح صفر، یک و دو درصد بر کربن آلی، تنفس میکربی پایه، رس قابل پراکنش و شاخص آب‌گریزی (به روش جذب‌پذیری ذاتی) در چهار خاک با بافت مختلف بررسی شد. بقایای گیاهان E+ و E− با نمونه‌های خاک مرطوب مخلوط و تحت 10 چرخه تر و خشک شدن قرار گرفته و در گرم‌خانه (دمای °C 25) به مدت 2 ماه نگهداری شده و در پایان ویژگی‌های ذکرشده اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که با ریزشدن بافت، کربن آلی و رس قابل پراکنش افزایش و تنفس میکربی پایه  و شاخص آب‌گریزی خاک کاهش یافت. افزایش مقدار بقایا سبب افزایش کربن آلی و تنفس میکربی پایه و کاهش رس قابل پراکنش گردید. آب‌گریزی خاک با افزایش مقدار ترکیبات آب‌گریز (در سطح 1 درصد) و با افزایش تخلخل خاک (در سطح 2 درصد) به‌ترتیب افزایش و کاهش یافت. نوع بقایا (اندوفیت) اثر معنی‌داری بر جذب‌پذیری آبی و اتانول و همچنین شاخص آب‌گریزی خاک نداشت اما بقایای گیاهان E+ سبب افزایش معنی‌دار کربن آلی و کاهش معنی‌دار رس قابل پراکنش خاک شد. با توجه به نتایج این پژوهش می‌توان دریافت که بقایای گیاه فسکیوی بلند به ویژه در حضور اندوفیت با افزایش ذخیره کربن آلی، شاخص آب‌گریزی و کاهش رس قابل پراکنش (شاخص ناپایداری ساختمان) سبب بهبود کیفیت فیزیکی خاک می‌شود. این گیاهان و بقایای حاصل از آنها دارای پتانسیل زیادی برای کاربرد در طرح‌های حفاظت خاک در مراتع و زمین‌های کشاورزی می‌باشند.
 


عادل ریحانی تبار، کمال خلخال، ندا پاشاپور،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده

در این تحقیق آهن قابل جذب خاک در 21 نمونه خاک آهکی سطحی (0-30 سانتی‌متر) از استان آذربایجان شرقی با پنج روش مختلف شامل DTPA، AB-DTPA، AC-EDTA، هیدروکسیل آمین، اگزالات آمونیوم مرجع و اگزالات آمونیوم سریع اندازه‌گیری شد. شکل‌های شیمیایی آهن نیز با روش اصلاح شده سینگ و همکاران تعیین شد. بر طبق نتایج حاصله بیشترین مقدار آهن استخراج شده با روش اگزالات آمونیوم سریع (mg kg-1 03/856) و کمترین آن با روش AC-EDTA (mg kg-146/4) حاصل گردید. روش عصارهگیری با اگزالات آمونیوم سریع علاوه بر اکسیدهای آهن بی‌شکل (Fe-AFeox) دیگر شکل‌های آهن مانند شکل‌های تبادلی (Fe-Ex)، آلی (Fe-Om)، پیوسته به اکسیدهای بلورین (Fe-CFeox) و باقیمانده (Fe-Res) را نیز عصاره‌گیری کرد. عصاره‌گیر هیدروکسیل آمین در مقایسه با سایر عصاره‌گیرها آهن را بیشتر از منبع اکسیدهای بی‌شکل استخراج کرد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که شکل‌های Fe-Ex، Fe-AFeox و Fe-Res بیشترین و شکل‌های کربناتی (Fe-Car) و پیوسته به اکسیدهای منگنز (Fe-Mnox) کمترین سهم را در آهن عصاره گیری شده با عصاره‌گیرهای AB-DTPA و DTPA در خاک‌های مورد مطالعه داشتند. با توجه به روابط آماری احتمالا شکل کربناتی آهن، منبع بالقوه‌ای برای آهن قابل‌جذب در خاک‌های آهکی نیست. ظاهراً محتوای کربن آلی و ظرفیت تبادل کاتیونی مؤثرترین ویژگی‌های خاک هستند که فراهمی آهن قابل‌جذب گیاه در خاک‌های مطالعه شده را پیش‌بینی می‌کنند.
 


