جستجو در مقالات منتشر شده


57 نتیجه برای عناصر

دولت خسرویانی، علیرضا داودیان دهکردی، جواد گیوی، مریم شیبی،
جلد 19، شماره 74 - ( 10-1394 )
چکیده

مقادیر عناصر نادر خاکی با هدف بررسی رفتار این عناصر در سنگ گرانیت، خاک گرانیت و خاک بین سنگ وگلسنگی که بر روی این سنگ‌ها رشدکرده است، در شیرکوه استان یزد تعیین شد. الگوی عناصر نادر خاکی در گرانیت غنی از فسفر، توسط ترکیبی از فلدسپارهای غنی از یوروپیم، آپاتیت غنی از عناصر نادر خاکی متوسط تا سنگین و مونازیت غنی از عناصر نادر خاکی سبک تعیین شد. الگوی عناصر نادر خاکی خاک‌ها و خاک‌های سطح مشترک گلسنگ- سنگ نرمالیز شده به سنگ گرانیت مادر روندی کاملاً یکسان و مشابه با سنگ مادر نشان دادند. سطح فراوانی غلظت عناصر نادر خاکی در نمونه خاک سطح مشترک گلسنگ- سنگ مشابه با غلظت این عناصر در ترکیب‌های طبیعی مرجع (پوسته بالایی قاره‌ای و میانگین فراوانی عناصر نادر خاکی شیل متعلق به بعد از آرکئن استرالیا) بود و الگوی عناصر نادر خاکی نرمالیزشده به شیل متعلق به بعد آرکئن در سه نمونه خاک سطح مشترک گلسنگ-سنگ، روندی کاملاً مشابه و نزدیک به محور مرجع نشان داد. یکسان بودن روند عناصر نادر خاکی از نمونه سنگ گرانیت تا خاک و خاک تشکیل شده در سطح مشترک گلسنگ- سنگ در مناطق خشک و نیمه‌خشک کوهستانی می‌تواند تأکیدی بر غیرمتحرک بودن عناصر نادر خاکی باشد و بتوان از آنها به‌عنوان ردیاب در مطالعات منشایابی خاک بهره برد.


شفق مولایی ، حسین شیرانی، محسن حمیدپور، حسین شکفته ، علی اصغر بسالت پور،
جلد 19، شماره 74 - ( 10-1394 )
چکیده

به‌منظور بررسی اثر اصلاح‌کننده‌های آلی (ورمی‌کمپوست، پوست پسته و پوسته میگو) بر تثبیت کادمیوم، روی و سرب در یک خاک آلوده و قابلیت دسترسی این عناصر توسط گیاه ذرت، آزمایش گلخانه‌ای انجام شد. در این پژوهش اثر اصلاح‌کننده‌های آلی (ورمی‌کمپوست، پوست پسته و پوسته میگو) در سه سطح صفر، 5 و 10 درصد وزنی با سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام گردید. گیاهان در شرایط گلخانه به مدت ۲ ماه رشد نمودند. پس از دو ماه، گیاهان از محل طوقه قطع و اندام هوایی گیاه جدا گردید. صفات اندازه‌گیری شده شامل فلورسانس متغیر به حداکثر (Fv/Fm)، شاخص کارایی دستگاه فتوسنتزی (PI)، شاخص سبزینگی، سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی گیاه و غلظت عناصر روی، کادمیوم و سرب در ریشه و اندام هوایی گیاه بود. نتایج نشان داد افزودن اصلاح‌کننده‌های آلی به خاک موجب کاهش مقدار pH و افزایش EC خاک شد. ویژگی‌های رویشی گیاه مانند شاخص سبزینگی برگ، سطح برگ، شاخص کارایی دستگاه فتوسنتزی، کلروفیل فلورسانس و وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی گیاه در تیمارهای ورمی‌کمپوست و پوست پسته به‌طور معنی‌داری بیشتر از شاهد بود. درحالی‌که در تیمار پوست میگو گیاهان پس از دو هفته خشک شدند. نتایج نشان داد که با افزایش ورمی‌کمپوست و پوست پسته غلظت کادمیوم، سرب و روی در ریشه و اندام هوایی گیاه به‌طور معنی‌داری کاهش یافت.


