308 نتیجه برای Rs
اسماعیل سهیلی، حسین ملکی نژاد، محمدرضا اختصاصی،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
رودخانه کر تأمینکننده بخش مهمی از نیاز آبی، حوضه سد درودزن و مناطق اطراف آن در استان فارس است. در این پژوهش خشکسالیهای هواشناسی و هیدرولوژیک این منطقه در چهار دهه اخیر بررسی شده است. بدین منظور روند زمانی و مکانی تغییرات جریان رودخانه در شش ایستگاه منتخب و در سه چارچوب زمانی ماهانه، فصلی و سالانه بررسی شد. همچنین روند شاخص خشکسالی بارش استاندارد شده SPI، در پنج ایستگاه منتخب با روش من- کندال اصلاحشده، مطالعه شد. نتایج نشان داد، روند جریان در همه چارچوبهای زمانی کاهشی بوده است. روندهای کاهشی معنادار، در سطح اطمینان 95 درصد، در مقیاس ماهانه، سالانه و نیز ماههای گرم سال از اردیبهشت تا شهریور مشاهده شد. این روندهای کاهشی معنادار از نظر مکانی در ایستگاههای میانه حوضه در مجاورت دشتهای کشاورزی واقع شدهاند. روند افزایشی معنادار تنها در ایستگاه سد درودزن، در خروجی حوضه و در ماههای گرم سال وجود دارد. درباره شاخص SPI نیز روندها در تمام چارچوبهای زمانی کاهشی بوده است و تنها در دو ایستگاه و در چارچوبهای زمانی بلندمدت 9، 12 و 18 ماهه در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار هستند. نتایج حاکی از وقوع خشکسالیهای خیلی شدید (2- > SPI) در طی سالهای 62 -1361 و 87 -1386 است.
غلامرضا صفر نژادی، محمد حیدرنژاد، امین بردبار، محمدحسین پورمحمدی، امیرحسین کمان بدست،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
استفاده از جتهای پرتابی آزاد در سازههای پرتابکننده جامی همراه با حوضچه استغراق وابسته، در صورت برقراری شرایط زمینشناسی و توپوگرافی و هیدرولیکی مناسب، مزایای اقتصادی و ایمنی چشمگیری در مقایسه با سایر انواع سازههای استهلاک انرژی دارد. در پژوهش حاضر پدیده آبشستگی پاییندست یک پرتابه جامیشکل در شرایط آزاد و همچنین در شرایط وجود دندانه با اشکال ذوزنقهای و مثلثی در پایاب با فواصل چیدمان مختلف در 9 دبی و در مجموع 45 آزمایش بررسی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که وجود دندانه چه اثراتی بر گستره و عمق آبشستگی میگذارد، بدینترتیب که پرتابه جامیشکل با دندانههای مثلثی یک در میان نسبت به حالت بدون دندانه حدود 7/12 درصد کاهش آبشستگی را سبب میشود، همچنین حداکثر عمق آبشستگی در حالت باکت با دندانههای ذوزنقهای یک در میان در بازه مطلوبتر از مابقی مدلها بهوقوع میپیوندد. سپس نتایج حاصل با تعدادی از فرمولهای تجربی مقایسه و مشخص شد رابطه ورونس A نتایج نزدیکتری به مقادیر واقعی بهدست میدهد.
مهدی ماجدی اصل، سعیده ولیزاده،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
آبشستگی موضعی حول فوندانسیون سازههای دریایی و هیدرولیکی یکی از مهمترین عوامل در ناپایداری و خرابی این سازهها است. همواره پیشبینی نادرست عمق آبشستگی حول پایه پلها باعث تحمیل ضررهای مالی در پلسازی و بهخطر افتادن جان انسانهای بسیاری شده است از اینرو براورد دقیق این پدیده پیچیده، اطراف پایه پلها لازم و ضروری است. از آنجایی که فرمولهای ارائه شده توسط محققین مختلف، مربوط به شرایط خاص آزمایشگاهی است، در شرایط دیگر کمتر صادق بوده و از دقت چندانی برخوردار نیستند. بهتازگی محققان زیادی تلاش کردند تا روشها و مدلهای جدیدی را با عنوان محاسبات نرم، در پیشبینی این پدیده مهم مورد بررسی قرار دهند. در این پژوهش، برای پیشبینی عمق آبشستگی اطراف پایه پل 146 سری داده آزمایشگاهی مختلف (در سه نوع شرایط آزمایشگاهی متفاوت) با استفاده از ماشین بردار پشتیبان مورد تحلیل قرار گرفت. این دادهها در قالب ترکیبات مختلف متشکل از پارامترهای ورودی و D هستند که بهترتیب، ضخامت زیر لایه لزج، عدد رینولدز، سرعت بحرانی، پارامتر شیلدز، سرعت برشی، سرعت متوسط، قطر متوسط ذرات، عمق اولیه جریان و قطر پایه پل معرفی میشوند. پارامترهای گفته شده در دو سناریو متفاوت (حالت بابعد و حالت بیبعد) وارد شبکه SVM شدند. برای ارزیابی کارایی ترکیبات از معیارهای آماری RMSE (جذر میانگین مربعات خطاها)، (مجذور ضریب همبستگی بین مقادیر آزمایشگاهی و پیشبینی) و DC (ضریب تعیین خطی بین مقادیر پیشبینی شده و آزمایشگاهی) استفاده شده است. نتایج حاصل از این ماشین با نتایج بهدست آمده از فرمولهای تجربی و روابط ارائه شده در همین تحقیق مقایسه شد. نتایج حاصل از این پیشبینی است. نتایج نشان میدهد، در سناریو اول ترکیب شماره 5 با پارامترهای ورودی بیبعد و و در سناریو دوم نیز ترکیب شماره 5 با پارامترهای ورودی بابعد و برای مرحله آزمون، بهعنوان برترین مدل انتخاب شدهاند. در نتیجه از نتایج چنین استنباط شد که سناریو دو (حالت بابعد) در پیشبینی عمق آبشستگی حول تک پایه قائم براورد دقیقتری نسبت به سناریو اول (حالت بیبعد) ارائه داده است. در پایان آنالیز حساسیت روی پارامترها انجام شد و پارامترهای بهترتیب و بهعنوان مؤثرترین پارامترها انتخاب شدند.