رامین سمیعی فرد، حمیدرضا متین فر،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

طیف‌سنجی بازتابندگی روشی سریع و غیرمخرب برای پیش‌بینی‌های ارزان قیمت مشخصات فیزیکوشیمیایی و بیولوژی خاک می‌باشد. روش‌های سنتی تعیین خصوصیات خاک مستلزم صرف هزینه و زمان زیادی بوده به نحوی که عموما بهره برداران تمایل چندانی به استفاده از نتایج طیف‌سنج‌های آزمایشگاهی در مدیریت آب و خاک ندارند. طیف‌سنجی انعکاسی در محدوده طیفی 400 تا 2500 نانومتر (VNIR)، می‌تواند به‌عنوان یک روش جایگزین مناسب برای تخمین خصوصیات خاک مورد استفاده قرار گیرد. هدف از این مطالعه، ارزیابی نتایج استفاده از طیف‌سنج آزمایشگاهی در برآورد غلظت عناصر سرب (Pb) و نیکل (Ni) در خاک‌های تحت آبیاری با آب حاصل از تصفیه لجن فاضلاب در محدوده شهر ری و درنهایت مقایسه این نتایج با نتایج حاصل از طیف‌سنج‌های دستگاه جذب اتمی می‌باشد. در این مطالعه از مدل رگرسیون حداقل مربعات جزئی برای برآورد غلظت فلزات سنگین در ارتباط با محتوی کربن آلی خاک استفاده شد و برای ارزیابی عملکرد این مدل از روابط محاسباتی خطای جذر میانگین مربعات استفاده گردید. در این پژوهش پس از تصحیحات طیفی مربوط به حذف باندهای جذب آب ونیز حذف طیف‌‌های ناکار آمد در برآورد فلزات سنگین، از طریق مشتق‌گیری ریاضیاتی از مقادیر طیفی و همچنین به‌دست آوردن طیف‌‌های حذف پایستار، روش‌های برآورد این عناصر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد مقادیر برآورد شده با استفاده از طیف‌‌های مشتق تطابق بیشتری را با نتایج حاصل از طیف‌سنج‌های دستگاه جذب اتمی دارا می‌باشند.

مهران شیروانی، فاطمه مسعودی،
جلد 21، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

در سال‌های اخیر آلودگی آب و خاک به فلزات سنگین به یکی از مشکلات جدی زیست محیطی تبدیل شده و توسعه روش‌های کارآمد و کم هزینه برای حذف این آلاینده‌ها از آب و یا تثبیت آنها در خاک در اولویت تحقیقاتی قرار گرفته است. زغال زیستی حاصل از گرما کافت ضایعات آلی به تازگی به‌عنوان یک جاذب مؤثر و ارزان قیمت برای این منظور مطرح شده است. این آزمایش با هدف استفاده از زغال‌های زیستی حاصل از بقایای خرما تهیه شده تحت دماهای گرما کافت 200، 400 و 600 درجه سلسیوس به‌عنوان جاذب فلز سنگین نیکل و بررسی اثر pH بر میزان جذب آن انجام گرفته است. بدین منظور، ابتدا آزمایش‌های سینتیک برای تعیین سرعت و زمان تعادل واکنش‌های جذب نیکل انجام گرفت. همچنین، همدماهای جذب نیکل توسط نمونه‌های زغال زیستی در pH طبیعی جاذب‌ها و 7‌=pH انجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد زغال زیستی تهیه شده در دمای 600 درجه سلسیوس سرعت جذب نیکل بیشتری داشته و زمان تعادل برای واکنش مربوط به آن حدود 5 ساعت به‌دست آمد. مدل‌های لانگمویر و فروندلیچ همدماهای جذب نیکل توسط جاذب‌های مورد مطالعه را به خوبی توصیف نمودند. براساس پیش‌بینی مدل لانگمویر، زغال زیستی تهیه شده در دمای 600 درجه سلسیوس بیشترین و بقایای خام درخت خرما کمترین ظرفیت جذب نیکل را نشان دادند. جذب نیکل تحت تأثیر pH نیز قرار گرفت، به‏طوری که با افزایش pH، نیکل بیشتری توسط جاذب‌ها از محلول حذف شد. به‌طور کلی، با توجه به فراوانی بقایای خرما در مناطق جنوبی کشور، استفاده از زغال زیستی حاصل از این بقایا روش مناسب و کارا برای حذف فلزات سنگین از آب‌های آلوده و یا تثبیت این فلزات در محیط خاک است.

