308 نتیجه برای Rs
جهانگرد محمدی، جواد گیوی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
در این مطالعه از نظریه مجموعههای فازی، به منظور ارزیابی تناسب اراضی برای گندم آبی در منطقه فلاورجان (اصفهان) استفاده شده است. این روش از نظر تعیین وزن برای خصوصیات مختلف اراضی، و همچنین نحوه محاسبه شاخص اراضی، با دیگر روشهای معمول ارزیابی متفاوت میباشد.
نتایج حاصل با روش پارامتریک ارزیابی اراضی مقایسه شد. همبستگی بین شاخص اراضی و عملکرد مشاهده شده گندم در سطح منطقه، برای روش میتنی بر نظریه مجموعههای فازی (35/0=r) بیشتر از روش پارامتریک (14/0=r) بوده است. همبستگی به مراتب بیشتر مشاهده شده بین شاخص اراضی و عملکرد محصول در روش فازی، نشاندهنده پتانسیل کاربری و مفید بودن این روش در ارزیابی تناسب اراضی است.
امیر داور فروزنده، عبدالحسین سمیع، غلامرضا قربانی،
جلد 5، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
نود بره نایینی با میانگین وزن اولیه 9/2 ± 89/29 کیلوگرم، در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی به روش فاکتوریل، با 9 جیره غذایی به مدت 92 روز تغذیه شدند. جیرهها شامل سه سطح 2، 25/2 و 5/2 مگاکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم ماده خشک، و هر سطح انرژی شامل سه سطح 7/11، 2/13 و یا 7/14 درصد پروتئین خام بود.
نتایج آزمایش نشان داد که برههای تغذیه شده با جیرههای پرانرژی و دارای انرژی متوسط، نسبت به گروههای تغدیه شده با جیرههای کمانرژی، خوراک بیشتری مصرف نمودند. میانگین وزن زنده در انتهای دوره، و افزایش وزن روزانه برههای تغذیه شده با جیرههای پرانرژی، متوسطانرژی و کمانرژی، به ترتیب 1/41، 3/38 و 5/34 کیلوگرم و 162، 2، 124 و 74 گرم در روز بود، که بین سه سطح انرژی جیره اختلاف معنیدار (05/0>P) دیده شد. گروه مصرفکننده غذای پرانرژی از ضرایب تبدیل خوراک بهتری (3/8) نیز نسبت به گروههای مصرفکننده متوسطانرژی و کمانرژی (به ترتیب 4/10 و 3/14) برخوردار بود.
افزایش انرژی جیره باعث بهبود معنیدار (05/0>P) بازدهی انرژی و پروتئین جیره گردید. درصد لاشه سرد و درصد گوشت لخم نسبت به وزن زنده، و عمق ماهیچه راسته نیز به طور معنیداری (05/0>P) با افزایش انرژی جیره بهبود یافت، اما افزایش درصد دنبه و درصد چربی لاشه را به دنبال داشت. درصد استخوان و خاکستر لاشه تحت تاثیر انرژی جیره قرار نگرفت. افزایش پروتئین جیره باعث بهبود بازده پروتئین و افزایش درصد گوشت لاشه گردید، اما درصد پروتئین لاشه را به طور معنیداری کاهش داد.
محمدعلی ایزدبخش، سید سعید اسلامیان، سید فرهاد موسوی،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
سیل از جمله پدیدههایی است که همواره مورد توجه پژوهشگران هیدرولوژی قرار دارد. در این بررسی، مدل برآورد یکی از شاخصهای مهم بیانکننده سیلاب، یعنی حداکثر دبی میانگین روزانه در چند حوزه آبریز غرب ایران تعیین گردید. زیرحوزههای مورد بررسی عبارتند از گاماسیاب، قرهسو، سیمره، کشکان (حوزه آبریز کرخه)، سزار (حوزه آبریز دز) و آبشینه (حوزه آبریز قره چای). پس از تهیه آمار دبیهای میانگین روزانه ایستگاههای هیدرومتری، از سالهای آماری موجود 30 سال دوره مشترک آماری انتخاب شد، و با کمک نرمافزارهای HYFA و TR تحلیل فراوانی روی دادههای سیلاب انجام گرفت، و بهترین توزیع آماری توسط آزمونهای نیکویی برازش برگزیده شد. سپس دبی یا دورههای بازگشت 2، 5، 10، 25، 50، 100، 500 و 1000 ساله برآورد گردید. مدلسازی توسط تحلیل منطقهای و به کمک روش رگرسیون چندگانه میان دبی و ویژگیهای فیزیوگرافیک حوزهها انجام شد. معیار اصلی گزینش مدل، ضریب تبیین اصلاح شده بود، و سطح معنیدار بودن، خطای استاندارد و نمودارهای دبی مشاهده شده و محاسبه شده، درستی مدل را کنترل نمودند. بدین ترتیب، مدلهایی با شکلها و پارامترهای گوناگون از میان مدلهای توانی، نمایی، خطی و لگاریتمی انتخاب شد، ولی مدل توانی بیشتر از دیگر مدلها برای منطقه به کار رفت. بر پایه نتایج این پژوهش، پارامترهای طول آبراهه اصلی، تراکم زهکشی، و زمان تمرکز بیشترین تأثیر را در تولید دبی داشتند. از تحلیل خطا چنین برآمد که هر چه دوره بازگشت افزایش پیدا کند میزان خطای برآورد مدلها نیز افزایش مییابد، به گونهای که در دوره بازگشت 1000 ساله مقدار خطا به 2/32 درصد رسید.