فاطمه ایمانی، مصطفی مرادی، رضا بصیری،
جلد 20، شماره 77 - ( 8-1395 )
چکیده

با توجه به اهمیت حفاظت خاک و جلوگیری از فرسایش بادی در اراضی ماسه‌ای و تأثیر جنگل‌کاری به‌عنوان یک عامل مؤثر و دائمی در امر تثبیت ماسه‌های روان، یکی از کانون‌های بحرانی فرسایش بادی در نزدیکی شهرستان شوش که تقریباً ۲۰ سال پیش مالچ‌ پاشی و نهال‌کاری شده است، را انتخاب و تأثیر سطوح مختلف تاج ‌پوشش را بر خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک بررسی نمودیم. از اینرو، دو منطقه جنگل‌کاری با تاج ‌پوشش ۱۰۰-7۵ درصد و ۵۰-2۵ درصد و منطقه شاهد به مساحت هرکدام ۱۰ هکتار انتخاب شد. سپس در هر منطقه ۱۵ پلات پیاده و خواص فیزیکو شیمیایی خاک مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد جنگل‌کاری باعث تغییر بافت خاک از شنی به شن‌لومی و افزایش میزان فسفر، پتاسیم، کربن آلی و نیتروژن خاک در عمق ۵-0 سانتی‌متر شده بود که به‌دلیل جذب املاح از عمق خاک توسط ریشه و تجمع آن در برگ و اندام‌های گیاهی و درنهایت ریزش و تجزیه لاشبرگ بیشتر در این منطقه نسبت به منطقه شاهد بود. همچنین در این مطالعه تاج ‌پوشش ۵۰-2۵ درصد بهترین حالت را برای بهبود خواص فیزیکو شیمیایی خاک داشته است. بنابراین می‌توان گفت جنگل‌کاری نه‌تنها باعث حفاظت خاک و تثبیت ماسه‌های روان می‌شود؛ بلکه منجر به حاصلخیزی خاک و پایداری دائمی آن شده است.


کامران عسگری، سید‌حسن طباطبائی، پیام نجفی، شهرام کیانی،
جلد 20، شماره 78 - ( 10-1395 )
چکیده

استفاده مداوم از پساب فاضلاب در آبیاری گیاهان زراعی در بلند مدت باعث انباشته شدن عناصر سنگین و آلودگی گیاهان، حیوانات و محیط زیست در ابعاد مختلف می‌گردد. هدف از این تحقیق، ارزیابی تأثیر استفاده از آبیاری قطره‌ای عمقی در کاهش پتانسیل تجمع عناصر سنگین در خاک و محصول و همچنین شاخص ریسک آلودگی تحت آبیاری با پساب می‌باشد. مزرعه مورد آزمایش در قالب طرح اسپلیت بلوک با دو تیمار اصلی شامل آب معمولی و پساب و سه تیمار فرعی شامل عمق قطره‌ چکان صفر، 15 و 30 سانتی‌متر با چهار تکرار در شهر اصفهان قرار داشت. نمونه‌های خاک در ابتدا و پس از برداشت گندم کشت‌ شده در دو سال متوالی در زمین مورد آزمایش از هر پلات برداشته شدند. غلظت عناصر سنگین Cu, Zn, Cd, Pb, Cr, Ni در نمونه‌های خاک و دانه‌های گندم با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه‌گیری شدند. شاخص افزایش آلودگی (PLI) نشان داد که افزایش میزان عناصر سنگین در خاک‌های آبیاری شده تحت تیمار پساب اختلاف معنی‌داری با آب معمولی نشان نداد (05/0P>). غلظت عناصر Cu، Pb، Cr و Zn در دانه‌های گندم کمتر از میزان حداکثر مجاز استاندارد بود ولی میزان Cr بیشتر از مقدار مجاز بود و میزان Ni چندین برابر حد مجاز بود. نتایج حاصل از آزمایشات میزان شاخص ریسک آلودگی 17/5 و 57/1 را برای عناصر Cd و Cu نشان داد. همچنین مقدار این شاخص برای عناصر Cd، Cu و Cr برای کودکان نیز بیش از یک بود. بر‌اساس نتایج ارائه‌ شده می‌توان نتیجه گرفت که عمق قطره‌ چکان تأثیر معنی‌داری در انباشته شدن عناصر سنگین در خاک و دانه گندم ندارد.


احمد قاسمی، احمد قنبری، براتعلی فاخری، حمیدرضا فنایی،
جلد 21، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده

در راستای توسعه کشاورزی پایدار، آزمایشی شامل خاک‌ورزی به‌عنوان عامل اصلی در دو سیستم متداول (شخم و مخلوط کردن کود با خاک) و بی‌خاک‌‌ورزی (باقی گذاشتن بقایای کود سبز و کشت مستقیم ذرت) و منابع کود: T0: شاهد، T1: کود سبز جو بدون مصرف کود دامی و شیمیایی، T2: کود سبز جو همراه با مصرف کامل کود شیمیایی توصیه شده (NPK) به جو شامل اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم به‌ترتیب به میزان 165، 90، 75 کیلوگرم در هکتار، T3: کود سبز همراه دو سوم کود شیمیایی به جو و یک سوم باقیمانده به ذرت، T4: کود سبز همراه یک سوم کود شیمیایی به جو و دو سوم باقیمانده به ذرت، T5: کود سبز جو همراه مخلوط نصف کود دامی و شیمیایی و T6: کود سبز همراه 40 تن کود دامی به‌عنوان عامل فرعی به‌صورت کرت‌های یک بار خرد شده در قالب بلوک‌های کامل تصادفی با سه تکرار طی دو سال زراعی 92 و 93 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی سیستان اجرا گردید. نتایج نشان داد که خاک‌ورزی متداول در مقایسه با بی‌خاک‌ورزی منجر به افزایش معنی‌دار عملکرد دانه، درصد نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کربن آلی خاک شد. جرم مخصوص ظاهری و درصد رطوبت خاک در خاک‌ورزی متداول کاهش نشان داد. منابع کود (کودهای آلی و شیمیایی) باعث افزایش معنی‌دار کربن آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و درصد رطوبت خاک شدند. فاکتورهای pH و جرم مخصوص ظاهری خاک تحت تأثیر منابع کود کاهش نشان دادند. برهمکنش خاک‌ورزی در منابع کود نشان داد که در خاک‌ورزی متداول و تیمار T5 بالاترین عملکرد دانه ذرت با میانگین 8471 کیلوگرم در هکتار به‌دست آمد. براساس نتایج این آزمایش می‌توان گزارش کرد سیستم خاک‌ورزی متداول به‌همراه مخلوط نصف کود دامی، سبز و شیمیایی علاوه بر افزایش عملکرد دانه ذرت باعث افزایش نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کربن آلی و بهبود جرم مخصوص ظاهری وpH  خاک گردید.
 


ملیحه کارآموز، محسن حمیدپور،
جلد 22، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

سیدروفورها مولکول‌های آلی با وزن مولکولی کم هستند که در شرایط کمبود آهن، به‌وسیله میکرو‌ارگانیزم‌های خاک و ریشه برخی از گیاهان ترشح و با کلات کردن آهن محلول خاک قابلیت جذب آن را افزایش می‌دهند. این ترکیبات با برخی از فلزات سنگین نیز تشکیل کمپلکس می‌دهند و بر زیست‌‌فراهمی و حرکت آنها در خاک اثر می‌گذارند. این پژوهش به‌منظور بررسی اثر سیدروفور دسفرال (DFOB) بر جذب کادمیم توسط کانی مسکویت انجام شد. مطالعات جذب وابسته به pH در محدوده pH 4 تا 9 و در یک غلظت کادمیم و سیدروفور به‌ترتیب 5 میلی‌گرم در لیتر و 250 میکرومولار انجام شد. همچنین هم‌‌دماهای جذب در محدوده غلظت کادمیم 5/1 تا 10 میلی‌گرم در لیتر در حضور سیدروفور (250 میکرومولار) و بدون حضور سیدروفور در دو pH 7 و 8 انجام شد. نتایج نشان داد که سیدروفور جذب کادمیم روی کانی مسکویت را در تمامی pH های مورد مطالعه کاهش داد. هم‌ دماهای جذب کادمیم در هر دو pH مورد مطالعه، تحت تأثیر سیدروفور قرار گرفتند. سیدروفور جذب کادمیم را کاهش داد. مدل‌های فروندلیخ و لانگمویر جذب کادمیم را در تمامی سیستم‌های مورد مطالعه به‌خوبی توصیف کردند. مقادیر ضرایب KF مدل فروندلیخ و KL مدل لانگمویر در سوسپانسیون‌های حاوی سیدروفور، کمتر از سیستم‌های بدون سیدروفور بود که نشان‌دهنده رقابت مسکویت و سیدروفور برای تشکیل کمپلکس با یون کادمیم است. 

سیده پریسا موسوی، میرعلی اصغر مختاری، یونس خسروی، علی رفیعی، رضا حسین زاده،
جلد 22، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

در مطالعه حاضر توزیع آلودگی عناصر سنگین آرسنیک، آنتیموان، نیکل، مس، کادمیم، کبالت، بیسموت، سرب و روی در محیط رسوبات آبراه ه­ای در منطقه زرشوران- آغ­دره با استفاده از تکنیک­ های آماری و تلفیق هندسی حوزه آبریز هر نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، میزان آلودگی عناصر در 154 نمونه رسوب آبراه ه­ای مورد تحلیل قرار گرفت و نقشه ­های مربوط به توزیع فاکتور غنی­شدگی با استفاده از روش­ های تلفیق، روش تخمین پیکسلی، روش­ های آماری و زمین­آماری برای عناصر تهیه شد. بررسی­های فاکتور غنی­شدگی نشان داد که بیشترین غنی­شدگی مربوط به فلزات آرسنیک، آنتیموان، بیسموت، کادمیم و سرب است، همچنین نتایج نشان داد که غلظت فلزهای روی، مس، سرب، آرسنیک، آنتیموان، کادمیم و بیسموت در نمونه­ های رسوبات آبراهه­ای در مقایسه با میانگین جهانی بیشتر است. اعمال روش تحلیل مؤلفه ­های اصلی بر داده­ ها موجب شد تا تعداد 9 مؤلفه اصلی برای داده­ ها تعیین شود که پنج مؤلفه اول با مقادیر ویژه بزرگ‌تر از یک و با درصد تجمعی بیش از 85 درصد مشخص شدند. در مؤلفه اول عناصر آرسنیک، آنتیموان، کادمیم، سرب و روی، در مؤلفه دوم کبالت، در مؤلفه سوم بیسموت، در مؤلفه چهارم مس و در مؤلفه پنجم نیکل، بیشترین مقادیر بارگذاری را به‌خود اختصاص داده‌اند.