ملیحه کارآموز، محسن حمیدپور،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

سیدروفورها مولکول‌های آلی با وزن مولکولی کم هستند که در شرایط کمبود آهن، به‌وسیله میکرو‌ارگانیزم‌های خاک و ریشه برخی از گیاهان ترشح و با کلات کردن آهن محلول خاک قابلیت جذب آن را افزایش می‌دهند. این ترکیبات با برخی از فلزات سنگین نیز تشکیل کمپلکس می‌دهند و بر زیست‌‌فراهمی و حرکت آنها در خاک اثر می‌گذارند. این پژوهش به‌منظور بررسی اثر سیدروفور دسفرال (DFOB) بر جذب کادمیم توسط کانی مسکویت انجام شد. مطالعات جذب وابسته به pH در محدوده pH 4 تا 9 و در یک غلظت کادمیم و سیدروفور به‌ترتیب 5 میلی‌گرم در لیتر و 250 میکرومولار انجام شد. همچنین هم‌‌دماهای جذب در محدوده غلظت کادمیم 5/1 تا 10 میلی‌گرم در لیتر در حضور سیدروفور (250 میکرومولار) و بدون حضور سیدروفور در دو pH 7 و 8 انجام شد. نتایج نشان داد که سیدروفور جذب کادمیم روی کانی مسکویت را در تمامی pH های مورد مطالعه کاهش داد. هم‌ دماهای جذب کادمیم در هر دو pH مورد مطالعه، تحت تأثیر سیدروفور قرار گرفتند. سیدروفور جذب کادمیم را کاهش داد. مدل‌های فروندلیخ و لانگمویر جذب کادمیم را در تمامی سیستم‌های مورد مطالعه به‌خوبی توصیف کردند. مقادیر ضرایب KF مدل فروندلیخ و KL مدل لانگمویر در سوسپانسیون‌های حاوی سیدروفور، کمتر از سیستم‌های بدون سیدروفور بود که نشان‌دهنده رقابت مسکویت و سیدروفور برای تشکیل کمپلکس با یون کادمیم است. 

هستی هاشمی نژاد، امیر تائبی هرندی، پویا پایداری،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

هدف از این پژوهش ارزیابی کارایی تانیک ‌اسید به‌عنوان منعقد کننده در حذف کدورت آب است. آزمایش‌ها مطابق با روش آماری تاگوچی طراحی شد و بر‌روی نمونه‌های آب با کدورت مصنوعی کائولین و آب با کدورت طبیعی انجام شد. به‌منظور بهینه‌سازی فرایند انعقاد توسط تانیک ‌اسید و بررسی تأثیر پارامترهای مختلف بر آن، هفت پارامتر pH، دز منعقد کننده، سرعت اختلاط سریع، سرعت اختلاط کند، زمان اختلاط کند، زمان ته‌نشینی و کدورت اولیه، به‌کمک آزمایش جار مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج کلی به‌دست آمده از آزمایش‌ها نشان داد که در شرایط بهینه، تانیک ‌اسید قادر است تا 71 درصد کدورت مصنوعی و تا 66 درصد کدورت طبیعی را حذف کند. به‌علاوه، تانیک ‌اسید در آب‌های با کدورت پایین‌تر راندمان بالاتری از خود نشان می‌دهد. با انجام آنالیز واریانس (ANOVA) مشخص شد که دو پارامتر کدورت اولیه و زمان اختلاط کند، بیشترین تأثیر را بر قدرت منعقد‌کنندگی تانیک ‌اسید دارند. در مجموع می‌توان بیان کرد که تانیک ‌اسید از قابلیت منعقد‌کنندگی برخوردار است و بنابراین می‌تواند به جای منعقد کننده‌های متداول، در تصفیه مقدماتی مورد استفاده قرار گیرد.

