33 نتیجه برای عبادی
غلامحسین طهماسبی، رحیم عبادی، ناصر تاج آبادی، منصور آخوندی، سعید فرج،
جلد 6، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
زنبور عسل کوچک یکی از دو گونه زنبور عسل موجود در ایران است که در نواحی جنوبی کشور زندگی میکند، و نقش مهمی در گردهافشانی گیاهان این منطقه ایفا مینماید. در این پژوهش تلاش شد وضعیت تودههای زنبور عسل کوچک در ایران، و نیز اثر شرایط جغرافیایی و اقلیمی در تغییرات مورفولوژیک و جدا شدن این تودهها بررسی گردد. بدین منظور بیش از 400 نمونه زنبور کارگر از 40 کلنی مربوط به 26 شهرستان و 9 استان جمعآوری، و اندازهگیری دوازده صفت مورفولوژیک آنها با روش روتنر (1978) انجام شد. برای تعیین مختصات جغرافیایی و متغیرهای اقلیمی، از میانگین این متغیرها در طول عمر ایستگاههای سینوپتیک هر منطقه و یا میانگین متغیرها در ایستگاههای هواشناسی مناطق استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده با روش تجزیه به مؤلفههای اصلی انجام گردید.
نتایج نشان داد که گونه زنبور عسل کوچک دارای دو توده جداگانه در نواحی جنوبی ایران است. مناطق جنوب غربی با عرض جغرافیایی بیشتر و با زنبوران بزرگتر در یک گروه، و مناطق جنوب شرقی با عرض جغرافیایی کمتر با زنبوران کوچکتر در گروهی دیگر قرار میگیرند. بررسی همبستگی صفات ظاهری با شرایط جغرافیایی و متغیرهای اقلیمی نشان داد که صفات مربوط به اندازه جثه، اندازه بال و پای زنبوران عسل کوچک با عرض جغرافیایی همبستگی مثبت و با طول جغرافیایی همبستگی منفی، و نیز با میزان بارندگی سالیانه منطقه همبستگی منفی معنیدار دارد، ولی با صفات مربوط به درجه حرارت، رطوبت نسبی، سرعت باد، حداقل درجه حرارت و ... همبستگی معنیداری ندارد. نتایج این پژوهش به طور کلی نشان داد که مناطق شمالیتر، مرتفعتر و پربارانتر دارای زنبوران بزرگتری است. این نتیجه با قانون برگمن، که معتقد است حیوانات مناطق شمالیتر و سردتر دارای جثه بزرگتری هستند، همخوانی دارد.
سلمی سیدابراهیمی، رحیم عبادی، مصطفی مبلی، بیژن حاتمی،
جلد 8، شماره 1 - ( بهار 1383 )
چکیده
به منظور ارزیابی کیفیت و کمیّت شهد ارقام انتخابی پیاز در اصفهان و فعالیت جستجوگری زنبور عسل، آزمایشی به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام گردید. ارقام مورد استفاده شامل: قم، کاشان، آذرشهر، درچه، طارم ، کازرون 1، کوار، ابر کوه، هوراند و یک رقم خارجـی Yellow Sweet Spanish بودنـد. به همین منظور غـدههای مادری به قطر 60 میلیمتر از ارقام مختلف پیاز در کرتهایی به طول 4 و عرض 3 متر و در هر کرت روی 6 ردیف به فاصله 35 سانتیمتر کشت گردید. فاصله پیازها روی ردیف 25 سانتیمتر بود. در زمان گلدهی، فعالیت زنبورعسل روی گلآذینها بررسی و شهد گلچهها با لوله مویین 10 میکرولیتری جمعآوری و حجم و ترکیبهای مختلف آن اندازهگیری شد. میانگین تعداد زنبورهایی که در مدت 10 دقیقه، یک گلآذین را ملاقات میکردند و همچنین میانگین مدت استقرار هر زنبور روی یک گلآذین در ارقام مختلف پیاز تفاوت معنیداری با هم داشتند. بهطوری که گلآذینهای رقم هوراند کمترین تعداد ملاقات کننده و گلآذینهای رقم درچه بیشترین زمان توقف زنبورعسل را به خود اختصاص دادند. مقدار شهد در ارقام مختلف متفاوت بود و شهد گلهای 10 رقم پیاز مورد آزمایش از نظر میزان سه نوع قند گلوکز (G)، فروکتوز (F) و ساکارز (S) با یکدیگر اختلاف داشت. بهجز رقم ابرکوه که حاوی گلوکز بیشتری بود، در تمامی ارقام میزان فروکتوز موجود در شهد از دو قند دیگر بیشتر و میزان ساکارز از دو قند دیگر کمتر بود. در ترکیب قند شهد همه ارقام، هگزوز غالب بود که با مقادیر پایین نسبت ( S/(F+G مشخص گردید. میزان عناصر پتاسیم ، کلسیم و سدیم شهد گلآذینهای ارقام مختلف پیاز نیز متفاوت بود. در مجموع نتایج نشان داد فعالیت جستجوگری زنبور عسل (تعداد زنبور و زمان توقف آن) روی گل آذینهای پیاز وابسته به اثر متقابل چندین عامل از جمله مقدار شهد و از آن مهمتر مقدار و نسبت قندها و نیز میزان پتاسیم موجود در آن میباشد.
