47 نتیجه برای کاربری
وریا زارعی، محسن شکلآبادی،
جلد 18، شماره 70 - ( 12-1393 )
چکیده
این بررسی بهمنظور بررسی اثر کاربریهای مختلف اراضی بر برخی شاخصهای کیفیت خاک با استفاده از روشهای آماری چند متغیره انجام گردید. در جنگلهای زاگرس واقع در شهرستان مریوان از سه کاربری جنگل، مرتع و زراعی و در دو عمق 25-0 و 50-25 سانتیمتر نمونه برداری صورت گرفت. ویژگیهای pH، هدایت الکتریکی، مقدار شن، سیلت، رس، آهک و پایداری خاکدانهها و همچنین کربن آلی در خاکدانههای پایدار اندازهگیری شد و روشهای تجزیه عاملهای اصلی، تحلیل خوشهای و تجزیه به توابع تفکیک جهت ارزیابی کیفیت خاک استفاده گردید. متغیرهای مورد بررسی در پنج عامل قرار گرفتند. مهمترین عاملها مربوط به کربن آلی و شاخصهای پایداری خاکدانهای بود. توزیع شماتیک عاملها و تحلیل خوشهای این نتایج را تأیید کردند. با تغییر کاربری، عاملهای کربن آلی خاکدانهای و پایداری خاکدانهها و در نتیجه شاخصهای پایداری بیشترین حساسیت را نشان میدهند. تغییرات این ویژگیها در کاربری جنگل و مرتع تقریباً مشابه بودند ولی کاربری زراعی در مقابل دو کاربری دیگر تغییرات متفاوتی را نشان داد. تبدیل کاربری جنگل به زراعی منجر به کاهش کربن خاکدانهای و خاکدانههای پایدار و همچنین افزایش واکنش خاک گردیده است. روشهای چند متغیره در ترکیب ویژگیهای خاک و تعیین شاخصهای مختلف و ارزیابی کیفیت خاک کارایی بیشتری داشتند.
فرزاد پارسادوست، ذبیحالله اسکندری، بابک بحرینینژاد، علی جعفریاردکانی،
جلد 19، شماره 71 - ( 3-1394 )
چکیده
مطالعه و ارزیابی تغییرات شاخصهای کیفیت خاک در انواع کاربری اراضی میتواند در برنامه ریزی مدیریت پایدار و پیشگیری از روند نزولی کیفیت خاک مؤثر باشد. در همین رابطه مطالعهای در سال 1389 در منطقه فریدن در استان اصفهان با هدف بررسی برخی از شاخصهای شیمیایی و بیولوژیک خاک در سه کاربری اراضی(مرتع، دیمزار رها شده و دیم)، در دو فصل رویش (اردیبهشت و شهریور) و در سه شیب (10-0، 20-10 و 30-20 درصد) انجام شد. شاخصهای مورد ارزیابی شامل ازت، فسفر، پتاس، مواد آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی و تنفس میکروبی بود. نتایج نشان داد که با افزایش شدت شیب تمامی صفات بهجز میزان پتاس روند نزولی داشت. از سوی دیگر تأثیر نوع کاربری بر تمامی پارامترهای مورد بررسی بهجز ازت معنیدار بود بهنحوی که بیشترین مقادیر شامل mg/kg 4/28 فسفر، 62/0% مواد آلی، cmol/kg 38 /20 ظرفیت تبادل کاتیونی و mgC/day 2/33 تنفس میکروبی، همگی در کاربری مرتع دیده شد و در مورد پتاس به مقدار mg/kg 8/406 در دیم مشاهده شد. تأثیر فصل برروی تمامی پارامترهای اندازهگیری شده بهجز ازت معنیدار بود بهگونهای که بیشترین مقادیر شامل mg/kg7/28 فسفر، mg/kg 3/377 پتاس،cmol/kg 6/19 ظرفیت تبادل کاتیونی، mgC/day 9/25 تنفس میکروبی همگی در اردیبهشت و تنها مواد آلی با بیشترین مقدار (68/0%) در شهریورماه دیده شد. نتایج بهدست آمده از این پژوهش نشان داد افزایش شدت شیب وتغییرکاربری غیراصولی اراضی همزمان با نزدیک شدن به آخر فصل رویش همگی سبب کاهش شاخصهای کیفی و توانایی بهرهدهی خاک میگردد.
محمد حسین مختاری، احمد نجفی،
جلد 19، شماره 72 - ( 5-1394 )
چکیده
طبقهبندی و تهیه نقشه کاربریهای اراضی یکی از پرکاربردترین موارد در استفاده از دادههای سنجش از دور است. تعدادی از روشهای پیشرفتهتر طبقهبندی در دهههای گذشته توسعه پیداکردهاند که از آنها میتوان به شبکههای عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان اشاره کرد. در این مطالعه از تصاویر لندستTM باقدرت تفکیک 30 متر جهت استخراج کاربریهای اراضی با استفاده از دو روش طبقهبندی شبکه عصبی مصنوعی و ماشین بردار پشتیبان اقدام شد. نتایج، دقت بالای طبقهبندیهای شبکه عصبی و ماشین بردار پشتیبان با کرنل شعاعی، هر کدام بهترتیب با دقت کلی 67/90 و 67/91 درصد را نشان داد. ماشین بردار پشتیبان کلاسهایی را که دارای خصوصیات طیفی مشترک بودند بهتر تفکیک کرد. همچنین در قسمتهای مرزی دو نوع کاربری، ماشین بردار پشتیبان قابلیت جداسازی بهتری نسبت به شبکه عصبی داشت و مرز بین دو کلاس ملموس تر بود. با توجه به نتایج گرفته شده، هر دو روش شبکه عصبی و ماشین بردار پشتیبان برای طبقهبندی کاربریهای اراضی خوب بوده، اما روش ماشین بردار پشتیبان با اختلاف 1 درصد در دقت کلی و 2درصد در ضریب کاپا بهتر بود. دقت بالای ماشین بردار پشتیبان میتواند ناشی از مرز تصمیمگیری بهینه آن باشد درحالیکه شبکه عصبی نمیتواند این مرز را ایجاد کند.