علی طالبی، ایمان آبیاری، سارا پرویزی،
جلد 23، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
سیلاب یک پدیده طبیعی است که هر ساله باعث بهوجود آمدن خسارات سنگین جانی و مالی در نقاط مختلف کشور میشود. هدف اصلی در این پژوهش، بررسی کارایی مدل SWAT در پیشبینی سیلاب و اولویتبندی زیرحوضهها در حوضه آبخیز ارازکوسه استان گلستان است. برای واسنجی مدل از برنامه SUFI2 استفاده شد. بعد از اتمام واسنجی و بهینهشدن مدل در منطقه مطالعاتی اقدام به اعتبارسنجی مدل شد. واسنجی مدل برای سالهای 1991 تا 1998، و اعتبارسنجی نیز براساس آمار سالهای 2001 تا 2009 انجام شد. برای تجزیه و تحلیل نتایج از شاخصهای آماری R2، bR2 و ضریب نشساتکلیف (NS) استفاده شد. پس از واسنجی مدل با استفاده از الگوریتم 2SUFI ضرایب 2R، 2 bR و NS بهترتیب 0/81، 0/81 و 0/73 و برای مرحله اعتبارسنجی آن 0/81، 0/78 و 0/64 براورد شدند. نتایج آنالیز حساسیت 13 پارامتر مؤثر بر رواناب را نشان داد که شماره منحنی (CN2) بهعنوان مهمترین پارامتر شناخته شد و درنتیجه پارامترهای ثابت تخلیه آب زیرزمینی (ALPHA_BF)، زمان تأخیر آب زیرزمینی (GW_DELAY) و حداقل مقدار ذخیره آب لازم برای ایجاد جریان پایه (GWQMN) بهترتیب حساسیت بیشتری دارند. برای بررسی سیلخیزی، حوضه آبخیز ارازکوسه ابتدا به شش منطقه یا زیرحوضه کلی تقسیمبندی شد. بنابراین با توجه به نتایج حاصل از اجرای مدل SWAT و دو روش تغییر CN برای هریک از زیرحوضهها و تعیین دبی اوج با و بدون یک زیرحوضه، زیرحوضه شماره 6 با کاهش 22/4 درصدی دبی اوج رتبه اول را از لحاظ سیلخیزی در منطقه دارا است. درنتیجه بهترتیب زیرحوضه شماره 4، 1، 3، 5 و 2 دارای رتبه دوم تا ششم در پتانسیل سیلخیزی حوضه ارازکوسه هستند.
مهران ایرانپور مبارکه، مانفرد کخ،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
امروزه با افزایش روزافزون جمعیت در کشور ایران، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک و در نتیجه افزایش اهمیت کیفیت منابع آبی از جمله آبهای زیرزمینی، آزمایشهای میدانی و مدلسازیهای بسیاری برای پیشرفت آلودگی آبهای زیرزمینی بهوسیله نرمافزارهای قدرتمند و بهروز انجام شده است. اما در بیشتر مواقع تفاوت ملموسی بین دادههای اندازهگیری شده در آزمایشگاهها و دادههای تولید شده با نرمافزارها وجود دارد که به همین دلیل، از اعتبار علمی و صحتسنجی نتایج پژوهش کاسته میشود. در این مطالعه، بهمنظور توجیه و تصحیح دادههای مذکور، از اصل کالیبراسیون استفاده شده است که خطای آزمایش و مدلسازی را به حداقل برساند. هدف از انجام این پژوهش، صحت و اعتبارسنجی مدل SUTRA برای سناریوهای مختلف انتقال ماده محلول در یک نمونه تانک ماسه با ضریب هدایت هیدرولیکی ناهمگن بهمنظور ارزیابی پراکندهپذیری عرضی است. به این منظور ابتدا کدنویسی برای پیکربندی و کالیبراسیون مدل عددی SUTRA برای شبیهسازی سناریوهای مختلف انتقال ماده محلول در مخزن ماسهای ناهمگن موجود در آزمایشگاه هیدرولیک دانشگاه کاسل آلمان تا دستیابی به مقادیر قابلقبول انجام و سپس نتایج آن با مدل آزمایشگاهی مقایسه شد. بهمنظور صحتسنجی و اعتبارسنجی دادههای حاصل از شبیهسازی با مدل SUTRA، پروفیلهای غلظت مربوطه با نتایج مدل آزمایشگاهی مقایسه شد. نتایج حاصل از مدلهای عددی و آزمایشگاهی، اثرات چگالی را از طریق پایینافتادگی مرکز هندسی ناحیه اختلاط برای غلظتهای پایین نمکC0 = 250ppm آشکار میسازد. همچنین نتایج نشان داد که عرض ناحیه اختلاط بین آب شور و شیرین به مقدار پراکندهپذیری طولی و بهویژه پراکندهپذیری عرضی بستگی دارد. با تحلیل نتایج شبیهسازی و آزمایشگاهی مشاهده شد که افزایش سرعت، باعث کاهش میزان پایینافتادگی و افزایش غلظت ورودی، باعث کاهش زمان مورد نیاز برای رسیدن به پایداری پراکندگی میشود.