محمدرضا ریگی،
جلد 22، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

اثرات ماده آلی محلول به‌دست آمده از کمپوست بر جذب سیمازین در چند خاک مختلف با استفاده از روش تعادلی مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق شش خاک با مقادیر مختلف کربن آلی انتخاب شدند. هم‌دماهای جذب سیمازین در خاک‌ها با استفاده از مدل خطی به‌دست آمد و مقادیر ضریب توزیع در شرایط بدون حضور (Kd) و با حضور (Kd*) ماده آلی محلول محاسبه شدند. با افزایش غلظت ماده آلی محلول در دامنه 65-0 میلی­گرم ماده آلی محلول در لیتر در سیستم خاک- محلول، مقدار  Kd*/Kd  ابتدا افزایش و سپس کاهش می­یابد. غلظت‌­های بحرانی ماده آلی محلول (DOMnp) در خاک‌­های مختلف به‌دست آمد که در این نقطه غلظتی، مقدار Kd* برابر با Kd  می‌شود. در شرایط حضور ماده آلی محلول با غلظت­‌های کمتر از غلظت بحرانی ماده آلی محلول، جذب سیمازین در خاک­‌ها افزایش یافته (Kd* > Kd)، درحالی­که در غلظت‌­های بیشتر از غلظت بحرانـی ماده آلی محلـول، جذب سیمازین در خاک­‌ها کاهش نشان داد (Kd* < Kd). غلظت بحرانی ماده آلی محلول با مقدار کربن آلی خاک همبستگی منفی داشت و حداکثر مقدار Kd*/Kd  یعنی (Kmax) با حداکثر جذب ماده آلی محلول در خاک (Xmax) همبستگی مثبت نشان داد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که حضور جزء آب­گریز ماده آلی محلول به­‌طور کاملاً مشهود جذب سیمازین در خاک‌­ها را افزایش داد درحالی­که حضور جزء آب­دوست ماده آلی محلول سبب کاهش جذب سیمازین شد.

جواد بیاض زاده، ابراهیم سپهر، حمیدرضا ممتاز،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

به‌منظور بررسی رفتار جذب فسفر در خاک‌های منطقه خوی و تأثیر درازمدت کشت همراه با مصرف کود مرغی بر پارامترهای جذب فسفر، آزمایش‌های جذب به‌صورت پیمانه‌ای با 16 نمونه خاک (هشت نمونه خاک زراعی و هشت نمونه خاک غیر زراعی) در سری غلظتی فسفر
mg L-1) 30-0) با محلول زمینه 01/0 مولار CaCl2 انجام گرفت و پس از تعادل، مقدار فسفر باقیمانده در محلول اندازه‌گیری و داده‌های آزمایشی با مدل‌های لانگ‌مویر و فروندلیچ برازش داده شدند. بر اساس ضریب تبیین (R2) و خطای استاندارد براورد (SE)، هر دو مدل لانگ‌مویر (99/0-93/0=R2) و فروندلیچ (99/0-87/0=R2) برازش نسبتاً خوبی با داده‌های آزمایشی نشان دادند و میزان حداکثر جذب تک‌لایه‌ای لانگ‌مویر (qmax) در خاک‌های زراعی و غیر زراعی به‌ترتیب بین 233 تا 486 و 340 تا 540 میلی‌گرم در کیلوگرم، پارامتر انرژی جذب لانگ‌مویر (KL) در خاک‌های زراعی و غیر زراعی به‌ترتیب بین 12/0 تا 5/0 و 22/0 تا 71/0 قرار گرفت. پارامترهای ظرفیت (KF) و شدت جذب (n) فروندلیچ در خاک‌های زراعی و غیر زراعی به‌ترتیب در محدوده 123-4/36 و 2/1453/59 و 50/1-18/1 و 85/1-47/1 قرار گرفتند. در نتیجه با توجه به روند کاهشی پارامترهای جذب و شاخص‌های بافری خاک در خاک‌های زراعی نسبت به خاک‌های غیر زراعی می‌توان گفت ادامه این روند مدیریت کشت در این منطقه همراه با مصرف کود مرغی موجب کاهش جذب فسفر توسط خاک و افزایش فراهمی فسفر شده، لذا مقدار کود فسفاته کمتری برای حفظ مقدار بهینه فسفر در محلول خاک به‌منظور رشد مطلوب گیاهان مورد نیاز است.