عبدالرحمن برزگر، احمد کوچک زاده،
جلد 5، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
کاربرد کودهای شیمیایی، بقایای گیاهی و لجن فاضلاب از جمله مواردی است که باعث تجمع کادمیم در خاک و گیاه میگردد. در استان خوزستان و در اراضی زیر کشت نیشکر، میانگین کود مصرفی شامل 400 کیلوگرم دیآمونیوم فسفات و همین میزان اوره میباشد. از چهار کشت و صنعت هفت تپه، کارون، شعیبیه و غزالی، با سابقه کشت 36، 20، 2 و 1 سال، تعداد 101 نمونه خاک از عمق صفر تا 30 سانتیمتری برداشت گردید. نمونههای خاک از این ایستگاهها، به تفکیک از کف جوی، روی پشته و خاکهای کشت نشده و مجاور، به فاصله تقریبی 100 متر برداشت، و غلظت کادمیم، کلر، قابلیت هدایت الکتریکی، درصد رس و مواد آلی اندازهگیری گردید.
نتایج بـه دست آمده نشان میدهد کـه بـا افزایش کلر، درصد رس و ماده آلی، میزان تجمع کادمیم در خاک افزایش مییابد. میزان این عنصر در جوی حداقل، و در کنترل (کشت نشده) حداکثر میباشد. همچنین، نتایج نشان داد که غلظت این عنصر در خاک هفت تپه 02/0 میلیگرم در کیلوگرم و در کارون 03/0 میلیگرم در کیلوگرم کاهش داشته است.
حبیب الله حمزه زرقانی، ضیاءالدین بنی هاشمی،
جلد 5، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده
در یک بررسی صحرایی در جنگل تحقیقاتی بنه فیروزآباد به وسعت تقریبی 12000 هکتار، و با آمیزشی از روشهای آماربرداری سیستماتیک و تصادفی، اثر ارتفاع محل رویشگاه از سطح دریا و جهت شیب غالب آن، جنسیت و سن گیاه میزبان، و سطح تاج پوشش، بر شدت وقوع بیماری زنگ بنه (Pileolaria terebinthi) بررسی گردید.
شدت آلودگی زنگ بنه با افزایش سن گیاه کاهش مییابد. درختان ماده به مراتب بیشتر از درختان نر به بیماری مبتلا میشوند، و شدت آلودگی در ارتفاعات بیش از 2000 متر بسیار کم میشود. جهت شیب غالب رویشگاه و سطح پوشش تاجی اثری بر شدت آلودگی نداشت. میان سن و ارتفاع رویشگاه از سطح دریا با شدت آلودگی همبستگی منفی دیده شد، در حالی که میان سطح پوشش تاجی و شدت آلودگی همبستگی معنیدار آماری وجود نداشت. با آنالیز رگرسیون، وجود رگرسیون خطی میان متغیر وابسته و متغیرهای مستقل سن، جنسیت (نر و ماده) و ارتفاع رویشگاه از سطح دریا مشخص گردید.
محمد عبداللهی عزت آبادی، غلامرضا سلطانی، عباس نجاتی،
جلد 5، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
در این پژوهش یک سیستم اطلاعاتی ساده مدیریت مزرعه معرفی شد که با همکاری کشاورزان و یک مرکز اطلاعرسانی اداره میشود. نتایج نشان داد که کشاورزان مورد بررسی تمایل کافی برای همکاری با این سیستم را دارند. با این وجود، نخستین گام در اجرای هر سیستم اطلاعاتی، داشتن سیستمهای حسابداری میباشد، که تنها 42% کشاورزان مورد بررسی از آن استفاده میکنند. علت استفاده نکردن از سیستمهای حسابداری، نداشتن آگاهی از اهمیت آن است و در صورت بیان منافع آن، به آسانی از سوی کشاورزان پذیرفته میشود. در بیان این اهمیت، منابع سیستمهای حسابداری بررسی شده و نتایج نشان داد افرادی که دارای دفاتر حسابداری هستند، نسبت به کشاورزان فاقد این دفاتر، دارای عملکرد در هکتار بیشتری میباشند.
اصغر میرزایی اصلی، بهمن یزدی صمدی،
جلد 6، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
به منظور بررسی روشهای ارزیابی مقاومت به سرما و تعیین روشی سریع و مؤثر در ارزیابی گندم برای مقاومت به سرما، 9 ژنوتیپ در سه آزمایش بررسی گردید. ژنوتیپها عبارت بودند از پنج رقم تجارتی (بزوستایا، سبلان، بولانی، خلیج و ناز) و چهار نمونه محلی (شمارههای 518، 583، 592 و 1255). در آزمایش اول، ژنوتیپها در گلدانهای کوچک کشت و پس از عادتدهی به سرما در شرایط طبیعی، به اتاقک انجماد منتقل شدند و تحت درجات حرارت مختلف یخزدگی (زیر صفر) قرار گرفتند و دمای 50 درصد کشندگی (LT50) آنها تعیین گردید. در دمای 12- درجه سانتیگراد نیز میزان پایداری غشای سیتوپلاسمی ژنوتیپها اندازهگیری شد. در آزمایش دوم، ژنوتیپها در مزرعه، در چارچوب طرح بلوکهای کامل تصادفی کشت شدند و پس از سازش با سرما در اواخر زمستان، با انتقال طوقه ژنوتیپها از مزرعه به آزمایشگاه، دمای 50 درصد کشندگی (LT50) تعیین گردید. همچنین، محتوای آب طوقه و برگ، محتوای قند طوقه و ارتفاع گیاه در ژنوتیپهای مورد بررسی اندازهگیری شد. در آزمایش سوم، محتوای آب طوقه و برگ در شرایط ناسازگاری با سرما در گلخانه بررسی گردید.