مهدی نجفی قیری، یاسمن کیاسی، فریدون خادمی، علی رضا محمودی، حمید رضا بوستانی، مرضیه مکرم، محمد جواد غلامی،
جلد 22، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده

اطلاعات اندکی در مورد تأثیر جاده‌سازی بر پوشش گیاهی و خاک‌های اطراف جاده وجود دارد. پژوهش حاضر برای بررسی تأثیر جاده داراب - بندرعباس بر پوشش ‌گیاهی، ویژگی‌های خاک و قابلیت استفاده عناصرغذایی خاک‌های اطراف جاده انجام شد. بنابراین،‌ از سه منطقه مختلف از حاشیه جاده و اراضی اطراف آن (50 متری لبه جاده)، 18 نمونه خاک برداشته ‌شد و سپس درصد تاج پوشش، نوع و تراکم پوشش‌ گیاهی نیز اندازه‌گیری شد. ویژگی‌های خاک و قابلیت استفاده نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و مس در خاک‌ها اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که خاک‌های حاشیه جاده دارای مقدار ماده ‌آلی و شن بیشتر و رس و pH کمتری نسبت به خاک‌های اطراف هستند. میانگین مقدار نیتروژن، آهن، روی و مس قابل ‌استفاده در خاک‌های حاشیه جاده به‌ترتیب 13/0 درصد و 2/4، 2/3 و 7/0 میلی‌گرم بر کیلوگرم و به‌طور معنی‌داری بیشتر از خاک‌های اطراف (به‌ترتیب 06/0 درصد، 8/2، 6/0 و 3/0 میلی‌گرم بر کیلوگرم) بود. پوشش‌ گیاهی در خاک‌های حاشیه جاده متنوع‌تر و بیشتر شامل گونه‌های درمنه و گون بادکنکی بود. درصد تاج پوشش گیاهی در اراضی حاشیه جاده (8/13 درصد) به‌طور معنی‌داری بیشتر از اراضی اطراف (5/8 درصد)، بود. به‌طورکلی می‌توان نتیجه‌گیری کرد که خاک‌های حاشیه جاده دارای شرایط رطوبتی و حاصلخیزی مناسبی جهت توسعه پوشش‌ گیاهی هستند که این می‌تواند در مدیریت حفاظت خاک حاشیه جاده‌ها مدنظر قرار گیرد.

وجیهه درستکار، مریم یوسفی فرد، زهرا جاجرمی،
جلد 23، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

سالانه حجم قابل توجهی کنجاله‌های روغنی در صنایع روغن‌کشی تولید می‌شود. افزودن این کنجاله‌ها به خاک می‌تواند علاوه بر تأمین مواد آلی خاک، قابلیت جذب عناصر کم‌مصرف برای گیاه را نیز بهبود بخشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر کنجاله‌های کنجد، زیتون و سیاهدانه در سه سطح صفر، دو و پنج درصد در شرایط شور و غیر شور بر غلظت قابل استفاده عناصر مس، روی و آهن خاک در یک آزمایش گلخانه‌ای به‌مدت 60 روز بوده است. پس از پایان دوره خوابانیدن میزان تنفس میکروبی، کربن آلی، غلظت کربوهیدرات و غلظت قابل جذب عناصر مس، روی و آهن در خاک اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که کمترین مقدار کربن آلی خاک و غلظت کربوهیدرات در تیمار افزودن کنجاله کنجد و بیشترین مقدار آن در تیمار کنجاله‌های زیتون و سیاهدانه مشاهد شد. افزودن کنجاله‌های روغنی سبب افزایش غلظت قابل استفاده هر سه عنصر در خاک نسبت به تیمار شاهد شد. کنجاله کنجد بیشترین تأثیر را در افزایش غلظت قابل استفاده مس و روی خاک داشته است. در بین سه کنجاله مورد مطالعه، افزودن کنجاله کنجد بیشترین تأثیر و افزودن کنجاله سیاهدانه کمترین تأثیر را بر غلظت قابل استفاده آهن در خاک داشته است. به‌علاوه شوری نیز سبب کاهش غلظت روی و آهن در خاک شده است. در مجموع به‌نظر می­رسد افزودن کنجاله‌های روغنی به خاک سبب بهبود وضعیت کربن آلی و غلظت عناصر کم‌مصرف خاک شده، اما این اثر به کیفیت کنجاله‌ها و شوری خاک وابسته است.