تارخ احمدی، معصومه دلبری، پیمان افراسیاب،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

امروزه الگوریتم‌های محاسباتی بیرکن (BESTslope و BESTsteady) به‌عنوان روش‌های غیرمستقیم مناسبی برای تخمین هدایت هیدرولیکی اشباع (Ks) و قابلیت جذب خاک (S) و پارامتر مقیاس (hg) در معادله منحنی مشخصه ونگنوختن از طریق داده‌های آزمایش نفوذ بیرکن و سایر پارامترهای مورد نیاز شناخته شده‌اند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه دو الگوریتم مذکور در تخمین Ks و S و رطوبت خاک متناظر با مکش‌های 33، 300،200،100 و 1500 کیلو پاسکال است. برای این منظور تعداد 40 آزمایش نفوذ بیرکن در مزرعه پژوهش‌هایی سد سیستان انجام شد. از کل آزمایش‌ها تعداد 30 آزمایش در بافت‌های لوم و لوم‌شنی که متوسط خطای نسبی (Er(t,I)) آنها کمتر از 5/5 درصد بود برای بررسی و تحلیل نتایج انتخاب شد. برای مقایسه رطوبت اندازه‌گیری شده و تخمین زده شده در هر یک از فشارهای مورد نظر از معیارهای جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطا (ME) و ضریب تعیین وزنی (ωr2) استفاده شد. نتایج نشان داد الگوریتم BESTsteady که فرایند محاسباتی بسیار ساده‌تری در مقایسه با الگوریتم اصلی بیرکن (BESTslope) دارد، توانایی تخمین مقدار Ks و S و همچنین مقدار رطوبت در مکش‌های نزدیک به ظرفیت زراعی با دقت قابل قبولی را دارد. دقت تخمین مقدار رطوبت خاک متناظر با مکش 1500 کیلو پاسکال (رطوبت در نقطه پژمردگی) در هر دو الگوریتم ضعیف و غیرقابل قبول تشخیص داده شد. از طرفی با افزایش درصد رس خاک مقدار خطای نسبی تخمین رطوبت اندازه‌گیری شده ((Er(h,θ) با شیب ملایمی کاهش یافت.

سیده زهره کیانی هرچگانی، علیرضا حسین‌پور، حمیدرضا متقیان،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

جذب سطحی روی یکی از مهم‌ترین فرایندهایی است که غلظت روی را در محلول خاک تنظیم می‌کند. حضور آنیون‌های عناصر غذایی در محلول خاک می‌تواند بر جذب روی مؤثر باشد. اما نحوه اثرگذاری آنیون‌ها بر ویژگی‌های جذب عنصر روی به‌خوبی مشخص نشده است. بنابراین در این مطالعه به بررسی اثر آنیون‌‌های ارتوفسفات، نیترات و کلرید بر جذب روی در پنج نمونه خاک‌ آهکی استان چهارمحال و بختیاری پرداخته شد. مطالعه هم‌دماهای جذب روی با استفاده از محلول‌ حاوی غلظت‌‌های 25، 50، 75، 100، 150 و 200 میلی‌گرم در لیتر روی از منبع ZnSO4 در الکترولیت‌های KH2PO4،  KNO3و KCl (غلظت الکترولیت‌ها برابر با 50 میلی‌مولار) در دانشگاه شهرکرد در سال 1396 انجام شد. در ادامه معادله‌های فروندلیچ، لانگ‌مویر و خطی برای بررسی توانایی توصیف جذب روی به‌کار برده شد. بر اساس نتایج، معادله‌های فروندلیچ و لانگ‌مویر توانایی توصیف جذب روی را داشتند. نتایج این پژوهش نشان داد که روی در حضور آنیون ارتوفسفات دارای حداکثر ظرفیت جذب و شدت جذب بیشتری نسبت به آنیون‌های کلرید و نیترات بود، درحالی‌ که انرژی جذب (k)، حداکثر گنجایش بافری (MBC) و ضریب توزیع (kf) روی در حضور آنیون کلرید نسبت به آنیون‌های نیترات و ارتوفسفات بیشتر بود (05/0>p). نتایج این پژوهش نشان داد که روی در حضور آنیون ارتوفسفات با شدت و ظرفیت بیشتری جذب می‌شود، درحالی ‌که انرژی جذب آن کمتر از حضور دو آنیون دیگر بود، بنابراین توصیه می‌شود که کودهای روی و فسفات با هم در خاک به‌کار برده نشوند.