در میان صفات مورد بررسی، پایداری غشای سیتوپلاسمی، محتوای آب طوقه و محتوای قند طوقه همبستگی معنیدارای با LT50 نشان دادند. LT50 حاصل از طوقههای مزرعه همبستگی زیادی با LT50 حاصل از گلدانهای کوچک در آزمایشگاه داشت (98/0=r). پایداری غشای سیتوپلاسمی بیشترین همبستگی را با LT50 (88/0=r) نشان داد. مشخص شد که محتوای آب گیاه با عادتدهی به سرما کاهش مییابد و میزان کاهش محتوای آب در ژنوتیپهای مقاوم بیشتر است. همبستگی معنیداری بین محتوای آب طوقه و برگ در شرایط ناسازگاری با سرما و LT50 دیده نشد. رقم بزوستایا با داشتن 7/16-=LT50 درجه سانتیگراد مقاومترین ژنوتیپ و نمونه 518 با 2/8-=LT50 درجه سانتیگراد حساسترین ژنوتیپ به سرما شناخته شد.
علیرضا نیکویی، جواد ترکمانی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
بیمه محصولات کشاورزی، از جمله راهکارهای مناسب برای غلبه بر ریسک حاکم بر تولید در بخش کشاورزی و افزایش اطمینان خاطر کشاورزان نسبت به درآمد آیندهشان میباشد. در این پژوهش بیمه محصولات گندم به عنوان شیوه بیمه فردی-اختیاری، و چغندر قند به عنوان شیوه اجباری-گروهی، به صورت موردی در استان فارس در نظر گرفته شده، و تأثیر این دو شیوه متفاوت بیمه بر نحوه رویارویی کشاورزان با مخاطره بررسی گردیده است. دادههای لازم با استفاده از روش نمونهگیری از گندمکاران و چغندرکاران سه ناحیه اقلیمی مدیترانهای، نیمه صحرایی گرم و کوهستانی سرد، با تکمیل پرسشنامه، و به روش مصاحبه حضوری، در سال زراعی 76-1375 جمعآوری گردید.
پس از محاسبه ضرایب ریسکگریزی بهرهبرداران با استفاده از روش قاعده اول اطمینان، نتایج بررسی تأثیر بیمه بر ضرایب ریسکگریزی نشان داد که، ماهیت اجباری بودن و استمرار سالیانه بیمه چغندر قند به همراه ارائه نهادههای لازم و خدمات مکانیزاسیون زراعی در تولید چغندر از طرف کارخانههای قند و مراقبت دایم از مزارع کشاورزان، باعث تأثیر بیمه بر افزایش سطوح ریسکگرایی چغندرکاران شده است. در حالی که، در مورد گندم، به دلیل همیشگی نبودن پوشش بیمه برای سالهای زراعی پی در پی و اطمینان نداشتن کشاورزان به نظام بیمه، بیمه تأثیر معنیداری بر سطوح ریسکگرایی نداشته است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که شیوه بیمه چغندر قند، “جا افتادن فرهنگ بیمه” در میان بهرهبرداران را در پی داشته، و اجرای آن به یکی از اهداف اصلی نظام بیمه محصولات کشاورزی، که همان افزایش سطوح ریسکگرایی کشاورزان است، نزدیکتر میباشد.
رضا فتوحی قزوینی، سیامک شیرانی،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
تأثیر محیطهای کشت مختلف حاوی مواد تنظیم کننده رشد در جنینزایی غیر جنسی از لیمو آب شیراز (مکزیکن لایم) مورد بررسی قرار گرفت. میانگین جنینزایی از تخمکهای بارور نشده پس از 60 روز در محیطهای مختلف کشت از صفر تا 75/33 درصد متغیر بود. هورمون GA3 در غلظتهای 01/0 و 1/0 میلیگرم در لیتر تأثیر معنیدار و تحریک کنندگی در جنینزایی نشان داد. حضور عصاره جو نیز در محیط کشت باعث افزایش جنینزایی از تخمکها شد، به طوری که در کمترین غلظت (300 میلیگرم در لیتر)، بهترین اثر را در جنینزایی نشان داد. در حالی که غلظت 1000 میلیگرم عصاره جو مانع جنینزایی شد، ولی رشد کالوس جنینزا را افزایش داد. با مصرف هورمون BA در غلظتهای 01/0 و 1/0 میلیگرم در لیتر، جنینزایی افزایش نشان داد، در صورتی که در غلظتهای بیشتر نقش بازدارندگی داشت. نمو جنینها در محیطهای کشت مختلف نیز بررسی گردید. شاخص میانگین طول ریشهچه به ساقهچه روی محیط کشت MT به همراه 1/0 میلیگرم در لیتر جیبرلین 22/0 ±22/1 بود، که برای جنینزایی، تکامل جنینها و تبدیل به گیاهچه به عنوان مناسبترین محیط غذایی تعیین شد.
سیف اله امین، عبدالمجید غفوری روز بهانی،
جلد 6، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده
پیشبینی رفتار هیدرولوژی حوزههای آبخیز و تخمین دبی و حجم سیلاب، برای طراحی و ارزیابی بیشتر پروژههای آبی، جلوگیری از فرسایش خاک و حفاظت منابع آب مورد نیاز است. برای تعیین واکنش حوزههای آبخیز در شرایط مختلف آب و هوایی، معمولاً از روشهای هیدرولوژی و نیز مدلهای مختلف ریاضی استفاده میشود که شبیهسازی رگبارهای منفرد و یا دادههای پیوسته سالهای متوالی را انجام میدهند . در این پژوهش از مدل پیوسته استانفورد (SWM- IV) برای شبیهسازی دبی متوسط روزانه، حجم سیلاب ماهیانه و سالیانه و تبخیرتعرق سالیانه در حوزه معرف رود زرد با وسعت 896 کیلومتر مربع، واقع در جنوب غربی ایران استفاده شده است. به منظور کنترل دقت شبیهسازی مدل، تحلیل حساسیت پارامترهای ورودی نیز بررسی گردید. برای واسنجی مدل از اطلاعات هیدرولوژی موجود سال آبی 56-1355 (همراه با ویژگیهای فیزیکی حوزه)، و برای ارزیابی مدل از دادههای سالهای 75-1360 استفاده شد. نتایج شبیهسازی نشان داد که حجم سیلابهای ماهیانه و سالیانه، حجم آب زیرزمینی، جریان زیر سطحی، تبخیرتعرق واقعی و ضریب رواناب حوزه آبخیز مورد بررسی با درستی بسیاری شبیهسازی میشود. رگرسیون بین مقادیر شبیهسازی شده و مشاهده شده حداکثر دبی متوسط روزانه ضریب تبیین 44/0 تا 81/0 را به دست داد. بنابراین، با توجه به نتایج، مدل استانفورد-4 برای بررسی پیشبینی رفتار هیدرولوژی سیلاب و تبخیرتعرق حوزههای آبخیز با مساحتهای مختلف در ایران توصیه میگردد.
غلامرضا پزشکی راد، محمد مسائلی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
این پژوهش به روش توصیفی-همبستگی، برای بررسی برخی عوامل اقتصادی مؤثر بر کشاورزان استان اصفهان در پذیرش مبارزه تلفیقی کنترل کرم ساقهخوار برنج (Chilo suppressalis) انجام گرفت. جامعه آماری کلیه برنجکاران شهرستان لنجان و مبارکه (6000=N ) را در بر میگیرد که در سال 1379 در روستاهای آنان طرح مبارزه بیولوژیک علیه کرم ساقهخوار برنج انجام شد. نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای و به صورت تصادفی برداشته شد و تعداد 361 نفر (361=n) انتخاب شدند. سپس پرسشنامهای با 17 سؤال بسته و در سه بخش طراحی گردید. روایی محتوایی و ظاهری ابزار پژوهش از طریق اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی در دانشگاه تربیت مدرس، و متخصصین و کارشناسان سازمان کشاورزی استان اصفهان به دست آمد. آزمون مقدماتی و اعتبار پرسشنامه از طریق تکمیل 30 پرسشنامه به وسیله برنجکاران در یکی از روستاهای خارج از نمونه آماری به عمل آمد، و ضریب اطمینان آلفای کرونباخ 83%=α است. تجزیه و تحلیل آزمونهای استفاده شده، اعم از توصیفی و استنباطی، به طور عمده از طریق آزمونهای مقایسه میانگین و ضریب همبستگی انجام شد. نتایج قابل توجه این پژوهش نشان میدهد که در مجموع میزان پذیرش مبارزه تلفیقی در میان برنجکاران استان اصفهان در حد متوسط است. متغیرهای وسعت کل اراضی، میانگین اندازه مزارع کشاورزی، میزان زمینهای زیر کشت در این سال، وسعت کشت برنج، میزان عملکرد برنج، میزان مشارکت افراد خانواده در امور کشاورزان، میزان دسترسی به نهادههای کشاورزی و میزان دسترسی به منابع مالی، با متغیر پذیرش همبستگی معنیدار مثبت دارند. همچنین، مشخص شد که میان نظام بهرهبرداری و پذیرش مبارزه تلفیقی، همبستگی معنیداری وجود دارد. به طوری که میزان پذیرش در نظام بهرهبرداری سهمبری به طور معنیداری بیشتر از نظامهای بهرهبرداری مالکیت شخصی و مزدبگیر است. در زمینه رابطه تعداد قطعات زراعی با میزان پذیرش، مشخص شد که بهرهبردارانی که تعداد قطعات زمین آنها 4-6 قطعه است بیشترین پذیرش را داشتهاند.
محمود شعبانپور شهرستانی، مجید افیونی، سیدفرهاد موسوی،
جلد 6، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
انتقال برماید (به عنوان ردیاب) در مزرعه زیر سه کشت ذرت، گندم و یونجه، با یک شاهد در سه تکرار و با طرح بلوکهای کامل تصادفی در دو سال پی در پی بررسی گردید. مقدار 300 کیلوگرم در هکتار برماید خالص به صورت برماید پتاسیم در آب حل و به صورت یکنواخت همراه با 15 میلیمتر آبیاری بارانی به سطح کرتهای آزمایشی افزوده شد. آبشویی در سال اول در هشت مرحله، و در هر مرحله با 85 میلیمتر آب به صورت غرقابی انجام گرفت. در سال دوم ردیاب مانند سال اول به خاک افزوده شد، و آبشویی در 9 مرحله و در هر مرحله با 100 میلیمتر آب انجام گرفت. نمونهبرداری به وسیله آگر از عمقهای 0-30، 30-60، 60-90 و 90-120 سانتیمتر، چند روز پس از هر مرحله آبشویی انجام شد. غلظت برماید در نمونههای خاک به وسیله الکترود انتخابگر اندازهگیری شد. تغییرات رطوبت خاک با استفاده از نوترونمتر اندازهگیری، و پس از محاسبه تبخیر واقعی از سطح خاک در هر مرحله آبشویی، مقدار آب خالص افزوده شده به کرتها در هر مرحله نمونهبرداری محاسبه گردید. از برنامه CXTFIT و مدل انتقال منطقهای (RSM) برای مدلسازی حرکت برماید استفاده شد.
نتایج نشان داد که تأثیر پراکنشپذیری در فرایند حرکت نسبت به سرعت جریان بسیار کمتر است، و غالباً میتوان از تأثیر آن در حرکت چشمپوشی کرد. سرعت جریان در تیمارهای ذرت، گندم و یونجه در سال دوم به ترتیب 54/1، 86/1 و 21/2 برابر تیمارهای شاهد بود. پراکنشپذیری نیز در تیمارهای یونجه و ذرت در سال دوم به ترتیب 3/4 و 3/5 برابر تیمارهای شاهد بود. افزایش سرعت جریان و پراکنشپذیری گویای افزایش جریانهای ترجیحی در تیمارهای زیر کشت در سال دوم است، که میتواند در اثر ریشههای عمیق و پیوسته گیاهان و تأثیر ریشههای پوسیده گیاهان سال اول باشد. برماید آبشویی شده از لایه 50 سانتیمتری خاک، پس از افزودن 25 سانتیمتر آب خالص در بیشتر تیمارها، در حدود 30 درصد بود. در تیمارهای گندم، ذرت و یونجه در سال دوم، این مقدار به ترتیب 47، 67 و 70 درصد بود، که نشان دهنده حرکت سریعتر برماید به عمق خاک در اثر افزایش سرعت جریان و جریانهای ترجیحی میباشد.
حسین افضلی مهر، منوچهر حیدرپور، سید حسین فرشی،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
در این پژوهش با در نظر گرفتن پارامترهای کلی همچون سرعت متوسط جریان در چند سطح مقطع از رودخانه گاماسیاب واقع در اطراف نهاوند، پارامترهای موضعی مانند سرعت متوسط نقطهای در هر نیمرخ سرعت جریان و توزیع نیمرخ سرعت بر اساس تئوری لایه مرزی، مقاومت در برابر جریان و عوامل مؤثر بر آن، با استفاده از دادههای اندازهگیری شده برای جریانهای یکنواخت و غیر یکنواخت بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که هر گونه تغییر در شکل تابع لگاریتمی توزیع جهانی سرعت با منظور کردن فاکتور شکل سطح مقطع رودخانه و یا ضریب تعدیل زبری مواد بستر برای قطر مشخصه رودخانه تأثیری بر پیشبینی مقاومت در مقابل جریان ندارد. در حالی که ارائه مقدار ثابت لگاریتمی (عرض از مبدأ) معادله توزیع جهانی سرعت به صورت تابعی از پارامترهای عدد فرود و پارامتر شیلدز میتواند تا حدی برآورد مقاومت در برابر جریان را بهبود بخشد. همچنین، در نظر گرفتن فاکتور شکل و ضریب تعدیل زبری در معادلات نمایی، پیشبینی مقاومت دربرابر جریان را بهبود نمیبخشد. از سوی دیگر، به کارگیری مشخصات لایه مرزی چون ضخامت و اندازه حرکت لایه مرزی در نیمرخ سرعت، خطر همبستگی ساختگی را در معادله پیشنهادی برای مقاومت در برابر جریان منتفی میسازد. معادله پیشنهادی حاصل از اندازهگیریهای نیمرخ سرعت جریان غیر یکنواخت در رودخانه گاماسیاب، نشان میدهد که عمق جریان آب، حداکثر سرعت جریان واقع در سطح آب و شیب خط انرژی از عوامل مؤثر بر مقاومت در برابر جریان میباشند.