جواد پوررضا، محمدرضا عبادی،
جلد 9، شماره 4 - ( زمستان 1384 )
چکیده
در طرح کاملاً تصادفی به روش فاکتوریل انرژی قابل سوخت و ساز و قابلیت هضم مواد مغذی سه واریته سورگوم (کم، متوسط و پرتانن) با و بدون مکمل فیتاز تعیین و با ذرت و گندم مقایسه شد. سه واریته سورگوم مورد مطالعه از بین 36 واریته مختلف سورگوم بر اساس میزان تانن انتخاب و همراه با ذرت و گندم در شرایط محیطی یکسان کشت شدند. مکمل فیتاز در سه سطح صفر، 500 و 1000 واحد به هر کیلوگرم از غلات مورد مطالعه اضافه شد. انرژی قابل سوخت و ساز و قابلیت هضم ظاهری و حقیقی با استفاده از خروسهای بالغ لگهورن و به روش سیبالد تعیین گردید. نتایج نشان داد که غلات مورد مطالعه از لحاظ انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی و قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک، نیتروژن و فسفر با هم متفاوت بودند. سورگوم متوسط تانن، بیشترین انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری و حقیقی و سورگوم، پرتانن کمترین انواع انرژی قابل سوخت و ساز را داشتند. قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک ذرت بیشتر از سایر غلات مورد مطالعه بود (0001/p<0). قابلیت هضم ظاهری و حقیقی نیتروژن سورگوم متوسط تانن، بیشتر از دو نوع دیگر سورگوم به دست آمد (001/p<0). اختلاف بین غلات مورد مطالعه از لحاظ قابلیت هضم ظاهری و حقیقی فسفر و نیز قابلیت هضم حقیقی نیتروژن معنیدار نبود. تمام شاخصهای اندازهگیری شده در سورگوم پرتانن کمترین بود. افزودن 500 واحد فیتاز باعث بهبود معنیدار (001/p<0) انرژی قابل سوخت و ساز ظاهری، قابلیت هضم ظاهری و حقیقی ماده خشک و قابلیت هضم ظاهری نیتروژن شد. اگرچه افزودن مکمل فیتاز باعث بهبود قابلیت هضم ظاهری و حقیقی فسفر و قابلیت هضم حقیقی نیتروژن شد ولی اختلافات معنیدار نبود. اختلاف بین سطوح 500 و 1000 واحد فیتاز در بهبود شاخصهای اندازهگیری شده معنیدار نبود و نتایج نشان داد که مقدار 500 واحد مکمل فیتاز برای بهبود ارزش غذایی غلات کافی بود. هزار واحد آنزیم فیتاز در اکثر شاخصها موجب کاهش معنیدار گردید.
جلال کلاهدوز شاهرودی، حسین سیدالاسلامی، رحیم عبادی، بیژن حاتمی،
جلد 10، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
وجود سوسک شکارگر Cybocephalus fodori minor در ایران برای اولینبار در سال 1381 گزارش شد. با توجه به انجام بررسیهای محدود در زمینه چرخه زیستی سوسکهای شکارگر جنس Cybocephalus و به ویژه سوسک شکارگر C. fodori ، چرخه زیستی و میزان تغذیه این شکارگر، روی سپردار واوی پسته برای اولین بار در شرایط آزمایشگاهی ( دمای 2±25 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی) مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایشگاه، دوره نشو و نمای سوسک شکارگر C. f. minor در شش مرحله زیستی شامل تخم، سه سن لاروی، شفیره و حشره کامل بررسی شد. طول دوره یک نسل این سوسک شکارگر (بدون احتساب طول عمر حشرات کامل) در شرایط آزمایشگاه در حشرات نر، بین 43 تا 46 و در حشرات ماده، 38 تا 42 روز بود. طول دورههای جنینی، لاروهای سن یک، دو، سه، شفیرگی، طول عمر حشرات کامل نر، ماده و دورههای قبل و بعد از تخمریزی این زیرگونه در شرایط آزمایشگاه به ترتیب 1/0 ± 8/8، 1/0± 2/5، 1/0 ± 4/3، 1/0 ± 8/6، 3/0 ± 3/17، 2/2 ± 2/59، 1/3 ± 8/65، 6/1 ± 8/6 و 5/0 ± 5/3 روز محاسبه شد. میانگین تعداد تخم حشرات ماده در طول دوره زندگی خود روی سپردار واوی پسته 2/6 ±7/64 عدد بود که در زیر سپرها قرار داده شد. نسبت جنسی این حشره در شرایط آزمایشگاهی و مزرعه 1:1 تعیین شد. میزان تغذیه روزانه حشره کامل ماده، نر، لاروهای سن یک، دو و سه این شکارگر از حشرات کامل ماده سپردار واوی پسته در آزمایشگاه به ترتیب 5/3 ± 1/7، 2/2 ± 9/6، 2/0 ± 8/1، 2/0 ± 7/3 و 3/0 ± 9/5 عدد بود. این شاخصها برای تغدیه شکارگر از تخم و پوره سن دو شپشک نیز محاسبه شد. با توجه به طول عمر بیشتر حشرات کامل، بیشترین میزان شکارگری در طول یک نسل در این مرحله انجام میگیرد.
مهدیه حقیقت افشار، مصباح بابالار، عبدالکریم کاشی، علی عبادی، محمدعلی عسگری،
جلد 10، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
این پژوهش در دو فصل متفاوت (تابستان و زمستان) در گلخانهها و آزمایشگاههای گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران انجام شد. در این مطالعه چهار رقم توت فرنگی به نامهای آلیسو، سلوا، گاویتا و کامارسا کشت شد و تغذیه بوتهها با استفاده از پنج محلول غذایی، حاوی مقدار ثابت نیترات و مقدار متغیر آمونیوم انجام گرفت. در تابستان وزن خشک اندام هوایی و نسبت آن به وزن خشک ریشه به ترتیب با افزایش نیتروژن آمونیومی از صفر به 25/0 و از 25/0 به 5/0 میلیمولار به حداکثر مقدار خود رسید. نیتروژن آمونیومی سبب کاهش وزن خشک ریشه شد. رقم آلیسو و رقم سلوا به ترتیب بیشترین وزن خشک اندام هوایی و وزن خشک ریشه را در بین چهار رقم داشتند. رقم گاویتا بیشترین تعداد ساقه رونده را تولید نمود. در زمستان، وزن خشک اندام هوایی و نسبت آن به وزن خشک ریشه در ارقام تغذیه شده با محلول غذایی محتوی 2 میلیمولار آمونیوم حداکثر بود. با افزایش آمونیوم از صفر به 5/0 میلیمولار، عملکرد میوه کاهش و بعد افزایش یافت. رقم سلوا بیشترین وزن خشک ریشه و میوه و رقم گاویتا بیشترین عملکرد و وزن تر میوه را داشتند. رقم کامارسا بیشترین وزن خشک اندام هوایی را تولید نمود. در تابستان وزن خشک اندام هوایی و نسبت آن به وزن خشک ریشه به طور معنیداری بیشتر از زمستان بود. در کل محلول غذایی محتوی 2 میلیمولار آمونیوم و رقم گاویتا به علت تولید عملکرد بالا توصیه میشوند.