علی طالبی، سیده فاطمه سوزنده پور، محمد تقی دستورانی، علیاکبر کریمیان، محبوبه سلطانی،
جلد 19، شماره 72 - ( 5-1394 )
چکیده
کاربری اراضی یکی از فاکتورهای اساسی در کنترل رفتار هیدرولوژیکی حوزهها میباشد. در مقابل ویژگیهای عمدتاً ثابت حوزه و مؤثر بر چرخه آب حوزه (مانند خصوصیات خاک، توپوگرافی، اقلیم و کاربری اراضی) ممکن است زمینهساز تغییرات کوتاه مدت باشند. بنابراین، عموماً فرض میشود که تغییر کاربری اراضی علت تغییر در پویایی هیدرولوژیکی حوزهها میباشد. در این مقاله اثر کاربری اراضی در شرایط فعلی و بهینه بر رسوبدهی حوزه با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی و اجرای مدل هیدرولویکی HEC-HMS در حوزه آبخیز شور و شیرین واقع در استان فارس بررسی شده است. نقشه کاربری اراضی جهت تهیه نقشه شماره منحنی استفاده شد و این نقشه بهعنوان پارامتر مهم جهت ورودی مدل استفاده گردید. نتایج نشان داد که رسوب برآورد شده در دو شرایط با یکدیگر تفاوت داشته و رسوب برآوردی بهمیزان متوسط 12 درصد، در شرایط کاربری بهینه کمتر از شرایط فعلی اراضی میباشد. کاهش دبی اوج و میزان رسوب در شرایط بهینه اراضی نسبت به شرایط کاربری فعلی بیانکننده این مطلب است، که تغییر کاربری اراضی و نوع کاربری مورد استفاده نقش بسزایی در کاهش یا افزایش ارتفاع رواناب و در نتیجه دبی اوج سیلاب و میزان رسوبزایی حوزه دارد.
سهیلا یونسزاده جلیلی، میثم کمالی، پیمان دانشکار آراسته،
جلد 20، شماره 78 - ( 10-1395 )
چکیده
مدیریت جامع حوضههای آبخیز در گرو دانش عمیق از اطلاعات پایه حوضه و از جمله آرایش اراضی و نوع کاربرد آن میباشد. موقعیت مکانی و سطح پراکنش کاربری کشاورزی کمک شایانی به تعادل منابع آبی در یک حوضه میکند. در این تحقیق و با کمک تصاویر ماهوارهای لندست ۵ و ۸ و الگوریتم طبقهبندی نظارت شده به روش حداکثر احتمال، کاربریهای پهنههای آبی، شورهزار و کشت آبی حوضه آبخیز ارومیه و در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۲ تهیه گردید. تمام تصاویر انتخابی از ماهواره لندست در ماههای تیر و مرداد قرار گرفتهاند. سپس به مقایسه کاربریهای حاصل از ماهواره مودیس برای سال ۱۳۸۹ و ۱۳۹۱ و در انتها به مقایسه نتایج حاصل از ماهواره مودیس و لندست برای سال ۱۳۸۹ پرداخته شده است. نتایج بررسی ماهوارههای لندست و مودیس نشان میدهد که سطح اراضی کشت آبی افزایش و پهنههای آبی کاهش یافته است. با مقایسه کاربری اراضی کشت آبی و پهنههای آبی سال ۱۳۸۹ میان ماهواره مودیس و لندست نشان میدهد که ماهواره مودیس کشت آبی و پهنههای آبی را بهتر از زمینهای بایر برآورد نموده است. مقدار ضریب کاپا برای کاربریهای حاصل از ماهواره لندست برای سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۳ به ترتیب ۷۷/۰ و ۸۷/۰ میباشد.