علی اعلمی، محمد تائب، عباس لطفی، یعقوب صادقیان مطهر،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ارقام و گونههای پسته ایرانی از سه آنزیم استراز، پراکسیداز و مالات دهیدروژناز در 30 ژنوتیپ مختلف پسته استفاده شد. نمونهها از برگهای تازه درختان پسته تهیه گردید. برای این منظور از بافر استخراج حاوی 20 درصد ساکارز، 01/0 مولار دیتیوتریتول، دو درصد پلیاتیلن گلایکول و 8 درصد پلیونیل پلیپیرولیدن استفاده شد. برای جداسازی ایزوآنزیمها تکنیک ایزوالکتریک فوکوسینگ با ژل پلیاکریلآمید با غلظت دو درصد وزنی حجمی آمفولیت به کار رفت.
نتایج چندشکلی زیادی را در هر سه سیستم آنزیمی نشان داد، که بیشترین آن مربوط به آنزیم استراز بود. تعداد 19 باند در آنزیم استراز و 28 باند برای آنزیم مالات دهیدروژناز دیده شد، که در دامنه گستردهای از شیب pH پراکنده بودند. برای آنزیم پراکسیداز در یک دامنه باریک pH، 11 باند مشاهده شد. نتایج حاصل از گروهبندی ژنوتیپها، بر اساس سه سیستم آنزیمی مذکور، آنها را در 8 گروه اصلی و 20 گروه فرعی تقسیم نمود، به نحوی که میزان تشابه ژنتیکی از سمت ارقام رایج باغی به سمت گونهها کاهش یافته، در نهایت گونهها در سه گروه انتهایی قرار گرفتند. واریته سرخس به عنوان فرم وحشی گونه ورا، حد واسط ارقام رایج باغی با گونههای دیگر قرار گرفت.
نصرالله محبوبی صوفیانی، علامه فانی، زهرا فیضی، جواد پوررضا،
جلد 7، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
با توجه به اهمیت و نقش اجزای تشکیل دهنده جیره بر ویژگیهای کمّی و کیفی ماهی، تأثیر مقادیر مختلف چربی جیره بر عملکرد ماهی قزلآلای رنگین کمان بررسی گردید. پنج جیره آزمایشی حاوی (35 درصد پروتئین ثابت) صفر، 5، 10، 15 و 20 درصد چربی (روغن ماهی کیلکا) تهیه و در چارچوب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار، پس از 10 روز سازگاری، به مدت هشت هفته به کار رفت. تعداد 200 قطعه ماهی قزلآلای رنگین کمان با میانگین وزنی 11±200 گرم، در 20 قفس به طور تصادفی و به تعداد مساوی رهاسازی شد. در پایان آزمایش، افزایش وزن، میزان رشد ویژه، ضریب تبدیل خوراک و شاخص وضعیت محاسبه گردید. همچنین، ترکیب شیمیایی بدن (چربی، پروتئین و خاکستر) و میزان چربی در کبد اندازهگیری شد. نتایج آزمایش نشان داد که جیره حاوی 15 درصد چربی به طور معنیداری (P<0.05) موجب افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک بهتری نسبت به دیگر جیرهها شده است، ولی از نظر رشد ویژه و شاخص وضعیت تفاوت معنیداری با جیرههای دیگر نشان نداد. بیشترین میزان چربی گوشت به جیرههای حاوی 15 و 20 درصد چربی تعلق داشت، که با سطوح دیگر چربی اختلاف معنیداری نشان دادند (P<0.05). همچنین، جیرههای حاوی 5 تا 20 درصد چربی با جیره صفر درصد چربی مورد آزمایش (روغن کیلکا)، از نظر تأثیر بر چربی ذخیره شده در کبد، تفاوت معنیدار داشتند (P<0.05). از نظر میزان خاکستر گوشت تفاوت معنیداری بین جیرهها دیده نشد (05/P>0). در مجموع، نتایج به دست آمده سطح 15 درصد چربی را در جیره ماهی قزلآلای رنگین کمان توصیه مینماید.
محسن شکلآبادی، حسین خادمی، امیرحسین چرخابی،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدار فرسایشپذیری خاک در مناطق خشک، و به ویژه در خاکهای با تکامل کم، بسیار وابسته به نوع مواد مادری خاک است. این پژوهش با هدف مقایسه توان تولید رواناب و رسوب در خاکهایی با مواد مادری متفاوت، و شناسایی حساسیت آنها به فرسایش در حوزه آبخیز گلآباد انجام شده است. حوزه آبخیز گلآباد واقع در شمال شرق اصفهان با میانگین بارندگی سالیانه 160 میلیمتر و سنگشناسی متنوع، یکی از حوزههای آبخیز با فرسایش شدید در کشور است. دوازده نوع خاک تشکیل شده روی مواد مادری متفاوت این حوزه انتخاب گردید. به طور کلی، خاکهای مورد بررسی میزان مواد آلی و رس کمی داشته ولی دارای مقادیر زیادی سنگریزه و شن میباشند. با استفاده از بارانساز صحرایی، رگباری با شدت 5±40 میلیمتر در ساعت و مدت 80 دقیقه، با میانگین قطر قطرات 56/6 میلیمتر و کارمایه 7/13 تا 2/17 ژول بر متر مربع بر میلیمتر، روی کرتی به مساحت یک متر مربع با سه تکرار روی هر خاک تولید گردید، و میزان رواناب و رسوب تولید شده در فواصل 10 دقیقه اندازهگیری شد.
