546 نتیجه برای آب
محمود صبوحی، غلامرضا سلطانی،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر ارایه روشی است برای تعیین الگوهای بهینه کشت در سطح حوضه آبریز (حریرود و کشف رود ) که در آن بر منافع اجتماعی (مزیت نسبی محصولات) استفاده کارا از آب آبیاری در دسترس و جهت دهی الگوهای بهینه کشت در راستای حداکثرسازی خالص واردات آب مجازی تأکید شده است. در این راستا، مدلی در سطح حوضه آبریز ساخته شد و در 5 سطح ریسک در مقدار آب در دسترس و سه سطح راندمان آبیاری 35، 45 و 65 درصد در مقدار مصرف آب آبیاری حل شد. با توجه به نتایج بهدست آمده، میتوان الگوهای بهینه کشت در سطح حوضه را به سمتی که دارای ویژگیهای حداکثرشدن منافع اجتماعی، حداقل استفاده از آب آبیاری و حداکثر شدن خالص واردات آب مجازی است، هدایت کرد. با این حال، برای اظهار نظر روشن راجع به یک الگوی کشت خاص، نیاز به اطلاعات بیشتری در زمینه مقدار دقیق آب مجازی است که برای هر محصول از کشور خارج شده یا وارد میگردد. افزون بر آن، لازم است که پیشتر، یک الگوی مناسب واردات و صادرات محصولات زراعی طراحی و سپس الگوهای کشت را درجهت آن هدایت کرد. این مطالعه میتواند بهعنوان مقدمهای در جهت حرکت به این موضوع نگاه شود.
عبدالهادی رستاد، عبدالحسین سمیع، فرزاد دانشور،
جلد 12، شماره 43 - ( 1-1387 )
چکیده
به منظور بررسی اثر پودر آب پنیر و پروبیوتیک لاکتوباسیلوس- باکتوسل بر عملکرد جوجههای گوشتی آزمایشی با 300 قطعه جوجه گوشتی نژاد راس در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار، چهار تکرار و تعداد 15 قطعه جوجه در هر تکرار انجام شد. در روز 30 ام جهت یکسان نمودن تعداد مرغ وخروسها در هر قفس تعداد جوجهها به 10 قطعه در هر تکرار تقلیل یافت. جیرهها شامل جیره شاهد (فاقد پروبیوتیک و پودر آب پنیر) و سطوح 500 و750 گرم در تن پروبیوتیک و هر سطح از سطوح ذکر شده با و بدون 2 درصد پودرآب پنیر بودند. افزایش وزن روزانه، مصرف غذا، ضریب تبدیل غذایی در دورههای مختلف پرورش و خصوصیات لاشه شامل وزن، گردن، جگر، بال، قلب، و چربی محوطه شکمی در سن 49 روزگی اندازهگیری و سپس درصد هر جزء نسبت به وزن زنده محاسبه شد. استفاده از جیرههای غذایی حاوی 500 و750 گرم در تن پروبیوتیک به همراه 2 درصد پودر آب پنیر در فاصله زمانی 21-0 روزگی به شکل معنیداری بــاعث ایجاد افــزایش وزن بدنی جوجهها نســـبت به سایر جیرهها شد(05/0>P). جیرههای حاوی پودرآب پـنیر بویژه جیره حاوی 750 گرم پروبیوتیک در دورههای زمانی 21-0، 42-21 و 49-0 روزگی به شکل معنیداری سبب افزایش مصرف خوراک شدند(05/0>P). استفاده از جیرههای حاوی پودر آب پنیر سبب کاهش معنیدار میزان کلسترول پلاسمای خون در 35 روزگی (05/0>P) و همچنین افزایش معنیدار تعداد گلبولهای سفید خون در سنین 21 و 35 روزگی(05/0>P) نسبت به سایر تیمارها گردید. هیچیک از جیرههای غذایی بر ضریب تبدیل غذایی و خصوصیات لاشه تأثیر معنیداری نداشتند(05/0 <P ).
محمدرضا قنبرپور، مهدی تیموری، شعبانعلی غلامی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
برآورد میزان مشارکت آبهای زیرزمینی در دبی جریان در یک حوزه آبخیز یکی از مهمترین مباحث مدیریت منابع آب و هیدرولوژی میباشد. در این مقاله سهم آبهای زیرزمینی در کل رواناب بهعنوان شاخص جریان پایه در تعدادی از حوزههای آبخیز در جنوب غرب ایران بر اساس روشهای تفکیک هیدروگراف جریان تعیین گردید. هدف اصلی در این تحقیق تشخیص مناسبترین روش اتوماتیک تفکیک هیدروگراف جریان و برآورد دبی پایه میباشد. روشهای اتوماتیک مرسوم در تفکیک هیدروگراف جریان شامل روش حداقل محلی و روش فیلتر عددی برگشتی با ضرایب فیلتر 9/0 تا 975/0 در مقایسه با روش تحلیل شاخه خشکیدگی جریان به صورت عددی و گرافیکی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داده است که روش اتوماتیک فیلتر عددی برگشتی با ضریب 925/0 بهعنوان دقیقترین روش بهمنظور استخراج مقادیر دبی پایه جریان در منطقه مورد مطالعه میباشد. این تحقیق نشان میدهد که شاخص دبی پایه در حوزههای آبخیز مورد مطالعه که با استفاده از روش انتخابی محاسبه شده، بین 79/0 تا 88/0 متغییر است.