مهناز زارع خورمیزی، عطااله کاویان، کریم سلیمانی، کاظم نصرتی،
جلد 21، شماره 2 - ( 5-1396 )
چکیده
لازمه اجرای برنامه های حفاظت آب و خاک و کنترل رسوب، کسب اطلاعات از اهمیت نسبی منابع رسوب و سهم آنها در تولید رسوب و در نتیجه شناسایی مناطق بحرانی در درون آبخیز است. به همین منظور در این مطالعه جهت تعیین سهم رسوب دهی هر یک از کاربری ها بهعنوان منابع رسوب در حوضه آبخیز کند در استان تهران، 35 ردیاب ژئوشیمیایی و کربن آلی در 45 نمونه از منابع رسوب و 11 نمونه رسوب آبخیز، اندازه گیری گردید. براساس نتایج آزمون کروسکال والیس، از بین 35 ردیاب اندازهگیری شده، 10 ردیاب شامل آلومینیوم (Al)، آرسنیک (As)، برلیم (Be)، کلسیم (Ca)، مولیبدن (Mo)، فسفر (P)، سرب (Pb)، گوگرد (S)، روی (Zn) و کربن آلی (OC)، با سطح معنی داری کمتر از یک درصد، توانایی تفکیک منابع رسوب را داشتند. سپس با استفاده از تحلیل تشخیص، 5 ردیاب کربن آلی (OC)، گوگرد (S)، فسفر (P)، روی (Zn) و آرسنیک (As) با ضریب معنیداری 000/0، بهعنوان ترکیب بهینه انتخاب شدند که با تأیید 8/97 درصد قادر به تفکیک منابع رسوب شدند. درنهایت نتایج حاصل از مدل ترکیبی چند متغیره نشان داد که میانگین سهم کاربری باغ، مرتع و اراضی مسکونی در تولید رسوب بهترتیب 54/1، 27/14 و 18/84 درصد و مجموع مربعات خطا نیز 33/0 بود. نتایج این مطالعه می تواند در انتخاب روش مناسب کنترل رسوب در منطقه مطالعاتی مورد استفاده قرار گیرد.
الهام چاوشی، مجید افیونی، محمد علی حاج عباسی،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
در این مطالعه که قسمت وسیعی از زمینهای کشاورزی و مراکز بزرگ صنعتی استان اصفهان را در برمیگیرد، کاربریها به سه دسته کشاورزی، بایر و غیر کشاورزی، شهری و صنعتی تقسیمبندی شد و در کل 257 نمونه از خاک سطحی (عمق20-0 سانتیمتر) منطقه برداشت شده و غلظت فلورید محلول خاک اندازهگیری شد. برای تعیین ساختار مکانی توزیع فلورید در خاکها از نرمافزار GS+ و برای تهیه نقشه توزیع مکانی آن از روش کریجینگ نقطهای و نرمافزار Surfer استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت فلورید محلول در خاکهای اصفهان ( mg L-185/0) بیشتر از میانگین خاکهای دنیا ( mg L-153/0) است، همچنین فلورید محلول خاک، دارای کلاس وابستگی مکانی متوسط بود که نشاندهنده کنترل تغییرات مکانی آن بهوسیله ویژگیهای ذاتی و مدیریتی است. میانگین غلظت فلورید محلول خاک در زمینهای کشاورزی و شهری بهطور معنیداری بیشتر از زمینهای بایر و غیر کشاورزی بود که علت این افزایش در زمینهای کشاورزی، احتمالاً مصرف کودهای فسفره و در مناطق شهری، فرونشست اتمسفری فلورید در اثر فعالیت برخی از صنایع نظیر تولید فولاد است. بیشترین غلظت فلورید محلول با توجه به نقشه کریجینگ در اطراف رودخانه زایندهرود و در قسمتهای مرکز و غرب منطقه مطالعاتی مشاهده شد.
علی اشرف علی اشرف امیری نژاد، ستاره قطبی،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
کیفیت خاک، بهصورت توانایی یک خاک در انجام وظایف آن، بهعنوان بخشی اساسی از زیستگاه بشری، تعریف میشود. در این پژوهش، اثرات تغییر کاربری اراضی (تبدیل اراضی جنگلی به زمینهای کشاورزی) بر کیفیت فیزیکی خاک، در منطقه گیلانغرب مورد مطالعه قرار گرفت. برای انجام این تحقیق، نمونههای خاک از لایههای سطحی و تحتالارضی دو نوع کاربری و از دو موقعیت قله و شانه شیب حوضههای میاندار و ویژنان برداشت شد. ویژگیهای فیزیکی خاک، از قبیل بافت خاک و توزیع اندازه ذرات، هدایت هیدرولیکی اشباع خاک، جرم مخصوص ظاهری، میانگین وزنی قطر خاکدانهها، ظرفیت نگهداری رطوبت و درصد کربن آلی خاک اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که تغییر کاربری مناطق جنگلی به اراضی کشاورزی، موجب کاهش شدید درصد ماده آلی خاک (بهمیزان 52 درصد) و افزایش درصد سیلت، شن و جرم مخصوص ظاهری خاک میشود، همچنین جنگلتراشی موجب کاهش میانگین وزنی قطر خاکدانهها (از 39/0 به 14/0 میلیمتر در حوضه میاندار)، کاهش میزان رس، کاهش تخلخل و بهدنبال آن کاهش ظرفیت نگهداری رطوبت و کاهش هدایت هیدرولیکی اشباع خاک (از 34/10 به 86/1 سانتیمتر در ساعت) شده است. بهطورکلی، نتایج ثابت میکند که تغییر کاربری اراضی جنگلی به کشاورزی، سبب کاهش شدید کیفیت فیزیکی خاک و قابلیت تولید آن میشود.