هادی سیاسر، تورج هنر، محمد عبداللهی پور،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
تخمین تبخیر- تعرق گیاه مرجع یکی از مهمترین مؤلفهها در مطالعات هیدرولوژی، برنامهریزی آبیاری و مدیریت منابع آب است. در این پژوهش به ارزیابی مدلهای خطی تعمیمیافته، جنگل تصادفی و درخت گرادیان بوستینگ در شرایط دادههای اقلیمی منطقه سیستان پرداخته شد. دادههای مورد استفاده شامل دمای حداکثر، دمای حداقل، دمای میانگین، رطوبت حداکثر، رطوبت حداقل، رطوبت میانگین، بارش، ساعات آفتابی، سرعت باد و تبخیر از تشت بین سالهای 1387 تا 1396 بود. با ارائه الگوهای مختلف شامل ترکیبی از پارامترهای هواشناسی بهعنوان ورودیهای مدل در مقیاس زمانی روزانه، مقدار تبخیر- تعرق توسط مدلهای پیشنهادی بهعنوان خروجی مدل برآورد شد. همچنین قابلیت پیشبینی این مدلها، در مقایسه نتایج آنها با نتایج روش فائو- پنمن- مانتیث بهعنوان روش مبنا ارزیابی شد. در بین الگوهای مورد بررسی، الگوی M1 که دارای بیشترین تعداد پارامترهای هواشناسی ورودی (10 پارامتر) بود، با کمترین خطا 0/633 RMSE = و 0/451 MAE = و بیشترین ضریب همبستگی 0/993 R= برای مدل درخت گرادیان بوستینگ، بهترین عملکرد را در بین مدلها و الگوهای بالا نشان داد. با انجام فرایند حساسیتسنجی پارامترها، دمای هوا بهعنوان مهمترین متغیر مؤثر برای الگوهای انتخابی در هر سه مدل مطالعهشده، بهدست آمد. بنابراین افزایش دقت و صحت دادههای دما، میتواند به افزایش دقت مدلهای پیشنهادی کمک کند. استفاده از مدل درخت گرادیان بوستینگ توانست بیش از 70 درصد، زمان اجرای مدل را در مقایسه با سایر مدلهای مورد مطالعه کاهش دهد. درنهایت این پژوهش، مدل درخت گرادیان بوستینگ را برای برآورد تبخیر- تعرق در منطقه دشت سیستان توصیه میکند.
مسعود نوشادی، علیرضا احدی،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
بخش عمدهای از تأمین آب شرب و کشاورزی، دو نیاز اساسی بشر از آب زیرزمینی تأمین میشود. پیشبینی، پایش، بررسی عملکرد و برنامهریزی این منبع حیاتی نیازمند مدلسازی است. تأخیر زمانی نوسانات عمق آب زیرزمینی با بارندگی یکی از دادههای ضروری مدلها است. تحلیل رفتار پیزومترها با استفاده از روش همبستگی متقاطع پیرسون بین شاخصهای SPI و GRI در آبرفت دشت شیراز بهمنظور تعیین تأخیر زمانی مذکور هدف پژوهش حاضر است. نتایج نشان داد که رفتار 2/86 درصد از پیزومترها شبیه یکدیگر است و در 3/79 درصد از پیزومترها عمق آب زیرزمینی یک ماه پس از بارندگی کاهش نشان میدهد. بهترین ضریب همبستگی بین شاخصهای موصوف در امتداد محور جنوب غربی بهسمت شمال شرقی دشت وجود دارد. بهعلت شیب شمالی- جنوبی دشت، آبرفت شمالی از ضریب همبستگی بهتری نسبت به بخش جنوبی برخوردار است. منطقه مرکزی دشت دارای بیشترین ضریب همبستگی است و حداکثر ضرائب همبستگی در مقیاس زمانی 48 ماهه رخ میدهد. همچنین از سال 1383 به بعد بهدلیل کاهش نزولات جوی دشت شیراز، شاخص SPI بهسمت خشکسالی میل کرده، اگرچه روند معنیدار نبوده است. اما شاخص GRI از این روند تبعیت نکرده و بهطور معنیداری خشکسالی هیدرولوژیک حاد را نشان میدهد که علت آن برداشت بیش از تغذیه، از آبخوان آبرفتی این دشت است.