علی سرخوش، ذبیح اله زمانی، محمد رضا فتاحی مقدم، علی عبادی، علی ساعی، سید ضیاالدین طباطبایی، محمد رسول اکرمی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
به منظور بررسی مهمترین صفات کمّی و کیفی میوه و اجزای آن و استفاده از این صفات برای گروه بندی ژنوتیپهای انار، آزمایشی با استفاده از 24 ژنوتیپ صورت گرفت. در این مطالعه 28 صفت کمّی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تمام صفات مورد بررسی در محدوده ارقام معنیدار هستند که نشان دهنده تنوع در هر صفت میباشد. نتایج تجزیه همبستگی ساده صفات، وجود همبستگیهای مثبت و منفی معنی دار بین برخی صفات مهم را نشان داد. همچنین از تجزیه عامل برای تعیین تعداد عاملهای اصلی استفاده شد. تجزیه عامل نشان داد که اغلب صفات مربوط به عصاره میوه و صفات دانهها و هستهها از اجزای تشکیل دهنده عوامل اصلی هستند. صفات مؤثر در هفت گروه عاملی قرار گرفتند که مجموعا 89 درصد از کل تغییرات را توجیه نمودند. در محدوده هر عامل صفات با ضرایب عاملی بالای 7/۰ به عنوان ضرایب عاملی معنی دار در نظر گرفته شدند. تجزیه کلاستر با استفاده از این هفت عامل انجام شد و ژنوتیپها در فاصله 9 به پنج گروه اصلی تقسیم شدند. گروهها اغلب در صفت طعم میوه دارای تفاوت بودند و صفت نرم دانگی نیز در تشکیل کلاسترها مؤثر بود. علاوه بر این، با استفاده از سه عامل اصلی موقعیت ژنوتیپها در آنالیز تری پلات مشخص شد که ژنوتیپهای با طعم شیرین تر از ژنوتیپهای با طعم ملس و ترش از هم تفکیک گردیدند.
محمدرضا پردل، بیژن حاتمی، مصطفی مبلی، رحیم عبادی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
کشت کلزا (Brassica napus) بهعنوان یکی از دانههای روغنی مهم در بیشتر مناطق ایران رواج یافته است. یکی از نکات اساسی در تولید دانه کلزا، تلقیح و باروری گلهای آن میباشد. حشرات به عنوان یکی از عوامل مؤثر در گرده افشانی گلها، مطرح هستند. به منظور مطالعه فون حشرات گرده افشان روی سه رقم کلزا شامل طلایه، اوکاپی و اس. ال. ام و بررسی تفاوت احتمالی بین این سه رقم از نظر جلب آنها در زمان گلدهی، حشرات گرده افشان از روی هر رقم بطور جداگانه با تور حشرهگیری جمع آوری و در سطح خانواده شناسایی گردیدند. فراوانی انواع حشرات گرده افشان در زمانهای مختلف روز روی هر رقم نیز تعیین گردید. نتایج بررسیها نشان داد که حشرات گرده افشان جمع آوری شده از پنج راسته و 18 خانواده بودند. فراوانترین گرده افشانها مربوط به راسته بال غشاییان به ویژه زنبورعسل بود که حدود 50 درصد حشرات گرده افشان را تشکیل داد ولی بدون در نظر گرفتن زنبورعسل بیشترین تعداد حشرات جمع آوری شده مربوط به راسته دوبالان از جمله سه گونه به نام Bibio hortulanus, Metasyrphus corollae و .Platypalpus sp از مزرعه جمع آوری گردیدند. در زمان گلدهی ( اوایل فروردین تا اواسط اردیبهشت) در اصفهان بیشترین درصد جمعیت زنبورعسل در ساعات گرمتر روز یعنی هنگام ظهر و بعد از ظهر مشاهده شد و در ساعات قبل از ظهر بهدلیل سردی هوا و کمتر بودن مقدار شهد گیاه، درصد حضور نسبی این گونه کمتر بود. فعالیت زنبورعسل در ساعت 9 صبح روی رقم طلایه و در ساعت 12ظهر و 4 بعد از ظهر روی رقم اکاپی بیشتر از سایر ارقام بود. با تعیین میزان تولید دانه در هکتار مشخص شد که گردهافشانی به وسیله حشرات میتواند عملکرد را 53 درصد افزایش دهد.