کوروش مجد سلیمی، سید مجید میرلطیفی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
در بسیاری از مناطق چایخیز شمال کشور، انجام آبیاری تکمیلی مناسب در دوره کمآبی و مصرف صحیح کود نیتروژن میتواند منجر به افزایش قابل توجه عملکرد در واحد سطح گردد. دراین راستا، تحقیق حاضر برای بررسی تأثیر سطوح آبیاری و کود نیتروژن بر عملکرد و تعیین تابع تولید و ضریب گیاهی چای، در جنوب غربی شهرستان فومن(زیده) در استان گیلان انجام شد. در این تحقیق از سیستم آبیاری بارانی تکشاخهای و طرح آزمایشی کرتهای دوبارخرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی، استفاده گردید. عامل فرعی یعنی تیمارهای آبیاری بر اساس میزان آب دریافتی، به تیمارآبیاری کامل (I4)، تیمارهای آبیاری ناقص (I3 ، I2 وI1) و تیمار بدون آبیاری(I0) تقسیمبندی و در هر تکرار بهصورت ثابت انتخاب شدند. عامل اصلی شامل سه سطح نیتروژن 180 ،100) N3 و N2 ، N1 و 360 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) بوده که در سه تکرار بهصورت تصادفی قرار داده شدند. در طی دوره رشد(اواخر فروردین تا مهر ماه)، بهصورت هفتهای، رطوبت موجود در خاک به روش وزنی تا عمق 90 سانتیمتری تعیین و سپس با استفاده از روش بیلان رطوبتی، تبخیرـ تعرق واقعی چای محاسبه شد. با برآوردETo از روش پنمنـ مانتیث در همان دوره، ضریب گیاهی نیز محاسبه گردید. در طی دوره رشد، میانگین تبخیرـ تعرق واقعی در تیمارهای I4 و I0 بهترتیب معادل با 457 و256 میلیمتر حاصل گردید. ضریب گیاهی چای در دوره کم آبی (خرداد، تیر و مرداد) برای تیمار آبیاری کامل بین 8/0 تا 9/0 حاصل شد. ضریب حساسیت چای به تنش(ky) برابر با 37/1 بهدست آمد. نتایج نشان داد که مصرف بهینه نیتروژن (180 کیلوگرم در هکتار) همراه با آبیاری کامل، تولید محصول و کارایی مصرف آب را افزایش داده و آبیاری در مقایسه با نیتروژن، تأثیر بیشتری بر افزایش عملکرد و کارایی مصرف آب داشته است. در تیمارهای I0 وI1 ، مصرف نیتروژن به میزان 100 کیلوگرم در هکتار منجر به تولید بیشترین عملکرد و کارایی مصرف آب گردید.
محمد کاظم شعبانی، تورج هنر، منصور زیبایی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
کمی بارندگی و محدودیت منابع آب سطحی باعث شده کشاورزان برای تأمین آب لازم جهت کشت گیاهان مختلف از منابع آب سطحی و زیرزمینی بهصورت تلفیقی استفاده کنند. تحقیق حاضر مدیریت بهینه در مصرف آب و الگوی کشت در شرایط استفاده تلفیقی از منابع سطحی و زیرزمینی در سطح مزرعه را مورد مطالعه قرار داد و همچنین اثر درصدهای مختلف کاهش آب مصرفی در دورههای مختلف رشد بهعنوان راهکارهای آبیاری بر الگوی کشت غالب (گندم، جو، برنج، چغندر قند، ذرت دانهای و ذرت علوفهای) در منطقه درودزن استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مدل تهیه شده نشان داد که الگوی بهینه کشت در فصل اول گندم و در فصل دوم ذرت دانهای و برنج میباشد. همچنین در این تحقیق سیاستهای مختلفی جهت تعدیل تقاضای آب مورد بررسی قرار گرفت که با توجه به اینکه میزان آب مصرفی در فصل دوم به مراتب بیشتر از فصل اول میباشد بهنظر میرسد از بین سیاستها و راهکارهای مختلف ذکر شده، محدود کردن کشت گیاهان پر مصرف در فصل دوم بهترین و کارآمدترین سیاست جهت تعدیل تقاضای آب باشد.
جمال عباس پلنگی، علی محمد آخوند علی،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
در هنگام طراحی یک سیستم آبیاری قطره ای لازم است الگوی خیس شدن نیمرخ خاک که اصطلاحاً به آن پیاز رطوبتی گفته می شود برای هر زمینی که قرار است با روش قطره ای آبیاری شود، از قبل مشخص گردد. شکل الگوی رطوبتی از پارامترهای مهم و تأثیرگذار در انتخاب قطره چکان می باشد و روی حجم آب آبیاری مؤثر است. فاصله قطره چکانها نیز براساس شکل الگوی رطوبتی و مساحتی که هر قطره چکان اشغال می کند انتخاب می شود. ابعاد پیاز رطوبتی تحت تأثیر پارامترهای مهمی همچون خصوصیات هیدرولیکی خاک، دبی خروجی قطرهچکان و زمان آبیاری می باشد. بهمنظور تخمین شکل جبهه رطوبتی ناشی از یک منبع نقطه ای این پژوهش در منطقه الباجی واقع در 25 کیلومتری جاده اهواز- اندیمشک و خاکی با بافت شنی صورت گرفته است. بدین منظور ابتدا قطره چکانها برای تأمین دبیهای 5، 10، 20، 30 و 40 لیتر در ساعت کالیبره شدند. سپس آزمایشهای مزرعه ای برای تعیین حداکثر قطر و عمق پیاز رطوبتی در زمانهای مختلف پس از شروع آبیاری به ازای هر دبی انجام گرفت. در نهایت روابطی نیمه تجربی با تأثیر عوامل فیزیکی حاکم بر پیشروی آب در خاک در آبیاری قطره ای، تحت منبع نقطه ای و قضیه π باکینگهام و آنالیز ابعادی بهدست آمد. این روابط با استفاده از الگوهای رطوبتی بهدست آمده واسنجی شده و بهمنظور صحت سنجی آن، روابط علمی- تجربی بهدست آمده مورد ارزیابی قرار گرفتند. با توجه به مطالعه انجام شده و حداکثر خطای نسبی 3/14 درصد و حداکثر جذر میانگین مربعات خطای 8/3 سانتیمتر در پیش بینی قطر و عمق جبهه رطوبتی، معادلات بهدست آمده که مبتنی بر نتایج آزمایشهای میدانی نیز می باشند، با دقت بالایی ابعاد هندسی پیاز رطوبتی را برآورد می کنند و می توان از آنها در طراحی و مدیریت بهینه سیستم آبیاری قطره ای برای شرایط مورد مطالعه استفاده کرد.