رامین غریبوند، محمد حیدرنژاد، حیدرعلی کشکولی، هوشنگ حسونی زاده، امیرعباس کمان بدست،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
در تحقیق حاضر، بهمنظور بررسی هیدرولیک جریان و مقایسه دبی عبوری، شبیهسازی سهبعدی میدان جریان روی سرریزهای زیگزاگیذوزنقهای (دو سیکل) و کلیدپیانویی (دو سیکل) بهکمک نرمافزار Flow3D به انجام رسید و تأثیر هرکدام از مدلها بر میدان جریان روی سرریزها و ضریب دبی مورد بررسی و نتایج حاصل با اطلاعات آزمایشگاهی مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین مدلهای گفته شده تحت شرایط آزمایشگاهی در یک فلوم مستطیلی به طول 12/5 متر، عرض 0/3 متر و ارتفاع 0/4 متر و در شرایط آب زلال مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که دادههای مدل عددی هماهنگی مناسبی با دادههای مدل آزمایشگاهی داشتند. طبق نتایج، سرریزهای کلیدپیانویی از ضریب دبی بیشتری نسبت به سرریزهای زیگزاگی برخوردار بودند. مشاهده شد در سرریز کلیدپیانویی، با افزایش 50 درصدی در ارتفاع سرریز (p) از 5 سانتیمتر به 5/7 سانتیمتر ضریب دبی حدود 26 درصد افزایش مییابد. همچنین در سرریزهای زیگزاگی نیز با افزایش 50 درصدی در ارتفاع سرریز از 5 سانتیمتر به 5/7 سانتیمتر ضریب دبی حدود 24 درصد افزایش مییابد.
پیمان حیدری راد، امیرعباس کمان بدست، محمد حیدرنژاد، علیرضا مسجدی، هوشنگ حسونی زاده،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
از جمله نکاتی که باید در طراحی عمومی آبگیرها به آن اشاره کرد مواردی نظیر: تأمین کردن آب بهمیزان مطلوب در هر زمان، برای رفع نیازها، بدون درنظر گرفتن دبی رودخانه است، مشروط بر آنکه نیازها از جریان رودخانه تجاوز نکنند. با توجه به کمبود اطلاعات لازم در این زمینه و اهمیت پدیده انتقال رسوب به آبگیرهای جانبی در قوس رودخانهها، هدف اصلی تحقیق حاضر بر شناخت دقیق این مکانیزم استوار است. بدین منظور با بهره گرفتن از مدل فیزیکی، اثر ترکیب همگرایی و واگرایی در آبگیرهای جانبی در پدیده انتقال رسوب مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتایج نشان داد، با همگرا کردن فلوم آزمایشگاهی، دبی انحرافی به آبگیر افزایش پیدا کرده است. هرچه انتهای فلوم تنگتر شده و همگراتر شود باعث افزایش بیشتر دبی انحرافی میشود، بهطوری که با همگرا کردن فلوم به اندازه (b/B) 0/75 و 0/5 بهترتیب باعث افزایش 13/6 و 75 درصد دبی انحرافی به آبگیر میشود که میتوان علت آن را تنگشدگی و انسداد جریان و پس زدن جریان به آبگیر دانست. برخلاف همگرایی با واگرا کردن فلوم نتایج عکس شده، بهعبارتی با واگرا کردن فلوم دبی ورودی به آبگیر کاهش پیدا کرده است. هر چه انتهای فلوم بازتر شده و واگراتر شود باعث کاهش بیشتر دبی انحرافی میشود. با واگرا کردن فلوم به اندازه (b/B) 75/0 و 5/0 بهترتیب باعث کاهش 21/9 و 31/8 درصد دبی انحرافی به آبگیر میشود. بهطور متوسط درصد دبی انحرافی به آبگیر با زاویه 30، 60 و 90 درجه بهترتیب 13/2، 15/2 و 11/5 درصد است. همچنین نتایج شبیهسازی با مدل CCHE2D نزدیک به نتایج مدل فیزیکی است. شبیهسازی آبگیر در قوس همگرا 6/4 درصد خطا و شبیهسازی آبگیر در قوس واگرا 11/9 درصد خطا نسبت به مدل فیزیکی دارد که قابل قبول است.
مهدی پژوهش، مجید محمدیوسفی، افشین هنربخش، حمیدرضا ریاحی بختیاری،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
بهمنظور برنامهریزی و مدیریت سرزمین لازم است عوامل تأثیرگذار بر تغییرات آن را شناسایی و ارزشیابی کرد. تغییرات کاربری زمین یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر فرایندهای آبوهوایی محلی، منطقهای و جهانی است که بهصورت تغییر در نوع استفاده از زمین تعریف میشود و یکی از عوامل مهم در تغییر جریان هیدرولوژیک، فرسایش حوضه و انهدام تنوع زیستی است. حوضه آبخیز بهشتآباد بهعنوان یکی از زیرحوضههای سامانه کارون بزرگ، حدود 70 درصد از جمعیت استان چهارمحال و بختیاری را دربرمیگیرد. بههمین دلیل با توجه به اهمیت بالای این حوضه در تأمین آب حوضههای دیگر و نیز اهمیت شناخت کاربریهای موجود در منطقه در طول چند دهه گذشته، هدف اصلی از این مطالعه، ارزیابی روند تغییرات مکانی کاربری اراضی در حوضه آبخیز بهشتآباد استان چهارمحال و بختیاری با مساحتی حدود 384787 هکتار با استفاده از علم سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی طی یک دوره 25 ساله است. در این تحقیق، ابتدا با تجزیهوتحلیل و پردازش تصاویر ماهوارهای لندست 5 سنجنده TM مربوط به سالهای 1991، 2008 و لندست 8 سنجنده OLI سال 2016 و درنظر گرفتن 5 طبقه کاربری شامل اراضی مرتعی، مناطق ساختمانی- شهری، اراضی کشاورزی، اراضی باغی و اراضی بایر، اقدام به تهیه نقشههای کاربری اراضی برای سه مقطع زمانی بهروش چشمی و هیبریدی با دقت قابل قبول شد. دقت کلی برای هر یک از نقشههای کاربری بهدست آمده برای سالهای 1991، 2008 و 2016 بهترتیب برابر 17/92، 29/94 و 41/93 درصد بهدست آمد که دلالت بر مقبولیت دقت نقشههای تهیه شده داشت. سپس روند تغییرات کاربری اراضی و سهم هریک از طبقههای کاربری و درصد تغییرات هر یک از کاربریها طی دو دوره مطالعاتی مشخص شد. نتایج این تحقیق نشاندهنده تغییراتی در سطح حوضه مورد مطالعه است. مساحت اراضی مرتعی در طی دو دوره روند کاهشی، مناطق ساختمانی- شهری روند افزایشی، اراضی کشاورزی در طی دوره اول روند کاهشی و در طی دوره دوم روند افزایشی، اراضی باغی در طی دو دوره روند افزایشی، اراضی بایر در دوره اول روند افزایشی و در دوره دوم روند کاهشی داشته است. در مجموع باید عنوان کرد که در منطقه بهشتآباد شاهد افزایش جایگزینی مراتع با مناطق ساختمانی- شهری، کشاورزی دیم، باغات و اراضی بایر و بروز تخریب پوشش مرتعی در منطقه هستیم.