آذین نوروزی، محمدرضا انصاری، محمد معظمی، نظام اصغری پور دشت بزرگ،
جلد 23، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
طی چند دهه اخیر، تغییرات کاربری اراضی یکی از مهمترین معضلات زیستمحیطی در سراسر جهان بوده است. این مطالعه بهمنظور بررسی و تحلیل روند تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تکنیک سنجش از دور در کانونهای ریزگرد جنوب و جنوبشرق اهواز و اراضی اطراف آن انجام شد. بر اساس شاخص استاندارد شده بارش (SPI)، سالهای 1986، 2002 و 2016 بهعنوان سالهای با وضعیت نزدیک به نرمال انتخاب شدند. سپس، نقشههای کاربری اراضی منطقه مطالعاتی با استفاده از تصاویر ماهواره لندست و روشهای مختلف طبقهبندی نظارتشده، تهیه شد. بهمنظور افزایش دقت طبقهبندی تصاویر از شاخص MNDWI استفاده شد. همچنین برای ارزیابی کارایی هر روش از پارامترهای دقت کلی و ضریب کاپا استفاده شد. درنهایت بهمنظور آشکارسازی تغییرات از روش مقایسه، پس از طبقهبندی استفاده شد. با توجه به نتایج پژوهش در دوره زمانی (1380-1365)، مساحت کاربریهای پوشش گیاهی، سطوح مرطوب با پوشش گیاهی و سطوح آبی بهترتیب بهمیزان 419، 219 و 40/7 درصد افزایش و در مقابل مساحت کاربری مرتع ضعیف و بایر بهمیزان 36/6 درصد کاهش یافته است. از عمدهترین علل وقوع این تغییرات میتوان به فاکتورهای انسانی همچون افزایش جمعیت و متغیرهای اقلیمی همچون بارشهای مناسب اشاره کرد. در دوره زمانی (1394-1380)، مساحت کاربریهای سطوح مرطوب با پوشش گیاهی، سطوح آبی و پوشش گیاهی بهترتیب بهمیزان 94، 49/3 و 46/7 درصد کاهش و در مقابل مساحت کاربری مرتع ضعیف و بایر بهمیزان 45/4 درصد افزایش یافته است. خشکسالیهای اخیر، افزایش دما و مدیریت نادرست و غیر اصولی از منابع آبی در کاهش وسعت پوشش سبز و سطوح آبی و افزایش مساحت اراضی بایر مؤثر بودهاند. از سوی دیگر، در طول سه دهه گذشته، مساحت کاربری ساختهشده بهمیزان 157 درصد افزایش یافته است، درحالی که مساحت کاربری رودخانه بهمیزان 28/8 درصد کاهش یافته است. این نتایج نشاندهنده تخریب کلی در منطقه بر اثر تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی است.
علی رضا واعظی، شکوه کریمی، مجید فرومدی،
جلد 23، شماره 4 - ( 9-1398 )
چکیده
فرسایش بارانی نخستین شکل فرسایش آبی در طبیعت است که تحت تأثیر عوامل مختلف از جمله بارندگی پیشین و کاربری زمین قرار میگیرد. این مطالعه بهمنظور بررسی اثر بارندگی پیشین بر فرایندهای فرسایش بارانی در دو نوع کاربری زمین در خاک مارنی تحت باران شبیهسازی شده انجام گرفت. برای این منظور از خاکدانههای با قطر شش تا هشت میلیمتری از دو نوع خاک مارنی (مرتع و تبدیل شده به کشاورزی) از عرصههای مارنی غرب زنجان نمونهبرداری تصادفی شد. خاکدانهها در 48 جعبه پلاستیکی به ابعاد 40×30 سانتیمتر برای بررسی اثر هشت سطح تداوم باران در سه تکرار آمادهسازی شدند. برای اعمال بارانها، از بارانی با شدت 40 میلیمتر بر ساعت بهکمک شبیهساز باران با تداومهای صفر، 7، 14، 21، 28، 35، 42 و 49 دقیقه استفاده شد. بارانهای اعمال شده باعث ایجاد هشت سطح رطوبتی شامل 6/00 ، 9/30، 12/60، 15/89، 19/19، 22/49، 25/79 و 29/08 درصد در خاک شدند. بهمنظور بررسی میزان پاشمان از بارانی با شدت ثابت 40 میلیمتر بر ساعت بهمدت 15 دقیقه در همه تیمارها استفاده شد. براساس نتایج، میزان تخریب خاکدانهها در خاک مرتع، تحت تأثیر بارندگیهای پیشین قرار نگرفت، درحالیکه در خاک کشاورزی بارانهای پیشین اثری معنیدار بر میزان تخریب خاکدانهها داشت (05/0>P). پاشمان ذرات پس از باران دوم در هر دو خاک مرتع و کشاورزی تحت تأثیر بارندگی پیشین قرار گرفت (0/05>P). مقدار تخریب خاکدانه و فرسایش پاشمانی در خاک کشاورزی بهترتیب 1/41 و 1/31 برابر بیشتر از مقادیر آنها در خاک مرتع بود و این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود. این موضوع را میتوان به ناپایداری خاکدانهها در خاک کشاورزی مرتبط دانست که حساسیت خاک را به فرایندهای فرسایش بارانی افزایش داد. بهطور کلی این پژوهش نشان داد که تغییر کاربری زمین در خاکهای مارنی منجر به افزایش حساسیت آنها به فرایندهای فرسایش بارانی میشود. شدت فرسایش خاک در هر رخداد باران، بهمقدار بارندگی پیشین نیز بستگی دارد. افزایش تخریب خاکدانه و محتوای رطوبت خاک در اثر باران پیشین، بر شدت فرسایش پاشمانی در خاک مارنی اثر میگذارد.
