64 نتیجه برای لک
محمدصادق ملکی، حبیبالله بیات، تقی عبادی،
جلد 19، شماره 71 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-بهار 1394 )
چکیده
شماری از نتایج پژوهشهای جدید نشان دادهاند که آلایندههای مشخصی با منشأ قلیایی، میتوانند بر ویژگیهای مکانیکی خاکهای رسی اثرات کاهندهای داشتهباشند. برای بررسی پتانسیل اثرگذاری باریم قلیایی دو ظرفیتی بر مشخصات تورمی رس کهریزک - که مدفن اصلی پسماندهای جامد در جنوب تهران میباشد - مجموعه منظمی از آزمایشها انجام شدهاست. مشاهدات نشان دادند که پس از افزودن محلول کلرید باریم در غلظتهای 25/0، 5/0، 75/0 و 25/1 مولار تورم خاک مطالعهشده که در گروه CH–MH قرارداشته و نشانه خمیری آن 44/28 میباشد، بهترتیب حدود 17، 37، 48 و 54 درصد و فشار تورم بهترتیب حدود 41، 55، 65 و 67 درصد کاهش یافت. همچنین مشخصشد که افزودن محلولهای کلرید باریم با غلظتهای بیش از 1 مولار تأثیر کمی بر کاهش تورم و فشار تورم دارد.
عطا جعفری شالکوهی، محمود وفائیان، محمدعلی روشن ضمیر، مسعود میرمحمدصادقی،
جلد 19، شماره 73 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-پاییز 1394 )
چکیده
فرسایش بادی و معضلات مربوط به آن، هرساله خسارات سنگینی به بخشهای محیط زیستی، اجتماعی و سلامت جامعه وارد میکند. در ایران نیز بهدلیل وسعت مناطق خشک و گرد و غبارهایی که هر ساله بخش وسیعی از کشور را تحت پوشش قرار میدهند، مقابله و هدایت بهینه این پدیده حائز اهمیت میباشد. در این پژوهش عوامل تأثیرگذار بر فرسایش بادی از جمله اثر اندازه ذرات، نوع مواد پلیمر، ارتفاع ریزش مواد و اثر زمان بر روی تثبیت ذرات خاک در برابر فرسایشپذیری و میزان عمق نفوذ محلولهای پلیمری مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمونها بهصورت آزمایشگاهی و با استفاده از دستگاه تونل باد مدارباز تحت سرعت باد حدود 40 کیلومتربرساعت انجام شد. همچنین پدیده فرسایش موضعی و عمومی بر روی سطح خاک مرتبط با اندازه ذرات خاک و یکنواختی سطح پوشش نمونهها بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش ارتفاع ریزش محلولهای پلیمری بهدلیل افزایش میزان عمق نفوذ درخاک، میزان فرسایشپذیری خاک کاهش یافت و با گذشت زمان اثر تثبیتکنندگی این محلولها بر روی خاکهای درشت دانهتر بیشتر از خاکهای ریزدانه بود. در این تحقیق، نتایج آزمایشگاهی با برخی از روابط تئوری ارائهشده در این زمینه مقایسه گردید، که تطابق مناسبی با نتایج آزمونهای صورت گرفته در آزمایشگاه نشان داد.
آذر شیخزینالدین، عبدالکریم اسماعیلی ، مسعود نوشادی،
جلد 19، شماره 74 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1394 )
چکیده
کود اوره (%۴۶ نیتروژن) یکی از پرمصرفترین و ارزانترین کودهای شیمیایی نیتروژنی است و از آنجا که حلالیت بالایی در آب دارد، بخش قابل توجهی از آن در صورتیکه آب آبیاری یا بارندگی زیاد باشد، به راحتی شسته شده و منجر به تغییر کیفیت آبهای زیرزمینی و سطحی میشود. از اینرو، در این مطالعه اثرات استراتژیهای کمآبیاری و کوددهی بر روی تلفات نیترات با استفاده از مدل SWAT برای حوضه آبریز طشک- بختگان شبیهسازی شد. در این تحقیق از طریق مقایسه خروجی مدل با مشاهدات واقعی هیدرولوژیکی، عملکرد محصولات گندم، جو، ذرت و برنج و نیترات با استفاده از الگوریتم2SUFI در نرمافزار SWAT_CUP واسنجی و اعتبارسنجی شد، سپس از مدل واسنجی شده جهت ارزیابی استراتژیهای مدیریتی گوناگون استفاده شد. زمانیکه مدل اثرات کاهش مصرف در کود اوره از 10 تا 70 درصد را مدلسازی نمود، عملکرد گندم بین 1 تا 27، جو 8/0 تا 24 ، ذرت 42/0 تا 21 و برنج 47/0 تا 9 درصد کاهش یافت، این در حالیاست که این امر منجر به کاهش تلفات نیترات از طریق آبشویی به میزان 16 تا 81، 18 تا 80، 15 تا 85 و 5/12 تا 6/83 درصد، بهترتیب در این محصولات شد. بنابراین با مقایسه تغییرات در عملکرد محصولات و تلفات نیتروژن از طریق آبشویی، این نتیجه حاصل میشود که کاهش قابل توجهی در تلفات نیتروژن میتواند با حداقل هزینه روی عملکرد از طریق بهینه کردن مصرف کود، حاصل شود.