جواد ترکمانی، شاهرخ شجری،
جلد 12، شماره 44 - ( 4-1387 )
چکیده
هدف اصلی این مقاله تجزیه و تحلیل اثر سیاست قیمتگذاری آب آبیاری بر میزان تقاضای بهره برداران آبهای سطحی است. بدین منظور، از روش برنامهریزی ریاضی مطلوبیت چند معیاری و همچنین تکنیک شبیهسازی استفاده گردید. آمار و اطلاعات لازم به دو صورت اسنادی و پیمایشی در استان فارس جمعآوری شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که گروههای همگن کشاورزان الگوی رفتاری متفاوتی نسبت به آب آبیاری نشان میدهند. در این رابطه، مصرف آب کشاورزان ریسکگریزتر بهطور قابل ملاحظهای کمتر از میزان آبی است که به آن دسترسی دارند. همچنین، این کشاورزان در نرخهای بالاتر آببها با تغییر الگوی کشت و گرایش به سمت تولید محصولات با روشهای کم آبیاری و همچنین محصولات دیم میزان کل تقاضای آب و همچنین متوسط مصرف آب در هکتار را بهطور قابل ملاحظهای کاهش میدهند. لذا، کشش قیمتی تفاضای آب در سطوح بالای آببها برای این کشاورزان، نسبت به دیگر کشاورزان، بیشتر میباشد.
زهرا کریمی ، مجید راحمی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
یکی از مهمترین علل ایجاد ضایعات پس از برداشت مرکبات، عوامل بیماریزا هستند. آزمایشهایی در قالب طرح کاملاً تصادقی با چهار تکرار در سالهای 1383- 1384 روی لیمو شیرین و پرتغال والسیا به اجرا در آمد. تیمارها شامل عصارههای روغنی خالص و محلول در الکل 25 درصد، با غلظتهای 1/0، 3/0 و 5/0 درصد و ایمازالیل(2 میلی لیتر در لیتر) بود. کاربرد عصارههای روغنی خالص میخک و آویشن روی پرتقال والنسیا در سال 1383 موجب کاهش پوسیدگی از ٩0 درصد در شاهد به ترتیب به صفر و 5/12 درصد شدند. عصارههای خالص میخک و آویشن در سال اول آزمایش پوسیدگی میوههای لیمو شیرین را از 90 درصد در شاهد به ترتیب به صفر و 6 درصد کاهش دادند. در سال دوم نیز نتایج مشابهی به دست آمد و عصارههای خالص روغن میخک و آویشن پوسیدگی لیمو شیرین را از 90درصد شاهد به صفر رساندند. در سال دوم، عصاره روغنی آویشن درالکل 25 درصد حل شدند و با غلظتهای 1/0، 3/0 و 5/0 درصد پوسیدگی را در لیمو شیرین از 85 درصد در شاهد به ترتیب به 65، 41 و 26 درصد کاهش دادند، همچنین عصاره روغنی میخک محلول در الکل 25 درصد با غلظتهای 1/0، 3/0 و 5/0 درصد پوسیدگی را به ترتیب به 60 ،30 و 5/22 درصد کاهش دادند که همگی نسبت به شاهد معنیدار بود. مقایسه اثر عصارههای روغنی خالص میخک و آویشن با قارچکش از نظر آماری تفاوت معنیداری در کاهش پوسسیدگی نشان نداد. تیمارهای میخک و آویشن درالکل 25 به اندازه قارچکش موثر نبودند.
امیر حسین محمدی ، ضیاءالدین بنیهاشمی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
پسته یکی از مهمترین محصولات اقتصادی ایران بوده که عمدتاً در مناطق شور کاشته میشود. یکی از مهمترین بیماریهای پسته پژمردگی ورتیسیلیومی با عامل Verticillium dahliae بوده که از خاک و درختان پسته در برخی از مناطق پسته کاری جدا شده است. به منظور مطالعه تأثیر کلریدسدیم بر بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی سه پایه متداول پسته (سرخس، بادامی زرند و قزوینی) در یک آزمایش گلخانهای تأثیر چهار سطح کلریدسدیم (صفر، 1400، 2800 و 4200 میلیگرم NaCl در کیلوگرم خاک) در محیط آبکشت مورد ارزیابی قرار گرفت. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایهای کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد. سطوح مختلف کلریدسدیم قبل از مایهزنی با قارچ در محیط آبکشت روی ریشه نهالهای ده هفتهای پسته اعمال شد. دو هفته پس از اعمال تیمارهای کلریدسدیم، مایه زنی نهالها با انتقال آنها به خاک بکر حاوی 40 میکرواسکلروت V. dahliae در هر گرم خاک حاوی غلظتهای مشابه کلریدسدیم انجام شد. در تیمارهای شوری پایههای سرخس و قزوینی به ترتیب بیشترین و کمترین کاهش وزن خشک و همچنین غلظت یونهای K، Na و Cl را در اندام هوایی و ریشه نشان دادند که بر این اساس، پایههای سرخس و قزوینی به ترتیب حساسترین و متحملترین پایه به شوری بودند. همچنین نتایج نشان داد که افزایش غلظت کلریدسدیم میتواند درصد کلنیزاسیون V. dahliae در ساقه و ریشه نهالهای پسته را افزایش دهد. بیشترین درصد کلنیزاسیون ساقه و ریشه در غلظت 4200 میلیگرم کلریدسدیم در کیلوگرم خاک مشاهده شد. در هر سه پایه، برهمکنش کلریدسدیم و V. dahliae در مقایسه با تیمار قارچ به تنهایی و تیمارهای کلریدسدیم باعث کاهش وزن خشک و افزایش غلظت یونهای K، Na و Cl در اندام هوایی و ریشه شد. در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تنش شوری قبل از مایه زنی با V. dahliae میتواند شدت پژمردگی ورتیسلیومی پسته را به خصوص در پایههای حساس به شوری افزایش دهد.