نتایج نشان داد که خاکهای حاصل از آندزیت سبزرنگ و آبرفتی با پستی و بلندی کم و با منشأ مخلوط آذرین و رسوبی حداکثر رواناب و سریعترین زمان تبدیل بارندگی به رواناب، و خاکهای با مواد مادری سنگ آهک کرتاسه بالایی، گرانودیوریت و آبرفتی با پستی و بلندی متوسط، کمترین میزان رواناب و طولانیترین زمان تبدیل بارندگی به رواناب را داشتند. همچنین، حداکثر میزان رسوب در خاکهای حاصل از آندزیت سبزرنگ و پلمهسنگ همراه با ماسهسنگ، و حداقل آن در خاکهای حاصل از آبرفت با پستی و بلندی متوسط و گرانودیوریت دیده شد. حداکثر گلآلودگی در پلمهسنگ همراه با ماسهسنگ مشاهده گردید، و خاکهای دیگر تفاوتی از نظر میزان گلآلودگی نشان ندادند. در مجموع، نتایج این پژوهش، علاوه بر رتبهبندی حساسیت خاکها به فرسایش، گویای وابستگی بسیار زیاد توان تولید رواناب و رسوب خاکها به مواد مادری آنها در حوزه آبخیز مورد بررسی است، که نمونه خوبی از آبخیزهای منطقه خشک کشور میباشد.
ریحانه عموآقایی، اکبر مستأجران، گیتی امتیازی،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
آزوسپیریلوم برازیلنس یکی از میکروارگانیسمهای تثبیت کننده نیتروژن مولکولی است که در همیاری با ریشه غلات و گرامینههای دیگر، رشد و نمو آنها را تقویت میکند. در این پژوهش دانههای گندم از سه رقم قدس، امید و روشن، با دو سویه از باکتری آزوسپیریلوم برازیلنس (Do1 و Sp7 ) تلقیح شدند. آلودهسازی، میزان محصول و رشد و نمو ارقام گندم را افزایش داد، ولی این پاسخ کاملاً وابسته به نوع سوش باکتری و رقم زراعی بود. بیشترین عملکرد، وزن هزار دانه، شمار دانه در سنبله و وزن خشک ریشه و ساقه در تلقیح با سویه Sp7 در رقم روشن به دست آمد. این در حالی است که سویه Do1 بهترین اثر بر این شاخصهای رشد را در رقم قدس ایجاد کرده است. پاسخ رقم امید در همه حال کمتر از دو رقم زراعی دیگر بود. بنابراین، انتخاب سوشهای سازگار و متناسب با هر رقم زراعی برای تحریک افزایش عملکرد و تقویت رشد و نمو ارقام گندم ضروری است. بررسی اثر سوشها بر محتوای نیتروژن دانه نیز نتایج مشابهی داشت. مشاهده فعالیت نیتروژنازی سوشهای آزوسپیریلوم در آزمایشهای In vitro، و افزایش معنیدار محتوای نیتروژن در برخی از ارقام آغشته به باکتری، این فرضیه را که “تثبیت زیستی نیتروژن به وسیله آزوسپیریلوم ممکن است در مورد آثار سودمند مشاهده شده در شاخصهای رشد گیاه پاسخگو باشد” تأیید کرد. در مقایسه فعالیت نیتروژنازی در دو سویه، میزان احیای استیلنی سویه Do1، 1/5 برابر سویه Sp7 بود. همچنین، اثر سویه Do1 بر شاخصهای رشد، عملکرد و محتوای نیتروژن دانه نیز چشمگیرتر از سویه Sp7 بود. از آن جا که سویه Do1 یک سویه بومی، ولی سویه Sp7 یک سوش ایزوله از برزیل است، میتوان نتیجه گرفت که ایزولههای محلی باکتری باید نسبت به سویههای بیگانه و غیر بومی ترجیح داده شوند، چون سازگاری بیشتری نسبت به گیاهان محیط و شرایط خاک آن منطقه نشان میدهند.
فرهاد شکوهیفر، عبدالرضا باقری، ماهرخ فلاحتی رستگار،
جلد 7، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
اطلاعات اندک موجود در مورد تنوع قارچ Ascochyta rabiei یکی از مهمترین عوامل محدود کننده برنامههای اصلاحی برای مقاومت نسبت به بیماری برقزدگی نخود است. در این پژوهش تنوع ژنتیکی جمعیت این قارچ در ایران بررسی شده است. بدین منظور، 26 جدایه از 16 استان کشور انتخاب و تنوع ژنومی آنها با استفاده از روش RAPD ارزیابی شد. با به کارگیری 12 آغازگر تصادفی، الگوی باندی DNA جدایهها تهیه شد، و بر این اساس تنوع ژنتیکی و فاصله ژنتیکی بین جدایهها محاسبه و روابط خویشاوندی آنها با استفاده از تجزیه خوشهای تعیین گردید. نتایج نشان داد که روش RAPD ابزاری قوی برای تجزیه ژنومی جمعیت A. rabiei است. در میان آغازگرهای به کار برده شده 10 آغازگر پلیمورفیسم نشان دادند. بر اساس دادههای به دست آمده، شاخص تنوع ژنتیکی جدایهها 98 درصد برآورد شد، که نشان دهنده تنوع ژنتیکی زیاد این بیمارگر در ایران است. فاصله ژنتیکی بین جفت جدایهها از 16/0 تا 61/0 متغیر بود. بیشترین فاصله ژنتیکی بین جدایههای 20 و 22 (از استانهای قزوین و گلستان)، و کمترین فاصله بین جدایههای 12 و 26 (از استانهای مرکزی و مازندران) دیده شد. در سطح شباهت 90 درصد، کل جدایهها در 22 گروه ژنوتیپی جداسازی و از حرف A تا V نامگذاری شدند، و نیز الگوی پراکنش آنها در ایران مشخص شد.
