357 نتیجه برای Ec
سعید مرید، شهلا پایمزد،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
استفاده از معرفهای هواشناسی و به خصوص بارندگی از دیر باز برای پایش خشکسالی مد نظر بوده و روشهای بسیاری در این خصوص ارائه شده است. اما علاوه بر آنها، معرفهای هیدرولوژیکی نیز میتوانند نقش مهمی را در بیان وضعیت خشکسالی داشته باشند. در این تحقیق، یکی از معدود روشهای پایش هیدرولوژیکی خشکسالی به نام روش چانگ که مقیاس روزانه دارد، با تغییراتی برای ارزیابی چگونگی خشکسالی روزانه استان تهران مورد استفاده قرار گرفت و سپس با شاخص خشکسالی مؤثر ( Effective Drought Index ) (EDI) که تنها شاخص هواشناسی با مقیاس روزانه است، مقایسه شد. نتایج ضمن تأیید قابلیتهای روش چانگ و اهمیت دخالت معرفهای هیدرولوژیکی در پایش خشکسالی، نشان میدهد که روش چانگ از حساسیت بیشتری به کمبود منابع آبی در شرایط خشکسالی برخوردار میباشد. به طوری که مقایسه دو روش طی سه سال 78-1377 الی 80-1379 حاکی از این است که 1/31 درصد ایام توسط چانگ خشکسالی "بسیار شدید" و شاخص خشکسالی موثر برای همین طبقه از خشکسالی رقم 7/3 درصد ایام را اعلام کرده است. به دلیل دخالت معرفهایی مانند ذخیره سدها و آب زیرزمینی، روشهای هیدرولوژیکی همراه با شاخصهای هواشناسی میتوانند ترکیب ایدآلی را در اعلام وضعیت خشکسالی ارائه دهند که در آن هم خشکسالی ناشی از کاهش نزولات و هم ناشی از مصرف بالا و سوء مدیریت قابل تفکیک باشد.
احمد جلالیان، محمود رستمی نیا، شمس الله ایوبی، امیر مظفر امینی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
در کشور ما، به خاطر رشد روزافزون جمعیت و توسعه شهرها از امکان گسترش سطح زیر کشت به مرور زمان کاسته می شود و در نتیجه نیاز شدیدی به استفاده بهینه از اراضی موجود احساس می شود. مطالعات تناسب اراضی با بررسی جنبه ها ی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی اراضی، استفاده بهینه و پایدار از هر زمینی را ممکن می سازد. هدف از این مطالعه تعیین تناسب کیفی، کمـّی و اقتصادی اراضی دشت مهران برای محصولات منطقه شامل گندم، ذرت و کنجد بوده است. مراحل مختلف این تحقیق شامل مطالعات صحرایی، آزمایشگاهی و ارزیابی اراضی بود. در ارزیابی کیفی مشخصات اقلیمی، پستی و بلندی و خصوصیات خاک منطقه با نیازهای رویشی هر محصول مقایسه و بسته به میزان تطابق آنها کلاس تناسب کیفی به روش پارامتریک (ریشه دوم) تعیین شد. مبنای ارزیابی کمـّی، میزان عملکرد در واحد سطح و مبنای ارزیابی اقتصادی، سود ناخالص در واحد سطح در نظر گرفته شد. نتایج ارزیابی کیفی نشان داد که عمده واحدهای اراضی برای محصولات مورد نظر دارای کلاس تناسب متوسط هستند که این امر ناشی از محدودیت خصوصیات فیزیکی خاک می باشد. مقایسه کلاس ها ی کیفی و کمـّی در مورد گندم و ذرت نشان می دهد که کلاس ها ی کمی در سطح برابر یا بالاتری نسبت به کلاس ها ی کیفی قرار دارند که ناشی از سطح مدیریت بالای کشت این محصولات است، در حالی که کلاس ها ی کمـّی در مورد کنجد در سطح پایینتری نسبت به کلاس ها ی کیفی قرار گرفته که این بهواسطه مدیریت ضعیف در کشت و کار این محصول است. نتایج تناسب اقتصادی نشان داد که سود آورترین محصول در منطقه گندم بوده و تناوب زراعی گندم و کنجد در واحد ها ی تحت کشت این محصولات دارای سودآوری بیشتری از تناوب گندم و ذرت می باشد و این سودآوری در آینده با رعایت اصول صحیح مدیریت در مورد کنجد قابل بهبود می باشد.
علی محمدی ترکاشوند، داود نیک کامی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
نقشه شکل های فرسایش خاک از نقشه های پایه در مطالعات فرسایش و رسوب است که در مدیریت و برنامه ریزی حوزه های آبخیز حائز اهمیت است. برای تهیه نقشه 250000 :1 شکل های فرسایش خاک، مطالعه ای در حوزه آبخیز جاجرود در استان تهران انجام شد. از ترکیب لایه های زیر به عنوان روشهای مختلف تهیه نقشه واحدهای کاری استفاده گردید: الف- پوشش گیاهی، زمین شناسی و شیب ب- کاربری، زمین شناسی و شیب ج- کاربری، حساسیت سنگ ها به فرسایش و شیب و د- کاربری، حساسیت سنگ ها به فرسایش و واحدهای اراضی. نقشه واحدهای کاری حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی به همراه سه روش دیگر شامل نقشه های واحدهای کاری مبتنی بر ه- واحدهای اراضی و- واحدهای حساسیت سنگ ها و ز- واحدهای فتومورفیک حاصل از تفسیر تصاویر ماهواره ای، در حوزه مورد بررسی قرار گرفتند. با تعیین شدت و نوع شکل های مختلف فرسایش خاک در 314 نقطه و به کمک روش تیسن و بهره گرفتن از تصاویر ماهواره ای در تفکیک و تلفیق مرز واحدها، نقشه شکل های فرسایش تهیه شد. این نقشه با هر یک از نقشه های واحدهای کاری الف تا ز مقایسه شد. نتایج نشان داد که از روشهای تلفیق لایه ای با توجه به ملاحظات اقتصادی، روش د، بهتر جواب داده است. روش واحدهای اراضی و حساسیت سنگ ها با صحت های 0/53 و 9/42 درصد روشهای مناسبی در تهیه نقشه شکلهای فرسایش نبودند. روش تفسیر تصاویر ماهواره ای دارای صحت 0/72 درصد در تهیه نقشه شکل های فرسایش بود. جذر میانگین مربعات خطاهای واحدهای کاری نشان داد که روشهای واحدهای اراضی و حساسیت سنگ ها دارای خطای بیشتری نسبت به روشهای تلفیق لایه ای و تفسیر تصاویر ماهواره ای بودند. بیشترین ضریب تغییرات صحت واحدهای کاری مربوط به روشهای واحدهای اراضی و حساسیت سنگ ها و کمترین ضریب تغییرات صحت واحدهای کاری و در نتیجه بالاترین دقت مربوط به روش تفسیر تصاویر ماهواره ای و تلفیق لایه ای بود. در کل، نقشه واحدهای کاری حاصل از تفسیر تصاویر ماهواره ای، بهترین روش در تهیه نقشه شکل های فرسایش معرفی می گردد.
نفیسه یغمائیان مهابادی، جواد گیوی،
جلد 11، شماره 42 - ( 10-1386 )
چکیده
کانی گچ موجود در خاک بر بسیاری از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و مینرالوژیکی خاک و در نتیجه جنبه های مدیریتی، طبقه بندی و ارزیابی اراضی تأثیر می گذارد. بنابراین دانستن مقدار دقیق آن برای اهداف مدیریتی، مهندسی، اصلاح اراضی و طبقه بندی خاکها ضرروی می باشد. در اغلب آزمایشگاه های خاکشناسی ایران، روش استون علی رغم محدودیت های زیاد به عنوان روش استاندارد اندازه گیری گچ بهکار می رود. هدف از این تحقیق مقایسه روش های مختلف اندازه گیری گچ و انتخاب مناسبترین روش می باشد. مناطق مورد مطالعه، شامل جعفرآباد برخوار و سپاهان شهر میباشند. نمونه گیری از اعماق مختلف شش پروفیل خاک انجام و از بین نمونه ها، تعدادی با دامنه وسیعی از مقدار گچ کم تا زیاد انتخاب شدند. مقدار گچ خاک ها توسط هشت روش استون، کربنات سدیم، رزین، تفاضل کلسیم و منیزیم، سولفات عصاره رقیق شده، کربنات آمونیوم، سیترات سدیم و اسید کلریدریک اندازهگیری شد. به منظور محاسبه درصد همپوشانی روش ها، پس از اضافه شدن مقدار معین گچ با درصد خلوص مشخص به خاک ها، مجدداً مقدار گچ آنها توسط هشت روش مذکور اندازه گیری گردید. برای مقایسه دقت روش ها از دو شاخص ضریب تغییرات و درصد بازیابی و همچنین نزدیک بودن خطوط رگرسیونی به خط 1:1 استفاده شد. نتایج بهدست آمده نشان دادند، از بین هشت روش مورد بررسی روش کربنات سدیم، دقیق ترین روش اندازه گیری گچ میباشد. پس از آن روش رزین می تواند به عنوان روش دقیق اندازه گیری میزان گچ در خاکهای غیر شور استفاده گردد. روش های سیترات سدیم و اسیدکلریدریک برای مقادیر مختلف گچ و روش کربنات آمونیوم برای خاک هایی تا حدود 30% گچ، از نظر دقت در اولویت سوم قرار دارند. روش های استون، تفاضل کلسیم و منیزیم و روش سولفات عصاره رقیق شده از دقت کافی برخوردار نبوده، زیرا عصارهگیر آب که در این روش ها مورد استفاده قرار می گیرد، قادر به استخراج کامل گچ نمیباشد. نتایج حاصل مؤید این مطلب است که عامل اصلی تفاوت در دقت روش ها، نوع عصاره گیر گچ بوده و از بین عصاره گیر های مورد بررسی، کربنات سدیم کارایی بالاتری دارد.
بهناز نجفی، علیرضا سیفی، نادعلی بابائیان جلودار، علی محمد شکیب ،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
ترشک(Rumex Acetosa L.)، گیاه دوپایه مدل برای مطالعات ژنتیکی و مولکولی تعیین جنسیت میباشد. در این تحقیق، انتقال ژن گزارشگر gus به وسیله Agrobacterium tumefaciens به ریزنمونههای برگ این گیاه، بر اساس بیان موقت این ژن بررسی شد. سه نژادC58 ،LBA4404و EHA اگروباکتریوم و دو نوع سوسپانسیون باکتری (سوسپانسیون I: باکتری کشت داده شده در محیط کشت LB با PH معادل 7 و سوسپانسیونII : رسوب باکتری معلق در محیط کشت MS حاوی 100 میلیمولار استوسیرینگون با PH معادل2/5) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. سه زمان مختلف 0، 2 و 4 روز پیشکشت ریزنمونهها نیز آزمایش شد. نتایج نشان داد که بین سه نژاد باکتری تفاوت معنیداری وجود ندارد حال آنکه سوسپانسیون I و ریزنمونههای بدون پیشکشت، کارایی بالاتری در انتقال ژن به این گیاه دارند. با توجه به نتایج فوق، آزمایشهای انتقال پایدار ژن با روزهای مختلف همکشتی انجام شد و مشخص شد 4 روز همکشتی، مناسبتر از 2 روز همکشتی برای انتقال ژن به ترشک میباشد. گیاهان تراریخت احتمالی با آزمون هیستوشیمیایی GUS و همچنین واکنش زنجیرهای پلیمراز، بررسی شدند. نتایج نشان داد که تعدادی از این گیاهان، حداقل یک نسخه از ژن یا ژنهای انتقالی را در مقایسه با گیاهان شاهد دارا هستند .
مهدی رحیمی، بابک ربیعی، حبیباله سمیعزاده لاهیجی ، علی کافیقاسمی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
برای ارزیابی ترکیبپذیری عمومی و خصوصی ارقام برنج، شش رقم برنج در سال 1384 بهصورت یک طرح دایآلل یک طرفه با یکدیگر تلاقی داده شدند. در سال 1385 والدها و نتاج آنها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار کشت و 10 صفت در آنها اندازهگیری شد. نتایج تجزیه واریانس حاکی از وجود تفاوتهای ژنتیکی معنیدار بین ارقام و همچنین ترکیبپذیری عمومی و خصوصی والدها و هیبریدها بود. بدین ترتیب وجود اثر افزایشی و غیرافزایشی ژنها در کنترل صفات مورد مطالعه محرز گردید. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه دایآلل به روشهای دوم و چهارم گریفینگ، سهم اثر افزایشی ژنها در کنترل صفات دوره رشد رویشی، ارتفاع بوته، طول خوشه، تعداد خوشه در بوته و طول دانه قهوهای بیشتر از اثر غیرافزایشی ژنها بود، درحالیکه سایر صفات مورد مطالعه بیشتر تحت کنترل اثر غیرافزایشی ژنها قرار داشتند. همچنین مقایسه روشهای دوم و چهارم گریفینگ در ارزیابی صفات حاکی از تفاوت سهم واریانس افزایشی و غیرافزایشی در دو روش بود. به علاوه، ترکیبپذیری عمومی و خصوصی حاصل از دو روش در مورد بسیاری از صفات مانند دوره رشد رویشی و زایشی، ارتفاع بوته، تعداد دانه پر در خوشه و عملکرد دانه متفاوت و معنیدار بود، به طوری که میتوان گفت استفاده از نسلهای والدی در تجزیه دایآلل در روش دوم گریفینگ سبب میشود که برآورد واریانسهای ترکیبپذیری دارای اریب باشند. بنابراین روش چهارم گریفینگ به دلیل عدم استفاده از والدها از نظر صرفهجویی در زمان، هزینه و امکانات، مناسبتر از سایر روشهای گریفینگ بوده و به عنوان یک روش کاربردی پیشنهاد میشود.
ملیحه فلکی، حسین شعبانعلی فمی، هوشنگ ایروانی، حمید موحد محمدی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
رشد و توسعه سریع و روزافزون فناوری اطلاعات (IT) به کمک رایانه و ارتباط از راه دور را میتوان بزرگترین عامل تغییر و تحول در نظام ترویج کشاورزی به شمار آورد. همان عاملی که راه را برای شکلگیری و پیشبرد دیگر تغییرات هموار ساخته است. امکانات بالقوه فراوانی برای کاربرد فناوری اطلاعات در نظام ترویج کشاورزی وجود دارد. یکی از عواملی که برای به فعل درآمدن این امکانات نقش اساسی دارد، دیدگاهها و نگرشهای افراد استفاده کننده از آن میباشد. نگرش دستاندرکاران امر، عامل بسیار مهمی در پذیرش یا عدم پذیرش فناوری اطلاعات میباشد. نگرش مثبت باعث میگردد حتی اگر کاربران میزان مهارت اندکی در این رابطه در محیط کاری خود داشته باشند، برای استفاده از این فناوری در محیط کاری شان از خود علاقه نشان دهند. بدین منظور تحقیق حاضر با هدف بررسی نگرش کارشناسان ترویج کشاورزی در زمینه بهکارگیری فناوری اطلاعات در ترویج کشاورزی انجام گردیده است. این تحقیق از نوع تحقیقات پیمایشی میباشد. جامعه آماری تحقیق را 1145 نفر از کارشناسان ترویج کشاورزی کشور تشکیل دادهاند که بر اساس طبقهبندی ششگانه وزارت جهاد کشاورزی و با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای با انتساب متناسب تعداد 241 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده گردید که روایی محتوایی آن توسط متخصصان تأیید گردید. همچنین با توجه به این که حداقل ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده در بخشهای گوناگون پرسشنامه 75/0 بود به نظر میرسد ابزار تحقیق از پایایی مناسبی برخوردار باشد. در نهایت دادههای گردآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین نگرش کارشناسان ترویج و متغیرهای سن، میزان تحصیلات، میزان آشنایی با رایانه و اینترنت، میزان بهکارگیری رایانه و تسلط به زبان انگلیسی رابطه معنیداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون t نشان داد که زنان نگرش مثبتتری نسبت به مردان در زمینه بهکارگیری فناوری اطلاعات در ترویج داشتند. نتایج حاصل از مقایسه میانگینها تفاوت معنیداری را بین نگرش کارشناسان با مدرک تحصیلی فوق دیپلم و دکتری نشان میدهد. همچنین تفاوت معنیداری بین نگرش کسانی که به رایانه دسترسی نداشتند و کسانی که به رایانه در محل کار و منزل دسترسی داشتند، مشاهده گردید.
منصور زیبایی، مریم جعفری ثانی ،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
هرچند کارایی فنی واحدهایی که براساس یک تابع تولید مرزی، تعیین گردیدهاند، قابل مقایسه میباشد اما برای واحدهایی که تحت تکنولوژیهای متفاوت فعالیت مینمایند چنین مقایسهای، معتبر نخواهد بود. این مشکل زمانی رخ میدهد که واحدهای تولیدی مناطق مختلف یک کشور، مورد مقایسه قرار گیرند. در این مطالعه از مفهوم تابع فرامرزی (Metafrontier Function) برای مطالعه تفاوتهای منطقهای در تکنولوژی تولید شیر کشور استفاده شده است. تابع تولید فرامرزی با روش غیرپارامتریک فراگیر دادهها (Analysis (DEA) Data Envelopment)تخمین زده شد و دادههای مورد نیاز آن از استخراج 726 پرسشنامه بهدست آمد. نتایج حاصل از تخمین تابع تولید مرزی منطقهای نشان داد که شکاف بین بهترین تولید کننده و سایر تولید کنندگان در استان یزد حداقل و در استان اصفهان حداکثر است.همچنین نتایج حاصل از تخمین تابع تولید فرامرزی و محاسبه نسبت شکاف تکنولوژی((Technology Gap Ratio (TGR) حاکی از این بود که استانهای تهران و یزد در مقایسه با سایر استانهای مورد مطالعه، عملکرد تکنیکی بهتری دارند.
مهسا مجذوبی، عسگر فرحناکی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
در این تحقیق تأثیر دو فرایند حرارتی متداول در پخت مواد غذایی شامل اتوکلاو و اکستروژن بر خواص فیزیکوشیمیایی و ساختارمولکولی نشاسته گندم بررسی شده است. نتایج نشان داد که فرایند پخت با اتوکلاو باعث افزایش حلالیت و کاهش ویسکوزیته نسبی نمونهها میشود که خود دلیلی بر احتمال شکستگی مولکولهای نشـاسته میباشد. بهعلاوه ثابت ماندن ضریب تهنشین شدن (s-value) آمیلوز و کاهش s-value آمیلوپکتین نمونهها با افزایش دما تأکیدی بر تجزیه مولکولی نشاسته خصوصا˝ آمیلوپکتین بود، درحالیکه ساختار آمیلوز بدون تغییر باقی ماند. نتایج نشان داد که کاهش آب مصرفی در تهیه نمونهها جهت فرایند اکستروژن باعث افزایش نیروی برش و فشار لازم جهت این فرایند گردید که خود باعث تغییراتی در ساختار نشاسته شد که شامل تخریب گرانولهای نشاسته، ایجاد اتصال آمیلوز با چربی و نیز تجزیه آمیلوپکتین بود که با مشاهده کاهش در s-value آمیلوپکتین مشخص گردید. همچنین با کاهش آب مصرفی پفکردگی محصول نهایی افزایش ولی ویسکوزیته آب سرد و نهایی آنها کاهش یافت. این مشاهدات میتواند دلیلی بر تأثیر خواص مولکولی نشاسته بر بعضی خواص فیزیکی محصول نهایی باشد که خود اهمیت مطالعات مولکولی را برای توجیه خواص فیزیکی محصولات آشکار میسازد .
محمدرضا قنبرپور، مهدی تیموری، شعبانعلی غلامی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
برآورد میزان مشارکت آبهای زیرزمینی در دبی جریان در یک حوزه آبخیز یکی از مهمترین مباحث مدیریت منابع آب و هیدرولوژی میباشد. در این مقاله سهم آبهای زیرزمینی در کل رواناب بهعنوان شاخص جریان پایه در تعدادی از حوزههای آبخیز در جنوب غرب ایران بر اساس روشهای تفکیک هیدروگراف جریان تعیین گردید. هدف اصلی در این تحقیق تشخیص مناسبترین روش اتوماتیک تفکیک هیدروگراف جریان و برآورد دبی پایه میباشد. روشهای اتوماتیک مرسوم در تفکیک هیدروگراف جریان شامل روش حداقل محلی و روش فیلتر عددی برگشتی با ضرایب فیلتر 9/0 تا 975/0 در مقایسه با روش تحلیل شاخه خشکیدگی جریان به صورت عددی و گرافیکی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داده است که روش اتوماتیک فیلتر عددی برگشتی با ضریب 925/0 بهعنوان دقیقترین روش بهمنظور استخراج مقادیر دبی پایه جریان در منطقه مورد مطالعه میباشد. این تحقیق نشان میدهد که شاخص دبی پایه در حوزههای آبخیز مورد مطالعه که با استفاده از روش انتخابی محاسبه شده، بین 79/0 تا 88/0 متغییر است.
مرتضی خداقلی، ذبیح ا... اسکندری، مصطفی سعیدفر، ستار چاووشی ،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر کودهای نیتروژنه و فسفره بر تولید گیاهان مرتعی، تحقیقی در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی و بهصورت فاکتوریل در 3 تکرار و 12 تیمار انجام گرفت. تیمارهای کودی شامل: نیتروژن در 4 سطح صفر، 25، 50 و 75 کیلوگرم ماده مؤثره و بهصورت کود نیترات آمونیم و فسفر در 3 سطح صفر، 30 و 60 کیلوگرم ماده مؤثره بهصورت سوپرفسفات تریپل مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس نتایج کسب شده، در منطقه طرح ایستگاه حنا سمیرم اختلاف معنیداری بین سطوح نیتروژن در تولید اشکال رویشی گونههای علف گندمی، بوتهها و علف نقرهای ملاحظه میگردد. سطح کود نیتروژنه به میزان 75 کیلوگرم تولید علف گندمیها را تا40 درصد و بیش از 100 درصد تولید علف نقرهای را نسبت به شاهد افزایش داده است. حداکثر تولید بوتهها در سطح نیتروژن به میزان 50 کیلوگرم در هکتار میباشد که نسبت به شاهد بیش از 100 درصد افزایش نشان داد. همچنین اختلاف معنیداری بین سطوح تیمار فسفر در وزن گونههای پروانه آسا و علف گندمی دیده شد. سطح کود فسفره به میزان 60 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش تولید گونههای گیاهان پروانه آسا به میزان 5 برابر شاهد شده است. همچنین گونههای گیاهان علف گندمی در تیمار کود فسفره به میزان 60 کیلوگرم در هکتار ، بیش از 56 درصد افزایش نشان میدهد.
حسین مهرابی بشر آبادی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
استان کرمان بزرگترین تولید کننده خیار و گوجهفرنگی گلخانهای در کشور است. در این تحقیق با استفاده از نمونه تصادفی 309 تایی در سال 1384، نرخ بازده و دوره بازگشت سرمایه در سبزی و صیفی، توتفرنگی و گلهای بریده در گلخانههای استان کرمان محاسبه و با کشت سبزی و صیفی در فضای باز، مقایسه شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که متوسط نرخ بازده در گلخانههای سبزی و صیفی، گلهای بریده و توتفرنگی بهترتیب حدود 20، 14 و 23درصد و در سبزی و صیفی فضای باز حدود 8/45 درصد است. دوره بازگشت سرمایه در گلخانههای سبزی و صیفی، گلهای بریده و توتفرنگی بهترتیب حدود 8/29 و 7 سال است. مقایسه سبزی و صیفی گلخانهای با فضای باز نشان میدهد که تولید در گلخانه، داری اشتغالزایی بیشتر، عملکرد بهتر، استفاده بهتر از منابع تولید و قیمت فروش بهتراست اما دارای بازده اقتصادی کمتر، هزینه تولید بیشتر، باقیمانده سموم بیشتر و نیازهای سرمایهای زیادتری در مقایسه با فضای باز است. افزایش میزان و دوره باز پرداخت اعتبارات، گسترش گلخانههای فلزی، توسعه تحقیقات در زمینه بهبود عملکرد و گسترش گلخانهها در ناحیه 5، از عمدهترین توصیههای سیاستی این تحقیق است.
جواد ترکمانی، شاهرخ شجری،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
هدف اصلی این مقاله تجزیه و تحلیل اثر سیاست قیمتگذاری آب آبیاری بر میزان تقاضای بهره برداران آبهای سطحی است. بدین منظور، از روش برنامهریزی ریاضی مطلوبیت چند معیاری و همچنین تکنیک شبیهسازی استفاده گردید. آمار و اطلاعات لازم به دو صورت اسنادی و پیمایشی در استان فارس جمعآوری شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که گروههای همگن کشاورزان الگوی رفتاری متفاوتی نسبت به آب آبیاری نشان میدهند. در این رابطه، مصرف آب کشاورزان ریسکگریزتر بهطور قابل ملاحظهای کمتر از میزان آبی است که به آن دسترسی دارند. همچنین، این کشاورزان در نرخهای بالاتر آببها با تغییر الگوی کشت و گرایش به سمت تولید محصولات با روشهای کم آبیاری و همچنین محصولات دیم میزان کل تقاضای آب و همچنین متوسط مصرف آب در هکتار را بهطور قابل ملاحظهای کاهش میدهند. لذا، کشش قیمتی تفاضای آب در سطوح بالای آببها برای این کشاورزان، نسبت به دیگر کشاورزان، بیشتر میباشد.
مهدی یوسفی ،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
یخزدگی یکی از مهمترین عوامل اقلیمی است که محصول بادام را در استان اصفهان تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین، استفاده از روشی سریع برای ارزیابی ارقام مقاوم در برابر آسیبهای یخزدگی از اهمیت زیادی برخوردار است. اندازهگیری میزان نشت الکترولیتها از بافتهای آسیب دیده ناشی از یخزدگی در بادام روش مناسبی برای این منظور است. در این پژوهش اثر یخزدگی بر میزان نشت الکترولیتی 10 رقم زراعی بادام (Amygdalus communis cultivars) و یک گونه بادام وحشی (A. scoparia) در استان اصفهان بررسی شد. گلهای کامل و بالغ تمام نمونهها بهطور تصادفی انتخاب شدند و هر یک با 3 تکرار در شرایط یخزدگی طبیعی (در طبیعت) و تیمار یخزدگی مصنوعی (در آزمایشگاه) بررسی شدند. میزان نشت الکترولیتهای آنها، اندازهگیری شد و میانگین دادههای به دست آمده از طریق آنالیز واریانس و آزمون توکی (Tukey's test) مقایسه شدند. در هر تیمار، درصد افزایش میزان نشت الکترولیتی نمونههای در معرض یخزدگی نسبت به شاهد بهعنوان معیاری برای مقایسه در نظر گرفته شد. مقدار کل متابولیتهای محلول (Total Dissolved Solids =TDS) گلهای نمونههای در معرض یخزدگی طبیعی نیز با دقت 001/0 اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که این مقدار در ارقام زراعی مورد بررسی بهطور میانگین در حدود 5/33± 8/390 میلیگرم در لیتر (حداکثر آن در رقم صفری با 3/29± 439 میلیگرم در لیتر و حداقل آن در رقم کبابی با 3/35± 355 میلیگرم در لیتر است. مقدار آن در بادام وحشی (با میانگین 8/55± 362 میلیگرم در لیتر) اندکی از ارقام زراعی کمتر بود. آزمون رگرسیون خطی نشان داد که بین مقدار کل متابولیتهای محلول (TDS)، و میزان نشت الکترولیتی نمونههای در معرض یخزدگی همبستگی وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که ارقام تاجری (با 4/7 % افزایش میزان نشت الکترولیتی نسبت به شاهد)، آذر (با 2/19 % افزایش) و ربیع (با 22 % افزایش) در شرایط یخزدگی طبیعی بهترتیب مقاومت بیشتری از سایر ارقام دارند. در تیمار یخزدگی مصنوعی نیز ارقام ربیع (با 7/60 % افزایش)، تاجری (با 6/67 % افزایش) و حاج میرزایی (با 71 % افزایش) بهترتیب نسبت به ارقام دیگر مقاومترند. این نتایج با مشاهدات تجربی در منطقه مورد مطالعه منطبق میباشد. مقاومت به یخزدگی در بادام وحشی (A. scoparia) در هر دو تیمار طبیعی و مصنوعی (بهترتیب با 7/48 % و 73 % افزایش) در حد متوسط است.
سید حسین ثنایینژاد، امیررضا شاهطهماسبی، رضا صدرآبادی حقیقی، کیومرث کلارستانی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
علم سنجش از دور و دادههای ماهوارهای یکی از روشهای جدید و مؤثر در زمینه تحقیقات کشاورزی میباشد. سنجندههای موجود روی ماهوارههای مختلف طیفهای بازتابی پوشش گیاهان را ثبت مینمایند. از این دادهها میتوان برای شناسایی نوع گیاه، وضع سلامت گیاهان و برآورد عملکرد آنها استفاده کرد. ماهواره TERRA با داشتن پنج سنجنده فرصت مناسبی را برای بررسی زمین، اقیانوس و اتمسفر فراهم آورده است. MODIS یکی از این پنج سنجنده میباشد. این سنجنده دارای 36 باند طیفی با قدرت تفکیک مکانی 500،250 و 1000 متر است. از شاخصهای گیاهی سنجنده مودیس در پایش تابشهای فعال فتوسنتزی، تغییرات پوشش گیاهی، وضعیت سلامت و مساحت زیر کشت گیاهان مختلف استفاده میشود. در این مقاله تصاویر باند قرمز(620-670 نانومتر) و باند مادون قرمز نزدیک (841- 876 نانومتر) سنجنده مودیس با دوره زمانی شانزده روزه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار میگیرند. از این تصاویر مزارع کشت گندم زمستانه واقع در دشت مشهد در فصل زراعی 84-1383 استخراج شده است. با استفاده از روشهای پردازش تصویر، مقادیر رقومی (DN) پیکسلهای موجود روی تصاویر استخراج گردیده و در این تحلیل استفاده شدند. نتایج نشان داد که هم در اوایل و هم در اواخر فصل رشد گندم بین دو باند قرمز و مادون قرمز نزدیک، همبستگی مثبتی (با ضریب همبستگی 70/0 و 69/0) وجود داشته و مقدار شاخصNDVI کاهش (24/0 در خرداد و 18/0 در اوایل آبان) مییابد. این ارتباط در اوایل فصل رشد وجود نداشته و از طرفی افزایش چشمگیری(5/0) در شاخص NDVI مشاهده میشود. همچنین علیرغم وجود پوشش گندم، در اواخر فصل رشد، کاهش چشمگیری در میزان بازتاب باند مادون قرمز نزدیک دیده میشود. بنابراین میتوان از رابطه بین باند قرمز و مادون قرمز نزدیک همراه با شاخص NDVI در مدیریت کشاورزی دقیق مانند پیشبینی مراحل فنولوژیک گندم، برآورد عملکرد گندم و پایش وضعیت سلامت گندم استفاده کرد.