سید عبدالرضا کاظمینی، حسین غدیری، نجفعلی کریمیان، علی اکبر کامگار حقیقی، منوچهر خردنام،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
به منظور بررسی برهمکنش نیتروژن و مواد آلی بر رشد و عملکرد گندم دیم، آزمایشی دردو سال 1٣٨٤ و ١٣٨٥ در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در باجگاه بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی نیتروژن در سه سطح (صفر، 40 و80 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و فاکتورهای فرعی سه نوع ماده آلی شامل پسمانهای گندم به میزان ٧٥٠ و ١٥٠٠ کیلوگرم در هکتار، پسمانهای ریشه شیرین بیان به میزان ١٥و٣٠ تن در هکتار و کمپوست ضایعات شهری به میزان 10 و20 تن در هکتار (معادل 50 و100%) بودکه با تیمار شاهد (فاقد هر گونه ماده افزودنی) مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد عملکرد دانه گندم با افزایش نیتروژن از صفر به ٤٠ و از ٤٠ به ٨٠کیلوگرم در هکتار بهطور معنیداری افزایش یافت. از بین اجزای عملکرد گندم، تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله در بوته افزایش یافت که این افزایش در مورد تعداد دانه در سنبله از صفر به ٤٠ و ٨٠ کیلوگرم در هکتار و در مورد تعداد خوشه از صفر به ٨٠ کیلوگرم در هکتار معنیدار بود. نتایج حاصله از مصرف مواد آلی مختلف به خاک نشان داد که حداکثر عملکرد دانه گندم دیم در تیمار 100 درصد کمپوست به میزان ٣٢% در مقایسه با تیمار شاهد افزایش داشت. نتایج بهدست آمده از اثر برهمکنش مواد آلی و نیتروژن (میانگین دو سال) نشان داد که در تیمار١٠٠درصد کمپوست، با افزایش نیتروژن از صفر به ٤٠ کیلوگرم در هکتار، عملکرد دانه گندم بهطور معنیداری افزایش پیدا کرد و افزایش نیتروژن از ٤٠ به 80 کیلوگرم اختلاف معنیداری ایجاد نکرد. بنابراین حداکثر ٥٠ درصد از نیتروژن مورد نیاز میتواند با کمپوست جایگزین گردد. دادههای بهدست آمده از تأثیر مواد آلی بر روند تغییرات آب موجود در خاک نشان داد که بهطور کلی در هر دو سال آزمایش مصرف مواد آلی، در مقایسه با تیمار شاهد، مقدار آب موجود درخاک (صفر تا ٦٠ سانتیمتر) را افزایش داد لیکن از بین مواد آلی، مصرف کمپوست تأثیر بیشتری بر ظرفیت نگهداری آب خاک داشت.
فرزانه بهادری، کاظم ارزانی،
جلد 12، شماره 45 - ( 7-1387 )
چکیده
یکی از مهمترین مشکلات تولیدکنندگان هلو(Prunus persica)، کنترل اندازه و رشد رویشی این درختان است. استفاده از روشهای کنترل کننده رشد که علاوه بر کاهش رشد رویشی کیفیت میوه و میزان عملکرد درختان را افزایش دهد از اصول پر اهمیت مدیریتی در باغهای هلو است. باتوجه به این هدف، در باغها کشت و صنعت- مغان درختان بالغ( چهار ساله) هلو از ارقام جی اچ هیل و رداسکین که روی پایه بذری هلو کشت شده بودند، انتخاب شد. پکلوبوترازول در سه غلظت 0/0 و5/0 و5/1 (گرم ماده مؤثره برای هر درخت) قبل از باز شدن جوانهها، به صورت کاربرد خاکی اطراف تنه درختان استفاده شد. اثرات کوتاه مدت ناشی از آن در فاصله زمانی 1376- 1375 مورد ارزیابی قرار گرفت. تیمارهای یاد شده براساس طرح آماری اسپلیت پلات با پایه کاملاً تصادفی با 6 تکرار به کار گرفته شد. تأثیر تیمارهای پکلوبوترازول روی برخی از شاخصهای رشد رویشی و میزان نسبی آب برگها بررسی شد. بر اساس نتایج بهدست آمده پکلوبوترازول باعث کاهش شاخصهای رشد رویشی مانند کاهش رشد مساحت تنه، طول شاخه و وزن خشک هرس تابستانه و هرس زمستانه در سطح بسیار معنیدار در سال اول بعد از کاربرد شد. وجود رابطه مستقیم بین افزایش غلظت پکلوبوترازول و افزایش اثرهای آن، مانند کاهش رشد رویشی در بررسی نتایج مشخص شد. با توجه به اینکه در اثر کاربرد پکلوبوترازول در سال اول تا 70% از وزن خشک هرس سالانه کاسته شده است، توجه به این مسئله از نظر اقتصادی میتواند حائز اهمیت باشد.