محمدرضا عبادی، جواد پوررضا، محمدعلی ادریس، جلال جمالیان، عبدالحسین سمیع، سیداحمد میرهادی،
جلد 10، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
به منظور بررسی و تعیین مقدار اسیدهای آمینه و قابلیت دسترسی آنها در ارقام مختلف سورگوم با مقدار تانن متفاوت، سه رقم سورگوم کم تانن (09/0%)، متوسط تانن (19/0%) و پرتانن (37/0%) تحت شرایط یکسان زراعی کشت شده و پس از برداشت و تعیین ترکیبات شیمیایی و تانن، مقدار اسیدهای آمینه در هر سه رقم تعیین گردید. قابلیت دسترسی اسیدهای آمینه با استفاده از خروسهای فاقد روده کور و روش سیبالد تعیین شد. نتایج نشان داد که متیونین و سیستین به ترتیب اولین و دومین اسیدهای آمینه محدود کننده در ارقام کم و متوسط تانن بودند، در حالی که در رقم پرتانن لیزین اولین (166/0%) و متیونین دومین (176/0%) اسیدهای آمینه محدود کننده بودند. مقدار متیونین در رقم کم تانن 114/0% ، متوسط تانن 182/0% و در پرتانن 176/0% بود. علیرغم پایینتر بودن پروتئین خام در سورگوم پرتانن (10%)، درصد اسیدهای آمینه هیستیدین، ایزولوسین و متیونین در بخش پروتئین در این رقم بالاتر از دو رقم دیگر بود. با افزایش مقدار تانن از قابلیت دسترسی اسیدهای آمینه کاسته شد و همه اسیدهای آمینه در رقم پرتانن قابلیت دسترسی کمتری نسبت به ارقام کم و متوسط تانن داشتند (05/0> P). در دو رقم پر و کم تانن، متیونین و در رقم متوسط تانن، اسیدگلوتامیک بالاترین قابلیت دسترسی را نسبت به سایر اسیدهای آمینه نشان دادند. بیشترین تأثیر تانن بر اسید آمینه پرولین بود، بهطوری که قابلیت دسترسی آن از 55/91% در رقم کم تانن به 82/84% در متوسط تانن و به 82/22% در پرتانن کاهش یافت (05/0> P).
محمدرضا پردل، رحیم عبادی، مصطفی مبلی، بیژن حاتمی،
جلد 11، شماره 40 - ( تابستان 1386 )
چکیده
در تولید بذر کلزا ، تلقیح و باروری گلهای آن دارای اهمیت ویژه میباشد. به منظور مطالعه تأثیر حشرات گرده افشان، برکمیت وکیفیت بذر کلزا، سه رقم کلزا به اسامی اکاپی، طلایه و اس.ال.ام. انتخاب و در آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در اصفهان مورد مقایسه قرارگرفتند. کرتهای اصلی ارقام کلزا و کرتهای فرعی شامل گرده افشانی آزاد و جلوگیری ازگرده افشانی حشرات با کشیدن توری پارچهای روی بوتهها بود. نتایج نشان داد که بهطور میانگین بوتههای گردهافشانی شده توسط حشرات 5/10 روز زودتر از بوتههای گرده افشانی نشده قابل برداشت بودند. گرده افشانی موجب افزایش تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف و وزن هزار دانه به ترتیب به میزان 3/14، 5/23 و 10 درصد شد. همچنین عملکرد دانه در اثرگرده افشانی توسط حشرات 53 درصد افزایش یافت. گرده افشانی موجب کاهش رطوبت بذر به میزان 15/3 درصد شد ولی روی درصد روغن و درصد جوانهزنی اختلاف معنیداری را نداشت. همچنین زمان لازم برای جوانه زدن بذر حدود 3 ساعت کاهش یافت. بین ارقام مختلف از نظر درصد روغن و تعداد ساعات لازم برای جوانهزنی بذر اختلاف معنی داری وجود داشت.کمترین درصد روغن به رقم اکاپی (8/40 درصد) و بیشترین مقدار آن به رقم طلایه (5/45 درصد) تعلق داشت. اثر متقابل بین رقم و گرده افشانی از نظر زمان لازم تا رسیدن بذر، درصد روغن و درصد رطوبت بذر معنیدار بود، بهطوری که تأثیر گرده افشانی برای ارقام مختلف از نظر این سه صفت متفاوت بود.
فرشته کامیاب، علی وزوایی، علی عبادی، بهمن پناهی،
جلد 11، شماره 41 - ( پاییز 1386 )
چکیده
مطالعه روی 10 ژنوتیپ نر به منظور تعیین زمان گلدهی، کمیـّت و کیفیت دانه گرده انجام شد. نتایج نشان داد که زمان گلدهی ژنوتیپهای نر p1 و p2 همزمان با رقم ماده کله قوچی، ژنوتیپهای نر p3 و p4 و p5 با رقم ماده احمد آقایی، ژنوتیپهای نر p6 و p7 همزمان با رقم ماده اوحدی و ژنوتیپهای نر p8 p9 و p10 همزمان با رقم ماده اکبری بودند. ژنوتیپهای نر از نظر وزن گل آذین اختلاف زیادی نشان دادند به طوری که دامنه آنها از 5/4 گرم برای ژنوتیپ p6 تا 66/1 گرم برای ژنوتیپ p8 بود. ژنوتیپهای نر از نظر مقدار دانه گرده حاصل از گل آذین نیز اختلاف زیادی نشان دادند و دامنه آنها از 71 میلیگرم برای ژنوتیپ 2p تا 267 میلیگرم برای ژنوتیپ p5 بود. به منظور تعیین درصد جوانه زنی دانه گرده از دو نوع محیط کشت مصنوعی استفاده شد. درصد جوانه زنی دانه گرده از 30% در ژنوتیپهای p3 و p4 تا 85% در ژنوتیپ p10 متغیر بود. گردههای نگهداری شده در دمای چهار درجه سانتیگراد پس از یک و سه ماه به ترتیب 30 درصد و صفر درصد جوانه زنی داشتند.
نفیسه مهدوی عرب، رحیم عبادی، بیژن حاتمی، خلیل طالبی جهرمی،
جلد 11، شماره 42 - ( زمستان 1386 )
چکیده
به منظور بررسی اثر حشرهکشی برخی از عصارههای گیاهی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار روی سوسک چهار نقطهای حبوبات در آزمایشگاه انجام شد. این عصارهها از 22 گیاه با سه حلال استون، متانول و هگزان گرفته شدند. آزمایش در شرایط دمایی 25 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5 ± 70 درصد و دوره نوری 16 ساعت تاریکی و 8 ساعت روشنایی انجام گرفت. هر واحد آزمایشی شامل یک ظرف پتری مفروش شده با کاغذ صافی بود که به عصارهها آغشته شده بود و در هر یک 25 سوسک چهار نقطهای حبوبات رها سازی شد. حشرات تلف شده بعد از 36 ساعت شمارش شدند. در این پژوهش بر اساس فرض طرح، عصارههایی با کمتر از 50 درصد تلفات، از لیست عصارههای مورد آزمایش برای مراحل بعدی حذف گردیدند. به این ترتیب عصارههای متانولی برگ کلپوره ( با 55 درصد تلفات )، هگزانی شیرتیغال (با 6/54 درصد تلفات)، استونی برگ استبرق (با 6/53 درصد تلفات)، متانولی شاتره (با 7/52 درصد تلفات)، متانولی فلفلدلمه (با 50 درصد تلفات ) و استونی آویشن شیرازی ( با50 درصد تلفات ) با بالاترین درصد تلفات در غلظت 300 میکرولیتر بر میلیلیتر، در مقایسه با شاهد جهت آزمایش اصلی برگزیده شدند. سپس تأثیر شش عصاره فوق، با پنج غلظت 150، 224، 335، 502 و 750 میکرولیتر بر میلیلیتر روی سوسک چهار نقطهای حبوبات بررسی شدند. این آزمایش نیز در آزمایشگاه به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. حشرات تلف شده بعد از 36 ساعت شمارش شدند. در غلظت 750 میکرولیتر بر میلیلیتر، عصاره استونی آویشن شیرازی و متانولی شاتره با 3/88% بالاترین و هگزانی شیر تیغال با 3/78% پایینترین درصد تلفات را نشان دادند. در همه تیمارها با افزایش غلظت درصد تلفات افزایش یافت. مقدار LC50 محاسبه شده برای سوسک چهار نقطهای حبوبات پس از 36 ساعت از تیمار دهی با عصارههای گیاهی نشان داد که این سوسک در برابر عصاره آویشن شیرازی و شیر تیغال به ترتیب با مقدار LC50 برابر با 27/126 و 09/370 میکرولیتر بر میلیلیتر بیشترین و کمترین حساسیت را نسبت به سایر عصارهها از خود نشان داد. از بین غلظتها و گیاهان آزمایش شده عصاره 5 گیاه با غلظتی که بالاترین تلفات را روی سوسک چهار نقطهای حبوبات داشتند جهت آزمایش روی لارو برگخوار چغندر قند در گلخانه استفاده شدند. این آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهارتکرار اجرا شد. عصاره استونی برگ استبرق با 5/57 % بیشترین وآویشن شیرازی با 5/27 % کمترین تأثیر را نسبت به سایر عصارهها روی لارو برگخوار چغندرقند داشتند.
ملیحه خسروی، رحیم عبادی، حسین سیدالاسلامی، بیژن حاتمی، خلیل طالبی جهرمی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
در این بررسی لاروهای جوان و لاروهای سن آخر شبپره مومخوار بزرگ.Galleria mellonella L در معرض مومهای آغشته به غلظتهای 4/0 میلیگرم ماده مؤثره بر لیتر پایریپروکسیفن (شبه هورمون جوانی) و 25 میلیگرم ماده مؤثره بر لیتر دیفلوبنزورون (ممانعت کننده سنتز کیتین) در دماهای 25 ،30 و 35 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 5±65 درصد و تاریکی مطلق قرار گرفتند. آزمایشها نشان داد که این دو ترکیب باعث بروز تلفات لاروی در مقایسه با تیمار شاهد میگردند. بیشترین تلفات در مجموع دو سن لاروی مربوط به دیفلوبنزورون با 9/33 درصد و بعد پایریپروکسیفن با 1/24 درصد بود. این دو ترکیب بیشترین تلفات را روی لاروهای جوان به ترتیب با میانگین 8/57 و 5/31 درصد ایجاد کردند. درصد تشکیل شفیره و درصد خروج حشرات کامل در تیمار دیفلوبنزورون با تیمار شاهد تفاوتی نداشت، اما پایریپروکسیفن باعث کاهش تشکیل شفیره تا 4/48 درصد و کاهش درصد خروج حشرات کامل تا 8/44 درصد گردید. همچنین این ترکیب باعث بروز ناهنجاریهایی به میزان 1/55 درصد در شفیرههای تشکیل شده گردید. تأثیر شبه هورمون جوانی از نظر موارد فوق روی لاروهای سن آخر بیشتر از لاروهای جوان بود. کاربرد این ترکیب در دمای 25 و 30 درجه سانتیگراد باعث بروز بیشترین اختلالات شفیرگی به ترتیب تا 1/62 و 78 درصد گردید و در دمای 35 درجه سانتیگراد بروز شفیرههای ناسالم تا 7/19 درصد کاهش یافت. در مجموع تیمار لاروهای سن آخر با تنظیم کنندههای رشد در دمای 35 درجه سانتیگراد باعث افزایش درصد خروج حشرات کامل غیر طبیعی به میزان 4/49 درصد گردید. این ترکیبات روی کاهش میزان تخمریزی و کاهش درصد تفریخ تخم حشرات بهطور یکسان عمل کردند و90-70 درصد باعث کاهش ظهور نتاج نسل بعدی گردیدند. از اینرو تأثیر چشمگیری در کاهش جمعیت آفت دارند. با توجه به اثر ترکیبات تنظیم کننده رشد بر برخی ویژگیهای بیولوژیک لاروها، امکان استفاده از آنها به تنهایی یا همراه با دیگر ترکیبات شیمیایی (حشرهکشهای تدخینی) در کنترل تلفیقی اینگونه آفات انباری میسر است.
نجمه صاحب زاده، رحیم عبادی، جهاگیر خواجه علی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
بهعلت آسیب دیدن حشرات مفید و گردهافشانها بهویژه زنبورهای عسل در هنگام گلدهی گیاهان از سموم استفاده شده در محیط، حفاظت از این حشرات ضروری است. با بررسی 10 ترکیب شیمیایی که در شرایط آزمایشگاهی دورکنندگی آنها مشخص شده بود، اقدام به مطالعه اثر دورکنندگی آنها در شرایط مزرعهای گردید. از بین ترکیبات آزمایش شده شامل استوفنون، متیل اتیل کتون، متیل ایزوبوتیل کتون، سیکلوهگزانون، استیل استون، متیل سالیسیلات، پروپیونیک آنیدرید، مالئیک آنیدرید، 2- اتیل هگزیل آمین و دی بوتیل آمین، مشخص شد که ترکیبات آمینی 2-اتیل هگزیل آمین و دی بوتیل آمین و ترکیب استری متیل سالیسیلات دارای بالاترین درصد دورکنندگی زنبورهای عسل در شرایط مزرعهای هستند. اثر زمان نمونهبرداری نیز نشان داد که در ساعت 15 دورکنندگی ترکیبات بیشتر است. ارزیابی غلظتهای مختلف این سه ترکیب مخلوط با غلظت نیم درصد ترکیبات پایدارکننده بنزیل بنزووات، دی بوتیل فتالات و بنزیل الکل نشان داد که اختلاط 2- اتیل هگزیل آمین با بنزیل بنزووات، دی بوتیل فتالات و بنزیل الکل به ترتیب در غلظتهای بالای 17/0، 4/0 و 03/0 درصد، اختلاط دی بوتیل آمین با بنزیل بنزووات و دی بوتیل فتالات هر دو در غلظت 1 درصد و با بنزیل الکل در غلظتهای بالای 08/0 درصد و اختلاط متیل سالیسیلات و بنزیل الکل در غلظتهای بالای 8/1 درصد دورکنندگی بالای 70 درصد در شرایط مزرعهای دارند.
جواد عرفانی مقدم، علی عبادی، محمد رضا فتاحی مقدم،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
بیدانگی یکی از مهمترین ویژگیهای کیفی میوه برای انگورهای تازه خوری و کشمشی میباشد. اصلاح انگور در ایران برای مصارف تازهخوری و کشمشی با دورگ گیری بین رقمهای بیدانه و دانهدار بر پایه نتایج ارزیابی 90 رقم از رقمهای موجود در کلکسیون انگور پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران واقع در کرج در سال 1378 آغاز شده است. از کل1400 نتاج حاصل از 26 ترکیب تلاقی مختلف، 381 نتاج به مرحله میوهدهی رسیدند که در طی دو فصل 1385 و 1386 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتاج بهدست آمده بر اساس ارزیابیهای انجام شده بر پایه متوسط وزن تر یک بذر یا شبه بذر به چهار کلاس کاملاً بیدانه، تا حدی بیدانه، تا حدی دانهدار و کاملاً دانهدار تقسیم شدند. بر این اساس، 42 نتاج (11%) در کلاس کاملاً بیدانه ، 52 نتاج (6/13%) در کلاس تا حدی بیدانه، 92 نتاج (1/24%) در کلاس تا حدی دانهدار و 195 نتاج (2/51%) در کلاس کاملاً دانهدار قرار گرفتند. درصد نتاج بیدانه تولید شده توسط چهار والد پدری عسکری، یاقوتی، بیدانه سفید و بیدانه قرمز به ترتیب 4/15%، 8/10%، 3/9% و 6/10% بوده است در حالی که درصد نتاج بیدانه برای هر والد مادری موسکات هامبورگ، قزلاوزوم، دیزماری، رجبی سفید، علی بابا، الحقی قرمز و تبرزه به ترتیب 4/5%، 5%، 5/17% 2/13%، 4/10%، صفر و 36% بهدست آمد. نتایج نشان داد در بین والدین پدری رقمهای یاقوتی و بیدانه قرمز و در بین والدین مادری رقم تبرزه شجره بهتری برای انتقال بیدانگی بکرباری کاذب دارند.
سید مظفر منصوری، مصطفی مبلی، رحیم عبادی، عبدالمجید رضایی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
استفاده از روش پلیکراس جهت اصلاح پیاز به دلیل وجود گلچههای ریز بسیار زیاد، دگر گشن بودن، نر پیش رسی و دوساله بودن گیاه، روشی مناسب و آسان میباشد. برای تهیه بذر پلیکراس، سوخهای نه نژادگان پیاز شامل هشت نژادگان برتر ایرانی سفید قم، سفید کاشان، قرمز آذرشهر، درچه اصفهان، محلی طارم، قرمز کازرون، محلی کوار، سفید ابرکوه و نژادگان خارجی یلو سوییت اسپانیش با توجه به پژوهشهای قبلی انجام شده در اصفهان انتخاب، و بر اساس نقشههای طرح لاتیس متعادل کشـت شد تا کلیه تلاقیهای ممکن بین نژادگانها صورت گیرد. پس از برداشت بذرها، مقدار مساوی بذر از هر نژادگان مربوط به نقشههای مختلف مخلوط گردید. بذرهـای پلیکراس و بذر نه نژادگان اولیه (جمعا" 18 نژادگان)، در سال دوم در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار کشت و ویژگیهای زراعی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. در مجموع پلیکراسها دارای ارتفاع بوته، وزن تر و خشک، درصد سوخهای ناخالص (از نظر رنگ ظاهری) و عملکرد بیشتری بودند، به هر حال بین پلیکراسها و نژادگانهای خودگشن شده اصلی از نظر نسبت سوخ دهی و تعداد روز تا رسیدن اختلافی وجود نداشت. گرچه پلیکراسهای سفید کاشان، قرمز آذرشهر و قرمز کازرون نسبت به نژادگانهای خودگشن شده اصلی در اکثر صفات زراعی و عملکرد افزایش نشان دادند، ولی در مورد بعضی رقمها میزان افزایش در صفات اندک یا در مواردی کاهش ملاحظه شد. با بررسی بیشتر روی نژادگانهای پلیکراس میتوان صفات مطلوب را تثبـیـت و به تـولـید بذرهایی با کیفـیت بـرتـر دست یافت.
سید مظفر منصوری، رحیم عبادی، مصطفی مبلی،
جلد 12، شماره 45 - ( پاییز 1387 )
چکیده
تریپس پیاز(Thrips tabaci Lind) یکی از مهمترین عوامل بازدارنده رشد پیاز (.Allium cepa L) در رسیدن به عملکردهای مطلوب میباشد. بنابراین دستیابی به ارقام متحمل پیاز به تریپس از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه برای بررسی تراکم جمعیت و میزان آسیب تریپس پیاز از بذور حاصل از خودگشنی و پلیکراس 9 ژنوتیپ پیاز انتخابی استفاده شد. برای تهیه بذر به روش پلیکراس، غدههای 9 ژنوتیپ پیاز، با توجه به پژوهشهای قبلی در اصفهان انتخاب، و در سـال اول به شکل طرح لاتیس متعادل 9 تیمـاری کشـت گردیدند و اجازه داده شد تلاقی آزاد بین آنها صورت گیرد. پس از برداشت بذرهـای پلیکراس حاصل از تلاقـیهای آزاد بیـن ژنوتیپها و بذور خودگشن شده 9 ژنوتیپ اولیه (جمعا 18 ژنوتیپ)، در سال دوم در دو آزمایش جداگانه (سمپاشی شده و سمپاشی نشده) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرارکاشته شدند و عملیات زراعی معمول صورت گرفت. سمپاشی یک هفته در میان در قطعه مربوط به تیمار سمپاشی با استفاده از حشرهکش دی متوات به میزان 1 در هزار انجام شد. از اوایل مرداد تا اواخر مهر ماه هر دو هفته یک بار، نمونه برداری برای اندازهگیری تعداد تریپس و میزان آسیب در بوته انجام شد. نتایج نشـان داد که در بین ژنوتیـپهای خودگشن شده، ژنوتیپ قرمـز آذرشهر دارای بیشـترین تراکم آفت (24/22) و بالاترین مـیزان آسیب بود، ولی ژنوتیپهای خودگشن شده سفید قم وسفید ابرکوه دارای کمترین تراکم (به ترتیب 65/2 و 68/5) و حساسیت نسبت به جمعیت تریپس پیاز در مقایسه با سایر ژنوتیپهای مورد آزمایش بودند. بین ژنوتیپهای پلیکراس شده، ژنوتیپهای سفید قم و سفید کاشان کمترین تراکم آفت (به ترتیب 3/4 و 24/4) و میزان آسیب را داشتند و برعکس ژنوتیپهای قرمز آذر شهر و محلی طارم بیشترین تراکم (به ترتیب 66/20 و 84/19) و میزان آسیب آفت را دارا بودند. در مجموع عمـل پلیکراس باعث کاهش معنیدار جمعیت تریپس و میزان آسیب تریپس در برابر ژنوتیپهای خودگشن شده گردید.
خدیجه علی زاده یلوجه، محمود سلوکی، ابوبکر جوهرعلی، علی اکبر عبادی، آذرخش ترابی،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده
در این تحقیق پاسخ به کشت بساک سه هیبرید برنج ایندیکا × ایندیکای هتروتیک (بهار1، IR75221H و IR69688H) روی چهار محیط کشت کالوسزا (N6، N6 تغییریافته، Chu و Chu تغییریافته) در مؤسسه تحقیقات برنج کشور بررسی شد. هیبریدهای مورد مطالعه از طریق تعیین درصد کالوسهای ایجاد شده از بساکهای مرحله اواسط تک هستهای تا اوایل مرحله دو هستهای و تعداد گیاهچههای باززایی شده از کالوسها در محیطهای کشت فوق، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ژنوتیپ، ترکیب محیط کشت و اثر متقابل آنها روی درصد کالوسزایی، باززایی گیاه سبز، باززایی گیاه آلبینو و باززایی کل بهطور معنیداری اثر داشتند. مقایسه میانگینها نشان داد که بهترین هیبرید از نظر عکسالعمل به تولید کالوس، هیبرید IR75221H (64/1%) و به باززایی کل (24/12%) و گیاه سبز(43/3%)، هیبرید بهار1 بودند. بیشترین گیاه آلبینو را هیبرید IR75221H (66/10%) و کمترین آن را هیبرید IR69688H (45/6%) تولید نمودند. بهترین محیط کشت کالوسزایی برای تولید کالوس محیط کشت N6 تغییریافته (2%) و برای باززایی کل (82/21%)، تولید گیاه سبز (6/5%) و آلبینو (22/16%) محیط کشت Chuتغییریافته بودند. هر چند ژنوتیپها در محیطهای کشت مختلف نتایج گوناگونی نشان دادند و پاسخ به کشت بساک آنها کم بود ولی با تغییر در محیطهای کشت میتوان پاسخ به کشت بساک را افزایش داد.