محمد جواد روستا، صادق افضلی نیا، علی داد کرمی،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
با توجه به مزایای مختلف کاربرد روشهای خاکورزی حفاظتی در اراضی کشاورزی از جمله کاهش اثرات تغییر اقلیم از طریق کاهش انتشار گاز دیاکسید کربن به جو، ناشی از ترسیب کربن در خاک، این پژوهش با دو تناوب گندم- پنبه و گندم- کنجد در ایستگاه تحقیقات کشاورزی بختاجرد شهرستان داراب (جنوب شرقی استان فارس) با دارای اقلیم گرموخشک، در یک خاک لوم بهمدت چهار سال با هدف بررسی و مقایسه میزان ترسیب کربن در روشهای مختلف خاکورزی حفاظتی با روش مرسوم، انجام شد. نتایج نشان داد در تناوب گندم- پنبه، بیشترین و کمترین مقدار کل ترسیب کربن در عمق 20-0 سانتیمتری خاک با میانگین 17/160 و 13/810 تن در هکتار بهترتیب با کاربرد روش بدون خاکورزی و خاکورزی مرسوم بهدست آمد. بنابراین، کشت مستقیم گندم و پنبه باعث شد مقدار کل ترسیب کربن نسبت به روش خاکورزی مرسوم 24/26 درصد افزایش یابد که ارزش زیستمحیطی مقدار افزایش ترسیب کربن در این عمق نسبت به روش کشت مرسوم معادل 103/274 میلیون ریال است. در تناوب گندم- کنجد، بیشترین و کمترین مقدار کل ترسیب کربن با میانگین 25/850 و 12/505 تن در هکتار بهترتیب در روش بدون خاکورزی و خاکورزی مرسوم حاصل شد. بنابراین، کشت مستقیم گندم و کنجد مقدار کل ترسیب کربن در عمق 20-0 سانتیمتری خاک را نسبت به روش خاکورزی مرسوم بیش از 100 درصد (1/07 برابر) افزایش داد که ارزش زیستمحیطی آن نسبت به روش کشت مرسوم معادل 412 میلیون ریال محاسبه شد. در تناوب گندم- پنبه و گندم- کنجد در شرایط مشابه، روش بدون خاکورزی میتواند جایگزین روش خاکورزی مرسوم شود.
فاطمه خیامیم، حسین خادمی، شمس اله ایوبی،
جلد 24، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده
با شناخت فراوانی و توزیع مکانی کانیهای رسی خاک، میتوان اطلاعات کاملتری از ویژگیها، رفتار و عملکرد خاک بهدست آورد. این مطالعه با هدف تهیه نقشه پراکنش مکانی مقدار کانیهای رسی غالب در خاکهای استان اصفهان و ارتباط آن با اقلیم و ماده مادری انجام شد. فراوانی پالیگورسکیت، ایلیت، کانیهای منبسطشونده و کلریت بهصورت نیمه کمّی در 100 نمونه خاک مرکب سطحی استان اصفهان تعیین شد. نقشه مقدار نیمهکمّی کانیهای رسی خاک بهروش وزندهی معکوس فاصله تهیه شد. نتایج نشان داد که کانی پالیگورسکیت بیشتر در مناطق خشک استان با دمای بالا وجود دارد و در مناطق مرطوب استان مشاهده نمیشود. از طرفی در مناطقی که رسوبات قم، قرمز تحتانی و فوقانی (دوران میوسن و پلیوسن) وجود دارد این کانی در خاک غالب میشود. بنابراین، ماده مادری در ورود این کانی به محیط خاک و اقلیم بیشتر در پایداری و حفظ این کانی و تا حدی تشکیل محدود این کانی در خاکهای استان مؤثر بوده است. پراکنش ایلیت و کلریت در خاکهای استان از روند خاصی پیروی نکرده و این کانیها صرفنظر از نوع اقلیم در تمامی مناطق استان مشاهده میشوند. بنابراین، پراکنش دو کانی گفتهشده متأثر از ماده مادری است. در مورد پراکنش کانیهای منبسطشونده، هر دو عامل اقلیم و ماده مادری مؤثر است. در مناطق مرطوب غرب و جنوب غربی استان نقش اقلیم در پراکنش این کانی بیشتر است و در سایر مناطق بهویژه مناطق شرقی استان با اقلیم خشک نقش ماده مادری پررنگتر است.