رضوان ترکی، نوراله میرغفاری، محسن سلیمانی،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

پسماندهای پوست میوه و مرکبات در کارخانه‌های صنایع غذایی به‌طور روزانه در حجم زیادی تولید می‌شود که مدیریت آن در ایران به‌عنوان یکی از قطب‌های مهم تولید میوه و مرکبات از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در این مطالعه، پسماندهای پوست‌ انار، پرتقال و لیمو از کارخانه‌های آبمیوه‌گیری جمع‌آوری و پس از پیرولیز در دمای 500-400 درجه سانتی‌گراد، کارایی آنها برای جذب فلز روی از محلول‌های آبی بررسی شد. داده‌های سینتیک و هم‌دمای جذب فلز روی از محلول آبی با شکل‌های خطی و غیرخطی دو مدل هم‌دمای لانگمویر و فرندلیچ و مدل‌های سینتیک شبه مرتبه اول و شبه مرتبه دوم برازش داده شد. نتایج نشان داد در شرایط آزمایش شده، بیشینه مقدار جذب برای زغال‌های زیستی تولید شده از پوست‌های انار، پرتقال و لیمو به‌ترتیب 2/42، 1/83 و 3/17 میلی‌گرم روی بر گرم زغال زیستی بود. مطالعه مدل‌های هم‌دمای جذب نشان داد استفاده از شکل خطی می‌تواند منجر به نتیجه و تفسیری کاملاً متفاوت از شکل اصلی مدل شود؛ به‌طوری که بر اساس شکل‌های خطی، مدل لانگمویر و بر اساس شکل‌های غیرخطی، مدل فرندلیچ بهترین مدل برای تفسیر داده‌های آزمایش‌های هم‌دما بود. همچنین بررسی سینتیک واکنش حاکی از آن بود که هر دو شکل اصلی و خطی‌شده منجر به یک نتیجه و تبعیت داده‌های سینتیک از مدل شبه مرتبه دوم شد.
 


لیدا پیری مقدم، علیرضا واعظی،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

کشتزارهای دیم واقع در مناطق شیبدار منبع عمده هدررفت آب، خاک و عناصر غذایی در مناطق خشک و نیمه‌خشک هستند. اطلاعات اندکی در مورد اثرات عملیات خاک‌ورزی بر فرسایش خاک، هدررفت عناصر غذایی و جذب آنها در کشتزارهای شیبدار در مناطق نیمه‌خشک وجود دارد. این پژوهش به‌منظور بررسی اثرات جهت خاک‌ورزی بر هدررفت آب و خاک، هدررفت نیتروژن و فسفر و میزان جذب آنها در گندم دیم انجام گرفت. آزمایشی در دو جهت خاک‌ورزی شامل خاک‌ورزی موازی شیب و خاک‌ورزی روی خطوط تراز با چهار تیمار کودی شامل شاهد، اوره، سوپرفسفات تریپل و اوره به‌همراه سوپرفسفات تریپل در کرت‌هایی با ابعاد 8×75/1 متر در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 94-1393 در کشتزارهای دیم شهرستان زنجان به اجرا درآمد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی‌دار بین دو روش خاک‌ورزی از نظر هدررفت آب و خاک (001/0 P <) و هدررفت نیتروژن و جذب آن در دانه گندم (001/0 P <) وجود دارد، اما به‌لحاظ هدررفت فسفر و جذب آن در دانه، تفاوت معنی‌دار مشاهده نشد. هدررفت آب و خاک در کرت‌های تحت خاک‌ورزی موازی شیب به‌میزان 56/1 و 50/2 برابر بیشتر از خاک‌ورزی موازی خطوط تراز بود. هدررفت نیتروژن در کرت‌های تحت خاک‌ورزی موازی شیب به‌میزان 29/1 برابر بیشتر از کرت‌های تحت خاک‌ورزی روی خطوط تراز بود. هدررفت نیتروژن در کرت‌ها با افزایش هدررفت آب و خاک افزایش یافت به‌طوری که رابطه‌ای معنی‌دار بین هدررفت نیتروژن و هدررفت آب (55/0=2R) و هدررفت خاک (59/0=2R) مشاهده شد. به‌طور کلی این پژوهش نشان داد که جهت خاک‌ورزی نقشی مهم در هدررفت آب و خاک و درنتیجه هدررفت نیتروژن و جذب آن توسط گیاه در کشتزارهای دیم منطقه نیمه‌خشک دارد. به‌کارگیری روش خاک‌ورزی روی خطوط تراز اولین گام برای حفظ منابع آب و خاک و افزایش باروری خاک در این مناطق است.