احمد کریمی، مسعود نوشادی، محسن احمدزاده،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
در این تحقیق برای بررسی اثر ماده اصلاحی ایگیتا بر رشد گیاه، وضعیت پژمردگی، امکان ادامه حیات گیاه، تعیین توانایی نگهداری و جذب رطوبت در خاک، دور آبیاری و میزان آب مصرفی، اقدام به کاشت گیاه آفتابگردان (Helianthus annuus L.) در سه نوع خاک سطحی با بافت رسی، لومی و شنی گردید. این آزمایش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار که شامل ٤٥ تیمار بود، اجرا شد. تیمارهای اصلی شامل چهار سطح کاربرد ماده اصلاحی ایگیتا (٠٥/٠، ١/٠، ٢/٠ و ٣/٠ درصد وزنی) و یک تیمار شاهد بدون استفاده از این ماده، بودند. نتایج بهدست آمده در این بررسی عبارتاند از: 1- افزودن این ماده به خاک باعث تغییراتی در درصد فازهای جامد، گاز و مایع موجود در خاک شده است. در این آزمایش با کاربرد ٠٥/٠، ١/٠، ٢/٠ و ٣/٠ درصد وزنی از ماده ایگیتا افزایش حجم قبل از کاشت بین 40ـ10 درصد برای خاک رسی، بین ٣٢- ٥ درصد برای خاک لومی و بین 37ـ9 درصد برای خاک شنی میباشد. ٢- در اثر کاربرد ایگیتا جذب عناصر غذایی (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) افزایش یافت. بیشترین جذب عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم در خاکهای رسی، لومی و شنی به ترتیب در مقادیر کاربرد 05/0، 1/0 و 3/0 درصد ایگیتا میباشد که این مقادیر در سطح اطمینان 90 درصد معنیدار میباشد. ٣- افزودن این ماده به خاک باعث افزایش ظرفیت نگهداری رطوبت و آب قابل استفاده در خاک شده و در نتیجه دور آبیاری زیاد میگردد. افزایش دور آبیاری در خاک رسی بین 130ـ30، در خاک لومی بین 120ـ60 و در خاک شنی بین 300ـ150 درصد است. مقدار صرفهجویی در مصرف آب، در خاک رسی 30 درصد، در خاک لومی 40 درصد و در خاک شنی حدود 70 درصد میباشد. ٤- افزودن ماده اصلاحی به خاک باعث به تعویق انداختن زمان پژمردگی گیاه گردید. در خاکهای با بافت رسی و لومی با کاربرد ٣/٠درصد ماده اصلاحی زمان وقوع نقطه پژمردگی موقت به ترتیب از ٤ روز به ١٠ روز (١٥٠درصد افزایش)، و در خاک شنی از ٤ روز به ١٢ روز (٢٠٠درصد افزایش) تغییر یافته است. زمان وقوع پژمردگی دائم نیز در خاک رسی از ٨ روز به ١٢ روز (٥٠درصد افزایش)، در خاک لومی از ٧ روز به ١٢ روز (4/71 درصد افزایش) و در خاک شنی از ٩ روز به ١٤ روز (5/55 درصد افزایش) تغییر یافته است. بنابراین افزایش این ماده اصلاحی بین ٥٠ تا ٧١ درصـد زمان وقوع پژمردگـی دائم و بین ١٥٠ تا ٢٠٠ درصد زمان وقوع پژمردگی موقت را به تأخیر انداخته است.
نازنین روحانی، هونگ یانگ، سیف اله امین سیچانی، مجید افیونی، سید فرهاد موسوی، علی اکبر کامگار حقیقی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
ایران با میانگین بارندگی سالانه 252 میلیمتر (413 میلیارد مترمکعب) و 130 میلیارد مترمکعب منابع آب تجدید شونده، از توزیع نامنظم زمانی و مکانی منابع آب برخوردار است. از طرفی رشد جمعیت و نیاز به مواد غذایی بیشتر باعث شده است که بخش کشاورزی کماکان بزرگترین مصرفکننده آب در کشور باشد. اما تولید آن هنوز کل تقاضای مواد غذایی را براورده نمیکند. عدم اعتماد به میزان منابع آب، رقابت شدید برای آب از سوی بخشهای دیگر و افزایش تقاضا برای مواد غذایی، ایران را شدیداً در معرض مواجهه با تنش آبی قرار داده است. ولی با احتساب حجم آب مجازی که از طریق واردات مواد غذایی به کشور وارد میشود، آب بیشتری برای مصارف اساسی دیگر موجود خواهد بود. در این پژوهش، مبادله آب مجازی در ارتباط با منابع آب موجود، بهعنوان راهی برای کاهش تنش آبی در ایران ارزیابی شد. نتایج نشان داد که از میان 21 محصول غذایی بررسی شده، غلات، حبوبات، خشکبار (پسته و گردو) و دانههای روغنی بر اساس میزان آب مجازی براورد شده آنها، محصولاتی پرمصرف هستند. در حالیکه میوهها، سبزیها و محصولات صنعتی، کممصرف میباشند. اما مبادله آب مجازی در ایران طی دو دهه گذشته، با در نظر گرفتن میزان مصرف و بهرهوری آب، تقریباًً ناآگاهانه صورت گرفته است. برای مثال، گندم با سهم 5/58% در واردات آب مجازی، بزرگترین محصول وارداتی در سالهای 1362-1382 بوده است. با وارد کردن 4/10 میلیون تن گندم طی سالهای 1382-1378، 6/11 میلیارد مترمکعب آب در کشور ذخیره شده است. اما ایران در اوایل سال 1384 در تولید گندم به خودکفایی رسید. تلاش اخیر در راستای خودکفایی در تولید گندم، بهعنوان یک محصول پرمصرف آب، فشار زیادی بر منابع آب داخلی وارد آورده است. همچنین، روند مبادله محصولات از نظر مقدار محصول و میزان مبادله آب مجازی برای سایر گروههای محصولات در این پژوهش نشان داده شده است. انتظار میرود که با روند رو به افزایش کمآبی در ایران، اهمیت آب مجازی در امنیت غذایی، پیوسته افزایش یابد. بدین ترتیب، مبادله آگاهانه آب مجازی، بهعنوان یک تدبیر سیاسی و اساسی در مدیریت منابع آب، همراه با اصلاحات منطقی در ساختار کشاورزی، امنیت بلند مدت غذایی و مصرف پایدار آب در ایران را تأمین خواهد کرد.
عیسی معروف پور، هادی معاضد، حیدرعلی کشکولی، حسین محمد ولی سامانی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
در مطالعات آلودگی آبخوانها، آزمایشهای ردیابی از اهمیت زیادی برخوردارند. این آزمایشها بهمنظور تعیین ضریب انتشارپذیری آبخوان انجام میگیرند. در این پژوهش، اثر روش نمونهبرداری در آزمایشهای ردیابی بر مقدار ضریب انتشارپذیری آبخوان در مقیاس آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفته است. مدل فیزیکی مورد استفاده شامل یک مخزن مستطیلی بهطول 72، عرض 10 و ارتفاع120 سانتیمتر از جنس پلکسی گلاس بود و محلول کلرید سدیم با هدایت الکتریکی 14 دسیزیمنس بر متر بهعنوان آلاینده پایدار انتخاب گردید. همچنین آبخوانهای شبیهسازی شده عبارت بودند از آبخوان با ذرات ماسه درشت و آبخوان با ماسه متوسط. آزمایشها در ضخامتهای 20 تا 100 سانتیمتر با فواصل طبقاتی 10 سانتیمتر در هر دو آبخوان صورت گرفت. در هر دو آبخوان، در کلیه آزمایشها نمونهبرداری بهصورت نقطهای و مخلوط انجام شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که : 1) دامنه مقادیر ضریب انتشارپذیری بهدست آمده از نمونههای نقطهای برای هر دو آبخوان در محدوده نتایج سایر مطالعات آزمایشگاهی بود، 2) در کلیه آزمایشها، مقادیر ضرایب انتشارپذیری نمونههای مخلوط از متوسط مقادیر ضرایب انتشارپذیری نمونههای نقطهای بیشتر بود. از این رو، بهنظر میرسد نمونهگیری بهصورت مخلوط عاملی مؤثر در بهدست آوردن مقادیر بالای انتشارپذیری است که سایر محققین در مطالعات میدانی خود گزارش نمودهاند، 3) با افزایش ضخامت آبخوان، مقادیر ضرایب انتشارپذیری بهدست آمده از نمونههای مخلوط تغییر کرده ولی از روند یکنواختی پیروی نکرد که بهنظر میرسد بهخاطر خطاهای اجتناب ناپذیری بوده باشد که در طی آزمایشها روی داده است و 4) منحنیهای رخنه و منحنیهای تعداد حجم آب تخلخل بهکار رفته بهدست آمده از نمونههای نقطهای و مخلوط هر ضخامت، در هر دو آبخوان نشان داد که این منحنیها اختلاف آماری با هم ندارند. اگر چه منحنیهای بهدست آمده از نمونههای مخلوط، از چولگی بیشتری به سمت راست نسبت به منحنیهای نمونههای نقطهای برخوردار بود. با توجه به نتایج بهدست آمده از پژوهش حاضر، توصیه میشود که در مطالعات آلودگی آبخوانها، نمونهگیری بهصورت نقطهای انجام شود تا بتوان عکسالعمل تنشهای مختلف کیفی وارده به آبخوان را در شرایط فعلی و آینده، با دقت بیشتری پیشبینی نمود.
علی نهضتی پاقلعه، شاهرخ زند پارسا، علی رضا سپاسخواه،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
مدیریت آب و کود نیتروژنه محصولات کشاورزی به دلیل کمبود منابع موجود و مشکلات زیست محیطی باید بهبود یابد. در سالهای اخیر استفاده از مدلهای کامپیوتری رشد گیاهان نقش مهمی در مدیریت آبیاری و کود نیتروژنه ایفا نموده است. در این پژوهش مقادیر بهینه آب و کود نیتروژنه در شرایط حداکثر محصول ذرت و حداکثر سود در شرایط محدودیت زمین و آب با استفاده از مدل کامپیوتری رشد ذرت MSM (Maize Simulation Model) در دور آبیاری هفت روز و بدون بارش در فصل رشد برآورد شدهاند. با اجرای مدل، عملکرد ذرت در 25 مقدار فصلی آب از 350 تا 1700 میلی متر و 46 مقدار کود نیتروژنه از صفر تا 450 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار شبیهسازی شد. آب آبیاری متناسب با تبخیر و تعرق هفتگی توزیع شد و اضافه نمودن 30% و 70% کود نیتروژنه به ترتیب در 19 و50 روز بعد از کاشت در نظر گرفته شد. با محاسبه هزینههای عملیات زراعی و قیمتهای رایج بازار در استان فارس مقدار بهینه آب و نیتروژن مصرفی تعیین گردید. در شرایط قیمتهای رایج آب و کود نیتروژنه و هزینههای رایج کشاورزی برای تولید محصول ذرت (88 ریال بر هر متر مکعب آب و 1946 ریال بر کیلوگرم نیتروژن)، مقدار بهینه آب برای شرایط حداکثر محصول برابر 1336میلی متر و برای حداکثر سود در شرایط محدودیت زمین و محدودیت آب به ترتیب برابر 1008 و 844 میلی متر محاسبه گردید. همچنین مقدار بهینه کود نیتروژن با توجه به مقادیر نیترات و آمونیوم خاک در موقع کاشت (به ترتیب برابر 14 و 21 کیلوگرم نیتروژن خالص درهکتار تا عمق 6/0 متری خاک)، برای شرایط حداکثر محصول و محدودیت زمین و آب، به دلیل قیمت پایین نیتروژن برابر با 450 کیلوگرم در هکتار تعیین گردید. با قیمت آب و نیتروژن به میزان 1000 ریال بر متر مکعب و 30000 ریال بر کیلوگرم نیتروژن مصرفی، مقدار بهینه آب در فصل رشد برای شرایط محدودیت زمین و محدودیت آب به ترتیب 899 و 874 میلی متر و مقدار بهینه نیتروژن به ترتیب 120 و 210 کیلوگرم نیتروژن در هکتار محاسبه شد.
علیرضا مسجدی، علیرضا شکوه فر، مجتبی علوی فاضل،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
با توجه به روند رو به گسترش سطح زیر کشت گیاه ذرت در شهرستان اهواز و وجود رابطه مستقیم بین افزایش عملکرد ذرت تابستانه و انجام آبیاری کامل در دوره داشت آن، اجرای هر گونه تحقیق در خصوص نیاز آبی این محصول ضروری بهنظر میرسد. در این تحقیق هدف تعیین دور مناسب آبیاری گیاه ذرت (هیبرید SC.704) در فصل تابستان با استفاده از تشت تبخیر کلاس A است. بر این اساس، طرحی در قالب آماری بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار و چهار تیمار در سال 1383 در زمین تحقیقاتی چنیبیه دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز اجرا گردید. تیمار آبیاری شامل چهار سطح و بود که به ترتیب آبیاری پس از تبخیر 50،75،100و150 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس بود که بهصورت تصادفی در کرتهای هر تکرار قرار داده شدند. دور آبیاری مناسب بر اساس بهترین تیمار از نظر عملکرد و اجزای آن، انتخاب گردید. بافت خاک کوم سیلتی لومی رسی و خاک در عمق 30-40 سانتیمتری رس سیلتی میباشد. با توجه بهمیزان تبخیر تجمعی از تشتک تبخیر کلاس و در نظر گرفتن ضریب گیاهی ، میزان تبخیر و تعرق مشخص و بر اساس تخلیه رطوبتی و طبق تیمارهای مذکور تا رسیدن رطوبت خاک به حد ، میزان آب مورد نیاز محاسبه و حجم آب مورد نیاز هر کرت توسط کنتوراندازهگیری شد. مقایسه میانگینها توسط آزمون چند دامنهای دانکن انجام و بدین وسیله تیمار برتر انتخاب گردید.بر این اساس مناسبترین زمان آبیاری زراعت گیاه ذرت تابستانه در اهواز پس از 50 میلیمتر تبخیر تجمعی از تشت تبخیر کلاس تعیین گردید که معادل 10 نوبت آبیاری در طول دوره رشد میباشد. بنابراین برای حصول حدود 12 تن عملکرد دانه در هکتار، حداقل 9600 متر مکعب آب در هر هکتار مورد نیاز میباشد. با این وجود با مقدار آب مساوی، با کاهش 3 مرتبه آبیاری در تیمار نسبت به تیمار عملکردی حدود 11 تن در هکتار و با کاهش 5 نوبت آبیاری نیز عملکردی در حدود 10 تن در هکتار، در تیمار قابل دستیابی است.
مژگان ولی پور، مصطفی کریمیان اقبال، محمدجعفر ملکوتی، امیرحسین خوش گفتارمنش،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
شور شدن خاکها در مناطق خشک و نیمهخشک یک معضل جدی برای توسعه کشاورزی و استفاده پایدار از منابع خاک و آب میباشد. به منظور بررسی تأثیر توسعه فعالیتهای کشاورزی بر تخریب اراضی و افزایش شوری خاک، منطقه شمسآباد استان قم انتخاب گردید. ابتدا عکسهای هوایی سال 1334 (1955 میلادی) و دادههای ماهوارهای سالهای 1990 و 2002 میلادی و همچنین اطلاعات در دسترس از وضعیت منابع آب و خاک منطقه در گذشته، جمعآوری گردید. با استفاده از اطلاعات موجود و پس از بازدید صحرایی، از خاکهای با شوری متفاوت در طول ۳ ترانسکت تعداد 150 نمونه خاک در دو عمق 50-0 و 100- 51 سانتیمتری جمعآوری شد. روی نمونهها تجزیههای فیزیکی و شیمیایی انجام گرفت و سپس با کمک نرمافزار ILWIS، نقشههای شوری، سدیمی و کاربری اراضی ترسیم گردید. نتایج بهدست آمده نشان داد که طی 47 سال گذشته، وسعت اراضی کشاورزی در منطقه حدود 5/9 برابر افزایش یافته است که موجب افزایش شوری و افت سطح منابع آبهای زیرزمینی این ناحیه شده است. در حال حاضر متوسط شوری آب چاههای منطقه حدود 19/7 دسی زیمنس بر متر میباشد و سالانه حدود یک متر افت در سطح ایستابی چاهها مشاهده میگردد. متوسط هدایت الکتریکی خاک در سال 1362 در عمق سطحی حدود 5/6 دسی زیمنس بر متر و در سال 1384 این رقم به حدود 7/10 دسی زیمنس بر متر رسیده است. در صورت ادامه این روند و عدم برنامهریزی صحیح، تمام اراضی منطقه در سالهای آینده از حیز انتفاع خارج خواهند شد. بنابراین برنامهریزی برای توسعه استان قم باید با درنظر گرفتن مشکلات و محدودیتهای توسعه ناپایدار کشاورزی در حاشیه کویر صورت پذیرد.
الهام ایزدی نیا، منوچهر حیدرپور، عبدالرضا کبیری سامانی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
در این تحقیق با استفاده از اندازهگیری ناحیه جدایی جریان، نیمرخ سطح آب و پروفیل سرعت در مدل سرریز جانبی تاج دایره ای، خصوصیات جریان روی این سازه ها بررسی شده است. با استفاده از آنالیز ابعادی، تحلیل آماری و ایجاد رگرسیون، معادله ای برای ناحیه جدایی جریان پیشنهاد شده است. نتایج نشان داد که طول ناحیه جدایی جریان به عواملی چون نسبت عمق آب در بالادست به پایین دست سرریز، عرض کانال به عمق آب در پایین دست و عدد فرود در بالادست سرریز بستگی دارد. از بررسی نیمرخ های طولی و عرضی سطح آب در محل سرریز جانبی مشخص گردید که نیمرخ سطح آب در مجاورت سرریز دارای تغییرات شدید بوده که علت آن وجود ناحیه جدایی جریان میباشد. بنابراین مناسب ترین محل برای اندازهگیری مشخصات جریان در راستای محور کانال پیشنهاد می گردد. همچنین با بررسی پروفیل های سرعت مشخص شد که سرعت بیشینه در سرریز جانبی تاج دایره ای در زیر سطح آب اتفاق می افتد که علت آن وجود جریان های ثانویه روی سرریز میباشد. با فاصله گرفتن از سرریز جانبی در جهت طولی و عرضی کانال از تأثیر جریان های ثانویه کاسته شده و پروفیل های سرعت یکنواخت تری حاصل می گردد.
مرتضی ابراهیمی، سیدمجتبی خیام نکویی، سعید کدخدایی،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
پدیده جنینزایی رویشی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. در این بررسی تأثیر تیمارهای اندازه ریز نمونه، زخم زنی ریز نمونهها و تیمار آبگیری بر تولید جنین رویشی و درصد تبدیل آنها به گیاه در سه ژنوتیپ سویا تعیین گردید. بدین منظور ریزنمونههایی از جنین نارس سویا با سه اندازه 3، 5 و7 میلیمتر با اعمال خراش در پشت برخی از ریز نمونهها تهیه و در محیط کشت جنینزایی کشت گردید. پس از تولید جنین، به منظور تعیین درصد تبدیل جنین به گیاه نیز جنینهای حاصل تحت تأثیر تیمار آبگیری(2، 4 و 6 روز) قرار گرفتند. سپس با اندازه گیری شاخص های میانگین نسبت افزایش وزن پینه، درصد پینههای جنینزا، میانگین تعداد جنین به ازای هر ریزنمونهو درصد تبدیل جنین به گیاه، تأثیر تیمارهای فوق مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان دهنده وجود تأثیر بسیار معنیدار(01/0P<) بین تیمار های فوق بر قابلیت تولید پینه، جنین رویشی و درصد تبدیل جنین به گیاه در ژنوتیپهای مورد بررسی بود. بیشترین درصد جنینزایی مربوط به ژنوتیپ BP (19/24%) و بهترین اندازه ریزنمونه از نظر جنینزایی رویشی، لپه جنین نارس با اندازه 3 میلی متر بود. تیمار زخمزنی ریز نمونه، سبب افزایش میزان تولید پینه و افزایش نسبت تعداد جنین به ازای هر ریزنمونه(28/20) شد ولی در افزایش درصد پینههای جنینزا تأثیری نداشت. در این آزمایش تیمار 6 روزه آبگیری بیشترین درصد تبدیل جنینهای رویشی به گیاه را به دنبال داشت (7/74%). گیاهان حاصل از تبدیل و جوانه زنی جنینهای رویشی به گلدانهای حاوی پیت ماس انتقال یافتند. جنینزایی رویشی روشی کارآمد برای باززایی گیاه و کاربرد در تکنیکهای انتقال ژن میباشد، اما با این حال درصد تبدیل و جوانهزنی جنینهای رویشی به دلیل فرآیندهای بلوغ و نیز غیر طبیعی بودن مرفولوژی جنینهای بالغ بسیار پایین است. لذا این تحقیق به منظور بررسی راه حلی جهت رفع برخی مشکلات موجود در جنینزایی رویشی گیاه سویا به اجرا در آمده است.
زلیخا امیری، جعفر اصغری، خدابخش پناهی کرداغری،
جلد 12، شماره 46 - ( 10-1387 )
چکیده
به منظور بررسی تأثیر رژیمهای آبیاری و ترکیبهای کودی مختلف بر دو رقم سیبزمینی، آزمایشی به صورت کرتهای دوبارخردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقات کشاورزی فریدن اصفهان در سال زراعی 83-1382 اجرا شد. در این مطالعه دو رقم آریندا و نویتا در کرتهای اصلی، آبیاری پس از تبخیر 70، 140 و 210 میلیمتر آب از سطح تشتک )به ترتیب آبیاری مطلوب، تنش خشکی متوسط و تنش خشکی شدید)، در کرتهای فرعی و ترکیبهای کودی به ترتیب شامل 1- 40 کیلوگرم در هکتار سولفات روی، 2- 40 کیلوگرم در هکتار سولفات منگنز،3- سولفات روی و سولفات منگنز هر کدام 40 کیلوگرم در هکتار و 4- 20 تن کود دامی پوسیده در هکتار در کرتهای فرعی فرعی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عملکرد غده در متر مربع، متوسط وزن غده و تعداد کل غدهها در رقم آریندا بیشتر از رقم نویتا است. با کاهش آبیاری میزان عملکرد غده در متر مربع و متوسط وزن غده کاهش یافت. بیشترین تعداد غده بذری (با قطر 35 تا 55 میلیمتر) و بازاری (مجموعه غدههای درشت و بذری) و کمترین تعداد غده ریز (قطرکمتر از 35 میلیمتر) تحت تنش خشکی متوسط حاصل گردید. تیمارهای مصرف Zn + Mn و کود دامی، عملکرد و متوسط وزن غده بیشتری نسبت به بقیه تیمارها تولید کردند. هیچ یک از اثرات متقابل معنیدار نگردید. رقم آریندا، آبیاری مطلوب و مصرف کود دامی به همراه کودهای کم مصرف روی و منگنز بیشترین عملکرد غده را تولید کرد. در صورتی که هدف تولید محصول بذری باشد رقم آریندا در شرایط تنش خشکی متوسط میتواند تولید تعداد غدههای بذری بیشتری کند.