رسول دانشفراز، مریم ستاریان کرجآباد، بابک علی نژاد، مهدی ماجدی اصل،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
آبشستگی اطراف پایههای پل از عوامل اصلی خرابی پل بوده و برداشت مصالح رودخانهای، ممکن است سبب تشدید این پدیده شود. تحقیق حاضر به بررسی جامع آبشستگی اطراف گروه پایههای پل در حضور گودال برداشت مصالح در دبیهای مختلف پرداخته است. زبر کردن سطح پایه پل توسط شن در مقایسه گروه پایههای ساده نشان داد که اعمال زبری سبب کاهش عمق آبشستگی، کاهش نرخ تغییرات عمق آبشستگی و افزایش زمان تعادل میشود. نتایج نشان داد که کاهش عمق آبشستگی در گروه پایههای پاییندست بیشتر از بالادست بود. همچنین در دبی پایین، وجود گودال برداشت مصالح تأثیر بیشتری بر میزان تفاوت وسعت آبشستگی در اطراف گروه پایههای بالادست با پاییندست گذاشته و با افزایش دبی این تفاوت کمرنگتر شد. نتایج آزمایشهای مدل زبر نشان داد که با افزایش دبی، آبشستگی موضعی بیشتر شده و پروفیل بستر در تراز پایینتری قرار میگیرد. در حالت کلی آبشستگی گروه پایههای پاییندست گودال بیشتر از بالادست گودال بوده و نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر مناسب بودن اعمال زبری شن برای کاهش آبشستگی است.
سودابه خلیلیان، مهدی سرائی تبریزی، حسین بابازاده، علی صارمی،
جلد 24، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
در پژوهش حاضر، توسعۀ مدل هیدرولوژیکی SWAT در بالادست سد زایندهرود برای ارزیابی جریان ورودی به این سد شده است. بر این اساس پس از وارد کردن اطلاعات هواشناسی و هیدرومتری منطقه، شبیهسازی رواناب انجام گرفت. ایستگاههای هیدرومتری قلعهشاهرخ با توجه به حجم بالای ورودی به سد زایندهرود بهعنوان ایستگاه مبنا برای واسنجی و اعتبارسنجی در طول دوره آماری 1990 تا 2015 انتخاب شد. پس از شبیهسازی هیدرولوژیکی و صحت نتایج، پیشبینی وضعیت اقلیمی با استفاده از مدل پنجم تغییر اقلیم برای سناریوهای RCP انجام گرفت. طبق پیشبینی انجام گرفته با استفاده از مدلهای تغییر اقلیم، در همه مدلها میزان دما افزایش داشته و بیشترین میزان افزایش تحت سناریوی اقلیمی RCP 8.5 اتفاق خواهد افتاد. پس از ارزیابی تغییر اقلیم در سناریوهای مختلف انتشار، شبیهسازی میزان رواناب حوضه در مدل SWAT انجام گرفت. نتایج شبیهسازی میزان رواناب در حوضه آبریز نشان داد که اگر چه میزان بارش در منطقه افزایش داشته اما افزایش میزان دما اثر بیشتری داشته و باعث کاهش میزان رواناب در حوزه شده است. بر این اساس با استفاده از نتایج تغییر اقلیم شبیهسازی هیدرولوژیکی با استفاده از مدل SWAT انجام گرفت. نتایج تغییر اقلیم نشان داد که اثر سناریوهای انتشار در منطقه متفاوت بوده و باعث افزایش دما و بارش میشوند. بیشترین میزان افزایش در سناریوی RCP8.5 مشاهده شد که با ذات این سناریوی انتشار که بیشترین میزان انتشار گازهای گلخانهای و دیاکسیدکربن است نیز مطابقت داشت. سپس ارزیابی مدل هیدرولوژیکی انجام و نتایج نشان داد که اگرچه میزان بارش در منطقه افزایش داشته است اما افزایش دما در این حوضه اثر و کارایی بیشتری در کاهش میزان رواناب داشته است.
امید اسدی اسدآباد، سیدحمید متین خواه، زهرا جعفری، حسن کریممجنی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
با هدف بررسی اثر روشهای آبیاری قطرهای نواری، زیرسطحی و آبیاری شیاری در زراعی کردن گیاه اسپرس همدانی، آزمایشی با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دانشگاه صنعتی اصفهان بهمدت دو سال (1395 تا 1397) اجرا شد. بدین منظور لولههای سفالی ساخته شدند و گیاه اسپرس همدانی در طرفین لولههای سفالی و نوارهای آبیاری قطرهای تیپ کشت شد. همچنین تیمار آبیاری شیاری بهعنوان شاهد اعمال شد. در طول آزمایش تمام تیمارها آب مصرفی یکسان دریافت کردند و در نهایت برخی شاخصهای رشد اندازهگیری شد. نتایج حاصل از تحقیق، بهبود صفات ارتفاع (0/43 و 0/34)، سطح تاج پوشش (0/66 و 0/52)، تعداد ساقه (0/44 و 0/85)، شاخص کلروفیل (0/45 و 0/38)، سبز شدن بذور (0/75 و 0/30)، زندهمانی گیاه (0/78 و 0/55)، عملکرد (0/23 و 0/35) و کارایی مصرف آب (0/25 و 0/25) را تحت تیمار آبیاری قطرهای نواری بهترتیب نسبت به آبیاری سفالی و شیاری نشان داد (0/05>P). در نتیجه، تیمار قطرهای نواری در سالهای ابتدایی کاشت اسپرس همدانی قابل توصیه است، اما از آنجا که حداکثر توان تولیدی این گیاه در سالهای سوم به بعد است، برای توصیه روش آبیاری مناسب بهخصوص بهرهگیری از آبیاری زیرسطحی نیاز به بررسی نتایج در سالهای بعدی است.