معصومه خمسه مهابادی، مهران شیروانی، محمدرضا مصدقی،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده

کمبود آب و کاهش کیفیت منابع آب نیاز به یافتن راه حل­هایی مناسب برای حذف آلاینده‌ها از منابع آبی را تشدید کرده است. فلزات سنگین که توسط فعالیت‌های شهری و صنعتی تولید می‌شوند جزء مهم‌ترین آلاینده‌های موجود در آب‌‌ها‌ی طبیعی و فاضلاب‌ها هستند. روش‌های مختلفی برای حذف آلاینده‌ها مانند فلزات سنگین از آب‌ها و فاضلاب‌های صنعتی توسعه یافته‌اند که در این میان فرایند جذب به‌عنوان یک روش کارا و اقتصادی از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. رس‌ها و پلیمرها به‌دلیل سازگاری با محیط زیست، فراوانی در طبیعت، هزینه کم و سطح ویژه زیاد در حال حاضر به‌طور گسترده‌ای برای جذب فلزات سنگین به‌کار می‌روند. درصورتی که این جاذب‌ها به‌صورت هیبرید استفاده شوند، برخی محدودیت‌های فیزیکی- شیمیایی آنها برطرف می‌شود. در این پژوهش، رفتار کمپوزیت پلی‌اکریلیک اسید- بنتونیت در مقایسه با بنتونیت طبیعی برای جذب سرب در شرایط بسته و ستون با بستر ثابت آزمایش و تأثیر pH بر آن بررسی شد. نتایج آزمایش‌ها در سیستم بسته نشان داد مدل‌ لانگمویر بر داده‌های تعادلی جذب سرب به‌خوبی برازش می‌یابد. میزان جذب سرب با افزایش pH، افزایش یافت و بیشترین ظرفیت جذب سرب در 4=pH، برابر 83/29 میلی‌گرم بر گرم و در 6=pH، برابر 103/3 میلی‌گرم بر گرم به‌دست آمد. نتایج به‌دست آمده و محاسبه شاخص­های پالایش و جذب شامل میانگین غلظت خروجی نسبی، درصد جذب نسبی، درصد سرب انتقال‌یافته و ضریب پالایش از روی منحنی­های رخنه برای جاذب‌ها در سیستم ستون با بستر ثابت، نیز نشان داد که کمپوزیت پلی‌اکریلیک اسید- بنتونیت دارای ظرفیت جذب بیشتری برای سرب بوده و با افزایش pH، سرب بیشتری از محلول‌ها حذف شده است.

حدیثه شعبانی، محمد امیر دلاور، سعید تقوی فردود،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده

امروزه به‌منظور کاهش خطرات ناشی از آلاینده‌ها، تکنیک‌های جدید پاکسازی آلاینده‌ها بر دوستدار محیط ‌زیست و مقرون به‌صرفه بودن متمرکز شده است. بیوچار با توجه به فراوانی دسترسی، ارزان‌قیمت بودن و داشتن خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مطلوب پتانسیل بالایی برای پاکسازی آلاینده‌ها در محیط‌های آبی دارد. هدف از این مطالعه بررسی کارایی بیوچار مهندسی ‌شده با کیتوسان (Bc-Ch)، بیوچار باگاس (Bg-Bc) و باگاس نیشکر (Bg) در حذف کادمیوم از محلول آبی است. بدین منظور اثر زمان تماس، مقدار جاذب، پهاش محلول بر درصد حذف کادمیوم و نیز همدماهای جذب و مدل‌های سینتیکی جذب مطالعه شد. نتایج نشان داد همدمای لانگمویر و مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم بهترین برازش را بر داده‌های جذبی داشتند. حداکثر مقدار جذب با توجه به مدل لانگمویر برای Bc-Ch، Bg-Bc و Bg به‌ترتیب 78/32، 57/11 و 23/2 میلی‌گرم بر گرم به‌دست آمد. برای هر سه جاذب مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم بهترین برازش را بر داده‌های تجربی جذب نشان داد. این مطالعه نشان داد که بیوچار مهندسی شده با کیتوسان می‌تواند به‌عنوان جاذبی مؤثر، مقرون به‌صرفه و دوستدار محیط‌ زیست برای پاکسازی آلاینده‌های فلزی در محیط­های آبی مورد استفاده قرار گیرد.


صفحه 3 از 4     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb