546 نتیجه برای آب
راضی خلف، علی محمد آخوندعلی، سعید سلطانی، کورش رضازاده،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
بهدلیل توسعه برداشتها از منابع آب سطحی، جریان ثبت شده در اغلب ایستگاههای آبسنجی دارای رژیم طبیعی نبوده و متأثر از فعالیتهای انسانی است. بنابراین، طبیعیسازی رژیم آبدهی رودخانه¬ها و حذف اثر فعالیتهای انسانی جهت برنامهریزی و مدیریت جامع منابع آب امری اجتناب ناپذیر است. پژوهشگران روشهای مختلفی جهت طبیعیسازی جریان معرفی کردهاند که عمدتاً بر پایه بیلان حجمی استوار هستند. این روشها به مقادیر جریانهای ثبت شده در نقاط برداشت و برگشت آب بسیار وابسته بوده و عدم قطعیت در جریانهای ثبت شده، دقت این روشها را تعیین میکند. در این پژوهش ضمن معرفی اجمالی روشهای مرسوم و بررسی نقاط ضعف آنها، روشی نوین و ابتکاری مبتنی بر اطلاعات در دسترس جهت طبیعیسازی جریان رودخانهها ارائه شد. روش طبیعیسازی پیشنهادی بر مبنای روش مصرف خالص طرحریزی شده است. در این فرایند، مقدار انواع نیازهای آبی و مصرف خالص آنها در حوضۀ بالادست ایستگاههای آبسنجی به صورت جزء به جزء و در هر ماه به صورت سری درازمدت برآورد و سپس با تجمیع آنها به آبدهی مشاهداتی در ایستگاههای آبسنجی مبنا، مقدار آبدهی طبیعی حوضه تعیین میشود. صحتسنجی و اعتبارسنجی نتایج حاصل از این روش از طریق مقایسه آبدهی مشاهداتی و محاسباتی در ایستگاههای مبنا انجام میشود. بهمنظور عملیاتی کردن این روش، در زیرحوضههای تیره و ماربره درحوضه دز و زیرحوضههای سولگان و بهشتآباد در حوضه کارون این روش مورد استفاده و پیادهسازی شد. نتایج نشان داد تأثیر فعالیتهای انسانی در کاهش متوسط آبدهی درازمدت خروجی در حوضه تیره 23/2، در حوضه ماربره 28/7، در حوضه آبونک 26 و در حوضه بهشت آباد 9/5 درصد است. صحتسنجی و اعتبارسنجی نتایج حاصل از این روش نیز حاکی از تطابق و انطباق خوب دادههای مشاهداتی و برآوردی در نقاط کنترل است. در این پژوهش با ارائه یک روش کاربردی بر اساس اطلاعات در دسترس در کشور، آبدهی طبیعی بدست میآید. روش پیشنهادی در مراحل مقدماتی بوده و بهمنظور تدقیق و فراگیر شدن آن بایستی در پژوهشهای آتی اندرکنش آب سطحی و زیرزمینی و همچنین از تکنولوژیهای نوین مانند سنجش از دور در آن استفاده شود.
فاطمه مسکینی ویشکایی، آرش تافته، محی الدین گوشه،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
شوری و کمآبی از عوامل محدودکننده تولید کشاورزی پایدار هستند. کشت گیاهان مقاوم به تنشهای محیطی، یکی از عوامل کلیدی مدیریتی برای تولید پایدار است. هدف از این پژوهش تعیین نیاز آبی و ضرایب پاسخ به تنش کمآبی (Ky) در مراحل مختلف رشد گیاه در اقلیم استان خوزستان است. این مطالعه در سال زراعی 1398 بر روی گیاه کینوا رقم تیتیکاکا در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 13 تیمار و سه تکرار در شهرستان اهواز اجرا شد. تیمارها شامل آبیاری کامل و اعمال سه سطح تنش کمآبی (30، 50 و 70 درصد تخلیه مجاز رطوبتی خاک) در چهار مرحله مختلف رشد گیاه اعمال شدند. طول دوره رشد اولیه، توسعه، میانی و پایانی کینوا بهترتیب برابر با 24، 28، 32 و 18 روز تعیین شد (کل دوره رشد= 102 روز). بیشترین عملکرد دانه کینوا در تیمار آبیاری کامل (3700 کیلوگرم در هکتار) با نیاز آبی 312 میلیمتر بود. ضریب پاسخ گیاه به تنش کمآبی در مراحل اولیه، توسعه، میانی و پایانی بهترتیب برابر با 0/8، 0/65، 0/74 و 0/47 تعیین شد. با وجود اینکه کینوا گیاهی متحمل به خشکی است اما باید توجه کرد که اعمال تنش کمآبی در دو مرحله اولیه و میانی (مراحل حساس به تنش کمآبی گیاه کینوا)، موجب کاهش معنیدار عملکرد کینوا خواهد شد که در برنامهریزی کمآبیاری این گیاه باید مدنظر قرار گیرد.
پوریا محیط اصفهانی، وحید چیتساز،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
روابط منطقهای قابل اطمینان که بتواند با استفاده از خصوصیات حوضههای آبخیز بزرگی دبی سیلابها را به ازای دوره بازگشتهای مختلف پیشبینی کند از اهمیت ویژهای برای مدیریت سیل و طراحی سازههای هیدرولیکی در حوضههای فاقد ایستگاه هیدرومتری برخوردار است. بنابراین، در پژوهش حاضر سعی شد تا با استفاده از مدلهای رگرسیونی خطی تعمیم یافته (GLMs) مدلهای منطقهای مناسبی برای برآورد حداکثر دبیهای روزانه بهازای دوره بازگشتهای 2، 10، 50 و 100 سال برای 62 زیرحوضه از حوضههای کارون بزرگ و کرخه ارائه شود. بر اساس نتایج، حوضههای مورد مطالعه توسط برخی از خصوصیات فیزیوگرافی و اقلیمی به چهار زیرگروه گروهبندی شدند. بطورکلی نتایج نشان داد که بهجز زیرمنطقه شماره دو که شامل زیرحوضههای بسیار بزرگ (A̅≈17300km2) است، در تمامی زیرمناطق تعیین شده فرایند مدلسازی موفق است. بهطوری که مقادیر ضرایب تببین اصلاح شده مناسبترین مدلها برای حداکثر دبیهای 100 ساله در زیرمناطق اول، سوم و چهارم بهترتیب 82/4، 91/3 و 90/6 درصد و درصد نسبی خطای آنها (RRMSE) نیز بهترتیب 9/5، 9/23 و 6/8 درصد برآورد شد. همچنین، نتایج نشان داد که برای سیلابها با دوره بازگشتهای کوتاهمدت مانند 2 و 10 سال متغیرهایی همچون طول، محیط و مساحت حوضهها تأثیر زیادی روی حداکثر دبیهای روزانه خواهند داشت، درحالی که برای دوره بازگشتهای بلندمدت مانند 50 و 100 سال اغلب خصوصیات آبراههها و شبکه زهکشی حوضهها مانند طول آبراهه اصلی، مجموع طول سیستم رودخانهها و شیب آبراهه اصلی حداکثر دبیهای روزانه را تحت تأثیر قرار میدهند. با توجه به پژوهش صورت گرفته میتوان اظهار داشت که رفتار حداکثر دبیهای روزانه در منطقه مورد مطالعه تا حد زیادی از خصوصیات مختلف اقلیمی و فیزیوگرافی حوضهها تأثیر میپذیرید و بنابراین، با مدلسازی صحیح آن میتوان با دقت بهنسبت مناسبی ویژگیهای این متغیر را در حوضههای فاقد ایستگاه هیدرومتری برآورد کرد.
شاهرخ شاهمنصوری، محمد رضا مصدقی، حسین شریعتمداری،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
از آنجا که افزایش سریع جمعیت، چالشهای بیسابقهای را برای تولید منابع غذایی مناسب و اقتصادی ایجاد میکند، سیستمهای تولید گلخانهای کشت بدون خاک مورد توجه قرار گرفته است. اجزای بسترهای رشد مورد استفاده در باغبانی اغلب بر اساس ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و بهویژه توانایی آنها برای تأمین کافی آب و اکسیژن برای ریشهها انتخاب میشوند. این پژوهش برای بررسی امکان استفاده از برخی از بقایای کشاورزی (خاک¬اره و کاه گندم) و سه نوع پشمسنگ (خام، حلاجی شده و حلاجی- سرند شده) بهعنوان جایگزینی برای بسترهای رشد تجاری رایج و گران مانند کوکوپیت و پیت انجام شد. ویژگیهای هیدرولیکی، تهویهای و شیمیایی متعددی شامل آب به آسانی قابل دسترس (EAW)، هوا پس از آبیاری (AIR)، گنجایش نگهداشت آب (WHC)، گنجایش بافری آب (WBC)، مقدار رطوبت اشباع (θs)، چگالی ظاهری (BD)، تخلخل کل (TP)، زمان نفوذ قطره آب (WDPT)، pH و رسانایی الکتریکی (EC) در بسترهای مورد بررسی اندازهگیری و امتیازدهی شدند. پشمسنگ خام ذرات درشتتری نسبت به پشمسنگهای حلاجی شده داشت که سبب شد آب خود را سریعتر از دست بدهد. فرآوری پشمسنگ خام سبب کاهش مقدار رطوبت اشباع و هدایت هیدرولیکی اشباع بهدلیل کاهش اندازه ذرات شد. چهار بستر مورد بررسی خیلی خوب و یک بستر خوب ارزیابی شدند. بیشترین و کمترین امتیاز بهترتیب برای دو بستر خاک اره (34) و پشمسنگ حلاجی شده (30) بهدست آمد. بسترهای رشد مورد بررسی با مقادیر زیاد TP، EAW و WHC و مقادیر کم BD ، EC و WDPT در کشتهای گلخانهای به صورت منفرد یا در ترکیب با سایر بسترهای رایج دیگر قابل استفاده خواهند بود.
نادر سلامتی، منصور معیری، فریبرز عباسی،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
این پژوهش با هدف مطالعهای میدانی برای پایش مزرعهای آب آبیاری کلزا تحت مدیریت کشاورزان در سال زراعی (1399-1398) در 27 مزرعه شهرستان بهبهان در استان خوزستان انجام شد. نیاز آبی بر اساس مدل فائو پنمن– مانتیث با استفاده از آمار روزانۀ ایستـگاه هواشناسـی سینوپتیک بهبهان محاسبه شد. برای مقایسه آماری نتایج اندازهگیری و محاسبهشده همانند عمق آب آبیاری و بهرهوری آب کاربردی در سامانههای مختلف آبیاری از آزمون تی استفاده شد. برای بررسی اثرات متغیر مستقل بر پارامتر وابسته بهرهوری آب از تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیره خطی استفاده شد. دامنه تغییرات حجم آب کاربردی (آب آبیاری و بارش مؤثر) در مزارع از میزان 4085/5 الی 7865/3 مترمکعب در هکتار در نوسان بود. نتایج مقایسه میانگین عملکرد دو سامانه آبیاری در آزمون تی (t-Test) نشان داد دو سامانه بارانی و سطحی بهترتیب با عملکردهای 2614 و 2330 کیلوگرم در هکتار اختلاف معنیداری با هم نداشتند. بهرهوری آب کاربردی در مزارع سنتی و مدرن بهترتیب معادل 0/386 و 0/486 کیلوگرم بر مترمکعب محاسبه شدند که اختلاف معنیداری با هم داشتند. نتایج تجزیه و تحلیل واریانس در مدل رگرسیون نشان داد در بین متغیرهای مستقل، عملکرد با آمارۀt به میزان (23/997) و ضریب بتایی معادل (0/880)، بیشترین اثر مثبت معنیدار در سطح 1 درصد بر بهرهوری آب کاربردی داشت و پس از آن حجم آب کاربردی با آمارۀt به میزان (11/702-) و ضریب بتایی معادل (0/793-) بیشترین اثر منفی و معنیدار در سطح 1 درصد بر بهرهوری آب کاربردی داشت. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد نوبتهای آبیاری، همبستگی مثبت و معنیداری در سطح 5 درصد با صفات حجم آب کاربردی و عملکرد داشتند. این میزان همبستگی بهترتیب معادل 0/455 و 0/380 بودند. با بیشترشدن نوبتهای آبیاری درعمل حجم آب آبیاری کاهش یافته و به اندازۀ نیاز گیاه نزدیک شده و همین مسئله موجب افزایش بهرهروری آب شد.
محدثه پری تقی نژاد، حمیدرضا کمالی، سجاد جمشیدی، محمد عبداللهی پور،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
با توجه به تأثیرهای تغییر اقلیم بر میزان تبخیرتعرق و در نتیجه میزان برداشت از منابع آبی، پیشبینی تغییرات اقلیمی در جهت مدیریت بهتر منابع آبی و کاهش آسیبهای ناشی از خشکسالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. رتبه اول تولید انبه در کشور ایران متعلق به استان هرمزگان بوده که بیشترین مقدار تولید انبه در این استان متعلق به شهرستان میناب است. در پژوهش حاضر با استفاده از پارامترهای هواشناسی مقدار تبخیرتعرق گیاه انبه در شهرستان میناب با روش پنمن فائو طی سالهای 1985 تا 2020 محاسبه شد. در ادامه با پیشبینی مدلهای گردش عمومی جوی- اقیانوسی به وسیله آخرین نسخه دادههای CMIP در قالب گزارش ششم (CMIP6) و انجام اصلاحات انحراف آماری در محیط پایتون، مقادیر تبخیرتعرق این گیاه طی سالهای 2021 تا 2100 با دو سناریوی خوشبینانه و بدبینانه تخمین زده شد. طبق نتایج بهدست آمده، در سالهای آینده با توجه به افزایش دمای سالانه، مقادیر تبخیرتعرق بصورت میانگین، سالانه به مقدار 0/31 میلیمتر در حالت خوشبینانه و 1/23 میلیمتر در حالت بدبینانه افزایش خواهد داشت.
هوشنگ جعفری نیا، علی شعبانی، سعید صفیرزاده، محمدجواد امیری،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
با توجه به شرایط اقلیمی ایران، افزایش کمآبی و تأثیر آن بر کارایی مصرف آب و کودهای شیمیایی، آزمایشی بهمنظور بررسی تأثیر دور آبیاری (6، 9 و 12 روز)، سطوح مختلف کود نیتروژن (200، 300 و 400 کیلوگرم اوره در هکتار) و روش کشت (روی پشته یا هیلینگآپ شده و داخل جویچه) بر عملکرد و بهرهوری آب نیشکر بهصورت طرح فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در شرکت کشت و صنعت حکیم فارابی خوزستان انجام شد. نتایج مقایسه میانگین نشان داد بیشترین عملکرد نیشکر (106/73 تن در هکتار) در دور آبیاری 9 روز بهدست آمد، در حالیکه کمترین آن (59/10تن در هکتار) در دور آبیاری 12 روز مشاهده شد. همچنین، با کاربرد 400 کیلوگرم اوره در هکتار، بیشترین عملکرد نیشکر (99/89 تن در هکتار) بهدست آمد و کشت درون جوی در مقایسه با کشت روی پشته عملکرد بیشتری را داشته است. بیشترین کارایی مصرف آب بر اساس عملکرد ساقه نیشکر و شکر تولیدی بهترتیب با 3/55 و 0/34 کیلوگرم بهازای هر مترمکعب آب مصرفی، در دور آبیاری 9 روز بهدست آمد. افزایش معنیدار کارایی مصرف آب بر اساس عملکرد ساقه نیشکر در تیمار 400 کیلوگرم اوره در هکتار در مقایسه با دو سطح کودی دیگر مشاهده شد. هرچند در کارایی مصرف آب شکر تولیدی اختلاف معنیداری مشاهده نشد. نتایج پژوهش نشان داد که دورهای آبیاری 6 و 9 روز در اکثر صفات مورد بررسی تفاوت معنیداری نسبت به یکدیگر نداشتند، بنابراین در شرایطی که سطح کشت نیشکر زیاد و مقدار آب قابلدسترس محدود است، افزایش فواصل آبیاری (2 تا 3 روز بیشتر) برای نیشکر توصیه میشود. کشت در داخل جویچه میتواند در کاهش آب مصرفی نیز نقش مؤثری داشته باشد. بنابراین، کمآبیاری به همراه مصرف مناسب و متعادل کود نیتروژن میتواند بهعنوان یک راهبرد مناسب در کشت نیشکر مورد استفاده قرار گیرد.
سپیده آقایی، مهدی قیصری، محمد شایان نژاد،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
در مناطق خشک و نیمهخشک بهدلیل کمبود میزان بارندگی و محدودیت آب امکان زیر سطح بردن تمام اراضی تحت کشاورزی فاریاب امکانپذیر نیست. به همین دلیل کشتهای متراکم با روش آبیاری قطرهای که آب را در محدوده ریشه گیاه توزیع میکند میتواند گزینه مناسبی برای تولید و ارتقاء بهرهوری آب باشد. اهداف این پژوهش شامل مقایسه عملکرد و بهرهوری آب گندم در دو الگوی توزیع آب در آبیاری قطرهای- نواری و سطحی (آبیاری درجا) در آبیاری کامل و تنش رطوبتی در شرق استان اصفهان بود. تیمارهای آزمایشی شامل دو سامانه آبیاری (آبیاری قطرهای- نواری و سطحی) و سه سطح مختلف آبیاری (یک سطح آبیاری کامل (W1)، دو سطح کمآبیاری شامل دور آبیاری دو برابر و عمق برابر با آبیاری کامل (W2) و دریافت نصف مقدارآب در تیمار آبیاری کامل و آبیاری همزمان با آبیاری کامل (W3)) بودند. در آبیاری سطحی آبیاری یکجا بدون رواناب با راندمان 100 درصد اعمال شد. عملکرد در سطح آبیاری کامل در سامانه آبیاری قطرهای 5338/4 کیلوگرم در هکتار و در سامانه آبیاری سطحی یکجا 5772/8 کیلوگرم در هکتار بود. اعمال تنش در دو سامانه آبیاری نتایج متفاوتی بهدلیلی تفاوت در الگوی خیسشدگی داشت. در سامانه آبیاری قطرهای بیشترین کاهش محصول در تیمار W2 و در سامانه آبیاری سطحی بیشترین کاهش محصول در تیمار W3 بود. همچنین، بیشترین شاخص بهرهوری آب در سامانه آبیاری قطرهای 1/44kg/m3 مربوط به تیمار W3 و در سامانه آبیاری سطحی 1/46kg/m3 مربوط به تیمار آبیاری W2 بود. در سامانه آبیاری قطرهای مدیریت کم آبیاری دور ثابت عمق متغیر بهترین گزینه مدیریت کم آبیاری است. اما در آبیاری سطحی روش کمآبیاری دور متغیر عمق ثابت (بهعبارتی حذف یک آبیاری یا افزایش دور آبیاری) بهترین گزینه مدیریت کمآبیاری است.
علیرضا توکلی، مجید بصیرت،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
بهمنظور افزایش شاخص بهرهوری آب، افزایش کارآیی مصرف کودهای پتاسیمی و تعیین اثرات آن بر رشد و عملکرد پسته، این پژوهش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و به صورت پلاتهای خردشده در سه تکرار و به مدت سه سال (95-1392) اجرا شد. مقادیرمختلف مصرف کود پتاسیم از منبع سولفات پتاسیم محلول در سه سطح بهعنوان کرت اصلی و آرایش لولههای هادی آبیاری قطرهای اصلاح شده مطبق در هفت سطح بهعنوان کرت فرعی بود. تیمارهای مصرف کود شامل سه سطح مصرف کود سولفات پتاسیم محلول بصورت کود آبیاری Fertigation)) شامل: 50، 75 و 100 درصد نیاز غذایی گیاه و تیمارهای آرایش لولههای هادی آبیاری قطرهای اصلاح شده مطبق (عمق قرارگیری قطرهچکان نسبت به سطح زمین) شامل 40-40-40-40، 40-40-50-50، 40-40-60-60، 40-40-50-60، 40-40-50-70 و 40-40-50-80 همراه با تیمار ستون شن به طول 40 سانتیمتر (شاهد) بوده است. میزان رشد سالانه و نیز میزان عملکرد پسته در تیمارهای مختلف و میزان مصرف آب، اندازهگیری و دادههای عملکرد و بهرهوری آب در عملکرد و بهرهوری آب در رشد تیمارها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که وقتی کود سولفات پتاسیم و آب آبیاری در ناحیه ریشه در اختیار پسته قرار میگیرد، بهترین کارآیی را داشته و نسبت به شرایط ستون شن، برتری و مزیت دارد. مطلوبترین وضعیت از منظر میزان عملکرد و میزان رشد مربوط به کاربرد 100 درصد کود سولفات پتاسیم محلول و آرایش 40-40-50-70 و 40-40-50-80 است. تیمارهای دارای لولههای هادی مطبق ضمن توزیع مطلوب آب و کود محلول، سبب بهبود بهرهوری آب و رسیدن به دامنه 0/64-0/54 کیلوگرم بر متر مکعب از طریق کاهش مصارف غیرمفید شده است و با توجه به اینکه این شیوه آبیاری، محدودیتهای مربوط به آبیاری قطرهای زیرسطحی مانند تجمع ریشه و نفوذ ریشه به داخل منافذ قطرهچکان و نیز تجمع املاح را ندارد، میتواند مورد توجه قرار گیرد.
علی شاهنظری، سونیا صادقی،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
در مقاله حاضر با چشم انداز توسعه پایدار و با هدف افزایش بهرهوری آب کشاورزی، هفت معیار بهعنوان معیارهای اصلی زیستمحیطی و اقتصادی، انتخاب شده و برای محصولات مهم و راهبردی در حوضه آبریز تجن استان مازندران اولویتبندی و بررسی شدند. اولویتبندی معیارها با استفاده از بهینهسازی از طریق الگوریتم ژنتیک با تابع هدفی مبتنی بر توسعه پایدار انجام شد. سپس بهمنظور تعیین میزان بهرهوری، شاخصهای بهرهوری فیزیکی، بهرهوری زمین و اقتصادی محاسبه شد. بر اساس نتایج بهدست آمده، در وضعیت موجود، در انتخاب الگوی کشت، ابتدا دسته معیارهای اقتصادی و در نهایت دسته معیارهای زیستمحیطی مورد توجه کشاورزان قرار گرفته است. اما در الگوریتم بهینهسازی ژنتیک، اگرچه هر یک از محصولات ترتیب معیارهای مختص به خود را دارند، اما تمامی اولویتها دارای ترتیبی مشابه از نقطه¬نظر زیستمحیطی و سپس اقتصادی هستند. با این اولویتبندی بهطور متوسط معیارهای سطح زیر کشت، حجم آب مصرفی و میزان کود شیمیایی بهترتیب 26، 34 و درصد کاهش و معیارهای عملکرد محصول و سوددهی بهترتیب 43 و 61 درصد افزایش یافته است. این اولویتبندی علاوه بر تأمین معیارهای زیستمحیطی و افزایش توسعه پایدار، بهطور متوسط سبب افزایش بهرهوری فیزیکی به میزان 148 درصد، افزایش بهرهوری زمین به میزان 95 درصد و افزایش بهرهوری اقتصادی به میزان 130 درصد میشود.
یعقوب گاطع زاده، حیدرعلی کشکولی، داود خدادادی دهکردی، علی مختاران، علی عصاره،
جلد 27، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
بهمنظور پایش و مقایسه تغییرات املاح در نیمرخ خاک اطراف ریشه گیاه ذرت، میزان عملکرد گیاه و بهرهوری آب ذرت، آزمایشی با راهاندازی دو سامانه آبیاری قطرهای زیرسطحی با عمق کارگذاری cm30 از سطح خاک وآبیاری قطرهای تیپ، با دو دور آبیاری 2 و 4 روزه در قالب بلوک کاملاً تصادفی در سه تکرار در دو سال زراعی 1398-1397 و 1399-1398، در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اهواز انجام شد. نتایج پایش املاح خاک حاصل از نمونهبرداری از اعماق (0-25 ،25-50 و 50-75) سانتیمتری، نشان داد که شوری خاک در سال دوم، در هر دو سامانه در نتیجه بهبود کیفیت آب آبیاری از (3/61 به 2/01) دسیزیمنس برمتر، تا دو برابرکاهش پیدا کرد. نتایج حاصل از پایش املاحخاک، بیشترین نسبت کاهش شوری با دورآبیاری 2روزه در هردو سامانه آبیاری را نشان داد. بیشترین آبشویی درعمق آبیاری 25-50 سانتیمتری درسامانه آبیاری قطرهای زیرسطحی و عمق0-25 سانتیمتری سامانه تیپ صورت گرفت. بیشترین عملکرد علوفه تر و خشک گیاه ذرت بهترتیب 9/31 و 13/7 تن درهکتار و بهترین بهرهوری آّب بر اساس علوفه خشک ذرت بهمیزان 1/74kg/m3، در سامانه آبیاری قطرهای نواری (تیپ) با دور آبیاری دو روزه و در سال دوم زراعی بهدست آمد. نتایج حاصل از اندازهگیری شوری خاک نیز نشان داد که اجرا و بهرهبرداری از سیستم آبیاری قطرهای میتواند زمینهساز بهبود کیفیت خاک بهعنوان مهمترین منبع تجدیدناپذیر کشاورزی باشد.
ناهید پورعبدالله، منوچهر حیدرپور، جهانگیر عابدی کوپایی،
جلد 27، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
پرش هیدرولیکی برای از بین بردن انرژی در پاییندست سازههای هیدرولیکی از جمله سرریزها، تندآبها و دریچهها مورد استفاده قرار میگیرد. در این پژوهش نتایج حاصل از اندازهگیریهای آزمایشگاهی و همچنین شبیهسازی عددی پرش هیدرولیکی آزاد با استفاده از نرمافزار Flow 3D در 6 حالت مختلف شیب معکوس، بستر زبر و پله انتهایی با هم مقایسه شد. گفتنی است، برای شبیهسازی عددی از دو مدل آشفتگی k-ε و RNG استفاده شد. بر اساس نتایج، دقت شبیهسازی با کاربرد مدل RNG بیشتر از مدل k-ε بود. شاخصهای آماری NRMSE، ME، NS و R2 برای مقایسه نتایج پروفیل سطح آب حاصل از کاربرد مدل RNG بهترتیب 4/34، 0/0052، 0/995 و 0/983 بدست آمد. همچنین مقدار این شاخصها برای نتایج پروفیل سرعت با استفاده از مدل مذکور بهترتیب 14/92، 0/127، 0/982 و 0/962 محاسبه شد. بطور کلی میزان خطای حاصل از شبیهسازی پروفیل سطح آب و سرعت بهترتیب برابر 5/31 و 12/4 درصد بدست آمد. همچنین بیشینه خطای نتایج شبیهسازی عددی D2/D1، Lj/D2 و Lr/D1 بهترتیب برابر 12± ، 12± و 16± درصد بود. بنابراین استفاده از نرمافزار Flow-3D همراه با کاربرد مدل آشفتگی RNG برای شبیهسازی عددی پرش هیدرولیکی در شرایط مختلف پیشنهاد میشود.
فاطمه مسکینی ویشکایی، علیرضا جعفرنژادی، محی الدین گوشه، بهاره دلسوز خاکی، مریم جوادزاده،
جلد 27، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
از روشهای متداول مدیریت آبیاری در مزارع، استفاده از آب سهلالوصول و در ضریب تخلیه مجاز رطوبتی خاک است. این پژوهش با هدف تعیین ضرایب حساسیت گندم، رطوبت بحرانی و ضریب تخلیه مجاز رطوبتی خاک با روشی بر مبنای فیزیکی در سه بافت غالب خاک زیر کشت گندم در استان خوزستان انجام شد. تیمارها شامل آبیاری کامل و اعمال تنش آبی در سه سطح کم، متوسط و شدید بودند. بیشترین و کمترین ضریب حساسیت عملکرد گندم نسبت به شرایط رطوبتی خاک بهترتیب مربوط به خاک با بافت لوم رسی سیلتی (1/26=Ky) و لوم رسی (0/96=Ky) بود. مقدار رطوبت بحرانی خاک بهترتیب در خاک لومی (0/25cm3cm-3 ) > لوم رسی سیلتی (0/23cm3cm-3 ) > لوم رسی (0/22cm3cm-3 ) دیده شد. با وجود بیشتر بودن رطوبت بحرانی در خاک لومی، بیشترین ضریب تخلیه مجاز رطوبتی نیز در خاک لوم (0/54) محاسبه شد. ضریب تخلیه مجاز رطوبتی در لوم رسی سیلتی و لوم رسی بهترتیب برابر 0/44 و 0/42 بهدست آمد. نتایج نشان¬دهنده تأثیر هم¬زمان ویژگیهای خاک و گیاه در سهولت دسترسی آب خاک برای گیاه است.
علی رضا واعظی، سمیرا رضائی پور، محمد بابااکبری، فرشته آذری فام،
جلد 27، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
بهبود ویژگیهای فیزیکی خاک و افزایش نگهداشت آب در خاک از راهکارهای مدیریتی در حفظ منابع آب و خاک و افزایش عملکرد محصول در کشتزارهای دیم گندم هستند. این پژوهش بهمنظور بررسی نقش جهت خاکورزی و مقدار مصرف کاه و کلش گندم در بهبود برخی ویژگیهای فیزیکی خاک در یکی از کشتزارهای دیم گندم در زنجان انجام شد. آزمایش مزرعهای در دو جهت خاکورزی: موازی شیب و روی خطوط تراز و پنج سطح کاه و کلش گندم (اختلاط بقایای گندم به مقدار صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد پوشش سطح معادل با 6 تن در هکتار) در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در مجموع 30 کرت به ابعاد 2 متر در 5 متر احداث شد. بر اساس نتایج، نفوذپذیری و محتوای رطوبتی خاک بهشدت تحت تأثیر جهت خاکورزی بودند؛ در حالی که اثرهای آن بر ظرفیت نگهداری خاک چشمگیر نبود. این ویژگی فیزیکی خاک تحت تأثیر ویژگیهای ذاتی خاک از جمله توزیع اندازه ذرات بود. تغییر جهت خاکورزی از موازی شیب به روی خطوط تراز موجب بهبود نفوذپذیری خاک (11 درصد) و محتوای رطوبتی (9درصد) شد. همه ویژگیهای فیزیکی خاک تحت تأثیر مقدار مصرف کاه و کلش گندم قرار گرفتند. افزایش محتوای رطوبتی خاک در تیمارهای مالچدهی شده همگام با افزایش ظرفیت نگهداری آب خاک و سرعت نفوذ آب بود. بیشترین مقدار رطوبت حجمی خاک در تیمار 100 درصد مالچ (10/62درصد) بود که نسبت به تیمار شاهد 11 درصد افزایش نشان داد. با این حال تفاوتی معنیدار بین تیمار 100 درصد مالچ و تیمار 75 درصد وجود نداشت. بهطور کلی این مطالعه نشان داد، بهکارگیری سطح 75 درصد مالچ کاه وکلش و خاکورزی روی خطوط تراز در کشتزارهای دیم بهعنوان راهکار اساسی برای بهبود ویژگیهای فیزیکی خاک و مهار هدررفت آب در کشتزارهای دیم مناطق نیمهخشک است.
وحید راهداری، علیرضا سفیانیان، سعید پورمنافی، سعیده ملکی،
جلد 27، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
توسعه صنعتی، برای ایجاد اشتغال و دستیابی به رفاه ضروری است. با وجود این، بهدلیل اثرات مهم محیطزیستی این کاربریها، ضروری است تا در مکانیابی استقرار آنها، ملاحظات محیطزیستی مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر، برای بررسی توان توسعه صنعتی در زیرحوضه آبی پلاسجان در حوضه آبی زایندهرود، از روش ارزیابی چند معیاره و ترکیب این روش با مفاهیم فازی استفاده شد. به این منظور، معیارهای ارزیابی با مرور منابع و استفاده از نظر کارشناسان تعیین شدند. تمامی معیارها به روش فازی و با بهکارگیری توابع متناسب استاندارد و سپس با استفاده از روش سلسله مراتبی وزندهی شدند. نقشه کاربری و پوشش اراضی طبقهبندی ترکیبی تصاویر ماهوارهای، تهیه شد. سپس، معیارهای استاندارد شده، بهصورت ترکیب خطی وزندار با یکدیگر ترکیب، مدل قابلیت توسعه صنعتی برای این منطقه تهیه و به 5 طبقه قابلیت اراضی طبقهبندی شد. نتایج نشان داد، معیار ملاحظات محیطزیستی با 0/23 بیشترین و معیارهای زمینشناسی و بافت خاک با 0/06، کمترین وزن را به خود اختصاص دادهاند. بر اساس نتایج بهدست آمده در حالی که در زمان مطالعه، تنها ha 213 از منطقه به کاربری صنعت و معدن اختصاص داده شده، ha 2325 از منطقه، دارای قابلیت صنعتی خیلی زیاد است که نشاندهنده امکان توسعه کاربری صنعت در منطقه است. همچنین بیشترین طبقه قابلیت اراضی، مربوط به مناطق بدون قابلیت صنعتی با مساحت ha 246375 معادل 60 درصد از کل منطقه بود که نشاندهنده اهمیت نگهداری از کارکردهای مهم این منطقه در تامین آب و حفاظت از منابع اکولوژیک است.
طاهره محمدی، واحدبردی شیخ، آرش زارع، میثم سالاری جزی،
جلد 27، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
مطالعه کمی منابع آب زیرزمینی و پایش دقیق روند تغییرات آن طی گذر زمان، بهویژه در مناطقی که با محدودیت منابع آبی روبهرو هستند، امری ضروری برای سیاستگذاری و برنامهریزی برای مدیریت صحیح و بهرهبرداری پایدار این منابع در آینده محسوب میشود. استان گلستان بهعنوان یکی از استانهای نیمهخشک ایران، بهدلیل برداشتهای بیرویه از سفره آب زیرزمینی در چند سال گذشته، با افت تراز و شوری آب زیرزمینی مواجه شده است. دشت گرگان با وسعت حدود 4727 کیلومترمربع، یکی از بزرگترین دشتهای ایران و مهمترین دشت استان گلستان از نظر تولید محصولات کشاورزی راهبردی مبتنی بر آبیاری است. در این دشت شبکهای از پیزومترها و چاههای مشاهدهای وجود دارد که اندازهگیری مستمر ماهانه بیش از 30 سال را شامل میشوند. این پژوهش با هدف بررسی روند تغییرات تراز آب زیرزمینی در چاههای کمعمق (دوره 30 ساله (1368-1397)) و عمیق (دوره 22 ساله (1397-1376)) انجام شد. از روش من- کندال برای آشکارسازی روند و روشهای پتیت، نرمال استاندارد و بویژاند برای شناسایی نقاط تغییر ناگهانی در سریهای زمانی تراز آب زیرزمینی در 49 چاه کمعمق و 12 چاه عمیق استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که تراز آب زیرزمینی در اکثر چاههای مورد مطالعه دارای روند معنیدار کاهشی در سطح معنیداری 5 درصد بودند. همچنین بیشترین مقدار افت آب زیرزمینی در نواحی جنوبی و جنوبغرب دشت است که علت آن را میتوان علاوه بر برداشت زیاد آب از چاهها بهدلیل نزدیک بودن به مناطق شهری و برخی از شرایط محلی از قبیل نزدیکی چاههای این منطقه به ارتفاعات کوهستانی و قرارگیری آنها در مرز ورودی آبخوان دانست. به همین ترتیب در میانههای دشت افت کاهش یافته و در نواحی شمالی و حاشیه دریای خزر میزان افت کم میشود. از جمله علل افت کم در ناحیه شمالی دشت را میتوان نزدیکی به دریای خزر و سطح ایستابی بالا و در نتیجه نامناسب بودن کیفیت آب و زمین (شوری زیاد و حاصلخیزی کم) مرتبط دانست که باعث شده است، برداشت آب از این منطقه کمتر باشد.
علیرضا عمادی، رامین فضل اولی، سروین زمان زاد قویدل، رضا سبحانی، سروش نصرتی اختر،
جلد 27، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
منابع آبهای زیرزمینی بهعنوان یﮑﯽ از ﺿﺮوریﺗﺮیﻦ نیازهای بشر ﻧﻘﺶ کلیدی در فرایندﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و ﺳﯿﺎﺳﯽ جوامع دارد. تغییرات اقلیمی و کاربری اراضی، کمیت و کیفیت منابع آبهای زیرزمینی محدوده مطالعاتی تهران-کرج را با چالشهای جدی مواجه کرده است. هدف اصلی در این مطالعه، توسعه روشی مبتنی بر مدلهای هوشمند منفرد شامل روشهای سامانه استنتاجی فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS) و برنامهریزی بیان ژن (GEP) و ترکیبی- موجک (WANFIS، WGEP) برای تخمین زمانی و مکانی متغیرهای سختی کل (TH)، کل مواد جامد محلول (TDS) و هدایت الکتریکی (EC) در منابع آبهای زیرزمینی محدوده تهران-کرج در دوره آماری 17 ساله (1399-1383)، است. نتایج نشان داد که مدلهای ترکیبی- موجک نسبت به مدل¬های منفرد در تخمین سه متغیر منتخب از عملکرد بیشتری برخوردار هستند. بهطوری که درصد بهبود عملکرد مدل WANFIS نسبت به ANFIS و مدل WGEP نسبت به GEP با درنظر گرفتن شاخص ارزیابی ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) بهترتیب برای سه متغیر TH، TDS و EC (18/018, 23/713 درصد)، (12/581، 33/116 درصد) و (6/433، 12/995 درصد) بهدست آمد. نتایج حاکی از انطباق بسیار زیاد مکانی و زمانی مقادیر تخمینی مدل WGEP با مقادیر مشاهداتی برای هر سه متغیر کیفی در محدوده تهران-کرج، است. نتایج نشان داد که غلظت متغیرهای کیفی منابع آبهای زیرزمینی از شمال به سمت جنوب محدوده مطالعاتی در هر سه متغیر کیفی روند صعودی دارد. در مناطق شهری آلودگیهای ناشی از فاضلاب و افزایش جمعیت و همچنین در مناطق کشاورزی استفاده از کودهای شیمیایی، نفوذ آنها به منابع آبهای زیرزمینی و برداشت بیرویه از منابع آبهای زیرزمینی باعث تشدید آلودگی آنها میشود. بنابراین، در محدوده مطالعاتی تهران-کرج تغییرات اقلیمی و نوع کاربری اراضی به شدت با وضعیت کیفیت منابع آب زیرزمینی رابطه مستقیم دارد.
مهران صحت، امین بردبار، علیرضا مسجدی، محمد حیدرنژاد،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
امروزه تکیهگاهها، جریان عادی رودخانهها را مختل میکنند و سبب آبشستگی و فرسایش مواد رسوبی در اطراف خود و ایجاد چاله میشوند. این امر هر ساله خسارت زیادی به بار میآورد. پژوهشگران روشهای زیادی را برای کاهش قدرت فرسایش آبی پیشنهاد کردهاند. یکی از روشهای ضروری در این زمینه، ایجاد شکاف در تکیهگاهها است. باتوجهبه گسترش چاله آبشستگی، پایداری سازه پل را به مخاطره میاندازد، در این پژوهش بررسی تأثیر ابعاد شکاف در تکیهگاه روی ابعاد چاله آبشستگی صورت گرفت. نتایج نشان داد، وجود شکاف باعث کاهش ابعاد چاله آبشستگی شده است. شکاف در تکیهگاه توانست تا 50 درصد میزان حجم چاله آبشستگی را کاهش دهد. همچنین با افزایش ۷۵ درصدی سرعت نسبی، میزان آبشستگی تا ۱۴۰ درصد عمق چاله را افزایش داد و با افزایش عمق شکاف، میزان عمق چاله آبشستگی تا 85 درصد کاهش یافت.
روح الله دبیری، هیراد عبقری، اردوان قربانی،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
مدیریت آبخیزها و توسعهپایدار امروزه نیازمند مناسبترین و سریعترین روش تهیه و تلفیق اطلاعات برای مدیریت بهینه و برنامهریزی هست. یکی از چالشهای آبخیزداری در مرحله تهیه طرح و اجرای عملیات اصلاحی و احیایی، انتخاب محل مناسب و صحیح آن است تا حداکثر بهرهوری و اثربخشی لازم را داشته باشند که بهدلیل هزینه زیاد عملیات مکانیکی و کمبود منابع مالی، انتخاب محل مناسب احداث بندهای اصلاحی مکانیکی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین، هدف از این پژوهش مکانیابی عملیات مکانیکی آبخیزداری با رویکرد چند معیاره و با استفاده از روشهای پشتیبان تصمیمگیری AHP و ANP و مقایسه دو روش با هم در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی در سطح حوزه آبخیز سقزچی بوده است. معیارها و زیر معیارهای پژوهش 14 متغیر شامل: خاک (عمق و بافت)، اقلیم (نوع اقلیم و میزان بارش)، کاربری اراضی و پوشش سطحی (NDVI)، عوامل هیدرولوژیک و حفاظت خاک (تجمع جریان، میزان رسوبدهی و شماره منحنی)، پستی و بلندی (ارتفاع و شیب) و اقتصادی و اجتماعی (فاصله از روستا، فاصله از منابع قرضه و فاصله از جاده) بوده است. قضاوتهای کارشناسی برای وزندهی، از طریق پرسشنامه و به روش میدانی با جامعه آماری 29 نفر از متخصصان و اساتید دانشگاه جمعآوری شد. نتایج این پژوهش نشان داد، در اولویتبندی مکانی عملیات سنگی ملاتی طبق آزمون همبستگی پیرسون، روشANP در سطح 95 درصد و با شدت 0/839، همبستگی معنیداری با روش AHP دارد و با مقایسه اولویتبندی دو روش با سازههای سنگی ملاتی اجرا شده در حوزه آبخیز سقزچی چای مشخص شد، روش ANP بهدلیل شبکهای بودن و افزایش دامنه تغییرات، با صحت و قدرت تفکیک بیشتری به اولویتبندی پرداخته است.
- مسعود فرزام نیا، مهدی اکبری، محسن حیدری سلطان آبادی،
جلد 27، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
بخش کشاورزی بهمنظور پاسخگویی به نیاز روزافزون غذا برای جمعیت روبهرشد جهان و فراهمکردن آن بهاندازۀ کافی و مناسب، به میزان زیادی وابسته به منابع آب و انرژی است و بایستی برای ارتقاء بهرهوری آب و انرژی محصولات کشاورزی، حفظ سلامتی جامعه و محیطزیست کوشا باشد. در این پژوهش حجم آب آبیاری، عملکرد، بهرهوری آب و انرژی مصرفی در آبیاری محصول پیاز در دو روش آبیاری سطحی و بارانی، در شرایط مدیریت کشاورزان اندازهگیری و با هم مقایسه شد. اندازهگیریها در سال زراعی 1400- 1399 در 17 مزرعه از شهرستانهای استان اصفهان که محصول پیاز جزء اولویت کشت آنها بود، انجام شد. برای مقایسه آماری نتایج بهدست آمده از دو سامانۀ آبیاری، از آزمون تی (t-Test) و ضرایب همبستگی پیرسون استفاده شد. بر اساس نتایج، در روش آبیاری سطحی، مقادیر حجم آب آبیاری و عملکرد نسبت به آبیاری بارانی، بیشتر و اختلاف بین مقادیر یادشده معنیدار بود و بهرهوری آب پیاز در روش آبیاری بارانی نسبت به سطحی، بهصورت معنیدار (سطح احتمال 1 درصد) بیشتر بود. همچنین نتایج نشان داد، همبستگی مستقیم معنیداری بین حجم آب آبیاری و عملکرد محصول پیاز وجود دارد، زیرا بین حجم آب آبیاری و بهرهوری آب رابطه غیرمستقیم معنیدار دیده شد. بهرهوری انرژی مصرفی در آبیاری نیز با مقدار انرژی مصرفی همبستگی معکوس معنیدار داشت و با افزایش انرژی آبیاری بهرهوری انرژی کاهش یافت. باتوجهبه نتایج بهدست آمده در شرایط مزارع انتخابی، روش آبیاری بارانی در مقایسه با روش آبیاری سطحی برای کشت محصول پیاز کارآمدتر بود.