نگار حسن زاده، لیلا غلامی، عبدالواحد خالدی درویشان، حبیب اله یونسی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
فرسایش خاک یکی از جدیترین مسائل زیستمحیطی در جهان بوده که باعث تخریب خاک، کاهش بهرهوری زمین، افزایش سیل، آلودگی آب و انتقال آلایندهها شده و تهدید جدی برای دستیابی به توسعه پایدار در جهان است. بنابراین حفاظت خاک، جلوگیری از فرسایش خاک و استفاده از افزودنیها مانند نانورس یک راهکار برای بهبود بهرهوری زمین و حفاظت از محیطزیست است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کاربرد نانورس مونتموریلونیت با سه مقدار 0/03، 0/06 و 0/09 تن بر هکتار بر تغییرات مؤلفههای رواناب و هدررفت خاک در ﺷﺮاﻳط آزمایشگاهی پرداخت. نتایج نشان داد که نانورس با مقدار 0/03 تن بر هکتار توانست ضریب رواناب، هدررفت خاک و غلظت رسوب را بهترتیب 40/7، 88/4 و 82/2 درصد کاهش دهد. میانگین هدررفت خاک در تیمار شاهد و تیمارهای حفاظتی نانورس با مقادیر مختلف بهترتیب 3/8، 0/4، 1/3 و 3/2 گرم اندازهگیری شد. همچنین نتایج ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ بیشترین ﻏﻠﻈﺖ رﺳﻮب ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﯿﻤﺎر ﺷﺎﻫﺪ با مقدار 5/8 گرم بر لیتر ﺑﻮده و در تیمارهای حفاظتی با نانورس در مقادیر بهکار برده شده بهترتیب 1/1، 3/5 و 3/0 گرم بر لیتر بود. همچنین نتایج ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ اثر نانورس بر تغییرات هدررفت خاک و غلظت رسوب در سطح 99 درصد معنیدار بود. درنهایت با توجه به اثر این افزودنی برای استفاده از آن در شرایط طبیعی پیشنهاد میشود اثرات محیط زیستی و نیز پایداری خاکدانهها بررسی شود.
مجتبی کریمائی طبرستانی،
جلد 25، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
یکی از روشهای کاربردی و متداول در کنترل آبشستگی موضعی قرار دادن لایه سنگچین در اطراف سازههای هیدرولیکی بهخصوص پایه پلها است. با توجه به نبود قطعیتهای مختلف در برآورد اندازه پایدار سنگچین، در تحقیق حاضر از روش تحلیل قابلیت اطمینان برای طراحی سنگچین در اطراف پایه یک پل واقعی بهعنوان مطالعه موردی استفاده میشود. بر این اساس از چهار روش مختلف نظیر تحلیل قابلیت اطمینان مرتبه اول و شبیهسازی مونتکارلو اقدام به کمّی کردن عدمقطعیتها و طراحی اندازه سنگچین پایدار میشود. نتایج تحلیل حاضر نشان داد که احتمال شکست اندازه سنگچینی که از طریق روش قطعی و بهکارگیری مقدار میانگین فراسنجههای مؤثر برای طراحی محاسبه شد، بسیار بالا بوده و نزدیک به 34 درصد است. در ادامه رابطهای بین ضریب ایمنی طراحی و ضریب قابلیت اطمینان در محل این مطالعه موردی تعیین شد. درنهایت برای نیل به شرایط واقعیتر، اقدام به مطالعه ضریب همبستگی هیدرولیکی بین فراسنجههای عمق و سرعت جریان و همچنین تأثیر آن بر احتمال شکست سنگچین در محل مطالعه موردی شد و نتایج نشان داد که ضریب همبستگی بین این دو فراسنجه هیدرولیکی بسیار بالا بوده و بیشتر از 90 درصد است و حداکثر تأثیر آن بر احتمال شکست کمتر از 10 درصد است.
زهرا کولیوند، شاهرخ قاضی مرادی، فواد کیلانه ئی، سید تقی امید نائینی،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
استفاده مجدد از پساب تصفیه شده در کشورهایی نظیر ایران که از بیآبی نسبی رنج میبرند، بهعنوان رویکردی مهم در مدیریت منابع آب مطرح میشود. در این میان به کارگیری روش های نوین تصفیه فاضلاب مثل رشد چسبیده بهدلیل زمان راهاندازی کوتاهتر، زمین و فضای اشغالی محدودتر در مقایسه با دیگر روش های تصفیه اهمیت یافته است. این پژوهش به بررسی عملکرد رآکتور بیوفیلمی بستر متحرک در تصفیه فاضلاب شهری و تعیین مدل مناسب برای آن پرداخته است. آزمایش ها با استفاده از یک رآکتور به حجم مفید 15 لیتر و فاضلاب سنتزی با COD ورودی 500 میلیگرم بر لیتر (تقریباً مشابه غلظت فاضلاب شهری)، در سه سطح پرشدگی 30، 50 و 70 درصد و نیز در سه زمان ماند 4، 8 و 12 ساعت انجام شدند. با توجه به نتایج به دست آمده، درصد پرشدگی 50 و زمان ماند 4 ساعت بهعنوان موارد بهینه انتخاب شدند. همچنین بررسی مدل های سینتیکی موجود نشان میدهد که مدل مرتبه دوم گراو برای توضیح ضرایب سینتیکی حذف مواد آلی در رآکتور مورد آزمایش مناسبترین مدل است. علاوه بر این، یک مدل رگرسیونی برای تخمین COD بر اساس درصد پرشدگی و زمان ماند ارائه شده است.