عبدالمجید رضائی، معصومه یوسفیآذر،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
برای بهبود صفت پیچیدهای مانند عملکرد که توارثپذیری پایینی دارد، از انتخاب غیرمستقیم توسط صفات دیگر و نیز شاخص مناسبی براساس چند صفت مؤثر بر عملکرد استفاده میشود. این مطالعه با هدف ارزیابی کارآیی روشهای مختلف انتخاب در 23 لاین F2 : 4 گندم حاصل از تلاقی دو رقم ویرمارین (حساس به خشکی) و سرداری (متحمل به خشکی) انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و دو تیمار آبیاری پس از 3±70 و 3±120 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A به ترتیب برای شرایط غیرتنش و تنش در سال 1383 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. برای هر یک از این شرایط شـاخصهای انتخاب با استفاده از چهار صفت تعداد سنبله در متر مربع، تعداد روز تا سنبله دهی، تعداد دانه در سنبلـه و وزن دانـه و همچنین پاسخهای مستقیم و همبسته این صفات به همراه عملکـرد، محاسبه شدند. نتایج پاسخهای مستقیم و همبسته صفات به انتخاب نشان داد که برای شرایط مشابه با این بررسی ژنوتیپهای زودرس با تعداد سنبله زیاد، تعداد دانه کم و وزن دانه بالا از پتانسیل عملکرد بالاتری برخوردار هستند. تعداد سنبله در متر مربع و وزن هزاردانه پاسخ مثبتی به انتخاب در اکثر شاخصها و در هر دو شرایط داشتند، ولی پاسخ روز تا سنبله دهی و تعداد دانه در سنبله در شاخصها منفی بود. بنابراین انتخاب براساس این شاخصها نیز باعث گزینش ارقام زودرس با تعداد سنبله بالا و تعداد دانه کم و وزن دانه بالا میشود که از پتانسیل عملکرد بیشتری برخوردار هستند. در این بررسی شاخصهای اسمیت - هیزل و پایه بریم - ویلیامز کارآیی انتخاب بالاتری داشتند.
مهدی حسینی فرهی، کرم اله گودرزی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر کلرید کلسیم بر استحکام و ماندگاری پس از برداشت حبه روی خوشه در انگور عسکری بود. این تحقیق در سال 1385 در یکی از باغات انگور شهرستان سی سخت بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 7 تیمار به اجرا درآمد. آزمایش شامل دو قسمت بود: 1- محلول پاشی با غلظتهای1، 5/2 و 5 در هزار دو هفته قبل از برداشت و تکرار یکروز قبل از برداشت. 2- غوطهوری در محلول کلرید کلسیم با غلظتهای1، 5/2 ، 5 درصد بعد از برداشت و تیمار شاهد. انگورها برای مدت 30 روز در دمای صفر درجه سانتیگراد در سردخانه نگهداری گردیدند. نتایج نشان داد که کلرید کلسیم تأثیر معنیداری در سطح احتمال یک درصد بر درصد ریزش حبهها پس از یک ماه نگهداری در سردخانه داشت. کمترین میزان ریزش حبهها در مرحله پس از برداشت مربوط به تیمار 5 درصد غوطهوری و در مرحله پس از یک ماه نگهداری در سردخانه مربوط به تیمار 5/2 در هزار محلول پاشی بود. بیشترین درصد ریزش حبهها در تیمار شاهد (عدم کاربرد کلرید کلسیم) دیده شد. اثر کلرید کلسیم بر کاهش درصد پوسیدگی حبههای انگور پس از یک ماه نگهداری در سردخانه در سطح یک درصد معنیدار بود. کمترین میزان پوسیدگی در تیمار محلول پاشی 5/2 در هزار و بیشترین میزان پوسیدگی در تیمار شاهد بهدست آمد. اثر کلرید کلسیم بر ضریب رسیدگی(TSS/TA) معنیدار بود.