حمیدرضا اولیایی، فاطمه مهماندوست، ابراهیم ادهمی، رضا نقی ها،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

تغییر کاربری اراضی از قبیل تغییر جنگل به اراضی زیر کشت به‌طور معمول اثرات مخربی بر شاخص‌های کیفی خاک دارد. این مطالعه به‌منظور بررسی اثرات تغییر کاربری بر ویژگی‌های زیستی، شیمیایی و حاصلخیزی خاک در منطقه مختار شهر یاسوج صورت گرفت. پنج نمونه خاک (30-0 سانتی‌متر)، از سه کاربری جنگل متراکم، جنگل تخریب‌شده و زراعت دیم برداشت و ویژگی‌های بالا در قالب طرح کاملاً تصادفی اندازه‌گیری شدند. نتایج نشان داد که در پی تغییر کاربری اراضی جنگلی به دیم، مقادیر هدایت الکتریکی (56 درصد)، ماده‌ آلی (67 درصد)، نیتروژن کل (71 درصد)، فسفر (20 درصد)، پتاسیم قابل دسترس (48 درصد)، تنفس پایه (42 درصد)، تنفس برانگیخته (63 درصد)، جمعیت قارچ (23 درصد)، آنزیم‌های اسید فسفاتاز (59 درصد) و آلکالین فسفاتاز (79 درصد) کاهش یافتند. در‌حالی که جمعیت باکتری (20 درصد) و pH (5 درصد) در کاربری زراعی نسبت به جنگل متراکم افزایش یافت و مقدار فسفر قابل جذب تفاوت معنی‌داری را نشان نداد. نتایج نشان داد که در پی تغییر کاربری ماده آلی خاک و ویژگی‌های مرتبط با آن به‌میزان بیشتری تحت تأثیر قرار گرفتند. بنابراین به‌منظور نگهداشت کیفیت خاک، عملیات مدیریتی مناسب از جمله اجتناب از قطع درختان در اراضی شیبدار، چرای بی‌رویه در مراتع و افزودن مواد آلی به خاک در کاربری دیم توصیه می‌شود.

رقیه واحدی، میرحسن رسولی صدقیانی،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

استفاده از روابط همزیستی بین قارچ میکوریز و ترکیبات آلی تحرک عناصر غذایی ریزمغذی را در ریزوسفر تحت‌ تأثیر قرار می‌دهند و زیست‌فراهمی عناصر غذایی ریز مغذی در گیاه را بهبود می‌بخشند. به‌‌منظور ارزیابی تأثیر کاربرد بیوچار و کمپوست بقایای هرس درختان سیب و انگور و قارچ میکوریزی بر زیست‌فراهمی عناصر ریزمغذی در خاک آهکی در ریزوسفر گندم آزمایش گلخانه‌ای با کشت گندم در شرایط رایزوباکس انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل منابع آلی (بیوچار، کمپوست و شاهد)، تلقیح میکروبی (قارچ AMF و بدون تلقیح) در خاک ریزوسفری بودند. در پایان دوره رشد، ماده آلی (OM) و زیست‌فراهمی عناصر آهن، روی، مس و منگنز در خاک‌های ریزوسفری و جذب این عناصر در گیاه اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که ماده آلی، آهن، روی، مس و منگنز در خاک ریزوسفری تحت تأثیر منابع آلی و تلقیح میکوریزی افزایش معنی‌داری داشتند، به‌طوری که کاربرد بیوچار در شرایط تلقیح میکوریزی منجر به افزایش 74/23 و 19/28 درصدی آهن و منگنز نسبت به شرایط بدون تلقیح در خاک ریزوسفری شد. حضور قارچ میکوریز سبب افزایش زیست‌فراهمی 94/60 و 29/54 درصدی روی و مس در تیمار کمپوست در مقایسه با تیمار بدون تلقیح شد. کاربرد منابع آلی و تلقیح میکوریزی سبب افزایش جذب عناصر ریزمغذی و وزن خشگ گیاه گندم شد.