لطفعلی چراغپور، مهدی پژوهش، علیرضا داوودیان، عاطفه بزرگمهر،
جلد 23، شماره 4 - ( 9-1398 )
چکیده
در تحقیق حاضر بهمنظور بررسی تغییرات ایجاد شده در کاربری اراضی حوضه آبخیز توف سفید واقع در بخش شمال غربی استان چهارمحال و بختیاری طی یک دوره 25 ساله، تصاویر ماهواره لندست TM مربوط به سال 1991 میلادی در ابتدای دوره و تصاویر ماهواره لندست 8 مربوط به سال 2015 میلادی در انتهای دوره، تهیه و با انجام پردازشهای اولیه و تصحیحات اتمسفری روی تصاویر، نقشههای کاربری اراضی به روش طبقهبندی نظارت شده با تعیین شش کاربری عمده شامل: باغ، مرتع با پوشش علفی، گونزار، کشاورزی، پوشش سنگی و خاک لخت تهیه شد. همچنین با استفاده از تصویر گوگل ارث برای سال 2015 و عکسهای هوایی برای سال 1991، نقشههای واقعیت زمینی برای هر دو تاریخ مذکور ایجاد شد و با بررسی صحت طبقهبندیها، ضریب کاپا بالای 7/0 درصد بهدست آمد و درستی طبقهبندیها تأیید شد. درنهایت بررسی نقشههای 1991 و 2015 و مقایسه آنها نشان داد که تغییرات ایجاد شده در کاربریهای اراضی منطقه مورد مطالعه، در طول این دوره 25 ساله روند نامناسب و سیر قهقرایی را برای طبیعت منطقه مورد مطالعه داشته است. نتایج نشان داد که کاربری کشاورزی با 49/36 درصد تغییر، بیشترین تغییرات را در افزایش سطح اراضی دارای این کاربری داشته است و کاربری مرتع با پوشش علفی نیز با 32/65 درصد تغییر، بیشترین تغییر را در کاهش سطح اراضی دارای این کاربری نشان داد. همچنین کاربری خاک لخت با 12 درصد تغییر، کمترین میزان تغییرات را نشان داد.
سجاد مهری بابادی، مجید افیونی، شمس اله ایوبی،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
برای مدیریت پایدار خاک بررسی اثرات موقعیت شیب و تغییر کاربری اراضی بر منابع خاک و آب ضروری است. در این پژوهش، سه نوع کاربری مرتع تخریب شده، کشت دیم و باغ سیب با هدف تأثیر موقعیت شیب و کاربری اراضی بر برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در منطقه کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شد. هر کدام از کاربریها بر اساس موقعیت شیب تقسیم شدند و ماده آلی (OM)، هدایت هیدرولیکی (KS)، شاخص آبگریزی (RI)، رس قابل پراکنش (DC) و میانگین وزنی قطر خاکدانهها (MWD)، بهعنوان ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هدایت هیدرولیکی بیشترین ضریب تغییرات را داشت. همچنین نتایج مقایسه میانگین نشان داد که تمامی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی اندازهگیری شده، در کاربریها و موقعیتهای مختلف شیب دارای تفاوت آماری معنیدار در سطح 5 درصد هستند. بهطور کلی در هر سه کاربری بر اساس ویژگیهای اندازهگیری شده کاربری باغ و موقعیت پایه شیب دارای شرایط کیفی بهتر نسبت به سایر کاربریها و موقعیتهای شیب است. تخریب مراتع و تغییر کاربری از مرتع به کشت دیم موجب کاهش سطح کیفی خاک شد که این امر در درازمدت سبب کاهش بهرهدهی خاک و خارج شدن برخی زمینها از چرخه تولید خواهد شد. نتایج همبستگی بین ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی خاک نشان داد که بهطور کلی ماده آلی خاک بیشترین همبستگی را با سایر پارامترها دارد.
مهدی پژوهش، مجید محمدیوسفی، افشین هنربخش، حمیدرضا ریاحی بختیاری،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
بهمنظور برنامهریزی و مدیریت سرزمین لازم است عوامل تأثیرگذار بر تغییرات آن را شناسایی و ارزشیابی کرد. تغییرات کاربری زمین یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر فرایندهای آبوهوایی محلی، منطقهای و جهانی است که بهصورت تغییر در نوع استفاده از زمین تعریف میشود و یکی از عوامل مهم در تغییر جریان هیدرولوژیک، فرسایش حوضه و انهدام تنوع زیستی است. حوضه آبخیز بهشتآباد بهعنوان یکی از زیرحوضههای سامانه کارون بزرگ، حدود 70 درصد از جمعیت استان چهارمحال و بختیاری را دربرمیگیرد. بههمین دلیل با توجه به اهمیت بالای این حوضه در تأمین آب حوضههای دیگر و نیز اهمیت شناخت کاربریهای موجود در منطقه در طول چند دهه گذشته، هدف اصلی از این مطالعه، ارزیابی روند تغییرات مکانی کاربری اراضی در حوضه آبخیز بهشتآباد استان چهارمحال و بختیاری با مساحتی حدود 384787 هکتار با استفاده از علم سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی طی یک دوره 25 ساله است. در این تحقیق، ابتدا با تجزیهوتحلیل و پردازش تصاویر ماهوارهای لندست 5 سنجنده TM مربوط به سالهای 1991، 2008 و لندست 8 سنجنده OLI سال 2016 و درنظر گرفتن 5 طبقه کاربری شامل اراضی مرتعی، مناطق ساختمانی- شهری، اراضی کشاورزی، اراضی باغی و اراضی بایر، اقدام به تهیه نقشههای کاربری اراضی برای سه مقطع زمانی بهروش چشمی و هیبریدی با دقت قابل قبول شد. دقت کلی برای هر یک از نقشههای کاربری بهدست آمده برای سالهای 1991، 2008 و 2016 بهترتیب برابر 17/92، 29/94 و 41/93 درصد بهدست آمد که دلالت بر مقبولیت دقت نقشههای تهیه شده داشت. سپس روند تغییرات کاربری اراضی و سهم هریک از طبقههای کاربری و درصد تغییرات هر یک از کاربریها طی دو دوره مطالعاتی مشخص شد. نتایج این تحقیق نشاندهنده تغییراتی در سطح حوضه مورد مطالعه است. مساحت اراضی مرتعی در طی دو دوره روند کاهشی، مناطق ساختمانی- شهری روند افزایشی، اراضی کشاورزی در طی دوره اول روند کاهشی و در طی دوره دوم روند افزایشی، اراضی باغی در طی دو دوره روند افزایشی، اراضی بایر در دوره اول روند افزایشی و در دوره دوم روند کاهشی داشته است. در مجموع باید عنوان کرد که در منطقه بهشتآباد شاهد افزایش جایگزینی مراتع با مناطق ساختمانی- شهری، کشاورزی دیم، باغات و اراضی بایر و بروز تخریب پوشش مرتعی در منطقه هستیم.