زهرا فیضی، امیررضا کشتکار، آرش ملکیان، هدی قاسمیه،
جلد 20، شماره 76 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1395 )
چکیده
کمبود بارندگی و همچنین نزول بارشهایی با شدت نسبتاً زیاد در مدت کوتاه از ویژگیهای مناطق خشک دنیا ازجمله ایران است که به وقوع سیلابهای عظیم و مخرب که هرساله موجب بروز خسارات جانی و مالی فراوان میباشد، منجر میگردد. مشکل کمبود آب در مناطق خشک و نیمهخشک دنیا باعث شکننده شدن شرایط زیستی در این مناطق شده است. باتوجه به کاهش مداوم میزان سرانه آب و اهمیت تأمین غذایی افراد جامعه، ضروری است که آبهای سطحی بهکمک روشهایی از جمله سد سازی و یا روشهای تغذیه مصنوعی مهار گردند. در این تحقیق، هفت عامل شیب، نفوذپذیری سطحی، قابلیت انتقال آب در آبرفت، کیفیت آبرفت، کاربری اراضی، حجم رواناب و ضخامت لایه هوادار بهعنوان عوامل مؤثر در مکانیابی مناطق مستعد پخش سیلاب و تغذیه مصنوعی جنوب دشت کاشان درنظر گرفته شدند. پس از تهیه لایههای رقومی موردنظر، با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی وزن هرکدام از معیارها تعیین گردید. در نهایت نقشههای وزندار حاصل و با یکدیگر ادغام و نتایج آن نشان داد که پارامتر کاربری اراضی با وزنی معادل 22% بیشترین وزن را به خود اختصاص داده و بهعنوان اولویتهای اول در مکانیابی پخش سیلاب مطرح گردید. پارامترهای حجم رواناب، نفوذپذیری، شیب، عمق لایه هوادار، ضریب انتقال و کیفیت آبرفت بهترتیب اولویت های دوم تا هفتم را به خود اختصاص دادند.
مژگان ایوبی، رضا سکوتی، محمدجعفر ملکوتی،
جلد 20، شماره 76 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- تابستان 1395 )
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی تغییرات مکانی عناصر غذایی پرمصرف خاک شامل فسفر و پتاسیم و ماده آلی با استفاده از روشهای مختلف زمین آماری در برآورد مقادیر این عناصر در تهیه نقشههای پراکنش مکانی آنها برای توزیع مناسب کود در دشت ارومیه میباشد. وجود تغییرات مکانی در عناصر غذایی خاک امری طبیعی است، که شناخت این تغییرات دراراضی کشاورزی جهت برنامهریزی دقیق و مدیریت اجتنابناپذیر میباشد و آگاهی از این امر برای افزایش سودآوری و مدیریت در کشاورزی پایدار ضروری است. لذا برای برآورد تغییرات این عناصر در نقاط نمونهبرداری نشده، از روشهای کریجینگ، فازی کریجینگ، کوکریجینگ و میانگین متحرک وزندار در محیط GS+ استفاده شد. در این تحقیق برای فازیسازی دادهها از نرمافزار MATLAB و برای تهیه نقشههای نهایی از نرمافزار GIS استفاده شد. برای مقایسه این روشها معیارهای MAE ،MBE وRMSE بهکار گرفته شد که نتایج بهدست آمده نشان داد روش تلفیقی منطق فازی با مقادیر میانگین خطای کمتر برای عناصر فسفر، پتاسیم و ماده آلی که بهترتیب برابر با 17/0، 18/0 و 18/0 بهدست آمد، بهعنوان روش برتر میباشد که براساس این روش نقشههای پهنهبندی برای فسفر، پتاسیم و کربنآلی در محیط GIS تهیه گردید.
حدیثه رحمانی، امیر لکزیان، علیرضا کریمی، اکرم حلاجنیا،
جلد 20، شماره 78 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1395 )
چکیده
اوره یکی از پرکاربردترین کودهای نیتروژندار در زمینهای کشاورزی است. سرنوشت این کود در خاک بسیار وابسته به فعالیت آنزیم اورهآز بوده و این آنزیم نیز عمدتاً بهصورت جذب شده بر سطح کلوئیدهای خاک بهویژه رسها قرار دارد. بهمنظور بررسی ویژگیهای سینتیکی اورهآز آزاد و جذب شده بر سطوح رسهای سپیولیت و ورمیکولیت، آزمایشی با هشت سطح غلظت اوره (۵، ۱۰، ۲۰، ۴۰، ۶۰، ۸۰، ۱۰۰ و ۱۲۰ میلی مولار) و غلظت ۱ واحد آنزیمی در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد و ۷pH= انجام شد. جذب اورهآز بر سطوح رسها ویژگیهای سینتیکی آن را نسبت به حالت آزاد تحت تأثیر قرار داد. نتایج نشان دادند که اورهآز در هر دو حالت آزاد و جذب شده از سینتیک میکائیلیس- منتن پیروی مینمود. بیشترین مقدار Vmax پس از اورهآز آزاد در کمپلکس اورهآز- سپیولیت و کمترین میزان Km نیز در کمپلکس اورهآز- ورمیکولیت مشاهده گردید. همچنین نتایج نشان دادند که بیشترین کارایی کاتالیزوری پس از اورهآز آزاد بهترتیب متعلق به اورهآز در حضور ورمیکولیت و سپیولیت بود. همچنین فاکتور اثربخشی برای اورهآز جذب شده بر سطح سپیولیت بیشتر از اورهآز جذب شده بر سطح ورمیکولیت بوده و این امر بهنوعی مبین کاملتر بودن فرآیند پخشیدگی در حضور سپیولیت است.
ماریه نادی، احمد گلچین، ابراهیم صداقتی، سعید شفیعی، سیدجواد حسینی فرد، جورج فولکی،
جلد 21، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1396 )
چکیده
مواد آلی خاک بزرگترین منبع کربن آلی در سطح خاک است که نقش بسیار زیادی در برقراری تعادل و پایداری محیط زیست، عناصر موجود در خاک و شرایط اقلیمی دارد. مواد آلی به طور مستقیم و غیر مستقیم بر خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک و در نتیجه حاصلخیزی خاک موثر است. میزان، نوع و ترکیب شیمیایی مواد آلی در خاک های مختلف و در شرایط اقلیمی مختلف، متفاوت است. اجزا مختلف خاک مقدار و ترکیب متفاوتی از مواد آلی را در خود نگهداری می نمایند. در این مطالعه نمونه برداری از سه جنگل بکر، صنوبر و توسکا در استان گیلان، ایران انجام پذیرفت. میزان مواد آلی موجود در نمونه های اصلی و جزء به جزء شده در سه بخش شن، سیلت و رس اندازه گیری شد و با استفاده از روش رزونانس مغناطیسی هسته کیفیت کربن آلی (13C) و هیدروژن (1H) موجود در هر جزء مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصله میزان کربن آلی موجود در نمونههای اصلی در جنگل توسکا بیشترین بود. همچنین از بین سه جزء، رس بیشترین میزان کربن آلی را در خود جای داده بود. نتایج رزونانس مغناطیسی هسته کربن و هیدروژن حضور متفاوت ترکیبات آلیفاتیکی و آروماتیکی در نمونه های مختلف را نشان داد. جنگل بکر بالاترین نسبت کربن آلکیلی به آلکیلی اکسیژن دار و جنگل توسکا بیشترین نسبت کربن آلیفاتیک به آروماتیک را نشان دادند. هر دو نسبت فوق در جزء رس نسبت به دو جزء دیگر بالاتر بود.
مهدی حیات زاده، محمدرضا اختصاصی، حسین ملکی نژاد، علی فتح زاده، حمیدرضا عظیم زاده،
جلد 21، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1396 )
چکیده
فرسایش خاک، بی شک یکی از مهمترین مسائل و مشکلات موجود در عرصه های طبیعی کشور است و آثار مخربی در اکوسیستم های مختلف به جای میگذارد. با توجه به اینکه محاسبه مقادیر رسوب از طریق ایستگاه های رسوب سنجی و اندازه گیری های مستقیم فرسایش فرایندی هزینه بر و مشکل است، یافتن روشهایی برای برآورد دقیق میزان رسوبدهی حوضه های آبخیز بویژه در مناطق خشک و فراخشک به دلیل شرایط حساس اکولوژیکی ضروری می نماید. یکی از روش هایی که تا به امروز در این مناطق نسبت به سایر روش های برآورد رسوب بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است روش های رگرسیونی سنجه رسوب می باشد. لذا در این تحقیق مقادیر رسوب مشاهداتی 48 واقعه (دبی و رسوب متناظر) در یک دوره 23 ساله حوضه فخرآباد- مهریز با مقادیر برآوردی از روش های سنجه چند خطی، حد وسط دسته ها، منحنی سنجه حد وسط دسته ها با ضریب اصلاحی QMLE، SMEARING و ضریب اصلاحی FAO و همچنین با نتایج حاصل از روش شبکه عصبی مصنوعی (ANN) مورد مقایسه قرار گرفته و صحت هر یک از این روشها مورد آزمون قرار گرفت. بررسی حاصل از آزمون های مجذور میانگین مربع خطا ها (RMSE)، ضریب تبیین (R2) و معیار ناش (ME) کارایی بالاتر روش شبکه عصبی (ANN) را نسبت به سایر روش های مذکور نشان دادند. نتایج آزمون های مذکور برای روش شبکه عصبی مصنوعی به عنوان روش بهینه به ترتیب 3/203، 86/0 و 66/0 را نشان دادند. نتایج حاصل مبین این است که در استفاده از هر روشی برای برآورد رسوب معلق جریان در مناطق خشک و فراخشک به دلیل ماهیت داده های مشاهداتی و همچنین رژیم خاص جریان ها که اغلب به صورت موقت و فصلی می باشند باید جانب احتیاط را رعایت نمود. در عین حال بررسی نتایج این تحقیق گویای انعطافپذیری بالاتر مدل های شبکه عصبی مصنوعی است که آنها را به ابزار مناسبی جهت مدلسازی در شرایطی که با فقر داده مواجه هستیم مبدل می سازد.
سارا پیشیار، حسن خسروی، علی طویلی، آرش ملکیان،
جلد 21، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1396 )
چکیده
در مطالعه حاضر بهمنظور بررسی وضعیت تخریب منابع آب دشت کاشان ابتدا هشت شاخص افت آبزیرزمینی، نسبت توسعه چاه به قنات، شوری آب، راندمان آبیاری، میزان ساعت پمپاژ، کمبود منابع آب مورد استفاده دام و انسان و میزان بیلان منفی آب با توجه به تحقیقات صورت گرفته در این زمینه در ایران و جهان و مدلهای ارزیابی موجود تعیین شدند و با استفاده از مدل مدالوس، نقشه وضعیت بیابانزایی منطقه با استفاده از هشت شاخص اولیه تهیه شد. در مرحله بعد با استفاده از روش تصمیمگیری چند معیاره شاخصها وزندهی شدند و شاخصهایی که در مدل تاپسیس وزن بیشتر از 5/0 داشتند بهعنوان مؤثرترین شاخصهای تعیین شدند و نقشه وضعیت بیابانزایی منطقه با استفاده از مؤثرترین شاخصها نیز تهیه شد و نقشههای نهایی بهدست آمده از دو روش با هم مقایسه شد. نتایج پژوهش نشان داد که از میان شاخصهای رتبهبندی شده شاخصهای افت آب زیرزمینی، شوری آب، میزان ساعت پمپاژ و میزان بیلان منفی بیشترین تأثیر را در تخریب منابع آب منطقه مورد مطالعه دارند. همچنین مقایسه نقشههای بیابانزایی معیار آب با دو روش متفاوت نشان داد که در نقشه تهیه شده از هشت شاخص اولیه، 78/87 درصد از کل منطقه در وضعیت بحرانی (ج) و 30/8 درصد در وضعیت بحرانی (ب) قرار دارد و بقیه منطقه در سایر وضعیتها قرار دارد. همچنین براساس نقشه تهیه شده با استفاده از مؤثرترین شاخصها، 15/99 درصد از کل منطقه در وضعیت بحرانی (ج) و 849/0 در وضعیت بحرانی (ب) قرار دارد. نتایج نشان میدهد که جهت بررسی بیابانزایی بهتر است ابتدا شاخصها توسط روشهای تصمیمگیری وزندهی و اولویتبندی شوند این کار باعث میشود شاخصهایی که در منطقه تأثیر زیادی در پدیده بیابانزایی نداشته مشخص شوند و مانع از تأثیر آنها در کلاسهای بیابانزایی و کاهش امتیازات شود.
جواد چزگی، حسین ملکی نژاد، محمدرضا اختصاصی، محمد نخعی،
جلد 22، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- بهار 1397 )
چکیده
سدهای زیرزمینی، سازههایی هستند که در زیرزمین ساخته شدهاند و توانایی ذخیره و در دسترس قرار دادن آب زیرزمینی را دارا میباشند. در این تحقیق با استفاده از مدل تحلیلی SWOT به بررسی مکانهای مناسب جهت توسعه سد زیرزمینی در منطقه کریان استان هرمزگان پرداخته شده است. ابتدا برای تهیه دادههای لازم با بازدید از منطقه و ارائه پرسشنامه به ساکنین منطقه و کارشناسان امر، نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای موجود در منطقه برای سدهای زیرزمینی بررسی گردید. در مرحله نهایی با استفاده از مدل تحلیلی SWOT و ماتریس کمی QSPM راهبرد جامع و راهکار مناسب برای سدهای زیرزمینی تعیین شد. نتایج نشان داد که کاسته نشدن حجم مخزن در اثر رسوبگذاری و کاهش تبخیر از مخزن سد با ارزش نهایی 85/0 و 66/0 در عوامل درونی و تمایل و همکاری سازمانهای مربوطه و به هم خوردن حقآبه پاییندست با ارزش نهایی 68/0 و 66/0 در عوامل بیرونی، بیشترین تأثیر را در انتخاب شدن راهبرد داشتهاند. براساس نتایج عوامل درونی و بیرونی راهبرد در ربع حداکثر- حداکثر قرار گرفت و در راستای راهبرد تعیین شده با استفاده از نقاط قوت و فرصتها باید نقاط ضعف را پوشش داد و بر تهدیدها فایق شد. راهکارهای در راستای راهبرد ارائه و در ادامه برای اولویتبندی این راهکارها از ماتریس کمی QSPM استفاده شد. در نهایت راهکار ارزیابی هیدرولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی سدهای زیرزمینی قبل و بعد از احداث با امتیاز نهایی 19/3 در اولویت اول قرار گرفت.
دلارام ضیایی جزی، رفعت زارع بیدکی، علی اصغر بسالت پور، آرش ملکیان،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - ويژهنامه سيل و فرسايش خاک - زمستان 1398 )
چکیده
برای حفظ و نگهداری خاک بهعنوان منبع تولید باید بین استعداد ذاتی زمین و بهرهبرداری از آن توازنی برقرار باشد که این توازن از طریق ارزیابی تناسب اراضی میسر میشود. هدف از مطالعه حاضر مقایسه میزان رواناب و رسوبدهی کاربریهای اراضی مختلف حوضه آبخیز بهشتآباد در وضعیت کنونی و در حالت رعایت تناسب کاربری اراضی است. بدینمنظور نقشه کاربری اراضی در وضعیت فعلی با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست و نقشه تناسب کاربری اراضی براساس دستورالعمل FAO تهیه شدند. سپس میزان رواناب و رسوب تولیدی در شرایط فعلی و تناسب کاربری اراضی با استفاده از مدل SWAT براورد شد. بدینمنظور برای محاسبه رواناب از روش شماره منحنی و در روندیابی کانال از روش ماسکینگام و برای محاسبه تبخیر و تعرق پتانسیل از روش هارگریوز - سامانی استفاده شد. نتایج نشان میدهد رعایت تناسب اراضی در حوضه آبخیز بهشتآباد سبب کاهش میانگین رواناب از 99/4 میلیمتر به 82/8 میلیمتر (17 درصد) و رسوبدهی از 10/7 تن در هکتار به 7/8 تن در هکتار (27 درصد) در سال خواهد شد. درصد این کاهش در کاربریهای کشت دیم، کشت آبی و مراتع پاییندست (فقیر) بیشتر است.
اسماعیل سهیلی، حسین ملکی نژاد، محمدرضا اختصاصی،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - ويژهنامه سيل و فرسايش خاک - زمستان 1398 )
چکیده
رودخانه کر تأمینکننده بخش مهمی از نیاز آبی، حوضه سد درودزن و مناطق اطراف آن در استان فارس است. در این پژوهش خشکسالیهای هواشناسی و هیدرولوژیک این منطقه در چهار دهه اخیر بررسی شده است. بدین منظور روند زمانی و مکانی تغییرات جریان رودخانه در شش ایستگاه منتخب و در سه چارچوب زمانی ماهانه، فصلی و سالانه بررسی شد. همچنین روند شاخص خشکسالی بارش استاندارد شده SPI، در پنج ایستگاه منتخب با روش من- کندال اصلاحشده، مطالعه شد. نتایج نشان داد، روند جریان در همه چارچوبهای زمانی کاهشی بوده است. روندهای کاهشی معنادار، در سطح اطمینان 95 درصد، در مقیاس ماهانه، سالانه و نیز ماههای گرم سال از اردیبهشت تا شهریور مشاهده شد. این روندهای کاهشی معنادار از نظر مکانی در ایستگاههای میانه حوضه در مجاورت دشتهای کشاورزی واقع شدهاند. روند افزایشی معنادار تنها در ایستگاه سد درودزن، در خروجی حوضه و در ماههای گرم سال وجود دارد. درباره شاخص SPI نیز روندها در تمام چارچوبهای زمانی کاهشی بوده است و تنها در دو ایستگاه و در چارچوبهای زمانی بلندمدت 9، 12 و 18 ماهه در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار هستند. نتایج حاکی از وقوع خشکسالیهای خیلی شدید (2- > SPI) در طی سالهای 62 -1361 و 87 -1386 است.
وحید راهداری، علیرضا سفیانیان، سعید پورمنافی، حمید قیومی، سعیده ملکی، وحید پورمردان،
جلد 23، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی- زمستان 1398 )
چکیده
در این مطالعه برای بررسی قابلیت اراضی برای کشاورزی دیم در زیرحوضه آبخیز پلاسجان، از روش ارزیابی چندمعیاره استفاده شد. ابتدا با مرور منابع و استفاده از نظر کارشناسان، لایههای اطلاعاتی مورد نیاز تعیین، معیارها به روش فازی و محدودیتها به روش بولین استاندارد و وزن معیارها با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی، تعیین شد. بررسی وزنهای محاسبه شده نشان داد خاک و اقلیم به ترتیب با 27/0 و 26/0 بیشترین اهمیت را در مطالعه ارزیابی قابلیت دیمکاری دارند. سپس، با استفاده از روش ترکیب خطی وزندار، معیارها و محدودیتها با یکدیگر تلفیق و مدل قابلیت دیمکاری اراضی تهیه و با اعمال طبقهبندی مجدد روی آن، نقشه قابلیت دیمکاری اراضی در شش طبقه تهیه شد. نتایج نشان داد در مجموع 178430 هکتار از منطقه در دو طبقه با قابلیت خیلی زیاد و زیاد کشاورزی دیم قرار گرفته است. برای بررسی پایداری اراضی زیر کشت دیم، موقعیت آنها روی طبقات مختلف قابلیت دیمکاری بررسی شد. نتایج نشان داد در مجموع 19686 هکتار از اراضی زیر کشت فعلی در دو طبقه با قابلیت زیاد تا خیلی زیاد و 5999 هکتار در طبقات کمتر قابلیت قرار گرفتهاند.
مهدی ملکی کاکلر، محسن یاوری،
جلد 24، شماره 1 - ( علوم آب و خاک - بهار 1399 )
چکیده
در سالهای اخیر، بهسازی زیستی خاک بر پایه رسوب میکروبی کربنات کلسیم (MICP) بهعنوان یک شاخه جدید در مهندسی ژئوتکنیک مطرح شده و هدف آن نیز بهبود خواص مکانیکی خاک است. امکان استفاده از MICP در حل مسائل ژئوتکنیکی از قبیل روانگرایی و فرسایش باعث شده این روش سازگار با محیط زیست، کمهزینه و مناسب بهعنوان جایگزینی برای روشهای متداول بهسازی خاک مطرح شود. با اینحال، با وجود استفاده گسترده از این فناوری در مقیاس آزمایشگاهی، تعداد کمی از کاربردهای میدانی برای ارزیابی کارایی آن در مقیاس بزرگ اجرا شده است. از اینرو، این مقاله بررسی جامعی در مورد این روش زیستی، نقش فرایندهای بیولوژیک در مهندسی ژئوتکنیک و عوامل تأثیرگذار فرایند بهویژه در کاربرد مقیاس بزرگ آن ارائه میکند. هدف اصلی این بررسی، ارزیابی پارامترهای اصلی محدود کننده اجرای روش در مقیاس میدانی است. در نهایت پیشرفت لازم برای استفاده صنعتی از این فناوری و چالشهای اصلی پیش رو برای تحقیقات آینده قبل از کاربرد عملی آن بهطور خلاصه مورد بحث قرار میگیرد.
اشرف ملکیان، علی اصغر جعفرزاده، شاهین اوستان، مسلم ثروتی،
جلد 26، شماره 2 - ( علوم آب و خاک - تابستان 1401 )
چکیده
بهمنظور بررسی مطالعه تغییر و تحول خاک – سیمای اراضی در منطقه چالدران 9 خاکرخ شاهد در 5 واحد ژئومورفیک غالب منطقه ازجمله دشت دامنهای، پدیمنت پوشیده، مخروطه افکنه، دشت، دشت سیلابی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند، تجمع کربنات پدوژنیک در برخی از خاکرخها بهصورت کانکرشن و بهرنگ روشن بود. در خاکرخهای شاهد در دشت دامنهای، (خاکرخ 5 و 7)، پدیمنت پوشیده (خاکرخ 6)، و دشت سیلابی (خاکرخ 8) انتقال رس از افقهای سطحی و تجمع در افق زیرین، ناشی از بارش بهنسبت خوب منطقه و فصول متمایز خشک و مرطوب، منجر به تشکیل افق آرجیلیک همراه با تشکیل پوستههای رسی روی سطوح خاکدانه و واحدهای ساختمانی شده و راسته آلفیسولز را ایجاد کرده است. نتایج کانیشناسی حضور کانیهای کلریت، ایلیت، کائولینیت و اسمکتیت را نشان داد. با توجه به شواهد، کانیهای ایلیت، کلریت و کائولینیت موروثی و کانیهای اسمکتیت در اثر هوادیدگی و تحول کانیهای ایلایت، کلریت و یا پالیگورسکایت تشکیل شده است. همچنین نتایج شاخصCIA در منطقه نشانگر آن است که خاکهای منطقه در مرحله هوادیدگی ضعیف تا متوسط قرار دارند. بهطور کلی نتایج پژوهش، نمایانگر نقش مهم زهکشی، کاربری و مواد مادری در خاکهای منطقه مطالعاتی است.
علی یوسفی، مهدی مالکی زاده، علیرضا نیکویی، محمد صادق ابراهیمی،
جلد 26، شماره 4 - ( علوم آب و خاک - زمستان 1401 )
چکیده
هدف این پژوهش، ارزیابی آثار سیاست پرداخت یارانه برای تبدیل شیوه آبیاری غرقابی به قطرهای در آبخوان نجفآباد با توجه به روش تحویل آب به کشاورز است. بهمنظور بررسی اثر مشوقهای اقتصادی در تصمیمگیری کشاورز برای انتخاب نوع تکنولوژی آبیاری، الگوی کشت، آب کاربردی و آب مصرفی، یک مدل برنامهریزی ریاضی مثبت در محدوده مطالعاتی دهستان گرکن شمالی بهعنوان بخشی از آبخوان نجفآباد، توسعه داده شد. دادههای مورد نیاز این مدل به سه شیوۀ پیمایشی، استفاده از گزارشهای ثبتی و نظرات خبرگان، جمعآوری شد. نتایج نشان داد که با کاهش هزینههای مالی تبدیل آبیاری غرقابی به قطرهای، کشاورزان تمایل به سرمایهگذاری در این فناوری دارند. در سناریوی تخصیص آب به شیوه فعلی، همگام با افزایش یارانه اجرای آبیاری تحت فشار، مجموع آب مصرفی محصولاتی که از سیستم آبیاری قطرهای استفاده میکنند؛ 28 درصد افزایش مییابد که 19 درصد از این افزایش میزان آبی است که تا قبل از سیاست پرداخت یارانهها مصرف نمیشده و مابقی آن مربوط به کاهش سطح کشت زمینهای غرقابی است. بدین ترتیب با کاهش هزینههای بهرهبرداری، درآمد خالص مزارع بهدلیل بهبود عملکرد و توسعه سطح زیر کشت افزایش مییابد که خود باعث بالا رفتن میزان مصرف آب میشود، این در حالی است که میزان آب کاربردی ثابت است. در سناریوی تحویل حجمی آب، با افزایش یارانهها، درآمد خالص مزارع بدون توسعه سطح زیر کشت و تنها بهدلیل بهبود عملکرد، افزایش مییابد. بنابراین، تنها در شرایط تحویل حجمی آب، پرداخت یارانه باعث افزایش راندمان آبیاری هم در سطح مزرعه و هم در سطح منطقه میشود و بهعنوان سیاستی بهمنظور مقابله با شرایط خشکسالی، اثربخش است.
وحید راهداری، علیرضا سفیانیان، سعید پورمنافی، سعیده ملکی،
جلد 27، شماره 3 - ( علوم آب و خاک-پاییز 1402 )
چکیده
توسعه صنعتی، برای ایجاد اشتغال و دستیابی به رفاه ضروری است. با وجود این، بهدلیل اثرات مهم محیطزیستی این کاربریها، ضروری است تا در مکانیابی استقرار آنها، ملاحظات محیطزیستی مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر، برای بررسی توان توسعه صنعتی در زیرحوضه آبی پلاسجان در حوضه آبی زایندهرود، از روش ارزیابی چند معیاره و ترکیب این روش با مفاهیم فازی استفاده شد. به این منظور، معیارهای ارزیابی با مرور منابع و استفاده از نظر کارشناسان تعیین شدند. تمامی معیارها به روش فازی و با بهکارگیری توابع متناسب استاندارد و سپس با استفاده از روش سلسله مراتبی وزندهی شدند. نقشه کاربری و پوشش اراضی طبقهبندی ترکیبی تصاویر ماهوارهای، تهیه شد. سپس، معیارهای استاندارد شده، بهصورت ترکیب خطی وزندار با یکدیگر ترکیب، مدل قابلیت توسعه صنعتی برای این منطقه تهیه و به 5 طبقه قابلیت اراضی طبقهبندی شد. نتایج نشان داد، معیار ملاحظات محیطزیستی با 0/23 بیشترین و معیارهای زمینشناسی و بافت خاک با 0/06، کمترین وزن را به خود اختصاص دادهاند. بر اساس نتایج بهدست آمده در حالی که در زمان مطالعه، تنها ha 213 از منطقه به کاربری صنعت و معدن اختصاص داده شده، ha 2325 از منطقه، دارای قابلیت صنعتی خیلی زیاد است که نشاندهنده امکان توسعه کاربری صنعت در منطقه است. همچنین بیشترین طبقه قابلیت اراضی، مربوط به مناطق بدون قابلیت صنعتی با مساحت ha 246375 معادل 60 درصد از کل منطقه بود که نشاندهنده اهمیت نگهداری از کارکردهای مهم این منطقه در تامین آب و حفاظت از منابع اکولوژیک است.
راضیه حسین پور، حمیدرضا عسگری، حمید نیک نهادقرماخر، الهام ملک زاده، محمدکیا کیانیان گل افشانی،
جلد 27، شماره 4 - ( علوم آب و خاک-زمستان 1402 )
چکیده
خاکهای مناطق بیابانی عمدتا از مواد آلی کمی برخوردار هستند و از نظر اسیدیته ممکن است نوسانات زیادی داشته باشند. یکی از موادی که برای بهبود و اصلاح برخی از ویژگیهای خاک استفاده میشود، بیوچارها هستند. این ترکیب نسبت به تجزیه بسیار مقاوم است و مدتزمان طولانیتری در خاک میماند و سبب کاهش ضایعات زراعتی و تبدیل آنها به یک اصلاحکننده خاک میشود. این امر منجر به حفظ کربن در خاک، افزایش امنیت غذایی، افزایش تنوع زیستی و کاهش تخریب جنگلها میشود. در این پژوهش سعی شــد، بیوچــار ضایعات گیاه چغندر علوفهای در دماهای مختلف پیرولیز تولید و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آن بررسی شود. برای این منظور، ضایعات چغندر علوفهای از آبادی های اطراف بیرجند جمع آوری و پس از خرد و هواخشک شــدن، در کــوره الکتریکـی در شــرایط اکسـیژن محدود، در بازه دمایی ٣٠٠ تا٧٠٠ درجه سانتیگراد پیرولیز شدند. سپس خصوصیات بیوچارهای تولیدی با ٣ تکرار انــدازهگیری و آنالیزهای آماری با نرمافزار SPSS انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد، با تغییر دما خصوصیات بیوچارها چشمگیری تغییر یافت. بیشترین درصد عملکرد (% 59)، کربن آلی (%56/33)، نیتروژن کل (%0/53)، ذخیره نگهداشت آب (0/84g/g) در دمای ٣٠٠ و ٤٠٠ درجه سانتیگراد و بیشترین مقدار خاکستر (%76)، اسیدیته (8/21) و قابلیت هــدایت الکتریکـی (0/1ds/cm)در دمــای ٧٠٠ درجــه سانتیگراد بهدست آمد. درصد کربن و راندمان بیوچار تولید شده در دماهای ٣٠٠ و ٤٠٠ درجه ســانتیگراد از ســایر بیوچارهــای تولیـدی در دماهای دیگر بیشتر بوده است. بیوچار تولید شده در دمای ٣٠٠ درجه سانتیگراد از نظر درصد کربن و راندمان اسیدیته در مقایسه بــا بیوچــار تولید شده در دمای ٤٠٠ درجه سانتیگراد، ویژگیهای بهتری داشته است. هر چند که این تفاوتها از نظر آماری معنــیدار نبــوده اســت، امــا باتوجهبه اقتصادیتر بودن تولید بیوچار از نظر مصرف انرژی، تولید بیوچار در دمای ٣٠٠ درجه سانتیگراد توصیه میشود.