علی عبدالهی، مجتبی نوروزی مصیر، مهدی تقوی، عبدالامیر معزی،
جلد 24، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده

امروزه یکی از راه‌های مقابله با کمبود عناصر غذایی کم‌مصرف کاربرد مواد نانو به‌منظور افزایش قابلیت دسترسی عناصری مانند روی برای گیاهان است. بنابراین، این مطالعه برای بررسی تأثیر نانوذرات اکسید آهن عامل‌دار و کود شیمیایی سولفات روی بر شکل‌های شیمیایی روی در فاز محلول خاک و همبستگی آن با غلظت و جذب روی در گندم صورت گرفت. این مطالعه در قالب طرح کامل تصادفی و با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل نانوذرات اکسید آهن عامل‌دارِ هیدروکسیل‌ (OH)، کربوکسیل‌ (COOH) و آمین (NH2) هر کدام در سه مقدار (100، 200 و 300 میلی‌گرم بر کیلوگرم)، سولفات روی (ZnSO4) (به مقدار 40 کیلوگرم در هکتار) و تیمار شاهد (بدون استفاده از نانوذرات اکسید آهن) بود. پس از اتمام دوره کشت ویژگی‌های شیمیایی خاک از جمله پ.هاش، روی قابل دسترس و کربن آلی محلول و مقدار غلظت و جذب روی در گیاه اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که پ.هاش، روی قابل دسترس و مقدار کربن آلی محلول خاک به‌شکل معنی‌داری تحت تأثیر تیمارهای آزمایش قرار گرفت. نتایج حاصل از مدل ژئوشیمیایی Visual MINTEQ نشان داد که بیشترین مقدار گونه آزاد روی در تیمار نانوذرات اکسید آهن کربوکسیل‌دار به مقدار 300 میلی‌گرم در کیلوگرم خاک به‌دست آمد. همچنین تیمارهای آزمایش به‌شکل معنی‌داری غلظت گونه روی ترکیب شده با ترکیبات آلی (Zn-DOM) را تحت تأثیر قرار داد. وجود ضرایب همبستگی به‌نسبت بالا و مثبت و معنی‌دار بین غلظت و جذب روی در گندم با گونه‌های روی آزاد و کمپلکس شده با ترکیبات آلی در محلول بیانگر این است که می‌توان این گونه‌ها را به‌عنوان گونه‌های قابل دسترس روی در محلول خاک درنظر گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد نانوذرات اکسید آهن عامل‌دار به بهبود شرایط خاک به افزایش قابلیت دسترسی روی کمک می‌کند.

سالار رضاپور، پریا نجفی، بهناز آتش پز،
جلد 24، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده

در این مطالعه تعداد شش خاکرخ متعلق به پنج تیپ خاک حفر، تشریح و نمونه‌برداری شدند. نمونه‌های خاک برای تعیین خصوصیات فیزیکوشیمیایی و شکل‌های کل و قابل استفاده عناصر آهن (Fe)، روی (Zn)، مس (Cu)، منگنز (Mn)، سرب  (Pb)و کادمیوم (Cd) آنالیز شدند. با درنظر گرفتن دامنه تغییرات pH و کربنات کلسیم معادل، خاک‌های مورد مطالعه خصوصیات قلیایی و آهکی نشان دادند. تغییرات قابل توجهی در مقدار شکل قابل استفاده عناصر آهن (1/4 تا 25/8 میلی‌گرم در کیلوگرم)، روی (0/01 تا ۳/۳ میلی‌گرم در کیلوگرم)، مس (0/32 تا 6/2 میلی‌گرم در کیلوگرم)، منگنز (1/0 تا 11/8 میلی‌گرم در کیلوگرم)، کادمیوم ( 0/05 تا 0/12 میلی‌گرم در کیلوگرم) و سرب ( 0/22 تا 2/5 میلی‌گرم در کیلوگرم) و به‌همین ترتیب شکل کل مقدار آهن (10/6 تا 20/6 گرم در کیلوگرم)، روی (۳۵ تا 67/5 میلی‌گرم در کیلوگرم)، مس (۹ تا 26/4 میلی‌گرم در کیلوگرم)، منگنز (۲۶۲ تا 588/8 میلی‌گرم در کیلوگرم)، کادمیوم (0/5 تا 1/75  میلی‌گرم در کیلوگرم) و سرب (۱۷ تا 31/3 میلی‌گرم در کیلوگرم) در خاک‌های مختلف مشاهده شد. هر دو شکل (قابل استفاده و کل) عناصر فوق میان تیپ‌های مختلف خاک مقدار و پراکنش متفاوتی نشان دادند که این امر ممکن است ناشی از اختلاف در دامنه هوادیدگی، شرایط ژئومورفولوژیکی، فرایندهای خاکسازی، خصوصیات متفاوت فیزیکوشیمیایی خاک‌ها و ورود مواد مختلف شیمیایی به خاک باشد. در اکثر نمونه‌ها غلظت هر دو شکل قابل استفاده و کل عناصر فوق در دامنه حداکثر قابل قبول قرار داشتند.