محمود عالیچی، پرویز شیشه بر، محمدسعید مصدق، ابراهیم سلیمان نژادیان،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
در این مطالعه شتههای مزارع گندم و پارازیتوئیدهای آنها در منطقه شیراز، ترکیب گونهای، دامنه پراکندگی و تغییرات فصلی جمعیت گونههای غالب طی سالهای 84-1383 مورد بررسی قرار گرفت. همچنین از مزارعی به مساحت 3-1 هکتار واقع در 10 ناحیه به شعاع 50 کیلومتری اطراف شهر شیراز، نمونهگیری به عمل آمد. تراکم گونهها به وسیله شمارش افراد موجود روی 40 پنجه گندم که بهطور تصادفی در فواصل 5 متری با روش نمونهبرداری از دو قطر جمعآوری شدند، محاسبه گردید. مجموعاً 8 گونه شته و 3 گونه پارازیتوئید در طی این تحقیق شناسایی شدند. شتههای (.Rhopalosiphum padi (L و (.Metopolophium dirhodum (Wlk با فراوانی نسبی 94/33 و 33/31 درصد و پارازیتوئیدهای Aphidius rhopalosiphi De Stefani-Perez و (.Praon volucre (Hal با فراوانی نسبی 53/55 و 90/39 درصد به عنوان گونههای غالب تعیین گردیدند. تغییرات فصلی جمعیت گونههای فوق نیز در منطقه باجگاه، واقع در 15 کیلومتری شمال شهر شیراز، مورد مطالعه قرار گرفت. اوج جمعیت شتهها در سالهای مذکور بین 16-2 خرداد و حداکثر جمعیت پارازیتوئیدها 3-1 هفته بعد از آنها به وقوع پیوست. مقایسه درصد پارازیتیسم فصلی بین پارازیتوئیدهای غالب، اختلاف معنیداری را در رابطه با ترجیح زنبور A. rhopalosiphi روی شته R. padi و ترجیح P. volucre روی M. dirhodum نشان داد. بررسی مجموع درصد پارازیتیسم دو زنبور فوق روی شتههای مورد مطالعه مشخص نمود که حدود 30 درصد از جمعیت شتههای مذکور توسط این دو پارازیتوئید کنترل میشوند. بنابراین در صورت نیاز به سمپاشی مزارع گندم برای کنترل آفات دیگری مانند سن گندم باید به صورتی برنامهریزی شود که اختلالی در کارایی این زنبورهای پارازیتوئید ایجاد نشود.
ابوالفضل تقوی، غلامحسی طهماسبی، علیاصغر طالبی، علی زرنگار، علیرضا منفرد، حسن نظریان،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
در تحقیقی که در سالهای 85-1384 انجام شد، تنوع گونهای زنبورهای مخملی در دو استان تهران (منطقه فشم، زایگان) و قزوین (منطقه الموت، ویکان) در البرز مرکزی بررسی شد. کاستهای سهگانه ملکه، کارگر و نر در شش تاریخ در فصلهای بهار و تابستان در دو منطقه یاد شده جمعآوری شدند. نمونهبرداری از زنبورهای بالغ در منطقه ویکان از 5/3/85 تا 28/6/85 و در منطقه زایگان از3/3/85 تا 26/6/85 انجام شد. در مجموع 11 گونه از زنبورهای جنسBombus جمعآوری و شناسایی شد که تعداد هشت گونه در دو منطقه یکسان بود. اطلاعات به دست آمده در مورد کاستهای مختلف گونههای دو منطقه با کمک نرم افزار اکسل محاسبه و سپس با استفاده ازنرمافزار اکولوژیکال متدولوژی تجزیه و تحلیل شدند. کمیتهای تنوع گونهای با استفاده از شاخصهای سهگانه سیمسون، شانون- وینر و بریلوین و یکنواختی با استفاده از شاخصهای سیمسون، کامارگو و اسمیت- ویلسون محاسبه شدند. غنایگونهای نیز در دو منطقه محاسبه و مقایسه شد. نتایج به دست آمده در منطقه ویکان تنوع گونهای، یکنواختی و غنای گونهای بالاتری را نسبت به زایگان نشان داد. به عبارت دیگر منطقه ویکان از پایداری بالاتری در مقایسه با زایگان برخوردار بود. درصد شباهت دو منطقه 46 درصد بود که نشان دهنده تفاوت زیاد نسبتهای فراوانی گونهها با وجود اشتراک هشت گونه در دو منطقه بود.
مهدی بصیرت،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
پروانه چوبخوار پسته، (Kermania pistaciella Amsel)، یکی از آفات مهم پسته است. این تحقیق در دو ایستگاه مؤسسه تحقیقات پسته کشور انجام شد. در این دو باغ روند تشکیل پیله و ظهور حشرات کامل این آفت در طول چهار سال ثبت شد. آستانه حداقل حرارتی به روش کمترین ضریب تغییرات حرارت مؤثر (Least Coefficient of Variation method) برای مراحل مختلف رشد این آفت محاسبه شد. مجموع حرارت مؤثر برای درصدهای مختلف تشکیل پیله شفیرگی و ظهورحشره کامل بهدست آمد. آستانه حداقل حرارتی برای دورههای لارو زمستانگذران تا پیله شفیرگی، لارو زمستانگذران تا حشره کامل و پیله شفیرگی تا حشره کامل به ترتیب 10، 11 و 12 درجه سانتیگراد میباشد. مجموع حرارت مؤثر برای تشکیل 50 درصد پیله شفیرگی از لارو زمستانگذران براساس آستانه حداقل حرارت 73/6 10 ° C درجه روز بهدست آمد. اوج ظهور حشرات کامل بهطور متوسط با 65 درصد ظهور حشرات کامل همزمان بود. اگر این درصد ظهور حشرات کامل بهعنوان پایهای برای زمان کنترل پذیرفته شود. مجموع حرارت مؤثر از اول بهمن ماه برای 65% ظهور حشرات کامل از لارو زمستانگذران براساس آستانه حداقل حرارتی213/8 11 ° C درجه روز محاسبه گردید. مجموع حرارت مؤثر برای 65% درصد ظهور حشرات کامل بر اساس آستانه حداقل حرارتی 12 ° C از زمان تشکیل 5 درصد پیله شفیرگی، 50 درصد تشکیل پیله شفیرگی و از 5 درصد ظهور حشرات کامل به ترتیب 3/145، 9/126 و 6/ 71 درجه روز محاسبه شد.