هیدی محمودپور، سمیه جنت رستمی، افشین اشرف زاده،
جلد 24، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
با توجه به ناکارآمد بودن شاخص DRASTIC در مسائل مربوط به بالا آمدن آب شور در مناطق ساحلی، در این پژوهش، برای ارزیابی آسیبپذیری آبخوان ساحلی تالش، سه پارامتر کاربری اراضی، فاصله تا ساحل و اختلاف تراز سطح آب زیرزمینی با سطح آب دریا به شاخص DRASTIC اضافه شد. نتایج حاصل از صحتسنجی مدلها با دادههای EC اندازهگیری شده از چاههای کیفی در دشت تالش نشان داد که DRASTIC اصلاح شده با ضریب همبستگی 0/52 نسبت به DRASTIC با ضریب 0/45 تطابق بهنسبت بیشتری با نقشه پهنهبندی EC دارد. همچنین آنالیز حساسیت حذف پارامترهای مدل نیز نشان داد، که تغییر شاخص آسیبپذیری با حذف پارامتر عمق تا سطح ایستابی (D) در روش DRASTIC و پارامتر کاربری اراضی (Lu) در روش DRASTIC اصلاح شده، بیشتر از سایر پارامترهاست. در ادامه، براساس آنالیز حساسیت تکپارامتری، مؤثرترین پارامترها در روش DRASTIC، عمق تا سطح ایستابی و تغذیه خالص است درحالی که در روش DRASTIC اصلاح شده، پارامترهای کاربری اراضی و عمق تا سطح ایستابی مؤثرترین پارامترها هستند. بهطور کلی نتایج این مطالعه نشان داد، که با اصلاح روش DRASTIC درصد مساحت طبقات با آسیبپذیری زیاد تا خیلی زیاد کاهش یافته است درحالی که طبقات با آسیبپذیری خیلی کم تا متوسط، بیشتر شده است.
مهدی پژوهش، هنگامه شکوهیده، زهرا حیدری،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
شناسایی تغییرات کاربری اراضی برای ارزیابی و پایش مناطق حساس با هدف برنامهریزی و مدیریت پایدار سرزمین امری ضروری است. سنجش از دور و استفاده از فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی، امروزه بهعنوان یکی از روشهای متداول و رایج دنیا در امر پایش بررسی تغییرات سرزمین بهویژه در بررسی اراضی با وسعت بالا بهشمار میرود. در این مطالعه روند تغییرات مکانی کاربری اراضی در حوزه سد کارون 3 در زمانهای قبل و بعد از احداث و آبگیری سد با استفاده از علم سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی طی یک دوره 27 ساله بررسی شد. در این پژوهش، تصاویر ماهوارهای لندست 5 سنجنده TM مربوط به سالهای 1991 و 2008 و لندست 8 سنجنده OLI سال 2018 مورد تجزیه و تحلیل و پردازش قرار گرفت. با استفاده از طبقهبندی شیءگرا نقشههای کاربری اراضی برای سه مقطع زمانی 1991، 2008 و 2018 با صحت کلی شاخص کاپا بهترتیب 0/93 و 0/89 درصد برای سال 1991، 0/94 و 0/88 درصد در سال 2008 و 0/93 و 0/86 درصد سال 2018 تهیه شد. نتایج نشان میدهد کاربری آب منطقه با وسعت 37/68 کیلومترمربع روند افزایشی و اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی با وسعت بهترتیب 139/04 و 226/56 روند کاهشی، اراضی جنگلی با وسعت 1041/49 بهعنوان پوشش غالب منطقه باقی ماند و اراضی مرتعی با طی کردن روند کاهشی افزایش در هر دو دوره بعد از کاربری جنگل با وسعت 878/87 بیشترین وسعت را داشتند. با توجه به نتایج بهدست آمده میتوان گفت احداث سد کارون 3 باعث زیرآب رفتن زمینهای کشاورزی و تبدیل آنها به کاربری دیگر شده است، درنتیجه مردم روستا بهدلیل از دست دادن شغل خود مجبور به مهاجرت شدهاند و مناطق مسکونی رها شده به سایر کاربریهای تبدیل میشوند.