فاطمه افضلی نژاد، سمیه قاسمی، ابراهیم سیفتی، شیما شهبازی منشادی،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

امروزه استفاده از پـسماندهـای آلـی بـه‌عنـوان کـود بـرای بهبـود خــصوصیات فیزیکــی، شــیمیایی و بیولوژیــک خــاک رایج شده است. در این تحقیق به‌منظور بررسی تأثیر لجن فاضلاب بر رشد و غلظت کلروفیل، نیتروژن، فسفر و پتاسیم در گیاه کینوا، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی و به‌صورت فاکتوریل با سه تکرار در یک خاک آهکی و با هدایت الکتریکی 13/1 دسی‌زیمنس بر متر، انجام شد. تیمارها شامل سه ژنوتیپ کینوا ( (Red carina ,Titicaca ,Q29 و سه سطح لجن فاضلاب (صفر، 20، 40 تن در هکتار) بودند. نتایج نشان داد، تأثیر نوع ژنوتیپ کینوا، سطوح مختلف لجن فاضلاب و اثر متقابل تیمارها بر وزن خشک ریشه، غلظت فسفر شاخساره و غلظت کلروفیل معنی‌دار بود. همچنین، لجن فاضلاب تأثیر معنی‌داری بر طول شاخساره، وزن خشک شاخساره و غلظت نیتروژن شاخساره داشت. با افزایش سطح لجن فاضلاب، به‌طور میانگین طول ریشه 44/7 درصد، طول شاخساره 48/8 درصد، وزن خشک شاخساره 42/0 درصد و غلظت نیتروژن شاخساره 46/6 درصد افزایش یافت. همچنین، کاربرد 40 تن بر هکتار لجن فاضلاب، باعث افزایش معنی‌دار غلظت کلروفیل و غلظت فسفر شاخساره ژنوتیپ‌های Titicaca و Q29 شد. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، کاربرد لجن فاضلاب می‌تواند از طریق بهبود تغذیه کینوا، باعث افزایش رشد این گیاه شود.

سیروس شاکری، ابوالفضل آزادی، محبوب صفاری،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

تعیین و شناخت توزیع نسبی هر یک از شکل‌های شیمیایی عناصر و ارتباط آنها با خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و کانی‌های رسی خاک می‌تواند پژوهشگران را برای دستیابی به مدیریت پایدار کشاورزی کمک کند. تحقیق حاضر به‌منظور بررسی و شناخت شکل‌های شیمیایی عناصر کم‌مصرف روی، مس، آهن و منگنز در تعدادی از خاک‌های سطحی و زیرسطحی استان کهگیلویه و بویراحمد و ارتباط آنها با خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و کانی‌شناسی انجام گرفت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد درحالی‌ که مقدار شکل‌های شیمیایی تبادلی و جذب سطحی شده عناصر مورد مطالعه بسیار کم و قابل چشم‌پوشی بود، شکل‌های باقی‌مانده، کربناتی و آلی به‌ترتیب بیشترین به کمترین مقادیر از شکل‌های شیمیایی این عناصر را به‌خود اختصاص داده‌اند. بررسی همبستگی شکل‌های شیمیایی این عناصر با خصوصیات خاک نشان از وجود همبستگی مؤثر کربن آلی با شکل‌های شیمیایی روی و همبستگی مؤثر رس، سیلت، ظرفیت تبادل کاتیونی و کربنات کلسیم با شکل‌های شیمیایی مس منگنز و آهن داشت. همبستگی مقادیر کمّی کانی‌های رسی با شکل‌های شیمیایی این عناصر نشان داد. مقادیر شکل‌های مختلف عناصر مورد مطالعه با کانی‌های سیلیکاتی 2:1 (به‌ویژه ورمی‌کولیت) ارتباط مستقیم دارند. بررسی مقادیر کمّی شکل‌های شیمیایی آهن و منگنز در خاک‌های دارای تکامل پروفیلی (آلفی‌سول و مالی‌سول) با آب و هوای مرطوب‌تر و رژیم رطوبتی زریک مقادیر بالاتری را نسبت به خاک‌های با تکامل پروفیلی کمتر (انتی‌سول و اینسپتی‌سول) و آب و هوای خشک‌تر و رژیم رطوبتی یوستیک نشان دادند. به‌طور کلی نتایج نشان داد، تغییرات عوامل خاکسازی از جمله اقلیم، به‌صورت محسوسی علاوه بر مقادیر کل عناصر، بر شکل‌های شیمیایی عناصر غذایی کم‌مصرف به‌ویژه منگنز و آهن مؤثر بوده و می‌تواند در مدیریت راسته‌های خاکی با تکامل ضعیف تا زیاد مؤثر باشد.