سید محمدجعفر ناظم السادات، احمدرضا قاسمی،
جلد 7، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
در این پژوهش میزان تأثیر پدیده النینیو نوسانات جنوبی بر بارندگی ششماهه سرد استانهای اصفهان، فارس، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد (22 ایستگاه) ارزیابی شد.
نتایج نشان داد که وقوع لانینا موجب کاهش 20 تا 50 درصدی بارندگی در استانهای بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد و جنوب فارس شد. در دیگر استانهای مورد بررسی، این پدیده تغییر چندانی در بارندگی ششماهه سرد سال ایجاد نکرد. برخلاف لانینا، وقوع النینیو موجب افزایش 20 تا 70 درصدی این بارندگی در بیشتر ایستگاهها شد، که مقدار این افزایش به موقعیت جغرافیایی ایستگاهها بستگی داشت. مشخص شد، در حالیکه بیشتر ترسالیهای شدید در منطقه مورد بررسی در شرایط النینیو بوده است، احتمال وقوع خشکسالی شدید در این حالت در عموم ایستگاهها صفر تا 25 درصد میباشد. همچنین، درصد وقوع خشکسالی شدید در شرایط لانینا در غالب ایستگاهها بسیار کم بوده، و تنها در استان خوزستان و نواحی جنوبی استان فارس به 50% افزایش مییابد.
جواد پوررضا، مهدی محمد علیپور،
جلد 7، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی اثر مصرف آبپنیر از طریق آب آشامیدنی بر عملکرد جوجههای گوشتی انجام گرفت. در قالب طرح کاملاً تصادفی آبپنیر در شش سطح (صفر، 10، 20، 40، 80 و 100 درصد) آب آشامیدنی به مدت 47 روز بهکار برده شد. شمار 720 قطعه جوجه گوشتی یک روزه راس به 24 گروه 30 جوجهای تقسیم شدند و هر یک از شش تیمار آزمایشی از سن هفت تا 54 روزگی به چهار گروه از جوجهها داده شد. آبپنیر روزانه از یک کارخانه تهیه پنیر تهیه و مصرف میشد. در طول آزمایش جوجهها به آب و غذا دسترسی آزاد داشتند. جوجهها تا سن هفت روزگی با جیره آغازین تغذیه و سپس توزین و به تیمارهای آزمایشی اختصاص یافتند. تمام جوجهها از سه جیره آغازین، رشد و پایانی استفاده کردند. جوجههای هر تکرار که در قفسهای دستهجمعی زمینی نگهداری میشدند، در سنین 21، 42 و 54 روزگی توزین و مصرف غذایی گروه محاسبه شد و در پایان دوره از هر تکرار دو مرغ و دو خروس انتخاب، ذبح و درصد لاشه، چربی محوطه بطنی، وزن لوزالمعده، کبد و ایلئوم اندازهگیری شد. محتویات ایلئوم هر دو خروس و مرغ جمعآوری، مخلوط و برای شمارش باکتریها در 20oC- منجمد شدند. در سنین 21 و 42 روزگی نمونه بستر هر تکرار جمعآوری و رطوبت آنها تعیین گردید. وزن بدن، اضافه وزن روزانه، ضریب تبدیل غذا و رطوبت بستر تحت تأثیر معنیدار (01/0 >P ) سطوح آبپنیر قرار گرفتند. معیارهای مذکور با مصرف بیش از چهل درصد آبپنیر کاهش و ضریب تبدیل غذا افزایش نشان دادند. درصد لاشه با مصرف 80 و 100 درصد آبپنیر به طور معنیدار (01/0> p ) کاهش یافت. درصد چربی حفره بطنی، کبد و لوزالمعده تحت تأثیر منفی سطوح آبپنیر قرار نگرفتند. درصد ایلئوم در سطوح بیشتر از ده درصد آبپنیر اختلاف معنیدار (01/0 > p ) با گروه شاهد داشت و افزایش نشان داد. معادلات رگرسیون وزن و اضافه وزن بدن، ضریب تبدیل غذا و رطوبت بستر در تمام سنین همگی از نوع درجه دوم (غیرخطی) و معنیدار (01/0 > p ) بودند و نشان دادند مصرف بیش از 40 درصد آبپنیر باعث کاهش عملکرد جوجههای گوشتی شد. اختلاف معنیداری در شمار لاکتوباسیلها و انتروباکتریهای ایلئوم در اثر سطوح مختلف آبپنیر دیده نشد ولی کل باکتریهای ایلئوم با افزایش سطح آبپنیر افزایش معنیدار (01/0 > P ) نشان داد.