ملیکا صیادی، حسن خسروی، سلمان زارع، خالد احمدآلی، سمانه باقری،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
بیابانزایی پدیدهای است که در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب اثرات تخریبی بیشتری نسبت به سایر مناطق دارد. هدف از انجام این پژوهش تهیه نقشه شدت بیابانزایی استان تهران، برای آیندهنگری در مواجهه با تخریب سرزمین و بیابانزایی است. بدین منظور برای ارزیابی تخریب سرزمین و بیابانزایی از مدل IMDPA استفاده شد. بنابراین برای ارزیابی بیابانزایی سه معیار آب زیرزمینی، معیار اقلیم و معیار کاربری اراضی، با توجه به شرایط منطقه بهعنوان معیارهای کلیدی بیابانزایی درنظر گرفته شد. نقشه شاخص کاربری اراضی با استاندارد IGBP و نقشه پهنهبندی سایر شاخصها بهروش IDW برای سالهای 1390 و 1395 تهیه شد. با استفاده از مدل CA – Markov در نرمافزار TerrSet نقشه کاربری اراضی و با استفاده از نرمافزار MATLAB و روش RBF در جعبه ابزار شبکههای عصبی مصنوعی نقشه سایر شاخصها برای سال 1400 پیشبینی شدند. سپس با استفاده از مدل IMDPA، نقشه امتیاز شاخصها و معیارها برای سالهای 1390، 1395 و 1400 تهیه شد. درنهایت با میانگینگیری هندسی برای هر سه معیار، شدت بیابانزایی در هر دوره زمانی محاسبه شد. نتایج نشان داد که در سال 1390، 59/78 درصد از مساحت استان تهران در کلاس کم و 40/22 درصد در کلاس متوسط بیابانزایی قرار گرفته است. اما در سال 1395 مساحت کلاس متوسط بیابانزایی به 44/8 درصد افزایش یافته و پیشبینی میشود که این افزایش تا سال 1400 نیز ادامه یابد و 56/47 درصد از مساحت استان در کلاس متوسط بیابانزایی قرار خواهد گرفت. همچنین در این سال حدود یک درصد از مساحت استان در نواحی غربی به کلاس شدید بیابانزایی اختصاص پیدا خواهد کرد که در دو دوره قبل وجود نداشته است. بهطور کلی شدت بیابانزایی در نواحی غربی و جنوبی استان تهران بیشتر از نواحی شرقی و شمالی است که به فعالیتهای انسانی مربوط میشود.
اشرف ملکیان، علی اصغر جعفرزاده، شاهین اوستان، مسلم ثروتی،
جلد 26، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
بهمنظور بررسی مطالعه تغییر و تحول خاک – سیمای اراضی در منطقه چالدران 9 خاکرخ شاهد در 5 واحد ژئومورفیک غالب منطقه ازجمله دشت دامنهای، پدیمنت پوشیده، مخروطه افکنه، دشت، دشت سیلابی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند، تجمع کربنات پدوژنیک در برخی از خاکرخها بهصورت کانکرشن و بهرنگ روشن بود. در خاکرخهای شاهد در دشت دامنهای، (خاکرخ 5 و 7)، پدیمنت پوشیده (خاکرخ 6)، و دشت سیلابی (خاکرخ 8) انتقال رس از افقهای سطحی و تجمع در افق زیرین، ناشی از بارش بهنسبت خوب منطقه و فصول متمایز خشک و مرطوب، منجر به تشکیل افق آرجیلیک همراه با تشکیل پوستههای رسی روی سطوح خاکدانه و واحدهای ساختمانی شده و راسته آلفیسولز را ایجاد کرده است. نتایج کانیشناسی حضور کانیهای کلریت، ایلیت، کائولینیت و اسمکتیت را نشان داد. با توجه به شواهد، کانیهای ایلیت، کلریت و کائولینیت موروثی و کانیهای اسمکتیت در اثر هوادیدگی و تحول کانیهای ایلایت، کلریت و یا پالیگورسکایت تشکیل شده است. همچنین نتایج شاخصCIA در منطقه نشانگر آن است که خاکهای منطقه در مرحله هوادیدگی ضعیف تا متوسط قرار دارند. بهطور کلی نتایج پژوهش، نمایانگر نقش مهم زهکشی، کاربری و مواد مادری در خاکهای منطقه مطالعاتی است.
حجت احمدزاده، احمد فاخری فرد، محمدعلی قربانی، مسعود تجریشی،
جلد 26، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
بهمنظور مدیریت بهینه منابع آب یک حوضه، تعیین میزان تبخیروتعرق واقعی و بررسی روند زمانی آن ضروری است. در این راستا در مقاله حاضر به شبیهسازی سری زمانی تبخیروتعرق واقعی و تحلیل روند آن با توجه روند مؤلفههای اقلیمی و کاربری اراضی در حوضه آجیچای طی دوره 1394-1366پرداخته شد. به این منظور، مدل جامع SWAT برای حوضه آجیچای تنظیم، واسنجی و صحتسنجی شد. همچنین متوسط تبخیروتعرق واقعی شبیهسازی شده محصولات (در سالهای پرباران) با مقادیر نظیر در سند ملی آب مقایسه شد. نتایج آزمون روند منکندال نشان داد که بارندگی سالانه در اکثر ایستگاههای هواشناسی روند نزولی داشته و در 10 ایستگاه، روند بارندگی بهطور معنیداری کاهش یافته است. درحالی که دمای حداکثر سالانه در همه ایستگاهها و دمای حداقل در اکثر آنها روند افزایشی معنیدار داشته است. بررسی نقشههای کاربری اراضی نشان داد که سطح کشت آبی حوضه طی دوره مورد مطالعه 39 درصد افزایش داشته است. بر اساس نتایج تحقیق تبخیروتعرق پتانسیل حوضه با شیب 2/54 میلیمتر در سال دارای روند افزایشی معنیدار بوده است. نتایج نشان داد که با وجود روند صعودی تبخیروتعرق پتانسیل و سطح اراضی کشاورزی آبی، تبخیروتعرق واقعی حوضه بهدلیل کاهش بارندگی، با نرخ 2/2 میلیمتر در سال روند کاهشی معنیدار داشته است.