فوزیه بیگ محمدی، عیسی سلگی، محسن سلیمانی، علی اصغر بسالت پور،
جلد 26، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

حضور صنایع و نزدیکی آنها به مراکز مسکونی در شهر اراک و آلودگی ناشی از عناصر بالقوه سمّی (PTEs= Potentially toxic elements) تهدید جدی برای سلامتی انسان و موجودات زنده در این منطقه محسوب می‌شود. در این میان آلودگی خاک به PTEs یکی از چالش‌های مطرح¬شده در این منطقه است و مطالعات متنوعی در این زمینه انجام شده است. مطالعات فراتحلیل، ارزیابی جامع از نتایج موجود در یک موضوع ارائه می‌دهند. در بررسی حاضر نتایج مطالعات آلودگی خاک به PTEs در دوره 11 ساله (2009 تا 2020) در شهر اراک مورد تحلیل قرار گرفت. در این بررسی خطر، پتانسیل سمّیت و خطرات سرطان‌زایی و غیر سرطان‌زایی PETs به کمک شاخص‌ها و روابط ریاضی ارزیابی شد. بر اساس نتایج حاصل از شاخص‌های آلودگی، خاک منطقه مورد مطالعه از نظر PETs شامل Zn، Cd، Cr، Ni، As، Pb، Cu و Hg در طبقه آلوده و بسیار آلوده قرار داشت. خطر اکولوژیک PETs در منطقه قابل توجه بوده و خاک منطقه از نظر پتانسیل سمّیت PETs دارای سمّیت حاد برآورد شد. سهم کادمیوم، آرسنیک و جیوه به‌ترتیب 49/3، 23/2 و 18/3 درصد از خطر اکولوژیک منطقه و نیکل، کروم و آرسنیک به‌ترتیب 34/7، 23/03 و 22/07 درصد از پتانسیل سمّیت PETs در خاک منطقه برآورد شد. آرسنیک، نیکل و کروم بیشترین خطر سرطان‌زایی برای کودکان از هر دو مسیر بلع و تنفس را داشته و در مورد بزرگسالان کروم، آرسنیک و نیکل بیشترین خطر سرطان‌زایی را از مسیر تنفس داشتند. با توجه به نتایج به‌دست آمده از مطالعات صورت گرفته، نگران‌کننده‌ترین PETs در منطقه مورد مطالعه شامل As، Cd و Pb و مهم‌ترین منشأ انتشار آنها در شهر اراک منابع انسان¬زاد و صنایع هستند.

آرمین بالوایه، لیلا غلامی، فاطمه شکریان، عطااله کاویان،
جلد 26، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

تغییرات غلظت عناصر غذایی خاک می‌تواند در مدیریت بهینه مصرف کود را مشخص کرده و از آلوده شدن محیط ‌زیست و منابع آبی جلوگیری کند. این پژوهش با هدف تعیین تغییرات غلظت عناصر پرمصرف خاک نیتروژن، فسفر و پتاسیم با کاربرد اصلاح‌کننده‌های پلی‌وینیل‌استات، بقایای لوبیاروغنی و ترکیب پلی‌وینیل‌استات + بقایای لوبیاروغنی در دوره‌های زمانی یک، دو و چهار ماهه انجام شد. نتایج نشان داد که کاربرد اصلاح‌کننده‌های خاک تأثیر متفاوتی بر تغییرات نیتروژن، فسفر و پتاسیم خاک داشتند. بیشترین مقدار نیتروژن مربوط به تیمار بقایای لوبیاروغنی در بازه زمانی چهار ماه قبل از شبیه‌سازی (با مقدار 44/62 درصد) و کمترین مقدار نیتروژن در تیمار پلی‌وینیل‌استات در بازه زمانی یک ماه (با مقدار 1/92- درصد) است. کمترین مقدار فسفر بعد از کاربرد اصلاح‌کننده‌ها در تیمار بقایای لوبیاروغنی با مقدار 50 درصد در بازه زمانی یک ماه قبل از شبیه‌سازی بارندگی، با مقدار (0/95 درصد) اندازه‌گیری شد. بیشترین مقدار پتاسیم مربوط به تیمار پلی‌وینیل‌استات در بازه زمانی چهار ماه قبل از شبیه‌سازی (189/35 درصد) و کمترین مقدار در تیمار ترکیب بقایای لوبیاروغنی + پلی‌وینیل‌استات در بازه زمانی یک ماه بعد از شبیه‌سازی (40/66 درصد) بود. بنابراین کاربرد اصلاح‌کننده‌ها می‌تواند در دوره‌های زمانی متفاوت اثرات متفاوتی بر تغییرات عناصر پرمصرف خاک داشته باشد.


صفحه 3 از 3    
3
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم آب و خاک دانشگاه صنعتی اصفهان می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | JWSS - Isfahan University of Technology

Designed & Developed by : Yektaweb