حسین افشاری، رضا قضاوی، سیامک دخانی،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
کمبود و محدودیت تأمین منابع آب در مناطق خشک و نیمهخشک، شناسایی منابع جایگزین و بهرهبرداری مجدد از آن با رعایت ملاحظات زیستمحیطی را ضروری ساخته است. ایده استفاده از روانابها یک فلسفه و رویکرد مدیریتی تطبیقی بهمنظور متعادل کردن اقدامات برای ارائه پایدار خدمات آب و مدیریت خطرات مربوط به شرایط بحرانی است. تحقیق حاضر بهمنظور طراحی مدل مناسب مدیریت منابع آبی با رویکرد مدیریت بحران انجام پذیرفته است. در این مطالعه برای تعیین شاخصها و ابعاد مدل مدیریت منابع آبی با رویکرد مدیریت بحران از روش دلفی بر اساس مراحل سه گانه اشمیت و همکاران استفاده شد. برای انجام این پژوهش، پس از تعیین تخصصهای مورد نیاز، اعضای پانل دلفی در سه مرحله و با استفاده از روشهای نمونهگیری تصادفی، شناسایی و انتخاب شدند. جامعه آماری تحقیق را در مرحله دلفی اساتید دانشگاه با تخصص منابع آب و آبخیزداری و کارشناسان پدافند غیرعامل سازمان آب تشکیل دادند. در ابتدا اعضای پانل بر اساس استنباط خود از مدل، گویههایی را مشخص کردند و بعد از حذف موارد تکراری تعداد 43 نوع گویه باقی ماند. از بین 43 گویه باقی مانده، گویههای با ضریب اهمیت ضعیف و متوسط حذف شدند و در نهایت 36 گویه در تحلیل ماندند. مدل نهایی مدیریت منابع آبی با رویکرد مدیریت بحران بر اساس نظر خبرگان با گویه مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافتههای تحقیق، گویه "طراحی سیستمهای جمعآوری آب باران و تعبیه مخازن در بخشهای مختلف شهر و مخازن منتهی به پشت بام هر خانه برای استفاده در شرایط بحرانی و اخلال در سیستم آبرسانی سراسری" با میانگین 4/94 در رتبه اول، و گویه "وجود حسگرها در قسمتهای مختلف تونلهای تأسیساتی عبور لولههای آب" با میانگین 2/10 در رتبه سی و سوم قرار گرفتند. درنهایت گویههای مشخص شده توسط پنل اعضای دلفی در زمینه مدیریت منابع آب در شرایط بحرانی، در چهار شاخص کلی مقاومسازی، ایمنی، فرهنگسازی و برنامهریزی طبقهبندی شد. بهطور کلی لازم است تا مسئولین منابع آب شهری و همچنین مدیریت بحران در جهت آمادگی برای شرایط بحران و همچنین استفاده صحیح، اصولی و علمی از منابع آبی موجود استحصال و ذخیره آب باران و روانابها را بهمنظور استفاده در شرایط بحرانی و اخلال در سیستم آبرسانی سراسری را مدنظر قرار دهند.
سمانه سادات آریاپاک، احمد جلالیان، ناصر هنرجو،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
در این پژوهش، توزیع زمانی و مکانی نرخ فرونشست گرد و غبار در نیمه غربی و شرقی شهر تهران و پارامترهای اقلیمی مؤثر بر آن مطالعه شدند. در 34 نقطه از شهر، گرد و غبار توسط تلههای شیشهای مستقر روی بام، طی ۱۲ ماه نمونهبرداری و دادههای اقلیمی از ادارات مربوطه، تهیه و آنالیز شدند. بیشترین میزان نرخ فرونشست مربوط به نیمه غربی شهر و میزان کل آن از 54/52 تا 121/21 گرم بر مترمربع در سال متغیر بوده است. در هر دو نیمه شهر فصل تابستان دارای بیشترین میزان نرخ فرونشست و مناطق مرکزی آن دارای بیشترین مقدار است. همبستگیهای مثبت و معنیداری میان نرخ فرونشست با دما و سرعت متوسط باد و همبستگیهای منفی معنیداری میان نرخ فرونشست با بارندگی و رطوبت نسبی در تمام ماهها مشاهده شد، که توجیه کننده زیاد بودن نرخ فرونشست در فصول خشک سال بوده است. نتایج رگرسیون گامبهگام نشان داد، بارندگی مهمترین عامل تأثیرگذار بر نرخ فرونشست در هر دو نیمه از شهر بوده است. شهر تهران دارای موقعیت خاص جغرافیایی است وجود سدهای کوهستانی مانع خروج گرد و غبار از شهر و کریدور جریان هوای شهر تهران، با گسترش ساخت و ساز و بلند مرتبهسازی دچار مشکل شده است. از دیگر عوامل تأثیرگذار بر نرخ فرونشست در این شهر علاوه بر فاصله از منبع برداشت، پارامترهای جوی میتوان به وجود اراضی بایر اطراف شهر، پوشش گیاهی، عملیات عمرانی و ترافیک اشاره کرد.