مهدی حیات زاده، مسعود عشقی زاده، وحید موسوی،
جلد 26، شماره 4 - ( 9-1401 )
چکیده
از آنجا که تغییر کاربری اراضی و همچنین تغییر متغیرهای اقلیمی از جمله افزایش دما بر بسیاری از فرایندهای طبیعی نظیر فرسایش خاک و تولید رسوب، سیلاب و تخریب خصوصیات فیزیکی و شمیایی خاک اثر میگذارد، بنابراین نیاز است تا جنبههای مختلف اثر این تغییرات، در مطالعات و تصمیمگیریها مورد توجه قرار گیرد. در تحقیق حاضر بهمنظور آگاهی از میزان اثرگذاری تغییر اقلیم و شرایط مدیریت کشت بر میزان سیلخیزی، اقدام به آزمون و تحلیل سناریوهای منطقی بر اساس پیشینه حوزه آبخیز مروست با استفاده از مدل مفهومی SWAT شد. در این راستا پس از واسنجی مدل، اقدام به آزمون دو سناریوی مذکور شد. سناریوی اول در زمینه مدیریت زارعی و تبدیل باغات به اراضی کشاورزی و سناریوی دوم افزایش 0/5 درجهای دما با ثابت فرض کردن سایر شرایط درنظر گرفته شده است. نتایج واسنجی و اعتبارسنجی مدل با آزمون نش- ساتکلیف بهترتیب 0/66 و 0/68 نشان از کارایی قابل قبول مدل در محدوده مورد مطالعه دارد. در ادامه نتایج بهکارگیری دو سناریوی تغییر کاربری اراضی و گرمایش نشان از تأثیر 30 درصدی سناریوی اقلیمی با افزایش متوسط دبی ماهانه بهمیزان 3/72 مترمکعب بر ثانیه حاکی از افزایش سیلخیزی حوضه بهویژه در سالهای اخیر دارد. از طرفی سناریوی تغییر کاربری اراضی باغی به کشاورزی در دو حالت 20 درصد و 50 درصد تغییر کاربری باعث افزایش متوسط دبی ماهانه بهترتیب به میزان 1/26 و 1/5 مترمکعب بر ثانیه و بهعبارتی 10 و 12 درصد به سیلخیزی حوضه اضافه شد. نتایج حاکی از آن است که در مناطق مشابه منطقه مورد مطالعه که در منطقه اقلیمی خشک واقع شده است، افزایش احتمالی دما میتواند اثر قابل ملاحظهای را بر سیلخیزی حوضه داشته باشد. البته تأثیر غیرمستقیم عامل انسانی نیز بهصورت افزایش گازهای گلخانهای بر افزایش سیلخیزی حوضه را نباید نادیده گرفت.
نجمه مرادیان پیک، سیروس جعفری،
جلد 26، شماره 4 - ( 9-1401 )
چکیده
تغییر فاکتورهای کیفی اراضی در تغییر کاربری دو سیستم کشت متداول خوزستان (منطقه دیمچه، سیستم کشت تناوبی و نیشکر و زراس جنگل و جنگلتراشی) بررسی شد. نتایج نشان داد با تغییر کاربری جنگل، کربن آلی از 0/93 به 0/55 درصد، ظرفیت تبادل کاتیونی از 19/6 به 13/3 سانتی¬مول بر کیلوگرم، نسبت کربن به نیتروژن (C/N) از 7/4 به 3/8 درصد، میانگین وزنی قطر خاکدانهها از 1/7 به 1/3 درصد و تنفس میکروبی از 0/11 به 0/06 میلیگرم دی¬اکسیدکربن بر گرم خاک در روز کاهش و در مقابل رس قابل انتشار از 6/4 به 3/19 درصد افزایش یافت. تجزیه به عامل برای خصوصیات نشان داد پنج عامل بیش از 90 درصد واریانس را در مقادیر FC،PWP ،AW ،AF توجیه کرد. در منطقه دیمچه، میانگین رطوبت حجمی ظرفیت زراعی از 31/3 به 27/3 درصد، آب قابل استفاده از 12/96 به 9/8 درصد، رس قابل انتشار از 56/1 به 12/3 درصد و جرم مخصوص ظاهری از 1/6 به 1/4 درصد کاهش، کربن آلی از 0/45 به 0/78 درصد، C/N از 6/3 به 10/0 درصد، تنفس میکروبی از 0/01 به 0/04 میلیگرم دیاکسیدکربن بر گرم خاک در روز و میانگین وزنی قطر خاکدانهها از 0/77 به 1/3 میلیمتر افزایش یافت. پنج عامل FC،AW ،BD ،DC و OM بیش از 90 درصد واریانس را توجیه کرد.