مصطفی سالاری، وحید راهداری، سعیده ملکی، رقیه کرمی،
جلد 27، شماره 4 - ( علوم آب و خاک-زمستان 1402 )
چکیده
تالاب بینالمللی هامون شامل تالابهای سهگانه هامون هیرمند، صابری و پوزک و بهصورت مشترک بین کشورهای ایران و افغانستان هستند. از سال 1378 و با دخالتهای انسانی مانند سدسازی و توسعه کشاورزی، دوره طولانیمدت خشکسالی در این منطقه شروع شده است. هدف پژوهش حاضر، پیشبینی وضعیت تالاب هامون در سناریوهای همراه و بدون دخالت انسان در آبگیری تالاب با استفاده از مدل مارکوف - سلولهای خودکار، برای سال 1398 و چهل سال آینده است. برای این منظور نقشه پوشش اراضی منطقه با استفاده از تصاویر ماهوارهای سنجنده TM برای سال 1366 بهعنوان سال نرمال و سال 1370 بهعنوان ترسالی و سنجنده OLI برای سال 1398 بهعنوان یک سال خشک و با اثر دخالتهای انسان تهیه شد. سپس برای پیشبینی وضعیت سال 1398 بر اساس لایههای سال 1366 و 1370، در چهار سناریو مدلهای پیشبینی تغییرات در مدت چهل سال در حالتهای نرمال، ترسالی و خشکسالی تهیه شد. بر اساس نتایج بهدست آمده، در صورت ادامه روند طبیعی آبگیری تالاب، در سال 1398، حدود 362735 هکتار از اراضی تالاب در زیر آب قرار داشت، درحالیکه بر اساس نقشه پوشش اراضی در سال 1398، کمتر از ۵۰۰۰۰ هکتار از اراضی تالاب هامون، دارای آب بودهاند. با ادامه روند کنونی و اثر دخالتهای انسان، 11230 هکتار از منطقه دارای آب بوده و این مقدار با مدل سال 1398 و در صورت ادامه روند طبیعی تالاب برابر با 373311 هکتار شد. نتایج تحقیق نشاندهنده وضعیت کاملاً متفاوت تالاب هامون در صورت عدم دخالت انسان در آبگیری این تالاب در سال 1398 و مدل چهل سال آینده است.
آتنا سالار، محسن شهریاری، وحید راهداری، سعیده ملکی،
جلد 28، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1403 )
چکیده
توسعه نامتوازن کاربریهای مختلف در حوضههای آبخیز، بدون درنظرگرفتن سهم همه اجزا، میتواند صدمات جدی به پایداری کل حوضه آبخیز وارد نماید. توسعه اراضی کشاورزی با افزایش میزان استفاده از آب و ایجاد سد در بالادست رودخانهها، مهمترین تهدید تالابها در بسیاری از مناطق هستند. تالاب جازموریان، یکی از تالابهای فصلی در جنوب شرق ایران است. مهمترین منبع تأمین آب این تالاب رودخانه هلیلرود است. در پژوهش حاضر، برای بررسی تغییرات کاربری و پوشش اراضی تالاب جازموریان و رودخانه هلیلرود، از سری زمانی دادههای ماهواره لندست برای سالهای 1354، 1374، 1387 و 1401 استفاده شد. تصاویر تهیه شده به روش ترکیبی طبقهبندی و سپس نقشه کاربری و پوشش اراضی منطقه مطالعه تهیه شد. صحت نقشههای تهیه شده برای جدیدترین تصویر با تهیه ماتریس خطا، محاسبه شاخص کاپا و صحت کلی بهترتیب بیش از 0/8 و 80 درصد محاسبه شد. بررسی نقشههای تهیه شده نشان داد، سطح اراضی زیر آب از سال 1354 تا 1374 افزایش و پس از آن سیر نزولی داشته و از 119552 هکتار در سال 1374 به 723 هکتار در سال 1401 کاهش یافتهاند. سطح اراضی کشاورزی از 2131 هکتار در سال 1354 به 133913 هکتار در سال 1387 افزایش یافته و در سال 1401 به 105795 هکتار کاهش یافته است. نتایج این مطالعه نشان میدهد، در این دوره با ایجاد سد در بالادست رودخانه هلیلرود ازیکطرف و توسعه اراضی کشاورزی، سطح آب تالاب کاهش پیدا کرده است؛ بهطوری که در سال 1401 تالاب بهطور کامل خشک شده است. پژوهش حاضر نشاندهنده ضرورت درنظرگرفتن اجزای مختلف یک حوضه آبخیز در برنامهریزی توسعهای بهمنظور دستیافتن به توسعه پایدار است.