روحالله رجبی کنف گورابی، رحیم عبادی، محمد فضیلتی، سیدضیاالدین میرحسینی،
جلد 13، شماره 47 - ( (الف) -بهار 1388 )
چکیده
تأثیر غنیسازی برگ توت سفید (Morus alba L.) با ویتامین ریبوفلاوین در غلظتهای7، 37، 77 و 127 پی پی ام روی رشد و نمو لاروها، ویژگیهای پیله و باروری کرم ابریشم Bombyx mori L. هیبرید 104×103 مورد مطالعه قرار گرفت. لاروهای کرم ابریشم روزانه در یک وعده با برگهای تازه توت شین اینچه نویسه غنیسازی شده با ویتامین ریبوفلاوین تغذیه شدند. تمامی پارامترهای بیولوژیکی و اقتصادی بر اساس روشهای رایج در نوغانداری اندازهگیری شد. وزن لاروی در روز هفتم سن پنجم در تیمار 77 پی پی ام بیشترین مقدار را در بین تیمارها دارا بود که در مقایسه با شاهد 47 درصد افزایش داشت. بیشترین وزن پیله و شفیره ماده در تیمار 127پی پی ام برابر 62/1 و 17/1 گرم و برای جنس نر در تیمار 37 پی پی ام برابر 17/1 و 9/0 گرم ثبت شد. تیمار 77 پی پی ام بیشترین میزان وزن قشر پیله و در صد قشر پیله را برای ماده 32/0 گرم و 46/21 درصد و نر 31/0 گرم و 06/26 درصد دارا بود. بیشترین وزن 50 تخم در تیمار127 پی پی ام برابر 027/0 گرم ثبت شد در حالیکه تیمار 77 پی پیام بیشترین تعداد تخم و در صد تفریخ آن را دارا بود. نرخ مؤثر پرورش دارای بیشترین میزان در تیمار شاهد، 72درصد بود، ولی این افزایش در مقایسه با سایر تیمارها اختلاف معنیداری نداشت. نتایج نشان داد که ریبوفلاوین میتواند در غلظت 77 پی پی ام برای افزایش تولید پیله و تخم کرم ابریشم B.mori استفاده شود.
محمدصادق ملکی، حبیبالله بیات، تقی عبادی،
جلد 19، شماره 71 - ( مجله علوم و فنون كشاورزي و منابع طبيعي-علوم آب و خاك-بهار 1394 )
چکیده
شماری از نتایج پژوهشهای جدید نشان دادهاند که آلایندههای مشخصی با منشأ قلیایی، میتوانند بر ویژگیهای مکانیکی خاکهای رسی اثرات کاهندهای داشتهباشند. برای بررسی پتانسیل اثرگذاری باریم قلیایی دو ظرفیتی بر مشخصات تورمی رس کهریزک - که مدفن اصلی پسماندهای جامد در جنوب تهران میباشد - مجموعه منظمی از آزمایشها انجام شدهاست. مشاهدات نشان دادند که پس از افزودن محلول کلرید باریم در غلظتهای 25/0، 5/0، 75/0 و 25/1 مولار تورم خاک مطالعهشده که در گروه CH–MH قرارداشته و نشانه خمیری آن 44/28 میباشد، بهترتیب حدود 17، 37، 48 و 54 درصد و فشار تورم بهترتیب حدود 41، 55، 65 و 67 درصد کاهش یافت. همچنین مشخصشد که افزودن محلولهای کلرید باریم با غلظتهای بیش از 1 مولار تأثیر کمی بر کاهش تورم و فشار تورم دارد.
محمد خواجه، چوقی بایرام کمکی، محسن رضایی، واحد بردی شیح، لادن عبادی،
جلد 28، شماره 2 - ( علوم آب و خاک- تابستان 1403 )
چکیده
در آینده خطر فرونشست زمین بهدلیل بحران کمبود منابع آبی و مدیریت نامناسب منابع آبی تشدید میشود. برای کاهش خطرات مرتبط با فرونشست زمین، لازم است مناطق مستعد خطر فرونشست شناسایی و ارزیابی شوند و اقدامات لازم انجام شود. در این مطالعه، ابتدا با استفاده از روش تداخل سنجی راداری به نام LiCSBAS، خطر فرونشست زمین شناسایی و ارزیابی شد. سپس با استفاده از مدل جنگل تصادفی RF، رابطه مکانی بین رخداد خطر فرونشست زمین و عوامل مؤثر مانند ارتفاع سطح زمین، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری اراضی، افت آب زیرزمینی، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل، شاخص رطوبت توپوگرافی و انحنای قوس مورد بررسی قرار گرفت. در انتها، بعد از کالیبراسیون الگوریتم جنگل تصادفی، نقشه حساسیت خطر فرونشست زمین تهیه شد. نتایج تحلیل سری زمانی تداخل سنجی LiCSBAS در بازه زمانی ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ نشان داد که مرکز دشت مرودشت - خرامه و نواحی کشاورزی مجاور بهطور مداوم در حال فرونشینی هستند و پهنهبندی نقشه سرعت میانگین تغییر شکل نشاندهنده نرخ فرونشست 11/6 سانتیمتر در سال است. نتایج تعیین ارتباط مکانی بین رخداد فرونشست و عوامل مؤثر، تأییدکننده تأثیر مثبت فاصله از رودخانه، کاربری اراضی شهری و کشاورزی، عمق سنگ کف بستر (ضخامت آبخوان)، افت آب زیرزمینی و سازندهای آبرفتی و ریزدانه روی رخداد این پدیده است. همچنین نتایج مدلسازی فرونشست با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی نشان داد که عوامل عمق سنگ کف، افت آب زیرزمینی، کاربری اراضی و زمینشناسی بیشترین تأثیر اهمیت را در پتانسیل رخداد فرونشست در منطقه موردمطالعه دارند. همچنین بر اساس نتایج، حدود سه تا چهار درصد از مناطق در کلاس شدید و بسیار شدید خطر فرونشست زمین بهویژه در مرکز و حومه شهر مرودشت قرار دارند؛ بنابراین مدیریت و کنترل منابع آب و ایجاد برنامه مدون برای کاهش خطر فرونشست و همچنین حفظ تغذیه آبخوان در دشت مرودشت - خرامه امری ضروری است.